نام پژوهشگر: عبداله نجفی
ناهید نیاری خمسی سعید زهتاب سلماسی
دو آزمایش مزرعه ای در سال 1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه رازی کرمانشاه و در سال 1387 در دانشگاه آزاد کرمانشاه به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. آزمایش ها به صورت بلوک های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار تنظیم شدند. تیمار های آبیاری (i1، i2، i3 و i4: به ترتیب آبیاری بعد از 70، 70?90?110?130، 70?100?130 و 130 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a ) در واحد های آزمایشی اصلی و ارقام (هاشم و آرمان از تیپ کابلی و پیروز از تیپ دسی) در واحد های فرعی قرار داده شدند. همه واحد های آزمایشی دو بار پس از کاشت آبیاری شدند و آبیاری های بعدی طبق تیمارها اعمال شد. رقم آرمان بیشترین درصد پوشش سبز زمین و شاخص سطح برگ را در اغلب مراحل رشد و نمو نسبت به سایر ارقام به خود اختصاص داد که منجر به بیشترین وزن دانه و عملکرد دانه در واحد سطح نسبت به دو رقم دیگر گردید. بیشترین درصد پوشش سبز تحت تیمار آبی i1 به دست آمد که نتیجه آن تولید دانه های بزرگ تر و عملکرد دانه بیشتر در واحد سطح در مقایسه با تیمارهای آبی محدود شد. بیشترین شاخص های سطح برگ متعلق به تیمار آبی i1 با 46/4 ، 02/4 و 1/5 به ترتیب برای هاشم، پیروز و آرمان ثبت گردید. اما کمترین آن تحت i4 به دست آمد. از لحاظ عملکرد دانه اختلاف معنی داری بین تیمارهای i2, i1 و i3 مشاهده نشد. رقم آرمان در هر دو سال دارای عملکرد دانه در واحد سطح بالاتری بود. سرعت پر شدن دانه با طول دوره پر شدن دارای همبستگی منفی معنی داری بود (01/0?p). سرعت پر شدن دانه با عملکرد دانه و اجزای عملکرد همبستگی مثبت و معنی دار، اما با تعداد نیام های پر همبستگی منفی داشت (05/0?p). تجزیه علیت نشان داد که شاخص سطح برگ و تعداد دانه در بوته بیشترین اثر مستقیم و مثبت را روی عملکرد دانه داشتند. با تجزیه به مولفه های اصلی مشخص شد که مولفه اول عمدتا متاثر از عملکرد بیولوژیکی، محتوای نسبی آب برگ، وزن صد دانه، ارتفاع بوته، روز تا گلدهی، روز تا رسیدگی، طول دوره پر شدن دانه، شاخص کلروفیل برگ، شاخص سطح برگ و دوره موثر پر شدن دانه بود. چهار عامل که بخش زیادی از تنوع داده ها را توجیه کردند، شناسایی گردیدند. این چهار عامل را می توان به ترتیب، عامل های رشد رویشی، اجزای عملکرد و عملکرد، ویژگیهای فنولوژیکی و فیزیولوژیکی برشمرد.
رضا اشرفی پارچین عبداله نجفی
این تحقیق طی سال زراعی 1388-1387 در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاههای پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی بر روی 30 ژنوتیپ مختلف گندم انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده بر اساس بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار بود. تنوع ژنتیکی با استفاده از صفات زراعی، مورفولوژیک و نشانگر مولکولی issr مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها اختلافات بین ژنوتیپ ها را آشکار کرد بر اساس نتایج تجزیه همبستگی و تجزیه علیت تعداد دانه در سنبله اثر مستقیم بالایی روی عملکرد داشت و می تواند به عنوان شاخص جهت گزینش ارقام با عملکرد بالا مدنظر قرار گیرد. تجزیه خوشه ای با استفاده از روش وارد، بر مبنای عملکرد و اجزای عملکرد، خصوصیات مورفولوژی و فنولوژی ژنوتیپ ها را در 4 گروه جداگانه قرار داد. گروه بندی حاصله بوسیله تجزیه تابع تشخیص مورد تایید قرار گرفت. با انجام تجزیه به مولفه های اصلی، 5 مولفه شناسایی شد که بیش از 84 درصد تنوع کل داده ها را تبیین کردند. همچنین تجزیه به عامل ها 21 صفت مورد ارزیابی را به 5 عامل مستقل از هم کاهش داد که در مجموع 25/84 درصد از تغییرات کل را توجیه کرد. از 15 آغازگر issr مورد استفاده در این تحقیق، 10آغازگر نوارهای مختلفی را تکثیر کردند. از 86 نوار نمره دهی شده، 69 نوار چندشکل بوده و درصد چندشکلی کل 23/80 درصد محاسبه گردید. تجزیه خوشه ای بر اساس داده های مولکولی، ژنوتیپ ها را در پنج گروه جداگانه قرار داد که بوسیله تجزیه واریانس مولکولی تایید گردید. آزمون مانتل بین داده های فنوتیپی و داده های مولکولی همبستگی معنی داری نشان نداد که این موضوع حاکی از عدم تطابق دادههای مولکولی و زراعی، بدلیل کم بودن تعداد نشانگرهای مورد استفاده و تعدد توالی های تکراری در ژنوم گندم های مورد بررسی می باشد.
سمیه مظفری غلام رضا محمدی
به منظور بررسی تاثیر شبدر برسیم (trifolium alexandrinum l.) به عنوان خاکپوش زنده بر رشد، عملکرد و کنترل علف های هرز در ذرت (zea mays l.)، آزمایشی در سال زراعی 1388 در مزرعه پژوهشی دانشگاه رازی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. فاکتورها شامل تراکم کاشت خاکپوش زنده در سه سطح (0، 20 و 40 کیلوگرم در هکتار)، زمان کاشت خاکپوش زنده در سه سطح (15 روز قبل، همزمان و 15بعد از کاشت ذرت به عنوان محصول اصلی) و فاکتور سوم علف هرز (در دو سطح کنترل و تداخل علف های هرز در تمام طول فصل رشد) بودند. تیمارهای بدون خاکپوش به عنوان شاهد (در دو حالت شاهد با تداخل علف هرز و شاهد کنترل علف هرز) جهت مقایسه در نظر گرفته شد. با مطالعه جمعیت علف های هرز، 10 گونه شناسایی شد که بالاترین جمعیت مربوط به دو علف هرز سلمه تره و تاج خروس بود. نتایج نشان داد در شرایط کنترل علف های هرز، حضور خاکپوش در مزرعه تاثیر چندانی بر رشد و عملکرد ذرت ایجاد نکرد اما خاکپوش در شرایط تداخل علف های هرز، از تاثیر مثبت قابل توجهی بر رشد و عملکرد ذرت برخوردار بود. تاخیر در کاشت شبدر به عنوان خاکپوش زنده، موجب شد که خاکپوش نتواند به موقع استقرار پیدا کند و از پتانسیل های محیط به خوبی استفاده نماید. بهترین زمان، کاشت 15 روز قبل از ذرت بود. این تاریخ کاشت توانست4/71 درصد (درمقایسه با شاهد بدون خاکپوش) بیوماس علف های هرز را کاهش دهد که می توان دلیل آن را به ایجاد پوشش و ممانعت از رسیدن نور به سطح خاک و در نتیجه جلوگیری از جوانه زنی علف های هرز و کاهش تراکم آنها نسبت داد. این تیمار همچنین افزایش چشمگیری در شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک، سرعت رشد محصول و عملکرد دانه در شرایط تداخل علف های هرز ایجاد کرد. در شرایط تداخل علف های هرز با کشت خاکپوش قبل از کشت ذرت، عملکرد دانه1/56 درصد (نسبت به عدم کشت خاکپوش در شرایط تداخل علف هرز) افزایش یافت. خاکپوش همچنین باعث افزایش محتوای پروتئین دانه نسبت به شاهد شد. بالاترین بیوماس خاکپوش زنده (699 و 9/663 گرم در متر مربع) و میزان نیتروژن (179/8و 167/7کیلو گرم در هکتار) به ترتیب در تیمارهای کنترل علف هرز و کشت خاکپوش قبل از ذرت و در تراکم های20 و 40 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. این بیوماس می تواند به عنوان علوفه به مصرف تغذیه دام برسد و یا به عنوان کود سبز به خاک برگردانده شود. به طور کلی این تحقیق نشان داد که کشت خاکپوش زنده قبل از ذرت می تواند جایگزین مطلوبی برای روش های متداول در کنترل علف های هرز باشد که در نهایت موجب افزایش بهره وری نهاده ها و رسیدن به اهداف کشاورزی پایدار خواهد شد.
اباسلط رستمی اجیرلو غلامرضا محمدی
به منظور مطالعه اثر نهادههای زیستی و مقایسه کارایی آنها با کود شیمیایی اوره بر صفات مرفولوژیکی، صفات مرتبط با کیفیت محصول، شاخصهای رشد، عملکرد سیب زمینی و اجزای آن و تداخل آن با علفهای هرز، مطالعهای در سال زراعی 89- 88 به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و سه فاکتور در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. فاکتور کود زیستی (نیتراژین) در دو سطح مصرف و عدم مصرف، فاکتور hb-101در سه سطح عدم مصرف، یک بار و دوبار محلول پاشی بود و فاکتور کود اوره در دوسطح مصرف و عدم مصرف بود. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری میان تیمارها وجود داشت. بطوری که بالاترین عملکرد غده به میزان 46526 کیلوگرم بر هکتار و تعداد غده در هر بوته به میزان 11/8 در تیمار بذر مال کردن غدهها با کود زیستی نیتراژین+ مصرف کود اوره و دو بار محلول پاشی hb-101 به دست آمد. بالاترین وزن متوسط غده (8/136 گرم) و عملکرد بیولوژیکی (50934 کیلوگرم بر هکتار) در تیمار مصرف کود اوره به دست آمد. همچنین بالاترین و کمترین شاخص برداشت به ترتیب در تیمار مصرف کود اوره به همراه تلقیح غده ها با کود زیستی نیتراژین و تیمار شاهد به دست آمد. علاوه بر این نتایج نشان داد که بالاترین ارتفاع بوته (2/70 سانتی متر) و بیشترین مقدار اسپد برگ ها (2/55) در تیمار مصرف کود اوره به همراه تلقیح غده ها با نیتراژین و دوبار محلول پاشی hb-101 بود. علاوه بر این نتایج مقایسه میانگین برای شاخصهای رشد نشان داد که بیشترین میزان شاخص سطح برگ (8/8) در تیمار مصرف نیتراژین به همراه دوبار محلول پاشی hb-101 به دست آمد و سرعت رشد نسبی (52/0 گرم بر گرم در روز)، وزن ویژه برگ (78/28 گرم بر متر مربع)، سطح ویژه برگ (044/0 متر مربع بر گرم) در تیمارهایی که دوبار محلول پاشی hb-101 روی بوتههای آنها انجام شد بود در حالی که بیشترین سرعت رشد محصول و میزان آسیمیلاسیون خالص در تیمارهایی که غدههای آنها با کود زیستی نیتراژین آغشته شد به دست آمد. همچنین نتایج برای صفات مرتبط با کیفیت محصول نشان داد که بالاترین میزان درصد پروتئین غدهها و تعدا متوسط چشم در هر غده در تیمارهایی به دست آمد که غدههای آنها در موقع کشت با کود زیستی نیتراژین آغشته شده و در طول فصل رشد کود اوره و محلول پاشی hb-101 بر روی بوتههای آنها انجام گرفت به دست آمد. همچنین پایینترین میزان تجمع نیترات غده ها، در تیمارهایی به دست آمد که غدههای آنها در زمان کشت با نیتراژین آغشته شده و در طول فصل رشد محلول پاشی hb-101 بر روی بوتههای آنها انجام گرفت بود. همچنین نتایج تجزیه واریانس برای صفات علفهای هرز نشان داد که فقط تلقیح غده ها با کود زیستی نیتراژین و اثرات متقابل کود اوره× hb-101 و کود زیستی نیتراژین× hb-101 بر تراکم علفهای هرز تاثیر معنی داری داشتهاند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که، برای نیل به کشاورزی پایدار بهتر است در کنار کودهای شیمیایی از کودهای زیستی نیز استفاده شود.
مریم سهرابی عبداله نجفی
طی سی سال گذشته کلزا به یکی از محصولات عمده کشاورزی تبدیل شده است و در حال حاضر نیز سومین منبع روغن گیاهی پس از سویا و نخل روغنی می باشد. بذور آن علاوه بر سطح بالای لیپید، حاوی پروتئین قابل توجهی هستند که حدوداً 25-20 درصد از وزن خشک بذر را تشکیل می دهد. یکی از پروتئین های ذخیره ای مهم در جنین های کلزا پروتئین ناپین (napin) است که طی توسعه بذر ساخته می شود. سنتز پروتئین-های ذخیره ای در ابتدا در سطوح رونویسی کنترل می شود و بیان اختصاصی آن ها در بذر، تحت کنترل نواحی پروموتری ژن-های کد کننده پروتئین های ذخیره ای می باشد. به علت بذر اختصاصی بودن پروتئین ناپین انتظار می رود که پروموتر ژن آن نیز بذر اختصاصی باشد. در این تحقیق جداسازی پروموتر بذر اختصاصی (seed specific) ناپین (napin) از گیاه کلزا (brassica napus l.) و همسانه سازی آن در ناقل بیانی گیاهی pbi121 حاوی ژن gus، جهت استفاده در تحقیقات بعدی انجام شد. آغازگرهای اختصاصی جهت جداسازی و تکثیر پروموتر ناپین از کلزا مورد استفاده قرار گرفتند و این بخش از dna ژنومی با استفاده از واکنش pcr جداسازی شد. پس از همسانه سازی در ناقلpsk+ و تعیین توالی، نواحی حفاظت شده مهم در این پروموتر همچون جعبه tata، توالی تکراری ry، عناصر dist-b و prox-b، جعبه g و جعبه t شناسایی شدند. طبق فاصله ژنتیکی توالی های نوکلئوتیدی، توالی به دست آمده دارای بیشترین شباهت با توالی های brassica napus (با شماره دسترسی eu416279.1) به میزان 8/99 درصد وbrassica napus (به شماره دسترسی eu723261.1) به میزان 7/99 می باشد. در این بین کمترین شباهت مربوط به توالی brassica napus (با شماره دسترسی af403424.1) به میزان 8/94 درصد می باشد.
بهنوش رسایی محمد اقبال قبادی
تنش هایی مانند تنش خشکی و کمبود عناصر غذایی از عوامل اثر گذار بر کاهش عملکرد محصولات زراعی از جمله نخود می باشد. با توجه به اینکه کشت نخود در کشور اغلب بصورت دیم می باشد. بنابراین بکارگیری روش هایی برای کاهش اثرات منفی ناشی از محدودیت دسترسی به آب و عناصر غذایی دارای اهمیت ویژه میباشد. به این منظور آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال زراعی 90-1389 بصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. پلات های اصلی شامل یک دور آبیاری تکمیلی در ابتدای گلدهی و بدون آبیاری (دیم) بود. همچنین کاربرد و عدم کاربرد عوامل بیولوژیک ( ریزوبیوم، مایکوریزا و هیومیک اسید) بصورت فاکتوریل در پلاتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که استفاده از یک دور آبیاری تکمیلی در ابتدای گلدهی اثرات مثبتی بر برخی صفات فیزیولوژیک، عناصر غذایی، عملکرد و اجزا عملکرد نخود دارد. بطوری که گیاه در این شرایط از محتوی نسبی آب برگ، سطح برگ، میزان کلروفیل a، b و کل بیشتری نسبت به شرایط دیم برخوردار است در حالی که محتوی قند محلول کاهش یافت. همچنین آبیاری تکمیلی سبب افزایش میزان نیتروژن و فسفر ساقه، افزایش تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت شد. در بین کود های زیستی تلقیح با ریزوبیوم، افزایش محتوی کلروفیل a ، b و کل، کاربرد مایکوریزا، افزایش میزان فسفر ساقه و عملکرد دانه، و محلول پاشی با هیومیک اسید، افزایش محتوی قند محلول برگ، سطح برگ، محتوی نسبی آب برگ، میزان فسفر ساقه و بهبود عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت را در پی داشت. همچنین اثر متقابل آبیاری تکمیلی و محلول پاشی با هیومیک اسید باعث افزایش میزان فسفر ساقه، افزایش عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در نخود شد.
یگانه کوهی محمدآبادی غلامرضا محمدی
پرایمینگ در مرحله 6 تا 7 برگی وزن خشک را افزایش داد. شاخص های فیزیولوژیکی تجمع وزن خشک، شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و ارتفاع بوته در مرحله 6 تا 7 برگی تحت تأثیر عامل پرایمینگ قرار گرفتند. فاکتور تراکم بوته بر شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول در هر دو مرحله 6 تا 7 برگی و ظهور گل تاجی و برای تجـمع وزن خشک و دوام سطح برگ در مرحله ظهور گل تاجی معنی دار شد. همچنین زمان تا سبز شدن، زمان تا بسته شدن کانوپی، زمان تا ظهور گل تاجی و زمان تا رسیدگی تحت تأثیر تیمار پرایمینگ قرار گرفت. پرایمینگ با آب مقطر و hb-101 این مراحل فنولوژیک را جلو انداخت. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که با کاربرد پرایمینگ بذر و همچنین کاهش فاصله ردیف و افزایش تراکم کاشت می توان رشد علف های هرز را کاهش و عملکرد ذرت را افزایش داد.
سعید طاهری عبداله نجفی
به منظور شناسائی ژنوتیپ های مقاوم به تنش کمبود آب با استفاده از صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و فنولوژیک و غربال کردن شاخص های کمی تحمل به خشکی این تحقیق طی سال زراعی 1389-1388 در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاههای پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی بر روی 29 ژنوتیپ مختلف گندم نان انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها تنوع بین ژنوتیپ ها را آشکار کرد بر اساس نتایج تجزیه همبستگی و تجزیه علیت در هر دو محیط واجد تنش و بدون تنش، تعداد دانه در سنبله اثر مستقیم بالایی روی عملکرد داشت و می تواند به عنوان شاخص جهت گزینش ارقام با عملکرد بالا مورد توجه قرار گیرد. تجزیه خوشه ای با استفاده از روش وارد، بر اساس همه صفات ژنوتیپ ها را در محیط تنش در 3 گروه و در محیط بدون تنش در 4 گروه جداگانه قرار داد. با انجام تجزیه به مولفه های اصلی، 8 مولفه اصلی در هر دو محیط شناسایی شدند که بیش از 83% از کل تعغییرات داده ها را تبیین کرد. بر مبنای عملکرد آبی (yp) و دیم (ys) شاخص های کمی تحمل به خشکی از قبیلmp, ssi, tol, sti, gmp, ham, ysi و yi محاسبه شدند. بیشترین میانگین هارمونیک، میانگین هندسی بهره وری، میانگین بهره وری و شاخص تحمل تنش متعلق به ژنوتیپ های شماره 1 و 5 و بیشترین شاخص حساسیت به تنش و شاخص تحمل مربوط به ژنوتیپ های 4 و 28 بود. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی بین شاخص ها و میانگین عملکرد در محیط بدون تنش خشکی و واجد تنش خشکی نشان داد که مناسب ترین شاخص ها برای گزینش ژنوتیپ ها با عملکرد بالا در هر دو محیط، شاخص های mp, gmp, ham و sti هستند سپس برای تعیین ژنوتیپ های مقاوم به خشکی با عملکرد بالا در هر دو محیط از بردار سه بعدی استفاده شد. در بررسی بردار سه بعدی yp, ys و sti مشاهده می شود که ژنوتیپ های شماره 6، 7، 10، 15، 16، 23 و 21 در گروه a قرار گرفته اند. در بردار سه بعدیyp, ys و gmp ژنوتیپ های شماره 6، 7، 10، 15، 16، 21، 23 و 24 در گروه a قرار گرفته اند. در بردار سه بعدی yp ,ys و ham ژنوتیپ های شماره 7، 10، 16، 21 و 23 و در بردار yp, ys, mp نتایج مشابه با بردار سه بعدیyp, ys و gmp ملاحظه می شود. دراین تحقیق پس ازانجام تجزیه به مولفه های اصلی روی هشت شاخص مقاومت به خشکی وعملکرد دانه در محیط تنش و بدون تنش در29ژنوتیپ،طبق نتایج تجزیه به مولفه های اصلی دو مولفه اول بیشترین درصد تغییرات داده ها ( 15/99) درصد را توجیه کردند و به همین جهت ترسیم بای پلات براساس دو مولفه اصلی اول انجام شد اولین مولفه 69/66% از تغییرات کل داده ها را تبیین کرد و همبستگی مثبت و بالایی را با عملکرد درمحیط غیر تنش (yp) وتنش(ys) و شاخص های mp ،gmp ،sti و ham نشان داد و همبستگی مثبت کمتری با شاخص های tol و ssi نشان داد. از اینرو مولفه اول را میتوان به عنوان مولفه پایداری عملکرد دانه ومقاومت به خشکی نام گذاری کرد همچنین مولفه دوم45/37 درصد تغییرات کل داده ها را توجیه کرد. این مولفه همبستگی مثبت بالایی با شاخص های ssi و tol و همچنین همبستگی مثبت با عملکرد در شرایط غیر تنش (yp) نشان داد و با عملکرد در شرایط تنش (ys) و شاخص های ysi، yi، mp و ham همبستگی منفی نشان داد، به همین جهت مولفه دوم به عنوان مولفه پتانسیل عملکرد دانه در شرایط نرمال وحساسیت به تنش که ژنوتیپ های با عملکردپایین درشرایط تنش را ازسایرژنوتیپ ها جدا می کند، تعیین شد برای شناسایی ژنوتیپ های متحمل باید به مقدار بالای هردو مولفه یعنی ناحیه aبردار بای پلات توجه کرد. در این ناحیه ژنوتیپ های 16، 15، 20، 22، 23، 24، 25، 27 و 29 قرار دارند. این ژنوتیپ ها از نظر عملکرد در هردو شرایط تنش و غیرتنش برتر بودند.
محمد حسین رومنا عبداله نجفی
به منظور ارزیابی آگرو فیزیولوژیک پایداری عملکرد 30 ژنوتیپ گندم نان، آزمایشاتی در سه سال زراعی 87-88، 89-88 و 90-91 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در دو شرایط دیم و آبی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گرفت. عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت دانه، وزن هزار دانه و تعداد سنبله در متر مربع در محیط دیم نسبت به محیط آبی کاهش یافت ولی میزان پروتئین خام دانه ها و طول سنبله ها در محیط دیم بیشتر بود. حالی که روز تا رسیدگی و دوره پر شدن دانه در محیط آبی بالاتر بود. هدایت روزنه ای، عملکرد کوانتومی فتوسیستم ii و شاخص زنده مانی محیط آبی بیشتر از محیط دیم بود در حالی که فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در محیط دیم بیشتر بود. همبستگی بالایی بین وزن هزار دانه و عملکرد در شرایط دیم مشاهده شد که اهمیت بالای صفت وزن هزار دانه را در تعیین میزان عملکرد در محیط دیم می رساند. به همین شکل، تعداد سنبله در متر مربع و تعداد دانه در هر سنبله از اجزای اصلی تعیین کننده عملکرد دانه در شرایط آبی است. با بررسی روابط علت و معلولی به نظر می رسد، فاکتور گزینش برای هر محیط باید بر طبق روابط بین صفات انتخاب شود. انتخاب بر اساس یک فاکتور به تنهایی به عملکرد بالاتر نمی انجامد و تعیین وزن برای هر صفت با توجه به محیط های مورد بررسی ضروری به نظر می رسد. با توجه به نتایج تجزیه علیت پیشنهاد می شود، تعداد سنبله در هر متر مربع و وزن هزار دانه دارای اهمیت بیشتری در محیط دیم نسبت به تعداد دانه در هر سنبله باشد ولی در محیط آبی صفات تعداد دانه در هر سنبله و تعداد سنبله در متر مربع اولویت بالاتری دارند. بر اساس شاخص های مقاومت به خشکی مشخص شد، ژنوتیپ های 2، 9، 16 و 18 مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو محیط و ژنوتیپ های 11، 15 و 17 با عملکرد پایین، ناپایدارترین ژنوتیپ ها می باشند. مقایسه روش های پارامتری و ناپارامتری مشخص نمود، همبستگی بالایی میان عملکرد دانه با روش های gai، pi، gge biplot، ysi و i وجود دارد. به نظر می رسد با توجه به رویکرد یکسان این روش ها، می توان با توجه به ماهیت داده ها، از روش پارامتری gge biplot و روش ناپارامتری ysi به دلیل سادگی بالا در محاسبات و تفسیر استفاده کرد. بر اساس تمامی این روش ها، ژنوتیپ های 1، 5، 13، 14 و 15 به عنوان پایدارترین ژنوتیپ ها با عملکرد بالا انتخاب شوند. با توجه به مزایای انتخاب به روش غیر مستقیم (شاخص چندگانه انتخاب) نسبت به انتخاب مستقیم عملکرد، ژنوتیپ های 2، 4، 10، 13 و 20 برای محیط دیم و ژنوتیپ های 1، 5، 6، 15 و 19 برای محیط آبی، گزینش شدند. به نظر می رسد، پایداری ژنوتیپ ها نتیجه یک توازن بین صفات فنولوژیک، مورفولوژیک و فیزیولوژیک-بیو شیمیایی در گندم است. همچنان که ژنوتیپ های پایدارتر، در صفات دیگر نیز برترین ژنوتیپ ها بودند. کلید واژه: پایداری، خشکی، شاخص چندگانه انتخاب، فعالیت آنزیمی، گندم
نسرین شفیعی هما عبداله نجفی
چکیده: به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 21 ژنوتیپ مختلف گندم دوروم، تحقیق حاضر در سالزراعی 1390-1389 در دو بخش زراعی و مولکولی در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه بیوتکنولوژی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی اجرا شد. ارزیابی صفات زراعی، مورفولوژیک و مقاومت به خشکی بر اساس طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط تنش و بدون تنش آبی انجام گردید. تنوع ژنتیکی علاوه بر صفات زراعی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک با استفاده از نشانگرهای مولکولی issr و rapd نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین در هر دو شرایط، اختلافات معنی داری برای اکثر صفات بین ژنوتیپ ها را آشکار کرد، همچنین نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین دو شرایط تنش آبی و شرایط بدون تنش تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس نتایج تجزیه همبستگی در شرایط بدون تنش، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در سنبله، کلروفیل b، کلروفیل کل و مقدار سبزینگی برگ همبستگی بالایی با عملکرد دانه داشتند، و می توانند به عنوان شاخص جهت گزینش ارقام با عملکرد بالا مدنظر قرار گیرند.تجزیه خوشه ای با استفاده از روش وارد، بر مبنای عملکرد، اجزای عملکرد و خصوصیات آگرو- فیزیولوژیک، ژنوتیپ ها را در چهار گروه جداگانه قرار داد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین شاخص ها و میانگین عملکرد در شرایط آبی و دیم نشان داد که مناسبترین شاخص ها برای غربال کردن لاین ها در دو شرایط آبی و دیم چهار شاخص میانگین هندسی بهره وری (gmp)، میانگین بهره وری (mp)، میانگین هارمونیک (ham) و شاخص تحمل به تنش (sti) هستند. طبق نتایج آزمون جوانه زنی همبستگی معنی داری بین صفات آزمایشگاهی و مزرعه ای مشاهده نشد. از 17 آغازگر issr مورد استفاده در این تحقیق، 10 آغازگر نوارهای واضحی را تکثیر کردند. از 107 نوار امتیاز داده شده،44 نوار چندشکل بوده و درصد چندشکلی کل 12/41 درصدبرآورد شد. همین طور از 17 آغازگر rapd مورد استفاده در این مطالعه، 11 آغازگر نوارهای مختلفی را تکثیر کردند. از 107 نوار امتیاز داده شده، 47 نوار چند شکل بوده و درصد چند شکلی کل 92/43 درصد برآورد شد. تجزیه خوشه-ای بر اساس داده های حاصل از نشانگر issr، ژنوتیپ ها را در پنج گروه جداگانه و بر اساس داده های حاصل از نشانگر rapd نیز ژنوتیپ ها را در شش گروه جداگانه قرار داد که با نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی در مورد هر دو نشانگر تا حد زیادی مطابقت داشت. آزمون مانتل بین داده های فنوتیپی (در شرایط تنش و بدون تنش) و داده های نشانگر issr همبستگی معنی داری نشان نداد که این موضوع می تواند حاکی از عدم تطابق داده های مولکولی و زراعی، بدلیل کم بودن تعداد نشانگرهای مورد استفاده و تعداد توالی های تکراری در ژنوم گندم های مورد بررسی باشد. همچنین داده های فنوتیپی در شرایط بدون تنش و تنش با داده های نشانگر rapd همبستگی معنی داری نشان نداد. بین اطلاعات حاصل از نشانگرهایrapd و issr همبستگی معنی داری مشاهده گردید.
الهه قاسمی جوبشهر محمود خرمی وفا
بر اساس آمارهای موجود بخش زیادی از کشاورزان ایرانی خرده پا هستند. این واقعیت هنگامی نگران کننده تر می شود که کشور ایران جزء منطقه های خشک و نیمه خشک نیز است. از این رو مسایل مهمی چون فرسایش خاک، نیاز آب بیشتر گیاهان زراعی، کمبود مواد آلی و همچنین پایین بودن درآمد کشاورزان پر رنگ تر می شود. در این بین یکی از راه حل های پیشنهادی اکولوژیک برای افزایش بهره وری سیستم های کم نهاده و کشاورزی خرده پا، بهره گیری از سامانه های چند کشتی مانند کشت مخلوط تأخیری است. با این حال تاکنون مطالعه چندانی در خصوص تأثیر سامانه های چند کشتی به ویژه روش های مخلوط تأخیری در کشاورزی کم نهاده مانند کم آبیاری و بی خاک ورزی در کشور انجام نگرفته است. از این رو به منظور بررسی سودمندی کشت مخلوط تأخیری باقلا و ذرت و امکان افزایش درآمد کشاورز و تأثیر آن بر کاهش محدودیت های سامانه بی خاک ورزی، و همچنین بررسی نقش کشت مخلوط تأخیری بر کاهش واکنش منفی ذرت به کم آبیاری، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 90- 1389 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی (47 درجه و 3 دقیقه طول شرقی، و 34 درجه و 23 دقیقه عرض شمالی و ارتفاع 1320 متر از سطح دریا) انجام شد. پلات های اصلی شامل چهار سطح آبیاری ذرت (100، 90، 80 و 70 درصد نیاز آبی ذرت) و پلات های فرعی شامل ترکیب فاکتوریل سیستم کشت (کشت مخلوط تأخیری باقلا - ذرت، کشت خالص ذرت و کشت خالص باقلا) و سیستم خاک ورزی (بی خاک ورزی و خاک ورزی مرسوم) بودند. نتایج نشان داد که کشت مخلوط تأخیری و سیستم خاک ورزی تأثیر معنی داری بر عملکرد ذرت علوفه ای (به عنوان گیاه اصلی) نداشت. با اینحال از آن جا که سامانه بی خاک ورزی باعث افزایش درصد رطوبت خاک، نگهداری و افزایش کربن آلی و نیتروژن کل خاک، کاهش هزینه های تولید و افزایش سود خالص نسبت به خاک ورزی مرسوم شد، از مزیت بالاتری نسبت به خاک ورزی مرسوم برخوردار بود. کشت مخلوط تأخیری باقلا و ذرت در هر دو سیستم خاک ورزی، کارایی مصرف آب را تحت تأثیر قرار نداد. ولی کم آبیاری باعث افزایش کارایی مصرف آب شد به طوری که بیشترین کارایی مصرف آب از تیمار 70 درصد نیاز آبی به دست آمد. بررسی شاخص های مخلوط و ارزیابی های اقتصادی نشان داد که کشت مخلوط تأخیری باقلا و ذرت در سامانه بی خاک ورزی و در تیمار 90 درصد نیاز آبی، ضمن تأمین اهداف کشاورزی پایدار، از لحاظ هزینه های تولید، درآمد خالص و نسبت منفعت به هزینه دارای برتری نسبی بود. همچنین کشت مخلوط تأخیری باقلا ذرت در تیمار 80 درصد نیاز آبی و در سامانه بی خاک ورزی بیشترین بهره وری از زمین و سودمندی اقتصادی را به همراه داشت.
علی محمد کاکاییان غلامرضا محمدی
حفظ خاک از گزندهای محیطی و بهبود ویژگی های آن، از اهداف کشاورزی پایدار است. کاشت گیاهان پوششی و برگرداندن آن به خاک به عنوان کودسبز، می تواند در راستای تامین این اهداف سودمند باشد. بنابراین آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در کشتزار پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی اجرا شد. آزمایش به صورت چندعاملی با دو عاملِ گیاه پوششی (چاودار، ماشک و درهم چاودار و ماشک) و تاریخ برگرداندن گیاه پوششی به خاک (اسپند و فروردین ماه)بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، طراحی شد. در کنار هر تکرار یک کرت شاهد نیز درنگر گرفته شد.یافته ها نشان دادند که درصد پوشش سبز و میزان تولید ماده ی خشک چاودار در طول دوره ی رشد بیشتر از سایر تیمارها بود. همچنین تیمارهای پوششی در کاهش وزن خشک و انبوهی علف های هرز نسبت به شاهد، هم در زمان پیش از برگرداندن و هم پس از برگرداندن اثر معنی-داری نشان دادند. در مورد ویژگی های خاک، اثر تیمارها در پیش از برگرداندن بر چگالی ظاهری و تخلخل ناشی از آن، نفوذپذیری، اسیدیته، کربن آلی، نیترات و هدایت الکتریکی معنی دار بود. اما این تیمارها در زمان پس از برگرداندن، تنها بر هدایت الکتریکی اثر معنی دار داشتند. در کل،گیاه پوششی در طول دوره ی رشد خود، سبب افزایش چگالی ظاهری، نفوذپذیری و هدایت الکتریکی و نیز سبب کاهش ماده ی آلی خاک شد. همچنین افزودن کود سبز به خاک و فرصت یک ماهه برای پوسیدن آن، توانست میزان نفوذپذیری، ماده ی آلی و نیترات خاک را بیشتر از تیمار شاهد نسبت به زمان کاشت افزایش دهد.
احترام رمضانی فرزانه عبداله نجفی
به منظور ارزیابی تحمل تنش خشکی 30 ژنوتیپ مختلف گندم دوروم آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه، در سال زراعی 91-90 در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط دیم و آبی انجام شد. تنوع ژنتیکی از نظر صفات زراعی، کیفی، فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی ارزیابی شد. نتایج تجزیه واریانس ساده (هر دو شرایط دیم و آبی) و مرکب صفات نشان داد که، ژنوتیپ ها از نظر اغلب صفات مورد مطالعه اختلاف معنی داری داشتند. نتایج مقایسات میانگین ها نشان داد تنش خشکی تاثیر کاهشی روی اغلب صفات مورد مطالعه داشت. بیشترین اثر تنش بر میزان هدایت روزنه ای و سرعت فتوسنتز بود که به ترتیب موجب کاهش 89/87 و 66/77 درصدی آن ها شد. فعالیت آنزیم کاتالاز، دمای سطح برگ، کارایی فتوشیمیایی فتوسیستمii در شرایط دیم به طور معنی داری بالاتر بود. با توجه به نتایج مقایسه میانگین دو محیط، بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب مربوط به ژنوتیپ شماره 3 (kc-591، بومی استان کرمانشاه شهرستان اسلام آباد غرب) با 789 و ژنوتیپ شماره 27 (دریافتی از ایکاردا) با 341 گرم بر مترمربع بود. همچنین در مجموع دو محیط بیشترین محتوی آهن و روی دانه به ترتیب مربوط به ژنوتیپ شماره 22 (chen/altar84، دریافتی از سیمیت) و ژنوتیپ شماره 10 (c-46020، بومی کشور ژاپن) با مقادیر 91 و 60 گرم در کیلوگرم بودند. صفات کیفی دانه با هیچ کدام از صفات مورد بررسی همبستگی معنی داری نشان ندادند. با بررسی روابط علت و معلولی به نظر می رسد، عامل های گزینش برای هر محیط باید بر طبق روابط بین صفات انتخاب شود. انتخاب بر اساس یک فاکتور به تنهایی به عملکرد بالاتر نمی انجامد و تعیین وزن برای هر صفت با توجه به محیط های مورد بررسی ضروری به نظر می رسد. با توجه به نتایج تجزیه علیت پیشنهاد می شود، تعداد دانه در هر سنبله و ارتفاع گیاه دارای اهمیت بیشتری در محیط دیم نسبت به وزن هزار دانه باشد. ولی در محیط آبی صفات وزن هزار دانه و تعداد دانه در هر سنبله اولویت بالاتری دارند. با تجزیه به عامل ها، در محیط دیم10 عامل و در محیط آبی 9 عامل شناسایی شد. که به ترتیب 30/84 و 6/81 درصد تنوع داده ها را توجیه کردند. تجزیه خوشه ای با استفاده از روش ward، بر اساس کلیه ویژگی های مورد بررسی ژنوتیپ ها را در هر دو محیط دیم و آبی در پنج گروه جداگانه قرار داد. بر اساس شاخص های مقاومت به خشکی مشخص شد، ژنوتیپ های شماره 3 و 19 مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو محیط و ژنوتیپ های شماره 27، 1 و 22 با عملکرد پایین، ژنوتیپ های ناپایدار می باشند.
مهوش جامه شورانی عبداله نجفی
این تحقیق طی سال زراعی 1391-1390 در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه¬های پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی بر روی 30 ژنوتیپ گندم دوروم انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده، بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار بود. ارتباط بین با استفاده از صفات زراعی، مورفولوژیک و نشانگرهای مولکولی issr و rapd مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین¬ها اختلافات بین ژنوتیپ¬ها را آشکار کرد. بر اساس نتایج تجزیه همبستگی و تجزیه علیت، وزن هزار دانه اثر مستقیم بالاتری روی عملکرد دانه داشت و می-تواند به عنوان شاخص جهت گزینش ارقام با عملکرد بالا مد نظر قرار گیرد. تجزیه خوشه¬ای با استفاده از روش وارد، ژنوتیپ¬ها را در چهارگروه جداگانه قرار داد. با انجام تجزیه به مؤلفه¬های اصلی، هفت مؤلفه شناسایی شد که بیش از 80 درصد تنوع کل داده¬ها را تبیین کردند. با تجزیه به عامل¬ها هفت عامل مستقل از شناسایی در مجموع این عامل¬ها 80 درصد از تنوع کل را توجیه کردند. از 15 آغازگر issr مورد استفاده در این تحقیق 13 آغازگر نوارهای چند شکل تولید کردند. میانگین درصد چند شکلی 71/92 درصد محاسبه شد. از آغازگر¬های rapd مورد استفاده چهارآغازگر rapd تکثیر و میانگین درصد چند شکلی 84 درصد محاسبه گردید. آزمون مانتل بین داده-های زراعی با هر دو نشانگر معنی دار، اما میزان این همبستگی پایین بود. به منظور بررسی رابطه بین صفات اگرو- مورفولوژیک و نشانگرهای مولکولی issr و rapd، ابتدا ساختار جمعیت با استفاده از نرم افزار structure بررسی، و ژنوتیپ¬ها در دو زیر جمعیت قرار گرفتند. تجزیه رگرسیون لجستیک با نرم افزار tassel انجام و مکان¬های ژنی مرتبط با این صفات شناسایی شد. در بین نشانگرهای issr آغازگرهای ubc-824، ubc-808، ubc-811، ubc-855 و در بین نشانگرهای rapd آغازگرهای ab، e16 و opc13 بیشترین میزان ارتباط را با صفات استفاده از رگرسیون لجستیک نشان دادند. از این نتایج می¬توان در تجزیه qtl برای صفات مذکور استفاده کرد.
عبداله نجفی آرش شکوری
چکیده این تحقیق با هدف مطالعه چرخه تولید مثلی خرچنگ شبح(ocypode rutondata) در سواحل ماسه ای منطقه بین جزر و مدی خلیج چابهار به منظور تعیین زمان تولید مثل و حفاظت این گونه در محل های توریستی جهت پایداری فعالیتهای توریستی انجام گرفت. نمونه برداری از دی ماه 1390 تا آذر ماه به مدت یک سال و به طور ماهیانه به وسیله ترانسکت با عرض 5 متر در طول بخش جزر و مدی ساحل صورت پذیرفت. در مجموع 899 نمونه جمع آوری شد و زیست سنجی و مطالعه میکروسکوپی گنادها بر روی آنها انجام شد. نسبت جنسی نر به ماده به صورت 46 به 54 تعیین شد. پهنای کاراپاس (cw) هر کدام از نمونه ها به وسیله کولیس ( با دقت 01/0 ) اندازه گیری شد برای سنجش های دیگر، هر یک از نمونه های جنس ماده برای مشاهدات ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک تخمدان شکافته شدند. همینطور حداقل اندازه عرض کاراپاس در اولین بلوغ جنسی بر حسب سانتی متر در جنس ماده گونه o. rutondataدر منطقه خلیج چابهار lm50= 3/6 بدست آمد. ماده های تخمدار در کل ماه های سال دیده می شوند ولی شاخص رسیدگی جنسی مشخص شد که این خرچنگ دارای دو اوج تخم ریزی بوده و پیک آن در خرداد بزرگتر از مهر می باشد.
عسگر سرتیپ علیرضا زبرجدی
به منظور بررسی تحمل خشکی 24 لاین پیشرفته جو با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی، صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با دو تکرار در شرایط آبی و دیم در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. عملکرد دانه، وزن هزاردانه، تعداد دانه در سنبله، ارتفاع بوته، طول سنبله، طول ریشک، طول پدانکل، مقدار سبزینگی برگ، هدایت روزنه ای، محتوای آب نسبی برگ و فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در هر دو محیط مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین شاخص های حساسیت به تنش، تحمل، میانگین هندسی تولید، متوسط تولید، تحمل تنش، نسبت افت عملکرد، عملکرد و پایداری عملکرد بر اساس عملکرد در هر دو شرایط محاسبه شدند. تجزیه مرکب نشان داد که محیط به طور معنی داری بر روی عملکرد، اجزای آن، طول بوته، طول پدانکل، مقدار کلروفیل کل و سبزینگی برگ تاثیر گذاشته به طوری که میانگین این صفات در شرایط تنش کمتر از شرایط فاقد تنش بود. همچنین اعمال تنش باعث افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و پرواکسیداز شده و فعالیت این آنزیم ها در محیط دیم بیشتر از محیط آبی تخمین زده شد. تجزیه واریانس صفات تنوع قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ ها نشان داد. نتایج حاصل از همبستگی کلیه ویژگی ها در شرایط دیم نشان داد که بین عملکرد و شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک، دوره پرشدن دانه و کاتالاز همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. در شرایط بدون تنش نیز عملکرد با شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک همبستگی معنی داری نشان داد. شاخص های mp، gmp، sti و harm با عملکرد در هر دو شرایط، همبستگی بالایی داشته و بر اساس نمودار سه بعدی این شاخص ها، ژنوتیپ های 1، 9 و 12 مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو شرایط در نظر گرفته شدند. با توجه به نمودار بای پلات حاصل از دو مولفه اصلی اول و دوم نیز، این ژنوتیپ ها نسبت به سایر ژنوتیپ ها دارای تحمل بیشتری به تنش خشکی بودند. در مقابل، عملکرد ژنوتیپ های 16، 20، 21 و 22 کاهش بیشتری را در شرایط تنش نشان داد.
عاطفه اسماعیلی عبداله نجفی
به منظور بررسی تحمل به خشکی 20 ژنوتیپ گندم نان در دو شرایط دیم و آبی، تحقیق حاضر در سال زراعی 92-91 در سه تکرار و در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. ارزیابی صفات در قالب صفات زراعی، مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که ژنوتیپ¬های مورد بررسی در هر دو شرایط تنوع قابل ملاحظه¬ای دارا بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین دو شرایط آبی و دیم تفاوت معنی¬دار از نظر صفات مورد بررسی وجود دارد. تجزیه همبستگی بین شاخص¬ها و عملکرد دانه نشان داد که شاخص¬های mp، gmp و sti به دلیل همبستگی بالا با عملکرد می¬توانند در گزینش ژنوتیپ¬ها استفاده شوند. بر اساس اکثر شاخص¬ها ژنوتیپ¬های 10، 3 و 2 مقاوم¬ترین ژنوتیپ¬ها و ژنوتیپ 9 و 8 حساس¬ترین ژنوتیپ¬ها معرفی شد. نتایج حاصل از بررسی صفات بیوشیمیایی نشان داد که میزان فعالیت آنزیم¬های پراکسیداز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در محیط دیم بیشتر از آبی است. بر طبق نتایج حاصل از مولفه¬های اصلی، دو مولفه اصلی شاخص¬ها، انتخاب شدند که در مجموع 16/94 درصد از کل تغییرات داده¬ها را توجیه کردند، مولفه اول 56/56 و مولفه دوم 6/37 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. طبق نتایج تجزیه خوشه¬ای، ژنوتیپ¬ها در هر دو شرایط دیم و آبی در پنج گروه قرار گرفتند. نمودار بای پلات نشان داد که ژنوتیپ¬های 10، 2، 3، 5، 15، 16، 17، 4 و 7 در مجاورت بردار¬های مربوط به شاخص¬های مهم مقاومت به خشکی قرار گرفتند، یعنی در واقع در ناحیه¬ای با پتانسیل تولید بالا و حساسیت پایین به تنش خشکی قرار داشتند. در این میان، ژنوتیپ¬های 5، 15، 16، 17 و 4 تمایل بیشتری به بردار مربوط به عملکرد دانه در شرایط تنش دارد و این مطلب نشان می¬دهد که ژنوتیپ¬های مذکور علاوه بر تحمل به خشکی، عملکرد بالایی نیز در شرایط تنش داشته است. نتایج حاصل از آزمون جوانه¬زنی نشان داد که ژنوتیپ 2 در اکثر صفات مورد بررسی، وضعیت مطلوب¬تری نسبت به سایر ژنوتیپ¬ها نشان داد و احتمالاً می¬توان آن را به عنوان ژنوتیپ متحمل به تنش در مرحله جوانه¬زنی در نظر گرفت و ژنوتیپ¬های 18، 19 و 20 نیز حساس¬ترین ژنوتیپ¬ها در این مرحله بودند.
مهدی ولی پور عبداله نجفی
به منظور ارزیابی تحمل خشکی 30 ژنوتیپ گندم دوروم با استفاده از صفات مورفوفیزیولوژیک و همچنین شاخص های تحمل به خشکی، آزمایش هایی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط آبی (بدون تنش) و دیم (واجد تنش) در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال زراعی 92-1391 انجام شد. صفات مورد بررسی شامل 21 صفت مورفولوژیک، فنولوژیک و فیزیولوژیک بود. بر اساس تجزیه واریانس مرکب، ژنوتیپ ها برای کلیه صفات به جز هدایت روزنه ای و محتوای نسبی آب برگ اختلاف معنی دار نشان دادند که بیانگر تنوع ژنتیکی تیمار های مورد مطالعه می باشد. محیط تاثیر معنی داری بر کلیه صفات به جز تعداد دانه در سنبله، طول سنبله، وزن سنبله، روز تا گلدهی، هدایت روزنه ای و محتوای نسبی آب برگ داشت. نتایج حاصل از همبستگی فنوتیپی کلیه ویژگی ها در شرایط آبی نشان داد که عملکرد با وزن هزار دانه، روز تا ظهور سنبله، ارتفاع گیاه، طول پدانکل، تعداد سنبلچه در سنبله، عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه همبستگی مثبت و معنی داری داشت. در شرایط دیم نیز عملکرد با وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، طول گیاه، طول پدانکل، نسبت پدانکل به ارتفاع، طول ریشک، تعداد سنبلچه در سنبله، وزن سنبله، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و شاخص برداشت همبستگی مثبت و معنی داری نشان داد. تجزیه به عامل ها نشان داد که در محیط آبی شش عامل اصلی در مجموع 86/84 درصد از واریانس کل را توجیه نمودند و در محیط دیم پنج عامل اول 56/80 درصد از تغییرات را به خود اختصاص داده بودند. شاخص های mp، gmp و tolبا عملکرد در هر دو شرایط همبستگی معنی داری نشان داده شد. نمودار سه بعدی شاخص ها و نمودار بای پلات حاصل از دو مولفه اصلی اول و دوم نشان داد که ژنوتیپ های شماره 17، 16، 9، 5 و 4 مناسب ترین و ژنوتیپ های شماره 23، 20 و 13 دارای کمترین تحمل تنش خشکی بودند. بر مبنای نتایج حاصل از انتخاب به روش غیر مستقیم (شاخص چندگانه انتخاب)، ژنوتیپ های شماره 17، 16، 9، 5 و 4 در محیط دیم و ژنوتیپ های شماره 17، 16، 15، 11 و 8 در محیط آبی به عنوان ژنوتیپ های برتر شناسایی شدند. بررسی نتایج هوش مصنوعی نشان داد که بر اساس مدل سیستم تصمیم یار ژنوتیپ های شماره 17، 5 و 4 مناسب ترین و ژنوتیپ های 20، 14، 13 و 10 به عنوان حساس به تنش شناسایی شدند.