نام پژوهشگر: عباسعلی گایینی
فاطمه ساجدی فر عباسعلی گایینی
چکیـده هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط بین وزن چربی، بدون چربی و شاخص توده بدن با تراکم مواد معدنی استخوان (bmd) در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار قبل از یائسگی بود. بدین منظور، 15 زن ورزشکار و 15 زن غیر ورزشکار از نظر سنی همتا با ورزشکاران انتخاب گردیدند. میزان وزن چربی، بدون چربی،شاخص توده بدن و همچنین تراکم مواد معدنی استخوان آزمودنی ها توسط دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی (dexa) اندازه گیری و اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار spss و با استفاده از آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل و نتایج زیر به دست آمد: 1ـ بین وزن چربی (fm) و شاخص توده بدن (bmi) با bmd مهره های کمری و ران زنان ورزشکار رابطه معنی داری مشاهده نشد. 2ـ بین وزن بدون چربی (lm) با bmd مهره های کمری و ران زنان ورزشکار رابطه معنی داری مشاهده شد . 3ـ بین وزن چربی با bmd مهره های کمری و ران زنان غیر ورزشکار رابطه معنی داری مشاهده شد. 4ـ بین وزن بدون چربی و bmi با bmd مهره های کمری زنان غیر ورزشکار رابطه معنی داری مشاهده نشد. 5 ـ بین bmi و bmd ران زنان غیر وزشکار ارتباط معنی دار مشاهده شد.. 6 ـ ارزشهای bmd ، مقادیر tscore و zscore مهره های کمری ورزشکاران بیشتر از غیر ورزشکاران بود و تفاوت بین دو گروه از لحاظ آماری معنی دار بود. 7 ـ ارزشهای bmd و مقادیر tscore ران ورزشکاران بالاتر از غیر ورزشکاران بود،ولی تفاوت بین دو گروه، از لحاظ آماری معنی دار نبود. 8 ـ مقادیر zscore ران ورزشکاران بیشتر از غیر ورزشکاران بود،ضمناً تفاوت بین دو گروه، از لحاظ آماری معنی دار بود. در مجموع یافته های این تحقیق نشان داد در زنان غیر ورزشکار،بین بافت چربی و bmd ارتباط معنی داری وجود دارد، در حالی که در زنان ورزشکار،بین بافت بدون چربی و bmd ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد . زنان ورزشکار تفاوت معنی داری را از لحاظ bmd با گروه غیر ورزشکار در مهر ه ای کمری دارند.
علی نعمت دوست حقی اذر اقایاری
« بررسی مقایسه ای شیوع اسکولیوز و ارتباط آن با برخی از ویژگی های آنتروپومتریک دانش آموزان دختر و پسر شهری و روستایی دبیرستان های شهر تولم» هدف از تحقیق حاضر، بررسی مقایسه ای شیوع اسکولیوز و ارتباط آن با برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی مانند وزن ، قد ، سن و توده بدنی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهری و روستایی می باشد. جامعه تحقیق شامل1600 نفر دانش آموز مقطع متوسطه شهر تولم می باشد.و نمونه تحقیق براساس جدول مورگان310 نفر بوده که 163 نفر دختر با میانگین سنی سال و147 نفر پسر با میانگین سنی سال بودند. آزمودنی ها از طریق آزمون غربالگری و با استفاده از صفحه شطرنجی و آزمون نیویورک مورد مطالعه قرار گرفتند و نیز از تست های مکمل مانند تست آدامز، آزمون آویزان شدن و... استفاده شد. اندازه گیری شاخص توده بدنی از طریق فرمول bmi (حاصل تقسیم وزن بر مجذور قد) محاسبه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری توصیفی شامل میانگین ، انحراف استاندارد، فراوانی مطلق و نسبی، جداول و نمودارها و نیز روش های آمار استنباطی شامل آزمون خی دو در سطح و با استفاده از نرم افزارspss ، excell ،word مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج پژوهش حاضر بدین شرح است :1/47درصد آزمودنی ها(7/28درصد پسران و 4/18درصد دختران) مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند.9/21 درصد از کل آزمودنی های شهری ( دختر و پسر ) و 2/25 درصد از کل آزمودنی های روستایی( دختر و پسر) مبتلا به عارضه اسکولیوز بودند. 7/29 درصد از آزمودنی ها ( دختر و پسر) در محدوده وزنی 61 کیلوگرم و به پائین مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند که بیشترین درصد ابتلا را شامل می شود. 29درصد از آزمودنی ها در محدوده قدی 177-161 سانتی متری مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند که بیشترین درصد ابتلا را شامل می شود. 8/15درصد از آزمودنی ها در محدوده سنی17 سال مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند.2/33 درصد از آزمودنی ها در محدوده شاخص توده بدنی22 کیلوگرم بر متر مربع و به پائین مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند که بیشترین درصد ابتلا را شامل می شود. نتایج تحقیق نشان داد که اختلاف معنی داری بین دختران و پسران از نظر شیوع اسکولیوز وجود دارد ( ) و همچنین اختلاف معنی داری بین آزمودنی های شهری و روستایی از نظر شیوع مشاهده نشد ( ) . و نیز رابطه معنی داری بین وزن( )، قد( ) ، سن( ) و شاخص توده بدنی آزمودنی ها( ) (دختر و پسر) و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نشد. لذا با توجه به یافته های آماری و آزمون فرضیه می توان گفت که اختلاف معنی داری بین دختران و پسران از نظر شیوع اسکولیوز مشاهده می شود. این تحقیق با یافته های پورحسینی (1382) و بابایی پور (1385) ، ونگ (2005) و ساکاناریا (2004) وهولمبرگ(2006) همخوانی ندارد، چرا که احتمالاً محققین فوق در نتایج تحقیقات خود میزان شیوع ناهنجاری اسکولیوز را در دختران بیشتر از پسران گزارش نموده اند. از این رو یکی از دلایل عدم همسویی نتیجه این تحقیق با نتایج ساکاناریا احتمالا می تواند ناشی از انتخاب نمونه های کم(40 نفر) و پایین بودن دامنه نسبی آزمودنی ها (5 تا 15 سال) در تحقیق ساکاناریا و همچنین ناشی از انتخاب نمونه های زیاد(72699 نفر) و پایین بودن دامنه سنی آزمودنی ها در تحقیق ونگ باشد. همچنین عدم همسویی نتیجه این تحقیق با نتایج هولمبرگ می تواند ناشی از وضعیت خاص آزمودنی ها که دارای اعضای پیوندی قلب، کلیه و کبد بودند باشد و نیز عدم همخوانی با نتایج تحقیق پورحسینی و بابایی پور احتمالا می تواند ناشی از پایین بودن دامنه سنی در تحقیق پورحسینی و نیز محدودیت های حرکتی و رفتاری موجود در جامعه مورد مطالعه دختران در تحقیق بابایی پور باشد. علاوه بر آن نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه اختلاف معنی داری میان دانش آموزان شهری و روستایی از نظر شیوع اسکولیوزر وجود ندارد. در این تحقیق میزان شیوع اسکولیوز در کل آزمودنی های شهری 9/21 درصد و در کل آزمودنی های روستایی2/25 درصد می باشد که نشاندهنده میزان شیوع بیشتر اسکولیوز در مناطق روستایی است که احتمالاً می تواند ناشی از قرارگیری بدن در وضعیت های نامناسب کاری در مناطق روستایی باشد. از این رو با توجه به یافته های آماری می توان گفت که اختلاف معنی داری میان دانش آموزان شهری و روستایی از نظر شیوع اسکولیوزر مشاهده نمی شود. اگرچه هیچ مستنداتی در این زمینه توسط دیگر محققین به جهت همسویی یا عدم همسویی با نتایج این تحقیق وجود ندارد فقط دلایل نظری محقق لحاظ شده است. همچنین رابطه معنی داری بین وزن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نگردید . اطلاعات آماری بدست آمده نشان می دهد میزان شیوع اسکولیوز با افزایش وزن، کاهش پیدا می کند.اگرچه این مطلب با یافته های آستانه(1376)، ذاکری(1375) و بابایی پور(1385) همخوانی ندارد نتیجه این تحقیقات نشان داد که رابطه معنی داری بین وزن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز وجود دارد و بالا رفتن وزن شیوع اسکولیوز پایین تر می آید از این رو یکی از دلایل عدم همسویی نتیجه این تحقیق با نتایج آستانه احتمالا ناشی از پایین بودن دامنه سنی نمونه ها باشد(15-11 سال) چرا که افراد در این سنین عملا به لحاظ ساختار عضلانی و اسکلتی دارای وزن کمتری می باشند همچنین عدم همخوانی با نتایج تحقیق بابایی پور احتمالا می تواند ناشی از پایین بودن میانگین وزن آزمودنی ها(29/53 کیلوگرم) در تحقیق بابایی پور در مقایسه با نتیجه تحقیق حاضر(09/58 کیلو) باشد اگرچه در تحقیق بابایی پور نشان داده شد که با بالا رفتن وزن شیوع عارضه اسکولیوز کاهش پیدا می کند و وزن زیاد باعث می شود که قسمت فرورفتگی یا تقعر با افزایش چربی از بین برود و میزان انحراف را کاهش دهد. همچنین رابطه معنی داری بین قد آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نشد. این مطلب با یافته های آستانه (1376) و بابایی پور (1385) و هولمبرگ (2006) مطابقت دارد و محققین فوق در نتیجه تحقیقات خود گزارش داده اند که رابطه معنی داری بین قد آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نمی شود. ولی این مطلب با یافته های ادوارد (2004) که به مطالعه روی 62 بیمار فلج مغزی انجام داد تا ضایعات موجود در سیستم اسکلتی این افراد را پیدا کند و وجود اسکولیوز این افراد را مورد بررسی قرار دهد مطابقت ندارد از این رو این عدم همسویی می تواند ناشی از انتخاب آزمودنی هایی باشد که مبتلا به فلج مغزی بودند. بر اساس نتایج تحقیق مشخص گردید که رابطه معنی داری بین سن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز وجود ندارد. در این تحقیق، میزان شیوع اسکولیوز در محدوده سنی 15 سال (5/16 درصد) و در محدوده سنی 16 سال(8/14 درصد) و محدوده سنی17 سال( 8/15 درصد) می باشد که این افزایش شیوع در سنین پایین تر بیشتر مشهود می باشد که احتمالاً می تواند ناشی از عدم تحرک و آشنا نبودن با وضعیت های صحیح بدنی در سنین پایین تر باشد. این مطلب با یافته های آستانه (1376 ) و بابایی پور (1385) مطابقت دارد بطوریکه در این تحقیقات بین سن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز رابطه معنی داری مشاهده نشد. اما این مطلب با یافته های غفارپور(1381) که به بررسی تغییرات اسکولیوز پس از یک دوره تمرینات اصلاحی پرداخت همسویی ندارد که این امر احتمالا می تواند به دلیل انتخاب نمونه های مورد مطالعه ای باشد که فقط مبتلا به عارضه اسکولیوز بودند و نیز مطالعه آنان پس از یک دوره تمرینی انجام می شد. همچنین با توجه به یافته های آماری می توان گفت که رابطه معنی داری بین شاخص توده بدنی آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز وجود ندارد. این مطلب با یافته های آستانه (1376 ) و بابایی پور (1385) مطابقت داشته و محققین فوق در تحقیقات خود گزارش داده اند که بین توده بدنی آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز ر ابطه معنی داری مشاهده نمی شود. ولی با یافته های ادوارد(2004) که به بررسی وجود اسکولیوز در بیماران فلج مغزی پرداخت و شیوع اسکولیوز را 45-25 درصد گزارش داد همخوانی و همسویی ندارد و این امر احتمالا ناشی از نمونه های انتخابی از بیماران فلج مغزی باشد. به طور خلاصه، نتایج نشان می دهد بین دختران و پسران ازنظر میزان شیوع اسکولیوز تفاوت معنی داری وجود دارد و این میزان شیوع در پسران بیشتر از دختران مشهود است و نیز بین دانش آموزان شهری و روستایی از نظر میزان شیوع اسکولیوز تفاوت معنی داری وجود نداشته و همچنین چهارعامل وزن،قد،سن و شاخص توده بدنی در ابتلای به اسکولیوز تاثیر گذار نبوده ورابطه ای دراین زمینه وجود ندارد.
روناک جهانگیرپور عباسعلی گایینی
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط چاقی و لاغری با میزان crp و فیبرینوژن خون دانشجویان دختر بود. به همین منظور از بین دانشجویان دختر داوطلب دانشگاه آزاد واحد مهاباد، تعداد 60 نفر چاق با bmi بالاتر از 30 کیلوگرم برمترمربع (میانگین= 8230/31)، 60 نفر متوسط با bmi بین 17 تا 9/29 کیلوگرم برمترمربع (میانگین=6135/22) و 60 نفر لاغر با bmi کمتر از 17 کیلوگرم برمترمربع (میانگین=4515/16) به طور در دسترس انتخاب شدند. پس از اندازه گیری های آنتروپومتریک، نمونه های خونی از آزمودنی ها برای اندازه گیری مقادیر crp و فیبرینوژن گرفته شد. مقادیر hs-crp با روش ایمونوتوربیدیمتری و مقادیر فیبرینوژن با روش clauss اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون آنالیز واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی tukey تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد چاقی ارتباط معناداری با مقادیر hs-crp (0001/0=( p و فیبرینوژن دارد (041/0=p)، ولی ارتباط وزن متوسط و لاغری با این مقادیر معنادار نبود. نتایج همچنین نشان داد در میانگین توزیع crp و فیبرینوژن بین سه گروه چاق، متوسط و لاغر تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0=p). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد چاقی ارتباط معناداری با مقادیر شاخص های پیشگویی کننده بیماری قلبی عروقی (crp و فیبرینوژن) دارد و افزایش وزن و چاقی با افزایش crp و فیبرینوژن خون همراه است. واژگان کلیدی: crp ، فیبرینوژن، چاقی، لاغری، دانشجویان دختر.
مریم قانع عزآبادی آذر آقایاری
هدف از این پژوهش تعیین ارتباط درصد چربی با شاخص های پیکرسنجی دانش آموزان فعال و غیر فعال در دوران قبل ، حین و بعد از بلوغ بود. برای این منظور از هر مقطع تحصیلی مدارس شهرستان میبد، به روش تصادفی – خوشه ای دو مدرسه انتخاب شد. با توجه به پرسشنامه میزان فعالیت بدنی از هر گروه سنی 18 نفری که امتیاز بیشتری کسب کرده بودند ، گروه فعال و 18 نفری که امتیاز کمتری کسب کرده بودند، گروه غیر فعال این پژوهش را تشکیل دادند .با توجه به محدوده سنی بلوغ، آزمودنیهای دوره ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان به ترتیب در گروه های قبل ، حین و بعد از بلوغ قرار گرفتند . شاخص های مورد اندازه گیری در این پژوهش عبارتند از : قد و وزن برای تعیین شاخص توده بدن (bmi )، محیط کمر و محیط لگن برای تعیین شاخص whr و سنجش ضخامت چربی زیر پوستی نواحی سه سر بازو و ساق پا برای تعیین شاخص درصد چربی بدن . تجزیه و تحلیل آماری یافته های پژوهش نشان داد : - از بین شاخص های پیکر سنجی ، شاخص توده بدن در تمام گروه ها با درصد چربی رابطه معنی داری دارد. - نسبت محیط کمر به لگن ( whr ) فقط در گروه های غیر فعال قبل وحین بلوغ با درصد چربی بدن رابطه معنی داری دارد . - از بین شاخص های پیکر سنجی ، دور کمر در تمام گروه ها به جز گروه فعال بعد از بلوغ با درصد چربی رابطه معنی داری دارد . بنابراین نتایج پژوهش نشان داد که رابطه شاخص های پیکرسنجی با درصد چربی تحت عواملی نظیر سن ، بلوغ و سطح فعالیت قرار می گیرد.
هما نادری فر محمدعلی زارع مهرجردی
چکیده: مقدمه:آسیب های چشمی باعث اختلال در فعالیت ها شده،بنابراین جهت پیشگیری و درمان این نوع از آسیب ها به ارزیابی دقیق و صحیحی نیاز است .هدف از تحقیق حاضر تاثیر مدت زمان بر ایجاد آسیب ها و مقایسه توپوگرافی قرنیه در کشتی گیران است روش شناسی تحقیق :در این تحقیق ،70 نفر آزمودنی به صورت تصادفی ،از بین کشتی گیران استان تهران در دو گروه با سابقه 3-7 سال و7سال به بالا انتخاب شدند وبرای معاینه و توپوگرافی قرنیه از ارب اسکن، پاکی متری، کراتومتری،افتالموسکوب ،اسلیت استفاده شد .تجزیه وتحلیل داده ها با تاکید بر تعیین میانگین و انجراف استاندارد برای داده ها حاصل با استفاده از نرم افزار16 spssانجام شد یافته های تحقیق: نتایج به شرح ذیل بود گروه اول 8.05 anterior bfs)±1/02 )(posteriorbfs.6/59±./43)(diff (a)./010±/0007 ) (diff(p)/027±.001).thinnest 545±./85)(radius ./6±/05)(sim-k./8±/71) (3zone (1/04±/57)(5zone 1/53±./15 ) گروه دوم 61/8anterior bfs)±/43)(posteriorbfs.6/62±/41)(diff(a)./011±/006) (diff(p)/028±/001).(thinnest541±/43)(radius./7±/71)(sim-k.1/09±/53)(3zone1/5±/86 (1/08±/57)(5zone 1/55±/87) بحث: هدف از تحقیق حاضر مقایسه توپوگرافی قرنیه در دو گروه بود . قوز قرنیه بیماری با دلیل نامشخص که از هر 2000نفر 1 نفر مبتلا است . در این پژوهش 2 نفر در گرو ه دوم به این بیماری مبتلا بودند که این آمار قابل توجه است این افراد سابقه قوز قرنیه فامیلیال نداشتند وتنها دلیل ممکن تروما و ضربه های مستقیم مالش چشم و مانور والسالوا می باشد که این امر نیاز به انجام مطالعه در سایر گروه ها می باشد . نتیجه گیری :عوامل مختلفی می تواند در ایجاد یا تسریع بیماری دخالت داشته باشد ، کلید واژه ها :شاخص ،توپوگرافی،قرنیه،کشتی
زهرا حاج امینی نجف آبادی عباسعلی گایینی
پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر یک برنامه ی تمرین هوازی منتخب بر برخی از عوامل قلبی– عروقی، تنفسی و بیوشیمیایی افراد ضایعه ی نخاعی، پرداخت. نمونه ی آماری این تحقیق، ?? نفر از جانبازان قطع نخاعی بیمارستان شهید رجایی اصفهان بودند. از این تعداد، 10 نفر که به طور تصادفی انتخاب شدند به عنوان گروه تجربی و 10 نفر دیگر، گروه کنترل را تشکیل دادند. برنامه تمرینی، شامل 20 دقیقه تمرین هوازی مقاومتی بود که 8-12 تکرار مقاومت بیشینه هر فرد را شامل می شد. برای انجام تمرین، از یک ویلچر دستی که به طور ثابت، در چارچوب در قرار می گرفت، استفاده شد. دو باند کشی، به منظور انجام حرکت دستها به طور مشابه با حرکت پیشرانی ویلچر، به دو طرف چارچوب، به طور موازی متصل گردید.این تمرین، به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. گروه کنترل، تمرینات خاصی انجام ندادند. آزمونهای مربوط به لیپوپروتئین های خون، گلوکز، فشار خون سیستولی و دیاستولی و آزمون اسپیرومتری، به منظور برآورد عملکرد ریه، در دو نوبت، قبل و بعد از تمرین انجام شد. از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، t مستقل و t زوجی، برای تحلیل داده ها استفاده شد. سطح معنا داری این تحقیق (05/0? ?) در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که میانگین متغیرهای vc، fev1 وhdl در گروه تجربی، نسبت به قبل از تمرین، افزایش و ldl، گلوکز و فشار خون سیستولی و دیاستولی، کاهش داشته است.
فریما محمدی عباسعلی گایینی
سندرم تخمدان های پلی کیستیک (pcos) ، بیماری شایع اندوکرینی همراه با اختلالات تولید مثلی و متابولیکی می باشد که پی آمد آن عدم تخمک گذاری، ناباروری، افزایش آندروژن ها و افزایش احتمال ابتلا به دیابت ملیتوس می باشد و با چاقی، چاقی مرکزی و مقاومت به انسولین ارتباط دارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تاثیر یک دوره فعالیت ورزشی بر ویژگی های بالینی ، سونوگرافی و آزمایشگاهی سندرم تخمدان های پلی کیستیک در زنان مبتلا به اضافه وزن، چاق و لاغر می باشد. در این کارآزمایی بالینی زنان مبتلا به سندرم تخمدان های پلی کیستیک در دو گروه وزنی bmi کمتر از 20 و bmi بیشتر از 25 به صورت تصادفی انتخاب شدند و هر گروه وزنی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروهای مورد مطالعه عبارتند از : 1) گروه تجربی و bmi کمتر از 20 (10 نفر)، 2) گروه کنترل و bmi کمتر از 20 (10نفر)، 3) گروه تجربی و bmi بیشتر از 25 (10 نفر) و 4) گروه کنترل و bmi بیشتر از 25 (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت 60 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 25تا30 دقیقه فعالیت ورزشی هوازی (دویدن) انجام دادند، در حالی که گروه کنترل فعالیت ورزشی انجام ندادند. قبل و بعد از مداخله شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به باسن، وضعیت ابتلا به هیرسوتیسم (امتیاز فریمن – گالوی)، وضعیت قاعدگی، تعداد فولیکول های هر تخمدان و هورمون های آزاد کننده لوتئینی (lh)، هورمون محرک فولیکول (fsh)، تستوسترون، پرولاکتین، دهیدرواپی آندروسترون سولفات و 17- هیدروکسی پروژسترون اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل استنباطی و آزمون فرضیات، از آزمون های anova و t جفتی و جهت داده های ناپارامتریک از آزمون chi-square استفاده شد. در صورت اختلاف معنی دار بین گروه ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. در همه آمارهای استنباطی سطح اطمینان (05/0 (p? در نظر گرفته شد. در گروه تجربی و bmi کمتر از 20، 80 درصد نمونه ها بهبود در وضعیت قاعدگی (028/0 p=) مشاهده شد. در این گروه تغییرات شاخص توده بدن (644/0 p=) ونسبت دور (615/0 p=) معنی دار نبود. در گروه تجربی و bmi بیشتر از 25، 60 درصد نمونه ها بهبود در (028/0 p=) مشاهده شد. در این گروه کاهش معنی دار در شاخص توده بدن (000/0 p=) دیده شد ولی تغییرات نسبت دور (075/0 p=) معنی دار نبود. نتایج آنالیز واریانس نشان دهنده عدم تغییرات معنی دار مقادیر هورمون های پرولاکتین (585/0p=)، دهیدرواپی آندروسترون سولفات (397/0p=)، 17- هیدروکسی پروژسترون (066/0 p=) و نسبت lh به fsh (645/0 p=) بین گروه ها می باشد، ولی تغییرات هورمون تستوسترون (006/0 p=) معنی دار می باشد. تغییرات تعداد فولیکول های موجود در تخمدان چپ بین گروه ها معنی دار نبوده (120/0 p=) ولی این تغییرات در تخمدان راست معنی دار بود (027/0 p=). تغییرات امتیاز فریمن – گالوی در هیچ یک از گروه ها معنی دار نبود (746/0 p=). نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط در دو گروه زنان مبتلا به اضافه وزن، چاق و لاغر مبتلا به pcos نتایج مشابهی داشته و بهبود وضعیت قاعدگی، تعداد فولیکول های موجود در تخمدان ها، شاخص توده بدن و هورمون تستوسترون را نشان می دهد هرچند که تغییرات آندروژن ها در این مطالعه معنی دار نبوده است.
عظیم مهدی زاده علیرضا رمضانی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصرف کربوهیدرات با شاخص گلیسمی متفاوت بر آمادگی جسمانی پسران 15 -17 سال انجام شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه پسران دوره متوسطه رده سنی 15 تا 17 سال و نمونه آماری شامل 60 نفر از پسران 17-15 که از میان دانش آموزان دبیرستان آیت الهه خامنه ای شهرستان مشکین شهر انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه 20 نفری گروه اول با شاخص گلیسمی بالا با میانگین سنی 8/1 ± 22/15 سال و میانگین قدی 92/6 ±170 سانتیمتر و میانگین وزنی 49/9 ±98/60 کیلو گرم و میانگین درصد چربی بدن 91/4 ± 23/15 درصد گروه دوم ،، با شاخص گلیسمی متوسط با میانگین سنی 33/1 ± 36/15 سال و میانگین قدی 05/5 ±169 سانتیمترو میانگین وزنی 89/7 ±01/59 کیلو گرم و میانگین درصد چربی بدن 68/3 ± 45/12 درصد و گروه سوم با شاخص گلیسمی پایین با میانگین سنی40/1 ± 32/15سال و میانگین قدی 18/5 ±168سانتیمتر و میانگین وزنی 66/8 ±42/58 کیلوگرم و میانگین درصد چربی بدن 44/4 ± 10/14 درصد قرار گرفتند و آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی که شامل استقامت کمربند شانه ( بارفیکس) ، استقامت عضلات شکم (دراز نشست ) ، استقامت قلبی تنفسی (دوی 540 متر )و انعطاف پذیری می باشد ، در دو روز متفاوت و به این صورت که ابتدا صبحانه مشترک خورده و سه ساعت بعد آزمون های ذکر شده اندازه گیری شد و دو روز بعد با صبحانه متفاوت همان آزمون ها تکرار شد . از تحلیل واریانس یک راهه anova برای مقایسه بین سه گروه استفاده شد، برای بررسی تغییرات بین گروهی از آزمون تعقیبی توکی ، برای همگنی واریانس ها از آزمون لوین و از آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی توزیع طبیعی در نرم افزار spss نسخه 16 استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که میزان استقامت عضلات شکم پس از خوردن صبحانه با شاخص گلیسمی متوسط و پایین با گروه شاخص گلیسمی بالا تفاوت معنی داری وجود دارد (01/ 0?p) و به نغع گروه گلیسمی پایین و متوسط می باشد میزان استقامت کمربندشانه ای پس از خوردن صبحانه با شاخص گلیسمی متوسط و پایین با گروه شاخص گلیسمی بالا تفاوت معنی داری وجود دارد (01/ 0?p) و به نغع گروه گلیسمی پایین و متوسط می باشد میزان استقامت قلبی تنفسی (دوی 540 متر )پس از خوردن صبحانه با شاخص گلیسمی متوسط و پایین با گروه شاخص گلیسمی بالا تفاوت معنی داری وجود دارد (01/ 0?p) و به نغع گروه گلیسمی پایین و متوسط می باشد میزان امتیاز آمادگی جسمانی پس از خوردن صبحانه با شاخص گلیسمی پایین با گروه شاخص گلیسمی بالا تفاوت معنی داری وجود دارد (01/ 0?p) و به نغع گروه گلیسمی پایین می باشد نتیجه گیری : سه ساعت قبل از انجام آزمون های آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی مصرف صبحانه کربوهیدرات دار که دارای شاخص گلیسمی پایینی باشد نسبت به گروه بالا تفاوت معنی داری دارد و پیشنهاد می شود دانش آموزان و ورزشکاران سه ساعت قبل از انجام آزمون های آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی کربوهیدرات با شاخص گلیسمی پایین مصرف کنند .
مجید امانی عباسعلی گایینی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر دو فعالیت ورزشی هوازی تناوبی و تداومی بر پاسخ hsp72 سرم پسران فوتبالیست بوده است. بدین منظور 21 فوتبالیست پسر تیم فوتبال امید راه آهن تهران که دارای شرایط شرکت در تحقیق بودند بطور داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی به سه گروه؛ تمرین تداومی (ctg)، تمرین تناوبی (ig) و گروه کنترل (cog) تقسیم شدند. پروتکل تمرین در گروه ctg شامل یک ساعت دویدن بر روی نوارگردان بدون شیب با شدت 75-80 درصد ضربان قلب بیشینه و برای گروهig دویدن سه مرحله بیست دقیقه ای روی نوارگردان بدون شیب با شدت 75-80 درصد ضربان قلب بیشینه با وهله های استراحتی پنج دقیقه ای بین هر تناوب، اجرا شد.گروه کنترل نیز کار خاصی را انجام ندادند. خونگیری پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه در چهار مرحله (پایه، پیش آزمون، پس آزمون و 90 دقیقه پس از اتمام فعالیت) و با شرایط کاملاً مشابه از ورید پیش بازویی انجام شد. برای تعیین مقادیرhsp72 سرمی از تست ساندویچ الایزا با حساسیت زیاد استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری، برای بررسی اختلاف معناداری درون گروهی در مراحل مختلف از آزمون اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی lsdو برای بررسی اختلاف بین گروهی در مراحل مختلف نیز از آزمون آنالیز واریانس یک راهه (anova) و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها نشان داد تغییرات مقادیر hsp72 در گروه ctg در مراحل پس از فعالیت و 90 دقیقه پس از فعالیت معنادار بوده(05/0p?) و در گروه ig در مرحله ی90 دقیقه پس از فعالیت نسبت به مرحله پایه افزایش معنادار داشته است (05/0p?). به علاوه، تغییرات مقادیر hsp72 بین دو گروه ctg و ig در مراحل پس و90 دقیقه پس از فعالیت معنادار بوده است (05/0p?). بر اساس این یافته ها نتیجه گیری می-شود فعالیت تداومی باعث افزایش بیشتر مقادیرhsp72 می شود و لذا به بازیکنان و مربیان فوتبال توصیه می-شود که بیشتر از فعالیت تناوبی درتمرینات خود استفاده کنند. کلید واژه های فارسی : hsp72، فعالیت تناوبی، فعالیت تداومی، بازیکنان فوتبال
زینب یداللهی جویباری عباسعلی گایینی
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی تمرینات ویبریشن بر شاخص های ترکیب بدنی و فیزیولوژیک (pbf, bmi, whr, vo2max) زنان یائسه بود. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه تحقیق شامل 60 نفر از زنان یائسه شهرستان بابل بودند که از لحاظ متغیرهای تحقیق همگن شده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) تقسیم شدند. برای سنجش متغیرها از دستگاه ویبریشن، متر، دستگاه body composition و آزمون راکپورت استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری آزمون t تست گروه های مستقل استفاده شد. برنامه تمرین ویبریشن کل بدن شامل 8 هفته، 3 جلسه در هفته و در هر جلسه 5 نوبت 1 دقیقه ای تمرین wbvt بود. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد بین زنان یائسه گروه آزمایش و یائسه گروه کنترل از لحاظ متغیر وابسته pbf (درصد چربی بدن)، 544/187-=t و سطح معناداری 0001/0=p تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد بین زنان یائسه گروه آزمایش و کنترل از لحاظ متغیر وابسته bmi (شاخص توده بدنی)، 123/154-=t و سطح معناداری 0001/0=p تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، نتایج نشان داد بین زنان یائسه گروه آزمایش و کنترل از لحاظ متغیر وابسته whr (نسبت دور کمر به محیط لگن)، 294/8-=t و سطح معناداری 0001/0=p تفاوت معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج پزوهش نشان داد بین زنان یائسه گروه آزمایش و کنترل از لحاظ متغیر وابسته vo2max (حداکثر توان هوازی)، 329/194=t و سطح معناداری 0001/0=p تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد تمرینات ویبریشن کل بدن باعث کاهش میزان pbf(درصد چربی بدن)، bmi (شاخص توده بدنی)، whr (نسبت دور کمر به محیط لگن) در زنان یائسه گروه آزمایش نسبت به زنان گروه کنترل شد. همچنین، تمرینات ویبریشن کل بدن باعث افزایش vo2max (حداکثر توان هوازی) در زنان یائسه گروه آزمایش نسبت به زنان گروه کنترل شد. بر اساس نتایج بدست آمده می توان بیان کرد تمرینات ویبریشن کل بدن (wbvt) می تواند بر شاخص های ترکیب بدنی و فیزیولوژیک زنان یائسه تاثیر گذارد و در نهایت خطرها و بیماری های مرتبط با دوران یائسگی را کاهش دهد.