نام پژوهشگر: هاشم عسکرزاده
مریم شجاعی هاشم عسکرزاده
امروزه الگوهای نوین تدریس بیش از هر زمان دیگری مورد تأکید صاحبنظران و اندیشمندان تعلیم و تربیت می باشد و استفاده مطلوب از آنها در نظام های آموزشی توصیه می شود. استفاده از الگوهای نوین تدریس در آموزش موجب تسریع در تحقق اهداف آموزش و پرورش می شود. در شرایط امروز که وسعت اطلاعات موجود با توانایی افراد در استفاده از آن همخوانی ندارد، معلم نباید به مثابه مخزن دانش صرفا به سخنرانی و انتقال و اطلاعات بپردازد، بلکه باید در افزایش مهارت تفکر و استدلال شاگردان خود بکوشد و آنها را از مرحله حفظ کردن مطالب به مرحله تفکر سوق دهد و دریافتن راه حل مناسب که اساس یادگیری توأم با تفکر است تعلیم دهد. در نظام آموزشی کشورمان مشاهده می شود که به الگوهای نوین تدریس توجه زیادی نمی شود. این تحقیق به بررسی عوامل موثر در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بجنورد پرداخته است؛ از آنجا که عوامل متعددی در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط معلمان تأثیر دارد در این تحقیق تنها عواملی مانند میزان تحصیلات، جنسیت معلمان، میزان گذراندن دوره های ضمن خدمت مربوط به روش های نوین تدریس، پایه تحصیلی مورد تدریس معلمان و محتوای درسی مورد بررسی قرار گرفته است. فرض تحقیق این بود که متغیرهای فوق در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط معلمان موثر هستند. جامعه آماری این تحقیق را معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بجنورد تشکیل می دهد که از این مجموعه تعداد 220 نفر به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته که شامل 26 سوال است استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با آزمون u مان ویتنی، کندال tau-c ، فریدمن و کراسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که جنسیت معلمان و محتوای درسی در به کارگیری الگوهای نوین تدریس توسط آنان موثر است. اما میزان تحصیلات آنان، پایه تحصیلی مورد تدریس و میزان گذراندن دوره های ضمن خدمت مربوط به الگوهای نوین تدریس در به کارگیری این الگوها توسط آنان موثر نمی باشد که به نظر می رسد این موارد تحقیقات بیشتری را می طلبد.