نام پژوهشگر: عادل زاهد بابلان
حسن رضایی جمالویی محمد نریمانی
ناتوانی های یادگیری ارتباط تنگاتنگی با مشکلات هیجانی، اجتماعی و رفتاری دارد و داشتن ناتوانی در یادگیری برای پیشرفت تحصیلی عامل مضری محسوب می شود؛ به ویژه اگر مشکلات هیجانی، اجتماعی و رفتاری در نتیجه تلاش های صورت گرفته برای کنار آمدن با ناتوانی های یادگیری و ناکامی های مکرر پدید آید. هدف پژوهش حاضر " مقایسه پذیرش همسالان، سازگاری و ادراک از خود در دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری و دانش آموزان عادی " بود. نمونه تحقیق شامل 160 دانش آموز (40 دانش آموز دارای ناتوانی در یادگیری، 40 دانش موز دارای پیشرفت تحصیلی پایین، 40 دانش آموز دارای پیشرفت تحصیلی متوسط و 40 دانش آموز دارای پیشرفت تحصیلی بالا) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری با استفاده از سیاهه های معلم ساخته و چک لیست های محقق ساخته، مصاحبه با دانش آموز و معلمان آنها و استفاده از ملاک های معتبر dsm-iv-tr تشخیص داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات درباره متغیرهای پژوهش از آزمون سوسیومتری، مقیاس محقق ساخته پذیرش همسالان، پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا، مقیاس شایستگی اجتماعی فلنر و مقیاس ادراک از خود هارتر استفاده شد. همچنین برای کنترل متغیر هوش آزمون هوشی ریون بر روی همه آزمودنی ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova)صورت گرفت. همچنین از آزمون های پیگیری hsd برای مقایسه دو به دوی گروه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان شیوع ناتوانی در یادگیری دانش آموزان مقطع راهنمایی 01/8 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد بین دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری و دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین، متوسط و بالا در متغیرهای پذیرش همسالان از نظر خود، پذیرش همسالان از نظر همکلاسی ها، سازگاری تحصیلی، شایستگی اجتماعی، ادراک از خود و سازگاری تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. هر چند در برخی از خرده مقیاس های این متغیرها، در چهار گروه تفاوت معنی داری بدست نیامد. نتایج این پژوهش می تواند اطلاعاتی در اختیار درمانگران و مشاوران قرار دهد تا با مداخلات خود دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری را در مقابله با مشکلات یادگیری، هیجانی، رفتاری و اجتماعی کمک نماید.
معصومه خاوری عادل زاهد بابلان
هدف پژوهش، بررسی اثر بخشی طرح واره درمانی گروهی بر دانش آموزان دبیرستانی دختر مبتلا به فوبی اجتماعی می باشد. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه ی دوم دبیرستان های دولتی شهرستان رزن استان همدان در سال تحصیلی 89-1388 تشکیل می دهند. نمونه مطالعه در مرحله اول پژوهش یعنی، شناسایی طرح واره های غالب شامل 30 دانش آموز دارای فوبی اجتماعی و در مرحله دوم برای بررسی اثر بخشی درمان 16 دانش آموز دارای فوبی اجتماعی که ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، سپس به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 8 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. طرح واره درمانی گروهی به مدت 15 جلسه بر اساس بسته درمانی یانگ، کلاسکو و ویشار (2003) برای گروه آزمایش اجرا شد. در این پژوهش کلیه ی آزمودنی ها پیش از آغاز درمان و پس از درمان به کمک پرسشنامه های فوبیای اجتماعی، طرح واره یانگ (فرم کوتاه)، ترس از ارزیابی منفی، تعبیر، اضطراب بک و عزت نفس روزنبرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت ارایه ی درمان نیز از پرسشنامه های فرزند پروری یانگ، اجتناب یانگ – ریگ، جبران یانگ و پرسشنامه چند وجهی سرگذشت زندگی، استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که طرح واره درمانی گروهی از لحاظ اثربخشی بر کاهش شدت علایم فوبیای اجتماعی، در سطح 01/0 کارآمد بوده است و فراوان ترین طرح واره ها به ترتیب عبارتند از: ایثار، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی، خویشتن داری و خود انظباطی ناکافی، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، شکست، استحقاق و بزرگ منشی. لیکن، طرح واره درمانی گروهی موجب کاهش قابل ملاحظه سوگیری تعبیر در این دانش آموزان نشده است. معلوم شد که طرح واره درمانی گروهی موجب کاهش قابل ملاحظه ترس از ارزیابی منفی در سطح 008/0، اضطراب در سطح 001/0 و افزایش قابل ملاحظه عزت نفس در سطح 005/0 در این دانش آموزان شده است. همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که روند طرح واره درمانی گروهی موجب کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی، شکست و ایثار دانش آموزان دبیرستانی دختر مبتلا به اختلال فوبی اجتماعی شده است.
ابراهیم رفاقت خواجه حسین قمری گیوی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی در پرخاشگری نوجوانان بزهکار می باشد. این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان حاضر در کانون های اصلاح و تربیت شهر تبریز می باشد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانانی بود که در پرسشنامه پرخاشگری باس و پری نمرات بالایی کسب کردند که این 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای در معرض آموزش حل مسئله اجتماعی قرار گرفت و پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و همچنین پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پرخاشگری و زیر مقیاس های آن یعنی پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت در پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. متغیرهای مذکور در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش کاهش معناداری داشتند. همچنین نتایج نشان دادند که بعد از آموزش حل مسئله اجتماعی، بین میانگین نمرات تمام زیر مقیاس های حل مسئله اجتماعی یعنی جهت گیری مثبت نسبت به مسئله، جهت گیری منفی نسبت به مسئله، سبک منطقی، سبک تکانشی- بی احتیاطی و سبک اجتنابی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده از آموزش حل مسئله اجتماعی می توان مشکلات پرخاشگری و حل مسئله نوجوانان بزهکار را کاهش داد.
سید وحید غضنفری آهنگرکلایی عادل زاهد بابلان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی شغلی، بهزیستی روانشناختی و باورهای فراشناختی در معلمان مدارس عادی و استثنایی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع راهنمایی (مدارس عادی واستثنایی) شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 92-1391می باشد.آزمودنی های پژوهش شامل 60 نفر از معلمان مدارس استثنایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 60 نفر از معلمان مدارس عادی به شیوه همتاسازی( بر اساس سابقه خدمت، سن معلمان، سطح تحصیلات و میزان درآمد) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های فرسودگی شغلی مسلچ، بهزیستی روانشناختی ریف و فرم کوتاه فراشناخت استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که بین دو گروه معلمان در مقیاس کلی فرسودگی شغلی تفاوت معناداری وجود ندارد، تنها در مولفه خستگی عاطفی تفاوت معنادار است. اما در مقیاس های کلی بهزیستی روانشناختی و باورهای فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد ، به گونه ای که مولفه های اعتماد شناختی، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر و باورهایی در مورد نیاز به کنترل افکار در باورهای فراشناختی و تمامی مولفه های بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که توأم شدن مسئولیت های حرفه ای و مسئولیت-های اجتماعی فشار روانی ایجاد می کند. لذا توجه به متغیرهای روانشناختی که در بروز این فشارها موثرند، می توان کمک شایانی به حفظ سلامت روانی و ارتقای بهزیستی روانشناختی معلمان نمود.
جواد دره کی عادل زاهد بابلان
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تحریک های زیرآستانه ای بر بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره و همچنین مقایسه ی دو گروه کودکان با ناتوانی یادگیری و عادی در بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره صورت گرفت. دویست و هفتاد آزمودنی در پژوهش حاضر شرکت کردند: نمونه ی پژوهش شامل 135دانش آموز عادی و 135 دانش آموز با ناتوانی یادگیری می شد. آزمودنی ها برای مقایسه تأثیرات پیام های زیرآستانه ای صوتی، تصویری و لغت در نه گروه قرار گرفتند. در این پژوهش آزمودنی ها در گروه های مجزا، با سه دسته از تحریکات زیرآستانه ای تصویری،صوتی و لغت مواجه شدند .برای هرکدام یک از آزمودنی ها زمان واکنش مربوطه در پاسخ به هر یک از شش ابراز هیجانی محاسبه شد .همچنین، دانش آموزان عادی و با ناتوانی یادگیری در بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره مقایسه شدند. الگوی تحریک زیرآستانه ای تصویری به همراه تحریک های مختلفی از تظاهرات هیجانی چهره به کار گرفته شد: هیجان مثبت(شادی) و هیجان منفی( غمگینی)، که هرکدام به مدت حدود سی هزارم ثانیه مکررا نمایش داده می شدند. برای نشان دادن تاثیر تحریک های زیرآستانه ای لغت نیز، آزمودنی ها در هنگام بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره، با لغات با بار هیجانی مثبت، منفی و خنثی مواجهه شدند..همچنین در این پژوهش ، تاثیرات تحریک های زیرآستانه ای صوتی با عبارات برگردان با بارهیجانی مثبت و منفی نیز مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج، تأثیر قوی تحریک زیرآستانه ای با تصویری از ابراز هیجان مثبت را بر پاسخ دهی بیشتر به تظاهرات چهره ای شادی را نشان داد. با این وجود، تأثیر تحریک زیرآستانه ای تصویری از ابراز هیجان هیجان منفی برای بازشناسی تظاهرات چهره ای غم، تنها در گروه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری بدست آمد. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که واکنش های هیجانی مثبت و منفی می توانند به صورت ناخودآگاه فراخوانده شوند البته نتایج نتوانستند برای تحریکات زیرآستانه ای صوتی شواهد قابل توجهی را بیابند.همچنین در بین آزمودنی هایی که به بازشناسی تظاهرات هیجانی به همراه لغات با بار هیجانی پرداختند، دانش آموزانی که با پیام زیرآستانه ای لغت با بار هیجانی مثبت مواجهه شده بودند بیشتر از دو گروه دیگر در تشخیص هیجان ترس موفق عمل کردند،این بدین معناست که آنها بیشتر از سایرین کلید مربوط به هیجان ترس را فشردند. علاوه بر این، پژوهش اخیر نشان داد که، دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری در بازشناسی ابراز هیجانی غم بهتر از سایر همتایان با ناتوانی یادگیری شان عمل کردند، این در حالی است که دو گروه تفاوت معناداری در بازشناسی سایر هیجان ها نداشتند. در مجموع، نتایج نشان دادند که که تصاویر زیرآستانه ای از ابرازات هیجانی چهره می تواند واکنش های هیجانی مثبت و منفی را به طور ناخوداگاه فراخواند.
الهه علمداری عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زوجین نابارور بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس-آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه ی زنان نابارور مراجعه کننده به 3 متخصص زنان و زایمان شهر شیراز بود. نمونه پژوهش 29 زوج نابارور بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش درمان تعهد و پذیرش را در12 جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (47 سوالی) و پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که درمان تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که درمان تعهد و پذیرش می تواند مشکلاتی را که زوجین نابارور با آن روبرو هستند، تعدیل کند. در واقع این آموزش در کار با گروه نابارور از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند ذهن آگاهی، کاهش اجتناب تجربی و پذیرش تأکید دارد.
ناصر یاخچی بیگلو عادل زاهد بابلان
کارکردهای اجرایی عملکرد مناطق مربوط به لوب پیشانی مغزند. براساس پیشینه ی موجود در ادبیات پژوهشی، این کارکردها در بزرگسالان مبتلا به دو اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- جبری دارای نقایص جدی است. باتوجه به اهمیت روانپزشکی این دو اختلال از نظر شیوع و میزان آسیب وارده بر بیمار و در نظر گرفتن این موضوع که دو اختلال مذکور در گروه سنی نوجوان نیز شیوع چشمگیری دارند، در پژوهش حاضر بر آن بوده ایم تا این کارکردها را در دو اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- جبری و بر روی نوجوانانی که دارای نشانه های دو اختلال مذکورند، مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم. بدین منظور 820 نفر از کل جامعه ی دانش آموزان شهرستان خوی در مهر و آبان 1392 به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شده و آزمون فرم کوتاه چندوجهی شخصیتی مینه سوتا 71 سوالی به صورت گروهی بر روی آن ها اجرا شد. سپس نیمرخ مربوط به هر دانش آموز بررسی شده و سه گروه 16 نفری بر اساس دارا بودن نیمرخ اختلال شخصیت مرزی، وسواسی- جبری و همچنین فاقد علایم مرضی از 791 نفری که پرسشنامه هایشان قابل ترسیم نیمرخ بود، انتخاب شدند. کارکردهای اجرایی با استفاده از اجرای انفرادی آزمون های اثر استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین، سیالیت واژگانی، برج لندن و tmt اندازه گیری شده و داده های حاصل با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری مانوا در سه گروه مقایسه شدند. نتایج نشان داد که نوجوانان با علایم اختلال شخصیت مرزی در آزمون های اثر استروپ و دسته بندی کارت های ویسکانسین عملکرد پایین تری نسبت به گروه سالم داشتند. از این رو به نظر می رسد که این نوجوانان در تفکر انتزاعی، انعطاف پذیری شناختی و بازداری نسبت به گروه سالم دارای نقایص معنی داری اند. این یافته با بیشتر نتایج پژوهش های پیشین بر روی بزرگسالان همخوانی داشت. همچنین نوجوانان با علایم اختلال وسواسی- جبری به طور معنی داری تعداد طبقات کمتری را در آزمون ویسکانسین نسبت به گروه سالم به دست آوردند که به نظر می رسد به نقص آن ها در انعطاف پذیری شناختی و تفکر انتزاعی همانند گروه بزرگسالان موجود در ادبیات پژوهشی باشد. با این تفاوت که علیرغم نمرات پایین تر این گروه در زمینه ی بازداری و حافظه ی کاری کلامی تفاوت ها معنی دار نبود که احتمالاً به تفاوت ویژگی های زود آغاز بودن این اختلال با شروع در بزرگسالی مربوط باشد. در مقایسه ی میان دو گروه با علایم مرضی نیز گروه وسواسی- جبری نسبت به گروه اختلال شخصیت مرزی آزمون برج لندن را در تعداد حرکات بیشتری انجام دادند. نتایج پژوهش، دقت نظر بیشتر بر روی این کارکردها و ارتباط آن ها با علایم مرضی در نوجوانان را خاطر نشان کرده و انگیزه ی پژوهش های جدید بیشتری در این مورد را فراهم می آورد.
مرضیه امینی عادل زاهد بابلان
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در میان دانشجویان دچار احتکار وسواسی و بدشکلی بدن بود. این پژوهش، علی- مقایسه ای و از نوع مقطعی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان پیام نور دانشگاه های تهران که در سال تحصیلی92- 91 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویانی بود که نمره بالا در پرسشنامه احتکار وسواسی گرفته بودند و همچنین 30 نفر از دانشجویانی که در مقیاس اختلال بد شکلی بدنی نمره بالا گرفته بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ذهن آگاهی، حساسیت اضطرابی، مقیاس رفتارهای ذخیره ای و مقیاس تصویر بدن- خود و مصاحبه بالینی ساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که بین دانشجویان دارای بدشکلی بدنی و احتکار وسواسی در ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد 0/001> p). به عبارتی دیگر دانشجویان بدشکلی بدنی از ذهن آگاهی پایین تر و حساسیت اضطرابی بالاتری نسبت به دانشجویان گروه احتکار وسواسی برخوردارند. این نتایج نشان می دهد که مشکل در سازماندهی اطلاعات، ترس از ارزیابی منفی و انزوا از جمله عوامل خطر پذیر برای ابتلا این افراد به اختلالات روانی و بدشکلی بدنی است.
ایرج جهان بخش ثمرخزان لطفعلی بلبلی
برنامه های تمرینی ویژه ای برای هر رشته ورزشی مشخص شده است و موفقیت در این رشته ها به ویژگی های آنتروپومتریک، فیزیولوژیک و مهارت حرکتی نسبت داده می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی نیمرخ آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی فوتبالیست های نخبه و غیرنخبه (16-15سال) نوجوان شهر تبریز بود. بدین منظور سی و هشت بازیکن نوجوان 16-15 ساله به دو گروه نخبه و غیرنخبه تقسیم شدند. سپس متغیر های فیزیولوژیک شامل توان هوازی (آزمون شاتل ران)، انعطاف پذیری (آزمون انعطاف تنه به جلو)، سرعت (آزمون 20-35 متر سرعت)، چابکی (آزمون ایلینویز) و توان انفجاری (آزمون پرش سارجنت) و متغیرهای آنتروپومتریک شامل وزن، قد و شاخص توده بدن و ویژگی های سوماتوتیپ شرکت کنندگان اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از آزمون تی مستقل مستقل انجام شد و برای رابطه سنجی بین برخی از ویژگی های آمادگی جسمانی و آنتروپومتریک آزمون همبستگی پیرسون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین وزن، شاخص توده بدنی و شاخص مزومورفی بازیکنان نخبه به طور معنی داری بیشتر از بازیکنان غیرنخبه می باشد (05/0p<). علاوه بر این، بازیکنان نخبه نسبت به بازیکنان غیرنخبه عملکرد بهتری در آزمون های چابکی و دوی 35 متر نشان دادند(05/0p<). همچنین، همبستگی معنی داری بین وزن و چابکی، وزن و دوی 35 متر ، وزن و دوی 20 متر وجود دارد و شاخص مزومورفی و پرش سارجنت مشاهده شد(05/0p<). در مورد سایر متغیرهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت(05/0p>).بر اساس یافته ها، تفاوت های مشاهده در برخی از فاکتورهای ترکیب بدن و عملکردی ممکن است در تمایز بازیکنان نخبه و غیرنخبه نقش داشته باشد. مقایسه با برخی از تحقیقات انجام گرفته در این زمینه نشان داد که بازیکنان این تحقیق از میانگین bmi نسبتا کمتری برخوردارند و عملکرد ضعیفتری در دو سرعت داشتند که این یافته¬ها و تفاوت ها می تواند مربیان را در برنامه ریزی های تمرینی یاری رساند.
ابراهیم آریانی قیزقاپان مهدی معینی کیا
این پژوهش به منظور بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر قابلیت های پژوهشی و کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نظر راهبرد اصلی: کمی؛ از نظر هدف: کاربردی؛ از نظر راهکار اجرایی: میدانی؛ از نظر تکنیک تحلیلی: توصیفی _ پس¬رویدادی بود. جامعه ی آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران، علاّمه طباطبائی، شهید بهشتی و دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1393-1392، در رشته های مختلف با حجم تقریبی 20000 هزار نفر تشکیل می داد. روش نمونه گیری از نوع اتفاقی بود. حجم نمونه با توجّه به مدل کرجسی ¬_ مورگان، با در نظر گرفتن خطای 05/0 = ? قریب به 377 نفر در نظر گرفته شد که 308 پرسشنامه قابل تحلیل بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی شبکه های اجتماعی مجازی (با پایایی 66/0 = ?)، پرسشنامه ی قابلیت های پژوهشی (با پایایی 97/0 = ?) در قالب هشت مولفه ی توانایی انتخاب موضوع و تبیین مسئله ی تحقیق (با پایایی 90/0 = ?)، توانایی جست¬جوی تحت وب (با پایایی 75/0 = ?)، توانایی فیش برداری (با پایایی 66/0 = ?)، تبحر در نگارش علمی (با پایایی 83/0 = ?)، توانایی اجرای پژوهش و گردآوری داده ها (با پایایی 93/0 = ?)، توانایی طبقه بندی و تحلیل داده ها (با پایایی 91/0 = ?)، توانایی تدوین و تفسیر نتایج پژوهش و گزارش آن (با پایایی 94/0 = ?)، اخلاق پژوهشی (81/0 = ?) و پرسشنامه ی قابلیت های کارآفرینی (با پایایی 88/0 = ?) در قالب پنج مولفه ی استقلال طلبی (با پایایی 63/0 = ?)، ریسک پذیری (با پایایی 64/0 = ?)، کنترل درونی (با پایایی 93/0 = ?)، توفیق¬طلبی یا انگیزه ی پیشرفت (با پایایی 60/0 = ?) و خلاقیت (با پایایی 81/0 = ?) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس چند متغیره، آزمون موزس، آزمون یومان ویتنی، آزمون میانه، آزمون کروسکال والیس، آزمون جان خیر، آزمون اسپیرمن، آزمون خی دو، آزمون t دو گروهی مستقل و آنالیز واریانس دو عاملی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که تأثیر تعامل بین جنسیت و کاربست شبکه های اجتماعی مجازی بر قابلیت پژوهشی (0/34=f(1,303) ، =0/55>0/05) و کارآفرینی (38/3=f(1,303) ، =0/06>0/05) دانشجویان معنی دار نیست. اما تأثیر جداگانه ی کاربست شبکه های اجتماعی بر قابلیت پژوهشی (13/12=f(1,303) ، =0/001<0/05) معنی دار است. هم¬چنین تأثیر تعامل بین جنسیت و نوع کاربست شبکه های اجتماعی مجازی بر قابلیت پژوهشی (45/2= f(2,246) ، =0/088>0/05) و کارآفرینی (06/2= f(2, 246) ، =0/129>0/05) دانشجویان معنی دار نیست.
محمد مهدی بابائی منقاری مهدی معینی کیا
هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین راهبردهای انگیزش برای یادگیری با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه می باشد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است، جامعه آماری پژوهش حاضر کل دانش آموزان رشته ریاضی و فیزیک مقطع متوسطه شهرستان آمل باحجم 2958 نفر می باشد. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران با لحاظ 05/0 = α و مقدار خطای قابل قبول 05/0 و 5/0= p=q؛ تعداد 339 نفر دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید که پرسشنامه برگشتی از تعداد 331 نفر قابل تحلیل بود. فرضیه پژوهش عبارتند از: 1- بین مولفه های راهبردهای انگیزشی با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه رابطه وجوددارد. 2- بین مولفه های راهبردهای یادگیری با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه رابطه وجوددارد. 3- بین مولفه های راهبردهای مدیریت منابع با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه رابطه وجود دارد. 4- بین راهبردهای انگیزش برای یادگیری با یادگیری ریاضی دانش آموزان رابطه وجود دارد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری جهت بررسی میزان راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری استفاده شد. این پرسشنامه، توسط (پینتریچ و همکاران، 1993) ساخته شد و توسط دانکن و مک کیچی (2005) بازنویسی شد .روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام بود. یافته های پژوهش نشان داد که: بین راهبردهای انگیزشی شامل (ارزش تکلیف، باورهای کنترل یادگیری، اضطراب امتحان، خودکارآمدی، جهت گیری درونی هدف و جهت گیری بیرونی هدف) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم ارزش تکلیف (285/0= β) و جهت گیری بیرونی هدف (195/0= β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است. اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود. بین راهبردهای یادگیری شامل (تکرار و مرور، سازمان دهی، بسط معنایی، تفکر انتقادی و خودتنظیمی) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم تکرار و مرور (308/0=β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود. بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری شامل (مدیریت زمان و مکان مطالعه، تنظیم تلاش، یادگیری از همدرسان و کمک طلبی) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم مدیریت زمان و مکان مطالعه (297/0= β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود. بین راهبردهای انگیزش برای یادگیری شامل (راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم راهبردهای انگیزشی (407/0= β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود
زهرا هاشمی علی رضایی شریف
اهداف: ازجمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت را متوجه خود کرده است، یادگیری مشارکتی است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی طراحی و اجرا شد. روش ها: این مطالعه ی شبه آزمایشی در بین جامعه ی دانش آموزان پسر دبستان های شهر همدان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد. 64 دانش آموز از دو کلاس یک مدرسه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه آزمایش از روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو و در گروه کنترل از روش سنتی سخنرانی استفاده شد. پیش آزمون قبل از اعمال متغیرهای مداخله و پس آزمون پس از اعمال آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل گزارش میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیری به کمک نرم افزار spss20 انجام شد. یافته ها: بین دو گروه از لحاظ وجود متغیر خودتنظیمی و متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معنی دار وجود داشت. به عبارتی نتایج پژوهش حاضر نشان داد یادگیری مشارکتی جیگ ساو، خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان به طور معنی داری افزایش می دهد و در رشد مولفه های این دو متغیر در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو نسبت به روش های سنتی تدریس در رشد مهارت خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان موثرتر است.
سمیه ولیان مهدی معینی کیا
چالش اصلی سازمان ها،درکمدیریتدانشوچگونگیپیاده سازی آن است و بزرگ ترین آرزوی سازمان-هاتعریفیکسیستممدیریتدانشمناسبوادارهآنبهیکروشموفقاست. هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در آموزش عالی است. با توجه به اینکه هدف پژوهش؛ توصیف، تحلیل و ترکیب تحلیل¬های ارائه شده در زمینه¬ی عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در آموزش عالی است روش این پژوهش از نوع فراتحلیل است. جامعه¬ی آماری پژوهش حاضر را آثار مکتوب اعم از پایان¬نامه¬ها و پژوهش¬هاومقالاتمندرجدرسایت¬ها که در بین سال¬های 92-85 به موضوع مدیریت دانش در آموزش عالی پرداخته اند تشکیل می¬داد. از بین آثار انجام شده و موجود در سامانه اسناد و مدارک علمی ایران (ایرانداک) و پایگاه مجیران، تعداد 34 اثر به عنوان نمونه قابلیت ورود به فراتحلیل را داشتند. ملاک ورود دارا بودن حداقل 50 درصد شرایط مورد نظر (همچون روایی و پایایی مناسب، روش نمونه گیری و آماری صحیح، فرضیه و سوالات مناسب با موضوع پژوهش، محاسبه اندازه اثر و سطح معناداری) بوده است.اطلاعات جمع آوری شده از اسناد و پژوهش های مور نظر با استفاده از فرمول نویسی در محیطexcel (برای انجام محاسبات آماری فراتحلیل)، و همچنیننرم افزارspssتجزیه و تحلیل شدند. یافته¬های پژوهش نشان داد که ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فناوری اطلاعات،منابع انسانی و رهبری بر استقرار مدیریت دانشدر آموزش عالی تأثیر داشته و نقش آن¬هامعنی دار است.
ملیحه فتحی جناقرد علی خالق خواه
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی دبیران و مدیران در مدارس متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1392 - 93 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دبیران و مدیران مدارس متوسطه شهر اردبیل به تعداد 1164نفر بودند از میان این تعداد بر اساس فرمول کوکران به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 289 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت گردآوری دادهها از سه پرسشنامه مدیریت دانش پاتریک و همکاران با پایایی 95/0، پرسشنامه یادگیری سازمانی چیوا با پایایی 93/0 و پرشسنامه رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کونوسکی با پایایی 73/0 استفاده شد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندار)، و روشهای آمار استنباطی (t تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین نمره مدیریت دانش و یادگیری سازمانی دبیران و مدیران از میانگین مفهومی پایینتر است و میانگین نمره رفتار شهروندی سازمانی آنها از متوسط مفهومی بالاتر است. تمام مولفههای مدیریت دانش و تمام مولفههای یادگیری سازمانی با رفتار شهروندی همبستگی مثبت معنی دار دارند. از میان متغیرهای پژوهش، مدیریت دانش و از میان مولفههای مدیریت دانش ذخیره دانش پیش بینی کننده رفتار شهروندی سازمانی مدیران و دبیران در مدارس متوسطه میباشد
ابراهیم شاکری زنگیر عادل زاهد بابلان
هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین راهبردهای مدیریت تعارض و مهارتهای ارتباطی مدیران با سلامت سازمانی مدارس متوسطه می باشد. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مقطع متوسطه شهرستان گرمی به تعداد 140 نفر (35 زن و 105 مرد) بوده تشکیل داد. با توجه به حجم جامعه و بر اساس جدول کرجسی - مورگان نمونه ای به حجم 103 نفر (25 زن و 78 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت تعارض رابینز (1991)، مهارتهای ارتباطی مدیران بارتون (1990) و سلامت سازمانی مدارس متوسطه هوی و تارتر (1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مدیریت تعارض، راهبرد راه حلگرایی و راهبرد عدم مقابله با سلامت سازمانی مدارس همبستگی منفی، اما با راهبرد کنترل همبستگی مشاهده نشد. بین مهارت های ارتباطی مدیران (کلامی، شنود و بازخورد) با سلامت سازمانی مدارس همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. راهبردهای مدیریت تعارض، مهارتهای ارتباطی مدیران بالاتر از متوسط و سلامت سازمانی مدارس در حد متوسط ارزیابی شد. راهبرد راه حلگرایی، راهبرد عدم مقابله و مهارت شنود بیشترین تأثیر را در پیش بینی سلامت سازمانی مدارس دارند. اما راهبرد کنترل، مهارت کلامی و مهارت بازخورد توان پیش بینی سلامت سازمانی مدارس را نداشته است و بطور کلی 28 درصد واریانس سلامت سازمانی مدارس را راهبردهای مدیریت تعارض و 22 درصد آن را مهارت¬های ارتباطی مدیران تبیین می¬نماید.
مریم اشجاری عادل زاهد بابلان
هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط انگیزه ی پیشرفت و سبک مدیریت کلاس با یادگیری خودگردان دانش آموزان دوره ی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزه ی پیشرفت برنارد واینر، نگرش و باورهای معلمان در مورد مدیریت کلاس مارتین و بالدوین و راهبردهای انگیزش برایهدف از این پژوهش، بررسی ارتباط انگیزه¬ی پیشرفت و سبک مدیریت کلاس با یادگیری خودگردان دانش¬آموزان دوره¬ی متوسطه بود. جامعه¬ی آماری پژوهش 4089 نفر دانش آموزان دختر و 350 نفر دبیران زن مدارس متوسطه-ی شهرستان مرند در سال تحصیلی93-92 بود. از میان این جامعه، تعداد 354 نفر از دانش آموزان و 186 نفر از دبیران با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه¬های انگیزه¬ی پیشرفت برنارد واینر، نگرش و باورهای معلمان در مورد مدیریت کلاس مارتین و بالدوین و راهبردهای انگیزش برای یادگیری پنتریچ استفاده شد که روایی و پایایی پرسشنامه¬ها به تأیید صاحب نظران رسیده و ضریب پایایی آن¬ها به ترتیب 51/0 ، 68/0و 76/0 است. داده ها با استفاده از روش¬های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش¬های آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه¬ای و رگرسیون چند متغیره به روش ورود) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین انگیزه¬ی پیشرفت و یادگیری خودگردان دانش آموزان رابطه¬ی معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک مدیریت کلاس تعاملی و مداخله گر با یادگیری خودگردان رابطه ی معنادار به دست آمد اما بین سبک مدیریت غیرمداخله¬گر و یادگیری خودگردان رابطه ی معنادار به دست نیامد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که از میان ابعاد انگیزه¬ی پیشرفت، دو بعد عاطفی و خطرجویی و از میان سبک¬های مدیریت کلاس، سبک های مدیریت تعامل گرا و مداخله¬گر پیش بین معنادار یادگیری خود¬گردان دانش آموزان هستند. یادگیری پنتریچ استفاده شد
اکبر موسویان حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر افکار غیرمنطقی، شادابی و سازگاری زناشویی زوجین ناسازگار بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر رشت در سال 93-92 می باشد. نمونه آماری برای این تحقیق 16 زوج برآورد شده که به روش نمونه گیری در دسترس، زوجینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر(das)، پرسشنامه شادمانی آکسفورد(ohi) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی اهواز(4ibt-a)، بود. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی( درمان راه حل محور)، بر روی گروه آزمایشی به مدت 7 جلسه 90 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید و پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور باعث افزایش شادکامی و سازگاری زناشویی و همچنین باعث کاهش افکار غیرمنطقی زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است.
رقیه قربان نژاد علی رضایی شریف
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تفکرانتقادی و پیوند با مدرسه در دانش آموزان مدارس هوشمند و مدارس عادی انجام شد. روش مطالعه، علی مقایسه ای(پس رویدادی) و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدارس دخترانه هوشمند و عادی دوره متوسطه (دوره دوم) نواحی1و2 شهر اردبیل در سال تحصیلی 93 – 1392 می باشد، انتخاب نمونه آماری در این پژوهش به صورت نمونه گیری در دسترس بود. به این صورت که از هر ناحیه شهر اردبیل یک مدرسه دخترانه هوشمند که از نظر تجهیزات و استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در سطح بهتری بودند، انتخاب شدند. همچنین، از هر ناحیه یک مدرسه دخترانه عادی نیز به علت داشتن ویژگی¬های مکانی و موقعیتی یکسان با مدارس هوشمند به عنوان نمونه مدارس عادی انتخاب گردید، تا تاثیر سایر شرایط کنترل شود. از این مدارس انتخابی نیز دانش آموزان پایه سوم دبیرستان انتخاب شدند. از میان 210 دانش¬آموز پایه سوم مدارس هوشمند به روش قرعه¬کشی تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه دانش آموزان مدارس هوشمند و از 230 دانش آموز پایه سوم مدارس عادی نیز به روش قرعه کشی تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه دانش آموزان مدارس عادی انتخاب گردیدند. در مجموع 120 دانش آموز دختر از مدارس هوشمند و مدارس عادی به عنوان حجم نمونه پژوهش حاضر می باشند. جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه آزمون مهارت¬های تفکرانتقادی کالفرنیا ( فرم ب ) با پایایی 70/0 و پرسشنامه پیوند با مدرسه با پایایی 88/0 استفاده شد. به منظور تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی ( فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آماراستنباطی(آزمون t دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره مانوا) استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها با آزمون تی دو گروه مستقل برای مقایسه میانگین تفکرانتقادی و پیوند با مدرسه (در کل) دانش آموزان مدارس هوشمند و مدارس عادی نشان داد که در متغیر¬های فوق مابین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و دانش¬آموزان مدارس هوشمند از تفکر¬انتقادی و پیوند با مدرسه بالایی نسبت به دانش¬آموزان مدارس عادی برخوردارند. همچنین، آزمون مانوا نیز این تفاوت را در ابعاد این متغیرها نشان داد. در کل، تفاوت مابین دو گروه در ابعاد تفکر¬انتقادی(تجزیه و تحلیل، ارزشیابی، استنتاج، استدلال قیاسی و استدلال استقرایی) در بعد تجزیه و تحلیل و استدلال قیاسی و تفاوت مابین دو گروه در ابعاد پیوند با مدرسه (دلبستگی به معلم، دلبستگی به مدرسه، دلبستگی به کارکنان، مشارکت در مدرسه، باور به مدرسه و تعهد با مدرسه) در بعد مشارکت در مدرسه بود.
یحیی شهبازی جدا عادل زاهد بابلان
هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط خودرهبری و توانمندسازی روانشناختی با خلاقیت شغلی دبیران دوره متوسطه بود. جامعه آماری پژوهش 1432 نفر دبیر (شامل 692 مرد و 740 زن) مدارس متوسطه شهرستان اردبیل در سال¬تحصیلی 93-92 بود. از میان این جامعه، تعداد 306 نفر (شامل 148 مرد و 158 زن) به عنوان نمونه با روش نمونه¬گیری طبقه¬ای نسبتی انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه¬های خودرهبری هافتون ونک (2002)، توانمندسازی روانشناختی وتن وکمرون (1998) و خلاقیت شغلی جزنی و کامکاری (1382) استفاده شد. داده¬ها با استفاده از روش¬های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش¬های آمار استنباطی (آزمون¬های t تک نمونه¬ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به روش ورود) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به¬دست آمده نشان داد که بین خودرهبری و استراتژی¬های آن با خلاقیت شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین توانمندسازی روانشناختی و ابعاد آن با خلاقیت شغلی رابطه مثبت و معناداری به¬دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که خودرهبری و توانمندسازی روانشناختی توان پیش¬بینی خلاقیت شغلی دبیران را در جهت مثبت دارند. و از بین استراتژی¬های خودرهبری، استراتژی¬های رفتار محور و تفکر سازنده و از میان ابعاد توانمندسازی روانشناختی دو بعد شایستگی و موثر بودن پیش¬بین معنادار خلاقیت شغلی دبیران هستند.
ویدا نقدی علی خالق خواه
هدف از پژوهش حاضر رابطه ی بین مهارتهای ارتباطی و باورهای غیرمنطقی با سازگاری زناشویی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه ی دبیران زن متأهل دبیرستانهای متوسطه ی دوره ی دوم، ناحیه ی سه شهر کرمانشاه بود. حجم نمونه در این مطالعه 180 نفر بود که به شیوه ی تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی مهارتهای ارتباطی زوجین مرادی، سیاهه ی باورهای ارتباطی ایدلسن و اپستین و مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد که مهارتهای ارتباطی با سازگاری زوجین رابطه ی مثبت دارد یعنی زوجینی که مهارتهای ارتباطی بالایی داشتند سازگاری شان هم بالا بود و باورهای غیرمنطقی با سازگاری زناشویی رابطه ی منفی دارد یعنی زوجین دارای باورهای غیرمنطقی، سازگاری پائین تری داشتند.
طوبی موسوی محمد مهدی معینی کیا
جهت پویایی یک سیستم آموزشی همواره باید این سیستم در معرض ارزشیابی قرار گیرد تا نقاط ضعف و قدرت آن مشخص گردد. در واقع ارزشیابی آموزشی به منظور ایجاد ملاک هایی روشن و واضح جهت قضاوت درباره چگونگی عملکرد نظام آموزشی انجام می گیرد که در نهایت هدف آن بهبود کیفیت آموزشی و ایجاد بهره وری بیش تر در آن نظام است. هدف این پژوهش به منظور بررسی ارزیابی درونی گروه آموزشی باستان¬شناسی در دانشگاه محقق اردبیلی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی پژوهشی می¬باشد. جامعه آماری شامل مدیر گروه، اعضای هیات علمی، دانشجویان می¬باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش بصورت اتفاقی بوده است که نمونه آماری در این پژوهش شامل مدیر گروه گروه باستان¬شناسی، 5 نفر از اعضای هیات علمی و 78 نفر از دانشجویان می¬باشد. برای گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه مدیر گروه، اعضای هیات علمی و دانشجویان استفاده شده است. داده¬های پرسشنامه مدیر گروه و اعضای هیات علمی در دانشگاه و دانشجویان در چارچوب تعداد و حجم نمونه در مکان¬های دانشگاه و خوابگاه¬ها جمع¬آوری شده است. در این پژوهش با توجه به مقیاس¬های اندازه¬گیری و داده¬های موجود، برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از وضعیت موجود عامل¬ها، بر اساس الزامات مصوبه کمیته ارزیابی درونی گروه آموزشی باستان¬شناسی که مشخص کننده وضعیت مطلوب گروه می¬باشد، مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج داده¬ها نشان می¬دهد که عامل¬ مدیریت و سازماندهی گروهی، اهداف و رسالت گروه، عامل هیأت علمی، عامل دوره¬های آموزشی و برنامه¬¬های درسی گروه، عامل امکانات و تجهیزات آموزشی سطح نسبتامطلوب کسب کردند. اما عامل دانشجویان در سطح مطلوب و فرایند یاددهی- یادگیری در سطح نامطلوب بدست آمده است. در مجموع گروه سطح نسبتامطلوب را کسب کرد.
مریم حسینی شورابه مسعود مرادی
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه صمیمیّت، گذشت و استحکام خانواده در زوجین عادی و در حال طلاق بود. روش این پژوهش، از نوع علّی – مقایسه ای است و حجم نمونه شامل 75 زوج عادی و 75 زوج در حال طلاق می-باشد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش: برای جمع آوری داده ها پرسش نامه تعارض زناشویی ثنایی(1375)، رضایت زناشویی (اینریچ)(1989)، مقیاس صمیمیّت والکر و تامیسون(1983) و بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران(1389) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد برای یافته های توصیفی و t تک نمونه ای و تحلیل واریانس چند متغیّره (مانوا) برای یافته های استنباطی استفاده شد. یافته ها: نتایج t تک نمونه ای نشان داد که میانگین کل بخشودگی زناشویی معنی دار می باشد اما در متغیّرهای استحکام خانواده و صمیمیّت تفاوت معنی داری یافت نشد.نتایج تحلیل واریانس چند متغیّره (مانوا) نشان می دهد که تفاوت میانگین دو گروه عادی و در حال طلاق از نظر آماری معنی دار است. با توجه به مقدار آماره (001/0>p)، نتیجه می گیریم که بین میانگین نمرات دو گروه زوجین عادی و در حال طلاق در متغیّرهای صمیمیّت، گذشت و استحکام خانواده تفاوت معنی داری وجود دارد هم چنین در مولفه های استحکام خانواده بین میانگین زوجین عادی و در حال طلاق با توجه به سطح معنی داری (001/0>p)تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در مولفه های بخشودگی بین میانگین زوجین عادی و در حال طلاق با توجه به سطح معنی داری (001/0>p) تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج نشان داد که: گروه عادی از لحاظ متغیرهای صمیمیّت، گذشت و استحکام خانواده بیش تر از گروه در حال طلاق می باشد و مولفه های استحکام خانواده و مولفه های بخشودگی در زوجین عادی بیش تر از زوجین در حال طلاق است.
محدثه سلطانی نژاد عادل زاهد بابلان
هدف مطالعه حاضر، مدلسازی رابطه رهبری تحول آفرین و کارآفرینی سازمانی با میانجی عدالت سازمانی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی بود. بدین منظور، نمونه ای 148 نفری از 250 نفر از کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی انتخاب شد و در ادامه پرسشنامه هایی که پایایی و روایی آنها احراز شده بود، توسط آزمودنی ها تکمیل شد. برای سنجش کارآفرینی سازمانی از پرسشنامه موستاکیس، برای سنجش رهبری تحول آفرین از پرسشنامه باس و اوولیو، برای سنجش عدالت سازمانی، از پرسشنامه نیهوف و مورمن، برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه آلن و می یر، برای سنجش رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه ارگان و کانوسکی استفاده شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. تحلیل داده ها نیز از روش همبستگی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss 20 و نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج نشان داد که بین رهبری تحول آفرین و کارآفرینی سازمانی با میانجی عدالت سازمانی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد: رهبری تحول آفرین با واسطه تعهد سازمانی بر کارآفرینی سازمانی تأثیر غیرمستقیم دارد. رهبری تحول آفرین با واسطه رفتار شهروندی سازمانی بر کارآفرینی سازمانی تأثیر غیرمستقیم دارد و رهبری تحول آفرین با واسطه تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بر کارآفرینی سازمانی تأثیر غیرمستقیم دارد.
فاطمه شاکر عادل زاهد بابلان
هدف از این پژوهش، بررسی نقش ویژگی های شغلی و نقش های شغلی در پیش بینی اشتیاق شغلی دبیران شهرستان داراب بود. جامعه آماری پژوهش، 300 نفر از دبیران زن و مرد مدارس متوسطه شهرستان داراب در سال تحصیلی 94-1393 بود. از میان این جامعه، تعداد 174 نفر از دبیران با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه گرجسی و مورگان به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه اشتیاق شغلی سالانوا و شوفلی، پرسشنامه توان بالقوه انگیزش استفن راب که بر اساس مدل ویژگی های شغل اولدهام و هاکمن تدوین شده و برای سنجش نقش های شغلی از پرسشنامه عوامل محیط کار میرهاشمی(1389)، استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه ها به تایید صاحب نظران رسیده و ضریب پایایی آنها به ترتیب0.87، 0.87 و 0.71 است. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون چندگانه به روش همزمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین ویژگی-های شغلی(تنوع مهارت، هویت وظیفه، اهمیت وظیفه، استقلال و بازخور) و اشتیاق شغلی رابطه مثبت و معنی دار و بین نقش های شغلی(ابهام نقش، تعارض نقش و گرانبار ی نقش) و اشتیاق شغلی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که ویژگی ها و نقش های شغلی می توانند پیش بین معنی دار اشتیاق شغلی باشند. در واقع 34 درصد از واریانس کل اشتیاق شغلی توسط ویژگی های شغلی و 21 درصد از آن توسط نقش های شغلی قابل پیش بینی است.
مرضیه سرباز نجف آبادی مهدی معینی کیا
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تعارض کار-خانواده و کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی کارکنان شرکت گازسوزان نجف آباد بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را 1200 نفر از کارکنان شهرک صنعتی نجف آباد در سال 1392 تشکیل می داد. از میان این تعداد نمونه ای به حجم 300 نفر با استفاده از جدول کرجسی مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1993)، پرسشنامه تعارض کار-خانواده نت مه یر (1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1975) بود. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-21 در دو سطح آمار توصیفی با استفاده از شاخص های آماری نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته و در سطح آمار استنباطی متناسب با سطح سنجش داده ها و مفروضات آماری از روش ضریب همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون چندمتغیری و t تک نمونه ای استفاده به عمل آمده است. نتایج تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. بین تعارض کار-خانواده با تعهد سازمانی ارتباط منفی و معناداری وجود دارد و همچنین بین تعهد سازمانی و مولفه های کیفیت زندگی کاری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد و همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که مقیاس های تعارض خانواد کار و کیفیت زندگی کاری به گونه ی معنی داری توان پیش بینی تعهد سازمانی را به میزان 16 درصد دارا هستند و مقیاس های تعارض خانواده-کار و کار-خانواده به طرز معنی داری توان تبیین واریانس تعهد سازمانی را به میزان 10 درصد داراست و زیرمقیاس های مولفه ی کیفیت زندگی کاری به گونه ی معنی داری توان تبیین واریانس تعهد سازمانی را به میزان 37 درصد دارا هستند.
سیده سمیرا میرفرجود مهدی معینی کیا
هدف از این پژوهش، ارائه مدلی برای مهارت، نیاز و نگرش دبیران به فاوا و کاربست آن در جریان تدریس با میانجی کیفیت خدمات فناوری در مدارس هوشمند بودداده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش های آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون چند متغیره به روش ورود، و مدل معادلات ساختاری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که رابطه ی مهارت، نیاز، نگرش و کیفیت خدمات فناوری با کاربست فناوری رابطه ی مثبت و معنادار است. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که از میان متغیرها مهارت، نیاز و کیفیت خدمات پیش بین معناداری برای کاربست فناوری هستند.همچنین خروجی به دست امده از نرم افزار لیزرل حاکی از برازش عالی مدل است و نتایج بیانگر این بود که مهارت دبیران به فاوا ، اثر مستقیم و غیر مستقیم بر کاربست فناوری دارد اما نیاز دبیران به فاوا بر کاربست معنی دار نیست. همچنین نگرش دبیران به فاوا اثر غیر مستقیم بر کاربست دارد.
جواد تقوی حبیب ابراهیم پور
هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط بین توسعه حرفه ای و جو یادگیری سازمانی با رفتار نوآورانه معلمان مدارس ابتدایی می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان توسعه حرفه ای معلمان، جو یادگیری سازمانی و رفتار نوآورانه معلمان از حد متوسط به گونه ی معنی دار بالاتر است و روابط مثبت معناداری بین توسعه حرفه ای و ابعاد توسعه حرفه ای با رفتار نوآورانه معلمان وجود دارد. همچنین رابطه ی مثبت معناداری بین جو یادگیری سازمانی با رفتار نوآورانه معلمان وجود دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که توسعه ی حرفه ای معلمان و جو یادگیری سازمانی پیش بین معنادار رفتار نوآورانه معلمان است. در واقع ( 34) درصد از واریانس کل متغیر رفتار نوآورانه معلمان از طریق توسعه ی حرفه ای و جو یادگیری سازمانی قابل پیش بینی است. سهم توسعه ی حرفه ای در پیش بینی رفتار نوآورانه معنی دار بود و سهم جو یادگیری سازمانی در پیش بینی رفتار نوآورانه معنی دار نیست. همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد توسعه حرفه ای ( فناوری اطلاعات، انگیزش، تسهیلات، ارزشیابی و رفتار اطلاع یابی ) پیش بین معنادار رفتار نوآورانه معلمان است و سهم سه بعد از ابعاد توسعه حرفه ای (فناوری اطلاعات، انگیزش و رفتار اطلاع یابی) در پیش بینی رفتار نوآورانه معلمان معنی دار بود.
محمد شهیدنیک علی خالق خواه
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی مدیریت استعداد و تعهد حرفه-ای با اشتیاق شغلی معلمان مدارس ابتدایی می باشد. پژوهش توصیفی ازنوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل200 نفرازمعلمان مدارس ابتدایی بخش چاروسا درسال تحصیلی93-94 است که از بین آنها به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول کرجسی- مورگان تعداد131نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه ی مدیریت استعداد صیادی ،محمدی ونیک پور (1391)، پرسشنامه ی تعهد حرفه ای مایروآلن(1993) و پرسشنامه ی اشتیاق شغلی شوفلی و سالوانوا (2004)استفاده شد.
مهدی شکری عادل زاهد بابلان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اشتیاق تحصیلی، خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقطعی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان تیزهوش پایه اول، دوم و سوم دبیرستان شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-93 بود که از میان این افراد تعداد 60 نفر دانش آموز تیزهوش دختر و 60 نفر دانش آموز تیزهوش پسر، در کل120 نفر، به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند.
خدیجه حاجی حسینلو عادل زاهد بابلان
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر خودکارآمدی ریاضی و خودپنداره ی ریاضی دانش آموزان بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. یافته ها نشان داد بین دو گروه از لحاظ وجود متغیرهای خودکارآمدی ریاضی و خودپنداره ی ریاضی دانش آموزان تفاوت معنی دار وجود داشت. به عبارتی نتایج پژوهش حاضر نشان داد یادگیری مشارکتی به روش تقسیم بندی دانش آموزان به گروه های پیشرفت، خودکارآمدی ریاضی و خودپنداره ی ریاضی را در دانش آموزان به طور معنی داری افزایش می دهد و در رشد مولفه های این دو متغیر در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
حسینعلی ابراهیم پور علی خالق خواه
نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که از بین پنج عامل عمده شخصیت، روان نژندی با سبک عدم مقابله به طور مثبت و معنی دار (298/0r=)، برون گرایی با هر سه سبک مدیریت تعارض به طور مثبت و معنی دار، اشتیاق به تجارب تازه با سبک عدم مقابله به طور منفی و معنی دار (483/0-r= )، توافق پذیری با سبک راه حل گرایی به طور مثبت و معنی دار (163/0r=) و با سبک کنترل به طور منفی و معنی دار (214/0- r=) و هم چنین وجدانی بودن با سبک راه حل گرایی به طور مثبت و معنی دار (296/0r=) در ارتباط بودند. علاوه بر این مهارت های ارتباطی به طور منفی و معنی داری با سبک های مدیریت تعارض کنترل (184/0- r=) و عدم مقابله (224/0- r=) در ارتباط بود. از سوی دیگر آزمون رگرسیون نشان داد که ویژگی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی توانایی پیش بینی سبک کنترل (18.5%)، سبک راه حل گرایی(14.1%) و سبک عدم مقابله(34.7%) را دارند.
هادی جهاندیده مسعود مرادی
هدف این پژوهش بررسی رابطه سخت رویی، نگرش دینی و مهارت های ارتباطی با سلامت روان والدین کودکان عقب مانده ذهنی در شهرستان شیراز بود. جامعه آماری این پژوهش 260 نفر والد کودک عقب مانده ذهنی بود. از میان این جامعه، تعداد 155 والد با استفاده از جدول مورگان به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند که با حذف پرسشنامه های ناتمام137پرسشنامه (89 مادر و 48پدر) به طور کامل تکمیل گردیده بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سخت رویی کوباسا ، نگرش دینی گلاک و استارک ، مهارت های ارتباطی منجمی زاده و سلامت روان گلدبرگ و هیلر استفاده شد داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش های آمار استنباطی (آزمونt تک نمونه-ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به روش ورود) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین سخت رویی و سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود دارد. بین نگرش دینی و سلامت روان هیچ رابطه ای یافت نشد و بین مهارت های ارتباطی و سلامت روان رابطه منفی معناداری به دست آمد. و از میان متغیرها سخت رویی و مهارت های ارتباطی پیش بین معنادار سلامت روان والدین کودکان عقب مانده ذهنی هستند.
امید ربّانی عادل زاهد بابلان
دهه کنونی که آن را دهه انفجار اطّلاعات و تکنولوژی مینامند؛ یکی از موضوعاتی که باید مورد مطالعه قرار بگیرد تکنولوژیهای نوین آموزشی است. امروزه عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی سرعت و دقّت یادگیری و آموزش را کاهش میدهد. هدف این پژوهش بررسی اثر نرم افزار آموزش الفبای فارسی (محقّق ساخته) بر یادگیری حروف-صدا، اشتیاق تحصیلی و بودجه بندی با تعامل جنسیّت بود. جامعه مورد مطالعه، دانش آموزان پایه اوّل اداره آموزش و پرورش ناحیه ی 2 شهر اردبیل بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری ساده 3 کلاس انتخاب شد. داده ها به کمک 1: مقیاس درجه بندی میزان یادگیری حروف_صدا (محقّق ساخته)، 2: مقیاس درجه بندی اشتیاق تحصیلی کلاس اوّل (فرم کوتاه)، و 3: فرم بودجه بندی آموزشی جمع آوری شد و به کمک نرم افزارهای spss و systate با روش آنالیز واریانس مختلط تحلیل گشت و شاخص های آمار توصیفی تشریح گردید. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. یافته ها نشان دادند اثر آموزش با نرم افزار بر یادگیری حروف-صدا برابر 0.86 و این اثر در تعامل با جنسیّت برابر 0.77 و اثر عامل جنسیّت به تنهایی برابر 0.08 بود. اثر آموزش با نرم افزار بر اشتیاق تحصیلی برابر 0.68 و این اثر در تعامل با جنسیّت برابر 0.72 و اثر عامل جنسیّت به تنهایی برابر 0.43 بود. شکل نمودار سری زمانی نیز نشان داد آموزش با نرم افزار بر بودجه بندی آموزشی اثر دارد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش الکترونیکی یادگیری حروف-صدا را افزایش می دهد و افزایش یادگیری در میان دختران و پسران یکسان است. آموزش الکترونیکی اشتیاق تحصیلی را نیز افزایش می دهد، امّا اثر آن بر پسران بیش از دختران است؛ یعنی اشتیاق تحصیلی دختران با وجود آموزش غیرالکترونیکی بیش از پسران بوده و پسران از محیط های آموزشی سردتری نسبت به دختران برخوردارند و به آموزش الکترونیکی واکنش شدیدتری نشان می دهند.
نسرین پیرا علی خالق خواه
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه جوسازمانی و اشتیاق شغلی با سازگاری شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان هشترود بود.دراین مطالعه توصیفی-همبستگی جامعه ی اماری شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی هشترود که 140 نفر بودند.تعداد110 نفر ازطریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و بااستفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند.نتایج پژوهخش نشان داد که بین جوسازمانی و ابعاد ان و اشتیاق شغلی با سازگاری شغلی ارتباط معنی دار وجود دارد.وجوسازمانی واشتیاق شغلی قدرت پیش بینی سازگاری شغلی را دارند.
عادل زاهد بابلان عزت الله نادری
چکیده ندارد.