نام پژوهشگر: زهرا طالب پور
شقایق باژدان زاده زهرا طالب پور
چکیده مشتقات فنوتیازینی اغلب در درمان بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی به کار می روند. به دلیل محدوده غلظتی درمانی کوچک، معمولا این داروها با زمینه های سم شناسی قانونی مواجه اند. روش های تجزیه ای ذکر شده در متون که برای آنالیز این داروها در سیالات بیولوژیک به کار می روند، معمولا دارای روش های آماده سازی قدیمی هستند که مشکل و زمان بر بوده و به مقادیر زیادی حلال آلی نیازمند است. اخیرا روش استخراج جذبی با میله چرخان (sbse)، برای تغلیظ آنالیت های آلی از سیالات بیولوژیک توسعه یافته است. در اکثر پژوهش های انجام شده به منظور بهینه سازی با sbse از روش های یک فاکتور در یک زمان استفاده شده است که بسیار زمان بر بوده و ممکن است منجر به نتایج نادرست گردد. در بخش اول این مطالعه، یک روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا با آشکارساز فرابنفش (hplc-uv)، برای جداسازی فنوتیازین های انتخابی (کلرپرومازین و تری فلوپرازین)، توسعه یافت. جداسازی در یک ستون c 18 انجام شد. اثر اصلاح گرهای آلی برای بهبود شکل پیک بررسی شد و در نهایت فاز متحرک بهینه شده ترکیبی از متانول: بافر استات ( m1/0، 1/4 ph)(95: 5، v/v) حاوی %5/0 tea، با سرعت جریان ml min-1 8/0 بود که امکان جداسازی هر دو ترکیب را با تفکیک قابل قبول در کمتر از min10 فراهم کرد. در بخش دوم این مطالعه، بهینه سازی روش استخراج جذبی با میله چرخان توسط طراحی آزمایش، برای تعیین فنوتیازین های انتخابی در نمونه های سرم خون توسعه یافت. در مرحله استخراج، 5 فاکتور حجم نمونه، زمان، دما، سرعت چرخش میله و ph توسط یک طراحی غربالگری (طراحی فاکتوریال جزئی 2/1 1-5 2 با چهار نقطه مرکزی) و در ادامه یک طراحی باکس- بنکن مورد بررسی قرار گرفت و سطوح آن ها بهینه شد. در مرحله غربالگری، سرعت چرخش تنها فاکتور بی معنا بود، لذا برای ادامه کار ثابت در نظر گرفته شد. حجم نمونه ml 1، زمانmin 24، دمای °c31 و ph برابر 1/8 به عنوان شرایط بهینه حاصل از طراحی باکس- بنکن به دست آمد. در مرحله واجذب سه فاکتور حجم حلال، زمان و دمای واجذب توسط طراحی باکس- بنکن (بدون غربالگری فاکتورها) مورد بررسی قرار گرفت. حجم حلال µl 150، زمان min20 و دمای °c50 به عنوان شرایط بهینه حاصل شد. پس از به دست آوردن شرایط بهینه، روش از نقطه نظر معیارهایی چون خطی بودن، تکرارپذیری، بازیافت و حد تشخیص اعتبارسنجی شد. نتایج نشان داد که روش در گستره بین حد کمی و ng ml-1 500 خطی است. مقادیر حد تشخیص برای کلرپرومازین و تری فلوپرازین به ترتیب برابر 7/0 و ng ml-1 5/1 به دست آمد. ضریب تغییر دقت بین روز و درون روز روش، کمتر از %10 گزارش شد و فاکتور غنی سازی حدود 400 برای هر دو ترکیب حاصل شد. بر اساس این پارامترها می توان گفت روش sbse/hplc-uv روشی مناسب برای تعیین این دسته از داروها در مقادیر درمانی و سمی آن هاست.
شادی انصاری زهرا طالب پور
در این تحقیق از جفت کردن روش sbse با طیف بینی 31p nmrکه برای اولین بار انجام می گیرد برای اندازه گیری هم زمان چهار آفت کش آلی فسفردار پروتیوفوس، لپتوفوس، ایزوفنفوس و پروفنفوس استفاده گردید. در این راستا به منظور بهینه سازی روش استخراج، از روش طراحی آزمایش دراپر- لین استفاده شد. بدین منظور فاکتورهای موثر بر روش استخراج و نیز اثرات برهم کنشی فاکتورها مورد بررسی قرار گرفت و شرایط بهینه برای استخراج گزارش شد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی این روش درشرایط بهینه نشان دهنده حساسیت و بازیابی خوب روش برای نمونه های حقیقی است. با توجه به محدوده جا به جایی شیمیایی وسیع اتم فسفر31 در nmr انتظار می رود به توان روش sbse-31p nmr را برای آنالیز هم زمان مقادیر کم تعداد زیادی از ترکیبات آلی فسفردار غیرقطبی و یا کم قطبی (آفت کش ها- داروها) در نمونه های آبی و سیال های بیولوژیکی مختلف تعمیم داد. به علاوه معرفی جاذب های جدید پوشانده شده روی میله چرخان که خصلت قطبی تری نسبت به pdms دارند امکان استفاده از این روش را برای ترکیبات قطبی میسر می کند. در ادامه می توان پیشنهاد کرد، حضور موادی که سبب کمتر شدن زمان های آسایش این آفت کش ها گردد باعث خواهد شد زمان آنالیز کاهش قابل ملاحظه ای پیدا کرده و امکان ثبت طیف های nmr با تعداد اسکن بسیار بیشتر وجود داشته باشد. در این شرایط انتظار می رود حد تشخیص روش بسیار مناسب تر گردد.
زهرا نیک جوان روحا کسری کرمانشاهی
استرهای فتالیک اسید دسته ای از پایدارترین و آلاینده ترین ترکیبات شیمیایی به حساب می آیند که از راه فعالیت شرکت های شیمیایی در محیط زیست آزاد می شوند. برخی از این مواد شیمیایی از نظر سمیت شناسی، ترکیبات مهمی هستند و اثرات سرطانزایی آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش که مورد حمایت «شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی» قرار گرفت، تجزیه میکروبی ترکیب di-(2-ethylhexyl) phthalate مورد تحقیق قرار گرفت. غربال سازی باکتری ها در نمونه های آب و لجن فعال که از یکی از بزرگترین سیستم های wwt در منطقه ی صنعتی ماهشهر نتیجه ی برجسته ای نداشت، اگرچه تعداد بسیاری از میکروارگانیسم ها (80 مورفوتیپ مختلف) از جمله میکروارگانیسم های غیر تخمیری جدا شدند که در تجزیه ی دیگر ترکیبات شیمیایی می توانند نوید بخش باشند. یک بررسی گسترده بر روی 66 نمونه خاک از نواحی مختلف، از جمله خاک های شنی رودخانه ای، ماسه های ساحلی و رس های آلوده به نفت و... منجر به جداسازی کنسرسیوم های میکروبی تجزیه کننده شد. یکی از کشت های خالص به دست آمده توانست حدود 94% از mg l-1 600 dehp موجود در کشت محیط پایه معدنی مایع را طی 5 روز حذف نماید و بر روی dehp به عنوان تنها منبع کربن به خوبی رشد کند. تخلیص و تعیین مشخصات این سویه همچنین تعیین توالی 16srdna و بررسی های فیلوژنی منجر به معرفی یک باکتری گرم منفی هوازی ساکن خاک مشابه راسته rhizobiales و جنس ensifer spp. شد.
مریم تاراجی زهرا طالب پور
در این مطالعه یک روش استخراج جذبی میله چرخان (sbse) به همراه مشتق سازی توسط معرف (-)-منتیل کلروفرمات (mcf) و در نهایت آنالیز با استفاده از سیستم hplc-uv با ستون فاز معکوس c18 برای تعیین مقدار انانتیومرهای کارودیلول در داروهای خوراکی بررسی شد. روش استخراج جذبی sbse، روشی عاری از حلال، ارزان، ساده و موثر است و تنها نقطه ضعف آن، محدودیت آن برای استخراج ترکیبات غیرقطبی یا نیمه قطبی است. بنابراین، برای رفع این محدودیت، میله چرخان با پوشش پلیمری قطبی متیل متاکریلات- اتیلن گلیکول دی متاکریلات- آکریلیک اسید (pa-eg) در آزمایشگاه سنتز شد. فاکتورهای موثر بر روش استخراج برای میله های چرخان با دو نوع پوشش پلیمری pa-eg و pdms روی نمونه ی آب حاوی µg ml-1 5/0 کارودیلول مورد بررسی قرار گرفت. پس از به دست آوردن شرایط بهینه، ابتدا دو نوع پوشش پلیمری از نظر فاکتور غنی ساز، تکرارپذیری و اثر حافظه مقایسه شدند. میله چرخان با پوشش پلیمری pa-eg حدود 2 برابر فاکتور غنی سازی بهتری نسبت به pdms نشان داد. در ادامه روش sbse (pa-eg) از نقطه نظر معیارهایی چون خطی بودن، تکرارپذیری، بازیافت و حد تشخیص اعتبارسنجی شد. مقادیر حد تشخیص و حد کمی برای انانتیومر s و r کارودیلول به ترتیب برابر 8 و ng ml-1 25 و 22 و ng ml-1 50 به دست آمد. ضریب تغییر دقت بین روز و درون روز روش، کمتر از % 5 گزارش شد. همچنین بازده بین روز و درون روز روش در محدوده ی %102-97 به دست آمد. صحت این روش توسط تعیین انانتیومرهای کارودیلول در قرص های حاوی mg 25/6 و 5/12 کارودیلول به وسیله روش افزایش استاندارد بررسی شد. بازده در قرص های کارودیلول در محدوده %107-96 به دست آمد. همچنین روش پیشنهادی برای تعیین انانتیومرهای کارودیلول در سرم به کار برده شد.
طلعت دلاوررفیعی زهرا طالب پور
در سال های اخیر، روش استخراج با جذب بر میله چرخان (sbse) به عنوان یک روش جدید استخراج نمونه به کار رفته است. در روش sbse پوشش پلیمری فاز جاذب بسیار با اهمیت می باشد. روش سل- ژل در زمینه تولید پوشش های پلیمری فاز جاذب به عنوان یک روش نسبتاً ساده، بسیار مفید و مورد توجه است. در این تحقیق سه نوع پوشش پلی آکریلات توسط روش سل- ژل تهیه و بر روی میله چرخان جهت استفاده در sbse نشانده شدند. تاثیر شرایط سنتز مانند نسبت هیدرولیز (r)، درصد مولی عامل اتصال دهنده، درصد وزنی فاز آلی و زمان و دمای واکنش بر روی خواص فیزیکی، شیمیایی و کارایی استخراج پوشش ها مورد مطالعه قرار گرفت. خواص فیزیکی و شیمیایی پوشش ها توسط طیف بینی مادون قرمز (ft-ir)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)، تجزیه وزن سنجی گرمایی (tga) و گرماسنج پویشی تفاضلی (dsc) تشخیص داده شدند. در طیف ft-ir تمام پیک های مشخصه ساختار سیلیکا و نیز ساختار خطی و حلقوی si-o-si نشان داده شده است. تصاویر sem ساختار یکنواخت و تخلخل زیاد پوشش را نمایش می دهد. ازآنالیز tga وdsc نیز گزارش شده است که پوشش هیبریدی پایداری دمایی بالایی دارد. قابلیت استخراج هر سه پوشش تهیه شده به عنوان جاذب برای استخراج نیتروزو دی فنیل آمین (ndpha) از نمونه آبی مطالعه شد. پارامتر های مهم در sbse شامل: حلال واجذب، زمان واجذب، حجم نمونه و زمان جذب بهینه شدند. گستره خطی اندازه گیری بین20- 900 (ng m"l" ^"-1" ) ، حد تشخیص برابر با4/35 (ng m"l" ^"-1" ) ، حد کمی (ng m"l" ^"-1" ) 53/14 و درصد خطای نسبی کم تر از 8 درصد به دست آمد. بازیافت روش در استخراج ndpha از نمونه حقیقی(آب شهر تهران) بیش تر از 93 درصد بود.
سامره رنجبر بندفروزی زهرا طالب پور
استخراج جذبی با میله چرخان (sbse)یک روش آماده سازی دوست دار محیط زیست برای استخراج و غنی سازی ترکیبات آلی از محیط آبی می باشد. در این روش از یک میله شیشه ای با یک هسته مغناطیسی که پوشیده شده از پوشش پلیمری می باشد استفاده شده است. در حال حاضر پلی دی متیل سیلوکسان (pdms) تنها پوشش پلیمری تجاری در دسترس برای sbse می باشد که به علت ماهیت غیر قطبی تنها برای استخراج ترکیبات غیر قطبی و نیمه قطبی استفاده می شود. برای مقابله با این مشکل، در سال های اخیر توجه فراوانی به ساخت میله چرخان با پوشش های جدید شده است. در این تحقیق، فیلمی از نانو لوله کربنی تک دیواره (swnts) بر روی میله چرخان به وسیله روش سل-ژل در آزمایشگاه ایجاد شد و عوامل موثر در تهیه پوشش بهینه شدند. به منظور بررسی پایداری دمایی پوشش، نتایج آنالیز گرمایی آن مورد بررسی قرار گرفت و معلوم گردید که پوشش فوق تا دمای c° 350 پایدار می باشد. با توجه به عکس های میکروسکوپ الکترونی روبشی انتشار میدانی (fe-sem) و میکروسکوپ نیروی اتمی (afm) به دست آمده از سطح پوشش، توپوگرافی سطح مشخص گردید. همچنین حضور ارتعاشات کششی گروه های ch3 si و زنجیره نامحدود si o si در طیف ft-ir پوشش، تاییدی بر تشکیل پوشش بود. جهت ارزیابی کارایی میله چرخان ساخته شده، از آن برای استخراج ترکیب نسبتاٌ قطبی نیتروزو دی فنیل آمین (ndpha) از محیط آبی استفاده گردید. بـرای انـجام آنـالیـزها، جـهت تعییـن ndpha در محیـط آبـی از سیستـم hplc-uv با ستون فاز معکوس c18 استفاده شد. پارامتر های موثر در استخراج بهینه گردیدند. پس از به دست آوردن شرایط بهینه، منحنی کالیبراسیون ترسیم شد و فاکتورهایی نظیر خطی بودن، تکرار پذیری، بازیافت و حد تشخیص اعتبار سنجی شدند. مقادیر حد تشخیص و حد کمی برای ndpha به ترتیب 8/0 و ngml-16/2 و بازده استخراج در محدوده % 101- 93 به دست آمد. انحراف استاندارد نسبی بین روز و درون روز کمتر از % 3 به دست آمد. تحت شرایط بهینه، استخراج با میله چرخان دیـگری انجام شد. آزمون f نشان داد که هیچ گونه تفاوت معنی داری در دقت به دست آمده با استفاده از دو میله چرخان وجود ندارد. در ادامه کارایی استخراج ndpha توسط میله چرخان ساخته شده در نمونه های حقیقی بررســــی شد و بازده استـــخراج در محدوده % 96 تا 101 تعیین گردید. در نهایت میزان کاراییsbse با پوشش swnts در استخراج ndpha، باsbse با پوشش های متیل متاکریلات- اتیلن گلیکول دی متاکریلات- آکریلیک اسید (pa-eg)و اورتان-ممو (ua-memo) تحت شرایط مشابهمقایسه شد.sbse با پوشش swnts که اولین کار انجام شده در این زمینه است، توانست بیشترین میزان آنالیت را از محلول نمونه استخراج کند.
نادیا اکباتانی املشی زهرا طالب پور
چکیده در تولید دارو تهیه ی محصول با بازده ی 100 درصد بسیار نادر است. به طور معمول محصولات جانبی، مواد تخریب شده، مواد اولیه یا حدواسط ها در محصول تولید شده باقی می مانند. از آن جایی که حضور ناخالصی در محصولات دارویی بر خواص فیزیکی و پایداری آن موثر است، لذا شناسایی و جداسازی و تعیین آن ها ضروری می باشد. در این تحقیق روشی جدید بر پایه ی کروماتوگرافی گازی (gc) برای تعیین هم زمان متادون به همراه ناخالصی های آن ارائه شد. شناسایی ناخالصی ها توسط دو روش افزایش استاندارد ناخالصی های موجود به محلول متادون و طیف های جرمی ثبت شده در روش کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از تفسیر طیف های جرمی به دست آمده متادون دارای سه ناخالصی در زمان های بازداری 96/0، 91/0 و 88/0 نسبت به زمان بازداری خود بوده، که به ترتیب به والرونیتریل، -اتیلیدین- 1و5- دی متیل-3و3- دای فنیل-پیرولیدین (eddp) و ایزومتادون نسبت داده شد. این در حالی است که کروماتوگرام متادون هیدروکلراید این ناخالصی ها را نشان نمی داد. علاوه براین از روشی جدید بر پایه ی کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) نیز جهت تعیین متادون و ناخالصی های آن استفاده شد. کروماتوگرام های حاصل دو ناخالصی را در زمان های بازداری 69/0 و 58/0 نسبت به زمان بازداری متادون نشان می داد. در این روش شناسایی ناخالصی ها با افزایش استاندارد ناخالصی های در دسترس انجام شد. بر اساس نتایج حاصل ناخالصی زمان نسبی 69/0 به والرونیتریل نسبت داده شد. اعتبار روش برای هر دو روش پیشنهادی gcو hplcبا رسم منحنی کالیبراسیون، تعیین ضریب همبستگی خطی (r2)، حد تشخیص (lod)، حد کمی(loq)، استقامت و همچنین دقت و صحت روش گزارش گردید. منحنی کالیبراسیون در روش gcبا استفاده از هفت غلظت از محلول متادون (200، 500،700، 1000، 1200 و 1500 g ml-1µ2000) رسم شد. این منحنی در فاصلهی 200 تا g ml-1? 2000 خطی بود. ضریب همبستگی برابر 9923/0 و lodو loqروش به ترتیب برابر 86 و?g ml-1200گزارش گردید. دقت و صحت درون روز و بین روز به ترتیب در دامنه ی 5/0 تا % 0/3 و 97 تا %105 به دست آمد.منحنی کالیبراسیون در روش hplcبا استفاده از ده غلظت از محلول متادون (5، 10، 50، 100، 200، 250،500، 700،900 و g ml-1µ1500) رسم شد. منحنی در فاصله ی 5 الی ?g ml-11500 خطی بوده و ضریب همبستگی برابر 9995/0،حد تشخیص روش 9/1 و حد کمی روش ?g ml-15 گزارش شد. دقت و صحت درون روز و بین روز به ترتیب در رنج 3/0 تا %4/2 و 99 تا %105 به دست آمد. در بخش دیگری از این تحقیق به بررسی پایداری متادون به عنوان محصول ناخالص و مقایسه ی آن با متادون هیدروکلراید خالص پرداخته شد. براساس استاندارد مجمع مذاکره بین المللی (ich) برخی از آزمون های پایداری (تحت شرایط اسیدی، قلیایی، خنثی، اثر گذشت زمان، دما، اکسیداسیون و نور uv) با دو روش پیشنهادی gcو hplcبررسی شد. نتایج حاصل از تفسیر طیف های جرمی به دست آمده از بررسی اثر حرارت بر پایداری نمونه، تولید ایزو متادون کیتیمین را به عنوان محصول تخریبی تأیید کرد. علاوه بر این در تمام موارد بررسی پایداری نتایج نشان داد، متادون پایداری کمتری نسبت به متادون هیدروکلراید دارد، که می توان آن را به حضور ناخالصی ها در نمونه مرتبط دانست. واژگان کلیدی: متادون، ناخالصی، کروماتوگرافی گازی، کروماتوگرافی مایع، پایداری
زهرا شفیعی فائزه فرزانه
در این پروژه کوشش شده است کمپلکس های cui با لیگاندهای 2،´2- بی پیریدین و اتیلن دی آمین بوسیله تثبیت روی نانوذرات fe3o4 اصلاح شده و نانو راکتورهای al-mcm-41 ناهمگن شوند. به این منظور، نانوذرات fe3o4 بوسیله روش همرسوبی سنتز گردید. سپس با 3- آمینوپروپیل تری متوکسی سیلان (aptms)اصلاح و با cui، cu(bpy)2i و cu(en)2i ترکیب شد. نانو کاتالیزگرهای آماده شده بصورت fe3o4@sio2-nh2/cu complex بوسیله طیف سنجی ft-ir، پراش اشعه ایکس (xrd) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) شناسایی شدند. محصولات واکنش جفت شدن اکسایشی آلکین های انتهایی بوسیله تکنیک های gc و gc-mass شناسایی شدند. کاتالیزگر cu(en)2iتثبیت شده روی نانوذرات fe3o4 اصلاح شده، با درصد تبدیل و گزینش پذیری 100% فعالیت قابل توجهی از خود نشان داد. روند فعالیت کاتالیزگرها به ترتیب زیر می باشد: fe3o4@sio2-nh2/cu(en)2i > fe3o4@sio2-nh2/cu(bpy)2i > fe3o4@sio2-nh2/cui کمپلکس های ذکر شده روی نانوراکتور al-mcm-41 تثبیت شدند که فعالیت کمتری نسبت به کمپلکس های تثبیت شده روی نانوذرات fe3o4اصلاح شده، در تولید محصول مورد نظر نشان دادند.
سیمین دخت رستمی زهرا طالب پور
در این کار، یک روش جدید sbse با استفاده از یورتان متاکریلات (uma) به عنوان جاذب، معرفی شد. قطبیت و آب دوستی پوشش یورتان متاکریلاتی با افزودن 2-هیدروکسی اتیل متاکریلات (hema) و پلی اتیلن گلیکول منو متیل متاکریلات (peg-mma) در نسبت های مختلف، اصلاح شد. تهیه ی پوشش با روش سل-ژل و پلیمریزاسیون مورد بررسی قرار گرفت و شرایط واکنش آن ها بهینه شد. ساختار پوشش تهیه شده، با موفقیت با طیف بینی مادون قرمز تبدیل فوریه (ft-ir) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) مشخص شد. به منظور ارزیابی کارآیی استخراج پوشش uma، برخی از n-نیتروس آمین ها مانند n-نیتروسو دی بوتیل آمین (ndba)، n-نیتروسو اتیل بوتیل آمین (neba)، n-نیتروسو دی فنیل آمین (ndpha) و n-نیتروسو دی سیکلوهگزیل آمین (ndcha) و کارباریل (حشره کشی از خانواده ی کاربامات ها)، به عنوان ترکیبات قطبی و نیمه قطبی انتخاب شدند. در این کار، روش واجذب مایع (ld) استفاده شد و آنالیزها با استفاده از سیستم کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا و آشکارساز ارایه ای حساس به نور (hplc-pda) مورد استفاده قرار گرفت و عامل های مختلف موثر بر کارآیی استخراج، مطالعه و بهینه سازی شدند. در نهایت، تحت شرایط بهینه (استخراج از ml 50 محلول نمونه حاوی (w/v) 25% نمک nacl، به مدت 2 ساعت، در دمای c?35 و واجذب در µl 350 از متانول، به مدت min 10 و در دمای محیط)، دامنه ی خطی در محدوده ی غلظتی 0.2-0.02 و ng ml-1 0.5-1000، حد تشخیص 0.004 و حد تعیین کمی ng ml-1 0.013، فاکتور تغلیظ برابر با 17، دقت و صحت روش sbse-ld-hplc-pda، برای استخراج کارباریل به دست آمد و روش پیشنهاد شده برای آنالیز آب پرتقال به کار رفت.
فهیمه میرزایی زهرا طالب پور
در سال های اخیر، استفاده از روش های استخراج جذبی به دلیل نیل به ضرایب تغلیظ بالا و در عین حال بی نیازی به مصرف حلال های آلی سرطان زا و یا مصرف بسیار کم آن ها، گسترش روزافزونی پیدا کرده است. در بیشتر این روش ها، بهترین روش واجذب آنالیت، استفاده از حرارت است که در بیشتر موارد به صورت پیوسته با کروماتوگرافی گازی (gc) جفت می شود. به منظور این اتصال، قطعه ی واجذب حرارتی (td) لازم است. در این پژوهش، طراحی جدیدی از قطعه ی td انجام شد و روی سیستم gc نصب گردید. به منظور بررسی کارایی این طراحی، استخراج چهار ترکیب بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن (btex) با استفاده از روش استخراج جذبی با میله چرخان (sbse) انجام شد. سپس به منظور واجذب آنالیت ها و آنالیز آن ها با gc، از سیستم td طراحی شده استفاده گردید. شکل پیک ها و جداسازی آن ها نسبت به تزریق مستقیم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که اگرچه پیک ها به دلیل پخش شدن در گاز حامل قبل از تزریق، کمی پهن شدگی دارند اما همچنان جداسازی آن ها انجام شده است. به نظر می آید با تغییراتی می توان شکل پیک بهتری گرفت. از طرف دیگر دومین هدف دنبال شده در این پژوهش، بررسی کارایی پوشش نانولوله های کربنی تک دیواره (swcnt) برای استخراج مخلوط btex از نمونه های آبی بود که برای اولین بار در همین گروه تحقیقاتی روی میله های چرخان سنتز شد و در روش sbse استفاده گردید. مشخصات سطح این پوشش با عکس های sem و afm تعیین گردید. همچنین با بررسی طیف ft-ir و رامان این پوشش، ساختار تشکیل شده مورد تایید قرار گرفت. با توجه به این که نتایج آنالیز گرمایی نشان داده بود که این پوشش تاc ?350 پایدار می باشد، از آن برای روش واجذب حرارتی استفاده شد. برای دستیابی به عملکرد بهینه در استخراج ترکیبات انتخاب شده، پارامتر های مختلف از جمله زمان استخراج min120- 30، حجم نمونه ml50 - 5 و قدرت یونی نمونه w/v%20- 5 مورد بررسی قرار گرفت و به ترتیب مقادیر ml 50، min90 و افزایش w/v% 15 نمک nacl به عنوان مقادیر بهینه انتخاب شد. در این مطالعه همچنین مدت زمان دمیدن گاز نیتروژن به محفظه td، درجه حرارت واجذب در گستره c°240- 150 و زمان واجذب بین تا min 30- 5 مورد بررسی قرار گرفت و دمای c°210 و زمان واجذب min10 به عنوان مقادیر بهینه انتخاب شدند. سپس روش پیشنهادی swcnt-td-sbse اعتبار سنجی شد و پارامتر هایی همچون محدوه ی خطی، ضریب همبستگی، حد تشخیص و حد کمی برای هر یک از ترکیبات به دست آمدند. در نهایت مقایسه ای بین کارایی استخراج دو پوشش swcnt که در آزمایشگاه تهیه شده و پلی دی متیل سیلوکسان (pdms) تجاری با روش واجذب حرارتی انجام شد. نتایج نشان دادند کارایی استخراج پوشش swcnt در مورد دو ترکیب بنزن و تولوئن بسیار بالاتر و در مورد اتیل بنزن مشابه پوشش pdms است.
سیما نجفی قامت زهرا طالب پور
امروزه ستون های یکپارچه (monolithic) به دلیل روند ساخت راحت، کارایی و سرعت های جداسازی بالا و در نتیجه زمان های آنالیز کوتاه تر نسبت به ستون های انباشته (packed)، توسعه ی فراوانی برای استفاده در سیستم های کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (hplc)، فوق بالا (uhplc) و نانوکروماتوگرافی مایع (nano-lc) یافته اند. هدف از این پروژه دستیابی به تکنولوژی ساخت ستون های یکپارچه ی لوله باز و میله ای به همراه ارزیابی توان جداسازی آن ها است. در قسمت اول ستون لوله باز سیلیکایی یکپارچه (sc) به روش سل-ژل و هم چنین ستون لوله باز پلی متیل متاکریلات (pmmac) به روش پلیمریزاسیون رادیکال زنده، به صورت در محل ساخته شدند. ساختار شیمیایی فازهای ساکن ساخته شده با بررسی طیف بینی مادون قرمز تبدیل فوریه (ft-ir)، تایید شدند. همچنین برای تعیین اندازه حفره ها و توزیع آن ها از تخلخل سنج جیوه ای، میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem)، میکروسکوپ نیروی اتمی (afm) و استرئو میکروسکوپ کمک گرفته شد. اندازه حفره های جریانی در حدود µm 5/2 و اندازه حفره ها مزو در حدود nm 12 به دست آمد. بررسی کارایی جداسازی ستون های ساخته شده با متصل نمودن آن ها به دستگاه uhplc و تزریق برخی از آمینواسیدها (فنیل آلانین، تیروزین، لیزین و تریپتوفان) و داروهای مهار کننده (کارودیلول و پروپالول) با روش کروماتوگرافی آب دوستی hydrophilic interaction chromatography)) انجام گرفت. بررسی بیشتر خصوصیات ستون های ساخته شده با تغییر درصد استونیتریل در فاز متحرک و سرعت جریان آن و دنبال کردن تغییرات فشار برگشتی و زمان بازداری صورت گرفته است. در نهایت منحنی واندیمتر برای یکی از ترکیبات هدف رسم گردید. علاوه بر این ستون سیلیکایی لوله باز ساخته شده، به عنوان ستون سیستم lc-ms برای جداسازی پروتئین a مورد استفاده قرار گرفت. در قسمت دوم این پایان نامه ستون های میله ای یکپارچه نیز در دو نوع سیلیکایی (sr) با روش سل-ژل درون قالب و پلیمری پلی پلی استایرن – دی وینیل بنزن (padvbr) به صورت در محل، ساخته شدند و ویژگی های ساختاری هر کدام بررسی گردیدند. فاز ساکن سیلیکای میله ای بعد از ساخت پوشش دار گردید. به منظور ارزیابی خصوصیات کروماتوگرافی فاز ساکن سیلیکای میلهای یکپارچه ساخته شده، برخی مشتقات بنزن با روش کروماتوگرافی فاز نرمال به ستون تزریق شد و جدایی نسبی مناسبی برای این ترکیبات به دست آمد. ویژگی های کروماتوگرافی ستون padvbr با روش کروماتوگرافی فاز معکوس توسط ناپروکسن و ایبوپرفن سنجیده شد.فاکتور بازداری برای این دو ترکیب به ترتیب 4/3 و 8/1 به دست آمده و قدرت تفکیک 6/1 محاسبه گردید.
فاطمه محسنی عزیزالله شفیع خانی
در این پژوهش، نانوساختارهای دی اکسید تیتانیوم به دو روش اسپری و غوطه وری (سل-ژل)بر روی زیرلایه ای از جنس آلومینیوم و اکسید آلومینیوم سنتز شده است و خاصیت فتوکاتالیستی این نانوذرات بر روی دو آلاینده آلی موجود در آب که شامل متیل اورانژ و فنول است،بررسی شد.
زهرا سفیدی زهرا طالب پور
سدیم بنزوات و پتاسیم سوربات به طور گسترده¬ای در صنایع غذایی به عنوان نگهدارنده¬های غذا و به منظور جلوگیری از رشد باکتری¬های مختلف، مخمرها و قارچ¬ها استفاده می¬شوند. مصرف بی رویه¬ی این مواد افزودنی عوارض جانبی به همراه دارد که کنترل سطح غلظتی آن ها را ضروری می¬نماید. در این پایان نامه برای اولین بار، یک روش آماده سازی نمونه¬ی سریع، آسان، ارزان، موثر، نیرومند و ایمن (کچرز) برای اندازه-گیری این دو نگهدارنده در محصولات لبنی استفاده شد. آنالیز در این روش با کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا انجام شد. این روش امکان اندازه¬گیری هم زمان دو نگهدارنده را فراهم می¬کند. روش کچرز، تلفیقی از استخراج مایع و پاکسازی به کمک جاذب¬هایی که به صورت پخشی مورد استفاده قرار می¬گیرند، می¬باشد، تا بتواند قندها، لیپیدها، استرول¬ها، پروتئین¬ها و آب اضافی را جذب کند. در این بررسی، فاکتورهای موثر در روش کچرز اعم از نوع روش، نوع حلال، نوع و مقدار نمک، ph نمونه و زمان استخراج بهینه شدند. همچنین مقادیر بهینه دو جاذب psa و c18 با طراحی مختلط مرکزی به دست آمدند. با توجه به آزمایش های انجام شده روشی مشابه روش کچرز اصلی انتخاب شد. در این روش اصلاح شده، استون به عنوان حلال استخراج کننده، افزودن نمک سدیم کلرید با مقدار 6/0 گرم در مرحله¬ی استخراج، 3 ph= به عنوان ph بهینه¬ی نمونه، زمان 2 دقیقه به عنوان زمان استخراج و مقدار 8/56 میلی گرم از هر کدام از جاذب¬های psa و c18 به عنوان مقادیر بهینه در مرحله¬ی پاکسازی انتخاب شدند. همچنین آنالیز نمونه¬های حقیقی با روش ساده¬ی پروتئین زدایی نیز انجام شد. ارزیابی کامل دو روش از نظر محدوده¬ی خطی بودن، حد تشخیص، حد کمی، بازیافت و تکرار پذیری بین روز و درون روز انجام شد. در مورد روش کچرز منحنی درجه بندی در محدوده¬ی غلظتی 50- 5/0 میلی گرم بر لیتر با ضریب هم بستگی 998/0 و 995/0 به ترتیب برای سدیم بنزوات و پتاسیم سوربات رفتار خطی مناسبی نشان داد. همچنین درصد بازیافت این دو نگهدارنده با این روش در نمونه حقیقی در غلظت¬های افزوده شده بررسی گردید و مقادیر درصد بازیافت درون روز و بین روز به ترتیب برای سدیم بنزوات و پتاسیم سوربات در محدوده¬ی 108- 99، 112- 96 و 106-98، 110- 97 به دست آمد. در مورد روش دوم نیز منحنی درجه بندی در محدوده¬ی غلظتی 400- 5/0 میلی گرم بر لیتر با ضریب هم بستگی 998/0 و 999/0 به ترتیب برای سدیم بنزوات و پتاسیم سوربات رفتار خطی مناسبی نشان داد. درصد بازیافت این دو نگهدارنده با این روش در نمونه حقیقی در غلظت¬های افزوده شده بررسی گردید و مقادیر درصد بازیافت درون روز و بین روز به ترتیب برای سدیم بنزوات و پتاسیم سوربات در محدوده¬ی 93- 88، 108- 92 و 106-98، 104- 98 به دست آمد. در نهایت از دو روش برای آنالیز نمونه¬های حقیقی نظیر انواع دوغ، شیر و ماست استفاده گردید.
سمانه مدانلو جویباری زهرا طالب پور
در میان انواع آلاینده های هوا، بیش از 300 گونه ی ترکیبات آلی فرار در هوای درون ساختمانی وجود دارند، که از بین انواع مختلف این ترکیبات بنزن، بدلیل داشتن درجه ی سمیت بالا و سرطان زایی محرز، به عنوان یکی از خطرناک ترین آلاینده ها محسوب می شود. در میان روش های متفاوتی که برای تصفیه ی هوا وجود دارد، تکنیک های فوتوکاتالیستی به دلیل بازدهی بالا و استفاده از نور خورشید به عنوان منبع انرژی ، پیش تاز می باشند. تیتانیا به دلیل قدرت بالای اکسایشی و انتقال حامل های بار و هم چنین به دلیل در دسترس بودن، سمیت پایین و پایداری شیمیایی به عنوان یکی از پرکاربردترین نیمه رساناها در فرایندهای فوتوکاتالیستی می باشد، اگرچه به دلیل داشتن گاف انرژی پهن در ناحیه ی فرابنفش (3-3.2 الکترون ولت) فقط 3 الی 5 درصد از کل انرژی خورشیدی برای تیتانیا قابل استفاده خواهد بود. برای رفع این مشکل روش های مختلفی مانند بهبود راندمان نوری در ناحیه ی مرئی، آلایش با یون های فلزی و غیر فلزی و جفت کردن با سایر نیم رساناها با گاف انرژی باریک تر به کار گرفته می شود، تا به این ترتیب، گاف انرژی تیتانیا از ناحیه ی فرابنفش به ناحیه ی مرئی منتقل شود. در این پروژه سعی شده است تا با تهیه ی لایه های نازک تیتانیا به روش های مختلف غوطه وری با مسیر سل ژلی و اسپری پایرولیز ،اثر فوتوکاتالیستی آن ها در تخریب بنزن مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده نشان داده است که لایه های نازک تیتانیای به دست آمده از هردو روش موجب تخریب بنزن در حضور تابش فرابنفش شدند.در ادامه، برای استفاده از نور مرئی در فرایند فوتوکاتالیستی ، لایه های بدست آمده به روش سل ژلی با کربن،گوگرد و نیتروژن آلاییده شدند. لایه های آلاییده شده مطابق انتظار، بازده ی بیشتری را نسبت به لایه های بدون آلایش، تحت تابش مرئی، از خود نشان دادند. با توجه به نتایج حاصله انتظار می رود با بهینه سازی راکتورهای ساخته شده، بازده ی بالایی در تصفیه ی انواع گازها حاصل شود.
فریده حقیقی زهرا طالب پور
ستون¬های یکپارچه یک نوع خاص از ستون مورد استفاده در کروماتوگرافی با کانال¬های متخلخل به جای دانه¬ است. این ستون¬ها نسبت به ستون¬های قدیمی فشار برگشتی کم¬تری دارند و بنابراین استفاده از سرعت جریان¬های بالاتر فاز متحرک را ممکن می¬سازنند که باعث کاهش زمان آنالیز می¬شوند و به دنبال آن باعث افزایش تکرار آزمایش می¬شوند. علاوه بر این افزایش سرعت جریان فاز متحرک، کاهش در میزان فاز متحرک استفاده شده را به همراه دارد. در نتیجه استفاده از ستون¬های یکپارچه، هزینه¬های آزمایش را کاهش می¬دهد و از نظر اقتصادی به صرفه است. هم¬چنین ستون¬های یکپارچه استحکام، نفوذ پذیری، ظرفیت نمونه بیش¬تر و قدرت تفکیک¬های بالاتری را نسبت به ستون¬های قدیمی دارا هستند. بیماری فنیل کتونوری (pku) که در گروه اختلالات متابولیکی نوزادان جای می گیرد، یک بی نظمی ذاتی است که به دلیل نقص ژن فنیل آلانین هیدروکسیلاز (pha) در phe به تیروزین tyr به وجود می آید. پس به هر دلیل اختلالات ژنتیکی، آنزیم pah که در کبد ساخته می¬شود و یا کوآنزیم bh4، در بدن وجود نداشته باشد، غلظت فنیل آلانین در بافت¬های بدن افزایش یافته، بر سلول¬های عصبی در مغز اثر کرده و در صورت عدم اقدام به موقع منجر به عقب افتادگی شدید ذهنی، اگزما و خارش شدید پوست، اوتیسم، تشنج، مشکلات رشد، رفتار نابهنجار و هم چنین نشانه¬های روانی در کودک می¬گردد.
مهسا ترابی زاده زهرا طالب پور
در این پروژه یک روش استخراج جذبی میله¬ی چرخان (sbse) جدید بر پایه پوشش¬ پلیمری یکپارچه، که از طریق پلیمریزاسیونِ مونومر وینیل پیرولیدون (vpd) و اتصال¬دهنده-ی عرضیِ اتیلن گلیکول دی متاکریلات (egdma) در حضور حلال¬های دودکانول و تولوئن ساخته شد معرفی گردید. سپس نسبت مونومر به اتصال¬دهنده¬ی عرضی و همچنین نسبت این مخلوط به حلال، برای بهبود کارایی استخراج بنزودیازپاین¬هایی از جمله: دیازپام، نوردازپام، کلونازپام و لورازپام توسط این پوشش بهینه شد. سطح پوشش به کمک میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) و ساختار شیمیایی آن به¬وسیله¬ی طیف بینی مادون قرمز تبدیل فوریه (ft-ir) و پراکندگی اندازه¬ی حفرات با استفاده از تخلخل سنج جیوه بررسی گردید. سپس پوشش تهیه شده برای استخراج همزمان دیازپام و متابولیت فعال آن نوردازپام از محیط پلاسما به¬کار رفت. در این کار، روش واجذب مایع (ld) استفاده شد و آنالیزها با استفاده از سیستم کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا و آشکارساز فرابنفش (hplc- uv) انجام گردید. عوامل موثر بر مراحل جذب و واجذب این دو ترکیب بررسی و با استفاده از روش طراحی آزمایش بهینه گردید. به منظور بررسی کارایی میله¬ی چرخان vpd- egdma استخراج¬ها تحت شرایط بهینه جذب (دمایc ? 67، زمانh 2، سرعت چرخش rpm900، ph 8/6 و افزایش نمک به¬میزان w/v25%) ازml 5 محلول شاملml 1 پلاسما وml 4 بافر و شرایط بهینه واجذب (lµ250 حلال متانول، زمان min 15 و ?c 55 دمای واجذب انجام شد). دامنه¬ی خطی برای هر دو دارو در محدوده¬ی غلظتی µg l-11200 - 35 به¬دست آمد و حد تشخیص 10 و µg l-118 به¬ترتیب برای دیازپام و نوردازپام محاسبه گردید. در نهایت دقت و صحت روش sbse- vpd- egdma- hplc برای استخراج این دو دارو بررسی گردید و درصد بازیابی برای هر دو ترکیب در غلظت_های کار شده 106- 93 و مقدار rsd% کمتر از 5/6 به¬دست آمد. در نهایت این روش برای تعیین دیازپام و متابولیت آن در پلاسمای شخص داوطلب پس از مصرف قرص دیازپام استفاده شد.
شیما کریمی زهرا طالب پور
استخراج فاز جامد یک روش بسیار کارآمد برای جداسازی و تغلیظ حلشوندهها از حجمهای نسبتا بالا است. این روش برای حلشوندههای به شدت رقیق در حد غلظتهای 1-ng ml نیز مناسب است. موادی که به این روش استخراج میشوند میتوانند با استفاده از روشهای کروماتوگرافی، طیفسنجی یا سایر روشهای بیولوژیکی ارزیابی شوند. در این مطالعه، داروی بتابلاکر کارودیلول، از پلاسمای انسان بدون هیچ گونه مرحلهی پروتئینزدایی با استفاده از فیلم پلی متیل متاکریلات-اتیلن گلیکول دیمتاکریلات pmma-egdma به ابعاد mm 4 استخراج شده، سپس با استفاده از طیفسنجی فلوئورسانس به طور مستقیم و بدون نیاز به ×6×2 مرحلهی واجذب بررسی گردید. در این پژوهش طولموج برانگیختگی و نشری فلوئورسانس بهترتیب 252 و nm 942 اندازهگیری شد. بهترین فیلم جاذب با استفاده از w/w %52 متیل متاکریلات (mma) ، w/w %22 اکریلیک اسید (aa) ، w/w %92 اتیلن گلیکول دیمتاکریلات (egdma) در مخلوط مونومر و w/w %22 حلال تولوئن و w/w 2/9 آغازگر ایزوبوتیرونیتریل % (aibn) در مخلوط کل ساخته شد. شرایط بهینهی استخراج بر اساس شدت نشر فلوئورسانس کارودیلول تعیین شد. عوامل موثر بر فرایند استخراج که عبارت بودند ازسرعت چرخش، دمای محلول نمونه ph محلول نمونه، افزودن نمک بر میزان استخراج و زمان استخراج مورد بررسی قررار گرفتند. نتایج بهدست آمده نشان دادند که زمان و ph در 6 به دست آمد. / روند استخراج بسیار مهم هستند و مقدار بهینه آنها به ترتیب 62 دقیقه و 8 محدودهی خطی و حد تشخیص این روش در محیط پلاسما 1-ng ml 55-922 و 1-ng ml 5 بهدستآمد.
مریم بهرامی خدیجه کیارستمی
چکیده ندارد.
مهرگان صفری زهرا طالب پور
چکیده ندارد.