چکیده هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین خوش بینی و بدبینی و رضایت زندگی با 87- شیوه های مقابله با استرس در دان ش آموزان دبیرستان های ناحیه ی 2 شیراز در سال تحصیلی 88 بود. روش مطالعه، توصیفی و از نوع همبستگی است و برای اندازه گیری متغییر ها از پرسشنامه های ر وش های مقابله ای بلینگز ، موس و آلاه ( 1995 )، خوش بینی و بدبینی به وسیله پرسشنامه شی یر و کارور ( 1985 ) و پرسشنامه رضایت از زندگی آمون لارسن و lot جهت یابی زندگی گریفتین ( 1985 ) استفاده. در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده بعمل آمد. نمونه آماری شامل 700 نفر از از دانش آموزان متوسطه ناحیه دو شیراز ( 375 دختر و 325 پسر ) انتخاب شد ند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین نوع رابطه میان متغییرهای مورد پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد . نتایج پژوه ش نشان داده است که : 1- بین خوش بینی و بدبینی و شیوه های مقابله ای دانش آموزان وجود دارد . دانش آموزان خوش بین بیشتر از راهبرد حل مساله و (p<0/ رابطه معنی داری ( 001 دانش آموزان بد بین بیشتر از راهبرد هیجان مدار استفاده می کنند . 2- بین خوش بینی و بدبینی دانش آموزان پایه های مختلف با توجه به جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد . 3- بین خوش بینی و بدبینی دانش آموزان رشته های مختلف با توجه به جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد. 4- بین شیوه های مقابله ای دانش آموزان پایه های مختلف با توجه به جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد . 5- بین شیوه های مقابله ای دان ش آموزان رشته های مختلف با توجه به جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد . 6- بین رضایت زندگی دانش آموزان پایه های مختلف با توجه به جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد . 7- بین رضایت زندگی دانش آموزان رشته های مختلف با توجه به جنسیت تفاو ت معنی داری وجود ندارد . 8- خوش بینی و بد بینی 73 درصد واریانس شیوه های مقابل ه ای را پیش بینی می کند 9 - رضایت زندگی 80 درصد واریانس شیوه های مقابله ای را پیش بینی می کند.

پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین ضریب سختی و تنظیم هیجانات با کفایت اجتماعی در بزهکاران کانون اصلاح و تربیت شهرستان شیراز بود. جامعه آماری ، کانون اصلاح و تربیت شهر شیراز بود که از این جامعه تعداد 100 نفر از بزهکاران به عنوان نمونه به روش سرشماری انتخاب گردیدند.داده های پژوهش از طریق نیمرخ ضریب سختی(استولتز،1997)، مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی(گراتزورومر،2004) ،پرسش نامه کفایت اجتماعی(فلنر،1990) جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفت.برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.نتایج نشان داد که بین متغیر ضریب سختی و تنظیم هیجانات با کفایت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد ولی بین ضریب سختی و تنظیم هیجانات رابطه معناداری مشاهده نگردید.هم چنین بین متغیر ضریب سختی و تمامی ابعاد ان (کنترل ، دیرپایی ،گسترش ،پاسخ گویی )با متغیر کفایت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج رگرسیون به روش همزمان نشان داد که دیرپایی از ابعاد ضریب سختی و متغیرهای( راهبردها و شفافیت) از ابعاد تنظیم هیجانات قادرند به شکل معناداری کفایت اجتماعی را پیش بینی نمایند. کلید واژه ها:ضریب سختی، کفایت اجتماعی، تنظیم هیجانات

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای شادکامی در تعیین رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت سازمانی کارکنان پالایشگاه گاز بیدبلند می باشد. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان پالایشگاه گاز بلند بود که در سال92-1391 در آنجا مشغول به کار بوده اند که با استفاده از جدول مورگان تعداد 165 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. در این پژوهش از روش نمونه‏گیری تصادفی ساده استفاده شده است. برای گردآوری داده ها از 3 پرسشنامه؛ 1- پرسشنامه هوش هیجانی،2- پرسشنامه خلاقیت و 3- پرسشنامه شادکامی استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آمارهایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و خلاقیت سازمانی با شادکامی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد، بین شادکامی در زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد، هوش هیجانی و خلاقیت قادر به پیش بینی شادکامی در سطح معناداری می باشد و همچنین ابعاد هوش هیجانی قادر به پیش بینی شادکامی می باشد.

این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین فشارزاهای شغلی و رفتارهای انحرافی با ترک شغل در کارکنان پتروشیمی پارس جنوبی به مرحله اجرا درآمد. روش پژوهش، از نوع کاربردی بوده برای اجرای آن از روش توصیفی همبستگی استفاده شده است . جامعه آماری شامل00 300 نفر یعنی تمامی کارکنان این شرکت بوده است، براساس جدول تعیین حجم کرجسی و مورگان 380 نفربه عنوان نمونه و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه ترک شغل از انجمن ملی و سلامت ایمنی حرفه ای آمریکا( 2003)رفتارهای انحرافی بنی و رابینسون (2000)و فشارزاهای شغلی استایمز(1977) بودند که همگی دارای روایی و پایایی مناسب می باشند. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین فشارزاهای شغلی با ترک شغل رابطه معناداروجود دارد.رابطه مثبت و معنی دار(0/05>p)، در فرضیه دوم بین ابعاد رفتارهای انحرافی با ترک شغل رابطه معناداری وجود دارد رابطه مثبت و معنی دار(0/05>p) در فرضیه سوم فشارزاهای شغلی قادر به پیش بینی ترک شغل کارکنان می باشد رابطه مثبت و معنی دار(0/05>p)،در فرضیه چهارم ابعاد رفتارهای انحرافی قادر به پیش بینی ترک شغل کارکنان می باشد رابطه مثبت و معنی دار(0/05>p)می باشد.

پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر فراشناخت بر اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری 115 نفر بودند که براساس غربالگری برمبنای پرسشنامه اضطراب امتحان، 40 نفر از آنهایی که بیش از همه اضطراب امتحان داشتند به عنوان گروه نمونه انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش به مدت پنج جلسه یک ساعته تحت آموزش مبتنی بر فراشناخت قرار گرفت و در همین مدت گروه کنترل از آموزش سنتی برخوردار بودند. قبل از آموزش و پس از آموزش از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. داده ها از طریق پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد تحصیلی ریاضی جمع آوری و در تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و از آمار استنباطی تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر فراشناخت موجب کاهش اضطراب امتحان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل و همچنین موجب افزایش عملکرد تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. در نهایت نتیجه تحقیق نشان داد که آموزش مبتنی بر فراشناخت بر اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد.

در پژوهش حاضر، رابطه بین ویژگی های شخصیتی و حمایت سازمانی با بهره وری در کارکنان بیمارستان ارسنجان مورد برسی قرار گرفت. پژوهش از نوع همبستگی بود، جامعه و نمونه آماری مورد نظر110نفر(60 نفر زن، 50 نفر مرد) که از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه بهره وری، پرسش نامه حمایت سازمانی و پرسش نامه ویژگی های شخصیت استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین ویژگی های شخصیت و بهره-وری در کارکنان بیمارستان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، و بین ویژگی های شخصیت و حمایت سازمانی در کارکنان بیمارستان رابطه معنادار وجود دارد، و همچنین بین حمایت سازمانی و بهره وری در کارکنان بیمارستان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، و اینکه ویژگی های شخصیتی(وجدانی بودن) و حمایت سازمانی با بهره وری رابطه مثبت و معناداری دارد.

خانواده مهمترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی بوده و از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان دارای آثار وسیعی است .هدف این پژوهش اشتغال زنان در جامعه و پیامدهای مثبت و منفی آن می باشد.هدف این پژوهش مقایسه سه متغیر بزهکاری، عزت نفس و سازگاری فرزندان در بین دو گروه فرزندان مادران شاغل و خانه دار است . با توجه به اهداف تحقیق و به منظور آزمون فرضیه ها ، در این پژوهش از روش تحقیق علی – مقایسه ای استفاده شده است. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش ، روش نمونه گیری هدفمند می باشد .جامعه آماری فرزندان مادران شاغل و خانه دار مقطع دبیرستان شهرستان آبادان بود.از جامعه آماری 200 نفر دانش آموز که شامل 100 نفر دانش آموز مادر خانه دار و 100 نفر دانش آموز مادر شاغل بودند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انجام مطالعه حاضر از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، سازگاری اجتماعی فردی سهرابی و سامانی و بزهکاری سهامی ، استفاده گردید است.پس از تکمیل پرسشنامه ها و ورود داده ها به کامپیوتر برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار19 spss استفاده گردیده است.نتایج نشان داد فرزندان مادران خانه دار نسبت به فرزندان مادران شاغل دارای عزت نفس پایین تری هستند. بین بزهکاری در فرزندان مادران شاغل و مادران غیر شاغل تفاوت معنی داری وجود ندارد . بین سازگاری در فرزندان مادران شاغل و مادران غیر شاغل تفاوت معنی داری وجود ندارد . به عبارتی پایبندی به هنجارها و سازگاری فرزندان مادران شاغل و مادران غیر شاغل یکسان بوده اما فرزندان مادران شاغل ازعزت نفس بالاتری برخوردارند.