نام پژوهشگر: سید حسام الدین ذگردی
فاطمه محقر سید حسام الدین ذگردی
هدف: ارتباط تنگاتنگ موجود میان سرمایه های دانشی و مفاهیمی مانند نوآوری، سازمان های یادگیرنده، عملکرد، بهره وری و سایر مولفه های کلیدی رقابت و حیات سازمانی دلیلی بر استفاده روزافزون از سرمایه های دانشی در سازمان های گوناگون می باشد. ازاینرو موضوع جدیدی که در حال حاضر در سرتاسر جهان مورد بررسی قرار گرفته است، مدیریت و درک اهمیت سرمایه های دانشی در روند کسب و کار می باشد. از طرفی با توجه به اینکه مدیریت بهتر در گرو سنجش مناسب تر است لذا در این پژوهش به بررسی نحوه تاثیر سرمایه های دانشی بر عملکرد شرکت های گروه فناوری اطلاعات و ارتباطات (it,ict) عضو پارک فناوری پردیس پرداخته شده است. استراتژی، رویکرد و روش تحقیق: در این تحقیق ابتدا با رویکرد مطالعه کیفی و با استفاده از ادبیات موضوع مولفه های سرمایه دانشی، معیارهای ارزیابی عملکرد و شاخص های سنجش آنها در حوزه it و ict شناسایی شده و سپس از طریق تحقیق پیمایشی و برگزاری جلسات طوفان فکری و انجام مصاحبه های باز شاخص های شناسایی شده نهایی شده و مورد تایید قرار گرفتند. سپس برای ارزیابی داده ها، بررسی روابط بین متغیرها و تاثیر سرمایه دانشی بر عملکرد سازمانی تحقیق کمی و روش رگرسیون مورد استفاده قرار گرفته است. لازم به ذکر است جهت سنجش سرمایه های دانشی از روش های کارت امتیازی و به منظور سنجش عملکرد از روش کارت امتیازی متوازن و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج: نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان می دهد که سرمایه دانشی بر عملکرد سازمانی و عملکرد یادگیری و رشد بی تاثیر بوده اما بر عملکردهای مشتری و فرآیندهای کسب و کار تاثیر مثبت و معنادار و بر عملکرد مالی تاثیر منفی و معنادار دارد. همچنین نتایج در خصوص تاثیر مولفه های سرمایه دانشی بر عملکرد سازمانی و معیارهای آن بدین شرح است: هیچ یک از اجزاء سرمایه دانشی بر عملکرد سازمانی و عملکرد یادگیری و رشد تاثیرگذار نمی باشند، سرمایه انسانی بر عملکرد مشتری تاثیر منفی و معنادار دارد، سرمایه همکاری ها و روابط بر عملکردهای مشتری و فرآیندهای کسب و کار تاثیر مثبت و معنادار و بر عملکرد مالی تاثیر منفی و معنادار دارد.
سجاد انزابی زاده سید حسام الدین ذگردی
مفهوم زنجیره تامین پاسخی است به تلاش برای رقابت بهتر در بازار پر تنش امروز. با این پیش فرض منطقی که بهینه سازی کلی جوابی بهتر از بهینه سازی های محلی تولید می کند، مدیریت زنجیره تامین در تلاش است با افزایش همکاری میان شرکت های همکار، تصمیم گیری های بهتر و پاسخ های سریع تر به نیازهای بازار را برای آنها به ارمغان آورد و سهم بازار و سود بیشتر عایدشان سازد. از جمله عواملی که این تلاش را به مخاطره می اندازند، تعارض میان و درون اعضای یک زنجیره تامین است. تعارض را می توان نوعی عدم هماهنگی و همکاری میان دو یا چند عضو دانست. دلایل مختلفی برای بروز تعارض در ادبیات بر شمرده شده است، از جمله کمبود منابع، تلاش اعضا برای دستیابی به سود بیشتر بدون توجه به سایر همکاران و .... فارغ از علت رخداد تعارض، تعارض ممکن است به اختلال در زنجیره تامین منجر شود، که در این صورت آن را تعارض آشکار می نامیم. در تعارض آشکار، فعالیت زنجیره تامین به صورت بخشی یا کلی مختل می شود و در نتیجه عملکرد زنجیره تامین را کاهش می دهد. این پایان نامه با استفاده از شبکه های پتری سطح بالا و ارائه رویکردی ماژولار، ابزاری مناسب برای مدل سازی زنجیره های تامین و شناسایی تعارض در آنها از طریق تشخیص اختلالات ارائه نموده است. در این روش، بلوک های سازنده فرایندهای تجاری و تولیدی ساخته می شوند. سپس با ترکیب این بلوک ها زنجیره تامین با دقت و سطح جزئی شدن مورد نیاز مدل می گردد. با تنظیم شرایط اولیه مناسب، وضعیت فعلی زنجیره تعریف شده و با اجرای مدل اختلالات احتمالی شناسایی می گردند. نتایج حاصل از به کارگیری این ابزار در یک زنجیره تامین واقعی نشان داد که این ابزار می تواند تعارضات آشکار را در قالب اختلالات داخلی و خارجی شناسایی کند، اما در زمینه تعارضات پنهان قابل استفاده نیست.
مجید اسکندرپور سید حسام الدین ذگردی
نظر به اهمیت روزافزون لجستیک معکوس، در این پایان نامه طراحی شبکه لجستیک معکوس برای خدمات پس از فروش مورد بررسی قرار گرفته است. شبکه ارائه شده پنج سطحی، چند محصولی، چند هدفه و minlp است. این شبکه در دو سطح استراتژیک و تاکتیکی به تصمیم گیری می پردازد. در سطح استراتژیک تصمیماتی مانند مکان، ظرفیت و سطح تکنولوژی اتخاذ می گردد و در سطح تاکتیکی نیز مدت زمان نگهداری محصولات تعیین می گردد. نظر به نزدیک شدن مدل به دنیای واقعی و همچنین برآورده ساختن شاخص های پیاده سازی لجستیک معکوس مانند افزایش سطح رضایت مشتریان و آگاهی مشتریان نسبت به مسائل زیست محیطی، اهداف متضادی همچون سطح سرویس به مشتریان و کاهش آلایندگی محیط زیست لحاظ شده است. از جمله متغیرهای تصمیم مدل می توان به تعیین سطح ظرفیت وتعیین سطح تکنولوژی تسهیلات احیاء و مدت زمان نگهداری محصولات در مراکز جمع آوری اشاره کرد. برای حل مدل پیشنهادی از روش جستجوی همسایگی متغیر موازی جهت جستجوی فضای جواب، جستجوی همسایگی نزولی به عنوان جستجوی محلی، روش وزن دهی تصادفی برای یافتن نقاط ناچیره و از الگوریتم الویت دهی جهت رمزگذاری و رمزگشایی جواب ها استفاده شده است. در نهایت نیز روش پیشنهادی با یکی از روش های کارای موجود در ادبیات مقایسه گشته است. نتایج مقایسات حاکی از برتری روش پیشنهادی در دو بعد کیفیت جواب و زمان حل می باشد.
هدی داورزنی سید حسام الدین ذگردی
طی دو دهه اخیر در پی مفاهیمی چون جهانی شدن، معادلات حاکم بر زنجیره های تامین تغییرات بسیاری کرده است و مدیران با شرایط ناشناخته تر و ریسک های جدیدی روبرو می شوند که لازم است خود را برای مدیریت فعال و موثر آنها آماده سازند. گروه مهمی از ریسک های پیشروی زنجیره های تامین، گروه ریسک های اختلال در زنجیره تامین هستند که منجر به قطع جریان مواد در زنجیره و چه بسا منجر به عدم توانایی در ارائه محصول نهایی زنجیره می شوند. تمرکز اصلی این رساله بر مدیریت اختلالهای زنجیره تامین است که در این راستا با تکیه بر چارچوبهای پذیرفته شده در ادبیات، این رساله ساختاری سلسله مراتبی برای مدیریت این مشکل در سه سطح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی ارائه داده است. هدف اصلی دو سطح اول ارائه چارچوبی برای شناسایی و پیشنهاد راهکار برای مدیریت اختلال است که در سطح عملیاتی وارد فاز اجرا و پیاده سازی می شود. این تحقیق براساس رویکرد abductive انجام شده است و در کلیه مراحل با استناد به ادبیات و استخراج و بهره گیری از صنعت مورد مطالعه غنی شده است. براساس مراحل طی شده در سطح استراتژیک، اختلال تحریم ریشه ای ترین اختلال در زنجیره مورد مطالعه شناخته شده است که اثرات همه جانبه آن از طریق شبکه پتری و شبکه های علی-معلولی در دو سطح اول مورد واکاوی قرار گرفته است تا به راهکار عملی قابل پیاده سازی مدلسازی شده در سطح سوم برسد. در این سطح یک مدل بهینه سازی ریاضی برای پیکربندی مجدد زنجیره تامین با هدف کاهش اثرات اختلال معرفی شده است. هدف اصلی این مدلسازی تعیین سیاست تامین مناسب به منظور کاهش اثرات مختل شدن فرایند تامین است که سه سیاست تک، دو و سه منبعی را مورد بررسی قرار می دهد. مدل ارائه شده برای تعیین سیاست تامین هفت قطعه مورد استفاده قرار گرفته است و نتایج حاصل از آن براساس فاکتورهای هزینه ای و احتمال رخداد اختلال تحلیل شده است. براساس مدل پیشنهاد شده برای بازپیکربندی زنجیره تامین متوسط هزینه مورد انتظار تامین قطعات بررسی شده، به طور متوسط 7.65% کاهش یافته است و مهمتر از آن زنجیره تامین به دلیل افزایش انعطاف پذیری در برابر اختلال تامین ناشی از تحریم آماده می شود و توانایی پاسخگویی به اختلال در آن افزایش می یابد. از آنجا که پیش فرض اصلی این مدلسازی تخمین احتمال رخداد تحریم است، در بخش انتهای رساله، روشی برای تخمین این مقدار نیز پیشنهاد شده است.
امیرحسین خسروجردی سید حسام الدین ذگردی
چکیده برق و برق رسانی در کشور ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بسیاری از فعالیت های اقتصادی کشور به آن وابسته می باشد. صنعت برق یک زیر ساخت حیاتی است و هرگونه پیشرفت در زمینه زیرساخت های حیاتی می تواند به رشد کشور در عرصه های اقتصادی و صنعتی کمک بسیاری نماید. از سوی دیگر عدم توانمندی در تامین برق و حفظ پایایی شبکه می تواند منجر به صدمات جبران ناپذیری در عرصه امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور شود. از این رو در این تحقیق هدف اصلی ارائه مدلی است که بتواند علاوه بر تعیین پخش بار بهینه شبکه انتقال و فوق توزیع و برنامه تولید نیروگاهها به بررسی حوادث شبکه انتقال برق کشور و تحلیل نتایج حاصل از وقوع آن ها بر پایایی شبکه بپردازد. نتیجه این موضوع ارائه مدل بهینه سازی استوار شبکه زنجیره تامین پایا خواهد بود. شرکت برق منطقه ای تهران به عنوان مطالعه موردی در این کار انتخاب شده و برای حل مدل نیز از داده های واقعی مربوط به شش ماهه اول سال 1389 استفاده شده است. برای تعیین سناریوهای مورد بررسی در این مدل از دستوالعمل های ویژه بهره برداری و سناریوهای مورد اشاره در آن استفاده شده است و مجموعا 9 مدل در این تحقیق مورد حل و تحلیل قرار گرفته است. برای حل هر یک از 9 مدل مورد بررسی در این تحقیق از نرم افزار lingo 9.0 استفاده شده است. نتایج حاصل از اجرای مدل علاوه بر تعیین پخش بار شبکه انتقال و فوق توزیع، برنامه تعمیرات نیمه اساسی نیروگاهها و برنامه تولید نیروگاهها نشان دهنده میزان تاثیر حوادث بر پایایی شبکه، میزان خاموشی ها و رتیبه بندی حوادث می باشد. در پایان نیز در دو بخش به اعتبارسنجی مدل ارائه شده پرداخته شد. در بخش اول نتایج حاصل از بررسی حوادث شبکه با آمارهای مربوط به حوادث بزرگ شبکه مورد مقایسه قرار گرفت. این مقایسه نشان داد که نتایج حاصل از مدل با آمارهای واقعی مربوط به حوادث شبکه بسیار به یکدیگر نزدیک می باشند. در بخش دوم نیز نتیج حاصل از حل مدل برای تعیین پخش بار و برنامه تولید نیروگاهها با دک شبکه مربوط به تاریخ 12 شهریور ماه 1389 ساعت 20:58 از نظر تابع هزینه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از این بخش نیز نشان دهنده عملکرد بسیار خوب مدل می باشد. کلید واژه ها: طراحی زنجیره تامین، بهینه سازی استوار زنجیره تامین، پایایی شبکه، بهینه سازی تحت شرایط عدم قطعیت
محمد سعادت شعاع سید حسام الدین ذگردی
با ظهور تکنولوژیهای جدید و امکان رقابت در سطح جهانی، محیط بازار در بسیاری از صنایع نسبت به هر زمانی در گذشته بسیار رقابتی تر شده است. سازمانها به طور فزاینده اهمیت مدیریت ارتباط با مشتریان خود را تشخیص داده و بسیاری از آنها به crmبه منظور خدمت دهی بهتر به مشتریان و تسهیل ایجاد رابطه های نزدیکتر با آنها روی آورده اند. از طرفی تشخیص مشتریان با ارزش و مدیرت آنها به موضوع مهمی تبدیل شده است. در دنیای امروز، بازار کسب و کاری به صورت شبکه ای پیچیده از روابط ارزشی ملموس و ناملوس می باشد که شناسایی و مدیربت بهینه آنها به موضوع مهمی تبدیل شده است. زیرا اگر این روابط به صورت بهینه مدیریت نشوند می تواند ضرر زیادی به سازمان برساند و از طرفی اگر این روابط به درستی شناسایی و مدیریت شوند می توانند سود هنگفتی را با کمترین هزینه نسیب سازمان کنند. در این تحقیق سازمان مورد نظر که کانون یا قلب تپنده شبکه می باشد، و همچنین مشتریان سازمانی آن بررسی شده اند، و مدلی برای تبیین استراتژی مشتری برای پیاده سازی crm در شرکت صبا ارائه شده است. و در ادامه با توجه به خصوصیات کانون و مشتریان آن و همچنین سیاست سازمان مدل مورد نظر پیاده سازی شده است. برای این کار ابتدا، مشتریان سازمانی کانون، بر اساس ارزشی که برای کانون دارند (clv) بخش بندی شده و سپس شبکه ارزش میان بخش های مختلف مشتریان سازمانی کانون پیاده سازی می شود. با پیاده سازی شبکه ارزش میان بخش های مختلف مشتریان سازمانی کانون، کانون می تواند برنامه های مناسب بازاریابی را برای مدیریت مسیرهای ارزشی طراحی کرده و بوجه مناسبی را برای هر مسیر تخصیص دهد.
مهدی گروسی سید حسام الدین ذگردی
افزایش توان رقابت پذیری، یکی از عوامل مهم ماندگاری و بقای شرکت ها محسوب می شود و این امر جز از طریق ارتقاء بهره وری امکان پذیر نخواهد بود. افزایش مستمر بهره وری سازمان امری حیاتی محسوب می شود و نخستین مرحله بهبود بهره وری، سنجش و اندازه گیری است. در راستای سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1?0?، صنعت خودرو به عنوان پیشتاز و لکوموتیو صنعت کشور از طریق ایجاد توانمندی ها و قابلیت های علمی، فنی و … می تواند در دستیابی به چشم انداز کشور ایفای نقش نماید. در این تحقیق، بهره وری شرکت های خودرو ساز واقع در شهرک های صنعتی استان همدان با استفاده از روش dea اندازه گیری و با هم مقایسه شده اند. به منظور استفاده از مدل، ورودی های نهایی، ماشین آلات، دستمزد مستقیم و هزینه های سربار با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی انتخاب شده اند و خروجی ها نیز محصول(فروش خالص) و سایر درآمدها در نظر گرفته شده اند. در بین مدل های مختلف dea ، مدل bcc ورودی محور جهت اندازه گیری بهره وری در نظر گرفته شده است. برای اندازه گیری بهره وری از نرم افزار dea-solver استفاده شده و به خاطر حصول اطمینان از خروجی های نرم افزار، معادلات برنامه ریزی خطی مدل فوق نوشته شده و با نرم افزار lindo حل شده و انطباق خروجی ها با نرم افزار تأیید شده است. در نهایت، تحلیل حساسیت جهت بررسی ورودی های تعریف شده با تحلیل سلسله مراتبی، مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه حاصل از رتبه بندی واحدها، برای واحدهای ناکارا می تواند شروع برنامه ریزی برای برنامه های بهبود باشد و برای این واحدها افزایش بهره وری می تواند به عنوان اهداف کوتاه مدت، میان مدت و حتی بلند مدت تعریف شود.
ابراهیم رضایی نیک سید حسام الدین ذگردی
اغلب پروژه ها در یک محیط پویا و پیچیده اجرا می شوند به نحوی که عدم قطعیت و ریسک جزء ویژگیهای ذاتی آنها می باشد. هدف مدیریت ریسک پروژه، به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت پروژه، افزایش احتمال موفقیت پروژه می باشد و اینکار از طریق شناسایی و ارزیابی نظام مند ریسکها، ارائه روشهایی جهت مدیریت تهدید ها و کاهش یا حذف آنها و حداکثرسازی فرصت ها صورت می گیرد. از طرفی در زمانبندی پروژه، به عنوان بخش دیگری از فرآیند مدیریت پروژه، سعی می شود فعالیتها به گونه ای برنامه ریزی شوند که ضمن برآورده ساختن محدودیتهای پیش نیازی و منابع، تابع هدف مورد نظر بهینه گردد. دراغلب تحقیقات، مدیریت ریسک و زمانبندی بطور مجزا مورد بررسی قرار می گیردکه باعث کاهش اثربخشی آنها درپروژه های واقعی می شود. در این تحقیق رویکردی یکپارچه ارائه می گردد که "مدیریت ریسک" و"زمانبندی در شرایط عدم قطعیت" در تعامل بایکدیگر می باشند. بررسی ادبیات موضوع نشان می دهد، علی رغم تحقیقات متعدد، هنوز کمبود های مختلفی در حوزه ارزیابی ریسک و انتخاب پاسخ ها وجود دارد. در روشهای کلاسیک، ارزیابی ریسکها ی پروژه بر اساس دو معیار احتمال وقوع و تاثیر آنها انجام می شود ولی این معیارها به تنهایی بیانگر تمام جنبه های ریسک نمی باشند. ضمن اینکه در دنیای واقعی بین معیارهای مختلف وابستگی وجود دارد. علاوه بر این، اغلب مطالعات مرتبط با ارزیابی و انتخاب اقدامات کاهش ریسک مدلهای مفهومی هستند که شامل بررسی تاثیرات عدم قطعیت بر پروژه ها و تعیین استراتژیهای کلی برای کاهش سطح ریسک می باشند. با هدف رفع کاستی های مذکور، در این تحقیق یک ساختار سلسله مراتبی برای ارزیابی ریسک پروژه پیشنهاد گردیده که وابستگی بین معیارها را در نظر می گیرد. در این ساختار ابتدا معیارها توسط فرآیند تحلیل شبکه ای در محیط فازی مورد ارزیابی قرارگرفته و وزن آنها تعیین می شود. در مرحله بعد، رتبه بندی ریسکها توسط الگوریتم تاپسیس در محیط فازی انجام می شود. همچنین یک چارچوب کاربردی برای ارزیابی و انتخاب پاسخ ریسکها پیشنهاد می شود که ساختار شکست کار، رخدادهای ریسک، اقدامات کاهش ریسک، ریسکهای ثانویه و تاثیرات آنها را بطور صریح با یکدیگر مرتبط می نماید. مساله در قالب یک مدل بهینه سازی چندهدفه مدلسازی گردیده و ضرایب تابع هدف مربوطه از طریق رویکرد اولویت بندی فازی تعیین شده است. جهت حل مدل، روشهای دقیق و ابتکاری پیشنهاد گردیده است. در نهایت، از خروجی های مدل مدیریت ریسک در ایجاد مدل زمانبندی استوار استفاده می گردد. به منظور اعتبارسنجی مدلها، یک مطالعه موردی در پروژه های نیروگاهی ایران انجام شده است. بر اساس نتایج کسب شده، علی رغم مبهم و غیر دقیق بودن داده های مرتبط با ریسک پروژه ها، مدلهای پیشنهادی برای مسائل دنیای واقعی مناسب بوده و اجرای آنها منجر به بهبود قابل توجه زمان، هزینه و کیفیت پروژه می گردد.
شکیبا عنایتی سید حسام الدین ذگردی
در این پژوهش، مسئله ی تعیین اندازه انباشته در یک شبکه تامین چند سطحی مورد بررسی قرارگرفته است. فرض می شود بیش از یک واحد مستقل اقتصادی در شبکه موجود است و هر یک به منافع شخصی خویش می اندیشد و اطلاعات محرمانه ی هزینهای به اشتراک گذارده نمی شود. تقاضای محصولات نهایی فازی فرض شده است. مدل این مسئله با این فرض توسعه داده شده است که سطح سرویس دهی مشخص و از پیش تعیین شده ای برای تسهیل تولیدکننده ی کالا یا کالاهای نهایی مدنظر است. برای تامین چنین انتظاری از محدودیت اندازه ی اعتبار سطح سرویس دهی استفاده شده است. مدل این مسئله به کمک رویکرد برنامه ریزی شانسی مبتنی بر تئوری اعتبار فرموله بندی شده است. سپس، مکانیسم مذاکره ی خودکار saccp جهت هماهنگی تولید غیرمتمرکز ارائه و مورد ارزیابی قرارگرفته است. این مکانیسم بر مبنای الگوریتم sa و برنامهریزی شانسی بنا نهاده شده است. فضای فازی با استفاده از شبیه سازی فازی به صورت قطعی درآمده و از پیمانه ی اعتبار استفاده شده است. این مکانیسم برای مسئله تعیین اندازه انباشته چندسطحی بدون محدودیت ظرفیت (mlulsp) بهکارگرفته شده است. مذاکره ی خودکار توسط یک عامل واسطه ی بیطرف و نرخ پذیرش اجباری قراردادهای پیشنهادی توسط عوامل مذاکره برای 52 نمونه مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج عددی حاکی از آن است که مکانیسم مذاکره ی خودکار ارائه شده برای برنامه ریزی غیرمتمرکز نزدیک به نتایج به دست آمده از برنامهریزی متمرکز است. همچنین با افزایش تسهیلات مستقل و کالاها در شبکه تامین تاثیر عدم قطعیت در فضای تصمیم گیری با استفاده از اندازه اعتبار تابع هدف به سادگی مشهود است.
فائزه دارابیان امیر البدوی
از ابتدای به کار گیری فناوری اطلاعات در سازمان ها یکی از مسائل مورد توجه پژوهشگران میزان تاثیر استفاده از تکنولوژی اطلاعات بر بهره وری سازمان است. محققان در تحقیقات خود به وجود رابطه مشخصی میان سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات و بهره وری سازمان پی نبرده اند . این مساله به "پارادوکس بهره وری" معروف شده است.آنها با رویکرد های مختلفی به بررسی دلایل ایجاد پارادوکس بهره وری پرداخته اند.یکی از این رویکرد ها رویکرد مکملی است. این رویکرد معتقد است در صورتی سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات به بهره وری بالا منجر شده و ارزش آفرین خواهد شد که در کنار آن مجموعه ای از سرمایه گذاری های مکمل توسط سازمان انجام گرفته باشد. این تحقیق نقش عوامل مکمل توجه به زیرساخت های سازمانی،استراتژی، موانع موجود در راه پیاده سازی it ، میزان نوآوری مدیران میانی و ارشد، چگالی اطلاعات زنجیره ارزش و محصول و میزان پویایی محیطی به عنوان متغیرهای تعدیلی و عوامل مهندسی مجدد فرایندها و مدیریت دانش به عنوان متغیرهای واسطه ای در مراکز تحقیقاتی(به طور خاص در دانشگاه صنعتی مالک اشتر به عنوان مطالعه موردی) مورد بررسی قرار گرفته است.برای این منظور پس از مرور ادبیات و انجام مصاحبه های تخصصی کیفی ، مدل تحقیق را ارائه نموده و از طریق انتشار پرسش نامه در میان اعضای جامعه آماری ،داده ها و اطلاعات لازم برای تست فرضیات را جمع آوری نموده ایم.پس از این مرحله با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی به بررسی تاثیر تعدیلی و روش مدل یابی معادلات ساختاری به بررسی تاثیر واسطه ای متغیرهای تحقیق پرداخته ایم.تاثیر تعدیل گری و واسطه گری کلیه متغیرهای فوق الذکر در سازمان مورد مطالعه مورد تایید قرار گرفت.نتایج حاصله نشان می دهد برای آنکه در سازمان های تحقیقاتی سرمایه گذاری در it به افزایش عملکرد منجر گردد یک شرط لازم و کافی بکارگیری فناوری اطلاعات در راستای بهبود فرایندها و مدیریت دانش موجود در سازمان است.همچنین با افزایش توجه به متغیرهای تعدیلی بیان شده و بهبود در وضعیت آنها ،بهره وری حاصل از it نیز در مراکز تحقیقاتی بیشتر خواهد شد.
حامد کیان مهر سید حسام الدین ذگردی
تعیین و برآورد قیمت زمین صنعتی در شهرک های صنعتی از اهمیت زیادی برای برنامه ریزان وتصمیم گیران برخوردار است. این برآورد به ویژه اگر سهم عوامل تاثیرگذار در ارزش زمین را به خوبی منعکس نماید، می تواند در برنامه ریزی و تصمیم گیری در بسیاری از سیاست های شهری، منطقه ای و کشوری مورد استفاده قرارگیرد. از آنجا که شکوفایی بخش صنعت مهمترین عامل در سرانه تولید ملی است و افزایش اشتغال را به همراه خواهد داشت، و نیز زمینه توسعه پایدار و متوازن را در کشور فراهم می سازد، لذا مسئولین دولتی می بایست با به کارگیری سیاست ها و سازوکارهای مناسب، سعی در ایجاد بستر لازم برای سرمایه گذاری صنعتی در راستای توسعه متوازن کشور داشته باشند. شهرک ها و بطور مشخص زمین صنعتی بعنوان مهمترین عوامل، نیازمند مطالعه می باشد که این تحقیق ابتدا سعی در بررسی و شناسایی عوامل موثر بر قیمت زمین صنعتی و سپس عوامل اصلی تغییرات در قیمت را دارد. بدین منظور با توجه به روش های مختلف در برآورد قیمت زمین، بعلت ناهمگن بودن زمین صنعتی بعنوان یک کالا و تاثیر ویژگی های زمین بر قیمت آن، از تابع هدانیک استفاده شده است. به منظور برآورد قیمت زمین صنعتی با بهره گیری از مدل های خطی، نیمه لگاریتمی و لگاریتمی دوبل تابع هدانیک، تاثیر هر کدام از ویژگی های مختلف زمین صنعتی بالاخص ویژگی های محیطی و محلی آن بر قیمت نهایی، در منطقه مورد مطالعه (استان قزوین) مورد بررسی قرارگرفته و سازگارترین مدل از حالت تابع هدانیک بر اساس یافته های این تحقیق، مدل لگاریتمی دوبل معرفی گردیده است. داده های این مطالعه از پرسشنامه ی ارزش و رتبه گذاری ترجیحات انتخاب زمین صنعتی، از میان اشخاص فروشنده/خریدار قطعات زمین صنعتی جمع آوری و استخراج گردیده است.
حامد دهقان محمد رضا امین ناصری
انرژی از اهمیت حیاتی در زندگی بشر برخوردار است. از میان انواع انرژی در جهان، انرژی الکتریکی خصوصیات خاصی دارد که تقریباً هر لحظه با زندگی همه شهروندان سرو کار دارد. در این میان سیستم توزیع و فوق توزیع به دلیل ارتباط نزدیک به مشترک ها اهمیت ویژه ای در برق رسانی دارد. با توجه به افزایش روز افزون نیاز مصرف برق، ممکن است سیستم فعلی قادر به جواب گوئی نیازهای جدید نباشد و نیاز به توسعه شبکه احساس شود، هدف برنامه ریزی شبکه قدرت، اطمینان از پاسخگویی شبکه به افزایش تقاضای برق به صورت کارا و اقتصادی، می باشد. که این مهم به وسیله طراحی و ساخت پست ها و فیدرهای جدید انجام می گیرد. برای طراحی شبکه توزیع باید در مرحله اول حداکثر بار برای سال افق تعیین شود در مرحله بعد مکان و ظرفیت پست ها (توزیع و فوق توزیع) تعیین شود مشروط بر اینکه که همه ی مصرف کنندگان تغذیه گردند و هزینه (احداث شبکه و هزینه تلفات) به حداقل برسد و محدودیت های فنی (افت ولتاژ، ظرفیت پست ها و فیدرها و...) رعایت شوند. در حال حاضر تعیین محل و ظرفیت پست های فوق توزیع توسط واحد برنامه ریزی شرکت های برق منطقه ای انجام می گیرد و برخی مواقع به دلیل جایابی نامناسب، باعث به وجود آمدن هزینه های غیر لازم می شود. در میان تحقیقات انجام شده در این زمینه کاستی هایی نظیر، تقریب های بعضاً نابجا، در نظر نگرفتن هزینه های ثابت و یا متغیر در بعضی از مطالعات و یا در نظر نگرفتن برخی محدودیت ها مانند افت ولتاژ وجود دارد. مطالعات ادبیات موضوع نشان می دهد که پژوهش های انجام شده در این زمینه مکان یابی پست های توزیع را در نظر گرفته اند و پست های فوق توزیع در نظر گرفته نشده است. در این تحقیق توسعه شبکه انتقال ناحیه شمال غرب شرکت برق منطقه ای تهران به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است؛ که در حال حاضر شامل 38 پست فوق توزیع و 3941 پست توزیع می باشد که با توجه به نرخ رشد بار، سالانه چند پست باید ساخته شود. در این تحقیق ابتدا پیش بینی بار مصرفی به روش arima برای ده سال آینده (1391-1400) انجام شد سپس مدلی برای مسئله طراحی شد که مدل غیر خطی عدد صحیح مختلط (minlp) است. تعداد متغیرهای آن برای مسئله حاضر بالغ بر سی صد هزار و محدودیت های آن بیش از سه میلیون است. چون اندازه مسئله بسیار بزرگ بوده است و همچنین nphard بودن مسئله، با نرم افزارهای عادی بهینه سازی قابل حل نبوده است با استفاده از مدل معرفی شده، جایابی بهینه پست های فوق توزیع برای ده سال آینده با استفاده از الگوریتم pso حل گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انتخاب نامناسب محل پست های فوق توزیع هزینه های زیادی به سیستم برق رسانی تحمیل می کند؛ که با مکان یابی بهینه و استفاده از مدل ارائه شده، می توان این هزینه ها را به مقدار قابل توجهی کاهش داد. همچنین برای بررسی کارایی الگوریتم، مسئله برای قسمت کوچکی از منطقه مورد اشاره حل گردید و با جواب نرم افزار lingo مقایسه گردید که حدود یک درصد اختلاف دارد که به دلیل تفاوت در نوع تخصیص پست های توزیع به پست های فوق توزیع می باشد.
علی حسین میرزایی بنی عیسی نخعی کمال آبادی
امروزه، یک سازمان برای رقابت در بازارهای جهانی لازم است عملکرد زنجیره تامین خود را بهبود دهد. برای افزایش کارایی و پاسخگویی زنجیره تامین، همواره مفاهیم و روش های مدیریتی جدیدی همانند هماهنگی در مدیریت زنجیره تامین، ارائه می گردد. مدیریت موجودی و حمل و نقل دو رانه کلیدی مشهور زنجیره تامین هستند که بر عملکرد مدیریت زنجیره تامین تاثیر بسزایی دارند. از طریق ایجاد هماهنگی میان این دو رانه کلیدی، یک برنامه ریزی توزیع مناسب یا یک برنامه ریزی کارا برای جمع آوری مواد اولیه و قطعات از تامین کنندگان حاصل می گردد. بدین ترتیب، سطح بالاتری از کارایی و پاسخگویی برای زنجیره تامین تحقق می یابد. دستیابی به چنین برنامه توزیعی با بکارگیری مدل هایی تحت عنوان مساله مسیریابی-موجودی امکانپذیر است. با حل یک مساله مسیریابی-موجودی، تعیین می گردد که چه مقدار محصول، در چه زمانی و بوسیله کدام وسیله حمل و از طریق کدام مسیر به هریک از خرده فروشان (مشتریان) ارسال گردد. با افزایش رقابت در بازار، کوتاه تر شدن دوره عمر محصولات و افزایش توقعات مشتریان، بیش از پیش بر نامعینی های زنجیره تامین افزوده شده است. این امر مدیریت زنجیره تامین را با چالش مواجه ساخته است. بنابراین، در نظر گرفتن چنین شرایط نامعین و پویایی در مدلسازی زنجیره تامین، از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. این تحقیق، به بررسی یک مساله مسیریابی-موجودی چند هدفه چند محصولی در یک زنجیره تامین دو سطحی شامل یک تولیدکننده و مجموعه ای از خرده فروشان (مشتریان) اختصاص دارد. مساله با دو هدف: 1) کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم شامل هزینه های راه اندازی، تولید، توزیع و نگهداری موجودی، و 2) هموارسازی تولید و توزیع، مدلسازی شده است. مساله مذکور را به راحتی می توان برای جمع آوری مواداولیه و قطعات از مجموعه ای از تامین کنندگان برای یک تولیدکننده بکار گرفت. در مساله مورد بررسی، علاوه بر مدیریت موجودی و برنامه ریزی توزیع، برنامه ریزی تولید نیز در نظر گرفته شده است. شرایط پویا از طریق مدلسازی چند دوره ای و افق برنامه ریزی غلتکی اعمال می گردد. شرایط نامعین با استفاده از روش بهینه سازی استوار و روش پیشنهادی جدیدی برای مدلسازی مساله در شرایط نامعین، بررسی شده است. مساله مسیریابی-موجودی در زمره مسائل np-hard قرار دارد. بنابراین، این تحقیق بر توسعه یک رویکرد حل کارا برای غلبه بر پیچیدگی مساله فوق نیز تمرکز دارد. با توجه به پیچیدگی محاسباتی بالای آن، طی یک فرآیند تدریجی و گام به گام، مساله در سه بخش مطالعه می شود. ابتدا در دو بخش نخست، دو حالت ساده تر از مساله و سپس بر اساس یافته های حاصل، مساله اصلی تحقیق بررسی خواهد شد. در هر بخش، هر دو شرایط معین و نامعین در نظر گرفته می شود. در بخش نخست، فرض بر آن است که محصولات توسط ناوگان همسانی از وسائل حمل، تحت استراتژی توزیع ارسال مستقیم و با هدف کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم، برای خرده فروشان ارسال می گردند. برای حل مساله مذکور در شرایط معین، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات بهبودیافته جدیدی ارائه خواهد شد. برای حل مساله در شرایط نامعین، مبتنی بر روش بهینه سازی استوار با نامعینی بازه ای و رویکرد پیشنهادی، ویرایش های تعدیل شده ای از الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات بهبودیافته توسعه داده می شوند. در بخش دوم، محصولات با استفاده از ناوگان ناهمسانی از وسائل حمل، تحت استراتژی توزیع ارسال در طی مسیر و با هدف کمینه سازی مجموع هزینه ها، به خرده فروشان تحویل داده می شوند. همچنین، تحویل چندبخشی مجاز است. در این بخش، برای حل مساله در شرایط معین، الگوریتم جدیدی مطرح می گردد. در این بخش نیز همانند بخش نخست، همچنان شرایط نامعین با استفاده از روش بهینه سازی استوار و روش پیشنهادی در نظر گرفته می شود. در بخش سوم همچنان فرض بر آن است که محصولات با استفاده از ناوگان ناهمسانی از وسائل حمل، تحت استراتژی توزیع ارسال در طی مسیر به خرده فروشان تحویل داده می شوند و تحویل چندبخشی مجاز است. در این بخش، علاوه بر کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم، هموارسازی تولید و توزیع به عنوان هدف دوم در نظر گرفته می شود. برای حل مساله، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات ترکیبی چند هدفه جدیدی ارائه می گردد. نتایج محاسباتی بر برتری الگوریتم ها و روش پیشنهادی برای مواجه با نامعینی، نسبت به رویکردهای معیار تاکید دارند.
رابعه عرب زاده فریماه مخاطب رفیعی
یکی از خصوصیات و ویژگی های عصر فعلی تغییرات سریع آن می باشد. این تغییرات بر روی سبک کار و زندگی و خواسته های مردم تاثیر مستقیم دارد. با تغییرات سریع نوع زندگی، خواسته های جدید مطرح می شود و شکل می گیرد که صنعت می بایست جوابگوی آنها باشد. به منظور پیش قدم بودن در برآورده کردن خواسته ها به خصوص قبل از مطرح شدن آنها، مدیران صنایع مختلف مجبور به بهره گیری از استراتژی ها و برنامه های متفاوت می باشند. یکی از استراتژی هایی که در دهه های اخیر به شدت توسط صنایع گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است، استراتژی برون سپاری می باشد. از آنجا که موارد مرتبط با برون سپاری از جمله مزایا، ریسک ها و عوامل بحرانی موفقیت به صنعت و شرایط مورد مطالعه ارتباط دارد و از طرفی تحقیقات صورت گرفته در این حوزه در شرایط سایر کشور ها که هر یک تفاوت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی اقلیمی با کشور ما دارند، لذا ضروری بود تا ضمن بومی سازی این مطالعات، به بررسی و مقایسه آنها در شرایط داخلی و خاص کشور ایران بپردازیم. این پایان نامه عوامل ریسک، مزایا و عوامل بحرانی موفقیت برون سپاری در کشور ایران را مورد مطالعه قرار می دهد. این تحقیق کمی با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه انجام شد. به این منظور ابتدا با مرور ادبیات، مزایا و ریسک های برون سپاری شناسایی شدند و سپس ضمن مصاحبه با خبرگان پرسشنامه اولیه تدوین گردید و در دور اول به صورت آزمایشی مورد تست قرار گرفت و سپس توزیع شد. عوامل استخراج شده از پرسشنامه ها با روش های آماری نیز صحه گذاری شدند و عوامل بحرانی موفقیت برون سپاری در صنعت خودرو ایران به دست آمد. در نهایت موارد بررسی شده در این تحقیق مزایایی که صنعتگران ایرانی به دنبال دست یابی به آنها از اجرای پروژه های برون سپاری خود هستند را مطرح می کند و همچنین ریسک هایی که در راستای این نوع پروژه ها می تواند برای سازمان خطر ساز باشد را بیان می نماید. در ادامه نتایج به دست آمده از تحقیق، عوامل بحرانی موفقیت برون سپاری را ارائه کرده و در پایان برای این عوامل راه کارهای عملی که از مطالعات قبل جمع آوری شده بود، به منظور کمک هر چه بیشتر به مدیران این صنعت ارائه گردیده است.
آرش خلیلی نصر امیر البدوی
انتقاد های متعددی در تئوری منبع محور موجود است که صرفا به جذب ارزش می پردازد و خلق ارزش را مورد بررسی قرار نمی دهد.در این پژوهش با بررسی فرآیند خلق رانت اقتصادی نشان داده شد که این فرآیند محدودیت های متنوعی دارد.مثال های نقض متعددی جهت اصلاح این فرآیند معرفی شد و فرآیند رانت اقتصادی بر این مبنا اصلاح گردید.بر اساس فرآیند اصلاح شده خلق رانت اقتصادی،شاخص های تولید رانت اقتصادی و قدرت چانه زنی تعریف شد.بر اساس این شاخص ها مفهوم جهت بهینه مزیت رقابتی پایدار مشخص شد. این مفهوم با مبانی تئوری منبع محور و منابع واسط درهم آمیخته شد. به دلیل مبتنی بودن مفهوم جهت بهینه مزیت رقابتی پایدار بر دو مفهوم مطلوبیت نهایی و هزینه اقتصادی ،تحولات مطلوبیت نهایی و هزینه اقتصادی در گذر زمان بررسی گردید.نشان داده شد که با افزایش عرضه تجمعی ،مطلوبیت نهایی کاهش می یابد و این هزینه های ثابت است که مزیت رقابتی پایدار ایجاد می کنند و نه هزینه های متغییر و از این رو سرمایه گذاری متنوع و مداوم در هزینه های ثابت باید صورت گیرد.جهت بهینه مزیت رقابتی پایدار در بازار ها و صنایع مختلف بررسی شد. نشان داده شد که، شرکت ها باید در هر لحظه از زمان سطح مناسب منابع واسط را انتخاب کنند تا همواره بتوانند مزیت رقابتی پایدار خود را حداکثر کنند.مساله بهینه سازی سطح منابع واسط در گذر زمان ابتدا برای یک منبع واسط و سپس چند منبع واسط مورد بررسی قرار گرفت و مکان هندسی نقاطی که در آن هزینه ارزش منابع واسط حداکثر می شود مشخص شد. در نهایت نشان داده شد که هرگاه شرکت ها در تعادل پویا قرار نگیرند ،دچار ضرر عدم تکامل شده ودر درازمدت مزیت رقابتی خود را از دست داده و متضرر می شوند.
مصطفی خاتمی سید حسام الدین ذگردی
تحقیق پیش رو به مسئله ی زمان بندی توأم تولید و نگهداری و تعمیرات در محیط جریان کارگاهی می-پردازد. در این تحقیق، نگهداری و تعمیرات به صورت پیشگیرانه و مسئله به صورت دوهدفه تعریف شده است. از منظر زمان بندی تولید، کمینه کردن مدت زمان ساخت، و از منظر نگهداری و تعمیرات، کمینه کردن عدم دسترسی سیستم به عنوان دو تابع هدف مسئله درنظرگرفته شده اند. در این تحقیق، مدت زمان بین دو فعالیت متوالی نگهداری و تعمیرات به صورت غیرثابت تعریف شده است. هدف از حل مسئله، یافتن یک توالی از کارها بر روی ماشین ها و همچنین تعیین زمان انجام فعالیت های نگهداری و تعمیرات بر روی ماشین هاست، به گونه ای که تابع هدف های مسئله کمینه شوند. برای ارائه ی مدل برنامه ریزی ریاضی مسئله، ابتدا مدل اولیه ای ارائه شده است که در آن برای هر ماشین یک نوع فعالیت نگهداری و تعمیرات وجود داشته باشد. همچنین، مدل تعمیم یافته ای با وجود چند نوع فعالیت نگهداری و تعمیرات برای هر ماشین نیز در ادامه ارائه شده است. علاوه بر آن، دو مورد خاص از مسئله نیز تعریف شده است که مورد اول، نگهداری و تعمیرات تک خدمته و مورد دوم تعطیلی خط است. بروزآوری های لازم در مدل اولیه مسئله، برای درنظرگرفتن این موارد خاص نیز ارائه شده است. برای حل مسئله، یک الگوریتم سیستم کلونی مورچگان دوهدفه پیاده سازی شده است. در ارائه ی این الگوریتم، از روش neh برای تولید ماتریس اطلاعات ابتکاری در قسمت زمان بندی تولید، و از روش تعویض جفتی مجاور به عنوان روش جستجوی محلی استفاده شده است. برای اعتبارسنجی الگوریتم ارائه شده، محاسباتی بر روی مسائل نمونه موجود در ادبیات، با بروزآوری-هایی برای مسئله ی این تحقیق، انجام شده است و نتایج حاصل با نتایج بدست آمده از یک الگوریتم سیستم کلونی مورچگان موجود در ادبیات مقایسه شده است. نتایج حاصل، نشان دهنده ی برتری الگوریتم پیشنهادی در این تحقیق نسبت به الگوریتم مورد مقایسه، با توجه به معیارهای c، ?d1?_r، و os است. از نظر کارایی زمانی، عملکرد دو الگوریتم مشابه یکدیگر است.
مهدی نخعی نژاد نسیم نهاوندی
هدف کلی این تحقیق بهبود در صنایع فولاد از طریق تحویل به موقع سفارشات، کاهش موجودی و زمانبندی فرایندهای این صنعت می باشد. برای این منظور به برنامه ریزی سفارشات و همچنین برنامه ریزی موجودی پرداخته می شود و بر اساس نتایج بدست آمده، زمانبندی تولید در هریک از واحدها نیز مورد بررسی قرار می گیرد. در صنایع فولاد، تولید بر اساس سفارشات مشتریان صورت می گیرد. برنامه ریزی تولید در این حالت شامل برنامه ریزی سفارشات و برنامه ریزی تولید روزانه می باشد. هدف از «برنامه ریزی سفارشات» تعیین زمان تکمیل هر فرایند از سفارشات بر اساس محدودیت های سیستم، به منظور حرکت روان خط تولید می باشد. «برنامه ریزی تولید روزانه»، شامل برنامه ریزی واحد فولاد سازی، برنامه ریزی اندازه کارها در ریخته گری و برنامه ریزی دسته نورد بر اساس برنامه سفارشات صادره و برنامه های فرایند تولید می باشد. بر این اساس این رساله به ارائه مدل برنامه ریزی سفارشات- موجودی صنعت فولاد و همچنین زمانبندی فولادسازی و زمانبندی نورد می پردازد. مدل ارائه شده برای مسئله زمانبندی تولید در فولادسازی و ریخته گری پیوسته در این رساله مدلی غیرخطی است که با راهکارهایی که بدان ها اشاره شده است به مدل خطی ترکیبی عدد صحیح تبدیل خواهد شد. برای حل مدل نهایی زمانبندی فولادسازی و ریخته گری پیوسته، روش ابتکاری بر پایه انشعاب و تحدید ارائه شده است. این روش متناسب با ساختار مدل ارائه شده، تنظیم گردیده است. نحوه طراحی این الگوریتم، کاهش ابعاد مدل، ارائه حد بالای مناسب، همچنین استفاده از استراتژی های متفاوت در شاخه زنی متناسب با ساختار مسئله زمانبندی واحد فولادسازی و ریخته گری پیوسته، این الگوریتم را متمایز ساخته است؛ به گونه ای که در بخش نتایج محاسباتی، این مطلب قابل مشاهده است. در ادامه زمانبندی واحد نورد به صورت یک مدل ریاضی استخراج تا به کمک این مدل تعداد نوبت های نورد، بلوم ها و توالی بلوم هایی که در هر نوبت نورد قرار می گیرند و همچنین توالی نوبت های نورد مشخص شود. مدل ارائه شده برای واحد نورد نوع و میزان تولید هرکدام از بلوم هایی که در یک هفته می بایست تولید شود را از مدل برنامه ریزی سفارشات- موجودی و پنجره زمانی در دسترس بودن بلوم ها را از مدل زمانبندی واحد فولادسازی و ریخته گری پیوسته دریافت می کند. خروجی این مدل، زمانبندی و توالی بلوم ها به گونه ای است که هزینه نورد بلوم ها به حداقل مقدار ممکن برسد. جهت حل مدل زمانبندی واحد نورد سه الگوریتم پیشنهادی جهت حل مسئله پیشنهاد شده است. متدولوژی های توسعه داده شده برای حل این مسئله، در دو فاز طراحی شده اند. در فاز اول نوبت های شدنی نورد با تبدیل مسئله به مسئله کوتاه ترین مسیر با محدودیت منابع، شناسایی و در فاز دوم به کمک تکنیک یافتن کوتاه ترین مسیر، نوبت های مناسب نورد انتخاب و توالی آن ها تعیین می شود. با توجه به موارد اشاره شده در بالا می توان گفت، ارائه مدل ریاضی مساله برنامه ریزی سفارشات- موجودی، زمانبندی واحد فولادسازی- ریخته گری پیوسته و زمانبندی واحد نورد در صنعت فولاد، با در نظر گرفتن محدودیت های کاربردی این صنعت و حل مدل های توسعه یافته با استفاده از روش های ابتکاری و نتیجه گیری از نتایج حل مدل جهت بهبود مدیریت جریان مواد در این صنعت و در نهایت لحاظ نمودن روابط بین مدل ها ارائه شده را می توان از نوآوری های این تحقیق دانست.
علی حاجی نژاد سید حسام الدین ذگردی
آنچه در فضای کنونی کسب و کار بیش از همه مورد توجه تولیدکنندگان است، افزایش توانمندی رقابت در بازار جهانی است. اکنون که دنیا با روند رو به رشد اطلاعات مواجه است و بازارهای جهانی رو به گسترش هستند، رقابت در این بازارها سخت تر و به مراتب نیازمند برنامهریزی دقیق تر و بهبود در روشها میباشد. امروزه تولید کنندگان با استفاده از روشهای تولید متفاوت و بهبود در زمان تحویل محصولات و همچنین کاهش در قیمت تمام شده آن، سعی در افزایش توان رقابتی خود نسبت به دیگر رقبا را دارند. از آنجا که تولید کنندگان داخلی نیز از این رقابت مستثنی نیستند لازم میباشد که در راستای بهبود فرایندها و زمانبندی تولید تحقیقات وسیع تری صورت پذیرد. در این تحقیق روش تولیدی مبتنی بر روش تولید سلولی مجازی بیان، مدل سازی ریاضی و حل عددی شده است. در این روش علاه بر یکپارچه سازی تصمیمات تولید سلولی، تصمیم موجودی نیز به عنوان یکی از تصمیمات اصلی ارایه شده است. همچنین برای مدل سازی واقعی تر، سیستم حمل و نقل (agv) و محدودیت های آن در تعریف و بیان مساله در نظر گرفته شده است. در این تحقیق همچنین فرض شده است یک محصول می تواند به دفعات توسط یک ماشین پردازش شود. زمان آماده سازی وابسته به توالی نیز در نظر گرفته شده است. پس از بیان مساله و مدل سازی ریاضی آن روش حل مناسبی برای مسایل با ابعاد واقعی، مبتنی بر الگوریتم nsgaii ارایه شده است. نتایج این الگوریتم برای مسایل در ابعاد کوچک و متوسط با نتایج به دست آمده از حل کننده cplex12.2 مقایسه شده است.
علی زندیه سید حسام الدین ذگردی
در شرایط رقابتی دنیای امروز سازمان ها مجبور هستند تا زنجیره تأمین خود را به نحوی پیکربندی نمایند که بتوانند تقاضاهای مشتریان را در زمان های وعده داده شده برآورده نمایند. لذا یکی از مهم ترین فعالیت ها در مدیریت زنجیره تأمین، پیکربندی زنجیره است که در ادامه طراحی زنجیره شکل می گیرد. در این میان برآورده نمودن تقاضای مشتریان در زمان های وعده داده شده یکی از چالش های اصلی صنایع از جمله صنایع خودروسازی کشور می باشد. لذا این صنایع سعی نموده اند تا از تکنیک های تولید به هنگام در برخی از خطوط تولیدی خود استفاده کنند. از این رو تغذیه به موقع این خطوط در زمان های تعیین شده، توسط تأمین کنندگان یکی از دغدغه های اصلی این صنایع می باشد. از طرفی به دلیل وجود اختلال های متعدد در شبکه تأمین، سیستم ها با تأخیرهای پیش بینی نشده مواجه می شوند که لحاظ نمودن این شرایط در پیکربندی شبکه، ضروری می باشد. بر این اساس در این پایان نامه هدف، ارائه یک مدل تصمیم گیری جایگذاری موجودی اطمینان و پیکربندی زنجیره تأمین با رویکرد مدلِ خدمت رسانی تضمین شده است که قابلیت انطباق و پیاده سازی در شرایط مطرح شده را داشته باشد و در آن تلاش شده تا علاوه بر کاهش هزینه، به طور هم زمان استواری سیستم در برابر تأخیرهای پیش بینی نشده افزایش یابد. برای تعیین معیار استواری سعی بر آن است تا از مفهوم شناوری کل که در حوزه زمان بندی پروژه می باشد استفاده شود. همچنین مدل ارائه شده علاوه بر اینکه چند محصولی می باشد، تقاضا برای محصولات را به صورت احتمالی با توزیع نرمال در نظر می گیرد و قابلیت در نظر گرفتن محدودیت ظرفیت نگهداری موجودی برای هر یک از مراحل زنجیره را نیز دارد. برای حل مدل ارائه شده، یک روش پیشنهادی بر پایه الگوریتم فرا ابتکاری مرتب سازی چیره نشدهها در ژنتیک دو (nsga ii)، آورده شده است.
کامیار کارگر محمدی نژاد سید حسام الدین ذگردی
در این تحقیق، حالت دو هدفه ی مسئله مکان یابی هاب مورد بررسی قرار می گیرد. اگرچه بیش از چهار دهه از پیشینه تحقیقات علمی در این زمینه می گذرد و پژوهش های فراوانی در این رمینه انجام گرفته است، تعداد بسیار معدودی از تحقیقات علمی معیار ی علاوه بر بحث های هزینه ای را در مسئله مکان یابی هاب مورد بررسی قرار داده اند. حال آنکه در فضای رقابتی و با وسعت یافتن شبکه-های لجستیکی و پیچیده تر شدن جریان تقاضا ها در شبکه،ضرورت پرداختن به معیار ها ئی مانند زمان های حمل و نقل و میزان تقاضاهای برآورده شده بیش از پیش احساس می شود. هدف از این پژوهش، مدلسازی و حل مسئله مکان یابی هاب با درنظرگرفتن دو تابع هدف می-باشد. در این مسئله تابع هدف اول سعی در کمینه کردن هزینه حمل و نقل دارد، و تابع هدف دوم میزان تقاضای از دست رفته یا پوشش داده نشده را حداقل می کند که با تعریف موجود از پوشش در ادبیات موضوع متفاوت است. برای این مسئله یک مدل ریاضی عدد صحیح خطی4-اندیسی ارائه می شود. هم چنین برای به دست آوردن جبهه پارتو، نسخه باینری الگوریتم بهینه ساز دسته ذرات توسعه داده شده است. آنگاه کارایی الگوریتم پیشنهادی (از لحاظ کیفیت جواب ها و زمان محاسبات) و همچنین تغییرات مربوط به ساختار شبکه هاب و نحوه پوشش تقاضا ها در حالت دو هدفه با استفاده از نتایج محسباتی نشان داده می شود. در پایان نیز نتایج تحقیق و زمینه های تحقیقاتی آتی ارائه می شوند.
صدیقه حیدری نسیم نهاوندی
برنامه ریزی تولید و فعالیت های نگه داری و تعمیرات، دو موضوع مهم در صنایع تولیدی هستند. در اکثر مطالعات انجام گرفته در زمینه ی مسأله ی کار کارگاهی انعطاف پذیر (fjsp)، فرض شده است که ماشین ها همواره در دسترس هستند، اما در دنیای واقعی این گونه نیست و ممکن است ماشین ها در طی دوره هایی از افق برنامه ریزی به دلایل مختلف از جمله نت پیشگیرانه (pm) و همچنین خرابی های تصادفی در دسترس نباشند. در این تحقیق، مسأله ی زمان بندی کار کارگاهی انعطاف پذیر با در نظر گرفتن زمان های راه اندازی و محدودیت نت مورد بررسی قرار گرفته است. زمان های راه اندازی از نوع وابسته به توالی (sdst) و محدودیت نت از نوع قطعی و غیر ثابت در نظر گرفته شده است، بدین معنی که زمان شروع دوره عدم دسترسی ثابت نیست و هر فعالیت نت در پنجره ی زمانی مشخصی انجام می شود. مسأله ی تحقیق، به صورت چند هدفه است که برای رویارویی با آن، از رویکرد بهینه سازی پارتو استفاده شده است. با توجه به ماهیت np-hardبودن مسأله، از الگوریتم بهینه سازی واکنش شیمیایی (cro) برای پیدا کردن جواب های نزدیک به بهینه برای مسأله استفاده شده است. الگوریتم حل پیشنهادی با الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نا مغلوب نسخه دو (nsga-ii) از نظر شاخص های مختلف برای مسأله ی تحقیق، مقایسه شده است. نتایج حاصل برتری الگوریتم بهینه سازی واکنش شیمیایی را نسبت به nsga-ii نشان می دهد. همچنین نتایج به دست آمده از الگوریتم پیشنهادی برای مسأله بدون در نظر گرفتن زمان های راه اندازی با الگوریتم بهینه سازی واکنش شیمیایی موجود در ادبیات مقایسه شده است. نتایج حاکی از برتری الگوریتم ارائه شده است.
فاطمه عرب مازار سید حسام الدین ذگردی
یکی از بخشهای بازار مالی در اقتصاد جوامع، " صنعت بیمه " بوده که نقش اصلی آن تأمین امنیت و جبران خسارت در فعالیتهای اقتصادی است. امروزه اهمیت بیمه در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها، ضرورت سنجش عملکرد آن در فضای کسب و کار را بارزتر می نماید. ارزیابی عملکرد فرآیندی دائمی است که از بُعد درون سازمانی و به لحاظ نحوه استفاده از منابع، در قالب شاخصهایی همچون کارایی و بهره وری سنجیده می شود. از آنجا که صنعت بیمه ایران در دهه هشتاد، دو رخداد مهم آزادسازی و خصوصی سازی را در سالهای 1382 و 1387 تجربه نموده، هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر تحولات مذکور بر عملکرد این صنعت است. این ارزیابی با توجه به ساختار و شرایط حاکم بر صنعت بیمه ایران توسط متدولوژی تحلیل پوششی داده ها، تحلیل پنجره ای و شاخص بهره وری مالم کوئیست انجام شده که ورودی مدلها شامل نیروی انسانی و کل داراییها، و تنها خروجی آن نیز ارزش افزوده بوده است. جامعه مورد مطالعه مشتمل بر 15 شرکت دولتی و غیردولتی فعال در صنعت بیمه ایران طی سالهای1380 تا 1389 بوده که به منظور همگن سازی واحدهای تحت ارزیابی و لحاظ کردن اثر عوامل محیطی، تحقیق حاضر از سه الگوی مجزا (مشتمل بر 4 شرکت بیمه دولتی طی دهه هشتاد، 11 شرکت بیمه خصوصی طی نیمه دوم دهه هشتاد، و مجموع 15 شرکت در نیمه دوم دهه هشتاد) جهت اندازه گیری کارایی، رتبه بندی و سنجش تغییرات بهره وری استفاده کرده است. نتایج نشان می دهد که صنعت بیمه ایران در دوره مورد مطالعه از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و نوسانات فراوانی را در میزان کارایی و بهره وری خود تجربه کرده است. در این میان، شرکت بیمه ملت بالاترین رتبه را به لحاظ کارایی فنی در 5 سال اخیر کسب نموده است. همچنین تغییرات بهره وری کل صنعت طی سالهای مطالعه روند خاصی نداشته، لکن یک رشد قابل توجه در گذر از سال 87 به 88 قابل مشاهده است. در نتیجه می توان گفت اگرچه ورود بخش خصوصی به صنعت، در ابتدا به بهبود اندکی در عملکرد شرکت های دولتی منجر شده، اما در میان مدت مجدداً افت شدیدی در کارایی و بهره وری آنها نمایان شده است. در ادامه، آغاز اجرای خصوصی سازی و مقررات زدایی در راستای طرح تحول صنعت بیمه در سال 88، ارتقا عملکرد این صنعت در کوتاه مدت را نشان می دهد.
آزاده امید سید حسام الدین ذگردی
چکیده جهان فرش را با ایران و ایران را با فرشش می شناسد. فرش ایران نخست یک هنر است، سپس یک صنعت. با توجه به تعداد اندک مطالعات مهندسی انجام شده در زمینه ی این هنر- صنعت ارزنده ی کشور، این تحقیق لازم دید تا رویکرد نوینی را در زمینه ارزیابی عملکرد این صنعت دیرینه پایه گذاری کند. هدف اصلی این پژوهش سنجش کارایی صنعت فرش ایران می باشد. برای این منظور از تکنیک تحلیل پوششی داده ای شبکه ای استفاده می شود. این پژوهش به دو بخش اصلی تقسیم می شود. در بخش اول هدف سنجش کارایی کلی و کارایی جزئی زیرفرآیندهای سازمان در طول یک بازه زمانی ثابت است. در این بخش مدلسازی بر روی شرکت سهامی فرش ایران انجام می شود. این رویکرد از آن جهت حائز اهمیت است که نتایج حاصل از سنجش کارایی، می تواند اطلاعات مفیدی در زمینه رتبه ی کارایی گونه مختلف فرش در اختیار تصمیم گیرندگان قرار دهد. همچنین کارایی جزئی زیرفرآیندها می تواند در مورد کارایی گونه های مختلف فرش در بخش های تولید، فروش داخلی و صادرات به مدیران کمک کند تا با در اختیار داشتن اطلاعات دقیق به برنامه ریزی برای سال های آتی اقدام کنند. برای سنجش کارایی از دو مدل مختلف استفاده می شود که مدل اول برای نخستین بار در این مطالعه معرفی شده است و مدل دوم برای اعتبار سنجی بکار گرفته شده است. نتایج بدست آمده، برتری روش ارائه شده در این پژوهش را نسبت به روش پیشین، در اندازه گیری کارایی ساختار شبکه ای چند مرحله ای شرکت سهامی فرش ایران نشان می دهد. توجه به این نکته ضروری است که رویکرد ارائه شده در این تحقیق بر خلاف رویکرد پیشین، خروجی محور است. بخش دوم به سنجش کارایی دینامیکی در طی یک دوره زمانی می پردازد. این حوزه به ارزیابی عملکرد سازمان های فعال در زمینه تولید فرش ماشینی در یک دوره زمانی چهار ساله اختصاص دارد. اهمیت این رویکرد از آن جهت است که مدیران این سازمان ها با دستیابی به این نتایج، می توانند به جایگاه خود در بازار رقابت پی برده و برای بهبود موقعیت خود براساس میزان کارایی دینامیکی سازمان، تصمیمات استراتژیک اتخاذ کنند. برای سنجش کارایی دینامیکی از پنج رویکرد مختلف استفاده می شود. این رویکردها بسته به ضعف های موجود در هر کدام بهبود و ارتقا می یابد و در نهایت یک رویکرد جامع برای سنجش کارایی دینامیکی شرکت های تولیدی فرش ماشینی بدست می آید. امید است که این پژوهش، بنیان گذار مطالعات تخصصی تر در این زمینه باشد. کلمات کلیدی: تحلیل پوششی داده ها، شبکه، کارایی دینامیکی، صنعت فرش ایران
فاطمه حیدری سید حسام الدین ذگردی
انبارهای متقاطع یک استراتژی لجستیک است که ایده ی اصلی آن ادغام تقاضای مشتریان از چند منبع و انتقال مستقیم محموله ها به مشتریان، بدون ذخیره کردن آن ها است. پیاده سازی انبارهای متقاطع اهداف مختلفی را می تواند دنبال کند که شامل یکپارچگی حمل و نقل، زمان تحویل کوتاهتر، کاهش هزینه ها و غیره است. در دنیای واقعی زمان ورود کامیون ها به صورت قطعی مشخص نیست، عدم قطعیت و وجود تغییرات کار برنامه ریزی را برای تصمیم گیرندگان در انبارهای متقاطع دشوار می سازد و موجب کاهش کارایی و افزایش هزینه ها می شود. اهمیت این موضوع با افزایش رقابت جهانی بین سازمان های مختلف، بیشتر مشخص می شود. بر همین اساس در این پایان نامه مسأله ی زمانبندی عملیات کامیون های ورودی و خروجی انبارهای متقاطع به صورت دو هدفه و در دو سطح مورد مطالعه قرار گرفته است. که در آن ترتیب و تخصیص کامیون های ورودی و خروجی به درب ها به صورت همزمان تعیین می شود. ویژگی اصلی مدل ارائه شده در این است که تعیین ترتیب و تخصیص کامیون های ورودی و خروجی در شرایطی است که زمان ورود کامیون های ورودی و خروجی به انبار متقاطع مشخص نیست. هدف مدل انجام زمانبندی با حداقل تغییرات در هزینه های تحمیل شده به انبار متقاطع است که همزمان میانگین هزینه و اختلاف بین حداکثر و حداقل هزینه ی تحمیلی را حداقل می کند. با توجه به اینکه این مسأله در دسته مسائل np-hard است و به دلیل دو سطحی بودن حل دقیقی برای آن وجود ندارد، از دو الگوریتم فراابتکاری با عنوان الگوریتم تکامل دیفرانسیلی چند هدفه (mode) و الگوریتم ژنتیک مبتنی بر مرتب سازی نامغلوب (nsga-ii) برای حل مسائل نمونه ی تصادفی تولید شده استفاده شده است. این دو الگوریتم با یک الگوریتم ژنتیک مبتنی بر جستجوی تصادفی موجود در ادبیات مقایسه شده اند و نهایتا کارایی الگوریتم ها با استفاده از چهار شاخص کیفیت، فاصله، تنوع و یکنواختی جواب های پارتو مورد ارزیابی قرار گرفته است. شاخص ها و نتایج حاصل از طراحی آزمایشات، نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی (mode) برای حل مسأله ی مطرح شده، از عملکرد بهتری نسبت به سایر الگوریتم ها برخوردار است.
مهرداد دادگر سید حسام الدین ذگردی
سازمان هایی که تعادل بین هزینه های تاخیر و عملیات را در نظر نمی گیرند فعالیت های خود را با هزینه و تاخیر بیشتر به انجام می رسانند. لذا معرفی مدلی که همزمان هزینه پردازش عملیات و تاخیر را باهم محاسبه نماید کمک شایانی به مدیران در تصمیم گیری جهت استفاده از نیرو مازاد و هزینه بیشتر به منظور کاهش زمان پردازش عملیات را می دهد تا بدین سبب یک سازمان بتواند با استفاده از تخصیص منابع بیشتر و کاهش جریمه تاخیر و در مجموع با هزینه کمتری پردازش نماید. در این پژوهش مسئله ی زمان بندی کار کارگاهی انعطاف پذیر با انعطاف پذیری ماشین در حالتی که زمان عملیات می توانند مقادیر نرمال و فشرده را اختیار نمایند مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا مدل مورد نظر به صورت inlp مدل شده و سپس با استفاده از تبدیلات خطی به ilp تبدیل شده است. از آنجا که مسئله کار کارگاهی انعطاف پذیر با زمان های قابل کنترل در طبقه بندی مسائل np-hard قرار می گیرد برای حل مسئله، الگوریتم فرا ابتکاری جستجوی پراکنده توسعه داده شده است. در این الگوریتم از گراف منفصل جهت بدست آوردن فاصله جواب ها استفاده شده است. همچنین به منظور تحلیل کارایی الگوریتم مثال هایی عددی تولید شده و کارایی الگوریتم نسبت به الگوریتم ژنتیک موجود در ادبیات برای مسئله کار کارگاهی، مورد بررسی قرار گرفته است.
یاسر طالبی سید حسام الدین ذگردی
در این تحقیق، مسئله مکان یابی هاب در محیط رقابتی مورد بررسی قرار می گیرد. اگرچه بیش از چهار دهه از پیشینه تحقیقات علمی در این زمینه می گذرد و پژوهش های فراوانی در این زمینه انجام گرفته است، تعداد بسیار معدودی از تحقیقات علمی با هدف حداکثر کردن درآمد در محیط رقابتی مورد بررسی قرار گرفته اند. حال آنکه در فضای رقابتی و با وسعت یافتن شبکه های لجستیکی و پیچیده تر شدن جریان تقاضا ها در شبکه،ضرورت پرداختن به معیار ها ئی مانند زمان های حمل و نقل و قیمت بیش از پیش احساس میشود. هدف از این پژوهش، مدلسازی و حل مسئله مکان یابی هاب در محیط رقابتی با در نظر گرفتن قیمت و زمان تحویل است.جاییکه جریان جذب شده وابسته به قیمت تعیین شده برای خدمت دهی و همچنین زمان تحویل است.