نام پژوهشگر: محمد حسین سرایی
علی نورایی چالشتری غلامعلی مظفری
توسعه بدون برنامه شهرها موجب ایجاد مشکلات فراوان از قبیل کمبود خدمات و زیربناهای شهری و آلودگی های زیست محیطی می گردد. وظیفه شناسایی، ارائه راه حل برای حل مشکلات به عهده برنامه ریزی کاربری اراضی شهری است. تهیه و اجرای صحیح برنامه ریزی کاربری اراضی می تواند تامین کننده رفاه و آسایش شهروندان و ضامن توسعه متوازن و پایدار شهری باشد. هدف از این تحقیق مطالعه شهر نافچ به لحاظ انواع کاربری ها، تعیین سرانه ها و اختلاف های موجود با حداقل های پیشنهادی وزارت مسکن و شهرسازی، شناسایی مشکلات و پیشنهاد الگوی توسعه شهر می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی توسعه ای می باشد. در این رساله ابتدا اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری، سپس داده ها تحلیل و ارزیابی آن صورت گرفته است . از مطالعه کاربری های مختلف به این نتیجه رسیده شده است که سرانه تعدادی از کاربری ها از جمله فضای ورزشی، سبز، تجاری و اداری تفاوت زیادی با حداقل های پیشنهادی دارند. همچنین کاربری های فضای سبز، مذهبی و آموزشی از مکان یابی مطلوبی برخوردار نیستند.
نسرین کلنات محمد حسین سرایی
دادهکاوی فرایند کشف کردن الگوهای معتبر، جدید و قابل فهم از داده میباشد به طوریکه این الگوها قابل کاربرد و قابل استفاده در تصمیمگیریهای تجاری باشند. از آنجایی که اغلب تکنیکهای دادهکاوی بر استخراج کردن الگوها و توالیهای مکرر از داده تمرکز میکنند و به قابل کاربرد بودن این الگوها در تصمیمگیریهای تجاری توجه نمیکنند، شکافی بین الگوهای کشف شده توسط آنها و انتظارات تجاری کاربران ایجاد شده است.به منظور پر کردن این شکاف و در جهت گسترش دادهکاوی به کاربردهای جهان واقع، متدهای کشف کردن دانش قابل کاربرد بوجود آمدهاند.تاکنون کارهای محدودی در زمینهکشف کردن دانش قابل کاربرد انجام شده است که تمامی آنها فرض را بر قطعی بودن داده نهادهاند. از آنجاکه در اغلب و شاید تمام سناریوهای جهان واقع، هیچگاه مقادیر کاملاً قطعی وجود ندارد، این روشها، منجر به ارائه دانش ناکامل و نادقیق میشوند. در این پروژه به منظور رفع مشکلات ذکر شده از تئوری فازی استفاده میشود و ایدهی ترکیب کردن آن با دانش قابل کاربرد معرفیمیشود. بدین منظور و در جهت بهبود تنها روش موجود برای استخراج کنش(متد جستجو برگ-گره)،کنش فازیمعرفیمیشود. همچنین تابعی برای برآورد سود خالص حاصل از هر کنش فازی ارائه میشود ومتدیبرای کاوشکنش فازی مقرون به صرفه به منظور کاهش میزان تعلقیک موجودیت مشخص به موقعیت نامطلوب و افزایش میزان تعلق آن به موقعیت مطلوبتر در حالیکه سود خالص بیشینه شود، پیشنهاد میشود.این متد در فرآیند پس پردازش خودکار، کنشهای فازی مقرون به صرفه را از درخت تصمیمگیری فازی استخراج میکند. در انتها کارایی متد ارائه شده با بکارگیری آن و بکارگیری متد جستجو برگ-گره، روی چهار پایگاه دادهی عمومیuci نشان داده میشود. در این مرحله یکبار خصوصیات عددی هر پایگاه داده و بار دیگر همه خصوصیات آن در نظر گرفته میشود. با ارزیابیهای انجام شده نشان داده میشودکه روش پیشنهادی از نظر تعداد کنشهای پیشنهادی، سود کل خالص آنها و متوسط سود هر کنش به مقدار قابل توجهی کاراترمیباشد.
عبدالرضا غضنفری محمد حسین سرایی
چکیده امروزه توزیع پارک های شهری و برخورداری از استاندارد فضای سبز در هر کشوری از ضروریت های مهم زندگی شهری می باشد؛ تا آنجا که کاربری فضای سبز در شهرها و سرانه آن یکی از مباحث اساسی در برنامه ریزی و مدیریت شهری تلقی می شود. در همین راستا شهر لامرد که در جنوب غرب استان فارس قرار گرفته از دهه ?? به بعد با افزایش جمعیت روبه رو بوده، که این افزایش جمعیت باعث عدم تعادل بین سرانه فضای سبز با جمعیت ساکن در آن گردیده است. در واقع مسئله این است که شناخت مناسبی از نحوه توزیع پارک های شهر لامرد و کیفیت دسترسی شهروندان وجود ندارد و به نظر می رسد با کمبود فضای سبز رو به رو باشد. بر این اساس، این تحقیق با هدف ارزیابی فضای سبز شهر لامرد درصدد مشخص نمودن الگوی توزیع فضای سبز شهر و ارزیابی میزان سرانه فضای سبز است: به نظر می رسد کاربری فضای سبز در شهر لامرد توزیع نامتوازنی دارد و بین سرانه کاربری فضای سبز شهری محلات شهر لامرد و تراکم جمعیت رابطه وجود ندارد. با توجه به فرضیه های پژوهش و ماهیت آن ها، روش پژوهش از نظر ماهیت و روش گردآوری، توصیفی-تحلیلی است. جهت آزمون فرضیه اول، مطابق تعریف عملیاتی انجام شده، وضعیت پارک های موجود شهر لامرد بر اساس شاخص های شعاع عملکرد، استاندارد سرانه و مساحت کاربری فضای سبز، جمعیت تحت پوشش و دسترسی و استفاده از gis بررسی گردید. نتایج حاکی از توزیع نامتوازن و کمبود پارک های شهری در شهر لامرد است. جهت آزمون فرضیه دوم، ابتدا وضع موجود فضای سبز را تعیین و بعد از آن سرانه موجود را با سرانه مناسب تطبیق داده و کمبودها را مشخص نموده است. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار مساحت و سرانه مربوط به ناحیه یک و کمترین آن مربوط به ناحیه سه شهر می باشد. مطابق نتایج حاصل از تحلیل استاندارد پوشش جمعیتی پارک ها میزان کمبود پارک های درون شهری در سطح واحد همسایگی با توجه به جمعیت شهر، چهار پارک می باشد. درمقیاس ناحیه ای نیز با در نظر گرفتن شرایط پیش گفته نیاز به تأسیس یک پارک احساس می شود. همچنین میزان فضای سبز (پارک های) شهر برابر با 9/4 متر مربع بوده که در مقایسه با سرانه مناسب (12 متر مربع) 1/7 مترمربع کمبود دارد. نهایتاً نتیجه تحقیق بیانگر ضعف بالای شهر لامرد در برنامه ریزی و مکان یابی پارک ها و فضای سبز شهری بر اساس معیارهای برنامه ریزی شهری است. لذا لازم است یافته ها و پیشنهادات این پژوهش مورد توجه جدی قرار گیرد. واژگان کلیدی: کاربری فضای سبز، سرانه فضای سبز، پراگندگی فضایی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، شهر لامرد.
یعقوب کمایی زاده محمد رضا رضایی
کمبود مسکن و کیفیت نامطلوب مساکن موجود همواره به عنوان یکی از معضلات اجتماعی- اقتصادی در کشور ما مطرح بوده است به طوری که با توجه به سابقه برنامه ریزی طولانی هنوز موفق به حل این مشکل اجتماعی نشده ایم. از این رو، چنین شرایطی، موجب فراهم گشتن زمینه مناسب به منظور طرح مسکن اجتماعی گردید، که این امر در برنامه چهارم توسعه تحت عنوان مسکن مهر تا حدودی جامه عمل پوشید. لذا؛ با توجه به تأثیرات بلندمدت طرح مسکن مهر بر سیما و عملکرد شهرها لازم است احداث آن ها با توجه به عوامل و عناصر جغرافیایی صورت پذیرد تا در عملکرد و کیفیت زندگی شهری تأثیر منفی نداشته باشد و از این طریق سبب کاهش هزینه های اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی گردد. از این رو، این پژوهش به تحلیل و ارزیابی تناسب طرح مسکن مهر شهر یزد بر اساس معیارهای مکانی- فضایی می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث شیوه مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی شکل گرفته است. به منظور گردآوری اطلاعات این پژوهش از روش اسنادی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و گزارش ها و اسناد تصویری مانند نقشه های تفکیکی و پایه رقومی و غیر رقومی و همچنین روش میدانی شامل مشاهدات میدانی استفاده شده است. در این پژوهش تحلیل تناسب مکانی به دو بخش تقسیم شده است: 1- اولویت بندی تناسب مکانی سایت های مسکن مهر 2- ارزیابی تناسب مکانی- فضایی پروژه های مورد مطالعه بر اساس معیارهای سازگاری، آسایش و مطلوبیت. در بخش اول با توجه به نتایج نظرسنجی از کارشناسان امور مسکن، سایت های مسکن مهر بر اساس معیارهای مکان گزینی فضاهای مسکونی و با استفاده از مدل-های فرآیند تحلیل سلسله مراتب (ahp) و بهینه سازی چندمعیاره (vikor) اولویت بندی شده اند. در بخش دوم این پژوهش، در راستای ارزیابی تناسب مکانی- فضایی پروژه های مسکن مهر، سه فرضیه مطرح شده است. به منظور آزمون فرضیات پژوهش، استانداردهای مکانی- فضایی کاربری زمین در سه قالب مشخصات مربوط به سازگاری کاربری های پیرامون طرح مسکن مهر، آسایش مکانی پروژه های مورد مطالعه و مطلوبیت محل استقرار این پروژه ها طبقه بندی گردید و با استفاده از توابع تحلیل مکانی، تحلیل شبکه، تحلیل بافر و نیز سایر کاربردهای سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام به تحلیل تناسب مکانی پروژه های مسکن مهر گردید. بر اساس یافته های حاصل از معیار سازگاری، تناسب مکانی پروژه های مسکن مهر با کاربری های پیرامونی کاملاً سازگار (18/76 درصد) می باشد. در ارتباط با معیار آسایش نیز وضعیت دسترسی سایت های مورد مطالعه به خدمات و تسهیلات عمومی مناسب می باشد. همچنین پروژه های مورد مطالعه از لحاظ شاخص های فیزیکی (از قبیل: ارتفاع، شیب اراضی و حریم های جغرافیایی) در وضعیت کاملاً مطلوبی قرار دارند. به طور کلی نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مکان گزینی پروژه های مسکن مهر شهر یزد بر اساس اصول و معیارهای برنامه ریزی شهری شکل گرفته است.
شیرین مهره کش محمد حسین سرایی
امروزه یکی از سیاست های اصلی شهرسازی کشور و چالش های شهرسازی معاصر ایران، مقوله بافت های فرسوده شهری می باشد. عدم توجه و رسیدگی به آن در گذر زمان منجر به افزایش سطح این بافت ها و خروج ساکنین بومی گشته است. در این بین آنچه مهم تلقی می گردد، موضوع شناسایی بافت های فرسوده براساس معیارها و شاخص های مناسب و شیوه مداخله متناسب با نوع فرسودگی می باشد. در بیش از 100 شهر ایران حدود 87 هزار هکتار بافت شهری فرسوده وجود دارد. شهر اصفهان به عنوان سومین کلان شهر ایران؛ دارای 3/2157 هکتار (حدود 13%) بافت فرسوده می باشد. منطقه 3 شهرداری اصفهان با مساحت 06/299 هکتار بافت فرسوده که بخش عظیمی از بافت تاریخی شهر اصفهان را شامل می گردد، توجه به بافت محلات این منطقه را دو چندان نموده است. این پژوهش از نظر هدف تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است؛ ضمن آن که در روند تحلیل آن از مدل «فرآیند تحلیل سلسله مراتبی» و تکنیک «سوات» بهره گرفته شده است. در راستای جمع آوری اطلاعات برخی از شاخص ها و همچنین سنجش میزان تمایل ساکنین محلات به مشارکت در ساماندهی محله؛ علاوه بر برداشت های میدانی و تهیه نقشه های مربوطه، با توجه به حجم نمونه بدست آمده از فرمول کوکران، 262 پرسشنامه در سطح محلات مورد مطالعه توزیع گردید. پژوهش حاضر با هدف تعیین اولویت های ساماندهی محلات واجد بافت فرسوده منطقه 3 و در راستای بررسی این فرضیه ها که علاوه بر سه شاخص کالبدی پیشنهادی شورایعالی شهرسازی و معماری ایران (ریزدانگی، نفوذ ناپذیری و ناپایداری)؛ معیارهای زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، ساختمانی و خدماتی می توانند موجب فرسودگی محلات بافت قدیمی شوند و بین میزان، شدت و نوع فرسودگی و شیوه مداخله در محلات فرسوده رابطه وجود دارد؛ گام برداشته است. همچنین بیان می کند جهت تعیین اولویت های ساماندهی محلات فرسوده چه الگویی مورد استفاده قرار گیرد. لذا 6 معیار و 27 شاخص به عنوان شاخص-های اثرگذار در فرآیند فرسودگی معرفی و 24 شاخص آن بر روی 8 محله مورد مطالعه ارزیابی گردید. نتایج حاکی از آن بود که از میان 6 معیار اصلی، معیار کالبدی، ساختمانی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و خدماتی به ترتیب بیشترین تأثیر را در زمینه فرسودگی بافت محلات شهری داشته اند. به علاوه در مقایسه محلات با یکدیگر از منظر شاخص-های مذکور؛ محلات جویباره، شهشهان، سنبلستان، امامزاده اسماعیل، سرچشمه، نقش جهان، سرتاوه و احمدآباد به ترتیب رتبه یک تا هشت را از نظر میزان فرسودگی کسب کرده اند و اولویت اول و دوم شیوه مداخله هر یک متناسب با نوع فرسودگی بیان شده است. بنابراین می توان بیان کرد مجموعه عوامل کالبدی، ساختمانی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و خدماتی در شناسایی، نحوه مداخله و تعیین اولویت ساماندهی در بافت های فرسوده اثرگذار می باشند. در نهایت در راستای ارتقاء سطح کمی و کیفی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه، راهکارهایی براساس میزان فرسودگی از نظر معیارها و شاخص ها و با توجه به رویکرد مشارکتی ارائه شده است.
فریبا بهرامی عطاآبادی رضا مستوفی الممالکی
مهمترین نیاز روحی انسان، امنیت است که یکی از عوامل سازنده ی کیفیت مطلوب در طراحی شهری می باشد. با توجه به بحران شهرنشینی در بسیاری از نقاط جهان از جمله ایران تأمین امنیت و ایجاد شهرهای امن در سرلوحه برنامه های توسعه قرار گرفته است. جرم معلول عوامل متعددی است که یکی از آن ها عوامل کالبدی می باشد. cpted، طراحی مناسب و به کارگیری بهینه محیط مصنوع در راستای کاهش جرایم شهری است لذا هدف از انجام این پژوهش ارتقاء امنیت محیطی در محلات شهری با بهره گیری از رویکرد cpted است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است که به صورت پیمایشی انجام شده است. به منظور جمع آوری آمار و اطلاعات و با توجه به حجم نمونه بدست آمده با استفاده از فرمول کوکران، اقدام به توزیع 256 پرسشنامه در محدوده ی مورد مطالعه بین خانوارها گردید. داده ها در نرم افزار آماری spssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در راستای نیل به هدف پژوهشی از آزمون های کلموگروف اسمیرونف، همبستگی، دوجمله ای، خی دو و فریدمن بهره گرفته شده است. در این رساله به بررسی تأثیر 9 مولفه ی کالبدی (کاربری اراضی، مبلمان شهری، تناسبات بصری، بهداشت محیط، خوانایی، دانه بندی و فشردگی بافت، معابر، پوشش گیاهی، نظارت غیررسمی) بر امنیت یکی از محلات کلان شهر اصفهان پرداخته شده است. طبق بررسی های صورت گرفته با توجه به میزان جرائم رخ داده، بافت فرسوده ی محدوده ی زینبیه به عنوان نمونه موردی این پژوهش انتخاب شده است. با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون های آماری اعمال شده؛ بررسی وضعیت کالبدی محدوده ی مورد مطالعه نشان داد که شاخص های پوشش گیاهی و نظارت غیررسمی به عنوان ضعیف ترین شاخص شناخته شدند. بین تمامی شاخص های کالبدی به جز پوشش گیاهی به عنوان متغیر مستقل و امنیت(متغیر وابسته)رابطه معنادار وجود دارد و شاخص کاربری اراضی و مبلمان شهری بیشترین همبستگی را با امنیت محیطی دارا می باشند. همچنین از نظر شهروندان نور نامناسب در بخش مبلمان شهری و وجود زمین های بایر در بخش کاربری اراضی و ازدحام و شلوغی در بخش دانه بندی بافت بیشترین تأثیر را بر امنیت خواهند داشت. با توجه به اهمیت سه حوزه ی کاربری اراضی، مبلمان شهری و پوشش گیاهی؛ کلیه ی پروژه ها و فعالیت های عمرانی در محدوده ی زینبیه-ی اصفهان با در نظر گرفتن این سه شاخص و با هدف ارتقاء سطح کیفی آن ها انجام گردند. کاری که بشر امروزی قادر به انجام آن است ریشه کن کردن مسئله جرم نیست چرا که از عهده ی او خارج است؛ بلکه او قادر به حداقل رساندن جرم از طریق طراحی مناسب محیط است به این منظور در پایان پژوهش با هدف ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش میزان رضایت مندی شهروندی و کاهش ارتکاب جرائم شهری با توجه به رویکرد cpted راهبردهایی به صورت مجزا در مورد هر شاخص و پیشنهادات اجرایی ارائه شده است.
صدیقه امیری گوغری صفر قائد رحمتی
چکیده تراکم یکی از مهم ترین مشخصه های فضای شهری است که همواره به عنوان یکی از اصول مبنایی در دیدگاه های اکثر اندیشمندان مسائل اجتماعی، اقتصادی و کالبد شهری قرار گرفته است. تراکم همچون بسیاری از پدیده های انسانی، موضوعی پیچیده و چند بعدی است که ساماندهی آن قبل از هر چیز نگرش کلان و جامع به آن را می طلبد. در این میان یکی از مهم ترین شاخصه های تراکم، تراکم ساختمانی می باشدکه نقش مهمی در شکل گیری کالبد و فرم شهردارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تراکم ساختمانی بر تراکم جمعیتی و مقایسه نواحی شهر بندرعباس از نظر تراکم ساختمانی می باشد. رساله حاضر به لحاظ هدف، کاربردی بوده و روش تحقیق در آن توصیفی، تحلیلی و همبستگی می باشد. که از روش همبستگی پیرسون و تکنیک دلفی به تحلیل رابطه بین تراکم ساختمانی و جمعیتی در نواحی بیست و دوگانه گانه شهر بندرعباس (جامعه پژوهش) پرداخته شده است. که در این راستا از نرم افزارهای spss، excel، gis، autocod برای تحلیل های آماری و نمایش گرافیکی نقشه ها استفاده شده است و جهت استفاده از تکنیک دلفی، پرسشنامه ای طراحی شده و توسط متخصصان امور شهری، اساتید دانشگاه و صاحب نظران شهر و شهرسازی تکمیل شده و تحلیل گردیده است. نتایج تحقیق از یک سو بیانگر وجود ارتباط مستقیم بین تراکم ساختمانی و تراکم جمعیتی می باشد به این معنی که با افزایش تراکم ساختمانی، تراکم جمعیتی نیز افزایش می یابد و از سوی دیگر نشان می دهد که تراکم جمعیتی و ساختمانی در هر ناحیه شهر بندرعباس با ناحیه دیگر متفاوت است. واژگان کلیدی: تراکم ساختمانی، تراکم جمعیتی، شهر بندرعباس.
خدایار کرمی رضا مستوفی الممالکی
حمل و نقل یکی از پایه های اصلی توسعه درجوامع شهری محسوب می شود و این بخش به شکل مستقیم در اشتغال زائی و رشد مناطق مختلف محروم و مستعد کشور بسیار موثر است. شهر پلدختر واقع در استان لرستان از دیر باز به دلیل موقعیت جغرافیایی و ترانزیتی از اهمیت بالایی برخودار بوده است، به طوری که عامل توسعه آن همین محور ترانزیتی بوده است. تحقیق حاضر کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی می باشد که جمعیت و عناصر سکونتی و اقتصادی شهر پلدختر جامعه مورد مطالعه می باشد. روش شناسی حاکم بر این بررسی روش پرشسنامه ای و اسنادی است یافته های تحقیق نشان می دهد که احداث این جاده باعث کاهش درآمد مشاغل خدماتی و در بین مشاغل خدماتی رستوران ها و کافه ها بیشترین آسیب را دیده اند. و نیز باعث شد که 8درصد از مردم بیکار شوند علاوه بر این موجب تغییر کاربری در سطح شهر شده است. هم چنین بر اساس یافته های این پژوهش با احداث این جاده مسافرت های توریستی به شهر پلدختر53 درصد کاهش یافته و 48 درصد موقعیت ارتباطی شهر پلدختر به حاشیه رفته است. در همین راستا با توجه به ضعف ساختار صنعتی شهر پلدختر و نیز با در دسترس بودن مواد اولیه صنعتی می توان توجه ویژه ای به صنعت داشت.
زهره شفیعیان احسان لشگری
مفهوم کاربری زمین، توزیع فضایی کارکرد های شهری است. کاربری های شهری نیز پاسخی است به نیاز شهروندان که برای تامین آمال و مقاصد گوناگون شهری به کار می رود. پژوهش حاضر به ارزیابی کاربری اراضی بخش مرکزی شهر جهرم پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و اسنادی است که روش گردآوری اطلاعات بر اساس مطالعات اسنادی: شامل مراجعه به کتابخانه، منابع اطلاعاتی مکتوب و پایگاه های اطلاعاتی و مطالعات میدانی می باشد و در آن از نرم افزار های auto cad و arc gis برای تحلیل داده ها استفاده شده است. روش های ارزیابی این پژوهش بر اساس مقایسه سرانه های موجود کاربری ها با استانداردهای مربوط و سنجش کیفی کاربری ها بر اساس چهار ماتریس مطلوبیت، سازگاری، ظرفیت، و وابستگی می باشد. در واقع می توان گفت که روش تجزیه و تحلیل از طریق مقایسه کاربری ها بر اساس سطح وسرانه(فرضیه اول)، امتیاز دادن به کاربری ها بر اساس ماتریس های سازگاری و مطلوبیت، و ظرفیت پرداخته می شود(فرضیه دوم). نتایج حاصله بیانگر این است که توسعه ی فیزیکی و کالبدی شهر به ویژه بخش مرکزی آن در دو دهه ی اخیر و به تبع آن افزایش جمعیت، باعث عدم تعادل در کاربری اراضی آن گردیده است . بر اساس ارزیابی کمی مطابق با سرانه های موجود و مقایسه آنها با استانداردهای کاربری اراضی، تعداد کمی از کاربری ها با استانداردهای مطلوب مطابقت دارند و اکثر آنها کمتر از حد مطلوب می باشند؛ همچنین بر اساس ارزیابی کیفی طبق ماتریس سازگاری اکثر کاربری ها در شرایط مطلوبی می باشند؛ کاربری های بهداشتی و درمانی، تاسیسات وصنعتی از وضعیت نا مساعدی برخوردار هستند و بر اساس ماتریس ظرفیت کاربری کودکستان از وضعیت نا مناسبی برخوردار است در پایان می توان گفت که بر اساس ارزیابی کیفی کاربری های بخش مرکزی شهر جهرم با معیار های کیفی مطابقت ندارند.
مهناز اولیاءی محمد حسین سرایی
در سال های اخیر شبکه های بی سیم ترکیبی، متشکل از شبکه های بی سیم زیرساخت دار و شبکه های اقتضایی به عنوان یک جایگزین مناسب برای شبکه های بی سیم نسل آینده موردتوجه قرار گرفته است. یکی از عناصر کلیدی برای دستیابی به گذردهی و بهره وری بالا در این شبکه ها پروتکل های مسیریابی است. علاوه بر این امروزه بسیاری از برنامه های کاربردی شبکه همانند انتقال داده های چندرسانه ای و همچنین برنامه های بلادرنگ نیازمند کیفیت سرویس هستند، لذا ضروری است پروتکل مسیریابی ارائه شده برای شبکه های بی سیم ترکیبی معیارهای کیفیت سرویس نظیر تأخیر را در نظر بگیرد. در این پایان نامه یک پروتکل مسیریابی برای شبکه های بی سیم ترکیبی با گره های تک واسطی ارائه شده است. این واسط که از نوع wifi با استاندارد ieee 802.11 است امکان ارتباط گره های سیار با یکدیگر و نقطه دسترسی را فراهم می کند. در شبکه های wifi ارتباط گره های سیار با یکدیگر و یا با شبکه های خارجی از طریق نقطه دسترسی برقرار می شود و نقطه دسترسی به عنوان دروازه گره های سیار در نظر گرفته می شود. درصورتی که گره های سیار در برد انتقال نقطه دسترسی نباشند و یا در نواحی مرده باشند آنگاه امکان ارسال بسته ها وجود ندارد و این گذردهی کلی شبکه را کاهش می دهد. پروتکل مسیریابی پیشنهادی بر اساس تقاضا و نه به صورت پیش فعال مسیرها را ایجاد می کند، امکان دسترسی چندگامی به نقطه دسترسی و سایر گره ها را فراهم می کند، از یک روش توزیع شده برای کاوش مسیرهای ایجادشده و ارسال و توزیع بسته ها بر روی مسیر های با ازدحام کمتر استفاده می کند که این مکانیسم در همان فرآیند مسیریابی و بدون ایجاد سربار اضافه تر انجام می شود. در این پایان نامه ابتدا شبکه های بی سیم ترکیبی و معماری آن ها معرفی می شوند. سپس پروتکل های مسیریابی ارائه شده تاکنون تشریح می شوند. درنهایت پروتکل پیشنهادی ارائه و سپس کارایی آن از طریق شبیه سازی ارزیابی خواهد شد.
سرچین یوسفی محمد حسین سرایی
رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرها در دهه¬های اخیر، موجب از هم گسیختگی نظام کالبدی و فضایی شهرها و درنتیجه، نظام توزیع مراکز خدماتی شده است. از این رو ، مهمترین رسالت برنامه ریزان و مدیران شهری کم کردن نابرابری¬ و از بین بردن تضاد در دسترسی به منابع و خدمات عمومی شهری میان مناطق می¬باشد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی عملکرد مدیریت شهری، بعنوان مهمترین نهاد اداره کننده شهر، در خلق عدالت فضایی میان مناطق شهری و شناسایی نابرابری¬های موجود میان مناطق شهر یزد می باشد. عدالت فضایی بعنوان رویکرد اصلی و دیدگاه¬های برابری مبنا(حداقل دستیابی افراد به فرصت¬ها) درتوزیع خدمات عمومی شهری، نیاز مبنا(دستیابی بر اساس نیاز افراد) در توزیع منابع عمومی شهر، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش روش توصیفی تحلیلی بوده و نوع آن کاربردی است. سطح برخورداری از خدمات با استفاده از مدل فازی و نحوه¬ی هزینه کردن و صرف منابع با روش تحلیل پوششی داده¬ها، تحلیل شده است. نتایج حاصل از یافته¬های پژوهش بیانگر نابرابری در میزان دستیابی ساکنین مناطق به خدمات می¬باشد. به طوری که مرکز شهر دارای بالاترین سطح دستیابی به خدمات می¬باشد، درحالی که حاشیه شهر سطح برخورداری کمتری از منابع و خدمات دارد. در زمان حاضر با توجه به توسعه کمی وکیفی شهرها هر روز نقش شهرداری¬ها در اداره و مدیریت شهر پررنگتر می¬شود، بنابراین برای برنامه-ریزی و عملکرد بهتر شهرداری¬ها اندازه گیری کارایی آنها لازم به نظر می¬رسد. در این پژوهش کارایی شهرداری¬های مناطق سه گانه شهر در زمینه تحقق عدالت فضایی با استفاده از روش تحلیل پوششی داده¬ها در حالت بازده ثابت به مقیاس و با رویکردی خروجی- محور(ccr-0) برای دوره زمانی 89-92 با در نظر گرفتن هزینه¬های کل شهرداری به عنوان نهاده و درآمد مناطق و هزینه¬های عمران شهری به عنوان ستاده محاسبه گردید. نتایج نشان می¬دهد که سه منطقه شهرداری در این مدت زمان دارای کارایی صد درصد بوده¬اند و نیاز به تغییری در میزان ستاده-های خود ندارند، بیشترین کارایی مربوط به سال 92 می¬باشد و بیشتر از 70 درصد از شهرداری¬ها نیز ناکارا بوده¬اند.
طیبه خبوک محمد حسین سرایی
شهرها پدیده¬های اجتماعی و فیزیکی پیچیده¬ای هستند که زیر فشار دائمی توسعه قرار دارند و تغییرات کمی و کیفی زیادی در آن¬ها به وقوع می¬پیوند. از مهم¬ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه کالبدی شهرهای کشور در دهه¬های اخیر از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهر بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی توزیع خدمات عمومی شهری در منطقه 3 شهر بندرعباس است و اینکه آیا این توزیع عادلانه می¬باشد یا خیر. به منظور انجام این پژوهش از یک سری شاخص¬های عدالت¬اجتماعی و خدمات شهری از قبیل: شاخص-های اجتماعی، اقتصادی، نهادی-کالبدی، خدمات عمومی شهری و شاخص¬های توزیع خدمات شهری بهره گرفته شده است. روش پژوهش این پایان¬نامه نیز توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است، به منظور جمع¬آوری اطلاعات از روش کتابخانه¬ای و میدانی استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از روش¬های تاپسیس، موریس، امتیاز استاندارد شده و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است و در این راه از ابزار ¬spss نیز کمک گرفته شده است. تنایج حاصل از این پژوهش نشان می¬دهدکه شاخص جممعیت با 99 درصد همبستگی در سطح معناداری 99 درصد و ضریب تاثیر 99 درصد بیشترین تاثیر را بر روی توزیع خدمات شهری در منطقه سه داشته است. همچنین بیان می¬کند منطقه سه از نظر شاخص¬های خدمات شهری با وزن 0.19 ، شاخص¬های اجتماعی با وزن 0.49، شاخص¬های اقتصادی با وزن 0.32، و شاخص-های نهادی- کالبدی با وزن 0.36 در رتبه دوم نسبت به میانگین شهری خود قرار دارد. پس منطقه 3 از نظر شاخص¬های اجتماعی، اقتصادی و نهادی- کالبدی در وضعیت پایین¬تری نسبت به میانگین شهر قرار دارد، در حالی که از نظر خدمات شهری نیز در رتبه دوم و پایین¬تر از میانگین شهر قرار گرفته است و به هیچ یک از معیار¬های نیاز، استحقاق و منفعت عمومی در توزیع خدمات توجهی نشده است. درنتیجه می¬توان گفت عدالت اجتماعی در توزیع خدمات شهری در منطقه 3 بندرعباس رعایت نشده است. همچنین ناحیه 3 با کسب رتبه اول به عنوان برخوردارترین ناحیه منطقه3 و ناحیه 2 به عنوان ناحیه نسبتا برخوردار و ناحیه 3 به عنوان ناحیه برخوردار ضعیف شناخته شد. پیشنهادت ارائه شده مبتنی بر توجه بیشتر به شاخص¬های عدالت اجتماعی در برنامه¬ریزی و توزیع خدمات شهری در منطقه 3 شهر بندرعباس می¬باشد.
حسن مدرس احسان لشگری
چکیده: همه ساله، رخداد انواع مخاطرات ناشی از عوامل زمین ساختی، اقلیمی و هیدرولوژیکی در کشورهای جهان خسارتهای گستردهای را به بار می آورد. کشور ایران نیز با توجه برخورداری از اقلیم متغیر و نا پایداری های موقت و موسمی در طول تاریخ، بلایای طبیعی متعددی را در اغلب نقاط خود تجربه کرده است. به گونه ای که یکی از ده نقطه بلاخیز دنیا محسوب می شود. امروزه با پیشرفت دانش برنامه ریزی یکی از مهمترین عوامل در کاهش زیانهای انواع مخاطرات، آمادگی قبلی جامعه دربرابر این رخدادها است که به اصطلاح مدیریت بحران نامیده می شود شهر نورآباد که در راستای گسل بزرگ زاگرس قرار دارد احتمال وقوع زلزله هایی با شدت تخریب بسیار بالا در آن محتمل می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده است که نحوه استقرار و جانمایی مراکز مهم و حیاتی در شهر نورآباد براساس نظری? واردن بررسی گردد. فرضیه اصلی پایان نامه بر این مبنا استوار است که استقرار و مکانیابی عناصر حیاتی شهر نورآباد در مواقع بروز سوانح طبیعی بویژه زلزله با الگوهای استقرار بهینه این عناصر در نظریه واردن تطبیق ندارد و براساس نظریه واردن میتوان الگوی استقرار بهینه مراکز امدادونجات شهر نورآباد را ارائه نمود. برای انجام این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته و نسبت به تبیین وضع موجود عناصرحیاتی در شهر نورآباد با استفاده از نقشه ها و نمودارها اقدام شده است و سپس با استفاده از مدل ahp و topsis مکانیابی مراکز اسکان موقت و امداد و نجات انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که در شهر نورآباد عدم دسترسی مناسب مراکز حیاتی به شریانهای مهم، عدم سیستم ارتباطی مناسب، عدم توزیع عادلان? محصولات و خدمات کلیدی، عدم وجود استانداردهای لازم ساختمانی در مراکز حیاتی، عدم مکانیابی مناسب برخی از مراکز مهم شهری و عدم وجود شبک? ارتباطی کارآمد که بتوان در مواقع بروز بحران از طریق آنها خدمات لازم را به جمعیت آسیب دیده ارائه نمود مشاهده می گردد.