نام پژوهشگر: عبدالرحمان محمد خانی
ابوذر رحمتی بهزاد قربانی
ترافیک و آبیاری بیش از حد منجر به فشرده شدن خاک در زمین های چمن می گردد. تراکم خاک به دلیل اینکه هدایت هیدرولیکی، نفوذپذیری را کاهش و تبخیر از سطح خاک را افزایش می دهد، پدیده نامطلوبی در نظر گرفته می شود. هوادهی عملیات خاکورزی محدودی است که روی چمن های استقرار یافته به کار می رود و باعث کاهش تراکم خاک می شود. برای ارزیابی تکنیک هوادهی و پوشش دهی در خرداد ماه سال 1388، آزمایش فاکتوریلی در قالب طرح کاملاً تصادفی روی زمین چمن صورت گرفت. به این منظور هوادهی در سه سطح (به فواصل 5 × 5، 10 × 5 سانتی متر و بدون هوادهی) و پوشش دهی در دو سطح (پوشش دهی و بدون پوشش دهی) برای براورد تاثیر آن بر نفوذ خاک و رشد گیاه اجرا شد. آزمایشات نفوذ به روش استوانه های مضاعف تا 3 ساعت روی خاک انجام گرفت. ارتفاع و وزن چمن رشد کرده، نرخ رنگ و نرخ تراکم برگ در بازه های 10 روزه اندازه گیری شد. همه داده های مذکور در 3 زمان 10، 70 و 130 روز پس از هوادهی و پوشش دهی اندازه گیری شدند. اعداد حاصله به وسیله نرم افزار sas تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد هوادهی، نفوذ تجمعی و سرعت نفوذ را افزایش می دهد. همچنین ارتفاع، وزن چمن رشد کرده و رنگ چمن نسب به طور معنی داری نسبت به بقیه تیمارها افزایش پیدا می کند. تیماری که هوادهی به فواصل 5 ×10 سانتی متر و پوشش دهی شده بود از بالاترین نفوذ برخوردار است. به علاوه ارتفاع، وزن و نمره رنگ برگ چمن در آن نسبت به تیمار شاهد افزایش نشان می دهد. از نتایج حاصله می توان توصیه کرد پوشش دهی برای نگهداری قابل قبول وزن، طول و رنگ چمن کافی به نظر می رسد. هوادهی نفوذپذیری خاک را بهبود بخشیده و اثرات مثبت پوشش دهی را افزایش می دهد. هوادهی چمن تنها، در نواحی سیل خیز برای کنترل رواناب و نفوذ دادن آن پیشنهاد می شود.
هادی علی نژادجهرمی عبدالرحمان محمد خانی
امروزه به دلیل خشکسالی و کمبود آب، استفاده از آب های با کیفیت پایین به ویژه فاضلاب شهری که زمانی یک منبع آلودگی تلقی می گردید به عنوان منبعی سرشار از عناصر غذایی جهت آبیاری گیاهان مورد توجه قرار گرفته است. از جمله مشکلات مصرف مداوم پساب، تجمع عناصر سنگین و سمی در خاک و گیاه است. پژوهش حاضر جهت ارزیابی تاثیر پساب شهری شهرکرد بر رشد، عملکرد و تجمع عناصر سنگین (سرب و کادمیوم) در دو گیاه دارویی بادرنجبویه و آویشن باغی با 5 تیمار (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد پساب) و 3 تکرار به صورت گلدانی در قالب طرح آزمایشی کاملاً تصادفی به اجرا در آمد. اثر نسبت های مختلف پساب روی ارتفاع ساقه، تعداد ساقه، قطر ساقه، وزن تر و خشک و درصد اسانس در هر دو گونه معنی دار شد. بیشترین نسبت وزن خشک هوایی به ریشه که یکی از معیارهای فتوسنتز می باشد در تیمارهایی به دست آمد که درصد پساب بیشتری داشتند. همچنین اثر پساب در تعداد برگ و پنجه در گیاه بادرنجبویه معنی دار شد. نتایج نشان داد که افزایش نسبت پساب در آب آبیاری باعث افزایش شاخص های عملکرد در هر دو گیاه در سطح 1 درصد آماری می شود. نتایج تجزیه عناصر سنگین سرب و کادمیوم در پساب نشان داد که میزان کادمیوم در پساب ناچیز و میزان سرب جهت آبیاری کمتر از حد مجاز می باشد. میزان جذب کادمیوم در تمامی تیمارها و تکرارها غیر قابل تشخیص بود. نتایج تجزیه واریانس میزان تجمع در ریشه و قسمت های هوایی و فاکتور انتقال سرب در گیاه بادرنجبویه دارای اختلاف معنی دار نبود. با این وجود بیشترین غلظت سرب در ریشه، مربوط به تیمار 100 درصد پساب و کمترین آن مربوط به تیمار صفر درصد پساب بود. بیشترین و کمترین غلظت سرب در بخش هوایی نیز به ترتیب در تیمار100 و صفر درصد پساب مشاهده شد. بیشترین و کمترین مقدار فاکتور انتقال به ترتیب به تیمار 100 و 50 درصد پساب اختصاص یافت. میزان تجمع سرب در قسمت های هوایی آویشن باغی در تمامی تیمارها و تکرارها غیر قابل تشخیص بود و در این گیاه فاکتور انتقال وجود نداشت. تجمع سرب در ریشه آویشن باغی تحت آبیاری با نسبت های مختلف پساب در سطح 5 درصد معنی دار شد. بطوری که با افزایش درصد پساب تجمع سرب فزونی یافت. در مقایسه میزان جذب سرب دو گیاه در نسبت های مختلف پساب، تجزیه واریانسی در قالب فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با دو عامل نسبت های پساب و گیاه در سه تکرار انجام گرفت و نتایج نشان داد که بین دو گیاه در سطح 1 درصد تفاوت معنی داری وجود دارد و میزان جذب و تجمع سرب در گیاه بادرنجبویه بیشتر از گیاه آویشن باغی می باشد. این پژوهش نشان داد که پساب شهری شهرکرد علاوه بر تأمین آب جهت رشد, باعث افزایش عملکرد گیاهان می شود و غلظت سرب و کادمیوم در هر دو گیاه کمتر از حد مجاز می باشد. همچنین مشخص شد که گیاه بادرنجبویه توانایی بیشتری در جذب و انتقال عنصرسنگین سرب نسبت به گیاه آویشن باغی دارد.
حمیده علی یاری سید حسن طباطبایی
ریشه نقش اساسی در جذب آب و املاح گیاه داشته و الگوی توزیع آن در اعماق خاک متأثر از عوامل ژنتیکی، محیطی و مدیریتی از جمله مدیریت زراعی، روش آبیاری و مقدار آب در دسترس است. در این تحقیق، به منظور مطالعه الگوی توزیع ریشه و جذب آب توسط آن، کشت گیاه لوبیا در قالب طرح کاملاً تصادفی، با چهار تیمار و چهار تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل آبیاری کامل به عنوان شاهد (fi)، و کم آبیاری با کاربرد مقادیر به ترتیب 80، 60 و 50 درصد تیمار شاهد (di80، di60 و di50) بودند. به منظور تعقیب روند توسعه ریشه، گلدان ها شفاف اختیار شدند و خاک مورد آزمایش به وسیله ی لایه ای از واکس (25% پارافین و 75% وازلین) به ضخامت 2-5/1 سانتیمتر، به 4 قسمت مساوی تقسیم شد.در تیمار شاهد، حداکثر آب به کار برده شده در هر لایه، معادل مقدار آبی بود که آن را به رطوبت ظرفیت زراعی برساند. مقایسه توزیع وزنی و تراکم طولی ریشه در اعماق مختلف خاک، در تیمارهای مختلف حاکی از تفاوت معنی دار مقادیر این پارامترها در عمق های متناظر است. نتایج نشان می دهد که اعمال تنش رطوبتی بر گیاه لوبیا، باعث تغییر در الگوی توزیع ریشه ها نمی شود. در تیمار fi وdi80 به ترتیب 84 و 79% و در تیمار di60 و di50، 75 و 77% وزن ریشه ها در عمق 40-0 سانتیمتری خاک گلدان ها قرار داشت. در تیمار شاهد جذب آب تقریباً با مقدار تبخیر-تعرق گیاه برابر بود. مقایسه مدل های جذب آب و مشاهدات نشان داد اگرچه قانون تجربی 40، 30،20،10 ساده ترین مدل در بیان الگوی جذب آب در اعماق مختلف خاک می باشد، ولی در این تحقیق متوسط جذب در یک دوره را به خوبی بیان نمود. بعد از مدل تجربی یاد شده، مدل های نمایی به خوبی توانستند روند جذب را در ریشه شبیه سازی نمایند. انطباق یا عدم انطباق الگوی جذب آب توسط گیاه بر الگوی توزیع وزنی و طولی ریشه در عمق خاک، بستگی به شدت و مدت تنش رطوبتی دارد. در تنش های شدید رطوبتی، حداکثر جذب آب در لایه های عمیق تر خاک اتفاق می افتد.
آسیه کاوه محمد رضا نوری
کرچک (ricinus communis l.) یکی از مهم ترین گیاهان دارویی مورد استفاده در صنایع دارو سازی، آرایشی و بهداشتی است. بخش وسیعی از کشور با مشکل خشکی و کم آبی مواجه است. یکی از اثرات مهم تنش خشکی، اختلال در جذب و انتقال عناصر غذایی است. این آزمایش در سال 1392 با هدف بررسی اثر تنش خشکی و محلول پاشی اسید هیومیک بر صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی کرچک به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در گلخانه پژوهشی دانشگاه شهرکرد انجام شد. تیمار ها شامل 4 سطح تنش خشکی (100، 85، 70 و 55 درصد ظریت زراعی) به عنوان فاکتور اصلی و 4 سطح محلول پاشی اسید هیومیک (صفر، 150، 300 و 450 میلی گرم در لیتر) به عنوان فاکتور فرعی بودند. صفات مورد بررسی در این تحقیق شامل: صفات رویشی (ارتفاع گیاه، تعداد برگ، وزن تر و خشک اندام ها)، صفات فیزیولوژیکی (پرولین، کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل) و اجزاء عملکرد (تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در بوته، میانگین وزن دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد روغن و عملکرد روغن) می باشد. نتایج نشان داد که اثر تنش خشکی بر تمام صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال یک درصد معنی دار شده است به جز بر میانگین وزن دانه که معنی دار نشد. هم چنین اثر اسید هیومیک بر تمام صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شده است. به طور کلی تنش خشکی و اسید هیومیک به ترتیب باعث کاهش و افزایش صفات شده اند. نتایج هم چنین نشان داد که اثر متقابل تنش خشکی و اسید هیومیک بر همه صفات در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شده است، در حالی که بر وزن خشک ساقه،کلروفیل کل، شاخص برداشت و میانگین وزن دانه معنی دار نشده اند. موثر ترین غلظت اسید هیومیک بر شاخص کلروفیل a و کلروفیل کل 150 و 300 میلی گرم بر لیتر بوده است. در حالی که حداکثر ارتفاع ساقه در غلظت های 300 و 450 میلی گرم بر لیتر و شاخص برداشت و میانگین وزن دانه در اثر غلظت¬های 150، 300 و 450 میلی¬گرم بر لیتر حاصل شده است. در مجموع غلظت300 میلی گرم بر لیتر اسید هیومیک اثر مثبتی بر بیش تر شاخص های مورد بررسی داشته است. نتایج این پژوهش بیان گر آن است که اسید هیومیک در کاهش اثرات سوء ناشی از تنش خشکی در گیاه کرچک موثر می باشد.