نام پژوهشگر: میرخالق ضیاءتبار احمدی
مسعود سخایی میرخالق ضیاءتبار احمدی
یکی از مهمترین پارامترهای انتخاب نوع یک سد در وهله اول شرایط ساختگاه سد و سهولت تهیه مصالح ساختمانی مورد نیاز سد است. پس از آن که شرایط محیطی در یک منطقه گزینه ساخت سد خاکی را بر سایر گزینه ها مرجح نماید بایستی منابع قرضه از نظر حجم، کیفیت مصالح خاکی و سهولت دسترسی مورد ارزیابی قرار گیرد. در این بین همواره تلاش طراحان این گونه سازه ها بر بهینه نمودن ابعاد سازه در جهت کاهش حجم مصالح مصرفی و هزینه های اجرائی مترتبه بوده تا جائی که پایداری سازه و ضرایب اطمینان مربوط به آن در حد مجاز باقی بماند. یکی از عواملی که منجر به کاهش هزینه های ساخت چنین سازه هایی می گردد کمک گرفتن از مصالحی است که بتواند ضعف هایی همچون مقاومت برشی پائین خاک، محدودیت های زهکشی یا مشکلات نفوذ پذیری خاک را جبران نماید. امروزه چنین مصالحی با عنوان تجاری ژئوسنتتیک ها با کاربردهای متفاوت و قیمت های مناسب در دسترس مهندسین قرار داشته و می تواند اهداف گوناگونی همچون تقویت بستر، مسلح سازی خاکریز، زهکشی و .. را در سازه های خاکی تامین نماید. هدف این تحقیق بررسی فرایند ساخت سد بر بسترهای ضعیف و همچنین بررسی عملکرد ژئو سنتتیک ها در بهینه سازی سدهای خاکی می باشد. با این نگرش تاثیر استفاده از ژئوگریدها در کاهش نشست های بستر سد خاکی، افزایش ضرایب اطمینان پایداری شیب ها در شرایط مختلف و در نتیجه امکان تندتر کردن شیب ها، استفاده از ژئو تکستایل ها در تسهیل زهکشی بدنه سدهای خاکی و استفاده از ژئوممبرن ها در آب بندی سدها مورد بررسی قرار گرفته است. درانجام آنالیزها از نرم افزار المان محدود plaxis برای مدل کردن سد خاکی و حالات مختلف نصب ژئوگرید ها در پی و بدنه سد در آرایش های مختلف و در شرایط مختلف بهره برداری (ساخت، نشت پایدار و شرایط زلزله) استفاده شده است. لازم به ذکر است که این نرم افزاردر نسخه های موجود قادر به مدل سازی ژئوممبران به عنوان سنتتیک آب بند کننده، نبوده ولی می توان ژئوسنتتیک هائی را که به عنوان فیلتر استفاده می شوند با منظور نمودن برخی فرضیات مدل نمود. نتایج حاصل از آنالیزها در شرایط مختلف انتهای ساخت، نشت پایدار و شرایط زلزله حاکی از آن است که مسلح سازی خاکریز در پی سد منجر به کاهش مقادیر نشست به میزان 15% در شرایط نشت پایدار، کاهش مقادیر تنش به میزان 7% در مرکز پی، افزایش ضرایب اطمینان پایداری شیب ها به میزان حدود 22% ، افزایش تاب مقاومتی سد در برابر زلزله به میزان 76% در مرحله خشک سد و 21% در حالت نشت پایدار گردیده است
یاور پورمحمد علیرضا عمادی
تخصیص بهینه آب امروزه با افزایش فاصله بین عرضه و تقاضا اهمیت خاصی یافته است و یافتن بهترین راه یکی از بزرگ ترین مشکلات در مدیریت بین عرضه و تقاضای آب است. بدین منظور در جهت مقایسه نتایج در دو مدل مدیریت منابع آب مطالعه ای صورت گرفت. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج حاصل از مدل weap21 با نتایج مطالعه انجام شده توسط شرکت نسپاک با استفاده از مدل mikebasin می باشد. منبع اصلی تأمین آب در محدوده پایاب سد البرز، آب های سطحی می باشد. در راستای برنامه ریزی و مدیریت، منطقه تحت مطالعه در محیط weap21 مدل سازی گردید. برای تخصیص عادلانه آب در محدوده پروژه کل منطقه به 2 نقطه نیاز شرب و 8 محدوده تقسیم شد، که هر کدام از این محدوده ها دارای نقطه نیاز و منابع آب (رودخانه ها، آببندان ها و آب-های زیرزمینی) مختص به خود هستند. این منطقه شامل 3 بخش کشاورزی توسعه(t)، بهبود(b) و خارج از طرح(a) و دو نقطه نیاز شرب شهرهای قائمشهر و جویبار می باشد. اطلاعات 30 ساله بخش ها شامل دبی رودخانه ها، اطلاعات آب زیرزمینی، حجم آببندان ها، مساحت زیرکشت و جمعیت شهرها وارد مدل شد. این مدل تا سال 1385 شبیه سازی گردید. نتایج این مطالعه نشان داد مشکل مدل mikebasin، در زمینه بهینه سازی از مواردی است که انتخاب این مدل را برای اهداف کلان، یکپارچه و سیستم های تصمیم یار تا حدی با مشکل روبرو می کند که با توجه به قیمت تجاری این مدل و با مقایسه با قیمت مربوط به مدل weap21، استفاده از مدل mikebasin مقرون به صرفه به نظر نمی رسد.
مجتبی چراغی زاده میرخالق ضیاءتبار احمدی
آگاهی از تأثیر تنش کم آبی بر کمیت و کیفیت میوه کیوی به منظور مدیریت آبیاری و محصول ضروری است. این پژوهش به منظور بررسی عملکرد میوه کیوی تحت تنش کم آبی، در شرکت فجر ساری در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تیمار و سه تکرار در سال 1390 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل آبیاری کامل، آبیاری ناقص ریشه (آبیاری تناوبی بین دو طرف ریشه) و کم آبیاری تنظیم شده در سطح 75% بودند. رطوبت ناحیه توسعه ریشه به وسیله رطوبت سنج های tdr قرائت شد. میزان آب آبیاری از اختلاف رطوبت خاک محدوده توسعه ریشه گیاه قبل از آبیاری و رطوبت نقطه ظرفیت زراعی تعیین شد. بررسی عملکرد میوه با اندازه گیری صفات کمی و کیفی میوه ها شامل حجم، ابعاد میوه در جهات مختلف، وزن تازه و خشک، رطوبت، اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد محلول انجام شد. عمق آب مصرفی تیمار آبیاری کامل برای دوره های رویش گیاه و اعمال تیمارهای کم آبیاری به ترتیب برابر 60/235 و 60/137 میلی متر بود. میزان صرفه جویی آب در تیمارهای کم-آبیاری نسبت به آبیاری کامل در دوره های رویش گیاه و اعمال تیمارهای کم آبیاری به ترتیب برابر 60/14% و 25% بود. مقایسه میانگین بین تیمارهای آبیاری در مرحله برداشت بر اساس آزمون توکی نشان داد اثر تیمارها بر صفات وزن تازه و خشک، حجم، بعد y و z معنی دار ولی بر صفات بعد x، مواد جامد محلول، رطوبت و اسید غالب میوه معنی دار نمی باشد. بیشترین میزان مواد جامد محلول، در تیمار کم آبیاری تنظیم شده بود. نتایج نشان داد اعمال تیمارهای کم آبیاری ضمن بهبود کیفیت میوه، موجب صرفه جویی در مصرف آب در شرایط کم آبی می-شود.
مجید شیدائیان رامین فضل اولی
در این پژوهش اثر تغییر اقلیم بر نیاز خالص آبیاری برنج در منطقه دشت تجن مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا آشکار سازی رخداد تغییر اقلیم با استفاده از آزمون های ناپارامتری من-کندال و تخمینگر سن صورت گرفت. سپس متغیر های بزرگ مقیاس مدل گردش عمومی جو با مدل اقلیمی hadcm3 تحت سناریوی a2 در چهار دوره زمانی 2001-1971، 2040-2011، 2070-2041 و 2100-2071 دریافت شدند. برای کوچک مقیاس سازی داده های مدل گردش عمومی جو در سطح منطقه از روش های کوچک مقیاس سازی آماری sdsm5.5.1، شبکه عصبی مصنوعی و روش تناسبی استفاده شد. تبخیر و تعرق پتانسیل به روش پنمن مونتیث، باران موثر به روش usda و در نهایت نیاز خالص آبیاری برنج در منطقه مورد نظر برای دوره مشاهده ای و دوره های آتی برای هر مرحله از رشد گیاه در نرم افزار cropwat8.0محاسبه شدند. اثر کمبود آب بر عملکرد محصول با استفاده از تابع تولید خطی مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده از آزمون های آماری روند، مشاهده شد که روند معنی داری در تغییرات داده های هواشناسی منطقه وجود دارد و پدیده ی تغییر اقلیم در منطقه رخ داده است. نتایج کلی مدل sdsmو روش تناسبی، نشان دهنده کاهش در مقدار بارندگی و افزایش در مقدار دما در دوره های آتی است. نتایج مدل شبکه عصبی مصنوعی به دلیل درصد خطای بالا برای شبیه سازی دما در دوره مشاهده ای رضایت بخش نبود. نتایج مدل cropwat نشان دهنده این بود که با افزایش تبخیر و تعرق پتانسیل و کاهش بارندگی موثر و افزایش آب مصرفی گیاه، نیاز خالص آبیاری گیاه برنج در حوزه مورد نظر طی سال های آتی تا سال 2100 افزایش می یابد. همچنین درصد کاهش عملکرد در سال های آتی به میزان ناچیز رو به افزایش است. بنابراین در اثر تغییر اقلیم هر چه به سال 2100 نزدیک تر می شویم بارش موثر با مقدار کمتری می تواند نیاز آب مصرفی و نیاز خالص آبیاری برنج را در منطقه مورد نظر تأمین کند.
شکوفه سلیمی محمدرضا قنبرپور
چکیده ندارد.
مجتبی حاتمی شیرکوهی میرخالق ضیاءتبار احمدی
چکیده ندارد.
فیروزه خرم مرگاوی رامین فضل اولی
ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد و توزیع نامتعادل جریان های سطحی، محدودیت هایی را در امر استفاده از آب بوجود می آورد و قسمت اعظم این جریان ها قبل از این که مورد استفاده قرار گیرد، از دسترس خارج می شود. لذا ضروری است که برای رفع این مشکل، اقداماتی برای نگهداری و ذخیره آب صورت گیرد. یکی از راه حل های موجود، ساخت سدهای مخزنی در مکان های مناسب می باشد. در این پژوهش، با هدف مکان یابی بهینه سد مخزنی در حوزه های محدوده شهرستان گلوگاه، به شبیه سازی هیدرولوژیکی و هیدرولیکی حوزه های مذکور پرداخته شده است. بدین منظور منطقه مورد بررسی به 13 حوزه تقسیم و 6 حوزه با مساحت بیش تر برای انجام پژوهش حاضر انتخاب گردید. برای شبیه سازی هیدرولوژیکی حوزه ها، ورودی مدل hec-hms، با استفاده از برنامه ی جانبی hec-geohms در محیط arcviewgis ایجاد و پس از تکمیل اطلاعات موردنیاز hec-hms، برنامه اجرا گردید. لازم به ذکر است که با استفاده از برنامه ی جانبی hec-geohms برای هر حوزه دو یا سه خروجی درنظر گرفته شد که در نهایت منجر به ایجاد 17 پروژه ی جداگانه گردید. برای شبیه سازی هیدرولیکی، طرح شماتیک رودخانه و مقاطع عرضی در محیط arcview، با استفاده از برنامه ی جانبی hec-georas ترسیم شد. سپس، فایل تولید شده در arcview، وارد محیط hec-ras گردید و اطلاعات موردنیاز تکمیل و برنامه اجرا گردید. لازم به ذکر است که در این پژوهش، مدل hec-ras در دو حالت: بدون سرریز و با در نظر گرفتن سرریز اجرا شد. در ادامه خروجی های برنامه hec-ras وارد محیط arcview گردید و پهنه های سیل با دوره های بازگشت مختلف تهیه و با استفاده از پهنه های سیل، حجم مخازن در هر یک از پروژه ها استخراج گردید. در نهایت، با توجه به این که حجم مخازن در حوزه های کلاک و گلوگاه بیش تر از حجم مخازن در مابقی حوزه ها گردید و از طرفی آبدهی رودخانه های کلاک و گلوگاه از آبدهی رودخانه های دیگر بیش تر می باشد، دو حوزه ی کلاک و گلوگاه برای احداث سد مخزنی پیشنهاد کردید.