نام پژوهشگر: زهرا نیک منش
مرجان ربانی باوجدان زهرا نیک منش
هدف از پژوهش حاضر، بررسی، تأثیر آموزش مهارتهای خوش بینی بر تغییر سبک اسناد بدبینانه به خوش بینانه و افزایش هوش هیجانی پسران کانون اصلاح و تربیت کرمان بوده است. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح دو گروهی – انتساب تصادفی با پیش- آزمون و پس آزمون بود. از پرسشنامه سبک اسناد سلیگمن (asq) و پرسشنامه هوش هیجانی (دلاور، اکبرزاده ، و سپهریان، 1386) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. گروه نمونه جامعه مورد نظر، اعضای پسر کانون اصلاح و تربیت شهرستان کرمان بود و گروه نمونه شامل 61 نفر بوده است که با روش همتا کردن بر اساس نمره ی پیش آزمون سبک اسناد (نقطه برش) و هوش هیجانی (پایین تر از میانگین)، به دو دسته همطراز تقسیم و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند..طرح آزمایشی طی 10جلسه اجرا شد و یک ماه بعد از اتمام جلسات پس آزمون اجرا شد. نتایج به کمک آزمون t گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد آموزش گروهی خوش بینی باعث تغییر سبک اسناد از بدبینانه به خوش بینانه و افزایش هوش هیجانی بزهکاران شد.
محمد نیکبخت اصل زهرا نیک منش
هدف از پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، همسازی، وظیفه شناسی، نوروزگرایی، گشودگی به تجربه) با هوش معنوی در دانشجویان دانشجویان دانشگاه شهرکرد است که از جامعه مذکور 206 نفرکه با روش نمونه گیری طبقه ای در دسترس انتخاب شده بودند، دو پرسشنامه ی ویژگی های شخصیتی (کاستا و مک کری، 1992) و هوش معنوی (کینگ، 2008)را تکمیل کردند. ضرایب همبستگی نشان داد هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی رابطه معناداری با هوش معنوی ندارند، علاوه براین از بین ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی (62/0 =r، 01/0>p)، برونگرایی (43/0 =r ، 01/0>p) و همسازی (51/0 =r ، 01/0>p) رابطه مستقیم و معنادار و همچنین نوروزگرایی (40/0- =r ، 01/0>p) رابطه معکوس و معناداری با هوش معنوی دارند و اما گشودگی به تجربه رابطه معناداری با هوش معنوی ندارد. همچنین تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین ویژگی های شخصیتی تنها سه متغیر برونگرایی، همسازی و وظیفه شناسی توانست 52/0 از واریانس هوش معنوی را تبیین و پیش بینی کنند. بنابراین ویزگی های شخصیتی از عوامل مهمی هستند که در برآورد هوش معنوی و برنامه های آموزشی باید مورد توجه قرار گیرند. کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی، هوش معنوی
سپیده یزدانی زهرا نیک منش
هدف مطالعه مورد نظر مقایسه ی ویژگی های شخصیتی کودکان 11 تا 13 ساله بر اساس عناصر تست ترسیم آدمک رنگی بوده است. از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی کودک و نوجوان ایزنگ و نقاشی آدمک رنگی جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد.250 دانش آموز دختر(119) و پسر(131) 11 تا 13 ساله شهر زاهدان که کودکان عادی به صورت نمونه گیری خوشه ای سهمی و کودکان تیزهوش به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون خی دو و آزمون تی گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. در عناصر تست ترسیم آدمک رنگی با توجه به ویژگیهای شخصیتی کودک عادی و تیزهوش تفاوت وجود داشته و همچنین بین دختر و پسر عادی و تیزهوش در تعدادی از مقیاس و عناصر تست ترسیم آدمک رنگی تفاوت وجود داشته است.
مریم رییسی زاده زهرا نیک منش
هدف پژوهش بررسی مقایسه ای گرایش به مصرف مواد و افسردگی، استرس واضطراب در بین افراد جانباز و عادی (غیر جانباز) شهر زاهدان بود .200 نفر (100نفر جانباز و 100 نفر عادی) در این پژوهش شرکت کردند. همه شرکت کنندگان به پرسشنامه استعداد اعتیاد (aps) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (dass-21) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین ، انحراف معیار و آزمون t مستقل و همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین گرایش به مصرف مواد و علائم افسردگی اضطراب واسترس در دو گروه جانباز و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد و همچنین بین گرایش به مصرف مواد با علائم افسردگی اضطراب واسترس ارتباط معنا داری وجود دارد.گرایش جانبازان نسبت به مواد مخدر به عنوان یک آسیب اجتماعی دارای عللی است که باید آن را شناخت و در جهت حذف زمینه های اجتماعی مساعد برای ابتلا افراد حرکت نمود کلید واژه ها: گرایش به مصرف مواد، افسردگی، استرس ، اضطراب، جانباز و غیر جانباز
فرشته بخشی بجد زهرا نیک منش
هدف مطالعه ی حاضر، بررسی رابطه ی سبک های دفاعی با ویژگی های شخصیتی و سبک های اسناد در دانش آموزان مقطع متوسطه ی شهر زاهدان است. تعداد چهارصد دانش آموز (200 دختر، 200پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های دفاعی ، تست پنج عاملی شخصیت و پرسشنامه ی سبک اسناد پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج همبستگی نشان داد که سبک دفاعی رشد یافته با ویژگی های شخصیتی برونگرایی، وظیفه شناسی و سبک اسناد خوشبین همبستگی مثبت و معنادار دارد ولی با ویژگی شخصیتی روان نژندی همبستگی منفی و معناداری دارد. سبک دفاعی رشد نایافته و ویژگی شخصیتی روان نژندی با سبک اسناد خوشبین همبستگی منفی و معنادار دارد، ولی با سبک اسناد بدبین همبستگی مثبت و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد سایر ویژگی های شخصیتی (به جز روان نژندی) با سبک اسناد خوشبین همبستگی مثبت و معنادار دارد و ویژگی های برونگرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی با سبک اسناد بدبین همبستگی منفی و معنادار دارند. همچنین، سبک دفاعی رشدنایافته با سایر ویژگی های شخصیتی (به جز روان نژندی) همبستگی منفی و معنادار دارد. افزون بر این، سبک دفاعی روان آزرده با ویژگی های شخصیتی برونگرایی، توافق پذیری، وظیفه-شناسی و سبک اسناد بدبین همبستگی مثبت و معنادار دارد. با استفاده از روش رگرسیون گام به گام مشخص شد که سبک دفاعی رشدیافته به ترتیب بیشترین پیش بینی کنندگی را در ویژگی های شخصیتی برونگرایی، وظیفه شناسی و سبک اسناد خوشبین داشته است و سبک دفاعی رشدنایافته به ترتیب بیشترین پیش بینی کنندگی را در ویژگی شخصیتی روان نژندی و سبک اسناد بدبین داشته است. همچنین، سبک دفاعی روان-آزرده به ترتیب بیشترین پیش بینی کنندگی را در ویژگی های شخصیتی گشودگی و توافق پذیری در جهت منفی داشته است. به طور کلی، نتایج این پژوهش موید آن است که توجه به نقش سبک های دفاعی در مطالعه ویژگی های شخصیتی و سبک های اسناد افراد بسیار مهم است.
علی اکبر پیراسته مطلق زهرا نیک منش
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش معنویت و آگاهی و نگرش نسبت به بیماری در احساس رنج بیماران مبتلا به ایدز/اچ آی وی می باشد. در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 43 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. متغیرها با استفاده از پرسشنامه های سنجش معنویت (sq)، مقیاس تجربه و ادراک رنج و آگاهی و نگرش نسبت به بیماری ایدز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین رنج جسمانی و نگرش نسبت به بیماری رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. رنج روانی با معنویت رابطه منفی معنی دار و با نگرش نسبت به بیماری رابطه مثبت معنی دار دارد. رابطه رنج معنوی/وجودی با معنویت مثبت معنی دار و با نگرش نسبت به بیماری منفی معنی دار بود. تحلیل رگرسیون نشان داد که نگرش نسبت به بیماری بهترین پیش بینی کننده رنج روانی است. مولفه خودآگاهی و نگرش نسبت به بیماری به ترتیب بهترین پیش بینی کننده رنج معنوی/وجودی هستند. با توجه به نتایج بدست آمده آموزش معنویت و نگرش های مثبت نسبت به بیماری را می توان به عنوان روش های مقابله ای برای کاهش احساس رنج بیماران توصیه کرد.
نسرین میرعبدالهی زهرا نیک منش
چکیده: هدف: هدف تحقیق، بررسی نقش معنویت، حمایت اجتماعی و عاطفه مثبت در پیش بینی رشد پس از آسیب در بیماران مبتلا به سرطان سینه بوده و همچنین نقش متغیرهای جمعیت شناسی سن و تحصیلات در تغییر ترتیب پیش بینی کننده ها، تحقیق و بررسی شده است. مواد و روش کار: نوع مطالعه توصیفی-همبستگی بود. 106 خانم مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به سه بیمارستان تخصصی شهر تهران، در یک دوره چهارماهه، به روش نمونه گیری آماری ساده (سرشماری) انتخاب شدند. متغیرها با استفاده از پرسشنامه های رشد پس از آسیب (ptgi)، سنجش معنویت (sq)، حمایت اجتماعی (mos)، عاطفه مثبت و منفی (panas) سنجیده شدند و داده ها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که معنویت، حمایت اجتماعی و عاطفه مثبت به ترتیب پیش بینی کننده های مثبت رشد پس از آسیب هستند. نتایج رگرسیون در ارتباط با نقش عامل سن، نشان داد که در گروه 35-20 سال، متغیرهای معنویت و عاطفه مثبت، در گروه 45-36 سال، عاطفه مثبت، حمایت اجتماعی و معنویت و در گروه 60-46 سال، فقط عاطفه مثبت پیش بینی کننده مثبت رشد پس از آسیب بوده است. همچنین، در گروه بی سواد و سیکل، عاطفه مثبت، معنویت و حمایت اجتماعی، در گروه باتحصیلات دبیرستان و دیپلم، حمایت اجتماعی، عاطفه مثبت و معنویت و در گروه با تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس، فقط عاطفه مثبت پیش بینی کننده مثبت رشد پس از آسیب بوده است. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج می توان استنباط کرد که عاطفه مثبت، معنویت و حمایت اجتماعی بر رشد پس از آسیب بیماران با سرطان سینه تاثیر دارند و با آموزش و مداخلاتی که شامل افزایش سطح عاطفه مثبت، معنویت و حمایت اجتماعی می گردند، می توان میزان رشد پس از آسیب بیماران را ارتقا بخشید.
راضیه خسروی مهوش رقیبی
هدف از پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیت در زنان مورد خشونت با تمایل به افکار خودکشی است. نمونه در دسترس مورد بررسی را 80 نفر از زنانی که به دلیل اختلافات خانوادگی و پیشینه خشونت خانگی به دادگاه خانواده و شوراهای حل اختلاف شهر زاهدان مراجعه کرده و داوطلب شرکت در پژوهش بودند، تشکیل می دهند. پرسشنامه های افکار خودکشی بک، آزمون بالینی چند محوری میلون 3 و پرسشنامه سنجش خشونت جهت جمع آروی اطلاعات استفاده شد و تحلیل داده ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شد. نتایج نشان داد که: در زنان مورد خشونت بین هیچکدام از انواع خشونت (روانی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی) با تمایل به افکار خودکشی ارتباط معناداری وجود ندارد. تحلیل رگرسیون گام به گام بین انواع خشونت و ویژگی های شخصیت زنان نشان داد ویژگی های شخصیتی افسردگی اساسی (096/0 r2=، 05/0p<)، اسکیزوئید (155/0 r2=، 05/0p<)و پارانوئید (206/0 r2=، 05/0p<)، خشونت روانی را در زنان پیش بینی می کنند و همچنین ویژگی های شخصیتی افسردگی اساسی (12/0= r2، 05/0p< ) و اضطراب (19/0= r2، 05/0p< ) نیز خشونت فیزیکی را در زنان مورد خشونت تبیین و پیش بینی می کنند. اما هیچکدام از ویژگی های شخصیتی زنان، خشونت جنسی و خشونت اقتصادی بر علیه آنان را پیش بینی نمی کند.
مریم قنبرپور بهمن کرد تمینی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه معنویت سازمانی با تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی پرستاران بیمارستان های دولتی شهر زاهدان بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 200 نفر از پرستاران بیمارستان های دولتی شهر زاهدان بودندکه با استفاده از شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه ی معنویت سازمانی (آشموس و دوچون، 2000 و میلیمن و همکاران، 2003)، پرسشنامه تعهد سازمانی (خان و میشرا، 2002) و پرسشنامه فرسودگی شغلی (ماسلاچ، 1993) استفاده گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون گام به گام و آزمون t گروهای مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین ابعاد معنویت سازمانی و ابعاد تعهد سازمانی وجود دارد. رابطه منفی و معناداری بین ابعاد معنویت سازمانی با خستگی عاطفی و مسخ شخصیت وجود داشت. درحالیکه همبستگی مثبت و معناداری بین ابعاد معنویت سازمانی و عملکرد فردی وجود داشت. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که ابعاد احساس همبستگی با همکاران و بعد همسویی با اهداف سازمان پیش بینی کننده مثبت و معنی داری برای تعهد عاطفی بودند و بعد احساس همبستگی با همکاران پیش بینی کننده مثبتی برای تعهد مداوم بود. نمرات کلی معنویت سازمانی هم پیش بینی کننده مثبتی برای تعهد هنجاری بود. احساس همبستگی با همکاران و نمرات کلی معنویت سازمانی، نمرات کلی تعهد سازمانی را پیش بینی کردند. بعد همسویی با اهداف سازمان پیش بینی کننده منفی برای خستگی عاطفی و مسخ شخصیت بود، هم چنین نمرات کلی معنویت سازمانی عملکرد فردی را به صورت مثبت پیش بینی کردند. میانگین نمرات کلی معنویت سازمانی، همسویی با اهداف سازمان و تعهد مداوم مردان بالاتر از زنان بود. درحالیکه میانگین نمرات خستگی عاطفی زنان بیشتر از مردان بود.
رضیه رضایی یحیی کاظمی
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر مهارت های ابراز خود بر خویشتن داری و هوش معنوی است. در این تحقیق سعی بر این است که مشاهده شود آیا آموزش ابراز خود می تواند خویشتن داری و هوش معنوی را ارتقا بخشد. روش پژوهش، تجربی با طرح دو گروه کنترل و آزمایش و پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه ی آماری این تحقیق 300 دانشجو از دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی 91-90 می باشد. نمونه ی آماری شامل 30 دانشجو که با روش نمونه گیری هدفمند بر اساس پیش آزمون ابراز خود، انتخاب و به دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش علاوه بر پرسشنامه ی ابراز خود (گمبریل و ریچی، 1975)، پرسشنامه های خویشتن داری (نیک منش،1386) و هوش معنوی (کینگ، 2008) بوده اندکه به صورت پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. سپس دانشجویان گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای مورد آموزش مهارت های ابراز خود قرار گرفتند. پس از اتمام آموزش پس آزمون اجرا شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس و t گروه های مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با حذف تأثیر پیش آزمون، تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمایش از نظر هوش معنوی، خویشتن داری و مهارت های ابراز خود وجود دارد. یعنی آموزش ابراز خود علاوه بر بهبود مهارت های ابراز خود، بر بهبود خویشتن داری و هوش معنوی دانشجویان موثر بوده است. جنسیت، سن و سطح تحصیلات باعث تفاوتی در نتایج پژوهش نشده است. کلمات کلیدی: مهارت ابراز خود، خویشتن داری، هوش معنوی، دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان
فاطمه هونکزهی زهرا نیک منش
پژوهش حاضر درپی پاسخ به این سوال است که آیا معنویت، ادراک حمایت اجتماعی و عاطفه مثبت می توانند تاب آوری پسران مردان وابسته را پیش بینی کنند؟ نمونه به شیوه ی گلوله برفی انتخاب شد که شامل 91 پسر 15 تا 24ساله ساکن شهر سراوان از اردیبهشت تا اسفند1390 که دارای پدر وابسته به مواد مخدر بودند . 31 نفر از گروه نمونه وابسته به مواد و بقیه سالم بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه معنویت ، مقیاس ادراک حمایت اجتماعی، مقیاس عاطفه مثبت و منفی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون tگروههای مستقل و رگرسیون لوجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین میانگین معنویت در گروه سالم و میانگین گروه وابسته وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری بین میانگین ادراک حمایت اجتماعی در گروه سالم و گروه وابسته مشاهده شد. به علاوه تفاوت میانگین عاطفه مثبت در گروه سالم و گروه وابسته نیز معنادار بود. نتایج آزمون رگرسیون لوجستیک نشان داد که فقط عاطفه مثبت سهم یگانه معناداری در مدل داشت یعنی افرادی که سطوح بالاتر عاطفه مثبت را تجربه می کنند درصورت ثابت ماندن دیگر متغیرها به میزان 089/1برابر بیشتر از بقیه افراد در برابر وابستگی به مواد مقاوم هستند.
شهناز کیخا علی عرب
هدف پژوهش، بررسی نقش هوش معنوی، خودکار آمدی و عاطفه مثبت در پیش بینی تاب آوری در پرستاران و همچنین بررسی نقش متغیرهای جمعیت شناسی سن، جنس و سابقه کار در تغییر ترتیب اولویت پیش بینی کننده ها، می باشد. نوع مطالعه توصیفی- همبستگی است. 180 پرستار (149نفر زن و 31 نفر مرد) از بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی شهرستان زاهدان در سال 1392 به روش نمونه گیری سهمی تصادفی انتخاب شدند. متغیرها با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری، هوش معنوی، خودکار آمدی و عاطفه مثبت سنجیده شد. اطلاعات با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد خودکار آمدی و هوش معنوی به ترتیب پیش بینی کننده های مثبت تاب آوری هستند. نتایج رگرسیون در ارتباط با متغیرهای جمعیت شناسی نشان داد که در گروه سنی 36-22 و 51-37 خودکار آمدی و هوش معنوی پیش بینی کننده مثبت تاب آوری می باشد. با توجه به نقش جنیست، در پرستاران مرد هوش معنوی و در پرستاران زن خودکار آمدی و هوش معنوی پیش بینی کننده مثبت تاب آوری می باشد. نقش عامل سابقه کار نشان داد که در گروه های 9-1 سال، 18-10 سال و 28-19 سال خودکار آمدی و هوش معنوی پیش بینی کننده مثبت تاب آوری بوده است. باتوجه به نتایج استنباط میشود که با آموزش و مداخلاتی که شامل افزایش خودکارآمدی و هوش معنوی می شود می توان تاب آوری پرستاران را ارتقا بخشید.
معصومه دولتی مقدم بهمن کرد تمینی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عزت نفس با اهمال کاری و خودکارآمدی میان کارکنان سازمان جهاد کشاورزی شهرستان زاهدان انجام گرفت. مطالعه حاضرتوصیفی از نوع همبستگی می باشد که جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان سازمان جهاد کشاورزی شهرستان زاهدان تشکیل می دادند و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 217 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس، اهمال کاری، باورهای خودکارآمدی استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که میان نمرات کلی عزت نفس با خود کنترلی، سازماندهی، انگیزه های پیشرفت و نمرات کلی اهمال کاری همبستگی منفی و معنا داری وجود داشت، اما نمرات عزت نفس با حواسپرتی همبستگی متبت و معنا داری داشت. اما بین تکانشگری و عزت نفس همبستگی معنا داری وجود نداشت. هم چنین بین عزت نفس و خودکارآمدی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که زیر مقیاس خود کنترلی به میزان 20/1% ، زیر مقیاس حواسپرتی به میزان 3/8% و نمرات کلی اهمال کاری به میزان2/2% واریانس را برای نمرات عزت نفس تبیین کردند. در صورتی که بقیه زیر مقیاسهای اهمال کاری شرایط ورود به معادله رگرسیون را نداشتند و از معادله حذف گردیدند. نتایج رگرسیون ساده خطی نشان داد که نمرات خودکارآمدی به میزان 34/7% واریانس را برای عزت نفس تبیین کرد. نتایج آزمون آنووای یکراهه نشان داد که گروه های سنی 57-49 در مقیاس عزت نفس نمرات بالاتری در مقایسه با گروه سنی 48-40 سال بدست آوردند. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات اهمال کاری، خود کارآمدی و عزت نفس بر حسب سن ومیزان سابقه کاری مشاهده نگردید.
زینب علی دادی علیرضا حیدرزادگان
چکیده: تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر فشار روانی و سبک های مقابله با آن برعملکرد کارکنان آموزش و پرورش شهر زاهدان انجام شده است.روش تحقیق در این پژوهش علی-مقایسه ای است و جامعه ی آماری شامل کلیه ی کارکنان آموزش و پرورش نواحی یک و دو شهرستان زاهدان در سال 91-92 می باشد که از میان آن ها 136 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای - تصادفی انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استرس ادراک شده، سبک های مقابله ای و عملکرد کارکنان استفاده گردید که با استفاده ازنظر متخصصان روایی صوری پرسشنامه ها تایید شد و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 72/0، 89/0، 92/0 برآورد گردید. برای تحلیل آماری داده ها از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و برای سنجش متغیر های تحقیق از آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون گام به گام و t مستقل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که : . فشار روانی اثر معنی داری بر عملکرد دارد. اما بین عملکرد زنان و مردان تفاوت معنا داری مشاهده نشد و تعامل جنس و فشار بر عملکرد کارکنان اثر معنی داری نداشت. . استفاده از سبک های مقابله اثر معنی داری برعملکرد کارکنان دارد. اما جنسیت، تعامل جنس و سبک ها بر عملکرد کارکنان اثر معنی داری ندارد. . ادراک مثبت از استرس و سبک مقابله ای مساله مدار بهترین پیش بینی را برای عملکرد کارکنان داشته است و سبک مورد استفاده بیشتر کارکنان سبک مقابله ای مسأله مدار می باشد. . همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد کارکنان سازمان از نظر جنسیت و تحصیلات وجود ندارد.
ناهید عسکری زهرا نیک منش
هدف این پژوهش، بررسی رابطه ابعاد مقابله مذهبی و عاطفه مثبت با ادراک رنج و کیفیت زندگی در بیماران تصلب چندگانه بود. نوع مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به تصلب چندگانه بود که به مراکز مغز و اعصاب بیمارستان علی بن ابیطالب شهرستان زاهدان در سال 1392مراجعه نموده بودند. نمونه شامل 43 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. متغیرها با استفاده از پرسشنامه های شیوه مقابله مذهبی کلمن(2011)، عاطفه مثبت واتسون، کلارک و تلگن(1998)، کیفیت زندگی وار و گاندیک(1998) و ادراک رنج اسچالز، مونین، سزاج، لینگر و همکاران(2010) سنجیده شد. اطلاعات با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج همبستگی نشان داد که بین ابعاد رنج روانی و وجودی/ معنوی (ابعاد ادراک رنج) با عاطفه مثبت رابطه معکوس و معنی دار و بین رنج وجودی/ معنوی(ابعاد ادراک رنج) با ارزیابیهای خیرخواهانه و مقابله مذهبی فعال (ابعاد مقابله مذهبی) رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج همبستگی نشان داد که بین بعد ایفای نقش ناشی از مشکلات هیجانی(ابعاد کیفیت زندگی) با مقابله مذهبی منفعل رابطه مثبت و معنی دار و کل بعد روانی(ابعاد کیفیت زندگی) با فعالیتهای مذهبی و ارزیابی های خیرخواهانه رابطه مثبت و معنی دار و با مقابله مذهبی منفعل رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این نتایج همبستگی نشان داد که بین عاطفه مثبت با هیچ یک از ابعاد کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج رگرسیون گام به گام در ارتباط با نقش عاطفه مثبت در پیش بینی ابعاد ادراک رنج نشان داد که تنها عاطفه مثبت رنج روانی(ابعاد ادارک رنج) را پیش بینی می کند. علاوه بر این نتایج رگرسیون گام به گام در ارتباط با نقش ابعاد مقابله مذهبی در پیش بینی ابعاد کیفیت زندگی نشان داد که فعالیت مذهبی منفعل(ابعاد ادراک رنج) بعد ایفای نقش ناشی از مشکلات هیجانی(ابعاد کیفیت زندگی ) را پیش بینی می کند. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که فعالیت های مذهبی در گام اول به تنهایی کل بعد روانی (ابعاد کیفیت زندگی) و در گام دوم فعالیت های مذهبی با مقابله مذهبی منفعل روی هم کل بعد روانی (ابعاد کیفیت زندگی) را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج می توان چنین استنباط نمود که فعالیتهای مذهبی می تواند منجر به افزایش سطح کیفیت زندگی و کاهش احساس رنج بیماران تصلب چندگانه شود. علاوه بر این می توان با با به کارگیری فعالیتهای مذهبی و آموزشهای لازم در جهت افزایش عاطفه مثبت به ارتقاء سطح کیفیت زندگی و کاهش احساس رنج بیماران تصلب چندگانه کمک نمود.
مریم زندوکیلی زهرا نیک منش
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مثبت نگری بر افزایش کیفیت زندگی و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در نوجوانان پسرکانون اصلاح و تربیت شهرستان زاهدان بود. جامعه آماری را 41 پسر ساکن در کانون اصلاح و تربیت در سال 1392 با گستره سنی 18-12 سال شهر زاهدان تشکیل دادند. نمونه به روش سرشماری انتخاب شدند و به طور جفتی همتا شدند و سپس در دو گروه آزمایش (21 نفر) و گروه گواه (20 نفر) به روش تصادفی جایگزین شدند. از پرسشنامه کیفیت زندگی و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش در کارگاه آموزش مثبت نگری طی 8جلسه شرکت کردند. بعد از اتمام جلسات آموزشی، پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. اطلاعات به کمک روش کواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری بر کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و سطح کیفیت زندگی(بعد جسمی و روانی) در مرحله پس آزمون موثر بوده است، اما در مرحله پیگیری در استرس، و کیفیت زندگی (بعد جسمی و روانی ) تفاوتی بین دو گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد.
عبدالکریم شاهوزاهی علی فرنام
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (mbrp) بر پیشگیری از بازگشت افراد وابسته به شیشه پرداخته است.برای جمع آوری داده ها از مقیاس مراحل تغییر(socs) و پرسشنامه سوء مصرف مواد افیونی (oacri) استفاده شد.برای ارزیابی از پرهیز آزمودنی ها نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان،تصادفی در طی درمان،و پس از اتمام مرحله پیگیری 3 ماهه استفاده شد.تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و نیز سایر شیوه های تحلیل بر روی داده ها نشان داد که: تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مهارت های مقابله ای و انگیزش در پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همین طور نتایج خی دو نشان داد که تفاوت معنا داری بین فراوانی بازگشت در گروه آزمایش و کنترل وجود دارد.بنابراین آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (mbrp) در پیشگیری از بازگشت افراد وابسته به شیشه موثر بوده و در مرحله پیگیری نیز ثبات داشته است.
امیر موسوی علی عرب
چکیده: هدف پژوهش، بررسی نقش مقابله مذهبی، باورخودکار آمدی و حمایت اجتماعی با تاب آوری بیماران سرطانی بستری در بیمارستان امام علی (ع) زاهدان در سال 1392 می باشد. نوع مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی بیماران مبتلا به سرطان خون مراجعه کننده و تحت درمان در بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع)زاهدان دربازه زمانی6ماهه ازدیماه 1391 تاتیرماه1392 که تعداد آنها حدود140 نفربودند، تشکیل شده است. متغیرها با استفاده از پرسشنامه های مقابله مذهبی افلاک سیر و جی. کلمن (2011)، خودکارآمدی شرر و آدامز(1982)، حمایت اجتماعی شربورن و استووارت(1991) و تاب آوری کونور و دیویدسون(2003) سنجیده شد. اطلاعات با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مقابله مذهبی و خود کارآمدی و همچنین حمایت اجتماعی به ترتیب پیش بینی کننده های تاب آوری. باتوجه به نتایج استنباط می¬شود که با آموزش و مداخلاتی که شامل افزایش خودکارآمدی و مقابله مذهبی و حمایتهای مادی و معنوی اجتماعی می شود می¬توان تاب آوری بیماران مبتلا به سرطان خون را ارتقا بخشید. واژگان کلیدی: مقابله مذهبی، تاب آوری خودکار آمدی، حمایت اجتماعی، سرطان خون.
زهرا نیک منش سیمین حسینیان
تحقیق حاضر به بررسی نقش مشاوره گروهی با روش عقلانی - عاطفی - رفتاری در تقویت اعتماد به نفس دانشجویان دختر پرداخته است . فرضیه های تحقیق عبارتند از: 1 - مشاوره گروهی با روش عقلانی - عاطفی - رفتاری در تقویت اعتماد به نفس دانشجویان دختر موثر است . 2 - مشاوره گروهی با روش عقلانی - عاطفی - رفتاری در کاهش باورهای غیرمنطقی دانشجویان دختر موثر است . 3 - بین اعتماد به نفس و باورهای غیرمنطقی رابطه معکوس وجود دارد. نتایج نشان داد مشاوره گروهی با روش عقلانی - عاطفی - رفتاری در تقویت اعتماد به نفس موثر است و همچنین مشاوره گروهی با روش عقلانی - عاطفی - رفتاری در کاهش باورهای غیرمنطقی موثر است و همچنین بین اعتماد به نفس و باورهای غیرمنطقی رابطه معکوس وجود دارد.