نام پژوهشگر: علی رضا علی صوفی
محمد شمسی عباس زارعی مهرورز
اورامان از سرزمین های کهن ایران و واجد فرهنگ قوی و پربار است . قدمت اورامانات به قرون اولی هی حیات و زیست بشریت بر می گردد. اورامانات در اصل همان اورامان است که شامل اورامان لهون، تخت، رزاب و دزلی م یباشد. در پژوهش حاضر بررسی از کودتای 28 مرداد 1332 تا ( « پاوه » وضعیت تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی پاوه و اورامان (با تأکید بر شهرستان انقلاب اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است . اهداف پژوهش حاضر در قالب اهداف کلی و جزئی شناسایی و در قالب سئوالات پژوهش طرح و تهیه شدند . جامعه مورد پژوهش شامل منطقه اورامان (با تأکید بر شهرستان پاوه ) بود و روش پژوهش کتابخانه ای مشتمل بر مصاحبه، مشاهده و مطالعه می باشد. محقق بعد از تهیه منابع و گردآوری اطلاعات لازم جهت پژوهش به تهیه و تحلیل موضوع اصلی پایان نامه اقدام نمود . خلاصه مطالعات و بررس یها در زمینه وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی منطقه اورامان در زیر می آید: اورامان دارای ویژگی های طبیعی و نشانه های فرهنگی خاص است. زبان و ادبیات هماهنگی از محلونات غیر عبری و صرفاً ایرانی به عنوان یکی از شاخه های زبان کردی با گونه های مربوط هی خود، زبان نوشتاری شعر در « گوران » و « اورامی » می باشد. گویش زبان کردی محسوب گردیده تا جایی که سرایندگان اولیه ی اشعار کردی بعد از پیدایش اسلام با این شاخه از زبان کردی شعر سروده اند و شاعران به نامی چون الماس خان کندوله ای، میرزا شفیع کلیایی و غیر آ نها زبان شعری خود را اورامی و گوران قرار در گویش « هه ورامان » به نام سلطان یا سلاطین اورامان، یا همان ،« بیگ » با القاب « کُردان » داده اند. از قرن پنجم هجری طایفه ای از محلی، به حاکمیت منطقه اورامانات (اورامان تخت، رزاب، اورامان لهون و...) رسیدند که همیشه سر در اطاعت حاکم یت های مرکزی داشته اند. علاوه بر این که همیشه تابع قدرت های بزرگ تر بود هاند، اما همیشه منطقه اورامان را زیر نفوذ خود داشت ه اند و اجازه نداده اند که بیگانگان بر منطقه نفوذ بکنند و این خود می تواند یکی از عواملی باشد که باعث شده است که اورامانات هم چنان خاص و یک نواخت باقی بماند .حکام اورامان در طول حکومت خود، برای بقا و حفظ قدرت، سعی کرد ه اند که با همسایگان غربی خود یعنی شهرها و نقاطی از کردستان در شمال عراق چون شهر زور، حلبچه، ته ویله و بیاره و... روابط حسنه ای داشته باشند . با سر کار آمدن رضاشاه، اختلافات دولت با عشایر و بی گها و بی گزادگان شروع شد. حکومت مرکزی سعی در کاهش قدرت و نفوذ حکام عشایر از جمله حکام منطقه اورامانات داشت . لذا به سرکوب و خلع سلاح حکام اورامان پرداخت . همراه با سرکوب سلاطین اورامان، حکومت تحت نفوذ سلاطین اورامان تجزیه و به دو بخش عمده یا چند حاکم محلی چون اورامان تخت، اورامان لهون و ... تبدیل گردید که آخرین سلطان اورامان لهون در حوز ه ی فرمان روایی ایالت کردستان سال 1310 شمسی با لشکرکشی ارتش نوین رضاشاهی به اورامانات شکست خوردند، عد های از سران نیز اسیر گردیدند. از این زمان به بعد تا آزا دی سران منطقه اورامانات جو آرامی را پشت سر گذاشت اما بعد از آزادی اسرا منطقه دوباره دچار اختلاف و کشمکش های قومی، قبیله ای و لشکرکشی نظامیان و استقرار پایگا ه های نظامی و انتظامی شد . و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 حاکمان محلی اورامان به شدت سرکوب و سر در محاق سکوت و خفقان بردند . با اوج گرفتن تحرکات ضددولتی در سراسر کشور، مردم منطقه نیز دوباره به صحنه ها وارد شدند و با پشتیبانی روحانیون و قشر تحصیلکرده خواست ه های خود را با خواسته های سراسر کشور هماهنگ کردند و در به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی ایران در سال 57 نقش زیادی ایفا کردند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عده ای منفعت طلب در پی منافع خود سعی در اختشاش منطقه داشتند که با دخالت دولت و نیروهای محلی منطقه آرامش خود را بازیافت . مردم منطقه اورامان پایبند به اعتقاد مذهبی هستند و دین مردم منطقه اورامان اسلام و شافعی مذهب می باشند. یکی از پیامدهای اسلام در اورامان دائر شدن مدارس حجر های با هدف آموزش قرآن و اصول اسلام م ی باشد . مدارس حجره ای در گسترش سواد در منطقه اورامان نقش زیادی داشته اند. در دل این مدارس روحانیون و شعرای بزرگی پرورش یافته اند. مردم منطقه اورامان در کنار اعمال و مناسک اسلام به پیروی از دو طریقت نقشبندی و قادری نیز برخواست ه اند و این دو طریقت در منطقه اورامان گسترش زیادی پیدا کرده اند و هم اکنون نیز از مریدان زیادی در منطقه اورامان برخوردار هستند.
محمد شهابی آهنگرکلا علی رضا علی صوفی
دراین پژوهش به بررسی تحولات تاریخی واهمیت استراتژیکی جزیره قشم درطی عصرقاجاریه بین سالهای 1794میلادی تا 1924میلادی پرداخته ایم. آنگونه که دراین پژوهش بررسی شده می توان این دوره را به دوقسمت نسبتا روشن تقسیم نمود. قسمت اول یا نیمه اول این دوره به عصراجاره داری این جزیره (به همراه سایرمناطق حاشیه ای جنوب ایران) توسط مسقط باز می گردد ونیمه دوم این دوره نیز به حاکمیت مستقیم وبلاواسطه حکومت مرکزی شاهنشاهی وقت ایران اشاره دارد. درهردونیمه مهمترین واقعه خارجی حضورپایگاه مهم دریایی بریتانیا درمنطقه غربی جزیره قشم به نام "باسعیدو" است. همچنین اهمیت استراتژیکی این جزیره برای کنترل تردد کشتی های تجاری و پشتیبانی عملیاتهای نظامی برای اقوام محلی نیزآشکاربوده وبه همین دلیل تا سال 1820میلادی جزیره قشم بین دونیروی آل معینی به نمایندگی ازطرف آل بوسعیدی مسقط و قواسم لنگه و جلفار تقسیم شده بود.ارتباط با مسقط دررونق تجاری جزیره قشم به عنوان یکی ازدومینیونهای امپراطوری دریایی عمانیها تاثیر به سزایی داشته است. چنانکه تجزیه امپراطوری مسقط بعدازمرگ سید سعید بن سلطان درنابودی رونق تجاری جزیره بسیاراثرگذاربوده است . درپایان قرن نوزدهم وآغازقرن بیستم نیزجزیره قشم به جهت قرارگرفتن درخط دفاعی شبه قاره هندوستان برای بریتانیایی ها درمقابله با پیشروی روسیه تزاری ازشمال و آلمان قیصری از غرب خلیج فارس نقش بلا معارضی یافته و یکی از اماکن مورد بازدید لرد کرزون درسال1903م بوده است. درآخرین سالهای حکومت قاجارها قشم نیزمانندبسیاری ازنواحی حاشیه ای مملکت ایران جزء اماکن فراموش شده محسوب می گردید وبه نظر می رسد جمع عواملی مانند تساهل بریتانیا یی ها در جدا سازی جزیره قشم ازایران ،نفوذمعنوی (ونه مادی واداری) ایران درمنطقه ،تجزیه وگسست درخاندان آل معینی موجب گردیدتا طرحی نظیر"طرح بحرین " برای جزیره قشم اجرا نشده واین جزیره مهم درتنگه هرمزدرقلمروایران همچنان باقی بماند
آرزو رمضانی علی رضا علی صوفی
چکیده: در این پژوهش به مهاجرت ایرانیان به آسیای مرکزی از دوره مظفرالدین شاه قاجار تا سقوط سلسله قاجاریه مورد بررسی قرار گرفته است. که هدف از این پژوهش بررسی علل مهاجرت ایرانیان به آسیای مرکزی در دوره قاجاریه است، همچنین به شرایط و روزگار این مهاجران در سرزمین های که وارد شده اند پرداخته شده است. بیشتر این مهاجران از اقشار دون پایه و فاقد تخصص بودند که به دلیل شرایط بد اقتصادی ایران، برای رسیدن به شرایط بهتر زندگی، به این سرزمین ها مهاجرت می کردند. درطی ادوار تاریخی مهاجرتهای زیادی در جامعه ایران رخ داده است، ولی در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی گرایش بیشتری به مهاجرت در راستای شرایط اقتصادی بهتر و جستجوی کار صورت گرفته است، ضعف و ناتوانی حاکمان، افول روز افزون اقتصاد، شیوع بیماریهای طاعون و وبا، از علل این مهاجرت ها بود. برخلاف ایران در این دوره مناطق همجوار ایران به دلایل پیشرفت سریع و ناگهانی در صنعت نفت، گسترش شبکه راه آهن و زمین های حاصلخیز و ... به مناطقی برای جذب مهاجران، خصوصاً ایرانیان تبدیل شد. تجار و مسئولین به تدریج تدابیری برای سازمان دادن و رسیدگی به امور مهاجرین ترتیب دادند. این تجار با کمک قونسولگری به تشکیل انجمن های خیریه برای کمک و رسیدگی به امور مهاجرین خصوصاً قشر ضعیف و کم درآمد، پرداختند. انجمن های مذکور مدارسی برای اطفال ایرانی تأسیس کردند و هزینه اکثر این مدارس را متقبل شدند. این مدارس در ترویج زبان و ادبیات فارسی و تعلیم و تربیت اطفال نقش به سزایی داشتند. اما با انقلاب اکتبر روسیه ادامه بسیاری از این انجمن ها و مدارس مختل شد. و مقررات سختی برای انجمن های خارجی در روسیه اعمال شد، به همین دلیل بسیاری از این مدارس و انجمن ها تعطیل شدند. واژگان کلیدی: مهاجرت، مدارس، انجمن خیریه، قاجاریه، انقلاب اکتبر روسیه
مهدی میرکیایی محمدرضا نصیری
چکیده غله، محصول اصلی اقتصاد کشور در عصر ناصری و نان خوراک اصلی مردم بود. از همین روحکومت ناصری و تمام گروه ها و طبقات اجتماعی در سراسر این عصر به طور مستقیم با مسئله ی نان و فراز و نشیب قیمت غله درگیر بودند. قحطی ها موجب رکود داد و ستد و تجارت، کاهش شدید کشت و زرع، بحران مالی دولت ،بحران حمل و نقل،شیوع بیماری های واگیردار،مهاجرت ، مرگ و میر و ناامنی می شدند و بر مناسبات ارضی و مالکیت زمین تأثیر می گذاشتند. بلواهایی که در پی گرانی و قحطی نان رخ می داد شکل روابط حکومت و مردم را دچار تغییر و تحول می کرد و به توسعه ی نفوذ سیاسی برخی از مهم ترین گروه های اجتماعی منجر می شد. سیاست خارجی عصر ناصری نیز متأثر از قحطی ها و بحران های نان بود. بررسی مسئله ای با این گستره تاثیر در حوزه های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی از اهمیت و ضرورت سزاوار توجهی برخوردار است. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از اسناد درجه اول به ویژه مکاتبات دولتی ، مطبوعات همان عصر و خاطرات و سفرنامه های ناظران حوادث به انجام رسیده است. به نظر می رسد لاینحل ماندن مسئله نان تا پایان عصرناصری از سویی توان اقتصادی حکومت را کاهش داد و از طرفی به افزایش قذرت و نفوذ برخی از گروه های اجتماعی منجر شد.این وضعیت در فراهم آمدن زمینه های نهضت مشروطیت در سال های بعد بسیار موثر واقع شد.
محمد بخشی زاده علی رضا علی صوفی
مطالعه سازمان پلیس رضاشاه موضوع اصلی پژوهش نگارنده است. اسناد و منابع حاکی از آن است که سازمان پلیس در این دوره ( اعم از نظمیه یا امنیه) از یک ساختار متمرکز برخوردار گردید. همچنین پلیس بعلت در اختیار داشتن تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی کشور بر تأسیس حکومت متمرکز رضاشاه کمک شایانی نمود. پلیس سیاسی رضاشاه با دستگیری مخالفانی همچون مدرّس و افراد با نفوذ و قدرتمندی مانند تیمورتاش که خود از دوستان رضاشاه بودند ولی ممکن بود در آینده خطراتی برای وی داشته باشند همچنین با کنترل مطبوعات و انتخابات مجلس به استقرار حکومت متمرکز و خودکامه کمک وافری نموده همچنین با مقوله های اجتماعی و فرهنگی از قبیل قانون متحدالشکل کردن لباس و کشف حجاب برخورد پلیسی گردیده موضوعاتی یاد شده بالا در حد امکان با تکیه بر مدارک و اسناد تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است.
فرهاد دشتکی نیا علی رضا علی صوفی
مسجد به عنوان یکی از مهمترین نهادهای دینی – فرهنگی ایران در عصر قاجار، علاوه بر کارکرد دینی، دارای کارکردهای متنوع آموزشی، تربیتی، رسانه ای، قضایی، اجتماعی و سیاسی بود. با عنایت به این که تنوع نقش های مسجد متأثر از زمینه ها و شرایط اجتماعی بود، با بروز تغییرات اجتماعی که در نتیج? فرآیند اصلاحات در دور? قاجار به وجود آمد، باید انتظار داشت که آثار این تغییرات در کارکردهای مسجد هم که جایگاهی مهم در نظام اجتماعی جامع? ایران در عصر قاجار داشت، بازتاب یابد. در رسال? حاضر، کارکردهای سیاسی – اجتماعی مسجد با تأکید بر این مسأله مورد پژوهش قرار می گیرد که:آیا با تغییر شرایط اجتماعی جامع? ایران در عصر قاجار،تغییری در کارکردهای سیاسی- اجتماعی مسجد ایجاد شد؟. هدف این پژوهش، تدارک زمینه های لازم برای مطالعات مربوط به نقش و جایگاه نهادهای اجتماعی در جامع? ایرانِ عصر قاجار، جمع آوری اطلاعات لازم برای تدوین تاریخ نهادهای اجتماعی در ایرانِ دور? قاجار و نیز بازشناسی کارکرد های مسجد در جامع? ایران است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
صالح امین پور محمدرضا نصیری
چکیده در تاریخ معاصر ایران، مساله «حدود» و «مرز» همواره یکی از مهمترین مسائل در روابط با کشورهای همجوار بوده است. این اهمیت بیشتر از همه مبتنی بر تعیین دقیق مرزها و تفکیک قلمرو دولت، بر اساس وضع موجود در زمان انعقاد صلح نامه ها بوده است. در ایران دوره قاجاریه برای اولین بار سازوکاری برای تعیین مرزها شکل گرفت. چگونگی برخورد با این قضیه و تفهیم سرحد توافق شده به سرحدنشینان از مسائلی بود که سیاست مداران را به خود مشغول می کرد. در این میان تعیین و تحدید حدود ایران و عثمانی که در این دوره برای اولین بار برای تصمیم گیری شد از مباحث مهم در روابط بوده است. در تقسیم سرزمینهای دو کشور، بیش از همه به عوامل انسانی و جغرافیایی توجه می شد، و از این دو عامل، انسان ها در بنیانهای فکری حکومت های مرکزی نقشی ثانویه را داشتند و همیشه در پیمان ها به شکل زننده ای از اماکن جغرافیایی نام برده شده است. چون وضعیت انسانی ماجرا تاکنون به صورت جداگانه ای در جایی بررسی نشده بود، پژوهش حاضر نقش کُردها را در روابط ایران و عثمانی از آغاز حکومت قاجار تا عهدنامه ارزروم دوم 1263-1200ق بررسی نموده است. تحقیق حاضر به صورت کلی به وضعیت کُردها و به صورت جزئی به نقش شخصیت های کُرد تاثیرگذار در روابط ایران و عثمانی، خصوصاً در دوره سلطنت فتحعلی شاه و محمدشاه پرداخته است.