نام پژوهشگر: علی اکبر جباری
لیلا سماورچی محمد جواد رضایی
یادگیرندگان زبان دوم به منظور دستیابی به بالاترین سطح یادگیری، می باید نه تنها دستور زبان دوم را فراگیرند بلکه می بایست مکانیسم مربوط به پردازش زبان را جهت درک جملات در طی مدت زمانی واقعی، کسب نمایند. علیرغم اهمیت این موضوع، دربار? پردازش برخطی زبان دوم ، اطلاعات چندانی در دسترس نیست. این تحقیق به بررسی مکانیسم پردازش دستوری بندهای وابسته موصولی در جملاتی که مفعول غیر مستقیم آنها جابجا شده است , می پردازد ( برای مثال جمله: جان طاووسی را دید که پنگوئن کوچک به او یک هدیه قشنگ تولد هفته گذشه در باغ داد). جملاتی از این قبیل توسط زبان آموزان سطح پیشرفته فارسی زبان با کمک شیوه برخطی، مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق این موضوع را مورد بررسی قرار داد که آیا زبان آموزان می توانند مفعول غیر مستقیم جابجا شده را براساس فرضیه بازفعال سازی اثر، فعال نمایند و آنکه آیا ظرفیت حافظ? کوتاه مدت هر کدام از آنها در این پردازش نقش دارد یا خیر. در راستای این هدف، جملات از قبل ضبط شده را برای 40 نفر پخش نموده و از آنها درخواست شد که در زمان پخش نسبت به تصویر مورد نظر، در 2 موقعیت : جایگاه اثر و کنترل واکنش نشان دهند. با استفاده از نرم افزارحرفه ای ای. پرایم(e-prime) ، زمان واکنش فراگیران به محرک ها محاسبه گردید. نتایج تحقیقات نشان داد که فرایند پردازش زبان آموزان خارجی از بومی زبانان انگلیسی متفاوت می باشد زیرا آنها مرجع ضمیر را در موقعیت فاصله دار، مورد پردازش قرار نمی دهند و این امر نشان دهنده آن است که زبان آموزان خارجی در طی زمان درک زبان دوم، به تشریح سطحی متوسل می شوند. علاوه بر این، عملکرد شرکت کننده گان در این تحقیق از تفاوت های فردی در حافظ? کوتاه مدت آنها تأثیر نمی پذیرد.
سوسن مزاری علی اکبر جباری
بسیاری از زبان آموزان فارسی زبان در یادگیری زبان انگلیسی بالاخص زمان افعال مشکل زیادی دارند . حتی استفاده از زمانها در انگلیسی یکی از پرچالش ترین مباحث برای زبان آموزانی است که انگلیسی را بعنوان یک زبان خارجی فرا میگیرند (چان 2004، هرنی 1998). به منظور بررسی دلایل این مشکلات سیستمهای زمانی دو زبان انگلیسی و فارسی مورد تجزیه و تحلیل مقابله ای قرار گرفته است. هدف این تحقیق بررسی چهار فرضیه زیر میباشد: 1. یادگیری زمانهایی که در هر دو زبان انگلیسی و فارسی کاملا یکسان می باشند هیچ مشکلی برای زبان آموز ایجاد نمی کنند و زبان آموز می تواند به آسانی این زمانها را در انگلیسی یاد بگیرد. 2. یادگیری زمانهایی که در انگلیسی و فارسی مشابه اند ولی یکسان نیستند برای زبان آموز تا حدی مشکل است . 3. یادگیری زمانهایی که در انگلیسی و فارسی متفاوت هستند در زمره مشکل ترین زمان ها برای یادگیری قرارمی گیرند. 4. زبان آموزانی که ازسطح بسندگی زبانی کمتری بهره مند هستند نسبت به آنهایی که ازسطح بسندگی زبانی بالاتری برخوردارند بیشتر به زبان اول خود رجوع می کنند. 60 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که رشته ی آنها زبان میباشد مورد مطالعه قرار گرفته اند. با استقاده از آزمون placement test of oxfordاین زبان آموزان به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. این دو گروه به این منظور انتخاب شدند که بررسی کنیم آیا سطح زبانی آنها تاثیری در شیوه ی یادگیری شان و همچنین میزان رجوع آنها به زبان اول دارد یا خیر. آزمونی که برگزار شد شامل دو نوع سئوال بود:1-دو مکالمه انگلیسی که شامل سی و دو جمله ی فارسی است به زبان آموزان داده شد که آنها بایستی در مدت نیم ساعت این جملات را به انگلیسی ترجمه کرده و از زمان مناسب در انگلیسی استفاده می کردند. این جملات شامل چهار گروه می شد.گروه اول زمان های کاملا یکسان در دو زبان ,گروه دوم زمان های مشابه , گروه سوم زمان های متفاوت و گروه چهارم زمان های که در زبان اول وجود نداشت. 2-دو مکالمه انگلیسی نیز به آنها داده شد که بعضی افعال آن حذف شده بود, زبان آموزان بایستی در مدت نیم ساعت شکل مناسب فعل را بر اساس فعل داخل پرانتز انتخاب می کردند. نتایج آماری anova بر روی داده ها نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه متوسطه و فوق متوسطه وجود ندارد و هر دو گروه به یک اندازه به زبان اول خود رجوع میکنند. نتایج آماری t-testتنها فرضیه اول و سوم را تایید میکند که یادگیری زمانهایی که در هر دو زبان انگلیسی و فارسی کاملا یکسان می باشند برای زبان آموز آسان تر است و یادگیری زمانهایی که در دو زبان متفاوت هستند برای زبان آموز مشکل تر است.
سعیده آوند محمدجواد رضایی
چکیده این تحقیق به بررسی یادگیری افعال مکانی انگلیسی توسط فارسی زبانان و ارتباط آن با تئوری های یادگیری می پردازد. افعال مکانی به ساختارهایی گفته می شود که در آن شیئی (جای) به سوی شیء هدف (جایگیر) حرکت می کند و یا حالت شیء جایگیر به وسیله ی حرکت شیء جای به سوی آن تغییر می کند. در زبان انگایسی افعال مکانی شامل چهار دسته هستند: افعال تبدیل ناپذیرجای (چیزی را در چیزی ریختن)، افعال تبدیل ناپذیر جایگیر( چیزی را با چیزی پر کردن)، افعال تبدیل پذیر جای و افعال تبدیل پذیر جایگیر که معادل فارسی آنها تبدیل ناپذیر بوده و به یکی از دسته های تبدیل ناپذیر جای و جایگیر تعلق دارند. در فارسی افعال مکانی تبدیل ناپذیر هستند. بنابراین، افعال مکانی در فارسی زیر مجموعه ای از افعال مکانی انگایسی را تشکیل می دهند. این تحقیق به بررسی این موضوع می پردازد که آیا فراگیران زبان انگلیسی قادر به یادگیری چنین ساختارهایی بدون داده های منفی می باشند و آیا زبان اول و بسندگی در یادگیری و تولید افعال مکانی موثر است. بدین منظور، 60 شرکت کننده که از لحاظ بسندگی در سطح متوسط و پیشرفته بودند در سه نوع آزمون تولید جمله، قضاوت دستوری و انتخاب تصویر (کل نگری) شرکت کردند. آزمون تولید جمله و قضاوت دستوری در یک جلسه وآزمون کل نگری در جلسه ی دیگر برگزار شد. نتایج آزمون های تولید جمله و قضاوت دستوری نشان می دهد هر دو گروه شرکت کننده تمایل بیشتری به تولید و قضاوت یکی از دو ساختار موجود در افعال مکانی انگلیسی داشتند. این نتیجه نشان می دهد ساختار میان زبانی زبان آموزان تحت تأثیر زبان اول شکل گرفته است. از طرف دیگر، در آزمون انتخاب تصویر هنگامی که ساختارهایی که در آن ها جایگیر به عنوان مفعول بی واسطه نشان داده شده در اختیار شرکت کنند گان قرار گرفت ، هر دو گروه تصویری که نشان دهنده ی چنین ساختاری است را انتخاب کردند. این نتیجه دانش مفهوم کل نگری را در فراگیران زبان دوم به عنوان بخشی از دانش محدودیت های گسترده نشان می دهد و بیانگر این حقیقت است که فراگیران زبان دوم همانند انگلیسی زبانان به ویژگی های معنایی ساختارهای مکانی دسترسی دارند. به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان می دهد یادگیری ساختار جمله مشکلاتی در زمینه ی محدودیت های خاص زبانی ایجاد می کند و بسندگی در یادگیری این گونه محدودیت ها نقشی ندارد.
محمد حسین کشمیرشکن علی اکبر جباری
این پایان نامه فراگیری نشانه های آوایی صرفی گذشته با قاعده ، s سوم شخص و جمع با قاعده توسط فراگیران انگلیسی فارسی زبان رامورد بررسی قرارداد. هدف از اجرای این تحقیق بررسی این نکته بود که اشتباه در یادگیری و تلفظ نشانه های آوایی فوق ذکر میان فراگیران به خاطر نبود مشخصه های ذکر شده در زبان مادری نیست بلکه طبق فرضیه انتقال وزن بنیاد prosodic transfer hypotheses (pth) این امر به واسطه انتقال دانش واجشناسی از زبان مادری به زبان دوم آنهاست یعنی اینکه آنها نحو نشانه های صرفی را آموخته اند ولی کاربرد درست واجشناسی آن را فرا نگرفته اند. به این ترتیب 50 نفر از فراگیران سطح متوسط(intermediate) و پیشرفته((advanced از بین زبان آموزان موسسه زبان سفیر ، واحد یزد،که دارای بسندگی زبانی بودند با آزمون oxford placement test از میان 80 نفرانتخاب شدند.زبان آموزان قسمتی از یک فیلم را بدون صدا تماشا کردند و بعد از آنها خواسته شد که با استفاده از زمان حال یا گذشته بگویند که در فیلم چه اتفاقی افتاد و صدای آنها برای تحلیل روی نوار ظبط شد. برای اطمینان از اینکه تنها نمود های آوایی آنها بررسی شد فهرستی از کلمات nonsense تهیه شد که در آن تعداد 30 کلمه وجود داشت و از دانش آموزان خواسته شد که آنها را جمع ببندند و صدای آنها توسط محقق برای تحلیل ظبط شد.همچنین برای اطمینان از بررسی قدرت شنیداری زبان آموزان و ای اینکه تنها نمود های آوایی آنها بررسی شد فهرستی از کلمات nonsense با صدای محقق تهیه شد که در آن تعداد 35 کلمه وجود داشت و از دانش آموزان خواسته شد که نمودهای آوایی که میشنیدند را علامت بزنند . سپس عملکرد زبان آموزان از طریق تحلیل آماری anova مورد بررسی قرار گرفت و در نتیجه تحلیل آماری مشخص شد که زبان آموزان در ادراک نمود های آوایی فوق ذکر مشکلی نداشتند و این آمار در مورد تولید نمودهای آوایی هم صدق میکرد و تنها مورد مشکل ساز صدای /t/ بود که اکثراً کلماتی که به این صدا ختم می شد را دانش آموزان به اشتباه به /d/ ختم می کردند . در این تحقیق فرضیه rdh رد شد و بعکس برای فرضیه انتقال وزن بنیاد prosodic transfer hypotheses (pth) با توجه به بررسی عملکرد زبان آموزان مصادیق زیادی مبنی بر صحت این فرضیه و این تحقیق وجود داشت . یعنی این امر به واسطه انتقال دانش واجشناسی از زبان مادری به زبان دوم آنهاست و اینکه آنها نحو نشانه های صرفی را آموخته اند ولی کاربرد درست واجشناسی آن را فرا نگرفته اند.
فاطمه دهقان نیری علی اکبر جباری
این مطالعه به بررسی یادگیری افعال روانی انگلیسی توسط فارسی زبانان می پردازد. مطالعات دیگری که تاکنون به موضوع مشابه در زمینه های زبانی دوم و یا خارجی دیگر پرداخته اند، دارای نگاهی تک بعدی بر شکل گیری بی قاعده ی ساختارهای موضوعی می باشند. این مطالعه قصد دارد با نگاهی چندجانبه به موضوع، علاوه بر شکل گیری بی قاعده ی ساختارهای موضوعی به تاثیر ساختار زبان اول، عوامل تسهیل کننده و بازدارنده در سیر تکاملی زبان دوم و خطاهای احتمالی بپردازد. 60 نفر فارسی زبان فراگیر زبان انگلیسی (30 نفردر سطح بسندگی پیشرفته و30 نفر در سطح بسندگی متوسط) از دانشجویان ادبیات زبان انگلیسی در دانشگاه یزد نمونه مورد بررسی را در این مطالعه تشکیل میدهند. داده های مورد نیاز به وسیله ی سه آزمون قضاوت دستوری، جمله سازی، و ترجمه جمع آوری شد. علاوه بر نوع افعال روانی، جملات از نظر ویژگی جانداری وابسته ها و نوع جملات به عنوان دو عامل تسهیل کننده یا بازدارنده در یادگیری مورد کنترل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشانگرمشکلات ناچیزی در فهم و تولید افعال روانی براساس شکل گیری ساختارهای موضوعی می باشد. ترجمه به عنوان نمود بهتری از مشکلات فراگیران، انتقال ساختارهایی از فارسی را حتی در ترجمه های گروه پیشرفته نشان می دهد. علاوه بر دسترسی به دستور زبان جهانی (سلسله بندی موضوعی و فرضیه اعمال یکنواخت ساختارهای موضوعی) که با توجه به مشکلات ناچیز فراگیران در شکل گیری ساختارهای موضوعی ثابت می شود، انتقال ساختار زبان اول شواهد لازم برای اثبات تئوری انتقال-کامل دسترسی-کامل را به عنوان فرضیه-ی مراحل اولیه فراگیری زبان دوم فراهم می آورد. علاوه بر این، استفاده از ویژگی جانداری وابسته های فعل، به عنوان نشانه ای معنایی در جهت نمود نحوی آنها برای زبان آموزان در دو سطح بسندگی متوسط و پیشرفته به اثبات رسید. استفاده از ویژگی معنایی درنمود ظاهری وابسته های فعل برای گروه پیشرفته راهبردی تر گزارش شد. همچنین، تغییر در نمود نحوی وابسته ها بر اثر تغییر در نوع جمله که به عنوان عاملی گمراه کننده مورد بررسی بود در یادگیری افعال روانی به اثبات رسید.
مهرنوش صالحی علی اکبر جباری
هدف از این تحقیق این بود که آیا فراگیران انگلیسی فارسی زبان، ضمائر اسمی و مبهم را بر اساس زبان اولشان تفسیر می کنند و آیا می توانند بر اساس گرامر جهانی پارامتر ضمیر نهان را به شاخص انگلیسی آن باز نشانی نمایند. در فراگیری زبان دوم تفاوت بین زبانهای فاعل آشکار و فاعل نهان باعث می شود که زبان آموزان در رابطه با استفاده ضمایر به صورت آشکار و یا نهان دچار مشکل شوند. یکی از تفاوتهای مابین زبانهای فاعل آشکار و فاعل نهان مربوط به مرجعهای احتمالی ضمائر واقع در بندهای پیرو می باشد. در زبان فارسی، ضمیر آشکار فاعلی بند پیرو می تواند از یک عبارت اسمی به عنوان مرجع ضمیر استفاده کند اما ضمائر مبهم یا عبارتهای سئوالی نمی توانند مرجع ضمیر قرار گیرند. در زبان انگلیسی ضمیر آشکار فاعلی بند پیرو می تواند با فاعل بند اصلی هم مرجع باشد. داده های این تحقیق از 60 فراگیر در سطح متوسط پایین و پیشرفته پس از برگزاری آزمون تعیین سطح آکسفورد جمع آوری شد. سپس توسط یک آزمون قضاوت دستوری و یک آزمون ترجمه، تفسیر ضمائر پیرو و چگونگی انتقال پارامتر ضمیر نهان در عملکرد فراگیران ارزیابی شد. این آزمون ها شامل سه زمینه ضمائر اسمی، ضمائر مبهم و عبارتهای سئوالی در بند اصلی و ضمائر در بند پیرو بودند. نتایج حاصل از آزمون قضاوت دستوری نشان داده است که شرکت کنندگان، ضمائر پیرو در این سه زمینه را بر اساس زبان اولشان تفسیر کرده اند در حالی که زبان اول به طور کامل در آزمون ترجمه انتقال داده نشده است. در حقیقت نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشانگر بازنشانی جزئی پارامتر و محدودیت جزئی زبان دوم به وسیله گرامر جهانی می باشد. همچنین نتایج در مجموع اختلاف چشمگیری بین دو سطوح زبان در تفسیر ضمائر نشان ندادند در حالی که تفاوت بین این دو سطح در بازنشانی پارامتر ضمیر نهان چشمگیر بود.
مریم نکوزاده علی اکبر جباری
هدف ازاین تحقیق ارائه نقطه نظراتی در حوزه یادگیری زبان سوم بوده است . بدین منظور این مطالعه با در نظر گرفتن چهار ویژگی نحوی با عنوان پارامترهای ترتیب جمله به صورت فعل-مفعول,فاعل نهان, ضمیر تکرار و ضمیر موصولی نهان به بررسی فراگیری بندهای موصولی زبان آلمانی به عنوان زبان سوم پرداخته است. هدف این تحقیق بررسی نقش زبان های پیشین فرا گرفته شده توسط زبان آموزان و همچنین تاثیر سطح بسندگی زبان دوم در یادگیری این ویژگی ها در بندهای موصولی زبان آلمانی است. شرکت کنندگان شامل 40 زبان آموز آلمانی در سطح متوسط بودند که بر اساس سطح بسندگی زبان دوم (انگلیسی) و پس از شـرکت در دو آزمون تعیین سطح زبــان انگلیسی و زبان آلمانی بــا عناوین oxford quick placement test وplacement test german به دو گروه تقسیم بندی شدند. اولین گروه فراگیران زبان آلمانی بودند که زبان اول آنها فارسی و زبان دوم آنها انگلیسی در سطح پیشرفته بود و دومین گروه زبان آموزان آلمانی بودند که زبان اول آنها فارسی و زبان دوم آنها انگلیسی در سطح مقدماتی بود. این دو گروه در دو نوع آزمون قضاوت دستوری و ترجمه نوشتاری شرکت کردند. نتایج کلی عملکرد دو گروه در آزمون ها که از نقطه نظر دو مدل جدید در حوزه ی یادگیری زبان سوم به نام های مدل افزایش جمعی و مدل تقدم نمونه ای مورد تفسیر قرار گرفت نقش بارزی برای زبان اول یا زبان دوم در دستور زبان بینابینی زبان سوم نشان نداد. زیرا عملکرد دو گروه دارای تفاوت معنی داری نبود. همچنین به نظر رسید که سطح بسندگی زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در نحوه ی عملکرد دو گروه نقش داشته است. نتایج این مطالعه در رابطه با انتقال زبان نشان داد که هم زبان اول و هم زبان دوم می توانند بر انتقال در زبان سوم تاثیرگذار باشند. این امر به نوبه خود شواهدی را جهت اثبات ادعاهای هر دو مدل افزایش جمعی و مدل تقدم نمونه ای فراهم می نماید.
فائزه پهلوان نصیر علی اکبر جباری
ون پتن در سال های 1994 و 2004 میلادی نظریه برتری روش های تدریس مبتنی بر فرایند پردازش به جای فرایند تولیدی نکات دستوری را نسبت به دیگر روش های تدریس مطرح کرده است و محققان زیادی درطول دو دهه اخیر راستی آزمایی این نظریه را مورد بررسی قرار داده اند. . در تحقیق حاضر نیز سه روش تدریس 1- پردازش زبانی که بر اساس خواندن و درک نکات دستوری می باشد,2- روش معنایی و3- روش سنتی جهت یادگیری زمان حال ساده توسط 46 فراگیر فارسی زبان مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرد. سه هدف اصلی در این تحقیق عبارتند از: - بررسی تاثیر روش های فوق بر درک زمان حال ساده - سنجش توانایی فراگیران در تولید نکته دستوری مورد نظر - ارزیابی عملکرد کلی زبان آموزان در موارد درک و تولید جمله های حال ساده نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان می دهند که روش پردازش زبانی در مقایسه با دو روش دیگر تاثیر قابل ملاحظه ای در درک حال ساده توسط زبان آموزان دارد. همچنین ، در مورد تولید این نکته دستوری، زبان آموزانی که از روش سنتی حال ساده را فرا گرفتند عملکرد بهتری نسبت به دو گروه دیگراز خود نشان دادند. هر چند به طور کلی با مقایسه نتایج به دست آمده تفاوت معنا داری در عملکرد کلی گروه ها مشاهده نگردید. نتایج این تحقیق می تواند ما را در ارائه یک روش تلفیقی که مبتنی بر روش های فوق الذکر است هدایت کند.
علی اکبر آریامنش محمد جواد رضایی
در دو دههء اخیر فراگیری ساختارهای موضوعی توسط محققان مختلفی که در زمینهء یادگیری زبان دوم فعالیت می کنند (atay, 2010; can, 2009; chay, 2006; kras, 2007, etc.) مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی "فعل" به عنوان اساسی ترین عنصر جمله است. در این رابطه سه نوع فعل در زبان انگلیسی وجود دارد که به نظر دشواری بیشتری برای فراگیران فارسی زبان ایجاد می کند: (الف) افعال مفعول پذیر دو وجهی که به دو صورت گذرا (.somebody opened the door) و ناگذرا (.the door opened) به کار می رود. مورد اول شکل سببی و مورد دوم حالت غیر سببی فعل است. (ب) افعال مفعول ناپذیر که ناگذرا است و فاعل جمله همزمان نقش عامل جمله را نیز ایفا می کند (.the baby cried) و (ج) افعال فاعل ناپذیر که ناگذرا است با این تفاوت که عامل جمله ممکن است چیزی یا کسی غیر از فاعل روساخت جمله باشد (.he died). هدف از این تحقیق بررسی و شفاف سازی دشواریهای فراگیران فارسی زبان در راستای یادگیری ساختارهای یاد شده بود. همچنین نقش تاثیر بین زبانی و بسندگی زبانی نیز در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا 78 دانشجو (30 دانشجوی سطح متوسط پایین، 31 دانشجوی سطح متوسط بالا و 17 دانشجوی سطح پیشرفته) که در دانشگاه یزد انگلیسی را به عنوان زبان خارجی فرا می گرفتند در سه آزمون شرکت کردند. آزمون اول به شکل نمایش تصاویر بود که در آن فراگیران جملاتی را تولید کردند که حاوی افعال یاد شده بود. آزمون دوم و سوم به ترتیب ترجمه و قضاوت دستوری بود. نتایج بررسی نشان داد که فراگیران دشواریهایی در ارتباط با افعال فاعل ناپذیر و همچنین شکل ناگذرای افعال مفعول پذیر دو وجهی داشتند. همچنین تاثیر زبان اول (فارسی) در فراگیری ساختارهای مفعول ناپذیر و حالت ناگذرای افعال مفعول پذیر دو وجهی با وضوح بیشتری مشاهده شد به طوریکه فراگیران دشواریهایی را نشات گرفته از تاثیر منفی انتقال از زبان اول به زبان دوم تجربه کردند. در مورد افعال فاعل ناپذیر، چالشهای فراگیران مربوط به فقدان دانش شهودی آنها در زبان دوم بود. با بررسی ساختارهایی که دشواری بیشتری ایجاد کرده بودند مشخص شد که پیشرفت در یادگیری زبان دوم همراه با افزایش بسندگی زبانی افزایش می یابد. واژه های کلیدی: فراگیری، مفعول ناپذیر، فاعل ناپذیر، مفعول پذیر دو وجهی، ناگذرا
مریم پسند محمدجواد رضایی
آشنایی با ساختار واژگان ذهنی نقش مهمی در درک ما از نظام زبان شناسی ایفا می کند. چگونگی ترکیب تک واژهای دستوری و معنایی به روشن تر شدن این ساختار می افزاید. روش پردازش تک واژ های تصریفی چگونگی ذخیره شدن کلمات پیچیده را یا به صورت پردازش کلی و یا از طریق واحدهای تجزیه شده نشان می دهد. این تحقیق به بررسی پردازش تکواژهای تصریفی فعلی و اسمی توسط فراگیران فارسی زبان می پردازد.در حقیقت روش درک و تولید شکل گذشته ی افعال و شکل جمع اسامی به دو صورت با قاعده و بی قاعده مورد بررسی قرار میگیرد. به این منظور، در این پژوهش 61 فراگیر فارسی زبان در دو سطح مهارتی متوسط (31 نفر) و پیشرفته (30 نفر) شرکت کردند و متغیر های قاعده مندی کلمه، بسامد، مهارت و انتقال زبان مادری مورد بررسی قرار گرفت. افراد در دو آزمون تصمیم گیری واژگانی و تولید سرعتی شرکت کردند. در تصمیم گیری واژگانی ، 340 اسم و فعل در هر دو زبان با بسامد کم و زیاد به فراگیران جهت اندازه گیری زمان واکنش داده شد در حالی که در تولید سرعتی با دادن 240 فعل و اسم از فراگیران خواسته شد تا اشکال گذشته و جمع کلمات شنیده شده را به سرعت تولید نمایند. زمان واکنش و تولید فراگیران با استفاده از نرم افزارحرفه ای ای پرایم (e-prime)و برنا مه ی ویرایش صدا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که شکل گذشته و جمع بی قاعده و باقاعده ی فعل و اسم با بسامد زیاد سریع تر از شکل گذشته و جمع با قاعده و بی قاعده با بسامد کمتر تولید می شود. فراگیران در درک و تولید تک واژهای با قاعده و بی قاعده عملکرد نا متقارنی نشان دادند که نتایج به دست آمده مدل مسیر دوگانه پردازش تکواژی را تایید می کند (پاراسادا، پینکر و اشنایدر، 1990). نتایج به دست آمده همچنین نشان می دهد که مهارت زبانی نقش چندانی در پردازش تکواژ های صرفی ندارد. کلید واژه ها : تکواژ تصریفی، جمع، زمان گذشته، پردازش، مدل مسیر دوگانه، فارسی
مهدی غفوری فر علی اکبر جباری
چکیده مطالعه حاضر به بررسی فراگیری آهنگ زبان انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبانانگلیسی به عنوان یک زبان خارجی می پردازد. آهنگ به عنوان ریتم و یا موسیقی بیان تعریف شده است. آهنگ دارای ساختار مشخصی است مانند نواخت لغوی یا مدل های مورفولوژیکی که ساختار مشخصی دارند. آهنگ یک اصطلاح مورد استفاده در مطالعه آواشناسی زبرزنجیری است، که به استفاده متمایز از الگوهای زیر و بمی ، یا ملودی اشاره می کند. این مطالعه به بررسی نقش تسلط زبانی فراگیران فارسی زبان در فراگیری آهنگ زبان انگلیسی می پردازد. زبان انگلیسی و زبان فارسی از لحاظ آهنگ تفاوت وجود دارد ، و به خاطر این موضوع است که فراگیران فارسی زبانانگلیسی با چالش هایی جهت فراگیری آهنگ زبان انگلیسی مواجه هستند.برای جمع آوری داده ها 24 جمله زبان انگلیسی که دارای ساختارهای متفاوتی بودند تهیه شد و از 40 نفر از دانشجویان بخش زبان انگلیسی دانشگاه یزدکه بر اساس میزان تسلطشان بر زبان انگلیسی به دو گروه پیشرفته و متوسط تقسیم شدند خواسته شد تا این جملات را با صدای بلند بخوانند و صدای آنها در حین خواندن ضبط شد. نتایج تحقیق نشان داد که فراگیرانی که در گروه پیشرفته قرار داشتند در فراگیری الگوی آهنگ و نواخت مرزنما بهتر عمل کردند،اما از لحاظ فراگیری تکیه زیر و بمی تفاوت معنا داری بین توانایی زبانی گروه پیشرفته با گروه متوسط یافت نشد.داده های این مطالعه به وسیله نظریه بهینگی مورد بررسی قرار گرفت.
محمدرضا روستاخانوانه علی اکبر جباری
این پژوهش یک بررسی بین زبانی پیرامون فراگیری بندهای موصولی زبان انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبان است. با مقایسه ی ساختار بندهای موصولی فارسی و انگلیسی دو تفاوت عمده مشخص شدند: نشانه موصولی مورد استفاده و امکان استفاده از ضمایر تکراری. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق یک آزمون ترجمه برای سنجش تولید و یک آزمون قضاوت دستوری برای سنجش درک بندهای موصولی انگلیسی بودند. 81 دانشجوی رشته ی زبان انگلیسی در دانشگاه یزد در این تحقیق مشارکت داشتند. شرکت کنندگان بر اساس آزمون the oxford placement test به چهار گروه از نظر سطح بسندگی زبانی تقسیم شدند. پس از برگزاری آزمون ها، برگه ها به دقت تصحیح شدند. نمرات پس از چند مرحله کدگذاری وارد نرم افزار spss شدند تا عملیات های آماری لازم بر روی آنها صورت بگیرد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در تولید و درک that-rcs به شکل معناداری ضعیف تر از wh-rcs عمل کردند. همچنین نشان داده شد که در میان wh-rcs ، who-rcs بهتر از انواع دیگر فراگرفته شده است. با مقایسه ی عملکرد شرکت کنندگان برای wh-rcs مختلف، رده بندی دشواری پیشنهاد شده توسط keenan and comrie (1977) تایید شد. نتایج تحقیق همچنین روشن ساخت که wh-rcs در بندهای موصولی محدود(wh-rrcs)، دارای هسته ی اسمی جاندار(wh-nhrcs)، دارای عنصر موصولی فاعل در جمله اصلی و در بند موصولی (wh-ss-rcs)، و بندهای موصولی که در زبان فارسی نیز ضمایر تکراری نمی گیرند(wh-gap-rcs) نسبت به نظایر خود بهتر و زودتر فراگرفته می شوند. تحلیل داده ها همچنین نشان داد که فراگیران فارسی زبان از تفاوت میان قواعد استفاده از ضمایر تکراری در بندهای موصولی فارسی و انگلیسی مطلع هستند و در بیش از پنجاه درصد موارد آن را رعایت می کنند. با این حال، بررسی عملکرد شرکت کنندگان در سطوح مختلف نشانگر درستی فرضیه ی full transfer/full access می باشد که بر اساس آن در سطوح پائین، ساختار زبان مادری بیش تر مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به این نتایج، راهکارهای آموزشی و پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده ارائه شده است.
فرشته پنابادی علی اکبر جباری
این پایان نامه به بررسی نقش زبان فارسی در فراگیری جایگاه صحیح تکیه در کلمات انگلیسی با استفاده از دو نظریه عدم دسترسی به ساختارهای کارکردی و انتقال عناصر زبر زنجیری می پردازد.بر خلاف زبان انگلیسی،زبان فارسی دارای الگوهای تکیه قابل پیش بینی در کلمات مرکب، اسم های صرفی و فعل های مرکب است. در این تحقیق،دو آزمون درک شنیداری و تلفظ کلمات انگلیسی از 60 زبان آموز به انجام رسید. آزمون ها شامل کلمات انگلیسی و فارسی به صورت جداگانه بودند. نتایج نشان داد که زبان آموزان عملکرد بهتری در درک شنیداری نسبت به تلفظ کلمات انگلیسی با تکیه صحیح دارند. هر چند در آزمون تلفظ کلمات،امکان انتقال الگوهای مربوط به تکیه در زبان مادری به کلمات انگلیسی توسط زبان آموزان سطح بسندگی پایین تر از سطح متوسط وجود دارد،زبان آموزان سطح بسندگی پیشرفته قادر به تلفظ کلمات انگلیسی با الگوهای تکیه همانند زبان مقصد هستند. در نهایت نظریه بهینگی به توضیح مراحل پیشرفت فراگیران زبان انگلیسی در درک شنیداری و تلفظ کلمات انگلیسی با الگوهای صحیح تکیه می پردازد. تحلیل های آماری داده ها نشان داد که محدودیت های نشان داری نقش مهمتری در گروه زبان آموزان سطح بسندگی پایین تر از سطح متوسط دارد، در حالی که محدودیت های وفاداری در رابطه با گروه زبان آموزان سطح بسندگی پیشرفته نقش اصلی را ایفا می کند.
اعظم السادات صحافی ابرقویی علی اکبر جباری
در این پایان نامه ی توصیفی ، مقایسه ای در تکیه و آهنگ گونه ی ابرکوهی و فارسی معیار انجام شد تا به این سوال پاسخ داده شود که تکیه در گونه ی ابرکوهی ، حکم واج دارد یا نه. به این منظور ، جایگاه تکیه از لحاظ شنیداری در گونه ی ابرکوهی ، تعیین شد و با فارسی معیار ، مقایسه شد.گونه ی ابرکوهی ،گونه ای از زبان فارسی است که مردم شهر ابرکوه که از شهرستانهای استان یزد است بدان سخن می گویند. حدود سیصد و سیزده نفر از افراد بالای شصت سال، با آنها به مدت پنج دقیقه به طور طبیعی ، صحبت شد و نمونه ی گویش ، طبق الفبای ipa آوانویسی شد. تکیه در اسمها ، قیدها ، انواع صفات ، حروف ، افعال ، وندها و غیره در گونه ی ابرکوهی و فارسی معیار مقایسه شد ، تا مشخص شود که آیا تکیه در گونه ی ابرکوهی حکم واج دارد یا نه. پس از بررسی و با توجه به نتایج بدست آمده ، مشخص شد که تکیه در گونه ی ابرکوهی حکم واج دارد. این پایان نامه در چهار فصل ، تنظیم شده است که فصل اول ، شامل بیان مساله ، فصل دوم شامل مبانی نظری و پیشینه تحقیق ، فصل سوم مربوط به تجزیه تحلیل داده ها و فصل چهار به نتایج تحقیق می پردازد
همراه سلیمی علی اکبر جباری
این تحقیق تلاشی برای پیشبرد یافته های چند زبانی، بخصوص فراگیری زبان سوم است. بدین منظور نقش انتقال زبان های پیشین در فراگیری ساختار های انگلیسی همانند جایگاه صفت در جمله و ساختار مضاف و مضافٌ الیه، که در زبان اول (ترکمنی) و سوم (انگلیسی) یکسان می باشند، و همچنین بند های موصولی و نشانه ی حالت "به ای" که در زبان دوم (فارسی) و زبان سوم (انگلیسی) یکسان هستند، مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت. شرکت کنندگان به دو گروه زبان دوم، یعنی فارسی زبان ها و زبان سوم، یعنی ترکمن زبان ها تقسیم شدند. فارسی زبان ها در اوایل یادگیری زبان انگلیسی تنها دسترسی به زبان اول خود، یعنی زبان فارسی داشتند، در حالی که ترکمن زبان ها به دو زبان فارسی و ترکمنی مسلط بودند. اطلاعات دانش زبانی فراگیران از طریق دو آزمون با عناوین قضاوت دستوری و ترجمه نوشتاری جمع آوری و بررسی شد. نتایج این تحقیق توسط نرم افزار آماری spss تحلیل و بررسی شدند و نشان دادند که از طرفی، هیچ نقش مجزایی برای زبان اول یا دوم در یادگیری زبان سوم وجود ندارد که خود نشانگر بطلان نظریه های انتقال زبان اول و وضعیت زبان دوم است، و از طرف دیگر تایید کننده ی مدل انتقال انباشتگی چند زبانی است. در نتیجه می توان گفت که هم زبان اول و هم زبان دوم در یادگیری زبان سوم نقش بسزایی دارند. همچنین نتایج این تحقیق ثابت کرد که عملکرد گروه سه زبانه ها در یادگیری زبان جدید، به دلیل بهره مندی از آگاهی فرازبانی، بهتر و فراتر از گروه دو زبانه ها بود.
بهناز ساردویی علی اکبر جباری
هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش انتقال زبان اول در فراگیری نمود غایتمندی در زبان انگلیسی می باشد. به منظور نیل به این هدف، تاثیر ساختار گزاره های پیچیده ی زبان فارسی در فراگیری رویداد های غایتمند و بی غایت زبان انگلیسی در چارچوب طبقه بندی فعلی وندلر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. داده های تحقیق حاضر از 60 زبان آموز فارسی زبان جمع آوری گردید که پس از برگزاری آزمون تعیین سطح آکسفورد به چهارگروه ابتدایی، متوسط رو به پایین، متوسط رو به بالا و پیشرفته تقسیم شده بودند. سپس چگونگی تولید و تفسیر ساختارهای ذکرشده، توسط شرکت کنندگان از طریق دو آزمون با عناوین قضاوت دستوری و ترجمه ی نوشتاری مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های بدست آمده توسط نرم افزار آماری spss مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نشان دادند که شرکت کنندگان در هر دو آزمون، در تفسیر و تولید گزاره های بی غایت در مقاسیه با گزاره های غایتمند، بهتر عمل کرده اند. در نتایج تحقیق حاظر، ما شاهد نشانه هایی از انتقال مقوله های لغوی و گرامری زبان فارسی به زبان انگلیسی بودیم. این یافته ها از طرفی تایید کننده نظریه انتقال کامل/ دسترسی کامل بودند و از طرف دیگر نشانگر بطلان نظریه مینیمم درختی . انتظار می رود که مدرسین زبان از نتایج این تحقیق در جهت بهبود بخشیدن به فرآیند های تدریس و یادگیری از طریق روشهای آموزشی عینی استفاده نمایند
محمد ابراهیم طالبی علی اکبر جباری
تحقیقات زیادی در زمینه نقش تکرار به عنوان عاملی موثر در بهبود یادگیری و حافظه انجام شده است. اما تا کنون به نقش تکرار در مرحله قبل از یادگیری و همچنین رابطه ی آن با شکل گیری روابط ذهنی خیلی کم اشاره شده است. بنابراین هدف این پروژه تحقیقاتی بررسی رابطه میان میزان بازخورد قبل از یادگیری با نمره بازخوانی زبان آموزان است. به همین منظور 60 زبان آموز سطح پایین ایرانی انتخاب شدند و در 12 گروه بر اساس 3 متغیر اصلی دسته بندی شدند: جنسیت، سن و نوع ارائه اطلاعات. به زبان آموزان یک لیست متشکل از 20 جفت واژه آموزش داده شد. در ضمن تعداد دفعات سعی هر زبان آموز قبل از یادگیری هر جفت واژه محاسبه و ثبت شد. بعد از جلسه آموزش، از زبان آموزان در 3 بازه مختلف زمانی امتحان گرفته شد تا بررسی شود که چقدر میتوانند جفت واژه های یادگرفته شده را بیاد بیاورند. رابطه میان نمره بازخوانی واژگان و میزان سعی قبل از یادگیری اندازه گیری شد. نکته قابل توجه این بود که رابطه ی منفی معناداری از لحاظ آماری بین نمره بازخوانی و میزان سعی قبل از یادگیری وجود داشت. شواهد بدست آمده از این تحقیق نشان میدهد که هرچه زبان آموز سعی کمتری در یادگیری یک مورد آموزشی کند احتمال اینکه آن مورد آموزشی را در آینده به یاد آورد بیشتر است. به علاوه بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق سرعت یادگیری را میتوان به عنوان عاملی در نظر گرفت که میتواند انسجام ساختارهای آموزشی در ذهن زبان آموز را نشان دهد.
فاطمه خضری محمد جواد رضایی
ذف به قرینه گروه فعلی در زبان انگلیسی از جمله ساختارهایی است که سبب ایجاد مشکلات یادگیری برای فراگیران فارسی زبان می شود. توساورانی (2007) در مطالعه خود نشان می دهد که حذف به قرینه گروه فعلی در زبانهای فارسی و انگلیسی از نظر وجود دو شرط مجاز برای ایجاد آنها باهم تفاوت چندانی ندارند. حذف به قرینه گروه فعلی در زبان فارسی، درست همانند این ساختار در زبان انگلیسی نیازمند وجود یک هسته تصریفی در عبارت حذفی و مرجعی برای گروه حذف شده در عبارت مرجع است. موضوع مهم دیگر در ساختارهای حذف به قرینه گروه فعلی در زبان انگلیسی،وجود تفاوت ظریف میان دو فعل"be" و"have" در چنین ساختارهایی است. فعل "be"نمی تواند ( در حالی که مرجع آن فعلی زمان دار باشد) در عبارت حذفی باقی بماند زیرا پسوند"ing" را که دارای عنصر وجهی قابل تعبیر(interpretable)است نمی توان حذف کرد، مگر اینکه بتواند وجه استمراری خود را در ساختارمرجع بازیابد. اما فعل "have"می تواند در عبارت حذفی باقی بماند زیرا پسوند "en" که عنصر غیر قابل تعبیر(uninterpretable)(ماضی) نقلی را در بردارد از نظر معنایی نا مربوط است و باید در مرحله ساختار ذهنی حذف شود. طبق نظریه تعبیر پذیری" interpretability hypothesis"آن دسته از خصوصیت های زبانی که غیرقابل تعبیر باشند و بعنوان ساختارهای دستوری زبان اول نیز در ذهن فراگیر فعال نشده باشد، سبب ایجاد مشکلاتی دریادگیری فراگیران بزرگسال می شوند. این مطالعه به بررسی فراگیری ویژگیهای صرفی و معنایی موجود در ساختارهای حذف به قرینه گروه فعلی، تفاوت میان ساختارهای حذفی در بردارنده افعال "be"و"have" و تفسیر ساختارهای حذف به قرینه گروه فعلی در بردارنده ضمایر انعکاسی توسط فراگیران فارسی زبان می پردازد. با این هدف، 60 زبان آموز در سطوح متوسط و پیشرفته و 10 انگلیسی زبان، آزمونهای ترجمه وقضاوت زبانی را انجام دادند. نتایج این مطالعه، توانایی فراگیران فارسی زبان را در فراگیری ویژگیهای نحوی و معنایی ساختارهای حذف به قرینه گروه فعلی زبان انگلیسی نشان داد و نقش زبان اول را در فراگیری زبان دوم اثبات کرد. از سوی دیگر، ادراک و تولید ساختارهای حذف به قرینه دربردارنده افعال "be"و"have" توسط فراگیران فارسی زبان، بخصوص فراگیران سطح متوسط دچار بی ثباتی هایی بود که فرضیه تعبیر پذیری را اثبات نمود. علاوه بر این تفسیر ساختارهای حذف به قرینه گروه فعلی در بردارنده ضمایر انعکاسی توسط فراگیران فارسی زبان با تفسیر گروه انکلیسی زبان از این ساختارها تفاوت قابل توجهی نداشت.
ویستا بختیاری علی محمد فضیلت فر
abstract the aim of the present study is to explore the impact of the cognitive reading strategy instruction on learners reading self-efficacy and their reading achievement. in order to fulfill this purpose, from 120 participants, 90 intermediate efl learners as an experimental group were chosen from three different educational settings namely, yazd university, yazd science and art university and farzanegan pre-university school and a control group of 30 learners also participated in this study. another attempt was also made to study the effect of different educational settings on the raising awareness of efl learners’ reading strategies, their sense of self-efficacy and their reading achievement. to do so, some treatments on strategy awareness were defined and intervened. data were collected by two piloted measuring instruments. the first one was a 20-item questionnaire which measured learners reading self- efficacy and the other one was a reading proficiency test which measured the effectiveness of employing reading strategies on their reading performances. the results illustrated that the learners in the experimental groups showed statistically significant gains on reading achievement and sense of self-efficacy as compared with the control group. in addition, the results indicated that among the three educational settings, yazd university and farzanegan pre-university had a significant effect on the reading comprehension and reading self-efficacy of the learners. the implications of the study for reading instructions among efl learners across different educational contexts have been discussed. key words: reading self-efficacy, efl reading achievement, strategy awareness, educational setting.
حمیده بهروییان علی اکبر جباری
مصدرهای اختیاری که توسط وکسلر در اوایل دهه نود معرفی شدند، مرحله ای را در اوایل فرآیند یادگیری معرفی می کنند که افعال تصریفی و غیر تصریفی به طور همزمان در ساختارهای مشابه بکار می روند. سپس، ویژگیهای مرحله مصدرهای اختیاری که در ابتدا برای فراگیری زبان اول مشاهده شده بودند در تولیدات زبانی زبان آموزان زبان دوم مشاهده شدند و تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام گرفت تا ویژگیهای این مرحله را مشخص کنند. مشخصات مرحله مصدرهای اختیاری مشترک بین داده های زبان اول، دوم و بین زبانی به طور کلی شامل : استفاده اختیاری از نشانه های مصدری، موافقت بین فاعل و فعل، ضمایر فاعلی و شناسه های زمان است. بنابراین، این تحقیق فراگیری ویژگی های مرحله مصدرهای اختیاری توسط زبان آموزان فارسی زبان را در دو سطح متوسط و پیشرفته با استفاده از آزمون های تولید و قضاوت صحیح بررسی می کند. این مطالعه به منظور چگونگی تفاوت در عملکرد زبان آموزان دو سطح انجام گرفته است. هدف دیگر این تحقیق بررسی تاثیر زبان اول در تولیدات زبان آموزان در طول فرآیند گذر از مرحله مصدرهای اختیاری است که در اکثر مطالعات به آن اشاره ای نشده است. به علاوه ، تحقیق کنونی سعی داشته تا نتایج بدست آمده را با دو مدل نقصان و بررسی محدوده ویژه (truncation model وunique checking constraint ) ارائه شده در توضیح مرحله مصدرهای اختیاری مطابقت داده و بهترین مدل را معرفی کند. در راستای این هدف، 60 زبان آموزان فارسی زبان (30 نفر در سطح متوسطه و30 نفر در سطح پیشرفته) در آزمون های ترجمه و قضاوت صحیح شرکت کردند. برای بررسی ویژگی های مرحله مصدرهای اختیاری در انگلیسی، دو آزمون به گونه ای طراحی شدند که تمرکزشان بر میزان یادگیری مصدر ، ضمایر فاعلی و شناسه های زمان در دو قسمت مصدر های با to و مصدرهای بدون toباشد. نتایج بدست آمده از طریق تحلیل واریانس مختلط بین ومیان گروهی وجود ویژگی های مرحله مصدرهای اختیاری را در تولیدات زبان آموزان هر دو سطح نشان داد. داده های حاصل از انجام این آزمون ها بیانگر انتقال مثبت زبان اول در یادگیری افعال با to، ضمایر فاعلی و نشانه های زمانی و انتقال منفی و بازدارنده برای فهم و استفاده از افعال بدون to، ضمایر مفعولی و توافق بین فعل و فاعل در سوم شخص بودند. علاوه بر این، سطح بسندگی در آزمون تولید تاثیری مثبت داشت که فرضیه بلوغ وکسلر (1994) را تایید می کند. در نهایت، در فراگیری ویژگی های مرحله مصدرهای اختیاری، قسمتی از داده های بدست آمده از طریق مقایسه میانگین نمرات در استفاده از نشانه مصدری (to)، ضمایر فاعلی و نشانه های زمانی ، مدل بررسی محدوده ویژه را تایید کردند.
محدثه صدقی محمد جواد رضایی
فراگیری و به کارگیری مناسب افعال کمکی در متن را می توان به عنوان یکی از عوامل مهم در فرایند یادگیری زبان دوم به حساب آورد. این تحقیق به منظور بررسی یادگیری افعال کمکی ساده و کامل انگلیسی توسط زبان آموزان فارسی زبان صورت گرفت. بررسی نقش زبان مادری و بسندگی زبانی در عملکرد زبان آموزان از اهداف دیگر این پروژه محسوب می شد. بدین منظور سطح بسندگی زبان آموزان از طریق آزمون تعیین سطح دانشگاه آکسفورد سنجیده شده و 34 زبان آموز سطح متوسط و 33 زبان آموز سطح پیشرفته انتخاب شدند. سطح توانایی این فراگیران در تشخیص و بکارگیری افعال کمکی مورد نظر با استفاده از آزمون های انتخاب صحیح و ترجمه سنجیده شدند. بررسی داده های بدست آمده نشان می دهد که هر دو گروه شرکت کننده عملکرد قابل قبولی در استفاده از افعال احتمالی و نقش های اولیه ی سایر افعال کمکی داشته اند.از سوی دیگر، این زبان آموزان مشکلات زیادی در زمینه ی بکارگیری حالت های ساده و کامل فعل کمکی تمایلی would داشتند. علاوه بر آن، عدم تمایز بین افعال کمکی اجباری should، must و have to را نیز می توان به عنوان یکی دیگر از نقاط ضعف زبان آموزان فارسی زبان به حساب آورد که حتی در سطوح پیشرفته هم دیده می شود. این عدم تمایز را می توان ناشی از عدم وجود چنین ساختاری در فارسی دانست. به علاوه، آن دسته از نقش های افعال کمکی که در مراحل بعدی و بدون تدریس مستقیم فرا گرفته می شوند نیز می توانند برای زبان آموزان مشکل آفرین باشند. از مقایسه ی این دو گروه می توان نتیجه گرفت که بسندگی زبانی تاثیر چندانی بر روی عملکرد زبان آموزان در این زمینه ندارد. نتایج بدست آمده فرضیه ی برجسته سازی (اشمیت، 1990) را تایید می کند. بر طبق این فرضیه، زبان آموزان بدون توجه کامل و مستقیم به ساختار های زبان دیگر نمی توانند آنها را فرا گیرند.
حمیده قدکی مالمیری علی اکبر جباری
این تحقیق سعی نموده است که نقش زبان فارسی زبان اول و زبان انگلیسی زبان دوم را در حروف اضافه فرانسه زبان سوم با توجه به سه فرضیه برجسته نظریه فاکتور زبان اول مشخصه ی زبان دوم مدل انتقال انباشتگی مطالعه کند. بدین منظور 40 دانشچوی رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه اصفهان انتخاب شدند . از شرکت کنندگان خواسته شد که به دو نوع ازمون ترجمه و قضاوت دستوری پاسخ دهند. نتایج نشان داد که در طی فرایند فراگیری حروف اضافه این زبان اول است که نقش برجسته ای ایفا میکند.
فهیمه صداقت دوست علی اکبر جباری
توجه این تحقیق بر موضوع یادگیری زبان سوم بوده ونقش زبان های پیشین در یادگیری زبان جدید را بررسی میکند. بدین منظور، بعضی از ساختارهای توصیف کننده های اسمی همانند اسم بعد از اعداد جمع و صفت های شمارشی، صفات توصیفی،و صفات ملکی انتخاب شدند. سه زبان مورد بررسی فارسی (زبان اول)، انگلیسی (زبان دوم)، و فرانسه (زبان سوم) بودند. هدف، تعیین میزان مراجعه زبان آموزان به زبان های اول و دومشان در یادگیری ساختارهای بالا بود. شرکت کنندگان به دو گروه با دو سطح بالای متوسط و زیر متوسط تقسیم شدند. نتایج این تحقیق توسط نرم افزار آماری spss تحلیل و بررسی شدند و نشان دادند که سطح مهارت تاثیر عمده ای در یادگیری این ساختارها داشت. به طور کلی گروه بالای متوسط نسبت به گروه زیر متوسط عملکرد بهتری در هر سه ساختار داشتند و همچنین تفاوت چشمگیری در عملکرد شرکت کنندگان در این گروه(بالای متوسط) وجود نداشت. اما، نتایج گروه زیر متوسط نظریه انتقال زبان اول را رد و نظریه انتقال زبان دوم و مدل انتقال انباشتگی چند زبانی را اثبات کرد. به طور کلی، چنین میتوان نتیجه گرفت که در یادگیری صفات ملکی هر دو گروه شرکت کنندگان به زبان اول یا دوم مراجعه میکنند و همچنین در در یادگیری ساختار اسم بعد از اعداد و صفت های شمارشی جمع زبان دوم نقش عمده ای دارد، اما در یادگیری صفات توصیفی اگرچه ساختار زبان اول و سوم یکسان هستند نقش زبان اول بسیار ناچیز است
مجتبی علی محمدی علی اکبر جباری
چکیده: فرضیه برون داد و فرضیه برجسته سازی داده دو نظریه از نظریه های اصلی فراگیری زبان دوم هستند که منشا مطالعات و تحقیقات زیادی بوده اند و نتایج متفاوتی در بر داشته اند. از سویی نظریه برون داد به همراه عملکرد هایش محققان زیادی را وادار به انجام تحقیقات مختلف کرده است که به طور کلی نتایج این تحقیقات نشان دهنده ی نقش مثبت این نظریه در فرگیری زبان دوم می باشد. از سوی دیگر محققان بسیاری سعی کرده اند تا نقش فرضیه برجسته سازی داده و تکنیکهای متنی آن را از طریق مطالعات تجربی بررسی کنند. نتایج این مطالعات متفاوت بوده است و بعضی از آنها نقش مثبت و برخی دیگر هیچگونه نقش قابل توجهی برای این فرضیه نتوانسته اند پیدا کنند. مطالعه ی حاضر بر آنست تا نقش فعالیت ها و تکنیک های این دو فرضیه را در فراگیری ساختارهای دارای کلمات پرسشی توسط زبان آموزان ایرانی بسنجد. به همین منظور 60 دانش آموز دختر و پسر سال اول دبیرستان که بر اساس یک پیش آزمون انتخاب شده اند در این مطالعه شرکت کردند و به دو گروه برون داد و گروه برجسته سازی داده تقسیم شدند. در هر گروه 15 نفر دختر و 15 نفر دیگر پسر بودند. این دانش آموزان پس از این تقسیم بندی در رابطه با ساختار مورد نظر آموزش دیدند و سپس بر روی فعالیت مختص به خود کار کردند. گروه برون داد بر روی یک فعالیت تصویری نشانه دار کار کردند در حالی که به گروه دیگر یک مکالمه که در آن ویژگی های سوالات دارای کلمات پرسشی از لحاظ متنی برجسته شده بودند داده شد. پس از قرار گرفتن در معرض این فعالیت ها شرکت کنندگان هر دو گروه هم بلافاصله و هم پس از یک فاصله دو هفته ای مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج بررسی های آماری نشان دهنده ی نقشی مثبت و قابل توجه برای هر دو فرضیه بود. با مقایسه نتایج هر دو گروه مشخص شد که شرکت کنندگان در گروه برون داد به طور قابل ملاحظه ای از شرکت کنندگان در گروه داده ی برجسته سازی شده هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت بهتر عمل کردند. در نهایت نتایج این تحقیق نشان داد که هیچگونه تفاوت قابل ملاحظه ای بین دختران و پسران در عملکردشان در هر دو گروه وجود نداشت واین نکته نشان میدهد که استفاده ی از این فعالیت ها و تکنیک ها به جنسیت فراگیران وابسته نیست. نتایج این تحقیقات میتواند برای مدرسان, مربیان,تولید کنندگان مواد آموزشی, و نویسندگان کتاب های آموزشی قابل استفاده باشد.
مریم تحویلداری بیدرونی علی اکبر جباری
به منظور مطالعه و بررسی نقش اثرات بین زبانی بر درک و تولید توصیف کننده های اسمی زبان انگلیسی در مراحل اولی? فراگیری زبان خارجی انگلیسی مطالع? حاضر بر دوزبانه های گیلکی- فارسی بومی، متمرکز گردید. در این راستا محقق شباهت های ساختاری زبان گیلکی و انگلیسی در زمین? ترکیب های صفت ملکی و اسم، اضاف? ملکی، و جایگاه صفت مطلق و نیز شباهت زبان فارسی و انگلیسی در مورد اضاف? اختصاصی را مورد توجه قرار داد. در مراحل مقدماتی، یک گروه 126 نفری از زبان آموزان دختر سال سوم متوسطه (دوره اول) از شهرهای تهران و سیاهکل پرسشنامه های از قبل تنظیم شده را تکمیل نمودند و در آزمون تعیین سطح دانش زبانی و نیز امتحان بررسی دانش توصیف کننده های اسمی انگلیسی شرکت کردند. در نهایت گروه های فراگیر زبان سوم و زبان دوم به طور مساوی از 30 نفر از مسلط ترین دانش آموزان بر زبان گیلکی و فارسی تشکیل شدند که همگی در سطح مبتدی زبان انگلیسی بودند و به طور مشابهی از ساختارهای مورد بررسی آگاهی داشتند. متعاقباً مقایس? عملکرد گروه ها در آزمون های قضاوت گرامری و ترجمه، تصویر واضح تری از موفقیت یا عدم موفقیت گروه فراگیر زبان سوم، تحث تأثیر عوامل تسهیل کننده و بازدارند? زبان های اول و دوم آنها، ترسیم نمود. تحلیل های آماری دلایلی موید بر نظریه های دسترسی کامل/ انتقال کامل، انتقال از زبان دوم و ارتقای جمعی فراهم آورد. با این همه، این شواهد موجب بر انگیخته شدن بحث های بیشتری در مورد نقطه نظرات هر یک از این نظریه ها گردید. علاوه بر این، یافته ها حاکی از امکان ارتباط بین عملکرد ضعیف گروه فراگیر زبان سوم و فراگیری ناقص زبان اول آنها، به دلیل ارتباط زیاد با زبان غالب (زبان فارسی به عنوان زبان دوم) بود. از این رو، آموزش زبان خارجی انگلیسی از طریق پیشین? زبانی فراگیران می تواند موجب پیشرفت زبان انگلیسی و نجات زبان های پیشین شود. کلمات کلیدی: دو زبانه های بومی، صفات ملکی، اضاف? ملکی، جایگاه صفت، اضاف? اختصاصی
راضیه عالیشوندی محمد جواد رضایی
abstract since heubners (1985) pioneering study, there have been many studies on (mis) use/ non-use of articles by l2 learners from article-less and article languages. the present study investigated how persian l2 learners of english produce and interpret english definite descriptions and demonstrative descriptions. it was assumed that definite and demonstrative descriptions share the same central semantics of uniqueness, although they differ in the domain relative to which uniqueness is computed. while the book denotes the unique book in the discourse, that book denotes the unique book in the immediately salient situation. persian has demonstratives and is partially marked for specificity, while english encodes definiteness. persian l2 learners, due to lack of an equivalent for english definite marker the in their language, use demonstratives as one of the compensating mechanisms to encode definiteness in definite descriptive contexts. a forced-choice elicitation production task and a picture-based comprehension task were used to examine the l2 learners ability to distinguish definite and demonstrative contexts. l2 learners were able to acquire both definite and demonstrative descriptions, but were more target-like regarding demonstratives than definite descriptions. the variability in choosing articles and demonstrative adjectives in one specific context (e.g. applying both the and that in contexts specific to the only or that only) shows that persian efl learners equate ?n with both the and that. this, also indicates that l1 transfer determines the l2 learners choices. the theoretical and pedagogical implications of the study will also be discussed. keywords: articles, definiteness, demonstratives, descriptions, determiners, semantics, l1 transfer
حکیمه عابدینی علی اکبر جباری
سندروم داون شایع¬ترین عارضه ژنتیکی عقب¬ماندگی ذهنی متوسط و شدید می¬باشد که برای سال¬های زیادی موضوع مطالعات گسترده¬ای قرار¬گرفته است. تحقیقات و تجربیات بالینی نشان می-دهد که به طور¬کلی برخی جنبه¬های زبان به خصوص هنگام یادگیری زبان دوم برای افراد مبتلا به سندروم داون مشکلتر است. ساختار هجای زبان فارسی "((cc"cv می¬باشد که از یک همخوان در موقعیت آغازه هجا و دو صامت اختیاری در موقعیت پایانه هجا تشکیل شده است؛ در حالی که ساختار هجای زبان انگلیسی "(ccc)v(cccc) " می¬باشد. بنابراین،زبان¬آموزان فارسی زبان، باید تضاد بین آنچه می¬دانند ( زبان اول) و آنچه می¬آموزند (زبان دوم) را بر طرف سازند. این تحقیق به بررسی فراگیری خوشه¬های همخوان در ساختار هجای زبان انگلیسی، هم در موقعیت آغازه هجا و هم در موقعیت پایانه هجا، توسط زبان آموزان فارسی زبان مبتلا به سندروم داون می¬پردازد.بیست زبان¬¬آموز عادی و بیست زبان¬آموز مبتلا به سندروم داون از سطح یکسان بسندگی زبان انگلیسیدر این تحقیق شرکت کردند و داده ها به دو شیوه جمع آوری شدند. شیوه اول جمع آوری داده-هافرایندتولید خوشه¬های همخوان و شیوه دوم فرایندتکرار خوشه¬های صامت می باشد. در فرایند -تولید، هر دو گروه می¬بایست 44 کلمه و شبهکلمه که دارای خوشه های همخوانی آغازین و پایانی می¬باشند را تلفظ¬کنند و در شیوه درک، زبانآموزان وظیفه تکرار همان 44 کلمه که توسط محقق تلفظ می¬شدند را به عهده داشتند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان¬داد که همه زبان آموزان فارسی زبان در تولید و درک خوشه های صامت آغازه و خوشه های پایانی که از بیش از دو صامت تشکیل شده اند دچار مشکل می¬شوند؛ اما زبان آموزان مبتلا به سندروم داون به طور معناداری با مشکلات بیشتری مواجه می شوند. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که فرآیند درج در موقعیت آغازه هجا متداول تر است، در حالی که فرآیند حذف و جایگزینی صامت بیشتردر موقعیت پایانه هجا رخ می دهد. شایان ذکر است که بین دو فرایند تولید و درک در هر دو گروه زبان¬آموز تفاوت معنی-داری وجود دارد.
بهاره پورباقر محمدجواد رضایی
یادگیری فعل و ویژگی های مرتبط با ان همواره یکی از مهم ترین بخش های فراگیری زبان بوده است. افعال حالتی-حرکتی به آن دسته از افعال اطلاق می شودکه حالت وحرکت درآنها ادغام شده است. درزبان انگلیسی مسیر فعل درخود فعل گنجانده می شود (ascend, exit) ولی مسیر فعل درزبان فارسی غالباً توسط حرف اضافه ویا ادات قیدی نشان داده می شود (بیرون رفتن، پایین رفتن). براساس نظرتالمی (1991 ) زبان ها به دو دسته ی ادات محور(satellite framed) و فعل محور(verb framed) تقسیم می شوند. درزبان های ادات محور مسیر حرکت از طریق حرف اضافه و یا ادات وابسته به فعل مشخص می شود ودر آنها حالت با حرکت ادغام می شود. در زبان های فعل محور، مسیر حرکت در فعل مستتر است بدین معنی که موجودیت حرکت و مسیر با هم ادغام می شود. هدف از این پژوهش، بررسی بین زبانی پیرامون فراگیری افعال حالتی-حرکتی زبان انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبان و تشخیص مشکلات فراگیری افعال حالتی-حرکتی(manner of motion verbs) وساختارهای افعال حرکتی-مسیری(directed motion verbs) وافعال فعل محور است .(v-framed verbs) به همین منظور، 100 زبان آموز از نظر سطح بسندگی زبانی به سه دسته تقسیم شده ودر سه آزمون ترجمه برای سنجش تولید، آزمون قضاوت دستوری برای سنجش درک و آزمون قضاوت تصویری شرکت کردند. سپس تجزیه و تحلیل داده ها از طریق spssبررسی شد و نتایج بدست آمده حاکی از ان بود که افعال چرخشی(roll verb) سخت ترین ساختار در آزمون ترجمه و افعال حرکتی-مسیری(directed motion verbs) وافعال نقلیه ای (vehicle verbs) دشوارترین ساختارها در آزمون قضاوت دستوری بودند. با مقایسه سطح بسندگی، نتایج نشان داد که تمامی شرکت کنندگان در تشخیص ساختارهای غیردستوری مشکلات بیشتری داشته اند. همچنین نتایج حاصله نشان می داد که افعال فعل محور (verb-framed verb) به دلیل تفاوت ساختاری بازبان فارسی،سخت ترین ساختاربرای زبان اموزان مبتدی بوده درحالی که فراگیری افعال حرکتی-مسیری (directed motion verbs) برای زبان آموزان سطوح متوسط و پیشرفته دشوارتراست. بنابراین نقش انتقال از زبان اول در آموزش زبان دوم مورد تایید قرارمی گیرد. یافته های بدست آمده در رابطه با فراگیری افعال حالتی-حرکتی بوده که می تواند در طراحی برنامه های درسی برای فراگیران مورد استفاده قرارگیرد.
زهرا نخعی علی اکبر جباری
در سال های اخیر، پژوهش بر روی عوامل غیرزبانی که در یادگیری زبان خارجی موثر بوده اند، افزایش جشمگیری داشته است. یکی از زمینه های تحقیقاتی فراتر از حوزه زبان، در یادگیری زبان انگلیسی، روانشناسی زبان است در نتیجه مطالعه ی عوامل عاطفی موثر بر آن به خصوص انگیزه و اضطراب بطور قابل توجهی علاقه ی محققان را بخود جلب نموده است. لذا تحقیق حاضر ابتدا با هدف بررسی رابطه ی بین اضطراب زبان خارجی با انگیزه یادگیری زبان انگلیسی، و سپس رابطه ی این دو با عملکرد زبان انگلیسی صورت گرفته است. این تحقیق علاوه بر آن درصدد بررسی تاثیر رشته های تحصیلی دانشجویان در ایجاد انگیزه ی یادگیری زبان انگلیسی و همچنین نقش اضطراب در فراگیری زبان خارجی است. شرکت کنندگان این مطالعه شامل 281 نفر از دانشجویان درس زبان انگلیسی عمومی در دانشگاه یزد، شامل رشته های غیر زبانی از سه دانشکده ی فنی و مهندسی، علوم و علوم انسانی می شدند. در این پروهش از دو پرسشنامه ی انگیزه ی یادگیری انگلیسی (گاردنر و لمبرت، 1972) و اضطراب زبان خارجی (هرویتز، هرویتز وکپ، 1986) و آزمون تعیین سطح بسندگی زبانی فراگیران و همچنین نمره ی زبان انگلیسی پایان ترم دانشجویان استفاده می شود. نتایج این تحقیق توسط نرم افزار spss نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان داد که انگیزه ی یادگیری انگلیسی با اضطراب زبان خارجی ارتباط منفی معناداری دارد، و همچنین اضطراب زبان خارجی و انگیزه ی یادگیری زبان انگلیسی با عملکرد دانش آموزان در زبان انگلیسی ارتباط معناداری داشتند. در میان آزمون های انگیزه و اضطراب؛ انگیزش درونی، اضطراب امتحان و استفاده از زبان انگلیسی و انگیزه سازگاری عوامل موثر بر عملکرد دانش آموزان در فراگیری زبان انگلیسی هستند. یافته های دیگر این مطالعه نشان داد که بین رشته-های تحصیلی فراگیران و انگیزه ی یادگیری زبان انگلیسی و بین رشته های تحصیلی و اضطراب زبان خارجی نیز تفاوت معناداری وجود دارد. براساس یافته ها و نتایج این مطالعه، دانش آموزان، معلمان و والدین می توانند آگاهی خود را از اضطراب زبان خارجی و انگیزه ی یادگیری زبان انگلیسی افزایش دهند.
مریم علائی کردقشلاقی گلنار مزدایسنا
در این پژوهش، میزان آگاهی زبان¬آموزان نسبت به کاربرد نشانگرهای کلامی بررسی شده است، تا بتوان بر پای? آن به میزان تاثیر فنون و شیوه¬های افزایش آگاهی در جهت بهبود بیان شفاهی آنها دست یافت. جامع? آماری شامل 47 نفر دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی است که در دانشگاه یزد در کلاس «بیان شفاهی داستان کوتاه» شرکت نموده¬اند. چهار بیان شفاهیِ هر دانشجو ضبط و سپس فراوانیِ نشانگرهای به کار برده شده در هر ارائ? شفاهی براساس طبقه¬بندی فریزر (1999) بررسی شد. چهار گروه نشانگر کلامی که در این طبقه¬بندی بررسی می¬شوند، عبارتند از: نشانگرهای تضادی، نشانگرهای تفضیلی، نشانگرهای استنتاجی و نشانگرهایی که برای تغییر موضوع سخن به کار گرفته می¬شوند. نتایج آزمون anova نشان داد که تفاوت معناداری میان کاربرد نشانگرهای کلامی بین چهار ارائ? شفاهی دانشجویان وجود دارد. دانشجویان، در ارائه¬های دوم، سوم و چهارم خود، تعداد بیشتری از انواع مختلف نشانگرها را در مقایسه با ارائ? اول به کار برده¬اند. از طرفی نشانگرهای تفضیلی و نشانگرهای تغییر موضوعیبه ترتیب، بیشترین و کمترین فراوانی را داشته¬اند. همچنین نتایج آزمون تی مستقل (t-test) نشان داد که دو گروه جنسیتی از نظر کاربرد نشانگرهای تفضیلی و استنتاجی به طور معناداری باهم متفاوت هستند. یافته های تحقیق نشان از آن دارد که بهتر است مدرسان زبان، توانایی تخصصی خود را در زمینه مهارت¬های زبانی افزایش دهند تا بتوانند راهنمایی¬های لازم را در مواردی مانند کاربرد نشانگرها در اختیار زبان-آموزان قرار دهند. همچنین لازم است که طراحان مواد درسی، فعالیت¬های درسی را طوری طراحی کنند که آگاهی زبان¬آموزان را نسبت به کاربرد نشانگرهای کلامی ارتقا دهند
نجمه چهارباقری یزدی محمد جواد رضایی
امروزه بیش از 2000 زبان در جهان وجود دارد. این زبان¬ها در دوران¬های تاریخی به صورتهای گوناگون با هم در ارتباط بوده اند و تاُثیرات زیادی بر یکدیگر داشته اند. یکی از نمودهای این تاُثیرات، کلمات هم ریشه می¬باشد که از یک پیشینه مشترک گرفته شده و دارای شکل و معنای مشابه می¬باشد و یا نتیجه قرض واژه از طریق آمیختگی زبان شناختی می¬باشند. علاوه بر این نوع هم ریشه ها، برخی هم ریشه¬های ظاهری وجود دارد که از لحاظ آوایی مشابه ولی معانی متفاوتی دارند. برخی دیگر از هم ریشه¬ها نسبی هستند که بسته به موقعیت ممکن است علی رغم تلفظ مشابه معانی یکسان یا غیر همسان داشته باشند. هدف از این تحقیق یادگیری هم ریشه¬های واقعی، ظاهری و نسبی توسط فراگیران فارسی زبان در سه سطح مهارتی می¬باشد. هدف دیگر این پژوهش بررسی آگاهی فراشناختی افراد به هنگام مواجهه با انواع هم ریشه¬ها در متن است. بدین منظور، تعداد 60 زبان آموز فارسی زبان در سه سطح مبتدی، متوسط و پیشرفته بر اساس نمرات آزمون تعیین سطح آکسفورد انتخاب شدند. این افراد ابتدا دو آزمون ترجمه و قضاوت پذیرش جملات را تکمیل کردند و سپس، به منظور آگاهی از دانش فراشناختی از کلمات هم ریشه درفرایند پروتکل طرز فکر با صدای بلند شرکت نمودند. نتایج کلی پژوهش نشان دادکه یادگیری هم ریشه های واقعی به مراتب آسان تر از سایر هم ریشه¬ها است. نتایج آزمون ترجمه حاکی از ان بود که فراگیران در هم ریشه¬های نسبی واقعی موفق تر عمل می¬کنند. همچنین نتایج آزمون قضاوت پذیرش عملکرد بهتر فراگیران فارسی زبان را در هم ریشه¬های ظاهری نشان داد. شرکت کنندگان در فرایند طرز فکر با صدای بلند در هم ریشه های واقعی عملکرد بهتری داشتند. نتایج این پژوهش نشان دادکه فراگیران سطح پیشرفته تفاوت معنا داری با فراگیران مبتدی دارند ولی این اختلاف بین دو گروه متوسط و پیشرفته مشاهده نشد. یافته¬های این پژوهش می تواند کاربرد متمایزی برای تحلیل گران مقابله ای، تحلیل گران خطا، مترجمان، طراحان دروس، همچنین معلمان و زبان آموزان زبان خارجه فراهم نماید.
حمیده حاتم پور علی اکبر جباری
بررسی و مقایسه ی فیزیکی صداها در زبان های مختلف می تواند کمک چشم گیری به فهم دلایل ابهام در تلفظ و فهم صداهای زبان دوم کند. تحقیقات بسیاری توسط زبان شناسان و محققان در این زمینه انجام گرفت تا به صورت علمی ویژگیهای فیزیکی صداها ما بین دو یا چند زبان را مقایسه کنند. آگاه بودن از شاخصه های فیزیکی و صوتی که مابین زبان اول و دوم مشترک یا متفاوت اند میتواند کمک شایانی به فهم فرایند یادگیری واکه های انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبان کند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر سطح بسندگی زبان بر تولید واکه ها و هم چنین ارزیابی تفاوت بین فراگیران فارسی زبان و بومی زبانان انگلیسی زبان است . ارزیابی تاثیر زبان اول فراگیران بر تولید و تلفظ واکه های انگلیسی از دیگر اهداف این مطالعه است. در این خصوص، این تحقیق با به کارگیری آزمون تولید و نرم افزار پرت praat" " ساخته شده توسط بورسما و وینیک ) 9111 (، فرآیند فراگیری واکه های انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبان را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار میدهد. این تجزیه و تحلیل شامل بررسی دقیق و فیزیکی 91 واکه ی انگلیسی تکیه دار تولید شده توسط فراگیران فارسی زبان و هم چنین بومی زبانان انگلیسی است . به این منظور نخستین و دومین فرکانس سازه و کشش این واکه ها در محیط آوایی hvd محاسبه شد . نتایج به دست آمده از این مطالعه با به کارگیری فرضیه ی تحلیل تقابلی و مدل یادگیری گفتار فلچ که دو مدل اصلی برای توضیح ویژگی های صداهای تولید شده توسط زبان آموزان است ، توصیف می شود . نتایج حاکی ازین است که تفاوت ها و شباهت هایی در کیفیت واکه های تولید شده توسط هر چهار گروه وجود دارد . نتایج هم چنین نمایانگر تاثیر مثبت و هم چنین منفی نظام آوایی زبان اول بر یادگیری واکه ها است.به طور کلی ) monophthong ( منفتانگهای تولید شده توسط فراگیران فارسی زبان در مقایسه با بومی زبانان انگلیسی فضای واکه ای کمتری را اشغال کرده و گرایش به نوک زبان دارند و دیفتانگ های تولید شده توسط فارسی زبانان در مقایسه با بومی زبانان انگلیسی از دامنه تغییر کمتری برخوردار است . مضافا بر آنچه گفته شد، سطح بسندگی زبان تاثیر معنی داری در تولید برخی از واکه های انگلیسی دارد.
مریم فضائلی زاده علی اکبر جباری
فراگیری مشخصه های نوایی تلفظ به شکلی که بومی زبانان آن را تلفظ می کنند یکی ازمشکل ترین جنبه های فراگیری زبان دوم می باشد، زیرا اکثریت فراگیران زبان دوم ویژگی های زبرزنجیری زبان مادری خود را به زبان دوم منتقل می کنند. با توجه به این موضوع، پژوهش اخیر بر آنست تا به بررسی اثر انتقال نوایی در یادگیری الگوهای تقابلی تکیه زبان انگلیسی توسط فارسی زبانان در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته بپردازد ویژیگی های فیزیکی شامل سازه و شدت صداهای ضبط شده آن ها با استفاده از نرم افزار پرت (بورسما و وینیک، 2014) تحلیل کند. در نهایت ویژگی های فیزیکی موارد تولید شده توسط زبان آموزان با صداهای تولید شده توسط سه بومی زبان مونث مقایسه شد تا نقش سطح بسندگی و انتقال زبان اول در فراگیری تکیه انگلیسی مشخص گردد. نتایج نشان داد که زبان آموزان صرفنظر از سطح بسندگی شان تا حدودی ویژگی های فیزیکی زبان مادریشان را در تولید تکیه عبارات اسمی انتقال دادند
سارا جوانمردی علی اکبر جباری
زبان انگلیسی دارای دو واجگونه برای همخوان های کناری است: همخوان کناری روشن و همخوان کناری تیره. کناری های تیره نرم کامی شده اند، از آنجا که متغیر f2 در کناری های تیره کمتر از انداز? این متغیر در کناری های روشن است. کناری هایی که در اول هجا قرار دارند روشن و کناری هایی که در آخر هجا قرار دارند از نوع تیره هستند. /ل/ تیره در زبان فارسی وجود ندارد. کناری های فارسی از نوع واکدار و واک رفته هستند. کناری های واک رفته بعد از همخوان های بی صدا شکل می گیرند. هدف از انجام این پژوهش بررسی فراگیری همخوان کناری انگلیسی توسط زبان اموزان است. سی و دو زبان آموز زن و مرد که از نظر سطح بسندگی در دو سطح متوسط و پیشرفته بودند و هشت نفر زن و مرد انگلیسی زبان افراد شرکت کننده در این پژوهش بودند. صدای شرکت کنندگان در حین تلفظ فهرستی از کلمات حاوی کناری تیره و روشن، توسط نرم افزار praat ، به منظور تحلیل فیزیکی ضبط شد. نتایج حاصل از تحلیل فیزیکی توسط نرم افزار آماری spss تحلیل آماری شدند. نتایج آزمون anova مشخص کرد که در اکثر مواقع متغیر f2 در سه گروه شرکت کننده تفاوت قابل توجهی نداشته است. نتایج همچنان نشان دهنده آن بودند که افرادی که از نظر سطح بسندگی در سطح پیشرفته بودند در فراگیری همخوان های کناری انگلیسی موفق تر از افرادی بودند که در سطح متوسط قرار داشتند. می توان چنین نتیجه گیری کرد که کناری تیره انگلیسی توسط زبان آموزان به صورت نرمکاری شده تلفظ شده است اما درج? تیرگی آن کمتر از درج? تیرگی همخوان های کناری تلفظ شده توسط انگلیسی زبانان است
صدیق طاهری حمید علامی
آزمون سازی بخش جدایی ناپذیری از هر برنامه آموزشی است. آزمون به عنوان یک بخش مهم تلقی می شود که زندگی افراد را به روش های مختلف و به درجات گوناگون تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از رویکرد های غالب به آزمون زبان، رویکرد فراگیر است.این دیدگاه از آزمون سازی مربوط به آزمودن زبان در متن می شود. پژوهش کنونی در پی آن است که کارآیی آزمون بسته،آزمون سی و آزمون باز را در ارزیابی توانش هم آیی فراگیران ایرانی بسنجد.در این راستا420 فراگیر زبان انگلیسی از دانشگاه های یزد وشیراز انتخاب شدند.آن ها عضو دو گروه متوسط و پیشرفته مهارت زبانی بودند و به سه گروه 140 نفری تقسیم شدند. آن ها در هر کدام از این آزمون ها جداگانه شرکت کردند. نتایج به دست آمده دلیل محکمی فراهم آورد که مشارکت کنندگان پیشرفته در این سه آزمون بهتر از مشارکت کنندگان سطح متوسط عمل کردند و توانش هم آیی بیشتری نشان دادند. به علاوه، یافته های آزمون، برتری آزمون سی در برابر دو آزمون بسته و سی را تایید نکرد. هنگامی که متغیر جنسیت هم مورد آزمون قرارگرفت، یافته ها نشان داد که مشارکت کنندگان مرد روی دو آزمون سی و باز بهتر عمل کردند، در حالی که مشارکت کنندگان زن عملکرد بهتری بر روی آزمون بسته داشتند. این پژوهش، پیامدهای مهمی را برای یادگیرندگان زبان،مدرسان زبان و طراحان مطالب درسی فراهم آورد. نکته اول،تجارب معلمان نشان می دهدکه فراگیران ایرانی دانش کافی از هم آیی انگلیسی به ویژه هم آیی های محدود ندارند.یافته ها همچنین به طراحی آزمون هایی اشاره می کند که بر روی انواع مختلف هم آیی متمرکز می شوند. نتایج این پژوهش روش های بهتر وموثرتری را برای یادگیری هم آیی ها فراهم می کند.
احمد قسامی پور علی اکبر جباری
. تدریس دستور زبان از دیر باز موضوع مورد بحث و مناظره بوده است. رویکردهای اخیرآموزش دستور زبان توجه محققین را به خود جلب کرده است. طبق رویکرد قالبی ( focus on form ) ، هدف این مطالعه بررسی تأثیر روش های برجستگی متنی enhancement) (textual و فرایند داده پردازی(input processing) در مقابل روش سنتی(traditional instruction) در فراگیری افعال روانی و غیر روانی گذرا و ناگذرای انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبان است.
امراله فضلی نژاد علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
شبنم فلاحی آنیتا لشکریان
چکیده ندارد.
پروین صفری علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
اکبر صفایی اصل علی محمد فضیلت فر
چکیده ندارد.
محمدعلی قوه ندوشن علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
لیلا ارغوان علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
هستی فاضل رضوی علی محمد فضیلت فر
چکیده ندارد.
سعید میرزایی نوکابادی علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
امین خوشخو علی محمد فضیلت فر
چکیده ندارد.
فروغ میرجلیلی علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
مونا نجارپور فروشانی علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
خاطره ظهرابی علی اکبر جباری
چکیده ندارد.
شهرزاد هلالی پرگالی محمد جواد رضایی
مطالعه روانشناسی واجشناسی اسامی با قاعده و بی قاعده در دهه اخیر از عناوین بحث بر انگیز به شمار می رود. اسامی جمع با قاعده در اسامی مرکب انگلیسی (مانند(* rats eaeter قابل قبول نیستند، حال آنکه به کار بردن اسامی جمع بی قاعده در اسامی مرکب بلا مانع است. این عدم استفاده از اسامی جمع باقاعده در اسامی مرکب در مقایسه با اسامی بی قاعده ، توسط دو تئوری توضیح داده می شود. مدل دو سویه(pinker & prince ,1991) برای ذخیره کلمات با قاعده و بی قاعده دو روند کاملاٌ متفاوت قائل می شود و این تفاوت را به اینصورت مطرح می کند که افعال باقاعده در انگلیسی طی یک عمل ذهنی که در آن متغیرهای گرامری با هم ترکیب می شوند درمغز ذخیره می شوند. بنابراین می توان گفت که کلماتی که از لحاظ واجشناسی با قاعده محسوب می شوند, اعم از فعل یا اسم, به صورت پیوسته(on-line) توسط قوانین صرفیmorphological rules)) شکل می گیرند و این در حالیست که کلمات بی قاعده درحالت صرف شده به صورت یک واحد مستقل در حافظه تداعی کننده (associative memory) ذخیره می شوند و ازطریق حافظه لغوی lexical memory)) در دسترس قرار می گیرند و به صورت مستقل ذخیره و بازیابی می شوند. مدل دو سویه در مقابل مدل یکسویه قرارمی گیرد که برای کلمات صرفی با قاعده و بی قاعده فرایند یکسانی را در نظر می گیرد که این فرایند می تواند شامل ذخیره کلمات بصورت حجیمmassive))bybee,1985,1988;stemberger,1994)) و یا اعمال قوانین یکسان برای همه اشکـــــالforms)) باشد (daughterty & seidenberg, 1992). علیرغم محدودیت در جمع بستن اسامی مرکب انگلیسی، ترکیباتی مانند red rat eater وجود دارند که کلمه میانی به صورت با قاعده جمع بسته می شودوترکیب red rat eaters را به وجود می آورد.این ترکیبات که اسامی مرکب در آنها با صفات همراهند، فرایند برگشت از مرحله دستور به مرحله واجی این جمع با قاعده را ممکن میسازد. این تحقیق با مطالعه بر روی 60 (30 نفر در حد پیشرفته، 30 نفر متوسط) زبان آموز فارسی زبان مدل دوسویه و فرآیند بر گشتی را از طریق آزمون شفاهی و آزمون درک مورد مطالعه قرارمی دهد. نتایج مشخص ساخت که زبان آموزان فارسی زبان از مدل دو سویه و فرایند برگشتی استفاده کردند. اما در آزمون درک، علیرغم استفاده از این فرایند در97% موارد فرایند غیر برگشتی مورد استفاده قرار گرفت. سطح بسندگی زبان آموزان این تحقیق تأثیری بر عملکرد زبان آموزان در این تحقیق نداشت.
فرخ قدیمی قیداری علی اکبر جباری
در آزمون زبان دوم ، برای مراحل نخستین اکتساب زبان دوم دو فرضیه مطرح شده است . فرضیه اول، فرضیه کمینه ای درختی و فرضیه دوم ، فرضیه انتقال کامل/دسترسی کامل نام دارند.این تحقیق بر آن است تا مراحل اولیه اکتساب مقوله های فرافکن صرفی زبان انگلیسی توسط فارسی زبانان به عنوان زبان خارجی را بررسی کند.بدین منظور این مطالعه بررسی می کند کدامیک از فرضیه های مطرح شده برای زبان دوم ، به زبان خارجی قابل تعمیم است. نتایج بررسی نشان می دهد که فرضیه کمینه ای درختی جوابگوی اکتساب مراحل اولیه مقوله های کارکردی زبان انگلیسی بجز فعل "بودن "می باشد و اکتساب اولیه فعل "بودن "با هر دو فرضیه کمینه ای درختی و انتقال کامل دسترس کامل متناسب است.
عبدالخلیل نیرومی زاده علی اکبر جباری
در آموزش زبان دوم ، انواع داده های زبانی و تاثیر آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این تحقیق مطالعه و بررسی تاثیر داده های زبانی آشکار و ضمنی بر روی یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی توسط فارسی زبانان در ایران می باشد. بدین منظور 104 نفر از دانش آموزان سال دوم مقطع راهنمایی انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد که میزان تاثیر داده های زبانی آشکار بر یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در کوتاه مدت بیشتر از داده های زبانی ضمنی است. اما از طرف دیگر انجام محاسبات t-test بر روی نمرات حاصل از آزمون دوم که 12 هفته پس از پایان تدریس از هر دو گروه به عمل آمد نشان داد که در میزان یادگرفته های دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد به این مفهوم که زبان آموزان هر دو گروه مطالب تدریس شده را به یک میزان در دراز مدت بخاطر داشتند.