نام پژوهشگر: می نور لمیعیان
فاطمه بازرگانی پور می نور لمیعیان
زمینه وهدف:دیسمنوره اولیه علاوه بر بروز مشکلات جسمی،روانی،اجتماعی و اقتصادی می تواندکیفیت زندگی زنان راتحت تاثیر قراردهد.هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر فشاردر نقطه liv3برکیفیت زندگی در دختران مبتلا به دیسمنوره اولیه است. روش بررسی:پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی و یک سوکور می باشدکه بر روی 194 نفر از دانشجویان مرکز تربیت معلم نسیبه که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند انجام شد.درسیکل اول شدت ومدت درد وکیفیت زندگی تعیین گردید.سپس افراد به طورتصادفی به دوگروه مداخله وکنترل تقسیم شدند.درسیکل دوم،سوم وچهارم فشاردر نقطهliv3 و پلاسبو7-3روزقبل از شروع قاعدگی به مدت20 دقیقه درروز انجام گردید. درسیکل چهارم مجددا شدت و مدت درد تعیین و پرسش نامه sf-36تکمیل گردید.ابزارگردآوری داده ها مقیاسwong-baker faces pain،پرسش نامهbeck-21،پرسش نامهsf-36،ساعت،دستگاه900 acuhealth tens proوforce guage بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار16 spssوبااستفاده ازآزمونx2،من ویتنی،t مستقل، فریدمن وt زوجی انجام شد.سطح معنی داری0/05درنظرگرفته شد. یافته ها: در سیکل اول از نظر شدت دیسمنوره بین دو گروه مورد مطالعه تفاوتی وجود نداشت(p=0.40) ولی در سیکل دوم(p<0.05)،سوم (p<0.001)و چهارم(p<0.001) تفاوت معنادارآماری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده گردید.از نظر مدت درد در سیکل اول(p=0.81) و دوم(p=0.09) اختلاف معنادار آماری بین گروههای مورد مطالعه از نظر مدت درد وجود نداشت ، ولی در سیکل سوم(p<0.05) و چهارم(p<0.001) بین دو گروه اختلاف معنادارآماری وجود داشت و در گروه مداخله مدت درد به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود.میانگین ابعادکیفیت زندگی درسیکل اول دردوگروه مورد مطالعه اختلاف معنادار آماری نداشت(p>0.05)،ولی درسیکل چهارم بین دوگروه مورد مطالعه اختلاف معنادار آماری درکلیه ابعاد مشاهده شد (p<0.05). با توجه به نتایج این پژوهش فشاردرنقطه liv3به عنوان درمانی کاربردی،موثر،ارزان ودردسترس جهت درمان دیسمنوره اولیه پیشنهاد می شود.
لیلا رییسی می نور لمیعیان
چکیده زمینه و هدف: اختلال ژنیکولوژی از شایع ترین مشکلات در همه زنان است که حتی می تواند تهدید کننده زندگی آنان باشد. با شکست درمان های غیر جراحی، برای رهایی از این مشکلات رحم برداشته می شود. امروزه هیسترکتومی دومین عمل جراحی بزرگی است که بعد از سزارین انجام می گیرد. از دیرباز رحم به عنوان یک ارگان تنظیم کننده، کنترل کننده عملکرد های مهم فیزیولوژیک، یک ارگان جنسی، یک منبع نیرو و یک نگاه دارنده جوانی و جذابیت تلقی می شده است. از آنجائیکه رحم بخش مهمی از تصویر ذهنی یک زن از خویشتن و تصویر جنسی اش را به خود اختصاص می دهد. تعدادی از زنان می ترسند بعد از جراحی، جذابیت زنانگی”less of a woman” آنها برای شریک جنسی شان کاسته شود بنابراین ممکن است هیسترکتومی با تصویر ذهنی زن از خویشتن تداخل پیدا کند.زنان نیمی ازجمعیت کشور ما را تشکیل می دهند، مشکلات جسمی، روانی ناشی از هیسترکتومی می توانند عوامل بازدارنده در فعالیت های اجتماعی، خانوادگی و شخصی برای آنان باشد بنابراین با توجه به اهمیت تاثیر هیسترکتومی بر روی ابعاد جنسی- روانی زنان و اینکه تحقیقات انجام شده در ارتباط با این موضوع تا کنون ابعاد کیفیت زندگی، عملکرد جنسی و تصویر ذهنی زنان از خویشتن را بصورت جامع بررسی ننمودند، نیاز به انجام چنین پژوهشی احساس شد. روش مطالعه: در این مطالعه تحلیلی آینده نگر، از تعداد 140 زن در محدوده سنی 55-35 سال که بنا بر دلایل خوش خیم زنانگی به مراکز آموزشی- درمانی شریعتی، آرش و مصطفی خمینی جهت درمان مراجعه نموده بودند، 100زن مورد بررسی قرار گرفتند. زنان بر اساس معیارهای ورود به مطالعه به صورت تصادفی انتخاب شدند و پژوهشگر برای بررسی تاثیر هیسترکتومی به روش ابدومینال بر روی کیفیت زندگی و عملکرد جنسی و تصویر ذهنی از خویشتن، از طریق تکمیل پرسشنامه استاندارد ژنریک کیفیت زندگیsf36، پرسشنامه اختصاصی شاخص عملکرد جنسی زنان(fsfi) و پرسشنامه اختصاصی تصویر ذهنی از خویشتن(bis) که برای اولین بار در ایران روایی و پایایی آن در مطالعه حاضر تائید شده بود، قبل از عمل و سپس 2 ماه و 3 ماه بعد از عمل با واحدهای پژوهشی تماس تلفنی برقرار کرده و اطلاعات مورد نیاز را کسب نمود. در پیگیری های بعد از عمل 40 نفر از واحدهای پژوهشی به دلیل نداشتن معیارهای حضور در مطالعه از پژوهش خارج شدند. اطلاعات حاصل از قبل از عمل، 2 ماه و 3 ماه بعد از عمل با یکدیگر مقایسه شدند.تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار spss و آمار توصیفی و استنباطی انجام گردید. یافته ها: تمام 8 بعد پرسشنامه کیفیت زندگی در 2 ماه و 3 ماه بعد از عمل جراحی هیسترکتومی ابدومینال بهبود قابل توجهی را نسبت به قبل از عمل نشان دادند(001/0>p). از لحاظ شاخص عملکرد جنسی نیز به جز در 2 ماه بعد از عمل که تمام ابعاد این شاخص بهبود را نشان نمی دادند اما در 3 ماه بعد از عمل تمام ابعاد شاخص عملکرد جنسی بهبود چشمگیری داشتند(001/0>p).تصویر ذهنی زنان از خویشتن نیز در 2 ماه و 3 ماه بعد از عمل جراحی نسبت به قبل از عمل بهبود یافته بود(001/0>p). در اکثر ابعاد پرسشنامه ها ارتباط معنی دار نیز در مقایسه دوه به دو بین مراحل تکمیل پرسشنامه ها با یکدیگر وجود داشت. نتیجه گیری: لذا با نظر به نتایج بدست آمده می توان بیان داشت که عمل جراحی هیسترکتومی ابدومینال در جامعه ایرانی که بر پایه سطح فرهنگی، اعتقادی و شیوه زندگی خاص خود استوار است، سبب بهبود کیفیت زندگی، عملکرد جنسی و تصویر ذهنی زنان از خویشتن در 3 ماه بعد از عمل می گردد. بنا بر دلایل اعتقادی و شیوه زندگی زنان در جامعه ایرانی می توان چنین نتیجه گرفت که عمل جراحی هیسترکتومی ابدومینال به عنوان یک روش درمانی در راستای رهایی از مشکلات خوش خیم زنانگی نظیر خونریزی های غیر طبیعی و طولانی مدت رحمی و... گرچه در ابتدا پذیرش سختی دارد اما در نهایت رضایتمندی آنها را حاصل می کند. واژه های کلیدی: عمل جراحی هیسترکتومی ابدومینال، کیفیت زندگی، عملکرد جنسی، تصویر ذهنی از خویشتن
ندا هادی می نور لمیعیان
زمینه و هدف: بررسی ارتباط بین وضعیت تغذیه ای و روی وآهن سرم مادران باردار در نیمه اول بارداری با وقوع پارگی زودرس پرده های جنینی می باشد روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه طولی آینده نگر می باشد که برروی538 زن باردار مراجعه کننده به 10 مرکز پره ناتال بیمارستان های شهر تهران که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند انجام شد. برای کلیه واحدهای پژوهشی دو پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک - بارداری وپرسشنامه استاندارد بسامد خوراک ((ffq، به روش مصاحبه ی حضوری تکمیل گردید. جهت بررسی سطح سرمی روی وآهن از کلیه ی واحدهای پژوهشی در بین هفته های 20-14 بارداری نمونه خون گرفته شد. سطح سرمی روی با دستگاه جذب اتمی وآهن توسط کیت با دستگاه اتوآنالایزر مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار spss17 و با استفاده از آزمون کای دو، من ویتنی، t مستقل و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری 5 0 /0 در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین سن واحدهای پژوهشی 9 2 /4±9 0 /27 سال، اغلب آنها خانه دار (8 /84 %)، میانگین سطح تحصیلات درحددیپلم، میانگین سطح سرمی روی (g/dlµ) 2/39±8/76، میانگین سطح سرمی آهن(g/dlµ) 1/65 ±8/ 107، کمبودسطح سرمی روی 6/29 %، کمبود روی تغذیه 7/48 %، کمبود سطح سرمی آهن2/16%، کمبود آهن تغذیه2/81%، کمبود انرژی تغذیه7/83%,کمبود پروتئین تغذیه 7/21%، کمبود ریبوفلاوین تغذیه4/8 % مشاهده گردید. جهت محاسبه وضعیت تغذیه، برای (روی تغذیه، آهن تغذیه، ریبوفلاوین تغذیه، پروتئین تغذیه) کمتراز 75% مقیاس rdaو برای ( انرژی) کمتر از 100 % مقیاس rda کمبود در نظرگرفته شد. براساس نتایج آزمون کای دو(دقیق فیشر) بین سطح سرمی روی وپارگی زودرس پرده های جنینی ارتباط معنادار ی وجود داشت(37 0 /0 p=) همچنین نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان دادزنان بارداری که کمبود روی سرم داشتند نسبت به زنان بارداری که کمبود روی سرمی نداشتند 7/4 برابر شانس بیشتری برای پارگی زودرس پرده های جنینی داشتند (9/14 -48/1 95%ci 7/4 or= ) بحث و نتیجه گیری: آنالیزمنحنی roc نشان داد که سطح سرمی روی کمتر از 9/70 میکروگرم بردسی لیتر(با حساسیت 2/69 و ویژگی 1/53) با افزایش پارگی زودرس پرده های جنینی همراه است لذا بررسی سطح سرمی روی در مادران مشکوک به پارگی زودرس پرده های جنینی می تواند کمک کننده باشد .
مژگان نعیمی راد می نور لمیعیان
هدف: با توجه به اینکه تهوع و استفراغ بارداری یکی از شکایات شایع دوران بارداری می باشد و در سالهای اخیر اغلب درمان های غیر دارویی و طب مکمل ترجیح داده می شود، این مطالعه با هدف تعیین اثر طب فشاری با فشار در نقطه kid21 بر تهوع و استفراغ دوران بارداری انجام شد. روش کار: این تحقیق به روش کارآزمایی بالینی یک سوکورروی80 خانم باردار مبتلا به تهوع و استفراغ سه ماهه اول بارداری درفاصله زمانی خرداد ماه الی بهمن ماه 1389 انجام شد.خانم های باردار به روش تصادفی به دو گروه مداخله با فشار بر نقطه kid21 و گروه کنترل با فشار بر نقطه پلاسبو تقسیم شدندو به مدت 4 روز متوالی و هر روز به مدت 20 دقیقه تحت درمان با طب فشاری قرار گرفتند و در این 4 روز شدت تهوع و استفراغ با استفاده از پرسشنامه vas ارزیابی شد.سپس داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل،کای دو،من وتینی، فریدمن و sign-rank test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: شدت تهوع در روز چهارم طب فشاری بین دو گروه مداخله وکنترل اختلاف آماری معناداری را نشان داد ( u=228/5 p value<0/001 ).همچنین شدت استفراغ نیز در روز چهارم طب فشاری بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف آماری معناداری را نشان داد (u=380 p value<0/001 ).شدت تهوع و استفراغ به طور مشخصی در گروه مداخله کمتر بود ( p<0/05). نتیجه گیری: طب فشاری با فشار بر نقطهkid21 در کاهش شدت تهوع و استفراغ بارداری نسبت به فشار برنقطه پلاسبو موثر می باشد و طب فشاری بر نقطهkid21 می تواند در کم کردن شدت تهوع و استفراغ بارداری پیشنهاد گردد.
زهرا آزاد می نور لمیعیان
چکیده مقدمه و هدف: در طی سالهای اخیر استفاده از تکنیکهای کمک باروری(art) بطور گسترده برای درمانهای ناباروری بکار گرفته شده اند. این فرضیه وجود دارد که حاملگی هایی که بدنبال art رخ می دهند نسبت به حاملگی های خودبخودی در معرض خطر بالاتری برای عوارض مامایی و جنینی قرار دارند. هدف پژوهشگر از این مطالعه مقایس? بروز اختلالات هیپرتانسیو حاملگی در بارداریهای art در مقابل بارداریهای خودبخودی بود. مواد و روش ها : این مطالعه به صورت کوهورت گذشته نگر و با حجم نمون? 854 نفرانجام شد. در این مطالعه دو گروه مورد مطالعه قرار گرفتند: الف) بارداری art (لقاح آزمایشگاهی/ تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم) وگروه ب) بارداری خودبخودی. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه صورت پذیرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای t مستقل، کای اسکوئر، آزمون دقیق فیشر و رگرسیون لوجستیک در نرم افزار spss 16 استفاده شد. یافته ها: بروز هیپرتانسیون حاملگی، پره اکلامپسی و پره اکلامپسی تحمیل شده بر هیپرتانسیون مزمن در گروه art نسبت به گروه کنترل 7% در مقابل 5/3%، 8/6% در مقابل 3/3% و 9/0% در مقابل 2/0% (به ترتیب) بود و هیچ موردی از اکلامپسی در طی دور? پژوهش دیده نشد. با انجام آزمون رگرسیون لوجستیک و تعدیل فاکتورهای موثر ارتباط آماری معنی داری بین حاملگیهای art و هیپرتانسیون حاملگی ( نسبت شانس 1/1 با فاصله اطمینان 95%، 5/2-45/0) و پره اکلامپسی(نسبت شانس64/1 با فاصله اطمینان 95%، 04/4-66/0) دیده نشد (05/0 p>). نتیجه گیری: یافته های مطالع? حاضر نشان دادند که تکنیک های کمک باروری باعث افزایش ریسک اختلالات هیپرتانسیو در گروه art نسبت به حاملگیهای خودبخودی نمی شوند.
راضیه معصومی می نور لمیعیان
مقدمه: کیفیت زندگی جنسی یکی از موضوعات کلیدی حوزه سلامت جنسی و باروری است. این مفهوم کاملا ذهنی و بر درک فرد از جنبه جنسی زندگی خویش استوار می باشد. سطح کیفیت زندگی جنسی و میزان رضایتمندی از روابط بین فردی با رضایتمندی و کیفیت زندگی عمومی زوج ارتباط متقابل و تنگاتنگی دارد به گونه ای که اختلال در عملکرد جنسی منجر به کاهش سطح کیفیت زندگی عمومی شده و بدتر شدن کیفیت زندگی عمومی نیز بر عملکرد جنسی زوج تاثیر منفی می گذارد. مطالعات نشان دهنده عدم پوشش ارزیابی کلیه ابعاد کیفیت زندگی جنسی زنان توسط ابزارهای موجود می باشد. از سوی دیگر، کیفیت زندگی جنسی مفهومی مبتنی بر بستر بوده و نشات گرفته از مجموعه رفتارها و تعاملات انسانی، هنجارهای اجتماعی-فرهنگی و چارچوب ارزشی جامعه مورد مطالعه می باشد. لذا با توجه به اهمیت موضوع کیفیت زندگی جنسی و فقدان ابزاری همه جانبه، اختصاصی، بومی و استاندارد برای ارزیابی آن، این پژوهش با هدف طراحی و روان سنجی پرسشنامه ای مبتنی بر تعریف تبیین شده از مفهوم کیفیت زندگی جنسی بر اساس تجارب زنان ایرانی متاهل در سنین باروری انجام شد. روش کار: روش شناسی این پژوهش از نوع ترکیبی و با رویکرد اکتشافی متوالی بود که در فاز اول با استفاده از یک مطالعه زمینه ای از نوع تحلیل محتوای کیفی، مفهوم، عوامل و ابعاد کیفیت زندگی جنسی با استفاده از تجارب زنان تبیین گردید. برای این منظور، نمونه گیری به صورت هدفمند و از میان زنان مراجعه کننده به 5 مرکز بهداشتی-درمانی و یک کانون سلامت در شهر تهران و شیراز و با استفاده از 17 مصاحبه فردی بدون ساختار و 14 روایت زندگی جنسی انجام گرفت. در فاز دوم پژوهش، برای هر درون مایه تعاریف نظری و عملیاتی ارائه گردید و سپس بر اساس آن ها 112 گویه اولیه طراحی شده و وارد فرآیند روان سنجی شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها در فاز اول پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی متعارف منجر به استحصال 604 کد اولیه، 252 کد متراکم، 58 زیر طبقه، 16 طبقه و 6 درون مایه گردید. در پایان این فاز کیفیت زندگی جنسی با استفاده از درون مایه های استخراج شده بدین صورت تعریف گردید؛ کیفیت زندگی جنسی درک ذهنی از میزان رضایت بخش بودن رابطه جنسی است؛ این درک متاثر از سطح برخورداری زن از "آمادگی مبتنی بر تهییج جنسی و حریم خصوصی" است که با تجربه ی "رابطه جنسی مبتنی بر تعامل" و ادراک مثبت از "بروندادهای رابطه جنسی" تقویت شده و با ادراک منفی از آن تضعیف می گردد. زمینه ی تجربه این درک را میزان خشنودی زن از "چارچوب زندگی مشترک"، سطحی از پایبندی به "هنجارهای فرهنگی و اعتقادی" و درجه ی"جامعه پذیری جنسی انفعالی" وی تشکیل می دهد. در فاز دوم پژوهش، روایی محتوا و صوری ابزار طراحی شده به دو صورت کیفی و کمی مورد بررسی قرار گرفت و دو شاخص cviو cvr ابزار به ترتیب 97/0 و 74/0 به دست آمد. روایی سازه با 365 نمونه و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی ارزیابی گردید که نتایج نشان دهنده 12 عامل با توزیع واریانس 76/57% بود. از این میان 8 عامل اول با توزیع واریانس 24/50% به عنوان عوامل اصلی در نظر گرفته شد که شامل رابطه جنسی تعاملی رضایت بخش، ارتباط بین فردی، تعامل عاطفی برای رابطه جنسی، رویکرد اعتقادی به رابطه جنسی، رابطه جنسی غیر رضایت بخش، رویکرد عرفی به رابطه جنسی، نقش والدین در امور جنسی مرتبط با فرزند و بهره مندی از آموزش و خدمات سلامت جنسی بود. جهت بررسی روایی ملاک از پرسشنامه sqol-f استفاده گردید که نتایج بیانگر همبستگی مطلوب میان نمرات کل دو ابزار بود (001/0>, p76/0=r). پایایی ابزار با استفاده از دو روش محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (94/0=?) و تعیین ثبات به فاصله 2 هفته (001/0>, p95/0=r) موید پایایی مطلوب ابزار طراحی شده بود. علاوه مراحل روان سنجی فوق، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر نیز با 500 نمونه انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده تایید بسیار مطلوب 8 عامل کشف شده در تحلیل عاملی اکتشافی بود. یافته های حاصل از تحلیل مسیر در این پژوهش بیانگر نقش موثر ارتباط بین فردی بر تعامل عاطفی برای رابطه جنسی و نیز رابطه جنسی غیر رضایت بخش و همچنین نقش والدین در امور جنسی مرتبط با فرزند بر رابطه جنسی تعاملی رضایت بخش بود. نتیجه گیری: ابزار طراحی شده در این پژوهش با عنوانquestionnaire adore حاوی 61 آیتم بوده و از ویژگی های روان سنجی مناسبی جهت به کارگیری در سیستم های مراقبت سلامت جنسی و باروری کشور با هدف غربالگری و شناسایی مشکلات حوزه سلامت جنسی زنان برخوردار است.
لیلا قلعه خندابی می نور لمیعیان
زمینه و هدف: پارگی زودرس پرده های جنینی (prom) پارگی پرده های جنینی را قبل از شروع دردهای زایمانی صرفنظر از اینکه جنین در چه سنی از حاملگی باشد پارگی زودرس کیسه آب می نامند.که یکی از علل عمده زایمان زودرس و ناتوانایی های پری ناتال است. پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی ارتباط وضعیت تغذیه مادران باردار و سطح سرب در خون مادر باپارگی پیش از موعد پرده های جنینی انجام شده است. روش کار:پژوهش حاضر یک مطالعه طولی آینده نگر می باشد که بر روی 1033زن باردار مراجعه کننده به 10 مرکز پره ناتال بیمارستان های شهر تهران که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند انجام شد.برای کلیه واحد های پژوهشی دو پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک-بارداری و پرسشنامه استانداردبسامد خوراک (ffq)،به روش مصاحبه حضوری تکمیل گردید. جهت محاسبه وضعیت تغذیه،برای (کلسیم تغذیه، ویتامین aتغذیه، پروتئین تغذیه، ریبوفلاوین تغذیه)کمتر از 80%rda و برای (انرژی)کمتر از 100% rdaکمبود در نظر گرفته شد. جهت بررسی سطح سرب خون از کلیه واحد های پژوهشی در بین هفته های 20-14بارداری نمونه خون گرفته شد.سطح سرب خون با دستگاه اسپکترومتری جذب اتمی کوره ای گرافیکی مورد آنالیز قرار گرفت.تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای spss16 و n4با استفاده از آزمون کای دو،من ویتنی،tمستقل و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند،سطح معنی داری 05/0در نظر گرفته شد. یافته ها:میانگین سن واحد های پژوهشی3/4± 7/26سال،اغلب آن ها خانه دار 7/86%،میانگین سطح تحصیلات در حد دیپلم،میانگین سطح سرب 9/4± 6/4،کمبود کلسیم تغذیه 8/41%،کمبود ویتامین aتغذیه 1/31%،کمبود پروتئین تغذیه 25%،کمبود ریبوفلاوین تغذیه 8/12%،کمبود انرژی تغذیه4/83%مشاهده گردید. بر اساس نتایج آزمون کای دو بین سرب خون،وضعیت تغذیه و پارگی زودرس پرده های جنینی ارتباط معناداری وجود نداشت(05/0 p>). همچنین نتایج آزمون رگرسیون لجستیک پس از وارد کردن متغییر های موثر بر پارگی زودرس پرده های جنینی ارتباط معناداری با پارگی زودرس پرده های جنینی یافت نشد(05/0 p>). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با آزمون مجذور کای ارتباط آماری معناداری میان سطح سرب خون مادر باردار با وقوع پارگی زودرس پرده های جنینی وجود ندارد. از نظر وضعیت تغذیه در گروه با پارگی زودرس کیسه آب و بدون پارگی زودرس کیسه آب اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد(05/0 p>). واژه های کلیدی:وضعیت تغذیه-عنصر سرب -پارگی زودرس پرده های جنینی
شاداب شاه علی می نور لمیعیان
روش کار: روش تحقیق این مطالعه روش ترکیبی با رویکرد متوالی اکتشافی می باشد. در مرحله اول به منظور کشف فرایند ارائه خدمات بهداشتی بالینی به قربانیان تجاوز جنسی از روش گراندد تئوری استفاده شد. مجموعا تعداد 23 نفر از ارائه دهندگان خدمات بهداشتی درمانی به زنان قربانی خشونت جنسی و 10زن قربانی تجاوز جنسی در شهرهای اهواز و تهران بعنوان مشارکت کننده اصلی در طی نمونه گیری های هدفمند و نظری وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها بصورت مصاحبه های بدون ساختار عمیق و سپس در نمونه گیری نظری بصورت نیمه ساختاریافته ادامه یافت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روند آنالیز مستمر و مقایسه ای مطابق با روش اشتراوس و کوربین (1998) استفاده گردید. در مرحله دوم پژوهش از تکنیک گروه اسمی جهت طراحی پروتکل استفاده شد واطلاعات بخش کیفی تحقیق به همراه مطالعه ای مروری و جامع بر پروتکل های موجود به 12 متخصص با تجربه در ارائه خدمات به قربانیان خشونت جنسی ارائه گردید و جلسه ای گروهی تشکیل شد و به دنبال طرح سوال پژوهش و بیان نظرات در رابطه با حیطه های ارائه خدمات بهداشتی بالینی به زنان قربانی تجاوز جنسی، دستورالعمل بالینی اولیه تدوین گردید. در مرحله سوم پژوهش یک نسخه از راهنمای بالینی اولیه توسط 9 متخصص شرکت کننده در جلسه گروه اسمی و یک متخصص حقوقدان مورد بررسی قرار گرفت و کیفیت پروتکل بوسیله ابزار agree مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله چهارم پروتکل از نظر قابلیت بکارگیری توسط 50ارائه دهنده خدمات بالینی ارزیابی شد و بعد از انجام اصلاحات توسط تیم تحقیق، پروتکل نهایی تدوین گردید. یافته ها: در بخش اول پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها منجر به ظهور283 کد زمینه ای و 11 طبقه اصلی باز و 3 طبقه محوری در کدگذاری های باز و محوری گردید، که شامل : "وظیفه مداری"، " دسترسی و انگ زدایی ارایه خدمات درمانی " و "تنگناهای اجتماعی و آسیب بدنبال انگ " می باشد. تحلیل داده ها در کدگذاری انتخابی منجر به آشکار شدن "انتظارات، درخواستها و دستورالعمل های متعارض بین قربانی و سازمان" بعنوان دغدغه اصلی مشارکت کنندگان در ارایه خدمات گردید. در این راستا "بی توجهی درمانگران به نیازها و انتظارات ابراز شده قربانیان در راستای پایبندی به فرهنگ سازمانی" به عنوان مفهوم مرکزی مطالعه استخراج شد. بطوریکه این مفهوم مرکزی از یک سو بیانگر نحوه مواجهه مشارکت کنندگان اصلی یعنی ارایه کنندگان خدمات به دغدغه و مساله اصلی می باشد. از سوی دیگر نحوه مواجهه ای چون پایبندی به تشریفات قانونی در موارد خشونت جنسی توسط درمانگر و عوامل زمینه ای مانند وقوع برچسب زنی و قضاوت تیم درمانگر در رابطه با قربانی را در بر می گیرد و از این طریق در اتخاذ راهبرد توسط ارایه کنندگان و قربانیان تاثیر می گذارد. چرا که یافته ها نشان داد که ارائه دهندگان خدمات، بدون توجه به دغدغه اصلی قربانیان (سقط و هایمنوپلاستی) سعی می کنند تنها براساس دستورالعمل های اداری و فرم های روتین درمانی عمل نمایند. این نحوه مواجهه باعث عدم رضایت و سرخوردگی قربانیان و پیگیری خواسته هایشان از طرق غیر قانونی جهت دریافت پاسخ به انتظارات و اتخاذ رفتارهای مغایر با فرهنگ سازمانی موجود توسط درمانگران می شود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش دوم پژوهش منتج به تدوین راهنمای بالینی ارائه مراقبت های بهداشتی و درمانی به زنان قربانی خشونت جنسی گردید که شامل ارائه خدماتی چون نحوه اخذ رضایت نامه، ارزیابی زنان بالغ قربانی خشونت جنسی، گرفتن شرح حال، معاینه فیزیکی، جمع آوری نمونه های قانونی، انجام آزمون های تشخیصی مورد نیازشان، پیشگیری و درمان بیماری های منتقله از طریق جنسی، پیشگیری از بارداری و ترمیم هایمن، ارائه خدمات سلامت روانی، موارد ارجاع، پیگیری درمان و نحوه مستندسازی شواهد بود. نتایج اعتبارسنجی پروتکل تدوین شده در مرحله سوم پژوهش به شرح زیر بود: در بخش چشم انداز و هدف 95/55%، مشارکت ذینفعان 85/83%، دقت و کیفیت متدولوژی تدوین 92/85%، گویایی و ارایه 90%، قابلیت به کارگیری63/33%، استقلال در ویرایش 91/66% و در بخش ارزیابی نهایی 100% ارزیابان استفاده از این پروتکل را توصیه می نمودند و نتایج بخش چهارم پژوهش نشان داد که نود و شش درصد ارائه دهندگان خدمات استفاده از پروتکل تدوین شده را توصیه می نمودند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که دغدغه اصلی قربانیان که ریشه در تنگناهای اجتماعی و آسیب ناشی از انگ تجاوز دارد مورد توجه ارایه کنندگان خدمات قرار نمی گیرد. براین اساس در تدوین راهنمای بالینی جهت هدایت کارکنان تیم بهداشتی درمانی لازم است به نیازهای و دغدغه های آشکار شده علاوه بر دغدغه های حرفه و درمانی توجه شود. در این راستا در تدوین راهنمای بالینی این ملاحظات رعایت شده بطوریکه در این راهنما هم به دغدغه ها و نیازهای زمینه ای قربانیان و هم به دغدغه های حرفه ای و تخصصی در بعد درمان و مراقبت توجه ویژه ای شده است. لذا این ویژگی نشاندهنده کیفیت مناسب و قابلیت بکارگیری این پروتکل در بالین می باشد.
زهرا معماریان می نور لمیعیان
مقدمه: بارداری نقش مهمی بر روی رضایت جنسی و عملکرد جنسی می گذارد. این پژوهش با هدف تدوین بسته آموزش جنسی دوران بارداری و آموزش جنسی به زنان در سه ماهه سوم بارداری و بررسی تاثیر آن بر روی رضایت و عملکردجنسی انجام گرفت. روش کار: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی از نوع مداخله و کنترل است که بر روی 105 زن نخست زا در سه ماهه سوم بارداری که جهت دریافت مراقبت های دوران باردرای به بیمارستان های شهر تهران در سال1393-1392 مراجعه کردند، انجام شده است. واحدهای پژوهش به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (52نفر) و کنترل (53 نفر) قرارگرفتند. در گروه مداخله، بسته آموزش جنسی توسط پژوهشگر آموزش داده شد و هشت هفته بعد اثرات آن بر روی آگاهی جنسی، رضایت جنسی و عملکرد جنسی زنان در سه ماهه سوم بارداری مورد ارزیابی قرار گرفت یافته ها: قبل از مداخله در هر دو گروه مورد مطالعه 2/96% اختلال عملکرد جنسی و 28% اختلال رضایت جنسی وجود داشت. بعد از مداخله آموزشی آگاهی جنسی، عملکرد جنسی و رضایت جنسی، در گروه مداخله تفاوت معنی داری با گروه کنترل داشت (001/ 0p=)، همچنین بین آگاهی جنسی و رضایت جنسی و عملکرد جنسی قبل و هشت هفته بعد از مداخله آموزشی تفاوت آماری معناداری وجود داشت (001/ 0p=). نتیجه گیری: با توجه به اثرات مثبت بسته آموزش جنسی بر رضایت و عملکرد جنسی زنان در سه ماهه سوم بارداری به منظور ارتقا سلامت جنسی در دوران بارداری، ارائه بسته آموزش جنسی در مراقبتهای پره ناتال ضروری به نظر می رسد.
لیلا نوروزی می نور لمیعیان
مقدمه:پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر بسته آموزشی بر روی عملکرد جنسی زنان باردار نخست زا در سه ماهه اول بارداری انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی از نوع مداخله و کنترل، بر روی 100 زن باردار در سال1393انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه های دموگرافیک، اطلاعات مامایی و عملکرد جنسی زنان(fsfi) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:درگروه مداخله، بسته آموزشی موجب افزایش میانگین نمرات عملکرد جنسی و حیطه های میل جنسی، برانگیختگی جنسی، رضایتمندی جنسی(001/0p=) گردید. بعد از مداخله، بین دو گروه مداخله و کنترل در عملکرد جنسی(001/0p=) و حیطه های میل جنسی(001/0(p=، برانگیختگی جنسی(001/0p=)، رطوبت واژن(04/0p=)، رضایتمندی جنسی(02/0p=) و ارگاسم(001/0p=) تفاوت آماری معنی دار مشاهده گردید. نتیجه گیری: بسته آموزشی موجب افزایش نمره عملکرد جنسی زنان باردار گردید. پیشنهاد می شود بسته آموزشی به عنوان بخشی از مراقبت های روتین دوران بارداری جهت ارتقای آگاهی، سلامت جنسی به زنان باردارارائه گردد.
پریسا صمدی می نور لمیعیان
چکیده ندارد.