نام پژوهشگر: مرضیه تولایی
سمانه آقاجان پور محمد حسین نصر اصفهانی
با گذشت یک دهه از ظهور ivf در بسیاری از زوج های نابارور با علت فاکتورهای مردانه، روش ivf راه گشا نبوده و تکنیک جدید icsi جهت درمان ناباروری معرفی گردید. این تکنیک تحول عظیمی را در درمان ناباروری با فاکتورهای مردانه ایجاد کرده است. میزان لقاح حاصله از این روش در مقایسه با روش ivfبیشتر است و تا 70% موارد منجر به لقاح موفق می شود. بیشترین درصد نافرجامی در لقاح بعد از استفاده از روش icsi به عدم توانایی اسپرم در فعال سازی تخمک (66-15%) مرتبط است ((swain and pool, 2008. امروزه حل این مسئله نافرجامی در لقاح بعد از استفاده از روش icsi، از جمله اهداف جامعه پزشکی و تحقیقاتی به نظر می رسد. با توجه به مطالعات انجام شده قبلی مشخص گردید که یک فاکتور اسپرمی بعد از ادغام غشای اسپرم با تخمک، به داخل تخمک وارد می شود. تا امروز، مطالعات بسیاری جهت شناسایی این فاکتور فعال کننده تخمک صورت گرفته است. امروزه پروتئین plc? به عنوان محتمل ترین نامزد فعال کننده تخمک محسوب می شود. از اهداف اصلی این مطالعه بررسی فاکتور میزان بیان پروتئین plc? با استفاده از روش real time pcr برای اولین بار، در بیماران ناباروری که قبلاً icsi انجام داده بودند، می باشد. در این مطالعه میزان بیان نسبی پروتئین plc? به نسبت گروه بارور، با استفاده از روش ??ct مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بیان پروتئینplc? در گروه بارور به نسبت گروه های ناباورور lf-icsi و globozoospermic بالا می باشد. از طرفی به علت داشتن حداقل یک فرزند در افراد بارور می توان میزان بیان پروتئین plc? را در این گروه به عنوان شاخصی برای میزان طبیعی پروتئینplc? جهت فعال سازی تخمک دانست. در نتیجه احتمالاً علت میزان کم و یا عدم لقاح پس از انجام icsi در ناباروران دو گروه lf-icsi و globozoospermia کاهش در میزان بیان mrna، plc? و متعاقب آن سطوح کم پروتئین plc? است. مطابق با این مطالعه احتمالاً میزان بیان کم یا زیاد mrna پروتئین plc? می تواند با پتانسیل اسپرم در طی لقاح و فعال سازی تخمک مرتبط باشدمشاهده می شود بین دو فاکتور میزان بیان نسبی پروتئین plc? به نسبت افراد بارور و میزان لقاح در گروه نابارور مورد مطالعه یک ارتباط معناداری وجود دارد. بنابراین نتایج حاصل از این مطالعه یک ارتباط مستقیمی را بین سطوح بیان mrna پروتئین plc? و توانایی نمونه مایع منی در داشتن لقاح موفق نشان می دهد. هم چنین این مشاهده، موید اهمیت ارزیابی حضور پروتئین plc? به منظور پیش بینی توانایی اسپرم در لقاح و القای فعال سازی تخمک می باشد.در این مطالعه ما به بررسی سایر مارکر های اواخر مراحل اسپرماتوژنیکی از جمله محتوای آنزیم آکروزین و میزان پروتامین موجود در کروماتین اسپرم پرداختیم. برای انجام این بررسی ها به ترتیب از تست های اندازه گیری فعالیت آنزیم آکروزین و رنگ آمیزی cma3 استفاده شد. بررسی این دو مارکر جهت مشاهده این موضوع بود که آیا ارتباطی بین هر یک از این دو پارامتر با میزان بیان نسبی mrna پروتئین plc? وجود دارد یا خیر. بررسی میانگین فاکتورهای میزان فعالیت آنزیم آکروزین و نقایص پروتامین در بین گروه های مختلف نشان داد که در گروه نابارور globozoospermia کمترین میزان فعالیت آنزیم آکروزین و بیشترین درصد cma3+ دیده می شود. اما نتایج حاصل از این مطالعه هیچ گونه ارتباط معناداری را بین این مارکرها با میزان بیان نسبی mrna پروتئین plc? نشان نداد. بنابراین، بر طبق مشاهدات این مطالعه نشان داده شد که ارزیابی فعالیت آنزیم آکروزین و میزان کمبود پروتامین مارکرهای مناسبی برای سنجش توانایی اسپرم در القای نوسانات کلسیم نخواهند بود. با توجه به درصد بالای لقاح در افراد نابارور گروه hf-icsi/ivf و با توجه به نتایج حاصل از میزان بیان پروتئینplc?، احتمالا" میزان بیان پروتئینplc? در این گروه مانند گروه بارور طبیعی می باشد. در نتیجه علت ناباروری در افراد این گروه احتمالا" به دلایل نقص در سایر فاکتورهای دیگر است که در آینده نیازمند بررسی های بیشتری می باشد.
معصومه زارعی خیرابادی محمدحسین نصر اصفهانی
یکی از روشهای معمول درمان ناباروری روش تزریق اسپرم به درون تخمک (icsi) می باشد. در طی این تکنیک، اسپرمی که دارای مورفولوژی و تحرک طبیعی است به داخل سیتوپلاسم تخمک تزریق می شود. با این وجود، نگرانی هایی برای تزریق اسپرم های دارای انوپلوئیدی و فراگمنتاسیون dna به داخل تخمک درروش تزریق اسپرم به درون تخمک وجود دارد. چنین به نظر می رسدکه شکل ظاهری اسپرم به تنهایی یک پارامتر مناسب برای انتخاب اسپرم نرمال نیست و روش های دیگری برای انتخاب یک اسپرم نرمال بایستی به کارگرفته شود. در حال حاضر در مراکز باروری و ناباروری از روش جدا سازی اسپرم تحت نام سانتریفوژ بر اساس گرادیان غلظت (dgc) استفاده می شود. در این مطالعه میزان سلامت dna، کمبود پروتامین، مورفولوژی و جابه جایی فسفاتیدیل سرین به عنوان مارکر آپوپتوز در اسپرم های به دست آمده از روش ترکیبی dgc-zeta با روش سانتریفوژ بر اساس گرادیان غلظت مقایسه گردیده است. در این مطالعه از نمونه مایع منی 30 فرد نابارور مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان جهت انجام این طرح استفاده شد. قبل از نمونه گیری فرم رضایتی توسط افراد نابارور پر شده است (فرم رضایت پیوست می باشد). پس از گرفتن نمونه از مرکز، غلظت آن تعیین شده و سپس قسمتی از نمونه جهت رنگ آمیزی پاپانیکولائو(بررسی مورفولوژی اسپرم)، تست تانل(بررسی فراگمنتاسیون dna) و cma3(بررسی کمبود پروتامین) و باقیمانده وارد روش جداسازی بر اساس گرادیان غلظت شد. پس از انجام این روش، بر روی قسمت بیشتر نمونه روش جدا سازی زتا و بر روی باقیمانده آن علاوه بر تست های فوق، آپوپتوز نیز به وسیله آنکسین وی بررسی شد. پس از روش جدا سازی زتا، مجددا بر روی نمونه تست های فوق انجام گرفت. در 22 نمونه رنگ آمیزی کلروتتراسایکلین(رنگ آمیزی ctc) جهت بررسی میزان ظرفیت یابی در سه گروه فوق به همراه زمان 30، 60 و 90 دقیقه پس از جداسازی بر اساس گرادیان غلظت انجام شد. در همین نمونه ها تست آنکسین وی نیز انجام شد. پس از مقایسه نتایج به دست آمده در سه گروه قبل از جداسازی(مایع منی، کنترل)، پس از جداسازی بر اساس گرادیان غلظت و پس از dgc-zeta، مشخص شد که روش dgc-zeta قادر به جداسازی اسپرم با محتوای کروماتین و مورفولوژی سالم می باشد. از طرفی این روش سبب افزایش روند ظرفیت یابی شده که با افزایش میزان جابجایی ps همراه است و خود یک مزیت دیگری برای این روش جداسازی می باشد.
مهسا خیراللهی کوهستانی جمال مشتاقیان
چکیده ندارد.
ناظم قاسمی محمدحسین نصراصفهانی
چکیده ندارد.