نام پژوهشگر: محمدرضا حیدریان شهری
آزاده ملک زاده شفارودی محمدحسن کریم پور
مناطق اکتشافی ماهرآباد و خوپیک با فاصله هوایی حدود 10 کیلومتر از یکدیگر در 70 کیلومتری جنوب غربی شهرستان بیرجند در استان خراسان جنوبی واقع شده اند. هر دو منطقه در شرق بلوک لوت قرار گرفته اند. مناطق اکتشافی ماهرآباد و خوپیک اولین کانسارهای مس- طلا پورفیری شرق ایران هستند که مورد مطالعات دقیق و تفصیلی در این رساله قرار گرفته و معرفی شده اند. توده های شناسایی شده منشاء کانی سازی در منطقه ماهرآباد شامل مونزونیت پورفیری، هورنبلند مونزونیت پورفیری، بیوتیت مونزونیت پورفیری، هورنبلند کوارتز مونزونیت پورفیری، هورنبلند بیوتیت مونزونیت پورفیری و بیوتیت هورنبلند مونزونیت پورفیری و در منطقه خوپیک شامل بیوتیت هورنبلند کوارتز مونزودیوریت تا مونزونیت پورفیری، هورنبلند کوارتز مونزونیت، هورنبلند مونزودیوریت تا مونزونیت پورفیری و مونزونیت پورفیری هستند. توده های نفوذی مرتبط با کانی سازی از نوع سری i، متاآلومـینوس و کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند که در محیط زون فرورانش جزایر قوسی تشکیل شده اند. نتایج سن سنجی توده های مونزونیتی به روش u-pb بر روی کانی زیرکان سن 39 میلیون سال را نشان می دهد. بر این اساس کانی سازی در ائوسن میانی (آشکوب بارتونین) تشکیل شده است.مقادیر نسبتهای 87sr/86sr اولیه و 143nd/144nd اولیه براساس سن 39 میلیون سال محاسبه شد. مقدار نسبت 87sr/86sr اولیه توده هورنبلند مونزونیت پورفیری، 0/7047 تا 0/7048 و مقدار نسبت 143nd/144nd اولیه 0/512694 تا 0/512713 است. مقدار εnd بین 1/45 تا 1/81 می باشد. این مقادیر نشاندهنده ماگمای مشتق شده از ذوب اسلب اقیانوسی فرورانش یافته هستند. منشاء توده های نفوذی مرتبط با کانی سازی نتیجه ذوب بخشی درجه بالای (بیش از 30 درصد) آمفیبولیت با ده درصد گارنت یا آمفیبولیت بدون گارنت و بدون حضور پلاژیوکلاز، به عنوان کانی باقیمانده بوده است. این ماگما بدلیل داشتن پتاسیم بالا و شوشونیتی بودن می تواند از یک گوشته هیبرید شده تشکیل شده باشد و یا در مسیر خود با ماگماهای پتاسیک مشتق شده از گوشته آغشتگی پیدا کرده باشد.پذیرفتاری مغناطیسی توده ها ( si5-10*300) و ترکیب کانی شناسی آنها شامل مگنتیت، هورنبلند، پیروکسن و بیوتیت نشان می دهد که آنها متعلق به سری مگنتیت (گرانیتوئیدهای اکسیدان) هستند. زون های آلتراسیون بسیار گسترده بوده و در ارتباط مستقیم با توده های نفوذی می باشند. پردازش داده های ماهواره ای به روشهای مختلف، آلتراسیون وسیع منطقه را به خوبی بارزسازی می کند که از این میان روش طبقه-بندی نظارت شده و آنالیز مولفه های اصلی به روش انتخابی بهترند. زون های آلتراسیون که در سطح و عمق تشخیص داده شده اند، در هر دو منطقه شامل زون های پتاسیک، سرسیتیک- پتاسیک، کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت، کوارتز- کربنات- پیریت، سیلیسی- پروپلیتیک، سیلیسی، پروپلیتیک و کربناته بوده که در مطالعات سطحی و زیرسطحی مشخص شده است. آلتراسیون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت در سطح زمین توسط یک زون آرژیلیک سوپرژن پوشیده شده است. کلسیت کانی اصلی در اغلب آلتراسیون ها است. رابطه نزدیکی بین کانی سازی، آلتراسیون و توده های مونزونیتی دیده می شود. کانی سازی اولیه به 4 شکل مختلف دیده می شود که عبارتند از: 1- استوک ورک، 2- افشان، 3- برش های هیدروترمالی و 4- کانی سازی رگه ای. تراکم بالای رگچه ها در منطقه اکتشافی ماهرآباد (حداکثر تا 60 رگچه در مترمربع) (محدوده ma-i) و در خوپیک (بیش از 30 عدد در مترمربع) (زون پتاسیک) نقشه برداری شد. کم بودن تراکم رگچه ها در منطقه اکتشافی خوپیک به علت پایین تر بودن سطح فرسایشی است. برش های هیدروترمالی در هر دو منطقه سه مرحله کانی سازی را نشان می دهند: 1- کانی سازی قبل از تشکیل برش، 2- کانی سازی همزمان با تشکیل برش و 3- کانی سازی بعد از تشکیل برش. مجموعه پاراژنز کانیهای فلزی هیپوژن در هر دو منطقه شامل پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، مگنتیت، اسفالریت و گالن است. مگنتیت در رگچه های زون پتاسیک و سیلیسی- پروپلیتیک در ماهرآباد و در رگچه های زون پتاسیک، سرسیتیک- پتاسیک، کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت، کوارتز-کربنات- پیریت و سیلیسی- پروپلیتیک در خوپیک حضور دارد. بورنیت و اسفالریت فقط به صورت همرشدی با کالکوپیریت دیده می شوند که همزمانی تشکیل این کانیها را نشان می دهد. در منطقه اکتشافی خوپیک بافت ust در آلتراسیون پتاسیک در سطح زمین پیدا شد. این بافت نشاندهنده جدایش مواد فرار و بخارات از محلول ماگمایی بوده و معمولاً در بخش فوقانی توده های نفوذی و قبل از مرحله اصلی تشکیل استوک ورک ها در کانسارهای مس پورفیری بوجود می آید. دیده شدن این بافت در سطح زمین نشانه از بین رفتن بخش اعظم رگچه های سولفیددار در اثر فرسایش است. مراحل اولیه کانی سازی با حضور مقداری پیریت و کالکوپیریت به صورت همرشدی با کوارتز در این لایه ها دیده می شود.دامنه تغییرات عناصر در ماهرآباد به صورت زیر است: مس 22 تا 6830 گرم در تن، طلا 16 تا 1174 میلی گرم در تن، مولیبدن عمدتاً کمتر از 100 گرم در تن، روی 50 تا 2000 گرم در تن، سرب 14 تا 851 گرم در تن، آرسنیک 8 تا 182 گرم در تن و آنتیموان کمتر از 9 گرم در تن. همچنین دامنه تغییرات عناصر در خوپیک به صورت زیر است: مس 30 تا 8747 گرم در تن، طلا 20 تا 2063 میلی گرم در تن، مولیبدن عمدتاً کمتر از 50 گرم در تن، روی کمتر از 50 تا 2806 گرم در تن، سرب عمدتاً کمتر از 50 گرم در تن، آرسنیک کمتر از 50 تا 300 گرم در تن و آنتیموان عمدتاً کمتر از 25 گرم در تن. بیشترین میزان مس و طلا در محل بیشترین تراکم رگچه و در زون های کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت و پتاسیک دیده می شود. مطالعات ژئوفیزیک هوایی ناهنجاری بالای مغناطیسی (در نقاط خاصی که توده ها کمتر آلتره شده اند و یا زون های آلتراسیون مگنتیت دار مثل پتاسیک، سیلیسی- پروپلیتیک و پروپلیتیک حضور دارند)، پتاسیم، رادیم و توریم را در هر دو ناحیه نشان می دهد. ناهنجاری مغناطیسی در زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت بسیار پایین است. برداشتهای ip و rs و مغناطیس سنجی در محدوده ماهرآباد گسترش کانیهای سولفیدی و همچنین زون پتاسیک را در منطقه اکتشافی ماهرآباد نشان داده است. مغناطیس سنجی زمینی در منطقه اکتشافی خوپیک بیانگر ناهنجاریهای بالایی در بخشهای زون پتاسیک و پروپلیتیک بوده که منبع آن، کانی سازی مگنتیت در رگچه هاست. سیالات درگیر بسیار متنوعی در هر دو ناحیه دیده می شود. دماسنجی و تعیین شوری سیالات درگیر در منطقه اکتشافی ماهرآباد نتایج زیر را نشان می دهد: - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت بین 250 تا بیش از 600 درجه سانتیگراد و شوری از 20 تا بیش از 74 درصد وزنی با میانگین حدود 55 درصد نمک - زون سیلیسی- پروپلیتیک بین 221 تا 371 درجه سانتیگراد و شوری 14 تا 51 درصد وزنی همچنین دماسنجی و تعیین شوری در منطقه اکتشافی خوپیک شرایط تشکیل بافت ust و آلتراسیون ها را به صورت زیر مشخص می کند: - بافت ust بین 325 تا بیش از 600 درجه سانتیگراد و شوری از 40 تا بیش از 75 درصد وزنی با میانگین حدود 62 درصد نمک - زون پتاسیک بین 289 تا 385 درجه سانتیگراد و شوری از 30 تا بیش از 74 درصد وزنی با میانگین حدود 48 درصد نمک - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت بین 224 تا 322 درجه سانتیگراد و شوری کمتر از 40 درصد وزنی در منطقه اکتشافی ماهرآباد، کاهش محسوسی در دما و شوری محلول کانه دار از مرکز سیستم (زون پتاسیک) به اطراف مشاهده می گردد که نتیجه اختلاط آبهای جوی است. در منطقه اکتشافی خوپیک نیز تغییر کاملاً واضحی از نظر دما و شوری از بافت ust در سقف اتاقک ماگمایی به سمت آلتراسیون پتاسیک و بعد کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت دیده می شود. مرحله اصلی کانی سازی را در عمق حدود یک کیلومتری (براساس فشار لیتواستاتیک فرض شده) تشکیل شده است. مقدار δ18oh2o در بافت ust بین 5/75 تا 7/44 در هزار و در رگچه های زون پتاسیک بین 5/07 تا 5/75 در هزار است، بنابراین آنها از آب ماگمایی تشکیل شده اند، مقدار δ18oh2o در رگچه آلتراسیون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت 3/33 در هزار بوده و از آب جوی تشکیل شده است. براساس پاراژنز مینرالی (کالکوپیریت، مگنتیت و بورنیت) و مقدار شوری آب ماگمایی، مس و طلا توسط کمپلکس کلریدی و در شرایط اکسیدان حمل شده اند. براساس پاراژنز مینرالی و دمای متوسط تشکیل، شیمی محلول کانه دار در زون های آلتراسیون منطقه اکتشافی ماهرآباد به شرح زیر است: - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت: logfo2= (-25)- (-30), ph=4.5-8, logfs2= (-5)- (-7) - زون سیلیسی- پروپلیتیک: logfo2= (-34)- (-37), ph=7-9, logas2= (-13)- (-10) بر همین اساس شیمی محلول کانه دار در زون های آلتراسیون منطقه اکتشافی خوپیک به صورت زیر می باشد: - زون پتاسیک: logfo2= (-26)- (-30), ph=5.5-8.5, logfs2= (-4)- (-8) - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت: logfo2= (-33)- (-37), ph=4-7.5, logas2= (-13)- (-11) شواهد آلتراسیون، کانی سازی، ژئوشیمی، ژئوفیزیک و دماسنجی نشان می دهد که مرکز کانی سازی در منطقه اکتشافی ماهرآباد در محدوده ma-i و ma-ii و دشت بین آنها و در منطقه اکتشافی خوپیک در نیمه شرقی منطقه است.در ماهرآباد قسمت فوقانی سیستم فرسایش پیدا کرده و قسمت مرکزی ذخیره در سطح زمین رخنمون دارد. در منطقه اکتشافی خوپیک بخشهای زیادی از کانی سازی در اثر فرسایش از بین رفته و زون پتاسیک دیده می شود. مناطق اکتشافی ماهرآباد و خوپیک از نوع مس- طلا پورفیری هستند. در مقایسه با کانسارهای مس پورفیری ارومیه- دختر، ماهرآباد و خوپیک نوع غنی از طلا هستند.همچنین با توجه به سن ائوسن میانی که برای مس- طلا پورفیری ماهرآباد بدست آمده، این سن می تواند مشخص کننده سن متالوژنی پورفیری های شرق ایران باشد.
سکینه صبوری محمدحسن کریم پور
کانسارآهن کلاه ابوذر در 90 کیلومتری جاده نیشابور- قوچان (استان خراسان رضوی) در زون ساختاری بینالود واقع گردیده است. واحدهای رسوبی منطقه شامل آهک ها و ماسه سنگ های کرتاسه زیرین می باشند. سنگ های آذرین منطقه شامل واحدهای دیوریتی، هورنبلند دیوریت پورفیری و گرانیت پورفیری می باشند که به درون این واحدها نفوذ کرده اند. شسکتگی ها و ریز شکستگی ها بصورت رگه_ رگچه های مختلف ظاهر شده و مجاری مناسبی برای نفوذ محلول های هیدروترمالی فراهم نموده اند. دو نوع آلتراسیون در منطقه رخ داده است: 1) کربناتی شدن 2) سیلیسی شدن. کانی سازی آهن به صورت توده ای و رگه- رگچه ای در واحدهای کربناته منطقه دیده می شود. کانی سازی در منطقه به دو صورت هیپوژن و سوپرژن رخ داده است. بخش اعظم کانی سازی در منطقه در مرحله هیپوژن صورت گرفته است. کانه زایی هیدروترمال هیپوژن شامل تشکیل کانی های هماتیت و پیریت می باشد. در مرحله سوپرژن گوتیت با بافت جانشینی تشکیل شده است. کانی گوتیت حاصل از اکسیداسیون سولفیدهای آهن مخصوصاً پیریت در اثر فرآیندهای سوپرژن بوده است. میانگین فراوانی آهن در کانسنگ هماتیتی منطقه مورد مطالعه 24.95% می باشد. با توجه به دیاگرام s2ƒ t- هماتیت به همراه پیریت از محلول های هیدروترمال در دمای کمتر از c°200 تشکیل شده است. با توجه به حضور هماتیت در سطح و احتمال حضور مگنتیت در عمق، روش مغناطیس سنجی برای شناسایی ذخایر پنهان تشخیص داده شد. شدت کل میدان مغناطیسی در 220 نقطه در شبکه های 5×20 متر اندازه گیری شد. میدان مغناطیسی در منطقه مورد مطالعه بر اساس نقشه مغناطیس هوایی منطقه، 48600 گاما در نظر گرفته شد. شدت میدان مغناطیسی اندازه گیری شده 49369 تا 49197 گاما بوده است. همچنین پذیرفتاری مغناطیسی در 73 نقطه بر روی رخنمون های سنگی واقع در طول پروفیل های برداشت مغناطیسی اندازه گیری شد. تغییرات پذیرفتاری مغناطیسی در سنگ های منطقه بین si5-10×3 تا si5-10×2600 تغییر می کند. بیشترین پذیرفتاری مربوط به واحد هورنیلند دیوریت پورفیری و کمترین پذیرفتاری مربوط به واحدهای آهکی منطقه می باشد. جمعاً 10 پروفیل برداشت گردید. در هر پروفیل سه نیمرخ حساسیت مغناطیسی، شدت کل میدان مغناطیسی و زمین شناسی سطحی برای مقایسه با هم رسم شد. نتیجه این مقایسه ها با توجه به نا هماهنگ بودن حساسیت و شدت کل میدان و یا ناهماهنگ بودن بودن آن، اطلاعاتی راجع به عمق نسبی آنومالی ها فراهم می کند. نقشه های شدت کل میدان مغناطیسی، منحنی میزان، سیاه و سفید تابش نور، انتقال به قطب، مشتق اول قائم، ادامه به سمت بالا و سه بعدی به وسیله نرم افزار er mapper تهیه شد. بررسی این نقشه ها وجود آنومالی های مجزا با فاصله کمتر از 20 متر از هم با روندse-sw را نشان می دهد. طول و عرض آنومالی a در جنوب منطقه به ترتیب حدود50 و30 متر و آنومالی های b,cوd در مرکز منطقه به ترتیب حدود 10 و 5 متر می باشد. با بررسی نقشه های ادامه به سمت بالا در ارتفاعات مختلف، علاوه بر آنومالی های جنوب منطقه، آنومالی هایی در غرب منطقه مشاهده شد. عمق نسبی تمام آنومالی های مشاهده شده از کمتر از 10 متر تا 100 متر تخمین زده شد. منبع ایجاد کننده آنومالی جنوب و مرکز واحد هورنبلند دیوریت پورفیری تفسیر می شود. محل آنومالی غرب که منطبق بر محل ترانشه هماتیتی می باشد، به عنوان نقاط حفاری پیشنهاد می شود.
وحید ابراهیمی بهنام رحیمی
چکیده: محدوده مورد مطالعه در 35 کیلومتری شمال شرقی سبزوار در شرق مجموعه افیولیتی شمال سبزوار واقع شده است. نزدیک ترین روستا به محدوده اکتشافی چشمه سیر می باشد که منطقه مورد مطالعه در قسمت غربی و شمالی این روستا قرار دارد.عمده واحد های سنگی موجود در منطقه شامل دونیت و هارزبورگیتسرپانتینیزه،سرپانتینیت، گابرو و بازالت و عدسی های کرومیت که در واحد هارزبورگیت و دونیت به شدت سرپانتینی قرار گرفته اند.منطقه غرب چشمه سیر دارای 2 معدن چاه سوختهبا میزانcr2o3 بین 30 تا 37 درصد و نورآبادبا میزان cr2o348 تا 55 درصد می باشد. سنگ میزبان اصلی کرومیت ها در این محدوده هارزبورگیت ها می باشد.بافت های اولیه شامل بافت مشبک، افشان ونودولار و بافت هایثانویه از قبیل بافت برشی،کششی و کاتاکلاستیک در کرومیت های منطقه نمود دارند.عیار میانگینcr2o3، در کل محدوده اکتشافی غرب چشمه سیر 45 درصد و عیار میانگین al2o39درصدمی باشد کهدر مصارفمتالورژیکی وبا افزودن مقادیری آلومینیوم می تواند در صنایع دیرگدازمورد استفاده قرار گیرد.کانسارهای کرومیت غرب چشمه سیربا توجه به نسبت های کاتیون های دو و سه ظرفیتی و اکسید های عناصر اصلی منیزیم، آهن، آلومینیوم، تیتانیوم و کروم از نوع انبانه ای و محیط تشکیل آنبر اساس دیاگرامal2o3 در مقابل tio2و دیاگرامal2o3 در مقابل ,fe2+/fe3+supra-subduction(ssz) می باشد.همچنین این کانسار با مقادیر نسبت cr/cr+alاز 76/0 تا 87/0 (میانگین 81/0) و مقادیر al2o316/3 تا 6/18 درصد وزنی و همچنین تیتان پایین منطبق بر کانسارهای کرومیت نوع کرم بالا می باشد و بالا بودن مقدار cr2o3(میانگین 45/41درصد) و mgo(میانگین 8/16درصد) در این کانسار حاکی از تبلور کرومیت ها از ماگمایی با درجه ذوب بخشی بالا می باشد.در مورد اکتشافات ژئوشیمیایی منطقه، براساس نتایج حاصل از تجزیه های ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه ای که برای 5 عنصر cr، co، ni، mnو cuانجام گرفت هیچ کدام از این عناصر آنومالی از خود نشان ندادند و با توجه به آنالیز های انجام شده از نمونه های سنگ میزبان کانسار مورد مطالعه عناصر کروم، منگنز، تیتانیوم، وانادیوم و روی آنومالی بالایی را نشان می دهند، که اغلب آنومالی بالای این عناصر در سنگ میزبان هارزبورگیتی و دونیت و هارزبورگیت سرپانتینیزه مشاهده می شود.
میثاق قرایی رشتخوار محمدرضا حیدریان شهری
منطقه اکتشافی گزو در استان یزد و در65 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان طبس و در 15 کیلومتری جنوب غربی شهرستان دیهوک و در یال جنوبی کوه های شتری و در مرز بلوک طبس و بلوک لوت واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل آهک و دولومیت متعلق به سازند شتری به سن تریاس میانی است که توده های نیمه-عمیق از نوع هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری، کوارتز مونزودیوریت پورفیری و سینوگرانیت پورفیری (؟) در آن نفوذ نموده اند. پذیرفتاری مغناطیسی نمونه های سنگی نفوذی کمتر آلتره منطقه از si5-10×113 تا si5-10×794 در تغییر است. بنابراین از نظر سری ماگمایی سنگ های منطقه از نوع سری مگنتیتی (اکسیدان) می باشند. واحدهای سنگی منطقه تحت تأثیر آلتراسیون های آرژیلیک- سرسیتیک، کوارتز- سرسیت – پیریت شدید و سیلیسی قرار گرفته اند. گسترده ترین آلتراسیون مشاهده شده در منطقه آلتراسیون سیلیسی است که واحدهای کربناته، سینوگرانیت پورفیری (؟) و برش ها تحت الشعاع این آلتراسیون واقع شده اند و سبب مورفولوژی خشن و صخره ساز در منطقه شده است. آلتراسیون کوارتز- سرسیت - پیریت، واحد هورنبلند کوارتزمونزودیوریت پورفیری را تحت تاثیر قرارداده و دارای بیشترین گسترش در جنوب منطقه مطالعاتی است. آلتراسیون آرژیلیک- سرسیتیک، واحد کوارتز مونزودیوریت پورفیری را دگرسان نموده است. کانی سازی در منطقه شامل دو مرحله اولیه (هیپوژن) و ثانویه (زون اکسیدان) بوده و در واحدهای کربناته، نیمه عمیق و برشی، قابل مشاهده است. کانی سازی اولیه به صورت استوک ورک، افشان و برش هیدروترمالی دیده می شود و شامل کانی های پیریت و کالکوپیریت است. مهمترین نوع کانی سازی در منطقه کانی سازی نوع افشان است که به صورت پیریت و کالکوپیریت و عمدتاً همراه با دگرسانی های کوارتز-سرسیت-پیریت و سیلیسی در گستره پی جویی دیده می شود. کانی سازی نوع استوک ورک در منطقه درقالب رگچه هایی با ضخامت حداکثر 20میلیمتر ظاهر می شود. رگچه های کوارتز و کوارتز- پیریت، واجد بیشترین فراوانی در ناحیه گزو می باشند. برش هیدروترمالی نیز یکی از موارد مهم کانی سازی در منطقه می باشد. در این سنگ دو مرحله کانی سازی وجود دارد: مرحله قبل از برشی شدن که کانی سازی در قطعات وجود دارد و مرحله همزمان با برشی شدن که کانی سازی توسط محلول سیلیسی ایجاد شده است. کانی سازی ثانویه شامل مالاکیت، کریزوکل، هماتیت، ژاروسیت و گوتیت است. پذیرفتاری مغناطیسی سنگهای نیمه عمیق منطقه از صفر تا si 5-10×794 در تغییر می باشد. شدت کل میدان مغناطیسی در منطقه بین 47623 گاما تا 49262 گاما متغیر است که بیشترین مقدار آن مربوط به پروفیل350n می باشد. پس از مطابقت دادن نقشه زمین شناسی و کانی سازی با نقشه rtp، بخشی از این ناهنجاری بر روی واحد آلتره شده و بخشی از آن بر روی واحد آهکی قرار گرفت. مطالعات مغناطیس سنجی انجام گرفته وجود چند زون و محدوده مولد ناهنجاری مغناطیسی در منطقه مطالعاتی را نشان می دهد که عبارتند از: ? در محدوده ناهنجاری a، توده هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری رخنمون یافته که در هنگام مقایسه نقشه های فراسو با نیمرخهای شدت کل میدان و پذیرفتاری مغناطیسی، می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که توده فوق الذکر منبع ایجاد کننده ناهنجاری بوده و دارای گسترش جانبی زیاد و گسترش عمقی محدود می-باشد. ? در محل ناهنجاری b، رخنمونی از توده نفوذی مولد ناهنجاری مغناطیسی در سطح منطقه مشاهده شده است که جنس این توده نفوذی، هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری است که دستخوش آلتراسیون کوارتز – سرسیت – پیریت شده است. ? در محدوده ناهنجاری c که در جنوب غربی منطقه مورد مطالعه قرار دارد، در سطح منطقه، اثری از توده نفوذی یا هر عامل دیگری که تولید ناهنجاری مغناطیسی نماید، دیده نشده و به نظر می رسد که منبع این ناهنجاری نیز واحد هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری بوده که در این زون نزدیک به سطح و در عمق بیشتری واقع شده است. ? با مقایسه نقشه انتقال یافته به قطب و نقشه زمین شناسی منطقه، این فرضیه مطرح می گردد که توده مولد نا هنجاری مغناطیسی a و b (هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری)، در بخش جنوبی منطقه دارای گسترش جانبی زیادی است. اطلاعات بدست آمده از نقشه های فراسو می رساند که رخنمون های مشاهده شده، در عمق با یکدیگر مرتبط بوده و پیوستگی نشان می دهند. ? بخشی ازناهنجاری d که در قسمت شمالی منطقه قرار دارد، روی واحد به شدت آلتره (واحد کوارتز مونزودیوریت پورفیری (؟)) منطقه قرار می گیرد که دستخوش آلتراسیون آرژیلیک– سرسیتیک شدید شده است. بخش دیگر آن بر واحد آهکی در مجاورت واحد آلتره منطبق است. بنابراین واحد آلتره شده در زیر آهکهای مجاور، گسترش دارد. ? مطالعات ip-rs انجام گرفته در منطقه (مهندسین مشاور کان ایران، 1385)، وجود دو زون ناهنجاری را در عمق منطقه تایید می کند: زون a و زون b. زون a در بخش جنوب و جنوب غربی منطقه و زون b در بخش های جنوب شرقی و شمال منطقه واقع شده اند. ناهنجاری شارژابیلیته b2 و a به ترتیب بر بخش هایی از ناهنجاری های مغناطیسی a و b منطبق است. هریک از دو زون a و b به نوبه خود به ترتیب به دو زون ناهنجاری شارژابیلیته a1 و a2 و b1 و b2، تقسیم می شوند. ناهنجاری a1در جنوب غربی محدوده قراردارد که بخش اعظم آن در زیر آبرفتها و قسمتی از آن نیز بر روی برش هیدروترمالی واقع در بخش جنوبی ناحیه قراردارد. ناهنجاری b1 در شمال و شمال شرق محدوده واقع شده و واحدهای سینوگرانیت پورفیری و برش گسلی را تحت پوشش قرار می دهد. در این محل ناهنجاری مغناطیسی دیده نمی شود. ناهنجاری b2 نیز در قسمت جنوب شرقی منطقه قرار دارد که بخشی از آن در محل توده هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری و بخشی از آن در محل آبرفتها واقع شده است.
امیرمسعود نبی اف محمدرضا حیدریان شهری
چکیده منطقه اکتشافی تاریک دره در 30 کیلومتری شمال شرقی تربت جام در استان خراسان رضوی قرار دارد. زمین-شناسی این منطقه شامل شیل و ماسه سنگ های دگرگون شده سازند میان کوهی با سن تریاس است که مجموعه توده های نفوذی عمدتا درونی و بندرت نیمه عمیق با ترکیب دیوریتی در آن نفوذ کرده اند. واحدهای نفوذی منطقه شامل بیوتیت هورنبلند دیوریت، بیوتیت هورنبلند کوارتز دیوریت، بیوتیت هورنبلند کوارتز مونزو دیوریت، بیوتیت کوارتز دیوریت، هورنبلند کوارتز مونزو دیوریت، هورنبلند کوارتز دیوریت، هورنبلند دیوریت و دیوریت پورفیری می باشند. واحد های سنگی منطقه تحت تاثیر آلتراسیون های سرسیتیک- پروپلیتیک متوسط تا شدید، سرسیتیک- پروپلیتیک ضعیف تا متوسط، سرسیتیک شدید و کربناتیک شدید قرار گرفته اند. آلتراسیون سرسیتیک- پروپلیتیک ضعیف تا متوسط بیشترین گسترش را در منطقه دارد و سبب مورفولوژی خشن و صخره ساز شده است. این آلتراسیون واحدهای هورنبلند کوارتز دیوریت، بیوتیت هورنبلند کوارتز دیوریت، بیوتیت هورنبلند کوارتز مونزودیوریت، هورنبلند کوارتز مونزودیوریت، متاسندستون و محدوده زون های گسلی را تحت تاثیر قرار داده است. پذیرفتاری مغناطیسی توده های منطقه از si 5-10×2 تا si5-10×40 متغیر بوده و بنابراین همگی توده ها از نظر سری ماگمایی متعلق به سری ایلمنیت (احیایی) می باشند. نتایج ژئوشیمی این توده های نفوذی نشان می دهد که اغلب توده ها متاآلومینوس بوده و از کم پتاسیم تا پتاسیم متوسط متغیر می باشند. کانی سازی منطقه کنترل گسلی داشته و و دارای روند شمالی- جنوبی و شرقی- غربی و شیب s70w می باشد. ضخامت رگه های کانی سازی بعضاً تا 4 متر هم می رسند. کانی سازی در منطقه شامل دو مرحله اولیه وثانویه می باشد. کانی سازی اولیه شامل آرسنوپیریت، پیریت و کالکوپیریت همراه با باطله کوارتز و کانی سازی ثانویه شامل گوتیت و هماتیت می باشد. کانی سازی در این منطقه به صورت رگچه تکتونیکی در حریم زون های گسلی و بعضاً افشان در واحدهای نفوذی اطراف گسل ها مشاهده می شود. مطالعات ژئوشیمیایی به روش خرده سنگی در سطح، ناهنجاری هایی از عناصر طلا (تا6300 ppb)، مس (تا %8/1)، آرسنیک (تا % 5/14)، سرب (تا 130ppm) ، روی (تا 327 ppm)، نقره (تا 6 ppm)، آنتیموان (تا 254 ppm)، قلع (تا 16 ppm)، تنگستن (تا 35 ppm) و بیسموت (تا 1119ppm) را در محل رگه های کانی سازی نشان می دهد. توده های نفوذی هورنبلند کوارتز دیوریت و هورنبلند دیوریت به علت وجود آلتراسیون های سرسیتیک و پروپلیتیک متوسط تا شدید و همچنین حضور رگه های کانی سازی در آنها و حضور زون های اکسید شده می توانند بخشی از سنگ منشا کانی سازی باشند که در سطح رخنمون پیدا کرده اند. با توجه به احیایی بودن توده های نفوذی (سری ایلمنیت) و مجموعه کانی سازی احیایی منطقه (آرسنوپیریت و پیریت) و همچنین حضور آلتراسیون های سرسیتیک، پروپلیتیک و مقدار بالای طلا، مس، نقره، آرسنیک وتنگستن این کانی سازی می تواند بخشی از سیستم طلای مرتبط با توده های نفوذی احیایی (rirgs) باشد که تایید آن نیاز به بررسی بیشتری دارد.
الهام رضازاده آزاده ملک زاده شفارودی
منطقه معدنی بزوشک به وسعت 30 کیلومترمربع در 63 کیلومتری جنوب غربی مشهد، در زون بینالود قرار دارد. زمین شناسی منطقه شامل اسلیت ( سری مایان) و سنگ آهک و دولومیت است. این منطقه اکتشافی به دو بخش بزوشک (1) در جنوب غرب روستای بزوشک، و بزوشک (2) در شمال شرق آن تقسیم می شود. کانی سازی در این منطقه به شکل رگه ای می باشد. در منطقه بزوشک (1) کانی سازی مس- طلا با امتداد تقریباً شمالی – جنوبی در راستای زون گسلی وجود دارد. در منطقه بزوشک (2) یک رگه کانی سازی مس - طلا با راستای n40w و یک رگه مگنتیت با راستای n40e نیز وجود دارد که با آبرفت و واریزه های حاصل از معدنکاری گذشته، پوشیده شده اند. ضخامت رگه آهن کمتر از 5/0 متر است. آلتراسیون های مشاهده شده در دو منطقه غالباً سیلیسی و سیلیسی – کربناتی می باشد .به طور کلی در هر دو منطقه کانی سازی اولیه شامل مگنتیت، پیریت و کالکوپیریت همراه با کانی های باطله کوارتز و کلسیت است. کانی سازی ثانویه شامل مالاکیت، آزوریت، کالکوزیت، هماتیت و گوتیت است. رگچه های اکسید آهن در مقاطع به صورت کانه های هماتیت قابل شناسایی هستند. اکتشافات ژئوشیمیایی به روش خرده سنگی انجام شد که نتایج آن به شرح زیر است: بزوشک (1): cu (ppm)= 22.5 - 10000, pb (ppm) = 6 - 197, zn (ppm) = 27 – 97, au (ppb) 31- 38, ag (ppb) = 283 - 764 بزوشک (2): cu (ppm) = 23 - 61300, pb (ppm) = 6 -96, zn (ppm) = 8 – 54, au (ppb) = 2 – 81, ag (ppb) = 30 - 511 fe(%) = 0.85 – 16 در هر دو منطقه بین طلا و نقره با هم و با مس همبستگی وجود دارد و با افزایش مقدار مس مقدار آنها نیز افزایش پیدا می کنند. در منطقه اکتشافی بزوشک سیالات درگیر بیشتر از نوع l+v می باشد. محدوده دمای همگن شدن سیالات درگیر بین c° 226 تا c° 370 در منطقه اکتشافی بزوشک (1) می باشد، اما در منطقه اکتشافی بزوشک (2) دما بین c°245 و تا c° 390 می باشد. میانگین دمایی در منطقه بزوشک (1) c° 286، و در منطقه بزوشک (2) c°320 می باشد. جهت شناسایی رگه مگنتیت شدت کل میدان مغناطیسی انداره گیری شده، پروفیل های مغناطیسی، نقشه های شدت کل میدان مغناطیسی و انتقال به قطب تهیه شد. سنگ های میزبان رگه غیر مغناطیس است. رگه مگنتیت پوشیده به خوبی در نقشه rtp شناسایی شد. همچنین برداشت های مگنتومتری بر روی رگه مس –طلا انجام شد و پروفیل ها و نقشه های tmi، rtp و فراسو 5 تا 100 متر تهیه شد. برداشت های ip/rs به روش dipole-dipole بر روی رگه مس – طلا انجام شد. رگه مس- طلا با استفاده از ip/rs در بعضی از پروفیل ها با وسعت بیشتر از آنچه که بیرون زدگی دارد در مدل شبه مقطع ip/rs شناسایی شد. با توجه به شواهد زمین شناسی، پتروگرافی، کانی سازی، دمای همگن شدن سیالات درگیر و ناهنجاری های بالای مس (حداکثر تاppm 61300) و طلا (حداکثر تاppb 7/80) در هر دو منطقه اکتشافی بزوشک، این منطقه یک کانسار مس – طلای و آهن اپی ترمال است.
امیر غلامی پور محمدرضا حیدریان شهری
کانسار آهن ساغند در شمال شرق روستای ساغند در استان یزد واقع شده است. قسمت عمده رخنمون توده های آهن دار در واحد اسکارن قرار دارد. با توجه به حضور کانی های منیزیم دار مانند دیوپسید، تالک، فلوگوپیت و دولومیت در واحد اسکارن مشخص می گردد که تیپ کانسار از نوع اسکارن منیزیم دار بوده که احتمالا در اثر نفوذ توده های آذرین گرانیتی ژوراسیک در واحدهای کربناته شکل گرفته است. چهار واحد سنگی میکاشیست، گنیس، اسکارن و آهک در منطقه وجود دارد. کانی های تشکیل دهنده این سنگ ها به وضوح پدیده دگرگونی را نشان می دهند و اغلب دارای دو نسل متفاوت می باشند. یک نوع آنها درشت دانه بوده و اولیه است و نوع دیگر آن در اثر نیروهای حاصل از دگرگونی خردشده و ثانویه است. اسکارن در منطقه متحمل دگرسانی پسرونده شده است و کانی کلینوپیروکسن از نوع دیوپسید به کانی های آب دار مانند ترمولیت، اکتینولیت و تالک تبدیل شده است. کانی های دیوپسید، هورنبلند، اپیدوت و کوارتز پاراژنز کانسار می باشند که به همراه مگنتیت وجود دارند. بر اساس تفسیر اطلاعات حاصل از ژئوفیزیک نقشه rtp مغناطیس سه ناهنجاری (a ، b و c) در منطقه نشان می دهد. ناهنجاری a بر رخنمون اصلی کانسار و دو رخنمون کوچکتر جدا از رخنمون اصلی آهن منطبق است ولی پیوستگی و وسعتی بیش از رخنمون ها نشان می دهد. دو ناهنجاری دیگر b و c در نقشه rtp وجود دارد که در مقایسه با نقشه زمین شناسی بر آبرفت منطبق می باشند و منبع ایجاد کننده آنها پنهان است. ناهنجاری b دو بخش شرقی و غربی دارد. همچنین در داده های گرانی سنجی دو ناهنجاری تشخیص داده شد. یکی در قسمت همپوشانی محدوده برداشت داده های مغناطیس سنجی و گرانی سنجی قرار دارد و توسط داده های مغناطیس سنجی نیز تایید شده است. نتایج داده های حفاری مشخص کرد که ناهنجاری a و بخش غربی ناهنجاری b دارای کانی سازی آهن از سطح یا نزدیک سطح تا عمق می باشند. در منطقه چهار رخنمون از توده های آهن دار وجود داردکه بزرگترین آن دارای ابعادی حدود 80 × 120 متر می باشد. کانه اصلی آهن مگنتیت می باشد که در آن سوزن های ریزی از هماتیت وجود دارد که معرف پدیده مارتیتی شدن است. مقدار sio2 در نمونه های معدنی کم عیار بالا بوده و با افزایش sio2 مقدار fe کاهش می یابد. مقدار اکسید گوگرد در محدوده 002/0 % تا 007/0 % و مقدار اکسید فسفر در محدوده 027/0% تا 166/0% می باشد. در مطالعات ارزیابی ذخیره کانسار، میزان کل ذخیره سه میلیون و نهصد هزار تن و متوسط عیار آهن 7/36 درصد می باشد و در گروه ذخایر احتمالی یا شناسایی شده قرار می گیرد.
سید حسن شریعتی سید احمد مظاهری
محدوده اکتشافی شمال روستای ازغند در شرق ایران و در 40 کیلومتری غرب تربت حیدریه قرار گرفته است. زمین شناسی منطقه شامل توده های نفوذی، نیمه عمیق و سنگهای آتشفشانی می باشند. پذیرفتاری مغناطیسی نشان دهنده اکسیدان بودن اکثر توده های نفوذی است. آلتراسیون های پروپلیتیک وکربناتی ضعیف، ، سیلیسی متوسط-کلریتی ضعیف، و آرژیلیک شدید-کربنات متوسط و آرژیلیک ضعیف درمنطقه تشخیص داده شد. آلتراسیون اصلی پروپلیتیک ضعیف است. آنومالی عناصر مس ، روی، مولیبدن، آرسنیک و آنتیموان دیده می شود. توده های نفوذی اکثرا متاآلومینیوم هستند . وجود توده وسیع گرانیتوئیدی ازغند در شمال منطقه ، کانسار پورفیری طلا - مس در شمال غربی این توده گرانودیوریتی ،کانسار سرب در شمال آن و ... این احتمال را تقویت کرده است که این منطقه می تواند درحاشیه بیرونی زون پروپلیتیک یک کانسار مس پورفیری قرار گرفته باشد .
حسن فاتحی ابراهیم آباد احمد مظاهری
منطقه ی اکتشافی جلمبادان، در 54 کیلومتری شمال غرب سبزوار و در بخش میانی کمربند افیولیتی شمال سبزوار قرار گرفته است. توده های نیمه عمیق شامل هورنبلند دیوریت پورفیری، پیروکسن هورنبلند دیوریت پورفیری، هورنبلند -پیروکسن دیوریت پورفیری و بیوتیت هورنبلند دیوریت پورفیری، و توده های نفوذی عمیق شامل پیروکسن هورنبلند -دیوریت ، هورنبلند پیروکسن دیوریت، هورنبلند دیوریت و هورنبلند مونزودیوریت، به سن ائوسن، منشاء کانی سازی طلا و مس در منطقه می باشند. پذیرفتاری مغناطیسی توده های نفوذی عمیق و نیمه عمیق بین si5-10×16 تا si5-10× 4793 تغییر می کند که مقادیر پایین، حاصل تاثیر آلتراسیون می باشد. همچنین با توجّه به حضور مگنتیت، می توان سنگ های منطقه را در سری گرانیتوئیدهای مگنتیت دار یا نوع i طبقه بندی نمود.آلتراسیون هایی که توده های نیمه عمیق و عمیق منطقه را تحت تأثیر قرار داده اند عبارت اند از: سیلیسی - آرژیلیک، آرژیلیک - سرسیتیک، آرژیلیک، سیلیسی - پروپلیتیک، پروپلیتیک - سرسیتیک، آرژیلیک - پروپلیتیک و پروپلیتیک. آلتراسیون آرژیلیک- پروپلیتیک و سیلیسی- آرژیلیک به عنوان وسیع ترین و مهم ترین آلتراسیون ها در توده-های نفوذی منطقه محسوب می شوند. کانی سازی به شکل های افشان و استوک ورک دیده می شود. کانی سازی استوکورک بیشتر در واحد هورنبلند دیوریت پورفیری تشکیل شده است. رگچه ها عبارت اند از: کوارتز، پیریت، کوارتز - پیریت، کوارتز- پیریت- مگنتیت. تعداد رگچه های دارای کانی های سولفیدی در بعضی جاها، به بیش از 10 رگچه در متر مربّع نیز می رسد. زون گوسان وسیعی در نتیجه اکسید شدن کانی های سولفیدی (عمدتاً پیریت)، در توده های نفوذی عمیق و نیمه عمیق دیده می-شود. میزان اکسید آهن ثانویّه در برخی جا ها به 10 درصد نیز می رسد. دامنه ی تغییرات طلا در رسوبات رودخانه ای از ppb1 تا 1/372 گرم در تن است. هم چنین دامنه ی تغییرات عناصر در نمونه های خرده سنگی منطقه جلمبادان عبارتست از : طلاppb1 تا 1/031 گرم در تن، مس6- 175 گرم در تن، سرب 6- 89 گرم در تن، روی 6- 76 گرم در تن، بیسموت 21-44 گرم در تن، آنتیموان 25- 50 گرم در تن. بیش ترین میزان سرب و روی بر هم منطبق بوده و در واحد پیروکسن هورنبلند دیوریت پورفیری با آلتراسیون آرژیلیک- پروپلیتیک دیده می شود. همبستگی نسبتاً مثبتی بین تراکم رگچه ها و مقدار مس و طلا در منطقه وجود دارد. شواهد نشان می دهد که کانی سازی منطقه احتمالاً از نوع مس- طلا پورفیری می باشد، امّا اثبات آن به تحقیقات بیشتری نیاز دارد.
علی راهبر محمدرضا حیدریان شهری
منطقه مورد مطالعه در مجاورت روستای آبقه در 45 کیلومتری جنوب¬غربی شهرستان تایباد قرارگرفته است. بخش اعظم منطقه مورد مطالعه را آهک و آبرفت های عهد حاظر تشکیل می¬دهد. همچنین در بخش کوچکی از شمال¬غرب منطقه پیروکسن اسکارن و گارنت اسکارن و در بخش مرکزی و جنوب¬شرقی منطقه واحدهای آمفیبول اسکارن و برش گسلی مشاهده می¬شود. در ترانشه¬های حفر شده در منطقه کانی تالک نیز مشاهده گردید. پیمایش¬های اولیه زمین¬شناسی موجب شناسایی قطعات با اندازه¬های مختلف مگنتیت با پذیرفتاری بالا و هماتیت گردید. لذا برای پی بردن به گسترش و محل منبع احتمالی مگنتیت، مغناطیس¬سنجی بر روی مناطق مورد نظر انجام شد. شدت کل میدان در دو منطقه جداگانه (a) و (b)با شبکه 10×50 و به ترتیب در 240 و 168 نقطه اندازه¬گیری شد. تصحیحات لازم و فیلترهای فراسو، گرادیان عمودی، کاهش به قطب و سیگنال تحلیلی توسط نرم افزار osis montaj به روی داده ها اعمال گردید. بررسی تصاویر حاصل یک بی¬هنجاری کوچک در بخش جنوب شرقی منطقه (a) و یک بی¬هنجاری نسبتا عمده در بخش مرکزی منطقه (b) نشان داد. به دلیل نبود رخنمون مگنتیت درسطح منبع بی¬هنجاری ممکن است مگنتیت و یا توده نفوذی ¬باشد. نتایج حاصل از بررسی و تفسیر تصاویر پردازش شده نشان داد که آنومالی¬های موجود دارای گسترش عمقی زیادی نمی¬باشد. همچنین براساس نمونه¬های ژئوشیمی برداشت شده از منطقه و نمونه¬های مگنتیت پلاسری موجود در منطقه و پلات کردن نتایج بدست آمده در دیاگرام¬های مختلف نتیجه برآن شد که منشا مگنتیت موجود در منطقه از نوع گرمابی (متوسط co/ni 5/3) می¬باشد.
مصطفی انصاری محمدرضا حیدریان شهری
معدن سنگ آهن سنگان خواف در حدود 300 کیلومتری جنوب شرقی مشهد، 18 کیلومتری شمال شرقی شهرستان سنگان و 40 کیلومتری مرز افغانستان قرار دارد. از لحاظ تقسیمات ساختاری، این معدن در خرد قاره ایران مرکزی و در قسمت های شمالی بلوک لوت و در جنوب گسل درونه واقع است. توده های بزرگ گرانیتی سرنوسر با سن 11± 38/4 میلیون سال در شمال معدن و برمانی و سَرخر در شرق معدن رخنمون دارند. گرانیت های سَرخر و برمانی شامل دو بخش مونزوگرانیتی با سن 0/7± 40/8 میلیون سال و سینوگرانیتی با سن 0/6± 40/6 می باشند. از مهم ترین عوامل ساختاری موثر بر محدوده معدن، گسل دردوی است که به عنوان یکی از پایانه های انشعابی جنوب گسل درونه محسوب می شود. این معدن به سه بخش به نام های آنومالی غربی، مرکزی و شرقی تقسیم شده و محدوده سنجدک iii در آنومالی شرقی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، واحدهای رخنمون یافته شامل آهک، دولومیت، کوارتز آرنایت؛ مجوعه ای از زون های اسکارنی شامل پیروکسن اسکارن، پیروکسن گارنت اسکارن، گارنت پیروکسن اسکارن، گارنت اسکارن، آمفیبول اسکارن؛ واحدهای دگرگونی شامل فیلیت، آهک با تبلور مجدد، متاسیلتستون و همچنین توده های نفوذی نیمه عمیق شامل هورنبلاند کوارتز مونزودیوریت پورفیری، سینیت پورفیری، مونزونیت پورفیری و رسوبات عهد حاضر می باشند. بر اساس شواهد صحرایی و با تکیه بر خصوصیات کانیایی اسکارن سنجدک iii از نوع کلسیک است. در واحدهای مونزونیت پورفیری و سینیت پورفیری اندواسکارن وجود ندارد و واحدهای اسکارنی بصورت اگزواسکارن حضور دارند. مراحل اسکارنی شدن شامل متاسوماتیک پیشرونده، پسرونده آغازی و پسرونده تأخیری است. کانی های مرحله متاسوماتیک پیشرونده شامل گارنت (سری آندرادیت- گراسولار) و پیروکسن (سری دیوپسید- هدنبرگیت) در شرایط دمایی 550-375 درجه سانتیگراد است. کانی های پسرونده آغازی شامل: اپیدوت، آمفیبول (فرواکتینولیت- هاستینگزیت) در شرایط دمایی 385> درجه سانتیگراد می باشد و کانی های پسرونده تأخیری شامل: کلریت، کوارتز، کلسیت وکانی های رسی در شرایط دمایی 340-250 درجه سانتیگراد تشکیل شده اند. با ورود محلول های اسکارن ساز به سنگ های آهکی، کلسیم از سنگ های کربناتی و سیلیسیم، آلومینیوم و آهن از سیال اسکارن ساز تأمین شده و گارنت و پیروکسن تشکیل می شود. در صورت وجود feo و کافی نبودن سیلیس مگنتیت می تواند در دمای 430 درجه تشکیل شود. حضور دو نوع گارنت همسانگرد و ناهسانگرد نشان دهنده دو مرحله متفاوت در مرحله متاسوماتیزم پیشرونده است. در زون پیروکسن اسکارن یک روند افزایشی در مقدار کوارتز در جهت شمال شرق مشاهده شد که نشان از تأثیر پذیری بیشتر این زون در مرحله پسرونده تأخیری است. در اسکارن سنجدک iii، نسبت sio2:fe2o3 < 3 بوده است. در مرحله پسرونده آغازی ترمولیت و اکتینولیت از آلتراسیون پسرونده دیوپسید و هدنبرگیت بوجود می آیند. در این آلترسیون در صورت افزایش دیوپسید، کانی ترمولیت و در صورت افزایش هدنبرگیت، کانی اکتینولیت تشکیل می شود. در زون آمفیبول اسکارن سنجدک iii مقادیر اکتینولیت بسیار بیشتر از ترمولیت است. راستای اکثر گسل های منطقه شمال شرق- جنوب غرب است. کانی سازی مگنتیت گوتیت و هماتیت در اکثر موارد رگه ای- رگچه-ای و بعضاً توده ای در آهک های تبلور مجدد یافته و مرتبط با زون های گسلی است. بافت منطقه بندی در مگنتیت به آزاد شدن سریع مواد فرار مانند hcl و h2o و co2 در فاز گازی از یک محلول فوق اشباع از آهن در نزدیکی سطح زمین نسبت داده می شود که خاص سیستم های هیدروترمالی است. حضور مقادیر اندک مگنتیت بصورت رگچه ای در زون گارنت اسکارن نشان دهنده شرایط دمایی پایین تر از 550 درجه سانتی گراد در زمان تشکیل مگنتیت است. کانی سازی پیرولوسیت بصورت رگچه ای و در سنگ میزبان دولومیتی اتفاق افتاده است. حضور پیروتیت، پیریت و کالکوپیریت بطور افشان در زون های اسکارنی و مخصوصاً زون آمفیبول اسکارن نشان دهنده ارتباط کانی سازی سولفیدی با زیر مرحله پسرونده آغازی در شرایط دمایی کمتر از 385 درجه سانتیگراد است. پیریت دو مرحله کانی-سازی را بخوبی نشان می دهد. پیریت های نسل اول یوهدرال اند ولی پیریت های نسل دوم آنهدرال هستند و با پیروتیت همراهی می شوند. پیریت های نسل دوم خود به دو صورت جانشینی از حاشیه و یا جانشینی در درز و شکستگی های پیروتیت ظاهر شده اند. مالاکیت تنها کانی مس دار زون اکسیدان است که بصورت رگچه ای و همراه با کانی سازی هماتیت مشاهده می شود. نقشه tmi سه ناهنجاری a ، b و c را در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. انطباق نقشه rtp با نقشه های زمین شناسی و کانی سازی می رساند که ناهنجاری های a و c انطباق خوبی با رخنمون مگنتیت دارند. ولی در محل ناهنجاری b رخنمون مگنتیت وجود ندارد. نبود توده نفوذی، مشابهت و نزدیکی ناهنجاری b با ناهنجاری a تأیید می کنند که قطعاً منشأ ناهنجاری b کانی سازی مگنتیت در عمق است. پردازش داده های مغناطیس سنجی در نقشه فراسو نشان می دهد که هر دو ناهجاری a و b در عمق ادامه داشته و منشأ مشترکی دارند. ناهنجاری مغناطیسی c در نقشه های فراسوی بیش از 10 متر پاسخی ندارد و این مسئله بر کم عمق بودن منبع ناهنجاری دلالت می کند. پردازش داده های مغناطیس سنجی در نقشه های سایه برجسته و همچنین انطباق نقشه rtp با نقشه های زمین شناسی و کانی سازی بخوبی نشان می دهد که کانی سازی مگنتیت در منطقه، کنترل گسلی دارد. بر پایه آنالیزهای ژئوشیمیایی در محدوده مورد مطالعه و مقایسه آن با سایر بخش های معدن سنگان عناصر وانادیم، منگنز، سرب، روی، نقره، آرسنیک، لانتانیم و سریم از آنومالی های غربی به سمت آنومالی های شرقی افزایش و عناصر آهن، نیکل، کروم، کبالت از آنومالی های غربی به سمت آنومالی های شرقی کاهش می یابد. مقدار منگنز بطور قابل ملاحظه ای در سنجدک iii افزایش یافته و با کانی-سازی پیرولوسیت ± آرسنوپیریت ± مگنتیت در نقشه ژئوشیمیایی کلاس بندی شده مرتبط است. روند افزایشی منگنز به سمت شرق و به طرف آنومالی فرزنه ادامه می یابد. عناصر نیکل و کبالت هم در ساختمان مگنتیت و هم در ساختمان ترکیبات سولفیدی حضور دارند.
سعیده غلامی محمدرضا حیدریان شهری
اسکارن آهن شترسنگ در فاصله 110 کیلومتری شمال غرب مشهد، 82 کیلومتری شمال شرق سبزوار و در زون ساختاری بینالود قرار دارد. در این منطقه اولین پدیده مرتبط با تشکیل اسکارن، نفوذ توده های ساب ولکانیک حدواسط با ترکیب غالب مونزودیوریت و دیوریت پورفیری پس از ائوسن در بین توالی کربناته (به طور غالب آهکی) کرتاسه زیرین قابل قیاس با سازند تیزکوه در البرز مرکزی می باشد. توده های مذکور مشخصه متا آلومینوس وابسته به سری کالک آلکالن دارند. بر اساس شواهد صحرایی و مطالعات میکروسکوپی، اسکارن منطقه شامل دو زون اندواسکارن محدود و اگزواسکارن گسترده است. در اندواسکارن بافت پورفیری توده نفوذی حفظ شده است، با این تفاوت که پلاژیوکلاز ها آلتراسیون شدیدتری دارند. اگزواسکارن 5 زون مشخص شامل 1- گارنت اسکارن 2- گارنت- ایدوکراز اسکارن 3- پلاژیوکلاز اسکارن 4- زوئیزیت- اپیدوت اسکارن 5- اکتینولیت اسکارن دارد. این زون ها به ترتیب فاصله از توده های نفوذی به وجود آمده اند. بر اساس شواهد پتروگرافی فرایندهای متاسوماتیکی پیشرونده و پسرونده اسکارنی منطقه در سه مرحله جداگانه و مشخص به وقوع پیوسته اند. مرحله پیشرونده بعد از جایگزینی و با شروع تبلور توده نفوذی در عمق و یا آزاد شدن سیالات هیدروترمالی مشتق شده از آن شروع می شود. در این مرحله کانسارسازی انجام نمی شود و در حکم آماده سازی زمینه محسوب می گردد. در این مرحله کالک سیلیکات های بدون آب مانند گارنت در زون اسکارنی تشکیل شده اند. بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی تشکیل اسکارن نشان می دهد که دمای مرحله اصلی تشکیل زون گارنت c=550-420 و 25-10- 22-10= o2ƒ بوده است. افزایش محلی فوگاسیته اکسیژن (22-10<) مانع تشکیل همزمان دو کانی گارنت و پیروکسن گردیده است. در مرحله پسرونده آغازی حجم عمده ای از کالک سیلیکات های بدون آب اسکارنی همانند گارنت و پیروکسن که در حرارت های نسبتاً بالا تشکیل شده اند، به مجموعه ای از سیلیکات های آبدار مثل اپیدوت، ترمولیت- اکتینولیت یا کانی هایی مثل کلسیت، کوارتز، مگنتیت و ... تبدیل شده اند. با توجه به دیاگرام پایداری کانی ها، این دگرسانی ها در دمای c=420-400 رخ داده و این محدوده دمایی 1/0=xco2 و 7-10< s2ƒ و 25-10 >o2ƒ را برای اسکارن مورد مطالعه پیشنهاد می کند. در مرحله پسرونده تأخیری کالک سیلیکات های آبدار و بدون آب تشکیل شده در مراحل قبلی به مجموعه های ریزدانه شامل کلریت، کلسیت، کوارتز و کانی های رسی تبدیل شده اند. مرحله اصلی نهشت اکسیدها و بخصوص سولفیدها، بعد از مرحله تشکیل اسکارن پیشرونده یعنی در طی مراحل آغازی دگرسانی پسرونده رخ داده است. مگنتیت مهم ترین و فراوانترین کانه اکسیدی منطقه است. بافت جانشینی مگنتیت در بین بلورهای گارنت نشان می دهد که مگنتیت بعد از تشکیل اسکارن اولیه نهشته شده است. پیریت فراوانترین کانه سولفیدی است که در حفرات، شکستگی ها و مرز بلورهای مگنتیت به وجود آمده است. بنابراین تشکیل پیریت بعد از مگنتیت رخ داده است. فرایند تشکیل پیریت در مراحل انتهایی آلتراسیون کالک سیلیکات های اولیه (مرحله پسرونده تأخیری) رخ می دهد. کالکوپیریت دیگر کانه سولفیدی می باشد که به مقدار بسیار اندک همراه با مگنتیت و پیریت مشاهده می شود. مقایسه طلا، مس و عناصر نادر خاکی منطقه شترسنگ با مهمترین کانسارهای fe oxides cu-au ثابت نمود که کانسار شترسنگ از لحاظ عناصر مورد قیاس در حد کانسارهای fe oxides cu-au نبوده و تنها کانه اقتصادی در آن مگنتیت است. نقشه های مغناطیسی انتقال به قطب آنومالی های مغناطیسی هماهنگ با توده های کانی سازی مگنتیت را آشکار کردند. آنومالی های مغناطیسی نسبت به توده های معدنی اصلی رخنمون یافته بیشتر به سمت شمال تمایل دارند. این تمایل دلالت بر این دارد که وسعت کانی سازی از توده معدنی که در سطح رخنمون دارد، بیشتر است. نقشه مشتق اول قائم داده های مغناطیسی سطحی بودن منابع آنومالی که به وسیله توده های مگنتیت روی سطح آشکار شدند، نشان دادند. نقشه ادامه به سمت بالا تا عمق 50، 100 و 150 متر نشان دادند که آنومالی های مغناطیسی اصلی a و b تا عمق 150 متر همچنان ادامه دارند که چنین عمق وسعتی را برای منایع آنها (توده های معدنی) پیشنهاد می کند.
محدثه پناهی شهری محمدرضا حیدریان شهری
منطقه هلاک آباد، در30 کیلومتری جنوب غرب شهرستان سبزوار واقع شده است. سنگ های نیمه عمیق منطقه شامل: کوارتز مونزودیوریت پورفیری, کوارتز مونزونیت- کوارتز مونزو دیوریت پورفیری، کوارتز دیوریت پورفیری و مونزو دیوریت پورفیری است. سنگ های ولکانیکی شامل آندزیت، هورنبلند آندزیت، کوارتز آندزیت، پیروکسن آندزیت، هورنبلند داسیت و پیروکسن- هورنبلند کوارتز لاتیت است. پنج نوع آلتراسیون پروپیلیتیک، کربناته، آرژیلیک, سیلیسی و سرسیتی تشخیص داده شده و براساس فراوانی کانی های حاصل از دگرسانی به سیزده زون تفکیک می گردند. کانی سازی اولیه در منطقه از نوع کانی سولفیدی پیریت به صورت افشان و با فراوانی 4-3% می باشد. کانی سازی ثانویه به صورت اکسیدهای آهن لیمونیت، هماتیت، گوتیت و جاروسیت در سطح دگرسانی آرژیلیک وجود دارد. جهت انجام مطالعه دقیق هاله های ژئوشیمیایی و مشخص کردن زون بندی ژئوشیمیایی عناصر، تعداد 19 نمونه خرده سنگی و 9 نمونه رسوب آبراهه برداشت گردید. نمونه ها به روش طیف سنجی جذب اتمی (aas) برای فراوانی عناصر (cu, zn, pb, ag, sb) آنالیز شدند. در نمونه های رسوب رودخانه فراوانی عنصر مس در بیشترین مقادیر بالاتر از ppm250 می باشد در حالی که در نمونه های خرده سنگی بیشترین میزان این عنصر حدود ppm175است. حضور واحدهای سنگی حدواسط در منطقه، تأیید ارتباط کمربند ولکانیکی- پلوتونیکی هلاک آباد با زون فرورانش حاشیه قاره ها، وجود زون های دگرسانی فراوان و متنوع و آنومالی های ژئوشیمیایی عناصر مرتبط، این منطقه را از دیدگاه اکتشاف نهشته های مس پورفیری حائز اهمیت نموده است. کانسار ابوذر در فاصله 110 کیلومتری شمال غرب مشهد، 82 کیلومتری شمال شرق سبزوار و منطقه مورد مطالعه در بخش شرقی آن واقع شده است. این کانسار از نوع اسکارن آهن با کانی سازی اصلی مگنتیت می باشد. نفوذ توده های کوارتز دیوریت، مونزودیوریت پورفیری و کوارتزمونزودیوریت پورفیری به درون سنگ میزبان کربناته سبب این کانی زایی شده است. براساس مطالعات پترولوژیکی، توده های مذکور عمدتاً متا آلومینوس بوده و وابسته به سری ماگمایی کالک آلکالن می باشند. اندو اسکارن مشاهده نشد و اگزو اسکارن شامل چهار زون پلاژیوکلاز اسکارن، اکتینولیت اسکارن، زوئیزیت اسکارن و کانه اسکارن می باشد. تشکیل کانی های اسکارنی طی دو مرحله دگرگونی پیش رونده و پس رونده رخ داده است. تیپ اسکارن آهن منطقه با توجه به فراوانی گارنت کلسیم دار (آندرادیت- گروسولاریت) در غرب و عمده سنگ آهک های کلسیتی در شرق، از نوع کلسیم اسکارن می باشد. بررسی شرایط دمایی و فوگاسیته اکسیژن دمای تشکیل این کانی ها را در محدود c400-550° و فوگاسیته اکسیژن 25-10-15-10 معرفی می نماید. چهار زون آلتراسیون کربناتی- سیلیسی، سیلیسی- کلریتی، سیلیسی و کربناتی- کلریتی مرتبط با اسکارن در منطقه شناسایی گردیده است. مقایسه طلا، مس و عناصر نادر خاکی با کانسارهای fe oxide cu-au ثابت کرد که سنگ آهن ابوذر از لحاظ عناصر ذکر شده قابل قیاس با کانسارهای iocg نبوده و تنها کانه اقتصادی در آن مگنتیت است. میانگین فراوانی آهن کانسنگ منطقه حدود 34/5% است. نقشه های ژئوفیزیکی ادامه به سمت بالا در اعماق 50، 100 و 150 متر نشان داد که آنومالی های مغناطیسی a و b در غرب و شرق منطقه تا عمق 150 متری همچنان باقی می مانند که نشان دهنده عمقی بودن این منابع کانی سازی می باشد. آنومالی های مغناطیسی نسبت به توده های اصلی کانی سازی مقداری به سمت شمال جابجایی نشان می دهند. این جابجایی دلالت بر این دارد که کانی سازی بزرگتر از توده معدنی است که در سطح رخنمون دارد.