نام پژوهشگر: اصغر مشبکی

شناسایی عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی در مهار (پیشگیری ، کاهش اثرات ، مقابله ) بحران زلزله بیمارستان امام سجاد (ع) ناجا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  حمیدرضا کریمی   اصغر مشبکی

مدیریت منابع انسانی یکی از ارکان مدیریت بحران زلزله به شمار می آید این امر بویژه در بیمارستان بعنوان مهم ترین بخش نظام سلامت در مرحله پاسخگویی به بحران زلزله از اهمیت ویژه ای برخوردار است پژوهش حاضر با هدف شناسائی عوامل موثر بر «مدیریت منابع انسانی» بیمارستان امام سجاد (ع) ناجا تدوین و تنظیم گردیده است. برای این منظور ، فرضیه های این پژوهش در یک چارچوب نظری منتج از بررسی ادبیات مدیریت منابع انسانی و «مدیریت بحران زلزله» بنا گردید. بر این اساس، عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی در بیمارستان امام سجاد (ع) ناجا از هشت بعد «عوامل مدیریتی (تخصصی، عمومی، عملیاتی، برنامه ای) ، انگیزشی ، محیطی سازمانی ، نگهدارنده ( بهداشتی ، ایمنی، مالی، تسهیلاتی یا رفاهی ) ، آموزشی و تحقیقاتی ، ساختاری و معنوی» مورد توجه قرار گرفته است. بعلاوه میزان تاثیر هر یک از عوامل مذکور در مهار بحران زلزله مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. در این پژوهش که از نوع «روش تحقیق کمی » به حساب می آید از ابزارمصاحبه برای نظر سنجی از مسئولین بیمارستان (نخبگان) و پرسش نامه جهت بررسی نگرش جامعه آماری در مورد میزان تاثیر هر یک از عوامل بر مدیریت منابع انسانی در مهار بحران زلزله استفاده شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر طرح تحقیق توصیفی است . نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد عواملی چون «عوامل مدیریتی (تخصصی، عمومی، عملیاتی، برنامه ای) ، انگیزشی ، محیطی سازمانی ، نگهدارنده ( بهداشتی ، ایمنی، مالی، تسهیلاتی یا رفاهی )، آموزشی و تحقیقاتی ، ساختاری و معنوی» بر مدیریت منابع انسانی بیمارستان در مهار بحران زلزله تاثیر دارد.

طراحی مدل فعالیت رقابتی با رویکرد چابکی استراتژیک:بررسی نقش شایستگی it، هوشیاری کارآفرینانه و زیرکی بازار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1391
  سهیلا خدامی   سید حمید خداداد حسینی

سازمانها در جهان امروزی با تلاطم محیطی زیادی به دلیل رقابت تنگانگ، تغییرات تکنولوژیکی، تقاضای بی ثبات، اختلال در زنجیره عرضه و ... مواجه اند به گونه ای که سطوح بالای تلاطم محیطی می تواند عملیات شرکت را فلج کند . در واقع فعالیت رقابتی شرکت در اینگونه محیطها وابستگی زیادی به توانایی شرکت در مدیریت تغییرات و انعطاف پذیری آن دارد. چگونه مدیران می توانند در مدلهای تجاریشان تحول ایجاد نمایند؟ این یک سوال حیاتی است. برخی از شرکتها شکست می خورند اما نه به این دلیل که اقدامات اشتباه و یا در حد متوسط انجام می دهند بلکه به دلیل اینکه آنها اعمالی که قبلا درست بوده را برای مدت طولانی تکرار می نمایند؛ در واقع اینگونه شرکتها قربانی استحکام و سختی مدلهای تجاریشان می شوند. در مواجهه با ناپیوستگی و در هم گسیختگی محیطی و رقابت جهانی شدید، شرکتها نیازمند تغییر شکل مدلهای تجاری با سرعت، فراوانی و قابلیت دستیابی بیشتری نسبت به قبل هستند. با وجود اینکه رویکرد کلاسیک استراتژی هنوز هم با اهمیت است و از آن استفاده می شود ، اما در محیطهای تجاری با سرعت در حال تغییر، چابکی استراتژیک بایستی جایگزین برنامه ریزی استراتژیک بلند مدت و پیروی سخت گیرانه از آن شود و یا در کنار آن باید مدنظر قرار گیرد. زیرا که ثبات ناشی از رویکرد سنتی می تواند منتج به سختی شرکت شود به گونه ایکه توانایی بهسازی و بازسازی شرکت را محدود سازند. در واقع چابکی استراتژیک سلاح تازه ظهور در محیط رقابتی متلاطم است. چابکی استراتژیک مستلزم این است که شرکت به "کارخانه دانش" تبدیل شود جایی که دانش ، دانش ایجاد کند . در ادبیات مرتبط با چابکی، بیان شده است که ابزار دستیابی به چابکی در سازمان، قابلیتهای پویا هستند. بر اساس مطالعات انجام شده می توان بیان نمود که بررسی چابکی استراتژیک و ابعاد آن و شکل گیری آن بر اساس قابلیتهای پویا به صورت کاربردی هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته و انجام مطالعات کاربردی در این زمینه می تواند کمک شایانی در جهت بازسازی مدلهای تجاری نماید. بر اساس معدود تحقیقاتی که به معرفی قابلیت پویا در محیطهای به سرعت در حال تغییر صورت گرفته است می توان به قابلیتهای پویایی نظیر شایستگی های it، هوشیاری کارآفرینانه و زیرکی بازار اشاره نمود. بر اساس مطالب بیان شده انگیزه اصلی این پژوهش ارائه و آزمون مدل شکل گیری چابکی استراتژیک بر اساس قابلیتهای پویای شایستگی منعطف it، هوشیاری کارآفرینانه و زیرکی بازار به منظور بهبود فعالیت رقابتی در صنعت الکترونیک ایران است.که ابزار تحلیل داده ها مدل تحلیل مسیر و شبکه های عصبی است که از دیگر فعالیت های این تحقیق نیز ، مقایسه میان نتایج بدست آمده از مدل شبکه های عصبی و مدل تحلیل مسیر و تعیین اولویت اندازه گیری مدل تحقیق بر اساس این روش است.

بررسی عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان با تاکید بر تجربه برند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  خدیجه شکوری   سید حمید خداداد حسینی

رفتار مصرف کننده از موضوعات جدید حوزه بازاریابی به شمار می رود .یکی از مهم ترین عوامل موثر بر رفتار مصرف کننده و قصد خرید، برند است.امروزه برند ها نقش های زیادی را ایفا می کنند که در راستای بهبود زندگی مصرف کنندگان و افزایش ارزش برای شرکت ها می باشد . برندها اساس و سازنده ی اصلی یک محصول را می شناسانند.هر چه که زندگی مردم پیچیده تر وشلوغ تر و با کمبود زمان مواجه می شود ، ارزش برند به علت ساده تر کردن تصمیم خرید و کاهش ریسک خرید ، بالا می رود .در نتیجه مشخص کردن نقش ابعاد برند بر قصد خرید مصرف کننده در دنیای رقابتی امروز ضروری به نظر می رسد. برای دستیابی به این مهم با بررسی دقیق ادبیات موضوع، تاثیر تجربه برند ، نگرش برند و ارزش ویژه برند به عنوان متغیرهای مستقل روی متغیر وابسته قصد خرید مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفت . جهت برازش مدل از تکنیک تحلیل مسیر و برای بررسی وضعیت فرضیات تحقیق از مدل یابی ساختاری و آزمون t استفاده شد. مشترکین شرکت شاتل در شهر قم به عنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند که با استفاده از روش نمونه گیری جامعه نامحدود کوکران نمونه 384 نفری مقرر شد. برای گردآوری اطلاعات ، پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت که با استفاده از پرسش نامه های استاندارد و نظر حبرگان روایی آن سنجیده شد و ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده نیز حکایت از پایایی مناسب پایان نامه دارد. نتایج بدست آمده روشن ساخت که تجربه برند روی نگرش برند و ارزش ویژه برند موثر است و دو متغیر نگرش برند و ارزش ویژه برند،نقش واسط در رابطه بین تجربه برند و قصد خرید دارند.

بررسی تأثیر عناصر آمیخته بازاریابی و معیارهای مکمل اثرگذار بر رفتار خرید مصرف کنندگان محصولات غذایی شرکت مهرام در تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  نازنین کریم محمد   اصغر مشبکی

این تحقیق عواملی را که مصرف کنندگان را به استفاده از محصولات مهرام تشویق می کند و موثر در خرید مصرف کنندگان از شرکت مهرام می باشد را روشن می سازد. چهار محصول استراتژیک شامل سسها و کچاپ، ترشیجات، انواع کنسرو و مربا مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق در میان 305 نفر از مصرف کنندگان تهرانی انجام شده است که جامعه آماری به 5 طبقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شده است و با استفاده از تکنیکهای آماری نشان داده شده که عوامل زیر از عوامل اصلی و تعیین کننده در بازاریابی و مصرف محصولات غذایی مهرام هستند. در این تحقیق عواملی که در نظر گرفته شده است عبارتند از 1.کیفیت، 2. بسته بندی، 3. انداز? بسته بندی، 4. نام تجاری و قدمت و معروفیت آن، 5. تنوع محصولات، 6. قیمت شرکتهای مشابه، 7. پوشش بازار و در دسترس بودن، 8. تبلیغات، 9. نحو? قرار گرفتن محصولات غذایی مهرام در قفسه های فروشگاه به گونه ای که در دیدرس مشتریان قرار داشته باشد، 10. خوشنامی، 11. توصیه دوستان و آشنایان، 12. وفاداری و 13. عادت به مصرف محصولات غذایی مهرام. مشخص شد که کیفیت مهمترین عامل و قیمت شرکتهای مشابه کمترین اثر را در خرید مصرف کنندگان از محصولات غذایی مهرام دارند.