نام پژوهشگر: سعید زکوی
فاطمه سلیمانی بنوتی محمد غلی کامیابی
چکیده در این پروژه کمپلکس شدن یون های سرب و کادمیم را با سه لیگاند دی آلیل دی سولفید، دی-متیل دی سولفید و دی آلیل سولفید از طریق روش الکتروشیمی مورد بررسی قرار می گیرد. در ابتدا برای به دست آوردن نتایج مناسب و قابل اعتماد بهینه سازی ph، نوع بافر، غلظت یون سرب و کادمیم، و همچنین بررسی انتخاب نوع الکترود انجام شد. نتایج نشان دهنده این مطلب است که بهترین الکترود برای بررسی کمپلکسومتری این سیستم ها الکترود طلا می باشد و بهترین ph برای هر دو یون ph 5/5 به دست آمد. سپس از بین بافرهای استات، بریتون-رابینسون و سیترات، بهترین بافر انتخاب شد که برای هر دو یون بافر استات ph 5/5 بود. آزمایش های مقدماتی انجام شده، پوشیدگی سطح الکترود توسط لیگاند های مورد بررسی را نشان می داد که این مشکل نیز با ارائه روش اعمال پتانسیل بعد از اضافه کردن لیگاند در هر مرحله، برطرف شد. در قسمت اول این مطالعه، کمپلکس شدن یون های سرب و کادمیم توسط لیگاند دی-آلیل دی سولفید (dads) بررسی شد. نتایج نشان می دهد که هر دو یون سرب و کادمیم با نسبت-های 1:1 و 1:2 (نسبت لیگاند:فلز) با لیگاند dads کمپلکس تشکیل می دهند. ثابت های تشکیل کمپلکس نیز با استفاده از برنامه نویسی به روش برازش منحنی محاسبه شدند. در قسمت دوم و سوم نیز کمپلکس شدن یون های سرب و کادمیم به ترتیب توسط لیگاند-های دی متیل دی سولفید (dmds) و دی آلیل سولفید (das) بررسی شدند. نسبت لیگاند به فلز در این دو حالت نیز 1:1 و 1:2 بدست آمد و مشابه قسمت اول پروژه ثابت های تشکیل این کمپلکس ها نیز به دست آمدند.
فاطمه حیدری زادی سعید زکوی
در این تحقیق مزو-تتراکیس(2- نیتروفنیل)پورفیرین (h2t(2-no2p)p)، مزو-تتراکیس(4- نیتروفنیل)پورفیرین (h2t(4-no2p)p، مزو-تتراکیس(4- متوکسی فنیل)پورفیرین h2t(4-och3p)p و مزو-تتراکیس(4- تیوآنیسول)پورفیرین h2t(4-sch3p)p تهیه شده است. ?-تترابرمو- مزو-تتراکیس(4- تیوآنیسول)پورفیرین h2t(4-sch3p)pbr4 نیز با برم دار کردن مزو-تتراکیس(4- تیوآنیسول)پورفیرین سنتز و شناسایی شده است. کمپلکس های فلزی این پورفیرین ها با استفاده از mn(oac)2.4h2o تهیه شد و سپس در واکنش اکسایش کاتالیزوری آلکن های مختلف در حضور اکسنده تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات و ایمیدازول (به عنوان باز محوری) در حلال دی کلرومتان و دمای اتاق مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی نوع این پورفیرین ها از جهت قرارگیری در دسته پورفیرین های غنی از الکترون و یا دارای کمبود الکترون، از جابجایی نوارهای سورت و q(0,0) این پورفیرین ها در هنگام پروتون دار شدن با تری فلوئورواستیک اسید استفاده شد. روند افزایش فقر الکترونی در این پورفیرین ها به ترتیب h2t(4-sch3p)p < h2t(4-och3p)p < (h2t(4-no2p)p < (h2t(2-no2p)p < h2t(4-sch3p)pbr4 می باشد. جابجایی قرمز بزرگ در نوار سورت مزو-تتراکیس(4- نیتروفنیل)پورفیرین را می توان به همپوشانی مناسب اوربیتال های lumo گروه های پارا- نیتروفنیل موقعیت های مزو با اوربیتال eg هسته پورفیرین و در نتیجه پایداری این اوربیتال نسبت داد. به منظور تشخیص نوع گونه اکسنده فعال در واکنش اکسایش، از واکنش رقابتی آلکن های سیس- و ترانس- استیلبن و بررسی نسبت محصول سیس- به ترانس- استیلبن اکسید استفاده شد. بررسی این نسبت برای همه متالوپورفیرین های مورد استفاده وجود همزمان هر دو نوع اکسنده فعال (گونه شش کوئوردینانسی و گونه منگنز-اکسو) را در چرخه کاتالیزوری نشان می دهد، بجز مزو-تتراکیس(4- نیتروفنیل)پورفیریناتو منگنز(iii) استات که نسبت کم سیس- به ترانس- استیلبن اکسید (4/1) در مورد آن وجود یک گونه منگنز-اکسو را به عنوان گونه اکسنده فعال نشان می دهد. این نسبت در مورد mnt(2-no2p)p(oac) و mnt(4-sch3p)pbr4 می تواند به ترتیب تحت تأثیر اثرات فضایی ناشی از استخلاف های اورتو- نیتروفنیل و برم قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که در واکنش های اکسایش آلکن ها، فعالیت کاتالیزوری متالوپورفیرین های غنی از الکترون با متالوپورفیرین های دارای کمبود الکترون قابل مقایسه می باشد و از طرف دیگر این مطالعه نشان می دهد که بین فعالیت کاتالیزوری متالوپورفیرین های مختلف و میزان فقر الکترونی هسته پورفیرین آنها ارتباط مستقیمی وجود ندارد.
لیلا ابراهیمی سعید زکوی
در این تحقیق, مزو-تتراکیس(تیوفن-2-ایل) پورفیرین(h2tthp) , مزو-تتراکیس(اورتو-تولیل)پورفیرین (h2ttop) و مزو-تتراکیس(پارا-تولیل )پورفیرین(h2ttpp) و همچنین کمپلکس های mn(iii) آن ها تهیه شده است. ضمناً, ترکیب ?-هگزابرمو-مزو-تتراکیس(تیوفن-2-ایل) پورفیرین (h2tthpbr6) و کمپلکس mn(iii) آن نیز سنتز و شناسایی شد. اکسایش کاتالیزوری آلکن های مختلف با استفاده از اکسنده یدوسیل بنزن (phio) در حضور متالوپورفیرین های mntthp(oac), mntthpbr6(oac), mnttop(oac) و mnttpp(oac) در حلال دی کلرومتان و دمای اتاق مورد بررسی قرار گرفت. جهت مطالعه تأثیر گروه های موقعیت های مختلف در افزایش یا کاهش دانسیته الکترونی در هسته پورفیرین, از روند جابجایی نوارهای سورت و q(0,0) پورفیرین ها در هنگام برهم کنش با تری فلوئورواستیک اسید استفاده شد. بر این اساس, فقر الکترونی نسبی هسته پورفیرین ها به ترتیب (h2ttop) < (h2tthpbr6) < (h2tthp) < (h2ttpp) می باشد. این روند با پایداری نسبی کمپلکس منگنز این پورفیرین ها در محیط اکسایشی دارای phio, که با استفاده از طیف بینی uv-vis بررسی شده است, مطابقت دارد. واکنش رقابتی سیس- و ترانس-استیلبن با phio وجود گونه منگنز-اکسو پورفیرین را به عنوان حدواسط فعال غالب در محیط واکنش نشان می دهد. بعلاوه, مشاهده یک نوار جذبی قوی در طول موج های) (?max nm 460-430 برای متالوپورفیرین های مختلف, که مربوط به گونه منگنز(iv) می باشد, نیز وجود گونه منگنز-اکسو را تأیید می نماید. افزودن محلول کاهنده سدیم بی سولفیت امکان بازیابی بخشی از متالوپورفیرین های اولیه و استفاده مجدد آن ها را در واکنش های اکسایش فراهم می آورد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که ترتیب نسبی فعالیت کاتالیزوری متالوپورفیرین های مذکور در حضور آلکن های گوناگون, تنها به میزان کمبود الکترون هسته این پورفیرین ها بستگی ندارد و ممکن است این ترتیب از یک آلکن به آلکن دیگر کاملاً تغییر کند. بنابراین, تأثیر عوامل مختلف مانند اثرات الکترونی و فضایی استخلاف های موقعیت های مختلف متالوپورفیرین و پایداری کاتالیزور در محیط واکنش مورد مطالعه قرار گرفت. از طرف دیگر, عوامل الکترونی و فضایی گروه های متصل به پیوند دوگانه نیز در واکنش پذیری نسبی یک آلکن با phio در حضور متالوپورفیرین ها دخالت دارند. بطور خلاصه، فعالیت کاتالیزوری متالوپورفیرین ها, تنها با قرارگیری این ترکیبات در دسته متالوپورفیرین های غنی از الکترون یا دارای کمبود الکترون قابل توجیه نیست. بنابراین, متالوپورفیرین های مناسب جهت کاتالیز کردن واکنش های اکسایش یک آلکن ضرورتاً متالوپورفیرین های دارای کمبود الکترون که اغلب دارای مراحل سنتز طولانی و مشکل هستند, نمی باشد.
عفت کیانپور محسن لشگری
تاثیر یون هالید بر فرایند خوردگی آلومینیوم در محیط خنثی به روش پلاریزاسیون تافلی و میکروسکوپ الکترونی (sem) مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی ها نشان داد خطر حفره ای شدن سطح آلومینیوم در حضور یون فلورید پایین بوده و برای سایر هالیدها به صورت -cl- > br- > i افزایش می یابد. این مشاهدات بر اساس قدرت بازی آنیون فلورید و درجه سختی سایر آنیون ها توجیه گردید. به منظور معرفی بازدارنده های جدید، ترکیب نامحلول در آب مزو-تترافنیل پورفیرین (h2tpp)، سنتز و توسط طیف بینی تشدید مغناطیس هسته ای (nmr) و ماورای بنفش-مرئی (uv-vis) مورد تایید قرار گرفت. بررسی های الکتروشیمیایی نشان داد هرچند عملکرد بازدارندگی h2tpp بالا بوده (% 92) اما استفاده از آن خطر حفره ای شدن سطح را افزایش می دهد. در ادامه با سولفون دار کردن ترکیب سنتزی مزو-تتراکیس(4-متوکسی فنیل)پورفیرین (h2tap)، ترکیب محلول در آب سدیم مزو-تتراکیس(4-متوکسی-3- سولفوناتو فنیل)پورفیرین (h2taps4) بدست آمد و عملکرد بازدارندگی آن در فرایند خوردگی سه فلز آلومینیوم، آهن و مس در محیط سدیم کلرید مطالعه شد. نتایج طیف بینی انعکاسی، مطالعات الکتروشیمیایی و تصاویر میکروسکوپ الکترونی بیانگر آن بود که بیشترین برهم کنش بازدارنده/سطح، مربوط به فلز مس بوده و بیشترین راندمان برای این فلز و کمترین عملکرد بازدارندگی برای آلومینیوم حاصل گردید. یافته های تجربی بر اساس نظریه ی اسید و باز سخت و نرم توجیه شد.
صادق طالب زاده سعید زکوی
در این تحقیق، کمپلکسهای منگنز(iii) و آهن(iii) مزو-تترا(n-پروپیل)پورفیرین به عنوان کاتالیزور در واکنش اکسایش آلکنها با تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات (tbap) مورد استفاده قرار گرفت که نتایج نشان دهنده فعالیت بالاتر کمپلکسهای منگنز در مقایسه با همردههای آهن آنها میباشد. همچنین تأثیر پارامترهای مختلفی از قبیل نسبت ایمیدازول به کاتالیزور و نوع آنیون مقابل (x) در کارایی کاتالیزوری این کمپلکس های فلزی بررسی شد که بر این اساس آنیون مقابل استات در کمپلکسهای منگنز و آنیون کلرید در کمپلکسهای آهن بهتر از سایرین عمل کرده است. این بررسیها همچنین پایداری اکسایشی بیشتر کمپلکسهای منگنز را در مقایسه با همرده های آهن خود نشان میدهد. دی کاتیون پورفین با اسیدهای مختلف برخلاف دی کاتیون های مزو-تتراآلکیل- و مزو-تتراآریل پورفیرینها، در دمای محیط کاملاً در آب حل میشوند. جابجایی مختصر نوار سورت دی کاتیونهای پورفین با تغییر شکل خارج از صفحه ای اندک هسته این پورفیرین در شکل دی کاتیون خود-که بر اساس محاسبات ab initio به دست آمده است- هم خوانی دارد.
مهشاد نجفی راغب سعید زکوی
ma مطالعه الکتروشیمیایی برهم کنش پورفیرین ها با اسیدهای کربوکسیلیکو اکسایش الکتروشیمیایی آلکن ها در حضور متالوپورفیرین ها پایانامه کارشناسی ارشد مهشاد نجفی راغب استاد راهنما: دکتر سعید زکوی استاد مشاور: دکتر محمد رفیعی مرداد 1390 چکیده در این کار، دی کاتیون های مزو-تتراآریل پورفیرین های مختلف شامل مزو-تترافنیل پورفیرین، مزو-تتراکیس(پارا-کلروفنیل)پورفیرین و مزو-تتراکیس(پارا-متوکسی فنیل)پورفیرین با اسیدهای کربوکسیلیک قوی و ضعیف تهیه و به استفاده از طیف بینی هایuv-vis و1h nmr و همچنین ولتامتری چرخه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. از پتانسیل های اکسایش و کاهش اول و دوم دی کاتیون ها برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد سطح انرژی اوربیتال های مرزی پورفیرین های مختلف استفاده شد. تغییرات طیفی دی کاتیون ها نسبت به پورفیرین های آزاد با جابه-جایی های پتانسیل های اکسایش و کاهش اول و دوم در هنگام پروتون دارشدن پورفیرین ها مقایسه شد. در مورد فرمیک اسید، طیف بینی1h nmr دمای پایین برای به دست آوردن جابه جایی های شیمیایی پروتون های مختلف مورد استفاده قرار گرفت. استفاده از طیف بینی1h nmr دمای متغیر امکان بررسی تاثیر پیوندهای هیدروژنی درون مولکولی و بین-مولکولی و همچنین میزان تغییر شکل خارج از صفحه ای هسته پورفیرین را در محل پروتون های مختلف در طیف-های1h nmr آن ها فراهم کرد. علیرغم طیف هایuv-vis تقریباً قابل انطباق پورفیرین های آزاد، نوارهای سورت و q(0,0)دی کاتیون ها در طول موج های مختلفی ظاهر می شود. به عبارت دیگر، دی پروتون دارکردن پورفیرین ها می تواند جهت افزایش دادن مشارکت اثرات الکترونی استخلاف های مزو در انرژی جهش های*?-? ماکروسیکل آروماتیک مورد استفاده قرار گیرد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که میزان اختلاف بین نوارهای سورت و q(0,0) دی کاتیون ها در مقایسه با اختلاف بین پتانسیل های اکسایش-کاهش این ترکیبات کم اهمیت تر است. اختلاف های مشاهده شده بزرگتر بین پتانسیل های اکسایش دی کاتیون های مختلف نسبت به پتانسیل های کاهش نشان می دهد که اختلاف اصلی بین انرژی اوربیتال های مرزی دی کاتیون های مختلف بیشتر ناشی از اختلاف بین اوربیتال هایa2u است تا اوربیتال-هایeg. نکته قابل ذکر این است که قدرت الکترون دهندگی استخلاف های مزو منجر به ناپایداری اوربیتال هایa2u و eg می شود، هر چند میزان این تاثیر در مورد اوربیتال هایa2u بیشتر از اوربیتال هایeg است. در حالت استفاده از فرمیک اسید به عنوان پذیرنده، تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین مولکولی به عنوان عامل اصلی تشکیل اداکت های پورفیرینی پیشنهاد شده است. ?
پریسا زینل خانی محسن لشگری
خوردگی حفره ای یکی از مرموزترین انواع خوردگی است که در آن فلز بصورت محلی خورده شده و از بین می رود. در این پروژه خوردگی دو فلز مهم صنعتی (فولاد زنگ نزن 316 و مس) در محلول کلریدی 6/0 مولار (5/3 درصد؛ غلظت در آب دریا) به روش های مختلف کرونوپتانسیومتری، پلاریزاسیون چرخه ای آندی، تافل، کرونوآمپرومتری، طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی و میکروسکوپ نوری بررسی شد. نتایج نشان دادند فولاد زنگ نزن از ناحیه روئین بزرگی برخوردار بوده ولیکن اگر حفره بر روی سطح ایجاد شود، امکان ترمیم حفره سخت خواهد بود. مس برخلاف فولاد از پتانسیل روئین شدگی مجدد (erep) برخوردار نیست. علت خوردگی حفره ای مس بواسطه لایه دوقسمتی اکسیدی و لایه نیمه محافظ کلریدی است که بر روی سطح ایجاد می شود. جهت مشخص نمودن تاثیر عناصر آلیاژی، مقایسه خوردگی بین فولاد زنگ نزن و آهن انجام شد. همچنین به روش غیر حرارتی برای اولین بار لایه روئین نیتریدی بر روی سطح آهن ایجاد گردید که این موضوع از نقطه نظر صنعتی فوق العاده حائز اهمیت است. به کمک مطالعات کرونوآمپرومتری، روشی در تخمین نظری زمان پیدایش اولین حفره پیشنهاد گردید. از انجام آزمایشات امپدانس در پتانسیل های مختلف (مدار باز، روئین و حفره ای) نتایج مکانیسمی و تفاسیر جالب توجهی در شناسایی پدیده بدست آمد. در کنار نقش بستر، اثر آنیون خورنده در بروز پدیده خوردگی حفره ای مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. در بین آنیون های مورد مطالعه (نیترات، پرکلرات، تیوسیانات و کلرید)، کلرید در اکثر موارد شدیدترین نوع خوردگی حفره ای را به همراه دارد. رفتار نیترات تا حدودی مشابه با پرکلرات بوده و در مواردی موجب تقویت لایه روئین می شود. تیوسیانات نیز با تشکیل کمپلکس محلول، خوردگی حفره ای آهن را موجب شده و در عوض با تشکیل رسوب سیاه رنگ، تقویت لایه روئین مس را باعث می گردد. کلیه شواهد تجربی در تبیین مکانیسم خوردگی حفره ای مورد استفاده قرار گرفت.
زهره کی همایون سعید زکوی
در این تحقیق، مزو-تترافنیل¬پورفیرین (h2tpp)، مزو-تتراکیس¬(پارا-متوکسی¬فنیل)¬پورفیرین h2t(4-och3)pp، مزو-تتراکیس(4-کلرو¬فنیل)پورفیرین h2t(4-cl)pp، مزوتتراکیس¬(2-کلروفنیل)پورفیرین h2t(2-cl)pp و متالوپورفیرین¬های آهن و منگنز آنها تهیه و فعالیت کاتالیزوری این متالوپورفیرینها در اکسایش الفین¬ها و ارگانوسولفورها با تترابوتیل¬آمونیوم پریدات(tbap) به عنوان اکسنده انتهایی و ایمیدازول به عنوان نیتروژن دهنده در دمای اتاق مطالعه شد. ترتیب واکنش-پذیری دسته¬ای از الفین¬ها نسبت به اکسایش با tbap با در نظر گرفتن اثرات الکترونی و فضایی گروههای متصل به پیوند دوگانه قابل توجیه می¬باشد. با توجه به نتایج این مطالعه، کمپلکسهای منگنز کاتالیزورهای کارآمدتری نسبت به همرده¬های آهن خود برای اکسایش با انتخاب¬گری بسیار بالای الفین¬ها به اپوکسیدهای مربوطه هستند. با وجود این، ارتباط نزدیکی بین عملکرد کاتالیزوری متالوپورفیرینها و خواص دهندگی و کشندگی گروههای متصل به موقعیت مزو آنها وجود ندارد. از سوی دیگر در اکسایش سیکلواکتن، سیکلوهگزن، ایندن و 4-متیل¬استیرن فعالیت کاتالیزوری برخی از پورفیرینهای آهن با پورفیرینهای منگنز قابل مقایسه است. برخلاف ارتباط خوب بین پایداری اکسایشی منگنز پورفیرین¬ها و خواص الکترونی-فضایی استخلافهای آریل، پورفیرینهای آهن با گروههای الکترون دهنده ضعیف در موقعیتهای مزو پایداری کمتری در مقایسه با گروههای الکترون دهنده قوی از خود نشان می¬دهد. نتایج حاصل از واکنش اکسایش رقابتی سیس- و ترانس- استیلبن با tbap نشان دهنده¬ی دخالت گونه شش کوئوردینانسی mpor(imh)(io4) به همراه یک گونه فلز اکسو با ظرفیت بالا به عنوان اکسنده فعال است. با این حال در مورد mnt(2-cl)ppcl، fet(4-och3)ppcl، fet(2-cl)ppcl و fet(4-cl)ppcl نتایج حاکی از دخالت یک گونه فلز اکسو با ظرفیت بالا به عنوان یک گونه حدواسط فعال منحصر به فرد می¬باشد. در مورد ارگانوسولفورها ترکیبی از سولفون و سولفوکسید به عنوان محصول بدست می¬آید. نسبت مولی سولفوکسید به سولفون، که ویژگی مهمی در اکسایش ارگانوسولفورها به شمار می¬رود، تحت تأثیر تغییرات خواص الکترونی-فضایی استخلافهای مزو قرار می¬گیرد. درحالی که اکسایش متیل¬فنیل سولفید با tbap در حضور آهن پورفیرینها با استخلافهای فنیل و پارا-متوکسی¬فنیل کارایی بیشتری نسبت به همرده¬های منگنز خود نشان می¬دهند، اما آهن پورفیرین¬های دارای گروه های 4-کلروفنیل و 2-کلروفنیل فعالیت کاتالیزوری به مراتب کمتری نسبت به کمپلکسهای منگنز دارای این استخلاف¬ها نشان می-دهند. به هرحال، منگنز پورفیرینها کاتالیزورهای کارآمدتری نسبت به همرده¬های آهن خود در واکنشهای اکسایشی با آلیل سولفیدها محسوب می¬شوند همچنین منگنز پورفیرینهای غنی از الکترون به مراتب موثرتر از انواع دارای کمبود الکترون خود عمل می¬کنند.
آیدا قنبلانی مجرد سعید زکوی
در این تحقیق مزو-تترافنیل پورفیرین h2tpp، مزو-تتراکیس(4-متوکسی فنیل)پورفیرین h2t(4-och3p)p به همراه همرده های سولفوندار این ترکیبات، h2tpps4 و h2t(4-och3p)ps4، مزو-تتراپیریدیل پورفیرین ها h2[t(2-, 3-, 4)-py]p و مشتقات n-متیل دار این گونه ها h2[t(2-, 3-, 4)-mepy]p، بر اساس منابع تهیه و خالص سازی شده است. به منظور مطالعه ی اثرات الکترونی استخلاف های موقعیت های مزو در افزایش یا کاهش دانسیته ی الکترونی روی هسته ی پورفیرین، برهم کنش پورفیرین ها با تری فلوئورواستیک اسید در محیط آبی و آلی و روند جابجایی نوار سورت و نوار (q(0,0 دی اسید این گونه ها مورد بررسی قرار گرفته است.علاوه بر این، کمپلکس های (mn(iiiاین پورفیرین ها تهیه و واکنش های اکسایش کاتالیزوری آلکن های مختلف با تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات (tbap)در محیط آلی و سدیم (متا)پریدات naio4 در محیط آبی بسته به حلالیت منگنز پورفیرین های به کار رفته، مورد بررسی قرار گرفته است.
طاهره مکاری یزدلی سعید زکوی
در این مطالعه، مزو-تترافنیل پورفیرین، h2tpp، مزو-تتراکیس(4-متوکسی فنیل)پورفیرین، h2t(4-och3)pp)، مزو-تتراکیس(4-سولفوناتوفنیل)پورفیرین، h2t(4-so3)pp، مزو-تترا(2-پیریدیل)پورفیرین، h2t(2-py)p، مزو-تترا(3-پیریدیل)پورفیرین، h2t(3-py)p، مزو-تترا(4-پیریدیل)پورفیرین، h2t(4-py)p، مزو-تتراکیس(2-متیل پیریدینیوم)پورفیرین، h2t(2-ch3py)p، مزو-تتراکیس(3-متیل پیریدینیوم)پورفیرین، h2t(3-ch3py)p، مزو-تتراکیس(4-متیل پیریدینیوم) پورفیرین، h2t(4-ch3py)p و کمپلکس های آهن(iii) آنها تهیه و به عنوان کاتالیزور در واکنش اکسایش الفین ها با تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات (tbap) یا سدیم پریدات در دمای اتاق مورد استفاده قرار گرفتند. جابجایی نوار q(0,0) در هنگام دی پروتون دار شدن پورفیرین های باز آزاد با تری فلوئورواستیک اسید (tfa) برای بدست آوردن اطلاعاتی در مورد قدرت الکترون کشندگی استخلاف های مزوی حلقه ی پورفیرین استفاده شد. در حالی که اکسایش الفین ها با tbap در حلال دی کلرومتان معمولاً محصول اپوکسید را به عنوان محصول اصلی بدست می دهد، واکنش های انجام شده در آب همراه با تشکیل آلدهید و کتون به عنوان محصول اصلی می باشد. پایداری اکسایش آهن پورفیرین های مورد استفاده به ترتیب fet(3-ch3py)p(oac) > fetpp(oac) ? fet(4-och3)pp(oac) > fet(4-och3)pp(oac) >> fet(4-so3h)pp(oac) > fet(3-py)p(oac) >> fet(4-ch3py)p(oac) ? fet(4-py)p(oac) کاهش می یابد، که این کاهش با خصوصیات کمبود الکترونی نسبی متالوپورفیرین های فوق همخوانی خوبی ندارد. همچنین ارتباط نزدیکی بین فعالیت کاتالیزوری این متالوپورفیرین ها و اثرات الکترونی-فضایی استخلاف های موقعیت مزو مشاهده نشده است. به علاوه، ترتیب کارایی کاتالیزوری کمپلکس های آهن مورد استفاده، از یک الفین به الفین دیگر تغییر می کرد. نتایج اکسایش رقابتی سیس و ترانس-استیلبن موید فعالیت یک گونه ی آهن اکسو پورفیرین با ظرفیت بالا به عنوان گونه ی اکسنده ی فعال در چرخه ی کاتالیزوری (4-py)p(oac) و fet(2-ch3py)p(oac) است. در مورد سایر آهن پورفیرین ها، به استثنای fet(3-ch3py)p(oac) و fet(4-ch3py)p(oac)، گونه ی با ظرفیت بالا به همراه گونه ی شش کوئوردینانسی در چرخه ی کاتالیزوری درگیر بوده اند. به هر حال، یک ارجحیت غیر معمول برای ترانس-استیلبن نسبت به ایزومر سیس آن در واکنش انجام شده در حضور fet(3-ch3py)p(oac) و fet(4-ch3py)p(oac) مشاهده شده است
مهدیه فتحی برناجی سعید زکوی
در این مطالعه فعالیت کاتالیزوری منگنز(iii) مزو-تترا(n-پروپیل) پورفیرین، mnt(n-pr)p(oac)، در اکسایش آلکن ها و سولفیدها با تترا-n-بوتیل آمونیوم اکسون (tbao)، تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات (tbap) و نمک های محلول در آب این اکسنده ها و همچنین هیدروژن پراکسید در غیاب سوبسترای مازاد بررسی و با کاتالیزور منگنز(iii) مزو-تترافنیل پورفیرین، mntpp(oac)، مقایسه شد. همچنین، نسبت های مولی بهینه کاتالیزور، ایمیدازول، آلکن (سولفید) و اکسنده بررسی شد. لازم به توضیح است که برخلاف مطالعات قبلی انجام شده با این کاتالیزور در اکسایش آلکن ها، استفاده از نسبت های مولی استوکیومتری سوبسترا به اکسنده و حتی مقادیر بالاتر اکسنده نتایج قابل قبولی را به دست داد. حضور حلال های پروتیک اتانول و آب در حلال دی کلرومتان منجر به کاهش فعالیت کاتالیزوری این منگنز پورفیرین در اکسایش آلکن ها شد. هر چند افزایش دمای واکنش تا دمای 40 درجه سانتیگراد منجر به افزایش سرعت واکنش اکسایش آلکن شد، افزایش دما تا 70 درجه سانتیگراد باعث کاهش میزان تبدیل استیرن به محصولات اکسایش شد. مقایسه فعالیت کاتالیزوری mnt(n-pr)p(oac) و mntpp(oac) در اکسایش آلکن ها با tbap نشان می دهد که کارایی کاتالیزور دوم حدود چهار برابر بیشتر از ترکیب اول است در حالی که میزان تخریب ترکیب اول در یک بازه زمانی 30 دقیقه ای حدوداً 5/3 برابر ترکیب دوم بوده است. از طرف دیگر، در حضور tbao میزان تخریب کاتالیزور دارای استخلاف های (n-پروپیل) حدود 4 برابر کاتالیزور دیگر بود ولی کارایی کاتالیزور mntpp(oac) در اکسایش سیکلو هگزن تنها حدود دو برابر mnt(n-pr)p(oac) بوده است. این مشاهده نشان می دهد که ظاهراً کارایی کاتالیزوری کمتر mnt(n-pr)p(oac) نسبت به mntpp(oac) عمدتاً ناشی از تخریب اکسایشی زیاد این ترکیب است و پیش بینی می شود که افزایش پایداری اکسایشی این ترکیب منجر به افزایش قابل ملاحظه در کارایی کاتالیزوری آن شود. استفاده از اکسنده بسیار قوی tbao به صورت استوکیومتری و همچنین در حضور مقادیر مازاد اکسنده نیز منجر به اکسایش آلکن های مختلف با میزان تبدبل قابل قبولی شده است. واکنش اکسایش سیکلو هگزن با هیدروژن پراکسید در دی کلرومتان و همچنین با این اکسنده یا دو اکسنده دیگر در حلال آبی در حضور دو کاتالیزور فوق نشان داد که به دلیل تخریب اکسایشی شدید، هر دو کاتالیزور فعالیت ناچیزی دارند. مطالعه اکسایش سولفید ها با tbao و tbap در نسبت های مولی بهینه اجزای واکنش نشان دهنده کارایی بالای mnt(n-pr)p(oac) در اکسایش سولفید ها به محصول سولفون می باشد هر چند میزان تبدیل سولفید به محصولات در حضور اکسنده اول حدوداً چهار برابر اکسنده دوم می باشد. لازم به توضیح است که افزایش میزان ایمیدازول نیز قادر به تغییر گزینش پذیری واکنش اکسایش به سمت محصول سولفوکسید نشده است. همچنین اکسایش دی متیل سولفوکسید با tbap در حضور mnt(n-pr)p(oac) منجر به تبدیل حدود 60 درصدی این ترکیب به محصول سولفون شده است که این مشاهده قدرت اکسایشی بالای اکسنده فعال را نشان می دهد. از طرف دیگر، مقایسه طیف های 13c nmr ترکیب h2t(n-pr)p و h2tpp و همچنین دی کاتیون آن ها با تری فلوئورواستیک اسید نشان می دهد که اختلاف بین میزان دانسیته الکترونی متمرکز روی موقعیت های مختلف حلقه پورفیرینی این دو پورفیرین ناچیز می باشد؛ به عبارت دیگر، اختلاف پایداری اکسایشی کمپلکس های منگنز این دو ترکیب بیشتر ناشی از اثرات فضایی استخلاف های موقعیت های مزو می باشد و سهم اثرات الکترونی استخلاف ها در اختلاف پایداری مشاهده شده ناچیز می باشد.
سعیده خزایی سعید زکوی
پایداری اکسایشی کمپلکس های آهن (iii) و منگنز (iii) یکسری از مزو-تترافنیل پورفیرین ها، h2tpp، مزو-تترا(4-متوکسی فنیل)پورفیرین، h2t(4-ome)pp، مزو-تترا(4-کلروفنیل)پورفیرین، h2t(4-cl)pp، مزو-تترا(2-کلروفنیل)پورفیرین، h2(2-cl)pp، مزو-تترا(2-متیل فنیل)پورفیرین، h2(2-me)pp، در اکسایش استیرن با تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات در حضور ایمیدازول به عنوان کوکاتالیست مطالعه شد و اثر پارامترهای مختلفی نظیر نسبت مولی اجزای واکنش، حضور و غیاب نورمرئی و اکسیژن مولکولی و زمان واکنش مورد بررسی قرار گرفت. از طرف دیگر تلاش شد که ارتباط بین داده های طیف uv-vis و 13c nmr دی کاتیون ها و پایداری نسبی کمپلکس های فلزی پیدا شود. در این زمینه موقعیت سیگنال cmeso و c? در 13c nmr و موقعیت نوار q(0,0) در طیف uv-vis با هم مقایسه شده اند. در سری آهن پایداری متالوپورفیرین ها به ترتیب زیر است که برطبق آن به استثنای fet(2-me)ppcl پایداری نسبی این آهن پورفیرین ها در توافق با ترتیب الکترون دهی استخلاف موقعیت مزو است. fetppcl ~ fet(4-ome)ppcl< fet(4-cl)ppcl< fet(2-cl)ppcl < fet(2-me)ppcl همچنین پایداری کمپلکس های منگنز بصورت زیر است که برطبق آن موقعیت mnt(2-cl)ppoac و mnt(4-ome)ppoac در سری با خواص الکترونی فضایی گروه موقعیت مزو ارتباطی ندارد و در تناقض با خواص الکترونی آن است. mnt(2-cl)ppoac < mntppoac ~ mnt(4-cl)pppoac < mnt(2-me)ppoac ~ mnt(4-ome)ppoac برای توضیح الگوی پایداری مشاهده شده حضور موقعیت های مختلف برای حمله ی الکتروفیلی به وسیله ی اکسنده ی فعال، موقعیت های مزو و ?، همچنین وجود اکسنده های فعال مختلف در چرخه ی کاتالیزوری متالوپورفیرین های مختلف پیشنهاد شده است. به طور کلی پایداری یک متالوپورفیرین را نمی توان به سادگی به خواص الکتروستاتیک گروه های موقعیت مزو کمپلکس نسبت داد.
زهرا اسفندیاری بیات سعید زکوی
در این تحقیق اکسایش اولفین ها با تترا-n-بوتیل آمونیوم پریدات (tbap) و تترا-n-بوتیل آمونیوم اکسون (tbao) در حضور (mnt(n-pr)p(oac و (fet(n-pr)p(oac تثبیت شده بر روی sba-15 عامل دار شده با ایمیدازول (sba-15-imh) در شرایط استوکیومتری یا تقریباً استوکیومتری در دمای اتاق مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین تاثیر پارامترهای مختلف از جمله نوع حلال، نوع آلکن، اکسنده، ایمیدازول و سرعت هم زدن بر روی کارایی این کاتالیزورهای ناهمگن بررسی شد. بالاترین میزان تبدیل اولفین ها به محصولات اکسایشی در نسبت 1 به 3 اکسنده (tbap) به آلکن در حضور (sba-15-imh-mt(n-pr)p-(oac و (sba-15-imh-fet(n-pr)p(oac مشاهده شد و میزان تبدیل استیرن به محصولات اکسایشی در حالت هم زدن کند (در حدود rpm 100) محلول در مقایسه با سرعت بالا (rpm 750) افزایش قابل ملاحظه ای نشان داد. همچنین انجام واکنش اکسایش اولفین ها در حضور (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac و ایمیدازول مازاد اثر مثبتی بر روی کارآرایی کاتالیزور نشان داد، هرچند تاثیر ایمیدازول در اکسایش ایندن، سیکلواکتن و پارا-متوکسی استیرن متفاوت بود. میزان پیشرفت واکنش در حلال های مختلف با آلکن های مختلف بررسی شد و مشخص شد که کارایی حلال های مختلف در واکنش اکسایش کاتالیزوری به ترتیب استون > اتانول > استونیتریل > دی کلرومتان کاهش می یابد. از طرف دیگر، ترتیب مشاهده شده در توافق با شکست قابل ملاحظه پیوند c=c آلکن و وجود یک مکانیسم غیرهمزمان است که در آن حد واسط واکنش اکسایش دارای بار مثبت بر روی اتم کربن دور (نسبت به اتم اکسیژن گونه اکسنده فعال) می باشد. بازیابی و استفاده مجدد از کاتالیزور (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac حداقل تا چهار بار بدون کاهش قابل ملاحظه در فعالیت کاتالیزور امکان پذیر می باشد. اکسایش اولفین ها با tbap در حضور (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac در شرایط همگن و ناهمگن مقایسه شد که برای پارا-متوکسی استیرن و سیکلواکتن تفاوت چندانی مشاهده نشد. هرچند برای ایندن میزان تبدیل در شرایط همگن بسیار بیشتر از حالت ناهمگن بود ولی اضافه کردن imh مازاد به محیط واکنش ناهمگن باعث کاهش قابل ملاحظه ای در تفاوت فعالیت کاتالیزوری کاتالیزور ناهمگن و کاتالیزور همگن شده است. میزان واکنش پذیری آلکن های مختلف در واکنش اکسایش با اکسنده tbap در حضور (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac به ترتیب ایندن < سیکلواکتن < پارا- متوکسی استیرن کاهش یافت. اکسایش اولفین ها با tbap در حضور (sba-15-imh-fet(n-pr)p(oac پیشرفت بیشتری در مقایسه با (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac نشان داد. علی رغم فعالیت کاتالیزوری کمتر (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac در اکسایش اولفین ها با tbao، ترکیب (sba-15-imh-fet(n-pr)p(oac کارایی بهتری در حلال استونیتریل نشان داد. تاثیر استفاده از imh مازاد بر فعالیت کاتالیزوری آهن پورفیرین تثبیت شده بر روی sba-15-imh نیز مطالعه شد و مشاهده شد که برخلاف (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac حضور imh مازاد تاثیر منفی بر فعالیت کاتالیزور دارد که ظاهراً به دلیل اشغال سایت های کوئوردیناسیونی کاتالیزور با imh آزاد و همچنین فروشویی کاتالیزور از سطح sba-15-imh می باشد. علاوه بر این، میزان پیشرفت واکنش در حلال های مختلف و در حضور (sba-15-imh-fet(n-pr)p(oac بررسی شد. برای ایندن کارایی حلال ها به ترتیب دی کلرو متان < اتانول< استون < استونیتریل بوده است که با روند مشاهده شده در حضور (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac متفاوت بود. روند مشاهده شده بر اساس میزان متقاوت فروشویی (fet(n-pr)p(oac از روی بستر sba-15-imh، ماهیت اکسنده فعال، توانایی حلال در پایداری حدواسط آلی کاتیونی یا تقریباً کاتیونی و توانایی حلال در تشکیل پیوند هیدروژنی توضیح داده شد. در نهایت مشاهده شد که هرچند (sba-15-imh-fet(n-pr)p(oac فعالیت به مراتب بیشتری نسبت به (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac نشان می دهد ولی امکان استفاده ی مجدد از (sba-15-imh-mnt(n-pr)p(oac به طور مشخص بیشتر از (sba-15-imh-fet(n-pr)p(oac است.
احمد سوسرایی سعید زکوی
پایان¬نامه حاضر، متشکل از 4 فصل می¬باشد. فصل اول شامل مقدمه¬ای در مورد تاریخچه، نحوه کارکرد و اجزای تشکیل دهنده یک سلول خورشیدی حساس¬شده با رنگدانه و دیودهای نورگسیل آلی می¬باشد. همچنین در این فصل سنتز، شناسایی ¬ها و عملکرد پورفیرین ها در سلول¬های خورشیدی رنگدانه¬ای مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. فصل دوم متشکل از سنتز ترکیب مزو-تترا(4-کربوکسی¬فنیل)پورفیرین (h2tcpp) و تهیه مشتقات برم¬دار از این ترکیب با فلز مرکزی روی می¬باشد. این ترکیبات توسط اسپکتروسکوپی uv-vis، ft-irو آنالیزهای 1h nmr و فوتولومینسانس (pl) مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتند. سلول¬های خورشیدی برپایه این مشتقات ساخته شده مورد بررسی مطالعات فوتوولتائیک قرار گرفتند که ترکیب دی¬کاتیون هشت برمه (h4tcppbr8) دارای بیشترین بازده تبدیل نور به جریان الکتریسیته بود. از این مشتقات نیز در ساخت دیودهای نورگسیل آلی استفاده شد. همچنین نحوه تزریق الکترون در این ترکیبات با استفاده از نرم¬افزارهای گوسین03، gauss view 05، gausssum و iet مورد ارزیابی محاسباتی قرار گرفت که در نهایت تطابق خوبی بین داده¬های تجربی و محاسباتی بدست آمد. در فصل سوم به سنتز و شناسایی متالوپورفیرین¬های کبالت پرداخته شده است. از این رنگدانه¬ها در ساخت سلول¬های خورشیدی رنگدانه¬ای و دیودهای نورگسیل آلی استفاده شد. در این دسته از ترکیبات برای اولین بار، نشر الکترولومینسنس (el ) رنگدانه¬ی (coiiitcppbr6) در ناحیه¬ی سبز-آبی مشاهده شد. محاسبات کامپیوتری نیز تطابق خوبی بین داده های تجربی و تئوری نشان داد. در فصل پایانی، سنتز و شناسایی متالوپورفیرین¬های مس ارائه شده است. پس از شناسایی، از این ترکیبات در ساخت سلول¬های خورشیدی رنگدانه¬ای استفاده شد، که در نهایت بازده¬ی این رنگدانه¬ها به سه برابر میزان اولیه افزایش یافت. کلمات کلیدی: مزو-تترا(4-کربوکسی¬فنیل)پورفیرین، فوتولومینسانس، الکترولومینسانس، دیودهای نورگسیل آلی، سلول¬ خورشیدی حساس¬شده با رنگدانه
سمیرا عبادی سعید زکوی
در این تحقیق، فعالیت کاتالیزوری مزو تتراکیس 4-سولفوناتو فنیل پورفیریناتو منگنز (iii) استات mntpps4(oac) (با کاتیون همراه آمونیوم) و مزوتتراکیس 3-متیل پیریدیل پورفیریناتو منگنز (iii)استات mnt(3-mepy)p(oac) (با آنیون مقابل تاسیلات) بصورت توده ای و نانوساختار در اکسایش اولفین ها با اکسنده ی تترابوتیل آمونیوم اکسون (tbao) و تترابوتیل آمونیوم پریدات (tbap) مورد مطالعه ونتایج آن با واکنش در شرایط همگن مورد مقایسه قرار گرفت. نانوذرات متالوپورفیرینی با استفاده از تکنیک مخلوط حلالی آب و تری اتیلن گلیکول منو متیل اتر و دی متیل سولفوکسید یا استونیتریل تهیه شد. تشکیل تجمعات نانوساختاری توسط طیف بینی uv-vis قابل شناسایی می باشد. در آنالیز تخلخل سنجی میانگین قطر نشان می دهد که بطور یکنواختی ترکیبات مزوحفره می باشند. فعالیت کاتالیزوری ترکیب نانوساختار نسبت به حالت توده ای با هردو اکسنده بهتر بوده است. درحالیکه پایداری اکسایشی کاتالیزور کاتیونی نسبت به آنیونی به مراتب بیشتر بوده است ولی در حضور tbao فعالیت کمتری را نشان داده است. همچنین میزان تخریب اکسایشی کاتالیزور توده ای در اکسایش اولفین های مختلف، می تواند بیشتر یا کمتر از حالت نانوساختار باشد. در بررسی اثر ایمیدازول به عنوان باز محوری در فعالیت کاتالیزوری متالوپورفیرین ها، نسبت بهینه 1:20 می باشد. همچنین 1:3 نسبت بهینه شده ی کاتالیزور به اکسنده می باشد که برای دو اکسنده استفاده شده است. مقایسه ی فعالیت اکسایشی کاتالیزورها در حالت هموژن و هتروژن بصورت زیر می باشد: mntpps4(oac) (نانوذره) > mntpps4(oac) (توده ای) > mntpps4(oac) (محلول); mnt(3-mepy)p(oac) (نانوذره) ~ mnt(3-mepy)p(oac) (محلول) > mnt(3-mepy)p(oac) (توده ای) در اکسایش اولفین ها با tbap کاتالیزور کاتیونی نسبت به آنیونی فعالیت بالاتری را نشان داده است. با این حال کاتالیزور کاتیونی در اندازه نانو یا توده ای عملکرد کاتالیزوری ناچیزی نشان داده است. جالب توجه است که واکنش-پذیری مختلف اولفین ها در حضور کاتالیزور، به خواص الکترونی استخلاف های متصل به پیوند دوگانه ارتباطی ندارد. این رفتار غیرعادی با اثرات فضایی استخلاف ها و برهم کنش ای ممکن بین اولفین ها و تجمعات متالوپورفیرینی قابل توجیه است. همچنین پایین بودن ثابت دی الکتریک حلال مورد استفاده در این تحقیق، به نقش آنیون مقابل تاسیلات (ots) در پورفیرین کاتیونی و کاتیون مقابل آمونیوم(nh4+) در پورفیرین آنیونی، شامل اثرات فضایی و توانایی تشکیل پیوند هیدروژنه نسبت داده شده است.
اکبر هاشمی امیری سعید زکوی
شرایط بهینه برای اکسایش آلکن¬های مختلف با پریدات در حضور mnt(4-och3p)p(oac) به قرار ذیل است: الف. 4-متوکسی¬استیرن در حضور باز محوری br- و مدت زمان 5 ساعت. ب. ?-متیل¬استیرن در حضور باز محوری imhو مدت زمان 5 ساعت. ج. استیرن در حضور باز محوری br- و مدت زمان 9 ساعت. د. 4-متیل¬استیرن در حضور باز محوری cl- و مدت زمان 19 ساعت. . نسبت بهینه¬¬ی کاتالیزور به باز محوری برای هرکدام از کمک کاتالیزورها نسبت خاصی است که قابل تعمیم به سایر بازهای محوری نمی¬باشد. همچنین ترتیب فعالیت کمک کاتالیزوری باز¬های محوری به دست آمده در محیط آبی با آنچه در فاز آلی (دی¬کلرومتان) گزارش شده است یکسان نیست که ظاهراً به دلیل آبپوشی این بازها در محیط آبی است. نسبت اکسنده به سوبسترا یک تاثیر دوگانه بر میزان پیشرفت واکنش دارد. استفاده از منگنز پورفیرین¬ها و باز محوری مناسب و همچنین نسبت بهینه از باز محوری امکان اکسایش کامل آلکن¬ها در زمان¬های کمتر از 3 ساعت فراهم می¬کند. به¬نظر می¬رسد که قواعد معمول در تعیین فعالیت کاتالیزوری با تغییر شرایط و حتی باز محوری به¬راحتی قابل تغییر باشد. . وجود باز محوری در فعالیت کاتالیزوری آهن پورفیرین¬ها در آب یک نقش کلیدی ایفا می¬کند در¬حالی¬که در واکنش¬های انجام شده در فاز آلی (ch2cl2) چنین وابستگی شدیدی مشاهده نشده است.
فاطمه فاطمی علیرضا پورعلی
چکیده ندارد.
اعظم عباسی سعید زکوی
چکیده ندارد.
علیرضا تیمورتاش داود عاجلو
چکیده ندارد.
امیر سلامی آشتیانی سعید زکوی
چکیده سنتز و شناسایی مزو- تتراکیس((e)-2-فنیل–اتنیل)پورفیرین، فلزدار کردن و بررسی فعالیت کاتالیزوری کمپلکس های آن در اکسایش آلکن ها به وسیلهِ ی: امیر سلامی آشتیانی در کار حاضر یک پورفیرین جدید، به نام تتراسینامیل پورفیرین، (h2tcp)، یا مزو-تتراکیس((e)-2-فنیل-اتنیل پورفیرین)، که دارای خصوصیات مزو-تتراآریل پورفیرین ها و مزو-تتراآلکیل پورفیرین ها می باشد و در دسته پورفیرین های دارای فقر الکترونی قرار می گیرد، سنتز و خالص سازی شد و با روش های طیف بینی uv-vis، 1h nmr و ir مورد شناسایی قرار گرفت. این پورفیرین، توسط نمک منگنز(ii) استات فلزدار شده و متالوپورفیرین به دست آمده به عنوان کاتالیزور در واکنش های اکسایش آلکن به اپوکسید، مورد استفاده قرار گرفت. طی این واکنش ها آلکن های سیکلوهگزن، سیکلواکتن، استیرن، ?-متیل استیرن، ایندن، 1-هگزن، سیس- و ترانس-استیلبن با اکسنده تترابوتیل آمونیوم اکسون (tbao) و در حضور متالوپورفیرین مذکور مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین از باز محوری ایمیدازول به عنوان لیگاند محوری استفاده گردید. درصد بازده اپوکسید توسط دستگاه کروماتوگراف گازی، gc، اندازه گیری شد. بازده به دست آمده نتایج مطلوبی داشت. با استفاده از واکنش اکسایش رقابتی سیس- و ترانس-استیلبن گونه منگنز-اکسو با ظرفیت بالا به عنوان حدواسط اکسایش یا گونه اکسنده فعال شناسایی شد. در ادامه کار دو واکنش اکسایش مقایسه ای در شرایط کاملا برابر با مزو-تترافنیل پورفیرین(h2tpp) و h2tcpبرای آلکن های ?-متیل استیرن و ایندن انجام شد که در این مقایسه h2tcp فعالیت کاتالیزوری بیشتری نسبت به h2tpp نشان داد.
سعید زکوی مرتضی فرنیا
3 و 4 دی آمینو 2 و 5 اکسادی آزول (دی آمینو فورازان daf) با داشتن محلهای مختلف برای کوئوردینانس شدن به کاتیونهای عناصر واسطه، مورد بررسی قرار گرفت . سنتز کمپلکسهای [pt(daf)2l2]cis- ، [pt(daf)2 cl2]cis- و [pt(daf) l2] که در آنها daf به ترتیب از n حلقه، -n آمین به صورت یک دندانه و به صورت حلقه کی لیت به pt(ii) متصل شده است بیانگر رفتار کوئوردینانس دهندگی daf است . کمپلکس [pt(daf)2 cl2]cis- به عنوان یک همرده جدید سیس پلاتین قابل آزمایش در پژوهشهای ضدسرطانی کمپلکسهای پلاتین (ii) معرفی می شود.