نام پژوهشگر: جلال رستم زاده
سمیه پاشایی سعید حسنی
هدف از این پژوهش، ارزیابی تنوع ژنتیکی موجود در گاوهای مازندرانی و مقایسه آن با نژاد هلشتاین با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای (issr) بود. در مجموع از 175 حیوان، شامل 71 رأس گاو بومی مازندرانی (شامل 4 گله) و 104 رأس گاو هلشتاین نمونه گیری به عمل آمد. استخراج dna به روش استخراج نمکی بهینه یافته صورت گرفت. دو آغازگر ga)9c) و (ag)9c در واکنش pcr مورد استفاده قرار گرفتند و در مجموع تعداد 46 و 45 قطعه به ترتیب در دو نژاد مازندرانی و هلشتاین تولید گردید. بررسی الگوهای باندی نشان داد که تعداد قطعات چندشکل در نژادهای بومی و هلشتاین به ترتیب برابر 36 (6/76%) و 27 (96/65%) بود. بررسی تنوع ژنتیکی در بین گله های مختلف مازندرانی نیز نشان داد که کل تنوع موجود در گله های مختلف مازندرانی (ht)، تنوع موجود در داخل گله ها (hs) و تنوع بین گله ها (dst) به ترتیب 24/0، 21/0 و 03/0 بود. ضریب تمایز جمعیتی این گله ها نیز (gst) 118/0 بود که نشان می دهد سهم تنوع بین گله های مازندرانی از تنوع کل بسیار کم (8/11%) است. بررسی تنوع ژنتیکی و ترسیم درخت فیلوژنتیکی به دو روش استاندارد نئی و روش نااریب نئی نشان داد که گله های مازندرانی در یک گروه و گله هلشتاین در یک گروه کاملا? مجزا قرار دارند. شاخص های تنوع ژنتیکی شامل تعداد آلل مشاهده شده، تعداد آلل موثر، شاخص شانن و تنوع ژنی نئی نیز به ترتیب در نژادهای مازندرانی و هلشتاین 77/1 در برابر 66/1، 45/1 در برابر 40/1، 39/0 در برابر 36/0 و 26/0 در مقابل 24/0 بود. در مجموع نژاد مازندرانی تنوع ژنتیکی نسبتا بیشتری را نسبت به هلشتاین نشان داد. کاهش تنوع ژنتیکی در گاوهای نژاد هلشتاین ممکن است به دلیل انتخاب شدید و تلقیح مصنوعی در این نژاد باشد، در حالی که نژاد بومی کمتر تحت تأثیر انتخاب قرار گرفته است. آگاهی از سطح تنوع ژنتیکی که در نژاد مازندرانی مشاهده گردید، اطلاعات ارزشمندی را برای مدیریت ژنتیکی این نژاد بومی با توجه به برنامه های اصلاحی آینده با هدف اجتناب از بروز کاهش ناشی از همخونی و حفظ تنوع ژنتیکی فراهم نمود.
فرناز بهرامی وایقان جلال رستم زاده
داده های مورد استفاده در این مطالعه عبارت بودند از 2540 رکورد وزن تولد، 2508 رکورد وزن شیرگیری، 1937 رکورد وزن شش ماهگی، 1515 رکورد وزن نه ماهگی و 723 رکورد وزن یک سالگی که در سال های 1375 تا 1387 در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند ماکوئی در آذربایجان غربی جمع آوری شده بودند. مولفه های کو(واریانس) و پارامترهای ژنتیکی به صورت یک و چند صفتی بر اساس مدل دام، به روش حداکثر درست نمایی محدود شده (reml ) برآورد شدند. اثر سال تولد، جنس بره، نوع تولد و سن میش بر صفات مورد مطالعه معنی دار بود (01/0p< ). همچنین جهت برآورد همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم، ژنتیکی افزایشی مادری، محیطی، فنوتیپی و محیط دائمی مادری از تجزیه چند صفتی برنامه (dfreml) استفاده شد. برای صفت وزن تولد مدل دارای اثرات ژنتیکی افزایشی مستقیم و ژنتیکی افزایشی مادری (مدل 3)، برای وزن شیرگیری مدل دارای اثرات ژنتیکی افرایشی مستقیم، ژنتیکی افزایشی مادری و اثرات محیط دائمی مادری (مدل 5) و برای صفت شش ماهگی مدل دارای اثرات ژنتیکی افزایشی مستقیم، ژنتیکی افزایشی مادری و کوواریانس بین اثرات ژنتیکی مستقیم و مادری (مدل 4)، برای صفت وزن نه ماهگی مدل دارای اثرات ژنتیکی افزایشی مستقیم و اثرات محیط دائمی مادری (مدل2 ) و برای صفت وزن یک سالگی مدل دارای اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم (مدل 1) به عنوان مناسب ترین مدل انتخاب شد. وراثت پذیری مستقیم صفات اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یک سالگی به ترتیب 21/0، 26/0، 18/0، 33/0 و 33/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی بین وزن صفات اوزان تولد- شیرگیری، تولد- 6 ماهگی، تولد- 9 ماهگی، تولد- یک سالگی، شیرگیری- 6 ماهگی، شیرگیری- 9 ماهگی، شیرگیری- یک سالگی و 6 ماهگی- 9 ماهگی، 6 ماهگی- یک سالگی و 9 ماهگی- یک سالگی به ترتیب 58/0، 48/0، 37/0 11/0، 94/0، 92/0، 83/0، 98/0، 84/0 و 91/0بود. همبستگی ژنتیکی افزایشی مادری بین صفات (بجز همبستگی اوزان تولد- شیرگیری و تولد- نه ماهگی) مثبت بود. با توجه به نتایج حاصل از آنالیزهای تک صفتی و چندصفتی برای صفات رشد انتخاب والدین برتر بر اساس ارزش اصلاحی موجب بهبود صفات ورن بدن در نژاد ماکوئی خواهد شد.
حامد امین رسولی محمود وطن خواه
داده های این پژوهش شامل 13603 رکورد روزآزمون وزن بدن مربوط به 3851 رأس بزغاله جمع آوری شده در طی سالهای 1371-1388 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد بز مرخز واقع در شهرستان سنندج می باشد که به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات وزن بدن بزغاله ها با استفاده از مدل تابعیت تصادفی مورد استفاده قرار گرفت. مدل مورد استفاده جهت تجزیه داده ها شامل اثر عوامل ثابت (سال تولد، جنس ، نوع تولد و سن مادر)، عوامل تصادفی شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثر ژنتیکی افزایشی مادری، اثر محیطی دائمی دام، اثر محیطی دائمی مادری و باقی مانده به صورت متجانس و نامتجانس بود. مدل تابعیت تصادفی با درجه برازش 4 و واریانس باقی ماند? نامتجانس برای تجزیه رکورد های وزن بدن بزغاله ها تا سن یکسالگی مناسب تر از سایر مدل ها بوده و مقدار ضریب وراثت پذیری برآورد شده با این مدل برای وزن تولد، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11 و 12 ماهگی به ترتیب 24/0، 31/0، 26/0، 26/0، 28/0، 29/0، 30/0، 32/0، 36/0، 37/0، 34/0 و 36/0 بود. وراثت پذیری مادری صفات به ترتیب 03/0، 11/0، 09/0، 09/0، 08/0، 06/0، 04/0، 02/0، 02/0، 01/0، 01/0 و 01/0 برآورد شد. نسبت واریانس محیطی دائمی دام به واریانس فنوتیپی(pe2) و نسبت واریانس محیطی دائمی مادری به واریانس فنوتیپی(c2) به ترتیب از 06/0 تا46/0 (که با افزایش سن روند افزایشی داشت) و 05/0 تا 10/0 بود (که با افزایش سن روند کاهشی داشت).
کلثوم حاجی زادگان جلال رستم زاده
هدف از این پزوهش، ارزیابی تنوع و تفاوت های ژنتیکی موجود در جمعیت های گنجشک خانگی واقع در شهرستان های بهبهان و سنندج بود. استفاده از نشانگر های بین ریزماهواره ای در ارزیابی تنوع و تفاوت ژنتیکی جمعیت گنجشک خانگی، برای اولین بار در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. از 89 قطعه گنجشک خانگی در 6 زیر جمعیت در این دو شهرستان نمونه های خون گرفته شد، در این نمونه ها 13 صفت ریختی به همراه صفات کیفی ظاهری اندازه گیری شدند. استخراج dna به روش استخراج نمکی انجام گرفت. شش آغازگر طراحی گردید که چهار آغازگرp1: (ag)9c, p2:(ga)9c, p3(tg)9a, p4:(tg)9c به دلیل تعداد باند و چند شکلی بیشتر برای اجرای این تحقیق انتخاب شدند. آغازگر های مورد استفاده در مجموع 116 باند تولید کردند که 115 باند (52/90 %) پلی مورف بودند. دندروگرام روابط ژنتیکی بین جمعیت ها با استفاده از اطلاعات حاصل و به روش upgma ترسیم گردید. بررسی تنوع ژنتیکی در بین جمعیت های گنجشک خانگی نشان داد که تنوع کل موجود در جمعیت (ht) 29/0 بود که 27/0 مربوط به تنوع درون جمعیت ها و 02/0 مربوط به تنوع بین جمعیت ها بود. ضریب تمایز ژنتیکی 042/ بود که نشان می دهد سهم تنوع بین جمعیت ها از تنوع کل بسیار کمتر است. بررسی فاصله ژنتیکی بین جمعیت ها به دو روش استاندارد نئی (1972) و روش نا اریب نئی (1978) نشان داد که کمترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت کانی مشکان و سد وحدت، هر دو در شهرستان سنندج و بیشترین فاصله ژنتیکی بین جمعیت سد وحدت (سنندج) و تشان (بهبهان) وجود دارد. دندروگرام بدست آمده جمعیت شهرستان سنندج را در یک گروه و جمعیت شهرستان بهبهان را در گروه دیگر قرار داد، در گروه سنندج نیز جمعیت سد وحدت و کانی مشکان با هم در یک شاخه مجزا از جمعیت دوشان قرار گرفتند، در گروه بهبهان نیز جمعیت اسدآباد و سلمان فارسی در یک گروه مجزا از جمعیت تشان قرار گرفتند. نتایج آنالیز داده های کمی و کیفی ریخت سنجی نیز نشان داد که صفات کیفی ریخت-سنجی نمی توانند به عنوان شاخص مناسب برای بررسی تفاوت های این جمعیت ها مورد توجه قرار گیرند، از بین صفات ریخت سنجی مورد بررسی نیز 6 صفت وزن، طول انگشت میانی پا، اندازه شکاف دهانی، طول بازو، ارتفاع نوک و اندازه نیم نوک بالا تفاوت معنی داری بین دو جمعیت داشتند. در کل تفاوت ژنتیکی معنی داری بین جمعیت های دو شهرستان سنندج و بهبهان علی رغم فاصله 577 کیلومتری هوایی مشاهده نشد.
شهین امیری شمس الدین احمدی
کلسیم-کالمودولین پروتئین کیناز ii (camkii) یک پروتئین کیناز وابسته به کلسیم-کالمودولین است، که به مقدار زیاد در مغز بیان می شود. این پروتئین کیناز دارای چهار ایزوفروم (?، ?، ?، ?) بوده، که در این میان ایزوفرم ? در یادگیری، تشکیل حافظه، تحمل و وابستگی به مورفین نقش اصلی را دارد. در این مطالعه پس از القای وابستگی به مورفین در رت از نژاد ویستار، سطح بیان ژن camkii? را در ناحیه هیپوکامپ مغز موش بررسی گردید. مطالعه بیان ژن به روش rt-pcr نیمه کمی صورت گرفت. برای القای وابستگی به مورفین، هفت روز متوالی مورفین 10 میلی گرم/کیلوگرم به موش ها تزریق شد. برای بررسی تغییرات بیان ژن camkii? در هیپوکامپ مغز موش در پاسخ به وابستگی به مورفین، در روزهای 1، 3، 7، 14 و 21 روز بعد از آخرین تزریق مورفین در گروه های جداگانه ای استخراج ناحیه هیپوکامپ انجام شد. گروه کنترل برای هفت روز متوالی سالین دریافت نمود و یک روز پس از اتمام تزریق مکرر سالین، مغز آنها استخراج و ناحیه هیپوکامپ جداسازی و بررسی بیان ژن انجام شد. نتایج آنالیز آماری داده های حاصل از آزمایش ها نشان داد که بین نسبت بیان ژن camkii به بتا-اکتین درگروه کنترل سالین و در گروه های آزمایشی با استخراج مغز در روزهای 1، 3، 7، 14 و 21 روز بعد از آخرین تزریق مکرر مورفین تفاوت معنی دار وجود داشت. نتایج آزمون توکی نشان داد که در گروه آزمایشی با فاصله 14 روز پس از قطع تزریق مکرر مورفین، نسبت بیان ژن camkii به بتا-اکتین در مقایسه با گروه کنترل سالین بیشترین افزایش را داشته است. می توان نتیجه گیری نمود که در دوره ترک اعتیاد به مورفین، بیان ژن آنزیم camkii تا مدت چهارده روز زیاد شده و سپس کاهش می یابد. بنابراین می توان پیشنهاد نمود که تا چهارده روز پس از قطع مصرف مورفین، حافظه مربوط به آن فعال بوده و سپس کاهش می یابد و این دوره چهارده روزه اولیه را می توان یک دوره بحرانی در دوره قطع مصرف موفین در موش آزمایشگاهی محسوب نمود. واژگان کلیدی: ، اعتیاد، بیان ژن، پروتئین کیناز ii وابسته به کلسیم-کالمودولین
معصومه کاید چهارمحال جلال رستم زاده
دیابت نوع دو (t2d) یک بیماری مولتی فاکتوریال است که با اندرکنش پیچیده و متقابل بین زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی ایجاد می گردد. شواهدی از نقش نقایص در مسیر پیام رسانی انسولین و همچنین التهاب در ایجاد مقاومت به انسولین در افراد دیابتی نوع دو دیده شده است. سوبسترای گیرنده انسولینی یک (irs-1)فاکتوری حیاتی در مسیر پیام رسانی انسولین می باشد و جهش هایی در این ژن گزارش شده که در ایجاد استعداد ابتلا به دیابت نوع دو نقش دارد. گیرنده ccr5، گیرنده کموکاینی است و پلی مورفیسم های موجود در ناحیه پروموتری این گیرنده نیز به عنوان کاندیدا برای ایجاد استعداد ابتلا به دیابت نوع دو در دست بررسی می باشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین پلی مورفیسم های irs-1(gly972arg) و ccr5(59029a/g) با دیابت نوع دو در جمعیت استان کردستان در غرب ایران می باشد. به این منظور dna ژنومی از خون با روش استخراج نمکی جداسازی شده و پلی مورفیسم های مورد نظر با روش pcr-rflp مورد بررسی قرار گرفتند. داده های بدست آمده مشخص کننده این موضوع است که فرکانس ژنوتیپ های aa و gg در بیماران دیابتی نوع دو در هر دو ژن ccr5 (p=0.04) و irs-1 (p=0.008) از افراد کنترل به طور معنی داری بیشتر می باشد. داده های کلینیکی نیز مشخص کننده این موضوع است که واریانت های irs-1(gly972arg) و ccr5(59029a/g)در ایجاد ریسک فاکتورهای بیماری های قلبی عروقی در افراد دیابتی نوع دو، شامل فشار خون بالا، سطوح پایین تر لیپوپروتئین با چگالی بالا و همچنین سطوح بالاتر لیپوپروتئین با چگالی پایین، نقش دارند.
گلاله مریوانی جلال رستم زاده
یک عضو از خانواده pou-domain، فاکتور1 رونویسی ویژه هیپوفیز (pou1f1) است که ترشح هورمون های پرولاکتین(prl)، هورمون رشد(gh) و زیرواحد بتا تایروتروپین(tsh?) را تنظیم می-کند. جهش ها در ژن pou1f1 ممکن است منجر به کمبود prl، gh و tsh? شود. پرولاکتین هورمونی است که ممکن است بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر جنبه های مختلف چرخه رشد مو تاثیر بگذارد. غلظت های در گردش پرولاکتین و تغییرات فصلی آن الگوی فعالیت آنزیمی را تعیین می کند و بر رشد و ریزش مو تاثیر می گذارد. بنابراین ژن های pou1f1 و prl ژن های کاندیدای مهمی برای صفات مو و انتخاب وابسته به مارکر (mas) می باشند. در این مطالعه ما به بررسی میزان پلی مورفیسم c>a دراگزون 5 ژن پرولاکتین و پلی مورفیسم c>t در اگزون 3 و بخشی از اینترون 3 در ژن pou1f1 در 205 راس از بزهای مرخز استان کردستان پرداختیم. استخراج dna از خون با روش استخراج نمکی صورت گرفت و پلی مورفیسم های ذکر شده با روش as-pcr مورد بررسی قرار گرفتند. در جمعیت بررسی شده، فراوانی های آللی برای آلل هایc و a در ژن prl بترتیب 9805/0 و 0195/0 و فراوانی های ژنوتیپی برای ژنوتیپ های ,cc ca و aa بترتیب 9610/0،0390/0 و 00/0 بودند. همچنین فراوانی های آللی برای آلل های c و t در ژن pou1f1 بترتیب 9878/0 و 0122/0 و فراوانی های ژنوتیپی برای ژنوتیپ های ,cc ct و tt بترتیب 9756/0 ، 0244/0 و 00/0 بودند. در این مطالعه همچنین از روش pcr-sscp برای بررسی وجود جهش جدید در اگزون 5 ژن پرولاکتین استفاده شد، اما جهش جدیدی در این ناحیه مشاهده نشد. جمعیت مورد مطالعه برای هردو ژن با استفاده از آزمون2? مورد بررسی قرار گرفت و جامعه درتعادل هاردی واینبرگ بود (05/0<p). .
معصومه نظری جلال رستم زاده
هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم در قطعهbp 294 از اگزون 4 ژن پرولاکتین و همچنین قطعه bp 522 ازاینترون 2 و اگزون 3 ژن لپتین بود. در این مطالعه فراوانی ژنوتیپی و اللی ژن های لپتین ( با روش pcr-rflp به وسیله آنزیم های برشی rsai و eco72i، به ترتیب) و ارتباط آن ها با تولید شیر مشخص شد. در این پژوهش مجموع 145 گاو هلشتاین، 60 گاو آمیخته و 58 گاو بومی منطقه غرب ایران مورد مطالعه قرار گرفت. در قطعهbp522 تکثیر یافته ژن پرولاکتین فراوانی ژنوتیپی 738/0، 221/0 و 041/0 برای ژنوتیپ های gg، ag و aa و فراوانی اللی برای الل های g و a، 848/0 و 152/0 به ترتیب مشاهده شد. در قطعه bp522 تکثیر یافته ژن لپتین فراوانی ژنوتیپی 738/0، 221/0 و041/0 برای ژنوتیپ های gg، ag و aa و فراوانی اللی برای الل های g و a، 783/0 و 217/0 به ترتیب مشاهده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که گاوهای دارای ژنوتیپ ag برای ژن پرولاکتین وژنوتیپ gg برای ژن لپتین بیشترین میزان تولید شیر را دارا بودند. انحراف از تعادل هاردی واینبرگ برای پلی مورفیسم های مورد بررسی مشاهده نشد.
پروین شریعتی گزگزاره جلال رستم زاده
ژن های تریکوهیالین (tchh) و گیرنده اکتودیس پلازین a (edar) نقش مهمی در کیفیت مو دارند. مطالعات انجام شده نشان داده اند که جهش در ژن tchh جعد مو و جهش در ژن edar ضخامت مو را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، ممکن است این ژن ها کیفیت موهر تولید شده به وسیله بز های مرخز (آنقوره ایران) را تحت تاثیر قرار دهند. هدف از این پژوهش تعیین توالی و شناسایی پلی مورفیسم نواحی حفاظت شده اگزون 3 ژن tchh و اگزون 12 ژن edar در بز های مرخز بود. چون توالی ژن های مذکور در بز تعیین نشده بود، پرایمر های این دو ژن بر اساس تشابه توالی این ژن ها در انسان، گاو و گوسفند طراحی شدند. پرایمر های طراحی شده به ترتیب قطعات 253 جفت بازی و 183 جفت بازی را در ژن های tchh و edar تکثیر دادند. قطعات تکثیر شده از این ژن ها در بز مرخز، بز شامی، بز لری بختیاری و گوسفند لری بختیاری با استفاده از تکنیک pcr-sscp آنالیز شد. هر یک از الگو های pcr-sscp از ژل آگارز استخراج، تعیین توالی و با یکدیگر و داده های بانک ژن مقایسه شدند. مقایسه توالی جزئی ژن tchh توالی مشابهی را بین گاو کردی، بز مرخز و بز شامی نشان داد، درحالی که توالی ژن tchh در بز لری بختیاری و گوسفند لری بختیاری متفاوت بود. در ژن edar همترازی توالی ها، توالی مشابهی را بین بز مرخزو بز شامی و همچنین توالی مشابهی را بین بز لری بختیاری و گوسفند لری بختیاری نشان داد. آنالیز pcr-rflp پلی مورفیسمی را در ژن های tchh و edar (به ترتیب با آنزیم های haeiii و psti ) در جمعیت بز های مرخز نشان نداد.
فرانک مرادی جلال رستم زاده
هدف از این مطالعه شناسایی پلی مورفیسم در لوکوس های اکستنشن و آگوتی جهت بررسی ارتباط پلی مورفیسم-های شناسائی شده با تفاوت در رنگ پوشش بزهای مرخز(آنقوره ایران) می باشد. لوکوس های اکستنشن و آگوتی به ترتیب مقدار تولید یوملانین و فئوملانین را در ملانوسیت ها کنترل می کنند. لوکوس اکستنشن گیرنده ملانوکورتین(mc1r) را کد می کند که به طور مداوم فعال است و وقوع هرگونه جهش در آن بر رنگ تولیدی توسط این لوکوس تاثیرگذار است. پروتئین کد شده توسط لوکوس آگوتی(asip) با اتصال به گیرنده ملانوکورتین(mc1r) باعث سنتز فئوملانین با طیف رنگی قهوه ای تا کرمی به جای یوملانین می گردد. در این مطالعه 170 نمونه از نژاد بز مرخز با الگوی رنگ پوشش متفاوت مورد مطالعه قرار گرفت. قطعات با استفاده از دو تکنیک pcr-rflpو pcr-sscp مورد بررسی قرار گرفتند. در لوکوس اکستنشن سه ناحیه پلی مورفیک c.299c>g، c.132t>g و c.142g>a شناسایی شد که به نظر می رسد این جهش ها در ارتباط مستقیم با ایجاد رنگ پوشش سیاه باشند. در لوکوس آگوتی نیز یک جهش جایگزینی در موقعیتc.158g>t و یک جهش حذفی در موقعیت c.172c مشاهده شد که در جهش جایگزینی موقعیت 158 اسید آمینه cys به gly تبدیل میشود، با توجه به اینکه جهش حذفی c.172c واقع در ناحیه کد کننده ژن آگوتی قرار دارد لذا باعث تغییر سه اسیدآمینه انتهایی پروتئین asip میگردد و ساختار فضایی پروتئین را بر هم می زند اما در این لوکوس ارتباط روشنی میان این جهش ها و ایجاد تنوع در رنگ پوشش مشاهده نشد. snpهای شناسائی شده در لوکوس اکستنشن با روش pcr-rflp مورد بررسی قرار گرفتند. ما از این تکنیک جهت شناسائی پلی مورفیسم در دو قطعه حاصل از تکثیر m1 و m2 ژن mc1r بهره گرفتیم. محصول pcr نمونه ها توسط آنزیم اندونوکلئاز bsuri مورد هضم قرار گرفتند. در نتیجه هضم آنزیمی قطعه m1 دو آلل t (با طول قطعات 12، 78، 94 و 115 جفت باز) و آلل c (با طول قطعات 12، 78، 60، 34 و 115 جفت باز) مشاهده شد که فراوانی آللی برای t و c به ترتیب 9765/0 و 0235/0 و فراوانی ژنوتیپی tt و tc به ترتیب 3/95 و 7/4 درصد بودند، در حالی که در میان نمونه های تحت مطالعه ژنوتیپ cc مشاهده نشد. در نتیجه هضم آنزیمی قطعه m2 دو آلل c ( با طول قطعات 6، 9، 24، 29، 57، 67 و 86 جفت باز) و آلل g( با قطعات حاصل از هضم 6، 9، 24، 29، 37، 49، 57 و 67 جفت باز) شناسائی شدند که فراوانی آللی برای c و g به ترتیب 9866/0 و 0134/0 بودند و با تهدف از این مطالعه شناسایی پلی مورفیسم در لوکوس های اکستنشن و آگوتی جهت بررسی ارتباط پلی مورفیسم-های شناسائی شده با تفاوت در رنگ پوشش بزهای مرخز(آنقوره ایران) می باشد. لوکوس های اکستنشن و آگوتی به ترتیب مقدار تولید یوملانین و فئوملانین را در ملانوسیت ها کنترل می کنند. لوکوس اکستنشن گیرنده ملانوکورتین(mc1r) را کد می کند که به طور مداوم فعال است و وقوع هرگونه جهش در آن بر رنگ تولیدی توسط این لوکوس تاثیرگذار است. پروتئین کد شده توسط لوکوس آگوتی(asip) با اتصال به گیرنده ملانوکورتین(mc1r) باعث سنتز فئوملانین با طیف رنگی قهوه ای تا کرمی به جای یوملانین می گردد. در این مطالعه 170 نمونه از نژاد بز مرخز با الگوی رنگ پوشش متفاوت مورد مطالعه قرار گرفت. قطعات با استفاده از دو تکنیک pcr-rflpو pcr-sscp مورد بررسی قرار گرفتند. در لوکوس اکستنشن سه ناحیه پلی مورفیک c.299c>g، c.132t>g و c.142g>a شناسایی شد که به نظر می رسد این جهش ها در ارتباط مستقیم با ایجاد رنگ پوشش سیاه باشند. در لوکوس آگوتی نیز یک جهش جایگزینی در موقعیتc.158g>t و یک جهش حذفی در موقعیت c.172c مشاهده شد که در جهش جایگزینی موقعیت 158 اسید آمینه cys به gly تبدیل میشود، با توجه به اینکه جهش حذفی c.172c واقع در ناحیه کد کننده ژن آگوتی قرار دارد لذا باعث تغییر سه اسیدآمینه انتهایی پروتئین asip میگردد و ساختار فضایی پروتئین را بر هم می زند اما در این لوکوس ارتباط روشنی میان این جهش ها و ایجاد تنوع در رنگ پوشش مشاهده نشد. snpهای شناسائی شده در لوکوس اکستنشن با روش pcr-rflp مورد بررسی قرار گرفتند. ما از این تکنیک جهت شناسائی پلی مورفیسم در دو قطعه حاصل از تکثیر m1 و m2 ژن mc1r بهره گرفتیم. محصول pcr نمونه ها توسط آنزیم اندونوکلئاز bsuri مورد هضم قرار گرفتند. در نتیجه هضم آنزیمی قطعه m1 دو آلل t (با طول قطعات 12، 78، 94 و 115 جفت باز) و آلل c (با طول قطعات 12، 78، 60، 34 و 115 جفت باز) مشاهده شد که فراوانی آللی برای t و c به ترتیب 9765/0 و 0235/0 و فراوانی ژنوتیپی tt و tc به ترتیب 3/95 و 7/4 درصد بودند، در حالی که در میان نمونه های تحت مطالعه ژنوتیپ cc مشاهده نشد. در نتیجه هضم آنزیمی قطعه m2 دو آلل c ( با طول قطعات 6، 9، 24، 29، 57، 67 و 86 جفت باز) و آلل g( با قطعات حاصل از هضم 6، 9، 24، 29، 37، 49، 57 و 67 جفت باز) شناسائی شدند که فراوانی آللی برای c و g به ترتیب 9866/0 و 0134/0 بودند و با توجه به عدم مشاهده ژنوتیپ gg فراوانی ژنوتیپی cc و gc به ترتیب 69/94 و 3/5 درصد بود. به نظر میرسد که سایر ژن ها و اثرات اپیستاتیک میان آنها نقش تعیین کننده ای در رنگ پوشش نهائی دارند.وجه به عدم مشاهده ژنوتیپ gg فراوانی ژنوتیپی cc و gc به ترتیب 69/94 و 3/5 درصد بود. به نظر میرسد که سایر ژن ها و اثرات اپیستاتیک میان آنها نقش تعیین کننده ای در رنگ پوشش نهائی دارند.
فریناز به فرجام محمد علی زارعی
سرطان عامل مهم مرگ و میر در کشور های توسعه یافته و دومین عامل مرگ و میر در کشور های در حال توسعه می باشد. p53 به عنوان یک ژن مهارکننده توموری، یکی از رایج ترین مکان ها برای بروز جهش در سرطان های انسانی می باشد. هدف از این پروژه بررسی پلی مورفیسم دو نقطه داغ جهشی، کدون های 72 و 282 در ژن p53 و شناسایی جهش های جدید در جمعیت استان کردستان با دو روش pcr-rflp و pcr-sscp می باشد. در این بررسی 45 نمونه بافتی توموری قالب گیری شده در پارافین به همراه 45 نمونه کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. توزیع ژنوتیپی و فراوانی اللی در این پروژه با روش pcr-rflp برآورد شد. در این روش از دو آنزیم محدودکننده bst ui و hpa ii استفاده شد. توزیع فراوانی ژنوتیپی کدون 72 ژن p53 در افراد توموری به ترتیب برای ژنوتیپ های cc ، gc و gg 33/33%، 67/46 و 00/20% و در افراد کنترل به ترتیب 56/15%، 89/49% و 55/35% و فراوانی اللی برای الل c 66/56% و برای الل g 34/43% در افراد توموری و c 00/40% و g 00/60% برای افراد کنترل حاصل شد. فراوانی های حاصله برای این ناحیه از ژن در مقایسه با افراد کنترل تفاوت معنی داری را نشان داد )05/0 (p <. بررسی ها در کدون 282 ژن p53 هیچ گونه پلی مورفیسمی را در این جمعیت نشان نداد. نتایج حاصل از بررسی با روش pcr-sscp در کدون 72 الگو های باندی جدیدی را نشان داد که میتواند نشان دهنده وقوع جهش جدیدی در این جمعیت باشد. در بررسی کدون 282 با این روش الگوی باندی جدیدی مشاهده نشد. نتایج حاصله می تواند با بررسی در گستره جمعیتی بالا و با تعداد نمونه بیشتر نقش احتمالی پلیمورفیسم g<c کدون 72 را در بروز سرطان پروستات این جمعیت نشان دهد.
فاطمه سجادی جلال رستم زاده
سرطان دومین عامل مرگ و میر در بسیاری از کشورهای جهان است که هر ساله نزدیک به یک میلیون نفر در این کشورها از این طریق از بین می روند. p21 پروتئینی از خانواده پروتئینی cip/kip می باشد که نقش مهمی را در کنترل چرخه سلولی و فرایندهای چون آپاپتوز، ترمیم dna و رشد سلولی ایفا می کند در این تحقیق دو پلی مورفیسم مهم ژن p21 مورد بررسی قرار گرفت. پلی مورفیسم اول در کدون 31 اگزون 2 این ژن می باشد که با تبدیل نوکلئوتید c به a ، آمینواسید arg جایگزین ser می شود، و دیگری در ناحیه3utr آن می باشد که نوکلئوتید c به t تبدیل می شود. این پلی مورفیسم ها توسط روش های pcr_rflp و pcr-sscp در سرطان پروستات در استان کردستان بررسی شد. در این تحقیق 45 نمونه سرطانی قالب گیری شده در پارافین و 45 نمونه کنترل تعیین ژنوتیپ شدند که فراوانی ژنوتیپ در نمونه-های سرطانی برای اگزون 2 به ترتیب برای ژنوتیپ cc 8/68% و برای ژنوتیپ ca 2/31% بدست آمد. فراوانی اللی در نمونه های سرطانی برای الل c برابر 84/0 والل a 16/0 بدست آمد. همچنین فراوانی ژنوتیپ ها در نمونه های کنترل به ترتیب برای ژنوتیپ cc 2/82% و ژنوتیپ ca 8/17% بدست آمد و فراوانی اللی در این جمعیت برای الل c برابر 91/0 و الل a 09/0 بدست آمد. برای ناحیه 3utr تنها ژنوتیپ cc مشاهده شد. انجام آزمون کای دو اختلاف معنی داری را بین دو جمعیت کنترل و سرطانی در اگزون 2 نشان داد (05/0 p<). نتایج این تحقیق نقش احتمالی پلی-مورفیسم اگزون 2 ژن p21 را در ایجاد سرطان پروستات پیشنهاد می دهد. در بررسی این دو ناحیه ژن p21 توسط تکنیک pcr-sscp، در اگزون 2 الگوی متفاوتی مشاهده شد که می تواند جهش جدیدی باشد همچنین در ناحیه3utr الگوی جدیدی مشاهده نشد.
ناصر وهابی جلال رستم زاده
هدف از این مطالعه شناسایی پلی مرفیسم ژنهای tlr2 وtlr4 با استفاده از تکنیک pcr-sscpو pcr-rflp در گاوهای کردی و هلشتاین استان کردستان بود. بعد از خونگیری از 100نمونه واستخراج dna یک قطعه bp 372 از ژن tlr2 گاو شامل قسمتی از ناحیه ی کد شونده ی ژن تکثیر داده شد. آنالیز pcr-sscp دو آلل و سه ژنوتیپ را در گاوهای بومی و هلشتاین استان کردستان نشان داد. فراوانی آلل های a و b به ترتیب در جمعیت گاوهای کردی 45/0 و 55/0 و در جمعیت هلشتاین ، 18/0 و 82/0 بود، و فراوانی ژنوتیپ های aa ، ab و bb به ترتیب در نژاد کردی 1/0، 16/0و 74/0 و در نژاد هلشتاین 26/0، 38/0 و 36/0 محاسبه شد. آزمون هاردی - واینبرگ نشان داد که جمعیت گاوهای کردی در استان در تعادل قرار دارد اما جمعیت گاوهای هلشتاین استان برای ژن tlr2 در حال تعادل نیست. دو قطعه از ژن tlr4(tlr4d وtlr4c) با روش pcr-sscp مورد مطالعه قرار گرفتند که در هیچکدام از این قطعات ژنی پلی مورفیسمی مشاهده نشد و نیز قطعه tlr4b توسط روش pcr-rflp مورد آنالیز قرار گرفت که پس از انجام کار مشاهده شد که در هیچکدام از نمونه های موجود در این منطقه جهش گزارش شده موجود نیست و در این جایگاه هیچ پلی مورفیسمی مشاهده نشد.
سمیرا ترکمن بهمن بهرام نژاد
سایکلوتایدها دسته ای از پروتئین های کوچک غنی از سیستئین می باشند و این پپتیدها حدود 30 اسیدآمینه دارند. در آن ها یک ساختار منحصر به فرد به وسیله سه باند دی سولفید، به نام گره سیستئینی ایجاد می شود. سایکلوتایدها خانواده بزرگی از پپتیدهای حلقوی ضد میکروبی هستند که فعالیت های زیستی متنوعی دارند که از جمله می توان به فعالیت ضدمیکروبی، ضدتوموری، ضدویروسی، از بین بردن گلبول های قرمز، سلول کشی و حشره کشی اشاره نمود. شبه سایکلوتاید ها در گیاهان به صورت خانواده ژنی بیان می شوند. این ژن ها دارای نواحی حفاظت شده ای می باشند که در این پژوهش بر اساس توالی نواحی حفاظت شده آغازگر طراحی شد و با استفاده از تکنیکrace-pcr3 ژن های کدکننده پروتئین های شبه سایکلوتاید در گندم همسانه سازی و تعیین توالی شدند. مقایسه توالی های به دست آمده با توالی موجود در پایگاه داده ای pgi نشان داد تعداد 11 توالی نوکلئوتیدی شبه سایکلوتاید از گندم به دست آمده است. توالی های نوکلئوتیدی به دو دسته تقسیم شدند و توالی پروتئینی آن ها نیز به دو دسته تقسیم شدند. توالی tacycl2 در یک دسته و بقیه توالی ها در دسته دیگر قرار گرفتند. این توالی ها شباهت زیادی با توالی های شبه سایکلوتاید احتمالی در خانواده گرامینه دارند. تعداد نوکلئوتیدهای این توالی ها 402-479 متغیر بود. بیان نیمه کمی یکی از ژن های شبه سایکلوتاید در اندام های ریشه، کلئوپتیل، ساقه، برگ و گل آذین مطالعه شد. کلئوپتیل بیشترین میزان بیان نسبی و ساقه کمترین میزان بیان نسبی را نشان داد. همچنین بیان ژن شبه سایکلوتاید در اندام برگ با تیمار اسید سالیسیلیک مطالعه شد اما نتایج به دست آمده نیاز به مطالعات کمی داشت. این اولین مطالعه در زمینه همسانه سازی ژن های شبه سایکلوتاید در خانواده گرامینه بود و نشان داد که در گندم ژن های شبه سایکلوتاید وجود دارد.
زانیار کرمی شمس الدین احمدی
کلستاز یکی از بیماری های کبدی و مجاری صفراوی است که به معنی انسداد در مسیر جریان صفرا می باشد. شواهد تجربی و بالینی افزایش میزان اوپیوئید را در کلستازگزارش کرده اند، که می تواند تغییراتی را در بدن موجب شود. در این مطالعه، زمان واکنش به درد و تغییرات بیان ژن گیرنده ?- اوپیوئیدی (mor-1) در نواحی استریاتوم، هیپوکامپ و پیش پیشانی در رت های کلستاز شده بررسی شد. القای کلستاز در رت های نر نژاد ویستار، با انسداد مجرای مشترک صفراوی طی عمل لاپاراتومی صورت گرفت. بعد از مدت زمان 7، 14 و 21 روز پس از انجام کلستاز، افزایش سطح پپتیدهای اوپیوئیدی با آزمایش خاصیت ضد دردی در تست هات پلیت در سه گروه کنترل، شم کنترل و کلستاز بررسی گردید. همچنین، پس از 21 روز نسبت وزن کبد به وزن کل بدن و سطح بیلی روبین خون در گروه های آزمایشی مورد نظر بررسی شد. سپس، جداسازی بافت نواحی مغزی در گروه های آزمایشی جداگانه ای (کنترل، شم کنترل و کلستاز) 21 روز پس از کلستاز انجام شد و بررسی بیان ژن با استفاده از روش rt-pcr نیمه کمی انجام شد. نتایج نشان داد که کلستاز موجب افزایش تاخیر واکنش به درد در 21 روز پس از جراحی می شود که بیشترین تفاوت معنادار را در مقایسه با گروه شم کنترل نشان داد (p<0.001). نتایج همچنین نشان داد که در گروه کلستاز شده نسبت وزن کبد به وزن کل بدن و سطح بیلی روبین خون افزایش معناداری در مقایسه با گروه شم کنترل داشت. نتایج بررسی تغییرات بیان ژن در سطح mrnaی گیرنده ?- اوپیوئیدی، 21 روز پس از عمل جراحی کلستاز کاهش 67 درصدی را در هیپوکامپ و 42 درصدی را در پیش پیشانی در مقایسه با گروه شم کنترل نشان داد. در حالیکه، در استریاتوم تغییر معنا داری مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که گیرنده های ?- اوپیوئیدی در هیپوکامپ و پیش پیشانی تحت تاثیر القای کلستاز قرار گرفته و ممکن است نقش مهمی در تعدیل درد و سایر تغییرات فیزیولوژیکی ناشی از القای کلستاز داشته باشند.
بدری امیری عثمان عزیزی
چکیده موضوع این مطالعه ارزیابی اثرات سطوح مختلف میوه بلوط بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی شکمبه با استفاده از تکنیک مولکولی pcr-sscp در بزغاله های مرخز بود. 24 راس بزغاله مرخز(میانگین وزنی 25/1 ± 93/16 و میانگین سنی 4 تا 5 ماه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به چهار جیره غذایی اختصاص داده شد. طول دوره تغذیه با جیره های آزمایشی 105 روز بود.جیره های غذایی شامل 1) جیره شاهد، 2) جیره حاوی 8 درصد میوه بلوط، 3) جیره حاوی 17 درصد میوه بلوط و 4) جیره حاوی 25 درصد میوه بلوط بود. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از سطوح مختلف میوه بلوط در جیره غذایی بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی شکمبهاثر معنی داری داشت. نتایج نشان داد که تاثیر جیره بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه و جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه معنی دار بود(001/0p<). جایگاه نمونه برداری تاثیری بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه نداشت(05/0p>). درحالیکه بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی محتوی شکمبه تاثیر معنی داری داشت(001/0p<). تنوع زیستیجمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه با جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه اختلاف معنی داری را نشان داد(05/0p<). بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جمعیت باکتریایی اپیمورال بود که تنوع بیشتری نسبت به جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه داشت. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان می دهد که استفاده از میوه بلوط تا سطح 17 درصد در جیره غذایی موجب افزایش در تنوع زیستی جمعیت باکتریایی شکمبه شد درحالیکه استفاده از سطوح 25 درصد میوه بلوط در جیره غذایی موجب کاهش تنوع زیستی در جمعیت باکتریایی شکمبه شد
ناصر بیگلری جلال رستم زاده
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تنوع و تفاوت های ژنتیکی موجود در جمعیت اسب کردی در ایران با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهواره ای بود. در این پژوهش از 99 راس اسب کرد متعلق به استان های کرمانشاه، کردستان، همدان و آذربایجان غربی در ارزیابی تنوع و تفاوت ژنتیکی درون جمعیتی استفاده شد. استخراج dna به روش استخراج نمکی از نمونه های خون جمع آوری شده، انجام گرفت. از بین چهار آغازگر طراحی شده، دو آغازگرp2:(ga)9c و p1:(ag)9c که تعداد باند و پلی مورفیسم بیشتری را نشان داده بودند، برای اجرای این تحقیق انتخاب شدند. آغازگر های مورد استفاده در مجموع 50 باند تولید کردند که 45 باند (90 %) آن پلی مورف بودند. دندروگرام روابط ژنتیکی درون جمعیت با استفاده از اطلاعات حاصل ماتریس باینری و به روش xlstat ترسیم گردید. میانگین (± انحراف معیار) تنوع ژنی با استفاده از دو آغازگر (ga)9c و (ag)9c برای کل نمونه های جمعیت 1560/0± 3646/0بود. بررسی تشابه ژنتیکی درون جمعیت ها به دو روش استاندارد نئی (1972) و روش نا اریب نئی (1978) نشان داد که بیشترین تشابه ژنتیکی بین گروه های درون جمعیت اسب کردی توسط آغازگر (ag)9cمشاهده شد. دندروگرام بدست آمده از آغازگر (ag)9c جمعیت را به چهار گروه، آغازگر (ga)9c جمعیت را به هفت گروه و ترکیب هر دو آغازگر جمعیت را به سه گروه تقسیم کرد. میانگین (± انحراف معیار) شاخص شانن بدست آمده توسط آغازگر (ag)9c مقدار 1832/0±5772/0، (ga)9c، 2546/0±5382/0 و برای ترکیب دو آغازگر 2091/0±5311/0 در جمعیت بود. مقادیر بدست آمده برای آلل موثر، درصد باند پلی مورف، تنوع ژنی نئی و شاخص شانون با آغازگر (ag)9c تنوع ژنتیکی بیشتری را نسبت به آغازگر (ga)9c در جمعیت اسب کردی نشان داد.
آرزو محمدیان فارسانی شمس الدین احمدی
کلستاز یکی از بیماری های کبدی است که به معنی انسداد مجرای صفراوی می باشد. افزایش میزان اوپیوئیدهای آندوژن در رت های کلستاز شده گزارش شده است. در این تحقیق، تغییرات بیان ژن گیرنده های ?- اوپیوئیدی در هیپوتالاموس و کبد در رت های کلستاز شده بررسی شد. کلستاز در رت های نر نژاد ویستار، با وزن تقریبی 20± 300 گرم با انسداد مجرای صفراوی ایجاد شد. بعد از مدت زمان 21 روز از انجام کلستاز وزن کل بدن، وزن کبد و نسبت وزن کبد به وزن کل بدن در گروه های مورد نظر اندازه گیری شد. سپس، جداسازی ناحیه هیپوتالاموس و کبد در گروه های آزمایشی کنترل، شم کنترل و کلستاز شده 21 روز پس از کلستاز انجام گرفت و بیان ژن گیرنده های ?- اوپیوئیدی در سطح mrna با استفاده از روش rt-pcr نیمه کمی بررسی گردید. نتایج نشان داد که در گروه کلستاز شده وزن کل بدن تفاوت معناداری در مقایسه با گروه شم کنترل نداشت، البته با بررسی میانگین وزن در هر گروه، کاهش وزن در گروه کلستاز شده مشاهده گردید. نتایج همچنین نشان داد که وزن کبد و نسبت وزن کبد به کل بدن افزایش معناداری داشت. نتایج بررسی تغییرات بیان ژن در سطح mrna ی گیرنده های ?- اوپیوئیدی، پس از القای کلستاز در روز 21 در هیپوتالاموس و کبد کاهش معناداری در مقایسه با گروه شم کنترل نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که گیرنده های ?- اوپیوئیدی در هیپوتالاموس و کبد در اثر انسداد مجرای صفراوی تحت تاثیر قرار گرفته و ممکن است در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن مانند کنترل درد از طریق مهار آزاد شدن نوروترانسمیترها و تنظیم رفتارهای مربوط به خوشی و لذت از غذا خوردن و حفظ ثبات بدن نقش مهمی داشته باشند
علی خادم جلال رستم زاده
هدف از این پژوهش، ارزیابی پلی مورفیسم ژن mhc-drb در بزهای نژاد مرخز با استفاده از تکنیک pcr-rflp بود. نمونه های خون از 83 رأس حیوان موجود در ایستگاه بز مرخز سنندج گرفته شد. استخراج dna به روش استخراج نمکی انجام گرفت. محصول تکثیر قطعه ای از گزون دوم ژن mhc-drb با طول 285 جفت باز بود که توسط سه آنزیم محدود کننده haeiii, psti, taqi هضم گردید. در هضم محصولات pcr با استفاده از آنزیم taqi سه ژنوتیپ و دو آلل شناسایی گردید. فراوانی های ژنوتیپی و آللی برای ژنوتیپ هایtt, tt و tt به ترتیب 32/0، 55/0 و 13/0 و برای آلل های t و t به ترتیب 59/0 و 41/0 برآورد گردید. در هضم محصولات pcr با استفاده از آنزیم psti دو ژنوتیپ و دو الل شناسایی گردید. فراوانی ژنوتیپ های pp و pp 74/0 و 26/0 و فراوانی آلل های p و p 87/0 و 13/0 برآورد گردید. همچنین ژنوتیپ pp در حیوانات مورد آزمایش مشاهده نگردید. در الگوی هضمی haeiii نه ژنوتیپ و چهار آلل شناسایی گردید. فراوانی ژنوتیپ های cd, cc, bd, bc, bb, ad, ac, ab و dd به ترتیب 027/0، 083/0 ، 041/0، 07/0، 27/0، 055/0، 27/0، 125/0 و 041/0 و فراوانی آلل های c, b, a و d به ترتیب 076/0، 25/0، 52/0 و 15/0 برآورد گردید. همچنین نتایج نشان داد که تعادل هاردی واینبرگ برای ژن mhc-drb در جمعیت برقرار است. ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم taqi و haeiii و صفات تولید بیده یک سالگی و دو سالگی و وزن تولد مشاهده نشد. ارتباط معنی داری فقط بین پلی مورفیسم psti و تولید بیده یک سالگی مشاهده گردید (p<0/05).
فاطمه میره کی شمس الدین احمدی
هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات بیان ژن گیرنده های مو-اوپیوئیدی وn-متیل d-آسپارتات (nmda) در سطح mrna پس از القای تحمل به خاصیت ضددردی مورفین بود. رت های نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 250 تا 300 گرم، استفاده شدند. برای القای تحمل به مورفین، در یک گروه تزریق روزانه مورفین (10 میلی گرم/کیلوگرم) به مدت 14 روز انجام شد، در حالیکه گروه کنترل فقط سالین (1 میلی لیتر/کیلوگرم) را دریافت نمود. تست هات پلیت در روزهای 1، 5، 10 و 15 روز از شروع تزریق مورفین انجام شد تا تحمل به خاصیت ضددردی مورفین بررسی شود. پس از القای تحمل به مورفین، سر رت ها جدا شد و مغز میانی و نخاع (ناحیه خاجی کمری) آنها جدا گردید. بیان ژن با استفاده از روشrt-pcr نیمه کمی بررسی شد. نتایج تست هات پلیت نشان داد که تحمل به مورفین در 15 روز بعد از تزریق مورفین ایجاد شد که این موضوع با کاهش خاصیت ضددردی مورفین (10 میلی گرم/کیلوگرم) در روز 15 تزریق در مقایسه با گروه کنترل تائید گردید. نتایج مطالعه بیان ژن در سطح mrna نشان داد که گیرنده های مو-اوپیوئیدی در نخاع و مغز میانی بعد از تحمل به مورفین نسبت به گروه کنترل به طور معناداری تغییر نداشتند. نتایج همچنین نشان داد که بیان زیرواحد 1 گیرنده nmda در سطح mrna به طور معناداری تغییر نکرد، اما بیان آنها در مغز میانی بعد از تحمل به مورفین نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت. می توان نتیجه گیری نمود که ممکن است در بیان ژن گیرنده های مو-اوپیوئیدی در طناب نخاعی و مغز میانی در طول تحمل تغییری ایجاد نشود، اما تغییرات در بیان ژن گیرنده های nmda و اثرات تنظیم کنندگی آنها روی مسیرهای درد به ویژه در مغز میانی می تواند میانجی کننده ایجاد تحمل به خاصیت ضددردی مورفین باشد.
مونا خلقی فرید حیدری
گاو نر در مقایسه با گاو ماده به علت هتروگامتیک بودن سهم بیشتری در نسبت جنسی ایفا می¬کند. تشخیص نسبت جنسی اسپرماتوزوئیدها از طریق نسبت کروموزوم¬های x و y قابل انجام است. این پژوهش با هدف تاثیر غلظت تستوسترون خون و مایع منی بر تغییر نسبت جنسی کروموزوم هایx و yاسپرماتوزوئیدها در گاوهای هلشتاین ایران از طریق تکنیک real-time pcr انجام گرفت. در پژوهش حاضر ژن¬های کاندید در تشخیص نسبت کروموزوم¬های x و y به ترتیبplp و sryاست. در این راستا 26 راس گاو هلشتاین موجود در مرکز اصلاح¬نژاد ایستگاه عباس آباد مشهد، خون¬گیری و اسپرم گیری به صورت همزمان و در ساعات اولیه صبح انجام شد. پس از استخراج dna از اسپرم به روش بهینه یافته استخراج نمکی، real-time pcr برای تکثیر قطعات 90، 89 و79 جفت بازی به ترتیب برای ژن¬های plp ، sryو par با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی انجام گرفت و نسبت جنسیت محاسبه شد. نتایج آنالیز آماری نشان داد که میانگین حداقل مربعات کروموزوم y و x به ترتیب 15/0±23/1 و 02/0±71/0 بود و از نظر آماری داری تفاوت معنی¬داری بودند (05/0p<). همچنین همبستگی نسبی ژن sry با غلظت تستوسترون خون ومایع منی به ترتیب برابر با 38/0 و 47/0 برآورد شد که این نتایج نشان می¬دهد با افزایش سطح تستوسترون میزان نسبی اسپرماتوزوئیدهای حامل ژن sry به طور معنی¬داری (05/0p<) افزایش یافت. همچنین همبستگی بین ژن plp و تستوسترون خون و مایع منی به ترتیب برابر با 67/.- و 60/0- برآورد ¬شد لذا با افزایش غلظت تستوسترون میزان نسبی اسپرماتوزوئیدهای حامل ژن plp به طور معنی¬داری (01/0p<) کاهش یافت. همچنین همبستگی معنی¬داری بین نسبت اسپرماتوزوئیدهای حامل ژن sry با حجم، جمعیت و زنده¬مانی اسپرماتوزوئیدها مشاهده¬نگردید (05/0p<). ولی همبستگی میان نسبت اسپرماتوزوئیدهای حامل ژن plp با حجم و جمعیت منفی و بسیار معنی دار ملاحظه شد (01/0(p<.
بهزاد ظهیرنژاد بهمن بهرام نژاد
دفنسین های گیاهی خانواده مهمی از پپتیدهای کاتیونی در سلسله ی گیاهان هستند. آن ها از نظر ساختار و از لحاظ وظیفه مربوط به دفنسین هایی هستند که قبلاً در پستانداران و حشرات توصیف شده اند آن ها دارای وزن مولکولی بین 5 تا 7 کیلو دالتون هستند و همچنین 8 اسید آمینه سیستئینی حفظ شده دارند. دفنسین های گیاهی ساختار سه بعدی کوچک و کروی دارند، و دارای سه صفحه ی بتای موازی نا همسو و یک مارپیچ آلفا هستند که به وسیله ساختار موتیف مرکب از پل های دی سولفیدی پایدار شده اند. این موتیف در دیگر پپتیدها با فعالیت زیستی یافت شده است وموتیف (??) پایدار شده سیستئین نامیده می شود (cs??). با توجه به افزایش دانش و آگاهی درباره ساختار دفنسین ها، تنظیم و بیان ژن و همچنین فعالیت زیستی آن ها در محیط آزمایشگاهی کاملاً روشن است که دفنسین های گیاهی پپتیدهای پیچیده ای هستند و نقش اصلی آن ها در دفاع از گیاهان در برابر آلودگی میکروبی است. دفنسین های گیاهی مانند بیشتر پروتئین های وابسته به دفاع، به وسیله ی خانواده های کوچک چند ژنی رمزگذاری می شود. این ژن ها دارای نواحی حفاظت شده ای می باشند که در این مطالعه بر اساس توالی نواحی حفاظت شده آغازگر طراحی شد و با استفاده از تکنیک رونوشت برداری معکوس و سپس واکنش زنجیره ای پلیمراز، ژن های کد کننده پروتئین های دفنسین در توت فرنگی (fragaria ananassa) همسانه سازی و تعیین توالی شدند. مقایسه توالی به دست آمده با توالی های موجود در پایگاه داده ای مرکز بین المللی اطلاعات زیست فناوری صحت ژن دفنسین به دست آمد را نشان داد. تعداد اسید های آمینه حاصل از ترجمه ی توالی به دست آمده با نتایج قبلی یکسان و برابر با 54 اسیدآمینه و 8 اسید آمینه سیستئینی حفاظت شده با حفظ فواصل مورد نظر با دیگر اسیدهای آمینه بوده است . بیان نیمه کمی ژن دفنسین در سطح رونوشت در اندام های ریشه، ساقه، برگ، گل و میوه در سه رقم مختلف بررسی شد و نتایج نشان داد که در شرایط طبیعی بدون وجود عوامل محرک میزان بیان در اندام های مختلف در هر سه رقم برابر است به این صورت که بیشترین میزان بیان نسبی ژن دفنسین در میوه بود، و در ریشه هیچ گونه بیانی مشاهده نشد، همچنین بیان ژن دفنسین در اندام برگ با تیمارهای مختلف زخم و اسید سالیسیلیک مطالعه شد و نتایج به دست آمده نشان دهنده ی افزایش بیان ژن در زمان های متفاوت بوده است. بررسی بیان ژن دفنسین در مراحل مختلف رشدی میوه نشان دادند که در مراحل پیشرفته رشدی با افزایش بیان ژن همراه بوده است و در آزمایش دیگری که میوه ها با قارچ عامل کپک خاکستری آلوده شده بودند بررسی بیان ژن دفنسین در شدت های مختلف آلودگی نشان داد که با افزایش شدت بیماری میزان بیان ژن نیز افزایش یافته است.
ابوالفضل حیدرنژاد جلال رستم زاده
برخی از پروتئین های موجود در پوسته تخم پرندگان اختصاصی هستند. اووکالیکسین-32 یکی از پروتئین های اختصاصی پوسته تخم مرغ است که در فاز نهایی کلسیفیکاسیون پوسته به میزان بالایی در ناحیه رحم و ایسموس بیان می شود و در بخش های بیرونی پوسته متراکم می شود. مطالعات نشان داده اووکالیکسین-32 خاصیت ضد باکتریایی دارد و در مهار بار میکروبی محیط پوسته و به تبع آن حفظ ارزش غذایی تخم مرغ و سلامت جنین نقش ایفا می کند. علاوه بر این مشخص شده است این پروتئین با تعدادی صفت مربوط به تخم مرغ همچون نرخ تولید تخم مرغ ، وزن خشکی، ضخامت پوسته، وزن زرده، اسکور شکست و ارتفاع آلبومین نیز در ارتباط هست و از این جهت می تواند به عنوان یک ژن کاندید برای بهبود کیفیت تخم مرغ انتخاب شود. هدف از این پژوهش خصوصیت یابی و بررسی بیان ژن اووکالیکسین-32 در بافت های مختلف بلدرچین ژاپنی با استفاده از روش های rt-pcr ، 3´-race و کلون سازی بود. پرایمرهای مورد استفاده در این تحقیق از نواحی حفاظت شده رونوشت های مرغ و بوقلمون طراحی شدند. پس از سنتز cdna و توالی یابی مستقیم بخشی از رونوشت اووکالیکسین-32 بلدرچین ژاپنی، پرایمرهای بررسی نواحی اینترونی و انتهای 3?-utr از روی رونوشت بدست آمده طراحی شدند. پرایمرهای طراحی شده در برگیرنده طول کامل 5 اگزون و دو اینترون و بخشی از اگزون اول بود. انتهای 3?-utr با استفاده از روش 3?-race تکثیر شد و سپس در پلاسمید ptg-19 و باکتری ای.کلی کلون شد. و در نهایت پلاسمید نوترکیب کلون شده توالی یابی گردید. نتایج این پژوهش نشان داد اووکالیکسین-32 در ناحیه رحم و ایسموس اویداکت، کبد، کلیه و بیضه بیان می شود و در بافت های ماهیچه، قلب، دئودنوم، طحال و پانکراس بیان نمی شود. بخش بزرگی از ناحیه کد کننده، طول کامل ناحیه غیر کد کننده انتهای ´3 رونوشت و طول کامل اینترون های دوم و سوم اووکالیکسین-32 بلدرچین ژاپنی بدست آمد. رونوشت حاصل دارای چارچوب خوانش باز به طول 1179 نوکلئوتید که کدکننده 266 اسدآمینه بود و تشابه بالایی با اووکالیکسین-32 مرغی و بوقلمون نشان داد.
ندا پروینی شمس الدین احمدی
اوپیوئیدها موثرترین دارو برای درمان مناسب دردهای شدید هستند. با این وجود، تزریق مزمن اوپیوئیدها سبب ایجاد تحمل به اثر ضد دردی آن ها می شود که استفاده از آن ها را محدود می کند. پروتئین کیناز c، به ویژه ایزوفرم گامای آن (pkc?) یک مولکول کلیدی است که نقش مهمی در تحمل به اثر ضد دردی القا شده توسط مورفین دارد. هدف این مطالعه بررسی تغییرات احتمالی بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در ناحیه کمری-خاجی طناب نخاعی و مغزمیانی رت در طول القای تحمل به اثر ضددردی مورفین بود. در آزمایش ها از رت نر نژاد ویستار استفاده شد. دو گروه آزمایشی، دو بار در روز تزریق سالین (1 میلی لیتر/کیلوگرم) یا مورفین (10 میلی گرم/کیلوگرم) را به صورت داخل صفاقی به مدت هشت روز دریافت کردند. القای تحمل به اثر ضد دردی مورفین در طول برنامه زمانی تزریق در روزهای اول، چهارم و هشتم، با آزمون صفحه داغ بررسی شد. برای بررسی تغییرات بیان ژن از شش گروه رت استفاده شد. دو گروه در روز اول تزریق، دو گروه در روز چهارم تزریق ها و دو گروه دیگر در روز هشتم تزریق ها کشته شدند. سپس، سریعاً مغز میانی و ناحیه کمری- خاجی طناب نخاعی برای بررسی تغییرات بیان ژن پروتئین کیناز c گاما استخراج شدند. روش rt-pcrنیمه کمی برای بررسی تغییرات در بیان ژن استفاده شد. نتایج آزمون صفحه داغ نشان داد که مورفین اثر ضد دردی معناداری در روز اول تزریق ایجاد نمود، اما با انجام تزریق های مکرر در روز چهارم و هشتم تزریق های مکرر، اثر ضد دردی مورفین به طور معناداری کاهش یافت و در روز هشتم نسبت به گروه سالین اثر ضددردی معناداری ایجاد نکرد. نتایج همچنین نشان دادند که بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در بافت طناب نخاعی در گروه تیمار شده با مورفین در مقایسه با گروه کنترل تیمار شده با سالین در روز اول، چهارم و هشتم بعد از تزریق ها به طور معناداری تغییر نمی کند. اما، مقدار بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در بافت مغز میانی گروه تیمار شده با مورفین در مقایسه با گروه کنترل تیمار شده با سالین در روز چهارم و هشتم تزریق افزایش یافت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که تحمل به اثر ضد دردی مورفین بر تغییرات بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در بافت طناب نخاعی رت اثری ندارد. اما، در بافت مغز میانی بین مقدار بیان ژن پروتئین کیناز c گاما و القای تحمل به مورفین ارتباط معناداری وجود دارد.
هیوا جلالی جلال رستم زاده
استفاده از نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم (tio2nps) بطور روز افزونی در تحقیقات دام و طیور در حال افزایش است. tio2nps می توانند (ممکن است) سبب آسیب های عمده در اندام ها و بافت های مختلف شوند. مطالعات قبلی اثرات نانو ذرات بر ایجاد التهاب و افزایش یا کاهش بیان ژن های موثر در رشد و توسعه بافت های تولید مثلی در حیوانات نر و ماده را گزارش کرده اند. از جمله این ژن ها می توان به گیرنده آندروژنی (ar)،نیتریک اکسید سینتاز قابل القاء (inos)، فاکتور رشد شبه انسولین (igf-1) و toj3 اشاره نمود. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات tio2nps و ویتامین e بر بیان ژن های اشاره شده در بافت های کبد و تخمدان در بروز پاسخ های مرتبط با آسیب های وارد شده در بافت های کبد و تخمدان و بررسی نقش ویتامین e به عنوان یک آنتی اکسیدان با اندازه گیری سطح بیان این ژن ها با روش rt-pcr نیمه کمی انجام شد. بدین منظور جوجه های بلدرچین به طور تصادفی به یکی از 6 گروه شامل گروه کنترل بدون هیچ افزودنی به جیره پایه، گروه جیره پایه به اضافه 200 میلی گرم بر کیلوگرم ویتامین e، گروه های جیره پایه به اضافه 500 و 1000 میلی گرم از tio2nps و گروه-های جیره پایه به اضافه 500 و 1000 میلی گرم از tio2nps و 200 میلی گرم بر کیلوگرم ویتامین e تقسیم شدند. نتایج نشان دادند که سطح بیان ژن های ar، inos و toj3 در تیمارهای 500 و 1000 میلی گرم، 90 روز پس از قرار گرفتن در معرض tio2nps به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین 200 میلی گرم ویتامین e توانست میزان بیان ژن های inos و toj3 را در تیمار دریافت کننده 1000 میلی گرم tio2nps، به صورت معنی داری کاهش دهد اما هیچ تأثیری بر بیان ar نداشت. این نتایج پیشنهاد می کند که نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم می توانند در نارسایی زودرس تخمدانی و اختلال در بلوغ فولیکول ها، اثرات التهابی و همچنین در سرطان زایی و تکثیر سلول های سرطان زا نقش داشته باشند.
زهرا حیدری هلشی جلال رستم زاده
نانو ذره ی دی اکسید تیتانیوم (tio2) به دلیل خواص منحصر به فرد، امروزه در کاربرد های وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. قدرت واکنش پذیری بالا سبب شده که این مواد با مواد آلی اطراف خود واکنش دهند و موجب ایجاد نگرانی هایی در رابطه با اثرات بهداشتی آنها بر سلامت انسان و محیط زیست شوند. در این پژوهش به منظور مطالعه ی اثرات نانو ذرات، نانو ذره ی tio2 به صورت خوراکی در دو سطح 500 و 1000 میلی گرم بر کیلوگرم با یا بدون 200 میلی گرم ویتامین e به جیره پایه بلدرچین به مدت 90 روز اضافه شد و بیان ژن های il-6، il-1?، cyp1a4 و tgf-? با روش rt-pcr (نیمه کمی) مورد ارزیابی قرار گرفت. در نتیجه انجام این پژوهش تحت تأثیر نانو ذرات، افزایش در بیان ژن های il-6، il-1?، cyp1a4 و tgf-? در تیمارهای 500 میلی گرم و 1000میلی گرم جیره مشاهده شد. همچنین 200 میلی گرم ویتامین e توانست میزان بیان ژن های il-6، il-1b و cyp1a4 را در تیمار 1000 میلی گرم tio2nps و بیان ژن های il-6 و il-1b را در تیمار 500 میلی گرم tio2nps به صورت معنی داری کاهش دهد. در صورتی که در ژن tgf-? هیچ کاهش معنی داری تحت تأثیر ویتامین e نسبت به tio2nps دیده نشد. بر این اساس می توان گفت، نانو ذره ی tio2 سبب افزایش بیان ژن های مرتبط با سیستم ایمنی، استرس اکسیداتیو و تکثیر سلولی در ارتباط با ایجاد پاسخ های التهابی، استرس ویا تحریک تومور زایی شده است. همچنین ویتامین e توانسته تا حدودی پاسخ های التهابی را کاهش دهد.
محمدحسین مرادی جلال رستم زاده
چکیده ندارد.