نام پژوهشگر: ثریا معمار
جمشید ترابی اقدم علی ربانی
تحقیق حاضر درصدد تحلیلِ سیر تغییر نگرش محمدرضا شاه پهلوی به حکومتگری، طبقات و جریانهای پرنفوذ اجتماعی در دوره ی پس از کودتای 28 مرداد تا پایان سال 1355، با توسل به تحلیل محتوای سخنرانیها، پیامها و مصاحبه های شاه در دوره ی مذکور می باشد. طبق یافته های این تحقیق، در دور ه ی پس از کودتای 28 مرداد، با انقلاب سفید، چرخشی آشکار در نگرش شاه به حکومتگری، گروهها و طبقات اجتماعی پرنفوذ، دین، قانون اساسی، مشروطیت، دموکراسی، غرب و نظام جهانی به وجود آمد، بر این اساس دوران پس از کودتا را باید به لحاظ نگرشی به دو دور ه ی اصلی پیش، و پس از انقلاب سفید تقسیم کرد، ولی همچنین یافته ها خاطر نشان می کند که هیچ یک از این دوره ها کاملاً یکدست نبوده و باید بر اساس دو مولفه ی سیاسی و اقتصادی داخلی یعنی الف: وجود یا عدم وجود افراد و گروههای پرنفوذ و مستقل از شاه، ب: چگونگی وضعیت اقتصادی و درآمدهای نفتی ، و یک مولفه سیاسی- اقتصادی خارجی یعنی ج: چگونگی سیاستهای حمایتی آمریکا از شاه، دوره ی اول را به چهار زیردوره ی: 1- از بعد 28 مرداد تا استعفای سرلشکر زاهدی در 17 فروردین 1334؛ 2- از 18 فروردین 1334 تا پایان سال 1338؛ 3- از ابتدای سال 1339 تا استعفای دکتر علی امینی در 27 تیر 1341؛ 4- از 28 تیر 1341 تا ششم بهمن 1341؛ و دوره ی دوم را به دو زیردوره ی: 1- از بعد 6 بهمن 1341 تا پایان سال 1351؛ 2- از ابتدای سال 1352 تا پایان سال 1355، تقسیم کرد.
مرضیه شعربافچی زاده بهجت یزدخواستی
تصویر بدن برای هر فرد نگرشی است که با توجه به نقطه نظرات دیگران درباره بدن خود دارد. نظر به توجه فزاینده جامعه مصرف گرای امروز به بحث بدن، شناختن عوامل تاثیر گذار بر توجه به این مقوله می تواند راهگشا باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تفاوت بدن بین زنان متاهل شاغل و خانه دار می باشد. بدین معنا که میزان تاثیر امر اشتغال یا خانه داری زنان در شکل گیری تصویر بدن آنها ارزیابی می گردد. هدف یافتن دلایل گرایش به تفکرات افراطی و سطحی نسبت به بدن در امر زیبایی و صرف وقت و هزینه های گزاف برای رسیدن به الگوی ایده آل بازار سرمایه داری است. اینکه چرا توجه افراد جامعه و به خصوص زنان که عهده دار تربیت نسل بشریت اند، از اهداف عالیه حیات، به امور سطحی و جزیی حیات دنیوی معطوف گشته است. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. پرسشنامه در دو بخش به تفکیک برای زنان شاغل و خانه دار نوشته شده است. پس از تقسیم مناطق 14 گانه شهر اصفهان به 7 منطقه، پرسشنامه بین 25 زن متاهل شاغل و 25 زن متاهل خانه دار در هر منطقه توزیع شد. بازه سنی زنان پرسش شونده بین 20 تا 50 سال بود و زنان شاغل در یکی از ادارات دولتی یا غیر دولتی هر منطقه مشغول به کار بودند. پس از وارد کردن داده ها در کامپیوتر، با نرم افزار spss13 تجزیه و تحلیل داده ها انجام گرفت. آمار نشان داد که تمام فرضیه ها به اثبات رسید. بدین معنا که هم فرضیه اصلی که تفاوت بین تصویر بدن زنان متاهل شاغل و خانه دار بود و هم فرضیه های فرعی دارای معناداری بودند و مولفه های ذکر شده برای سنجش تاثیر در شکل گیری تصویر بدن، همگی در این امر دخیل بودند. همچنین نتیجه نهایی مشخص نمود که تصویر بدن زنان متاهل خانه دار مثبت تر از تصویر بدن زنان متاهل شاغل است.
هاجر ابدالی مهدی ادیبی سده
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان ازخودبیگانگی دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه اصفهان انجام پذیرفته است. لذا بر آن شدیم تا برخی ابعاد و مولفه های ازخودبیگانگی (احساس پوچی و بی معنایی- احساس بی قدرتی- احساس انزوای اجتماعی) را که صاحبنظران جامعه شناسی، روان شناسی و متفکران اسلامی بدان توجه داشته اند با تأکید بر اندیشه های ملوین سیمن و استاد شهید مرتضی مطهری مورد بحث و بررسی قرار دهیم و این مولفه ها در میان نمونه مورد مطالعه، مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش می باشد و از شیوه نمونه گیری سهمیه ای استفاده شده است. جامعه آماری، دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه اصفهان می باشند که در سال تحصیلی 90-1389 تعداد کل ایشان 919 نفر بوده که از بین این تعداد 150 نفر به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته اند. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به این موارد اشاره کرد: با توجه به نتایج به دست آمده احساس از خود بیگانگی در بین دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه اصفهان کمتر از حد متوسط است. همچنین سه شاخص (مولفه) از خودبیگانگی که عبارتند از: احساس پوچی و بی معنایی، احساس بی قدرتی و احساس انزوای اجتماعی در بین دانشجویان شاهد و ایثارگر از حد متوسط کمتر است. و با توجه به تحلیل رگرسیونی چند متغیره می توان نتیجه گرفت که بین احساس از خود بیگانگی و متغیرهای چندگانه سن، جنس، وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی (عینی و ذهنی) و اعتقادات مذهبی رابطه وجود دارد، همچنین با توجه به نتایج به دست آمده از رگرسیون چند متغیره می توان نتیجه گرفت که بین متغیرهای چندگانه ذکر شده و شاخص های از خود بیگانگی ( احساس پوچی و بی معنایی، احساس بی قدرتی و احساس انزوای اجتماعی) رابطه وجود دارد، بنابراین فرضیه های فوق تأیید شده و قابل تعمیم به جامعه آماری می باشد. کلید واژه ها: خود، بیگانگی، ازخود بیگانگی، ، بی هنجاری ، احساس پوچی و بی معنایی، احساس بی قدرتی، انزوای اجتماعی، پایگاه دانشجویان شاهد و ایثارگر
نفیسه کیانی منش محمود قلعه نویی
بررسی شهرهای جدید به عنوان آفریده ی اندیشه های معماری مدرن که ساختار آن ها از پیش برنامه ریزی شده اند با «کمرنگ بودن ارتباطات اجتماعی» و «عدم شکل گیری حیات مدنی» در این شهرها را نشان می دهد. نتیجه این دو عامل از بین رفتن بسترهای زندگی جمعی و کاهش حضور گروه های اجتماعی در عرصه های همگانی بوده است. از این رو فرد در شهر جدید بیش از آن که خود را شهروند شهر بداند خود را ساکن در شهر می داند و در این بستر است که تعاملات اجتماعی و ارتباطات اجتماعی به حداقل رسیده و فرد احساس تعلقی نسبت به شهر و اجتماع خود نمی کند. به این ترتیب ارتقاء حس تعلق در شهر جدید بسیار ضروری است. فضاهایی که فرد بتواند این همانی با فضا را احساس کند و بستر مناسبی برای تعاملات اجتماعی داشته باشد. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم؛آیا اساساً حس جمعی تنها متأثر از عوامل روانی و اجتماعی است که موجب نزدیکی فرد با اجتماعش می شود و یا می توان برای منشاء آن عوامل کالبدی را نیز در نظر گرفت. و اگر عوامل کالبدی وجود داشته باشد آیا می توان آن ها را در ساختار شهر پیدا نمود. مسئله مورد توجه پژوهش این نکته است که آیا رابطه ای بین ساختار شهر و حس جمعی وجود دارد؟ هدف از این پژوهش یافتن رابطه بین ساختار شهر و حس جمعی است و یافتن عوامل کالبدی، ذهنی و اجتماعی از ساختار شهر که در حس جمعی ساکنان شهر موثر باشد. در این پژوهش باروش تحقیق کاربردی به بررسی دو موضوع حس جمعی و ساختار شهر پرداخته شده و سپس از طریق مدل مکان به تبین و شناخت ارتباط بین ساختار شهر و حس جمعی پرداخته شده است. نگارنده در این پژوهش از روش های میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) استفاده نموده است. یافته های تحقیق نشان داد که بین ساختار شهر و حس جمعی شهروندان از نظر کالبدی، اجتماعی و روانی نقاط مشترکی وجود دارد. بدین معنی که با ارتقاء پیاده مداری در شهر، خلق فضاهای شهری و نشانه ها در ساختار شهر می توان موجب ارتقاء حس جمعی ساکنین آن شد. این مطالعات می-تواند در بازبینی روند طراحی شهرهای جدید و یا توسعه های شهری که به طور کامل متکی بر اتومبیل شخصی هستند موثر واقع گردد.
عزت الله خسروی بهجت یزدخواستی
سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب های اجتماعی است که به راحتی می تواند بنیان فرهنگی، اجتماعی یک کشور را سست نموده، پویایی های انسانی آن را به مخاطره بیاندازد. در هم تنیدگی عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مشکل را به یکی از پیچیده ترین آسیب های اجتماعی به ویژه برای جوانان مبدل ساخته است.بر این اساس نیاز به اتخاذ رویکردهای مقاوم شـدن در برابر آن وجـود دارد و از آنجاکه پیشگیری مقدم بر درمان است، همواره بکارگیری شیوه های پیشگیری از اولویت خاصی برخوردار بوده است و آنچه در این سالها با آن مواجه بوده ایم، پیاده سازی این برنامه های پیشگیرانه بوده است اما با توجه به اینکه، تاکنون برنامه های پیشگیرانه از موفقیت چندانی برخوردار نبوده اند، جستجوی چرایی ناکارآمدی طرح های مذکور ضروری به نظر می رسد و ما در این پژوهش چنین هدفی را دنبال کرده ایم. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بهره گیری از مصاحبه عمیق، صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را جوانان و مسئولان شهر اصفهان تشکیل داده اند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که به گفته جوانان و مسوولان تیپولوژی دوگانه ای از ضعف ها یا کاستی های طرح ها وجود دارد؛نوع اول ناظر بر انکار محتوایی طرح هاست و نوع دوم ناظر بر انکار صوری طرح ها است.در نوع نخست استراتژی هنجارشکنی لجاجتی از سوی مصاحبه شوندگان اتخاذ می گردد و پی آمدهای آن تجربه گرایی و دوستی گرایی می باشد و در نوع دوم،استراتژی های متعارف شدگی و پذیرش شکست در مواجهه اتخاذ می گردد و پی آمدهای آن عدم تمایل به دسترسی به طرح ها و دسترسی ناچیز به طرح ها می باشد.
سحر خجسته فرزاد ثریا معمار
چکیده: پژوهش حاضر درصدد بررسی جامعه شناختی چگونگی ارتباط متغیر وابسته گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان و متغیرهای مستقل جنسیت، رشته تحصیلی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، انگیزه تحصیلی و گرایش به تفکر انتقادی اساتید بود و دستیابی به این هدف از طریق روش پیمایشی و با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد؛ انگیزه تحصیلی(ams) و گرایش به تفکر انتقادی(ctdi) و همچنین یک پرسشنامه محقق ساخته، میسر شد. پاسخگویان شامل دو دسته ی دانشجویان و اساتید بودند. جامعه آماری اساتید، مشمول کل اساتید در تمامی رشته های مربوط به دو دانشکده ادبیات و علوم انسانی و علوم فنی و مهندسی بود و جامعه آماری دانشجویان نیز، دانشجویان سال سوم و چهارم کارشناسی در دو دانشکده مذکور (به استثناء دانشجویان سال چهارم در دو رشته تحصیلی؛ علوم قرآن و حدیث و ادبیت فارسی) را دربر می گرفت. تعداد کل اساتید 157 نفر بود که از بین این تعداد، 73 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین نمونه ای به حجم 340 نفر از میان جامعه آماری دانشجویان که متشکل از 833 نفر بود، انتخاب شدند. اساس انتخاب اساتید، نمونه گیری اتفاقی و مبنای انتخاب دانشجویان، نمونه گیری تصادفی طبقه بندی بود. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به این موارد اشاره کرد: به احتمال 95% بین 82.57 تا 82.64 درصد از دانشجویان جامعه آماری دارای گرایش زیاد به تفکر انتقادی، بین 93.47 تا 93.53 درصد از دانشجویان جامعه آماری داری انگیزه تحصیلی زیاد و در محدوده 71.95 تا 71.85 درصد از دانشجویان جامعه آماری، عضو طبقه متوسط پایگاه اقتصادی-اجتماعی می باشند. همچنین آزمون فرضیات پژوهش از طریق ضرایب رو اسپیرمن، تااو گودمن و کراسکال و تااو بی کندال حاکی از آن هستند که بین متغیرهای مستقل انگیزه تحصیلی و جنسیت و متغیر وابسته گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان رابطه معناداری برقرار می باشد ولی بین متغیرهای مستقل پایگاه اقتصادی-اجتماعی و رشته تحصیلی و متغیر وابسته گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین بین گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان و گرایش به تفکر انتقادی اساتید، رابطه مشاهده شد اما امکان سنجش معناداری آن به دلیل عدم انتخاب تصادفی اساتید، وجود نداشت. بنابراین تمامی نتایج فرضیات فوق به جز مورد اخیر، قابل تعمیم به کل جامعه آماری هستند. کلمات کلیدی: نظام آموزشی، تفکر انتقادی، گرایش به تفکر انتقادی، انگیزه تحصیلی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی.
مصطفی درویشی ثریا معمار
پایان نامه حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی شرق اسلامی در سینمای هالیوود در بستر گفتمان شرق شناسی و نوشرق شناسی می پردازد. سال های 2000 تا 2012 به دلیل اهمیتی که در بازنمایی های کلیشه ای از مسلمانان بعد از حوادث یازدهم سپتامبر شکل گرفت مورد توجه و بررسی قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی فیلم هایی می شود که بین سال های 2000 تا 2012 در مورد شرق اسلامی ساخته شده اند. در این میان 5 فیلم بابل، اسکندر، یونایتد 93، آرگو و جنگ چارلی ویلسون به عنوان نمونه انتخاب شدند. هدف اصلی تحقیق عبارت بود از: بررسی چگونگی بازنمایی شرق در سینمای هالیوود بین سال های 2000 تا 2012 . در این تحقیق از نظریات ادوارد سعید در مورد شرق شناسی، نظریه گفتمان فوکو و نظریه بازنمایی استوارت هال در مورد بازنمایی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شد و از چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی هالیدی، کرس، ون لیوون و ایدما به عنوان چهارچوب روش شناختی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهند که شرق به عنوان «دیگری » فرو دست غرب در این فیلم ها مورد بازنمایی قرار گرفته است. جایگاه مسلمانان و شرق جایگاهی حاشیه ای و بازنمایی غرب به عنوان «سوژه دارای اهمیت» در کانون قدرت و تسلط بر شرق انجام شده است.
نرگس پیرحیاتی ثریا معمار
پژوهش حاضر در صدد بررسی جامعه شناختی چگونگی گذار از مفهوم متافیزیکی عدالت به مفهوم اجتماعی آن در نظام حقوقی، دلایل انتقادات جامعه شناسان حقوقی از مفهوم متافیزیکی عدالت در حقوق، آثار گذار از مفهوم متافیزیکی عدالت به مفهوم اجتماعی آن در نظام حقوقی غرب و حقوق کار ایران و تحلیل و بررسی مفاهیم مربوط به متغیرهای عدالت اجتماعی و متافیزیکی در قوانین مرتبط با روابط کار ایران، از سال 1307 تا 1369 و مقایسه ی آن ها بود و دست یابی به این هدف از طریق روش تحلیل محتوا و با استفاده از چک لیست محقق ساخته میسر شد. متون مورد تحلیل شامل این موارد بود: کلیه ی مقررات راجع به اجاره اشخاص، مندرج در قانون مدنی مصوب 1307 (نخستین مقررات رسمی مربوط به حقوق کار که شامل 6 ماده می¬باشد)، قانون کار ایران مصوب 1325 شامل: 21 ماده و 15 تبصره، قانون کار مصوب 1337 شامل: 69 ماده و 33 تبصره، قانون کار مصوبه 1369: شامل 203 ماده و 121 تبصره و اصلاحیه قانون کار 1369 (که در سال 1391 به مجلس ارائه شد ولی تاکنون به تصویب نرسیده است). در پژوهش حاضر از تکنیک سرشماری استفاده شد، در نتیجه کلیه ی واحد¬های تحلیل زیر پوشش قرار گرفتند و سرشماری شدند. در این تحقیق از دو نوع اعتبار سازه¬ای و محتوایی استفاده شد. از مهم ترین نتایج این پژوهش می توان به موارد زیر اشاره کرد: به طور کلی در نظام حقوقی غرب در گذار از قرن نوزده به بیست تحولی عمده در حقوق به وجود آمد که از آن تحت عنوان اجتماعی شدن حقوق یاد می شود. این تحول در نتیجه ی انتقاد جامعه گرایان به مفهوم متافیزیکی عدالت بود. این منتقدان خواستار جایگزینی مفهوم عدالت اجتماعی به جای عدالت متافیزیکی بودند. از آثار این جایگزینی در حقوق به وجود آمدن حقوق اجتماعی بود که تابع هیچ یک از دو تقسیم بندی معمولی حقوق- یعنی حقوق خصوصی و عمومین بود. مسیر و نتایج عبور از مفهوم متافیزیکی عدالت به مفهوم اجتماعی آن در قانون کار ایران به این صورت بود:در مقررات راجع به اجاره اشخاص، مندرج در قانون مدنی مصوب 1307، درصد فراوانی مقوله های عدالت اجتماعی، یعنی عدالت توزیعی، توجه به کارکردهای اجتماعی، توجه به نظم عمومی، توجه به حقوق شهروندی و متغیر و منعطف بودن قوانین صفر است. در قانون کار 1325، درصد فراوانی مقوله های عدالت توزیعی 7 %، توجه به کارکردهای اجتماعی 7%، توجه به نظم عمومی 16%، توجه به حقوق شهروندی 25 %و متغیر و منعطف بودن قوانین 5 % می باشد و نسبت به مقررات راجع به اجاره اشخاص، مندرج در قانون مدنی مصوب 1307رشد داشته است. در قانون کار 1337، درصد فراوانی مقوله های عدالت توزیعی 22%، توجه به کارکردهای اجتماعی 10 %، توجه به نظم عمومی 17%، توجه به حقوق شهروندی 23% و متغیر و منعطف بودن قوانین 9 % می باشد و نسبت به قانون کار 1325 رشد داشته است. در قانون کار 1369، درصد فراوانی مقوله های عدالت توزیعی 21%، توجه به کارکردهای اجتماعی 60 %، توجه به نظم عمومی 46 %، توجه به حقوق شهروندی 23% و متغیر و منعطف بودن قوانین 9 %می باشد و نسبت به قانون کار 1337 رشد داشته است. بنابراین در قانون کار ایران گذار از مفهوم متافیزیکی عدالت به مفهوم اجتماعی آن موجب توجه هرچه بیشتر به عدالت توزیعی، کارکردهای اجتماعی قوانین، نظم عمومی، حقوق شهروندی و متغیر و منعطف بودن قوانین شده است.
مرضیه حاج هاشمی محمد رضا نصر اصفهانی
چکیده ندارد.