نام پژوهشگر: حسین نورانی
هنگامه ملکیان بروجنی امین نعمت اللهی
چکیده در این بررسی، مدلی جایگزین برای مطالعه اثرات عوامل بیماری زا بر روی بافت روده ماهی تهیه شد. تعداد 30 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با وزنی در حدود 500-750 گرم تهیه شد. ماهی ها در تانک های جداگانه، دارای سیستم جریان آب با ظرفیت تقریباً 1000 لیتر نگهداری شدند. دمای تانک ماهیان در حدود 14 درجه سانتی گراد ثابت نگهداشته شد. آب تانک ها از نظر فاکتور های کیفی نظیر سختی آب و میزان o2,ph ,nh3 ,no2 مورد بررسی قرار گرفت. برای اطیمنان از سلامت ماهی ها، از پوست و آبشش آن ها لام مرطوب تهیه گردید و هیچ گونه آلودگی انگلی مشاهده نشد. پس از بیهوش نمودن ماهی ها با محلول 5% بنزوکائین (اتیل آمینو بنزوات)، محوطه بطنی را از سطح جانبی باز کرده و سپس با دقت روده را به منظور پیدا کردن عروق خونی از محوطه بطنی بیرون کشیده و دو سرخرگ روده ای پشتی و شکمی بعد از زوائد باب المعده ای نمایان می شوند. سپس سرخرگ روده ای شکمی یا پشتی را با یک کاتتر داخل رگی باریک کانال گذاری کرده و سپس به وسیله گره جراحی بسته و محکم شد. در مرحله بعد بخش قدامی و خلفی روده جدا شد و روده به یک ظرف حاوی محلول رینگر در دمای 14-16 درجه سانتی گراد منتقل گردید. روده تزریق شده در یک محفظه حاوی محلول سرم فیزیولوژی هوادهی شده، قرار داده شده بود. مقایسه قابلیت زنده نگهداشتن روده ماهی در بین 4 محلول جایگزین خون (رینگر، کورتلند، رینگر + آدرنالین، کورتلند + آدرنالین) و تفاوت های بین آن ها صورت گرفت. متوسط میزان تزریق به روده 3 میلی لیتر/ دقیقه/ روده/ کیلو گرم وزن بدن بود. نتایج نشان داد که در روده تزریق شده با محلول کورتلند و محلول کورتلند + آدرنالین، پس از گذشت 60 و 180 دقیقه، ساختار کلی آن به خوبی حفظ شده و تنها ادم خفیف و جدا شدگی ملایمی در اپیتلیال بافت روده مشاهده شد و این دو محلول به نظر محلول های جایگزین شونده مناسبی برای زنده نگهداشتن بافت روده در دراز مدت می باشند. همچنین بوسیله این روش می توان بافت روده ماهی را برای مدتی به حالت سالم در خارج از بدن ماهی زنده نگه داشت و بدین طریق میتوان با دقت به مطالعه اثرات عوامل بیماری زا بر روی بافت روده در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی پرداخت. کلید واژه ها: ماهی قزل آلای رنگین کمان، بافت روده، کورتلند، رینگر، آدرنالین
ساناز کوشا امین بیغم صادق
تاندون ها بافت های اتصالی نرم هستند که شامل فیبرهای کلاژنی موازی اند که در یک ماتریکس سلولی قرار گرفته اند [28]. تاندون ها ماهیچه را به استخوان متصل می کنند و نیروی کششی ایجاد شده به وسیله ماهیچه ها را برای حرکت دادن و استحکام بخشیدن مفاصل انتقال می دهند. آن ها باید بتوانند در مقابل نیروی کششی بالا با کشیدگی محدود مقاومت کنند [7]. به دلیل این که تاندون ها در معرض حرکات مکرر و تخریب قرار دارند بنابراین مستعد جراحات مزمن و حاد هستند [28]. بارفرد (1973) نشان داد که پارگی های تاندونی مثل تاندون آشیل می تواند رخ دهد اگر فشار بیش از حدی به تاندون ها اعمال شود [5]. خون رسانی به تاندون ضعیف است در نتیجه التیام آن به آرامی صورت می گیرد. فرآیند التیام در تاندون منجر به تشکیل اسکار فیبروزه می شود. خصوصیات مکانیکی و ساختاری بافت التیام یافته نسبت به تاندون سالم نامرغوب تر می باشد [22]. پیوند تاندون کشکک برای ترمیم لیگامنت صلیبی قدامی خرگوش به شکل آتوگرافت استفاده شد. برخی تشابهات بافت شناسی کلی بالیگامنت صلیبی قدامی طبیعی مشاهده گردید. اگرچه این تشابهات در عمل مثل آتوگرافت نبوده است [2]. اگرچه این خواص و ویژگی ها در طی زمان بهبود می یابند ولی عملکرد بالینی تاندون هیچ وقت به سطح یک تاندون سالم و طبیعی نمی رسد [4,21,22]. اکثرا تاندون آتوژنوس پیوند زده می شود ولی پیوند آلوژنیک تاندون با درجات موفقیت مختلفی نیز انجام می گیرد [8,48]. راجرز و همکاران زنوگراف ها را به علت این که بیماری عفونی را کمتر انتقال می دهند و یک ساختار جایگزین مناسبی ایجاد می کنند بسیار جالب توجه معرفی کردند. پیوند تاندون آلوژنیک، آتوژنیک و زنوژنیک قبلا به فراوانی انجام شده است [29,31,42,43,47]. همچنین تاندون مصنوعی در انسان پیوند زده شده است. پیوند تاندون همسترینگ برای ترمیم لیگامنت صلیبی قدامی استفاده شده است [24]. پیوند تاندون جنینی گاوی در مدل خرگوش نیز با موفقیت انجام شده است [1,15]. ترمیم بریدگی تاندون به وسیله پیوند تاندون جنینی گاوی در اسب نیز قبلا انجام شده است [16]. اگرچه پیوند های تاندون آتوژنیک کمترین خطر فعل و انفعال آنتی ژنی را دارند اما پیوند های تاندون آلوژنیک در دسترس تر و رایج تر هستند. گزارش شده است که بافت آلوگراف تازه برای پیوند نا مناسب است زیرا بسیار ایمونوژنیک می باشد [23]. هدف از این مطالعه، بررسی و ارزیابی پیوند تاندون آتوژنوس و آلوژنوس تازه در خرگوش، برای تعیین و تشخیص این که از لحاظ بالینی و هیستوپاتولوژیکی کدام یک بهتر و ارجح ترند.
علیرضا بهرامی علی پرچمی
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ی تأثیر زمان و روش های گوناگون پایدارسازی و رنگ آمیزی بر روی ویژگی های هیستومورفیک نواحی گوناگون در مری گوسفند بوده است. جهت انجام این پژوهش، 5 رأس گوسفند ماده ی بالغ از نژاد لری بختیاری انتخاب و پس از کشتار، مری از بافت های اطراف جدا شده و از هر یک از نواحی ابتدایی، میانی و انتهایی،3 نمونه در محلول فرمالین 10% و محلول بوئن، غوطه ور شد. بعد از گذشت24 و 48 ساعت و 1هفته،1 نمونه ازظرفهای حاوی فرمالین و محلول بوئن، خارج و30 اسلایـد بافتی تهیه و با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین، ورهف و کاسون تری کروم رنگ آمیزی شد.ضخامت اسلایدها با استفاده از میکرومتر چشمی به وسیله ی میکروسکوپ نوری در هر یک از پارامترهای زیر در نواحی مجزا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در استفاده از پایدارکننده فرمالین،افزایش معناداری در ضخامت لایه ی اپیتلیوم میانی نسبت به لایه های دیگر مشاهده و همچنین ضخامت لایه ی ابتدایی نسبت به لایه ی انتهایی افزایش داشته که از لحاظ آماری معنادار نبود(سه مورد استثناء).در سه روش رنگ آمیزی ضخامت لایه ی میانی با افزایش زمان افزایش یافته اما از دیدگاه آماری معنادار نیست(سه مورد استثناء). مقایسه ی سه روش رنگ آمیزی در زمان های یکسان، نشان داد که ضخامت اپیتلیوم در نواحی مذکور، در رنگ آمیزی کاسون تری کروم بیش از دو شیوه ی رنگ آمیزی دیگر بوده(سه مورد استثناء) و در رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین در مقایسه با رنگ آمیزی ورهف افزایش ضخامت لایه ی اپیتلیوم دیده شده اما از دیدگاه آماری معنادار نبودند(یک مورد استثناء).در هنگام استفاده از محلول بوئن، ضخامت لایه ی اپیتلیومی در ناحیه ی میانی به طور معناداری از دیگر نواحی بیشتر بوده و افزایش در ناحیه ی ابتدایی نسبت به انتهایی هم دیده شد که از لحاظ آماری معنا دار نبود. مقایسه ی سه روش رنگ آمیزی در زمان های یکسان، نشان داد که ضخامت اپیتلیوم در نواحی مذکور، از دیدگاه آماری تفاوت معناداری را نشان نمی دهند.در استفاده از فرمالین، در هر سه شیوه ی رنگ آمیزی و زمان های مورد مطالعه، ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط از ناحیه ی بالایی مری به سوی ناحیه ی پایینی به طور معناداری افزایش و ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط در هر سه روش رنگ آمیزی، مشابه بوده و ضخامت این لایه در هر سه ناحیه ، با افزایش زمان از 24 به 48 ساعت، به طور معناداری افزایش و از 48 ساعت به 1 هفته به طور معناداری کاهش می یابد. مقایسه ی روش های رنگ آمیزی در زمان های یکسان، نشان داد که ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط در نواحی مذکور مورد مطالعه از الگوی مشابهی پیروی نکرده و از دیدگاه آماری معنادار نیستند.در هر سه شیوه ی رنگ آمیزی و زمان های مورد مطالعه در استفاده از محلول بوئن ضخامت لایه ی پارین زیرمخاط از ناحیه ی بالایی مری به سوی ناحیه ی پایینی به طور معناداری افزایش و در هر سه روش رنگ آمیزی، هیچ گونه افزایش معناداری(سه مورد استثناء) در لایه ی پارین زیر مخاط ،همزمان با افرایش زمان دیده نشد، که در مقایسه با پایدار سازی با فرمالین، ضخامت این لایه به صورت معنا داری در زمان های 24و 1 هفته افزایش یافته است. بعد از پایدارسازی بوسیله ی فرمالین افزایش ضخامتِ لایه ی ماهیچه ای از لایه ی ابتدایی به انتهایی دیده شد که از لحاظ آماری معنادار نبود.در هر سه روش رنگ آمیزی کاهش ضخامت لایه ی ماهیچه ای همزمان با افزایش زمان دیده شد که از لحاظ آماری معنادار نبود(چهار مورد استثناء).تغییرات ضخامت ماهیچه ای هیچ گونه قرابت معناداری با نوع رنگ آمیزی نداشتند.نتایج همچنین نشان داد که، بعد از پایدارسازی بوسیله ی مایع بوئن،ضخامت لایه ی ماهیچه ای، افزایشی از لایه ی ابتدایی به سمت انتهایی داشته که از لحاظ آماری معنادار نبوده است.در تمام روش های رنگ آمیزی افزایش معناداری در ضخامت لایه ی ماهیچه ای همزمان با افزایش زمان (سه مورد استثناء) دیده نشد.تغییرات ایجاد شده در ضخامت لایه ی ماهیچه ای هیچ گونه قرابت معناداری با انواع روش های رنگ آمیزی نداشته و همچنین ضخامت لایه ی ماهیچه ای نسبت به فرمالین، افزایش معناداری نداشته است(چهار مورد استثناء).
مریم همت زاده دستگردی حسین نورانی
پاتوژن های مهاجم توسط دستگاه ایمنی ذاتی و اکتسابی کنترل می شوند. دستگاه تولید مثل ماده از نظر ایمنولوژیک در قدرت خود برای القاء بی پاسخی نسبت به فلور طبیعی میکروبی در بخش های پایین تر این دستگاه و پاسخ به باکتری های پاتوژن منحصر به فرد است. به طوری که بخش های بالاتر دستگاه تولید مثل ماده شامل: بدنه ی رحم، شاخ رحم و لوله های رحمی عملا? فاقد ارگانیسم ها هستند. باکتری های خودی بدون القاء پاسخ التهابی در بخش های پایینی دستگاه تناسلی حضور دارند. گیرنده های شبه تال (toll like reseptors /tlrs) از نظر تکاملی به عنوان گیرنده های ایمنی ذاتی حفاظت شده ای هستند که الگو های شناسایی مولکولی یا pamps (pathogen-associated molecular pattern) را بصورت یک شیوه موثر و غیر واکنش دهنده به خود تشخیص می دهند و سیگنال دهی ایمنی اختصاصی را آغاز می کنند که منجر به شروع پاسخ های اکتسابی مختص به آنتی ژن می گردد. بنابراین بیان آن ها بر روی سطح سلول های اپیتلیال ممکن است نقش مهمی را در سیگنال دهی ایمنی ذاتی داشته باشد. هدف از این مطالعه شناسایی بیان رسپتورهای شبه تال (tlrs) 2، 4، 5 و 6 مسئول دفاع ذاتی ضد باکتریایی در دستگاه تناسلی میش غیر آبستن بود. دستگاه تناسلی میش شامل: مهبل، گردن رحم، بدنه ی رحم، شاخ رحم و لوله ی فالوپ می باشد. نتایج نشان دادند که بیان tlr2, 4, 6 بیشتر در بدنه ی رحم بوده و به میزان کمتری در شاخ رحم می باشد. این گیرنده ها در مهبل، گردن رحم و لوله ی فالوپ در حیوانات سالم بیان نمی شوند. tlr5 در هیچ یک از قسمت های دستگاه تناسلی بیان نشد. این نتایج می توانند بیان کننده ی این مطلب باشند که شروع التهاب بعد از تهاجم باکتری ها به اندومتر بوده و مسبب بروز متریت، التهاب مهبل و التهاب گردن رحم می باشد. لوله های رحمی به ندرت در معرض باکتری ها قرار می گیرند چرا که از لحاظ آناتومی و ایمنی شناسی ساختار آن ها منحصر به فرد است به گونه ای که لزومی به بیان tlr ها نیست
وحید خرم آبادی محمد رضا اکبری
در این مطالعه اثر آنزیم زایلاناز و ویتامین a مازاد در جیره های بر پایه گندم (wbd)، بر عملکرد رشد، قابلیت هضم مواد مغذی، ویسکوزیته محتویات دستگاه گوارش و ریخت شناسی روده باریک مورد بررسی قرار گرفت. برای اجرای آزمایش تعداد شش جیره آزمایشی با میزان انرژی و پروتئین مشابه تهیه گردید که عبارت بودند از: 1) جیره بر پایه ذرت (کنترل)؛ 2) wbd حاوی سطح رایج ویتامین a (iu/kg 9000)؛ 3) wbd فاقد ویتامین a در مکمل ویتامینی ؛ 4) جیره 2 + iu/kg 6000 ویتامین a مازاد؛ 5) جیره 2 + آنزیم زایلاناز (iu/kg 420)؛ 6) جیره 2 + iu/kg 6000 ویتامین a مازاد + آنزیم زایلاناز (iu/kg 420). تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی نر از سویه تجاری راس 308 در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، چهار تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. جیره ها از 1 تا 42 روزگی تغذیه شدند. عملکرد رشد در طی دوره ثبت گردید. جهت اندازه گیری قابلیت هضم از cr2o3 به عنوان مارکر خارجی استفاده شد. در 21 و 42 روزگی از خوراک و فضولات نمونه برداری شد. نمونه گیری جهت اندازه گیری ویسکوزیته مواد هضمی در روز 21 انجام شد. به منظور بررسی ریخت شناسی روده کوچک پس از نمونه برداری از هر سه قسمت روده کوچک و تهیه لام از این بخش ها و عکس بردای توسط میکروسکوپ، ویژگی های پرزها اندازه گیری شد. حضور آنزیم در جیره موجب بهبود ضریب تبدیل غذایی در کل دوره شد (05/0p<). آنزیم و سطح بالای ویتامین a در 21 روزگی به صورت معنی داری موجب افزایش وزن و بهبود ضریب تبدیل غذایی شد (05/0p<). حضور زایلاناز در جیره سبب افزایش ارتفاع پرزها در مقایسه با جیره پایه ذرت در ژژنوم شد (05/0p<). آنزیم و سطح بالای ویتامین a، ارتفاع پرز ها و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت را نسبت به تیمار شاهد افزایش داد (05/0p<). فقدان ویتامین a در جیره موجب افزایش عمق کریپت شد و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت را کاهش داد (05/0p<). افزودن زایلاناز به جیره سبب افزایش قابلیت هضم چربی و پروتئین خام در سنین 21 و 42 روزگی گردید (05/0p<). قابلیت هضم چربی و پروتئین در جیره حاوی مازاد ویتامین a در مقایسه با جیره حاوی مقادیر رایج ویتامین a بهبود یافت (05/0p<). مازاد ویتامین a و همچنین افزودن زایلاناز به جیره سبب کاهش ویسکوزیته محتویات ژژنوم و ایلئوم گردید (05/0p<). در 42 روزگی آنزیم و ویتامین a بازدهی لاشه را در مقایسه با تیمار فاقد ویتامین a افزایش داد(05/0p<). به طور کلی بر اساس نتایج این تحقیق به نظر می رسد که جیره های بر پایه گندم، نیاز بیشتری به افزودن ویتامین a مکمل دارند. جهت تأیید این مطلب، به تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
مریم ترکیان حسین نورانی
ناتوانی سیستم عصبی مرکزی پستانداران بالغ در بازسازی آکسون ها به عنوان یک حقیقت، پذیرفته شده است. علاوه بر سدهای فیزیکی یا مولکولی که توسط زخم گلیال در محل ضایعه ایجاد می شوند، پیشنهاد شده است که میلین طبیعی سیستم عصبی مرکزی حاوی پروتئین ممانعت کننده ی رشد و یا فاقد مولکول های محرک رشد می باشد. ما در این مطالعه به بررسی این می پردازیم که آیا عصاره ی خام طناب نخاعی گوساله ی جنینی می تواند القای شکل گیری سلول های نورونی سیستم عصبی مرکزی را بین ماهیچه های دیواره ی شکم و صفاق موش صحرایی تحریک کند یا نه؟ در این مطالعه از 10 موش صحرایی بالغ استفاده شد. موهای خط وسطی شکم زده شد و برای انجام جراحی ضدعفونی شدند. بیهوشی بوسیله ی تزریق عضلانی با کتامینmg/kg 40 و آسپرومازین mg/kg 5 القا و ادامه یافت. پوست وخط سفید شکم برش داده شد و سطح داخلی دیواره ی شکم در معرض دید جراح قرار گرفت. 1 میلی لیتر از عصاره ی خام نخاعی تهیه شده، بین صفاق و عضلات عرضی دیواره ی شکم تزریق شد، سپس پوست و خط سفید شکم به روش رایج بخیه زده شدند. در هر هفته به مدت 5 هفته، 2 موش صحرایی به روش انسانی کشته و نمونه های بافتی از محل تزریق عصاره برداشت شدند و در فرمالین 10 درصد نگه داری شده و برای ارزیابی آسیب شناسی به آزمایشگاه ارسال گردیدند. رنگ آمیزی های هماتوکسیلین-ائوزین و ایمنوهیستوشیمی برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفتند. در 2 عدد از موش های صحرایی ( از 10 عدد ) در محل تزریق، واکنش پیوگرانولوماتوز همراه با سلول های غول پیکر و واکنش های التهابی دیده شد، اگرچه 8 موش صحرایی دیگر هیچ گونه واکنش التهابی در بررسی های آسیب شناسی نشان ندادند. هیچ نشانه ای از القای سلول های نورونی در مطالعه ی ما مشاهده نشد اگرچه تزریق این زیست ماده (بیومتریال) تهیه شده از نخاع جنینی پس از 5 هفته هیچ گونه واکنش ایمنی ایجاد نکرد. برای بررسی های بیشتر پیشنهاد می کنیم که از عصاره ی حاصل از پروتئین های اختصاصی طناب نخاعی جنینی استفاده شود و روند القا بافت عصبی با تکنیک های بررسی بیان ژن انجام شود.
بهناز کریمی بابااحمدی جهانیگیر کبوتری کتج
سوختگی زمانی رخ میدهد که انرژی حرارتی دریافتی بیشتر از میزان انرژی قابل جذب پوست باشد. با توجه به پیامدهای ناشی از مصرف داروهای شیمیائی و سابقه کاربرد ترکیبات طبیعی، این ترکیبات توجه روزافزونی را در بهبود زخم به خود جلب نمودهاند. از جمله درمانهای طبیعی، ترکیبات گیاهی هستند. یکی از این گیاهان، گونه درمنه خزری artemisia sieberi است که به دلیل ویژگی های مختلف ضد آماسی، ضد میکروبی و ضد اکسیدانی در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه بر روی تعداد 83 عدد موش سوری بالغ انجام گرفت. موشها به طور تصادفی به سه گروه تقسیم بندی شدند. گروه درمانی 1 و 2 به ترتیب با عصاره ی هیدروالکلی درمنه و پماد سولفادیازین نقره درمان میشدند، در حالی که گروه سوم یا کنترل منفی هیچ گونه درمانی دریافت نمیکرد. پس از بیهوشی، سوختگی درجه 2 ایجاد میگردید. جهت اندازه گیری مساحت زخم هر روز از زخم ها عکس برداری شده، در پایان دوره بوسیله ی نرم افزار اتوکد مورد پردازش قرار میگرفت و میانگین درصد بهبودی با استفاده از آن تعیین میشد. نمونه گیری از زخم در روزهای 1،3، 7، 14 و 21 در تمام گروه ها انجام میشد. سپس نمونهها به روش هماتوکسیلین ائوزین رنگ آمیزی شده، روند بهبود زخم از نظر هیستوپاتولوژی براساس میزان سلولهای آماسی، میزان تشکیل بافت جوانه ای و میزان بازسازی سلولهای پوششی مورد ارزیابی و امتیازدهی قرار گرفته، میزان هیدروکسی پرولین نیز محاسبه گردید.?داده های به صورت mean±sem ارائه شده، با استفاده از نرم افزار آماریspss نسخه 16، مورد بررسی آماری آزمون kruskal wallis قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین درصد بهبودی زخم در گروه درمنه به صورت معنی داری در روز 5 و 14 نسبت به گروه کنترل بالاتر بوده است (5p? ./.).? در گروه درمنه خزری در روز 3 تشکیل بافت جوانه ای نسبت به گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش یافته است (5p? ./.)، در حالیکه میزان آماس در روز 7 در گروه درمنه نسبت به گروه های دیگر به کاهش معنی داری را نشان میدهد (5p? ./.). میزان هیدروکسی پرولین نیز در گروه درمنه نسبت به گروه کنترل بیشتر بوده، هرچند که از نظر آماری معنی دار نبوده است (5p? ./.). از این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که گیاه درمنه خزری?میتواند سبب بهبود زخم سوختگی شود و کاربرد آن، در کنار داروهای رایج شیمیائی احتمالا بتواند روند بهبودی زخم های ناشی از سوختگی را بهتر نماید.
فهیمه اسلامی حسین نورانی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تأثیر عصاره گیاه اسطوخودوس (lavandula officinalis)بر ترمیم زخم پوستی در مدل خرگوش بود. پنج خرگوش نیوزیلندی با وزن تقریبی 2 کیلوگرم در این مطالعه استفاده شد. بعد از آماده سازی جراحی، پوست ناحیه پشت هر حیوان به صورت تمام ضخامت و گرد با قطر 2 میلی متر و به فاصله 2 سانتی متر از یکدیگر در پنج ناحیه توسط پانچ پوستی برداشته شد. این مطالعه در پنج گروه که هر یک پنج زخم داشتند، انجام گرفت که در زخم های گروه یک لانولین استفاده شد. گروه دو تا چهار لانولین و غلظت های 5/0، 1 و 5/1% عصاره اسطوخودوس را دریافت کردند. نهایتا? گروه پنج کنترل منفی بود و زخم های آن بدون استفاده از عصاره رها شد. زخم ها از نظر ماکروسکوپی مورد مطالعه قرار گرفتند و مساحت آن ها در روزهای 4، 8، 12، 16 و 20 روز بعد از جراحی محاسبه شد. برای مطالعه هیستوپاتولوژی خرگوش ها در روز 20 بعد از جراحی کشته شدند و نمونه های بافتی از محل زخم های ترمیم شده اخذ گردید. مساحت زخم های درمان شده و کنترل از نظر آماری اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره گیاه اسطوخودوس به طور معنی داری ترمیم زخم پوست را بهبود نمی بخشد.
نازنین کلانتری حسین نورانی
لپتوسپیروز از بیماری های مشترک بین انسان و دام با گسترشی جهانی است. این بیماری از آن جهت که در گاو منجر به سقط جنین، مرده زایی و سپتی سمی حاد می شود بسیار حائز اهمیت است. از این رو مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش pcr و رنگ آمیزی levaditi manovelian در شناسایی نفریت بینابینی گاو طراحی و به انجام رسید. از 1000 کلیه ی بررسی شده در این تحقیق 113 مورد (3/11%) حائز تغییرات واضح پاتولوژیک بودند که نمونه های مربوط به رنگ آمیزی و انجام آزمون pcr از آن ها اخذ شد. نتایج حکایت از آن داشت که 57 مورد از کلیه ها در آزمایش هیستوپاتولوژی مبتلا به نفریت بینابینی بودند که از این بین آزمون pcr حضور باکتری در 42 مورد را به اثبات رساند. اما رنگ آمیزی اختصاصی levaditi manovelian تنها حضور باکتری در یک مورد را تأیید نمود. در بررسی هیستوپاتولوژیک نمونه های کلیه عوارضی همچون نکروز سلول های پوششی، desquamation توبول های کلیوی، نفریت بینابینی تک هسته ای شدید، شکل گیری کست های هیالین در برخی لول های ادراری و فیبروز اطراف لوله ای مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر حکایت از حساسیت بالای آزمون pcr نسبت به رنگ آمیزی اختصاصی levaditi manovelian در شناسایی ابتلا به نفریت بینابینی لپتوسپیرایی در گاو داشت.
سهراب مرادپور حسین نورانی
چکیده موضوع رساله ارائه مدل ترکیبی انفیس و میانگین متحرک به منظور پیش بینی شاخص بورس اوراق بهادار تهران می باشد . در این پژوهش به بررسی پیش بینی مدل ترکیبی انفیس و میانگین متحرک پرداخته شده است. قلمرومکانی این پژوهش بورس اوراق بهادر تهران است واز نظر قلمروزمانی مربوط به یک سال منتهی به 29/12/1393 در برمی گیرد .هدف اصلی این پژوهش تبیین صحت پیش بینی مدل ترکیبی انفیس و میانگین متحرک در مقایسه با مدل میانگین متحرک می باشد. فرضیه اصلی پیش بینی مدل ترکیبی انفیس و میانگین متحرک دارای خطای کمتری از مدل میانگین متحرک مورد مقایسه قرار گرفته است.اطلاعات به دو طریق کتابخانه ی و میدانی گردآوری شده است.با توجه به این که تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است فرضیه ها از طریق مدل انفیس و مدل آرما تخمین زده شده بر روی داده های شاخص به صورت روزانه در بورس اوراق بهادار تهران مورد آزمون قرار گرفته است . نتایج حاصله نشان دهنده ی آن است پیش بینی مدل ترکیبی انفیس و میانگین متحرک پنج روزه وده روزه مورد تایید قرار گرفت و همچنین مدل انفیس در پیش بینی روند قیمتی همواره از مدل آرما عملکرد بهتری داشته است.
فاطمه منشدی پور حسین نورانی
مدیران مالی واحدهای تجاری، روزانه با تصمیم های مربوط به مدیریت سرمایه در گردش روبه رو می شوند. با اینکه سرمایه گذاری زیاد شرکت ها در موجودی ها و کسب اعتبار تجاری باعث کاهش ریسک می شود، اما در مقابل سودآوری را نیز کاهش می دهد. از نگرانی های مدیریت، میزان سرمایه گذاری در دارایی های جاری و مدیریت سرمایه در گردش است؛ به گونه ای که از یک طرف سهم بازار و اعتبار تجاری کسب شده بین مشتریان و عرضه کنندگان خود را حفظ کند و از طرف دیگر، سودآوری خود را افزایش دهد. لذا مدیریت این دارایی ها و بدهی های کوتاه مدت به این دلیل نیازمند توجه خاص است که مدیریت سرمایه در گردش، نقش مهمی در سودآوری و نقدینگی شرکت ها و همچنین ریسک و بازده آن بازی می کند. هدف این تحقیق بررسی رابطه بین چرخه تبدیل وجه نقد و قابلیت سود آوری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بدین منظور نمونه ای متشکل از 100 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی بین سال های 1387 تا 1392 مورد بررسی قرارگرفته است. برای بررسی صحت و سقم فرضیه ها، از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها به همراه متغیرهای کنترلی نشان می دهد که بین چرخه تبدیل وجه نقد و بازده فروش شرکت ها رابطه معناداری وجود دارد. بین چرخه تبدیل وجه نقد و بازده سرمایه شرکت ها رابطه معناداری وجود دارد. بین چرخه تبدیل وجه نقد و بازده سرمایه گذاری شرکت ها رابطه معناداری وجود ندارد.
الهام فرهمند عبدالکریم زمانی مقدم
چکیده ندارد.
دانیال ناصری حسین نورانی
چکیده ندارد.