نام پژوهشگر: محمد مهدی مولایی

بررسی اولیه رادیوگرافی زمان بسته شدن صفحات رشد اندام خلفی و ستون مهره ها در بز نژاد رائینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده دامپزشکی 1387
  سمیه مهنی   داریوش وثوق

بز نژاد رائینی از جمله نژادهای بز می باشد که در استان کرمان و برخی استانهای همجوار پرورش یافته که علاوه بر تولید کرک مرغوب از نظر تولید شیر و گوشت در سطح مطلوب تری نسبت به نژاد های دیگر بز می باشد . با توجه به وجود این ذخیره ارزشمند ژنتیکی در منطقه و در سطح استان و عدم وجود اطلاعات پایه رادیوگرافیک در مورد این نژاد بز مطالعه مربوط به آن در جهت افزایش اطلاعات رادیوگرافی سیستم استخوانی این نژاد بز ضروری به نظر می رسد . بدین منظور 12 راس بز کرکی رائینی ( 6 راس نر و 6 راس ماده) از بزهای موجود در بخش دامپروری دانشکده کشاورزی دانشگاه کرمان که توسط تغذیه یکسان پرورش داده می شونداز سن 10 روزگی انتخاب و به فاصله هر 10 روز تا زمان بسثه شدن صفحات رشد اندام خلفی و ستون مهر ه هاا مورد مطالعه رادیوگرافی قرار گرفتند و نتایج حاصله به صورت جدول و رادیوگراف ارائه شد .زمان بسته شدن صفحات رشد اندام خلفی در ماده ها حدود 14 ماهگی و در نرها حدود 16 ماهگی بود .در بزهای نر و ماده اخرین صفحه رشدی که بسته میشد حدود بالای 20 ماهگی مربوط به سیمپیز لگنی می باشد.

بررسی اثر سلولهای مزانشیمی بنیادی ژله وارتون بند ناف بر روی التیام زخم به شیوه ثانویه در بز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده دامپزشکی 1389
  ساره طاهرزاده لیاسی   محمد مهدی مولایی

خلاصه به زبان فارسی بررسی اثر سلولهای مزانشیمی بنیادی ژله وارتون بند ناف بر روی التیام زخم به شیوه ثانویه در بز نگارنده ساره طاهرزاده لیاسی از گذشته تاکنون تسریع در التیام زخم بخصوص زخمهای صعب العلاج مانند زخمهای مزمن و عفونی و همچنین در مواردی که بیماران مشکل ترمیمی دارند، مانند زخمهای جلدی در بیماران دیابتی و یا زخمهای اندام حرکتی اسب، از دغدغه های جراحان در عرصه پزشکی و دامپزشکی بوده است. در این راستا تحقیقات بسیار وسیعی جهت پیدا نمودن راهکارهائی برای درمان اینگونه زخم ها صورت گرفته است. یکی از این راهکارهای درمانی، استفاده از سلولهای بنیادی جهت تسریع در روند التیام زخم بوده است. در تحقیقات صورت گرفته عمدتا" سلولهای بنیادی از مغز استخوان، خون بند ناف و... جدا شده اند. این تحقیقات بیان کننده این حقیقت می باشند که سلولهای بنیادی اثرات بسیار مفیدی در بهبود روند التیام زخم های پوستی در انسان و حیوانات آزمایشگاهی داشته اند. در سالیان اخیر منبع جدیدی از سلولهای بنیادی در بافت ژله وارتون بند ناف شناسائی شده است. در تحقیقات انجام شده بر روی سلولهای مزانشیمی جدا شده از ژله وارتون، با اطمینان عنوان شده است که این سلولها جزء دسته سلولهای بنیادی بوده و قادر به تمایز به سایر سلولها می باشند. استفاده از سلولهای مذکور جهت درمان ضایعات نخاعی و آسیب های عضلات اسکلتی نیز نتایج قابل قبولی را نشان داده است. تا کنون هیچگونه مطالعه ای در زمینه اثر این سلولهای بنیادی در روند ترمیم زخمهای پوستی صورت نگرفته است. در این مطالعه اثر سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از بند ناف بز در روند التیام زخمهای پوستی در بز نژاد رائینی با توجه به ارزیابی های بالینی و ژئو متریک مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه ابتدا در شرایط استریل رحم آبستن بز از کشتارگاه به آزمایشگاه انتقال یافت. بعد از برش بر روی دیواره رحم و خارج نمودن جنین، بند ناف به طور کامل جدا گردید و بعد از شستشو، ژله وارتون از آن جدا گشت. سپس ژله وارتون به روش explant culture کشت داده شد و سلولهای مزانشیمی آن جدا گشته و تکثیر داده شدند. بعد از تکثیر سلولها و تشخیص قطعی آنها با توجه به خصوصیات مورفولوژیک، رنگ آمیزی ایمیونوهیستوشیمیf-actin و alp همچنین تست حساسیت جلدی، تعداد 9میلیون از این سلولها به روی زخم انتقال یافتند. جهت ایجاد زخم در این مطالعه از 4رأس بز نژاد رائینی سالم و بالغ استفاده گردید. ابتدا بعد از آماده سازی حیوانات به روش استاندارد در ناحیه تنه در دو طرف ستون مهره ها، برش تمام ضخامت بر روی پوست دو طرف ایجاد نموده و بعد از جدا سازی کند، فضائی به وسعت30× 30 میلی متر در زیر جلد ایجاد گردید. در سمت چپ میزان 9 میلیون سلول به همراه محیط کشت پایه و در سمت راست میزان 5/0 سی سی محیط کشت پایه بدون سلول تزریق و پوست ناحیه بخیه شد. 48 ساعت بعد پوست ناحیه(محل تزریق)به طور کامل به ابعاد مذکور برداشت شد و پوست جهت تشخیص بروز واکنش آلرژیک به آزمایشگاه هیستوپاتولوژی ارسال گردید. سپس در طول 35 روز روند التیام زخم ها از لحاظ جنبه های بالینی و ژئومتریک مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که زخم های گروه درمان(زخمهای سمت چپ)از لحاظ ارزیابی بالینی (میزان و نوع ترشح زخم، وضعیت بافت گرانوله) و همچنین از لحاظ ارزیابی ژئومتریک(درصد انقباض زخم، درصد التیام کلی زخم) ترمیم سریعتر و با شرایط مطلوبتری را نسبت به گروه کنترل (زخمهای سمت راست)نشان دادند. براساس نتایج این مطالعه می توان اظهار داشت که تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی در بستر زخم، می تواند اثرات مفیدی را در بهبود کیفیت بافت ترمیمی و همچنین تسریع در روند التیام زخم داشته باشد.

بررسی اثر بی دردی ناشی از تزریق داروی ترامادول در بی حسی اپیدورال خلفی در شتر تک کوهانه ایرانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده دامپزشکی 1392
  بهرام هاشمی مدنی   امید آذری

این مطالعه بر روی 10 نفر شتر نابالغ سالم از دو جنس نر و ماده صورت گرفت. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه 5 تایی تقسیم شدند. در گروه t1 ترامادول با دوز mg/kg1 و در گروه t2 ترامادول با دوز mg/kg2 در فضای اپیدورال تزریق شد. در این مطالعه زمان شروع بی حسی کامل در ناحیه ی پرینه و طول مدت بی حسی، همچنین تعداد ضربان قلب، تنفس و درجه حرارت بدن قبل از تزریق و در فواصل هر 15 دقیقه بعد از تزریق ثبت گردید. در این مطالعه میزان سطح آرام بخشی و میزان عدم تعادل بعد از تزریق داروها به صورت بالینی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تزریق اپیدورال ترامادول در دوز mg/kg1 سبب آرام بخشی ملایم و در دوز mg/kg 2 سبب آرام بخشی متوسط در شترها گردید. در هیچ یک از دو گروه t1 و t2 (مگر در یک مورد) زمین گیری مشاهده نشد. تمامی علائم حیاتی در دو گروه تا حدود دقیقه ی 15 بعد از تزریق، افزایش و پس از آن کاهش یافتند و تنها شاخصی که در بین دو گروه اختلاف معناداری را نشان داد، تعداد ضربان قلب بود که در گروه t2 کاهش معناداری را نسبت به گروه t1 نشان داد. تزریق ترامادول با دوز mg/kg1 نتوانست بی حسی کامل را در ناحیه ی پرینه ایجاد کند، اما تزریق mg/kg 2 دارو سبب بی حسی کامل در این ناحیه شد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که تزریق mg/kg 2 از داروی ترامادول به روش اپیدورال در شتر به دلیل ایجاد بی حسی کامل با مدت زمان قابل قبول در ناحیه ی پرینه برای انجام جراحی های متداول در ناحیه ی خلفی و نیز دستکاری های مامائی در شترهای ایستاده توصیه میگردد، اما دز mg/kg1 آن توانایی ایجاد بی حسی در این ناحیه را ندارد

ارزیابی بالینی و هیستوپاتولوژی تاثیر تزریق داخل جلدی اسانس گل میخک بر زگیل جلدی (پاپیلوما جلدی) در گاو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده دامپزشکی 1393
  پرهام رضوی ابراهیمی   محمد مهدی مولایی

در تحقیق حاضر، 18 راس گاو مبتلا به پاپیلومای پوستی از دو جنس نر و ماده استفاده شد و این دام ها به طور تصادفی به 2 گروه ارزیابی بالینی و ارزیابی هیستوپاتولوژی تقسیم شدند. هرکدام از این دو گروه به سه زیر گروه کنترل منفی(شم)، درمانی و کنترل تقسیم شدند. در گروه درمانی، اوژنول و در گروه کنترل، نرمال سالین در پایه پاپیلوما ها تزریق گردید و در گروه شم دام ها بدون استرس تزریق نگهداری شدند. بعد از ارزیابی بالینی12 دام و حصول نتیجه لازم، از 6 دام دیگر نمونه های هیستوپاتولوژی در روزهای 8 و 18 پس از تزریق اخذ گردید. معاینات بالینی نشان داد که در گروه درمانی پاپیلوماها در عرض 25 روز و در گروه کنترل در عرض 61 روز بطور کامل تحلیل رفتند. در گروه شم هیچ تغییری در اندازه و شکل پاپیلوما ها در طول دوره مطالعه مشاهده نشد. در بررسی میکروسکوپیک حضور سلول های آپوپتوتیک و دژنراسیون سلولی در بافت پاپیلوما گروه درمانی مشاهده شد، در صورتیکه در گروه کنترل حداقل تغییرات دژنراتیو سلولی بوقوع پیوسته بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دادکه پاپیلوما های گروه درمانی بطور معنی داری در مدت زمان کمتری نسبت به پاپیلوما های گروه کنترل (نرمال سالین) تحلیل رفتند(05/0p?) که این مطلب موید تأثیر مثبت احتمالی اوژنول در تحلیل و جلوگیری از رشد پاپیلوما ها است.

مقایسه اثر بی دردی ناشی از تزریق داروی لیدوکائین و ترکیب لیدوکائین-ترامادول در بیحسی خلفی شتر تک کوهانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده دامپزشکی 1393
  حمید روشنی   امید اذری

در این مطالعه از شتر 12-8 ماه و سالم با دامنه وزنی بین 200 تا 220 کیلوگرم استفاده شد. در گروه l داروی لیدوکائین 2% با دوز 22/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و در گروهlt ترکیب داروهای ترامادول با دوز mg/kg 1 به ازای وزن بدن و لیدوکائین 2% با دوز مذکور به صورت تزریق در فضای اپیدورال در فضای بین مهره اول و دوم دمی مورد استفاده قرار گرفت. زمان شروع ومدت زمان بی حسی خلفی، سطح آرام بخشی وعدم تعادل بعد از تزریق دارو ثبت گردید. نتایج متعاقب تزریق داروی لیدوکائین و همچنین ترکیب لیدوکائین وترامادول در فضای اپیدورال حاکی از بی حسی کامل در دم، مقعد وپرینه می باشد.تفاوت معنی داری درشروع ومدت زمان بی حسی خلفی بین گروههای l و lt وجود نداشت (05/0<p). تزریق اپیدورال ترکیب لیدوکائین وترامادول سبب القای آرام بخشی خفیف تا ملایم گردید.عدم تعادل در تمام نمونه های مورد مطالعه مشاهده گردید و شدت آن در شترهایی که ترکیب لیدوکائین وترامادول دریافت کردند، به صورتغیر معنی دار بیشتر بود. نتیجه گرفته شد که تزریق اپیدورال لیدوکائین به همراه ترامادول سبب القای ارام بخشی و افزایش غیر معنی دار در بی حسی خلفی در شتر های تک کوهانه در مقایسه با تجویز تنهای لیدوکائین گردید.