نام پژوهشگر: فرزین ناصری
زهرا اصطهباناتی زاده احمد عباس نژاد
موضوع این رساله زمین شناسی شهری سیرجان می باشدکه درمحدوده هایی با طول جغرافیایی 55 درجه و30 دقیقه تا 56 درجه شرقی و عرض جغرافیایی 29 درجه تا 29 درجه و30دقیقه شمالی قرار دارد. در این رساله لرزه خیزی و تحلیل لرزه ای شهر سیرجان با روش های احتمالاتی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.در روش تحلیلی مشخص شد برخی ازگسل ها در شعاع 200 کیلومتری منطقه می توانند زلزله هایی در حد 7.5 ریشتر تولید نمایند.لازم به ذکر است شهر سیرجان از نظر لرزه خیزی جزء مناطق کم خطر محسوب می شود.در بررسی خطر زلزله به روش آماری، برای شهر سیرجان احتمال وقوع و دوره برگشت زلزله ها با بزرگی مختلف برآورد شده است.همچنین ریز پهنه بندی درجه یک خطر لرزه خیزی شهر سیرجان باتلفیق نقشه های هم ضخامت سنگ کف، نقشه عمق آب زیرزمینی و نقشه رسوبات تا عمق 200 متری در سیستم gis مورد بررسی قرار گرفته است.در ضمن ریز پهنه بندی از نظر گسیختگی دامنه ها و روانگرایی نیز انجام شده است. از آنجا که سیرجان در یک دشت هموار واقع شده است و شیب زمین در تمامی نقاط کمتر از 10 درجه می باشد، خطر حرکات دامنه ای در آن تقریباً منتفی است.با توجه به نقشه عمق آب زیرزمینی، چون عمق آب در هیچ نقطه ای کمتر از 10 متر نبوده است پس خطر روانگرایی در رابطه با شهر سیرجان مطرح نمی باشد.در نهایت با توجه به شدت زلزله طرح در نقاط مختلف شهر و نقشه آسیب پذیری ساختمان ها ، نقشه پهنه بندی شدت تخریب شهر در اثر زلزله ای با شدت برآوردی vii mmi تهیه گردیدکه نشان می دهد بجزء شهرک های نوساز واقع در شمال وجنوب شهر، سایر قسمت های شهر دراثرزلزله ای با شدت vii+ mmi دچار آسیب خواهند شد. بافت قدیم شهر در اثراین شدت از زلزله طرح تخریب خواهد شد. از آنجا که شهر سیرجان و حومه دارای نشانه هایی از نشست زمین می باشد،سعی شده است که در این رساله به این موضوع نیز پرداخته شود.عوامل نشست زمین در شهر سیرجان عبارتند از: افت سطح آب زیرزمینی، وجود رشته قنات های متروکه در زیر شهر و بالا بودن سنگ کف سفره آبدار در مناطق مستعد به نشست که پس از شناسایی این عوامل ،اثرات و مدیریت نشست زمین مورد بررسی قرار گرفت. در رابطه با ارزیابی دفع مواد زائد جامد، پس از بازدید از محل سایت دفن زباله مشخص شد که زباله ها به روش سنتی و غیر بهداشتی و به صورت تلنبار کردن در ترانشه ها دفع می شوند.زباله عنوان های بیمارستانی در این سایت توسط گازوئیل به طور ناقص سوزانده شده و در محل رها می شوند.بهترین راهکار در جهت مدیریت مواد زائد جامد تولید کمپوست و بازیافت مواد می باشد.در حال حاضر شهر سیرجان فاقد سیستم دفع فاضلاب است و فاضلاب شهری از طریق چاه های جذبی منازل دفع می گردد. از مطالعه و بررسی آلودگی آب های زیرزمینی مشخص می شود که غلظت فلزات سنگین(سرب،کروم و کادمیوم)در منطقه شهری کمتر از حد مجاز است . هم خوانی نسبتاً خوبی بین غلظت سدیم و کلر با مقادیر هدایت الکتریکی به سمت نواحی غرب و شمال غرب مشاهده می شود. نمودار های غنی شدگی – تهی شدگی عناصر مشخص می سازد که عناصر سدیم، کلسیم و منیزیم در مناطق میان دست و پایین دست غنی شدگی نشان می دهند. فلزات سنگین سرب، کروم ،کادمیوم و پتاسیم نیز در هر سه منطقه تهی شدگی نشان می دهند.
مجید قربان پور شهباز رادفر
دشت زرند از نظر جغرافیایی در محدوده ای به طول های جغرافیایی 56 درجه و 3 دقیقه تا 57 درجه و 10 دقیقه شرقی و عرض های جغرافیایی 30 درجه و21 دقیقه تا 31 درجه و 13 دقیقه شمالی در جنوب شرق ایران قرار گرفته است. در این پایان نامه جهت تعیین کیفیت آب های زیرزمینی منطقه از 19 چاه نمونه برداری شد. غلظت یونهایca2+, mg2+ na+, k+, cl-, so42-و عنصر سنگین سرب و شبه فلز آرسنیک و سلنیم تعیین گردید. سپس نقشه های هم غلظت و دیاگرام های مختلف ترسیم و تفسیر گردیدند. بر اساس نقشه ها و دیاگرام های ترسیم شده دیده می شود که مقادیر tds، ec، th و کاتیون هایی نظیر ca2+, mg2+ na+, وcl- در بخش شمال شرقی و در منطقه تخلیه بالاست که این به علت وجود رسوبات آهکی و تبخیری و افزایش مدت زمان تماس آب زیرزمینی است. غلظت آرسنیک و سرب با دو منشا طبیعی و انسانزاد در برخی نقاط بالاتر از حد مجاز آب آشامیدنی قرار می گیرد. وجود رسوبات شیلی و زغال دار و معادن زغال سنگ در دشت از عوامل افزایش فلزات سنگین در آب های زیرزمینی است. صنایع مختلف بر روی دشت قرار دارند و به طور موضعی در افزایش غلظت عناصر آرسنیک، سرب و سلنیم در آب های زیرزمینی نقش داشته اند. افزایش نیترات در آب به علت نفوذ فاضلاب شهری و پساب های کشاورزی به درون سفره آب زیرزمینی است. سرانجام، کشاورزی نیز در افزایش tds, ec و سولفات و برخی از عناصر خطرناک مانند آرسنیک سهیم است.
عبدالرضا عامری اختیارابادی فرزین ناصری
پایه و اساس سنجش از دور به ویژه سنجش از دور ابرطیفی، بر تشخیص پدیده های محیطی و آگاهی ازچگونگی انعکاس طیفی پدیده های مورد نظر استوار می باشد. به منظور ایجاد کتابخانه های طیفی پدیده ها بخشی ازسنجش ازدور به نام طیف سنجی زمینی مورد استفاده قرار می گیرد. در طیف سنجی زمینی رفتارهای طیفی پدیده ها بررسی می شوند. دراین مطالعه به منظور ایجاد کتابخانه طیفی پدیده های محیطی مختلف (رقم های مضافتی و کبکاب خرما، خاک های ماسه ای و رسی منطقه و آسفالت) و نیز بررسی وضعیت بازتابش این پدیده ها در منطقه ای ما بین شهرهای بم و بروات، از دستگاه طیف سنج زمینی پیشرفته (fieldspec®3 portable) استفاده شد. عملیات طیف سنجی زمینی در اواخر بهار و اوایل تابستان 1390 (تعداد 350 طیف، از هر پدیده 70 طیف) انجام پذیرفت. همچنین طیف پدیده های مذکور از داده های ابرطیفی (هایپریون) و چند طیفی (استر) پس از تصحیحات مورد نیاز بر روی داده های ماهواره ای انجام شده، طیف های مورد نظر استخراج شد. سپس طیف های استخراج شده با طیف های مبنا (طیف سنج زمینی) مقایسه گردید. بدین منظور 6 منحنی حذف پیوستار از طیف های حاصل تهیه شده و با استفاده از شاخص های دقت (r2) و شاخص خطا (rmse) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که داده هایپریون در مقایسه با استر توانایی بیشتری در تشخیص پدیده درخت خرما و رقم های آن دارد و بهترین محدوده طیفی برای تشخیص این پدیده محدوده مادون قرمز یا همان لبه قرمز (550-750 نانومتر برای رقم مضافتی و 1116-1284 نانومتر برای رقم کبکاب) می باشد. در مورد خاک و آسفالت نیز بهترین حالت از قسمت های وسط و پایانی طیف به دست آمده است (2006-2196 نانومتر برای خاک و 1634-1786 نانومتر برای آسفالت). همچنین در مقایسه طیف های داده هایپریون با داده استر مشخص گردید در صورت عدم دسترسی به داده ابرطیفی، از داده استر می توان به عنوان جایگزین برای شناسایی و تفکیک پدیده ها، به خصوص خاک و آسفالت استفاده نمود.
مجید وحدت خواه مهدی سرچشمه پور
مطالعه تاثیر کاربری اراضی بر شاخص های کیفیت خاک امکان اعمال مدیریت های پایدار را فراهم می سازد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از rs تغییرات کاربری اراضی دشت های ماهان- جوپار و کرمان- زرند استخراج شد. سپس با کمک نقشه های دشت ماهان- جوپار تعداد 50 نمونه به طور تصادفی از عمق 30-0 سانتی متری خاک از کاربری های باغ میوه، پوشش درختی، باغ پسته، اراضی زراعی،پدیمنت بایر، رها شده، شخم خورده و تاغ زار، از این دشت برداشته شد و مقدار ماده آلی، تنفس میکروبی، s?، hp، ec و بافت خاک به عنوان شاخص های کیفیت خاک اندازه گیری شد. همچنین تعداد 20 مقطع نازک خاک از کاربری-های مختلف جهت بررسی ریز ساختمان و نوع خلل و فرج خاک تهیه شد. صحت کلی نقشه سال های 1366، 1379 و 1384، در دشت ماهان- جوپار به ترتیب 4/89، 2/95 و 77/91 درصد و ضریب کاپای آن ها به ترتیب 85، 92 و 88 درصد می باشد. به طور کلی سطح کاربری های باغ پسته، رسوبی بایر و زراعی در طی این دوره به ترتیب حدود 06/24، 79/5 و 91/18 کیلومتر مربع افزایش داشته است. نتایج نشان می دهد که کاربری های پوشش درختی، باغ میوه و باغ پسته کیفیت بهتری نسبت به سایر کاربر ی ها دارند. صحت کلی نقشه کرمان- زرند در سال 1384 برابر 93 درصد بود.
زینب اصلانی افوسی فرزین ناصری
لازمه تجزیه و تحلیل دقیق داده های ابر طیفی در فن آوری سنجش از دور در اختیار داشتن منحنی دقیق انعکاس طیفی پدیده های گوناگون می باشد. این منحنی ها در بانک اطلاعاتی به نام کتابخانه های طیفی ذخیره سازی می شوند. روش تهیه کتابخانه های طیفی، طیف سنجی زمینی می باشد. تحقیق حاضر قصد دارد با استفاده از طیف سنجی زمینی به اندازه گیری انعکاس برگ و تهیه کتابخانه طیفی گونه های درختی ارس (juniperus polycarpos)، بلوط (quercus persica)، بنه (pistacia khinjuk) در جنگل های استان چهارمحال و بختیاری و مقایسه آنها بپردازد. بازتاب طیفی گیاه در هر طول موج می تواند تحت تاثیر عواملی مانند مقدار مواد بیوشیمیایی گیاه از جمله کلروفیل، نیتروژن کل، گزانتوفیل، همچنین رطوبت برگ و ساختار درون سلولی و برون سلولی باشد. روشهایی مانند شاخص های طیفی(vegetation index)، منحنی حذف پیوستار(continuum removal) و مشتق گیری برای بررسی تاثیر این عوامل معرفی شده اند. شاخص های طیفی در سنجش از دور با استفاده از اثر این عوامل بر طول موج ها، موجب تشدید اختلاف بازتاب و همچنین کاهش اثر عوامل منفی به ویژه عوامل محیطی می شود. روش منحنی حذف پیوستار نوعی نرمال سازی منحنی طیفی در دامنه طول موج های مشخص است که امکان مقایسه شکل جذبی متغیر مورد نظر در محدوده طیفی خاص را فراهم می سازد. در این روش به جای استفاده از یک طول موج منحنی طیفی، از تغییرات کلی مشخصه جذبی متغیر مورد نظر در یک محدوده طیفی خاص استفاده می شود. برای انجام این مطالعه دامنه ی منحنی طیفی درختان ارس و بلوط در منطقه سبزکوه و درخت بنه در منطقه جنگلی فلارد استان چهارمحال و بختیاری با دستگاه طیف سنج asd fieldspec اندازه گیری و ثبت شدند. به منطور مقایسه منحنی های ثبت شده، از 15 شاخص طیفی که نسبت به کلروفیل، ساختار برگ، آب، خاک و شاخص سطح برگ حساس هستند استفاده شد و روش منحنی حذف پیوستار برای بررسی تفاوت ها در منحنی های طیفی به کار برده شد. برای درخت ارس در دو فصل تابستان و پاییز اندازه گیری ها انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه در سطح اطمینان 95? نشان داد که تمام شاخص های استفاده شده در این مطالعه بین گونه های درختی ارس، بنه و بلوط تفاوت معنی داری نشان می دهد. نتایج حاصل از آزمون توکی نیز نشان داد به جزء شاخص wbi و pwi که در گونه های ارس و بنه با هم تفاوت معنی داری ندارند، شاخص های طیفی دیگر در هر سه گونه تفاوت معنی داری را نشان دادند و می توانند برای تفکیک طیفی این سه گونه استفاده شوند. به منظور بررسی حساسیت، کلروفیل درختان مورد مطالعه، اندازه گیری و نسبت بین شاخص های طیفی و میزان کلروفیل نمونه های مورد مطالعه در آزمایشگاه استخراج گردید. نتایج نشان داد که شاخص های طیفی pri، sipi و npci با کلروفیل a و a+b رابطه معنی داری دارند. این رابطه بین شاخص طیفی pri و کلروفیل a مثبت و بین sipi و npci با مقدار کل کلروفیل، منفی بود. به منظور مقایسه منحنی طیفی درخت ارس در فصل پاییز و تابستان با استفاده از روش منحنی حذف پیوستار، از 9 محدوده طیفی با مرکزیت طول موج های 430، 460، 570، 640، 660، 800، 970، 1120و 1640 استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داده است که منحنی طیفی این گونه ی درختی در عمق محدوده های طیفی 430 و 570 نانومتر و سطح زیر منحنی حذف پیوستار در 430، 570 و 970 نانومتر تفاوت معنی داری دارند. محدوده های طیفی 430، 570 و 970 به ترتیب تحت تاثیر تغییرات میزان کلروفیل a، کلروفیل ab و رطوبت برگ گیاه است. نتایج حاصل از مقایسه میزان کلروفیل برگ ارس نشان دهنده تفاوت معنی دار این رنگدانه، در دو فصل پاییز و تابستان می باشد. به منظور بررسی رابطه بین میزان کلروفیل a، b و کلروفیل ab با محدوده های طیفی مورد مطالعه از همبستگی پیرسون (به دلیل نرمال بودن داده ها) استفاده گردید و نتایج، هیچ همبستگی معنی داری بین داده ها را نشان نداد. با توجه به نتایج مقایسه منحنی های طیفی درخت ارس و تغییرات آن و استفاده از این منحنی ها، در تهیه کتابخانه طیفی، لزوم توجه به زمان طیف سنجی زمینی حائز اهمیت است.
نیما زرینی لاریمی فرزین ناصری
اتوماتای سلولی سامانه هایی پویا و گسسته به شمار می روند که رفتارشان بر اساس پیوند های محلی استوار است. فضا در این جا به صورت شبکه ای از سلول ها با مجموعه ای متناهی از وضعیت ها تعریف می شود که در هر گام زمانی، هر سلول وضعیت جدید خود را با توجه به همسایه های خود و بر پایه قوانین تعریف شده به دست می آورد. با توجه به اینکه در مدلسازی با استفاده از اتوماتای سلولی قیود بسیاری در گسترش شهر نقش دارند، یافتن مدل ریاضی ساده و آسان کار بسیار دشواری می باشد. برای آن که بتوان در کمترین زمان، حجم بالایی از اطلاعات را مدلسازی کرد، در این مطالعه با استفاده از شبکه های عصبی کوشش شده است تا این مشکل بر طرف گردد. هدف اصلی در این پژوهش بدست آوردن مدلی تلفیقی بر مبنای اتوماتای سلولی و شبکه های عصبی مصنوعی، جهت شبیه سازی و پیش بینی توسعه شهری است. مدل گسترش شهری پیشنهادی در این پژوهش برای شبیه سازی رشد شهر کرمان بین سال های 1987 و 2009 میلادی بر روی تصاویر ماهواره لندست با تفکیک پذیری مکانی 5/28 متر و همسایگی moore با 120 همسایه اطراف سلول مرکزی پیاده سازی شده است. برای بررسی روند گسترش شهر، از مولفه هایی چون فاصله ی اشیاء مکانی در همسایگی هر سلول، فاصله هرسلول از شبکه راه ها و شیب منطقه بهره گیری شده است. برای اجتناب از به کارگیری آزمون و خطا در تعیین وزن مناسب برای مولفه های مدل، شبکه های عصبی براساس فاکتور های بکار رفته مورد استفاده قرار گرفته است. در آزمونی دیگر این پژوهش به مدلسازی توسعه شهری با تفکیک پذیری مکانی 57 و 114 متر پرداخته شد. نتایج نشان داد که با کاهش تفکیک پذیری مکانی دقت نتایج نیز کاهش یافته است. اما باید توجه داشت که دسترسی به داده هایی با توان تفکیک پایین تر، آسان تر و کم هزینه-تر خواهد بود. از این رو، بهره گیری از مدل هایی که افزون بر دقت، دارای حساسیت کمتری به تفکیک پذیری مکانی باشند سودمند است. در ادامه تحقیق به مدلسازی شهر در بازه های زمانی 5، 13، 18 و22 سال پرداخته شد. و بررسی ها نشان داد که بازه زمانی 13 سال، بهینه ترین شاخص کاپا را ارائه داده است. در نهایت با چهار بازه زمانی در سه تفکیک پذیری مختلف، 12 سناریو مورد آزمایش قرار گرفت. و نتایج نشان داد که مدلسازی با تفکیک پذیری 5/28 متر در بازه زمانی 13 سال بهترین شاخص کاپا را با 79/80 درصد ارائه داد.
امیر طالعی محمد علی رجبی
فراگیر شدن ارتباطات بی سیم و موبایل، پیشرفت سریع در فناوری های دستگاه های موبایل، افزایش چشمگیر سرعت انتقال اطلاعات و نیاز های روز افزون به سیستم اطلاعات مکانی، باعث به وجود آمدن خدماتی نظیر سرویس های مکان مبنا شده است. مشکلی که در اینگونه سرویس ها وجود دارد، آن است که ارائه دهندگان آنها نمی توانند مخاطبان واقعی خود را پیدا کرده و ضمن جلوگیری از ایجاد مزاحمت برای افراد، بتوانند خدمات خود را به صورت مفید ارائه دهند. در صورتی که مخاطبان واقعی را نیز پیدا کنند، سرویس ها در زمان نا مناسب برای آنها ارسال می شود. از آنجایی که تمام افراد، دارای الگویی در رفتار مکانی خود هستند، این رفتارها را می توان با استفاده از این الگوها پیش بینی کرد و یا بر طبق الگو های کشف شده، سرویس ها را بسته به علایق فرد، برای او ارسال کرد. این پایان نامه سعی دارد تا با استفاده از داده کاوی مکانی- زمانی الگو های مکانی- زمانی افراد را از تاریخچه حرکتی آنان پیدا کرده و از آنها جهت ارائه مفید سرویس های مکان مبنا استفاده کند. برای انجام این کار، داده های مربوط به gps را برای مدت مشخص توسط افراد جمع آوری کرده و با استفاده از الگوریتم چگالی کرنل، موقعیت هایی که افراد برای انجام فعالیت ها به آنها مراجعه می کردند، استخراج شد. پس از آن با ایجاد ساختار جدید برای داده ها و اعمال بُعد زمان در این ساختار، داده ها برای ورود به الگوریتم داده کاوی آماده شده و با اعمال الگوریتم داده کاوی، الگو هایی به صورت یک قانون از رفتار فرد، کشف شده و در پایگاه قوانین قرار داده شد. با استفاده از الگو های حرکتی، علایق شخص نیز بدست آمد. پس از آن، با استفاده از قوانین کشف شده در یک محیط شبیه سازی شده، نتایجی بدست آمد که نشان می دهد سیستم پیشنهادی به راحتی توانسته با کاربر خود ارتباط برقرار کرده و در زمان مطلوب، سرویس مناسب را به او پیشنهاد دهد.
نسیبه قباخلو فرزین ناصری
تحقیق در مورد شخصی سازی سرویس های مکان مبنا می باشد که با استفاده از داده کاوی مکانی- زمانی مثل خوشه بندی و قوانین انجمنی و منطق فازی انجام میگیرد.برای بررسی مار سرویس مکان مبنا توسعه داده شده است.
حمیده کریمی فرزین ناصری
امروزه توسعه شهری از مهمترین مسائل در سطح جهان است که به صورت روز افزون توجه مدیران و برنامه ریزان شهری را به خود معطوف کرده است. توسعه شهری یک مسئله مهم در حوزه محیط زیست است که با پویش و پیش بینی آن، می توان راه های رسیدن به توسعه پایدار در آینده را جستجو کرد. بررسی روند توسعه شهری نیازمند به کارگیری سامانه ای شبیه ساز به عنوان پیش رانه است. در این میان، مدل سلول های خودکار به سبب ساختار ساده و پویای خویش و نیز برخورداری از ویژگی های قدرتمند مکانی به طور گسترده در شبیه سازی تغییرات مکانی- زمانی پدیده های گوناگون از جمله رشد و گسترش شهرها مورد بهره برداری قرار گرفته اند. سلول های خودکار سامانه هایی پویا و گسسته به شمار می روند که رفتارشان بر اساس پیوندهای محلی استوار است. فضا در این جا به صورت شبکه ای از سلول-ها با مجموعه ای متناهی از وضعیت ها تعریف می شود که در هر گام زمانی، هر سلول وضعیت جدید خود را با توجه به همسایه های خود و بر پایه ی قوانین تعریف شده به دست می آورد. در تحقیق پیش رو سعی بر آن بوده است تا با استفاده از مدل سلول های خودکار و شبکه های عصبی مصنوعی مدلی با قدرت بالا ولی ساختاری ساده ساخته شود. شبکه عصبی به کارگرفته شده، یک شبکه پرسپترون سه لایه با 4 نورون در لایه ورودی،9 نورون در لایه میانی و 1 نورون در لایه خروجی می باشد. پارامترهایی از قبیل فاصله از مراکز شهری، فاصله از راه های ارتباطی، شیب و همسایگی جهت شبیه سازی توسعه شهری در شهر سیرجان در نظر گرفته شدند. مدل گسترش شهری پیشنهادی در این تحقیق برای شبیه سازی رشد شهر سیرجان بین سال های 1989 و 2010 میلادی با همسایگی moore، ابعاد 7*7 بر روی تصاویر ماهواره لندست پیاده سازی شد. میزان تطابق بین خروجی مدل و واقعیت موجود بر-اساس شاخص آماری کاپا معادل 40/75 درصد محاسبه شد. درآزمونی دیگر، در این بازه ی زمانی به مدلسازی توسعه شهری با ابعاد همسایگی ?*? و 5*5 پرداخته شد. نتایج نشان داد با افزایش سطوح همسایگی دقت نتایج افزایش می یابد. در ادامه تحقیق، مدل برای شبیه سازی رشد شهر بین سال های 2000 و 2010 استفاده شد. میزان تطابق بین خروجی مدل و واقعیت موجود بر اساس شاخص آماری کاپا معادل 52/79 درصد محاسبه شد و نتایج نشان داد که کاهش بازه ی زمانی باعث افزایش دقت مدلسازی می شود. کلمات کلیدی: سیستم اطلاعات جغرافیایی، سنجش از دور، تصاویر ماهواره ای، شبکه های عصبی مصنوعی، شبیه سازی
امین حسین پورمیل آغاردان فرزین ناصری
جنگل ها مهمترین منبع طبیعی واکولوژیکی در کره زمین به شمار می آیند و کارکرد آنها نقش اساسی در حفظ تعادل در چرخه طبیعت دارد. علاوه بر این وجود جنگل مانع از وقوع بسیاری از بلایای طبیعی دیگر بوده و از این رو می تواند همراه بزرگی برای انسان در مقابله با تهدید های طبیعی باشد. برای مثال پوشش گیاهی جنگل همواره مانعی برای فرسایش خاک بوده و در نتیجه از وقوع سیلاب و رانش زمین جلوگیری خواهد نمود. همچنین تاثیر جنگل در مبارزه با آلودگی هوا و تولید اکسیژن غیر قابل انکار بوده و با توجه به پیشرفت های صنعتی بشر و تولید گازهای گلخانه ای بخصوص در دهه های اخیر، نقش جنگل بیش از پیش نمایان می گردد. از طرفی آسیب های طبیعی و تخریب پوشش گیاهی در جنگل ها و مراتع همواره از بحران های مطرح در منابع طبیعی می باشد. بطور کلی هر گونه تغییرات مضر و قابل اندازه گیری در کیفیت شیمیایی یا توان زیستی منابع طبیعی که باعث از بین رفتن و یا کاهش کمی و کیفی عملکرد منابع طبیعی، مانند کارکردهای فیزیکی و بیولوژیکی آن گردد، اصطلاحا تخریب یا آسیب منابع طبیعی نامیده می شود ]1[. امروزه در خشکی ها پس از فعالیت های شهری و کشاورزی انسان، آتش سوزی فراگیرترین عامل تخریب کننده اکوسیستم های طبیعی به شمار می رود. آتش سوزی های طبیعی تاثیرات عمیقی بر کاربری اراضی، تولیدات، اقتصاد، انتشار گاز و سلامتی بشر داشته و باعث تغییر در اکوسیستم های طبیعی می گردد. به عنوان مثال در کمتر از 200سال گذشته، شش میلیون کیلومتر مربع از زمین های جنگلی در جهان بر اثر آتش سوزی از بین رفته اند ]2[. ایران نیز در این زمینه مستثنی نبوده و از گذشته آتش سوزی های متعددی در آن رخ داده است، بطوریکه در یک دوره 28 ساله (1375-1347) حدود 160000 هکتار از جنگل های کشور بر اثر آتش سوزی از دست رفته است، و پس از پیروزی انقلاب، از سال 1357 تا 1374، حدود 87000 هکتار از جنگل ها دچار حریق شده اند ]52[، به عبارت دیگر در طی 13 سال 2600 فقره آتش سوزی در جنگل ها اتفاق افتاده است، و از سال 1347 تا کنون، به طور متوسط همه ساله در حدود 5500 هکتار از جنگلها به حریق مبتلا شده اند ]53[. دفعات زیاد وقوع آتش سوزی در جنگل های کشورمان باعث گردیده که ایران در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از نظر میزان نابودی مناطق جنگلی در اثر آتش سوزی در رتب? چهارم قرار داشته باشد. بطور مثال جدول 1-1 مناطق آتش گرفته در سال 1389 را نشان می دهد. جدول 1-1. تعدادی از مناطق جنگلی آتش گرفته در سال 1389 [50] نام منطقه مساحت آتش سوزی جنگل های بلوط خوزستان 45 هکتار جنگل های منطق? مریوان 100 فقره آتش(ده ها هکتار) جنگل های بلوط زاگرس نزدیک به 40 هکتار جنگل های شهرستان دالاهو 20 هکتار جنگل های یاسوج بیش از 20 هکتار جنگل های شرق شهرستان پاسارگاد بیش از 20 هکتار جنگل های هم مرز با ترکمنستان بیش از 100 هکتار این آتش سوزی ها سبب شده تا سال 89 به عنوان سال بلا برای جنگل های ایرانی نامیده شود ]50[. به طورکلی علل آتش سوزی ها را می توان به دو دسته انسانی و غیرانسانی (طبیعی) تقسیم بندی کرد ]1[. عوامل غیر انسانی شامل صاعقه، وزش باد های گرم، ریزش برگ ها و خشک شدن آنها، وجود اشیایی که مانند ذره بین عمل می کنند و از این قبیل می باشند. عوامل انسانی نیز به دو دسته عمدی و غیرعمدی تقسیم می شود که از دلایل عمدی می توان به فعالیت های کشاورزی، دامپروری و اختلاف با نهادهای دولتی و از دلایل غیرعمدی می توان به بی احتیاطی و سهل انگاری مردم در استفاده از جنگل اشاره کرد. در بررسی مضرات آتش سوزی نشان داده شده است که علاوه بر از بین بردن درختان و پوشش گیاهی موجب عریانی خاک و در نتیجه فرسایش خاک خواهد شد. به همین دلیل آتش سوزی را همواره دلیلی برای تبدیل شدن جنگل به دشت، بوته زار و یا زمین های بی حاصل می دانند ]4[. تغییرات پوشش زمین می تواند تغییرات در شرایط آب وهوایی را نیز به دنبال داشته باشد. به طور مثالmolders وهمکاران (2007) مشاهده کردند که کاهش پوشش گیاهی باعث تغییر در میزان ناهمواری زمین گردیده و روی انرژی منعکس شده بین زمین و اتمسفر موثر می باشد. همچنین آنها احتمال دادند که این امر می تواند باعث تغییر در الگوهای بارندگی و نحوه تشکیل ابرها شود. در این زمینهamiro وهمکاران نیز (1999) به این نتیجه رسیدند که زمین های باقیمانده در ناحیه سوخته جنگل نسبت به سایر نواحی سالم، دمای بالاتری را به مدت 15 سال (به طور میانگین) تجربه خواهد نمود ]5[. دلایل ذکر شده همگی موید ضرورت اهمیت مطالعه و تحقیق در زمینه آتش سوزی جنگل و ارائه راهکارهای مناسب به منظور پیشگیری از وقوع یا کاهش صدمات ناشی از آن می باشند. یکی از این راهکارها تهیه نقشه ریسک آتش سوزی می باشد. در این راستا تعریف های معتبر گوناگونی برای نقشه ریسک آتش سوزی بیان شده است. سازمان ملی موقعیت یابی آتش سوزی جنگل در آمریکا nwcg(us national wildfire coordinating group)، تنها روی سوخت آتش در جنگل تاکید نموده و چنین تعریفی را ارائه کرده است: "حجم، نوع، شرایط، نحوه آرایش درختان، موقعیت، درجه سهولت برای وقوع آتش و میزان سختی خاموش کردن آتش". در تعریفی دیگر توسط bachmann و همکاران در سال 2001، آمده است: "احتمال وقوع آتش در جنگل در یک مکان مشخص و تحت یکسری شرایط خاص با همدیگر" ]6[. بررسی مطالعات انجام شده در زمینه آتش سوزی جنگل، بیانگر تاثیر پارامترهای انسانی و طبیعی مختلف در وقوع آن می باشد. در مطالعه ای درباره تأثیر متغیرها بر آتش سوزی بیان شده است که در جنگل های جلگه ای عامل موثر در آتش سوزی گرما می باشد. همچنین در جنگل های مرتفع، کاهش رطوبت مواد سوختی موجب آتش سوزی می گردد ]54[. به همین ترتیب بیان شده است که جاده ها از عوامل اصلی در قطعه بندی جنگل هستند. لذا با ساخت و طراحی دقیق جاده ها و قطعه بندی مناسب می توان از گسترش آتش از قسمتی به دیگر مناطق جلوگیری کرد. جاده ها درجنگل علاوه بر اهمیت شان در بهره برداری و حمل و نقل چوب، در تفریح و تفرج و جلوگیری از آتش نیز نقش مهمی دارند ]55[.w.kooke و همکاران (2007) در مدلی که ارائه دادند، از شیب و پوشش گیاهی به عنوان عوامل طبیعی و از میان فاکتورهای انسانی نزدیکی به جاده و محل سکونت را به عنوان پارامترهای موثر در وقوع آتش سوزی انتخاب کردند. آنها همچنین تاثیر پارامتر متوسط بخار هوا را بر میزان خشکی بررسی کردند. مزیت مهم این تحقیق بررسی ارتباط بین میزان بخار هوا و احتمال وقوع خشکسالی و آتش سوزی می باشد که بصورت یک فرمول ریاضی و با در نظر گرفتن میانگین بارش در منطقه ارائه شده است. همچنین عدم استفاده از سایر پارامترهای موثر در وقوع آتش سوزی مانند دما و جهت شیب و تاکید بر خشکی هوا به عنوان دلیل اصلی آتش سوزی، از معایب این مطالعه می باشد ]29[. در تحقیقی دیگر که توسط eduardo و همکاران (2010) انجام شد، با شناسایی تغییرات جنگل و پوشش گیاهی که توسط تصاویر ماهواره ای مربوط به دو سال استخراج شده بود، مدلی برای پیش بینی آتش سوزی با توجه به بردار تغییرات پوشش گیاهی در منطقه ارائه گردید. از مزیت های این تحقیق می توان به بررسی تاثیر بزرگی بردار تغییرات پوشش گیاهی در پیش بینی وقوع آتش سوزی اشاره نمود. اما در این تحقیق نیز تنها به همین مورد اکتفا شده و پارامترهای موثر دیگر کنار گذاشته شده اند ]32[. این موضوع در تحقیقات دیگر نیز قابل مشاهده است. از آن جمله می توان به تحقیق malone و همکاران (2011) اشاره نمود. در این تحقیق به بررسی تعداد 217 مورد آتش سوزی در منطقه فلوریدای آمریکا پرداخته شده است. به همین ترتیب با در نظر گرفتن نوع پوشش گیاهی و فاصله زمانی بین آتش سوزی های اتفاق افتاده یک مدل ریسک آتش سوزی ارائه شده است و منطقه به چند ناحیه ریسک آتش سوزی تقسیم شده است ]33[. بررسی رابطه بین تاریخچه آتش سوزی و پیش بینی آن از مزایای این تحقیق می باشد. اما همانطور که ذکر شد عدم استفاده از سایر پارامترها از معایب این تحقیق است. زیرا آتش سوزی جنگل یک رخداد پیچیده طبیعی بوده و به تعداد زیادی از پارامترها وابسته می باشد. بنابراین با بررسی یکی از پارامترها نمی توان نتایج رضایت بخشی را انتظار داشت. موضوع دیگری که در اکثر تحقیقات مشاهده می شود، استفاده از مدل سعی و خطا و یا مدل هایی است که بدون در نظر گرفتن نظرات کارشناسی راجع به تاثیر پارامترها و ارتباط آنها با همدیگر به پیش بینی آتش سوزی می پردازند. بطور مثال می توان به تحقیق yin hai و همکاران (2004) اشاره نمود که در آن برای ترکیب پارامترها و وزندهی آنها از یک فرمول، که با نام شاخص آتش سوزی معرفی شده، استفاده شده است. شاخص ارائه شده در این تحقیق به صورت رابطه (1-1) می باشد. fri=(0.4×f)+(0.15×p)+(0.15×a)+(0.15×s)+(0.15×h)رابطه (1-1) که در آن پارامترهای fri، f، s، a و p و h به ترتیب بیانگر شاخص خطر آتش سوزی، پوشش گیاهی، شیب، جهت شیب، نزدیکی به منطقه مسکونی و ارتفاع است. همچنین در تحقیقات مذکور عمدتا برای اعتبار سنجی مدل پیشنهادی از پایگاه داده های محلی و برداشت های میدانی در هنگام آتش سوزی استفاده شده است که مسلما به دلیل عدم دسترسی به برخی مناطق آتش سوزی نمی توان کاملا به این داده ها اطمینان کرد. در طی دهه اخیر استفاده از سنجش از دور (*rs) و سیستم های اطلاعات مکانی (*gis) به عنوان ابزار مفید برای آنالیزهای مختلف و مدیریت های بهینه آتش سوزی هم قبل و هم بعد از وقوع آن توسعه یافته است. سنجنده های ماهواره های سنجش از دور با قدرت تفکیک* مکانی و زمانی مناسب، اطلاعات مهمی را برای هشدارهای زودهنگام آتش سوزی در دسترس قرار می دهند. همچنین قابلیت های فراوان سیستم های اطلاعات مکانی در زمینه یکپارچه سازی* لایه های اطلاعات نتایج مناسبی را در این راستا فراهم می نماید. ترکیبی از تکنولوژی ژئوماتیک*، شامل سنجش از دور و سیستم های اطلاعات مکانی با روش های مدل سازی آماری مانند درخت تصمیم گیری چند معیاره (*mcdm)، داده ها و آنالیزهای قدرتمند و مفیدی را در رابطه با مطالعه آتش سوزی فراهم می کند. در تحقیق پیش رو علاوه بر بررسی پارامترهای موثر در آتش سوزی، مهم ترین آنها انتخاب شده و برای مدل سازی از روش های ارزیابی چند معیاره و همبستگی آماری استفاده شده است. مزیت روش بکار رفته در این تحقیق استفاده از نظرات کارشناسان و متخصصان به منظور تعیین بهینه میزان تاثیر هر پارامتر در وقوع آتش سوزی است. این کار در بیشتر مطالعات با استفاده از مدل های تجربی و یا سعی و خطا انجام شده است. استفاده از این دو روش و مقایسه آنها باعث افزایش اعتبار مدل خواهد بود. همچنین برای ترکیب داده ها از تکنولوژی سیستم های اطلاعات مکانی استفاده شده است. در ادامه برای اعتبار سنجی، از داده های ماهواره ای (محصولات آتش سنجنده modis) استفاده شده است تا بدینوسیله از تمام مناطق آتش گرفته برای اعتبارسنجی استفاده شود. قابل ذکر است که منطقه مورد مطالعه این تحقیق جنگل های استان گلستان در شمال ایران می باشد که تاکنون مطالعه ای برای تهیه نقشه ریسک در آن انجام نشده است. از معایب این تحقیق نیز می توان به عدم بررسی تغییرات زمانی پارامترهای موثر و تولید نقشه بهنگام اشاره نمود. 1-2- ضرورت و انگیزه تحقیق به دلیل اهمیت حفظ جنگل وتلاش جهت ارائه راهکارهای مناسب جهت پیشگیری از آتش سوزی جنگل، در سال های اخیر تغییر گرایش از مدیریت بحران به مدیریت ریسک و تأکید بر مدیریت دانایی محور، موجب ارتقای قابل ملاحظ? سامانه های پیش بینی و هشدار گردیده است، زیرا موفقیت مدیریت ریسک بستگی مستقیم به دقت برآورد شرایط آینده دارد. در این رابطه بایستی توجه داشت که راه اندازی سیستم های پیش بینی و هشدار، کم هزینه بوده و نیاز به زمان زیادی ندارد. در همین راستا تشخیص مناطق مستعد وقوع آتش سوزی می تواند در برنامه ریزی برای استفاده از منابع موجود بسیار موثر باشد. همچنین با برنامه ریزی صحیح می توان اثرات وقوع این حادثه را کاهش داد. در روش های سنتی از داده هایی مانند رطوبت نسبی، نوع پوشش گیاهی منطقه، نقشه های توپوگرافی وسایر موارد هر یک بصورت جداگانه برای این کار استفاده می شد، که برای این داده ها عموما از منطقه نمونه برداری انجام می شد. به طور قطع روش هایی از این قبیل نتایجی بصورت زیردارند: به دلیل اینکه این روش شامل محاسبات پیچیده و فراوانی است، بسیار زمان بر بوده، و در نتیجه احتمال وقوع خطا در آن بسیار زیاد است. با در نظر گرفتن زمان، این روش ها را فقط در مناطق با وسعت محدود و اندک می توان مورد استفاده قرار داد. با فراهم شدن داده های ماهواره ای مختلف و فراگیر شدن استفاده از آنها توسط متخصصین، امکان بررسی پدیده آتش سوزی از این روش نیز فراهم شد. از آنجایی که درتصاویر سنجش از دور انعکاس نور از سطح، ثبت می شود، امکان بررسی و استخراج بسیاری از پارامتر های موثر در آتش سوزی توسط این تصاویر ممکن خواهد بود. با استفاده از داده های سنجش از دور و تلفیق آنها با سیستم های اطلاعات مکانی می توانیم میزان تاثیر هر یک از پارامترها را بصورت وزن دار بررسی کرده و در نهایت به مدل مناسبی برای تهیه نقشه مناطق مستعد آتش سوزی دست پیدا کنیم. از مزایای استفاده از روش سنجش از دور و سیستم های اطلاعات مکانی نسبت به روشهای مرسوم می توان به موارد زیر اشاره کرد. نمونه برداری* روی تصاویر سنجش از دور نسبت به روش های قبلی سریع تر و راحت تر انجام می شود. مناطق وسیع تری در این روش قابل پوشش است. با توجه بالا بودن قدرت تفکیک زمانی در تصاویر سنجش از دور، فواصل نمونه برداری در آن می تواند زمان کوتاهی باشد. با انجام آنالیزها با استفاده از تحلیل هایgis می توانیم محاسبات را با سرعت بیشتر و با خطای کمتری انجام دهیم. در ادامه قابل ذکر است که با توجه به اهمیت روزافزون جنگل و تاثیرآن در بهبود شاخص های زیست محیطی، امروزه مدیریت بحران در آتش سوزی جنگل به یکی از موضوعات قابل توجه در تمام دنیا تبدیل گشته است . در این تحقیق منطقه مورد مطالعه جنگل گلستان در شمال ایران می باشد که در مقایسه با سایر مناطق کشور پتانسیل بالایی برای وقوع آتش سوزی دارد و هر سال آتش سوزی های زیادی در این جنگل اتفاق می افتد. آخرین آتش سوزی که در این منطقه اتفاق افتاد مربوط به آذز و دی ماه سال 1389 بوده است که تقریبا به مدت یک ماه ادامه داشت و خسارات زیادی را از لحاظ اقتصادی، حیات وحش و زیست محیطی ایجاد کرد. در حال حاضر تولید نقشه خطر آتش سوزی برای این منطقه صورت نگرفته است. برای مقابله با خطر آتش سوزی بویژه در مناطق پر خطر مانند جنگل گلستان، توسعه استراتژی های پیشگیری امری ضروری است. لازم است اطلاعات دقیق تری در مقیاس منطقه ای و ملی در مورد عوامل مطلوب آتش سوزی تهیه شود و این اطلاعات یکپارچه گردند تا با استفاده از آن با این پدیده تا حد امکان مبارزه شود. نقشه خطر آتش احتمال وقوع آتش سوزی را نشان می دهد و مناطق با خطر بالا را شناسایی می کند. این نقشه ها باید در مدیریت منابع جنگل جایگاه ویژه ای داشته باشد تا در برنامه ریزی و مدیریت منابع طبیعی و جنگلی از آنها استفاده شود. محققین زیادی بر روی برآورد خطر آتش سوزی تمرکز کردند و روش های مختلفی ارائه شده که این روش ها به متغیرهای مورد بررسی و مقیاس انتخابی بستگی دارد. در اغلب این روش ها از شاخص های تجربی برای مدل سازی و تهیه نقشه ریسک آتش سوزی استفاده شده است. در این تحقیق سعی بر آن شده است تا ضمن به کارگیری روشی مناسب جهت وزندهی به پارامتر های موثر در وقوع آتش سوزی مانند روش تصمیم گیری چند معیاره و همبستگی آماری به ارائه توانایی های سیستم های اطلاعات مکانی و علم سنجش از دور جهت تهیه نقشه ریسک آتش سوزی در منطقه مورد مطالعه و پیاده سازی آنها پرداخته شود. 1-3- اهداف و سوالات تحقیق هدف اصلی این تحقیق بررسی و ارزیابی عوامل محیطی و انسانی مختلف در وقوع آتش سوزی و تهیه نقشه ریسک آتش سوزی در جنگل گلستان می باشد. پارامترهای موثر در وقوع آتش زیاد است. از جمله این پارامترها می توان پوشش گیاهی، بارندگی، توپوگرافی منطقه، دما، رطوبت و نزدیکی به راه های ارتباطی را نام برد. این پارامترها هرکدام تاثیر مختلفی بر وقوع آتش دارند که با بدست آوردن وزن آنها در وقوع آتش می توان مناطق مستعد آتش سوزی را شناسایی کرده و تمهیدات لازم را برای پیشگیری از آتش سوزی در این مناطق به کار برد. تحقیق پیش رو به دنبال جواب مناسب برای سوالات زیر می باشد. بررسی پارامترهای محیطی و انسانی موثر بر آتش سوزی جنگل سوال: پارامترهای مذکور چه تاثیری بر روی میزان وقوع آتش سوزی دارند؟ کدام یک از این پارامترها تاثیر بیشتری دارد؟ بررسی پتانسیل روش های فرآیند سلسله مراتبی*(ahp) و همبستگی آماری در تعیین وزن مناسب و میزان تاثیر هر یک از پارامترها سوال: کدام یک از روش های مذکور در برقراری ارتباط بین پارامترهای محیطی- انسانی و وقوع آتش سوزی نتایج رضایت بخشی را دارد؟ توسعه مدل خطر آتش سوزی برای منطقه مورد مطالعه به منظور شناسایی نواحی مستعد آتش سوزی سوال: آیا امکان شناسایی نواحی با پتانسیل بالای آتش سوزی وجود دارد؟ منطقه مورد مطالعه از نظر پتانسیل آتش سوزی در چه وضعیتی قرار دارد؟ (دارای خطر کم، متوسط و یا بیشتر) ارزیابی نتایج حاصل از مدل های مورد استفاده سوال: مدل ایجاد شده از چه دقتی برخوردار می باشد و تا چه حدی توانسته است مناطق با خطر بالای آتش سوزی را شناسایی کند؟ در این تحقیق به بررسی اثر پارامترهای پوشش گیاهی، رطوبت، دما، نزدیکی به جاده، شیب و جهت شیب بر روی وقوع آتش سوزی و همچنین توسعه نقشه خطر آتش سوزی جنگل با استفاده از تکنولوژی rs و gis و داده های موجود پرداخته شده است. این تحقیق به دنبال روشی است که با استفاده از آن نقشه خطر آتش سوزی برای منطقه مورد مطالعه بر مبنای پارامترهای محیطی و انسانی ایجاد شود. 1-4- روند انجام تحقیق روند کلی این تحقیق از دو فاز جداگانه تشکیل شده است. در فاز اول پارامترهای گوناگون موثر در وقوع آتش سوزی بررسی شده است و پارامترهایی که تاثیر زیادی داشتند انتخاب شدند. در فاز دوم با استفاده از این داده ها نقشه خطر آتش سوزی به روش فرآیند سلسله مراتبی و همبستگی آماری برای منطقه مورد مطالعه تهیه شد و با استفاده از محصولات سنجنده های ماهواره ای مورد ارزیابی قرار گرفت. روش انجام این تحقیق بعد از انتخاب منطقه به چهارمرحله تقسیم می شود. 1) جمع آوری داده ها شامل داده های سنجنده modis جهت محاسبه شاخص پوشش گیاهی، تصاویر محصول آتش سنجنده modis برای شناسایی مناطق آتش سوزی، داده های srtm بمنظور تولید لایه های شیب، جهت شیب ، نقشه راه های ارتباطی منطقه مورد مطالعه و در نهایت داده های هواشناسی منطقه مورد مطالعه از قبیل دما و رطوبت. 2) اعمال تصحیحات اولیه به داده های ماهواره ای شامل:تصحیحات هندسی و رادیومتریک*. 3) پردازش داده ها: این مرحله شامل سه قسمت می باشد که عبارتند از تولید لایه های اطلاعاتی، وزندهی لایه ها ودر نهایت تلفیق لایه ها. ابتدا با استفاده از باندهای اصلی و مصنوعی و ایجاد شاخص های گیاهی، منطقه طبقه بندی می شود. سپس برای هر یک از داده ها، از قبیل شیب، جهت شیب، توپوگرافی، مسیر جاده های موجود در منطقه و دمای منطقه جنگلی، لایه های اطلاعاتی جداگانه تولید می شود. بطور کلی پارامترهای موثر در آتش سوزی به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: الف) پارامترهای پویا* که با مرور زمان تغییر می کنند و از این دسته می توان به میزان رطوبت ودرجه حرارت اشاره نمود. ب) پارامترهای ساختاری* مانند نزدیکی به راه ها و مناطق مسکونی ،توپوگرافی (شامل شیب* و جهت شیب*) و نوع پوشش گیاهی. سپس برای هر یک از این لایه های اطلاعاتی با توجه به میزان تاثیر، زیرکلاس هایی را تعریف خواهیم نمود. در ادامه لایه های اطلاعاتی وزندهی می شوند. مرحله مذکور، یعنی تعیین وزن بهینه، مهمترین قسمت این تحقیق می باشد. وزن دهی پارامترها در این تحقیق، با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) و همبستگی آماری انجام شده است. 4) آنالیز نتایج و ارزیابی دقت (اعتبارسنجی نتایج): در نهایت مدل بدست آمده که نتیجه نهایی حاصل از روش وزن دهی را با آتش سوزی های رخ داده در منطقه اعتبارسنجی می شود. برای این کار از تصاویر محصول آتش سنجنده modis استفاده شده است. 1-5- ساختار پایان نامه این تحقیق در شش فصل تهیه شده است. فصل اول شامل مقدمه ای از آتش سوزی جنگل، بیان مساله، ضرورت و انگیزه تحقیق، اهداف و سوالات تحقیق می باشد. در فصل دوم به بررسی مبانی نظری تحقیق شامل ساختار آتش سوزی جنگل و مروری بر روش های مدلسازی و وزن دهی پارامترها می پردازد. در فصل سوم مطالعات انجام شده در زمینه مدلسازی پتانسیل آتش سوزی ارائه و نتایج آنها ارزیابی شده اند. فصل چهارم، روش پیشنهادی تحقیق می باشد که شامل فاز های اول و دوم تحقیق می باشد. در فاز اول پارامترهای موثر در آتش سوزی جنگل بررسی می شوند و در فاز دوم مدل های پیشنهادی برای وزن دهی پارامترهای موثر و روش ارزیابی نتایج ارائه می شود. تعیین وزن پارامترهای موثر با استفاده از روش پیشنهادی و بدست آوردن نقشه ریسک آتش سوزی برای منطقه مورد مطالعه و همچنین ارزیابی نتایج در فصل پنجم ارائه می گردد. فصل شش نیز در نهایت شامل نتیجه گیری از تحقیق پیش رو و ارائه پیشنهادات می باشد.
داود پناهی روشنک درویش زاده
تخمین دقیق پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی گیاهان در زمینه های مختلفی مانند کشاورزی، اکولوژی، هواشناسی، محیط زیست و منابع طبیعی اهمیت بسزایی دارد. امروزه سنجش از دور به دلایل زیادی به عنوان یک روش مطمئن و کاربردی برای تخمین پارامترهای مختلف بیوفیزیکی و بیوشیمیایی گیاهان شناخته می شود. با پیشرفت علم و فناوری سنجش از دور و پیدایش سنجش از دور فراطیفی امکان بهره گیری از گروه جدیدی از شاخص های طیفی و مدل های آماری برای تخمین پارامترهای گیاهان به وجود آمده است. در میان محصولات کشاورزی، اهمیت اقتصادی- تجاری پسته که از لحاظ ارزش یکی از مهمترین اقلام صادراتی کشور ایران می باشد، بر کسی پوشیده نیست. اهمیت استراتژیکی- اقتصادی این محصول ضرورت توجه بیشتر به برنامه ریزی جهت افزایش تولید این محصول را آشکار می سازد. مرور ادبیات داخلی و خارجی نشان داد که ارزیابی وضعیت این محصول با استفاده از سنجش از دور بسیار محدود می باشد. در این راستا هدف اصلی این مطالعه که ارزیابی توانایی سنجش از دور در تخمین پارامترهای بیوشیمیایی کلروفیل و نیتروژن برگ درختان پسته می باشند تعریف گردید. این مهم با مقایسه توانایی روش های آماری تک متغیره مانند شاخص های گیاهی و روش های چند متغیره مانند رگرسیون خطی چند گانه گام به گام (smlr) و رگرسیون حداقل مربعات جزئی (plsr) در پیش بینی مقادیر پارامترها با استفاده از داده های انعکاسی اولیه و تبدیل شده با مشتق اول انجام پذیرفت. داده های طیفی از برگ درختان پسته که در مقاطع رشد و شرایط گوناگون جمع آوری گردیده بودند، در اتاق تاریک با دستگاه طیف سنج asd field spectrometer iii تهیه شدند و سپس آزمایشات شیمیایی جهت استخراج غلظت کلروفیل و نیتروژن نمونه ها در آزمایشگاه شیمی انجام شد. روش های تک متغیره مورد استفاده در این تحقیق شاخص های گیاهی باریک باند ndvi،rvi و tvi می باشند. باندهای بهینه با استفاده از تمامی ترکیبات باندی ممکن برای هریک از شاخص ها با داده های طیفی مختلف و با مقایسه میزان ضریب تعیین r^2 این شاخص ها با کلروفیل و نیتروژن نمونه ها انتخاب شدند. جهت پیش بینی کلروفیل، شاخص rvi با طول موج های بهینه 670 و 734 نانومتر (r2cv = 0.72، rrmsecv = 0.25) و در جهت پیش بینی نیتروژن نمونه ها شاخص tvi با طول موج های 626 و 1680 نانومتر با استفاده از داده های انعکاسی تبدیل شده با مشتق اول بیشترین دقت را داشتند (r2cv = 0.38، rrmsecv = 0.14). نتایج بدست آمده از روش های چند متغیره نشان داد که مدل plsr با داده های انعکاسی مشتق اول بهترین دقت را در پیش بینی نیتروژن دارد (r2cv = 0.77، rrmsecv = 0.08) و در پیش بینی غلظت کلروفیل، مدل های plsr و smlr دقت تقریبأ یکسانی داشتند (r2cv = 0.79، rrmsecv = 0.22). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که داده های انعکاسی فراطیفی پتانسیل بالایی در تخمین پارامترهای بیوشیمیایی کلروفیل و نیتروژن برگ درختان پسته دارند و همچنین استفاده از مدل های آماری چند متغیره نسبت به روش های تک متغیره باعث افزایش دقت در پیش بینی پارامترهای بیوشیمیایی می شوند. در پایان نیز اثر تبدیل داده های طیفی در مدل ها نشان داد که استفاده از داده های انعکاسی تبدیل شده با مشتق اول، دقت پیش بینی پارامترها را نسبت به زمان استفاده از داده های انعکاسی اولیه افزایش می دهد.
رویا اسمعیلی تاج آبادی فرزین ناصری
پیشرفت تکنولوژی مانند به وجود آمدن تلفن های همراه، دوربین ها و دستگاه هایی که به سیستم تعیین موقعیت جهانی مجهز هستند، و همچنین به وجود آمدن وب 2، مشارکت افراد عادی را در تولید، اشتراک و استفاده از داده های مکانی به طرز چشم گیری افزایش داده است. استفاده از دانش کاربران عادی حتی با مهارت فنی کم در زمینه تولید اطلاعات جغرافیایی، محیطی را ایجاد کرده که سیستم اطلاعات مکانی مردم گستر نامیده می شوند. داده های مکانی مردم گستر دائماً توسط کاربران در حال اضافه شدن، تغییر و یا حذف می باشند. به طوریکه از یک منطقه داده های گوناگون با خصوصیات مختلف تولید می شود. سیاست اغلب سایت های مردم گستر، ارائه آخرین نسخه موجود از داده ها به کاربر است، چرا که این اعتقاد وجود دارد که کیفیت داده ها به علت نظارت تعداد زیادی کاربر رو به بهتر شدن بوده و بنابراین، آخرین نسخه از داده، باکیفیت ترین آنها خواهد بود. این در حالی است که کیفیت داده های مکانی، دارای پارامترهای مختلفی از جمله میزان کامل بودن، دقت مکانی، سازگاری منطقی و به روز بودن است که ممکن است الزاماً همگی آنها در یک داده جمع نگردد. به عبارت دیگر، داده باکیفیت در کاربردهای مختلف، معانی متفاوتی خواهد داشت. از طرفی روش های موجود برای ارزیابی کیفیت داده-های مکانی مردم گستر عموماً بر پایه مقایسه با داده های زمینی صحیح است؛ در حالیکه در داده های مکانی مردم گستر، غالباً امکان دسترسی به داده های زمینی صحیح وجود ندارد. در این تحقیق روشی برای مدیریت داده های مکانی مردم گستر ارائه گردیده است که در آن کاربر تعیین کننده نوع پارامتر کیفیت می باشد و بر اساس آن، داده مورد نظر را از بین داده های موجود انتخاب می نماید. همچنین در این روش، امکان مقایسه بین داده های موجود بر اساس پارامترهای کیفیت مختلف فراهم شده است. به علاوه با توجه به اینکه کاربران محیط های مردم گستر عموماً افراد بدون دانش نقشه برداری هستند، به جای فراداده، از روش های بصری (مانند تغییر در رنگ و یا ضخامت خطوط نقشه) برای نمایش کیفیت داده ها استفاده می شود که برای کاربران راحت تر و قابل درک تر است. برای پیاده سازی رویکرد پیشنهادی تحقیق، نقشه هایی از یک منطقه مورد مطالعه با روش های مختلف، و بالتبع دقت ها و کیفیت های متفاوت، تهیه شد. به علاوه، محیطی فراهم گردید تا کاربر بتواند داده های موجود را از لحاظ پارامترهای کیفیت مختلف با استفاده از روشهای بصری با یکدیگر مقایسه نماید. نتایج به دست آمده، حاکی از کارایی مناسب رویکرد پیشنهادی این تحقیق برای تعامل کاربران با داده های مکانی مردم گستر و انتخاب داده-های مناسب برای کاربردهای مختلف می باشد.
کاظم میرزاپور فرزین ناصری
تعیین مکان بهینه فعالیتی جهت انتخاب مکانی مناسب برای کاربردی خاص توسط معیارهای از پیش مشخص شده، می باشد. یکی از مسائل مطرح در زمینه مکان یابی، مسأله تعیین مکان بهینه پارک و فضای سبز شهری می باشد. فضاهای سبز شهری از جمله کاربری های مهم و اصلی شهرها به شمار می آیند که همواره به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع مطرح بوده و در عین حال معیاری برای ارتقای کیفیت فضای زندگی محسوب می شوند. مکان یابی نادرست پارک ها و فضاهای سبز شهری، در نهایت منجربه ایجاد ناهنجاری هایی از جمله استفاده کم کاربران از فضاهای سبز ایجاد شده، ایجاد محدودیت در ارائه طرح معماری مناسب، ایجاد محدودیت در انتخاب و چیدمان گیاهی مناسب، آشفتگی در سیمای شهر و کاهش امنیت روانی و اجتماعی خواهد گردید. در سال های اخیر استفاده از سیستم های اطلاعات مکانی (gis) به عنوان یک ابزار تحلیلی و مدیریتی داده های مکانی که می تواند پشتیبان مناسبی را برای تصمیم گیری و برنامه ریزی مسائل شهری از جمله تعیین مکان بهینه فراهم آورد، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. اما بسیاری از این سیستم ها بدون در نظر گرفتن اولویت های گروه های تصمیم گیرنده به تصمیم گیری می پردازند، درحالی که این تصمیم گیران می باشند که می بایست تصمیم نهایی را اتخاذ نمایند. در همین راستا، مدل های تصمیم گیری چند معیاره (mcdm) می توانند با تلفیق اولویت های تصمیم گیران بستری مناسب برای تحلیل تصمیمات ایجاد کرده و یک چارچوب اجرایی برای تصمیم گیری در دنیای واقعی فراهم آورند. مهم ترین هدف این تحقیق مکان یابی بهینه پارک و فضای سبز شهری و اولویت بندی گزینه های پیشنهادی برای این کاربری می باشد. با توجه به ماهیت نیمه ساختار یافته و مشارکتی و چند بعدی بودن مسأله مورد نظر، نیاز به توسعه روشی یکپارچه برای استفاده از معیارهای مکانی به همراه مدل های تصمیم گیری و توسعه آن در محیط اینترنت می باشد. به همین منظور، از یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری چند معیاره مکانی تحت وب (webmc-sdss) که از ادغام gis و مدل های تصمیم گیری چند معیاره در محیط اینترنت توسعه می یابد، برای حل مسأله مورد نظر این تحقیق استفاده شده است. چرا که تصمیم گیری در این زمینه نیازمند در نظر گرفتن سناریوهای تصمیم گیران مختلف و انجام تحلیل های متعدد می باشد. لذا با استفاده از این روش، تصمیم گیران می توانند سناریوهای مختلف مورد نظر خود را تعریف و نتایج حاصل از آنها را مشاهده و بررسی نمایند. توسعه و پیاده سازی mc-sdss فوق بر روی اینترنت، جایگزینی را برای برنامه ریزی مکانی سنتی ارائه می دهد که بدین طریق با افزایش مشارکت عمومی و غلبه بر محدودیت دسترسی بهgis ، نیاز به حضور فیزیکی صاحب نظران و تصمیم گیرندگان در یک زمان و مکان خاص نمی باشد. مدل های تصمیم گیری چند معیاره به کار گرفته شده در این تحقیق ahp و topsis می باشند که ارزیابی نهایی، بیانگر سازگاری بسیار بالای نتایج حاصل از این دو مدل می باشد.
سمیه پورفتحیان میمند علی احمدی مقدم
چکیده مطالعه و شناخت رستنیهای یک ناحیه و بررسی شرایط اکولوژیک رویشگاه و تفکیک جوامع گیاهی اطلاعات مفیدی در زمینه مدیریت اکوسیستم ها به دست می دهد. این مطالعات پایه بسیاری از مطالعات اکولوژیک در جهت دستیابی به توسعه مستمر و محیط زیست پایدار می باشد. محدوده این مطالعه، اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد و مساحت بالغ بر 52000 هکتار می باشد. این کارخانه در غرب استان کرمان و در فاصله 26 کیلومتری شرق شهر شهربابک در میان دشت خاتون آباد، در ارتفاع 1834 متری از سطح دریا واقع شده است و در سال 1383 شروع به کار کرده است. دشت خاتون آباد با حوزه های آبخیز متعدد دارای گیاهان مرتعی با ارزش علوفه ای بالا و گاهی منحصر به فرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و عرفاً به عنوان مرتع شناخته شده است. کارخانه های ذوب مس عموماً از مراکز آلوده کننده محیط زیست می باشند که با رهاسازی گاز و فلزات سنگین به محیط آسیب می زنند. در این تحقیق برای شناسایی پوشش گیاهی منطقه در اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد داده های رقومی تصحیح شده مربوط به ماهواره qiuck bird، جهت بررسی امکان تهیه نقشه پوشش گیاهی در مناطق اطراف کارخانه ذوب مس خاتون-آباد در منطقه ای به مساحت 25 کیلومتر مربع در فروردین 1387 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های توپوگرافی رقومی، لایه های ارتفاع، شیب و جهت منطقه در محیطgis ترسیم گردید. سپس لایه های مذکور با استفاده از فرمول سه ترکیبی تجربی تلفیق و نقشه واحدهای شکل زمین تهیه گردید. با اضافه نمودن اطلاعات اقلیمی از جمله دما و بارندگی، اطلاعات زمین شناسی یا خاک-شناسی با استفاده از فرمول چهارترکیبی در محیطgis نقشه واحدهای زیست بوم ترسیم گردید. برای تیپ بندی پوشش گیاهی منطقه، نیاز به شناسایی گیاهان می باشد که103 گونه گیاهی از 33 خانواده گیاهی در این منطقه شناسایی شد. تهیه نقشه پوشش گیاهی، به روش فلورستیک- فیزیونومیک می باشد. با توجه به واحدهای شکل زمین و واحدهای زیست بوم و بررسی های صحرایی متعدد، محدوده واحدهای کاری مشخص شد. سپس جهت برداشت اطلاعات کمی و کیفی، در واحدهای همگن قطعات نمونه که از طریق مساحت حداقل بدست آمد، انتخاب گردید. کوادرات هایی به صورت تصادفی در منطقه انداخته شد. در کوادرات ها، درصد پوشش گونه های-گیاهی ، تعداد، ارتفاع و فرم حیاتی گونه ها براساس روش کوچلر یادداشت گردید. با میانگین-گیری از پوشش گونه های غالب در منطقه، جداسازی مرز تیپ ها انجام شد و نقشه تیپ بندی پوشش گیاهی از روی نقشه توپوگـرافی 1:50000 منطقه به مساحت 52000 هکتار تهیه گردید. در نهایت تمام اطلاعات فیزیونومیک- فلوریستیک 12 واحد گیاهی در نقشه فیزیونومیک- فلوریستیک به صورت حروف و اعدادی که نشان دهنده فرم زیستی، اشکوب و تراکم هستند، ارائه گردید. از نقشه واقعیت زمینی به منظور برآورد صحت نتایج حاصل از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای استفاده شد .در این تحقیق طبقه بندی به روش نظارت شده انجام گرفت. با استفاده از مجموعه باندهای انتخاب شده برتر، با استفاده از طبقه بندی کننده های حداکثراحتمال، ماهالونبیس، حداقل فاصله از میانگین و فازی، طبقه بندی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی صحت و تفکیک پذیری طبقات نشان دهنده تفکیک مناسب طبقات گیاهی بود. در این حالت بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب 64، 54 درصد با طبقه بندی کننده حداقل فاصله از میانگین به دست آمد. نتایج نشان داد که نقشه تیپ بندی مراتع منطقه خاتون آباد با استفاده از روش طبقه بندی حداکثراحتمال، حداقل فاصله از میانگین و فازی نتایج مناسبی ارائه داده است. اما روش طبقه-بندی ماهالونبیس چندان برای این کار مناسب نمی باشد. در این جا، مراتع از غیرمراتع به خوبی جدا شدند، دو تیپ calligonum comosum وcousinia congesta- astragalus spp. بهتر از دو تیپ دیگر artemisia sieberi وalhagi persarum جدا شده اند. به علت اهمیت مناطق مرتعی در اقتصاد کشور لازم است با تهیه تصاویر ماهواره ای در طی چند سال متمادی و نیز استقرار کوادرات های دائمی و بررسی آن در طی چند سال روند تغییرات پوشش گیاهی را تعیین نمود تا برنامه های حفاظتی و مدیریتی متناسب با آن اعمال گردد. چکیده مطالعه و شناخت رستنیهای یک ناحیه و بررسی شرایط اکولوژیک رویشگاه و تفکیک جوامع گیاهی اطلاعات مفیدی در زمینه مدیریت اکوسیستم ها به دست می دهد. این مطالعات پایه بسیاری از مطالعات اکولوژیک در جهت دستیابی به توسعه مستمر و محیط زیست پایدار می باشد. محدوده این مطالعه، اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد و مساحت بالغ بر 52000 هکتار می باشد. این کارخانه در غرب استان کرمان و در فاصله 26 کیلومتری شرق شهر شهربابک در میان دشت خاتون آباد، در ارتفاع 1834 متری از سطح دریا واقع شده است و در سال 1383 شروع به کار کرده است. دشت خاتون آباد با حوزه های آبخیز متعدد دارای گیاهان مرتعی با ارزش علوفه ای بالا و گاهی منحصر به فرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و عرفاً به عنوان مرتع شناخته شده است. کارخانه های ذوب مس عموماً از مراکز آلوده کننده محیط زیست می باشند که با رهاسازی گاز و فلزات سنگین به محیط آسیب می زنند. در این تحقیق برای شناسایی پوشش گیاهی منطقه در اطراف کارخانه ذوب مس خاتون آباد داده های رقومی تصحیح شده مربوط به ماهواره qiuck bird، جهت بررسی امکان تهیه نقشه پوشش گیاهی در مناطق اطراف کارخانه ذوب مس خاتون-آباد در منطقه ای به مساحت 25 کیلومتر مربع در فروردین 1387 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های توپوگرافی رقومی، لایه های ارتفاع، شیب و جهت منطقه در محیطgis ترسیم گردید. سپس لایه های مذکور با استفاده از فرمول سه ترکیبی تجربی تلفیق و نقشه واحدهای شکل زمین تهیه گردید. با اضافه نمودن اطلاعات اقلیمی از جمله دما و بارندگی، اطلاعات زمین شناسی یا خاک-شناسی با استفاده از فرمول چهارترکیبی در محیطgis نقشه واحدهای زیست بوم ترسیم گردید. برای تیپ بندی پوشش گیاهی منطقه، نیاز به شناسایی گیاهان می باشد که103 گونه گیاهی از 33 خانواده گیاهی در این منطقه شناسایی شد. تهیه نقشه پوشش گیاهی، به روش فلورستیک- فیزیونومیک می باشد. با توجه به واحدهای شکل زمین و واحدهای زیست بوم و بررسی های صحرایی متعدد، محدوده واحدهای کاری مشخص شد. سپس جهت برداشت اطلاعات کمی و کیفی، در واحدهای همگن قطعات نمونه که از طریق مساحت حداقل بدست آمد، انتخاب گردید. کوادرات هایی به صورت تصادفی در منطقه انداخته شد. در کوادرات ها، درصد پوشش گونه های-گیاهی ، تعداد، ارتفاع و فرم حیاتی گونه ها براساس روش کوچلر یادداشت گردید. با میانگین-گیری از پوشش گونه های غالب در منطقه، جداسازی مرز تیپ ها انجام شد و نقشه تیپ بندی پوشش گیاهی از روی نقشه توپوگـرافی 1:50000 منطقه به مساحت 52000 هکتار تهیه گردید. در نهایت تمام اطلاعات فیزیونومیک- فلوریستیک 12 واحد گیاهی در نقشه فیزیونومیک- فلوریستیک به صورت حروف و اعدادی که نشان دهنده فرم زیستی، اشکوب و تراکم هستند، ارائه گردید. از نقشه واقعیت زمینی به منظور برآورد صحت نتایج حاصل از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای استفاده شد .در این تحقیق طبقه بندی به روش نظارت شده انجام گرفت. با استفاده از مجموعه باندهای انتخاب شده برتر، با استفاده از طبقه بندی کننده های حداکثراحتمال، ماهالونبیس، حداقل فاصله از میانگین و فازی، طبقه بندی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی صحت و تفکیک پذیری طبقات نشان دهنده تفکیک مناسب طبقات گیاهی بود. در این حالت بالاترین صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب 64، 54 درصد با طبقه بندی کننده حداقل فاصله از میانگین به دست آمد. نتایج نشان داد که نقشه تیپ بندی مراتع منطقه خاتون آباد با استفاده از روش طبقه بندی حداکثراحتمال، حداقل فاصله از میانگین و فازی نتایج مناسبی ارائه داده است. اما روش طبقه-بندی ماهالونبیس چندان برای این کار مناسب نمی باشد. در این جا، مراتع از غیرمراتع به خوبی جدا شدند، دو تیپ calligonum comosum وcousinia congesta- astragalus spp. بهتر از دو تیپ دیگر artemisia sieberi وalhagi persarum جدا شده اند. به علت اهمیت مناطق مرتعی در اقتصاد کشور لازم است با تهیه تصاویر ماهواره ای در طی چند سال متمادی و نیز استقرار کوادرات های دائمی و بررسی آن در طی چند سال روند تغییرات پوشش گیاهی را تعیین نمود تا برنامه های حفاظتی و مدیریتی متناسب با آن اعمال گردد.
فردین مسلمی نجارکلایی محمد علی رجبی
در میان زیرساختارهای مختلف تشکیل دهنده یک کشور، سیستم حمل ونقل جاده ای از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا مدیریت و برنامه ریزی موثر در این زمینه بسیار حائز اهمیت می باشد. با توسعه سیستم های حمل و نقل و هوشمند، فرآیندبرنامه ریزی سیستم های حمل ونقل عمومی مانند سواری های برون شهری از حالت استاتیک (برنامه ریزی با استفاده از داده های گذشته) به حالت پویا (برنامه ریزی بر اساس داده های حال) تغییر کرده است. در هر دو فرآیند استاتیک و پویا، برآورد زمان سفر به عنوان مهم ترین پارامتر برنامه ریزی محسوب می شود. برآورد زمان سفر در فرآیندهای برنامه ریزی سیستم های حمل ونقل، مورد توجه متخصصان حوزه های مختلف بوده که هر یک با بهره گیری از داده ها و ابزارهای تحلیلی خاص، سعی در مطالعه و برآورد زمان سفر داشته اند. پارامترهای محیطی، انسانی زیادی در برآورد زمان سفر نقش دارند که شناسایی و بررسی اثر این پارامترها و تهیه یک الگوی مناسب در برآورد زمان سفر می تواند در مدیریت برنامه ریزی سفر بسیار مفید باشد. در تحقیقات صورت گرفته در این زمینه معمولا تعداد محدودی از پارامترهای موثر در زمان سفر مورد استفاده قرار گرفته است و در اکثر آنها با بهره گیری از مدل های عمومی، زمان سفر بدست آمده است. هدف از این پژوهش برآورد زمان سفر در مسیر های استان مازندران (مسیر ساری به قائمشهر و قائمشهر به بابل) می باشد که تاکنون در این مسیر این کار انجام نشده است. در روش پیشنهادی ابتدا پارامترهای موثر در برآورد زمان سفر با توجه به شرایط جاده ای شناسایی گردید و سپس با استفاده از روش های خوشه بندی افزایشی، خوشهبندی اتصالمنفرد، خوشهبندی اتصالکامل، خوشه بندی k-means و روش شبکهعصبی پیشخور جهت برآورد زمان سفر، استفاده شده است. سپس به بررسی میزان تاثیر پارامتر های مختلف (پارامتر آب وهوایی، پارامتر تصادفات جاده ای و پارامتر زمان اوج) در زمان سفر پرداخته شده است و میزان تاخیر بوجود آمده با استفاده از پارامتر ها در زمان سفر بدست آمده است. در نهایت بمنظور ارزیابی دقت روش های پیشنهادی، خروجی روش های خوشه بندی و شبکه عصبی در تعیین زمان سفر با داده های واقعی در مسیر مورد مطالعه مقایسه گردیدند. روش شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از روش مجذور میانگین مربع خطا با مقدار 0015/0 و روش میانگین مربع خطا با مقدار 65/0 در مقایسه با روش های خوشه بندی نتایج رضایت بخشی دارد. روش های خوشه بندی اتصال کامل، اتصال منفرد، افزایشی و k-means بترتیب در رده های بعدی قرار دارند.
ابوالفضل افشاری محمد علی رجبی
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش استفاده از اینترنت و تلفن های همراه هوشمند، پردازش اطلاعات مکانی، مدیریت و نمایش نقشه ها به عنوان یکی از خدمات اصلی به کاربران تلفن های همراه توسط تولیدکنندگان این دستگاه ها مورد توجه است. ولی در حال حاضر روش های نمایش داده های مکانی بر روی سیستم های gis همراه با چالش هایی از جمله حجم بالای داده ها، سرعت انتقال داده ها در عین حفظ دقت و جزییات نقشه ها روبرو هستند از این رو روشی لازم است که این خدمات را متناسب با مشخصات دستگاه های سرویس گیرنده ارائه نماید. در گذشته جنرالیزاسیون داده های رقومی به صورت فرآیندی دستی و نیمه اتوماتیک انجام می شد ولی امروزه با پیشرفت های حاصل شده در این زمینه جنرالیزاسیون به صورت اتوماتیک انجام می پذیرد، اما با این وجود میزان دقت آن هنوز پایین و حجم داده ها بالا است. با مقایسه الگوریتم های جنرالیزاسیون پیشین مانند الگوریتم های داگلاس-پوکر، nth، jenks و ... مشاهده گردید نواقص متعددی از جمله خطاهای کارتوگرافی، دقت پایین جنرالیزاسیون، حجم نسبتاً زیاد اطلاعات پس از اعمال جنرالیزاسیون وجود دارند. با توجه به اینکه حجم داده ها از موارد مهم در مبحث انتقال اطلاعات بر روی شبکه می باشد و بر میزان رضایت کاربران تأثیر مستقیم دارد. به همین منظور، ابتدا با شناسایی بهینه ترین الگوریتم و پس از آن با استخراج پارامتر های موثر در فرآیند جنرالیزاسیون که از اهداف اصلی این تحقیق می باشند باعث کاستن حجم داده ها و افزایش دقت جنرالیزاسیون اتوماتیک می شود. استفاده از الگوریتم هایی مانند داگلاس-پوکر، الگوریتم nth و ... به تنهایی پاسخگوی اهداف مورد انتظار این تحقیق برای سیستم های gis همراه نبودند. بنابراین با شناسایی ویژگی های عوارض نقشه، پارامترهایی مانند طول عوارض خطی، اهمیت، مقیاس، ابعاد صفحه نمایش استخراج گردید و تحت عنوان مدل شبه فیزیکی با الگوریتم داگلاس-پوکر ترکیب گردید. در نهایت اعمال الگوریتم ترکیبی مورد نظر این تحقیق بر روی پایگاه داده ی عوارض خطی جاده های استان زنجان منجر به کاهش حجم داده ها به میزان حدود نصف حجم اولیه با حداقل کاهش دقت گردید که این مسئله موفقیتی برای این تحقیق محسوب می شود. کلمات کلیدی: جنرالیزاسیون، الگوریتم داگلاس-پوکر، سیستم های gis همراه، مدل شبه فیزیکی.
حمید عبداللهی علی اسماعیلی
اختلاط طیفی و حضور پیکسلهای مختلط در تصاویر سنجش از دوری، پدیدهای اجتناب ناپذیر است. از این رو، یافتن راه حلی برای این مسئله یکی از مباحث مهم و مورد توجه در سنجش از دور است. هدف اصلی در این پایان نامه، ارزیابی مدل اختلاط طیفی خطی و روش های تجزیه طیفی نظارت نشده آن است. در مدل اختلاط طیفی خطی متداول، پاسخ مکانی سنجنده به طیف ورودی به آن (تابع نقطه گستر یا psf) در نظر گرفته نشده است بنابراین در این تحقیق ابتدا مدل اختلاط طیفی خطی جدیدی ارائه شده است که در آن psf سنجنده در نظر گرفته شده است. برای ارزیابی این مدل، فرآیندی تحت شرایط آزمایشگاهی، طراحی و پیادهسازی گردید تا از طریق اندازهگیریهای طیفی توسط دستگاه طیفسنج، یک مجموعه دادهی ابرطیفی دقیق و مناسب تولید شود. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که تابع psf سنجنده مقادیر فراوانی را به این صورت تغییر می دهد که هر چه یک عضو خالص به مرکز پیکسل نزدیک تر باشد وزن بیشتری نسبت به اعضای خالصی که دورتر از مرکز هستند می گیرد. سپس در این تحقیق به ارزیابی روش های تجزیه طیفی به صورت نظارت نشده پراخته شده است که خود شامل سه مرحله ی تعیین تعداد اعضای خالص، تعیین طیف اعضای خالص و تعیین مقادیر فراوانی هر پیکسل است. در مرحله اول، روش های بر مبنای pca (pca، napca، pnapca)، بر مبنای itc (aic، mdl)، بر مبنای دیسک gerschgorin (tgd، روش پیشنهادی mtgd)، hfc، hysime و hysime@ پیاده سازی شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند که به ترتیب روش های mtgd و hysime@ بهترین نتایج را داشته اند. روش mtgd، با رفع نواقص روش tgd و با استفاده از یک استراتژی جدید برای تفکیک دیسک های سیگنال از نویز پیشنهاد شده است. در مرحله دوم، روش های تعیین طیف اعضای خالص، بر حسب اینکه در تصویر از هر عضوخالص حداقل یک پیکسل خالص وجود دارد یا نه، به ترتیب در دو دسته-ی روش های شناسایی اعضای خالص و روش های استخراج اعضای خالص تقسیم شده اند. برای دسته ی روش-های شناسایی اعضای خالص، روش های see، nfindr، atgp، ufcls، maximin-distance، sga، vca، ppi، برمبنای ppi (fippi، appi، rppi) و روش پیشنهادی uppi اجرا شدند و برای دسته ی روش های استخراج اعضای خالص روش های ica، deca، cnmf، mvc-nmf و mvsa اجرا شدند. روش uppi بر مبنای روش ppi و تعریف پیشنهادی مجموعه ناسازگار و به کمک استراتژی اضافه کردن نویز، پیشنهاد شده است که در آن معایب روش های بر مبنای ppi برطرف شده است. از بین روش های شناسایی اعضای خالص، به ترتیب روش های ufcls و sga از نتایج بهتری برخوردار هستند که به علت بالا بودن زمان پردازش در روش ufcls، روش sga به عنوان بهترین روش در این تحقیق پیشنهاد شده است. در روش های استخراج اعضای خالص، روش mvsa نتایج بهتری را ارائه کرده است اما در شرایطی که تعداد اعضای خالص تصویر زیاد باشد یا توان نویز (snr) پایین باشد، روش mvsa هم نتایج ضعیفی ارائه می کند. برای ارزیابی طیف اعضای خالص برآورد شده، علاوه بر معیارهای فاصله بین دو بردار (sam، ed، sid)، از دو شاخص پیشنهادی pii و sii استفاده شده است که از قابلیت بهتری برای ارزیابی نتایج برخوردار هستند. مبنای دو شاخص pii و sii استفاده از مقادیر فراوانی متناظر با اعضای خالص برآورد شده، به جای استفاده مستقیم از طیف آنها است. مرحله ی تعیین مقادیر فراوانی، یک مسئله کمترین مربعات با قیود معادله-ای (قید مجموع واحد مقادیر فراوانی یا asc) و نامعادله ای (قید نامنفی بودن مقادیر فراوانی یا anc) است که با مسئله fcls شناخته شده است. برای حل این مسئله روش جدیدی پیشنهاد شده است که قیود asc و anc را به طور کامل و همزمان اعمال کرده و در مقایسه با روش های uls، scls، ncls، nscls، nncls، fclsheinz و fclsreyes از نتایج بهتری برخوردار است. در این تحقیق علاوه بر داده های ساخته شده در آزمایشگاه، از داده های شبیه سازی شده با اعضای خالص و مقادیر فراوانی تصادفی و کنترل شده و همچنین از تصویر واقعی سنجنده aviris از دو منطقه indian pine و cuprite برای ارزیابی نتایج استفاده شده است.
مهری داوطلب فرزین ناصری
امروزه با توسعه ی شبکه های بی سیم و افزونی شمار دستگاه های همراه در سراسر دنیا شاهد استقبال گسترده ی کاربران از خدمات همراه می باشیم. یکی از خدمات همراهی که به کاربران ارائه می شود خدمات محدوده مبنا است که در آن بر اساس محیط جغرافیایی پیرامون کاربر، اطلاعات مناسب به وی ارسال می گردد. استقبال کاربران از خدمات محدوده مبنا سبب افزایش روزافزون این دسته از خدمات همراه شده که این امر احتمال هم پوشانی محدوده های هوشمند خدماتی را به دنبال دارد. هم پوشانی محدوده های سرویس دهنده موجب می-شود تا هر روز بر شمار کاربرانی که به طور هم زمان داخل چند محدوده واقع شده اند، افزوده شود. آنچه مسلم است ارائه هم زمان تمامی خدمات محدوده های مرتبط، به چنین کاربرانی امر چندان خوشایندی نبوده، لذا ارائه بهترین ترکیب سرویس به این گروه از کاربران، بیش از پیش نیازمند توجه و تحقیقات فعال می باشد. از آنجا که اطلاعات محدوده های مختلف اغلب با الگوهای سیاستی مختلفی ارائه می شوند، لذا ارسال سرویس به کاربران واقع در بخش مشترک چند محدوده ی خدماتی به طور ضمنی با رفع سیاست های درگیر همراه می-باشد. آنچه در این پایان نامه پیشنهاد می شود، لحاظ نمودن بافت های زمانی و مکانی، جهت رفع این درگیری ها می باشد. موقعیت کاربر، جهت حرکت و سرعت به عنوان موثرترین بافت های مکانی در مساله معرفی شده اند. در فرایند پیشنهادی رفع سیاست های درگیر از تحلیل های مکانی همچون بررسی ارتباط مکانی کاربران با مناطق خدماتی استفاده گردیده و برای مدلسازی بافت توپولوژی از روابط توپولوژی مکانی-زمانی و همچنین رابطه ی تاثیرپذیری بهره جسته شده است. پس از پیاده سازی فرایند پیشنهادی برای سه محدوده ی خدماتی در شهرستان رودسر واقع در استان گیلان، به منظور ارزیابی نتایج، از کاربران شرکت کننده در تحقیق نظر سنجی به عمل آمد که 75 درصد کاربران از سرویس های پیشنهادی و 80 درصد آنها از زمان به-هنگام سازی خدمات رضایت داشته اند. نتایج بدست آمده حاکی از عملکرد موفقیت آمیز روش پیشنهادی در به کارگیری بافت ها و تحلیل های مکانی می باشد.
مهرداد اخضری همدانی علی اسماعیلی
کشور ایران به دلیل تنوع شرایط توپوگرافی، اقلیمی و با دارا بودن تاریخ و فرهنگ کهن از لحاظ جاذبه¬های سیاحتی یکی از ده کشور بزرگ جهان محسوب می¬شود. ولی از نظر جذب گردشگر، در ردیف صد و بیست از کشورهای جهان قرار دارد. این تحقیق با شناسایی و توجه به توان¬های طبیعی منطقه برای تفرج و بررسی مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط با موضوع و ارزیابی توان تفرجگاهی، نواحی مناسب گردشگری منطبق با ظرفیت¬های طبیعی را بر اساس تصمیم¬گیری چند معیاره ahp ، منطق فازی و مدل¬های تلفیق مکانی مشخص می¬نماید. در این تحقیق معیارها بر اساس نظر کارشناسی شامل سکونت گاه¬ها، وضعیت ناهمواری¬ها، منابع آب، شبکه راههای ارتباطی، دما، تبخیر، مناطق تحت حفاظت، نوع خاک، اندازه بافت خاک، فرسایش خاک، پوشش گیاهی و کاربری اراضی مشخص گردیده و میزان ارزش و اهمیت هر معیار برآورد گردید. سپس وزن معیارها در مدل سلسله مراتبی (ahp) و منطق فازی محاسبه شد و پس از جمع¬آوری و ویرایش داده¬ها، پایگاه داده مکانی شامل لایه¬های مکانی مربوط به معیارها در محیط نرم¬افزار arcgis ایجاد گردید و در نهایت لایه¬ها بر اساس وزن معیارهای متناظر آنها همپوشانی شدند و مطلوبیت سرزمین جهت اکوتوریسم در روش ارزیابی چند معیاری بدست آمد. نتیجه نهایی ارزیابی اکوتوریسم منطقه مورد مطالعه در ahp به 5 طبقه کلی شامل (خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف) تقسیم بندی شده است. نتیجه این تخمین نشان می¬دهد که از استان کرمان 86/0درصد دارای توان خیلی خوب، 70/18 درصد دارای توان خوب، 16/51 درصد دارای توان متوسط، 19/24 درصد دارای توان ضعیف و 09/5 درصد دارای توان خیلی ضعیف جهت اکوتوریسم می¬باشند. همچنین ارزیابی مذکور با فازی سازی لایه ها و تلفیق آنها با استفاده از سه عملگر and، or و gamma صورت گرفت. در این مباحث، فرآیند تصمیم¬گیری که مستلزم استفاده از داده¬های مکانی است با سامانه اطلاعات جغرافیایی تلفیق شده و یافته¬های این تحقیق توانایی سیستم اطلاعات جغرافیایی در الگوسازی و کمک به مکان¬یابی مراکز توسعه گردشگری و ترکیب معیارهای مختلف انسانی و طبیعی را با مدل¬های مختلف نشان داده و با استفاده از مدل¬های وزن¬دهی محدوده مورد نظر پهنه¬بندی شد.
محمدتقی باقری فرزین ناصری
با وجود تأکید بر به اشتراک گذاری ظرفیت سواری ها در سال های اخیر و اتکا به انواع سیاست های بازدارنده ی سواری به صورت تک سرنشین، سیستم های سواری اشتراکی در عمل به مقبولیت چندانی بین عموم مردم دست نیافته اند. یکی از راهکارهایی که در جهت گسترش بیشتر سواری اشتراکی پیشنهاد شده است، بسط مفهوم آن با پوشش نوع جدیدی از درخواست ها به نام "درخواست های غیرمترقبه" بوده است. این امر موجب پیدایش نوع جدیدی از سیستم های سواری اشتراکی با نام "سواری اشتراکی پویا" گردید. در میان موضوعات تحقیقی مختلف موجود در سواری اشتراکی پویا، هدف از این پایان نامه ارائه الگوریتم های بهینه سازی به منظور تطبیق متقاضیان با یک دیگر در این گونه سیستم ها است. متأسفانه مشاهده می شود عموماً تلقی صحیحی از سواری اشتراکی پویا وجود نداشته، و الگوریتم های ارائه شده در تحقیقات پیشین بر پایه مدل هایی ناسازگار با سیستم های سواری اشتراکی پویا صورت پذیرفته اند. از این رو در این تحقیق ابتدا مدلی ریاضی از یک سیستم سواری اشتراکی پویا در حالت تطبیق یک راننده به چند مسافر ارئه داده، و سپس الگوریتم پیشنهادی را با بهره گیری از بهینه سازی کلونی مورچگان و بر پایه مدل ریاضی پیشنهادی طراحی کردیم. هم چنین مدل پیشنهادی خود را با افزودن شرط پیاده روی مسافران حول نقطه مبدأ بسط دادیم. افزودن این شرط در راستای برآورده ساختن ترجیح های خصوصی مسافران می تواند مفید واقع گردد. از آن جا که در سواری اشتراکی پویا به عنوان نوعی از سواری اشتراکی سازمان یافته مبتنی بر آژانس های تطبیق ضمانت و قطعیتی در تطبیق تمامی متقاضیان با یک دیگر وجود ندارد، در مدل پیشنهادی امکان سفر مستقل مسافرین و راننده ها را در صورت عدم تطبیق لحاظ کرده و در تابع هدف نیز اعمال نمودیم. هم چنین در ساختار پیشنهادی، زمان شروع حرکت راننده ها و سوار کردن مسافران در صورت تطبیق، در قالب یک پنجره زمانی محاسبه می شود، که تا حد زیادی سطح اتکا به تطبیق های پیشنهادی را در مرحله اجرا بالا خواهد برد. در نهایت ارزیابی نتایج حاصل از پیاده سازی الگوریتم نشان می دهد که الگوریتم ارائه شده قادر به حل مسأله با دقت بیش از 90% می باشد.
ابوذر ذلقی فرزین ناصری
امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از منابع مهم اقتصادی در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهایی که دارای منابع و مراکز گردشگری هستند، به شمار می آید. درکشور ما علاوه برگردشگری متداول، گردشگری مذهبی نیز اهمیت فراوانی دارد. بنابراین با افزایش گردشگران مذهبی و تنوع نیازهای گردشگران بویژه نیازهای اطلاعاتی و مکانی آنها، می بایست یک سیستم کارا جهت اطلاعرسانی و تامین خدمات اطلاعاتی و مکانی مورد نیاز گردشگران وجود داشته باشد تا بتوانند با در اختیار داشتن اطلاعات کافی از مقصد گردشگری، پیش از سفر خود برنامه ریزی داشته باشند. با پیشرفت و توسعه ی اینترنت و استفاده از تجهیزات همراه، افزایش مشارکت شهروندان در شبکه های اجتماعی مجازی، سیستم های اطلاعاتی داوطلبانه و مردم گستر و همچنین بدلیل اینکه ایجاد سیستم ، ویرایش و بهنگام سازی اطلاعات به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد، بنابراین طراحی و پیادهسازی یک سیستم اطلاعات مکانی مردمگستر ضروری می باشد.
زهرا حسینی فرزین ناصری
چکیده ندارد.
صالح آزاد شهرکی علی احمدی مقدم
چکیده ندارد.