نام پژوهشگر: محمد جواد رنجکش

تاثیر سپر دفاع موشکی بر سیاست روسیه در قبال پرونده هسته ای ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1388
  هادی عباس زاده   سید اصغر کیوان حسینی

محتوای اصلی این پایان نامه بر مبنای چگونگی تاثیرگذاری سپر دفاع موشکی آمریکا بر سیاست های روسیه در قبال پرونده اتمی ایران شکل گرفته است. در این ارتباط، عوامل موثر بر سیاست خارجی روسیه بر مبنای" نظریه تصمیم گیری جیمز وزنا" مورد بررسی قرار گرفته و جایگاه هر کدام از عوامل به خصوص" متغیر نظام گرایانه" مورد تاکید بوده است. در ادامه، به جایگاه پرونده اتمی ایران در سیایست خارجی روسیه در دوره های مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در این میان اثر بخشی سپر دفاع موشکی در سیاست روسیه در قبال پرونده اتمی مشخص شده و به این نتیجه رهنمون شدیم که آمریکا سعی کرده با استفاده از ابزار فوق، همکاری های هسته ای ایران و روسیه را تحت تاثیر قرار دهد و مسکو را از ادامه همکاری با تهران باز دارد. در این بین به نظر می رسد برنامه ها و فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران و همکاری های اتمی تهران ومسکو، به مثابه ابزاری در دست کرملین برای اخذ امتیازات بیشتر از غرب و به خصوص آمریکا مبدل شده است. از این رو ایالات متحده آمریکا نیز سعی می کند با اقداماتی نظیر انعقاد قرارداد سپر دفاع موشکی روس ها را تهدید نماید. آمریکاییها از این برگ برنده به خوبی استفاده نمودند ، با مذاکرات دو کشور روسیه و آمریکا، آمریکاییان معامله ای با روسها انجام دادند به این ترتیب که اگر روسیه همکاری های هسته ای نظامی خود را با ایران قطع کند آنها هم از استقرار سپر دفاع موشکی صرف نظر می کنند. که با توجه به واکنشها و اظهارات مقامات مسکو آنها این وجه المصالحه را پذیرفته و با آمریکا وارد معامله شده اند

نقش عوامل نمر افزاری در تحول منزلت ملی قطر (2011-1995)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  حسین اصغری ثانی   محمد جواد رنجکش

منابع سخت افزاری تا قبل از جنگ سرد، نقش قابل توجهی در مناسبات بین المللی داشتند. همزمان با پایان جنگ سرد (1991)، تحولات تکنولوژیک و انقلاب در عرصه ارتباطات و اطلاعات و همچنین شتاب گرفتن فرآیند جهانی شدن و تحولات در حوزه دیپلماسی و سیاست بین الملل در قرن بیست و یکم، باعث شد تا عناصر جدیدی مانند: رسانه، ورزش، فرهنگ، دیپلماسی عمومی، تکنولوژی، جهانگردی، برندسازی، اینترنت... در روابط بین الملل مطرح شود که تحولی در منابع ساخت قدرت به وجود آورد. ظهور این عناصر جدید، باعث تعریف جدیدی از قدرت شد که اصطلاحاً « قدرت نرم» نامیده شد. قدرت نرم بیشترازآنکه ابزاری برای قدرت های بزرگ باشد؛ به مولفه ای مهم در سیاست کشورهای متوسط و کوچک قرارگرفت تا با استفاده از آن آسیب پذیری خود را در برابر عوامل داخلی و خارجی کمتر کنند. درنتیجه این کشورها از دیپلماسی نیچه استفاده کرده و منابع نرم افزاری خود را در حوزه های مورد نظر خود متمرکز نمودند تا نتایج بهتری کسب کنند. دراین میان، قطر نیز به عنوان یک کشور کوچک و آسیب پذیر با استفاده از ائتلاف با قدرت های بزرگ و دیپلماسی صلح و سازش در منطقه، منابع نرم افزاری خود را در حوزه های میانجی گری، برندسازی، دیپلماسی رسانه ای، دیپلماسی ورزشی و اقتصاد متمرکز نمود. تمرکز منابع در حوزه های فوق باعث ارتقای منزلت ملی این کشور در نظام بین الملل گردید.

تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مجازی شدن دیپلماسی بعد از جنگ سرد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  فاطمه میری   محمد جواد رنجکش

جهان از اوایل دهه 1980 میلادی به تدریج وارد عصر نوینی شده است که با نظریه و اصطلاحات جدید باید تبیین شود. جهانی شدن، عصر انفجار اطلاعات، پست مدرنیسم، نظریه مجازی، جامعه اطلاعاتی و جامعه شبکه ای برخی از این مفاهیم اند. با رشد شتابان تکنولوژی های ارتباطات و اطلاعات، زندگی فردی و جمعی انسان در فضای سایبر و محیط های مجازی، اهمیتی روز افزون یافته و مجازی شدن را به نیروی محرک تغییر محیط زندگی انسان تبدیل کرده است. دیپلماسی نیز که اساساً بر ارتباطات بین المللی استوار است، از تحولات عصر جدید تأثیر پذیرفته و فناوری اطلاعات و ارتباطات، حوزه دیپلماسی را همچون دیگر حوزه-های حیات بشری، هم در برنامه و دستور کار و هم در ابزار پیشبرد و تحقق تحت تأثیر قرار داده است. در چنین شرایطی نمی توان به دیپلماسی سنتی متکی بود. با توسعه شبکه ها و فناوریهای اینترنت محور، شاهد ظهور قلمرو عمومی جدیدی هستیم که برخلاف نمونه های قبلی جنبه جهانی و مجازی دارد. تکنولوژی نوین اطلاعاتی و ارتباطی با شکستن انحصار دولتها در تعاملات بین الملل، افزایش توان ارتباطی بازیگران غیردولتی، افزایش توان تأثیرگذاری دولتها بر افکار عمومی کشورهای دیگر و کاهش محدودیت های زمانی و مکانی بین دولتها در دهه های اخیر و ماهیت دانش محور بودن آن موجب شکل گیری دیپلماسی مجازی شده است.

بررسی سازوکارهای اشاعه هنجارهای انقلاب اسلامی ایران بر شکل گیری هویت انتفاضه در فلسطین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  مرتضی حسین زاده عیش آبادی   احمد محقر

انتفاضه، کنش تاریخی، سرنوشت ساز و بدیع مردم سرزمین های اشغالی فلسطین در سال های پایانی دهه ی هشتاد میلادی می باشد. حضور گسترده و فراگیر همه ی اقشار فلسطینی های ساکن در اراضی اشغالی در این حرکت عظیم، در میدان مبارزه رودرو با اشغال گران صهیونیست و بر پایه ارزش ها و هنجارهای اسلامی، حکایت از تکوین هویتی جدید در میان مردمان آن سامان داشت، که آنان را به این کنش جدید وا داشته بود. توالی و تقارن انتفاضه فلسطین با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، به اذعان صاحب نظران عرصه سیاست و اندیشمندان فلسطینی ناشی از اشاعه ی هنجارهای انقلاب اسلامی در سرزمین های اشغالی می باشد. لذا بنظر می رسد همگونی فرهنگی و دینی مردم فلسطین با مردم ایران، سبب گشت تا هنجارهای انقلاب اسلامی به آسانی در میان فلسطینی های ساکن در اراضی اشغالی گسترش و آنان را از خمودگی رها و به کنش وا دارد. هم چنین وجود دشمنی مشترک هم چون رژیم صهیونیستی بین انقلاب اسلامی ایران وفلسطینی ها و توجه زیادی که انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی به مسئله فلسطین و مردم فلسطین نشان داد، باعث شد نگاه جوانان فلسطینی به ایران دوخته شود، و بالاترین میزان همدلی و همراهی با ایران اسلامی شکل گیرد.

بررسی همانندی ها و نا همانندی های آراء آیت الله مطهری و دکتر شریعتی در مورد دو رویه ی تمدن غرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  علی اصغر طالب نژاد   سیدمحمدعلی تقوی

چکیده این پژوهش به دنبال آن است که مقایسه ای میان آراء دکتر شریعتی و آیت الله مطهری در مورد تمدن غرب و چگونگی تعامل یاتقابل با آن، با استفاده از الگوی عبدالهادی حائری مبنی بر دو رویه تمدن غرب مطالبی را ارائه نماید. حائری براین باور است که تمدن غرب دو رویه دارد، رویه کارشناسی، و رویه استعماری. وی این دو رویه را از هم جدا نمی داند، ولی معتقد است برای شناخت پیشرفت تمدن غرب باید هر دو رویه آن را مورد توجه قرار داد. براین اساس، ما برای شناخت تمدن غرب تلاش نمودیم این دو رویه را از دیدگاه شریعتی و مطهری مورد کنکاش قراردهیم. ابتداء به چگونگی ورود تمدن غرب به کشورهای اسلامی و برخورد مسلمانان با این پدیده جدید اشاره کردیم، و گفتیم که مسلمانان در برخورد با آن به سه دسته تقسیم شده اند. دسته اول کاملاً هر گونه تماس با این تمدن را نفی می کردند. دسته دوم معتقد به بهره گیری تمام و کمال از این تمدن جدید بودند، و گروه سوم با شرایطی سعی در بهره-گیری از این تمدن جدید داشتند، چون دست آوردهای تمدن غرب را دست آورد های همه مکاتب بشری بخصوص ادیان آسمانی، و بالاَخص دین مبین اسلام می دانستند. در این پژوهش ما بعد از مقدمه، به طرح بیان مسأله، پیشنه پژوهش، و آنگاه به تعریف غرب، بررسی مفهوم غرب، در ابعاد جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و مدرن پرداخته، و سپس مولفه های غرب، از جمله اومانیسم، سکولاریسم، ناسیونالیسم، دموکراسی و...را مورد بررسی قرارداده ایم. ما در فصل دوم و سوم زندگینامه و کلیات اندیشه شریعتی و مطهری را در زمینه های دین، روحانیت، و نگاه آن دو به غرب را مورد توجه قرار داده، و در پایان به همانندی ها و ناهمانندی های دیدگاه آن دو در مورد غرب اشاره کردیم. کلید واژگان: (مطهری، شریعتی، غرب، دین، استعمار).

بررسی مقایسه ای سیاست خارجی احمد قوام(1326-1324) و محمد مصدق(1332-13330) بر اساس الگوی هالستی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  محمد قیصوری   وحید سینایی

در طول تاریخ سیاسی معاصر ایران شاهد ظهور و نقش آفرینی رجال سیاسی فراوانی هستیم. هرکدام از این رجال در دوره ی خود استراتژی ها و سیاست های متفاوتی را برای اداره ی امور کشور در پیش گرفته اند. در میان این رجال، احمد قوام و محمد مصدق به عنوان دو شخصیت مطرح و قدرت مند در زمان نخست وزیری خود نقش محوری و تعیین کننده ای در سرنوشت سیاسی ایران داشته اند. این دو در دوران پهلوی دوم به ترتیب در سال های 1326-1324 و 1332-1330 مسئولیت نخست وزیری را بر عهده داشتند و در مقابل مسائل پیش روی سیاست خارجی حکومت خود استراتژی های متفاوتی را اساس کار خود قرار دادند. با توجه به این موضوع، این رساله بر اساس الگوی هالستی به مطالعه تطبیفی سیاست خارجی احمد قوام و محمد مصدق در دوره های مورد اشاره می پردازد. پرسش اصلی رساله این است که: چه همانندی ها و ناهمانندی هایی میان سیاست خارجی احمد قوام (1326-1324) و محمد مصدق (1332-1330) وجود دارد؟ فرضیه ی رساله عبارت است از این که: در چارچوب الگوی هالستی، سیاست خارجی احمد قوام و محمد مصدق دارای شباهت-هایی در اهداف (هدف های حیاتی و میان مدت)، نقش ها (توسعه داخلی) و اَعمال (مذاکره) و تفاوت هایی در سمت گیری ها (اتحاد و ائتلاف در مقابل عدم تعهد)، نقش ها (دولت کمک گیرنده و حمایت شونده در مقابل دولت مستقل فعال و ضد امپریالیسم) و اَعمال (مصالحه گری در مقابل انعطاف ناپذیری) می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر سمت گیری های سیاست خارجی، قوام با در پیش گرفتن سمت گیری اتحاد و ائتلاف با آمریکا در قالب تز نیروی سوم و مصدق با در پیش گرفتن سمت گیری عدم تعهد محافظه کار، در عرصه سیاست خارجی دارای سمت گیری های متفاوتی می-باشند. از نظر نقش های ملی، قوام و مصدق به ترتیب دارای نقش های ملی متفاوت دولت کمک-گیرنده و حمایت شونده، و دولت مستقل فعال و ضد امپریالیسم و نقش ملی مشابه (توسعه داخلی) هستند. با این تفاوت که قوام تلاش می کند تا با کمک آمریکا نقش توسعه داخلی را ایفا نماید، اما مصدق معتقد است که باید مستقل از سایر دولت ها و با تکیه بر توان داخلی نقش توسعه داخلی را اجرا کند. از نظر هدف های سیاست خارجی، قوام و مصدق دارای هدف های حیاتی و میان مدت مشابه ای (حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران و انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی) هستند. از نظر اَعمال سیاست خارجی نیز این دو دارای اَعمال متفاوتی مانند سازش و سرکوب (قوام) و الغای امتیازت خارجی (مصدق)، و اَعمال مشابه ای مانند دیپلماسی، مذاکره و جلب حمایت آمریکا می-باشند. البته باید گفت با این که قوام و مصدق هردو اَعمال مشابه ای مانند دیپلماسی و مذاکره را انجام می دهند، قوام در مذاکرات معتقد به سازش است، اما مصدق در مذاکرات خود حاضر به دادن هیچ امتیازی نمی باشد.

بررسی ویژگیهای حکومت دینی در اندیشه [مرتضی مطهری و علی شریعتی]
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  امیر وظایفی   مرتضی منشادی

موضوع این تحقیق بررسی ویژگی های حکومت دینی در اندیشه مرتضی مطهری و علی شریعتی است. درواقع در این رساله به دنبال پاسخ این سوال هستیم که: در آراء و اندیشه های مطهری و شریعتی در مورد حکومت اسلامی، چه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد؟ آراء و اندیشه های این دو متفکر شیعی در مورد حکومت اسلامی، دارای شباهت ها و تفاوت هایی است. هر دو تشکیل حکومت بر اساس اسلام به عنوان یک ایدئولوژی را ضروری می دانند و از آزادی سیاسی و حق انتخاب حمایت می کنند، اما آزادی به صورت غربی بر را نمی تابند. هر دو در زمان حضور امام معصوم، او را رهبر و جلودار و همه کاره امور می دانند. اما در زمان غیبت امام معصوم، شریعتی شخصی را که متعهد به ارزش های ایدئولوژی است و با رای اکثریت مردم انتخاب می شود، حاکم جامعه دانسته و انتقال قدرت از راه های کودتا و توارث را مشروع نمی داند. مطهری در عصر غیبت تئوری ولایت فقیه را مطرح می کند که به نظر او همان ادامه راه نبوت و امامت است. به نظر او ولی فقیه با حکم امام معصوم به صورت عام معرفی شود، پس می توان گفت که خداوند هم به نوعی در این معرفی سهم دارد. ولی فقیه اگر چه توسط مردم و برای مدت موقت انتخاب می شود، اما مشروعیت او یک امر دینی و شرعی است و انتخاب مردم تنها به او قدرت اجرایی می دهد. شریعتی دموکراسی را نفی نمی کند اما با نوع غربی آن مخالف است. دموکراسی در اندیشه مطهری اگر چه جایگاهی ندارد اما آن را با قوانین اسلام در تضاد صد در صدی هم نمی بیند. امروزه اگر چه در نظام جمهوری اسلامی ایران تا حدودی افکار و اندیشه های مطهری و هم فکرانش حاکم است، اما استفاده از افکار کسانی مانند شریعتی هم در برخی موارد چالش برانگیز نبوده بلکه به استحکام نظام اسلامی کمک شایانی خواهد کرد.

بررسی مقایسه ای سیاست های آمریکا و روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  اسفندیار جلایری   محمد جواد رنجکش

با شکل¬گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای بر اساس منافع و علایق خود جهت-گیری¬های متفاوتی را در رابطه با این کشور که اهمیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه دارد، اتخاذ نموده¬اند. در این میان تلاش پیگیر برخی دولت¬ها برای ساقط کردن حکومت اسد از جلوه¬های بارز تحولات سوریه محسوب می¬شود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده است. بحران سوریه باعث بر هم خوردن معادلات منطقه¬ای شده است. با گذشت بیش از سه سال از شروع بحران در سوریه، بُعد جهانی این بحران، بیش از پیش مشهود شده است. از یک طرف کشورهای غربی و حامیان آنها در منطقه خواستار براندازی رژیم اسد هستند و به همین دلیل به حمایت از مخالفان دولت می¬پردازند و از طرف دیگر، ایران، روسیه و چین قرار دارند که خواهان اصلاحات در حکومت اسد می¬باشند. تحولات سوریه فرصت بسیار مناسبی برای پیاده¬سازی اهداف خاورمیانه¬ای آمریکا بود اما عدم همسویی جهانی برای ارائه نسخه لیبی به سوریه، این کشور را وارد بازی حساس سوریه نمود. در سوی دیگر، در ابتدا امکان تغییر موضع روسیه در مقابل بحران سوریه وجود داشت، بدین معنا که روسیه بر حضور شخص اسد تأکیدی نداشت، اما پس از رایزنی¬های بین ایران و روسیه این کشور مجاب شد که بدون حضور اسد منافعش تأمین نخواهد شد. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال مقایسه سیاست¬های توازن بخشی آمریکا و روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013) می¬باشد. محدوده مکانی تحقیق شامل کشورهای روسیه، ایالات متحده آمریکا و سوریه می¬شود و محدوده زمانی از سال 2011 تا 2013 را شامل می¬شود. روش پژوهش در این پایان¬نامه به صورت توصیفی ـ تحلیلی و مقایسه¬ای مواضع اعلامی و اعمالی روسیه و آمریکا خواهد بود و همچنین از ابزار فیش¬برداری از منابع کتابخانه¬ای و استفاده از اسناد و متون تاریخی، منابع اینترنتی و مصاحبه با صاحب نظران به گردآوری داده¬ها پرداخته¬ایم. هدف کلی در پژوهش حاضر مقایسه سیاست¬های آمریکا و روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013) می¬باشد اما علاوه بر این اهداف ویژه ذیل نیز در جهت آشنایی بیشتر خوانندگان دنبال گردید: ? بررسی تحولات سوریه (2013-2010). ? واکاوی سیاست¬های آمریکا در قبال تحولات سوریه (2011-2013) ? واکاوی سیاست¬های روسیه در قبال تحولات سوریه (2011-2013) ? شناخت تأثیرات تحولات سوریه (2013-2010) بر روابط آمریکا و روسیه. بر این اساس سوال اصلی تحقیق عبارت است از؛ سیاست¬ها و تصمیمات آمریکا و روسیه در قبال تحولات داخلی سوریه در سال¬های2013-2010 از چه وجوه همسانی/ناهمسانی برخوردار است؟ آمریکا و روسیه در چند حوز? سوریه تفاوت دیدگاه و سیاست آشکار دارند. از جمله: 1) موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه2) تغییر حکومت در سوریه3) حملات شیمیایی در سوریه 4) اسلام رادیکال و سیاست¬های آمریکا و روسیه. به هر حال ناآرامی های سوریه قبل از آن که امتدادی از خیزش های مردمی و اسلامی باشد، معلول معادلات و مناسبات منطقه ای و بین المللی است که این کشور را به آوردگاه تازه ای برای رقابت های استراتژیک تبدیل نموده است. با توجه به یافته¬های پژوهش باید گفت که فرضیه طرح شده در این پژوهش که عبارت بود از: سیاست روسیه در قبال بحران سوریه (2014-2011) مبتنی بر توازن طلبی و سیاست آمریکا از هژمونی چندجانبه-گرا نشأت می¬گیرد»؛ مورد تأیید می¬باشد.

بررسی ویژگی های دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال چین(2012-2001)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  ایوب فرخنده   محمد جواد رنجکش

چکیده وقایع یازده سپتامبر باعث اولویت بخشی به دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی آمریکا گردید، بطوریکه بعد از این وقایع مرکز اطلاع رسانی ائتلاف در سال 2001 و اداره ارتباطات جهانی در سال 2003 تأسیس شدند. آمریکا برای همراهی خود در جنگ علیه تروریسم نیاز به همکاری کشوری قدرتمند همچون چین داشت و چین هم از این فرصت پیش آمده حداکثر استفاده را جهت تأمین منافع ملی خود برد. بعد از حمله آمریکا به افغانستان و عراق وجهه و تصویر آمریکا در میان جوامع بین المللی علی الخصوص متحد خود چین به شدت افول پیدا کرد. با روی کارآمدن اوباما، وی مترصد بازسازی وجهه آمریکا و همچنین تقویت دیپلماسی عمومی از طرق مختلف مانند سخنرانی و استفاده از ابزارهای نوین فن آوری جهت تصویرسازی مثبت از آمریکا در جهان بود تا بتواند رهبری قدرت نرم آمریکا بر جهان را احیا کند. دولت آمریکا در فاصله 2012-2001 بعد از وقایع یازده سپتامبر تقویت دیپلماسی عمومی خود را در قبال دولتهای دیگر بویژه قدرتهای بزرگی چون چین را در سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داد که در این راستا چند مولفه نقش مهمی در تقویت دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال چین ایفا کردند، این مولفه ها شامل دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی مبادله می باشد. در دیپلماسی فرهنگی دولت آمریکا از فرهنگ برندسازی، اشاعه فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی در چارچوب صنعت فیلم سازی در چین بهره برد و در دیپلماسی رسانه ای، آمریکا سعی در دور زدن فیلترینگ چین و مخابره کردن اخباری علیه منافع ملی چین و همچنین ارائه تصویری مثبت از آمریکا و اینکه این کشور قربانی تروریسم است، بود. در دیپلماسی مبادله دانشجویان چینی بیشترین دانشجویان خارجی مشغول تحصیل در آمریکا را شامل می شوند و این تعداد با توجه به آمارهای داده شده در متن، هر سال نسبت به سال قبل افزایش می یابد. در چارچوب دیپلماسی مبادله، انجمن کتابداران چین و آمریکا، مبادله استاد بین دو کشور و همچنین تأسیس بنیادهای آموزشی با همکاری دو کشور از مهمترین برنامه های آمریکا در دیپلماسی مبادله است. در کل اجرایی شدن این سه ویژگی در برنامه های دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال چین سبب بهبود تصویر و وجهه آمریکا در دوره اوباما نسبت به بوش در میان مردم و دولت چین شد.

بررسی تأثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقهای آسیای مرکزی (میان سالهای 2001 تا 2008) با بهره گیری از نظریه کانتو ری و اشپیگل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  نوید رضا لطیفیان   محمد جواد رنجکش

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تأثیرات متفاوت و پیش بینی نشده ای را براوضاع سیاسی جهان، به خصوص بر مناطق همجوار این کشور از جمله آسیای مرکزی برجای گذاشت. دراین زمینه می توان ازفعال شدن قدرتهای منطقه ای و جهانی که تا آن زمان به علت حضور موثر شوروی قادر به ایفای نقش اساسی دراین منطقه نبوده اند؛ اشاره کرد. این شرایط در حالی به وقوع پیوست که منطقه ی آسیای مرکزی با عدم وجود سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی کارآمد که بتوانند ثبات و همکاریهای عمیق در منطقه را تضمین کنند؛ رو به رو بوده است. تحت این شرایط زمینه برای حضور قدرتهایی چون ایالات متحده آمریکا و روسیه ( به عنوان قدرت های مداخله گر نظام بین الملل)، برای نفوذ هرچه بیشتر در آسیای مرکزی و همچنین پرکردن خلاء قدرت ایجاد شده در منطقه پس از فروپاشی شوروی فراهم گشت. این در حالیست که پس از یازده سپتامبر 2001، ایالات متحده آمریکا با تأسی از راهبرد اقدام پیشگیرانه ( مقابله با تهدید قبل از وقوع خطر)، بر محور مبارزه علیه تروریسم و تحدید تسلیحات کشتار جمعی زمینه را برای نفوذ مستقیم ( حضور نظامی- امنیتی) و هرچه بیشتر خود در منطقه آسیای مرکزی فراهم کرد؛ از طرف دیگر روسیه که نگران به خطر افتادن موقعیت نسبی خود در منطقه بود؛ پس از دوره ای کوتاه همکاری با ایالات متحده آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم ( جنگ افغانستان)، به مقابله با یکجانبه گرایی آن در حوزه نفوذ سنتی خود پرداخت. با توجه به موارد مذکور، نگارنده درصدد است تأثیرات رقابت روسیه و آمریکا در بعد از یازده سپتامبر2001 در آسیای مرکزی را برروند همگرائی و واگرائی منطقه ای آسیای مرکزی با بهره گیری از تئوری کانتوری و اشپیگل مورد بررسی قرار دهد؛ بر این اساس فرضیه پژوهش حاضر آن است که رقابت دوقدرت در منطقه سبب گرایش کشورهای منطقه به یکی از دوقدرت به منظوررفع مشکلات شده و این امر شکل گیری پیوندهای عمیق همگرایانه درمنطقه آسیای مرکزی را به تأخیر انداخته است.

تاثیر افزایش درآمد نفت و هویت گرایی بر سیاست خارجی ایران : مقایسه دو دوره 1357-1352و1390-1384
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1393
  سحر جوانمرد   وحید سینایی

اهمیت ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و نیز ابعاد بیرونی و مادی موجب توجه به تعامل ساختارهای مادی و هنجاری در شکل دادن به سیاست خارجی ایران شده است. پیوند این دو عامل در برساختن سیاست خارجی در چارچوب نظریه سازه انگاری مطرح می شود. به این ترتیب نفت به عنوان امتیاز ویژه سرزمینی و هویت به عنوان مهم ترین عنصر کارگزاری غیرمادی، سمت گیری های سیاست خارجی(بروندادها) ایران را می سازند. افزایش درآمدهای نفتی در دو دوره پهلوی دوم 1357ـ1352 و احمدی نژاد 1390ـ1384 سبب احیای عناصر هویتی و در نتیجه برساختن سمت گیری خاص شدند. افزایش بهای نفت در سال های 1351 به بعد و تمایل به احیاء مرزهای هویتی به ایران امکان داد تا سیاست فعالی را در منطقه و حتی فراتر از منطقه در پیش گیرد. در این راستا دولت پهلوی به ایفای نقش های رهبر منطقه، حافظ منطقه، دولت مستقل فعال و دولت کمک کننده به توسعه پرداخت. پیگیری اهداف تامین حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، گسترش سلطه، حفظ صلح و کسب حیثیت در منطقه و فراتر از منطقه و احیای امپراطوری و ایدئولوژی شاهنشاهی نیز به عنوان بروندادهای سیاست خارجی و در چارچوب سمت گیری اتحاد و ائتلاف با غرب صورت گرفت. افزایش درآمدهای نفت در سال های 1384 به بعد نیز باعث شد دولت احمدی نژاد به عنوان دولتی با هویت ایرانی ـ اسلامی و منابع غنی نفت، سمت گیری سیاست خارجی خود را در قالب عدم تعهد تجدیدنظرطلب و سیاست نگاه به شرق و جنوب به عنوان بروندادهای سیاست خارجی شکل داده است. در این راستا دولت نهم با ایفای نقش های ضدصهیونسیم، حامی جنبش های آزادی بخش، ضد سلطه و تجدیدنظرطلب و مدافع اسلام و تشیع و پیگیری اهداف ملی احقاق حقوق هسته ای، ارتقای ایران در عرصه های جهانی و اهداف ایدئولوژیک تشکیل قطب جهان اسلام، مقابله با یکجانبه گرایی و مبارزه با نظام تک قطبی، سیاست خارجی تهاجمی ـ تقابلی را در پیش گرفت.

بازتاب شناسی ویژگی های سیاست خارجی آمریکا در سینمای هالیوود در دو مقطع 1990 – 1945 و 2012 - 1991
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1393
  محمدمهدی عرفانیان   محمد جواد رنجکش

همواره تأثیر حضور سینما بر افکار عمومی نکته حائز اهمیت بود که بارها و بارها در مسائل و مواد متعدد یاریگر بسیاری از جریان سازی ها و زمینه ساز تغییرات فراوان در طول تاریخ بوده است. اما نکته اینجاست آیا این عامل مهم و گاهی سرنوشت ساز بر سیاست خارجی کشورها و خصوصاً آمریکا تأثیرگذار بوده است؟ و یا این که سیاست خارجی آمریکا تأثیری در تغییر روند شکل گیری سینما در طول سال ها داشته است؟ به دنبال پایان جنگ سرد ، سیاست خارجی ایلات متحده آمریکا دستخوش تغییر قرار گرفت . نظام دو قطبی جهان در دوران جنگ سرد با فروپاشی شوروی تبدیل به نظامی یک قطبی یا یک چند قطبی گردید . این تغییر نظام سیاسی در جهان دارای شاخص های در ماهیت سیاست خارجی آمریکا داشته که بطور مشهود قابل ردیابی می باشد . سیاست خارجی آمریکا که در طول جنگ سرد بر مبنای مبارزه با کمونیسم براساس «سد نفوذ» ،«بازدارندگی» و «موازنه قدرت» «استراتژیک»شکل گرفته بود جای خود را به مبارزه با تروریسم بر مبنای «جنگ پیش دستانه» ، «سیاست تغییر رژیم» ، «دیپلماسی عمومی تهاجمی» و گسترش نظام داد . به موازات همین تغییر سیاست خارجی آمریکا ، دیپلماسی عمومی بعنوان یک بازوی مطمئن برای سیاست خارجی آمریکا با ابزارهای متفاوت خود همواره توانسته نظرات را توسط وسائل در دسترس به جهان نشان دهد، در این میان هالیوود به عنوان مرکز ثقل سینما آمریکا (حتی جهان) نقش بسزایی ایفا می نماید. در این تحقیق بر آن شده تا با بهره گیری از تحلیل آثار سینمایی این دو دوره به تفکیک به ارتباط مستقیم سینما و سیاست خارجی آمریکا بپردازیم. در این تحقیق با روش پژوهشی ما به دنبال نمایش این بازخورد سیاست خارجی آمریکا در سینمای هالیوود هستیم.

بررسی نقش نظام معنایی سازه انگارانه در سیاست خارجی ایران (1392-1368)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  سمانه تحققی   محمد جواد رنجکش

سیاست خارجی مجموعه استراتژی ها و خط مشی هایی است که یک دولت در قبال سایر دولت ها، سازمان ها و نهاد های بین المللی اتخاذ می کند. نظریه های گوناگونی در باب تحلیل سیاست خارجی وجود دارد. هر کدام از این نظریه ها بر مجموعه ای از عوامل تأکید دارند. برای درک سیاست خارجی کشورها در کنار ساختارهای مادی باید به ساختارها و عوامل معنایی نیز توجه کرد. نظریه سازه انگاری معتقد است عناصر مادی در کنار عناصر و ساختارهای معنایی در تحلیل سیاست خارجی کشورها نقش مهمی دارند. در این پژوهش به دنبال بازنمایی تأثیر ساختارهای معنایی بر شکل گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی سال های1392-1368 می باشیم. نظام معنایی سازه انگارانه دارای مولفه های گوناگونی می باشد که در این پژوهش چهار مولفه هویت، فرهنگ، ایدئولوژی و اسطوره را مفروض گرفته و تأثیری که این چهار عنصر بر سیاست خارجی ایران می گذارد را در بیانات مقام رهبری و مواضع و اظهارات وزارت امور خارجه مورد بررسی قرار می دهیم.

بررسی تأثیر روند جهانی شدن اقتصاد بر جایگاه دیپلماسی اقتصادی آمریکا پس از جنگ سرد تا 2013
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1393
  جواد نورمحمدی   محمد جواد رنجکش

با سرعت گرفتن روند جهانی شدن به خصوص در دوره ی پس از جنگ سرد و اهمیت پیدا کردن عامل اقتصاد در نظام بین الملل، اقتصاد کشورها در جهان به طور فزاینده ای به یکدیگر پیوند خورده است و هر روزه به هم وابسته تر می شوند. از این رو کشورهای صنعتی به ویژه آمریکا سعی می کنند تا از ظرفیت های اقتصادی خود در قالب دیپلماسی اقتصادی به بهترین شکل ممکن در راستای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود استفاده کنند. در دوران جنگ سرد، نظام بین الملل به صورت دو قطبی بوده است ولی با پایان این دوران و تبدیل شدن آمریکا به یک هژمون در سطح جهان، آمریکا به عنوان تنها قطب بازمانده ی دوران جنگ سرد سعی در حفظ این هژمونی دارد. آمریکا به واسطه دارا بودن بزرگترین اقتصاد جهان طی سالهای پس از جنگ سرد تلاش می کند تا با استفاده از توان اقتصادی خود و فرصتهایی که جهانی شدن اقتصاد از جمله به هم وابسته شدن کشورها در زمینه اقتصاد به آن، از یک طرف به حفظ هژمونی خود کمک کند و از طرفی دیگر به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود برسد. در این راستا آمریکا با استفاده از دیپلماسی اقتصادی سعی در همراه کردن سایر کشورهای جهان از طریق ارائه کمک های مالی به موافقان و تحریم اقتصادی مخالفان خود دست یابد، از سویی دیگر آمریکا با استفاده از دیپلماسی اقتصادی خود و نقشی که در نهادهای اقتصادی بین المللی دارد، تلاش می کند علاوه بر حفظ موقعیت جهانی و امنیت سرزمینی خود به اهداف اقتصادی از طریق ایجاد امنیت انرژی، حمایت از شرکتهای آمریکایی، حمایت از کشورهای همراه و مبارزه با کشورها و گروههای مخالف خود را دارد. در این تحقیق، تلاش شده تا به این سوال پاسخ داده شود که جهانی شدن اقتصاد چه تأثیری در بکارگیری دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد داشته است. در این تحقیق، فرضیه این است که جهانی شدن اقتصاد شرایطی را برای آمریکا فراهم نموده است که سبب افزایش بکارگیری دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد شده است. روش پژوهش در این تحیق روش توصیفی می باشد که بر اساس آن سعی شده است تا تأثیر جهانی شدن اقتصاد را بر دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد تا سال 2013 مورد بررسی قرار گیرد. طی این تحقیق مشخص گردید که جهانی شدن اقتصاد شرایطی را برای آمریکا طی سالهای پس از جنگ سرد ایجاد کرد که موجب گردید این کشور از دیپلماسی اقتصادی به طور فعال تر نسبت به دوران جنگ سرد، در راستای اهدافی همچون حفظ و دفاع از امنیت انرژی مورد نیاز خود و متحدانش، حفظ هژمونی مالی و تجاری خود در جهت افزایش توان اقتصادی و جبران کسری بودجه، دفاع از امنیت ملی، کمک به پیشرفت و رشد کشورهای دوست و شرکتهای آمریکایی در سراسر جهان و کمک به رشد و توسعه کشورهای در حال توسعه، استفاده کند.

بررسی تاثیر برآمدن دولت جدید افغانستان بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران طی سالهای 2001 الی 2013
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1393
  مهدی آبی   محمد جواد رنجکش

چکیده: کشورهای ایران و افغانستان به حکم مولفه هایی همچون جغرافیا، تاریخ، اقتصاد، و فرهنگ بر همدیگر تأثیر گذاشته اندو از هم تأثیر می پذیرند. ظهور طالبان و حوادث 11سپتامبر2001 و حضور آمریکا در افغانستان که منجربه سقوط طالبان و استقرار یک دولت جدید مبتنی بر اصول لیبرال دموکراتیک با نظارت جامع? جهانی شد، موجب اهمیت بیشتر تحولات این کشور در ارتباط با امنیت ملی ایران شده است. محیط استراتژیک ایران به گونه ای است که افغانستان به یکی از مهمترین حلقه های این محیط تبدیل شده است. از این رو سوال این پژوهش این بوده است که: برآمدن دولت جدید درافغانستان طی سالهای 2013 الی 2001 و ایجاد صلح در افغانستان چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ فرضی? این پژوهش بر آن است که پس از واقعه11 سپتامبر، با روی کارآمدن دولت جدید در افغانستان،و استقرار دموکراسی و صلح در آن کشور ، موجب تأثیرات مثبتی در افزایش امنیت جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با افغانستان شده، اما تأثیرات منفی هم داشته که میتوان به ایجاد تهدیدات جدید امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران ناشی از ترتیبات امنیتی میان آمریکا و افغانستان و ایجاد پایگاههای نظامی در افغانستان اشاره کرد.در این تحقیق با توجه به اهمیت روابط ایران و افغانستان و مسائل امنیتی و سیاسی بین دو کشور از روش توصیفی-تحلیلی و برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای بهره برده ایم، ضمن آنکه چون نظری? صلح دموکراتیک از توانایی لازم برای ریشه یابی و تحلیل و پیش بینی تحولات داخلی افغانستان برخوردار بوده است، از این نظریه استفاده نموده، و به بررسی تأثیر و نقش استقرار دولت جدید افغانستان در ایجاد افزایش امنیت کشور جمهوری اسلامی ایران و آثار مثبت و منفی آن پرداخته ایم .

تأثیرجنگ سایبری برامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1394
  سید محمود حسینی   رو ح ا... اسلامی

امروزه توسعه جنگ سایبری به سوی زیرساخت ها، مباحث فراوانی را در حوزه امنیت ملی و بین المللی شکل داده و هر کشوری که به زیرساخت های اطلاعاتی وابسته تر باشد در مقابل این نوع جنگ علیه زیرساخت ها، آسیب پذیرتر و نیازمند توجه بیشتر به حفاظت، تضمین، اطمینان و بقاپذیری این زیرساخت هاست. نگاهی به حملات سایبری به کشورمان که به وسیله بدافزارهای «استاکس نت» جهت حمله به تأسیسات هسته ای و از کار انداختن سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم و انجام تخریب فیزیکی از طریق افزایش سرعت سانتریفیوژها و انفجار آنها، «استارس» جهت جاسوسی و تخلیه اطلاعات هسته ای، «دوکو» بمنظور جاسوسی صنعتی، «فلیم» بمنظور از کار انداختن تجهیزهات نفتی و «گاوس» بمنظور جاسوسی و تخلیه اطلاعات از سیستم بانکی و .... نشان می دهد که ابزارهای به کارگرفته شده در این حملات به مرور تکمیل شده اند و هر بار بر درجه تخریب آن ها افزوده شده است و این امر بیانگر جنگ علیه زیرساخت های حیاتی کشورمان می باشد. این پژوهش به جنگ سایبری با بهره گیری از بدافزار های رایانه ای علیه ایران پرداخته و با تحلیل اسناد و مدارک انتشار یافته در خصوص رویدادهای مورد نظر، مطالعات کتابخانه ای و استفاده از مصاحبه ی انعطاف پذیر و آزاد با کارشناسان و مسوولین ذیربط در نهادها و ادارات و سازمانهای ذیربط تأثیرات امنیتی آن را مورد سنجش قرار داده و بیانگر این نکته است که هرچند جنگ سایبری برعلیه زیرساخت های حیاتی کشورمان از دیرباز شروع شده است، لیکن از آنجا که ایران جزو آن دسته از کشورهایی است که زیرساختهای حیاتی آنان بصورت کامل بر روی شبکه قرار ندارد، در مقابل تهدیدات فضای مجازی تا حدودی ایمن بوده و در ضمن می تواند سایر کشورها را نیز تهدید نماید. ولی باید این نکته را نیز مدنظر قرار داد که پیوستن به شبکه جهانی و قرارگرفتن زیرساختهای حیاتی برروی شبکه در آینده ای نزدیک ضروری و غیرقابل اجتناب می باشد از اینرو می بایست تأمین امنیت در فضای سایبری کشور نیز در کنار رشد وابستگی به فناوری اطلاعات و شبکه گسترش یابد .

بررسی پیامدهای رقابت ایران و عربستان بر وضعیت عراق (2014-2003)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1394
  محمد الخالدی   احمد فاطمی نژاد

در این تحقیق ما به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که رقابت ایران و عربستان سعودی چه پیامدهایی بر ثبات عراق طی 2003-2014 داشته است. اما فرضیه ی مورد نظر این است که ایران و عربستان سعودی با سطح مناسبات دیپلماتیک، نفوذ در روند رقابت انتخاباتی احزاب و تشکیل کابینه خود، و سرانجام بسیج گروه های مردمی (شیعیان وسنی ها)عراق به بی ثباتی این کشور کمک کرده اند. روشی که ما در این پژوهش استفاده کردیم روش تبینی بود. به این منظور، پیامدهای متغیر مستقل یعنی رقابت ایران وعربستان سعودی بر متغیر وابسته یعنی ثبات عراق بررسی شد. ما در این بحث توضیح خواهیم داد که تحولات بعد از سال 2003 در عراق به رقابت بازیگران منطقه ای با یکدیگر جهت بسط نفوذ در این کشور فاقد یک دولت مقتدر و با ثبات بود که ما بعد اثبات خواهیم کرد که چگونگی این رقابت ها با توجه به رفتار تهران و ریاض در عراق باعث به بی ثبات کشور عراق شده است.

بررسی دلایل شکل گیری و تکوین مجمع جهانی اقتصاد (wef)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1394
  یاسر پولایی   محمد جواد رنجکش

در پژوهش پیش رو با فرض نقش قدرت های بزرگ و نیاز به حل مسائل مشترک همچنین ارزش ها و هنجارهای فراگیر در تشکیل سازمان های بین المللی، سعی شده تا دلایل تشکیل و تکوین این نهاد بین المللی، با استفاده از مدل فالکر ریتبرگر (بررسی سازمان های بین المللی از سه منظر موقعیت هژمونیک، موقعیت مسئله آفرین و موقعیت شناختی) موردمطالعه قرار گیرد. در این تحقیق برای کشف دلایل شکل گیری و تکوین مجمع جهانی اقتصاد (سوال پژوهش)، از روش توصیفی- تحلیلی یا مطالعه کتابخانه ای، همچنین گردآوری و مطالعه اسناد برای تحقیق پیرامون بسترها، توانایی ها و پتانسیل های مجمع جهانی اقتصاد، استفاده شده است. این پژوهش در پایان نتیجه می گیرد که مدل سه گانه ریتبرگر در بررسی دلایل شکل گیری همه سازمان های بین المللی کارایی لازم را نداشته و حداقل در خصوص نهادهای بین المللی غیردولتی بایست مدل های جدیدی تعریف شوند.