نام پژوهشگر: 1) سید محمد حسن حایری 2) نعمت الله ایران زاده
عسگر صلاحی سعید حمیدیان
فرم گردآوری اطلاعات پایان نامه ها کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبائی عنوان: «تأملی در ساختار معنایی غزل حافظ» نویسنده/ محقق: عسگر صلاحی مترجم: ـــــــــ استاد راهنما: دکتر سعید حمیدیان استاد مشاور: 1) دکتر سید محمد حسن حائری 2) دکتر نعمت الله ایران زاده استاد داور: 1) دکتر رضا مصطفوی 2) دکتر مهدخت معین 3) دکتر بهادر باقری کتابنامه: ــــــــ واژه نامه: ـــــــــــ نوع پایان نامه: بنیادی * توسعه ای کاربردی مقطع تحصیلی: دکتری سال تحصیلی: 88 – ورودی مهر 84 محل تحصیل: تهران نام دانشگاه: علامه طباطبائی دانشکده:ادبیات فارسی و زبانهای خارجی تعداد صفحات: 367 گروه آموزشی: زبان و ادبیات فارسی کلید واژه ها به زبان فارسی: ساختار، معنا، انسجام معنایی، تأویل، غزل، حافظ، سلمان ساوجی، عماد فقیه کرمانی، خواجوی کرمانی کلید واژه ها به زبان انگلیسی: structure, meaning coherence, interpretation, ghazal(sonnet), hafez, salman, khajou, emad faqhih چکیده الف. موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): دیوان حافظ به نظر بسیاری زنده ترین دیوان شعر در عصر ماست. در این که راز این ماندگاری در چیست بسیار گفته اند و «گویند به دوران ها». به گمان ما ساختار معنایی ویژ? غزل حافظ یکی از رموز زیبایی، تأویل پذیری و در نهایت ماندگاری آن است. بحث روشمند در ساختار معنایی غزل حافظ، بحثی است تازه که به صورت بسیار جزئی در یکی دو ده? اخیر مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفته است و هنوز در آغاز راه است و در همین آغاز راه نیز اختلاف نظرها چشم گیر است؛ تا جایی که برخی پژوهش گران به ساخت شکنی در شعر او توجه دارند و برخی دیگر به ساختگرایی. بیان مسأله یکی از ویژگی های سبکی غزل حافظ پوشیده بودن پیوند معنایی ابیات - به عنوان واحدهای معنایی سازنده ساختار معنایی غزل- با یکدیگر است که موجب می شود ساختار معنایی در یک غزل او در ظاهر و در نگاه های نخستین گسسته احساس شود تا جایی که بعضی پژوهندگان این گسستگی و شکاف میان مضامین ابیات در یک غزل را، ویژگی خاص غزل حافظ می دانند و چنین می پندارند که هر بیت یا هر چند بیت در یک غزل از حافظ استقلال معنایی دارد و مستقل از ابیات دیگر یا بی ارتباط با آنهاست. اما به باور این پژوهش چنین نیست چرا که ساختار معنایی در غزل های حافظ اگرچه اغلب در ظاهر گسسته نماست ولی در میان ابیات یک غزل او با هسته مرکزی همان غزل پیوند معنایی وجود دارد؛ این پیوند معنایی اغلب در میان خود ابیات یک غزل نیز وجود دارد؛ یعنی پیوندها و تداعی های معنایی باریک و گاه باریک تر از مو در میان بیت ها وجود دارد که اغلب در نگاه های نخستین ناپیداست و کشف این پیوندها میان ابیات با یکدیگر و میان ابیات با هسته مرکزی غزل و نیز کشف خود هسته مرکزی غزل، نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل متن - چه سنتی و چه مدرن - کشف انسجام در ساختار معنایی متن - در اینجا غزل - است. البته ساختار غزل حافظ اجاز? هر تأویل را به خواننده نمی دهد و این نکته ای است باریک که برخی تأویل کنندگان غزل حافظ از آن غافل بوده اند. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: واحد تحلیل واحد تحلیل ما در این رساله بیت است. اما نه به صورت مجزّا و مستقل، بلکه در ساختار کلی غزل و در پیوند با بیت های پیش و پس آن و نیز در پیوند با هست? مرکزی غزل. سوال های تحقیق الف) آیا در یک غزل از حافظ، هر یک از ابیات «ساز و سرودی دیگر» سر می دهد و ابیات یک غزل هر کدام استقلال معنایی دارند؟ و یا این که معمولاً به ظاهر چنین می نماید و حال آن که به واقع و یا به باطن چنین نیست؟ ب) آیا می توان در هر غزل حافظ از دید معنایی، هسته ای مرکزی کشف کرد و پیوند ابیات با این هست? مرکزی را نشان داد؟ ج) و اگر بر آن شدیم که اغلب غزل های حافظ از یک ساختار معنایی منسجم برخوردار است، پس چه عواملی در ایجاد چنین ساختاری نقش دارد؟ سوابق تحقیق از اشارات بسیار جزئی که بگذریم – البته در متن رساله و در جای خود، به این اشارات پرداخته ایم - به قول دکتر علی محمد حق شناس، مقال? «قرآن و اسلوب هنری حافظ» از بهاء الدین خرمشاهی را می توان آغازگر جدی بحث های روشمند در این زمینه دانست. مقال? «حافظ شناسی: خود شناسی» از دکتر حق شناس، مقال? «بحثی در ساختار غزل فارسی» از دکتر سعید حمیدیان، کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ» از داریوش آشوری، و به ویژه کتاب «گمشد? لب دریا» از دکتر تقی پورنامداریان، از جمله تحقیقات راهگشایی است که در این باب صورت گرفته است. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد آوری و تجزیه و تحلیل داده ها: روش انتخاب غزل ها در این رساله نخست چند غزل از حافظ (14 غزل) در قیاس با و به همراه با غزل هایی از سلمان ساوجی (7 غزل)، عماد فقیه (4 غزل) و خواجوی کرمانی (5 غزل) که از منظر وزن، قافیه، ردیف، و نیز معنا یا محتوا و یا فضای کلی به هم شبیه اند، مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است؛ به این صورت که از میان غزل های مشابه این چهار شاعر غزل هایی انتخاب شده است که هم بیشترین شباهت را از منظر وزن، قافیه، ردیف، و نیز معنا یا محتوا و یا فضای کلی غزل – همه یا برخی از این موارد – دارا باشند و هم این که از منظر ساختار معنایی، گسستگی و یا گسسته نمایی بیشتری میان ابیات هر یک از این غزل ها احساس شود. و سپس چند غزل از حافظ (19 غزل) به صورت مستقل، تحلیل ساختاری شده است. در انتخاب این غزل ها موارد زیر لحاظ شده است: الف) اغلب در هر یک از این غزل های گزیده، بیشترین گسست معنایی در میان ابیات هر غزل احساس شده است. ب) سعی شده است که به نحوی از گونه های معنایی مختلف غزل حافظ نمونه و یا نمونه هایی مطرح شود. گونه هایی چون: عرفانی، عاشقانه، سیاسی – مدحی، ملامتی و یا «شعر رندانه»، غزل – مرثیه، انتقادی (چون غزل «نقد صوفی نه همه ...»)، خیّامی، حسب حال نامه، و ... . ج) تا حد امکان سعی شده است غزل هایی انتخاب شود که از منظر ساختار معنایی – البته تا جایی که نگارنده اطّلاع دارد – مورد بحث و بررسی جدی و روشمند، قرار نگرفته باشند. و اگر به ندرت مورد چنین تحلیلی قرار گرفته باشند، حتماً و البته به گمان نگارنده، نکته و یا نکته های دیگر در آن قابل طرح بوده است که تحلیل مجدد آن را اقتضا کرده است. روش تحلیل ساختار معنایی غزل ها یکی از اصول اساسی در نگرش ساختاری «تأکید بر روابط میان اجزاء» در یک نوع یا گون? ادبی است تا جایی که این رویکرد، پیام یا محتوای اثر ادبی را چیزی جز انسجام درونی اثر و روابط اجزای آن نمی داند و بر آن است که معنا یا محتوای اثر همان ساختار اثر است. رویکرد هرمنوتیکی نیز، خواه هرمنوتیک سنتی – که در پی رسیدن به معنای ثابت و نیت مولف است – و خواه هرمنوتیک گادامری، تلاش می کند که ساختار منسجم متن را نشان دهد و پراکندگی ظاهری آن را توجیه کند. هرمنوتیک ادبی «در پی آن است که هر یک از اجزای یک متن را در فرایندی که عموماً «دور تفسیر شناختی» نامیده می شود بر کلی کامل منطبق سازد: ویژگی های فردی در مقابل کل متن قابل فهم است و کل متن در پرتو ویژگی های فردی قابل فهم می شود». تأکید این دو نوع رویکرد برای نشان دادن کلیت یک متن یا نوع ادبی، از طریق کشف و نشان دادن روابط و پیوند ها میان اجزای آن متن یا نوع ادبی، نکت? مشترک مهمی است که این دو نوع رویکرد را در کنار یکدیگر و در پیوند با هم قرار می دهد. راهنما و راهگشای ما در تحلیل ساختار معنایی غزل های مورد بحث در این رساله، همین نکت? مشترک و مهم بوده است؛ به این صورت که تلاش ما برای نشان دادن روابط معنایی میان بیت ها در هر غزل، داخل در مقول? ساختارگرایی است و اغلب برای نشان دادن این پیوند ها از رویکرد هرمنوتیکی یعنی تأویل مدد جسته ایم و هدف از این تأویل نیز چیزی جز رسیدن به ساختار منسجم آن غزل و توضیح گسسته نمایی ظاهری میان اجزای آن یعنی ابیات آن، نبوده است. نکت? دیگر این که ما کوشیده ایم تا در هر یک از غزل های مورد بحث در این رساله، یک هست? مرکزی کشف کنیم و پیوند آن را با ابیات غزل نشان دهیم. این هست? مرکزی را می توان ژرف ساخت غزل شمرد که با روساخت غزل یعنی هر یک از ابیات به عنوان واحد های روساختی، پیوند معنایی دارد. و این نیز داخل در مقول? ساختارگرایی است یعنی در راستای یکی دیگر از اصول اساسی رویکرد ساختارگرایی است ؛اصلی که بیان می دارد «ساختار ها در زیر سطح روساخت قرار دارند». ت. یافته های تحقیق و نتیجه گیری: در ساختار معنایی غزل حافظ، هسته یا موضوعی مرکزی وجود دارد و ابیات هر غزل به عنوان واحدهای معنایی سازنده و یا شکل دهنده به ساختار معنایی آن غزل، همواره با این هست? مرکزی و غالباً با یکدیگر روابط معنایی دارند. اما کشف هست? مرکزی غزل ها و نشان دادن پیوند معنایی ابیات با این هسته و نیز نشان دادن پیوند معنایی ابیات با یکدیگر – که تلاشی است برای کشف انسجام ساختاری غزل- نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل - چه سنتی و چه مدرن – کشف یا نشان دادن انسجام در ساختار معنایی متن – در این جا غزل – است. و چنین تأویلی بر این فرض مهم استوار است که متن – در اینجا غزل حافظ- از انسجام معنایی برخوردار است و از این رو تلاش می کند تا این انسجام معنایی را کشف کند؛ یا آن را بازسازی کند و یا انسجام معنایی نوینی برای آن بیافریند. در غزل حافظ یکی از عوامل مهمی که هم کشف هست? مرکزی غزل را دشوار می کند و هم پیوند معنایی ابیات در یک غزل و در نتیجه انسجام ساختار معنایی آن را گسسته می نمایاند و توجه به آن در کشف انسجام ساختار معنایی غزل، نقش موثری دارد، تغییر مخاطب ابیات (صناعت التفات) در یک غزل و گاه حتا در یک بیت است که هم بسامد بالایی دارد و هم اغلب به گونه ای پوشیده صورت می گیرد. و اما عواملی که در ایجاد انسجام ساختار معنایی غزل – غزل های مورد بحث در این پژوهش – نقش دارد، عبارتند از: الف) وجود هسته ای مرکزی در غزل. ب) تناسب و یا پیوند معنایی میان ابیات. ج) تناسب معنایی ردیف با هسته و یا موضوع غزل. د) تناسب معنایی مطلع و مقطع غزل. ه) استعاره گرایی. صحت اطلاعات مندرج در این فرم بر اساس محتوای پایان نامه و ضوابط مندرج در فرم را گواهی می نماییم. . نام استاد راهنما: دکتر سعید حمیدیان سمت علمی: استاد رئیس کتابخانه: نام دانشکده: ادبیات فارسی و زبانهای خارجی