نام پژوهشگر: احمد احمد پور
زینب نادی اسفندیار مملکیان
هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی نقش ساختار هیئت مدیره بر سرمایه فکری شرکتهای داروسازی می باشد. بر این اساس، پس از مروری جامع بر ادبیات موضوعی مربوط به سرمایه فکری و ساختار هیئت مدیره، اطلاعات لازم از جامعه آماری (شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران) با استفاده از صورت های مالی شرکت ها جمع آوری شده است. سپس با اطلاعات بدست آمده به استخراج مدل رگرسیونی تبیین کننده اثرات متغیرهای سه گانه مستقل ساختار هیئت مدیره (درصد اعضا غیرموظف به کل اعضا هیئت مدیره، درصد مالکیت هیئت مدیره و تعداد اعضا هیئت مدیره) بر سرمایه فکری شرکتهای جامعه آماری پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که متغیرهای مستقل درصد اعضا غیرموظف به کل اعضا هیئت مدیره، درصد مالکیت هیئت مدیره و تعداد اعضا هیئت مدیره هر کدام به ترتیب 024/0 ، 0191/0 و 463/0 با توجه به مدل رگرسیونی مورد استفاده بر سرمایه فکری شرکتها اثرات مثبت داشته اند.
محمدرضا شجاعی احمد احمد پور
این مقاله به طور تجربی وتحقیقی تاثیر حاکمیت شرکتی وکیفیت حسابرسی بر هزینه اعتبارگیری شرکتهای بورس اوراق بهادارتهران اشاره دارد. در ایران سیستم تامین مالی بیشتر به سمت دریافت اعتبار از بانکها متمایل است، با این حال بانکها وسایر موسسات مالی سهم کمی در ساختار حاکمیت شرکتی شرکتها دارند. بنابراین آنها ممکن است به شیوه های کنترلی وکیفی اعمال شده درداخل شرکت ونیز کیفیت گزارشگری مالی توجه کنند. ازاین رو انتظار می رودیک رابطه معکوس بین هزینه تامین بدهی وکیفیت حاکمیت شرکتی که از طریق نظارت کارای هیات مدیره و سهامداران نهادی عمده حاصل می شود، وکیفیت حسابرسی شرکتها وجود داشته باشد. یافته های تجربی ما با استفاده از اطلاعات 119شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1382 تا 1387 وتحلیل رگرسیونی داده های ترکیبی با استفاده از نرم افزار 3eviews ، نشان می دهد که وجود سهامداران نهادی عمده در ترکیب سهامداران و نظارت کارای آنها تاثیر کاهشی معنی دار بر هزینه بدهی شرکتهای عضو نمونه دارد در حالیکه کیفیت حسابرسی اینگونه تاثیررا ندارد.
سید علی آقامیری احمد احمد پور
چکیده : معایب و هزینه های مرتبط با کیفیت پائین سود موضوع مورد علاقه و بحث میان دانشگاهیان، بازارسازها و استاندارد گذاران بوده است . به هر حال مشاهدات تجربی نشان می دهد که کیفیت سود پائین ارتباطات ویژه ای با سایر معیارهای حسابداری دارد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط کیفیت سود وعدم تقارن اطلاعاتی در بورس اوراق بهادار تهران می باشد . در راستای این هدف ، تعداد 73 شرکت از جامعه شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب گردید و اطلاعات موردنیاز برای دوره 7 ساله تحقیق (80-86) که در دسترس بود جمع آوری گردید . در این مدت تعداد 315 مورد اعلان سود برآوردی سالیانه مشخص و بازه زمانی 20 روز قبل و بعد از لحاظ اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش مورد بررسی قرار گرفت. برای بدست آوردن متغیرهای مورد استفاده در معیاردوم کیفیت سود (مقیاس دیچو و دچیو تعدیل شده) از تکنیک رگرسیون چند متغیره با استفاده از مدل اثرات ثابت(fe) داده های تابلویی بهره گرفته شد، سپس نمونه آماری با توجه به معیارهای کیفیت سود به سه دسته شرکتهای با کیفیت بالا ، پایین و میانه از جهت معیارهای مورد استفاده طبقه بندی و ارتباط بین شرکتهای با کیفیت بالا و پایین از لحاظ عدم تقارن اطلاعاتی پیرامون بازه بعد وقبل از اعلان سالیانه سود ، مورد مطالعه قرار گرفت. آزمون معنی دار بودن فرضیه ها با توجه به تکنیکهای آماری ، f ، t وu به انجام رسید . در پایان نتایج تحقیق حاکی از این است که کیفیت پائین سود در هر دو معیار ، عدم تقارن اطلاعاتی را پیرامون بازه 20 روزه قبل از اعلان سود پیشنهادی سالیانه سهام افزایش می دهد.
میثم طالب تبار آهنگر اسفندیار ملکیان کله بستی
تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین ویژگی های هیات مدیره و حق الزحمه حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. میزان وماهیت حق-الزحمه حسابرسی خارجی تقاضا شده بوسیله سازمان ها به عوامل کلیدی، اندازه شرکت، پیچیدگی عملیات و ریسک حسابرسی مربوط است. تحقیقات نشان دادند که ساختار حاکمیت شرکتی ضعیف با کیفیت گزارش گری مالی پایین و مشکل کنترل داخلی در ارتباط است. حاکمیت شرکتی ضعیف احتمالاً میزان ارزیابی ریسک ذاتی و ریسک کنترل افزایش می دهد. افزایش این ریسک ها روی ساعت حسابرسی اثر می گذارد، که باعث افزایش حق الزحمه حسابرسی خارجی می شود. این تحقیق به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که آیا ویژگی های هیات مدیره در ایران با حق الزحمه حسابرسی مستقل ارتباطی دارد یا خیر. این تحقیق از نوع مطالعه توصیفی – همبستگی مبتنی بر تحلیل داده های ترکیبی است. 78 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 88 – 84 به عنوان نمونه انتخاب گردید. یافته های تحقیق در خصوص ارتباط بین ویژگی های هیات مدیره و حق الزحمه حسابرسی بیانگر وجود رابطه منفی بین حق الزحمه حسابرسی و درصد اعضای غیرموظف هیات مدیره و رابطه مثبت بین دوگانه بودن مدیرعامل با حق الزحمه حسابرسی در شرکت بورس اوراق بهادار تهران بوده است. همچنین، نتیجه گرفتیم که رابطه بین مدیرعاملی که رئیس هیات مدیره است و حق الزحمه حسابرسی هنگامی که مالکیت پراکنده است، قوی تر می باشد.
مهرداد ابراهیمی احمد احمد پور
طبق تئوری نمایندگی مدیران درصدد آنند تا منافع خود را حداکثر کنند، سازوکار های حاکمیت شرکتی مناسب می تواند مانع این رفتار فرصت طلبانه شوند، از طرفی محافظه کاری بعنوان مکانیزمی که هزینه های نمایندگی را کاهش می دهد، معرفی می گردد. در این تحقیق متغیر های اثر گذار بر محافظه کاری، بخصوص رابطه ی آن با سازو کار های حاکمیت شرکتی از دیدگاه جانشینی ( مکمل) بررسی شده است. برای سنجش محافظه کاری از سه معیار: باسو(1997)، مدل سال – شرکت خان و واتز(2007) و (2009)، استفاده شده است. متغیرهای مستقل استفاده شده به ترتیب، متغیر های حاکمیت شرکتی: درصد مالکیت مدیران، درصد مالکیت نهادی، درصد مدیران غیر موظف، نقش دوگانه مدیر عامل، و سایر متغیر های اثر گذار بر محافظه کاری: سن شرکت (فاصله از اولین عرضه عمومی)، چرخه سرمایه گذاری، نوسانات بازده سهام، کیفیت (اندازه) حسابرس مستقل. نتایج تحقیق روی 72 شرکت به صورت داده های ترکیبی طی سال های 84 الی 88، حاکی از این دارد که محافظه کاری با متغیر های درصد مالکیت مدیران، نوسانات بازده سهام، رابطه مثبت و با درصد مالکیت نهادی،سن شرکت، اندازه حسابرس مستقل رابطه منفی دارد و در خصوص متغیرهای چرخه سرمایه گذاری، درصد مدیران غیر موظف و نقش دوگانه مدیر عامل رابطه معناداری مشاهده نشد. واژه های کلیدی: محافظه کاری، سازوکارهای حاکمیت شرکتی، هزینه نمایندگی ، دیدگاه جانشینی، دیدگاه مکمل.
هادی منتظری احمد احمد پور
بررسی پژوهش های صورت گرفته در زمینه مدیریت سود بیانگر تلاش محققین در فهم این مطلب است که چرا و چگونه مدیران اقدام به مدیریت سود می کنند و پیامدهای این رفتار چیست. از یک دید کلی می توان انگیزه مدیران از مدیریت سود را در دو گروه تقسیم بندی نمود، مدیریت سود کارا و مدیریت سود فرصت طلبانه و این موضوعی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. علاوه بر این تاثیر اندازه شرکت، ساختار مالکیت و حاکمیت شرکتی بر انتخاب نوع مدیریت سود نیز بررسی شده است. سهامداران نهادی و مالکان خانوادگی به عنوان متغیرهای ساختار مالکیت و کیفیت حسابرس مستقل و اعضای غیر موظف هیات مدیره به عنوان فاکتورهای حاکمیت شرکتی در این پژوهش بکار گرفته شده اند. نمونه شامل 121 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 82 تا 86 می باشد. فرضیات با استفاده از دو رگرسیون پانلی مورد آزمون قرار گرفته اند. نتایج حکایت از بکارگیری مدیریت سود فرصت طلبانه دارد. علاوه بر این مشخص گردید بین اندازه شرکت و اعضای مستقل هیات مدیره با گرایش مدیران در انتخاب نوع مدیریت سود رابطه معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر این دو متغیر عواملی هستند که مدیران را وادار به استفاده از مدیریت سود کارا نموده و یا مانعی برای استفاده از مدیریت سود فرصت طلبانه می باشند. همچنین بررسی ها نشان می دهند رابطه معناداری بین مالکیت عمده خانوادگی، وجود سهامداران نهادی و کیفیت حسابرس مستقل با گرایش مدیران در انتخاب نوع مدیریت سود وجود ندارد.
سعید جوان بالنگا احمد احمد پور
از زمانی که صاحب کار، عاملی را از جانب خود منصوب نمود و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض کرد، رابطه نمایندگی بوجود آمد. در رابطه نمایندگی، فرض می شود هر یک از طرفین سعی دارند منافع خود را حداکثر نمایند. در ارتباط با نحوه برخورد با تضاد نمایندگی رویکردهای متفاوتی وجود دارد. اما راه حل بهینه این است که پاداش مدیران با عملکرد آن ها مرتبط گردد. تحقیق حاضر برای فراهم آوردن شواهدی در رابطه با تاثیر تمرکز مالکیت و کنترل مالکیت اضافی بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد شرکت در انواع مالکیت ها در بورس اوراق بهادار تهران، صورت گرفته است. این تحقیق از نوع توصیفی بوده و از روش های آماری و رگرسیون چند متغیره برای بررسی داده های تابلویی استفاده شده است. نتایج بدست آمده در این تحقیق را می توان به صورت زیر جمع بندی نمود: تمرکز مالکیت تاثیر مثبت و معنی داری بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد شرکت ها دارد. یعنی هر چه تمرکزمالکیت بالاتر باشد، به عملکرد شرکت برای پرداخت پاداش به هیأت مدیره توجه بیشتری می شود. همچنین تمرکز مالکیت در شرکت های دولتی تاثیر منفی و معنی داری با ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد حسابداری دارد. در حالی که در شرکت های غیر دولتی تمرکز مالکیت تاثیر مثبت و معنی داری بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد بازار دارد. علاوه براین، تمرکز مالکیت در شرکت های نهادی تاثیر منفی و معنی داری با ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد حسابداری دارد. در حالی که در مالکیت شرکتی تمرکز مالکیت تاثیر مثبت و معنی داری بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و بازده سهام دارد، اما در مالکیت مدیریتی هیچ گونه ارتباطی دیده نشد. کنترل مالکیت اضافی بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد شرکت، به جز بازده سهام تاثیر معنی داری ندارد. اما در شرکت های دولتی تاثیر منفی و معنی داری با ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و عملکرد حسابداری و در شرکت های غیر دولتی تاثیر منفی و معنی داری بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و بازده سهام دارد. همچنین کنترل مالکیت اضافی در شرکت های نهادی تاثیر منفی و معنی داری با ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و بازده سهام و در مالکیت شرکتی تاثیر منفی و معنی داری بر ارتباط میان پاداش هیأت مدیره و بازده سهام دارد، اما در مالکیت مدیریتی هیچ گونه ارتباطی دیده نشد.
محمد پاشایی احمد احمد پور
در این پژوهش معیارهای جدید ارزیابی عملکرد( ارزش افزوده بازار، ارز ش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده-اقتصادی تعدیل شده) با معیارهای سنتی( نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان و جریان نقدی عملیاتی) مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا 83 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برای سالهای 1383 تا 1387 انتخاب و فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در سطح کل جامعه معیارهای جدید ارزیابی عملکرد(reva) نسبت به معیارهای سنتی(roe وroa ) همبستگی بیشتری با بازده تعدیل شده بازار دارند. نتایج در سطح صنایع نشان داد که به استثنای صنعت خودرو و ساخت قطعات و صنعت ماشین آلات، در صنعت سیمان،آهک و کچ؛ محصولات شیمیایی؛ محصولات غذایی و آشامیدنی و مواد و محصولات دارویی، معیارهای جدید نسبت به معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد ارتباط و همبستگی بیشتری با بازده تعدیل شده بازار دارند.
عبادالدین قیطولی احمد احمد پور
موضوع تغییرات ناگهانی قیمت سهام، طی سال های اخیر و به ویژه بعد از بحران مالی سال های اخیر ، توجه بسیاری از دانشگاهیان و سازمان های نظارتی و افراد خبره را به خود جلب کرده است. این تغییرات، به دو صورت سقوط و جهش قیمت سهام رخ میدهد. همچنین فراهم آوردن اطلاعات مفید برای تصمیم گیری استفاده کنندگان خارجی از صورت های مالی، یکی از اهداف مهم گزارشگری مالی شرکتها است. اطلاعات به منظورمفید بودن برای تصمیم گیری باید قابل فهم، مربوط، قابل اعتماد و قابل مقایسه باشندکه این همان شفافیت گزارشگری مالی می باشد.مدیریت سود دارای دونقش متضاد که یکی فرصت طلبانه و دیگری نقش اطلاعاتی می باشد که نقش فرصت طلبانه روی خطر سقوط قیمت سهام تاثیر می گذارد ولی نقش دیکر آن تاثیر آنچنانی روی سقوط قیمت سهام ندارد. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین مدیریت سود وخطر سقوط قیمت سهام می پردازد برای این منظور از تعداد 128 شرکت پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1388 الی 1392 از طریق تجزیه و تحلیل داده ها استفاده نموده است که نتایج حاکی از این است مدیریت سود دربورس ایران نقش اطلاعاتی ( دولتی ) را دارد به همین دلیل بر اساس مستندات موجود نتوانست تاثیر خود را بر روی تغییرات سقوط سهام بنماید. از دیگر نتایج این پژوهش تاثیر رابطه معنا دار مستقیم بین عدم شفافیت گزارش های مالی با خطر سقوط قیمت سهام را نشان می دهد.