نام پژوهشگر: محمدجعفر یوسفیان کناری
فاطمه پناهی سید مصطفی مختاباد
این پایان نامه قصد دارد تا با در نظر گرفتن جلوه های تطبیقی از مفهوم خشونت نمایشی به قرائت تازه ای از نمایش نامه تی اس تیز سنه کا و داستان ضحاک از شاهنامه فردوسی بپردازد. در این راستا ابتدا به بررسی مفهوم خشونت می پردازیم و سپس ضمن گذر از مناسبات خشونت و قدرت به تحلیل سه شکل از خشونت بدوی یعنی آدمخواری، شکنجه و انسان-قربانی خواهیم پرداخت. در ادامه برای آشنایی با سیر تکوینی خشونت و تاثیر آن بر نظریات معاصر، نخست به بررسی پیشینه نمایش خشونت آمیز در ایران و رم باستان می پردازیم و پس از آن نحوه شکل گیری جریان تئاتر و شقاوت آرتو را مورد مطالعه قرار می دهیم.همچنین در این پژوهش برای ارائه تعریفی نو از خشونت و بررسی صحنه های نابهنجار دو اثر، دو صنعت ادبی گروتسک و مکابر مورد بررسی قرار می گیرند. فصل تطبیقی این پژوهش نیز مشتمل بر چند بخش است. در بخش نخست زمینه های فراگیر خشونت معرفی شده اند و سپس شخصیت های دو اثر در قالب دو نقش شکنجه گر و شکنجه شونده مورد تطبیق قرار می گیرند. در پایان این فصل نیز برای بیان اهمیت و نقش باورهای کهن در آثار این دو نویسنده، آیین قربانی و نشانه های آن در این دو روایت مورد بررسی قرار می گیرند. کلمات کلیدی: مقایسه تطبیقی، داستان ضحاک، تراژدی تی اس تیز، سنه کا، فردوسی
پروانه احمدی محمدجعفر یوسفیان کناری
پژوهش حاضر سعی دارد تا با بررسی روابط خانوادگی به مطالعه ی بازتاب این روابط در ادبیات نمایشی دهه ی اخیر ایران (1380) بپردازد. مسأله ی اصلی این تحقیق شناخت میزان تعامل متقابل فضاسازی های نمایشی و مناسبات خانوادگی به عنوان بازتابی از مناسبات گروه افراد جامعه ی ما در دهه ی گذشته است. بدین منظور با انتخاب دوازده نمایشنامه از دهه ی گذشته و با استفاده از چارچوب مفهومی عمدتاً متشکل از نظریه های گیدنز، مک کارتی و ادواردز، عناصر نمایشی متشکل از اشخاص نمایش، گفت و شنود، کشمکش، میزانسن و نیز درون مایه بررسی و مقایسه شده اند. همچنین سهم برخی از مولفه های مفهومی در مطالعات خانواده (دخالت خویشاوندی، خشونت خانگی، خیانت، ناسازگاری عقیدتی، روابط پنهان، جدائی عاطفی) با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در شاکله ی عناصر نمایشی نمایشنامه های دهه ی اخیر ایران مطالعه شده است. بر اساس مولفه های مفهومی مناسبات خانوادگی که در این پژوهش به عنوان روابط ناهنجار تعریف شده عناصر نمایشی در جریان روند نمایشنامه روابط خانوادگی را بازتاب می دهند. این امر بیشتر از طریق درون مایه و کنش و در مواردی میزانسن به وقوع می پیوندد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در طرح و گسترش فضای نمایشی بخش عمده ای از نمایشنامه های دهه ی اخیر ایران، به ویژه در آثار امجد، ثمینی، چرم شیر، رادی و یعقوبی، خانواده و روابط خانوادگی نقش بسیار محوری دارد و موجب تقویت فنون شخصیت پردازی، توسعه ی پیرنگ نمایشی و روند انتقال مضامین و مفاهیم نمایشی شده است. همچنین در دهه ی هشتاد، غالب مناسبات بازتاب یافته میان اعضای خانواده در نمایشنامه ها از نوع ناهنجاری های اجتماعی بوده است. نمایشنامه نویسان در قالب ترسیم سیمای خانواده، سیمای اجتماع را تا حدود زیادی تصویر کرده اند و از مناسبات میان اعضای خانواده به عنوان نمونه ای از روابط اجتماعی افراد، الگویی از مناسبات کلان اجتماعی را بازتاب داده اند.
مهرزاد شکوهمند مصطفی مختاباد امریی
در این پژوهش تلاش شده است تا مهم ترین جایگاه و جلوه های نمایشی اسطوره آرش کمانگیر در مجموعه آثار ادبیات نمایشی معاصر ایران بررسی و تبیین گردد. آرش کمانگیر که بر اساس متون موجود مربوط به قبل از اسلام فقط در تیر یَشت در چند کَردَه از او یاد شده است در شاهنامه فردوسی به اشاره ای اندک ولی با احترام فراوان به او بسنده شده است ولی با این وجود این کهن اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان در کنار چند اسطوره دیگر همچون رستم، سهراب، اسفندیار و سیاوش بیشترین حضور و نقش و تاثیرگذاری را در ادبیات نمایشی معاصر ایران گذارده است. آثار موجود چنین می نمایند که اقبال نویسندگان به بازسازی و باز آفرینی داستان این اسطوره به دلیل جذابیّت فراوان و قابلیت های نمایشی والا و پر بار آن است. این تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع و آثار نمایشی معاصر با مضمون آرش کمانگیر انجام پذیرفته است و بنا به ضرورت های روش شناختی آثاری از ارسلان پوریا، بهرام بیضایی، صادق عاشورپور و جابر عناصری به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. نتایج بررسی های انجام شده حاکی از آن است که اسطوره آرش کمانگیر و داستان ماجرای او به دلایل گوناگون از جمله قدرت نمادگرایی، حماسی و ملی آن تاثیر بسزایی در ادبیات نمایشی معاصر ایران گذارده است.
حبیب خدامی سیدحبیب الله لزگی
هدف این تحقیق آشنایی و شناخت ظرفیت های نمایشی نو و تازه ی تعزیه ، در بکارگیری نمایشی حوادث و اتفاقات عرفی و موضوعات حماسی غیردینی می باشد. مسأله اصلی این تحقیق شناسایی قابلیت ها ونمونه های عینی از تعزیه به عنوان قالب نمایش ایرانی، برای خلق آثار بدیع در حیطه ی ادبیات نمایشی و پیگیری تجربه های نو و متفاوت و اصیل ایرانی بر مبنای تئوری گوبینو در امر خلق نمایش ایرانی تاثیرگذار بوده است. پروسه ی نسخه نویسی تعزیه را می توان بر مبنای تئوری« کنت دوگوبینو» شامل پیش واقعه و گوشه تا رسیدن به زبانی عرفی و دراماتیک بررسی کرد. پیش واقعه، اپیزودی مستقل از اصل داستان تعزیه است که موضوع آن ارتباطی با مسایل اصلی تعزیه که داستان مظلومیت اهل بیت پیامبر(ص) است، ندارد. در تایید پیش بینی دوگوبینو«شبیه مالیات گرفتن جناب معین البکا» و « تعزیه ی ناصرالدین شاه» با شکل و مضمون مستقل، بدون اشاره مستقیم به واقعه ای مذهبی با آدم هایی معاصر و موضوعاتی انتقادی و تاریخ معاصر بر اساس پیش واقعه نگاشته شده اند.