نام پژوهشگر: امیر آینه بند
سارا فولادی وندا امیر آینه بند
اگر چه به نظر میرسد که نظر مالتوس درباره روند رشد هندسی جمعیت جهان در برابر رشد حسابی تولیدات غذایی از نظر منطقی کاملاً درست نباشد، با این حال روزی را که بشر به ناچار با بحران غذا روبرو خواهد شد، به تصویر می کشد. در حال حاضر کشاورزی به عنوان ابزاری که قادر است از سایر علوم در جهت تولید غذا استفاده کند، مورد توجه خاص کشورهایی است که استقلال و تمامیت اراضی و قدرت رقابت بین المللی در زمینه های سیاسی و اقتصادی را جزء اهداف بلند مدت توسعه قرار داده اند. سالانه مقادیر مهمی از منابع ارزی و نیروی انسانی کشور صرف واردات محصولات غذایی می شود که در این میان روغن های خوراکی با توجه به بازار بسیار وسیع مصرف و اهمیت فوق العاده غذایی از اولویت خاصی در سطح ملی برخوردارند. بیش از 90% مصرف داخلی روغن های خوراکی کشور از طریق واردات تأمین می گردد. به این لحاظ، لزوم برنامه ریزی بلندمدت و منسجم، با هدف نیل به خودکفایی در تولید روغن خوراکی غیر قابل انکار خواهد بود(4). رشد جمعیت، بهبود سطح تغذیه، جایگزین شدن مصرف روغنهای نباتی به جای روغنهای حیوانی، همراه با توسعه دامداریها و مرغداریهای صنعتی، افزایش مصرف کنجاله دانه های روغنی در تغذیه دام و طیور، نیاز به دانه های روغنی و تکاپو برای دستیابی به منابع تازه، تولید این محصولات را در جهان به شدت افزایش داده است. ارزش غذایی فراوان دانه های روغنی به عنوان سرشارترین منابع تولید روغن و پروتئین گیاهی در طبیعت توجه بیشتر کشورهای پیشرفته صنعتی را به تولید این محصولات معطوف داشته است. یکی از دانه های ارزشمند وغنی که در این سالها رویکرد بسیاری را به خود جلب کرده و در طرح کاهش واردات روغن نباتی نیز سهم فراوانی برای آن در نظر گرفته شده است، کلزا می باشد(65). در واقع کلزا به علت دارا بودن صفات مثبت زراعی نظیر مقاومت به سرما ، مقاومت به کم آبی، تحمل شوری، ارزش تناوبی بالا، بی تفاوتی نسبت به بافت خاک، کنترل علفهای هرز، دارابودن ژنوتیپ های بهاره و پاییزه، استفاده بهینه از رطوبت و بارندگی، سهولت عملیات کاشت، داشت و برداشت، هزینه کمتر تولید و سرانجام عملکرد بیشتر در واحد سطح نسبت به سایر دانه های روغنی برتری دارد(9). همچنین بر اساس اصول اولیه اقتصاد، کاهش هر چه بیشتر در هزینه ها و افزایش هر چه بیشتر در تعداد کالاهای تولید شده به ازای هر واحد نهاده ی مصرفی می تواند موجب افزایش درآمد نهایی تولید کنندگان شود، که یکی از راههای انجام آن در کشاورزی استفاده از راهکارهای مدیریتی مکانیزاسیون کشاورزی، بویژه ماشین ها و تکنولوژی، در روند تولید در سطح خرد وکلان می باشد (29). به علاوه گیاه کلزا در کلیه مراحل رشد و نمو از شرایط محیطی تأثیر فراوان می پذیرد و از آنجا که بسیاری از عوامل تولید زراعی نیز بر شرایط محیطی تأثیر می گذارند، لذا تجزیه و تحلیل عوامل عمد? موثر بر تولید کلزا همچون تراکم گیاه، پیش شرط تدوین برنامه کشت این گیاه است. همچنین در صورتیکه نیاز غذایی کلزا در طول کشت تأمین گردد، کشت آن از لحاظ اقتصادی سود فراوانی عاید کشاورزان و صاحبان صنایع غذایی و بخش صنعت خواهد نمود. عدم شناخت نیاز غذایی کلزا و زمان مناسب مصرف عناصر غذایی، منجر به استفاده نادرست ازکودهای شیمیایی می گردد که اثرات نامطلوبی همچون آلودگی شیمیایی منابع محیط زیست، بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های زراعی، آلودگی آب های زیرزمینی، سخت شدن خاک های زراعی و بالأخره کاهش بهره وری را در پی خواهد داشت(9). لذا اهداف این آزمایش شامل : 1- تعیین مناسب ترین روش خاک ورزی و اثر آن بر عملکرد گیاه کلزا. 2- انتخاب تراکم مناسب گیاه کلزا با توجه به روشهای خاک ورزی. 3- بررسی تأثیر کودهای ریزمغذی به خصوصیات رشد و نمو و عملکرد گیاه کلزا. 4- مقایسه روشهای خاک ورزی حفاظتی با خاک ورزی رایج منطقه و تأثیر آن بر عملکرد کلزا. 5- بررسی عملکرد کمی و کیفی گیاه کلزا در هر تراکم ، تیمار کودهای ریزمغذی و روش خاک ورزی.
مریم ثابت کوهنجانی امیر آینه بند
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن بر کارآیی مصرف نیتروژن، عملکرد و اجزای عملکرد چهار رقم گندم قدیمی و رایج گرمسیری، آزمایشی طی سال زراعی 88-1387 در مزرعه ی تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش بصورت کرت های خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سطوح مختلف کود نیتروژن (اوره) در چهار سطح (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و فاکتور فرعی نیز شامل چهار رقم گندم گرمسیری قدیمی (چناب و زاگرس) و رایج (چمران و دز) بود. صفات مورد اندازه گیری عبارت بودند از عملکرد دانه، اجزای عملکرد، درصد پروتئین و برخی شاخص های کارآیی نیتروژن. نتایج این آزمایش نشان داد که بین سطوح مختلف کاربرد کود نیتروژن، کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشترین تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه و عملکرد دانه را تولید کرد. در حالیکه بالاترین مقدار درصد و عملکرد پروتئین دانه در شرایط کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد. همچنین بیشترین مقادیر شاخص های کارآیی مصرف، جذب، بهره وری و شاخص برداشت نیتروژن در شرایط عدم کاربرد کود بدست آمد. اگرچه بالاترین عملکرد دانه در رقم دز و در شرایط کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد ولی در مجموع بین ارقام مورد مطالعه عملکرد دانه تفاوت معنی داری نداشت. همچنین رقم دز بالاترین کارآیی مصرف نیتروژن، کارآیی بهره وری نیتروژن و شاخص برداشت نیتروژن و کمترین کارآیی جذب نیتروژن را دارا بود. نتایج حاصل از روابط خطی بین شاخص کارآیی مصرف نیتروژن و سال معرفی ارقام گندم نشان داد که رابطه ی معنی داری در بهبود این شاخص با سال معرفی ارقام گندم مورد مطالعه وجود داشت. بطوریکه رقم دز در این آزمایش بالاترین کارآیی مصرف نیتروژن را دارا بود. همچنین مشخص شد که دو جزء تشکیل دهنده ی کارآیی مصرف نیتروژن (کارآیی بهره وری و جذب نیتروژن) به یک میزان در نتیجه ی نهایی این شاخص تأثیر گذار نیستند وکارآیی بهره وری نیتروژن نقش بیشتری در مقایسه با کارآیی جذب نیتروژن در بهبود ژنتیکی کارآیی مصرف نیتروژن ارقام گندم مورد مطالعه دارد. بنابراین از دیدگاه کشاورزی پایدار توصیه می شود که علاوه بر صفت عملکرد دانه، شاخص های کارآیی استفاده از نهاده های زراعی مهم مانند نیتروژن نیز مورد توجه قرار گیرند.
مریم ولی پور نوروزی امیر آینه بند
به منظور بررسی اثر نسبت های مختلف n-p-k و زمان های مختلف کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم، آزمایشی طی سال زراعی 88-1387 در مزرعه ی تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش بصورت کرت های یک بار خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی شامل زمان های مختلف کاشت در سه زمان (5 آبان، 25 آبان و 15 آذر) و فاکتور فرعی نیز شامل نسبت های مختلف n-p-k در چهار سطح 1- شاهد (0-0-0)، 2- بهینه (80-90-110)، 3- 40% کمتر از بهینه ( 40-50-70) و 4- 40% بیشتر از بهینه ( 120-130-150) بود. صفات مورد اندازه گیری عبارت بودند از عملکرد دانه، اجزای عملکرد، درصد پروتئین، خصوصیات کیفی دانه و کاه و خصوصیات علف های هرز. نتایج نشان داد که تأخیر در کاشت (15 آذر) سبب کاهش ارتفاع بوته، تعداد پنجه بارور، وزن هزار دانه، عملکرد کاه و درصد پروتئین دانه ی گندم شد. همچنین بیشترین مقدار عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و درصد پروتئین در تیمار کودی 40% بیشتر از بهینه بدست آمد. علیرغم عدم تفاوت معنی دار بین سه تیمار کودی مورد آزمایش، بیشترین تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن تک سنبله و طول سنبله از تیمار کودی بهینه بدست آمد. بعلاوه تأخیر در کاشت سبب کاهش درصد نیتروژن دانه و افزایش مقدار فسفر و پتاسیم دانه شد. همچنین با تأخیر در کاشت خصوصیات کیفی کاه گندم نیز کاهش یافت. نتایج حاصل از بررسی علف های هرز نشان داد که تأخیر در کاشت سبب افزایش تراکم و وزن خشک علف های هرز پهن برگ خواهد شد. با افزایش نسبت های n-p-k نیز تراکم و وزن خشک علف های هرز بطور معنی داری کاهش یافت. در تاریخ های کاشت زودهنگام، فراوانی علف های هرز باریک برگ بیشتر از پهن برگ بود و از نظر گونه ی غالب علف هرز نیز با افزایش سطوح کودی، فراوانی علف های هرز باریک برگ افزایش یافت. بنابراین اگر چه تاریخ های مختلف کاشت اثر معنی داری بر عملکرد دانه نداشت، اما بدلیل افزایش تراکم و وزن خشک علف های هرز پهن برگ و باریک برگ در تاریخ های کاشت 5 آبان و 15 آذر این زمان های کاشت توصیه نمی شوند. همچنین کاربرد کود در سطح بهینه علاوه بر تولید عملکرد دانه ی مطلوب در کنترل علف های هرز نیز موثر بود. لذا جهت دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار در این آزمایش تاریخ کاشت 25 آبان و سطح کودی بهینه (80-90-110) توصیه می شود.
خاور افشاری نفر امیر آینه بند
به منظور بررسی اثر طول دوره رقابت علف های هرز و تراکم گیاه زراعی بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا آزمایشی در سال زراعی 88-1387 در مزرعه ی تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل طول دوره رقابت علف های هرز با گیاه زراعی در 6 سطح (وجین در مرحله دو برگی، چهار برگی، هشت برگی و دوازده برگی کلزا و وجین کامل و بدون وجین علف های هرز) و سطوح تراکم بوته کلزا در سه سطح (60، 80 و 100 بوته در متر مربع) بودند. صفات مورد اندازه گیری عبارت بودند از ارتفاع بوته، عملکرد و اجزای عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد روغن، درصد پروتئین، عملکرد روغن و عملکرد پروتئین و نمونه برداری از علف های هرز در انتهای فصل رشد. نتایج آزمایش نشان داد که در بین تیمارهای طول دوره رقابت، اثر وجین علف های هرز در مرحله چهار برگی بر عملکرد و اجزای عملکرد بهتر از سایر تیمارهای زمان وجین علف های هرز بود. اگرچه وجین در مرحله دو برگی کلزا نیز عملکرد دانه و بیولوژیک بالایی تولید کرد اما شاخص برداشت در مرحله چهار برگی بیشتر از مرحله دو برگی کلزا بود. در بین سطوح مختلف تراکم بوته کلزا، تراکم 80 بوته در متر مربع نسبت به دو تراکم دیگر برتری معنی داری به لحاظ تاثیر بر عملکرد دانه و شاخص برداشت و عملکرد روغن داشت. در مجموع از بین تیمارهای مورد آزمایش تیمار وجین در مرحله چهار برگی کلزا و تراکم 80 بوته کلزا در متر مربع بهترین عملکرد و اجزای عملکرد دانه را در مقایسه با سایر تیمارها دارا بود. علیرغم کاهش تراکم و وزن خشک علف های هرز در انتهای فصل رشد در تیمارهای وجین در مرحله هشت و دوازده برگی کلزا اما تداخل طولانی مدت علف های هرز و کلزا از ابتدای فصل رشد تا زمان وجین، تاثیر نامطلوبی را بر عملکرد و اجزای عملکرد داشت. لذا حذف زودهنگام علف های هرز در مراحل اولیه رویش کلزا، بسیار با اهمیت می باشد زیرا با کاهش رقابت بین گونه ای، از کاهش اقتصادی عملکرد جلوگیری خواهد کرد.
محمد بهروز امیر آینه بند
به منظور بررسی اثر الگوهای مختلف کشت مخلوط بر عملکرد کمی و کیفی علوفه در گیاهان ذرت، آمارانت و ماش، آزمایشی طی سال زراعی 89-1388 در مزرعه ی تحقیقاتی شرکت کشت و صنعت شهید بهشتی واقع در شهرستان دزفول انجام گرفت. این آزمایش بصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار و به روش جایگزینی اجرا شد. فاکتور اول شامل الگوهای مختلف کشت مخلوط در دو سطح (الگوی کشت مخلوط ذرت/ آمارانت و الگوی کشت مخلوط ذرت/ ماش) و فاکتور دوم نیز شامل نسبت های مختلف کشت گیاهان زراعی در مخلوط در پنج سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد از هر یک از گیاهان زراعی) بود. نتایج این آزمایش نشان داد که الگوی کشت مخلوط ذرت/ آمارانت وزن برگ، وزن ساقه، وزن کل مخلوط، درصد پروتئین مخلوط و همچنین نسبت وزن ساقه به کل بیشتری در مقایسه با الگوی کشت مخلوط ذرت/ ماش تولید کرد. در مقابل صفاتی همچون نسبت برابری زمین، نسبت وزن برگ به ساقه و نسبت وزن برگ به کل در الگوی کشت مخلوط ذرت/ ماش بهتر بودند. در بین نسبت های مختلف کشت نیز نسبت کشت (25:75) دارای بیشترین نسبت برابری زمین و درصد پروتئین مخلوط بود. در حالیکه بیشترین وزن کل علوفه مخلوط و نسبت وزن ساقه به کل نیز در نسبت کشت (100:0) (شرایط تک کشتی ذرت) به دست آمد. وزن کل علف های هرز و تعداد آنها نیز تحت تأثیر تیمارهای آزمایش قرار گرفت به طوریکه کمترین وزن علف های هرز در الگوی کشت مخلوط ذرت/ ماش در نسبت کشت (75 درصد ذرت و 25 درصد ماش) و کمترین تعداد آنها در تک کشتی آمارانت به دست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد که کشت گیاهان ذرت، آمارانت و ماش در شرایط مخلوط عملکرد علوفه بیشتری در مقایسه با تک کشتی هر یک از گیاهان تولید می کند. بعلاوه کیفیت علوفه مخلوط نیز بهتر از شرایط تک کشتی آنها بود. لذا به نظر می رسد که اجرا و توسعه کشت مخلوط ذرت با هر یک از گیاهان آمارانت و ماش در منطقه، به لحاظ زراعی و اقتصادی امکان پذیر می باشد.
سودابه عبداله زارع اسفندیار فاتح
به منظور بررسی تأثیر تاریخ های مختلف کاشت و سطوح مختلف تغذیه ای (شیمیایی و آلی) بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه دارویی خارمریم ((silybum marianum (l.) gaerate آزمایشی طی سال زراعی 1389- 1388 به صورت طرح آزمایشی کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و 18 تیمار در مزرعه آموزشی و تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. فاکتور اصلی تاریخ کشت و در سه زمان: (23 آبان، 10 آذر، 24 آذر) و فاکتور فرعی سطوح تغذیه ای مختلف در شش سطح: f1- شاهد (عدم مصرف کود)، f2- 100% کود شیمیایی (150-120-100)، f3- 25 %کود آلی +75%کود شیمیایی (5/7 تن دامی و npk ( 5/112- 90- 75))، f4- 50 %آلی+50% شیمیایی (15 تن کود دامی و npk (75-60 -50))، f5- 75% آلی+25% شیمیایی (5/22 تن کود دامی + نسبت های مختلف npk (5/37-30-25))، f6-100% کود آلی (30 تن کود دامی) بودند. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت تأثیر معنی داری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، ارتفاع بوته، تعداد دانه در طبق اصلی، وزن دانه در طبق اصلی، تعداد دانه در طبق-های فرعی، درصد فنول، درصد فلاونوئیدها، میزان سیلی مارین دانه، مقدار فسفر و نیتروژن بیوماس اندام هوایی داشت. تأخیر در کاشت منجر به کاهش میزان سیلی مارین دانه گردید، در حالی که بالاترین درصد فنول و فلاونوئیدهای دانه در تاریخ 24 آذر به-دست آمد. سطوح مختلف کودی بر تمام صفات مورد بررسی به جز وزن هزار دانه در طبق اصلی، قطر دانه، طول دانه و ضخامت دانه در طبق های فرعی، اصلی و پتاسیم بیوماس اندام هوایی تأثیر معنی داری داشت. نتایج نشان داد که بیش ترین عملکرد دانه به مقدار 2175 کیلوگرم در هکتار در تاریخ کاشت 10 آذر به دست آمد و تاخیر در تاریخ کاشت باعث کاهش عملکرد دانه گردید. عملکرد دانه بین سطوح مختلف کودی بسیار معنی دار بود. بیش ترین عملکرد دانه (2442 و 2408 کیلوگرم در هکتار) از تیمار کودی 100% شیمیایی و تیمار 25% شیمیایی + 75% دامی حاصل شد. علاوه بر این عملکرد دانه بیش ترین همبستگی مثبت و معنی دار را با وزن دانه در طبق های فرعی (**76/0 = r) و تعداد طبق های فرعی (**62/0 = r) داشت. بیش ترین درصد فلاونوئیدها، عملکرد فلاونوئیدها و عملکرد سیلی مارین از تیمار کودی شیمیایی و سطوح کودی تلفیقی حاصل گردید. در این رابطه تیمار f2 مزیتی نسبت به سطوح کودی تلفیقی نداشت. همچنین بالاترین درصد فنول و عملکرد فنول از سطوح کودی تلفیقی به دست آمد. بیش-ترین میزان سیلی مارین از تیمار f6و بیش ترین فعالیت آنتی اکسیدانی دانه از تیمار f4 و f6 حاصل شد. سطح کودی f6 باعث افزایش معنی داری در میزان پتاس تا (310 میلی گرم در کیلوگرم) و کربن آلی خاک (27/1%) و کاهش ec خاک تا (ds/m 97/0) گردید. همچنین بالاترین میزان فسفر(40/46 میلی گرم در کیلوگرم) و نیتروژن کل خاک (083/0%) در سطح کودی f5 حاصل شد. سطح کودی f2، phخاک را تا سطح (3/7) کاهش داد. کمترین میزان ویژگی های ذکر شده مربوط به سطح کودی شاهد بود در حالی که این تیمار بالاترین میزان ph و ec را دارا بود. همچنین بیش ترین مقدار نیتروژن اندام هوایی (53/1 درصد) به تاریخ کاشت سوم مربوط بود، این در حالی است که کم ترین مقدار فسفر بیوماس اندام هوایی (5/182 میلی گرم بر کیلو گرم) از تاریخ کاشت سوم به دست آمد.
افشین حسین زاده امیر آینه بند
به منظور بررسی اثر روش های مدیریت تلفیقی کنترل علف های هرز بر عملکرد کمی و کیفی گیاه نیشکر رقم 69cp، آزمایش مزرعه ای در سال 89-1388 در کشت و صنعت دعبل خزاعی واقع در جنوب شرق اهواز انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی شامل 9 تیمار کنترل در سه گروه شیمیایی، زراعی و تلفیقی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: الف- کنترل شیمیایی: 1- ترکیب آترازین و( آمترین + توفوردی) با نسبت 5 کیلوگرم و( 5/2 کیلوگرم+2 لیتر) در هکتار، 2- ترکیب ای . پی . تی . سی + متری بوزین با نسبت 8 لیتر + 2 کیلوگرم در هکتار، 3- ترکیب( تبوتیوران + آترازین) و( آمترین + متری بوزین) با نسبت به ترتیب( 2 لیتر + 2 کیلوگرم) و( 3 کیلوگرم+ 2کیلوگرم) در هکتار. ب- کنترل زراعی: 4- فقط برگ نیشکر، 5- فقط خاک ورزی، 6- ترکیب باگاس و گل صافی. ج- کنترل تلفیقی: 7- ترکیب آترازین با نسبت 5 کیلوگرم در هکتار و برگ نیشکر. 8- ترکیب ای . پی . تی . سی و خاک ورزی. 9- ترکیب( تبوتیوران + آترازین) با نسبت به ترتیب( 2 لیتر + 2 کیلوگرم) و گل صافی و باگاس. صفات مورد بررسی شامل خصوصیات عملکرد و اجزای عملکرد کمی و کیفی نیشکر و وضعیت علف های هرز بودند. نتایج نشان داد که به لحاظ عملکرد کمی بیشترین قطر نی، وزن ساق? اصلی، تناژ نی و عملکرد شکر در تیمار 8 ( ای . پی . تی . سی + خاک ورزی) بدست آمد. همچنین به لحاظ کیفیت محصول نیز بهترین شرایط برای صفات خلوص شکر و پولاریته نیز در روش مبارز? 8( ای . پی . تی . سی + خاک ورزی ) بدست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد که روش های تلفیقی در مقایسه با روش های شیمیایی و زراعی از کارکرد بهتری در کنترل علف های و به دنبال آن بهبود عملکرد کمی و کیفی نیشکر برخوردار بودند. بنابراین برای مبارزه با علف های هرز و با هدف کاهش مصرف سم، در نیشکر راهکار تلفیق سموم شیمیایی با عملیات خاک ورزی بین ردیف ها توصیه می گردد.
فرزاد گرامی سین آبادی امیر آینه بند
نتایج به دست آمده از این آزمایش در ارتباط با عملکرد و اجزای عملکرد گندم نشان داد که از بین سطوح مختلف کود نیتروژن (صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار)، کاربرد 50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدون تفاوت معنی دار با سطوح 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشترین وزن تک سنبله، تعداد سنبله در مترمربع، وزن هزار دانه، ارتفاع ساقه و شاخص برداشت را تولید کرد. از طرف دیگر سطح کودی بهینه (100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) نیز بدون تفاوت معنی دار با مقدار 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، بیشترین ارتفاع بوته، تعداد کل پنجه در بوته، عملکرد کاه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه را تولید کرد. درحالی که بالاترین تعداد دانه در سنبله، درصد پروتئین و عملکرد پروتئین دانه با کاربرد 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دست آمد. همچنین بالاترین مقادیر شاخص های کارآیی نیتروژن در شرایط عدم کاربرد کود نیتروژن (شاهد) به دست آمد و با افزایش مقادیر نیتروژن مصرفی از صفر تا 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به جز کارآیی جذب نیتروژن که بین سطوح 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار تفاوت معنی داری مشاهده نشد، به طور معنی داری کاهش یافت. بررسی علف های هرز نیز نشان داد که به طور مشابه با شاخص های کارآیی نیتروژن، بیشترین تراکم و وزن خشک علف-های هرز در شرایط کودی شاهد (عدم مصرف کود نیتروژن) حاصل شد و با افزایش سطوح نیتروژن مصرفی از صفر تا 150 کیلوگرم در هکتار، کمیت این صفات به طور معنی داری کاهش یافت. بررسی صفات عملکرد و اجزای عملکرد گندم و همچنین شاخص های کارآیی نیتروژن تحت تأثیر گیاهان مختلف کودسبز نیز نشان داد که گیاهان کودسبز بقولات در تمام صفات به جز شاخص برداشت نیتروژن دارای برتری نسبت به گیاهان کودسبز غیربقولات بودند. هرچند در بیشتر موارد به لحاظ کمی تفاوت معنی داری بین گیاهان کودسبز بقولات و غیربقولات مشاهده نشد. شایان ذکر است که بیشترین عملکرد کاه تحت تأثیر تیمار آیش (عدم کاربرد کودسبز) به-دست آمد. بررسی واکنش علف های هرز به گیاهان کودسبز نیز نشان داد که بیشترین و کمترین تراکم و وزن خشک علف های هرز به ترتیب مربوط به اثر تیمار آیش و کودسبز ماش بود. هرچند به لحاظ تراکم و وزن خشک علف های هرز بین نتایج اثر گیاهان کودسبز ماش، لوبیا چشم بلبلی و ارزن تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد که گیاهان مختلف کودسبز از تأثیرگذاری متفاوتی بر عملکرد گندم برخوردار بوده و این موضوع نشان دهنده لزوم دقت در انتخاب گیاهان کودسبز مناسب است. لذا انتخاب نوع گیاه کودسبز مناسب و کمیت مناسب نیتروژن با تغییر در هریک از اجزای عملکرد و همچنین بهبود شاخص-های کارآیی نیتروژن و کنترل علف های هرز بر بهبود عملکرد نهایی تأثیر گذار خواهند بود.
سارا اسدی امیر آینه بند
مدیریت مطلوب رقابت های درون گونه ای و بین گونه ای موضوعی کلیدی در بسیاری از اکوسیستم های زراعی است. این آزمایش با هدف مطالعه اثرات رقابت درون و بین گونه ای تحت تأثیر سطوح مختلف کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه گندم در مزرعه تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 90-1389 اجرا گردید. آزمایش در قالب کرت های یک بار خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمار اصلی شامل کود نیتروژن در چهارسطح (0، 50، 100و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و تیمار فرعی شامل چهار نوع الگوهای رقابت: عدم رقابت، رقابت درون گونه ای، رقابت بین گونه ای و رقابت درون و بین گونه ای بود. نتایج این آزمایش نشان داد که هر دو تیمار نیتروژن و الگوی رقابت بر عملکرد و اجزای عملکرد کمی و کیفی گندم تأثیرگذار بودند. البته بیش ترین عملکرد دانه در شرایط عدم رقابت و کاربرد 100 یا 150 کیلوگرم در هکتار بدست آمد و با افزایش شدت رقابت عملکرد دانه کاهش یافت. کم ترین عملکرد دانه نیز در شرایط عدم کاربرد نیتروژن بدست آمد. به علاوه، بیش ترین درصد پروتئین دانه در بالاترین سطح نیتروژن بدست آمد. ولی با افزایش رقابت، درصد پروتئین دانه کاهش یافت. همچنین در سطوح پایین نیتروژن، رقابت بین گونه ای بیش ترین ولی در سطوح بالای نیتروژن رقابت درون گونه ای بیش ترین اثر منفی را بر عملکرد داشت. به علاوه، شاخص کارایی مصرف نیتروژن با افزایش کاربرد نیتروژن به ویژه در بالاترین سطح نیتروژن مصرفی، کاهش یافت. کم ترین مقدار شاخص های کارایی جذب نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، کارایی انتقال مجدد نیتروژن، کارایی برداشت نیتروژن و کارایی بکارگیری نیتروژن کودی در تیمار رقابت درون و بین گونه ای بدست آمد. تفاوت بین تیمارهای رقابت درون و بین گونه ای برای شاخص های کارایی جذب نیتروژن، شاخص موازنه نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، کارایی انتقال مجدد نیتروژن، کارایی برداشت نیتروژن، کارایی فیزیولوژیکی نیتروژن، کارایی اگروفیزیولوژیکی نیتروژن و شاخص زراعی نیتروژن معنی دار نبود. به علاوه، بیش ترین مقدار شاخص های کارایی جذب نیتروژن، کارایی موازنه نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن و کارایی زراعی نیتروژن در شرایط رقابت درون گونه ای دیده شد. اما تفاوت معنی داری در شاخص های برداشت نیتروژن، اتکا به نیتروژن، کارایی بکارگیری نیتروژن کودی، کارایی فیزیولوژیکی نیتروژن و کارایی اگروفیزیولوژیکی نیتروژن مشاهده نشد. به علاوه، کم ترین کارایی انتقال ماده خشک در سطوح کاربرد نیتروژن در بیش ترین ماده خشک در مرحله گلدهی بدست آمد. اما این پارامتر کم ترین اختلاف را در بین سطوح کاربرد نیتروژن داشت.
اکبر بهاری امیر آینه بند
چکیده فارسی به منظور بررسی اثر روش های مختلف مدیریت بقایای گیاهی و نسبت های تراکمی کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد علوفه گیاهان آمارانت و ماش در سامانه کشت مخلوط، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. طرح آماری به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار بود. فاکتور اصلی شامل سه سطح مدیریت بقایای گندم( شامل: حذف، مخلوط و سوزاندن بقایا) و فاکتور فرعی شامل نسبت های مختلف تراکمی کشت مخلوط در 5 نسبت ( شامل: 100 درصد، 75 درصد+ 25 درصد، 50 درصد+ 50 درصد و 25+ 75 درصد به ترتیب هر یک از گیاهان آمارانت و ماش) بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که بالاترین عملکرد علوفه در روش مدیریتی مخلوط کردن بقایا به مقدار 36/1096 گرم بر متر مربع به دست آمد. که این افزایش معنی دار عملکرد علوفه در تیمار مدیریت مخلوط کردن بقایا ماحصل بهبود صفات وزن خشک برگ و وزن خشک اندام های زایشی بود. بیشترین عملکرد علوفه تحت تأثیر نسبت های تراکمی در تیمار 50 درصد آمارانت و 50 درصد ماش به مقدار 82/1184 گرم بر متر مربع به دست آمد. که این افزایش عملکرد به دلیل افزایش وزن خشک برگ و ساقه و همچنین تعداد برگ بالا در این نسبت تراکمی بود. برهمکنش تیمارهای مدیریت بقایا و نسبت های تراکمی بر روی عملکرد علوفه نشان داد که تیمار نسبت تراکمی 50 درصد آمارانت + 50 درصد ماش تحت تأثیر مدیریت حذف بقایا بیشترین عملکرد علوفه را به خود اختصاص داد که این افزایش عملکرد می تواند ناشی از بهبود رشد و غالبیت گیاه آمارانت و چیرگی آن بر گیاه ماش باشد. این چیرگی منجر به افزایش ارتفاع، افزایش قطر ساقه ها و افزایش وزن خشک برگ ها گردید که متقابلاً منجر به مغلوبیت گیاه ماش و کاهش رشد، ارتفاع، وزن خشک برگ و ساقه های این گیاه شد. بالاترین نسبت برابری زمین در روش مدیریتی حذف بقایا بدست آمد (15/1). همچنین مقدار نسبت برابری زمین در تیمار نسبت تراکمی 50 درصد آمارانت و 50 درصد ماش 24/1 بود. این پژوهش نشان می دهد که اجرای الگوی مخلوط ماش و آمارانت در منطقه هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی روشی مناسب خواهد بود. زیرا در شرایط مخلوط، عملکرد کمی و کیفی علوفه در قیاس با تک کشتی هر یک از گیاهان بالاترین مقدار را دارا بود. در نهایت چنانچه به دنبال یک عملکرد با ثبات و پایدار علوفه هستیم، می توانیم با استفاده از اصول کشاورزی اکولوژیک همچون مخلوط کردن بقایای گیاهی با خاک و تلفیق این امر در سامانه ی کشت مخلوط، از لحاظ تولید علوفه ، کشاورزی پربازده ای داشته باشیم.
آذر موقتیان اسفندیار فاتح
چکیده فارسی: به منظور بررسی اثر کودهای شیمیایی و زیستی_آلی بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی رازیانه (.foeniculum vulgare mill)، آزمایشی به صورت فاکتوریل با استفاده از فاکتورهای کود شیمیایی در 3 سطح (0- k0-p 0n ، n60- p60- k48 و n120- p120- k96 کیلوگرم در هکتار) و کود زیستی_آلی در 6 سطح (بدون مصرف کود، ترکیب بیوسوپرفسفات و نیتروکسین، نیتروکسین، بیوسوپرفسفات، کمپوست ضایعات نیشکر و بیوسولفور) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 18 تیمار و 3 تکرار در سال زراعی 90-1389 به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که کود شیمیایی تأثیر معنی داری بر صفات ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد نیتروژن خاک، فسفر قابل جذب خاک، نیتروژن دانه، فسفر دانه و درصد اسانس داشت. کاربرد n120- p120- k96 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی بدون تفاوت معنی دار با سطح کودی n60- p60- k48 کیلوگرم در هکتار دارای بیش ترین تعداد چتر در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد نیتروژن خاک، فسفر قابل جذب خاک و فسفر دانه بود. از طرف دیگر بیش ترین درصد اسانس و نیتروژن دانه در سطح کودی n60- p60- k48 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی حاصل شد. هم چنین ارتفاع بوته با افزایش کود شیمیایی روند افزایشی نشان داد. هم چنین ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، دانه در چترک، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد اسانس، درصد تخلخل خاک، جرم مخصوص ظاهری خاک، درصد نیتروژن خاک، فسفر قابل جذب خاک، درصد نیتروژن و فسفر دانه تحت تأثیر تیمارهای کود زیستی_آلی قرار گرفت. به جز صفت تعداد چترک در چتر که در تیمار تلفیق بیوسوپرفسفات و نیتروکسین بیش ترین بود، در بقیه ی صفات ذکر شده تیمار کمپوست ضایعات نیشکر بهترین بود. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به دیدگاه های کشاورزی پایدار به خصوص در زمینه گیاهان دارویی در استفاده کم تر از سموم شیمیایی و با توجه به این که تیمار n120- p120- k96 با n60- p60- k48 کیلوگرم در هکتار تفاوت آمای معنی داری نداشتند می توان با توجه به شرایط آزمایش، تیمار تلفیق کمپوست ضایعات نیشکر با n60- p60- k48 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی را توصیه نمود
سیده سمانه سهرابی اسفندیار فاتح
به منظور بررسی اثر مدیریت بقایای گیاهی و منابع مختلف نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم، شاخص های کارآیی نیتروژن و ویژگی های خاک، آزمایشی در سال زراعی 91- 1390 در مزرعه تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. سه سطح مدیریت بقایای گیاهی (حذف بقایا، سوزاندن بقایا و برگرداندن بقایا) به عنوان عامل اصلی و 5 منبع کود نیتروژن (شاهد، 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس و 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار+ کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد گندم تحت تأثیر مدیریت های مختلف بقایای گیاهی قرار گرفته، به طوری که در بین مدیریت های اعمال شده بر بقایا، سوزاندن بقایا در اغلب صفات باعث افزایش و حذف بقایا منجر به کاهش اجزای عملکرد شد، در این بین برگرداندن بقایا حالت بینابینی داشته و گر چه در صفات وزن هزار دانه و شاخص برداشت بیشترین میزان را دارا بود؛ اما تأثیر سویی بر عملکرد بیولوژیک داشت. بیشترین عملکرد دانه (6/6 تن در هکتار) با کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و اعمال مدیریت سوزاندن بقایای گیاهی و کمترین عملکرد دانه (6/2 تن در هکتار) با کاربرد کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس و حذف بقایای گیاهی تولید شد. نتایج تیمارهای اعمال شده بر ویژگی های خاک نیز حاکی از این بود که برگرداندن بقایا حتی در مدت کوتاه دوره رشد گیاه توانسته است اثرات مثبتی بر خاک داشته و تا حدی باعث بهبود آن شود. به طوری که بیشترین میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک در تیمارهای تحت مدیریت برگرداندن بقایا مشاهده شد و نکته حائز اهمیت این که برگرداندن بقایای گیاهی بر جوامع میکروبی خاک نیز تأثیر مثبتی داشته و در مقایسه با سایر تیمارهای اعمال شده، میزان تنفس بیشتری داشته است. هم چنین برگرداندن بقایای گیاهی به خاک با افزایش سطح مواد آلی باعث افزایش پایداری خاکدانه های خاک شد. در بررسی این صفات تحت تأثیر منابع مختلف نیتروژن نیز مشخص شد که در اکثر صفات، استفاده از 150 کیلوگرم در هکتار کود اوره بیشترین میزان را برای صفات نشان داده و ترکیب کود بیولوژیک و شیمیایی نیز اغلب نتیجه ای مشابه با آن کسب نمود ولی استفاده از کود بیولوژیک به تنهایی در صفات ارتفاع ساقه، ارتفاع بوته، طول سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک کمترین میزان را نشان داد. استفاده از کود بیولوژیک در افزایش تنفس خاک موثر بوده و ممکن است در دراز مدت با سازگار شدن با خاک منطقه نتایج مطلوب تری را ارائه دهد. تأثیر تیمارهای به کار رفته بر شاخص های کارآیی نیتروژن نیز حاکی از آن بود که حداکثر میزان کارآیی جذب نیتروژن در استفاده از روش برگرداندن بقایا به همراه استفاده از کود بیولوژیک حاصل شد و بیشترین شاخص برداشت نیتروژن نیز در همین ترکیب تیماری به همراه مصرف 75 کیلوگرم در هکتار اوره به دست آمد. قابل ذکر است که برای تمام شاخص های نیتروژن اندازه گیری شده تیمار حذف بقایا کمترین کارآیی را نشان داد.
رزیتا جشنی اسفندیار فاتح
به منظور بررسی اثر تلقیح کودهای بیولوژیک و محلول پاشی عناصر روی و آهن بر صفات کمی و کیفی کلزا رقم هایولا 401 آزمایشی در سال زراعی 1392- 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. عوامل مورد آزمایش شامل تاثیر کود بیولوژیک با سه سطح عدم تلقیح با بذر، تلقیح با تیوباسیلوس و تلقیح با تیوباسیلوس همراه نیتروکارا و کاربرد عناصر ریز مغذی با شش سطح 2 و 4 در هزار آهن، 2 و 4 در هزار روی و مصرف توأم 2 در هزار روی و آهن بود. در این آزمایش برخی از صفات عملکردی، مورفولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نتایج نشان داد اثر مصرف کود بیولوژیک بر تمامی صفات جز میزان روی دانه، میزان آهن دانه و طول خورجین معنی دار شد و اثر کاربرد سطوح عناصر ریزمغذی بر تمامی صفات اثر معنی داری داشت. همچنین اثر متقابل کود بیولوژیک با عناصر ریزمغذی به جز طول خورجین، عملکرد بیولوژیک، طول گل آذین اصلی و روز تا خورجین دهی بر باقی صفات تاثیر معنی داری داشت. به طور کلی کاربرد کود بیولوژیک بین 3 تا 31 درصد و محلول پاشی عناصر ریز مغذی بین 6 تا 50 درصد صفات برآوردی را بهبود دادند. نتایج نشان داد بیشترین عملکرد دانه و درصد روغن از تیمار تیوباسیلوس همراه نیتروکارا و مصرف توأم روی و آهن 2 در هزار حاصل شد. در نهایت بیشترین میزان آهن (7/95 میلی گرم در کیلوگرم) از تیمار تیوباسیلوس همراه نیتروکارا و مصرف آهن 4 در هزار و در مورد میزان روی نیز بیشترین مقدار (86/41 میلی گرم در کیلوگرم) از تیمار تیوباسیلوس همراه روی 4 در هزار و کمترین آن (21/28) از عدم کاربرد کود بیولوژیک و مصرف آهن 4 در هزار حاصل شد. بنابراین میتوان اذعان داشت تغذیه کلزا با کودهای یاد شده علاوه بر آنکه می توانند جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی باشند، منجر به نیل به عملکرد اقتصادی حداکثری نیز می شوند.
امین کرمی امیر آینه بند
چکیده فارسی به منظور بررسی روشهای تأثیر نوع کود و بقایای گیاهی و مدیریت تلفیقی کودهای بیولوژیکی بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه های کلزا، آزمایشی در سال زراعی 92/91 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی شهید چمران اهواز انجام گرفت. این آزمایش به صورت طرح کرتهای یکبار خرد شده و در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمار اصلی شامل نوع بقایای گیاهی در سه سطح شامل بقایای کنجد، بقایای ماش، و تلفیق ماش و کنجد بود. تیمار فرعی شامل تلفیق کودهای بیولوژیک در سه سطح شامل 100% شیمیایی، 100% بیولوژیک و تلفیق (50%) کودهای شیمیایی + مجموع (50%) کودهای بیولوژیکی اجرا شد. صفات مورد اندازه گیری شامل ، وزن هزار دانه، عملکرد کاه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد روغن و عملکرد روغن می باشد. نتایج نشان داد تلفیق بقایای گیاهی (ماش+کنجد) اثر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد نسبت به سایر تیمارهای بقایا داشت که بیشترین (30/ 396 گرم) و کمترین (77/254 گرم) عملکرد گندم در یک متر مربع برای بوته های کلزا به ترتیب در روش اضافه کردن بقایای گیاهی تلفیق و کنجد بود. همچنین از میان انواع کودها، کود شیمیایی برتری معنی داری به لحاظ تاثیر بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه داشت به گونه ای که در روش مدیریت تلفیق کود بیشترین (57/350 گرم) و کمترین (63/320 گرم) عملکرد دانه در بوته های کلزا به ترتیب در مدیریت شیمیایی و بیولوژیک بود. همچنین بیشترین (02/45 ) و کمترین (99/37) درصد روغن برای بوته های کلزا به ترتیب در روش اضافه کردن تلفیق بقایای گیاهی و کنجد بود. به علاوه در روش مدیریت تلفیق کود نیز بیشترین (02/44) و کمترین (66/40) درصد روغن در بوته های کلزا به ترتیب در مدیریت تلفیقی و بیولوژیک بدست آمد. در مجموع اثر تیمار تلفیق بقایای گیاهی و کود شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه کلزا، بهتر از سایر تیمارها بود.
علی ارجمند اسفندیار فاتح
به منظور مطالعه تأثیر زمان به خاک دادن برخی از گیاهان کود سبز بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم آزمایشی در سال زراعی 93-1392 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. آزمایش به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بود. فاکتور اصلی شامل زمان به خاک دادن گیاهان کود سبز در سه سطح 50،40 و 60 روز رشد و سپس برگرداندن آن ها به خاک و فاکتور فرعی گیاهان کود سبز با 5 سطح شامل سورگوم، جو، ماش، مخلوط (جو و ماش) و آیش (عدم کشت گیاه کود سبز) بود. نتایج حاصل از این آزمایش و تأثیر بر روی خصوصیات شیمیایی خاک نشان داد که بیشترین میزان عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم و ماده آلی خاک در کود های سبز برگردانده شده به خاک پس از 40 روز رشدی به دست آمد. بیشترین میزان نیتروژن خاک در تیمار مربوط به کود سبز ماش بود و از لحاظ فسفر و ماده آلی خاک بیشترین میزان آن در مخلوط به دست آمد. همچنین مشخص شد که بیشترین میزان پتاسیم در تیمار مربوط به کود سبز سورگوم بود. نتایج در خصوص تأثیر زمان به خاک دادن کود های سبز بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم نشان داد که از بین زمان های مختلف به خاک دادن، کود های سبز برگردانده شده به خاک با 50 روز رشدی بیشترین (21/6 تن در هکتار) و کود سبز 40 و 60 روزه کمترین (به ترتیب 68/5 و 71/5 تن در هکتار) عملکرد دانه را تولید کردند. همچنین مشخص شد که بیشترین عملکرد دانه (81/7 تن در هکتار) مربوط به کشت گندم پس از کود سبز ماش برگردانده شده به خاک پس از 50 روز رشدی و کمترین آن (5/4 تن در هکتار) مربوط به تیمار آیش بود. همچنین براساس نتایج حاصل از این تحقیق مشاهده شد در شرایط برگرداندن کود های سبز با 40 روز رشدی بیشترین تعداد سنبله در متر مربع به دست آمد و بیشترین ارتفاع ساقه، وزن تک سنبله و شاخص برداشت در شرایط برگرداندن کود های سبز با دوره ی رشدی 50 روزه بود. به علاوه در شرایط برگرداندن کود های سبز به خاک پس از 60 روز رشد، بیشترین میزان وزن هزار دانه به دست آمد. نتایج مربوط به تأثیر گیاهان کود سبز نیز نشان داد که در شرایط به کار بردن کود سبز ماش و مخلوط (جو و ماش) از لحاظ کلیه صفات مربوط به عملکرد و اجزای عملکرد نسبت به بقیه گیاهان کود سبز برتری داشتند. البته از لحاظ عملکرد کاه در این آزمایش بیشترین میزان آن مربوط به تیمار آیش (عدم کشت کود سبز) بود. بررسی واکنش علف های هرز به گیاهان کود سبز نیز نشان داد که تیمارهای سورگوم، ماش و مخلوط به عنوان کود سبز به ترتیب 35، 19 و 18% وزن خشک علف های هرز و 32، 28 و 16% تراکم علف های هرز را نسبت به تیمار آیش کاهش دادند. با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه انتخاب کود سبز مناسب و زمان برگرداندن با خاک با تغییر در خصوصیات شیمیایی خاک و هر یک از اجزای عملکرد و همچنین تأثیر بر روی کنترل علف های هرز بر بهبود عملکرد نهایی تأثیر گذار خواهد بود که این نشان دهنده توجه به زمان مناسب برگرداندن کود سبز و نوع کود سبز دارد.
فروغ کاکادزفولی امیر آینه بند
به منظور ارزیابی تولید کمپوست از بقایای گیاهان مختلف زراعی و تأثیر آن بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم (triticum aestivum l.) این آزمایش در سال زراعی 92- 1391 در شرایط مزرعه ای در شرکت کشت و صنعت شهید رجایی اجرا شد. مرحله ی اول: شامل تولید کود کمپوست از بقایای گیاهی بود، که تیمارهای آزمایش در قالب طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی و با استفاده از آزمایش فاکتوریل اجرا گردید. فاکتور اول نوع بقایای مورد استفاده در تولید کمپوست در 5 سطح و فاکتور دوم، درصد وزنی بقایای گیاهی در تولید کمپوست در سه سطح بود. مرحله ی دوم: شامل بررسی تأثیر انواع کودهای کمپوست تولید شده از بقایای گیاهان زراعی برنج، گندم، کلزا و نیشکر بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم بود. این آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد که تیمارهای آزمایش، شامل 12 نوع کود کمپوست تولید شده در مرحله ی اول بود. نتایج این آزمایش نشان داد که تیمار بیش ترین (11.80کیلوگرم) و کم ترین (9.61 کیلوگرم) میزان کمپوست تولیدی به ترتیب به کمپوست نیشکر 40% و برنج 30% تعلق داشت. به علاوه بیش ترین (689.2 گرم بر متر مربع) عملکرد دانه از تیمار کمپوست برنج 30% بدست آمد. در مجموع نتایج این آزمایش نشان داد که تبدیل بقایای گیاهی به کود کمپوست اثر مثبتی بر عملکرد دانه گندم خواهد داشت.
سارا حیاتی امیر آینه بند
یافتن روشهای مناسب جهت افزایش میزان محصولات کشاورزی بدون آثار سوء جانبی در محیط زیست از مهمترین مسائل مورد بحث است. بدین منظور جهت بررسی اثر پرتوهای یونیزه بر توان جوانهزنی و استقرار گیاهان زراعی گندم ،کلزا و علفهای هرز یولاف وحشی و خردل وحشی آزمایشی در سال زراعی 1393- 1392 در دو بخش شامل آزمایشگاهی (در آزمایشگاه تکنولوژی بذر (جوانهزنی) و گلدانی (در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید چمران اهواز) به صورت طرح کرت های دوبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی و با 3 تکرار اجرا شد. عوامل مورد آزمایش شامل نوع اشعه (تیمار اصلی) در دو سطح (ایکس و گاما)، شدت تابش اشعه (تیمار فرعی اول) در دو سطح تابش(کم و زیاد) و نوع گیاه (تیمار فرعی فرعی) در چهار سطح شامل گیاهان زراعی گندم (triticum aestivum) و کلزا (brassica napus) و دو علف هرز خردل وحشی (sinapis arvensis) و یولاف وحشی(avena ludoviciana) بود. در بخش آزمایشگاهی این پژوهش صفاتی شامل درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، یکنواختی جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه، شاخص جوانهزنی، نسبت طول ریشهچه به ساقهچه، میانگین زمان جوانهزنی و وزن خشک ساقهچه و ریشهچه و در آزمایش گلدانی در زمان استقرار کامل گیاهچهها صفاتی همچون ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن خشک کل اندام هوایی، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، درصد پروتئین اندام هوایی گیاهان زراعی و علفهای هرز مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نتایج حکایت از تأثیر مثبت و معنی¬دار نوع و شدت تابش اشعه بر گیاهان تحت آزمایش را داشت به نحوی که در بخش آزمایشگاهی نتایج بررسی خصوصیات جوانهزنی نشان داد که برای گندم بیشترین درصد (22/90 درصد)، سرعت (42/0) و شاخص جوانهزنی (0/12) در تیمار کاربرد اشعه ایکس در سطح کم بدست آمد. برای کلزا نیز بیشترین درصد (44/91 درصد)، سرعت (41/0) و شاخص جوانهزنی (26/11) در همین تیمار (کاربرد اشعه ایکس در سطح کم) بدست آمد که با اعمال همین تیمار در علفهای هرز یولاف و خردل به ترتیب کاهش درصد (37 و 21 درصد)، سرعت (20 و 28 درصد) و شاخص جوانهزنی (25 و 24 درصد) بود. در مورد سایر صفات مورد بررسی در بخش جوانهزنی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد، افزایش دوز اشعه نیز موجب کاهش در این صفات برای گیاهان زراعی و علف های هرز گردید. در ارتباط با کاربرد اشعه گاما نیز نتایج نشان داد که نسبت به ایکس تاثیر منفی شدیدتری (تا 6 درصد) را بر این خصوصیات داشت، مطالعه خصوصیات گیاهان در مرحله استقرار نیز تاثیر معنیدار کاربرد اشعه ایکس در افزایش خصوصیاتی همچون ارتفاع بوته، تعداد برگ و وزن خشک کل را نشان داد به نحوی که نسبت به کاربرد اشعه گاما به ترتیب 7، 18 و 3 درصد افزایش را نشان دادند ولی محتوای پروتئین اندام هوایی در تیمار کاربرد اشعه گاما به بیشترین میزان (36/4 درصد) خود رسید. بنابراین میتوان گفت کاربرد اشعه در زمان بوجاری بذور میتواند منجر به بروز خصوصیات رشدی در گیاهان تحت اشعه شود که موجب غالبیت گیاه زراعی بر علف هرز است.
خاتون دبیقی اسفندیار فاتح
چکیده فارسی: به منظور بررسی اثر گیاهان مختلف کود سبز و منابع نیتروژن بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی ویژگی های کیفی کلزا و هم چنین تاثیر گیاهان کود سبز بر تراکم و وزن خشک علف های هرز و حاصل خیزی خاک، آزمایشی در سال زراعی 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی شماره یک گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. آزمایش به صورت کرت های یک بار خرد شده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی شامل گیاهان مختلف کود سبز (آیش یا عدم کاربرد کود سبز، ماش، ارزن، جو و مخلوط ماش+ ارزن) و فاکتور فرعی شامل سطوح نیتروژن ( صفر، 50 درصد نیتروژن شیمیایی+ کود بیولوژیک نیتروکسین و 100 درصد نیتروژن شیمیایی) بود. نتایج نشان داد که بالا ترین عملکرد دانه، شاخص برداشت و طول گل آذین در تیمار مخلوط کود سبز ماش و ارزن حاصل شد و با سایر تیمار های کود سبز اختلاف معنی داری نشان داد. صفات وزن خورجین، درصد روغن و عملکرد روغن در کاربرد کود سبز ارزن دارای بالا ترین مقادیر بوده و اختلاف معنی داری با سایر تیمار ها نشان دادند. از طرف دیگر صفات ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، تعداد شاخه ی فرعی، وزن هزار دانه و درصد پروتئین در تیمار کود سبز ماش دارای بیش ترین مقادیر بودند. صفات عملکرد بیولوژیک و عملکرد تک بوته در تیمار های کود سبز ماش و مخلوط ماش و ارزن بیشتر از سایر تیمار ها بود. تیمار های ماش و ارزن در صفت تعداد دانه در خورجین اختلاف معنی داری نشان ندادند. بررسی عملکرد و اجزای عملکرد کلزا تحت تاثیر سطوح مختلف نیتروژن نیز نشان داد که صفات طول خورجین، تعداد خورجین در بوته، دانه در خورجین، عملکرد تک بوته و درصد پروتئین در تیمار کاربرد 100 درصد نیتروژن به فرم شیمیایی و صفات ارتفاع بوته، طول گل آذین اصلی، طول خورجین، خورجین در بوته، دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد پروتئین و عملکرد روغن با کاربرد50 درصد نیتروژن به فرم شیمیایی و تلقیح بذور کلزا با کود بیولوژیک نیتروکسین دارای بیش ترین مقادیر بود. مقایسات میانگین اثرات متقابل نیز نشان داد بالاترین عمکرد دانه (2/4467 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (2/1802 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کود سبز مخلوط ماش و ارزن همراه با مصرف (50 درصد نیتروژن شیمیایی+ نیتروکسین) حاصل شد. مقایسه تأثیر گیاهان مختلف کود سبز بر تراکم و وزن خشک علف های هرز نشان داد بیش ترین تراکم علف های هرز در شرایط آیش و کاربرد کود سبز جو و کم ترین تراکم در مخلوط ماش و ارزن ملاحظه گردید. به طور کلی کاربرد کود سبز وزن خشک علف های هرز را به طور معنی داری نسبت به شرایط عدم کاربرد کاهش داده و کم ترین وزن خشک علف های هرز در تیمار مخلوط ماش و ارزن ملاحظه گردید. بررسی میزان نیتروژن، پتاسیم، فسفر و ماده ی آلی خاک در تیمارهای مختلف کود سبز نشان داد گیاهان مختلف کود سبز تاثیر معنی داری بر این صفات داشته و نسبت به شرایط عدم کاربرد کود سبز افزایش حاصل خیزی خاک را سبب شده است. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد با توجه به تأثیر مثبت کود های سبز و بیولوژیک بر عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگی های کیفی کلزا، انتخاب کود سبز مناسب قبل از کاشت گیاه اصلی و تلقیح بذور با کود های بیولوژیک می تواند راهکار مناسبی در جهت کاهش مصرف کود های شیمیایی و رهیافت مهمی در جهت دستیابی به کشاورزی پایدار باشد.
سکینه گورویی امیر آینه بند
به منظور ارزیابی تولید کود ورمیکمپوست از بقایای گیاهان مختلف و تأثیر نوع بقایای گیاهی بر خصوصیات کرمهای خاکی فعال در ورمیکمپوست آزمایشی درسال 1392 در محیط گلخانهی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. طرح آزمایشی فاکتوریل با سه تکرار بود. عامل اول نوع بقایای گیاهی (برنج، ذرت، گندم و نیشکر به همراه تیمار شاهد) و عامل دوم نسبت وزنی بقایای گیاهی (30، 40 و 50 درصد در بستر مادهی آلی اولیه) بود. خصوصیات کرم مانند تعداد، وزن، مرحلهی رشدی (بالغ و نابالغ) و همچنین خصوصیات وزنی ورمی کمپوست نهایی اندازه گیری شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که هم نوع بقایای گیاهی و هم درصد وزنی آنها اثر معنی داری بر وزن و تعداد کرم های فعال در ورمیکمپوست داشت. بیشترین وزن کل کرم (3/352 گرم) مربوط به استفاده از بقایای گندم با نسبت وزنی 50 درصد بود. بیشترین تعداد کل کرم (7193) مربوط به استفاده از بقایای برنج با نسبت وزنی 30 بود. همچنین بیشترین مقدار کود ورمی کمپوست تولید شده (6/3288 گرم) و بیشترین ضریب تبدیل مادهی آلی به ورمی کمپوست (29/83%) در کاربرد بقایای گندم به میزان 50 درصد به دست آمد. همچنین بیشترین عملکرد دانه ماش (g/m2 5/188) و عملکرد بیولوژیکی (g/m2 45/476) ماش مربوط به ورمی کمپوست تولید شده از بقایای برنج با درصد وزنی 40 درصد بود. در مجموع این نتایج نشان می دهد که چنانچه به جای کاربرد مستقیم بقایای گیاهی، این ترکیبات در فرآیند تولید ورمی کمپوست قرار گیرند، کیفیت شیمیایی یا به عبارتی وضعیت عناصر غذایی آن ها بهبود خواهد یافت.
زهرا صیدی اسفندیار فاتح
جهت بررسی اثر منابع مختلف شیمیایی، آلی و بیولوژیک نیتروژن بر ویژگی های رشدی و میزان ماده موثره زنیان آزمایشی در دانشگاه شهید چمران صورت گرفت. نتایج نشان داد برهمکنش منابع مختلف نیتروژن و کودهای آلی بر صفات عملکرد و اجزای عملکرد زنیان معنی دار بود. بیش ترین مقادیر این صفات در تیمار تلفیقی شیمیایی (اوره ، اوره با پوشش گوگردی) و ورمی کمپوست حاصل شد. نتایج همچنین نشان داد برهمکنش میان کودها بر درصد و عملکرد اسانس معنی دار بود. تجزیه اسانس با استفاده از دستگاه gc/ms و gc هشت ترکیب را در اسانس مشخص کرد؛ در این بین ترکیبات تیمول، گاماترپینن و اُ سیمن بخش اصلی اسانس (95 % ) را تشکیل دادند. در خصوص ویژگی های شیمیایی خاک برهمکنش کودها بر درصد ماده آلی، درصد نیتروژن ، فسفر قابل جذب و درصد پتاس خاک معنی دار شد. بیش ترین مقادیر این صفات در تیمار اوره به همراه ورمی کمپوست حاصل گردید.
زهرا شهپری اسفندیار فاتح
به منظور مطالعه تأثیر نوع، مدیریت بقایا و نیتروژن بر ویژگی های رشدی و عملکرد گندم دوروم آزمایشی در سال زراعی 94-1393 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول نوع بقایا در دو سطح (کلزا و گندم)، تیمار دوم شامل مدیریت بقایا در سه سطح (سوزاندن، برگرداندن 30 درصد بقایا به خاک و حذف بقایا ) و تیمار سوم مدیریت نیتروژن در سه سطح ( 150 کیلوگرم در هکتار اوره، کود بیولوژیک آلکازوت پلاس + 75 کیلوگرم در هکتار اوره و اوره با پوشش گوگردی) بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که عملکرد و اجزای عملکرد گندم تحت تأثیر مدیریت های مختلف بقایا قرار گرفت. به طوری که در مدیریت های اعمال شده بر بقایا، برگرداندن بقایا و سوزاندن بقایا باعث افزایش و حذف بقایا باعث کاهش اجزای عملکرد شد. بیش ترین عملکرد دانه (9/6 تن در هکتار) با کاربرد 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و با اعمال مدیریت سوزاندن بقایای کلزا و کم ترین (7/2 تن در هکتار) از تیمار کاربرد کود اوره کندرها و حذف بقایای گندم تولید شد. در بررسی صفات تحت تأثیر منابع مختلف نیتروژن مشخص شد که در اکثر صفات، استفاده از 150 کیلوگرم اوره در هکتار بیش ترین میزان را برای صفات نشان داد و ترکیب کود بیولوژیک و شیمیایی نیز اغلب نتیجه ای مشابه با آن کسب نمود ولی کود اوره کندرها در اکثر صفات کم ترین میزان را نشان داد.
قاسم نارکی موسی مسکرباشی
به منظور بررسی اثر مدیریت بقایای گیاهی گندم و مقادیر مختلف کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید.آزمایش در سال زراعی 1386 در مزرعه آزمایشی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. تیمار مدیریت بقایای گیاهی به عنوان فاکتور اصلی در چهار سطح شاملr1= اضافه کردن 5 تن کاه در هکتار به عنوان تیمار کاه کامل، r2= اضافه کردن 3 تن کاه در هکتار به عنوان تیمار کاه ناقص، r3= تیمار سوزاندن بقایای گیاهی، r4= حذف بقایا و تیمار کود نیتروژن به عنوان فاکتور فرعی در سه سطح که شامل n1= مصرف 50 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، n2= مصرف 70 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و n3= مصرف 90 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار مورد ارزیابی قرار گرفت. رقم مورد استفاده رقم محلی 2819 اصفهان انتخاب گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر تیمار مدیریت بقایای گیاهی بر روی عملکرد و اجزای عملکرد بجز تعداد غوزه معنی دار نشد. با این حال تیمار کاه کامل به عنوان مطلوبترین تیمار مدیریت بقایا بیشترین عملکرد ماده خشک، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن، عملکرد پروتئین، تعداد دانه در غوزه، ارتفاع بوته را داشته است. اثر تیمار کود نیتروژن بر اکثر صفات مورد بررسی معنی دار شد. صفات عملکرد ماده خشک، شاخص برداشت و درصد پروتئین در سطح پنج درصد و صفات عملکرد دانه، تعداد غوزه، تعداد دانه در غوزه، عملکرد پروتئین و صفات رویشی گیاه شامل ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی در سطح یک درصد تحت تاثیر تیمار کود نیتروژن معنی دار شدند. عملکرد دانه و اجزای عملکرد بجز تعداد دانه در غوزه با مصرف کود نیتروژن رابطه مستقیم داشت و با افزایش مصرف نیتروژن این صفات افزایش یافتند. بیشترین عملکرد از تیمار کودی حداکثر به میزان3753 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد از تیمار حداقل مصرف نیتروژن به میزان 2724 کیلوگرم بدست آمد. اثر متقابل دو تیماردر جدول تجزیه واریانس بر روی هیچ کدام از صفات معنی دار نشد. اما با مقایسه میانگین تیمارها، بیشترین عملکرد دانه را از تیمار کاه کامل و سطح سوم نیتروژن با میانگین 3728 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد از تیمار حذف بقایا و سطح اول نیتروژن به میزان 2629 کیلوگرم در هکتار بدست آمد.
امیر آینه بند قربان نورمحمدی
دانه های روغنی بخش عمده ای از گیاهان زراعی را تشکیل می دهند بااین حال کشور ما حدود 88-90 درصد روغن مورد نیاز خود را وارد می کند. یکی از دانه های روغنی عمده جهان کلزا می باشد و هدف از این تحقیق بدست آوردن تاریخ کاشت مناسب همراه با ارقام مطلوب این گیاه جهت کشت در خوزستان می باشد. طرح آماری بکار رفته اسپلیت پلات با فاکتور اصلی تاریخ کاشت در 3 زمان اول آذر، اول دی و اول بهمن ماه و نیز فاکتور فرعی واریته با چهار رقم sedo , regent . rafal, puma درچهار تکرار می باشد. با بررسی تاثیر فاکتورهای تاریخ کاشت و واریته بر عملکرد اجزاء آن مشخص می شود که تاریخ کاشت بر تمام اجزاء عملکرد به جزء تعداد دانه در غلاف اثر بسیار معنی داری دارد و اولین تاریخ کاشت بر تمام اجزاء عملکرد به جزء تعداد دانه در غلاف اثر بسیار معنی داری دارد بطوریکه رقم pumaدراولین تاریخ کاشت بیشترین عملکرد راداشت که این بعلت داشتن غلاف زیادتر در گیاه می باشد. اثر واریته بردرصد روغن بسیار معنی دار بوده و نیز اثر متقابل واریته و تاریخ کاشت به جزء برای درصد روغن در سایر حالات معنی دار نبود.
آزاده مادح خاکسار فتح اله روحانی ارانی
چکیده ندارد.