نام پژوهشگر: علی رجب زاده قطری

طراحی مدل چابکی مدیریت زنجیره تأمین در صنعت دارو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1390
  فروزنده زارع نژاد اشکذری   علی رجب زاده قطری

زنجیره تأمین به منظور بقا در بازارهای پویا و متغیر امروزی، نیازمند ابزاری است تا بتواند به کمک آن بر چالشهای محیطی فائق آید. ابزاری که این توانمندی را در اختیار زنجیره تأمین قرار دهد، چیزی جز چابکی نمی تواند باشد. از این روی، با هدف تدوین مدل چابکی زنجیره تأمین بر اساس مدل اسکور، تحقیق حاضر صورت گرفت. در این راستا ابتدا زنجیره تأمین را به سه بخش مجزای تأمین، تولید و توزیع تقسیم نمودیم و در ادامه با توجه به مطالعه گسترده ادبیات موضوع، برای بخش تأمین نه شاخص اصلی و 21 شاخص فرعی، برای بخش تولید 11 شاخص اصلی و 30 شاخص فرعی، برای بخش توزیع نه شاخص اصلی و 26 شاخص فرعی را بعنوان عوامل موفقیت در زنجیره تأمین چابک شناسایی کردیم که در قالب پرسشنامه های جداگانه در اختیار خبرگان دانشگاه و صنعت داروی کشور قرار داده شد و به تأیید رسید. تعداد 120 پرسشنامه در شرکتهای تأمین کننده، تولید کننده و توزیع کننده دارویی در سه هولدینگ بزرگ و برتر دارویی کشور با نامهای داروپخش، البرز و پارس دارو توزیع و جمع آوری شد. جهت تأیید مولفه های احصا شده از آزمون آماری t- test استفاده شد که با توجه به نتایج بدست آمده کلیه شاخصهای مورد نظر تأیید شدند. بر همین اساس یک مدل مفهومی جهت چابک سازی هر یک از فرایندهای زنجیره تأمین اعم از تأمین، تولید و توزیع ارائه شد. همچنین با استفاده ازدو روش الگوریتم ریاضی تاپسیس فازی و آزمون آماری فریدمن، اولویت بندی کلیه شاخصها بر اساس میزان اهمیت تأثیرشان بر چابکی زنجیره تأمین بدست آورده شد و در مرحله بعد با تعیین ضرایب رگرسیون، شاخصهایی که بیشترین اثرگذاری را بر چابکی زنجیره تأمین داشتند در طراحی مدل نهایی تحقیق، مورد استفاده قرار گرفتند که مدل چابک سازی زنجیره تأمین، در نهایت به دو صورت مدل افقی و مدل عمودی ارائه شد و امید می رود که بتواند به کلیه مدیران برنامه ریزی استراتژیک به ویژه در صنعت داروی کشور، در راستای بهبود چابکی زنجیره تأمین یاری رساند.

طراحی نظام مدیریت هزینه با استفاده از سیستمهای هوشمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1390
  مهران معصومی گودرزی   علی رجب زاده قطری

مدیریت هزینه یکی از حیاتی ترین فعالیت های سازمان می باشد تا آنجا که داشتن یک سیستم مدیریت هزینه کارآمد را می توان به عنوان یک مزیت رقابتی بر سازمان در نظر گرفت. سازمان ها با داشتن یک سیستم مدیریت هزینه کارآمد می توانند هزینه های خود را به خوبی کنترل و هدایت نمایند و راهکارهای موثری در جهت کاهش هزینه ها اتخاذ کنند. هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از ابزار مفید در مدیریت هزینه می باشد که هم می تواند اطلاعات دقیق تری در مورد بهای تمام شده محصولات و خدمات تولید کند و هم ابزار خوبی برای سنجش فرآیندها از بُعد هزینه می باشد. هوش مصنوعی به عنوان یکی از ابزار نوین در پردازش اطلاعات، مدتی است توجه محققین را در حوزه سیستم های پشتیبان تصمیم گیری به خود جلب کرده است. سیستم های هوشمند در جایی که نیاز به تحلیل های سریع، پیچیده و بر اساس حجم زیادی از اطلاعات می باشد، برتری هایی نسبت به انسان ها دارند. با توجه به اهمیت مدیریت هزینه در سازمان ها و به ویژه نیاز به کاهش بهای محصولات تولیدی در داخل کشور، در این پژوهش اقدام به طراحی یک سیستم مدیریت هزینه با استفاده از هزینه یابی بر مبنای فعالیت و هوش مصنوعی گردید. برای تحلیل نیازمندی های یک سیستم مدیریت هزینه از مطالعه مستندات مرتبط استفاده گردید. جهت طراحی سیستم مدیریت هزینه و تعیین طرح نرم افزای آن از روش طراحی شی گرا استفاده شده است. در سیستم طراحی شده، به منظور بررسی شاخص های فرآیندها و تعیین علل تفاوت این شاخص ها از مقادیر مطلوب آن ها از شبکه های عصبی استفاده گردید. همچنین به منظور توانمند سازی سیستم مزبور، مجموعه 32 راهکار کاهش هزینه پیشنهاد گردید که این راهکارها از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی از طریق آزمون دوجمله ای تحلیل گردید که اثر بخشی 24 راهکار آن تأیید شد. همچنین مجموعاً 32 راهکار از طریق مدل تاپسیس رتبه بندی گردید.

بررسی ریسک اعتباری بر اساس روش های ناپارامتریک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده علوم اقتصادی - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  فاطمه اکبری   پرویز احمدی

یکی از مهم¬ترین اقدامات در بانک¬ها اعطای تسهیلات به مشتریان است که این اقدام، ریسک¬هایی را برای بانک ایجاد می¬کند. یکی از مهم ترین این ریسک¬ها، ریسک اعتباری است. بانک¬ها و موسسات مالی اعتباری به عنوان یک نهاد مالی، ملزم به برآورد ریسک اعتباری هر یک مشتریان حقوقی و حقیقی خود می¬باشند. مدل¬های ناپارامتریک متعددی برای پیش¬بینی و طبقه¬بندی در علوم مختلف مطرح هستند. اخیرا مدل¬های ناپارامتریک مانند شبکه¬عصبی و الگوریتم¬های تکاملی به عنوان شیوه¬های نوین وارد حوزه تحقیقات حوزه مالی شده¬اند. در این پژوهش 2 مدل ناپارامتریک شبکه عصبی lvq و برنامه¬ریزی بیان ژنتیک(gep) در ارتباط با وضعیت اعتباری مشتریان حقوقی یکی از بانک-های تجاری در ایران مورد بررسی قرار می¬گیرد. این پژوهش حاضر در باز? زمانی پنج ساله و بااستفاده از اطلاعات مالی319 شرکت بورسی که این بانک تجاری به آنها تسهیلات مالی اعطا نموده است، انجام گرفته¬است. از میان 26 نسبت مالی به تشخیص خبرگان از طریق روش دلفی (نظرسنجی با استفاده از پرسشنامه) 9 نسبت مالی انتخاب شده¬است. نتایج بدست آمده، نشان می¬دهد مدل برنامه¬ریزی ژن ، دقت و عملکرد بیشتری در پیش¬بینی اعتبارات مشتریان داشته و مدل شبکه عصبی بردار تدریجی(lvq) نیز از کارایی بالایی برخوردار بوده و مدل مناسبی برای ارزیابی اعتباری مشتریان بانک است. مضاف بر این، دو مدل ناپارامتریک، برنامه¬ریزی ژن جواب دقیق¬تری برای امتیازدهی اعتباری متشریان حقوقی بانک تجاری با دقت بالای 82% ارائه نموده¬است. همچنین شبکه عصبی lvq با دقت 71.9% نتایج خوبی را نشان داده¬است. این شبکه عصبی با عملکردی بالای0.56 در اولینepoch نیز عملکرد خوبی برای امتیازدهی اعتباری داشته است و مدل مناسبی برای این موضوع می¬باشد. در نهایت نتیجه هر سه فرضیه این پژوهش مورد تایید قرار گرفته و هر دو مدل برای امتیازدهی اعتباری، مدل¬های مناسبی می¬باشند.

شناسایی و اولویت گذاری عوامل موثر در ارزیابی توانایی تولید در کلاس جهانی در صنایع غذایی با استفاده از ahp
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده مدیریت 1390
  مریم روح بخش   محمدرضا عباسی

تولید در کلاس جهانی را در یک جمله عملکرد بهترین ها تعریف کرده اند که توان حضور در بازار جهانی و رقابت داشته باشند. در بطن تولید در کلاس جهانی، سیستم اندازه گیری عملکرد قرار دارد. باید در ابتدا شرکت ها با استفاده از یک چارچوب مناسب وضعیت و توان خود را در دستیابی به تولید در کلاس جهانی مورد ارزیابی قرار دهند و سپس با استفاده از نتایج به دست آمده از این چارچوب، راهکارهای مربوطه را مشخص و اقدام به پیاده سازی مواردی نمایند که عملکرد آن ها را در تولید در کلاس جهانی به چالش کشیده است و هدف از این شناسایی و اولویت گذاری عوامل موثر در تولید در کلاس جهانی برای صنایع غذایی کشور میباشد که سطح خود را براساس معیارهای تولید در کلاس جهانی محک بزنند و تعیین نمایند که آیا معیارهای موردنظر رادر تولیدخود بکار میبرند یا خیر. با استفاده از مدل ارایه شده توسط شونبرگر در 6 معیار اصلی و 22 شاخص و سپس با مشخص نمودن روابط بین معیارها و شاخص ها و انجام مقایسات زوجی از طریق محاسبات فرایند تحلیل سلسله مراتبی مشخص گردید که اولویت بندی معیارها و زیرمعیارهای لازم در جهت تولید در کلاس جهانی به چه صورت میباشد. چارچوب ارایه شده در این پژوهش به شرکت ها و صنایع کمک می نماید که وضعیت خود را از لحاظ توان رقابتی مشخص و تصمیمات و استراتژی های تولیدی و رقابتی لازم را جهت حضور موفق در بازار جهانی اتخاذ کنند.

طراحی مدل نظام بازمهندسی فرایندها با رویکرد چابکی از طریق شبیه سازی در سازمان بنادر و دریانوردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  الهه ملایی   محمد محمودی میمند

امروزه، انطباق با تغییرات سریع محیطی و کسب انعطاف پذیری ضرورتی اجتناب ناپذیر است. سازمان ها در محیط متلاطم کسب و کار در تلاشند تا خود را چابک سازند و برای این منظور لازم می دانند نسبت به مهندسی مجدد فرایند کسب وکار خود اقدام نمایند. پژوهش حاضر به طراحی مدل مهندسی مجدد فرایند با رویکرد چابکی در سازمان بنادر و دریانوردی می پردازد. در ابتدا به مطالعه مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق پرداخته شد. مجموعه اطلاعات گردآوری شده در این مرحله، برای محقق این امکان را فراهم آورد تا مدل مفهومی تحقیق را تبیین نماید. سپس با استفاده از ابزار مصاحبه با خبرگان، شاخص های مناسب جهت سنجش متغیرهای موجود در مدل شناسایی گردید و سپس هر یک از متغیرهای ابعاد اصلی مدل با استفاده از روش دیماتل اولویت بندی شد. تحلیل مسیر از جمله روشهای چندمتغیره ای می باشد که روابط بین متغیرها را مطابق با واقعیتهای موجود، در تحلیل وارد می کند. با تعیین عوامل بازمهندسی فرایند کسب و کار بعنوان متغیرهای مستقل (عوامل فرهنگی، ارتباطات، متدولوژی، مدیریت پروژه، همسویی استراتژیک، فن آوری اطلاعات، رهبری، توانمندسازی، و مدیریت عملکرد)، اطلاعات لازم طی پرسشنامه هائی در خصوص سازمان بنادر و دریانوردی جمع آوری گردید و در ادامه با کمک روش تحلیل مسیر اثرات این متغیرها را بر روی چابکی سازمان به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی نشان می دهند که متغیرهای رهبری و توانمندسازی با ضرایب استاندارد 60/0 و 51/0 نسبت به سایر متغیرها بیش ترین تأثیر را بر چابکی سازمان دارند و در نهایت با بهره گیری از روش پویایی های سیستمی مدل نهایی طراحی شده و اثر عوامل مهندسی مجدد کسب و کار بر چابکی سازمان ارزیابی می شود. لازم به ذکر است که بر اساس یافته های حاصل از تحلیل رفتار مدل، مدیران و کارشناسان مربوطه می بایست از فن آوری اطلاعات به عنوان یک عامل کلیدی در سازمان بنادر و دریانوردی بهره گیری نمایند. در نهایت به سایر محققین پیشنهاد می گردد با توسعه مدل و اضافه کردن سایر متغیرهای کلیدی، به مدل واقعی تری دست یابند.

تدوین استراتژی تحقیق و توسعه تکنولوژی سوخت های زیستی – مطالعه موردی صنعت هوایی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده مدیریت 1393
  مریم امیری   غلامرضا گودرزی

امروزه، صنایع و شرکت ها برای رشد و توسعه و حضور فعال در بازار نیاز به یک مزیت رقابتی دارند و دستیابی به این مزیت تنها در سایه فعالیت های تحقیق و توسعه امکانپذیر است. بنابراین بدلیل اهمیت موضوع، بسیاری از شرکت ها طیف گسترده ای از هزینه های خود را صرف تحقیق و توسعه می کنند. اما یکی از نکات کلیدی در جهت رشد تکنولوژی و توسعه آن در تمامی بخش های صنعت، اتخاذ استراتژی تحقیق و توسعه مناسب است تا بتوان به تکنولوژی های روز دنیا دست یافت. صنعت هوایی و زیرمجموعه های آن در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها نقش ویژه ای را ایفا می کنند، بنابراین در این صنعت که دارای سطح بالایی از تکنولوژی است، برای کسب تکنولوژی های جدید و رقابت با صنعت هوایی سایر کشورها، نیاز به توانمندی در تحقیق و توسعه وجود دارد. با توجه به هدف پژوهش که تدوین استراتژی تحقیق و توسعه تکنولوژی سوخت های زیستی در صنعت هوایی در ایران می باشد، با مبنا قرار دادن توسعه تکنولوژی توسط صنعت، رویکردهای متفاوتی به تحقیق و توسعه ارائه شده است. این رویکردها پایه ای شدند تا بتوانیم تحقیق و توسعه را از دو منظر صنعت و تکنولوژی ببینیم. در ادامه با تلفیق این دو منظر، توانستیم طی یک فرایند ساختار یافته به تدوین استراتژی تحقیق و توسعه دست یابیم. در نتیجه 4 سناریو برای موقعیت های مختلف در نظر گرفتیم که در اختیار تصمیم گیران حوزه صنعت و تکنولوژی قرار گرفت. نتایج بدست آمده منجر به تدوین استراتژی های تحقیق و توسعه تکنولوژی سوخت های زیستی در صنعت هوایی ایران شد.

تدوین مدل تأثیر زنجیره ی تأمین سبز بر عملکرد عملیاتی زنجیره؛ موردمطالعه: شرکت راهبران فولاد آریا (رافا)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی 1393
  سیده مرسده بنی جمالی   علی رجب زاده قطری

در سده های اخیر، توسعه ی صنعتی جای خود را به توسعه ی پایدار داده است. در این میان مدیران صنایع، به ویژه در کشورهای پیشرفته، به دنبال رویکردهایی هستند که ضمن حمایت از محیط زیست، عملکرد سازمان خود را افزایش دهند. یکی از این رویکردها، مدیریت زنجیـره ی تـأمین سبز است. رویکرد مدیریت زنجیـره ی تـأمین سبز، به عنوان یک دیدگاه جامع مدیریت محیطـی کـه همـه ی جریانـات از تأمین کنندگان بـه تولیدکنندگان و درنهایت به مصرف کنندگان را دربر می گیرد، در صنایع مختلف، به ویژه در صنعت فولاد که دارای نقش استراتژیک در رشد و توسعه ی صنعتی و اقتصادی کشور است، مـورد توجـه زیـادی قـرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر زنجیره ی تأمین سبز بر عملکرد عملیاتی زنجیره در صنعت فولاد و ارائه ی مدلی برای آن است. در همین راستا، ابتدا مولفه های ابعاد زنجیره ی تأمین سبز (در ? بُعد برنامه ریزی، منبع یابی، تولید، ارسال و بازخور) از طریق تکنیک تصمیم گیری «تاپسیس» اولویت بندی شده و سپس با استفاده از مدل سیستم های پویا و نرم افزار «وِنسیم» تأثیر این ابعاد بر عملکرد عملیاتی مدل سازی شده است. این پژوهش نشان می دهد که زنجیره ی تأمین سبز بر عملکرد عملیاتی تأثیر مثبت داشته و سبب بهبود عملکرد عملیاتی زنجیره ی تأمین می گردد.

طراحی مدل انتخاب تامین کنندگان بر اساس ریسکهای زنجیره تامین در صنعت دارویی کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - دانشکده علوم انسانی و مدیریت 1390
  محدثه مرکباتی   علی رجب زاده قطری

تغییر پذیری در زمینه برآیندها و نتایج ممکن زنجیره تأمین، احتمال رخداد و اثرات آن را مدیریت ریسک زنجیره تأمین می نامند. ریسک های زنجیره تأمین شامل ریسک های برخواسته از تغییرات در جریان مواد، محصول و اطلاعات است که از تأمین کننده اولیه آغاز و به مصرف کننده نهایی ختم می شود.

قدرت بازار در صنعت بانکداری ایران و تأثیر تحریم بانک مرکزی بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1393
  سید محمد علی فقیه موسوی   علی رجب زاده قطری

پژوهش پیش رو به بررسی میزان اثرگذاری تحریم بانک مرکزی ایران بر قدرت بازار بانکداری طی دوره (1392-1385) می پردازد. داده های مورداستفاده در این مطالعه به صورت پانل بوده و مربوط به 18 بانک دولتی و خصوصی است که در این دوره فعال بوده اند. پانل نهایی شامل 144 بانک – سال می باشد. تخمین قدرت بازار با استفاده از شاخص لرنر صورت گرفته است. ابتدا قیمت تمام شده موردنیاز در شاخص لرنر، با استفاده از تابع هزینه ترانسلوگ محاسبه می شود، سپس با استفاده از شاخص لرنر قدرت بازار برای دوره موردمطالعه محاسبه می شود. درنهایت با مقایسه نتایج میزان رقابتی بودن و قدرت بازار طی دوره ی فوق الذکر محاسبه می شود.