نام پژوهشگر: بابک طبری نیاک
حسین عبادی حمیدرضا مسلمی
چسبندگی ها به ارتباطات بین سطوح متقابل صفاقی و غیر صفاقی ارگانهای داخل شکمی و جدار شکم در جایی که نباید ارتباطی داشته باشند اطلاق می شود. این ارتباطات می توانند بصورت باند (با یا بدون عروق خونی) شفاف و ظریف یا متراکم و سفت باشند. ایجاد چسبندگی تقریباً یک پیامد اجتناب ناپذیر در اعمال جراحی شکمی است. هر چند همه بیماران مبتلا به چسبندگی داخل شکمی علائم بالینی ندارند ولی تظاهرات بالینی آن از قبیل انسداد روده، ناباروری و درد مزمن لگنی یکی از مشکلات عمده در جراحی عمومی و جراحی زنان به شمار می رود. از اینرو برآن شدیم تا در این تحقیق به مطالعه اثرات سرم رینگر و هیالورونیک اسید در جلوگیری از چسبندگی های محوطه بطنی متعاقب جراحی برداشت رحم و تخمدان در رت بپردازیم. در این مطالعه، تعداد 18 قطعه رت ماده انتخاب و به سه گروه 6 قطعه ای تقسیم شدند. در گروه های سه گانه بعد از بیهوش نمودن، محوطه بطنی باز گردید و جراحی برداشت رحم و تخمدان در کلیه موشها صورت گرفت. سپس در گروه اول محوطه بطنی با اسید هیالورونیک، گروه دوم با سرم رینگر و گروه سوم با نرمال سالین پر گردید. در گروه دوم تزریق ip سرم رینگر بصورت روزانه و تا روز پنجم ادامه یافت. در روز چهاردهم بعد از عمل، حیوانات بصورت انسانی معدوم و چسبندگی محوطه بطنی بین گروههای سه گانه بر اساس مدل ایوانس مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصله، در گروه سرم رینگر هیچگونه چسبندگی مشاهده نشد و بر اساس مدل مورد مطالعه درجه چسبندگی صفر بود. در حالیکه در گروه هیالورونیک اسید چسبندگی سست و بدون عروق خونی (درجه 1) و در گروه نرمال سالین چسبندگی با عروق خونی (درجه 2) مشاهده شد. بنابراین نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تزریق چند باره سرم رینگر در مقایسه با اسید هیالورونیک می تواند در جلوگیری از چسبندگی در محوطه بطنی متعاقب جراحی موثر باشد.
حامد ذاکری بابک طبری نیاک
هدف از انجام این پژوهش عمل جراحی لامینکتومی بر مهره های l1 تا l4 و مشاهده اثرات این عمل بر اساس آزمون های دیداری بر روی نحوه حرکت و گام برداشتن و تعادل دام است.پس از انتخاب 10 قلاده سگ با نژاد mix لامینکتومی انجام شد که این عمل را از l1 تا l4 انجام دادیم که جمعاً 4 سقف مهره ای روی نخاع برداشته شد ضمناً در 5 قلاده از سگ ها بین 2 spinal process حایل بین قسمت های لامینکتومی شده (آخرین مهره ی سینه ای و مهره یl5 ) را با سیم ارتوپدی 1/0 میلی متری متصل کردیم و در 5 قلاده ی دیگر چنین اقدامی انجام نشد و یک مقایسه بین این 2 گروه نیز انجام شد و پس از انجام موارد فوق الذکر ، بر اساس آزمون های دیداری ، نحوه حرکت و گام برداشتن و تعادل دام مورد بررسی قرار گرفت پس از عمل در هیچ یک از سگها بی حسی در پاها یا پشت یا باسن مشاهده نشد. سگها توانایی ادرار کردن را از دست نداده بودند.کلیه رفلکسها را تا حدود 10 الی 14 روز پس از جراحی ردیابی کردیم و مورد خاصی از کاهش رفلکسها مشاهده نشد. در یک هفته ی پس از جراحی، نحوه راه رفتن سگها را در یک سطح صاف مورد بررسی قرار دادیم و متوجه شدیم که در برخی سگها در روزهای اولیه پس از لامینکتومی برای روی پا بلند شدن نیاز به مقداری کمک دارند که این مسئله با گذشت چند روز از جراحی و کاهش درد در ناحیه به تدریج برطرف شد. نحوه گام برداشتن سگهای مورد جراحی قرار گرفته با سگهای جراحی نشده تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت و این بررسی تا همان 10 الی 14 روز پس از جراحی لامینکتومی در مورد هر سگ صورت گرفت. در تمامی سگها نحوه گام برداشتن پس از جراحی طبیعی بود همچنین سگها می توانستند تعادل خود را حفظ کرده ودر 2 هفته پس از عمل فعالیت طبیعی خود را بدست آورند ولی باید توجه داشت که این سگها با وجود بهبودی نیاز به 4 الی 6 هفته مراقبت شدید پس از جراحی دارند. با توجه به این تحقیق و مقایسه آن با موارد مشابه می توان نتیجه گرفت که برای کاهش فشار روی نخاع می توان از روش لامینکتومی و برداشت سقف 4 مهره متوالی استفاده کرد و این جراحی عوارض و صدمات خاصی را به حیوان تحمیل نمی کند.
محمد هادی ذاکری بابک طبری نیاک
هدف از پژوهش توضیح کاتاراکت (آب مروارید) و روش جراحی آن و شناساندن مناسب ترین بیماران برای جراحی در زمان مناسب آن، توضیح شرح راه هایی که کیفیت زندگی سگ با کاهش بینایی را که نمی توان روی آن جراحی انجام داد، بهبود دهد. طی این آزمایش 2 گروه 5 تایی از سگ های نژاد های مختلف مورد بررسی قرار گرفتند، در یک گروه برداشت عدسی بدون کپسول (گروه 1) و در یک گروه برداشت عدسی با کپسول (گروه2) صورت گرفت. طی مقایسه ای که بین حیوانات گروه 1 با گروه 2 صورت گرفته، گروه 1 دچار عوارض و آسیب های بیشتری نسبت به گروه 2 می شوند. شایان ذکر است که طی انجام این جراحی ها، در مجموع 5 سگ (سه سگ از گروه 1 و دو سگ از گروه 2) دچار عارضه ی hypheama (خونریزی در محفظه قدامی چشم) شدند. همچنین در تعداد یک قلاده از سگ های گروه 1 نیز عارضه ی hypopyon (وجود چرک در محفظه قدامی چشم) رویت گردید. در مجموع هر دو گروه مورد بررسی، 9 سگ دچار عارضه تورم قرنیه شدند. در پایان نیز از تعداد 10 قلاده سگ، تعداد 3 قلاده به علت درگیری به عارضه گلوکوم، بینایی خود را به تدریج از دست دادند.این سگ ها از لحاظ درگیری به after cataract یا آب مروارید ثانویه تحت بررسی قرار گرفتند و مشخص شد که از میان 5 قلاده سگ در گروه اول، تعداد 3 قلاده پس از گذشتن 4 هفته از جراحی علائمی از درگیری ثانویه به آب مروارید را بروز دادند. این علائم در گروه دوم که کپسول عدسی نیز به همراه آن خارج شده بود، رویت نگردید. پس از درمان موارد فوق در این پژوهش مشخص شد که حیوانات گروه 2 نسبت به حیوانات گروه 1 دارای کیفیت دید بهتری هستند و روند التیام زخم ها نیز تقریباً در دو گروه، مشابه هم بودند.
سید علی میربهبهانی سوگند مشفقی
با توجه به اهمیت فوق العاده الکترولیت ها در ساختار بدن و هم چنین دو داروی لیدوکائین –کتامین که در بیهوشی عمومی و یا بی حسی اپیدورال به کار می رود بر ان شدیم که تاثیر این دو دارو را بر الکترولیت ها و حجم خون در دوروش مختلف بیهوشی عمومی وبی حسی اپیدورال برسی کنیم. در این مطالعه 10 قلاده سگ تهیه شد که به دو گروه 5تایی تقسیم شد.در یک گروه بی حسی اپیدورال وگروه دیگر بیهوشی عمومی انجام شد با داروی کتامین – لیدوکائین و سپس در زمان های صفر دقیقه خونگیری به عنوان شاهد انجام شد و سپس در زمانهای 10و20و30دقیقه خونگیری انجام شد و سپس نمونه های خون را سانتریفوژ کرده وپلاسمای حاصل از ان را در ازمایشگاه بیوشیمی جهت جداسازی الکترولیت ها انجام دادیم هم در لوله های جدا خونگیری انجام شد برای اندازه گیری هماتوکریت خون در زمان های 0و10و20و30هم در گروه بیهوشی عمومی و هم در گروه اپیدورال این تکرار می شود همین عمل در مورد گروه دیگر بصورت اپیدورال با همان داروی کتامین- لیدوکائین صورت گرفت و در زمان صفر به عنوان شاهد خونگیری شدو سپس در زمان های 10و20و30خون گیری انجام می شود و پس از سانتریفوژ پلاسمای حاصل جهت اندازه گیری الکترولیت ها وازمایشات بیوشیمی انجام شد و اندازه گیری ان ها با استفاده از دستگاه های کالمتریک وفلام فتومتر واسپکتوفتومتر اندازه گیری شد و پس از بدست اوردن میزان هر یک از الکترولیت ها و حجم خون با استفاده از ازمون های اماری t-test , anovaبه مقایسه این دو روش تزریق بیهوشی عمومی و بی حسی اپیدورال پرداخته شده که اگرچه نوساناتی در هر یک از بازه های زمانی 10و20و30بصورت افزلیش یا کاهش دیده شد اما تفاوت معنادار را بین تغییرات در منیزیم و پتاسیم درمقایسه روش بیهوشی عمومی با بی حسی اپیدورال دیده شد اما در بقیه تفاوت معناداری دیده نشد و بر اساس دانسته ها به نظر می رسد این اولین مطالعه می باشد که اثر این دو دارو روی الکترولیت هاست چون در مطا لعات دیگر روی این دو دارو روی اثرات ضد دردی و تعداد تنفس و تعداد ضربان قلب و افزایش یا کاهش فشار خون و یا خوراندن املاح سدیم و کلسیم ومنیزیم و پتاسیم و اثرات این املاح روی داروها بوده و در این تحقیق که ما انجام دادیم اثرات این داروها روی الکترولیت های بدن می باشد.
وحید صدیقی دانا بابک طبری نیاک
در این مطالعه 27 خرگوش مورد بررسی قرار گرفتند. خرگوش ها از نوع نیوزلندی (dutch) بوده و از نظر جنسیت به صورت اتفاقی گزینش شدند.خرگوش ها به 3 گروه 9تایی تقسیم بندی شدند. در هر قلاده خرگوش زخمی به ابعاد 1×1cm ایجاد شد و سپس در هر گروه بر روی زخم خرگوش ها یک نوع درمان دارویی به شرح ذیل مورد استفاده قرار گرفت: در گروه اول هیچ گونه دارویی استفاده نشد. این گروه به عنوان گروه شاهد (کنترل) مورد بررسی قرار گرفت. در گروه دوم از داروی سیلورسولفادیازین استفاده شد و در گروه سوم از دو داروی نیتروفورازون به همراه داروی زینک اکساید به طور همزمان استفاده گردید. تمامی داروها به شکل پماد موضعی ،روزانه بر روی زخم ها استعمال گردید. از محل زخم ها در روزها 3-5 و 10 نمونه گیری شد که این نمونه ها تبدیل به لام گردید و پس از بررسی دقیق پاتولوژی بر روی لام ها، این لام ها از نظر التهاب و فیبروپلازی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. از سطح زخم ها در روز های 5 و 10 کشت باکتری داده شد و پس از بررسی این کشت ها، باکتری هایی که در هر گروه بر روی زخم ها قرار داشتند مشخص گردید. ترمیم در گروههایی که در آنها از دارو استفاده شد نسبت به گروه شاهد ،روندی بهتر و سریعتر طی کرد .در گروهی که در آن از سیلورسولفادیازین استفاده شد ،میزان فیبروپلازی نسبت به گروه نیتروفورازون و زینک اکساید بیشتر بود .اما میزان التهاب در گروه نیتروفورازون و زینک اکساید نسبت به گروه سیلورسولفادیازین ،بالاتر بود. همچنین از نظر رشد باکتری ها ،در گروههایی که در آنها از داروهای آنتی باکتریال استفاده شد ،رشد باکتری ها نسبت به گروه شاهد بسیار کمتر بود.بین گروه سیلورسولفادیازین و نیتروفورازون به همراه زینک اکساید ،تفاوتی از نظر رشد باکتری ها دیده نشد .
سید امیرحسین نیری بابک طبری نیاک
بررسی آماری یافته های این مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری spss 11.5 انجام گرفت. برای تعیین وجود اختلاف معنی دار بین شیب خطوط از آ«زمون آماری t-test و student استفاده گردید. برای بررسی مساحت التیام زخم بر حسب میلی متر مربع از spss , sign sanpr , inc استفاده شد. طی مقایسه ای که بین حیوانات گروه 1 با گروه 2 صورت گرفته نتایج زیر بدست آمد: در روز صفر و 3 میانگین و انحراف معیار گروه داروی هیالورونیک اسید و جنتامایسین بتا منازون به ترتیب (25/1 ?4/16 و 92/0 ? 8/16) (7/0 ? 7/16 و 48/0 ? 3/16) که از نظر معنی داری p برای دو گروه دارویی 58/0 و 324/0 بدست آمد که نشاندهنده اختلاف معنا داری نبود (05/0p>) با توجه به نمودار ستونی نیز مشاهده می شود که اگر یک خط بین sd , se در روزهای صفر و سه بکشیم به هم متصل می شود که این موضوع 05/0p> را ثابت می کند. در روز 6 ام آزمایش بین همبستگی بین sd , se از بین می رود و اگر به جدول مراجعه شود ملاحظه می شود که p بدست آمده 004/0 می باشد که این نتیجه را مشخص می کند که 05/0p< می باشد همانطور که در نمودار مشاهده می شود از روز 9 تا 21 التیام زخم در گروه جنتامایسین – بتا متازون و هیالورونیک اسید روند ثابتی را طی می کند. ولی از روز 24 تا روز 30 ام التیام در گروه دارویی هیالورونیک اسید بسیار سریعتر از گروه جنتا مایسین – بتا متازون مشاهده می شود که این امر تأثیر داروی هیالورونیک اسید را در التیام زخم قرنیه نشان می دهد.
مهرداد احمدی خلیلی بابک طبری نیاک
هدف از این تحقیق بررسی روند ترمیم تاندون آشیل آسیب دیده با استفاده از پلاسمای غنی از پلاکت (prp) در مدل تجربی خرگوش می باشد.تاندون بافتی است در بدن که چه در انسان و چه در دام به علت تحت استرس و فشارهای دائمی امکان آسیب دیدگی و یا پارگی زیادی دارد و پس از عصب دیرترین التیام و بهبودی را دارا بوده و به همین علت بهبود سریعتر ان می تواند بسیار مورد توجه قرار گیرد. در این آزمایش تعداد 9 عدد خرگوش نیوزلندی را به 3 گروه 3 تایی برای آزمایش به ترتیب در روزهای 15 - 28 و 45 تقسیم کرده که در هر گروه پای راست برای آزمایش و پای چپ برای کنترل (شاهد) در نظر گرفته شد. ابتدا از قلب هر خرگوش 5 سی سی خون گرفته و در لوله آزمایش سیتراته ریخته و بلافاصله به آزمایشگاه منتقل گردید و prp هر خرگوش بدست آمده تا پس از جراحی به پای مورد نظر تزریق گردد. در اتاق جراحی خرگوش ها را بیهوش و پس از برش بر روی هر پا و خارج کردن تاندون آشیل ، تاندون گاسترونمیوس را از غلاف خارج کرده و با برش جراحی بر روی آن ضایعه ای به طول 1 سانتیمتر ایجاد نمودیم و سپس محل برش را بخیه کردیم در نهایت در گروه روز 15 بر روی هر دو پای 3 خرگوش جراحی صورت گرفته با این تفاوت که در پای راست prpتزریق شده و در پای چپ آب مقطر به موضع تزریق شد و به همین صورت در 2 گروه دیگر هم جراحی و تزریق صورت گرفت. سپس در روزهای مورد نظر خرگوش ها مقید و بیهوش کرده و از محل مورد نظر نمونه بافتی گرفته و بر روی آن آزمایشات بیوشیمی و پاتولوژی انجام شد. که در آزمایشات بیوشیمیایی میزان هگزوزآمین ، هیدروکسی پرولین و پروتوئین و در آزمایش پاتولوژی پس از تهیه مقطع بافتی لام را زیر میکروسکوپ نوری مورد مشاهده قرار دادیم در نهایت پس از مطالعه نتایج نشان داده شد که استفاده از prp تا حدودی در روند التیام تاندون آسیب دیده اثر داشته و ترمیم را بخصوص در روزهای اول پس از تزریق سرعت می بخشد.