نام پژوهشگر: ناصر شیربگی
رقیه نصرتی سرایدشتی ناصر شیربگی
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه خودکارآمدی با اثربخشی رهبری در بین مدیران مدارس استان گیلان در سال تحصیلی 88-1387 بود. روش انجام پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، شامل کلیه مدیران و دبیران مدارس دولتی متوسطه استان گیلان بود. نمونه به تعداد 230 نفر مدیر و 690 نفر دبیر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه محقق ساخته شامل 49 سؤالی خودکارآمدی و 48 سؤالی اثربخشی رهبری بود. با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ ، پایایی 0/87 برای پرسشنامه ی خودکارآمدی و 0/86 برای پرسشنامه اثربخشی رهبری به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج نشان داد که همبستگی معناداری بین خودکارآمدی مدیران متوسطه استان گیلان و اثربخشی رهبری وجود دارد. در خصوص، خودکارآمدی مدیران نتایج نشان داد که از لحاظ جنسیت تفاوت معناداری بین آنان وجود ندارد. اما از لحاظ سابقه مدیریت آنها تفاوت معناداری وجود داشت. به علاوه، نتایج نشان داد در خصوص اثربخشی مدیران با توجه به جنسیت آنان تفاوت معناداری وجود ندارد. و همچنین اثربخشی مدیران با توجه به سابقه مدیریت آنان نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن بود که تفاوت معناداری بین خودکارآمدی مدیران و رشته تحصیلی و منطقه محل خدمت وجود دارد.
عبداله فیضی ناصر شیربگی
این پژوهش برای بررسی راهکار های نهادینه سازی ارزشیابی توصیفی در دوره ی متوسطه ازدیدگاه دبیران شهرسنندج انجام گرفت روش انجام پژوهش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری) 757 نفر(بااستفاده از فرمول کوکران (255نفر201مرد و54زن)به عنوان حجم نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند .داده های لازم از طریق پرسشنامه محقق ساخته درقالب30 سوال تدوین شده بودجمع آوری گردید.روایی صوری آن توسط اساتیددانشگاه کردستان تأیید گردیدوپایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ به میزان 93/. صدم به دست آمد.برای تجزیه وتحلیل داده های بدست آمده از روش آماریt مستقل، تحلیل واریانس یک راهه ، t تک نمونه ای استفاده شد.یافته ها نشان داد: 65/31 درصد از دبیران درسطح پایین اعلام نموده اند نظام آموزشی با ناکارآمد نشان دادن ارزشیابی سنتی وبرگزاری دور ه های توجیهی وآموزشی دبیران را برای فرایند ارزشیابی توصیفی آماده می کنند .همچنین 02/40 در صد ازدبیران در سطح پایین اعلام نموده اند که نظام آموزشی با آزادی عمل ودر دسترس قرار دادن امکانات آموزشی ومهیا کردن بستر آموزشی مناسب دبیران را برای اجرای ارزشیابی توصیفی دردوره ی متوسطه آماده می کنند.13/31 درصد ازدبیران درسطح پایین اعتقاد دارند اجرای موثرتر ارزشیابی توصیفی به روحیه نقادی وپژوهشی دانش آموزان بستگی دارد. 2 /29 در صد از دبیران درسطح خیلی ضعیف اعتقاد دارند که موضوعات مختلف محتوا واهداف کتب درسی در اجرای موثرتر ارزشیابی توصیفی بستگی دارد . 93 /20 درصد از دبیران درسطح خیلی ضعیف اعتقاد دارند که آموزش والدین باعث نگرش مثبت آنان به ارزشیابی توصیفی می شود .
زهره قلاوند محمد امجد زبردست
تحقیقات گذشته اعتماد را به عنوان یک عامل مهم اثربخشی، رهبری و بهبود در مدارس می دانند که باعث افزایش مشارکت کارکنان در تصمیم گیری، سلامت مدرسه و تسهیل تصمیم گیری های آموزشی می شود. پژوهش حاضر رابطه ی بین اعتماد اعضای آموزشی با توانمندی ساختار و رفتار حرفه ای را بررسی می کند. روش انجام پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه ی آماری، شامل کلیه دبیران مدارس متوسطه ی شهر سنندج بود. نمونه به تعداد 260 (111 زن و 149 مرد) دبیر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، متناسب با حجم جامعه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پژوهش سه پرسشنامه ی اقتباس شده از تحقیقات خارجی قبلی بود. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ، پایایی 84/0 برای پرسشنامه ی اعتماد، 72/0 برای توانمندی ساختار و 78/0 برای پرسشنامه رفتار حرفه ای به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tمستقل، تحلیل واریانس و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان اعتماد در بین دبیران در سطح متوسطی قرار دارد. بین تمرکزگرایی توانمند و رسمیت توانمند رابطه ی قوی ومثبت وجود دارد و نوع بوروکراسی در مدارس، بوروکراسی توانمند است. بین بوروکراسی توانمند و مولفه های اعتماد، رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین مولفه های اعتماد و رفتار حرفه ای رابطه ی قوی و مثبت وجود دارد. مقایسه بین دبیران زن و مرد در خصوص متغیر توانمندی ساختار نشان دادکه بین آنها تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در خصوص متغیرهای اعتماد و رفتار حرفه ای تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین دبیران از نظر سابقه ی تدریس بر اساس متغیرهای اعتماد، توانمندی ساختار و رفتار حرفه ای تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی از نظر اعتماد دبیران به والدین و دانش آموزان به لحاظ سطح طبقه اجتماعی مدارس بین دبیران تفاوت معنی داری وجود دارد. نهایتاً متغیرهای رفتار حرفه ای و بوروکراسی توانمند، پیش کننده ی خوبی برای مولفه های اعتماد بودند
نعمت الله ناصرزاده مصطفی قادری
یکی از مهمترین انواع برنامه درسی، برنامه درسی پنهان؛ یکی از مهمترین ابعاد آن، شیوه مدیریت و برخورد معلم با دانش آموزان و یکی از مهمترین مسائل دوران ابتدایی تأییدجویی دانش آموزان از معلم است. زیرا هر یک از دانش آموزان دوست دارند که مورد توجه و تشویق معلم خود قرار گیرند. به همین خاطر است که در دوران ابتدایی بیشتر از آنکه دانش و معلومات معلم برای دانش آموزان مهم باشد نحوه برخورد و رفتار معلم با آن ها مهم می باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت کلاس معلمان در مدارس به عنوان جزئی از برنامه درسی پنهان و ارتباط آن با تأییدجویی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج می باشد. روش انجام پژوهش از نوع میکس متود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر سنندج که در سال تحصیلی88-89 مشغول به تحصیل بوده اند می باشد. و نمونه این پژوهش یک نمونه در دسترس(نمونه هدفمند) و شامل دو کلاس می باشد که، یکی از آن ها دارای معلمی است که در اداره کلاس از روش اقتدارگرا استفاده می کند و دیگری دارای معلمی است که در اداره کلاس از روش استقلال گرایانه استفاده می کند. ابزار اندازه گیری نیز شامل مشاهده مستقیم و پرسشنامه محقق ساخته است که برای تضمین روایی و پایایی آن از نظرات متخصصان علوم تربیتی استفاده شده است. و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آمار توصیفی، درصد و فراوانی استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که، معلم اقتدارگرا در اداره کلاس بیشتر دانش آموزان را کنترل می کند، در کلاس او تقسیم قدرت زیادی به چشم می خورد و تعداد معدودی از دانش آموزان مورد توجه معلم هستند، دانش آموزان او از اعتماد به نفس پایینی برخوردارهستند به گونه ای که حتی زمانی که دانش آموزان زرنگ کلاس پایه تابلو می روند دچار استرس و اضطراب می شوند. ولی در کلاس معلم استقلال گرا معلم به همه دانش آموزان به یک نحو نگاه می کند و به همه آنها توجه دارد، دانش آموزان حتی دانش آموزانی که از نظر درسی پایین تر از دیگران هستند هنگام رفتن پایه تابلو استرس ندارند، روابط دانش آموزان با هم و با معلم مبتنی بر صمیمیت است، معلم کمتر از تنبیه و بیشتر از تشویق استفاده می کند. واژگان کلیدی: برنامه درسی. برنامه درسی پنهان. مدیریت کلاس. تأییدجویی
سمانه محیطی ناصر شیربگی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آشنایی دبیران دبیرستان های سنندج با رایانه و ارتباط آن با نگرش نسبت به کاربرد رایانه در آموزش بود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دبیران مدارس متوسطه شهر سنندج بود. نمونه به تعداد 266 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه بود پرسشنامه اول پرسشنامه ای محقق ساخته بود که میزان تسلط دبیران با مهارت های رایانه ای را می سنجید. پرسشنامه دوم یک پرسشنامه هنجار یابی شده بود که نگرش دبیران را به کاربرد رایانه می سنجید. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی 98/0 برای پرسشنامه آشنایی با رایانه و 91/0 برای نگرش به رایانه به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tمستقل، تحلیل واریانس و آزمون های ناپارامتریک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که دبیران در مجموع میزان آشنایی خود را با مهارت های اولیه فناوری رایانه در سطح بالا ارزیابی کردند. همچنین نگرش آنها به کاربرد رایانه مثبت ارزیابی شد. به علاوه بین میزان آشنایی دبیران با رایانه و نگرش نسبت به کاربرد رایانه رابطه مثبت و متوسطی وجود داشت. نتایج آزمون همبستگی جزئی بین خرده مقیاس های نگرش به رایانه و آشنایی با رایانه نشان داد که رابطه خرده مقیاس نگرانی در استفاده از رایانه با متغیر آشنایی با رایانه منفی و معکوس است بدین معنا که هرچقدر میزان آشنایی دبیران با رایانه کمتر باشد نگرانی آنها در استفاده از رایانه بیشتر است و بالعکس. مقایسه بین دبیران زن و مرد در خصوص نگرش به رایانه نشان داد که بین آنها تفاوت معنی داری وجود ندارد اما میزان آشنایی دبیران مرد با رایانه در مقایسه با دبیران زن بیشتر بود. همچنین نگرش دبیران زن و مرد به لحاظ موضوع مورد تدریس در یک سطح قرار داشت، اما میزان آشنایی دبیرانی که در رشته های فنی تدریس می کردند از سایر دبیران بیشتر بود. بین میزان آشنایی و نگرش دبیران زن و مرد به رایانه به لحاظ سابقه تدریس تفاوت معنی داری وجود نداشت و نهایتاً نگرش دبیران زن و مرد به رایانه با مدارک مختلف تحصیلی یکسان بود اما میزان آشنایی، تعامل ونگرش به مطلوبیت استفاده از رایانه، در بین دبیران با مدرک کارشناسی ارشد در سطح بالایی قرار داشت. واژگان کلیدی: فناوری رایانه، آشنایی با رایانه، نگرش به رایانه
یسرا شکرالهی محسن پیشوایی علوی
هدف پژوهش حاضرآسیب شناسی یادگیری زبان عربی بود. روش انجام پژوهش توصیفی– پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر سنندج اعم از دختران و پسران در سال تحصیلی 89-1388 بود. از جامعه آماری (23114) نفر تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه پژوهش به طور تصادفی انتخاب شد. داده های لازم از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته در قالب 65 سوال گردآوری گردید. روایی صوری و محتوایی ابزار اندازه گیری مورد تأیید استادان گروه علوم تربیتی و ادبیات عرب دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کردستان قرار گرفت. میانگین پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 75/ به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافته ها نشان داد : اکثر دانش آموزان اعتماد به نفس پایینی نسبت به یادگیری زبان عربی دارند. بیشتر دانش آموزان اضطراب بالایی نسبت به یادگیری زبان عربـی دارند. اکثر دانش آمـوزان عدم نگـرش مثبت پدر را نسبت به یادگیری زبان عربی گزارش کرده اند. بیشتر دانش آموزان اظهار کرده اند که این درس برای آنها سودمندی چندانی ندارد. حدود نیمی از دانش آموزان بیان کرده اند که این درس مربوط به حیطه مردانه می باشد. بیشتر دانش آموزان به ناموفق بودن خود در زبان عربی باور دارند. اکثر دانش آموزان اظهار کرده اند که دبیران آنها نسبت به درس عربی نگرش مثبتی ندارند. حدود نیمی از دانش آموزان بیان کرده اند که به درس عربی علاقه ای ندارند. بیشتر دانش آموزان اظهار کرده اند که نسبت به یادگیری درس عربی انگیزه کافی ندارند. اکثر دانش آموزان بیان کرده اندکه جهت گیری ابزاری و ادغامی پایینی نسبت به یادگیری زبان عربی دارند.
ناهید وکیلی ناصر شیربگی
هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش به تکالیف درسی و رابطه آن با راهبردهای مدیریت تکالیف در بین دانش آموزان بود. روش انجام پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان راهنمایی دختر و پسر شهر سنندج بود. نمونه به تعداد 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه استاندارد بود که پرسشنامه اول میزان استفاده از راهبردهای مدیریت تکالیف در بین دانش آموزان را می-سنجید. پرسشنامه دوم میزان نگرش دانش آموزان به تکالیف درسی را می سنجید. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی 75/0 برای پرسشنامه راهبردهای مدیریت تکالیف و 85/0 برای نگرش به تکالیف درسی به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه بین نگرش به تکالیف درسی با راهبردهای مدیریت تکالیف تفاوت مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج مقایسه بین راهبردهای مدیریت تکالیف دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری را در دو مولفه بازخورد معلم و تنظیم فضا نشان داد. نتایج دیگر این مقایسه تفاوت معنی داری را بین دانش آموزان دختر و پسر در مولفه نگرش به تکالیف درسی نشان داد. نتایج دیگر تحقیق نشان داد که در خصوص میزان انجام تکالیف درسی با توجه به نوع منزل نیز تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که در خصوص میزان انجام تکالیف درسی با توجه به نوع پایه های تحصیلی دانش آموزان در مولفه های بازخورد معلم و تنظیم فضا بین پایه های اول با سوم و دوم با سوم تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین با توجه به نتایج میزان نگرش و راهبردهای تکالیف به لحاظ مدت زمان انجام تکالیف میان دانش آموزان در مولفه های تنظیم فضا و نگرش به تکالیف درسی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج دیگر تحقیق نشان داد که بین میانگین دانش آموزان در مولفه های انگیزه نظارت، نظارت و کنترل عواطف و نگرش به تکالیف درسی با توجه به محل انجام تکالیف درسی تفاوت معنی داری وجود دارد.
ریوف محمدی خلیل غلالمی
چکیده باورهای معرفت شناختی معلمان باورهای ست درباره ماهیت و توجیه دانش انسان که شامل ابعاد؛ مطلق دانسـتن دانش، فرایند یادگیری، ساده دانسـتن دانش، ثابـت بودن دانـش و تلاش برای یادگیـری است. مدیریت کلاس نیز به اقدامات صورت گرفته برای خلق و نگهداری محیط یادگیری اثربخش برای دستیابی به اهداف آموزش اشاره دارد.که شامل رویکرد مدیریت کلاسی مداخله گر و غیرمداخله گر است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی ارتباط بین باورهای معرفت شناختی معلمان ابتدائی و ارتباط آن با مدیریت کلاس بود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه معلمان مقطع ابتدائی سال 89-90 آموزش و پرورش ناحیه 1و 2 که 1187 نفر است بود. که 291 نفر بر اساس نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری باورهای معرفت شناختی «پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر» و برای بخش مدیریت کلاس از «پرسشنامه مدیریت کلاس» استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازآزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمون آنوای یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی و مدیریت کلاس همبستگی معنی داری وجود دارد و معلمان مقطع ابتدائی شهر سنندج به طور کلی باورهای معرفت شناختی خام و گرایش به رویکرد مدیریتی کلاسی مداخله گر دارند. نتایج نشان دادکه بین مولفه های مطلق دانش و فرایند یادگیری و ثابت بودن دانش با مدیریت کلاسی مداخله گر همبستگی وجود دارد در حالی، که با مدیریت کلاسی غیر مداخله گر همبستگی وجود ندارد. همچنین بین مولفه های سادگی دانش و تلاش برای یادگیری با مدیریت کلاسی مداخله گر و غیر مداخله گر هیچ رابطه ای مشاهده نشد. نتایج رگرسیون نشان داد که مولفه های فرایند یادگیری، تلاش یادگیری، و سادگی دانش به طور معنی داری مدیریت کلاسی معلمان را پیش بینی می-کند.که مولفه فرایند یادگیری بیشترین قدرت پیش بینی و مولفه تلاش برای یادگیری ضعیف ترین پیش بینی کننده است. بین نگرش معلمان نسبت به باورهای معرفت شناختی و مدیریت کلاس بر اساس جنسیت و تجربه تدریس تفاوت معنی داری وجود ندارد. واژگان کلیدی: معرفت شناسی، معرفت شناختی شخصی، باورهای معرفت شناختی، مدیریت کلاس، رویکرد مداخله گر، رویکرد غیرمداخله گر
نسرین حبیبی خلیل غلامی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین باورهای معرفت شناسی شخصی دبیران رویکردهای تدریس آنان در شهر سنندج بود. روش انجام پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه ی دبیران دبیرستان های دولتی شهر سنندج بود. نمونه به تعداد 114 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه بود که شامل 35 گویه بود که 25 گویه ی اول باور های معرفت شناسی شخصی دبیران و 10 گویه ی دوم رویکردهای تدریس دبیران را می سنجید. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی 61/. برای پرسشنامه بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری، تحلیل عاملی، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون خی دو، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t مستقل و ضریب رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که همبستگی معنادار و بالایی بین باورهای معرفت شناسی کلی دبیران و رویکردهای تدریس آنان وجود دارد. هم چنین بین ابعاد دانش ساده و دانش مطلق با رویکردهای اجرایی و تسهیل کننده دبیران رابطه ی معنادار و قوی وجود دارد. نتایج آزمون خی دو نشان داد که در بین تمام ابعاد باورهای معرفت-شناسی بیشتر دبیران باورهای ساده انگارانه داشتند. هم چنین نتایج آزمون ضریب رگرسیون نشان داد که در بین ابعاد باورهای معرفت شناسی شخصی، بعد دانش ساده و دانش مطلق به طور معنی داری رویکردهای تدریس دبیران را پیش بینی می کنند. و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین تأثیر باورهای معرفت شناسی شخصی دبیران بر رویکردهای تدریس آنان در زمینه ی موضوعات تدریس تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که بین تأثیر باورهای معرفت شناسی شخصی دبیران بر رویکردهای تدریس آنان از لحاظ جنسیت رابطه ی معناداری وجود ندارد. واژگان کلیدی: باورهای معرفت شناسی شخصی، رویکردهای تدریس
سمیه نوری ناصر شیربگی
ناهنجاری سازمانی پدیده ای در حوزه رفتار سازمانی است که مورد کم لطفی و غفلت صاحبنظران در این حوزه واقع شده است. ناهنجاری سازمانی عبارت است از: نقض قوانین وهنجارها. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش نسبت به "پدیده ناهنجاری سازمانی" از نگاه کارکنان دانشگاه کردستان می باشد. به منظور دستیابی به چنین هدفی از رویکرد آمیخته اکتشافی، راهبرد با رویه ی متوالی و روش توصیفی استفاده شد. این پژوهش از دو بخش کیفی و کمی تشکیل شده است. در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه سازمان یافته به منظور بررسی نگرش کارکنان در مورد مصادیق پدیده ناهنجاری سازمانی و این که چطور این رفتارهای ناهنجار را توجیه می کنند استفاده و برای تحلیل نیز از روش پدیدارنگاری بهره گرفته شد. در بخش کمی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته در چهار مقیاس ناهنجاری سازمان محور، ناهنجاری کارمندمحور، عدالت تعاملی و عدالت توزیعی؛ میزان اهمیت و اولویت بندی مصادیق ناهنجاری سازمانی و میزان تأثیر میزان تحصیلات و نوع استخدام در نوع نگرش کارکنان سنجیده شد. جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه کردستان (البته در حوزه کارمندی نه هیأت علمی) در سال 1390 که تعداد آن ها 202 نفر می باشد. در این ارتباط و در راستای سوالات تحقیق و برای انتخاب نمونه مورد نظر برای انجام مصاحبه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شد و در بخش کمی برای توزیع پرسش نامه از جدول مورگان برای انتخاب نمونه استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته به تحلیل پرداختیم که نتایج به-دست آمده از تحلیل مصاحبه ها نشان داد که مصادیقی همچون: معطل نگه داشتن ارباب رجوع، پریشانی و سرگردانی کارمند، تغییر مداوم شرح وظایف با تغییر مدیران، استفاده از امکانات سازمان برای انجام کار شخصی، بحث با ارباب رجوع، تبعیض میان حوزه کارمندی و هیأت علمی و مصادیق بسیار دیگری را مصداق های ناهنجاری سازمانی در این سازمان می دانستند؛ کارمندان توجیه هات بسیاری را نیز درباره انجام رفتارهای ناهنجار چه از طرف کارکنان سازمان و چه از طرف سازمان اظهار نمودند از جمله: عدم مسئولیت پذیری و عدم وجدان کاری کارکنان، عدم برخورد قاطع با کارکنان نالایق و ناهنجار، عدم مدیریت صحیح برخی مسئولان، بی انضباطی و بی-توجهی در امور استخدامی، حجم انبوه کار، وجود سطوح پایینی از روحیه و انگیزش در کارکنان، فقدان علاقه به کار، بی توجهی به امور رفاهی و خواسته های کارکنان، تغییر مدیریت، تبعیض قائل شدن مدیران، گاهاً بی کفایتی مدیران در ادار? امور بود. در بخش کمی نیز با استفاده از آزمون فریدمن، آزمون تی تست مستقل، تحلیل واریانس یکراهه به تحلیل پرداختیم که نتایج آزمون فریدمن نشان داد که وجود بی انضباطی مالی و اداری، معطلی ارباب رجوع، توضیح کامل روندهای کاری، توجیه عملکرد دارای بیشترین رتبه نسبت به مصادیق دیگر بودند. همچنین نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که میانگین کارکنان مرد از میانگین زنان در متغیرهای ناهنجاری سازمانی، ناهنجاری کارمند محور، عدالت تعاملی بیشتر و این نشان دهنده آن است که مردان بیشتر از زنان معتقدند که مصادیق این شاخص ها در سازمان وجود دارد و این مولفه ها را با اهمیّت تر و در اولویت دانستند. نتایج در تحلیل واریانس نیز گویای آن بود که نوع نگرش کارکنان به پدیده ناهنجاری با توجه به مدرک تحصیلی در مولفه های ناهنجاری سازمانی، ناهنجاری کارمند محور و عدالت تعاملی تفاوت معناداری وجود داشت و در اثرات تابعی تفاوت معناداری میان این متغیرها وجود داشت و در تحلیل واریانس یک راهه مبنی بر نگرش کارکنان نسبت به پدیده ناهنجاری با توجه به نوع استخدام در مولفه های تفاوت معنی داری در مولفه های عدالت تعاملی و عدالت توزیعی وجود داشت و در اثرات تابعی تفاوت معناداری میان متغیرهای ناهنجاری کارمند محور، عدالت تعاملی، عدالت توزیعی وجود داشت.
هادی فریادرس ناصر شیربگی
بی شک توسعه حرفه ای معلمان عامل پیشرفت اساسی هر جامعه ای است. در این زمینه چالش هایی بر سر راه ادامه تحصیل معلمین وجود دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی چالش هایی فراروی معلمین در حال تحصیل، اساتید و مسئولین آموزش و پرورش شهرستان همدان می باشد. این پژوهش به روش پدیدار نگاری انجام یافته است. در این تحقیق 20 معلم، 14 استاد و 5 مسئول آموزش و پرورش شهرستان همدان به وسیله مصاحبه نیمه ساخت یافته بررسی شدند. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها در تحلیل کیفی نشان می دهد، که مصادیقی همچون؛ خستگی جسمی و روحی، پایین آمدن کیفیت و توان تدریس و تحصیل و مواردی دیگر از سوی معلمین، و مصادیقی چون؛ عدم حضور در کلاس، انجام ندادن پایان نامه و تحقیقات علمی، اخراج از دانشگاه و مواردی دیگر از سوی اساتید، و مصادیقی مثل؛ کم کاری، عدم هماهنگی با اداره آموزش و پرورش، پایین آمدن کیفیت تدریس و چند مورد دی از سوی مسئولین آموزش و پرورش بیان شد. نتایج نشان دهنده عدم زمان و مکان مناسبی برای ادامه تحصیل معلمین، چالش های فراوانی برای این دسته از معلمین ایجاد می کند. با اتخاذ تصمیماتی و ایجاد دانشگاه فرهنگیان (که توسط وزیر آموزش و پرورش ارائه شده است) بسیاری از این موانع برای توسعه حرفه ای معلمان هموار می شود، همچنین با ایجاد دانشگاه های مجازی و آن لاین که نیازمند حضور فیزیکی در مکان خاصی نیست، این چالش ها تا حدودی برطرف می شود.
سید علی نژاد موسوی ناصر شیربگی
تدریس خصوصی تکمیلی به آموزش های خارج از تدریس رسمی اطلاق می شود که در آن معلم موضوعی معین را در قبال اخذ هزینه تدریس می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر دست یابی به اطلاعات دقیق و بدون واسطه از نگرش والدین و دانش آموزان دوره متوسطه به تدریس خصوصی تکمیلی و رابطه آن با میزان هزینه هایی که خانواده ها برای آن صرف می کنند، می باشد. این پژوهش از دو بخش کیفی و کمی تشکیل شده است. در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته به منظور بررسی نگرش والدین نسبت به ماهیت (هدف و کار آیی) تدریس خصوصی تکمیلی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی شامل کلیه دبیرستان های شهر اهواز می باشد که از میان آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، 370 دانش آموز انتخاب شدند و در بخش کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند 15 نفر از والدین انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها در تحلیل کیفی نشان می دهد که مولفه هایی مانند درس ندادن خوب معلم و نبودن اساتید مجرب، بهتر یاد گرفتن درس ها و یادگیری نکات آموزشی بیشتر و جدیدتر در کلاس های خصوصی تکمیلی جهت آمادگی در کنکور، آشنایی با روش های تست زنی، جمعیت زیاد کلاس های رسمی، نبودن وقت کافی برای تدریس برخی از دروس در مدارس و ... موجب گرایش دانش آموزان به کلاس های خصوصی تکمیلی می شوند و دلایلی مانند گران بودن کلاس های خصوصی تکمیلی موجب شده است تا دانش آموزان فقیر در این کلاس ها شرکت نکنند. نتایج در تحلیل کمی داده ها از طریق آزمون های آمار استنباطی کای 2 و ضریب کروسکال والیس نشان می دهد که دانش آموزان کیفیت پایین مدارس دولتی، عدم برآوردن نیاز آموزشی دانش آموزان برای امتحانات مدرسه و امتحان ورودی دانشگاه را مهم ترین عوامل گسترش پدیده تدریس خصوصی می دانند. بین تدریس مناسب موضوعات درسی توسط دبیران، کیفیت آموزشی مدارس رسمی و اصرار والدین، و گرایش به تدریس خصوصی تکمیلی رابطه وجود دارد اما بین نحوه برخورد دبیران با دانش آموزان و گرایش آن ها به تدریس خصوصی رابطه ای معنی داری وجود نداشت. بین وضعیت رفاهی خانواده ها و میزان بهره گیری از کلاس های خصوصی رابطه وجود دارد. واژگان کلیدی : نگرش والدین و دانش آموزان، تدریس خصوصی تکمیلی، آموزش سایه ای، کلاس های خصوصی تکمیلی
شهین فتحی ناصر شیربگی
هدف اصلی این پژوهش «مقایسه ی سازه های شخصی مدیریت در میان مدیران کم تجربه و باتجربه آموزش و پرورش شهر سنندج» است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی از نوع مطالعه ی موردی استفاده گردیده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی مدیران آموزش و پرورش شهر سنندج– ناحیه یک و ناحیه دو- که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به خدمت بودند، است که مطابق با آمار ارایه شده از سوی اداره کل آموزش و پرورش شهر سنندج، تعداد کل این مدیران (257) نفر می باشند. نمونه گیری به روش مبنی بر هدف و با استفاده از شیوه ملاکی انجام شد. هم چنین تعداد نمونه ها متناسب با روش شبکه فهرستگان که غالباً برای نمونه هایی با اندازه های کوچک، کاربرد دارد، تعداد 43 نفر مدیران کم تجربه و با تجربه -23 نفر ناحیه یک و 20 ناحیه دو- انتخاب گردیدند. گرد آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و به وسیله ماتریس شبکه فهرستگان انجام شده است. در نهایت تعداد (575) سازه شخصی- (52/56) درصد را مدیران کم تجربه و (47/43) درصد آن را مدیران باتجربه- در طی 43 مصاحبه استخراج گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا (با واحد تحلیل موضوع) استفاده شد. داده های به دست آمده از سیستم سازه های شخصی مدیران در چهار مقوله اصلی و 13زیر مقوله دسته بندی شدند، که عبارت بود از مقوله های اخلاق؛ ارتباط؛ ویژگی های شخصی و عقلانی- عملیاتی. یافته-های حاصل از این مطالعه، برای دو گروه مدیران نشان می دهد، که مقول? ارتباط بیش از مقوله های دیگر برای دو گروه از مدیران- کم تجربه (36 درصد) و باتجربه (34 درصد)- در سیستم سازه های شخصی مدیران به آن پرداخته شده است. هم چنین، در میان مقوله ها، مقوله ی ویژگی های شخصی (24 درصد)؛ مقوله ی اخلاق( 3/20) و مقوله ی عقلانی- عملیاتی (69/19) برای مدیران کم تجربه به آن پرداخته شده و این نتایج برای مدیران باتجربه بعد از مقوله ی ارتباط به صورت مقوله ی عقلانی- عملیاتی (6/23)؛ مقوله ی ویژگی های شخصی (8/22) و مقوله ی اخلاق (6/19) پرداخته شده است. در مجموع سیستم سازه های شخصی مدیران از نظر توجه به معیار ها، به مقوله ارتباط بیشتر پرداخته شده است. واژگان کلیدی: سازه های شخصی مدیریت، مدیران کم تجربه، مدیران باتجربه، پیچیدگی شناختی
غریبه وهابی مصطفی قادری
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت رهبری اخلاقی در میان مدیران مدارس متوسطه شهرسنندج انجام گرفت. روش انتخاب شده برای انجام تحقیق روش ترکیبی (کمی- کیفی) می باشد. کلیه جامعه آماری تحقیق شامل 722 نفر معلم و 40 نفر مدیر بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد 380 نفر معلم به صورت تصادفی و 40 نفر مدیر (کل جامعه) به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش مربوط به اطلاعات کمی از دو نوع پرسشنامه خود ارزیابی مدیران و پرسشنامه معلمان برای بررسی نگرش آنان درباره میزان رعایت ابعاد رهبری اخلاقی استفاده شد. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیران 90/ و برای پرسشنامه معلمان 94/ محاسبه شد. برای سوال چهار پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که معلمان معتقدند مدیران در محیط مدرسه بیشتر مولفه های جو اخلاقی و اصول اخلاقی گویا و روشن را در نظر می گیرند اما دو بعد دیگر یعنی تصمیم گیری اخلاقی و رفتار اخلاقی را کمتر رعایت می کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی چهار عامل اصول اخلاقی روشن، جو اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی و رفتار اخلاقی را تأیید کرد. همچنین یافته های به دست آمده از خود گزارش دهی نشان داد که مدیران در بعد جهت گیری مردمی بیشترین نمره را به خود داده بودند و معتقدند که این بعد را در سطح خوبی رعایت می کنند اما در بعد عدالت نمره پایینی به خود اختصاص دادند که نشان دهنده این بود که آنها در محیط مدرسه عدالت کمتری را رعایت می کنند. مدیران موانع پیش روی رهبری اخلاقی را عدم انعطاف پذیری در بخش نامه ها و سوءاستفاده همکاران از اجرای رهبری اخلاقی ذکر کردند. برای حل این مشکل بالا بردن سطح آگاهی کارکنان و انعطاف پذیر شدن مقررات آموزشی و بهبود ارزش های اخلاقی را در بین مدیران پیشنهاد دادند.
شیلا امیری ناصر شیربگی
پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیدارنگارانه ی درک و تجربه والدین و معلمان از " مشارکت والدین در آموزش و پرورش"مدارس دخترانه شهر کرمانشاه صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش از نوع مدل آمیخته ی اکتشافی است. جامعه ی آماری شرکت کننده در این پژوهش شامل 5180 نفر معلم و 61211 نفر دانش آموز بود که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر از معلمان و 20 نفر از والدین انتخاب گردیدند و در بخش کمی نیز با استفاده از جدول مورگان تعداد 200 نفر معلم و 200 نفر والدین به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی از روش مصاحبه ی نیمه سازمان یافته به منظور بررسی پدیدارنگارانه ی درک و تجربه والدین و معلمان در مورد مشارکت والدین در آموزش استفاده شده است. در بخش کمی نیز از پرسشنامه برای بررسی مشارکت والدین در آموزش استفاده شد..نتایج پژوهش نشان دهنده ی این امر بود که پدیده ی مشارکت از دیدگاه والدین و معلمان شامل مقوله هایی همچون: نوع همکاری والدین در آموزش، گونه های ویژه تعامل مستقیم والدین در آموزش، گونه های ویژه تعامل غیر مستقیم والدین در آموزش، روانی ، اجتماعی، احساس رضایت معلمان است و همچنین تحلیل کمی داده ها نشان داد که در میان مقوله های مشارکت تنها مقوله ی عدم ارتباط معلمان با والدین معنی دار شده است.
یاسر صیادی خلیل غلامی
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد مرتبط با خصوصیات مدیران موفق آموزشی به قصد ساخت و اعتبارسنجی ابزاری برای اندازه گیری ابعاد مدیران موفق در مدارس بود. رویکرد اصلی در این پژوهش، آمیخته (ترکیبی) با استفاده از راهبرد ترکیبی - تبیینی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی معلمان سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان استان های غرب کشور (کرمانشاه، کردستان و همدان) بود. در بخش کمی روش نمونه گیری، نمونه گیری خوشه ای در دسترس بود که بر این اساس، مناطق آموزشی استان، مبنای طبقه بندی خوشه های اصلی قرار می گیرد و تعداد نمونه های لازم به صورت افراد در دسترس از هر منطقه ی آموزشی انتخاب گردید. نمونه آماری پژوهش در مجموع شامل 712 نفر می باشند که از این تعداد 4/62 درصد مردان (444 نفر) و 6/37 درصد را زنان (268 نفر) تشکیل می دهند. روش تحلیل داده ها عمدتاً تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی از طریق نرم افزار spss و تحلیل عاملی تأییدی از طریق نرم افزارamos بود. نتایج نشان داد که از نظر معلمان معیار مدیر آموزشی موفق باید دارای 5 بعد اساسی باشد: توسعه سرمایه اجتماعی مدرسه، قابلیت های و منش فردی مدیر، رابطه، توسعه حرفه ای کارکنان و خودمحوری و بینش محدود مدیر. ضریب اعتبار همه ی ابعاد مشخص شده بر اساس آلفای کرونباخ بالاتر از 77/0 تعیین گردید. بخش کیفی پژوهش در جهت عمق بخشیدن به فهم مطالب بعد از بخش کمی صورت پذیرفت. که نتایج 5 بعد اساسی را مشخص نمود: توجه به سرمایه های اجتماعی مدرسه، مهارت ها و منش شخصی مدیر، بوروکراسی، رهبری مناسب و فلسفه ی مشخص و جهت گیری مناسب. واژه های کلیدی مدیریت آموزشی، مقیاس مدیر آموزشی موفق، ابعاد مدیران موفق آموزشی، رهبری آموزشی.
فرهاد جیدری ناصر شیربگی
فرآیند ارزش یابی استادان، فرآیندی است که طی آن با جمع آوری اطلاعات و بررسی عملکردهای گوناگون، درباره کفایت و شایستگی آنان قضاوت می شود. ارزش یابی شیوه تدریس اساتید، فرآیندی است که هدف آن بهبود کیفیت تدریس و افزایش ارتقاء آموزش در اکثر دانشگاه-هاست. ارزش یابی فعالیت های استاد با روش های مختلف و با بیش از هزار نوع پرسشنامه مختلف انجام می شود. در دانشگاه های ایران نیز مانند سایر دانشگاه های دنیا از پرسشنامه های متعددی جهت ارزش-یابی کیفیت تدریس اساتید استفاده می شود. نظر به اهمیت ارزش یابی اساتید در ارتقاء کیفیت آموزشی و نظر به اینکه در دانشگاه کردستان نیز از راهبرد های مختلفی در ارزش یابی استفاده می شود هدف از این پژوهش بررسی میزان همخوانی نتایج راهبردهای مختلف از کیفیت تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه کردستان بود این مطالعه به روش توصیفی همبستگی بوده، و درآن دیدگاه کلیه اساتید، همکاران آموزشی، کارفرمایان، دانش جویان و دانش آموختگان دانشگاه کردستان در نیم سال دوم تحصیلی 1390-1391 با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و با اقتباس از فرم استاندارد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمع آوری گردید. در این تحقیق از آنجا که دروس و رشته های خاصی برای ارزش یابی مدنظر قرار گرفتند لذا تعداد اعضای هیأت علمی برابر با 28نفر و همچنین با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه محاسبه شده برای دانشجویان برابر با 320 نفر برای دانش آموختگان برابر با 87 نفر و برای کارفرمایان برابر با 40 نفر به دست آمده است. که به منظور افزایش قدرت تعمیم پذیری افراد گروه نمونه به جامعه مورد نظر و بنا به پیشنهاد اساتید راهنما و مشاور ابزار گردآوری داده ها در میان 400 نفر از دانش جویان توزیع گردید. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss و روش های آماری توصیفی شامل محاسبه ی میانگین، انحراف معیار و همچنین روشهای آمار استنباطی ( ضریب همبستگی، آزمون t تک نمونه ای؛ آزمون tمستقل و رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش به برخی از چالش های مدنظر مدرسین در زمینه ارزش یابی با استفاده از راهبرد های مختلف کمک نموده و می تواند با استفاده از این نظرات، برنامه ریزان را با نقاط ضعف و قوت ارزش یابی آشنا کرده و امکان اصلاح را فراهم کند. این پژوهش بر اهمیت ارزش یابی تاکید دارد و ارزش یابی از کیفیت تدریس را با استفاده از راهبرد های گوناگون علیرغم محدودیت های زیاد ضروری می داند استفاده از روش های مختلف جهت افزایش اعتبار ارزش یابی و در نظر گرفتن اهمیت بیشتر جهت معیارها و شاخص های دارای اولویت منتج از اجماع نظرات راهبرد های مختلف در بهبود فرآیند ارزش یابی و افزایش رضایت مندی مدرسین تاثیر گذار خواهد بود.
طیب فاتحی خلیل غلامی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در میان معلمین شهرستان کامیاران می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمین سطح شهیرستان کامیاران است که از این تعداد (278=n) نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. برای اندازه گیری عدالت سازمانی از پرسشنامه نیهوف و مورمن (1993) و به منظور اندازه گیری رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه پنج عاملی پادساکف و همکارانش (2000) استفاده شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که بعد رویه ای عدالت سازمانی در میان معلمان از بیشترین اهمیت برخوردار بود و همه ی ابعاد عدالت سازمانی در کامیاران معنادار بوده است. میزان عدالت سازمانی در میان معلمین شهرستان کامیاران متوسط به بالاست. همه ابعاد رفتار شهروندی سازمانی در این شهرستان معنادار بوده و از میان این ابعاد، ادب از بیشترین اهمیت و مردانگی از کمتری اهمیت و میزان برخوردار می باشد. بیشتر مولفه های عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی دارای رابطه همبستگی می باشند و نتایج رگرسیون نشان می دهد که این عدالت می تواند به صورت معنی داری پیش بینی کننده ی رفتار شهروندی سازمانی باشد، بین نظرات معلمان در خصوص عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بر حسب مقطع تحصیلی، جنسیت، تجربه کاری رابطه معنی دار دیده نشده است. به طور کلی رفتار شهروندی سازمانی معلمین از روی عدالت سازمانی آنان قابل پیش بینی است.
مریم تمسکی ناصر شیربگی
هدف پژوهش حاضر توصیف درک و تجربه زیسته اعضای هیأت علمی از فرایندهای بدواستخدام و روزهای اول کار در دانشگاه کردستان است. روش شناسی مطالعه ی حاضر آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی توصیفی و برای تحلیل داده های آن از روش کلایزی و در بخش کمی از روش توصیفی پیمایشی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه کلیه ی اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه کردستان بودند. تعداد افراد مشارکت کننده در بخش کیفی 27 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 140 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های حاصل از بخش کیفی در هشت مضمون تجارب خوشایند، تجارب ناخوشایند، استرس و اضطراب، حمایت و پشتیبانی عاطفی، توجیه مقدماتی، آشناسازی، ادغام درون سازمانی و آموزش مهارت های حرفه ای دسته بندی شد. نتایج حاصل از بخش کمی نشان داد که در مولفه روابط با همکاران مهمترین دغدغه اعضای هیأت علمی عدم پذیرش توسط همکاران است. در مولفه مربوط به مسایل اداری و آموزشی مهمترین نگرانی اعضای هیأت علمی دلهره آور و دشواری تدریس در اوایل است. همچنین درباره ی برنامه های آشناسازی مهمترین اولویت اعضای هیأت علمی مربوط به آشنایی با تسهیلات و مقررات مالی است. در مجموع، دانشکده علوم پایه بیشترین موافقت را با برنامه های پیشنهادی آشناسازی و توجیه مقدماتی و بیشترین رضایت را از بخش اداری دانشگاه، داشتند. همچنین اعضای هیأت علمی با سابقه اشتغال 1 تا 5 سال بیشترین موافقت را با برنامه های آشناسازی و توجیه مقدماتی و کمترین رضایت را از روابط با همکاران و بخش اداری دانشگاه را داشتند. تحلیل ها نشان داد که جنسیت بر روی دیدگاه اعضای هیأت علمی درباره ی مولفه های روابط با همکاران، مسایل اداری و آموزشی و برنامه های آشناسازی و توجیه مقدماتی تأثیر نداشته است. اما سابقه اشتغال و دانشکده محل خدمت اعضای هیأت علمی با مولفه مسایل اداری و آموزشی ارتباط داشته است.
امجد کاظمی ناصر شیربگی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران دبیرستانهای سنندج از دیدگاه دبیران و مقایسه آن با خود-ارزیابی خلاقیتی مدیران بود. روش انتخاب شده برای انجام این پژوهش روش کمی می باشد. کلیه جامعه آماری تحقیق شامل 1256نفر معلم و 52نفر مدیر بود. با استفاده از جدول مورگان تعداد296نفر معلم به صورت تصادفی و 52 مدیر(کل جامعه)به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه ارزیابی خلاقیت مدیریتی مدیران و خودارزیابی مدیران استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی و پایایی آن را با آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. یافته ها نشان داد که از دیدگاه معلمان میزان خلاقیت مدیریتی مدیران دبیرستان در حد نسبتاً زیاد و براساس خودارزیابی مدیران خلاقیتشان زیاد است. براساس متغیرهای جمعیت شناسی مدیران و معلمان، این متغیرها چندان تاثیر معنی داری در میزان خلاقیت مدیریتی مدیران ندارند. همچنین سطح خلاقیت مدیریتی مدیران بالاتر از میانگین جامعه فرضی است. خلاقیت مدیریتی مدیران از دیدگاه خودشان بیشتر از خلاقیت مدیریتی مدیران از دیدگاه معلمان است. کلمات کلیدی: خلاقیت مدیریتی ، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، دبیرستان های سنندج
عادله آدینه کیوان بلندهمتان
چکیده ندارد.
بیتا رفیعی زاد ناصر شیربگی
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدیران از بسترهای نهادینه سازی نوآوری سازمانی در مدارس انجام گرفت. رویکرد انجام تحقیق، کمی بود و روش مورد استفاده توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران مدارس دور? متوسطه شهر کرمانشاه بود که طبق آمار اعلام شده توسط سازمان آموزش و پرورش در مدیران 103نفر بودند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه استاندارد شده بود. روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ مقدار 88/0 بدست آمد. در این پژوهش از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس و هم چنین آزمون ناپارامتریک فریدمن) استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مدیران بر این باور بودند که، مدارس از لحاظ سه مولفه منابع، زیرساخت و رویه های رسمی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. لیکن در زمین? فرهنگ نوآوری این موضوع محقق نشده است، به عبارت دیگر، هنوز فرهنگ نوآوری در مدارس نهادینه نشده است. هم چنین، بین نحوه ارزیابی مدیران از بسترهای نهادینه سازی نوآوری با متغیرهای جمعیّت شناختی آنان از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود نداشت.
الهه محمدی کیوان بلندهمتان
این نوشتار به بررسی نگرش ها و قابلیت های مدیران، در ارتباط با درگیر کردن والدین در مسائل آموزشی و تربیتی فرزندانشان می پردازد. به صورت مشخص هدف کلی از این پژوهش بررسی نگرش ها و قابلیت های مدیران کارآمد در رابطه با پیوند خانه و مدرسه و درگیر کردن خانواده ها در امور مدرسه است. برای رسیدن به این هدف کلی، پژوهشگر در پی دست یابی به این هدف های ویژه تر است: 1- دست یابی به برداشت مدیران کارآمد از درگیر شدن والدین در مدرسه (معنا و چیستی فرآیند درگیرشدن والدین در کارهای آموزشی و تربیتی)، 2- دست یابی به برداشت مدیران کارآمد از نقش خود در زمینه درگیرکردن والدین در مدرسه (چگونگی امکان درگیرکردن والدین در کارهای مدرسه) می باشد. از نظر هدف، "کاربردی" و به لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، "کیفی" و از نظر روش مبتنی بر مطالعات پدیدارنگاری است. مشارکت کنندگان از میان مدیران مدارس مقطع ابتدایی شهر سنندج و شیوه ی انتخاب آن ها بر مبنای روش نمونه گیری ملاکی و نمونه گیری گلوله برفی صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها نیز، مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختار یافته بوده است. پاسخ مشارکت کنندگان در خصوص پرسش اول، نگرش مدیران در ارتباط با نحوه ی درگیر شدن والدین در فعالیت های مدرسه که در واقع بیانگر انتظارات مدرسه از والدین می باشد، تأکید بر مقوله های مشارکت کردن والدین، ارائه دادن راهکار توسط والدین، انتظارات منطقی والدین، ارتباط مستمر، پی گیری مداوم، درگیری در تمام فعالیت های مدرسه، همیاری کردن معلمان و مدیران در ارتباط با مسائل تربیتی و آموزشی و حضور فعال و منسجم بوده است. در خصوص پرسش دوم، نگرش مدیران نسبت به انتظارات والدین از فعالیت های مدرسه، مقوله های پاسخگو بودن مدرسه در برابر خواسته های والدین، امنیت فرزندان، به روز بودن معلمان و امکانات مدرسه و نهایتاً اعتماد کردن به والدین و فرزندان آن ها شناسایی شد. و در ارتباط با پرسش سوم، قابلیت های مدیران برای درگیر کردن والدین، مقوله های اعتماد کردن مدیر به والدین و معلمان، مثبت نگر بودن، به روز بودن و شفاف سازی مطرح شد. در خصوص پرسش چهارم، موانع موجود بر سر راه درگیر کردن والدین از دیدگاه مدیران، عمده ی تأکید مشارکت کنندگان بر مقوله های، منسجم نبودن والدین، اعتماد نکردن مدیر به معلمان و والدین، انتظارات غیر منطقی و به روز نبودن معلمان و امکانات بوده است. در خصوص پرسش پنجم، عوامل تسهیل ساز درگیر شدن والدین در فعالیت های مدرسه، مقوله های دارا بودن تخصص کاری مدیر، نظر سنجی کردن از والدین، نظرسنجی از دانش آموزان، برگزاری انجمن های کلاسی، برگزاری کلاس های آموزش خانواده، کمک گرفتن از معلمان و نهایتاً بهره گرفتن از تخصص والدین مطرح شد.
مختار بساطی ناصر شیربگی
این مطالعه با هدف شناسایی باورهای مشترک انضباطی اعضای ذینفع جامعه مدرسه (گردانندگان مدرسه، دبیران، والدین و دانش آموزان) انجام گرفت. با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارنگاری و با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختمند، دیدگاه اعضای ذینفع جامعه مدرسه در یک دبیرستان پسرانه شهر سنندج جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. روش نمونه گیری در این پژوهش گلوله برفی و بر مبنای قاعده اشباع نظری است که بر همین مبنا 29 مصاحبه به عمل آمد. از نتایج تحلیل ها چهار مقوله کلی ذیل احصاء شد: " مشکلات ریشه ای و محتوایی درتدوین آئین نامه انضباطی، عدم تناسب آئین نامه انضباطی با زمینه، رعایت وتوجه به بعد عاطفی و روانی دربرخورد انضباطی و شاخصهای متفاوت اجتماعی و اصول رفتاری و اخلاقی در مسائل انضباطی". مولفه ها نشان دهنده باورهای مشترک اعضای جامعه مدرسه بودند. مولفه های کلی دردو دیدگاه ساختاری- تدوینی و اجرایی قرار می گیرند. نتایج نشان داد که باید درتهیه وتدوین آئین نامه انضباطی ازنظرات اعضای جامعه مدرسه بهره ببرند. دبیران در اجرای آئین نامه انضباطی و دربرخورد انضباطی به ویژگی های اخلاقی، عاطفی و رفتاری دانش آموزان توجه ویژه کنند و شیوه ای منعطف را بکارگیرند.
دلسوز حسینی خلیل غلامی
هدف اصلی این پژوهش، ارائه ی یک نظریه زمینه ای در رابطه با آگاهی زنان مدیر از ماهیت قدرت در نهادهای آموزشی بود. رویکرد اصلی در این پژوهش، کیفی و راهبرد آن نظریه ی مبنایی بود. با توجه به راهبرد مورد استفاده، مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران زن و در ادامه بامدیر مرد، معلمان زن ومرد و همچنین مردانی که زنان شاغل دارند، انجام شد. بعد از انجام مصاحبه ها و پیاده کردن تمامی جزئیات، کدگزاری آنها آغاز و به هر جمله معنادار یک کد باز اختصاص داده شد. سپس کدگزاری محوری و نهایتا کدگزاری گزینشی انجام شد که به استخراج 5 کد اصلی منجر شد، که عبارت بودند از: تبعیض نهادی، ایدئولوژی مرد سالاری، توانمند سازی زنان، بسترهای زمینه ای و محلی و گفتمان و باور برابر خواهی. تبعیض نهادی به عنوان هسته اصلی پژوهش تعیین گردید، بدین صورت که همه ی کدهای باز، محوری و گزینشی به این مقوله مربوط بودند. نتایج پژوهش نشان داد که تبعیض نهادی با همه مقوله ها ارتباط دارد، ایدئولوژی مرد سالاری این تبعیض را تشدید می کند، بسترها، هم می تواند تقویت کننده این تبعیض باشد و هم تضعیف کننده ی آن. در مقابل دو مقوله اخیر زنان در تلاش برای تغییر دیدهای جنسیتی موجود، در صددارائه ی راهکارهایی جهت توانمند سازی خود و به راه انداختن یک گفتمان و باور برابر خواهی هستند.
سعادت امانی ناصر شیربگی
خود-بهسازی" توسعه ی آگاهانه از مهارت ها، خودآغازی، هدایت و کنترل رهبری توسط مدیران برای مدتی طولانی" است. این فرایند می تواند رسمی یا غیر رسمی، درحین کار یا خارج از ساعات کار باشد. عنصر کلیدی در این است که افراد مسئولیت شناسایی و هدایت چرایی، محتوا، مکان، زمان و چگونگی رشد و بهسازی خود را برعهده دارند. هدف این مطالعه بررسی میزان گرایش مدیران مدارس متوسطه پسرانه و دخترانه شهر سنندج به ویژگی های خود- بهسازی رهبر است. نمونه مطالعه 105 نفر از مدیران مدارس متوسطه شهر سنندج بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه60 گویه ای متشکل از مولفه های درگیری شغلی، منبع کنترل، تعهدسازمانی، خود-کارآمدی و فراشناخت که ضریب پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تأیید گردید، جمع آوری شد. درتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان، و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان داد پیرامون ارزیابی وضعیت متغیرهای تعیین کننده گرایش به خودبهسازی رهبر شامل منبع کنترل، درگیری شغلی، تعهد سازمانی، فراشناخت، خود-کارآمدی، انگیزش و خود- تنظیمی مدیران و نیز بررسی روابط بین این متغیرها رابطه معنی داری وجود دارد و در نهایت مدل بکار گرفته شده در پژوهش با آزمون تحلیل مسیر تایید شد.