نام پژوهشگر: سید محمدعلی شریعت زاده
زهرا جعفری یزدی ملک سلیمانی مهرنجانی
سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان(mscs)، سلول هایی چندتوان هستند که توانایی تمایز به سلولی دیگر مانند استئوبلاست، کندروبلاست و آدیپوسیت را دارند. آرسنیک شبه فلزی است که از طرف آژانس سرطان شناسی جزء گروه i کارسینوژن های انسانی طبقه بندی شده است.مطالعاتی که تا کنون در مورد تاثیر سدیم آرسنیت بر روی سلول های مختلف انجام گرفته همگی اثر این نمک را در غلظت های بیشتر از غلظت مجاز ppm 10 و در کوتاه مدت بررسی کرده اند. با توجه به وجود سدیم آرسنیت بعنوان یک آلاینده زیست محیطی بخصوص در جوامع صنعتی و تماس مداوم انسان با آن از طریق آب و مواد غذائی تاثیر دوز پایین در مدت زمان طولانی این آلاینده بر mscs و میزان تمایز به استئوبلاست بررسی شد. پس از استخراج و کشت mscs رت بالغ،سلول های پاساژ 3 طی 21 روز در معرض دزهای مختلف سدیم آرسنیت(sa)(001/0 تا 100 نانومولار)قرار گرفتند و توانایی حیات سلول ها از طریق تست تریپان بلو و mtt ارزیابی شد.در ادامه دوزهای 8/0 و25 نانومولار برای ادامه کار انتخاب شد. توان تکثیر سلول ها به وسیله تست cfcو pdn سنجیده شد.مورفولوژی سلول ها توسط رنگ های فلورسنس و وقوع آپوپتوزیس توسط تست های dna ladder، کاسپاز، کامت و تانل ارزیابی شد. تاثیر sa بر میزان تمایز استئوبلاستی mscs از طریق تست های mtt، آلیزارین رد، سنجش میزان رسوب کلسیم و میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز ارزیابی شد.نتایج نشان داد دوز کم سدیم آرسنیت طی21 روز موجب کاهش توانائی زیستی mscs و کاهش میزان تمایز استئوبلاست شد.کاهش توانائی زیستی در نتیجه آپوپتوزیس وابسته به کاسپاز بود.تماس طولانی مدت با دوز کم این آلاینده می تواند بقای سلول های بنیادی بالغ موجود در بافت های مختلف را تحت تاثیر قرار دهد.در ادامه این تحقیق پیشنهاد می گردد در محیط ها و شهر های صنعتی احتمال بروز بیماری هائی مانند پوکی استخوان و رابطه آن با این آلاینده مورد بررسی قرار گیرد.
مهری رضایی سید محمدعلی شریعت زاده
سرطان یکی از بیماری های شایع مزمن و غیر واگیر است، سرطان پستان نیز شایعترین سرطان عضو ی در زنان است. که تقریبا" ازهرهشت زن یک نفر مبتلا به سرطان پستان میباشد. داروهای گیاهی طی قرون متمادی تنها منبع قابل دسترس جهت درمان دردها و آلام بوده اند. در عصر حاضر با وجود پیشرفت و توسعه چشمگیر کاربرد دارو های سنتزی، هنوز گیاهان دارویی و اشکال دارویی حاصل ازآنها درمقیاس وسیعی مورد استفاده قرار میگیرند. از جمله کاربرد های آنها در درمان سرطان است. مطالعه حاضر به بررسی اثرات سایتو توکسیک گیاه مریم گلی (salvia officinalis) بر رده سلولی4t1 استخراج شده از تومور های پستانی موش balb/c پرداخته است.مواد و روش ها : رده سلولی 4t1از انسیتوپاستور تهران تهیه گردید و بعد از انتقال به دانشگاه اراک ،سلولهای منجمد در یخ خشک دفریز شدند و سپس در محیط کشت rpmi1640 , 10%fbs کشت داده شدند و برای 24 ساعت در انکوباتور co2 دار قرار داده شدند. از برگ های خشک مریم گلی با استفاده از متانول به روش digestion عصاره گیری شد. سپس عصاره فیلتر شده و مقداری از آن کنار گذاشته شد و ما بقی آن توسط حلالهای غیر قطبی هگزان، دی کلرومتان و اتیل استات شستشو داده شد تا مواد غیر قطبی آن جدا شود .در نهایت حلال بـا اسـتفاده از ?دستگاه ? تبخیرکننده چرخشی حذف شد. از تاکسول و هر یک از عصاره های الکلی و آبی 5 غلظت تهیه شده و بر روی سلولها اثر داده شدو توانایی زیستی سلول ها به دو روش جذب تریپان بلو و رنگ سنجیmtt ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تاکسول و عصاره ی آبی مریم گلی خواص ضد سرطانی چشمگیری علیه سلولهای سرطانی پستان دارند. عصاره آبی مریم گلی به وابسته به دوز قادر به از بین بردن سلول های سرطانی بوده و مشابه تاکسول دارای خواص سایتوتوکسیک می باشدو رده ی سلولی4t1 به دلیل بالا بودن قدرت متاستاز ،مدل مناسبی برای انجام مطالعات در زمینه سرطان پستان است.
آتنا سادات عظیمی مجید مهدیه نجف آبادی
سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان (mscs) سلول های چندتوانی هستند که توانایی تمایز به رده های مختلف سلولی را دارند. بیسفنولa، به عنوان یک شبه استروژن شناخته شده است که در صنعت استفاده وسیعی دارد و علاوه بر مشکلات زیست محیطی، برای سلامتی انسان نیز مضر می باشد. ویتامینe یک آنتی اکسیدانت محلول در چربی است که با اختلال در واکنش های زنجیری رادیکال های آزاد از پراکسیداسیون لیپیدی سلول ها جلوگیری می کند. با توجه به وجود بیسفنولa به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بخصوص در جوامع صنعتی و همچنین وجود ویتامینe به عنوان اولین خط دفاعی سلول ها برای جلوگیری از پراکسیداسیون، اثر همزمان این دو ماده بر تمایز mscs به استئوبلاست مورد بررسی قرار گرفت. پس از استخراج و کشتmscs ، سلول های پاساژ 3، طی 21 روز در معرض دوزهای مختلف ویتامینe و بیسفنولa قرار گرفتند. سپس توانایی زیستی و میزان معدنی شدن ماتریکس استخوانی ارزیابی شد. برای ادامه مطالعه، دوز 15 میکرومولار ویتامینe و 250 نانومولار بیسفنولa انتخاب گردید و اثر همزمان ویتامینe و بیسفنولa بر میزان تمایز استئوژنیک mscs از طریق تست های mtt ، آلیزارین رد، سنجش میزان رسوب کلسیم داخل سلولی و خارج سلولی، میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز، مورفولوژی سلول های تمایزیافته توسط رنگ های فلورسنس و میزان شکستگی dna توسط تست کامت و میزان سنتز پروتئین های استئوکلسین و استئوپونتین توسط تکنیک ایمینوسیتوشیمی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بیسفنولa، طی21 روز موجب کاهش میزان تمایز mscs به استئوبلاست و ویتامینe هم باعث جبران اثر توکسیک بیسفنولa می گردد و همچنین در گروه تیمار شده با ویتامینe افزایش میزان تمایز mscs به استئوبلاست مشاهده گردید.