نام پژوهشگر: سید رضا مهرنیا
منوچهر اله بخشی سید رضا مهرنیا
ناحیه جواهرده به عنوان بخشی از استان گیلان بین مختصات طولی? 29 ?50 – ?59 ?49 و عرض جغرافیائی ?00 ?37 – ?30 ?36 واقع گردیده است. از دیدگاه ویژگی های زمین شناسی ، ماگماتیسم ترشیری با ترکیب آلکالن و روند تغییرات ماگمایی شاخص خود تنوع سنگ شناختی وسیعی را در رخنمون های آذرین سبب گردیده که در گستره زمانی سنوزوئیک معرف رخساره های ماگمائی جواهرده می باشد. رژیم تافروژنیک حاکم بر منطقه دلالت بر وجود فعالیت های پسا ماگمائی داشته و متعاقب آن احتمال حضور سامانه های ماگمائی – گرمابی در رخنمون های آتشفشانی و توده های نفوذی منطقه فزونی یافته است.از این رو چشم انداز مناسبی مبتنی بر تعامل پدیده های زمین شناسی با عوامل زمین ساختی منطقه برای پی جوئی ذخایر فلزات گرانبها ( نظیرطلا )و پایه ( نظیر مس ، سرب و روی ) بوجود آمده بطوریکه از آثار شاخص بی هنجاری های ژئوشیمیایی می توان در ارزیابی مناطق دگرسانی در سنگهای آتشفشانی حدواسط و توده های نفوذی استفاده نمود. بر اساس مفاهیم اشاره شده ، دکترین پی جوئی فلزات گرانبها در چهارگوش جواهرده مبتنی بر دو فاز به شرح زیر است : در فاز اول ، ضرورت استفاده از فن آوری gis امکان تشکیل پایگاه اطلاعات ژئوفیزیکی ( هوابرد ) ، داده های ماهواره ای ( etm ) و ژئوشیمیایی را به منظور تعیین اولویت مناطق امید بخش ناحیه جواهرده فراهم نموده که دستیابی به نتایج ارزنده آن با نگرش های مبتنی بر اصول هندسه فرکتالی در ارتباط است. طی عملیات فاز دوم ، ارزیابی مناطق امید بخش معطوف به مطالعات تکمیلی در محدوده جواهرده بوده که در آن نقش معیارهای اکتشافی ( پتانسیل کانه زایی فلزات گرانبها ) حائز اهمیت می باشد. حاصل مطالعات فوق استفاده از اصول منطق فازی به منظور دستیابی به الگوی زایشی فلزات آزاد و پایه درچهارگوش جواهرده بوده است. نتایج بررسی های لیتو ژئوشیمیایی ( در نمونه های مینرالیزه ) مناطق دگرسانی و ماهیت روابط رگرسیون خطی و غیر خطی عناصر ژئوشیمیایی و ترکیبات اکسیدی ، موید پیدایش کانه زایی در یک محیط ماگمایی - گرمابی با رخساره های دگرسانی آرژیلیکی – اکسید آهن ، پروپیلیتیکی ، کوارتز – کربناتی و سیلیسی است. عناصر آنتیموان ، کادمیم ، سرب ، آرسنیک ، بیسموت ، روی و مس ردیاب بوده و توزیع غیر خطی آنها دارای نمود عینی بیشتر و گویای حاکمیت یک سامانه فعال با خصوصیات ماگمایی – گرمابی است.
خالد گهرازه سید رضا مهرنیا
منطقه خارستان مرکزی در بخش جنوب شرقی ایران در زون نهبندان – خاش و در 109 کیلومتری جنوب – جنوب شرق زاهدان و در شمال غربی کوه آتشفشانی تفتان قرار گرفته است.براساس مطالعات پتروژنز و پتروگرافی،سنگ های منطقه اغلب از نوع آتشفشانی اسیدی تا حد واسط شامل داسیت،ریولیت،ریوداسیت،آندزیت و ترم های حد واسط این سنگ ها می باشند که دارای بافت میکروگرانولار تا پورفیری می باشند. دگرسانی های سیلیسی،فیلیک،آرژیلیک و پروپیلیتیک به همراه زون های گوسان در محدوده مورد مطالعه از گسترش قابل ملاحظه ای برخوردارند که دارای روند شرقی – غربی و تا حدودی متمایل به شمال غرب هستند،در بین این دگرسانی ها،دگرسانی سیلیسی و آرژیلیک از گسترش وسیع تری در ناحیه برخوردار بوده که دگرسانی سیلیسی به دو شکل کلاهک های سیلیسی و زون های سیلیسی مشاهده می شود. مطالعه میانبارهای سیال موید حضور فرآیندهای ماگمایی – گرمابی با وضعیت ترمودینامیکی حاکم بر سامانه اپی ترمال داغ است که ظاهراً بدلیل بالا بودن فشار محیط مانع از گسترش زون جوشش گردیده و توزیع ژئوشیمیایی عناصر تیپومورفیک متاثر از کانه زایی پیش از رخساره آدولاریایی است. نتایج حاصل از آنالیزهای انجام شده بر روی نمونه های سنگی ناحیه خارستان مرکزی،آنومالی هایی از عناصر cr,ni,zn,pb,cu را نشان می دهد که عیار این عناصر در رخنمون های سطحی،کمتر از عیار بدست آمده از مغزه های حفاری است. توالی کانه های کانسار پلی متالیک خارستان شامل کانی های سولفیدی اولیه و ثانویه مس دار و همچنین کانی های اکسیدی مس دار و کانی های کربناتی مس همچون مالاکیت و آزوریت در همراهی با اکسیدهای آهن چون هماتیت،گوتیت و لیمونیت می باشد که در این ناحیه بیشتر به صورت رگه ای و پراکنده است . بررسی روند ناحیه بندی بافتی در مناطق مینرالیزه رخساره سیلیسی کانسار خارستان،نشانگر عدم حضور واحد کوارتز کلوفرمی به عنوان مهمترین رخساره بافتی برای میزبانی ذخایر طلا و فلزات ناب می باشد. مقایسه ذخایر کوئینزلند(استرالیا) با کانسار خارستان موید وجود شواهد بافتی مناسب دال بر غنی شدگی هیپوژنیک فلرات پایه است که با توجه به انطباق این موضوع با نتایج حفاری های به عمل آمده توسط شرکت ملی مس،احتمال حضور اقتصادی عناصر ni,zn,pb,cu قابل توجه به نظر میرسد.
مصطفی سینایی سید رضا مهرنیا
ناحیه موردمطالعه در شرق و جنوب شرق ایران واقع شده است و بطور کلی در استان خراسان جنوبی قرار دارد. این پروژه در چند برگه100000/1 تعریف شده است که این برگه ها شامل بیرجند، خوسف، سه چنگی، سرچاه شور، جنوب سه چنگی و مختاران(که این مناطق جزء حومه بیرجند محسوب می شوند) هستند. محدوده های معدنی اعم از محدوده دگرسانی، اندیس اکتشافی و معادن فعال منطقه عمدتاً تحت تأثیر آتشفشانی پالئوژن ایجاد شده اند. حضور محلول های گرمابی در سطوح ضعف و گسل ها شرایط مناسبی را برای کانی سازی به وجود آورده است. منطقه دارای گسل های فراوان می باشد که غالباً دارای روند شمال غرب- جنوب شرق می باشند. تمرکز آلتراسیونها به ویژه در برگه های سرچاه شور و مختاران قابل توجه است که ممکن است بی ارتباط با زون افیولیتی شرق ایران (پالئوژن) نباشد. براساس مفاهیم اشاره شده پی جویی کانی های غیرفلزی در محدوده مطالعاتی موردنظر طی مراحل زیر صورت پذیرفت: تشکیل پایگاه اطلاعات مکانی منطقه (شامل اطلاعات ژئوشیمیایی و برداری و دگرسانی) به منظور استفاده از فن آوری gis جهت تعیین اولویت مناطق امیدبخش ناحیه مورد مطالعه که با نگرشی مبتنی بر مدلسازی mcdm صورت می پذیرد و سپس ارزیابی مناطق امیدبخش معرفی شده و مطالعات تکمیلی آن جهت پی جویی کانی های غیرفلزی در منطقه. به طور کلی نتایج حاصل از پردازش های صورت گرفته برروی پایگاه اطلاعات مکانی منطقه (درون یابی) و تحلیل آنها و نیز الگوی اکتشافی بدست آمده توسط روش mcdm از منطقه و نیز نتایج حاصل از رگرسیون خطی عناصر ژئوشیمیایی و در نهایت آنالیز نمونه های برداشت شده از مناطق امیدبخش، همگی گویای وجود پتانسیل های غیرفلزی در محدوده مورد مطالعه می باشد. وجود پتانسیل هایی از کائولن، بنتونیت، پرلیت، سیلیس و باریت به عنوان اولویت های اکتشافی نخست و منیزیت، تالک و آزبست به عنوان اولویت های اکتشافی بعدی معرفی شده اند.
زهرا اسماعیلی سید رضا مهرنیا
مطالعات اکتشافی برای تعیین مناطق امید بخش معدنی ، از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی gis صورت گرفته است . ابتدا کلیه اطلاعات موجود در محیط gis، به صورت بانک اطلاعات رقومی ، جمع آوری و تکمیل گردید ؛ سپس با استفاده از درونیابی ، که یکی از متداول ترین روشها برای تهیه نقشه ها و اطلاعات مورد نیاز در تحلیل با gis می باشد ،نقشه های پیش داوری برای تخمین مکانهای مناسب برای کانه زایی طلا و دیگر عناصر تهیه گردید . برای انجام درونیابی از داده های ژئوشیمیایی موجود در منطقه استفاده شد.روشهای متعددی برای درونیابی یک متغیر ارائه شده است ، که روش وزن دهی بر مبنای عکس فاصله از جمله روش های مرسوم می باشد . با اعمال روشهای آماری و تحلیل مکانی داده ها ، موقعیت مکانی بی هنجاری ها مشخص شدند. نتایج حاصل از این بررسیها نشان داد که بی هنجاری طلا و بیسموت از مطابقت مکانی خوبی برخوردار هستند و هاله ژئوشیمیایی نقره وآنتیموان دارای بیشترین همپوشانی مکانی ، در مجاورت رخنمونهای طلا دار می باشد . همچنین عناصر نقره و آنتیموان ، به عنوان ردیاب طلا و هاله تغییرات بیسموت به عنوان عنصر تیپومورفیک ، همراه رگه و رگچه های حاوی طلا ، معرفی می گردد .
حمیده حق بین سید رضا مهرنیا
چکیده :از نگاه زمین شناسی و پهنه های ساختاری- رسوبی، منطقه مورد مطالعه شامل بخشی از قلمروی ساختاری ایران مرکزی، رشته کوه های آتشفشانی ارومیه- دختر و ارتفاعات البرز مرکزی می باشد که استان قم، بخش وسیعی از استان تهران و همچنین بخش هایی از استان های مرکزی و اصفهان را شامل می گردد. کمپلکس های آتشفشانی- رسوبی ترشیری مهمترین واحدهای سنگ شناسی منطقه را تشکیل می دهند. به دلیل حضور تعداد زیادی از کانسارهای منگنز شناخته شده در این منطقه، نظیر ونارچ، شهرستانک، کوه مری، رباط کریم، قلعه محمد علی خان، محمد آباد و لیاک، این منطقه به عنوان یک منطقه آزمایشی، به منظور بررسی کاربرد روش های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در شناسایی دگرسانی های مرتبط با فرآیند کانه زایی منگنز و ارائه یک مدل مناسب به منظور شناسایی و اکتشاف اندیس ها و کانسارهای منگنز، انتخاب گردید. در این پروژه داده های دورسنجی، زمین شناسی و ژئوشیمیایی به کار گرفته شد. از داده های سنجش از دور برای آشکارسازی سنگ ها، ساختارها و کانی های دگرسانی همراه با توده کانسار استفاده شد. روش های مختلفی که برای پردازش تصاویر ماهواره ای در منطقه مورد استفاده قرار گرفت، شامل ساخت تصاویر رنگی کاذب، تبدیل شدت- رنگ- اشباع ، نسبت های باندی و آنالیز مولفه اصلی می باشد. به منظور بررسی نتایج حاصل از پردازش داده های ماهواره ای، از مناطق انتخاب شده ( کانسارهای ونارچ، شهرستانک و رباط کریم )، کنترل صحرایی به عمل آمد. مشاهدات صحرایی و مطالعات میکروسکوپی، نواحی را که بر روی تصاویر پردازش شده به عنوان مناطق آلتره، مشخص شده بودند را تأیید نمود. همچنین به منظور تهیه الگوی پیش داوری منگنز از سه لایه اطلاعاتی، دگرسانی ها، شکستگی ها و گسل های موجود در منطقه، لیتولوژی های مساعد برای میزبانی کانسار، به عنوان لایه های ورودی به سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. تلفیق لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی بر اساس متد فازی انجام یافت و ارزش دهی به لایه های اطلاعاتی بر حسب تیپ کانی سازی منگنز تعیین گردید که در نهایت منجر به تهیه نقشه پیش داوری منگنز و معرفی نواحی امید بخش معدنی در محدوده منطقه مطالعاتی شد. کاربرد روش منطق فازی در منطقه مطالعاتی نشان داد، که این روش برای ترکیب و آنالیز داده های دورسنجی، زمین شناسی و ژئوشیمی و اکتشاف اندیس ها و کانسارهای منگنز تیپ ولکانوسدیمنتر و گرمابی در کمربند آتشفشانی- رسوبی ایران مرکزی می تواند مفید واقع شود.
زهره چراغی حمیدرضا پیروان
منطقه مورد مطالعه بخش وسیعی از برگه یکصد هزار طارم با مختصات جغرافیائی´30 48 تا 49 طول شرقی و ´30 36 تا 37 عرض شمالی و روند شمال غربی - جنوب شرقی را در برمی گیرد و بر اساس تقسیمات کشوری در شمال استان زنجان قرار دارد. سطح ناحیه عموماً پوشیده از نهشته های آذر آواری و گدازه ای ائوسن می باشد که توده های نفوذی اولیگوسن به صورت باتولیت با ترکیب مونزونیت، کوارتز مونزونیت، گرانیت و گرانودیوریت هماهنگ با روند عمومی طبقات یعنی شمال غرب- جنوب شرق، در امتداد ساختار و گسل های طولی ارتفاعات طارم تزریق شده اند. یکی از ویژگی های توده های نفوذی بعد از ائوسن، ایجاد هاله های دگرسان در سنگ های ولکانوکلاستیک ائوسن است. در راستای انجام این مطالعه با هدف معرفی محدوده های امید بخش معدنی در منطقه ی طارم غربی، مطالعه ی حاضر با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی و بر پایه داده های موجود 5 لایه اطلاعاتی زمین شناسی، ژئوشیمی، ژئوفیزیک هوایی، اندیس های معدنی و تصاویر ماهواره ای صورت گرفته است. این تحقیق در سه مرحله انجام گردید که شامل گردآوری داده ها، آماده سازی داده ها و تلفیق نهایی است. در مرحله گردآوری ، داده های موجود جمع آوری و یک پایگاه داده ها تشکیل گردید. در مرحله آماده سازی بر روی داده های جمع آوری شده و با توجه به نوع داده ها پردازش های لازم صورت گرفت و در پایان مرحله تلفیق با روش های همپوشانی شاخص، منطق فازی، وزن های نشانگر مورد استفاده قرار گرفت. در نتیجه سه روش تلفیق و مدل سازی مناطق زاجکندی، جزونق و لهبنه جهت بررسی پتانسیل معدنی مس پورفیری و مناطق زاجکندی، کوهیان و گلستان آباد جهت بررسی پتانسیل معدنی طلای اپی ترمال معرفی شدند. این محدوده ها منطبق بر توده های نفوذی و واحدهای ولکانیکی مجاور آنها بوده و آلتراسیون هیدروترمال و ساختارهای گسلی در این مناطق دیده می شود.در انتهای عملیات، منطقه زاجکندی به دلیل مشترک بودن دو پتانسیل معدنی مذکور، مورد برررسی های زمینی و نمونه برداری قرار گرفت.
کبری سامانی پور سید رضا مهرنیا
کاربرد مثبت واکنش های متابولیکی موجودات زنده در زمینه فرآوری مواد معدنی و استخراج فلزات،قلمرو جدیدی در عرصه فناوری می باشد بر این اساس گونه خاصی از باکتریهای میله ای پدوفیل به عنوان ردیاب جهت پی جوئی اندیس های عناصر پایه و گرانبها استفاده می گردند.این روش به دلیل استفاده آسان و مقرون به صرفه آن مورد توجه می باشد.با عنایت به این موضوع چهار گوشه 50000/1 شهرستان میانه به مختصات طولی 30 47 تا 47 75 و عرض جغرافیایی 37 30 تا 15 37 جهت پی جوئی اندیس های عناصر پایه و گرانبها ارزیابی و سپس تحلیل گردید.عملیات مورد نظر مبتنی بر دو فاز مطالعاتی می باشد: فاز اول ضرورت استفاده از نرم افزار gis امکان تشکیل پایگاه اطلاعات ژئوفیزیکی(هوابرد) به منظور تعیین الویت مناطق امید بخش ناحیه میانه را فراهم نموده است.طی فاز دوم،ارزیابی مناطق امید بخش معطوف به مطالعات تکمیلی و میکروبیولوژیکی در محدوده میانه بوده که در آن نقش معیارهای اکتشافی ( پتانسیل کانه زایی فلزات پایه و گرانبها ) حائز اهمیت می باشد. در این روش با استناد بر سوابق اکتشافی انجام شده در منطقه منتخب، نمونه برداری ژئوشیمیایی و ژئومیکروبیولوژیکی از واحدهای رسی مینرالیزه دهستان شیخ درآباد به عنوان منطقه امید بخش انجام و همزمان با بررسی حضور عناصر پایه و گرانبها،در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه تهران محیط کشت مناسب جهت ارزیابی گونه های مختلف باکتریای به ویژه انواع مقاوم در برابر تغییرات محیطی آماده سازی گردید.به این ترتیب نتایج به دست آمده از اندیس شیخ درآباد گویای آن است که علیرغم رکود جمعیت غالب باکتری ها در هاله ژئو شیمیایی عناصر پایه چون مس،کبالت،آرسنیک و غیره فراوانی گونه باسیلوس سرئوس در دو مورد از نمونه ها قابل توجه می باشد.بنابراین نمونه های ذکر شده به عنوان ردیاب میکروبیولوژیکی جهت جستجوی عناصر سمی چون طلا،مس و عناصر مشابه مورد استفاده قرار می گیرند.
معصومه شکوه سلجوقی سید جواد مقدسی
در این پروژه با استفاده از الگوسازی به روش بولین، به پتانسیل یابی منطقه مطالعاتی به لحاظ فلزات پایه و گرانبها پرداخته شده است. مطابق با منطق بولین در بررسی و ارزیابی عناصر فلزی، به وجود یا عدم وجود آنها در منطقه مطالعاتی اشاره می گردد و در خاتمه مناطق دارای اولویت مشخص می شوند. با توجه به نتایج آنالیز xrd نمونه های برداشت شده از محدوده اکتشافی، همراه با کانه زایی، دگرسانی آرژیلیتی، سریسیتی، کلریتی، کربناتی و سیلیسی، سنگ های میزبان را تحت تاثیر قرار داده است. در گستره مورد مطالعه کانی رسی شاخصی که حاصل دگرسانی آرژیلیتی می باشد کائولینیت است. مطابق با تحلیل پردازش های صورت گرفته الگوی پیش داوری در مناطق امیدبخش معدنی با تکیه بر پتانسیل اکتشاف مقدماتی کانی های فلزی تهیه شد که این الگو مبتنی بر منطق بولین می باشد.
مهرو سادات محمدی سید رضا مهرنیا
منطقه اهر در بخش شمالی کمربند آتشفشانی ارومیه-دختر قرار گرفته است که به دلیل مستعد بودن برای کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال به عنوان یک منطقه آزمایشی برای بررسی این مطالعه با هدف ارائه یک مدل بر اساس تلفیق روش های زمین شناسی، ژئوشیمی، ژئوفیزیک هوایی، دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای اکتشاف کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال با تاکید بر الگوی نشانگر وزنی انتخاب گردید. واحدهای زمین شناسی مناسب با استفاده از نقشه زمین شناسی 1:100,000 اهر رقومی شدند، سپس با استفاده از نتایج آنالیز 620 نمونه ژئوشیمی رسوب آبراهه ای نواحی ناهنجار عناصر همراه با cu و au مشخص گردید. مناطق دگرسانی گرمابی نیز با کمک تصویر etm+ محدوده و پردازش های دورسنجی با روش کروستا تعیین گردیدند. همچنین با کمک نقشه 1:250,000 ژئوفیزیک هوایی اهر و رقومی کردن آن توده های نیمه عمیق مغناطیسی، خط واره های ژئوفیزیکی و نواحی مستعد برای طلا و مس شناسایی شدند. بعد از کاربرد روش های فوق و تلفیق لایه ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی از مناطق انتخاب شده نمونه برداری از 5 ناحیه با احتمال بالا صورت گرفت و مطالعات مقطع نازک، مقطع صیقلی و آنالیز xrd روی آنها صورت گرفت که نتایج آنها وجود کانی های کوارتز، سیرلسیت، فلدسپار، کانی های رسی، گوتیت، کلسیت و موسکویت، مالاکیت، مگنتیت، هماتیت و آناتاز را در نمونه ها اثبات کرد که همگی نشانه های دگرسانی های گرمابی از نوع فیلیک، آرژیلیک، پروپیلتیک و سیلیسی شدن می باشند که خاص نواحی مستعد مس پورفیری و طلای اپی ترمال است.
الهه اکبری سید جواد مقدسی
باریت یک ماده معدنی مهم در صنعت نفت و گاز و در زمره کانی های ردیابی رخساره های پساماگمایی بوده و در همیافتی کانی های کربناتی و کوارتز در درون رگه ها مشاهده می گردد. از دیدگاه زمین شناسی، در ایران، پراکندگی ذخایر باریت در زونهای ایران مرکزی و البرز مرکزی بیش از سایر نواحی بوده و عمدتاً با سنگ میزبان منسوب به سنوزوئیک در ارتباط می باشد. ورقه 1:100000 قزوین دربرگیرنده بخشی از رشته کوههای البرز مرکزی است و در محدوده جغرافیایی تا طول خاوری و تا عرض شمالی جای گرفته است و غالباً از سازند های مربوط به دوران سوم پوشیده شده است. به دلیل حضور تعدادی از کانسارهای شناخته شده باریت در این منطقه از قبیل کانسارهای "ورس"، "تیخور"، "قیز قلعه"، "پرکه" و "کهوانک" و با توجه به قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) ، این منطقه جهت بررسی جزئییات حاصل از شواهد ژئوفیزیکی و دورسنجی مربوط به کانی سازی باریت انتخاب گردید. برای حصول نتیجه، برخی از شواهد در ارتباط با فرآیند کانی سازی باریت شناسایی شده و به منظور پیش یابی مناطق با پتانسیل کانی سازی در یک مدل مکانی آورده شده اند. این تحقیق برای اولین بار و با استناد بر نتایج مطالعات ژئوفیزیکی، ژئوشیمیایی، دورسنجی و با استفاده از یک پایگاه داده های gis، پس از استخراج خطواره های ساختمانی، توده های نفوذی پنهان و با استفاده از یک مدل تحلیل مکانی به آشکار سازی ارتباط این متغییر ها با شواهد زمین شناسی کانی سازی باریت می-پردازد. همچنین نشان می دهد که دگرسانی های مشخص شده از راه دورسنجی در هر زون کانی سازی با کانی ردیاب فلزی موجود در آن کانی سازی قرابت دارند. نتایج حاصل از بازدید صحرایی و آنالیز دستگاهی نمونه های بدست آمده از مناطق امیدبخش معدنی، موید حضور باریت در یک سیستم رگه ای و مرتبط با سامانه های ماگمائی–گرمابی (هیدروترمال) است و در نتیجه صحت الگوریتم استفاده شده در مدل ارایه شده، در منطقه مورد مطالعه را نشان می دهند. در تولید مدل یاد شده از تلفیق لایه های خطواره ای(حاصل سه روش دور سنجی، زمین شناسی و ژئوفیزیکی)، واحد میزبان فرآیند گرمابی، سنگ منشاء باریم در منطقه، توده های نفوذی پنهان منطقه(حاصل از شواهد ژئوفیزیکی) و دگرسانیهای منطقه حاصل پردازش های تصاویر ماهواره ای etm استفاده شده است.
جمال جعفری سید رضا مهرنیا
منطقه مورد مطالعه بخشی از رشته کوه های طارم و در بخش طارم سفلی، در حدود 110 کیلومتری شمال غرب قزوین واقع شده است. منطقه مورد مطالعه شامل روستاهای قوشچی و سیاه پوش می باشد. کانسار مس قوشچی در سنگ میزبان آندزیتی تشیکل گردیده است. سنگ میزبان آندزیتی در اثر دگرسانی گرمابی در قسمت بالای سطح ایستابی به همراه هوازدگی سبب تشکیل بخش سوپرژن کانسار با حضور کانه های ثانویه مس از جمله مالاکیت و کریزوکولا می باشد. منشأ تشکیل کانه های ثانویه، کانه های سولفیدی مس از جمله کالکوسیت (cu2s) و کوولیت (cus) می باشند که در زیر سطح ایستابی، بخش هیپوژن کانسار را تشکیل می دهند. کانه زایی کانسار مس قوشچی از نوع رگه ای، رگچه ای و به صورت بافت پرکننده فضای خالی می باشد.در مطالعات سنجش از دور وجود دگرسانی نوع هیدروترمال(رس + اکسید آهن) در منطقه ی کانسار مس قوشچی مشخص می باشد. مطابق انجام آنالیز xrd بر روی نمونه های دگرسان شده اطرف کانسار مس قوشچی دگرسانی از نوع آلبیتی میباشد.