نام پژوهشگر: یحیی قایدی
جواد نورمحمدی سعید ضرغامی همراه
فناوری اطلاعات همان گونه که عرصه های مختلف زندگی را دگرگون ساخته است ، بر تعلیم و تربیت نیز اثر گذارده است.اما این که این امر تا چه میزان مفید فایده می باشد محل اختلاف است.پاره ای از اندیشمندان ، آن را امری دانسته اند که می تواند موجب تحول بنیادی در تعلیم و تربیت شود.پاره ای دیگر از اندیشمندان این انگاره ی خوشبینانه را به چالش کشیده اند . از جمله ی این متفکران ، اندیشمندان موسوم به پست مدرنیست می باشند.هدف تحقیق حاضر بررسی نقش فناوری اطلاعات در تعلیم و تربیت از منظر متفکران پست مدرن بوده است و از دیدگاه سه تن از آن ها ( فوکو ، لیوتار و دریدا) به نقش فناوری اطلاعات در زندگی ، تعلیم و تربیت و برنامه درسی ( بر مبنای الگوی برنامه درسی اکر) توجه شده است. در این تحقیق از روش های تفسیر مفهوم ، استنتاج قیاسی ، قیاس عملی و تحلیل تطبیقی برای پاسخ گویی به پرسش های تحقیق استفاده شده است.در گذری کوتاه بر پاسخ ها می توان بیان کرد که ، در حالی که از نگاه لیوتار می توان به اطلاعاتی شدن دانش به عنوان یک تهدید نگریست و از دیدگاه فوکو ، بکارگیری فناوری اطلاعات در جهت ایجاد سراسربین را خطری برای آزادی و خلاقیت افراد فرض نمود ؛ از دیدگاه دریدایی ، فناوری اطلاعات می تواند حضور " دیگری" را در صحنه ی اجتماع تسهیل نماید.در فصل پایانی نیز پاره ای از افق ها و تنگناهایی که با حضور فناوری اطلاعات ، تعلیم و تربیت با آن ها مواجه می شود یادآوری شده است.در پایان نیز با اشاره به پاره ای از محدودیت های تحقیق ، برخی پیشنهادهای پژوهشی ارائه گردیده است. واژگان کلیدی : فناوری اطلاعات ، فیلسوفان پست مدرن ، تعلیم و تربیت
مختار برزگرفرد یحیی قایدی
اصولا ً موضوع مورد بحث تربیت به طور اعم شامل موجوداتی است که نشو و نمو یا رشد می کنند و بالقوه استعداد بالندگی را دارند و بطور اخص شامل انسان کمال پذیری است که در صدد تغییر مطلوب حیات و زندگی خود می باشد و بالقوه قابلیت رسیدن به عالیترین مراحل کمال را دارد.همانطور که دیویی گفته فلسفه تربیت نه شاخه ای از فلسفه بلکه خود فلسفه است. آنچه بیش از هر چیزی حائز اهمیت است این است که فیلسوفان نگریستن به کل یا با هم نگری و تکیه بر خرد ،نقادی و سنجش خردمندانه را در اولویت قرار داده و در پرداختن به انسان و تربیت از دست آوردهای گوناگون علمی و تجربی و تاریخی بهره برده و به پهنه گسترده زندگانی آدمی از چگونگی های زیستی گرفته تا باورهای متافیزیکی و دینی و عرفانی نظر داشته و همه آنها را در نظامی از اندیشه سازمان داده که بنیادی ترین بنیاد آن همانا خرد و اندیشه و سنجش خردمندانه بوده است . رفتار انسانی و رفتار فردی ناشی از مجموعه ی پیچیده ای از عواملی است که در راس آن فرد و نیازهای او قرار دارد و منظور از جامعه نیز مطالعه یک ساختار منتزع شده از فرد نیست بلکه اجتماعی است که در آن تعامل پیچیده ای با فرد و نیازهای او برقرار می کند از اینرو فرد و جامعه ای که در آن زندگی می کند تعاملی پیچیده و چند جانبه با یکدیگر دارند چنانچه در تعریف فلسفه اجتماعی مطالعه ی فلسفی سوال هایی درباره ی رفتاری اجتماعی (مثل رفتار اجتماعی انسان) مورد بررسی قرار گرفته شده است . در این مقوله به بیان دیدگاههای تربیتی و فلسفی یکی از فیلسوفان و یکی از جامعه شناسان در زمینه تربیت فردی و اجتماعی و نقش و تاثیر فرد بر اجتماع یا اجتماع بر فرد پرداخته شده است .ضمن بیان طرح کلی تحقیق در فصل اول و بیان پیشینه و تاریحچه در فصل دوم ، در فصول سوم و چهارم به بیان افکار و آرای جان دیویی در زمینه تربیت و فلسفه تربیت و نقش کودک در اجتماع پرداخته و سپس دیدگاه جامعه شناسی امیل دورکیم را در راستای نقش اجتماع و تقدم و تاخر فرد یا جامعه بررسی شده و در ادامه در فصل پنجم با مقایسه و تطبیق این دو دیدگاه بر اساس روش "بردی" و رعایت مراحل 4 گانه (توصیف،تفسیر،همجواری،مقایسه) جمعبندی کلی صورت گرفته و تعامل فرد و جامعه در شکل گیری تربیت مورد مداقه قرار گرفته شده است.نتایج بدست آمده در فصل ششم در مورد هستی و زندگی ، بیش ازهر چیزی تحت تأثیر تربیتی است که اعمال شده یا کسب شده است. بطور کلی طرز برخورد هرکسی با جهان،چه از لحاظ نگرش و چه از لحاظ کنش گرایشهای او را بازگو می کند.این مسئله در تربیت از اهمیت خاصی برخوردار است . ارتباط تعاملی و دو جانبه تربیت و اجتماع و توجه به تربیت فرد اولی تر از تربیت اجتماع معرفی شده و با اصلاح فرد جامعه مطلوب هم ممکن می گردد .توجه به سلامت فرد و فراهم کردن بستر مناسب به منظور اصلاح جامعه مهمترین رسالت آدمیان است . واژگان کلیدی : فلسفه اجتماعی ، فلسفه تربیت ، دورکهایم ، دیویی
مجید فرختار یحیی قایدی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارتهای تفکر انتقادی با روابط انسانی در مدیران دوره های ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان شهرستان شفت می باشد . جستار حاضر تلاشی است برای پاسخ به سوالات زیر:1)- مدیران سه مقطع تحصیلی از چه میزان مهارت تفکر انتقادی و روابط انسانی برخوردار هستند.2)- آیا رابطه ای بین مهارت تفکر انتقادی مدیران و روابط انسانی شان وجود دارد؟ 3)- آیا میزان مهارت تفکرانتقادی مدیران وروابط انسانی مدیران در مقاطع مختلف رابطه معناداری با یکدیگر دارند؟ 4)- آیا بین میزان مهارت تفکر انتقادی وروابط انسانی مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد؟ از 103 مدیر در شهرستان شفت خواسته شد تا به دو پرسشنامه تفکرانتقادی کالیفرنیای (ب) و پرسشنامه روابط انسانی محقق ساخته پاسخ دهند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. یافته های پژوهش : 1)- شاخصهای تفکرانتقادی عبارتنداز : ارزشیابی9/2 ، تحلیل انتقادی7/2، استقرایی 26/1، قیاسی2/1 و استنباط1 2)- شاخصهای نه گانه روابط انسانی عبارتنداز : دوست داشتن دیگران 3/22، تـوان بـرقـراری ارتباط 04/22 ، توجه به تفاوت های فردی7/21 ، گوش دادن 7/20، مشکل شناسی6/19، شناختن شخصیت معلمان6/18، منطق و بـلـوغ5/18، درک مـوقـعـیـت معلمان 30/ 18و درک نیازها 47/17 3)- رابطه معناداری بین تفکرانتقادی و روابط انسانی مدیران سه دوره آنها وجود ندارد. 4)- بین میانگین تـفـکـرانتقادی مـدیـران مقاطع تـفـاوت معناداری وجـود نـدارد. 5)- بین مهارت استنباط تفکرانتقادی با شاخص درک نیازها روابط انسانی مدیران رابطه وجود دارد.6)- بین مهارت استقرایی تفکرانتقادی با شاخص گوش دادن روابط انسانی مدیران رابطه وجود دارد. 7)- بین مهارت قیاسی تفکرانتقادی با شاخص منطق و بلوغ روابط انسانی مدیران رابطه وجوددارد. 8)- بیشترین میانگین مهارت تفکرانتقادی و روابط انسانی را مدیران دبیرستان دارند. 9)- هیچ تفاوتی بین میانگین تفکرانتقادی وروابط انسانی درمدیران زن و مرد مدارس وجود ندارد .
مصطفی هدایتی ایراندخت فیاض ایراندخت فیاض
این تحقیق به بررسی تاثیر داستان های فکری بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان 5 -6 ساله پیش دبستانی های شهر رشت می پردازد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال بود که: آیا داستان های فکری بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان دوره پیش دبستانی تاثیر دارد؟ روش تحقیق از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل ) می باشد که برای انجام این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه کودکان دوره پیش دبستانی شهر ر شت بود که برای نمونه گیری از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 40 نفر در گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. و ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی کودکان کارتلیج میلبرن جهت بررسی مهارت های اجتماعی کودکان در پیش آزمون و پس آزمون بود. نتایج تحلیل آماری داده های پژوهش نشان داد که داستان های فکری در رشد مهارت های اجتماعی کودکان دوره پیش دبستانی تاثیر مثبتی دارد. و یافته های پژوهش همسو با نتایج انجام گرفته در داخل و خارج کشور است.
جواد نظام دوست یحیی قایدی
پژوهش حاضر ، با عنوان " بررسی فلسفه ارزشیابی آموزشی و اشارات آن بر مولفه های برنامه درسی" به دنبال آن است که به تبیین چیستی و چرایی فلسفه ارزشیابی آموزشی بر بنیان مبانی و مقولات فلسفی از جمله مبانی متافیزیکی،معرفت شناسی،ارزش شناسی ارزشیابی بپردازد و تاثیر آن را بر مولفه ها و عناصر برنامه درسی بررسی کند . روش به کار گرفته در این پژوهش ، تحلیل تاملی است. که بر اساس آن ، ابتدا اطلاعات به روش کتابخانه ای – اسنادی گرد آوری و سپس طبقه بندی،توصیف و بر مبنای سوال های پژوهش به تحلیل ، تامل و نتیجه گیری پرداخته شد. یافته های این پژوهش در زمینه فلسفه ارزشیابی نشان داد که اگر فلسفه سئوال درباره ی ماهیت چیزهاست، فلسفه ارزشیابی سئوال در باره ماهیت ارزشیابی آموزشی است و برای این مساله با مبنا قرار دادن مقولات فلسفی به طرح این مساله پرداخته است که ارزشیابی آموزشی دارای مبانی متافیزیکی (با تاکید بر مفاهیم خدا،انسان،جهان) ،معرفت شناسی(با تاکید بر مفاهیم دانش و شناخت) و ارزش شناسی(با تاکید بر اخلاق و زیبایی) است . از سویی فلسفه ارزشیابی با تاثیری که بر عناصر و مولفه های برنامه درسی دارد ، نشان می دهد هر یک از این عناصر به صورت عمودی و افقی در ارتباط با یکدیگر می باشند که ارزشیابی با رویکردی فلسفی، به ارزیابی ماهیت هریک از این عناصر می پردازد.
فریدون بابایی توسکی یحیی قایدی
پژوهش حاضر، با عنوان بررسی رابطه دموکراسی و تربیت از دیدگاه نظریه پردازان پست مدرن به تبیین چیستی و چرایی دموکراسی و تبیین چیستی و چرایی تربیت بر بنیاد اندیشه های نظریه پردازان پست مدرن پرداخت و رابطه ی این دو را مورد بررسی قرار داد. روش استفاده شده، در این پژوهش تحلیلی -تطبیقی است که براساس آن، اطلاعات به روش تحلیلی -تطبیقی، گردآوری و سپس طبقه بندی، توصیف و بر مبنای سوال های پژوهش به تحلیل و نتیجه گیری پرداخته شده است . یافته های این پژوهش نشان داد، نگاه پست مدرنیست ها به دموکراسی نگاهی مثبت است و همچنین در بررسی تربیت از دیدگاه این نظریه پردازان، توجه به گفتمان سازنده دانش، خود آفرینندگی، تربیت شهروندانی انتقادی و بها دادن به عملی بودن دانش و توجه به فرهنگ عمومی است. در واقع دموکراسی باعث می شود، در تعلیم وتربیت «گفتمان سازنده ی دانش» به عنوان یک هدف تربیتی مورد استفاده قرار گیرد. فوکو از متفکران پست مدرن معتقد است یک ذات دائمی برای انسان وجود ندارد، ما آزاد هستیم که خود و اهداف تعلیم و تربیت را از نو تعریف کنیم. و یا رورتی معتقد است، جامعه های برخوردار از آزادی و مردم سالاری، برآمده و برخاسته از رویدادهایی هستند که بر آن جامعه ها و بر مردم آنها تاثیر گذاشته اند.ازاین رو نظریه پردازان پست مدرن معتقدند که دموکرا سی برروی تربیت وتربیت برروی دموکراسی تاثیرمیگذارد.
محمود علوی مهریان ایراندخت فیاض
چکیده پژوهش حاضر با عنوان و هدف کلی" بررسی عناصر آموزش فلسفه به کودکان در دوره پیش از دبستان" انجام گرفته است.این پژوهش به پاسخ گویی به چهار سوال پرداخته است:1)هدف برنامه آموزش فلسفه به کودکان پیش دبستانی چیست؟ 2)محتوی در برنامه آموزش فلسفه به کودکان پیش دبستانی چیست؟ 3)روش در برنامه آموزش فلسفه به کودکان پیش دبستانی چیست؟ 4)ارزشیابی در برنامه آموزش فلسفه به کودکان پیش دبستانی جگونه است؟?روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوا از نوع کیفی می باشد که به بررسی اطلاعات و منابع موجود جهت پاسخ گویی به سوالات پژوهش پرداخته است و به این نتایج دست یافته است: هدف کلی برنامه آموزش فلسفه به کودکان پیش دبستانی اصلاح وضعیت آموزش تفکر در تعلیم و تربیت از طریق ساختن سنگ بنای فکر کردن و بهبود توانایی تعقل و تفکر می باشد. محتوی در این برنامه شامل هرچیزی می شود که حالت داستانی داشته باشد و قابل درک باشد. روش آموزش در دوره پبیش از دبستان روش غیر مستقیم می باشد. چراکه در برنامه آموزش فلسفه به کودکان پیش دبستانی(p4c) هیچگونه طرح درس از پیش تعیین شده ای برای آموزش وجود ندارد. و ما نمی دانیم از سوی دانش آموزان با چه سوالاتی روبرو می شویم. فقط یک سری قواعد کلی برای سوال ایجاد کردن، ایجاد احترام متقابل، چینش کلاس ، خوب گوش دادن، گسترش درک ،جستجوی معنا،تقویت استدلال، پرورش اعتماد به نفس (صحبت در جمع و احساس داشتن فکر مستقل و منحصر به فرد بودن) و غیره وجود دارد که ما در این پژوهش به آن اشاره شده است. ارزشیابی در این برنامه به صورت کیفی می باشد و از طریق مشاهدات معلم سایرین صورت می گیرد. که بهترین نوع ارزشیابی از این برنامه ضبط کردن اتفقات کلاس برروی نوار ویدئویی می باشد.
زهره جعفری پروین صمدی
آن چه در این پژوهش تحت عنوان برنامه آموزش فلسفه به کودکان تعریف گریده است برنامه ای است که توسط لیپمن در سال 1969 پایه گذاری شده است . از آن جایی که این برنامه به عنوان یکی از برنامه های پژوهش – محور تلقی می شود و از طرفی آموزش پژوهش – محور و پرورش روحیه پژوهشگری از نیاز های آموزشی هر نظام آموزشی در جامعه کنونی از جمله جامعه ایران می باشد ، به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی به انجام رسید . این پژوهش با روش نیمه آزمایشی از نوع پس آزمون محض همراه با گروه کنترل انجام شد . جامعه آماری این پژوهش شامل 12نفر دانش آموز دوره پیش دبستانی یک مهدکودک در شهر تهران بود که نمونه آماری (6 نفر ) به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایشی انتخاب گردیدند . گروه آزمایشی به مدت 15 جلسه تحت آموزش فلسفه به کودکان قرار گرفتند و جلسه آخر کلاس گروه آزمایشی و گروه کنترل فیلمبرداری شد و فیلم این دو گروه در اختیار 5 کارشناس قرار گرفت تا از طریق مشاهده فیلم ها به پرسشنامه مورد نظر(فهرست درجه بندی رفتار کودکان (روحیه پژوهشگری )) پاسخ دهند . داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی ( جدول توزیع فراوانی ، نمایش هندسی توزیع فراوانی ، شاخص های مرکزی و پراکندگی ) مورد توصیف قرار گرفت و برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون پارامتری t مربوط به دو گروه مستقل ( به دلیل فاصله ای بودن مقیاس اندازه گیری ، بهنجار بودن توزیع ، وجود دو گروه مستقل ) و آزمون بی پارامتری u من وایت نی ( به دلیل بهنجار نبودن توزیع فراوانی ) استفاده شد . نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش بعد شناختی( کنجکاوی ، پرسشگری ، استدلال کردن ، تفکر انتقادی ، خلاقیت ، علاقه به آزمایش و تجربه ) و بعد عاطفی( علاقه به نظم و ترتیب ، اشتیاق ، مشارکت جویی ، استقلال رای ، اعتماد به نفس ، ابراز وجود ) روحیه پژوهشگری کودکان دوره پیش دبستانی تاثیر دارد و به طور کلی اجرای این برنامه بر پرورش روحیه پژوهشگری این کودکان تاثیر گذار بوده است . کلید واژه ها : برنامه آموزش فلسفه به کودکان ، روحیه پژوهشگری ، دوره پیش دبستان
احمد رضا شاه محمدی اکبر صالحی
مقدمه تحمل پذیری در مقابل اندیشه های مخالف در طول تاریخ از فراز و فرودی به مقتضیات جوامع بشری برخودار بوده است.بدون شک همه اندیشمندان و افراد نوعدوست همواره بدنبال بوجود آوردن شرایطی برای ایجاد بصیرت و بینش صحیح در خود و طرف مقابل بوده اند. تا از فاصله اختلافات موجود در جوامع بشری بکاهند. تحمل اندیشه مخالف هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ تاریخی تحولاتی را پشت سر گذاشته است. در طول این مراحل واژگانی چون رفق، مدارا، تساهل، تسامح ،آزادی عقیده مورد استفاده قرار گرفته است.بطور کل تحمل پذیری در مقابل اندیشه مخالف از دیدگاه ها ی متفاوتی قابل بررسی است . برای نمونه می توان آنرا در قالب مباحث اجتماعی ، سیاسی، اخلاقی مطرح نمود که هریک ویژگی خاص خود را دارا است. لیکن طرح این موضوع در قالب آموزه های دین اسلام از جهاتی در بر گیرنده تمام رویکرد های مذکور است. در این پژوهش ابتداء به سیر تحمل پذیری در مقابل اندیشه مخالف از زمان ظهور اسلام و دوران نبوت و پیامبری حضرت محمد(ص) پرداخته شده است و در ادامه دوران حضرات معصومین(ع) مورد بررسی قرا گرفته است. با ظهور اسلام توجه خاصی به آزادی های مشروح شکل گرفت که کلمه توحیدی لا اله الا الله مجوز آن بود . در واقعه نفی بند گی ها و با آزادی و اختیار به سمت معبود توجه نمودن . پیا مبر به جهت آنکه بزرگترین دعوت کننده بسوی حق بود لذا بیشترین مخالف را هم داشت تا آنجا که از جانب پروردگار به رحمتی برای عالمیان لقب یافت. در دوران حضرت علی نیز نشانه های فراوانی از مدارا با مخالفان ودشمنان به چشم می خورد بطوریکه در سیره ایشان گفته شده است ابتداء سکوت، مدارا، ارشاد، افشاگری و... ودر آخر برای حفظ آبرو و جان انسانها نبرد می کرده است. دوران سایر ائمه (ع) نیز فراوان جلسات و مناظرات علمی و سیاسی است که شاهدی از روش آنان با اندیشه های مخالف است. سپس به بررسی نظرات اسلام با محوریت قرآن و کتب تفاسیر به جایگاه تفکر ، نحوه شکل گیری تفکر ، روشمند بودن تفکر در اسلام و موانع تفکر صحیح از نظر اسلام پرداخته شده است. در اسلام تفکر از تعریف و جایگاه رفیع و با اهمیتی برخوردار است بطوریکه در ردیف بهترین و برترین عبادات قرار دارد. اسلام دینی است که نه تنها با نیروی عقل و قدرت تفکر، مخالفت و مبارزه نکرده ، بلکه تقریباً در تمام جهات از آن کمک گرفته و تأیید خواسته و بر روی آن تکیه کرده است. اسلام اندیشه را آنقدر محترم و آزاد دانسته، که حتی درباره اصول عقیدتی خود که تحصیل آنها برهمگان مفروض است نه تنها تقلید و تعبد را ناکافی و مردود دانسته ، بلکه خوان تعقل و تفکر انسان را نیز در ساحت آن گسترده است و الزام داشته که هر فردی ، مستقل وآزادانه صحت آنها را کسب کند.در اسلام برای آنکه تفکر و شناخت اندیشه از شائبه و اشتباه دور بماند از روشها و نکات شخصیتی خاصی پیروی می کند. قرآن کریم به انسان ها توصیه می کند، همه صداها را بشنوند و این توصیه خود را محدود نمی کند. آنگاه ادامه می دهد با نیروی خرد بهترین را برگزیند. در ادامه به ابزارهای شناخت در اسلام و معیارهای تشخیص اندیشه های حق از باطل و ذکر نمونه های عینی از رفتار حضرات معصومین (علیه السلام) با مخالفین اشاره شده است. اسلام برای شناخت جهان و حقایق دینی از سه نوع ابزار حس، عقل و وحی بهره میگیرد، در اسلام فرایند تفکر در اسلام همان سیر عقلی مرو معلومات برای رسیدن به مجهول است. در قرآن انسان به دو طریق به تعقل فرا خوانده شده است مسقیم و از راه آثار خلقت و نیز روشهایی برای پرورش اندیشه تفکر ملاحظه می شود. موانع تفکر در آموزه های دینی امراض و نقایص درونی هستند. قرآن کریم افزون بر آنکه آدمیان را به تفکر فرامیخواند، اهمیت آن را در زندگی فردی و جمعی آدمیان متذکر میشود و نیز منابع، لغزشگاهها و نتایج تفکر صحیح را به آنان یادآوری میکند در اسلام بزرگ ترین موانع شناخت از نظر قرآن، هوا و هوس، تکبر، مجادله با حق، خود باختگی، سهل انگاری، ظن و گمان، عدم احاطه، علم بدون عمل، جهل، غفلت، کبر و غرور، گناه ، پیرویهای کورکورانه، خیال پردازی می باشد. که هر یک را در قلمرو خاص خود معتبر میداند ودر آخر نیز کاربرد های تربیتی تحمل پذیری مورد مداقه قرار گرفته است. در فرهنگ اسلام و قرآن همه مردم باید از حقوق انسانی برخوردار شوند، زیرا همه عیال و روزی خور پروردگارند و از نظر دین یا انسانیت با هم برابرند. مخالفان سیاسی، در حکومت اسلامی حقوقی دارند، از جمله حق حیات و آزادی تن، حق کرامت انسانی، حق آزادی اندیشه، عقیده و حقوق و آزادی های سیاسی. دفاع از حقوق مخالفان فکری خویش، حتی اقلیت های مذهبی ساکن و مسلمانان منحرف و دارای عقاید فاسد را بر خود و کارگزارانش واجب شمرد. در ادامه مبحث حق و باطل و تعاریف آنها در آموزه های اسلام بررسی و منابع شناخت حق معرفی و محور های شناخت بازگو شده است. و در ادامه معیار های شناسایی اندیشه حق و اندیشه بازل از منظر آموزه های اسلام معین گردیده اند. در ادامه ویژگی افراد تحمل پذیر و معیار های اندیشه و تفکرات خارج از حوزه تحمل پذیری ذکر شده است. تکمیل کنند بحث طرح مبانی و اصول و روشهای آموزش تحمل پذیری به متربیان و و اهداف و حوزه های در برگیرنده تحمل پذیری در امر تربیت آورده شده است پایان بخش کاربردهای تحمل پذیری در تربیت ثمرات رفتاری برای دانش آموزان و جامعه است. در این پژوهش بنیادی با استفاده از روش توصیف، تفسیر،قیاس و استنتاج به عنوان روش های ترکیبی در قالی تجزیه تحلیل محتوای کیفی از دو روش هرمنوتیک و تحلیل تفسیری که از روشهای تحقیق در علوم انسانی است استفاده وبا مراجعه به متون معتبر در اسلام شامل کتاب قرآن ، کتب حدیث و آثار اندیشمندان سعی بر بدست آوردن پاسخ های سوالات پژوهشی گردیده است. بیان مسئله : برای تبین مسئله ابتداء لازم است به تعریف انسان و بر خی خصوصیات آن به فرا خور موضوع از نگاه قرآن توجه شود . انسان در نگاه قرآن دارای کرامت و اشرف موجودات دستگاه آفرینش است.(اسراء ، 70) انسان موجودی است با خصوصیات و ویژگی های فراوان در نگاه قرآن واژه های معینی برای انسان بکار گرفته شده است که عبارتند از روح , نفس ، فطرت، عقل، قلب، اراده و اختیار، هویت جمعی و محدویت های آدمی (باقری،1389) عقل یکی از ویژگی های انسان است که ابزار محوری در تفکر انسان به شمار می آید. اراده و اختیار از خصوصیات دیگر انسان است که به نحوی در انسان ترسیم شده است که هیچ یک از نیروی های موثر بر انسان از مشیت خداوند که هیچ حول وقوه ای بدون آن ظهور نمی کند تا ملائکه و شیاطین و تا نظام های حکومتی ، فرهنگ های اجتماعی، شخصیت های برجسته جامعه و نظام های خانواده و توارث نمی توانند اراده آدمی را خلع نمایند.(همان) وجود دو عنصر کلیدی عقل واراده و سایر واژگان نسبت داده شده به انسان از نگاه قرآن ، بیانگر توانایی های این موجود برای ترسیم مسیر حرکت و تربیت خود در زندگی است. راه تربیت آدمی، راهی است که از فکر می گذرد، زیرا انسان موجودی است متفکر یعنی با اندیشه زندگی می کند و با به کار گرفتن فکر خود سیر می نماید و هر سود و زیانی که می بیند از راه افکار و اندیشه هایش است که بهره مند یا متضرر می شود و از همین راه به سعادت و شقاوت می رسد. بنابراین توجه به تفکر صحیح و تربیت فکری اساس سلوک به سوی کمال مطلق است. پس باید همه ی امور تربیتی، اموری مبتنی بر اندیشه ی صحیح باشد . از راه فکر، آدمی را متوجه سود و زیان یا صلاح و فسادش نمود تا بر اساس تفکر دریابد و به شوق رسد و به حقیقت گرایش یابد و بر اساس تفکر از بدی و تباهی دوری گزیند.(جوادی آملی ،1374) انسان ، آزادی های اجتماعی را یکی از آرزوها و اهداف خود می داند و در پی تامین و حفظ آن و دیگر آزادی ها تلاشی پیگیر و مستمر دارد.آزادی اندیشه به مفهوم فراهم بودن شرایط ، داده ها و راههای تامین کننده تفکر آزاد و نفی موانع تحمیلی و محدودیت های تفکر است. بنابر این تفکر واندیشه موهبت بزرگی است که انسان علی رغم بر خی از محدویت های خود که قرآن آنها را توصیف می کند مانند: انسان عجول است (انبیاء، 37) انسان هنگامی که بی نیازی بورزد طغیان می کند.(علق،6) و برخی آیات دیگر، درپیشگاه الهی نمی تواند عذری برای اشتباهات خود بیاورد. به عبارت دیگر، آزادی انسان در اتخاذ راههای تأمل عقلانی و شیوه های آن است ، بدون آن که دیگران ، داده ها و ابزار انحراف آفرین و خطابخش را، به وی تحمیل کنند یا او را به قدم برداشتن در راههای معینی ملزم سازند که به نتایج از پیش تعیین شده اعم از حق یا باطل بیانجامد. هر یک از این امور وجهی از وجوه سلب آزادی اندیشه تلقی می شوند زیرا موجب خواهد شد، انسان از سوی دیگران به سمت نتیجه معینی راه برده شود که اگر آزاد گذارده می شد، شاید به نتیجه دیگری حتی متضاد با آن می رسید. همچنین آزادی اندیشه به معنای رفع موانع عوامل درونی بازدارنده عقل ، بویژه هوای نفس و پیروی از عادات است. درخواست دلیل و توضیح خواستن ، نشانگر اهمیت دادن به تفکر و دعوت به اندیشیدن است، این به دلیل آن است که اسلام مبتنی بر منطق و اندیشه می باشد و انسان هایی که آزاد فکر و آزادمنش باشند، با تفکر و اندیشیدن در نهایت به حقانیت اسلام نائل می شوند و به آن معتقد می گردند(بقره ، 11 ، انبیاء ،24 ، قصص ، 75). انسان ها چه بخواهند و چه نخواهند. ، چه در وادی حق یا ناحق، چه در میسر صواب یا نا صواب، چه در جهت منافع فردی یا اجتماعی، اندیشه ورزی یک فعالیت تفکیک ناپذیر آنها خواهد بود. حال که اندیشه ورزی در میان انسان ها از عمومیت بر خور داراست و به اهمیت آن در آیات قرآن و آموزه های دینی نظر می افکنیم. قرآن و برای بیان و اهمیت اتدیشه، نادانان را با دانایان مقایسه می کند (غافر،آیات 84و85).قرآن کریم بعنوان یک منبع فیاض برای اثبات خود به اندیشه متوسل می شود و انکار کنندگان خود را به تحدی دعوت می نماید. (اسراء ، آیه88 ) خداوند می فرماید: «تا آنها که هلاک و گمراه می شوند ، از روی دلیل روشن باشد و آنها هم که زنده می شوند (هدایت می یابند) از روی دلیل باشد. (انفال ، 42) بر اساس آیه فوق می توان فهمید، روش اسلام در دعوت مردم، اقامه برهان و درنتیجه درخواست از مردم به تفکر و اندیشه است. بر اساس این آیه، انسان باید حیات خود بخصوص زندگی دینی خویش را براساس اندیشه و تفکر بنا نهد و برای عقاید و اعمالش ، دلیل و حجت به دست بیاورد و برای سلوک عقیدتی و عملی خود برهان داشته باشد. همچنین خداوند می فرماید: جز مردان، زنان و کودکان ناتوانی که نمی توانند چاره جویی کنند و راهی را بیابند، امید است که خداوند ایشان را عفو کند، خداوند بسیار بخشاینده وآمرزنده است ( نساء ، 98و99). براساس مفهوم آیات فوق کسانی که به هر طریقی می توانند خود را از شک و سرگردانی نجات بدهند یا از دست کسانی که آنان را از لحاظ فکری یا جسمی اسیر کرده اند خود را برهانند و راه چاره ای بیابند ، چنین افرادی هرگز در پیشگاه الهی عذری نخواهند داشت و هیچ بهانه ای از آنان پذیرفته نخواهد شد. در روایات اسلامی احادیثی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیه السلام) در ستایش تفکر نقل است. مثلا در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «تفکرالساعه خیر من عباده ستین سنه» یک ساعت اندیشیدن برتر است از یک سال عبادت کردن (رضی، 1379، حدیث 2059 ). و در روایت دیگری می خوانیم: «عودوا قلوبکم الترقب و اکثروا التفکر» دلهای خویش را به مراقبت عادت دهید و اندیشه بسیار کنید (همان ، حدیث 1994 ) حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: من بر شما ترسناکم که در جهالت فرو رفته باشید چه اینکه در گذشته به سویی کشیده شدید که قابل ستایش نبود اما اگر در زندگانی اصلاحاتی پدید آورید، سعادتمند خواهید شد، وظیفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست، اگر می خواستم، بی مهری های شما را بازگو می کردم، خدا آنچه را گذشت بخشاید.(رضی،1379 ، خطبه 178) .پدیده تفکر، یک نوع عمل انسانی است که بدلیل نهادی بودن، مقطعی نبوده وبا ویژگی های آدمی مناسبت اساسی دارد. از سوی دیگر چنان نیست که لحظه ای در آدمی به وجود آید و زمان دیگر رخت بر بندد وتا ساختار هوش انسانی دگرگون نشود، نابود نمی گردد (ادیانی، 1379). چنانچه ملاحظه شد، قرار گرفتن در جهل و جهالت مذموم، و بدست آوردن آگاهی برای اصلاح زندگی خود و دیگران امری ممدوح و موجب بخشایش خداوند است. علاوه براین حضرت در بازگو کردن برخی اشتباهات گذشته افراد جامعه امتناع می ورزند ، و بر آنچه گذشته طلب بخش از خداوند می نمایند. این بدین معنا است که بیان هر نظر و اندیشه مستلزم فرصت مناسب و مقتضی است. باز حضرت متذکرمی شوند وظیفه من جز تلاش و اصلاح امور نیست. بنابراین بیان اندیشه برای اصلاح جامعه وظیفه همه آگاهان است. و در اینجا است که ضرورت تشخیص اندیشه صواب از ناصواب و نیز وجود قواعدی برای رعایت ضرب اندیشه ها، ضرروری می نماید. انسان باید از تمام امکانات مادی و معنوی خود در این زمینه استفاده کند تا بتواند حقایق الهی را دریابد و براساس آنها حرکت کند. دین مقدس اسلام برای درک معارف الهی به انسان آزادی کامل بخشیده تا پس از اندیشیدن و تحقیق کردن، به درک این معارف نائل شده و از آنها بهره گیرد. با عنایت به مطالب فوق که تبین کننده جایگاه انسان در نگاه قرآن و بازگو کننده برخی از واژگان قرآن برای توصیف او آمد و نیز جایگاه تفکر و اندیشه ورزی در اسلام که در حد اعلا مورد توجه قرار دارد. بررسی رویکرد و نگرش اسلام به تفکر مخالف و چگونگی تحمل آن اندیشه ها و نیز مرز تحمل پذیری و معیار های اندیشه حق از باطل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اهداف کلی تحقیق 1- بررسی فرایند شکل گیری اندیشه وتفکر ونیز شناسایی موانع شکل گیری اندیشه وتفکر 2- تعیین معیارهای تمیز اندیشه وتفکر حق از باطل بر اساس اسلام 3- شناخت ابزارو ملاک های تحمل پذیری اندیشه و تفکرات باطل در اسلام 4- بررسی کاربرد های تربیتی تحمل پذیری در مقابل اندیشه ها وتفکرات مخالف در اسلام سوالات پژوهش 1- فرایند و موانع شکل گیری اندیشه وتفکر بر اساس آموزه های اسلام چیست؟ 2- معیار اندیشه وتفکر حق و باطل از منظر اسلام کدام است؟ 3- ابزارها وملاک های شناخت تحمل پذیری اندیشه وتفکر مخالف در اسلام کدام است؟ 4- کاربردهای تربیتی تحمل پذیری در برابر اندیشه وتفکر مخالف چیست؟ اهمیت و ضرورت تحقیق فقدان تعامل صحبح در جوامع بشری، موجب به خطر افتادن صلح و آرامش است. ناشناخته بودن موانع اندیشه مناسب وعدم مرزبندی بازگو نمودن اندیشه ها در مکان و موقعیت مطلوب، تشدید کننده اشتباهات بشری است. رابطه مدارا و بعثت انبیاء خود حاکی از اهمیت مدارا است. از زوایای دیگر مسأله مدارا و اهمیت آن در روایات اسلامی مورد توجه واقع شده است . یکی از این جهات مورد تأکید روایات ، تأثیر مثبتی است که مدارا کردن در شیوه زندگی و آرامش بخشی بدان دارد . یعنی نه تنها از لحاظ ایمانی و عقیدتی و به عنوان یک امر، بلکه در زندگی عینی و تحقق خارجی آرامش به عنوان یک موضوع مورد تأکید می باشد . پیامبر اکرم (ص) در جمله ای می فرمایند : مداراهُ الناس نصفُ الایمان و الرّفقُ بهم نصف العیش یعنی مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی مهربانی با آنان نصف زندگی است ( کلینی رازی، ج2 ، ص 117 ). همچنین در برخی روایات آمده است که؛ مدارا باعث می شود که مکافات بد و زندگی تلخ از انسان دور شود و هر آنکس که مدارا کردن در اخلاق و رفتار او را اصلاح نکند مکافات بد او را اصلاح خواهد کرد (یعنی مکافات ِ بد گریبانگیر او خواهد شد). علی (ع) : « مَن قال لم یُصلِحهُ حُسنُ المُداراه ، أصلَحَهُ سوءُ المُکافاه » ( تمیمی آمدی، 1380).حضرت علی (ع) در جملات زیادی این آرامش بخشی و زندگی راحت را که در پرتو مدارا کردن امکان پذیر می شود را، یادآوری و با بیان های مختلف تأکید می فرمایند . از جمله اینکه سلامت دین و دنیا در مدارا کردن با مردم است «سلامهُ الدّین و الدّنیا فی مداراه ِ الناس » (غرر الحکم،1384). و نیز اینکه هرکس با دشمنان و مخالفین خود مدارا کند از جنگ ها و خشونت ها در امان خواهد ماند « مَن داری أضدادهُ أمِنَ المحارب» (همان) چنانکه پیامبر اکرم (ص) نیز در جمله ای نغز خشونت و مدارا را در مقابل هم قرار داده اند و یکی را مایه شومی و بدبختی و دیگری را مایه میمنت و برکت می دانند : «الخُرقُ شُومٌ و الرِّفقُ یُمنٌ» (رضی، 1379) که در روایات اسلامی جلب توجه می کند اینست که، رفتار مدارا جویانه نمونه ای از یک رفتار و عمل خرمندانه و کامل است ، گرچه خود ِ مدارا، به فرموده حضرت علی (علیه السلام) «ثمرهُ العقل مداراهَ الناس» (تمیمی آمدی، 1380) و لیکن جدای از این خردمندی از لحاظ دینی و عقیدتی نیز کامل ترین رفتار در مواجهه با مردم و بخصوص در مواجهه با مردمی که رفتاری جاهلانه و غیر خردمندانه با انسان دارند، مدارا کردن است . نگارنده با توجه به پیشرفت سرسام آور علم و تکنولوژی بدنبال یافتن ریشه یابی برخورد های پرهزینه و ناصوابی است که جوامع بشری بر سر اختلافات گوناگون در زمینه های عقیدتی ، اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی و... پرداخته و می پردازد. گویی در روزگار به ظاهر پیشرفته که بسیاری از محصولات علمی به کمک انسان آمده است و بسیاری از مشقات و رنجهای او را کاسته است.اما در آنسوی این غوغای علمی شاهد رفتاری در کوتاه ترین سطح ممکن می باشیم. چه جانهای گرانبهایی که به ارزان ترین وجه ممکن فدای تمایلات و خواسته های دیگران می شوند . در صورتی که با کمی صبر و تفکر می توان به راه حل بهتری رسید. چیزی که معمولاً دراکثر مناقشات پس از تحمل خسارات و صدمه های فراوان تحت عنوان میز مذاکره اتفاق می افتد. بخشی از این مقوله ناپسند به نگرش انسان و نوع تفکر او ارتباط پیدا می کند. لذا دانستن اینکه حدود و ثغور اندیشه وتفکر در دین اسلام چگونه است. ودین اسلام، چه میزان در تغییر این رویه کارساز است. و پیروان این آئین خود را برای مواجه با چنین پیامدهایی چگونه آماده می کند، و تا کجا آنها در برخورد با تفکر واندیشه های مخالف و معاند خود توصیه به صبر و مدارا می کند، از دلایل ورود به این موضوع می باشد. البته لازم بذکر است این موضوع از ابعاد وسیعتری برخورداراست که خارج توان این نوشتار می باشد. لذا ضروریست با جستجودر بنیان های فکری بشر، به نقاط مشترک و قواعد صحیح اندیشیدن و بازگو نمودن متناسب آن مسیر ترقی و تعالی بشریت بویژه در جریان تعلیم و تربیت، نقش آفرینی نماییم.
علیرضا چهکندی نژاد یحیی قایدی
چکیده تحقیق حاضر با هدف بررسی و مقایسه دیدگاه فلسفی معلمان نمونه و سایر معلمان شهرستان بیرجند در سال تحصیلی91-90انجام گرفته است .این تحقیق از نوع توصیفی و شیوءپس رویدادی(علی –مقایسه ای)است .جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان ،معاونین ومدیران سه مقطع ابتدایی،راهنمایی ومتوسطه شهرستان بیرجند می باشد .با مراجعه به اداره آموزش و پرورش این شهرستا ن تعداد معلمان و کادر آموزشی 3500نفر اعلام گردید.برای تعیین مقدار نمونه از فرمول نمونه گیری کوکران استفاده گردیدکه تعداد 188نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند . جامعه آماری معلمان نمونه 62نفر اعلام شد که تمامی آنان به عنوان نمونه انتخابی معلمان نمونه وارد تحقیق شدند. ابزار تحقیق یک پرسشنامه محقق ساخته می باشد که بر اساس مقیاس لیکرت طراحی شده است .در این تحقیق به دنبال مقایسه دیدگاه فلسفی معلمان نمونه و سایر معلمان نسبت به مهمترین عناصر آموزشی که عبارتند از اهداف آموزشی ،نقش معلم ،نقش دانش آموز،محتوی درسی و روش های تدریس در قالب پنج مکتب فلسفی سنتی ایده الیسم،رئالیسم،ناترالیسم،پراگماتیسم واگزیستانسیالیسم می باشیم.با توجه به ماهیت تحقیق به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق برای نشان دادن بهتر داده ها از آمار توصیفی و برای آزمون سوالات تحقیق از آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دیدگاه فلسفی معلمان نمونه در برخی عناصر آموزشی با دیدگاه فلسفی سایر معلمان متفاوت است.معلمان نمونه تمایل یبشتری به فلسفه تربیتی مکاتب رئالیست و پراگماتیست واگزیستانسیالیست دارند و همچنین تفاوت دیدگاه های معلمان نمونه و عادی بر سر اهداف آموزشی و نقش معلم و روش تدریس است و در مورد محتوی درسی و نقش دانش آموز اختلاف نظری ندارند.
اعظم مروتی یحیی قایدی
در این پژوهش فلسفه تدریس معلمی از منظر فیلسوفان تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع بنیادی می باشد و روش انجام آن با توجه به هدف شناسایی ماهیت فلسفه تدریس معلمی و بیان عناصر مرتبط با فلسفه تدریس معلمی از یکسو و از سوی دیگر تحلیل بیانیه ی فلسفه تدریس فیلسوفان تحلیلی چون شفلر ، هرست و پیترز بصورت توصیف آن در قالب دیدگاههای آنان در فرایند تدریس می باشد . روش انجام آن در ابتدا با استفاده از تحلیل محتوای کیفی ، به تحلیل و شناسایی ماهیت فلسفه تدریس معلمی و عناصر مرتبط با آن اقدام گردیده است . در ادامه با استفاده از تحلیل مفهومی مفهوم فلسفه تدریس معلمی روشن شده است . همچنین ارتباط منطقی میان مفاهیم مختلف در ارتباط با موضوع بازشناسی شده است. در پایان با تحلیل آراء و عقاید و نظریات فیلسوفان تحلیلی تعلیم و تربیت از جمله شفلر ،هرست و پیترز ، بیانیه ی فلسفه تدریس تحلیل گردید . بر اساس یافته های پژوهش حاضر : تدریس بعنوان یک فرایند عقلانی است که به ارزشمندی کسب فی نفسه دانش توجه داشته و به پرورش قوه استدلال و خردورزی می پردازد و نیاز است که معلمان با بینش و باور عقلایی در جستجوی دانش عقلایی و پرورش قوه استدلال فراگیران باشند . بیانیه فلسفه تدریس معلمی که با توجه به نظریات فیلسوفان ذکر شده در این پژوهش تحلیل گردیده است در بردارنده عقلانیت ، دموکراسی ، توجه به استعدادهای فراگیران ، ارزشمندی دانش و مسئولیت پذیری معلم می باشد که می توان به آنها دست یافت . از آنجاییکه فلسفه تدریس معلمی یک فرایند عقلایی بدور از تلقین و القا قابل پرورش می باشد ، رو به سوی عملکردی عقلایی دارد و در سیستم آموزش و پرورش بکارگیری این عناصر در فرایند تدریس می تواند موجبات تقویت و پرورش هر چه بیشتر و بهتر عملکرد معلمان گردد .
معصومه معتمدی کیا مجید علی عسگری
قلمرو پژوهش مرکز تربیت مربی سازمان فنی و حرفه ای واقع در کرج می باشد. رساله حاضر با محوریت پنج شاخص در زمینه آموزش انجام گرفته است که عبارتند: 1- نیازسنجی2-تبدیل نیازهای اولیت بندی شده به اهداف آموزشی 3- نحوه انتخاب محتوای 4- نحوه ارزشیابی 5-اعتبار بخشی فرآیند آموزش با توجه به اینکه روش پژوهش در این تحقیق توصیفی، پیمایشی است با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با 62 گویه نقطه نظرات جامعه آماری یعنی مربیان و اساتید آنها که در دوره های آموزش ضمن خدمت شرکت می کنند در وضعیت موجود و مطلوب جمع آوری شد و در نهایت بااستفاده از آزمون t وابسته از طریق نرم افراز spss پردازش های لازم صورت گرفت و نتیجه گیری نشان داد تمام شاخص های مربوط به فرایند آموزش در شرایط موجد با مطلوب فاصله دارند. 17 الگوی آموزشی مطرح شده در پیشینه تحقیق نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت ود رنهایت با توجه به تحلیل وضع موجود و مطلوب فرایند آموزش در مرکز تربیت مربی کرج مدل آموزشی پژوهش حاضر طراحی و جهت بهبود وضعیت موجود پیشنهادهایی ارایه گردید.
رضا بلاغت میرعبدالحسین نقیب زاده
هدف از انجام پژوهش حاضر از نوع توصیفی –تحلیلی و پیمایش است بررسی نقش تربیت در ترویج دموکراسی و شناسایی چالش ها و فرصت های ترویج آن در مدارس ابتدایی می باشد. به منظور بررسی این هدف 3 سوال پژوهشی (1سوال توصیفی-تحلیلی و 2 سوال پیمایشی ) مطرح شده است. جامعه آماری شامل تمامی معملمان ابتدایی استان فارسی می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول ککران و جدول مورگان و کرجسی تعین شده است که براین اساس تعداد افراد نمونه 372 نفر می باشد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ی محقق ساخته در مقیاس لیکرت و روش نمونه گیری نیز تصادفی و خوشه ای چند مرحله ای می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل سوال اول (سوال توصیفی) ابتدا بنیادهای فلسفی در زمینه ی نقش تربیت در ترویج مولفه های دموکراسی توصیف شده و سپس اطلاعات به دست آمده مورد بحث تحلیل و تفسیر قرار گرفته است .جهت تجزیه و تحلیل داده های پیمایشی به دست آمده نیز از روشهای آمار توصیفی شامل جداول توزیع فراوانی ، درصد، میانگین، نمودار و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل تک نمونه ای استفاده شده است. سوال اول (سوال توصیفی –تحلیلی) به نقش تربیت در ترویج مولفه های دموکراسی (یعنی آزادی ، برابری ، مشارکت همکاری، تصمیم گیری و انتخاب خردورزی، بردباری و مدارا و قانون مندی ) می پردازد که دراین بررسی هم چیستی نقش مذکور و هم چگونگی آن مطالعه شده است. در بررسی چیستی نقش تربیت در ترویج دموکراسی متفکران و فیلسوفان مختلف به طور مستقیم و غیر مستقیم به اهمیت و تاثیر بسیاز زیاد نقش مذکور پرداخته اند. می توان گفت که تاکید بر این تاثیر و اهمیت نقش تربیت در ترویج آزادی برابری مشارکت و همکاری ، تصمیم گیری و انتخاب خردورزی ، بردباری و مدارا و قانون مندی از سقراط و افلاطون آغاز شده است و تاکنون نیز ادامه دارد. در بحث چگونگی نیز پژوهش حاضر به دنبال راه ها و زمینه های ترویج مولفه های دموکراسی بوده است که برخی از آن ها را ارایه کرده است. سوال دوم پژوهش که سوالی پیمایشی است عبارت است از این که راه ها و زمینه های ترویج دموکراسی در مدارس ابتدایی کدامند ؟ به منظور بررسی این سوال سه سوال جزیی مطرح شده است: 1- راه ها و زمینه های فرهنگی –اجتماعی ترویج دموکراسی در مدارس ابتدایی کدامند3- راه ها و زمینه های اقتصادی ترویج دموکراسی در مدارس ابتدایی کدامند؟ پس از بررسی و تجزیه و تحلیل این سوال به طور کلی می توان تنیجه گرفت که برخی از راه ها و زمینه های ترویج دموکراسی در مدارس ابتدایی عبارتند از سورای معلمان شورای دانش آموزی مجلس دانش آموزی، یادگیری مشارکتی، مساعدت گرفتن از افراد و موسسات خیریه جهت کمک به دانش آموزان خانواده های کم و بی درآمد و مشورت و هدایت شغلی والدین دانش آموزان سوال سوم نیز سوالی پیمایشی می باشد و عبارت است از این که محدودیت ها و موانع (چالش های ترویج) دموکراسی در مدراس ابتدایی کدامند؟ به منظور بررسی این سوال نیز سه سوال جزیی مطرح شده است10- محدویت ها و موانع فرهنگی –اجتماعی ترویج دموکراسی در مدارسی ابتدایی کدامند؟ محدودیت ها و مواغنع اقتصادی ترویج دموکراسی در مدارس ابتدایی کدامند؟ پس از بررسی و تجزیه و تحلیل این سوال به طور کلی می توان نتیجه گرفت که محدودیت هاو موانع ترویج دموکراسی در مدارس ابتدایی عبارتناد از :کمبود تشکل های مدنی دانش آموزای ، جو بسیار بسته ی برخی از مدارس جو مستبدانه ی برخی از خانواده ها بروکراسی نامناسب ، تمرکز شدید نظام آموزش و پروش، سنت غالب روش تدریس سخرانی فاصله طبقاتی میان دانش آموزان و نابرابری اقتصادی.
رسول برخوردار زواره سوسن کشاورز
هدف این پژوهش بررسی فلسفه آموزش و پرورش مقطع پیش از دبستان کودکان استثنایی است که در جهت بررسی این مطلب مبانی فلسفی و علمی مرتبط با مقطع پیش از دبستان کودکان استثنایی مورد تبیین و تدوین قرار گرفته وسپس چیستی چرایی و چگونگی تعلیم و تربیت کودکان استثنایی در این مقطع براساس مبانی فلسفی و علمی مورد اشاره در شش سرفصل ماهیت، اهمیت و ضرورت، جایگاه، اهداف، ارکان و اصول مورد پژوهش و کاوش قرار گرفته است. بررسی و یافته های پژوهشی نشان می دهدکه مقطع پیش از دبستان کودکان استثنایی مهمترین جایگاه را بین سایر مقاطع تحصیلی این کودکان داشته و می تواند به عنوان بهترین فرصت جهت کاهش پیامدهای منفی ناتوانی و امکانی برای ایجاد فرصت رشد و یادگیری بهتر کودک به شمار آید. لازمه این امر شناساسی به موقع کودکان دارای نیازهای ویژه و تمهید مقدمات جهت ارایه خدمات توانبخشی و آموزشی مطلوب و متناسب با نوع و شدت معلولیت در سنین خردسالی است. دراین رهگذر می بایست، اهداف، ارکان مقطع پیش از دبستان کودکان استثنایی مورد توجه قرار گیرد.
پروین بازقندی سعید ضرغامی
هدف پژوهش حاضر پیشنهاد اصول و روش هایی برای آموزش شیمی بر مبنای بررسی دیدگاه فایرابند درباره چیستی علم و چگونگی پیدایش و گسترش آن بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش های کاوش فلسفی، تحلیل تطبیقی و نیز قیاس عملی بهره گرفته شده است. بر همین اساس و در پاسخ به پرسش نخست پژوهش که "فلسفه شیمی چیست؟" نتایج در سه بخش هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی شیمی تبیین شده است و در پاسخ به پرسش دوم پژوهش که "رابطه فلسفه شیمی با آموزش آن چیست؟" استلزام های بررسی فلسفه شیمی برای آموزش شیمی در مواردی چون تربیت معلم و عناصر برنامه درسی شیمی بویژه روش های آموزش آن پیشنهاد شده است. اما در پاسخ به پرسش سوم پژوهش که "بر بنیاد بررسی نظریه فایرابند درباره چیستی علم و چگونگی پیدایش و گسترش آنچه اصل ها و روش هایی را می توان در آموزش شیمی پیشنهاد کرد؟ تبیین شده است که از سویی نقش پیشینی تجربه حسی در شکل گیری علم پذیرفتنی نیست و از سوی دیگر نمی توان پیدایش و گسترش علم را بر اساس چند قاعده ساده روش شناختی توضیح داد. بر چنین زمینه هایی، برخی اصل ها برای آموزش شیمی همانند فهم نظریه های شیمی در بستر تاریخی، قیاس ناپذیری و ابطال ناپذیری در کنار آزمون پذیری نظریه ها با توجه به ملاک هایی چون انسجام، میزان سازگاری با وضعیت های تجربی پسین و تقریب های جسورانه، آزادی فراگیر در پژوهش در قلمرو شیمی ورای باور همگانی و نظریه های موجود و بر اساس تمایلات زیبایی شناسانه، متافیزیکی و حتی مذهبی و آموزش مفهومی به جای آموزش فرمولی و نیز برخی روش های مربوطه پیشنهاد شده اند.
مطهره محمودی میمند یحیی قایدی
چکیده : در این تحقیق در جهت نیل به این هدف که نقش بازی در پرورش تفکر کودکان از منظر فلسفه ی دوران کودکی چیست از روش استنتاجی استفاده شده است و در این راستا ابتدا به تبیین فلسفه ی دوران کودکی و تاریخچه کودکی و نظرات اندیشمندان مختلف و نیز مولفه هایی که ماهیت کودکی را تشکیل می دهند پرداخته شد ، نتایج این بررسی ها نشان داد که : « به طور کلی دو دیدگاه سنتی و جدید نسبت به کودک و دوران کودکی وجود دارد که از دیدگاه اول ( سنتی ) کودک موجودی ضعیف شمرده می شد و بدون در نظر گرفتن زمان حال او می بایست با کسب مهارت برای آینده آماده شود ( بزرگسال کوچک ) . و در مقابل ، دیدگاه دوم کودک موجودی توانمند با استعدادهای بالقوه نشان داده شده است و شامل : اجتماعی بودن ، زیبا طلب بودن ، آزادی و فعالیت و روح پرسشگری و ... می باشند و این استعدادها به طور طبیعی در وی وجود دارند که باید در مسیر رشد قرار گیرند . و به عبارتی کودک به عنوان کودک در نظر گرفته می شود و این دوره خود به خود ارزش دارد » و نتیجه ی دیگر این تحقیق نشان داده که « بازی هم ویژگی هایی از قبیل زیبا و لذت بخش بودن و زمینه سازی روابط اجتماعی و خلاقیت و در نهایت پرورش تفکر کودک را داراست که با ویژگی هایی که برای کودکی لحاظ شد هم سنخ می باشند . » بنابراین بازی دردوران کودکی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و میتواند تقریبا به تمام هدفهای تربیتی ازقبیل رشد بدنی و ذهنی ، فهم عمومی و تربیت اجتماعی واخلاقی کودکان کمک کند. و رشد همه جانبه ی کودک را فراهم کند و محیطی است که می تواند به بهترین نحو شرایط را برای پرورش تفکر او فراهم کند و لازمه ی این کار بالفعل شدن استعداد خلاقیت در کودک است که آن هم مستلزم پرورش تخیل او در بازی است و برای این کار لازم است که کنجکاوی او در حین بازی برانگیخته شود که این مستلزم آن است که : « روح پرسشگری او با قرار گیری در محیط چالش برانگیز و مهیج بازی برانگیخته شود .و بدین گونه تفکر در او پرورش داده شود » . کلید واژگان : بازی ، فلسفه دوران کودکی ، کودک ، پرورش تفکر
فاطمه بندلی زاده سعید ضرغامی
هدف پژوهش حاضر، نخست تبیین فلسفه زیست شناسی با تأکید بر نظریه تکامل و سپس ترسیم کاربردهای چنین تبیینی برای شیوه های تدریس و ارزشیابی معلمان در درس زیست شناسی بوده است . برای این منظور از برخی روش های فلسفی برای پاسخ گویی به سوال های آن استفاده شده است . در پاسخ به سوال اول پژوهش حاضر از روش تحلیل کیفی محتوای آثار و اسناد موجود درباره فلسفه زیست شناسی، بهره گرفته می شود؛ تا فلسفه زیست شناسی و به ویژه نظریه تکامل تبیین شود.بر بنیاد یافته های پژوهش و در پاسخ به سوال اول؛ این نتیجه حاصل شد که فلسفه علم علاوه بر پایه هایی مشترک دارای مشخصات ماهوی مخصوص به هر علم است و یکسان دانستن فلسفه تمام علوم به فیزیک نادرست است .و در پاسخ به سوال دوم ؛زیست شناسی یکی از دانش ها و معرفت های بشری بر شمرده شده است که بخش اعظم یافته های آن از راه مشاهده و اجرای آزمایش به دست می آید و ملاک و معیار درستی آنها انطباق داشتن با مشاهدات تجربی است.از سویی دیگر ؛"تلفیق تکاملی مدرن " یکی از وقایع مهم تاریخ زیست شناسی قرن بیستم ،تاریخی که با پیدایش علم ژنتیک آغاز شد، به شمار می رود. نتایج ژنتیک جمعیت موجود در مجموعه کتاب های زیست شناسان تکاملی از جمله تئودوسیوس دوبژانسکی، ارنست مایر و جولین اس هاکسلی، مهر تاییدی به نظریه تکامل از طریق فرایند گزینش داروین است. پس از دوره "افول نظریه داروین"که اوج شکوفایی آن در حدود سال 1900 بود، داروینیسم نوین بار دیگر ساختار توجیهی منسجمی را برای زیست شناسی ارائه کرد. این ساختار شامل زمینه های طبیعت گرایانه توصیفی بیشتری از جمله سامانه شناسی، بیوجغرافی و دیرین شناسی است هم چنین بر بنیاد یافته های پژوهش استلزام هایی بدین ترتیب برای آموزش زیست شناسی پیشنهاد شده است : استلزام 1: معلمان لازم است به بازسازی درک دانش آموزان از یک موضوع علمی، بر اساس توسعه تاریخی موضوع؛بپردازند .2 : معلمان لازم است به درک و اصلاح عقاید دانش آموزان درباره موضوع های زیست شناختی بپردازند.3:معلمان لازم است آموزش زیست شناسی را بر مبنای تجربه زیست شناسان بنا نهند.4: معلمان باید به آموزش و مطالعه زیست شناسی در زمان و با روش مناسب آن بپردازند..5: معلمان باید مفهوم آزمون پذیری و رقابت پذیری نظریه ها را برای شاگردان بیان کنند6 : معلمان باید به آزادی فراگیر در اندیشیدن درباره علم احترام بگذارند.
زینب واعظ شهرستانی یحیی قایدی
رساله حاضر تحت عنوان، «نقد و تحلیل برنامه درسی پایه پنجم و ششم فلسفه برای کودکان و راهنمای آموزشی آن، کاوشگری فلسفی»، با هدف نقد و بررسی اهداف، محتوا، شیوه های تدریس و شیوه های ارزشیابی در برنامه درسی پایه پنجم و ششم فلسفه برای کودکان و با روش تحلیل محتوای کیفی و استنتاجی و از نوع مطالعه کتابخانه ای نگاشته شده است. تحلیلهای محتوایی این تحقیق نشان داد: 1) اهداف برنامه درسی پایه پنجم و ششم فلسفه برای کودکان عبارتند از؛ کاوشگری فلسفی، فکر کردن درباره فکر، زبان و خویش، ساخت گزاره های منطقی و آموزش اخلاقی می باشد. 2) روش تدریس در این کتاب به صورت گفتگو و استدلال منطقی می باشد. 3) محتوای درسی برنامه درسی پایه پنجم و ششم فلسفه برای کودکان شامل یک کتاب داستان و راهنمای آموزشی آن برای معلمین می-باشد. 4) روش های ارزشیابی، به صورت خودارزیابی معلم و دانش آموز و ارزیابی اجتماع پژوهشی می باشد. پیشنهاد می شود این برنامه به منظور رشد توانایی قیاس منطقی و کاوشگری فلسفی در کودکان پایه پنجم و ششم ابتدایی ارائه شده تا بستری مناسب برای تحقیق کاوشگران جوان در این حوزه و تبدیل مدارس کشور از حافظه محوری به استدلال محوری فراهم شود. واژگان کلیدی: (فلسفه برای کودکان، برنامه فلسفه برای کودکان، داستان کشف هاری استاتلمیر، استدلال منطقی، اجتماع پژوهش فلسفی)
علی حمیدی یحیی قایدی
چکیده این تحقیق به بررسی چگونگی استفاده از داستانهای شاهنامه در برنامه ی درسی فلسفه برای کودکان می پردازد .پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوالات می باشد :شاخصهای انتخاب داستانهای شاهنامه برای استفاده در برنامه ی فلسفه برای کودکان چیست؟ و باتوجه به این شاخصها چه داستانهایی از شاهنامه برای برنامه ی فلسفه برای کودکان مفید است؟ و در آخر اینکه برای استفاده از داستانهای شاهنامه چه تمرینها ،فعالیتها و طرح بحثهایی لازم است.روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی ومفهومی می باشد . برای انجام این پژوهش ابتدا با مراجعه به منابع مختلف قابلیت استفاده از داستانهای شاهنامه در برنامه فلسفه برای کودکان مورد ارزیابی قرار گرفت ،سپس بعد از استخراج شاخصهای انتخاب داستان از شاهنامه،داستانهای مناسب برای استفاده در این برنامه مشخص شد وسپس بعد از مشخص شدن داستانهای مناسب سه داستان از داستانهای شاهنامه انتخاب شد و راهنمایی برای استفاده از این داستانها در برنامه ی فلسفه برای کودکان تدوین شد.
فاطمه قضاوی یحیی قایدی
چکیده ندارد.
معصومه امیری یحیی قایدی
چکیده ندارد.
جلال اسدی غلامرضا حاجی حسین نژاد
چکیده ندارد.
عادل رمضانی سعید ضرغامی
چکیده ندارد.
حمید آقاحسین شیرازی یحیی قایدی
چکیده ندارد.
امیدعلی اکبری احمد محمودی یحیی قایدی
چکیده ندارد.
نرگس سجادیان جاغرق یحیی قایدی
چکیده ندارد.
افسانه زارعی دهباغی یحیی قایدی
چکیده ندارد.
شورش رحمانی مجید علی عسگری
چکیده ندارد.
محمد خضری اقدم یحیی قایدی
چکیده ندارد.
محمدحسن ابراهیمی دهشیری علی رضا محمودنیا
چکیده ندارد.
محمدحسن ابراهیمی دهشیری علی رضا محمودنیا
چکیده ندارد.
معصومه رمضانی فینی پروین صمدی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران با برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11و 12 می باشد. به منظور تحقق این هدف سوالات پژوهش در دو حیطه عناصر برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران و عناصر برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11و12، و وجوه اختلاف و اشتراک این عناصر این در برنامه مورد بررسی قرار گرفته است. در همین زمینه جایگاه برنامه درسی فلسفه برای کودکان در ایران نیز بررسی شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق توصیفی است و در گروه پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کتابهای درسی فلسفه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران به همراه راهنمای آن که در سال 1383 توسط دفتر تالیف و تدوین کتب درسی تهیه شده است، و کتاب درسی فلسفه پایه 11 و12 برنامه فلسفه برای کودکان با عنوان مارک همراه با راهنمای آن پژوهش اجتماعی که توسط ماتیو لیپمن در سال 1980 به چاپ رسیده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است ابزار مورد استفاده در این پژوهش اسناد و مدارک می باشد. در این راستا کتابهای درسی مورد استفاده در دو برنامه فوق الذکر به همراه راهنمای آموزشی آنها جهت بررسی و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. ماهیت پژوهش حاضر کیفی است و به مقایسه دو برنامه درسی فلسفه می پردازد. بدین ترتیب روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت مقایسه ای می باشد که در آن عناصر برنامه های درسی مذکور در حیطه هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی با توجه به مراحل روش تحقیق مقایسه ای بردی مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج پژوهش حاکی از این است که: 1- بین اهداف برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11 و 12 و اهداف برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران همپوشانی وجود دارد. 2- از منظر محتوا اگرچه استفاده از محتوای داستانی در نظام آموزش و پرورش ایران به ندرت به چشم می خورد، اما این موضوع منافاتی با اهداف و ارزشهای حاکم بر نظام آموزش و پرورش ایران نداشته، می تواند نقش موثری در تحقق اهداف در دانش آموزان ایفا نماید. بدین منظور استفاده از داستانهایی متناسب با زندگی دانش آموزان می تواند آموزش و یادگیری را در آنان تقویت نماید. 3- در زمینه روش تدریس بین روش اجتماع پژوهشی و روش بحث در راهنمای برنامه درسی فلسفه ایران تشابهات زیادی وجود دارد. و استفاده از روش اجتماع پژوهشی در نظام آموزشی ایران منافاتی با برنامه ریزی های صورت گرفته از سوی مسئولین ندارد. 4- در زمینه ارزشیابی بین ارزشیابی برنامه درسی فلسفه برای کودکان در پایه 11 و 12 و برنامه درسی فلسفه در پایه سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی ایران تشابه چندانی به چشم نمی خورد. و در حالی که ارزشیابی در برنامه درسی فلسفه برای کودکان به صورت کیفی است و نوعی خودارزیابی می باشد، در نظام آموزشی ایران ارزشیابی به صورت آزمون و به شکل متمرکز صورت می گیرد. اما با استفاده از ارزشیابی واقعی که طی سالهای اخیر مورد توجه صاحبنظران عرصه برنامه ریزی درسی قرار گرفته است، می توان این فاصله را تاحدودی از میان برداشت و از سوی به نظام ارزشیابی و نتایج حاصل از آن اعتبار بیشتری بخشید. 5- امکان تغییر و بازنویسی برنامه درسی فلسفه برای کودکان متناسب با فرهنگ و ارزشهای اسلامی و ایرانی وجود دارد.
یحیی قایدی میرعبدالحسین نقیب زاده
هدف از انجام تحقیق حاضر، نقد و بررسی مبانی ، روشها و دیدگاههای آموزش فلسفه به کودکان است. برای رسیدن به این اهداف ، سوالات اساسی تحقیق از دو منظر نگریسته شده است.اول از بعد معرفت شناختی و دوم از بعد اصول برنامه ریزی درسی. در حوزه معرفت شناسی ، امکان آموزش فلسفه به کودکان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در همین زمینه، امکان آموزش فلسفه به کودکان از چهار جنبه بررسی شده است:1-با توجه به مفهوم فلسفه. 2-در مقایسه با بزرگسالان.3-از دیدگاه فلسفه تحلیلی.4-از دیدگاه روانشناسی شناختی پیاژه.درحوزه برنامه درسی ، رویکردها و سبکهای تفکر، الگوهای سازماندهی برنامه درسی اصول سازماندهی برنامه درسی، محتوا، نقش معلم و شاگرد مورد بررسی قرار گرفته است.