نام پژوهشگر: محمد علی حسینی
محمد بهزاد وکیل آباد مسعود فلاحی خشکناب
مقدمه و زمینه: اختلال افسردگی یکی از اختلالات بسیار شایع روانپزشکی قرن بیستم، بخصوص در خانه سالمندان با شیوع 43 تا 86% است. این بیماری کیفیت زندگی سالمندان را مختل می کند و خطر خود کشی و هزینه مراقبت های بهداشتی را افزایش می دهد. این مطالعه باهدف بررسی تاثیر تکنیک عمومی تصویر سازی ذهنی هدایت شده بر میزان افسردگی سالمندان انجام شده است. مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده که در آن 39 نفر از سالمندان مقیم سرای سالمندان که دارای خصوصیات نمونه پژوهش بودند، به طور تصادفی در دوگروه مداخله(20نفر) و شاهد(19نفر) جای گرفتند. برای گروه مداخله، برنامه تصویر سازی ذهنی هدایت شده در زمینه کاهش میزان افسردگی طراحی شد و طی 8 جلسه 30 الی 45 دقیقه ای به مدت 8 هفته اجرا گردید. گروه شاهد برنامه مراقبتی معمول را دریافت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و تست افسردگی سالمندان بود. برای تجزیه تحلیل داده ها ازآماره ی کای اسکوئر و تی مستقل و همچنین برای بررسی روابط بین متغیرها از آزمونهای تی مستقل و تی زوج استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین افسردگی سالمندان گروه مداخله از 9.65 قبل از مداخله به 5.40 بعد از مداخله کاهش یافت و نتایج اختلاف معنی داری را در این گروه نشان داد (0.000> p)، این در حالی است که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد(262/0<p). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که تصویرسازی ذهنی هدایت شده برکاهش افسردگی سالمندان موثر است. لذا پیشنهاد می شود که پرستاران بالینی، مدیران و دانشجویان پرستاری از این مهارت بهره گیرند.
مجید حسن پور محمد علی حسینی
چکیده مقدمه: یکی از مسائلی که پرستاران در هنگام انجام وظایف خود با آن روبرو می شوند تصمیم گیری برای مددجویان است شناخت موارد اخلاقی هنگام تصمیم گیری به پرستاران کمک می کند تا موازین اخلاقی را در تصمیم گیریها اعمال نمایند. لذا محقق با طراحی تحقیقی در پی شناخت تأثیر آموزش اصول اخلاق پرستاری بر حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران می باشد. مواد و روشها: در این مطالعه مداخله ای نیمه تجربی 79 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای تامین اجتماعی استان کرمان با استفاده از روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد (39 نفر در گروه مداخله و 40 نفر در گروه شاهد) تقسیم شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری استفاده شد. داده ها در مرحله قبل و دو ماه بعد از مداخله جمع آوری گردید. بعد از مرحله اول، کارگاه آموزشی اخلاق پرستاری برای گروه مداخله در سه جلسه چهار ساعتی برگزار و پیگیری یادآور طی دو ماه انجام و مجددا پرسشنامه ها در هر دو گروه تکمیل گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای تی مستقل، تی زوجی و مربع کای تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله اختلاف معنی دار وجود دارد. p = 0.001)) همچنین بعد از اجرای برنامه آموزشی بین حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران بین گروه مداخله و شاهد اختلاف معنی دار بود. p= 0.001) بحث و نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان می دهد که آموزش اصول اخلاق پرستاری بر حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران تاثیر مثبت دارد و باعث افزایش کیفیت خدمات مراقبتی پرستاری می شود. بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی اصول اخلاق پرستاری جهت پرستاران به صورت مدون به اجرا درآید.
معصومه بهسرشت محمد علی حسینی
چکیده زمینه: این پژوهش با هدف تعیین وضعیت مدیریت دانش و ارائه راهکارهای مناسب جهت ارتقاء آن در سیستم پرستاری بیمارستانهای شهر بوشهر انجام شده است. مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی؛ کلیه پرستاران بیمارستانهای سلمان فارسی و فاطمه الزهراء شهر بوشهر جامعه آماری پژوهش بودند. ابزار گردآوری داده ها، شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته"بررسی وضعیت مدیریت دانش در سیستم پرستاری" بود. بمنظور بررسی وضعیت مدیریت دانش در سیستم پرستاری، پرسشنامه ها بین 210 نفر از پرستاران توزیع و در نهایت 173 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل گردید. برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس و آزمونهای آماری استفاده گردید. بمنظور ارائه راهکارهای مناسب برای ارتقاء وضعیت موجود مدیریت دانش در سیستم پرستاری بیمارستانهای شهر بوشهر از روش گروه کانونی استفاده شد. با برگزاری جلسه ای با حضور 13 نفر از پرستاران باتجربه بیش از 5 سال، راهکارهای مناسب، از دیدگاه پرستاران حاضر در جلسه جمع آوری، بررسی و ارائه گردید. یافته ها: نتایج نشان داد، وضعیت مدیریت دانش در بیمارستانهای شهر بوشهر با میانگین 53/2 بطور معناداری زیر حد متوسط می باشد(001/0p=). مهمترین راهکارها بمنظور ارتقاء وضعیت موجود مدیریت دانش از دیدگاه پرستاران بیمارستانهای شهر بوشهرعبارتند از: نیاز سنجی از کارکنان پرستاری در مورد خلاء دانشی موجود، برگزاری دوره های آموزشی مدون بر اساس نیاز سنجی های انجام شده بمنظور کسب دانش، دادن امتیازات لازم برای افراد خلاق و معرفی آنها به مدیریت بیمارستان، دخیل کردن کارکنان پرستاری با تجربه جهت آموزش به پرسنل جدیدالورود بمنظور انتقال دانش، بررسی و نظارت دقیق بر بکارگیری دانش کسب شده از سوی پرسنل پرستاری، ایجاد یک بانک دانشی از دانش کارکنان پرستاری بصورت مکتوب. بحث و نتیجه گیری: مدیریت دانش در هر شش حوزه، در بیمارستانهای شهر بوشهر در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. مشارکت کنندگان جهت پیاده سازی مدیریت دانش در بیمارستان بر ایجاد یک بانک دانشی فردی و سازمانی تاکید داشتند. کلید واژه ها: مدیریت دانش، مولفه های مدیریت دانش، راهکار، سیستم پرستاری.
محبوبه پورعوض اصغر مکارم
بررسی تأثیرآموزش مهارتهای ارتباطی بر کیفیت زندگی کاری کارکنان توانبخشی بهزیستی شهرستان ری در سال 1389 محبوبه پورعوض ، اصغر مکارم ، محمدعلی حسینی ، سمانه حسین زاده چکیده: مقدمه و هدف: امروزه کیفیت زندگی کاری بعنوان یک مفهوم جهانی در عرصه مدیریت منابع انسانی و توسعه سازمانی مورد تامل قرار گرفته، تامین و ارتقاء آن کلید اصلی موفقیت مدیریت هر سازمان بشمار میرود و کیفیت زندگی کاری بعنوان یی از فنون بهبود سازمانی مورد توجه مدیران ارشد میباشد.یکی از روش های مناسب برای ارتقاء کیفیت زندگی کاری استفاده از دانش مهارتهای ارتباطی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین اثر آموزش مهارتهای ارتباطی برکیفیت زندگی کاری کارکنان توانبخشی شهرستان ری در سال 1389 انجام شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی قبل و بعد بوده که طی آن 62 نفر از کارکنان توانبخشی مراکز دولتی وخصوصی بهزیستی شهرستان ری با روش تمام شماری انتخاب شدند، قبل و بعد از انجام مطالعه میزان کیفیت زندگی کاری آنان از طریق پرسشنامه والتون و میزان آگاهی از مهارتهای ارتباطی با پرسشنامه مهارتهای ارتباطی اندازه گیری شد، دوره آموزش مهارتهای ارتباطی طی یک کارگاه یک روزه به مدت 8 ساعت انجام و پیگیری آموزش از طریق پمفلت های آموزشی طی 4هفته انجام شد. یافته ها: یافته ها، حاکی از آن بود که شرکت در دوره آموزشی مهارتهای ارتباطی وآموزشهای مکمل در یک دوره 30روزه ، کیفیت زندگی کاری افرادرا به صورت معنا داری افزایش داده است.(p<0/05 ) بحث: یافته ها، این پژوهش نشان داد که شرکت در دوره آموزشی مهارتهای ارتباطی وآشنایی با تکنیکهای آن توانسته کیفیت زندگی کاری کارکنان را ارتقاء دهد. کلید واژه ها: مهارتهای ارتباطی، کیفیت زندگی کاری ، کارکنان توانبخشی مقدمه: یید از آفتهای مهم مدیریت بی توجهی به کیفیت زندگی کاری کارکنان است این بی توجهی اثربخشی و کارآیی سازمان را به شدت کاهش می دهد بدلیل عدم شناخت مدیران سازمان از کیفیت زندگی کاری این مقوله تناسب واندازه های واقعی خود را از دست داده است .(1)بی شک دنیای امروز دنیای سازمان ها است و متولیان این سازمان ها، انسانها هستند، انسانها به کالبد سازمان ها روح میدهند و آن را به حرکت درمی آورند و اداره می کنند. سازمان بدون وجود انسان ها نه تنها مفهوم نخواهند داشت بلکه اداره آنها نیز میسر نخواهد بود. بنابراین منابع انسانی باارزشترین منبع برای سازمان ها هستند .آنها هستند که به تصمیمات سازمانی شکل می دهند و راه حل ارائه می کنند و نهایتا مسائل ومشکلات سازمان را حل مینمایند .چنین انسانی برای ارائه رفتار مطلوب و مورد پسند در راستای اهداف سازمانی باید هم انگیزه داشته باشد و هم درست برانگیخته شود .از جالبترین روشهای ایجاد انگیزش کارکنان، توجه به برنامه های کیفیت سیستم کار یا کیفیت زندگی کاری است. از زمان شروع بحث کیفیت زندگی کاری تا کنون صدها کتاب، مقاله و نظریه های مختلف از جمله نظریه والتون ، تاتل ، بلچر و دسلر ارائه شده است که کوشش همگی آنها شناخت مفهوم کیفیت زندگی کاری وروشهای اندازه گیری آن بوده است اما متاسفانه ابعاد وتاثیرات آن اغلب آنگونه که شایسته است مورد توجه قرار نمی گیرد. کیفیت زندگی کاری برای بسیاری از مدیران موضوعی ناآشنا و در نتجهت مفهومش برای آنها ناخوشایند است .(2) ضرورت توجه به کیفیت زندگی کاری و بهبود آن یک منطق دارد و آن هم این است که 65 درصد عمر مفید انسانها در محیط کار سپری می شود کیفیت زندگی کار پایین یعنی اینکه کارمند شغلش را صرفا بعنوان وسیله ای برای رفع نیازهای اقتصادی می داند و کارمندانی با چنین تفکرات غالبا وفاداری کمی به سازمان دارند . (3) یی از مهمترین مشخصه ها وعوامل موثر بر ارتقاء کیفیت زندگی کاری روند روابط انسانی است شاید بتوان گفت ارتباط ییز از قدیمیترین و عالیترین دستاوردهای بشر بوده است و مهمترین دلیل آن هم این است که انسان ذاتا موجودی اجتماعی است ونیاز به تعامل و بودن با دیگران دارد وهمین نیاز بنیادی است که او را مجبور به پیدا کردن راهکارهایی برای برقراری ارتباط کرده است.اما علیرغم این نیاز شدید، اغلب ما انسانها در چگونگی برقراری رابطه با دیگران وتداوم آن مشکلاتی را تجربه می کنیم وغافلیم از این واقعیت که کسب مهارتهای خاص در بهبود روابط ما با دیگران و فایق آمدن بر مشکلات ارتباطی چه نقش خطیری را میتواند بعهده داشته باشد .( 4) کیفیت رشد وموفقیت هر فرد به کیفیت ارتباطات او بستگی دارد. بعلت پدخفبه بودن روابط اجتماعی، ایجاد یک رابطه خلاق و کارساز بادیگران همواره ییا از مهمترین مسایل ومشکلات بشر امروز است. توانایی برقراری ارتباط یک مهارت اساسی برای انسان است در حال حاضر نیز که از عصر ماشین به دنیای ارتباطات پای گذاشتیم عدم برقراری ارتباط صحیح و درک همدلانه از این عصر موجب درگیریهای شغلی، فشارهای خانوادگی، عدم امنیت وآسایش وموجب نگرانی میشود. (5) مواد و روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی است، که با روش قبل و بعد انجام شده است و نمونه ها را 62 نفر از کارکنان توانبخشی شاغل در مراکز دولتی و خصوصی تحت پوشش بهزیستی شهرستان ری تشکیل می دهند که با توجه به معیارهای ورود و با روش تمام شماری ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری بر اساس مدل والتون و مهارتهای ارتباطی استفاده شد ، ابتدا تمامی افراد از نظر کیفیت زندگی کاری و مهارتهای ارتباطی سنجیده شدند. پس از هماهنگی ،کارگاه آموزشی مهارت های ارتباطی طی یک کارگاه یک روزه به مدت 8 ساعت انجام و پیگیری آموزش از طریق پمفلت های آموزشی طی 4 هفته انجام شد. پس از اتمام آموزش مجدداً پرسشنامه ها توسط نمونه های پژوهش تکمیل گردید. داده ها در نرم افزار spss با ویرایش شانزده تجزیه تحلیل شد، از آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن، از آزمون تی زوجی برای مقایسه میانگین پاسخ کمی در دو گروه وابسته ، از آزمون تی مستقل برای مقایسه میانگین گروه ها ، و از مدل آمیخته خطی برای بررسی رابطه متغیرهای مستقل بر پاسخ ( کیفیت زندگی کاری) استفاده شد. روایی و پایائی ابزار: ابتدا جهت کسب روایی صوری و محتوایی پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون وپرسشنامه مهارتهای ارتباطی در اختیار 11 نفر از اساتید صاحب نظر قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها روایی تک تک سوالات بدست آمد. پس از انجام تغییرات و اصلاحات پیشنهادی، روائی پرسشنامه مذکور تأیید گردید. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش پرسشنامه های مذکور در یک مطالعه آزمایشی برای 15 نفر از نمونه ها به کار گرفته شد. پس از گرد آوری و بررسی همسانی درونی پرسشنامه کیفیت زندگی کاری وهشت شاخص آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 93/0 و پرسشنامه مهارتهای ارتباطی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ 92/0 محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش 62 نفر از کارکنان توانبخشی در مطالعه شرکت کردند که از آن بین 18 نفر) 29% ( مرد و 44 نفر)71% ( زن بوده اند، در بین کارکنان توانبخشی، 28 نفر)2/45 %( مجرد، 34 نفر) 8/54 % ( متأهل، که جز اکثریت افراد بودند. از بین رشته های تحصیلی به ترتیب تعداد از بیشترین به کمترین، رشته های پیراپزشکی 22 نفر)5/35%( ، و علوم توانبخشی 14 نفر)5/22%( وعلوم انسانی 13 نفر ) 21%(، و نیز در سایر رشته ها 13 نفر، 21 درصد قرار داشتند. تعداد افرادی که در مقطع کارشناسی بودند از همه بیشتر 39 نفر )9/62% ( ، و به ترتیب پس از آن فوق دیپلم 12 نفر)4/19%( و دیپلم 8 نفر )9/12%( و کارشناسی ارشد وبالاتر 3 نفر )8/4%( بوده اند. 21 نفر بین 1 تا 3 سال خدمت، که 9/33% از کل افراد بودند و 5 نفر ) 1/8 %(، در گروه 3 تا 5 سال که کمترین میزان را در بر داشتند، و 12 نفر )4/19 %(، در گروه 5 تا 10 سال و 24نفر) 6/38%(، نیز که بیشترین میزان را نیز در بر داشته است، در گروه 10 سال به بالای خدمت قرار داشتند. 28 نفر) 2/45% (،در مراکز دولتی و 34 نفر) 8/54%(، از کل 62 نفر در مراکز خصوصی اشتغال داشتند. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، میانگین نمره کیفیت زندگی کاری پس از آموزش افزایش نشان میدهد و با توجه به01p = 0/00 اختلاف نیز معنی دار شده است. پس از آموزش مهارتهای ارتباطی، میانگین نمره کیفیت زندگی کاری کلی و کلیه شاخص های آن بر اساس مدل والتون افزایش را نشان میدهد.(جدول 1) در مقایسه، در متغیر مهارتهای ارتباطی کلی پس از آموزش در کارکنان توانبخشی اختلاف معنی داری را نشان نداد. باتوجه به مدل آمیخته خطی، فقط متغیرهای زمینه ای جنس، نوع مرکز خدمت شرکت کنندگان بر پاسخ کیفیت زندگی کاری اثر داشت.(جدول2 ) جدول1 :توزیع شاخصهای کیفیت زندگی کاری بر اساس مدل والتون قبل وبعد از مداخله زمان اندازه گیری شاخص ها قبل از مداخله بعداز مداخله مقدار احتمال زوجی میانگین انحراف معیار میانگین انحراف معیار پرداخت منصفانه وکافی 9/2 7750/ 1/3 844/0 007/0 محیط کاری ایمن وبهداشتی 8/2 7570/ 1/3 953/0 007/0 فرصت بکارگیری وتوسعه بی واسطه استعدادهای انسانی 7/2 838/0 3 835/0 0001/0< تامین فرصت رشد وامنیت مداوم 7/2 801/0 1/3 893/0 0001/0< فضای کلی کار وزندگی 6/2 601/0 9/2 576/0 0001/0< یکپارچگی وانسجام اجتماعی 9/2 695/0 2/3 714/0 002/0 قانون گرایی در سازمان 7/2 813/0 1/3 844/0 0001/0< نقش اجتماعی زندگی کاری 9/2 078/1 3/3 084/1 0001/0< جدول 2: آنالیز اثرات ثابت با استفاده از مدل آمیخته خطی متغیر مستقل مقدار f آزمون مقدار احتمال عرض از مبداء - 0001/0 زمان(قبل وبعد از مداخله) 37/3 0001/0 مرکز(دولتی وخصوصی) 25/4 04/0 اثر متقابل مرکز و زمان 22/5 03/0 جنس 62/5 02/0 بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر و با توجه به مدل آمیخته خطی، تنها متغیرهای زمینه ای جنس و نوع مرکز خدمت بر پاسخ کیفیت زندگی کاری کلی اثر داشت، که یافته مورد نظر با نتایج پژوهش های والاپابونرود(2009) منطبق است، نیز با نتایج تحقیق خاقانی زاده (1380) ، که نشان داد کیفیت زندگی کاری تحت تأثیر وضعیت تأهل می باشد مغایرت دارد. کم کیفیت ترین مقوله در کیفیت زندگی کاری مربوط به شاخص فضای کلی کار وزندگی و با کیفیت ترین مقوله مربوط به شاخص های یکپارچگی وانسجام اجتماعی در سازمان ونقش اجتماعی زندگی کاری بود که این یافته با نتایج پژوهش جمشیدی (1379) و محمدی (1387)و لوئیس سیریلیو آکوئینو کامپوز (2006) مطابق وبا یافته های سلمانی (1382) مغایرت دارد. با عنایت به نتایج موجود، اکثر کارکنان توانبخشی قبل از مداخله (7/67درصد) کیفیت زندگی کاری در سطح متوسط داشتنند و(8/25درصد)کیفیت زندگی کاری در سطح ضعیف دارند، تنها (5/6درصد)آنها قبل از مداخله در سطح مطلوب قرار داشتند، که این نتایج با یافته های والاپا بونرد (2009) مبنی بر داشتن سطح متوسط کیفی زندگی کاری پرستاران بیمارستان های تایلند منطبق است همچنین درگاهی (1386) با تحقیقی بر روی پرستاران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران به این نتیجه رسیدندکه نمونه های تحقیق از سطح ضعیف کیفی زندگی کاری برخوردار بودند که با نتایج محقق مغایرت دارد. بر اساس یافته های محقق شاخص های فضای کلی کار وزندگی، تامین فرصت رشد وامنیت مداوم و توسعه قابلیتهای انسانی به ترتیب از سطح نارضایتی بالاتری برخوردار بودند که این یافته با نتایج تحقیق شریفی یزدی(2006)که بر روی کارکنان آزمایشگاه بالینی دانشگاه های علوم پزشکی تهران انجام داد و بیان داشت که اعم نارضایتی افراد در نحوه پرداخت منصفانه، به موقع و کافی دستمزد آنان و محیط فیزیکی کار نامناسبشان بود همسو می باشد. با عنایت به نتایج تحقیق، میانگین کیفیت زندگی کاری کل در کارکنان شاغل در بخش دولتی وخصوصی بعد از مداخله تفاوت آماری معنی دار را نشان داده است ولی در اکثر شاخص ها نظیرپرداخت منصفانه وکافی،محیط کاری ایمن وبهداشتی،فرصت بکارگیری وتوسعه بیواسطه استعدادهای انسانی ، یکپارچگی وانسجام اجتماعی ونقش اجتماعی زندگی کاری بعد ازمداخله در کارکنان شاغل در مراکز دولتی تفاوت معنی دار آماری دیده نشده است استنباط پژوهشگر بر این است شاید تفاوت تعداد شرکت کنندگان در دو گروه موجب بروز چنین نتیجه ای گردیده است یا برای کارکنان شاغل در بخش دولتی شرایط و ارزش گذاریهای محیطی وشغلی در سطح کیفی پایینتری ارائه می گردد، بر طبق نظریه والتون در سال1975 کیفیت زندگی کاری همان ارزشها ی محیطی وشخصی فرد می باشد که بر پیشرفت اقتصادی وبهره وری وی نیز موثر می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر کیفیت زندگی کاری کارکنان مراکز توانبخشی بهزیستی شهرستان ری (1389)، انجام و فرضیه هایی تحقیق مورد تایید قرار گرفته و نشان داد که شرکت در دوره های آموزش مهارتهای ارتباطی وآشنایی با تکنیکهای آن توانسته کیفیت زندگی کاری کارکنان توانبخشی را ارتقاء دهد. با توجه به آنکه ارتقاء کیفیت زندگی کاری می تواند باعث افزایش بهره وری و تعهد سازمانی کارکنان شود ، از این رو در راستای اقدامات وتدابیر در جهت غنی سازی ومدیریت منابع انسانی، برنامه ریزی آموزش مهارتهای ارتباطی وقوی تر شدن این مهارتها بسیار کمک کننده بوده و نقش پشز گیرنده از بروز پاومد های ناتوانی در ایجاد ارتباط موثر که بهره وری وسلامت سازمان را متاثر خواهد نمود ایفا مینماید . نظر به اینکه استفاده از روش آموزشی کارگاهی فوق به دلیل افزایش دانش مهارتهای ارتباطی سبب ارتقاء کیفیت زندگی کاری کارکنان توانبخشی می شود، پس به معاونت توانبخشی بهزیستی کل کشور پیشنهاد می شود این روش آموزشی را برای کلیه کارکنان توانبخشی بکار گیرند. امروزه آموزش در قالب آموزشهای کارگاهی،جلسات بازآموزی وسمینارها نقش مثبتی در افزایش مهارتهای کارکنان دارد و می توانند با استفاده از این تجربه آموزشی بر توانایی ها واعتماد بنفس آنها افزوده و به وزارت محترم بهداشت و درمان و سازمان بهزیستی کشور پیشنهاد می شود از این برنامه آموزشی در جهت افزایش دانش و مهارت دانشجویان گروه توانبخشی خصوصاً دانشجویان مدیریت توانبخشی استفاده نماید. تشکر و قدر دانی: از کلیه کارکنان توانبخشی که در این طرح همکاری نمودند و همچنین از همکاری صمیمانه معاونت محترم پشتیبانی و مسئول محترم آموزش بهزیستی شهرستان ری و از اساتید گرانقدر بویژه آقای دکتر محمد علی حسینی، آقای دکتر اصغر مکارم و سرکار خانم دکتر سمانه حسین زاده که در این مطالعه از راهنماییهای ایشان بهره فراوانی بردم کمال تشکر را دارم. منابع: 1) موحدی زاده،حمید رضا . رابطه عوامل سازمانی وکیفیت زندگی کاری از دیدگاه کارکنان در استانداری خراسان رضوی در سال 1386.) 2) بهرام زاده، حسینعلی و خدمتگزار باغان . نقش منابع انسانی بر بهره وری سازمانی با تاکید بر کیفیت زندگی کاری .نشریه مدیریت .ش 85 .سال 1383 3) آسیب شناسی سازمان ،سایت اینترنتی مرکز اطلاعات فنی ایران www.tici.info) 4) کدیور،پری. روانشناسی تربیتی، تهران، سمت،1379، ص 25-22 5) مختاری،آزاده .ح.بررسی نظرات اعضای هیات علمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در زمینه اهمیت آموزش مهارتهای ارتباطی به دانشجویان پزشکی در سال 1383
آزیتا عسگری محمد علی حسینی
چکیده: مقدمه و هدف: استرس شغلی یکی از مشکلات بسیار مهم و روزافزون محیط کار در جامعه امروز است و از نظر اقتصادی یکی از علل بازدارنده در بازار کار به شمار می رود. مشکلاتی که این مسئله برای فرد به وجود می آورد شامل پیامدهای روانی، جسمی و رفتاری نظیر غیبت از کار، رها کردن شغل، کاهش بهره وری، افزایش ابتلا به بیماری های قلبی عروقی، رفتارهای ستیزه جویانه در برابر همکاران و اعضای خانواده می باشد. یکی از روش های مناسب مقابله با استرس شغلی استفاده از تکنیک های مدیریت زمان می باشد. این مطالعه با هدف تعیین اثر آموزش مدیریت زمان بر استرس شغلی مدیران مراکز توانبخشی بهزیستی استان تهران در سال 1389 انجام شد. روش بررسی: این تحقیق از نوع مطالعات نیمه تجربی قبل و بعد بوده که طی آن 60 نفر از مدیران توانبخشی مراکز بهزیستی استان تهران با روش تمام شماری انتخاب شدند، قبل و بعد از انجام مطالعه میزان استرس شغلی آنان از طریق پرسشنامه اسیپو و میزان آگاهی از مدیریت زمان با پرسشنامه مدیریت زمان اندازه گیری شد، دوره آموزش مدیریت زمان طی یک کارگاه یک روزه به مدت 6 ساعت انجام و پیگیری آموزش از طریق پمفلت های آموزشی طی 6 هفته انجام شد. یافته ها: یافته ها، حاکی از آن بود که بعد از دوره آموزش 45 روزه، توان مدیریت زمان افراد بعد از مداخله به صورت معنا داری افزایش یافته است ( 05/0 p <). ضریب همبستگی جزئی، بین مدیریت زمان و استرس شغلی بعد از آموزش نیز تفاوت معناداری برابر با -0/363 و ( p-value =0/005 ) نشان داده که یک رابطه معنی دار معکوس بین آنها می باشد. بحث: یافته های این تحقیق نشان داد آموزش مدیریت زمان موجب ارتقای توان مدیریت زمان شده و با ارتقاء مهارت سازمانی مدیریت زمان افراد، می توان از میزان استرس شغلی افراد کم کرد و به عبارتی یک واحد افزایش در نمره مدیریت زمان مدیران از طریق آموزش می تواند به اندازه نیم واحد از استرس شغلی آن ها کم نماید.
سپیده قمری محمد علی حسینی
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان مدارس کودکان استثنایی شهرستان های بیجار و سنندج در سال 1389 انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی بوده و به شیوه مقطعی انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان کادر توانبخشی و آموزشی مدارس کودکان استثنایی شهرستان های بیجار و سنندج در سال تحصیلی 90-1389 بوده که مجموعاً 125 نفر می باشند. نمونه همان جامعه پژوهش بوده است که از طریق تمام شماری جامعه بدست آمده است. در این مطالعه برای گردآوری داده ها علاوه بر پرسشنامه ویژگی های فردی کارکنان از پرسشنامه تعهد سازمانی می یر و آلن (سال 1997) و پرسشنامه پرسشنامه کیفیت زندگی کاری بر اساس مدل والتون استفاده شده است که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده های به دست آمده استفاده شد. یافته ها: شرکت کنندگان در پژوهش 6/66 درصد زن و 4/34 درصد مرد بودند؛ 6/33 درصد فوق دیپلم، 2/63 درصد لیسانس و 2/3 درصد فوق لیسانس بوند؛ 8/80 درصد را کادر آموزشی، و 2/19 درصد را کادر توانبخشی؛ 8/4 درصد را پیمانی و 2/95 درصد را رسمی تشکیل می دادند. کیفیت زندگی کاری کارکنان مدارس کودکان استثنایی با میانگین (87/92) و تعهد سازمانی آنان کارکنان مدارس کودکان استثنایی (48/61) در سطح متوسط بود. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان مدارس کودکان استثنایی همبستگی مثبت وجود دارد (443/0r=). بین کیفیت زندگی کاری با تعهد عاطفی همبستگی مثبت بدست آمد (449/0r=) و بین کیفیت زندگی کاری با تعهد هنجاری نیز همبستگی مثبت یافت شد (507/0r=)، اما بین کیفیت زندگی کاری با تعهد مستمر همبستگی منفی ضعیفی بدست آمد (074/0-r=). نتیجه گیری: بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان مدارس کودکان استثنایی همبستگی مثبت وجود دارد، یعنی در صورتی که کیفیت زندگی کاری کارکنان بهبود یابد، تعهد سازمانی آنها نیز افزایش خواهد یافت.
اعظم احمدی لیوانی محمد علی حسینی
هدف: این مطالعه با هدف بررسی شکاف بین انتظار و ادراک مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر از دیدگاه کارکنان در مراکز توانبخشی غیر دولتی تحت نظارت بهزیستی شهر گرگان، و تحلیل شکاف با استفاده از رویکرد فازی در سال1390- 1389، انجام شده است. روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بوده و به روش مقطعی صورت گرفته است. جامعه مورد مطالعه کلیه کارکنان مراکز توانبخشی غیر دولتی تحت نظارت بهزیستی شهر گرگان در سال 1390- 1389، مشتمل بر 320 نفر بودند. با توجه به معیار های ورود و خروج کلیه افرادی که ویژگی های واحد های مورد نظر پژوهشگر را داشتند در این پژوهش مشارکت نمودند. در نهایت بر اساس معیارهای ورود حجم نمونه با روش مبتنی بر هدف برابر 180 نفر شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی سنجش شکاف بین انتظارات و ادراکات مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر بود که وضعیت موجود و مطلوب مولفه های تعهد مدیریت به کیفیت، توانمند سازی کارکنان، ساختارکیفیت، پاداش و قدردانی، سبک مدیریت، فرهنگ کیفیت، کار گروهی و مشتری محوری را از دیدگاه کارکنان، مورد سنجش قرار می داد. روایی ابزار با استفاده از روش لاوشه و نظر خبرگان و پایایی آن با محاسبه همبستگی درونی سوالات (آلفای کرونباخ 0.93 ) مورد تایید قرار گرفت. پس از توزیع پرسشنامه ها و جمع آوری آنها با توجه به معیارهای خروج ازمطالعه، تعداد 81 پرسشنامه قابلیت بررسی های آماری را داشت که با استفاده از نرم افزار spss و excel ، تحلیل انجام و از آزمون های کای دو پیرسون، اسپیرمن، و فازی ویلکاکسون-من ویتنی استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد، میانگین کل امتیازات فازی انتظارات (0.982 , 0.923 , 0.822) و میانگین کل امتیازات فازی ادراکات (0.83 , 0.71 , 0.59) بوده است. یعنی میانگین کل امتیازات فازی انتظارات جامعه مورد مطالعه بیش از میانگین کل امتیازات فازی ادراکات آنها بوده همچنین نتایج آزمون فرضیات ویلکاکسون فازی نشان داد که بین انتظارات و ادارکات کارکنان مراکز بهزیستی غیردولتی شهر گرگان در تمامی مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر شکاف معناداری وجود دارد. در این بین مولفه نظام پاداش بیشترین میزان شکاف را با میانگین فازی انتظارات (0.981 , 0.923 , 0.821) و میانگین فازی ادراکات(0.72 , 0.58 , 0.45)، و مولفه ی تعهد مدیریت کمترین میزان شکاف را با میانگین فازی انتظارات (0.976 , 0.915 , 0.814) و میانگین فازی ادراکات(0.86 , 0.74 , 0.62)، را نشان دادند. بحث: یافته های تحقیق نشان داد بین وضع موجود و مطلوب تمامی مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر از دیدگاه کارکنان اختلاف وجود دارد. به این معنی که کارکنان وضعیت موجود را پایین تر از آنچه که شرایط مطلوب می پندارند، ارزیابی کرده اند و سازمان مورد مطالعه نتوانسته است انتظارات کارکنان خود را برآورده نماید. نتایج حاصل از این تحقیق به مدیران در شناخت نقاط ضعف وضع موجود و استفاده از برنامه های مدیریت بهبود عملکرد در جهت اجرای مدیریت کیفیت فراگیر کمک می نماید.
نصرت عبداله پور محمد علی حسینی
زمینه و هدف : تجربه در سطح دنیا، تاثیر مثبت بکارگیری ارگونومی را در بخش های مختلف به شکل اصلاح شرایط کاری، بهبود کمی و کیفی تولید، کاهش شیوع آسیب های اسکلتی-عضلانی ناشی از کار، کاهش هزینه و در نتیجه افزایش بهره وری نشان داده است و این امر تنها در سایه تبعیت از سیستم اصلاح شرایط کاری مناسب و استفاده از رویکرد ارگونومی کلان خواهد بود. تفکر سیستمی و تمرین سیستمی یک رویکرد ارگونومی کلان، ما را درگذر از مرحله پیش مداخله و اجرای شیوه برنامه مداخله ارگونومی در کشورهای در حال توسعه صنعتی یاری می دهد. برنامه مداخله ارگونومی بمنظور ایجاد شرایط کاری مناسب و ایمن، بیشترین کارآیی نیروی کار را در کشورهای در حال توسعه صنعتی می تواند تضمین کند. روش کار : مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی می باشد که در یکی از شرکت های تولیدی از صنایع نیروگاهی ایران اجرا گردید. در ابتدا وضعیت برنامه بهبود شرایط کاری با استفاده از سه پرسشنامه، از دیدگاه مدیران (نمونه 29 نفری)، پرسنل واحد hse (نمونه 5 نفری) و کارکنان عملیاتی (نمونه 85 نفری) مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس در جهت رویکرد ارگونومی کلان و بعنوان یک پیش مداخله از ابزار ارگونومی کلان (ارگونومی مشارکتی) که در یک فرایند اولیه داوطلبانه از ابزار های ارگونومی شامل کارگاه آینده با معرفی ارگونومی کلان و بکارگیری چک لیست اصول بازبینی ارگونومی ilo استفاده گردید. نتایج : با توجه به نتایج پرسشنامه ها، سه گروه مدیران، پرسنل واحد hse و کارکنان در مورد اهداف برنامه بهبود شرایط کاری و روشهای ارتقاء آن نظرات یکسانی دارند که نتایج حاصل از آزمون های مربوطه تائید کننده آن می باشد. ولی در بعضی از موارد از جمله، مسئول تعیین اهداف برنامه بهبود شرایط کاری، مسئول شناسایی مشکلات شرایط کاری، مسئول پیشنهاد دهنده ی راهکارها برای بهبود شرایط کاری و دیگر موارد نظرات متفاوتی داشتند. از نتایج مهم حاصل از کارگاه آینده نبود سبک رهبری مشارکتی در شرکت مربوطه اعلام شد که نتایج حاصل از مصاحبه ها بر عدم وجود سیستم کاری مناسب تاکید داشتند. مهم ترین نتایج حاصل از بکارگیری چک لیست ilo عبارت بودند از: تعامل و مشارکت مناسب بین سطوح بالا و پایینی سازمان در اجرای چک لیست در واحد مربوطه برای شناسایی مشکلات مربوط به شرایط کاری بود. نتیجه گیری : بر طبق نتایج حاصله، تعامل نامناسب بین گروههای مورد بررسی، جهت اصلاح و بهبود شرایط کاری و تبعیت نکردن از روند مداخله ای مناسب، باعث روند کند مداخلات انجام شده و ناچیز و موردی راهکارها گشته است. با انجام کارگاه آینده در سطوح مدیران میانی و نیز بکارگیری داوطلبانه چک لیست اصول بازبینی ارگونومی ilo، باعث ایجاد حالت بیداری برای تغییر در سطوح میانی و پایینی سازمان جهت حل مشکلات مربوط به سیستم اصلاح شرایط کاری با استفاده از رویکرد ارگونومی کلان و ابزار آن ارگونومی مشارکتی شد. برای ادامه این روند و اجرای کامل فرایند شیوه برنامه مداخله ارگونومی نیاز به حمایت کامل مدیریت ارشد و کارکنان می باشد. در این صورت کل سازمان در جهت بهبود شرایط کاری در تعامل بهتر با یکدیگر، حالت هم افزایی پیدا کرده و مسائل و مشکلات مربوطه حل خواهد گردید.
افسانه رضایی محمد علی حسینی
زمینه: این پژوهش با هدف تعیین وضعیت استفاده از شواهد در توانبخشی و موانع و تسهیل کننده های آن از دیدگاه کارشناسان توانبخشی بیمارستان های آموزشی شهر تهران انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی بوده و به شیوه مقطعی انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارشناسان شش رشته توانبخشی شاغل در بیمارستان های آموزشی تحت پوشش دانشگاه های علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی و علوم بهزیستی و توانبخشی (مجموعا 485 نفر) بودند. ابزار گردآوری داده ها، شامل برگه ثبت اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه های "بررسی وضعیت استفاده از شواهد پژوهشی استبروکس و بخش محقق ساخته" و "تعیین موانع و تسهیل کننده های استفاده از شواهد پژوهشی فانک" بود که روایی آن ها با استفاده از نظر 14 نفر از خبرگان به روش لاوشه و پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرومباخ ( 723/0، 943/0 و 765/0)، مورد تایید قرار گرفت. پس از انتخاب نمونه محاسبه شده به روش تصادفی خوشه ای، 165 نفر از کارشناسان توانبخشی انتخاب شده و پرسشنامه های مذکور بین آن ها توزیع گردید و در نهایت 129 پرسشنامه ، جمع آوری و تحلیل شد. از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16، آزمون های توصیفی و آزمون های آماری کولموگروف- اسمیرنوف، تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: 5/70% شرکت کنندگان در پژوهش، زنان با میانگین سنی 38 و میانگین سابقه کاری 12 سال بوده اند. 3/78% دارای مدرک لیسانس، 3/16% فوق لیسانس و 4/5% دکترا بوده و اغلب آنان (38%) فیزیوتراپیست بودند. وضعیت استفاده از شواهد پژوهشی با ( 05/0p< و 13/3= میانگین)، به طور معناداری در حد متوسط بدست آمد. همچنین "دراختیار نداشتن تسهیلات کافی به منظور بکارگیری یافته های تحقیق و به عمل در آوردن آن" با ( 05/0p < و 04/3= میانگین) و "افزایش میزان علاقمندی و انگیزه فردی در بکارگیری نتایج تحقیقات" با ( 05/0p < و 36/3= میانگین)، به ترتیب به عنوان مهم ترین موانع و تسهیل کننده های عملکرد مبتنی بر شواهد ذکر شدند. بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که میزان استفاده از شواهد پژوهشی در جامعه مورد مطالعه، در حد متوسط بوده است. علیرغم آن که بسیاری از افراد شرکت کننده در پژوهش، در کل نگرش مثبتی نسبت به تحقیق و بکارگیری نتایج آن در عملکرد بالینی داشته و معتقد بودند که انجام تحقیق به ساخت پایه علمی در فعالیت توانبخشی کمک می کند، ولی میزان استفاده آنان از نتایج تحقیق در عملکردشان در حد متوسط بود. همچنین شرکت کنندگان نداشتن تسهیلات کافی برای بکارگیری نتایج تحقیق را به عنوان مهم ترین مانع و افزایش علاقمندی و انگیزه فردی در به عمل آوردن شواهد را به عنوان مهم ترین تسهیل کننده استفاده از شواهد برشمردند. کلمات کلیدی: شواهد پژوهشی، توانبخشی مبتنی بر شواهد، موانع وتسهیل کننده های عملکرد مبتنی بر شواهد.
نصیر امانت محمد علی حسینی
مقدمه و اهداف: زلزله از ترسناک ترین و مخرب ترین، پدیده های طبیعت است. 93% از خاک ایران در معرض خطر زلزله بوده، از آنجا که آموزش عمومی یکی از مهمترین عناصر برای آمادگی در برابر زلزله می باشد، در این مطالعه، تاثیر اجرای برنامه آمادگی مقابله با زلزله در دانش آموزان بر میزان آمادگی خانواده هایشان برای پاسخ گویی به زلزله احتمالی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. نمونه گیری به روش تمام شماری انجام شد، ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای بوده، که پس ازتعیین روایی محتوایی و صوری، ابزار در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 18 استفاده شد. همچنین از شاخص های آماری توصیفی و آزمون های آماری (کای اسکوئر، آزمون دقیق فیشر، t زوجی و t مستقل و کلموگروف اسمیرونف و آنالیز واریانس ترکیبی) در سطح معناداری 95% استفاده شد. نتایج: از 117 نفر شرکت کننده در پژوهش 64(6/40%) نفر در گروه کنترل و 53(3/45%) نفر در گروه مداخله قرار داشتند. نتایج نشان داد که میانگین آگاهی (007/0p=) و مهارت (011/0p=) گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. و در پس آزمون و پیگیری، میانگین شاخص نگرانی، دانش و مهارت گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از میانگین شاخص نگرانی گروه کنترل است(05/0p<). در نهایت مداخله باعث افزایش میزان اکثر شاخص های مورد بررسی در مطالعه شده است. نتیجه گیری: مطابق با نتایج تحقیق مشخص شد که خانواده ها؛ دانش، نگرش و مهارت پایینی نسبت به زلزله دارند که دلالت بر عدم آمادگی خانواده ها جهت مقابله با زلزله احتمالی می باشد. با توجه به افزایش سطح آمادگی خانواده ها بوسیله آموزش های منتقل شده توسط دانش آموزان و کاهش ماندگاری آن در طول زمان، توصیه می شود که جهت اثربخش بودن، این آموزش ها تداوم داشته باشند. پیشنهاد می شود که مطالعه در جامعه دختران نیز انجام شود، همچنین در صورت امکان آموزش ها بصورت مستقیم به خانواده ها ارائه شود. واژگان کلیدی: زلزله، آمادگی خانواده ها، دانش آموزان دبیرستانی
ملیحه زمانپور محمد علی حسینی
مقدمه و هدف: خودارزیابی فرایندی است منظم، سیستماتیک و جامع در خصوص مقایسه فعالیت ها و فرایندهای سازمان و نتایج حاصله بر اساس معیارهای مدل های تعالی سازمانی. خودارزیابی برای سازمان این امکان را فراهم می آورد تا بتواند در مسیر تعالی و در مقایسه با مدل های تعالی سازمانی وضعیت خود را شناسایی و براساس یافته های حاصله، نسبت به بهبود وضعیت سازمان اقدام نماید. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع ترکیبی(mixmetod) بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان و مدیران شاغل در مراکز توانبخشی بهزیستی شهرستان ری بوده که مجموعا 106 نفر با روش تمام شماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد خودارزیابی براساس مدل تعالیefqm بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با روش لاواشه از طریق نظر خواهی از متخصصین و خبرگان تایید گردید. پایایی ابزار با محاسبه همسانی درونی پرسشنامه ها تایید گردید. (آلفای کرونباخ 0.95 ). از مجموع 106 پرسشنامه توزیع شده 100 پرسشنامه کامل جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss 17 تحلیل شد. وزن هر یک از عوامل نه گانه (رهبری، خط مشی و استراتژی، کارکنان، شرکاء و منابع، فرایندها، نتایج مشتری، نتایج کارکنان، نتایج جامعه و نتایج کلیدی عملکرد ) مدل تعالی سازمانی تعیین و برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیرو، کروسکال والیس،آزمون من_ویتنی، استفاده گردید. در بخش دوم از مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان، جهت کسب راهبردها و پیشنهادات مطلوب به منظور ارتقای سیستم استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش ارتباط معناداری بین متغییر های دموگرافیک و دو معیار توانمند سازها و نتایج نشان نداد (05/0 < p). امتیاز کل خودارزیابی در مراکز توانبخشی در کل از امتیاز500 در حوزه توانمندسازها 190و در حوزه نتایج 165.1 بوده است. همچنین در هر کدام از عوامل نه گانه امتیاز عوامل از 100 عبارت بود از: رهبری71/38%، خط مشی و استراتژی74/38%، کارکنان57/39% ، شرکا و منابع2/37%، ، فرایندها 8/35% ، نتایج مشتری65/38% ، نتایج کارکنان 8/30% ، نتایج جامعه2/30% ، نتایج کلیدی عملکرد 13/31%. یافته های بخش کیفی، بیانگر 111 پیشنهاد و راهکارارائه شده جهت ارتقای عملکرد سیستم بود که بر اساس معیار های نه گانه الگوی تعالی سازمانی جمع آوری و در جداول ارائه شد. بحث و نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد در مراکز مورد مطالعه بر اساس معیار های نه گانه الگوی تعالی سازمانی سطح مدیریت کیفی کمتر از حد انتظار بوده است. مهمترین پیشنهاد ارائه شده بر آموزش جهت ارتقای سطح آگاهی پرسنل نسبت به مفاهیم سازمانی تاکید داشت.
خسرو شاکری مسعود فلاحی خشکناب
چکیده مقد مه و هدف: تروما یکی از معضلات مهم مورد توجه اکثر کشورها است. مراقبتهای پیش بیمارستانی اولین جزء سیستم مراقبت درمانی بیماران ترومایی را تشکیل می دهد. دانش و مهارت افراد دخیل در امر مراقبت در پیش آگهی بیماران ترومایی نقش اساسی دارد. لذا این پژوهش با هدف تعیین دانش، نگرش و مهارت بالینی کارکنان فوریتهای پزشکی مرکز اورژانس شهر تهران در مواجهه با تروما انجام گرفت. روش کار: در یک مطالعه توصیفی- تحلیلی 213 نفر از تکنسین های مرکز اورژانس تهران به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها توسط پرسشنامه های دموگرافیک، سنجش دانش، نگرش و چک لیست مهارت بالینی جمع آوری و روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با نظرخواهی از متخصصین ارزیابی گردید. همسانی درونی پرسشنامه ها با کودر ریچارسون 20 و آزمون – پس آزمون تأیید شد. مشارکت کنندگان ابتدا پرسشنامه ها را تکمیل نمودند سپس مهارت بالینی آنان به روش (osce) روی مانکن اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمونهای تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، تعقیبی بن فرونی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. بررسی یافته ها: دانش اکثر شرکت کنندگان در حد متوسط بود و با متغیرهای دموگرافیک ارتباط معناداری نداشت(05/0p>). مشارکت کنندگان درخصوص ارائه خدمات نسبت به بیماران ترومایی نگرش خوب و مثبتی داشتند. بین نگرش و متغیرهای آموزش ضمن خدمت، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی ارتباط آماری وجود داشت(05/0p<). مهارت بالینی مشارکت کنندگان در اکثر مهارتها به جز دو مهارت در سطح خوبی بود و بین مهارت بالینی و متغیرهای دموگرافیک ارتباط آماری وجود داشت(05/0p<). بحث و نتیجه گیری: تکنسینهای فوریت های پزشکی نیازمند اطلاعات تخصصی و بیشتر در زمینه تروما هستند بنابراین پیشنهاد می شود در آموزش ضمن خدمت آنها توجه بیشتری صورت گیرد و نسبت به آموزش مهارتهایی که اکثرتکنسینها نقص دارند توجه ویژه شود.
عباس امان الهی فرد غلامرضا رجبی
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و دارودرمانی در درمان انزال زودرس، جنبه های ذهنی انزال (کنترل، رضایت جنسی و پریشانی) و رضایت زناشویی افراد مبتلا به انزال زودرس مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اهواز انجام شد. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی بالینی تصادفی شده با پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل (درمان شناختی-رفتاری، دارودرمانی و گروه کنترل) بود. جامعه ی آماری پژوهش را مردان مبتلا به انزال زودرس مربوط به تمام عمر مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اهواز بودند. در مرحله ی مقدماتی 60 مرد مبتلا به انزال زودرس و 60 مرد سالم برای اعتباریابی پرسش نامه های پژوهش به صورت در دسترس هدفمند انتخاب شدند. سپس روایی و پایایی ابزار پژوهش در این نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. سپس در مرحله ی دوم 39 مرد بر اساس مصاحبه ی بالینی مبتنی بر dsm-tv-tr در خصوص ملاک های انزال زودرس، نمره های بالاتر از 9 در ابزار تشخیصی انزال زودرس و زمان نهفتگی انزال درون واژنی کمتر از 5/1 دقیقه انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده، در دو گروه درمانی (درمان شناختی-رفتاری و دارودرمانی) و یک گروه کنترل واگذار شدند. حداقل سطح تحصیلات مردان مبتلا به انزال زودرس و همسران آن ها دیپلم بود و میانگین و انحراف معیار سن، سن همسر و طول مدت ازدواج آن ها به ترتیب 17/30 (33/4)، 92/25 (04/4) و 97/6 (42/5) سال بود. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای زیر استفاده شد. 1- ابزار تشخیصی انزال زودرس ((pedt، 2- شاخص انزال زودرس ((ipe، 3-مقیاس رضایت زناشویی (mss)، 4- پرسش نامه ی کیفیت زندگی ((sqol-m جنسی و 5- زمان سنج. بر اساس یافته های پژوهش نتایج زیر در مورد فرضیه ها و سوال های پژوهش به دست آمد. یافته های مرحله ی پس آزمون 1-درمان شناختی- رفتاری در درمان انزال زودرس موثر است. 2-دارودرمانی در درمان انزال زودرس موثر است. 3- درمان شناختی-رفتاری بر بهبود جنبه های ذهنی انزال (کنترل، رضایت جنسی و پریشانی) موثر است. 4- دارودرمانی بر بهبود جنبه های ذهنی انزال (کنترل، رضایت جنسی و پریشانی) موثر است. 5- درمان شناختی-رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی موثر است. 6- دارودرمانی بر افزایش رضایت زناشویی موثر نیست. یافته های مرحله ی پی گیری 1-تأثیر درمان شناختی-رفتاری در درمان انزال زودرس ماندگار است. 2- تأثیر دارودرمانی در درمان انزال زودرس ماندگار نیست. 3-تأثیر درمان شناختی-رفتاری در درمان انزال زودرس از دارودرمانی ماندگارتر است. 4- تأثیر درمان شناختی-رفتاری بر بهبود جنبه های ذهنی انزال (کنترل، رضایت جنسی و پریشانی) ماندگار است. 5- تأثیر دارودرمانی بر بهبود جنبه های ذهنی انزال (کنترل، رضایت جنسی و پریشانی) ماندگار نیست. 6- تأثیر درمان شناختی-رفتاری در بهبود جنبه های ذهنی انزال (کنترل، رضایت جنسی و پریشانی) از دارودرمانی ماندگارتر است. 7- تأثیر درمان شناختی-رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی ماندگار است.
علیرضا صالحی محمد علی حسینی
چکیده: هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مراقبت معنوی- مذهبی بر میزان اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی پیوند عروق کرونر انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهه، قبل و بعد است که در سال 1390 در بیمارستان شهید لواسانی تهران بر روی 66 مددجوی مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد. نمونه ها به روش مبتنی بر اهداف جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله تخصیص داده شدند .ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، و پرسشنامه اضطراب همیلتون بود. مداخله شامل برگزاری جلسات گروهی مراقبت معنوی مذهبی برای واحد های پژوهش درگروه مداخله طی 5 جلسه ی 45 تا 60 دقیقه ای بر اساس استراتژی های معنوی- مذهبی ریچاردز و برگین (2005) بود. اضطراب در دو مرحله قبل از مداخله (هنگام پذیرش در بیمارستان)، بعد از مداخله (هنگام ورود به اتاق عمل) اندازه گیری شد و از طریق نرم افزار اس پی اس اس و با استفاده از روشهای آماری تی زوجی و تی مستقل و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در تجزیه و تحلیل داده ها، بین میانگین امتیاز اضطراب قبل از انجام مداخله، تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و کنترل مشاهده نشد. در حالیکه بعد از انجام مداخله، بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری بین میانگین امتیاز اضطراب مشاهده گردید و اضطراب بیماران در گروه مداخله کاهش چشمگیری پیدا کرد. (000/0 p=) و بالعکس در گروه کنترل بعد از انجام مداخله اضطراب بیماران افزایش چشم گیری پیدا نمود. (000/0 p=) نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد با بکارگیری مراقبت معنوی- مذهبی، میزان اضطراب واحد های پژوهش در گروه مداخله کاهش معنی داری یافت. با عنایت به نتایج حاصله، اهمیت نقش پرستاران در کاستن اضطراب در بیماران تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر با بکارگیری تدابیر مختلف مشخص می گردد.
وینا عجمی قلعه رشیدی مهشید فروغان
مقدمه: در حیطه دریافت خدمات سلامت، هر بیمار بدون درنظر گرفتن سن، جنس، نژاد و دیگر تفاوت ها، از حق آگاهی، انتخاب، احترام، رازداری، حفظ حریم شخصی، مراقبت و درمان صحیح، محافظت و اعتراض بر خوردار است. وظیفه درمانگر نیز رعایت حقوق بیمار است که لازمه آن داشتن آگاهی و نگرش مناسب به این حقوق و سپس رعایت آن است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی است که با روش مقطعی انجام گردیده و در آن رابطه میزان آگاهی و نگرش کارشناسان توانبخشی از حقوق بیمار با میزان رعایت آن درمراکز بهزیستی شهرتهران در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه پژوهش: جامعه مورد مطالعه در این پژوهش تمامی کارشناسان توانبخشی شاغل در مراکز بهزیستی اعم ازکارشناسان شنوایی شناسی، بینایی سنجی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، فیزیوتراپی، ارتوپد فنی، مددکاری و روانشناسی را شامل می شدند. روش نمونه گیری و حجم نمونه: در این پژوهش، نمونه مورد مطالعه، با روش تمام شماری محاسبه شدکه شامل تمامی کارشناسان توانبخشی مشغول به کار بالینی در مراکز بهزیستی شهر تهران با حداقل 6 ماه سابقه کاری بودند که مجموعاً نمونه ای شامل 62 نفر را تشکیل می دادند. روش و ابزار گردآوری داده ها: در این پژوهش اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش آگاهی، نگرش، و رعایت حقوق بیمار، که به روش لاوشه اعتبار سنجی شده بود، گردآوری شد. نتایج: 79 درصد از مشارکت کنندگان زن و 4/77 درصد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی بودند. میانگین سنی کارشناسان 9/35 سال، با دامنه سنی 23 تا 54 سال بود. میزان آگاهی از حقوق بیمار در 7/59 درصد از کارشناسان در سطح خیلی خوب، در 5/35 درصد از آنها در سطح خوب و در 3/5 درصد در سطح متوسط، قرار داشت. در حالی که5/56 درصد نگرش متوسط، 3/32 درصد نگرش خوب و 3/12 درصد نگرش ضعیف به حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در 79% موارد در سطح متوسط، در6/13 درصد در سطح ضعیف و فقط در 5/8 درصد در سطح خوب قرار داشت. رابطه ی مثبت و معناداری بین آگاهی (p?0.001) و نگرش (p?0.0001) به حقوق بیمار با میزان رعایت آن وجود د اشت. بحث و نتیجه گیری: وجود ارتباط مثبت و معنی دار بین آگاهی و نگرش به حقوق بیمار با میزان رعایت آن بدین معنی است که با افزایش آگاهی و بهبود نگرش کارشناسان به حقوق بیمار، میزان رعایت آن نیز افزایش می یابد. بدین ترتیب لازم است با انجام اقداماتی از قبیل تدوین و تصویب قوانین مربوط به حقوق بیماران، آموزش آن و ایجاد ضمانت اجرایی برای رعایت این حقوق، این دو مهم را افزایش داد تا شاهد بهبود کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و رضایت بیشتر بیماران از کادر درمانی و مراکز درمانی باشیم.
نسرین علوی ارجمند زهرا کاشانی نیا
هدف: تعارض کار- زندگی شکلی از تعارض بین نقشی است که نتیجه نا سازگاری فشار نقش ها از حوزه های کاری و خانوادگی می باشد.از طرفی استرس کاری پرستاران تاثیر به سزایی بر عملکرد حرفه ای و زندگی شخصی آنها گذاشته و موجب تعارض بین کار زندگی می شود، هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر مدیریت استرس بر استرس کاری و تعارض کار- زندگی در پرستاران می باشد. روش بررسی: در مطالعه شبه تجربی دو گروهی ، 64 نفر از پرستاران بیمارستان شهید لواسانی تهران سال 1391 بر اساس معیار های ورود با روش تصادفی از بین فهرست اعضا ئ جامعه ( چار چوب نمونه گیری) انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها : پرسش نامه های اطلاعات دموگرافیک، تعارض کار- زندگی و استرس پرستاری بودند. 3/56 % پرستاران محدوده سنی 35 تا 45 سال، 2/67% زن ، 8/32% مرد بودند. ابتدا دو گروه پرسش نامه ها را تکمیل ، برای گروه مداخله کارگاه دو روزه آموزش مدیریت استرس اجرا شد. پرسش نامه ها یک ماه بعد از مداخله مجددا ? تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار 18. v، spss بعمل آمد. ثبات درونی پرسش نامه ها با محاسبه آلفای کرومباخ جهت استرس پرستاری(78/0) و تعارض کار-زندگی(80/0) تایید گردید. یافته ها: با آزمون تی مستقل، میانگین تعارض کار- خانواده در دو گروه قبل از مداخله، تفاوت معناداری مشاهده نشد (747/0 = p ) ولی بعد از مداخله اختلاف معناداری مشاهده شد( 007/0 = p ) . باآزمون تی زوجی درگروه مداخله قبل ویک ماه بعد ازمداخله اختلاف معناداری در میانگین تعارض کار– خانواده مشاهده شد. (001/0 > p ) نتیجه گیری : نتایج نشان داد، آموزش مدیریت استرس بر تعارض کار- خانواده و استرس کاری پرستاران موثر می باشد. لذا بایدآموزش مدیریت استرس در برنامه های آموزشی پرستاران قرار گیرد.
ستار برقی مهشید فروغان
مقدمه: استرس شغلی نتیجه ی کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگی های فردی شاغل است، در مواردی که خواست های محیط کار فراتر از توان فرد قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان و عوامل موثر بر استرس شغلی در کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی و مقایسه آن با کارمندان فاقد معلولیت در بهزیستی تهران بزرگ انجام پذیرفت. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و به شیوه مقطعی انجام پذیرفته است. جامعه آماری آن کارمندان شاغل در ستادها و مراکز بهزیستی تحت پوشش بهزیستی تهران بزرگ بودند. روش نمونه گیری از نوع مورد- شاهدی و موردها شامل تمام افراد دچار معلولیت جسمی حرکتی مذکور در جامعه آماری فوق شامل 53 نفر کارمند دارای معلولیت جسمی حرکتی و شاهدها شامل 61 نفر با ویژگی های فردی و شغلی مشابه و فاقد معلولیت بودند. به منظور ارزیابی میزان استرس شغلی و عوامل موثر بر آن به ترتیب از پرسشنامه های سلامت و ایمنی در محل کار( hse) و عوامل موثر بر استرس شغلی استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss-16 و آزمون های آماری کای دو و تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از لحاظ ویژگی های دموگرافیک تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد. بین کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی و فاقد معلولیت جسمی حرکتی، در میزان استرس شغلی و عوامل موثر بر آن اختلاف معنادار مشاهده شد (p<0/05). میزان استرس شغلی در کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی (میانگین = 113/7 و انحراف استاندارد = 11/3) بیشتر از کارمندان فاقد معلولیت جسمی حرکتی (میانگین = 97/2 و انحراف استاندارد= 11/2) بود (p=0/000). میزان اهمیت عوامل موثر بر استرس شغلی نیز در گروه کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی ( میانگین= 119/2 و انحراف استاندارد= 13/2) اختلاف معناداری با کارمندان فاقد معلولیت (میانگین= 105/1و انحراف استاندارد= 12/5) داشت(p=0/000). نتیجه گیری: استرس شغلی کارمندان دارای معلولیت جسمی حرکتی نسبت به کارمندان فاقد معلولیت جسمی حرکتی بیشتر و عوامل موثر بر آن متفاوت است. لزوم توجه بیشتر به کاربرد روش های کاهش و مدیریت استرس شغلی و نیز حذف یا کاهش عوامل موثر بر استرس شغلی کارمندان دارای معلولیت توصیه می شود. کلید واژه ها: استرس/ استرس شغلی/ معلولیت جسمی حرکتی، مراکز بهزیستی
مریم خانیان مهشید فروغان
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه هوش هیجانی و ابعاد شخصیتی با استرس شغلی در کارشناسان توانبخشی بیمارستان های آموزشی شهر تهران می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی نمونه 169 نفری از جامعه 300 نفری کارشناسان توانبخشی شاغل به کار در بیمارستان های آموزشی شهر تهران انجام گردید. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه هوش هیجانی پیتر ایدز و فارنهام، استرس شغلی hse و پرسشنامه شخصیتی نئو استفاده شد. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون های آماری آزمون استودنت یا تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (005/0 p<)، رابطه معکوس معنی داری بین هوش هیجانی و استرس شغلی وجود دارد. همچنین بین مولفه های هوش هیجانی شامل خود آگاهی (18/0- r=)، مهارت اجتماعی (302/0- r=)، درک عواطف دیگران (238/0- r=) و استرس شغلی در سطح معناداری (005/0 p<)، رابطه معکوس معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که دو مولفه مهارت اجتماعی و درک عواطف دیگران متغیرهایی هستند که توسط آنها می توان استرس شغلی را پیش بینی کرد. همچنین نتایج نشان داد بین ابعاد شخصیت کارشناسان توانبخشی و استرس شغلی آنها رابطه معنی دار وجود دارد. از بین ابعاد شخصیت، بعد روان رنجور خویی (005/0 p< ،206/0r=) رابطه مثبت معنی دار و بعد وظیفه شناسی (005/0 p< ، 278/0- r=) رابطه معکوس معنی دار با استرس شغلی داشتند. نتایج تحلیل رگرسون چندگانه نشان داد که بعد وظیفه شناسی تنها متغیری است که توسط آن می توان استرس شغلی را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد رابطه معکوس معنی داری بین استرس شغلی و هوش هیجانی وجود دارد. بدین معنی که با افزایش هوش هیجانی میزان استرس شغلی کاهش می یابد و با اجرای برنامه های آموزشی ارتقای هوش هیجانی می توان استرس شغلی کارشناسان توانبخشی را کاهش داد و یا از بروز آن پیشگیری کرد. همچنین با توجه به توان پیش بینی کنندگی دو بعد شخصیتی وظیفه شناسی و روان رنجورخویی در درک استرس های محیطی، پیشنهاد می شود مدیران، با استفاده از تست های شخصیتی در زمان استخدام افراد، نیروی انسانی مناسب تری را گزینش نمایند.
راضیه عظیمی کندمانی فرحناز محمدی شاهبلاغی محمدی شاهبلاغی
چکیده: سکته مغزی اولین اختلال عروقی مغزی و به عنوان سومین علت مرگ در جهان مطرح می باشد. سکته مغزی موجب کاهش کیفیت زندگی بیماران شده وبیشتر بازماندگان سکته مغزی برای فعالیت های روز مره زندگی نیاز به کمک مراقبین خانوادگی دارند. در اثر مراقبت از این بیماران به مراقبین فشار مراقبتی وارد می شود. پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیربرنامه توانبخشی مبتنی بر منزل بر فعالیت های روزمره زندگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سکته مغزی و فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی آنان انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی تک گروهه بود. جامعه پژوهش شامل بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری در بخش داخلی اعصاب بیمارستان دکتر شر یعتی اصفهان و مراقبین خانوادگی آنان بود. نمونه ها شامل 30 نفر بیمار مبتلا به سکته مغزی که با توجه به معیارهای ورود و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک بیمار و مراقب، شاخص بارتل، پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی بیماران سکته مغزی(ss-qol) و پرسشنامه سنجش فشار مراقبتی (csi)بود. مداخله پژوهش از زمان پایدار شدن وضعیت بیمار در بیمارستان با اجرای 3 جلسه ی 1ساعته آموزشی طی 3روز متوالی به صورت فردی و چهره به چهره بود که همزمان به بیمار و مراقب و به مدت 8 هفته پس از ترخیص در منزل ادامه داشت. قبل و بعد از مداخله میزان فشار مراقبتی، فعالیت روزمره و کیفیت زندگی اندازه گیری و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی وتحلیلی تی وتحلیل واریانس یک متغیری وبونفرونی صورت گرفت. یافته ها: مقایسه میانگین فشار مراقبتی مراقبین در پس آزمون به طور معنا داری کمتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p) و نشان دهنده کاهش میزان فشار مراقبتی مراقبین در پس آزمون می باشد. مقایسه میانگین فعالیت های روزمره زندگی در پس آزمون به طور معنا داری بیشتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p)که نشان دهنده افزایش میزان فعالیت های روزمره زندگی در پس آزمون می باشد. مقایسه میانگین نمرات کیفیت زندگی در پس آزمون به طور معنا داری بیشتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p)که نشان دهنده افزایش میزان کیفیت زندگی در پس آزمون می باشد. نتیجه گیری: اجرای برنامه توانبخشی مبتنی بر منزل می تواند باعث بهبود فعالیت روزمره زندگی و ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته مغزی و کاهش فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی آنان شود. کلید واژه ها: توانبخشی مبتنی بر منزل، سکته مغزی، فشار مراقبتی، فعالیت روزمره زندگی، کیفیت زندگی
کورش قاضی مهشید فروغان
مقدمه و هدف: طی دو دهه اخیر شاهد گسترش کمی آسایشگاههای سالمندی کشور بوده ایم. در این میان یکی از مهمترین شاخصهای کیفیت خدمات، سنجش رضایت سالمندان از خدمات ارائه شده می باشد. از طرفی دیگر قریب به یک دهه است که آسایشگاههای سالمندی توسط کارشناسان ناظر و طبق فرم ارزشیابی آسایشگاهها به سه درجه تقسیم شده و به تناسب هر درجه میزان یارانه ارائه شده تعیین می گردد. حال هدف از این مطالعه "بررسی رابطه رضایت سالمندان مقیم آسایشگاههای غیردولتی از خدمات ارائه شده به آنها با درجه ارزشیابی این مراکز در استانهای گلستان، مازندران، سمنان و خراسان شمالی در سال 1391" بوده است. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی کاربردی، اطلاعات به روش مقطعی جمع آوری گردید، از میان 554 نفر سالمند مقیم (جامعه پژوهش) 14 آسایشگاه 4 استان مورد مطالعه (محیط پژوهش)، 89 نفر واجد معیارهای سن 60 سال یا بالاتر، توانایی برقراری ارتباط، نمره 6 و بالاتر در آزمون کوتاه شناختی، و حداقل 6 ماه اقامت در آسایشگاه، و رضایت آگاهانه برای مشارکت در پژوهش، به روش تمام شماری وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و رضایتمندی سالمند از خدمات ارائه شده در آسایشگاه و به روش مصاحبه جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله از آزمون های آماری پارامتری تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، من ویتنی، کروسکال والیس و نرم افزار spss نسخه 17 استفاده شد. بررسی یافته ها: میانگین سنی سالمندان مشارکت کننده، 39/74 سال با انحراف معیار 09/9 بود و 4/40% آنها از جنس مذکر بودند. اکثر سالمندان مورد مطالعه، همسر خود را از دست داده بودند (4/58%) و تنها 25% آنها پذیرش خودخواسته داشتند. میزان میانگین رضایت سالمندان از محبط فیزیکی (55/3) و مراقبت فیزیکی (77/3) بیشتر از مراقبت روانی (00/3) و مراقبت اجتماعی (26/3) بود. بین میزان رضایت کلی با درجه ارزشیابی آسایشگاه (409/0 p =) و استان مورد بررسی (130/0 p =) رابطه معناداری مشاهده نگردید. رضایت سالمندان از مراقبت های ارائه شده و محیط فیزیکی آسایشگاه تنها با نحوه پذیرش آنها رابطه معنی دار داشت (002/0 p =)، به طوری که میزان رضایت از خدمات در صورت خود خواسته بودن پذیرش بالاتر بود (034/0 p =). بحث و نتیجه گیری: توجه بیشتر به بعد مراقبت های اجتماعی و روانی در آسایشگاه ها و تجدید نظر در دستورالعملهای مرتبط با درجه بندی و نحوه پیاده سازی آن توصیه می شود. آماده سازی سالمند در جهت خود انگیختگی وی برای قبول زندگی در آسایشگاه از طریق مشاوره و راهنمایی سالمند و خانواده می تواند نقش مهمی در میزان رضایت او از خدمات آسایشگاهی و به تبع آن رضایت از زندگی ایفا کند.
مریم آلبوغبیش محمد علی حسینی
هدف: این مطالعه با هدف تعیین وضعیت مدیریت دانش و ارائه راهکارهای ارتقاء آن از دیدگاه مدیران و کارشناسان در سازمان بهزیستی استان خوزستان در سال 1390 انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه در دو فاز کمی و کیفی صورت گرفت. در فاز کمی، مطالعه از نوع توصیفی–تحلیلی، مقطعی بوده و جامعه مورد مطالعه 146 نفر از 400نفر مدیر و کارشناس در مقطع کارشناسی و بالاتر، شاغل در ستاد مرکزی، ادارات و مجتمعهای بهزیستی 22 شهرستان استان خوزستان می باشد. و ابزار تحقیق پرسشنامه ی محقق ساخته بوده که روایی صوری و محتوایی آن بر اساس روش لاوشه 79/0cvr= و پایایی آن با ضریب آلفای 97/0 محاسبه گردید. با استفاده از روش آمار توصیفی و استنباطی و به وسیله نرم افزار 18«spss» داده ها تحلیل گردید. در فاز کیفی، جامعه مورد مطالعه 8 نفر از مدیران و کارشناسان می باشند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و جهت گردآوری راهکارهای ارتقاء مدیریت دانش از روش گروه کانونی استفاده گردید. یافته ها: میانگین نمره وضعیت موجود مدیریت دانش در کل 2.71، و در مولفه های به دست آوردن دانش 2.66، به بکاربردن دانش 3.02، به اشتراک گذاری دانش 2.61 و نگهداری دانش 2.57 به دست آمد. در جلسه گروه کانونی پس از بحث و توافق، در مجموع 44 راهکار در چهار بخش مدیریت دانش جمع بندی و به تایید شرکت کنندگان رسید. نتیجه گیری: از نظر کارکنان میانگین کل وضعیت مدیریت دانش و مولفه های به دست آوردن، به اشتراک گذاری و نگهداری دانش در سازمان بهزیستی خوزستان از سطح متوسط پایین تر است ولی به بکاربردن دانش در سطح متوسط ارزیابی گردید. مشارکت کنند گان جهت پیاده سازی مدیریت دانش بر ایجاد یک سیستم آموزشی به موقع، به روز، منسجم و متناسب با نیاز به عنوان مهمترین راهکار ارتقاء مدیریت دانش در سازمان بهزیستی خوزستان تاکید داشتند.
محمد علی حسینی جعفر یوسفی
مباحث این نوشتار و رساله تحت عنوان (تعلیق در عقود و ایقاعات) از یک مقدمه و سه فصل و جمع بندی تشکیل شده است. با توجه به اینکه هدف اصلی در این رساله بررسی جایگاه تعلیق در قراردادها و معاملات از دیدگاه فقه امامیه و حقوق مدنی ایران است. در این رساله سعی شده است که احکام و آثار تعلیق از دیدگاه فقه امامیه و حقوق مدنی مورد بحث و بررسی و تحلیل و تطبیق و مقایسه بین فقه امامیه و حقوق مدنی قرار گیرد و روشن گردد که در فقه امامیه و حقوق موضوعه، عقود و ایقاعات معلق چه احکام و آثاری دارد در جهت رسیدن به این هدف نیاز به چند امر است که در طی چند فصل بیان شده است. در فصل اول کلیات و مفاهیم و تعاریف کلید واژه های بحث ارائه داده شده است و این فصل شامل سیزده گفتار اول مفاهیم عقد و تعاریف آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در گفتار دوم مربوط به نقش اراده در عقد و تعاریف اراده، مراحل تکوین اراده پرداخته شده است. گفتار سوم به مباحث انشاء و تعاریف آن اختصاص یافته است. در گفتار چهارم به تفاوت بین خبر و انشاء پرداخته است. در گفتار پنجم شرط و مباحث مربوط به آن و تعاریف آن مطرح گردیده است. گفتار ششم به بررسی جایگاه شرط ابتدای در فقه امامیه پرداخته است. گفتار هفتم جایگاه شرط بنای در فقه امامیه بررسی شده است. گفتار هشتم به تحلیل رابطه ای شرط و معاملات اختصاص یافته است. در گفتار نهم، مفهوم تنجیز مورد بررسی واقع شده است. در گفتار دهم، مفهوم تعلیق بررسی شده است. در گفتار یازدهم به تجزیه و تفکیک واژه های مشابه و هم خانواده پرداخته است. در گفتار دوازدهم تشخیص تعلیق از حیث نظری و عملی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. در گفتار سیزدهم اقسام تعلیق مورد بحث واقع شده است. فصل دوم، که بحث نسبتا اصلی این نوشتار را تشکیل می دهد احکام تعلیق را مورد بحث قرارداده است که احکام تعلیق عبارت است از: گفتار اول به نمای مساله و بیان افکار فقیهان، و گفتار دوم تشخیص نوع تعلیق و بیان ثمره آن، مورد بحث قرار گرفته است. در گفتار سوم، به تحلیل فقهی و تعلیق و در گفتار چهارم به تحلیل حقوقی تعلیق پرداخته شده است. گفتار پنجم، شرایط و اوصاف تعلیق، مورد بحث و بررسی واقع شده است. و گفتار ششم، اقوال و دیدگاه فقیهان، امامیه را درباره صحت و بطلان عقود و ایقاعات مورد بحث واقع شده است. و گفتار هشتم نتیجه گیری و نظریه برگزیده را به خود اختصاص داده است. فصل سوم به مباحث آثار تعلیق اختصاص دارد که خود شامل گفتار زیر است: گفتار اول، به طرح چند سوال و پاسخ آن می پردازد. و گفتار دوم، آثار تعلیق با تعلیق در انشاء، و در گفتار سوم تعلیق با تعلیق در منشاء مورد بحث واقع شده است. گفتار چهارم، به بررسی آثار و حقوق خاصی که ناشی از معاملات تعلیقی است اختصاص دارد. گفتار پنجم و آخرین گفتار، به بررسی اختلاط تعلیق عقد با تعلیق اثر عقد و بیان نظریه پرداخته شده است. خاتمه، در خاتمه به جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث این رساله اختصاص دارد و در پایان هم فهرست منابع گنجانیده شده است.
آزاده نوری محمد علی حسینی
مقدمه: بهره وری کارکنان پرستاری دارای اهمیت استراتژیک برای بقای بیمارستانهاست. خصوصیات فیزیکی محیط کار از عوامل اثرگذار بر بهره وری نیروی انسانی می باشد. این مطالعه قصد دارد تأثیر اجرای تکنیک ساماندهی محیط کار (5s) را بر میزان بهره وری کارکنان پرستاری شاغل در اتاق عمل اندازه-گیری نماید. ابزار و روشها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی دو گروهی بوده که در آن 71 نفر از پرسنل پرستاری شاغل در بیمارستانهای آموزشی شهر اصفهان شرکت داشتند. بیمارستانها بصورت تصادفی ساده به دو گروه مداخله (بیمارستان بهشتی) و کنترل (بیمارستان الزهرا) تخصیص داده شد. دو گروه کنترل (38 نفر) و مداخله (33 نفر) به روش تمام شماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش بهره-وری پرستاران بر اساس مدل هرسی و گلداسمیت استفاده گردید، جهت ارزیابی مداخله انجام شده از چک لیست ممیزی 5s استفاده شد. تکنیک 5s برای سازماندهی محیط کار در اتاق عمل بیمارستان شهید بهشتی اصفهان اجرا شد. بعد از 30 روز داده ها مجدداً جمع آوری گردید. از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تی و تحلیل کو واریانس) جهت آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نمرات بهره وری کلی پرستاران بعد از مداخله با توجه به آزمون تی انجام شده و آزمون کوواریانس دارای اختلاف مثبت و معنادار بود (05/0>p). بعلاوه بین دو گروه قبل و پس از انجام مداخلات اختلاف معناداری در نمره میانگین بهره وری در زیرگروههای توانایی، شناخت شغلی و عوامل محیطی پرستاران با توجه به آزمون تی مستقل وجود دارد(05/0>p). نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نیز بیانگر آن بود که بین دو گروه در زیرمقیاس های توانایی، شناخت شغلی و عوامل محیطی پرستاران اختلاف مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>p). نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اجرای تکنیک ساماندهی محیط کار (5s) باعث افزایش بهره وری کارکنان پرستاری شاغل در اتاق عمل می گردد. لذا پیشنهادمی گردد به عنوان یکی از روشهای افزایش بهره وری در بیمارستان ها و دیگر سازمان های ارائه دهنده مراقبت بهداشتی مورد استفاده قرارگیرد.
عبدالحکیم جوربنیان اصغر مکارم
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط رفتار شهروندی سازمانی با تعهد سازمانی و مولفه¬های آن در کارکنان ستاد سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1392 است. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 108 نفر از کارکنان ستادی سازمان بهزیستی شهر تهران به صورت نمونه گیری تصادفی ساده و طبق فرمول حجم نمونه و مطالعات گذشته، انتخاب گردیدند. داده¬ها با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد رفتار شهروندی سازمانی و پرسشنامه تعهد سازمانی، که شامل سه بعد تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر است، جمع¬آوری و به منظور تحلیل داده¬ها از نرم افزار آماری spss نسخه 21، آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون آنالیز واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج همبستگی نشان¬داد که بین رفتار شهروندی¬ سازمانی و تعهدسازمانی کارکنان رابطه مثبت و معناداری (01/0? p، 325/0 =r ) وجود دارد. همچنین از بین مولفه¬های تعهدسازمانی، تعهدعاطفی و تعهدهنجاری با رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط معنادار ومثبت بوده¬اند، اما رفتارشهروندی سازمانی با تعهد مستمر، ارتباط معنا داری نداشت. نتایج آنالیز واریانس نشان¬داد که میانگین رفتار شهروندی سازمانی در گروه¬های سنی، نوع استخدام و سابقه کارکارکنان، میانگین تعهد مستمر در نوع استخدام کارکنان و میانگین تعهد عاطفی در میزان سابقه کار کارکنان دارای اختلاف معنادار بوده است. نتیجه¬گیری: براساس یافته¬های پژوهش نتیجه می¬گیریم که با ارتقاء مفهوم رفتارشهروندی سازمانی می-توانیم میزان تعهد سازمانی کارکنان ستاد سازمان بهزیستی شهر تهران را افزایش دهیم. کلیدواژه¬ها: رفتارشهروندی سازمانی، تعهد سازمانی، سازمان بهزیستی
زینب حاج علی اکبری محمد علی حسینی
زمینه: جراحی بای پس عروق کرونر یکی از متداولترین اعمال جراحی قلبی میباشد. بازتوانی قلبی نقش مهمی در جلوگیری از عوارض بعد از عمل و بهبودی شرایط فیزیکی، روانی و اجتماعی این بیماران دارد. با این وجود تعداد زیادی از این بیماران در برنامه های بازتوانی قلبی شرکت نمیکنند. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین و مقایسه موانع و تسهیل کننده های شرکت در برنامه های بازتوانی قلبی از دیدگاه بیماران جراحی شده پیوند عروق کرونر و کارشناسان بازتوانی قلبی استان اذربایجان شرقی انجام شده است. مواد و روشها: جامعه اماری این پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع مقطعی شامل کلیه کارشناسان بازتوانی قلبی استان اذربایجان شرقی ( 11 ) و کلیه بیماران جراحی شده پیوند عروق کرونر قلب در سه ماهه اول سال 92 در استان اذربایجان ح شرقی (103 ) بودند. ابزار گرداوری داده ها، شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای کارشناسان و بیماران و پرسشنامه محقق ساخته موانع بازتوانی قلبی بود که روایی ان با روش لاواشه و نظر خبرگان و پایایی آن توسط روش بازازمایی و محاسبه ضریب الفای کرونباخ (0.67، 0.831، 0.8 ) مورد تایید قرار گرفت و برای اندازه گیری تسهیل کننده های بازتوانی قلبی یک سوال بصورت باز پاسخ در پرسشنامه در نظر گرفته شد " چه راهکارهایی را برای افزایش شرکت در برنامه های بازتوانی قلبی پیشنهاد میکنید؟ " که با محاسبه تعداد دفعات تکرار داده ها فراوانی ان بصورت کمی به دست امد با حجم نمونه مورد نظر در هر 2 گروه بصورت تمام شماری انجام شد که در نهایت 11 نفر از کارشناسان و 103 نفر از بیماران که واجد معیارهای ورود بودند، در مطالعه شرکت نمودند. از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 19 جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: اکثر بیماران شرکت کننده، مردانی با میانگین سنی 58.94 سال بود و اکثر کارشناسان شرکت کننده زنان با میانگین سنی 38.82 سال بودند. مهمترین موانع بازتوانی قلبی از دیدگاه کارشناسان به ترتیب شامل عدم شناخت برنامه های توانبخشی قلبی با میانگین (4.91)، عدم ارجاع توسط پزشک (4.64) و هزینه ها ی بازتوانی (4.36) و مهمترین تسهیل کننده ها از نظر کارشناسان شامل ارجاع توسط پزشک، پیگیری کادر توانبخشی، تخفیف هزینه ها، برگزاری کلاسها در شیفتهای مختلف و راه اندازی مراکز در شهرستانها بود که دفعات تکرار انها به ترتیب (11، 11، 11، 6 و 5 نفر ) بود. مهمترین موانع از دیدگاه بیماران به ترتیب شامل، عدم ارجاع بیماران توسط پزشک با میانگین (4.54)، عدم شناخت برنامه های بازتوانی قلبی(4.53) و عدم تماس و پیگیری کادر درمان (4.43) و مهمترین تسهیل کننده ها از نظر بیماران شامل توصیه برنامه ها توسط پزشک، اطلاع رسانی در مورد برنامه ها و راه اندازی مراکز بازتوانی قلبی در شهرستانها بود که دفعات تکرار به ترتیب شامل (103، 97، 35، 45 نفر ) بود. در مقایسه دیدگاه دو گروه در چند مورد مشترک و اکثر موارد تفاوت معناداری وجود داشت. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مهمترین موانع مشترک از دیدگاه بیماران و کارشناسان شامل عدم ارجاع توسط پزشک، عدم پیگیری کادر درمان، عدم شناخت از برنامه های بازتوانی قلبی، هزینه های بازتوانی قلبی، بود و مهمترین تسهیل کننده های مشترک از دیدگاه دو گروه شامل ارجاع و توصیه پزشک، پیگیری کادر توانبخشی، تخفیف هزینه های بازتوانی و راه اندازی مراکز بازتوانی در شهرستانها بود
زرافشان حقدوست شیوایی کیان نوروزی
در مطالعه نیمه تجربی 70بیمار که تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر قرار گرفته اند به صورت تصادفی در دو گروه 35 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند . ابزار مورد استفاده پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی اختصاص بیماران قلبی مک نیو و چک لیست عوارض بعد از عمل بود پرسشنامه کیفیت زندگی در سه مرحله قبل از عمل و یک ماه و دو ماه بعد از عمل و اجرای مدل تکمیل گردید و چک لیست عوارض بعد از عمل در دو مرحله یک و دو ماه بعد از عمل و اجرای مدل تکمیل گردید
فاطمه شریفی فرد کیان نوروزی
چکیده: مقدمه: فرسودگی تحصیلی احساس بی کفایتی وخستگی ذهنی است که دانشجویان در مقابل استرس مزمن ناشی از فقدان منابع لازم برای انجام دادن وظایف و تکالیف محوله از خود نشان می دهند. بر اساس شواهد، درصد قابل ملاحظه ای از دانشجویان از فرسودگی تحصیلی رنج می برند و عوامل متعددی بر فرسودگی تحصیلی موثرمی باشد. به نظر می رسد انگیزه و خودکارآمدی آموزشی از عوامل موثر در تعدیل میزان فرسودگی تحصیلی باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط فرسودگی تحصیلی با خودکارآمدی آموزشی و انگیزه تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد. مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی – تحلیلی 264 دانشجو به روش نمونه گیری منظم از بین دانشجویان پرستاری و پیراپزشکی وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی ماسلاچ، پرسشنامه خودکارآمدی آموزشی زاژاکووا و انگیزه تحصیلی والرند استفاده شد. تحلیل آماری داده ها در محیط نرم افزار spssنسخه 16، با استفاده از شاخص های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، tمستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون لجستیک تحلیل انجام شد. سطح معنی داری برای کلیه متغیرها 05/0p<در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره فرسودگی تحصیلی دانشجویان (84/15±52/28) بود. بر اساس یافته های حاصل از رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره بین خودکارآمدی آموزشی و انگیزه تحصیلی با فرسودگی تحصیلی رابطه ی آماری معکوس و معنا داری مشاهده شد(05/0p<). همچنین خودکارآمدی با انگیزه تحصیلی ارتباط مثبت و معناداری داشت(05/0p<). افزایش معدل با افزایش خودکارآمدی و کاهش فرسودگی همراه بود و افزایش ترم تحصیلی کاهش انگیزه تحصیلی را به دنبال داشت. سکونت در منزل شخصی نسبت به سکونت در منزل پدری فرسودگی بیشتری را موجب می شد و دانشجویانی که اشتغال مرتبط با تحصیل داشتند نسبت به دانشجویان غیرشاغل از انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی بالاتری برخوردار بودند. پسران انگیزه درونی و خودکارآمدی پایین تری داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر درصد قابل توجهی از دانشجویان دچار فرسودگی تحصیلی می باشند و به نظر می رسد افزایش انگیزه و خودکارآمدی آموزشی نقش محافظتی در مقابل فرسودگی تحصیلی دارد. بنابراین برنامه ریزی و تشکیل دوره های آموزشی به منظور تقویت انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی آموزشی دانشجویان می تواند سبب کاهش فرسودگی تحصیلی و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانشجویان گردد. واژه های کلیدی:خودکارآمدی، انگیزه، فرسودگی، دانشجو، پرستاری
فرشید مرادی محمد علی حسینی
زمینه و هدف: اضطراب از جمله حالات هیجانی و قابل انتظار بیماران قلبی کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر است که می تواند موجب افزایش درد بعد از عمل، افزایش نیاز به مسکن و در نهایت طولانی شدن زمان بستری در بیمارستان گردد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر طب فشاری بر میزان اضطراب بیماران قلبی کاندید آنزیوپرافی عروق کرونر انجام گرفته است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور و دو گروهی بود که طی آن 70 بیمار کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر بستری در بخش آنژیوگرافی بیمارستان رسول اکرم (ص) که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. بیماران گروه مداخله طب فشاری را در نقطه صحیح (چشم سوم) و گروه شاهد در نقطه کاذب که اعمال فشار بر آنها هیچ گونه تاثیری در آرام بخشی ندارد، به مدت 10 دقیقه دریافت نمودند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه سنجش اضطراب اشپیل برگر بود. اضطراب در دو مرحله قبل و بلافاصله بعد از مداخله اندازه گیری شد و از طریق نرم افزار spss نسخه 16 و با استفاده از روش های آماری کای دو، کلموگراف اسمیرنوف، تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در تجزیه و تحلیل داده ها، در میانگین نمرات اضطراب موقعیتی (74/1±82/48 در گروه مداخله و 65/1±71/48 در گروه شاهد) با (779/0p=) و اضطراب خصیصه ای (74/1±20/50 در گروه مداخله و 85/1±45/50 در گروه شاهد) با (552/0p=) تفاوت آماری معناداری بین گروه مداخله و شاهد قبل از مداخله وجود نداشت. بعد از انجام مداخله، تفاوت آماری معناداری در میانگین نمرات اضطراب موقعیتی گروه مداخله و شاهد پس از مداخله دیده شد (001/0p<). در حالی که در میانگین نمرات اضطراب خصیصه ای گروه مداخله و شاهد پس از مداخله تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (396/0p=). نتیجه گیری: به کارگیری طب فشاری میزان اضطراب موقعیتی بیماران بستری در بخش آنژیوگرافی بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) را قبل از آنژیوگرافی عروق کرونر کاهش داد، اما تاثیر چندانی بر اضطراب خصیصه ای نداشت. توصیه می شود پرستاران از طب فشاری برای کاهش اضطراب موقعیتی این دسته از بیماران استفاده کنند.
سید امیر حسین صحیح النسب محمد علی حسینی
: از مجموع 164 نفر کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد با میانگین سنی 63/36 سال و سابقه ی کاری 65/153 ماه، مورد بررسی، 2/51 درصد مرد (84 نفر) و 8/48 درصد زن (80 نفر) بودند؛ که از این تعداد 146 نفر (89 درصد) متأهل و 18 نفر (11 درصد) مجرد بودند و همچنین کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد از لحاظ فراوانی فرسودگی شغلی، اکثریّت کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد خستگی هیجانی متوسط (8/59 درصد)، زوال شخصیت کم (2/62 درصد) و فقدان موفقیت های فردی شدید (8/51 درصد) داشتند. همچنین از لحاظ شدت فرسودگی شغلی، اکثریّت کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد خستگی هیجانی کم (5/91 درصد)، زوال شخصیت کم (28/67 درصد) و فقدان موفقیت های فردی شدید (60 درصد) داشتند.: اکثریت واحدهای مورد پژوهش در بعد فراوانی خستگی هیجانی میزان متوسطی را تجربه می کنند و توصیه می گردد که برخی برنامه های آموزشی و کارگاه های مهارتی جهت کاهش فرسودگی شغلی برای کارکنان برگزار گردد.
محمد علی حسینی عبد الرسول برهانی حقیقی
اضافه بر این از طریق امید ریاضی شرطی تابعی ازآماره های ترتیبی تعمیم یافته یک مشخصه سازی از این توزیع ارائه می-شود. الگوسازی داده ها در عمل از اهمیت بسزایی برخوردار است. به ویژه موقعی که داده ها دارای چولگی (به سمت راست) باشند.
سارا ایران نژاد محمد علی حسینی
یکی از اختلالات شایع در محیط های کاری، فرسودگی شغلی است که می تواند بر احساس رضایت شغلی و سلامت جسمی-روانی افراد شاغل تاثیر داشته باشد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی بوده که به شیوه مقطعی انجام گرفته است. نمونه آماری 116 نفر از جامعه 340 نفری پرسنل ستاد مرکزی سازمان بهزیستی استان تهران در سال 1393 بود که به شکل تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که در سطح معناداری )0.001 p<)، رابطه معکوس معناداری بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی وجود دارد و همچنین رابطه مستقیم معنادار بین هوش هیجانی و تاب آوری بدست آمد. لیکن رابطه معناداری بین عوامل دموگرافیک با هوش هیجانی و فرسودگی شغلی بدست نیامد. نتایج نشان داد با افزایش هوش هیجانی، فوسودگی شغلی در کارکنان ستاد سازمان بهزیستی کاهش یافته است و با توجه به اینکه هوش هیجانی قابل یادگیری است، بهتر است این قابلیت در سازمان ها برای تمامی کارکنان به صورت دوره ای بدون توجه به عوامل دموگرافیک، آموزش داده شود.
علیرضا افخمی میبدی محمد علی حسینی
در این تحقیق میزان خوردگی فلز تیتانیم و یکی از آلیاژهای آن بنام vt-9در محلول اتانول و اسید سولفوریک در گستره غلظتی 10 - 1/0مولار و سه دمای مختلف و با استفاده از تکنیک پتانسیواستات بررسی شد.نتایج بدست آمده در ناحیه اندی نشان داد که نمونه ها تا غلظت سه مولار دارای یک ناحیه آندی ساده و بالاتر از این غلظت دارای منطقه بحرانی و روئین می باشند.با افزایش غلظت اسید و دما دانسیته جریان مناطق روئین و بحرانی افزایش یافت به طوریکه از غلظت 6 مولار به بعد افزایش چشمگیر تر بوده بعلت تشابه کلی منحنی های حاصله می توان گفت که نوع واکنش های رخ داده بر روی نمونه فلز تیتانیم و آلیاژ آن مشابه است و روند تغییرات در جریانهای مناطق روئین و بحرانی نشان دهنده افزایش سرعت واکنش های رخ داده می باشد.نکته قابل توجه در این سلسله آزمایشها این بود که از غلظت های بیشتر از شش مولار پتانسیل نمونه ها مثبت تر شد. لیکن با افزایش دما ، پتانسیل مذکور تغییر چندانی نکرد.نتایج بدست آمده نشان می دهند که آلیاژ vt-9 با وجود اینکه نسبت به تیتانیم از استحکام بیشتری برخوردار است اما در شرایط آزمایشی مورد مطالعه به میزان اندک خوردگی بیشتری از خود نشان داده است.