نام پژوهشگر: مریم بیاتی خطیبی
بتول زینالی سعید جهانبخش اصل
چکیده : در سال های اخیر برهم کنش بین عوامل آب و هوایی در خشکی ، اقیانوس و جو مورد توجه بسیاری از دانشمندان علوم هواشناسی و اقلیم شناسی قرار گرفته است . نتایج پژوهش های زیادی نشان داده اند که تغییرات دما در سطح گستره های بزرگ آبی می تواند تاثیر معنی داری بر نوسان های بارش در سطح خشکی های زمین داشته باشد . در این مطالعه تاثیر دمای زمستانه و پاییزه ی سطح آب دریای مدیترانه بر بارشهای فصول زمستان و پاییز ایستگاه های مورد مطالعه در غرب ایران مورد بررسی قرار گرفته شده است. برای این منظور دوره های سرد ،گرم و پایه (شرایط معمولی سطح آب دریا) تعریف شده و میانگین بارش در هر دوره (به ترتیب rb , rc ,rw )محاسبه گردید و از مقادیر نسبت های rc/rw , rc/rb , rw/rb به منظور ارزیابی میزان تاثیر این شرایط بر بارش استفاده شد. با استفاده از همین روش ، تاثیر sst دریای مدیترانه در فصول تابستان و پاییز، بر بارش های فصول به ترتیب پاییز و زمستان ایستگاه های مورد مطالعه، ارزیابی شد . همچنین ارتباطsst دریای مدیترانه با بارش ایستگاه های واقع در نیمه غرب کشور در فصول زمستان و پاییز با روش های آماری ( رگرسیون و همبستگی ) مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد در دوره هایی از فصل زمستان که medsst سردتر از شرایط معمول و گرم است ، بارش زمستانه منطقه مورد مطالعه افزایش می یابد ولی دمای گرمتر از شرایط معمول و سرد آن در فصل پاییز باعث افزایش بارش پاییزه می شود . زمانی که درفصل پاییز medsst سردتر از شرایط معمول و گرم باشد ، بارش زمستانه منطقه مورد مطالعه افزایش می یابد ولی دمای گرمتر از معمول آن در فصل تابستان باعث افزایش بارش پاییزه می شود . بین نوسانات medsst در فصل پاییز و بارش پاییزه منطقه مورد مطالعه همبستگی معنی دار مثبت در اکثر ایستگاه ها قابل مشاهده است . در فصل زمستان نیز بین نوسان های medsst و بارش منطقه مورد مطالعه در چند ایستگاه همبستگی منفی معنی دار مشاهده می شود . همچنین بین نوسانات medsst در فصل پاییز و بارش زمستانه ایستگاه های مورد مطالعه همبستگی معنی دار منفی وجود دارد ولی بین نوسانات medsst در فصل تابستان و بارش پاییزه ایستگاه های مورد مطالعه همبستگی معنی داری مشاهده نشد . اما تمایل نسبتا مشخصی بین افزایش بارش پائیزه با دمای گرم مدیترانه ملاحظه می شود.
مریم شیرنژاد مبارکی مریم بیاتی خطیبی
تجربیات جهانی نشان می دهند که صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در نواحی روستایی قادرند ، تولیدات روستایی ، بهره وری ، دسترسی به شغل و مناسبات بین بخشی را افزایش داده و عدم توازن منطقه ای را کاهش دهند . با این حال ، موفقیت صنایع تبدیلی در مناطق روستایی به بهترین مکان جهت استقرار فعالیتهای صنعتی وابسته است . منطقه مورد مطالعه ، شهرستان ملکان است که یکی از شهرستانهای آذربایجان شرقی بوده و در جنوب غربی آن واقع شده است . شهرستان ملکان در ارتفاع 1300 متری از سطح دریا واقع شده و دارای آب و هوای قاره ای و مرطوب می باشد . شهرستان ملکان دارای 2 شهر و 83 روستا است و یک منطقه متکی به کشاورزی و مشاغل وابسته به آن می باشد . هدف اصلی این پژوهش که به مکان یابی عرصه های مناسب احداث صنایع تبدیلی در جهت توسعه مناطق روستایی شهرستان ملکان و بررسی و تعیین مکان های مناسب برای استقرار صنایع تبدیلی در جهت توسعه روستایی شهرستان ملکان است . روش این تحقیق اسنادی و آماری بوده و در قالب مدل تصمیم گیری چند معیاره ، از منطق بولین استفاده شده و برای رسیدن به هدف مطالعه ، نقشه های مختلف و متناسب به کار گرفته شده ، تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات با استفاده از آنها صورت گرفته است . در راستای رسیدن به اهداف تحقیق، سعی شده از پارامترها و عوامل مختلف طبیعی ، اجتماعی و اقتصادی برای مکان یابی استفاده شود . در مراحل تحقیق نقشه های مربوط به هر یک از عوامل مورد نظر در محیط gis تهیه و با اعمال منطق بولین برای تهیه نقشه نهایی تمامی نقشه ها تلفیق شدند . در نهایت درمنطقه مورد مطالعه ، مناسبترین مکان جهت استقرار صنایع تعیین گردیده است . نتایج این تحقیق نشان می دهد که عوامل طبیعی ، اجتماعی و اقتصادی در مکان یابی بهینه صنایع تبدیلی در نواحی روستایی نقش دارند و روستاهای پرجمعیت جهت مکان یابی صنایع تبدیلی در اولویت قرار دارند .
لیلا جعفری مریم بیاتی خطیبی
دگرگونی نظام و سیستم اداری و همچنین تقسیمات سیاسی کشور در نیم قرن اخیر، موجب رشد بوروکراسی، جذب قسمت اعظم سرمایه و تمرکز خدمات در شهرها شده است. از سویی توجه و تأکید به فعالیتها و برنامه های بخشی، فضای روستایی را نامرتبط و منفصل از فضای شهری و صنعتی قرار داد و عملاً سیاستهای توسعه را متوجه پدیده شهرنشینی و صنعتی شدن نمود. در چنین جریانی، تمرکز جمعیت و فعا لیت در شهرها، سازمان فضایی و مناسبات شهر و روستا را دستخوش دگرگونی کرده است، به گونه ای که باعث تضعیف سطوح پایینی سلسله مراتب شهری شده است(زبردست،1383؛3).پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای کاربردی محسوب می شودو از نظر ماهیت و روش،ماهیت توصیفی – تحلیلی دارد.گردآوری اطلاعات در این پژوهش به دو روش کتابخانه ای- اسنادی و میدانی صورت گرفته است. فرضیه این تحقیق عبارت است ازاینکه سطحی نگری در کارکردهای اساسی شهرعجب شیر از جمله محدودیت در سرمایه گذاریهای موثر و کارآمد، نقش آفرینی شهر مزبور را در ساماندهی و توسعه روستاهای حوزه پیرامونی با مشکل مواجه کرده است و این فرض در تحقیق تایید می شود.
بهرام زینلی مریم بیاتی خطیبی
هدف از پژوهش حاضر در مرتبه اول، تدوین یک چارچوب تئوریک برای ماهیت محصول مقاصد گردشگری در ایران است. در این مطالعه پارک ساحلی قروق (پارک ساحلی قروق با مساحتی بیش از 24 هکتار در شمال غرب استان گیلان قرار دارد) به عنوان مقصد گردشگری انتخاب شده است. این پارک به دلیل برخورداری از سه اس "دریا، ماسه و آفتاب" یکی از پر بازدیدکننده ترین مقاصد گردشگری شهر هشتبر در دو فصل بهار و تابستان است. در مرتبه دوم، هدف سنجش رضایت گردشگران از محصول گردشگری پارک قروق با استفاده از مدل holsat است، مدلی که به ارزیابی رضایت گردشگران از طریق تجزیه و تحلیل انتظارات و عملکرد از یک مقصد گردشگری می پردازد. به منظور سنجش رضایت گردشگران از ابعاد محصول گردشگری پارک قروق، از طریق مدل holsat ، پرسشنامه به عنوان ابزار تحقیق وارد پژوهش شده است. سنجش روایی و پایایی پرسشنامه استوار بر روش اعتبار محتوا (نظر خواهی از اساتید و کارشناسان) و آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار spss نسخه 20 بوده است. در مجموع، تعداد 384 پرسشنامه به روش نمونه گیری در دسترس بین گردشگران از 20 اسفند 1392 تا 20 فروردین 1393 در پارک قروق توزیع شده است. نتایج گویای آن است که محصول گردشگری پارک ساحلی قروق شامل محیط و جاذبه مقصد، دسترسی مقصد، تسهیلات مقصد، هزینه های مصرف کننده و تصویر از مقصد است. نتایج حاصل از اندازه گیری رضایت گردشگران در مدل holsat نیز گویای سطوح متفاوت رضایت گردشگران از ابعاد محصول گردشگری پارک ساحلی قروق است. علاوه براین، نتایج نشان می دهد که ابعاد محصول گردشگری پارک قروق محیط و جاذبه مقصد، دسترسی مقصد، تسهیلات مقصد، هزینه های مصرف کننده و تصویر از مقصد، بطور مستقیم و معنی داری بر رضایت گردشگران تأثیر گذار هستند. باید افزود، مهمترین کاربرد این مطالعه وجود چارچوبی نظری و تجربی برای سرمایه گذاران، مسئولان دولتی و بازاریابان عرصه صنعت گردشگری در ایران به منظور توسعه و یا ایجاد مقاصد گردشگری در مناطق مختلف است. هم چنین در پایان این مطالعه مسیر تحقیقات آینده برای محققان ترسیم شده است.
زهرا مهدی زاده چنزق فریبا کرمی
ژئوتوریسم بخشی از گردشگری است که در سال های اخیر در سرتاسر جهان در حال توسعه است. در این نوع گردشگری، تاکید ویژه بر ژئوسایت ها است که خود میراث زمینی را تشکیل می دهند و به عنوان مبنایی برای توسعه ی گردشگری می باشند. مکان های ژئومورفولوژیک (ژئومورفوسایت ها) نیز، در واقع میراث ژئومورفولوژیکی یک منطقه هستند که با توجه به درک و استنباط انسان دارای ارزش علمی، فرهنگی- تاریخی، زیبایی شناختی و یا اجتماعی- اقتصادی است. هدف این پژوهش ارزیابی قابلیت های ژئومورفوسایت های شهرستان تبریز می باشد. این شهرستان دارای جاذبه های طبیعی فراوانی است که دارای قابلیت ژتوتوریسمی می باشند که از آن جمله می توان به دره ی لیقوان، دره ی سعیدآباد، تالاب قوریگل، گنبدهای نمکی نزدیک تبریز، گنبدهای آتشفشانی، غارها و غیره اشاره کرد. در این راستا، برای دستیابی به هدف پژوهش از روش های پری یرا و کامنسکو استفاده شده است. با توجه به اینکه دو روش پری یرا و کامنسکو می توانند ارزیابی جامعی از ژئومورفوسایت های منطقه انجام دهند برای مطالعه انتخاب شدند. روش پری یرا و کامنسکو، ژئومورفوسایت ها را براساس ارزش علمی، ژئومورفولوژیکی، زیبایی شناسی، مدیریتی و فرهنگی مورد ارزیابی قرار می دهند. در روش کامنسکو علاوه بر معیارهای ذکر شده، همچنین ارزش اقتصادی ژئومورفوسایت نیز مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این ارزیابی، بازدیدهای میدانی متعدد از ژئومورفوسایت ها بعمل آمد. همچنین به منظور آگاهی از نظرات کارشناسان سازمان های مربوطه، از پرسشنامه استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، مکان های ژئومورفولوژیک این منطقه از قابلیت های خوبی در جذب گردشگر برخوردارند، بطوری که، تالاب قوری گل در هر دو روش کامنسکو و پری یرا به ترتیب با امتیاز 0/60 و 15/91بیشترین پتانسیل گردشگری را داراست. همچنین حوضه ی گماناب چای با کسب کمترین امتیاز در روش کومانسکو (0/34) و گنبد نمکی خواجه نیز با کسب پایین ترین امتیاز (11/96) در روش پری یرا کمترین جذابیت از لحاظ گردشگری را دارا هستند. نتایج به دست آمده از ارزیابی نشان داد، با وجود تفاوت های جزئی در نتایج به دست آمده از رتبه بندی ژئومورفوسایت ها با استفاده از دو روش پری یرا و کامنسکو، این دو روش همدیگر را تایید می کنند.
نعیمه حنفی نیری مریم بیاتی خطیبی
نظام گردشگری دارای عناصر کالبدی بسیاری است. یکی از این عناصر مهم وتاثیرگذار اقلیم است که در بعد کارکردی خود گاه تبدیل به منبع و گاه تبدیل به انگیزاننده گردشگران برای انتخاب یک مقصد می گردد. لذا بررسی شاخص اقلیم گردشگری برای برنامه ریزان، تبدیل به یکی از عناصر مهم در برنامه ریزی گردشگری شده است. برای بررسی اقلیم گردشگری با توجه به نیازهای محلی ومنطقه ای شاخص های متعددی پیشنهاد شده است. در پژوهش حاضر با استفاده از شاخصcit، با شیوه ای نوین، تجربی و قابل تعمیم، تعیین اقلیم گردشگری شهرستان اردبیل به عنوان منطقه ای کوهستانی صورت پذیرفته است تا میزان کاربرد این شاخص در منطقه کوهستانی بررسی گردد که با توجه به مطالعات انجام شده پیشین، استفاده از این روش در تعیین اقلیم گردشگری یک محدوده کوهستانی، نوآورانه است. مولفه های به کار رفته در این شاخص، شامل متغیر های حرارتی، زیباشناختی و فیزیکی است. داده های مورد نیاز جهت محاسبه شاخص شامل پرسشنامه های تکمیل شده توسط گردشگران در شهرستان اردبیل و داده های ایستگاه هواشناسی اردبیل می باشد. به منظور نیل به هدف پژوهش با استفاده از روش میدانی، تعداد 411 پرسشنامه طی 6 ماه اول سال و هر ماه به صورت جداگانه در اختیار گردشگران قرار گرفت. بر اساس بررسی الویت های تعیین شده نسبت به هر یک از متغیرهای شاخص توسط گردشگران در منطقه کوهستانی، ماتریس گونه شناسی شاخص برای منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. همچنین از داده های ایستگاه هواشناسی اردبیل طی 34 سال (1976 تا 2010) جهت تحلیل شرایط آب و هوایی حاکم و تعیین اقلیم گردشگری شهرستان اردبیل استفاده شده است. ماتریس گونه شناسی نشان می دهد که شرایط tsn نسبتا خنک و خنک با شرایط آسمان همراه با ابر پراکنده برای گردشگران شهرستان اردبیل دارای الویت و موجب رضایت است. از طرفی بارش برف تاثیر بسیاری در کاهش میزان رضایت گردشگر داشته و عدم مطلوبیت اقلیمی را به دنبال دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان اردبیل طی ماه های ژوئن، جولای، آگوست و سپتامبر دارای مناسب ترین شرایط اقلیمی برای حضور گردشگران و انجام فعالیت های گردشگری است. همچنین بررسی شاخص cit در محدوده مورد مطالعه مشخص می کند که این شا خص به دلیل ارزیابی هر یک از متغیر ها درشرایط مختلف آسایش گرمایی و اعمال نظر گردشگران در تعیین حد مطلوب پارامترها ، برای ارزیابی شرایط مطلوب گردشگری در منطقه کوهستانی مناسب بوده و از کارایی بالایی بر خوردار است.
ایوب سرداری ابوالفضل قنبری
هدف از تحقیق حاضر آمایش مناطق مرزی با تأکید بر راهبردها و اولویت های برنامه ریزی در مناطق مرزی بانه و مریوان است. در این تحقیق روش پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی انجام شده است. همچنین تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی به شمار می آید و شیوه جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی در قالب پرسشنامه و توسط ?? نفر از متخصصان امر انجام گرفته است، مدل های استفاده شده در تحقیق حاضر مدل هیبریدی، swot، qspm، swot-anp وswot- ahp است، در نتیجه ی آن سنجش قابلیت ها و محدودیت های آمایش مناطق مرزی به لحاظ توسعه انجام گرفته شده است، برای حصول بدین مقصود با بهره گیری از تکنیک swot اقدام به شناسایی نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی) و فرصت ها و تهدیدها (عوامل خارجی) شده است و سپس با استفاده از مدل anp و ahpبه وزن دهی مجموعه عوامل داخلی و خارجی جهت اتخاذ بهترین استراتژی (so,wo,st,wt) پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مدل swot-qspm، wt به عنوان راهبرد اصلی، در مدل swot-ahp راهبرد so با امتیاز???/? به عنوان راهبرداصلی و در مدل swot-anp راهبرد st با امتیاز ????/? به عنوان راهبرد اصلی انتخاب شد.
سید احمد حیدری نیا مریم بیاتی خطیبی
آمایش مناطق و شهرهای مرزی در ایران، به دلیل وجود مرزهای طولانی و قرارگیری بیش از نیمی از استان های کشور در مرزهای بین المللی با کشورهای همجوار، از جایگاه ویژه ای در نظام برنامه ریزی کشور برخوردار است. از آنجا که امروزه، مناطق مرزی و شهرهای واقع در آن، برای بسیاری از کشورها فرصت تلقی می شود و توسعه این مناطق می تواند در همکاری های بین مرزی موثر باشد، توجه و رسیدگی بیشتر به این مناطق و بررسی نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها، برای نیل به توانمندی ها، ضرورتی اساسی برای تدوین طرح ها و برنامه های این مناطق است. از این رو هدف پژوهش حاضر، تعیین رویکردها و برنامه های توسعه صحیح در آمایش مناطق و شهرهای مرزی شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی است که یکی از مناطق مرزی و استراتژیک کشور به حساب می آید. این تحقیق در ابتدا با روش کتابخانه ای و پیمایشی(طراحی پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی تحقیق) و سپس با تکیه بر تکنیک ها و روش های تصمیم گیری چند معیاره، مدل سلسله مراتبی(ahp) و مدل هیبریدی(swot-anp)، ضمن شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها در منطقه مورد مطالعه و رتبه بندی زیرشاخص های برنامه های توسعه آمایش مناطق مرزی شهرستان خوی، برنامه های آمایشی را ارزیابی و اولویت بندی کرده است و با توجه به اینکه بحث توسعه ی مناطق مرزی در حوزه مباحث آمایش سرزمین قرار دارد، در این پژوهش اولویت بندی راهبردهای توسعه در چارچوب مفهوم آمایش بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مدل هیبریدیanp-sowt راهبرد so(توسعه صادرات و واردات و توجه بیشتر به مردم منطقه با افزایش اشتغال و کاهش فقر) راهبرد برتر و wo(افزایش سرمایه گذاری با ایجاد اشتغال سالم و کاهش قاچاق) به عنوان استراتژی آلترناتیو انتخاب گردیده اند. استراتژی های st(توسعه در روابط اقتصادی در مناطق مرزنشین و توجه به ارتباطات فرهنگی و اقتصادی دو سوی مرز) و wt(استفاده از مدیریت کارآمد در برنامه ریزی مناطق مرزی جهت بهبود سطح زندگی مناطق مرزنشین) به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند. در مدل ahp نیز مناسب بودن منطقه جهت توسعه بازرگانی، ایجاد منطقه آزاد تجاری، توسعه زیرساخت ها با دید محلی به جای توجه به ابعاد منطقه ای و بین المللی آن بالاترین امتیاز و رسوبزا بودن رودخانه ها و آسیب پذیری روستاهای منطقه، وجود منابع غنی آب های سطحی و فقر، بی سوادی و محرومیت شدید کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. از نتایج تحقیق استنتاج می شود که مسئولان می بایستی به توسعه رابطه با کشور همسایه یعنی ترکیه به عنوان یکی از کشورهای پیشرفته منطقه و افزایش بازرگانی و واردات و صادرات با این کشور از طریق مرزهای شهرستان خوی نگاه ویژه ای داشته باشند و این راهبرد را به منظور کاهش فقر و افزایش اشتغال در اولویت قرار دهند.
علی طالب زاده شوشتری فریبا کرمی
کلان شهر مشهد به عنوان مرکز استان خراسان رضوی، با دارا بودن بیمارستان ها و مراکز درمانی مجهز و پیشرفته جهت ارائه ی خدمات درمانی مناسب، و با عنایت به این امر که گردشگران مسلمان به یمن وجود سراسر برکت بارگاه هشتمین امام شیعیان، حضرت امام رضا(ع)، درمان و شفای خود را در این محیط معنوی جست و جو می کنند، سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب کرده و به عنوان مهم ترین قطب گردشگری پزشکی در شرق کشور و یکی از مهم ترین قطب های گردشگری پزشکی در کشور خود را مطرح نموده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد با تأکید بر گردشگران داخلی می باشد. تفکیک معیار ها و عوامل توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد و مقایسه ی دیدگاه های کارشناسان و گردشگران پزشکی داخلی در ارتباط با اولویت بندی این عوامل از اهداف فرعی این پژوهش می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. در این پژوهش، پرسشنامه ای مشتمل بر 2 بخش با روش نمونه گیری در دسترس تنظیم گردیده است که در آن، جهت اولویت بندی عوامل موثر در توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد از نقطه نظر گردشگران پزشکی، از آزمون فریدمن و برای اولویت بندی عوامل مذکور از دید کارشناسان امر، از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp)، بهره گرفته شده است. بر اساس یافته ها، در اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه گردشگری پزشکی شهر مشهد از نقطه نظر گردشگران پزشکی و کارشناسان، تفاوت چشمگیری وجود ندارد. در مورد زیرعوامل نیز غیر از زیرعوامل بخش تسهیلات و تجهیزات درمانی (که اولویت ها در بین گروه ها کاملاً متفاوت هستند) و دو بخش "تسهیلات مسافرتی و گردشگری" و "به صرفگی هزینه ها" (که اولویت های دو گروه کمی با هم تفاوت دارند) در مابقی بخش ها اولویت بندی زیرعوامل از دیدگاه هر دو گروه تقریباً مشابه به هم هستند. نتایج این پژوهش نشان داد " تسهیلات و تجهیزات درمانی پیشرفته" و "تخصص و مهارت پزشکان و کارکنان درمانی" به ترتیب مهم ترین عوامل موثر در انتخاب مقصد پزشکی از دیدگاه گردشگران پزشکی و کارشناسان می-باشد. عامل " به صرفه بودن هزینه ها " نیز از دید هر دو گروه از اهمیت کم تری برخوردار است. واژه های کلیدی: گردشگری پزشکی، گردشگران داخلی، شهر مشهد، آزمون فریدمن، تکنیک ahp
علی راستی معصومه رجبی
چکیده ندارد.