نام پژوهشگر: باب اله حیاتی
مریم حق جو باب اله حیاتی
با افزایش روز افزون جمعیت و نیاز به مواد غذایی بیشتر و همچنین با توسعه علم و فن آوری، رویکرد بشر به نهاده های غیرطبیعی و اغلب شیمیایی برای افزایش تولید محصولات کشاورزی گسترش فراوانی پیدا کرده است. از سوی دیگر یکی از مشکلاتی که امروزه گریبان جوامع بشری را گرفته، افزایش سرطان ها، بیماری های مزمن، اختلالات گوارشی، کبدی و بیماری های تنفسی است که در نتیجه ورود سموم دفع آفات نباتی و دیگر آلودگی های شیمیایی که از خاک وارد مواد غذایی می شوند، می باشد. با بروز انواع بیماری ها و مشکلات زیست محیطی، ارزش و اهمیت کشاورزی ارگانیک و تولید محصولات سالم غذایی بیش از پیش مشخص می شود و آن را به عنوان مهمترین قدم در راستای حرکت به سمت توسعه پایدار معرفی می کند. با توجه به اهمیت بالای تولید محصولات ارگانیک و سالم و مشکلاتی که در تولید و بازاریابی این محصولات وجود دارد، از قبیل: کاهش احتمالی عملکرد این محصولات نسبت به محصولات متداول، عدم وجود بازارهای مناسب و خاص، ایراد در سیستم بازاریابی و کمبود اطلاعات مصرف-کنندگان، سنجش تمایل به پرداخت مصرف کنندگان از اهمیت بالایی در زمینه برنامه ریزی تولیدی و مصرفی برخوردار است.این راستا، هدف تحقیق حاضر شناسائی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت اضافی مصرف-کنندگان برای محصولات غذایی سالم نسبت به انواع متداول در شهرستان تبریز می باشد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش های میدانی، با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده از 423 پاسخ گو از میان مراجعه کنندگان به فروشگاه محصولات غذایی سالم شهر تبریز واقع در کوی دانشگاه و کارکنان اداره جهادکشاورزی مرکز آذربایجان شرقی، در بهار و تابستان سال 1388 جمع آوری شده است. به منظور شناسایی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت مصرف کنندگان از روش ارزشگذاری مشروط و مدل لاجیت ترتیبی که به روش حداکثر راستنمایی برآورد شد، بهره گرفته شده است. نتایج توصیفی نشان می دهند که حدود 95 درصد مصرف کنندگان حاضر به پرداخت مبلغی اضافی برای خرید محصولات سالم نسبت به انواع متداول هستند، در حالی که حدود 60 درصد آنها حاضر به پرداخت نرخ افزوده 5 الی 25 درصد و حدود 10 درصد مصاحبه شوندگان حاضر به پرداخت مبلغ اضافی بالای 35 درصد برای خرید این محصولات هستند. نتایج حاصل از تخمین مدل حاکی است که عواملی چون درآمد افراد، بعد خانوار، تمایلات حفظ محیط زیست، سطح اهمیت معیارهای عمومی خرید در میان افراد، سطح اطلاع افراد از ویژگی های محصولات سالم و ریسک مواد غذایی خطرزا اثر مثبت و معنی-داری بر تمایل به پرداخت آنها برای محصولات غذایی سالم نسبت به انواع متداول نشان می دهند. همچنین خانم ها و افراد متاهل تمایل به پرداخت بیشتری داشته و وجود افراد با بیماری خاص، کودکان زیر ده سال و سالمندان در خانواده سبب افزایش معنی دار تمایل به پرداخت مصرف کنندگان برای محصولات سالم هستند. نتایج حاکی است بیش از 80 درصد مصرف کنندگان « عدم وجود برچسب های تضمینی»، « عدم وجود تبلیغات مناسب» و قیمت های بالا را جزو مشکلات خود در زمینه خرید و مصرف محصولات سالم عنوان کردند.
مهدی احسانی باب اله حیاتی
حدود 91/2 درصد از آب استحصال شده در سال 1386 در استان قزوین در بخش کشاورزی مصرف شده است که نشان دهنده اهمیت این نهاده در تولیدات بخش کشاورزی استان می باشد. لذا اتخاذ تدابیر و راهکارهای علمی و مدیریتی مناسب جهت بهره گیری مطلوب از این نهاده دارای اهمیت فراوانی است. مسئله اصلی در مدیریت اقتصادی منابع آبی در هر کشور و منطقه ای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای آب می باشد که در برقراری این تعادل، قیمت یا ارزش اقتصادی آب مانند قیمت هر کالا و نهاده دیگر نقش تعیین کننده ای بر عهده دارد. برای کنترل تقاضای آب یا به عبارتی صرفه جویی در مصرف آب می توان از طریق محرک های اقتصادی (محاسبه ارزش اقتصادی آب) به عنوان عامل انگیزشی و اقتصادی استفاده نمود. در این راستا این مطالعه با هدف برآورد ارزش اقتصادی آب از دید تقاضا کننده در تولید غلات پاییزه (گندم و جو) در ورودی مزرعه در شبکه آبیاری دشت قزوین با استفاده از دو رهیافت باقی مانده و تابع تولید با توجه به اطلاعات جمع آوری شده در سال زراعی 87-1386 صورت پذیرفته است. بر اساس نتایج ارزش اقتصادی نهاده آب در تولید گندم از روش باقی مانده و تابع تولید به ترتیب 608 و 609 ریال به ازای هر مترمکعب آب برآورد شد. ارزش اقتصادی آب در تولید جو از روش باقیمانده 909 ریال به ازای هر مترمکعب آب و از روش تابع تولید براساس قیمت مبادله ای و قیمت تضمینی محصول به ترتیب 907 و 546 ریال به ازای هر مترمکعب آب برآورد شد که اختلاف بسیار زیادی با آنچه که کشاورزان به عنوان آب بها (82 ریال) در سال مورد نظر پرداخت می کنند دارد.
داود مومنی چلکی باب اله حیاتی
خاک یکی از منابع طبیعی است که در تولید محصولات کشاورزی و ایجاد امنیت غذایی نقش مهمی دارد، اما تخریب زمین به علت فرسایش خاک یک معضل زیست محیطی جدی است که رفاه انسان و حتی حیات او را تهدید می کند. مطالعات متعددی نشان می دهند که میزان فرسایش خاک در کشور ایران در طی سه دهه اخیر روندی به شدت افزایشی داشته است. این مسأله باعث می شود که موضوع حفاظت خاک به عنوان یک ضرورت مطرح باشد. اگرچه در طول چند دهه اخیر به منظور معرفی اقدامات حفاظتی خاک، سرمایه گذاری بسیار زیادی صورت گرفته است، با این حال تلاش های صورت گرفته در این زمینه تا کنون موفقیت محدودی در دستیابی به اهداف خود داشته اند. موفقیت محدود چنین تلاش هایی ضرورت شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده پذیرش اقدامات حفاظتی معرفی شده را آشکار می کند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر پذیرش اقدامات حفاظتی خاک در بین زارعین دیم کار شهرستان ایذه در سال زراعی 88-1387 به انجام رسید. جامعه آماری تحقیق شامل تمام زارعین دیم کار شهرستان ایذه (13462 نفر) بود. اطلاعات لازم برای نیل به اهداف تحقیق از طریق تکمیل پرسش نامه از 178 کشاورز منطقه جمع آوری گردید. جهت تحلیل داده ها از مدل های رگرسیونی لاجیت استفاده شد. تصمیم به حفاظت خاک به عنوان فرایندی دو مرحله ای شامل آگاهی از مسأله فرسایش خاک (مرحله اول) و پذیرش اقدامات حفاظتی (مرحله دوم) مدل بندی شد. نتایج مدل های رگرسیونی نشان داد که آگاهی از فرسایش خاک، اعتقاد به تاثیر اقدامات در کنترل فرسایش خاک، مساحت کل اراضی، شرکت در آموزش های مربوط به حفاظت خاک و نوع مالکیت به طور مثبت و معنی داری تصمیم کشاورزان برای پذیرش اقدامات حفاظتی را تحت تاثیر قرار می دهند، در حالی که سن، تحصیلات، متوسط فاصله اراضی از محل سکونت، داشتن مشاغل غیرکشاورزی به عنوان عوامل منفی و معنی دار موثر بر تصمیم به پذیرش کشاورزان شناخته شدند. با توجه به نتایج، ضمن اینکه افزایش کمک های مالی به عنوان یکی از سیاست های مهم در ترویج اقدامات مکانیکی توصیه می شود، آموزش های مربوط به حفاظت خاک که دانش فنی و آگاهی کشاورزان در خصوص اثرات فرسایش و اقدامات حفاظتی را افزایش می دهند نیز ضروری می باشند.
مهدی سلطانی محمد قهرمان زاده
کشورهای در حال توسعه همانند کشور ایران با وجود وفور منابع و استعدادهای نهفته فراوان، توسعه و پیشرفتی متناسب با این منابع و امکانات بالقوه مشاهده نمی شود. یکی از علل اساسی و شاید مهم ترین علت این گونه مشکلات، وابستگی شدید کشورهای در حال توسعه به سیستم های کشاورزی سنتی با بازدهی بسیار پایین می باشد. در این خصوص استفاده از تکنولوژی های جدید برای متحول کردن سیستم های کشاورزی سنتی لازم و ضروری است. همچنین ورود به دهکده جهانی و ایجاد رقابت تنگاتنگ بین محصولات، تولیدکنندگان این عرصه را وادار می کند که برای بدست آوردن جایگاهی ارزنده در بازارهای جهانی به استفاده از تکنولوژی های نوین در این زمینه بپردازند. لذا روی آوردن به مکانیزاسیون که استفاده از تکنولوژی روز در کشاورزی برای افزایش بهروری با تمام جوانب می باشد لازم و ضروری می باشد. استان فارس با تولید 1307231 تن گندم در سال 88-1387 مقام اول در کشور(36/10 درصد) را دارا بوده و شهرستان مرودشت با تولید 30 درصد گندم استان به عنوان مقام نخست در استان و یکی از مهمترین قطب های کشاورزی در تولید گندم کشور محسوب می شود در شهرستان مرودشت پس از برداشت ذرت علوفه ای بلافاصله اقدام به خاکورزی و کشت گندم می کنند. بنابراین با توجه به تنوع و زیادی عملیات خاکورزی و کاشت و تردد زیاد تراکتور و ادوات بر روی خاک، مشکل فرسایش و تخریب ساختمان خاک بیشتر مطرح می شود. به طوری که امروزه در کشاورزی مدرن دنیا سعی می شود با کمترین تردد تراکتور در زمین، بیشترین عملیات، توأم با هم انجام شود. بکارگیری ویژگی های ادوات مختلف از جمله گاوآهن، دیسک، ماله، بذر کار، غلتک وغیره در مجموعه ای متمرکز و درغالب یک ماشین باعث بوجود آمدن دستگاهی به نام کمبینات (ماشین مرکب) شده است. واحد بودن توانایی انجام کارهای مختلف از جمله دانه بندی خاک، کاشت بذر، تسطیح و تثبیت خاک در یک مرحله حرکت داخل مزرعه موجب می گردد که این تکنولوژی نقش مهمی در راستای پایداری کشاورزی ایفاء نماید. علاوه بر این باعث صرفه جویی در زمان، حفاظت خاک، افزایش عملکرد، به موقع انجام گرفتن عملیات کشاورزی و کاهش هزینه ها خواهد شد. کمبینات با وجود این که از سال 1382 وارد شهرستان مرودشت شده ولی هنوز کشاورزان از آن استقبال زیادی نکرده اند به نحوی که از 65000 هکتار فقط 17000 هکتار یعنی 26 درصد آن با کمبینات کشت شده است. لذا شناسایی عوامل تاثیرگذار بر پذیرش این تکنولوژی می تواند مسئولان منطقه را در اتخاد سیاست های مناسب جهت سرعت بخشیدن به روند پذیرش این تکنولوژی کمک نماید. هدف اصلی مطالعه حاضر، شناسائی عوامل تاثیر گذار بر پذیرش کمبینات در بین گندمکاران شهرستان مرودشت می باشد. جهت دستیابی به این منظور اهداف فرعی زیر نیز به دنبال خواهد داشت: 1- بررسی وضعیت فعلی کاربرد کمبینات در شهرستان مرودشت، 2- بررسی تاثیر نگرش گندمکاران به مسئله حفاظت خاک در مورد پذیرش کمبینات، 3- شناسایی عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی کشاورزان گندم کار در پذیرش کمبینات. فرضیات تحقیق الف)- بین عوامل فردی (از قبیل میزان سن، سواد، میزان آگاهی از مزایای کمبینات، تحصیلات و سابقه کار) گندمکاران و سطح پذیرش کمبینات رابطه معنی داری وجود دارد. ب)- بین عوامل اجتماعی (همچون نگرش نسبت به تکنولوژی های جدید، نگرش نسبت به حفاظت خاک، ارتباط با کارشناسان، کلاس های آموزشی و ترویجی) گندمکاران و سطح پذیرش کمبینات رابطه معنی داری وجود دارد. ج)- بین عوامل اقتصادی (مانند میزان مصرف بذر، سطح زیرکشت، میزان تولید، هزینه، میزان درآمد گندم کاران، تعداد قطعات زمین، میزان ریسک گریزی) گندمکاران و سطح پذیرش کمبینات رابطه معنی داری وجود دارد. بدین منظور از الگوی لاجیت و آنالیز تشخیصی استفاده خواهد شد. جامعه آماری تحقیق کشاورزان گندم کار می باشد که با استفاده از روش طبقه بندی تصادفی متناسب، نمونه ها انتخاب می شوند. ابزار تحقیق برای جمع آوری داده های مورد نیاز پرسشنامه بوده که از طریق مصاحبه حضوری تکمیل خواهد شد.
مینا ملیکی اسفنجانی باب اله حیاتی
اکوسیستم تالاب ها، کالاها و خدمات بسیاری را فراهم می کنند که به رفاه انسان کمک می نمایند، حتی اگر این کالاها و خدمات الزاماً در بازار مورد دادوستد قرار نگیرند. ارزش های غیرمصرفی کالاهای زیست محیطی جزء مهمی از ارزش اقتصادی کل این کالاها می باشند. لذا غفلت در منظور کردن این ارزش ها، در محاسبات تصمیم گیری به برآورد غیرواقع بینانه سهم منابع طبیعی در رفاه اجتماعی منجر می شود. منظور کردن ارزش های غیرمصرفی در تصمیم گیری ها به روشن کردن روابط جایگزینی کمک می کند و به تصمیم گیرندگان اجازه می دهد تا در سیاست ها انتخاب بهتری را در پیش گیرند. به علت موقعیت خاص دریاچه ارومیه و قرار گرفتن آن در مسیر مهاجرت پرندگان مهاجر از سیبری و قطب شمال و قاره های اروپا و آفریقا، این دریاچه حائز اهمیت بسیاری از نظر زیست محیطی می باشد. در سال های اخیر به علت احداث سدهای خاکی برروی رودخانه های حوضه آبریز این دریاچه و مهار آب رودخانه ها برای مصارف کشاورزی، صنعتی و غیره از یک سو و کاهش میزان بارندگی از سوی دیگر، میزان آب ورودی به این دریاچه کم و کمتر شده و احتمال دارد دریاچه بیش از چند صباحی نتواند به موجودیت خود ادامه دهد و زندگی حدود 6 میلیون نفر ساکنان اطراف آن به خطر خواهد افتاد و تبعات آن نیز تا شعاع 300 کیلومتری گسترش خواهد یافت و عوارض جبران ناپذیری از نظر اقتصادی، بهداشتی، اجتماعی و مسایل کشاورزی به وجود خواهد آمد. در این راستا، هدف این تحقیق برآورد ارزش حفاظتی دریاچه ارومیه به روش ارزش گذاری مشروط از نظر شهروندان شهرهای ارومیه و تبریز است. اطلاعات مورد نیاز از طریق 414 پرسشنامه تکمیل شده حضوری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در بین خانوارهای شهر های ارومیه و تبریز در سال 1389 جمع آوری شد. به منظور دستیابی به هدف تحقیق، مدل لاجیت به روش حداکثر راستنمایی برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که به طور کلی، متغیرهای تعداد سال های تحصیل، میزان اطلاعات در مورد دریاچه ارومیه، میزان آگاهی در مورد خسارات احتمالی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه، گرایش زیست محیطی و درآمد خانوار دارای اثر مثبت و متغیر مبلغ پیشنهادی دارای اثر منفی بر احتمال تمایل به پرداخت افراد در جهت حفظ، احیاء و بهبود وضعیت دریاچه ارومیه در منطقه مورد مطالعه دارند. مقادیر تمایل به پرداخت برای حفظ وضعیت دریاچه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب 5/122، 4/105و 7/117هزار ریال و همچنین مقادیر تمایل به پرداخت برای احیاء و بهبود وضعیت دریاچه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب 8/149، 4/146 و 3/147هزار ریال بودند. همچنین ارزش حفاظتی سالانه ی دریاچه ارومیه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب برابر با 7/18824، 9/39875 و 4/62616 میلیون ریال و ارزش احیاء سالانه ی دریاچه ارومیه در شهر ارومیه، تبریز و کل منطقه مورد مطالعه به ترتیب برابر با 9/23019، 4/55387و 6/78363 میلیون ریال برآورد گردید. با توجه به وارد شدن خسارات عظیم در صورت خشک شدن دریاچه بر منطقه، بایستی مسئولین حساسیت بیشتری به موضوع داشته و با گنجاندن آموزش های زیست محیطی در برنامه های نظام آموزشی و مشارکت مردم و نیز انتقال آب از هر محلی که صلاح می دانند، این دریاچه ی زیبا را احیاء کنند.
احسان سپهوند رسول محمد رضایی
روند ملموس شهرسازی در مناطق شهری قطعه قطعه شدن بوم طبیعی را افزایش می دهد که این مسئله شهرسازی را به سوی ناپایداری اکولوژیکی سوق داده است، بنابراین توانایی فضاهای سبز عمومی به عنوان راه کاری برای جبران خسارات وارده به زیست بوم طبیعی امری انکار ناپذیر است. بارها در سطح گسترده این واقعیت مورد تأکید قرار گرفته که فضای سبز شهری در صورتی که مفهوم مشارکت مردمی در ساختار، شکل گیری، حفاظت و نگهداری از آنها لحاظ نشود با اجتماع همزیستی نخواهد داشت. مدیریت شهری امروز در شهرهای بزرگ دیگر قـادر نـخواهد بود با روش های سنتی و معمول گذشته در ارائه خدمات یک سویه موفقیتی حاصل کند. یکی از مسائل مدیریتی که تاکنون کمتر بدان توجه شده مدیریت فضای سبز شهری توسط استفاده کنندگان از این عرصه هاست. این پژوهش با پارادایم نتیجه گرا، از حیث هدف از نوع کاربردی، نحوه گردآوری داده ها(طرح تحقیق) توصیفی(غیرآزمایشی) و از نوع همبستگی صورت گرفته است. هدف پژوهش شناسایی عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موثر بر مشارکت شهروندان در حفظ و نگهداری از فضای سبز شهری می باشد. در این راستا ابتدا رهیافت ها و نظریات مهم مشارکت بررسی و سپس با توجه به نظریات، سوالات در قالب پرسشنامه باز و بسته پاسخ طراحی و در پارک های منتخب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل مولفه اصلی با رویکرد اکتشافی با چرخش واریماکس سه عامل مهم را در تعیین عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در حفظ و نگـهداری از فضـای سبز شهری نشـان داد که به ترتیـب اولـویت نـگرش، رضـایت و نـیاز نام گذاری شدند. این سه عامل برروی هم 8/38 درصد از واریانس کل را در تبیین عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در حفظ و نگهداری از فضای سبز شهری نشان دادند. در نهایت پیشنهاد شد با افزایش اطلاعات شهروندان توسط رسانه ها و نشریات، جلب اعتماد با صیانت از نتایج زحمات مشارکت کنندگان، تشکیل شوراهای محلی و واگذاری امور محله ها به ایشان و تأمین نیاز های اقشار مختلف شهر اهواز علی الخصوص با احداث پارک های اختصاصی بانوان، شهروندان را به مشارکت در حفظ و نگهداری از فضای سبز شهری تشویق نمود.
منور صالح نیا باب اله حیاتی
روش های ارزشگذاری محیط زیست با کاربرد گسترده در تعیین منافع و خسارات زیست محیطی، در جهت مدیریت پایدار منابع طبیعی گام برمی دارند. دریاچه ارومیه و تالاب های اقماری آن به عنوان یکی از سایت های نمونه طرح حفاظت از تالاب های ایران با مشارکت برنامه عمران سازمان ملل انتخاب شده است. هدف این طرح، کاهش تهدیدات عمده پیش روی این منطقه تالابی با استفاده از یک برنامه جامع مدیریتی است. دریاچه ارومیه طی دهه گذشته به علت کاهش شدید سطح آّب و افزایش شوری با شرایط بحرانی مواجه شده است. بسیاری از تالاب های اقماری اطراف دریاچه نیز در اثر اجرای طرح های زیربنائی، تغییر کاربری زمین، آلودگی و کاهش جریان های ورودی آب آسیب دیده اند. پایداری این منبع طبیعی در درجه اول به میزان مشارکت جوامع محلی در مدیریت آن بستگی دارد. لذا هدف این تحقیق، بررسی تمایلات اجتماعی در خصوص تصمیم گیری بین سناریوهای متعدد مدیریتی با استفاده از روش آزمون انتخاب می باشد. به همین منظور، چهار ویژگی زیست محیطی دریاچه ارومیه شامل کمیت و کیفیت آب دریاچه، تعداد فلامینگو و آرتمیای موجود در آن انتخاب و به سطوح مطلوب، متوسط و بحرانی تقسیم بندی شدند. ایجاد سری های انتخاب با استفاده از طرح فاکتوریل جزئی صورت گرفت و داده ها و اطلاعات موردنیاز از طریق پیمایش میدانی، با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده از 180 شهروند شهر ارومیه در تابستان سال 1390 جمع آوری شد. با برآورد مدل لاجیت مختلط به روش حداکثر راست نمایی شبیه سازی شده، تمایل به پرداخت های نهایی به ازای تغییر در هر یک از ویژگی ها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که بیشترین تمایل به پرداخت با 26000 ریال به بهبود ارتفاع سطح تراز آب از شرایط بحرانی فعلی به سطح مطلوب تعلق دارد. رسیدن به حد مطلوب کیفیت آب(میزان شوری)، تعداد فلامینگو و آرتمیای دریاچه به ترتیب با 23000، 14670 و 11330 ریال در ردیف های بعدی تمایل به پرداخت افراد قرار دارند. بنابراین ویژگی های مذکور با همین ترتیب، بیشترین اهمیت و اولویت را در سناریوهای مدیریتی از دیدگاه مردم ارومیه دارا می باشند و تخصیص منابع باید با اولویت تدوین و اجرای برنامه های عملیاتی برای بهبود ویژگی های فوق همسو باشد. همچنین نتایج حاکی از وجود ناهمگنی در ترجیحات می باشد که منبع این ناهمگنی به متغیرهای جنسیت، سن، سطح تحصیلات و تعداد بازدیدها نسبت داده می شود. نتایج به دست آمده از درجه بندی مستقیم ویژگی ها نیز موید نتایج حاصل از آزمون انتخاب می باشد.
نوشین بخشی قادر دشتی
با توجه به اینکه بخش بزرگی از روغن خوراکی مورد نیاز ایران از طریق واردات تامین میشود، برنامهریزی بلندمدت و منسجم با هدف نیل به خودکفایی در تولید روغنهای خوراکی منجمله کلزا از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. استان آذربایجان شرقی با سطح زیر کشت 1630 هکتار در سال 1389 تنها 07/1 از تولید کلزای کشور را به خود اختصاص داده است. در این میان درصد قابل توجهی از کلزای استان در شهرستانهای مرند و تبریز تولید شده است. در این تحقیق تلاش شده است تا عوامل اقتصادی، فردی- اجتماعی و زراعی موثر بر پذیرش و توسعه کشت کلزا در شهرستانهای تبریز و مرند بررسی شود. برای این منظور372 کشاورز از این دو شهرستان انتخاب و دادههای لازم در طی سال زراعی 89-1388 با تکمیل پرسشنامه جمعآوری شد. از الگوی توبیت و روش دو مرحله ای هکمن برای شناسایی این دسته از عوامل استفاده شد. نتایج برآورد مدل توبیت نشان داد که سطح تحصیلات، مبلغ وام، قیمت واقعی کلزا، سهم درآمد مزرعه از کل درآمد و سود نسبی کلزا اثر مثبت و هزینه ماشین آلات، فاصله مزرعه تا جاده و تعداد قطعات زمین اثر منفی بر سطح زیر کشت این محصول دارند. برای تفکیک عوامل موثر بر پذیرش کشت و میزان کشت کلزا از روش هکمن دو مرحله ای استفاده شد. نتایج برآورد مدل پروبیت حاکی از آن بود که مالکیت ماشین آلات، شرکت درکلاس های ترویجی، سهم درآمد مزرعه ای، سطح تحصیلات و تجربه کلزاکاری اثر مثبت و سن و تعداد قطعات نیز اثر منفی بر روی احتمال پذیرش کشت کلزا داشتند. همچنین نتایج تخمین مرحله دوم موید آن است که مبلغ وام، سود نسبی کلزا و تعداد نیروی کار خانوادگی اثر مثبت و فاصله زمین زراعی تا جاده و هزینه ماشین آلات در هر هکتار اثر منفی روی میزان سطح زیر کشت کلزا داشتند.
مهدی شهریاری گرایی باب اله حیاتی
خاک یکی از مهم ترین منابع طبیعی هر کشور است که در تولید محصولات کشاورزی مهم ترین نقش را دارا می باشد، اما تخریب زمین به علت فرسایش خاک در اثر عملیات های نامناسب کشاورزی به یکی از معضل های زیست محیطی جدی تبدیل شده است. در طی چند دهه اخیر اقدامات متعددی جهت حفظ و پایداری این منبع مهم از جمله کشت بدون خاک-ورزی انجام شده است. با این حال تاکنون موفقیت محدودی در دستیابی به اهداف خود داشته اند. استان فارس با در اختیار داشتن 735471 هکتار سطح زیر کشت یا حدود 78/5 درصد از کل آن، رتبه 6 را به خود اختصاص داده است که از این میزان شهرستان مرودشت با دارا بودن 134000 هکتار از سطح زیر کشت اراضی استان حدود 18 درصد، بیشترین سهم را در استان به خود اختصاص داده است. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر پذیرش کشت بدون خاک-ورزی با استفاده از تئوری رفتار برنامه ریزی شده در بین کشاورزان شهرستان مرودشت در سال زراعی 91-1390 به انجام رسید. جامعه آماری تحقیق شامل کشاورزان شهرستان مرودشت(19700 نفر) بود. اطلاعات لازم برای رسیدن به اهداف تحقیق از طریق پرسش نامه از 300 کشاورز منطقه از روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب با استفاده از فرمول کوکران جمع-آوری گردید. جهت تحلیل داده ها از مدل های رگرسیونی لاجیت استفاده شد. فرآیند پذیرش کشت بدون خاک ورزی تحت سه مدل رگرسیونی لاجیت شامل تئوری رفتار برنامه ریزی شده و مدل اقتصادی، اجتماعی و نهادی و ترکیبی از هردو مدل ارائه شد. نتایج مدل ترکیبی رگرسیونی نشان داد که نگرش کشاورزان نسبت به حفاظت خاک، درک کنترل رفتار و نیز تحصیلات، سابقه کشاورزی، مساحت زمین، حضور در کلاس های ترویجی و تماس با کارشناسان و مروجان به طور مثبت و معنی داری تصمیم کشاورزان برای پذیرش کشت بدون خاک ورزی را تحت تاثیر قرار می دهند، در حالیکه هنجارذهنی، سن، تعداد قطعات زمین زراعی، دریافت وام به عنوان عامل منفی و معنی دار موثر بر پذیرش کشاورزان شناخته شدند. با توجه به نتایج تحقیق، سازمان های مرتبط با افزایش مساعدت های مالی کشاورزان را در زمینه پذیرش و استفاده از کشت بدون خاک ورزی مساعدت نمایند. همچنین با افزایش آموزش های مربوط به حفاظت خاک و توسعه کلاس های ترویجی مربوط به کشت بدون خاک ورزی دانش و آگاهی کشاورزان را نسبت به کشت بدون خاک ورزی توصیه می شود.
فیروز هوشیار قوجه بیگلو باب اله حیاتی
رفع نیازهای اساسی انسان در طول تاریخ همواره یکی از مشکلات اصلی بشر بوده و فشار جمعیت منجر به افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی شده است. به همین دلیل بسیاری از جوامع متعادل کردن نیازهای انسان و تولید موادغذایی را هدف قرار داده اند. این امر کشاورزان را مجبور ساخته است تا نهاده هایی مثل کودهای غیرآلی، علف کش ها وآفت کش ها را در فعالیت های تولیدی بسیار بیشتر مورد استفاده قرار دهند. این نظام کشاورزی که تحت عنوان کشاورزی مرسوم از آن یاد می شود، باعث ایجاد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی، اکوسیستمی، اقتصادی و سلامتی گشته و جوامع را با چالش های جدی مواجه کرده است. به همین دلیل کشاورزی پایدار به عنوان راهکار اساسی گریز از این مخاطرات مطرح شده است. با توجه به سهم عمده سیب زمینی در سبد مصرفی خانوارها و نیزدر بین تولیدات کشاورزی استان اردبیل و نقش آن در ایجاد اشتغال در منطقه، پایدارنمودن کشت و تولید آن در دشت اردبیل که سطح زیر کشت آن بالغ بر 20000 هکتار در سال می باشد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا این تحقیق با ارزیابی میزان پایداری عملیات کشت این محصول و تعیین عوامل موثر بر آن، ضمن دادن آگاهی در مورد وضعیت موجود از نقطه نظر پایداری، می تواند راهنمای زارعین و سیاست گذاران بخش کشاورزی در برنامه ها و اقدامات آتی گردد. جامعه آماری تحقیق شامل سیب زمینی کاران دشت اردبیل است که در 10 دهستان و 84 روستای شهرستان های؛ اردبیل و نمین به زراعت این محصول اقدام نموده اند. کل جامعه آماری 6169 نفر بوده که برای اجرای تحقیق تعداد 342 نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص گردید. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش میدانی و با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، از کشاورزان در سال زراعی 89-1388 جمع آوری گردید. ارزیابی میزان پایداری عملیات کشت با استفاده از شاخص های رایگبی و همکاران و سنانایاک مورد سنجش قرار گرفت. نتایج هر دو رهیافت نشان داد که بیش از 50 درصد مزارع به سمت ناپایداری گرایش دارند. نتایج حاصل از مدل رگرسیونی چند متغیره، نشان داد که متغیرهای؛ دانش کشاورزی پایدار، نیروی کار خانوادگی، درآمد زارع، نوع مالکیت زمین، نوع سیستم زراعی، منزلت و مشارکت اجتماعی و سطح سواد 46 درصد تغییرات شاخص پایداری را توضیح می دهند، دیگر متغیرهای فرض شده در مدل رگرسیونی تأثیر معنی داری بر روی شاخص پایداری نداشتند. بنابرابن توصیه می شود که با آموزش های لازم دانش کشاورزی پایدار سیب زمینی کاران افزایش داده شود.
شبنم کراری قره باغ باب اله حیاتی
افزایش عملکرد در واحد سطح به دلیل محدود بودن منابع آب و خاک کشور، تنها راه دستیابی به خودکفایی کشاورزی، مخصوصاً در زمینه محصولات مهم و استراتژیکی مانند گندم می باشد. استان آذربایجان غربی یکی از مناطق مستعد کشاورزی در ایران است و شهرستان ارومیه نیز در سال 1389 با حدود 24096 هکتار سطح زیر کشت گندم آبی، میانگین عملکردی در حدود 37/4 تن در هکتار داشته است، اما میزان عملکرد گندم آبی در کلیه مناطق و بخش های شهرستان ارومیه به یک میزان نبوده و بیشترین متوسط عملکرد گندم آبی مربوط به بخش نازلو (دهستان نازلوی شمالی) با 58/6 تن در هکتار و کمترین آن مربوط به بخش سیلوانا (دهستان مرگور) با 77/2 تن در هکتار بوده است. در بخش نازلو نیز تفاوت عملکرد از 46/4 تا 58/6 تن در هکتار گزارش شده است که نسبت به سایر بخش ها این تفاوت زیاد می باشد. لذا در این راستا، تحقیق حاضر با هدف تحلیل نقش عوامل مدیریتی روی عملکرد گندم آبی دربخش های نازلو و سیلوانای شهرستان ارومیه انجام گرفته است. بدین منظور با انتخاب 159 کشاورز با استفاده از فرمول کوکران از بخش های نازلو و سیلوانا، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی متناسب، آزمون های آماری و توابع عملکرد برای هر یک از دهستان ها، بخش ها و کل نمونه ها تخمین زده شد و با محاسبه کشش های تولیدی نهاده ها، نقش هر عامل بر روی عملکرد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری، تأثیر مثبت و معنی داری نوع خاک، محل سکونت و تأثیر منفی و معنی دار تعداد قطعات و فاصله از دریاچه ارومیه را روی عملکرد تأیید کردند. همچنین با توجه به نتایج توابع برآورد شده، شاخص های مدیریتی به عنوان عوامل مهم اثرگذار بر عملکرد گندم آبی در سال 1389 شناخته شدند. بیشترین کشش شاخص مهارت آموزشی (42/0) و شاخص مهارت برنامه ریزی (27/0) مربوط به بخش نازلو، و بیشترین کشش شاخص حفاظت خاک (5/0) و شاخص مهارت فنی (91/0) مربوط به دهستان مرگور بود. از لحاظ مصرف نهاده های فیزیکی، غیر از دهستان مرگور آب در ناحیه سوم تولیدی مصرف شده بود و مصرف کودشیمیایی در تمامی دهستان ها و مصرف سم در دهستان های نازلوی شمالی و مرگور در ناحیه سوم تولیدی بود. بنابراین با توجه به تأثیر معنی دار شاخص های مدیریتی روی عملکرد گندم آبی، توصیه می شود کشاورزان با آموختن شیوه های نوین و رعایت زمان مناسب در کاشت، داشت و برداشت گندم و رعایت اصول حفاظت خاک و افزایش سطح معلومات و شرکت در کلاس های ترویجی، عملکرد گندم را در منطقه افزایش داده و نسبت به مصرف اقتصادی تر نهاده های فیزیکی از جمله آب، کود و سم جهت جلوگیری از هدر رفت آن ها اقدام نمایند.
سمانه خلیلی ملکشاه اسماعیل پیش بهار
چکیده: پارک ها و فضای سبز شهری جنبه های ضروری عملکردهای تفریحی شهری هستند و از اهمیت استراتژیکی زیادی برای بهبود شرایط زیستی جوامع شهری امروزی برخوردارند. اما از آنجاییکه سیاست گذاران کشور در تصمیمات خود همواره بر تحلیل های هزینه-فایده تکیه می نمایند و این تحلیل ها بر مبنای واحدهای کمی و پولی استوار است، لذا، ارزشگذاری اقتصادی پارک ها مهم می باشد و تا زمانیکه طرفداران طبیعت و حفاظت از آن نتوانند ارزش این خدمات را بر مبنای واحدهای پولی تعیین نمایند، متأسفانه خدمات مهم پارک ها و فضای سبز شهری که عمدتاً خارج از نظام بازار هستند، مورد غفلت قرار می گیرند. پارک ها و فضاهای سبز در شهرها دارای مزایای اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی می باشند. پارک و مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی یکی از زیباترین مناطق بابل و یکی از بهترین پارک های استان مازندران محسوب می شود. در همین راستا، در این مطالعه ارزش اقتصادی مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی به روش هدونیک با رویکرد قیمت مسکن برآورد شد. برای همین منظور پرسشنامه ای برای مشخصات عمده و قیمت معاملاتی ساختمان طراحی گردید. در مرحله بعد این پرسشنامه با استفاده از اطلاعات ساختمان های فروش رفته در سال 1390، از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای بنگاه های معاملات مسکن بابل و امیرکلا تکمیل گردید. مهم ترین متغیرهایی که در مدل هدونیک مورد استفاده قرار گرفته اند شامل: متغیرهای ساختاری ساختمان، متغیرهای محله و محل (دسترسی به امکانات شهری)، زمان معامله واحد مسکونی، فاصله از مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی و قیمت مسکن می باشد. نتایج تحقیق نشان داد با افزایش فاصله از مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی قیمت مسکن کاهش می یابد. از طریق محاسبه درصد کاهش قیمت یا افزایش قیمت مسکن (در حالت نزدیک شدن به مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی) و در دسترس داشتن متوسط قیمت مسکن، تعداد واحدهای مسکونی، متوسط مساحت زیربنای مسکن و متوسط تعداد طبقات در هر منطقه ارزش اقتصادی مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی برآورد شده است. سایر متغیرهای مهم تأثیرگذار بر قیمت مسکن شامل: قیمت زمین، مساحت زیربنا، تعداد طبقات، تعداد واحد، تعداد اتاق، کیفیت ساختمان، پارکینگ و حیات خلوت می باشد. همچنین برخی از محله ها تأثیر مثبت معنی دار به علت دسترسی به مرکز شهر نشان دادند. از بین فصول مختلف، فصل پاییز تأثیر مثبت معنی دار بر قیمت مسکن دارد.
آیدا نامور آمقانی جواد حسین زاد
تخصیص بهینه عوامل تولید بین فعالیتهای مختلف زراعی با روش تعیین الگوی کشت به نحوی که همراه با در نظر گرفتن اهداف مناسب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی واحد کشاورزی باشد، به واقعیت های کشاورزی پایدار نزدیک تر است. در نتیجه انتخاب روشی که بتواند اهداف متعدد مدیران را در یک مدل بگنجاند، ضروری به نظر می رسد. در دو دهه اخیر توجه برنامه ریزان و کارشناسان به پایداری کشاورزی افزایش یافته است. کشاورزی پایدار به مفهوم نقش مثبت تولید محصولات کشاورزی در رشد اقتصادی به همراه کاهش فقر، حفظ منابع طبیعی و حمایت از محیط زیست است. امروزه نکته مهم در بحث پایداری این است که چگونه می توان از پایداری به عنوان یک معیار عملیاتی در مدیریت نظام های کشاورزی استفاده کرد. در طی سال های اخیر استفاده بیش از حد و غیرمعقول از مواد شیمیایی در کشاورزی، موجب آلودگی آب و خاک شده است و همچنین مشکلاتی در ارتباط با سلامتی بشر نیز بوجود آورده است که این وضعیت با اهداف کشاورزی پایدار تناقض دارد. اثرات نامطلوب استفاده از مواد شیمیایی در بسیاری از مناطق کشاورزی ایران به چشم می خورد. به نظر می-رسد مجموعه اراضی زیر سد و شبکه علویان(دشت مراغه-بناب) نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. بر این اساس در مطالعه حاضر سعی شد الگوی کشت محصولات زراعی با تاکید بر اهداف کشاورزی پایدار در این منطقه انجام گیرد. برای نیل به اهداف تحقیق از الگوی برنامه-ریزی کسری با اهداف چندگانه استفاده شد. هر چند در الگوی برنامه ریزی کسری در کوتاه مدت درآمد ناخالص، کمتر از وضعیت فعلی است ولیکن با در نظر گرفتن عوارض منفی وضعیت ناپایدار فعلی، که هزینه های غیرمستقیم زیادی را بر جامعه و محیط کشاورزی تحمیل می کند، قابل توجیه خواهد بود. همچنین اگر براساس الگوی برنامه ریزی کسری عمل شود مصرف آب به گونه ای صورت خواهد گرفت که عمدتا در ماه های مختلف کمبودی از لحاظ این منبع در منطقه وجود نخواهد داشت. در ضمن با در نظر گرفتن نتایج الگوی برنامه ریزی کسری مصرف مواد شیمیایی زیان آور از جمله کودهای شیمیایی و سموم نیز در حداقل خود خواهد بود. برای جبران کاهش درآمد زارعین منطقه حمایت بیشتر دولت از کشاورزان به کار گیرنده این الگو الزامی است. حمایت هایی از قبیل اعمال قیمت های تضمینی متفاوت(اعمال قیمت های بیشتر برای محصولاتی که از حداقل مواد شیمیایی در تولید آن ها استفاده شده است)، ارائه و رواج نهاده های جانشین مناسب مانند کودهای سبز و بذرهای اصلاح شده و همچنین بکارگیری تکنولوژی های مناسب آب اندوز که از آب صرفه جویی شده از این محل بتوان سطوح بیشتری را زیر کشت برد.
الهام شبانی محمد قهرمان زاده
افزایش تولید کمی و کیفی محصولات کشاورزی، از جمله مهم ترین شاخص های توسعه اقتصادی به شمار می آید. زراعت، بزرگترین زیر بخش کشاورزی کشور می باشد که 56 درصد از ارزش افزوده، 60 درصد از اشتغال و 82 درصد از تولیدات این بخش را به خود اختصاص داده است. هدف اصلی مطالعه بررسی منابع رشد تولیدات زراعی کشور می باشد؛ که برای این منظور از رهیافت تابع تولید مرزی فان (1991) که شامل افزایش نهاده های فیزیکی، تغییر فنی و تغییر نهادی است، استفاده گردید. در ضمن جهت آزمون فرضیه نوآوری القایی از رهیافت تابع هزینه بینس ونگر (1974) بهره گرفته شد. دوره زمانی مطالعه شامل سال های 90- 1357 می باشد. بر طبق آزمون ایستایی دیکی- فولر تعمیم یافته، متغیرهای تابع تولید مرزی هم جمع از مرتبه یک بودند و آزمون جوهانسون نشان داد که حداقل دو بردار همگرایی بین این متغیرها وجود دارد. متغیرهای تابع هزینه بر طبق آزمون ایستایی دیکی- فولر تعمیم یافته در سطح ایستا بودند. یافته های حاصل از بررسی منابع رشد تولیدات زراعی نشان داد که از 41/ 3 درصد متوسط رشد سالیانه ارزش تولیدات زراعی کشور، 94/ 85 درصد آن در اثر افزایش نهاده های فیزیکی بوده که سرمایه ماشینی، نیروی کار، زمین و کود شیمیایی به ترتیب با 58/ 39، 97/ 26، 14/ 11 و 17/0 درصد، به ترتیب بیشترین تا کمترین سهم را داشته اند. سهم تغییر فنی و تغییر نهادی نیز از این میزان رشد به ترتیب 8 و 6 درصد بوده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه نوآوری القایی برای زیر بخش زراعت ایران، نشان از سرمایه بر، کاراندوز، زمین بر و کوداندوز بودن تغییر فنی در این زیر بخش دارد. بنابراین با توجه به سهم عمده منابع فیزیکی در بهبود تولیدات زراعی، اتخاذ تدابیر و راهکارهای مناسب جهت ارتقای بهره وری عوامل تولید توصیه می گردد.
شهرزاد نصرتی باب اله حیاتی
داده ها و اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از عملیات میدانی و تکمیل250 پرسشنامه به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای در سطح شهرستان تبریز در سال 1390 جمع آوری شد. نتایج به دست آمده از مرحله اول روش هکمن، نشان می دهد که احتمال مصرف گوشت ماهی توسط خانواده هایی که دارای سطوح پائین درآمدی و کودک خردسال بوده و سطح آگاهی بالایی نسبت به فواید گوشت ماهی و نیز خطرزا بودن مواد مضر غذایی دارند، بیشتر است. افزایش قیمت گوشت قرمز، احتمال خرید گوشت ماهی توسط خانواده ها را افزایش داده و افزایش قیمت گوشت ماهی نیز منجر به کاهش احتمال خرید آن توسط خانواده ها می گردد. همچنین، با افزایش فاصله محل سکونت افراد از فروشگاهی که اقدام به خرید ماهی از آن می کنند، احتمال خرید گوشت ماهی توسط آنها کاهش می یابد، ولی از آنجایی که ضریب نسبت معکوس میل در مرحله دوم، معنی دار نبود، تنها به مدل پروبیت معمولی حاصل از مرحله اول روش هکمن اکتفا شد. در مرحله بعدی، جهت دستیابی به تخمین هایی بهتر از پروبیت معمولی و به دلیل ماهیت ترتیبی تعداد دفعات مصرف گوشت ماهی، مدل لاجیت ترتیبی برآورد گردید، ولی با توجه به نقض فرض رگرسیون های موازی در این مدل، مدل لاجیت ترتیبی تعمیم یافته، جهت بررسی احتمال قرار گرفتن هر خانوار در 4 گروه خانوارهای بدون مصرف ماهی، با مصرف سالانه، مصرف ماهانه و مصرف هفتگی گوشت ماهی، مورد استفاده قرار گرفت. بررسی ضرایب این الگو نشان می دهد که افزایش سن سرپرست خانوار، وجود کودک زیر ده سال و افراد با بیماری های خاص در خانواده، احتمال قرار گرفتن این خانوارها را در گروه خانوارهای با مصرف زیاد، افزایش می دهد. همچنین، مصرف کنندگان در تصمیم گیری برای خرید ماهی، قیمت سایر کالاها را نیز لحاظ می کنند. بر این اساس، با افزایش قیمت گوشت قرمز و تخم مرغ، احتمال قرار گرفتن خانواده ها در زمره ی خانوارهای با مصرف بالاتر افزایش می یابد. با وجود آنکه مصرف پروتئین های آبزیان یکی از اولویت های اساسی در سبد غذایی هر خانوار می باشد، اما ضریب مثبت و معنی دار متغیر تغییرات فصلی حاکی از آن است که خانواده های مورد مطالعه، علاقه ای به مصرف ماهی در فصول گرم سال ندارند. همچنین، با افزایش سطح درآمد ماهانه و بعد خانوار، احتمال مصرف سطوح بالاتر گوشت ماهی نسبت به سطح جاری مصرف، کاهش می یابد.
شهرام جوکار نسب حسین یادآور
هرکشاورز با بروز رفتاری خاص در مواجه با هر پدیده ای بخشی از آن را می سازد و از طرفی شرایط و ویژگی های حاکم بر هر پدیده نیز بخشی از ماهیت رفتار کشاورزان را شکل می دهند. همزمان که فرد محیط را می سازد رفتارش نیز تحت تاثیر محیط است. تغییر شیوه بهره برداری از منابع آب های زیرزمینی به دنبال استفاده از برق وپمپ های برقی به جای موتورهای دیزلی در حال وقوع است. اما به نظر می رسد همه کشاورزان رفتار مناسبی در رابطه با تحول فوق ندارند. درواقع برای بروز یک رفتار متناسب با محیط، نیاز به شناخت ماهیت آن می باشد. پژوهش حاضر در این راستا در دشت وحدت استان فارس در رابطه با تغییر شیوه بهره برداری از منابع آب های زیرزمینی انجام شد. به همین منظور 500 کشاورز دشت وحدت استان فارس که در درون تحول حضوردارند به عنوان جامعه آماری و از طریق فرمول کوکران 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب که اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه جمع آوری گردید و از روش مدل یابی معادلات ساختاری داده ها تحلیل شدند. نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد که متغیرهای سن(93/0-)، تحصیلات(61/0)، سابقه(89/0-)، خانواده گرایی(25/0) و تقدیرگرایی(20/0-) با عوامل فردی، متغیرهای سطح زمین(99/0)، نوع کشت(28/0)، نوع فعالیت(26/0)، میزان آب-خروجی(32/0)، نوع چاه(43/0) و تعداد قطعات زمین(69/0) با ساختار محیط رابطه معنادار دارند. در مورد محتوای-محیط، همزمان که تحت تاثیر متغیرهای سیاست های حمایتی دولت(63/0)، پوشش زمانی(58/0) و سیرزمانی(37/0-) می باشد عامل اصلی در شکل گیری ماهیت رفتار محیطی است. رابطه بین عوامل فردی و ساختار محیط با رفتارمحیطی معنادار نبوده اما رفتارمحیطی با فازهای آگاهی، علاقه، آزمون و اجرا رابطه معنادار دارد. بنابراین فقط تغییرات در فازهای آگاهی علاقه، آزمون و اجرا می تواند واریانس ماهیت رفتارمحیطی را تغییر دهد و ماهیت رفتارمحیطی بیشتر ساخته ی محتوای محیط است. درمورد متغیرهای مربوط به محتوای محیط، سیاست های حمایتی دولت، پوشش و سیرزمانی بیش از سایرین موثر بوده که اعطای تسهیلات کم بهره و طولانی مدت به کشاورزان به عنوان بهترین سیاست حمایتی و همچنین اختصاص یارانه در جهت استفاده از انرژی پاک(برق) وجلوگیری از آلودگی زیست محیطی پیشنهاد می شود. در مورد پوشش زمانی پیشنهاد می شود شرکت مجری طرح، با تجهیز و افزایش نیروهای خود مدت زمان اجرا را به حداقل برساند.
مریم گلباز باب اله حیاتی
بدین منظور از مدل عمومی جاست و پاپ و از داده های سری زمانی20 ساله اقلیمی و اقتصادی بهره گرفته شد. نتایج بررسی آزمون ایستایی دیکی فولر متغیر ها نشان داد که متغیر ها با یکبار تفاضل گیری در سطح پایا شدند.جهت برآورد توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم دیم به ترتیب از شکل کاب داگلاس و ترانسندنتال بهره گرفته شد. نتایج برآورد این توابع حکایت از آن دارد که میزان مصرف کود اوره، بذر، کود فسفات، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار و متوسط سرعت باد در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد گندم دیم استان دارندکه از این بین متوسط حداکثر دمای دوره رشد و متوسط سرعت باد در دوره رشد به عنوان نهاده ریسک افزا شناخته شده اند. همچنین نتایج برآورد توابع عملکرد و ریسک تولید گندم آبی به ترتیب به شکل کاب داگلاس و خطی درجه دوم برآورد گردید. نتایج نشان می دهد که میزان مصرف کود فسفات، بذر، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار، متوسط سرعت باد در دوره رشد و متوسط حداکثر دما در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد دارند. بررسی کشش های تابع ریسک عملکرد گندم آبی نشان می دهد که کود اوره، متوسط حداکثر دما و سرعت باد در دوره رشد اثر منفی بر عملکرد داشته و هر سه این عوامل نهاده ریسک افزا می باشند. توابع عملکرد و ریسک عملکرد ذرت به شکل خطی درجه دوم برآورد گردید که نتایج حاصله نشان می دهد که متغیر های کود شیمیایی، حداکثر و حداقل دمای دوره رشد و بارندگی تجمعی در دوره رشد ذرت اثر معنی داری برعملکرد دارند. متغیر حداکثر دمای دوره رشد و میزان کود مصرفی تاثیر منفی بر عملکرد داشته اند. ضمن اینکه متغیر حداکثر دما و بارندگی تجمعی نیز متغیرهای ریسک کاه می باشند. بر اساس نتایج حاصله می توان عنوان نمود با برنامه ریزی های دقیق و پیش بینی شده و همچنین مدیریت ریسک می توان گامی موثر در جهت کاهش اثرات سوء عوامل تصادفی و قابل کنترل در عملکرد و تولید محصولات زراعی و کشاورزی برداشت.
پروین شعبان زاده حبیب آبادی باب اله حیاتی
امروزه گردشگری راهی مناسب برای پر کردن اوقات فراغت است و با هدف کاهش اثر تنش های روز افزون زندگی متمرکز شهری و صنعتی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عوامل توسعه¬ی پایدار، با ارزش تلقی نمودن سرمایه¬های طبیعی است. پارک جنگلی ناژوان واقع در شهر اصفهان به¬دلیل دارا بودن جاذبه¬های طبیعی خاص و امکانات ویژه از مناطق مهم تفرجی و گردشگاهی کشور می¬باشد. لذا، مطالعه¬ی ارزش تفرجی آن می¬تواند در بیان اهمیت حفاظت، پیش بینی نیازها، رفع کمبودها و توسعه¬ی گردشگری در منطقه موثر باشد. هدف این مطالعه برآورد ارزش تفرجی پارک جنگلی ناژوان واقع در شهر اصفهان با استفاده از دو روش هزینه سفر فردی و ارزشگذاری مشروط می¬باشد. در این راستا، از سه الگوی هزینه سفر فردی، لاجیت و هکمن دو مرحله¬ای استفاده گردید. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه¬ی حضوری با 384 بازدید کننده از منطقه¬ی مذکور در اواخر سال 1392 و اوایل سال 1393 جمع¬آوری گردید. نتایج نشان داد که حدود 78 درصد بازدیدکنندگان، حاضر به پرداخت مبلغی جهت استفاده تفرجی از این پارک جنگلی می¬باشند. در الگوی لاجیت، متغیرهای درآمد ماهیانه¬ی خانوار، میزان ماندن در پارک، رضایت از امکانات پارک و تمایل افراد به عضویت در سازمان حفاظت از محیط زیست دارای اثر معنی دار مثبت و متغیرهای جنسیت، سن، تعداد اعضای خانوار، فاصله تا پارک و مبلغ پیشنهادی دارای اثر معنی دار منفی بر احتمال تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان می¬باشند. میانگین تمایل به پرداخت افراد در الگوهای هزینه سفر فردی، لاجیت و هکمن دو مرحله¬ای به ترتیب 9954، 7910 و 5/7109 ریال و ارزش تفرجی سالانه¬ی پارک جنگلی ناژوان در سه الگوی مذکور به ترتیب 6/8958، 7119 و 55/6398 میلیون ریال برآورد گردید. از آنجا که ارزش تفرجی سالانه محاسبه شده پارک جنگلی ناژوان از هر سه روش مقدار قابل توجهی می¬باشد، لزوم حفاظت، توسعه و بهبود کیفیت و امکانات پارک آشکار می¬شود. لازم به ذکر است که ارزش تفرجی محاسبه شده تنها بیانگر ارزش-های مصرفی بوده و باید به¬عنوان یک کران پایین برای ارزش کل اقتصادی پارک در نظر گرفته شود.
عظیم کرملاچعب باب اله حیاتی
آلودگی هوا یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی جهان در سال های اخیر می باشد. بطوریکه این مسئله در شهرهای بزرگ و مناطق با آب و هوای گرم و خشک به یک معضل زیست محیطی مبدل شده است. در این راستا مطالعه حاضر به ارزش گذاری بهبود کیفیت هوا و برآورد تمایل به پرداخت افراد برای کنترل پدیده گرد و غبار در شهرستان اهواز می پردازد. جامعه آماری تحقیق شامل تمام خانوار های شهرستان اهواز بوده و همچنین اطلاعات لازم با استفاده از تعداد 425 پرسشنامه و از طریق روش نمونه گیری خوشه ایی دو مرحله ایی در سال های 1392 و 1393 جمع آوری گردید. علاوه بر این در این مطالعه به مقایسه دو فرمت پرسشنامه دوگانه دو بعدی و دو گانه یک و نیم بعدی پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مدل برآورد شده بر اساس پرسشنامه دوگانه دوبعدی متغیرهای درآمد، تحصیلات و شاخص آگاهی فرد نسبت به زیان های گرد و غبار تأثیر مثبت و متغیر های سن و مبلغ پیشنهادی تأثیر منفی و معنی داری بر تمایل به پرداخت داشته است. در حالیکه در مدل برآورد شده بر اساس پرسشنامه یک ونیم بعدی، متغیرهای درآمد، تحصیلات، شاخص نگرش های زیست محیطی، شاخص آگاهی فرد نسبت به زیان های گرد و غبار و شغل فرد تأثیر مثبت و متغیر های سن و مبلغ پیشنهادی تأثیر منفی و معنی داری بر تمایل به پرداخت دارد. همچنین بر اساس داده های پرسشنامه دو گانه دو بعدی میانگین سالانه تمایل به پرداخت فرد برای بهبود کیفیت هوا و کنترل پدیده گرد و غبار برابر با 26000 ریال، میانگین تمایل به پرداخت سالانه هر خانوار، 148000ریال و ارزش کل اقتصادی بهبود کیفیت هوا 45563872 هزار ریال می باشد. در حالیکه داده های پرسشنامه دوگانه یک ونیم بعدی نشان می دهد میانگین سالانه تمایل به پرداخت فرد، 56000 ریال، میانگین تمایل به پرداخت سالانه هر خانوار، 391000 ریال و ارزش کل اقتصادی بهبود کیفیت هوا 120374824 هزار ریال می باشد. بنابر نتایج این مطالعه افزایش سطح تحصیلات و آگاهی های مردم نسبت به زیان های ناشی از گرد و غبار، تغییر نگرش ها به سمت حفاظت از محیط زیست و استفاده از نیروهای جوان در مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست از یک طرف و تجدید نظر و بررسی دقیق سیاست های سدسازی در کشور و رایزنی و همکاری با کشورهای همسایه از طرف دیگر می تواند گام مهمی در کنترل پدیده گرد و غبار باشد. همچنین با توجه به نتایج مقایسه فرمت های مختلف پرسشنامه، استفاده از فرمت پرسشنامه یک و نیم بعدی در مطالعات علمی توصیه می شود.
هادی فرنام نیا جواد حسین زاد
ایران یکی از کشورهایی است که در مناطق خشک جهان قرار داشته و آب یکی از مهم ترین عوامل محدودکننده در توسعه کشاورزی و اقتصادی آن به شمار می¬رود. کاهش سفره های آب زیرزمینی و برداشت بی رویه آن باعث گردیده در آینده ای نزدیک آبی برای برداشت بیشتر وجود نداشته باشد. با توجه به اینکه اثرات تخلیه منابع آب زیرزمینی در طول زمان انباشته می¬شود، زمان به عنوان یک متغیر اساسی در حل مسائل بهینه¬سازی برای چنین منابعی مطرح است و استفاده از مدل¬های پویا را برای چنین مواردی ضروری می¬نماید، بر همین اساس در این مطالعه سعی شده است با تبیین یک مدل برنامه ریزی پویا تأثیر افت منابع آب زیرزمینی بر روی درآمد ناخالص کشاورزان و الگوی کشت محصولات عمده در محدوده حوزه آبریز ارومیه در استان آذربایجان¬شرقی (مناطق عجب-شیر، آذرشهر و مراغه-بناب) بررسی گردد. دوره برنامه¬ریزی در این مطالعه 10 ساله در نظر گرفته شده است. برای رسیدن به اهداف مورد نظر در این تحقیق با طراحی 4 سناریوی اصلی که هر کدام از آن¬ها به چند سناریوی فرعی تفکیک شدند ، تأثیر تغییرات اقلیمی، تغییر قیمت آب، سهمیه¬بندی برداشت آب از منابع زیرزمینی و سیاست همزمان تغییر قیمت و مقدار آب بر مصرف آب، الگوی کشت و درآمد کشاورزان در مناطق مورد مطالعه بررسی و تحلیل شد. نتایج اعمال سناریوهای اقلیمی نشان داد که مقدار آب استخراج شده از منابع زیرزمینی برای هر سه منطقه در سال معمولی کاهش یافته که به ترتیب منجر به کاهش 4/5 درصد، 9/1 درصد و افزایش 3/8 درصدی درآمد سالانه کشاورزان در مناطق عجب¬شیر، آذرشهر و مراغه-بناب می¬شود. در شرایط خشک¬سالی¬ برای جلوگیری از کاهش بیش از حد حجم آبخوان، مقدار آب بهره¬برداری شده باید کاهش پیدا کند. نتایج اعمال سناریوهای تغییرات قیمت آب زیرزمینی نشان داد که افزایش قیمت آب منجر به کاهش برداشت آب و بهبود حجم آب آبخوان می¬شود، در این سیاست همراه با کاهش مصرف آب، درآمد سالانه کشاورزان منطقه عجب¬شیر، آذرشهر و مراغه-بناب به ترتیب حدود 47، 41 و 31 درصد کاهش پیدا می¬کند. نتایج اعمال سناریوهای سهمیه¬بندی حاکی از آن است که محدودیت میزان برداشت آب برای مناطق عجب¬شیر، آذرشهر و مراغه-بناب به ترتیب منجر به کاهش 5/37 درصد، 24 درصد و 2/20 درصدی درآمد کشاورزان نسبت به وضعیت موجود می¬شود. نتایج اعمال همزمان سیاست¬های افزایش قیمت آب و کاهش سهمیه نشان داد که ذخیره آبخوان افزایش زیادی داشته اما در عوض درآمد کشاورزان کاهش می¬یابد. در منطقه عجب¬شیر کاهش درآمد نسبت به دو منطقه آذرشهر و مراغه-بناب بیشتر می¬باشد. نتایج تغییرات الگوی کشت نیز نشان داد که با بهبود شرایط اقلیمی مقدار آب مصرفی افزایش پیدا کرده و الگوی کشت از محصولات با نیاز آبی پایین به سمت محصولات با نیاز آبی بالا متمایل شده که این امر باعث افزایش درآمد زارعین می¬شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که برای اکثر سناریوهایی که با کاهش برداشت آب همراه بودند، الگوی کشت از محصولات پیاز، گوجه و سیب¬زمینی (محصولات با نیاز آبی بالا) به سمت محصولات نخود، جو و گندم (محصولات با نیاز آبی پایین) تغییر پیدا کرده و این تغییر الگوی کشت منجر به کاهش درآمد کشاورزان می¬شود. در این راستا از جمله اقداماتی که جهت افزایش درآمد کشاورزان می¬توان انجام داد تعدیل متناسب قیمت محصولات همراه با تغییر قیمت آب می¬باشد. همچنین می¬توان با بهره¬گیری از تکنولوژی¬های آب¬اندوز و افزایش راندمان مصرف آب در حفظ منابع آبی اقدامات مفیدی انجام داد.
ناهید بیرامی محمد قهرمان زاده
اقلیم پدیده ای است ناپایدار که ثبات، پایداری و عملکرد گیاهان زراعی و سازگاری آن ها را تحت تأثیر خود قرار می دهد و چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم بر میزان رشد محصولات کشاورزی اثرگذار است. گندم و جو دیم از محصولات استراتژیک می باشند که همچون سایر محصولات کشاورزی تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم قرار دارند. در این راستا هدف از مطالعه حاضر بررسی اقتصادی اثرات تغییر اقلیم بر عملکرد گندم و جودیم در شهرستان های میانه، مراغه، اهر، تبریز و سراب در استان آذربایجان شرقی می باشد. داده های مورد نیاز به صورت سری زمانی برای دوره زمانی 91-1364 برای پنج شهرستان نامبرده استان آذربایجان شرقی جمع آوری گردید. توابع واکنش اقلیمی در قالب فرم های تابعی انعطاف پذیر ترانسلوگ و درجه دوم و انعطاف ناپذیر (خطی، کاب- داگلاس و ترانسندنتال) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج برآورد توابع عملکرد گندم دیم و جودیم به ترتیب برای شهرستان اهر به شکل کاب- داگلاس و خطی برآورد گردیدند. نتایج بررسی کشش های این دو تابع نشان داد که در این شهرستان گندم دیم نسبت به میانگین دمای دوره رشد و جودیم نسبت به میانگین حداکثر دمای دوره رشد بالاترین واکنش را نشان دادند. جهت برآورد توابع عملکرد گندم دیم و جودیم در شهرستان مراغه برای هر دو محصول از شکل خطی بهره گرفته شد. نتایج برآورد کشش های این دو تابع نشان داد که در این شهرستان گندم دیم نسبت به میانگین رطوبت دوره رشد و جودیم نسبت به میانگین دما در دوره رشد واکنش پذیرتر و حساس تر می باشد. در شهرستان میانه نیز به منظور برآورد توابع عملکرد گندم دیم و جودیم این شهرستان به ترتیب شکل خطی و کاب- داکلاس برآورد گردیده نتایج بررسی کشش های تابع نشان داد که هم گندم دیم و هم جودیم این شهرستان نسبت به میانگین دمای دوره رشد حساس می باشند. در سراب و تبریز نتایج برآورد توابع عملکرد گندم دیم و جودیم برای هر دو محصول به شکل خطی برآورد گردید. نتایج نشان داد که در شهرستان تبریز گندم دیم و جودیم هر دو نسبت به میانگین رطوبت دوره رشد واکنش پذیر می باشند و در سراب گندم دیم نسبت به میانگین رطوبت دوره رشد و جودیم نسبت به متوسط سرعت باد در دوره رشد واکنش پذیرتر و حساس تر می باشند. بر اساس نتایج حاصله می توان گفت که اقلیم و تغییرات آن به شدت عملکرد محصولات را تحت تأثیر خود قرار می دهد. در مقایسه شهرستان های منتخب استان با همدیگر برای این دو محصول می توان به این نتیجه رسید که گندم نسبت به بارندگی تجمعی، میانگین رطوبت و میانگین سرعت باد حساس تر از جودیم می باشد و جو دیم نیز نسبت به میانگین دما در دوره رشد و میانگین حداقل و حداکثر دمای دوره رشد حساس تر از گندم دیم می باشد.
سهیلا نگهبان قادر دشتی
در راستای نیل به خودکفایی و نیز پایداری کشاورزی، یکی از ابزارهای مهم در ارزیابی عملکرد سیستم¬های کشاورزی استفاده از شاخص بهره¬وری عوامل تولید است. در این صورت یک سیستم تولیدی کشاورزی زمانی از لحاظ اقتصادی پایدارتر خواهد بود که بهره¬وری کل آن سیستم نسبت به سیستم دیگر بیشتر باشد. بدین ترتیب به نظر می¬رسد بین پایداری سیستم¬های تولیدی بخش کشاورزی و بهره¬وری عوامل تولید ارتباط وجود دارد. از همین رو هدف این مطالعه پرداختن به رابطه بهره¬وری عوامل تولید با پایداری کشاورزی در مزارع سیب¬زمینی دشت اردبیل می¬باشد، لذا این تحقیق ضمن دادن آگاهی در مورد وضعیت موجود از نقطه نظر بهره¬وری و پایداری در منطقه، می¬تواند راهنمای زارعین و سیاست¬گذاران بخش کشاورزی در برنامه¬ها و اقدامات آتی گردد. جامعه آماری تحقیق شامل سیب¬زمینی¬کاران دشت اردبیل است که در9 دهستان و 88 روستای شهرستان¬های؛ اردبیل و نمین به زراعت این محصول اقدام نموده¬اند. کل جامعه آماری 9414 نفر بوده که برای اجرای تحقیق تعداد 231 نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص¬گردید. داده¬ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش میدانی و با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای نسبتی از کشاورزان در سال زراعی 92-1391جمع¬آوری¬گردید. در این تحقیق از شاخص بهره-وری کل عوامل تولید و بهره¬وری جزئی جهت ارزیابی بهره¬وری عوامل تولید مزارع استفاده شد. میزان پایداری کشت سیب¬زمینی با استفاده از شاخص¬ سنانایاک مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که بیشترین و کمترین مقدار بهره¬وری جزئی به ترتیب مربوط به نهاده زمین و آب می¬باشد. میانگین بهره¬وری کل عوامل تولید واحدهای مورد بررسی 011/0 می باشد بدین ترتیب به طور متوسط در ازای مصرف یک واحد از نهاده کل در مزارع سیب¬زمینی منطقه، 011/0 تن سیب¬زمینی تولید شده است. همچنین نتایج حاصل از رهیافت سنانایاک نشان داد که مزارع منطقه مورد ¬مطالعه به سمت پایداری گرایش دارند. نتایج حاصل از مدل¬های رگرسیونی چند متغیره نشان داد که متغیرهای بهره¬وری کل، بهره¬وری جزئی بذر، بهره¬وری جزئی کار، درآمد زارع، نوع مالکیت زمین، سطح سواد، سطح زیرکشت، سابقه کشت سیب¬زمینی و دانش کشاورزی پایدار بطور جداگانه 25 درصد تغییرات شاخص پایداری را توضیح می¬دهند.
مریم محمدشریفی باب اله حیاتی
با رشد روزافزون جمعیت و صنعتی شدن جوامع بشری، امروزه تغییرات چشمگیری در کاربری اراضی کشاورزی مشاهده میگردد. تغییر کاربری اراضی کشاورزی موجب مرگ تدریجی کشاورزی، کاهش تولید محصولات کشاورزی، تهدید امنیت غذایی و وابستگی به بیگانگان، گسترش بیابان ها و تخریب محیط زیست و افزایش مهاجرت روستائیان به شهر میگردد. از سوی دیگر تشدید استفاده از زمین ممکن است نیاز به سرمایه گذاری های زیاد در بهبود آن برای بازگرداندن حاصلخیزی به زمین داشته باشد. بنابراین جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی امری مهم و ضروری می باشد؛ فلذا انجام تحقیقاتی پیرامون عوامل موثر بر تغییر کاربری زمین بسیار لازم به نظر میرسد. در این راستا مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دزفول پرداخته است. داده های این مطالعه از طریق پژوهش های میدانی و با طراحی و تکمیل 205 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب از بهرهبرداران کشاورزی شهرستان دزفول در سال 1393 و 1394 جمع آوری گردید. از آنجا که متغیر وابسته در این مطالعه از نوع گسسته و به حالت غیر ترتیبی می باشد، جهت رسیدن به هدف از مدل لاجیت ساده و چندگانه استفاده شد و براساس روش حداکثر راستنمایی، برآورد پارامترهای مدل انجام گردید. همچنین برای اولویت بندی عوامل ایجاد کننده تغییر کاربری از دیدگاه کشاورزان از ضریب تغییرات استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل گویه های مورد بررسی نشان می دهد که از دیدگاه کشاورزان اصلاح نشدن مجدد قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها، سود بیشتر سایر بخش ها نسبت به بخش کشاورزی، عدم برنامه ریزی مناسب دولت برای حفظ اراضی کشاورزی از مهم ترین عوامل ایجاد کننده تغییر کاربری اراضی کشاورزی محسوب می شوند. نتایج حاصل از تخمین مدل لاجیت ساده نشان داد که متغیرهای سن، بعد خانوار، مساحت اراضی دارای تاثیر معنی دار و مثبت و متغیرهای تعداد افراد شاغل خانواده در بخش کشاورزی، فاصله اراضی تا مرکز شهر، اجاره بهای زمین، نگرش کشاورزان نسبت به حفظ کاربری اراضی کشاورزی، داشتن شغل اصلی کشاورزی و مرغوبیت و حاصلخیزی اراضی دارای تاثیر معنی دار و منفی بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی می باشند. نتایج برآورد مدل لاجیت چندگانه نشان داد که متغیرهای سن و مساحت اراضی دارای تاثیر مثبت و معنی دار در دو گروه مسکونی و دیوارکشی و تخریب باغات، متغیر تحصیلات دارای تاثیر معنیدار مثبت در گروه تجاری، متغیر درآمد کل سالانه دارای تاثیر معنی دار و مثبت در گروه ویلا، متغیر نگرش کشاورزان نسبت به حفظ کاربری اراضی کشاورزی دارای تاثیر معنی دار و منفی در گروه های مسکونی، ویلا و دیوارکشی و تخریب باغات، متغیر تمایل به مهاجرت دارای تاثیر معنی دار و منفی در گروه مسکونی و تاثیر معنی دار و مثبت در گروه ویلا، متغیر مرغوبیت و حاصلخیزی اراضی دارای تاثیر معنی دار منفی در گروه های تجاری و دیوارکشی و تخریب باغات، متغیر بعد خانوار دارای تاثیر معنی دار و مثبت در تمامی گروه ها و متغیرهای تعداد شاغلین خانوار در بخش کشاورزی، فاصله اراضی تا مرکز شهر ، داشتن شغل اصلی کشاورزی دارای تاثیر معنی دار و منفی در تمامی گروه های تغییر کاربری می باشند. در این راستا اقدامات لازم برای بالا بردن سود بخش کشاورزی، نظارت بیشتر بر اراضی کشاورزی نزدیک به شهر و جلوگیری از گسترش پدیده ی زمین خواری می تواند در کاهش تغییر کاربری اراضی کشاورزی موثر باشد.
زهره عالی فر محمد قهرمان زاده
در طول دهه های اخیر، با توجه به رشد جمعیت و لزوم تأمین امنیت غذایی، فشار بر منابع طبیعی، به خصوص در کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است. بکارگیری بیرویه نهاده های تولید به منظور افزایش عملکرد و در نتیجه تخریب محیط زیست، اهمیت توجه به پایداری کشاورزی را دو چندان کرده است. یکی از الزامات فرایند توسعه پایدار ملی، توجه به ویژگی های منطقه ای با استفاده از مجموعه ای از شاخص های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی می باشد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی پایداری کشاورزی در شهرستان های منتخب استان زنجان می باشد. برای این منظور، شهرستان های زنجان، خدابنده و طارم به لحاظ پایداری کشاورزی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. در این پژوهش، 30 شاخص در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی شناسایی و آمار و اطلاعات متناظر با آن ها برای سه شهرستان منتخب، از موسسات و مراکز آماری مربوطه گردآوری شد. نرمال سازی شاخص ها به روش تقسیم بر میانگین و وزن دهی شاخص ها به روش تحلیل مولفه های اصلی (pca) محاسبه گردید. نتایج وزن دهی شاخص ها حاکی از آن است که در بعد اجتماعی، شاخص آموزش زنان روستایی، در بعد اقتصادی، شاخص های نرخ مشارکت اقتصادی، عملکرد تولیدات زراعی و بهره وری نیروی کار و در بعد زیست محیطی، شاخص های سهم خاک ورزی حفاظتی، سیستم های آبیاری تحت فشار و تراکم زراعی بیشترین اهمیت را داشتند. نتایج نشان داد که شهرستان طارم در ابعاد اجتماعی و اقتصادی و شهرستان زنجان در بعد زیست محیطی پایدار بودند. همچنین شهرستان طارم به لحاظ پایداری کل در رتبه اول قرار داشت. نتایج مقایسه میانگین شاخص های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در شهرستان های منتخب با استفاده از تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که تفاوت بین میانگین های شاخص های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در شهرستان های زنجان، خدابنده و طارم از لحاظ آماری معنی دار می باشند. مقایسه میانگین همچنین برای پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در بین شهرستان های منتخب انجام شد، نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین های پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در شهرستان های زنجان، خدابنده و طارم وجود دارد. توجه مسئولان استانی و منطقه ای به اولویت سیاست گذاری ها و راهبردهای کشاورزی پایدار در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی می تواند سودمند باشد.
مهرداد مجتهدی قادر دشتی
تغییر بافت فرهنگی ایران در دهه های گذشته، مصرف گرایی جامعه، تبدیل زمین های کشاورزی استان ها به غیر کشاورزی، واردات بی رویه، عدم حمایت مناسب دولت ها از کشاورزان و مسائلی از این دست، باعث گسترش بیکاری در مناطق روستایی شده است و همچنین به دلیل عدم اتخاذ سیاست های مناسب، نیروی شاغل بخش کشاورزی روستاها به سایر فعالیت ها (صنعتی، خدماتی، دولتی) منتقل گردیده است. در استان آذربایجان شرقی نیز، سهم اشتغال بخش کشاورزی تقریباً روندی نزولی داشته است؛ به نحوی که این سهم از 1/29 درصد در سال 1380 به 19 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی عوامل موثر بر تنوع درآمدی خانوارهای روستایی بخش آبش احمد شهرستان کلیبر می باشد. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از سرپرستان 200 خانوار روستایی منطقه مورد نظر جمع آوری شد. متغیر وابسته در مطالعه حاضر از نوع متغیر گسسته و به حالت غیر ترتیبی می باشد. با توجه به ماهیت متغیر وابسته، جهت نیل به هدف تحقیق از مدل لاجیت چندگانه بهره گرفته شد. نتایج آمار توصیفی حاکی از آن است که 59 درصد از خانوارهای نمونه گیری شده به شغل کشاورزی و 41 درصد از آن ها به مشاغل غیر کشاورزی مشغول اند. در بین خانوارهای که مشاغل غیر کشاورزی انجام می دهند، 7/31 درصد در گروه شغلی دولتی، 28 درصد در گروه شغلی خوداشتغالی و 3/40 درصد در گروه شغلی دستمزدی می باشند. نتایج آزمون هاسمن نشان داد که گروه های شغلی مستقل از هم بوده و لذا می توان از مدل لاجیت چندگانه استفاده نمود. همچنین با استفاده از آزمون های نسبت راستنمایی و والد مشخص گردید که امکان ترکیب گروه های شغلی وجود ندارد. نتایج حاصل از برآورد الگوی لاجیت چندگانه و اثرات نهایی متغیرها نشان داد، متغیرهای تحصیلات سرپرست خانوار، متوسط درآمد خانوار، سهم درآمد متفرقه، قابلیت گردشگری منطقه و استفاده از یارانه نهاده ها اثر منفی و متغیرهای تنوع دام و حضور در کلاس ترویجی کشاورزی اثر مثبتی بر احتمال پرداختن به شغل کشاورزی دارد. ضمن اینکه در مجموع متغیرهای تنوع دام، سهم درآمد متفرقه، قابلیت گردشگری منطقه، حضور در کلاس ترویجی، تحصیلات سرپرست خانوار، متوسط درآمد و استفاده از یارانه نهاده های کشاورزی، بر احتمال پرداختن به شغل های دولتی، دستمزدی و خوداشتغالی تأثیر معنی داری نشان دادند.
مرضیه منافی ملایوسفی باب اله حیاتی
چکیده ندارد.
طاهره خادم بلدی پور باب اله حیاتی
چکیده ندارد.