نام پژوهشگر: سید حمید متین خواه
زینب رفیعی سید حمید متین خواه
یکی از روش های مناسب جهت احیاء مناطق خشک و بیابانی شناسایی پتانسیل بالقوه این مناطق است تا با در نظر گرفتن استعدادهای بالقوه بتوان گونه های مناسب جهت احیاء در آن مناطق را معرفی نمود. جوامع گیاهی بومی بخشی از یک اکوسیستم پایدار منطقه محسوب می شوند. یکی از گونه های بومی مراتع کشور، گونه pteropyrum aucheri است. این درختچه کوچک در مناطق خشک و نیمه خشک کشور می روید. با توجه به این که تقریبا هیچ پژوهشی درباره آت اکولوژی گونه پرند در استان اصفهان صورت نگرفته است، تحقیق حاضر ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر شامل سه بخش است: 1- آزمایشات جوانه زنی، 2- مطالعه رویشگاه پرند، 3-مطالعات فنولوژی. در مطالعات جوانه زنی آزمایشات زیر انجام شد: 1-آزمایش شکستن خواب بذور پرند، در این آزمایش 16 تیمار برای شکستن خواب پرند اعمال شد و در نهایت روش مناسب برای شکستن خواب پرند مشخص شد، 2- آزمایش تعیین مقاومت به خشکی در هنگام جوانه زنی بذرها، در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف خشکی، اثر دو جمعیت بذری و اثر متقابل خشکی و دو جمعیت برصفات جوانه زنی بذور پرند بررسی شد، 3-آزمایش بررسی اثرات تنش شوری بر جوانه زنی و رشد گیاهچه پرند، که در این آزمایش اثر 10 سطح شوری بر جوانه زنی بذور پرند بررسی شد، 4-آزمایش تاثیر سن بذر بر جوانه زنی بذر پرند، 4-کشت بذور در سینی های کشت. مطالعه رویشگاه با ایجاد شبکه ای به روش سیستماتیک تصادفی، در رویشگاه آن در کوه سید محمد واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. مطالعات فنولوژی با ثبت داده ها به مدت یکسال انجام شد و درنهایت نتایجبه صورت کمی و توصیفی نشان داده شد. نتایج آزمایشات جوانه زنی نشان داد که الف)بذور پرند دارای خواب شیمیایی(بازدارندگی) است وبا قرار دادن بذور به مدت 48 ساعت در جریان آب، خواب بذر شکسته می شود، ب) بذوری با سن یکسال درصد جوانه زنی بیشتری نسبت به بذور نارس و تازه چیده شده دارند، ج) بذور پرند تا ec برابر با 9 دسی زیمنس بر متر نیز می توانند جوانه زنی کنند ولی شوری باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی و طول ساقه چه و ریشه چه و کاهش ضریب آلومتری می شود.، د)بذور پرند تا خشکی 6- بار نیز توانایی جوانه زنی دارند، ولی خشکی باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی و طول ساقه چه و ریشه چه و کاهش ضریب آلومتری می شود. ه) می توان برای کشت پرند در گلدان از ترکیب خاک+کود+شن به نسبت1:1:1 استفاده کرد، نهال های جوان پرند در ابتدای رشد به نوسانات دمایی در روز و شب احتیاج دارند و در این شرایط بذور پرند بهتر جوانه زدند و استقرار آنها موفق بود. نتایج مطالعات فنولوژیک نشان داد که بهترین زمان جمع آوری بذر مهرماه است، زیرا هرچه به پاییز نزدیکتر می شویم به علت خشکی هوا و بادهای پاییزی و سبک بودن بذر، بذرها ریزش بسیار زیادی دارند و توسط باد پراکنده می شوند، بنابراین بهتر است بذرها تا مهرماه جمع آوری شوند. همچنین در اواخر پاییز و اوایل زمستان به علت بارندگی بذرها خیس شده و احتمال ابتلای آنها به قارچ ها و یا از دست دادن قوه نامیه بالا می رود. نتایج حاصل از مطالعات رویشگاه نشان داد که حضور و عدم حضور پرند از بین پارامترهای فیزیوگرافی با وجود و عدم وجود آبراهه در پلات رابطه معنی دار داشت، از بین پارامترهای خاک حضور و عدم حضور پرند با درصد شن و ph رابطه معنی دار دارد. میانگین سطح تاج پوشش از بین پارامترهای خاک با ec، درصد رس و درصد شن رابطه معنادار دارد، رابطه میانگین تاج پوشش با ec غیر مستقیم است، با افزایش ec میانگین سطح تاج پوشش کاهش پیدا می کند، رابطه میانگین سطح تاج پوشش با درصد رس نیز به این شکل است که افزایش درصد رس باعث کاهش میانگین سطح تاج پوشش می شود، رابطه میانگین سطح تاج پوشش با میزان درصد شن رابطه مستقیم است با افزایش درصد شن میانگین سطح تاج پوشش نیز افزایش پیدا می کند.
اعظم محمدی سید حمید متین خواه
یکی از مهمترین مسائل در مدیریت مراتع مناطق خشک و نیمه خشک، فراهم کردن اطلاعات جامع در مورد گونه های کلیدی و نیازمندی های رویشگاه آن هاست. هر گونه گیاهی در رویشگاه خود رابطه تنگاتنگی با عوامل زنده و غیر زنده رویشگاه برقرار کرده و تغییرات هر یک از این عوامل تأثیری چشمگیر بر رشد و استقرار آن گونه دارد. تأثیرگذارترین عوامل بر رشد و استقرار گیاهان، عوامل مربوط به خاک، اقلیم و فیزیوگرافی منطقه رویشگاه است. قیچzygophyllum atriplicoides از گیاهان بومی مراتع ایران است و در بخش وسیعی از کشور می روید. یکی از رویشگاه های اصلی این گونه، مناطق نیمه خشک استان اصفهان است. در مطالعه حاضر سه رویشگاه قیچ در استان اصفهان شناخته شده، جمع آوری اطلاعات گیاهی به روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده انجام شد. به این ترتیب که هر منطقه رویشی بسته به تراکم گیاه در عرصه به سه طبقه قوی، متوسط و فاقد قیچ تقسیم شده و در هر طبقه نمونه برداری تصادفی انجام شد. سپس برای هر طبقه بیست پلات 400 متر مربعی در نظر گرفته شد.در هر پلات علاوه بر شیب و ارتفاع از سطح دریا به عنوان ویژگی عمومی؛ تعداد قیچ، سطح تاج پوشش قیچ ها و ارتفاع متوسط قیچ ها محاسبه شد. نمونه های خاک از دو عمق 0-25 و 25-50 سانتیمتری خاک دقیقاً از پای بوته ها برداشت گردید. اطلاعات هواشناسی چهارده ایستگاه هواشناسی نیز جهت تعیین ویژگی های اقلیمی رویشگاه های مورد بررسی قیچ، جمع آوری و فاکتورهای اقلیمی برای سه منطقه، محاسبه شد. در آزمایشگاه خاک شناسی مقادیر اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، گچ، کلسیم، منیزیم، سدیم، درصد سنگریزه و بافت خاک محاسبه شد. به منظور انجام مطالعات ظهور شناسی بر روی گونه مورد نظر نیز در منطقه موته هر یک ماه یک بار، عکس برداری از مراحل رشد گیاه انجام گرفته و زمان وقوع وقایع حیاتی گیاه مانند جوانه زنی، ظهور برگ، گل دهی، میوه دهی، ریزش برگ ها، ریزش بذرها و خواب گیاه یادداشت شد. سپس درصد کانال های رنگی عکس ها (rgb) استخراج و تغییرات رنگ برگ، ساقه و میوه گیاه به صورت جداگانه مورد تحلیل قرار گرفت. آنالیزهای آماری از قبیل میانگین گیری، همبستگی ساده، رگرسیون و رج بندی بر روی نتایج آزمایشگاهی و داده های صحرایی اعمال گردید و ارتباط خاک، اقلیم و عوامل فیزیوگرافی با پارامترهای گیاهی سطح تاج پوشش، تراکم و ارتفاع متوسط گیاه بررسی شد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که اقلیم هر سه منطقه نیمه خشک به روش دومارتن بوده و متوسط بارش در این مناطق 140 میلیمتر است. مهمترین عوامل تأثیر گذار بر رویش قیچ ها میزان منیزیم، کلسیم و درصد اشباع خاک بوده و مهمترین محدود کننده های رشد قیچ ها نیز میزان سدیم، نسبت جذب سدیم، درصد سدیم تبادلی، آهک و گچ خاک بوده اند. ارتفاع از سطح دریا با ارتفاع گیاهان رابطه مثبت نشان می دهد. نتایج داده های ظهورشناسی نشان می دهد که جوانه های این گیاه از اواخر اسفند شروع به رشد کرده و ریزش برگ ها تا شهریور ماه ادامه می یابد. گلدهی در فرودین و اوج میوه دهی در اردیبهشت است. رسیدن بذرها در خرداد ماه است و ریزش آن ها در تیرماه انجام می شود. بین موسم پدیده های مهم گیاهی با فاکتورهای آب و هوایی مانند بارش و دما ارتباط معینی دیده می شود.
مرضیه نعیمی نیا سید حمید متین خواه
چکیده درختان در مناطق خشک و نیمه خشک تاثیر عمیقی بر توزیع منابع خاک و فرایند های زیست شیمی داشته و مواد آلی خاک به طور طبیعی تحت تاج پوشش درختان بسیار زیادتر نسبت به خارج از تاج پوشش آنها هستند. گونه های کرت و کهور پاکستانی درختانی هستند که اساساً در مناطق خشک و نیمه خشک گرمسیری یا حار هایی و نیمه حار هایی رشد می کنند. تثبیت نیتروژن، مقاومت به خشکسالی و خشکی و چند منظوره بودن (علوفه، چوب، سوخت و غذا) درختان کهور و آکاسیا برای احیای مناطق تخریب شده در مناطق خشک و نیمه خشک گرمسیری مناسب بوده اند. گونه های کرت و کهور پاکستانی از جمله گونه های تثبیت کننده نیتروژن در جنوب کشور به شمار می روند. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه تاثیر درختان کهور پاکستانی و کرت بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک صورت گرفت. این درختان بصورت پوشش طبیعی در روستای شلحه امام حسن عسگری از توابع شهرستان آبادان قرار گرفته است. برای انجام این مطالعه خاک تحت تسلط تاج پوشش درختان کهور پاکستانی و کرت و نمونه شاهد (فضای باز بدون درخت در فاصله حدود 1 کیلومتر از درختان) در سه عمق 0-20، 20-40 و 40-60 سانتی متری خاک در غالب طرح آزمایشی بلوک های کاملا تصادفی با 3 بار تکرار انجام شد. در این مطالعه پارامتر های از قبیل: نیتروژن معدنی، نیتروژن آلی محلول، پتانسیل معدنی شدن نیتروژن، نیتروژن کل، درصدکربن آلی، آهک، ec، ph، بافت خاک، همچنین آنالیز گیاه محک به لحاظ بررسی اثر بخشی درختان کهور پاکستانی و کرت در مقدار جذب نیتروژن و هچنین میزان تولید در گیاه محک مورد مطالعه قرار گرفت. این مطالعه بیان داشت در خاک تحت تسلط تاج پوشش درخت کرت بیشترین مقدار نیتروژن معدنی، پتانسیل معدنی شدن نیتروژن، میزان تولید گیاه محک و مقدار آهک مشاهده شده است. در حالی که در خاک تحت تسلط تاج پوشش درخت کهور پاکستانی بیشترین مقدار کربن آلی و نیتروژن کل در گیاه محک وجود داشته است. به طور ویژه اثر نوع پوشش گیاهی در تقریباً تمامی پارامتر های مورد مطالعه بر خصوصیات خاک معنی دار بوده است. در تمامی پارامتر های مورد مطالعه اختلاف قابل توجه های میان تیمار های کرت و کهور پاکستانی نسبت به تیمار شاهد وجود داشته است که نشانگر توانایی بسیار بالا و تاثیر مثبت درختان تثبیت کننده نیتروژن بر خصوصیات خاک نسبت به عرصه فاقد این گونه درختان بوده است. دیگر مطالعات نیز افزایش کربن و نیتروژن و سایر مواد مغذی را در خاک، تحت تاثیر این گونه ها طی فرآیند احیای بیولوژیک گزارش کرده اند. همچنین بیشترین مقادیر نیتروژن معدنی، پتانسیل معدنی شدن نیتروژن، نیتروژن کل خاک و کربن آلی در عمق 20-0 سانتی متری مشاهده شده است که با افزایش عمق مقدار آن کاهش یافته، در حقیقت شرکت لاشبرگ ها نقش بسیار مهمی در بهبود وضیعت مواد مغذی و کیفیت فیزیکی خاک بازی می کنند در نتیجه فعالیت بیشتر چرخه مواد آلی، ریزش لاشبرگ، تجزیه لاشبرگ و انباشته شدن ریشه ها بر روی خواص خاک تاثیر گذار بوده است. کلمات کلیدی: کهور پاکستانی، کرت، درختان تثبیت کننده نیتروژن، اثر تاج پوشش درخت، گیاهان زیر اشکوب،آبادان.
عاطفه شهبازی سید حمید متین خواه
در مطالعه ظهورشناسی پدیده هایی که به صورت ادواری در زندگی موجود زنده رخ می دهد، بررسی می گردند. درزندگی موجود زنده پدیده هایی به صورت ادواری رخ می دهند که ازآنها به موسم ظهور تعبیر می شود که درگیاهان مختلف با فرم های بیولوژیکی متفاوت به اشکال متنوعی ظاهر می شوند ودرنتیجه رفتارهای مختلفی را بروز می دهند. این تفاوت درموسم ظهور به عنوان الگوهای رفتارهای ظهورشناختی شناخته می شوند. مشکلات عمده تغییرات اقلیمی در جهان موجب توجه روزافزون به ظهورشناسی و توسعه مطالعات در این زمینه شده است. دانستن رویدادهای ظهورشناختی برای بسیاری از مطالعات و بررسی ها از جمله اجرای طرحهای جنگلداری و تیپ بندی در جنگل شناسی، تجدید حیات طبیعی، تنظیم برنامه های چرای دام، انتخاب گونه در احداث پارک و آرایش باغ اهمیت دارد. هدف اصلی این مطالعه شناسایی خصیصه های ظهورشناسی ده گونه درختی و درختچه ای به دو روش توصیفی و با استفاده از سری زمانی عکسبرداری است. به منظور بررسی توصیفی، مدت هشت سال از ده گونه درختی و درختچه ای در محوطه فضای سبز دانشگاه صنعتی اصفهان در فواصل زمانی حداقل هر دو هفته یکبار بازدید به عمل آمد و عکسبرداری بخشهای مختلف گیاه، به مدت پنج سال انجام شد. طیف عکس برگ و میوه درختان تهیه شد و با استفاده از نرم افزار فتوشاپ رنگ اجزای گیاهی یکنواخت شده و سپس رقم کانال رنگی آنها تعیین گردید. رنگ در سیستم rgb با قدرت تفکیک 28 برای هر رنگ آنالیز شد. سپس در صد هر یک از کانال های رنگ تعیین شد و ته رنگ بدست آمد و نمودار آنها در طول زمان مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه اجرای این روش، تعیین زمان دقیق تحولات گیاهی را در پی داشت. از طریق آنالیز عکسهای سری زمانی اجزای گیاهی، تغییرات رنگ برگ و میوه تعیین می شود لذا می توان تغییرات ظهورشناسی را بصورت کمی بررسی نمود. مطالعه کمی ظهورشناسی با استفاده از ثبت رنگ بخش های مختلف گیاهان می تواند مکمل روش توصیفی در تعیین زمان دقیق رویدادهای ظهورشناسی باشد. در روش توصیفی که متداولترین روش ثبت ظهورشناسی است، نظریات مشاهده گر تا حد زیادی می تواند باعث بروز خطاهایی در حین مشاهده و ثبت مراحل ظهورشناسی گردد. کمی سازی رنگ و تغییرات آن با کانال های رنگی قرمز- آبی- سبز در پدیده های ظهورشناسی ضمن تسهیل بیان این خصوصیت کیفی، امکان تبادل نتایج حاصل از تحقیق به صورت کمی را فراهم می نماید. ثبت ظهور گل، برگ و میوه به صورت توصیفی و تغییرات رنگ برگ و میوه در طی زمان به روش کمی در گونه های بررسی شده انجام شد. با استفاده از فرم های ثبت رویداد های ظهورشناسی و مقایسه آنها در گونه های مختلف، الگو های رفتاری ظهورشناسی بدست آمد. به طور کلی نتایج به دست آمده نشان می دهد که با توجه به شرایط محیطی منطقه مورد بررسی، برای هر یک از پدیده های اوج گل دهی و ظهور سه مولفه گل، برگ و میوه دو نوع الگوی رفتاری مشاهده می شود. همچنین سه نوع الگوی رفتاری دوام میوه و خزان برگ و الگوهای ظهورشناسی چهار نوع در گل و سه نوع در برگ و نیز سه نوع توالی پدیده های فنولوژیکی به طور مقایسه ای قابل تشخیص است. روش نوین کمی اشاره شده، علاوه برتعیین زمان دقیق هر یک از مراحل ظهورشناسی، می تواند در سایر حوزه های علوم از جمله خاکشناسی، زمین شناسی، باغبانی وغیره بکار رود.
سمانه پوریزدی منصوره ملکیان
امروزه مفهوم شهر بدون وجود تفرجگاه در اشکال گوناگون آن قابل تصور نیست و پیامدهای حاصل از توسعه شهری و پیچیدگی معضلات زیست محیطی وجود طیفی از منابع تفرجگاهی و گسترش آن ها را اجتناب ناپذیر کرده است. در راستای توسعه منابع تفرجگاهی، شناسایی و ارزیابی سیستماتیک منابع موجود لازم است. گردشگری نیز مانند هر صنعتی تحت تأثیر عرضه و تقاضا است. یکی از روش های متداول برای ارزیابی منابع تفرجی، روش تقاضا از طریق مطالعه بازدیدکنندگان است. در این روش عوامل اصلی که به جذابیت پارک ها کمک می کنند و در نتیجه باعث تجربه خوب و رضایت مندی بازدیدکننده می شوند مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. شهرستان قم، پتانسیل های بسیاری در جذب گردشگر دارد ولی در زمینه احداث و تجهیز پارک ها و تفرجگاه-ها، توسعه لازم صورت نگرفته است و تاکنون تحقیق مدونی در ارتباط با بررسی ترجیحات مردمی در طراحی منظر پایدار، صورت نگرفته است. جهت انجام مطالعه حاضر، بزرگترین بوستان در هر یک از مناطق چهارگانه شهر قم انتخاب گردید که به ترتیب حضور در این مناطق بوستان های هاشمی، نبوت، فدک، و علوی، می باشد. در مرحله بعد سه نوع پرسشنامه تهیه گردید. پرسشنامه اول که بر اساس پرسشنامه کلاوسون طراحی شد شامل سه بخش اطلاعات فردی، اقتصادی و اجتماعی بازدیدکنندگان، اطلاعات مربوط به عامل دسترسی به پارک و تعیین مطلوبیت عناصر پارک از دید تفرجگران بود که توسط 385 نفر از گردشگران تکمیل گردید. در پرسشنامه دوم معیارهای اصلی و فرعی موثر بر تقاضای تفرجی در پارک های شهری به صورت ساختار سلسله مراتبی جهت انجام مقایسات زوجی و تعیین اهمیت نسبی عوامل موثر بر تقاضای تفرجی درآمد و توسط 32 نفر از بازدیدکنندگان پارک ها تکمیل شد. در پرسشنامه سوم نیز مقایسات زوجی پارک ها، از نظر معیارهای سطح آخر ساختار سلسله مراتبی توسط 4 کارشناس صورت پذیرفت. نتایج حاصل از این پرسشنامه ها، چگونگی تقاضای تفرجی در پارک های شهر قم، میزان تقاضای تفرجی فردی و رابطه آن با عوامل موثر بر تقاضای تفرجی، همچنین فاکتورهای مهم طراحی پارک های شهری و اهمیت نسبی آن ها از دیدگاه استفاده-کنندگان، و رتبه بندی و ارزیابی تفرجی پارک های مورد مطالعه را، از نظر معیارهای سطح آخر ساختار سلسله مراتبی و فاکتورهای مهم طراحی، مشخص نمود. بر اساس نتایج به دست آمده، از دید تفرجگران به ترتیب تسهیلات، جذابیت های پیرامونی، منابع توریسم و قابلیت دسترسی از عوامل مهم موثر بر تفرج در پارک های شهری هستند که بر این اساس بوستان علوی جایگاه اول را به خود اختصاص داد و بوستان های هاشمی و فدک با اختلاف کمی از هم رتبه های دوم و سوم را کسب کردند و بوستان نبوت آخرین رتبه را به دست آورد. در نهایت به منظور تعدیل میزان تقاضا برای پارک های شهری و رساندن آن به یک حد بهینه، ظرفیت برد تفرجی پارک های شهری از طریق آنالیز اولین پرسشنامه و جمع آوری آمارهای آب و هوایی ایستگاه هواشناسی قم، بررسی گردید. به این ترتیب ظرفیت برد موثر چهار بوستان هاشمی، نبوت، فدک و علوی به ترتیب 20019، 19190، 24000، و 78677 (نفر در روز) به دست آمد. اما در فصول پاییز و زمستان و در ایام غیر تعطیل هفته میزان تقاضا از حد ظرفیت برد کمتر بوده و در فصول بهار و تابستان و در روزهای جمعه و تعطیل و غالباً در ساعات بعد از غروب خورشید میزان تقاضا از حد ظرفیت برد فراتر می رود. بنابراین با توجه به زمان اوج بازدید، باید ظرفیت برد پارک بتواند این زمان ها را تحمل کند و این موضوع در طرح ریزی مورد توجه قرار گیرد. و به منظور کاهش فشار بر منابع و تسهیلات پارک، برنامه ریزی در جهت یکنواخت سازی توزیع و پراکنش بازدیدکنندگان در زمان ها و فصول مختلف سال صورت گیرد.
افتخار یوسفی نژاد سید حمید متین خواه
خصوصیات گونه های گیاهی تا حد زیادی به شرایط محیطی رویشگاه نظیر عوامل خاکشناسی، فیزیوگرافی و اقلیمی وابسته است. daphne mucronata یکی از گونه های گیاهی بومی ایران است که در بخش وسیعی از کشور می روید. در منطقه فریدونشهر استان اصفهان نیز رویشگاه خوبی از این گونه وجود دارد که مطالعه اخیر در این منطقه انجام شده است. ابتدا منطقه مورد بررسی بر اساس تراکم گونه مورد مطالعه به چهار طبقه خوب، متوسط، ضعیف و فاقد این گونه تقسیم شد. به منظور جمع آوری اطلاعات گیاهی از روش نمونه برداری سیستماتیک تصادفی استفاده شد و تاج پوشش و تراکم همه گونه ها در این رویشگاه با استفاده از 10 عدد پلات 400 متر مربعی اندازه گیری شد. همچنین از پای هر درختچه دو نمونه خاک از اعماق 30-0 و 60-30 سانتیمتر برداشت و اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد رس، سیلت، شن، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم، آهک، ماده آلی، نسبت جذب سدیم، درصد سدیم تبادلی، فسفر و درصد سنگریزه نمونه ها اندازه گیری شد. همچنین ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت همه پلات ها نیز ثبت گردید. فنولوژی و مراحل رشد d.mucronata نیز با استفاده از روش کیفی( ثبت تاریخ جوانه زنی، ظهور برگ، گل دهی، میوه-دهی، ریزش برگ ها، ریزش بذرها و خواب گیاه) و همچنین روش کمی (ثبت ماهانه درصد کانال های رنگی عکس ها (rgb) و استخراج و تغییرات رنگ برگ، ساقه، گل و میوه گیاه به صورت جداگانه) مورد تحلیل قرار گرفت. آنالیزهای آماری شامل آزمون همبستگی ساده، رگرسیون و رج بندی بود که با استفاده از نرم افزارهای spss 16.0 و canoco انجام شد. این تجزیه و تحلیل ها با هدف ارایه فرضیاتی در مورد اینکه گونه مورد مطالعه چگونه با عوامل محیطی اندازه گیری شده در ارتباط است انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان آهک، اسیدیته و سیلت نمونه های خاک مهمترین فاکتورهای موثر در رشد گونه d. mucronata در عرصه مورد مطالعه بود و تاج پوشش و تراکم گونه نیز با افزایش مقادیر هدایت الکتریکی، سدیم، کلسیم و منیزیم، نسبت جذب سدیم و درصد سدیم تبادلی کاهش یافت. همچنین تمامی پارامترهای گیاهی اندازه گیری شده گونه d. mucronata ارتباط زیادی با ارتفاع از سطح دریا و شیب رویشگاه نشان داد. نتایج ظهور شناسی نشان داد که جوانه های این گیاه از اواخر اسفند شروع به رشد کرده و ریزش برگ ها تا مهر ماه ادامه می یابد؛ گلدهی در خرداد و اوج میوه دهی در مرداد است. رسیدن بذرها در شهریور ماه و ریزش آن ها در مهر ماه انجام می شود.
زینب رفیعی سید حمید متین خواه
افزایش نیاز به انرژی به همراه رشد اقتصادی و صنعتی شدن باعث افزایش آلودگی هوا شده است. این آلاینده ها علاوه بر تأثیر بر سلامت ساکنان شهر، درختان را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. یکی از درختان مهم در فضای سبز شهر اصفهان که به طور گسترده در این شهر کاشته شده است درخت چنار ( platanus orientalis l.) است. در این پژوهش، شاخص های مختلف نشان دهنده تنش آلودگی هوا در چنار در مقیاس های مختلف شامل بیوشیمی سلول، ریخت شناسی برگ و وضعیت تاج اندازه گیری شد و ارتباط آن ها با غلظت آلاینده های هوا شامل ازن، اکسیدهای نیتروژن، ذرات معلق، دی اکسیدگوگرد، مونواکسیدکربن و ذرات معلق مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار، تعداد سه درخت چنار با شرایط یکسان در محدوده اطراف هر کدام از چهار ایستگاه پایش دائم کیفیت هوای شهر اصفهان (مجموعا 12 درخت) برای نمونه برداری از برگ و عکسبرداری از تاج انتخاب شد. علاوه بر آن، شاخص aot40 برای محافظت از جنگل ها محاسبه شد. میانگین غلظت آلاینده-هادر هوای شهر اصفهان به ترتیب 37.77، 72.24، 36.21، 21.68، 6.20 ppb و 168.07 ?g/m3 بود. غلظت گوگرد کل در برگ با no2 همبستگی معنی دار منفی (05/0 p<) نشان داد. هیچکدام از ضرایب همبستگی بین دی اکسید گوگرد و غلظت گوگرد کل در برگ معنی دار نشد. نتایج تجزیه واریانس فاکتوریل دوطرفه نشان دهنده تغییرات معنی دار در غلظت گوگرد کل در برگ در زمان های مختلف و سطوح آلودگی دی اکسیدگوگرد بود. غلظت گوگرد کل در برگ چنار در همه فصول به جز پاییز در مناطق با آلودگی بالای so2 بیشتر بود. غلظت یون سولفات در برگ از بهار به پاییز روند افزایشی داشته است و در واقع گوگرد غیرآلی در برگ چنار تجمع یافته بود. غلظت سولفات در بهار با نیتروزاکسید (no) همبستگی معنی دار منفی نشان داد. رنگدانه ها و نسبت های بین آن ها با غلظت آلاینده ها در هوای شهر اصفهان ارتباط کمی نشان دادند. اما به طور کلی، کاروتنوئیدها بهتر از کلروفیل ها به آلودگی هوا پاسخ داد. کلروفیل آ و کلروفیل ب در پاییز با no همبستگی معنی دار منفی نشان داد. غلظت کل کاروتنوئیدهای برگ در بهار با ازن همبستگی معنی دار منفی و با no همبستگی معنی دار مثبت و در کل سال با no همبستگی معنی دار منفی نشان داد. نسبت کلروفیل آ به کلروفیل ب در بهار و کل سال با no همبستگی معنی دار منفی نشان داد. سطح ویژه برگ با غلظت آلایند های ازن، دی اکسید نیترژن، نیتروزاکسید و مونواکسیدکربن ارتباط زیادی نشان داد و شاخص مناسبی از تنش آلودگی هوا و آسیب به چنار بود. متوسط اندازه برگ درخت در بهار با دی اکسیدنیتروژن، در تابستان با نیتروزاکسید و در کل سال با aot40 و نیتروزاکسید همبستگی معنی دار مثبت و در بهار با مونواکسیدکربن همبستگی معنی دار منفی نشان داد. آلاینده های هوا با القای فرایند خزان زود رس و در پی آن رویش برگ های جدید، متوسط اندازه برگ درخت را تحت تأثیر قرار داده اند. در بهار، سطح ویژه برگ با ازن و دی اکسید نیتروژن همبستگی معنی دار مثبت (05/0p<) و با مونواکسیدکربن همبستگی معنی دار منفی (01/0p<) نشان داده و aot40 در پاییز با سطح ویژه برگ همبستگی معنی دار منفی (05/0p<) نشان داد. تراکم شاخه ها در ایستگاه های مختلف متفاوت بود. آلودگی هوا در مدت زمانی طولانی فرم تاج درخت چنار را تغییر داده و موجب ایجاد تاج های کوچک و متراکم در مناطق آلوده شد. نسبت برگ به شاخه با no2 همستگی مثبت و با co همبستگی منفی در همه فصول نشان داد. زرد شدن برگ درخت چنار در اصفهان بسیار زودهنگام و در تابستان آغاز می شود. متوسط رنگ تاج درخت در پاییز با آلاینده های no و pm10 همبستگی معنی دار منفی در سطح 1% و با o3 همبستگی مثبت در سطح 5% نشان داد. شاخص aot40 بهتر از ازن با پارامترهای گیاهی ارتباط نشان داد و نتایج این مطالعه استفاده از شاخص aot40 برای نشان دادن آسیب حاصل از ازن را تأیید می کند.
سمیه دهنوی سید حمید متین خواه
درختان تثبیت کننده نیتروژن یا درختانی که توانایی ترسیب نیتروژن هوا را در خاک دارند، موجب افزایش میزان مواد آلی در خاک تحت اشکوب یا تحت تسلط تاج پوشش آنها می شوند. دو گونه از داغداغان با نام علمی celtis australis و celtis caucasica و با نام فارسی به ترتیب "ته دانه دار" و "تادار" در مناطق شمال کشور به وفور رویش پیدا می کنند و "تادار" را می توان در رویشگاهی در اردسته دهاقان در استان اصفهان نیز مشاهده کرد. چندمنظوره بودن یا توانایی تولید علوفه، چوب، سوخت، غذا، دارو و همچنین ویژگیهای سرعت رشد بالا، مقاومت به آلودگی هوا، شوری، سرما، باد و طوفان و خاصیت تثبیت نیتروژن ، این دو گونه را برای احیای مراتع و جنگلهای مخروبه، بالابردن ظرفیت تولیدی مزارع و افزایش حاصلخیزی زمینهای زیر کشت محصولات، مناسب ساخته است. این گونه ها دارای خاصیت تثبیت کنندگی نیتروژن بوده و در مناطقی که به صورت طبیعی و یا دست کاشت حضور دارند، موجب بهبود وضعیت میکروکلیمای منطقه می شوند. مطالعه حاضر، با هدف بررسی تاثیر درختان "تادار" و "ته دانه دار" بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تحت اشکوب آنها صورت گرفته است. درخت "تادار" در ذخیره گاه جنگلی اردسته که در 10 کیلومتری شهرستان دهاقان در استان اصفهان واقع شده است، به صورت خودرو و طبیعی مشاهده می شود و شرایط اقلیمی و رویشگاهی منطقه را برای رویش خود مناسب دیده است. درخت "ته دانه دار" به دلیل تقدسی که در بین ساکنان مناطق شمالی کشور دارد، در امامزاده های استان مازندران با قدمت چند ده ساله کاشته شده و گونه مورد مطالعه در امامزاده مظفر در محدوده ی امامزاده عبدالله شهر آمل شناسایی شده است. برای انجام این مطالعه، نمونه برداری خاک تحت تسلط تاج پوشش درختان "تادار" و "ته دانه-دار" و نمونه شاهد، در سه عمق 0-20، 20-40 و 40-60 سانتی متری با طرح فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در هر دو منطقه انجام گرفته است. از آنجا که درختان تثبیت کننده نیتروژن ، دارای توانایی تثبیت نیتروژن و تبدیل آن به نیتروژن معدنی و قابل استفاده توسط گیاه می باشند، در درختان مورد مطالعه نیز تفاوتی از لحاظ مقدار نیتروژن در محدوده تحت تسلط این درختان و نمونه شاهد مشاهده شده است. به جهت بررسی میزان اثربخشی درختان "تادار" و "ته دانه دار" بر روی گیاهان همراه، گیاه شاهی با نام علمی “lepidium sativum” به عنوان گیاه محک در آزمایش به دلیل رشد سریع و دوره رشد کوتاه، انتخاب و با کشت این گیاه بر روی خاک تحت تسلط درختان مورد مطالعه و خاک شاهد، میزان نیتروژن و تولید آن محاسبه گردید. در این مطالعه، پارامترهایی از قبیل: آهک، ph ، ec، کربن آلی، نیتروژن کل در خاک تحت اشکوب، نیتروژن معدنی، همچنین آنالیز گیاه محک به لحاظ بررسی اثر درختان مورد مطالعه بر میزان نیتروژن کل و تولید گیاه محک، مورد مطالعه قرار گرفت. مقادیر آهک، نیتروژن معدنی، نیتروژن کل در خاک و کربن آلی در عمق 0-20 سانتی متری خاک تحت اشکوب این دو گونه داغداغان، بیشترین مقدار را داشته و با افزایش عمق، از میزان آن کاسته شده است. در چنین شرایطی می توان تاثیر فوق العاده برگهای درخت را به افزایش میزان این پارامترها در افق سطحی مربوط دانست. به طور کلی اثر پوشش گیاهی بر تمامی پارامترهای مورد مطالعه معنی دار بوده و اختلاف قابل توجهی بین تیمار خاک تحت اشکوب دو گونه “c. australis” و c. caucasica” “و تیمار خاک شاهد وجود داشته است که نشان دهنده ی تاثیر چشمگیر این دو درخت تثبیت کننده نیتروژن ، بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نسبت به مناطقی که از حضور آنها بی بهره اند، می باشد. کلمات کلیدی: تادار، ته دانه دار، درختان تثبیت کننده نیتروژن ، تاج پوشش، تحت اشکوب، گیاه محک
زهره اکبری سید حمید متین خواه
با توسعه جمعیت در روی کره زمین، بشر همواره به فکر تأمین منافع آنی خود بوده و توجهی به طبیعت اطراف خود نداشته است، لذا به صورت بی رویه از آب و خاک و نبات بهره برداری کرده و باعث تخریب آنها شده است. کمبود آب در مناطق خشک کشور اصلی ترین عامل محدودکننده جهت گسترش پوشش گیاهی در طرح های بیابان زدایی محسوب می گردد؛ به طوری که در حال حاضر بیش از 70 درصد اعتبارات پروژه های بیولوژیک بیابان زدایی و تثبیت شن های روان صرف عملیات تأمین آب و آبیاری در مناطق بیابانی کشور می-شود. در رابطه با جلوگیری از گسترش بیابان و احیاء آن پروژه های بسیاری در مناطق مختلف و همچنین ایران که بر روی کمربند خشک قرار دارد انجام شده است. بدین منظور، این پژوهش در بخشی از عرصه بیابانی واقع در دشت سجزی با هدف دستیابی به روشی که بتواند موجب استقرار و زنده مانی هرچه بیشتر نهال ها و افزایش بهره وری آب گردد به مرحله اجرا درآمد. در این پژوهش گونه سیاه تاغ تحت تیمارهای آبیاری کوزه ای، استفاده از سوپرجاذب، کف پوش پلاستیکی، پوشش سنگی و شاهد در منطقه کشت شد. در تیمار آبیاری کوزه ای آب مورد نیاز گیاه در محیط ریشه از تراوش دیواره کوزه ها تأمین شد، سوپر جاذب استفاده شده در این طرح از نوع آکوازورب بوده و به میزان 80 گرم برای هر نهال استفاده گردید، در تیمار سنگ پوش سطحی، 80 درصد از سطح هر گودال با سنگ پوشش داده شد و در تیمار فیلم پلاستیکی به جهت ممانعت از آب دزدی شکاف ها از فیلم های پلاستیکی منفذدار استفاده گردید. همه تیمارها تحت شرایط کاملاً یکسان بوده و اطراف همه گودال ها جهت جلوگیری از خورده شدن به وسیله جوندگانی نظیر موش ها و خرگوش ها، تور سیمی کشیده شد. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی متعادل طی یک دوره ی نه ماهه به اجرا درآمد. طی این دوره شاخص هایی نظیر درصد زنده مانی نهال ها، ارتفاع گیاه، قطر متوسط تاج پوشش، تعداد شاخه اصلی و فرعی گونه مورد بررسی قرار گرفت. داده های بدست آمده از این ارزیابی ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتیجه تجزیه واریانس داده های به-دست آمده نشان داد که روش های مناسب تأمین آب جهت پرورش نهال سیاه تاغ در این مناطق بیابانی با تبخیر و تعرق بسیار شدید و بادهایی با سرعت بسیار زیاد به ترتیب آبیاری کوزه ای، استفاده از سوپر جاذب ، سنگ پوش سطحی، کف پوش پلاستیکی و شاهد می باشد. از معنی دار شدن اثر تیمار آبیاری کوزه ای در تمامی شاخص های اندازه گیری، این نکته استنباط می-گردد که کاربرد کوزه های سفالی جهت آبیاری نهال های سیاه تاغ اثرات بسیار مثبت را در افزایش شاخص های مذکور داشته است و نسبت به سایر تیمارها دارای اثرات معنی دارتر می باشد، به طوریکه مشاهده می گردد نهال های مورد کشت در آبیاری کوزه ای از نظر ارتفاع و تاج پوشش در ماه های ابتدایی رشد تقریباً با نهال 2 ساله در منطقه برابری می کند، در حالی که میزان آب مورد نیاز جهت آبیاری در هر دوره 25روزه در روش کوزه یک پنجم سایر روش ها است و علت موفقیت آن به جهت خاصیت خود تنظیمی موجود در دیواره کوزه است که ناشی از کنش و واکنش بین دیواره کوزه و محیط اطراف آن می باشد و این امر موجب می شود که آب به تدریج در اختیار گیاه قرار گیرد و به یک باره از دسترس گیاه خارج نشود. کلمات کلیدی: بیابان زدایی، روش های نهال کاری، تأمین آب، سیاه تاغ، دشت سجزی.
زینب کاوه سدهی سید حمید متین خواه
زندگی اجتماعات گیاهان و چگونگی پراکنش آن ها در یک رویشگاه تحت تأثیر مدیریت، شرایط خاک، اقلیم و سایر عوامل حیاتی حاکم بر رویشگاه می باشد. بررسی عوامل موثر در پراکنش گیاهان نقش تعیین کننده ای در ارایه راهکارهای مدیریتی خواهد داشت. از این رو در این پژوهش وضعیت رویشگاهی گز پرشاخه (tamarix ramosissima) در دو رویشگاه عمده موجود در استان اصفهان بررسی شد. رویشگاه های مورد مطالعه بر اساس مجموع سطح تاج پوشش گونه گز پرشاخه، از طریق برآورد تخمینی اولیه، به دو طبقه خوب و متوسط تقسیم شد، به منظور جمع آوری اطلاعات پارامترها در هر طبقه، نمونه برداری تصادفی انجام گردید. در مناطق ابیانه و چادگان با توجه به وسعتشان به ترتیب 3 و 6 پلات 400 متر مربعی در نظر گرفته شد و تاج پوشش گز پرشاخه در هریک از این پلات ها اندازه گیری شد. برای گونه های گیاهی همراه برای مناطق یک و دو به ترتیب 30 و 60 پلات 4 متر مربعی قرار داده شد و در هر یک از پلات ها درصد پوشش محاسبه گردید. برای اندازه گیری عوامل مربوط به خاک در مناطق یک و دو به ترتیب تعداد 3 و 6 پروفیل دقیقاً در پای درختچه های گز پرشاخه حفرگردید و در هر پرفیل از سه عمق 20-0، 40-20 و60-40 سانتیمتر نمونه برداری انجام شد و واکنش خاک، هدایت الکتریکی، درصد اشباع خاک، مجموع کلسیم و منیزیم محلول ، نسبت جذب سدیم، درصد سدیم تبادلی، درصد آهک، درصد ماده آلی، درصد گچ، وزن مخصوص ظاهری، درصد نیتروژن، فسفر قابل جذب، درصد شن، رس و سیلت اندازه گیری شدند. همچنین ارتفاع از سطح دریا و شیب در همه پلات ها ثبت گردید. فنولوژی و مراحل مراحل رشد t. ramosissima نیز با استفاده از روش کیفی (ثبت تاریخ جوانه زنی، ظهور برگ، گل دهی، میوه دهی، ریزش برگ، ریزش بذر و خواب گیاه) و همچنین روش کمی (در صد کانال های رنگی گیاه) و استخراج تغییر رنگ برگ، ساقه، گل و میوه گیاه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی ارتباط گونه مورد مطالعه با عوامل محیطی از آنالیزهای آماری شامل همبستگی ساده، رگرسیون، رج بندی و مقایسه بین میانگین ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مجموع سطح تاج پوشش با عوامل شوری خاک و مجموع غلظت کلسیم و منیزیم محلول در جهت مثبت و با عوامل درصد رس، ماده آلی و ارتفاع از سطح دریا در جهت منفی ارتباط دارد. نتایج حاصل از ظهور شناسی نشان داد که در روزهای پایانی اسفند و اوایل فروردین ماه جوانه ها بر روی گیاه ظاهر می شوند؛ شروع گلدهی از اوایل اردیبهشت ماه و میوه دهی از اواخر اردیبهشت ماه شروع می شود و ریزش بذرها در شهریور ماه است. بنابراین نتایج این تحقیق بک استراتژی احیایی ارائه می کند، به طوری که با شناسایی فاکتورهای رویشگاه طبیعی گز پرشاخه، می توان به کاشت و توسعه این گونه اقدام کرد.
حاجی عالی محمدی سرآبی سید علیرضا موسوی
این مطالعه با هدف تعیین اندازه بهینه واحدهای مرتعداری انجام شد. برای انجام این تحقیق طرح های مرتع داری حوضه رودخانه مرغا در بخشی از دهستان های هلایجان و مرغا واقع در بخش مرکزی شهرستان ایذه، به عنوان عرصه مطالعاتی انتخاب گردیده است. برای رسیدن به این هدف ابتدا میزان تاثیر عوامل مختلف برروی اندازه بهینه واحدهای مرتعداری با استفاده از فرایند سلسله مراتبی تعیین شد. در این تحقیق از سه معیار اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی و زیرمعیارهای مربوطه استفاده شد. برای بررسی اثرات اکولوژیکی اطلاعات لازم از طرح های مرتعداری از قبیل گرایش، ظرفیت مرتع و توان تولیدی هر تیپ استخراج گردید. همچنین با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) نقشه های شیب، ارتفاع و جهت جغرافیایی بدست آمد. برای بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی از پرسشنامه استفاده شد. مجموعا 62 پرسشنامه تهیه و اطلاعات لازم تهیه گردید. همچنین با استفاده از پرسشنامه و اطلاعات مرکز آمار ایران هزینه های مصرفی هر خانوار مشخص گردید. منابع درآمد ساکنین حوضه تعیین گردید و پس از تعیین خط فقر نسبی و میزان درآمدهای کشاورزی و سایر درآمدها، میزان وابستگی خانوارهای بهره بردار به مراتع مشخص گردید. براساس نتایج بدست آمده در حالت اول خانوارهای منطقه مورد مطالعه برای رسیدن به خط فقر نسبی و تامین این هزینه به تعداد 146 واحد دامی گوسفند خالص و یا 186 واحد دامی بز خالص نیاز دارند. در صورت داشتن گله مخلوط با توجه به ترکیب گله موجود در منطقه (الگوی فعلی در منطقه که به نسب 37 درصد گوسفند به 63 درصد بز بود) نسبت گوسفند به بز 62 به 106 واحد دامی خواهد بود. در حالت دوم نتایج نشان داد که برای تامین این هزینه تعداد 140 واحد دامی گوسفند خالص و یا 178 واحد دامی بز خالص مورد نیاز است و در صورت داشتن گله مخلوط گوسفند و بز نسبت دام مورد نیاز به ترتیب 70 به 89 واحد دامی خواهد بود. مقایسه بین طرح های مرتعداری انجام شده و مطالعه صورت گرفته از نظر تعداد دام مجاز، تعداد بهره بردار و متوسط سطح مرتع نشان داد که متوسط تعداد دام مجاز و تعداد بهره بردار در منطقه بیش از توان تولید مراتع و ظرفیت مرتع بود. همچنین متوسط سطح مرتع اختصاصی به هر بهره-بردار برای استفاده پایدار از مرتع، نیز در طرح های مرتعداری گذشته کمتر از حد بهینه و سایز اقتصادی بود.
محمد کاظم کریمی سید حمید متین خواه
تقریباً تمامی برنامه ریزان و سیاست گذاران بخش منابع طبیعی کشور بر این نکته اتفاق نظر دارند که این منابع در حال زوال و تخریب است و با شیوه های کنونی بهره برداری این روند همچنان ادامه خواهد داشت. عوامل موثر در این تخریب اگر چه کم وبیش شناسایی و معرفی شده اند، اما این عوامل به طور دقیق و ریشه ای به ویژه در حوزه های اقتصادی- اجتماعی مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته و سهم ونقش آن ها در تخریب منابع طبیعی مشخص نشده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی جنبه های آشکار نشده حقوقی با بررسی پرونده های حقوقی تخلفات صورت گرفته در شهرستان شهرکرد طی دهه نود که تعداد آن ها1562 مورد بوده است، صورت گرفت. برای به دست آوردن اطلاعات اجتماعی – اقتصادی بهره برداران از پرسش نامه استفاده شدکه درکل تعداد 390 پرسش نامه از کارمندان به خصوص بخش حقوقی اداره منابع طبیعی و بهره برداران که شامل افراد متخلف و غیر متخلف بود تکمیل شد. در انتها داده های پرسش نامه کد بندی شد و وارد نرم افزار spss شد و آزمون های آماری شامل آزمون “استقلال کای اسکور“ و “من ویتنی“ روی داده ها انجام شد. در آزمون استقلال کای اسکور بررسی شد که عوامل اجتماعی – اقتصادی بر متخلف بودن و نبودن افراد تأثیر دارد یا خیر؟در این باره عواملی مثل گرایش زیست محیطی، آز، سطح سوادوسطح آگاهی مردم از منابع طبیعی بر متخلف بودن و نبودن افراد تأثیر گذار و عامل های سن و در آمد بر روی متخلف بودن و نبودن افراد بی تأثیر بودند. در مرحله ی بعد آزمون شد، که ویژگی های اجتماعی – اقتصادی افراد تأثیری بر نظر آنان در خصوص عوامل موثر بر تخریب دارد یا خیر؟در این باره هم عواملی مثل گرایش زیست محیطی، آز و نیاز، سطح سواد، سطح آگاهی مردم از منابع طبیعی بر نحوه ی پاسخ گویی افراد تأثیر گذار و عامل های سن و در آمد برروی نحوه پاسخ گویی افراد بی تأثیر بودند. مقایسه میانگین نظرات مردم روستاها و شهر ها با کارمندان نشان داد که میانه های داده های این دو گروه با هم برابر نیستند. درمرحله بعدی آزمون شد که نظرات افراد در مورد سوال های مشترک پرسیده شده از آن ها در بخش های مختلف که شامل شهر و روستای کم تخلف - شهر و روستای پر تخلف - شهر ها و روستاها - افراد متخلف و غیر متخلف می باشد شبیه به هم هستند یا خیر؟در مورد سوال قاطعیت قوانین منابع طبیعی در تمام موارد فرض نابرابری میانه ها تأیید شد. در مورد سوال بهره برداری مشاعی در شهر و روستای کم تخلف فرض نابرابری و در بقیه موارد فرض برابری میانه ها تأیید شد. در مورد سوال تخریب نظام عشایری در شهر و روستای کم تخلف فرض نابرابری میانه ها و در بقیه جاها فرض برابری میانه ها تأیید شد. در مورد سئوال عدم وضوح قوانین در شهر و روستای کم تخلف و در افراد متخلف و غیر متخلف فرض برابری میانه ها تأیید و درشهر و روستای پر تخلف و در شهر ها و روستاها فرض نابرابری میانه ها تأیید شد. در مورد سوال رقابت بین عشایر و روستائیان در تمام موارد فرض برابری میانه ها تأیید شد. کلمات کلیدی: تخریب منابع طبیعی، پرونده حقوقی، عوامل اجتماعی – اقتصادی، شهرستان شهرکرد
آسیه شیخ زاده حسین بشری
از روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده جهت مطالعه پوشش گیاهی استفاده شد. برای اندازه گیری پوشش، از روش پلات گذاری در طول ترانسکت ها استفاده شد و اندازه پلات بر اساس بزرگ ترین قطر تاج پوشش گونه ها درمنطقه تعیین گردید. برای اندازه گیری پوشش تاجی و تراکم گونه ها، از روش پلات گذاری در طول ترانسکت های مستقر شده استفاده شد. بررسی ارتباط بین عوامل محیطی و مدیریتی با پراکنش گونه ها توسط آزمون رج بندی با روش های پارامتریک و روش غیرپارامتریک، انجام شد و از تجزیه و تحلیل خوشه بندی برای گروه بندی پلات های نمونه برداری استفاده گردید. شاخص های تنوع بر اساس تراکم گونه های گیاهی، محاسبه شد. نتایج روش های رج بندی پارامتریک و غیرپارامتریک، موید یکدیگر بود و نشان داد که مهم ترین خصوصیات موثر در تفکیک گروه های گیاهی، درصد سنگریزه، آهک، تأثیر مدیریت، بافت خاک، ظرفیت تبادل کاتیونی و میزان فسفر خاک می باشد. تنوع، غنا و یکنواختی در منطقه قرق، بیش تر از چرا است؛ بین شاخص های تنوع و یکنواختی، تفاوت معنی داری وجود نداشت.