نام پژوهشگر: سیدامیر امین یزدی
رحمان جهانی محمد رضا آهنچیان
چکیده بی شک مدیران باتوجه به وظایفی که درمدارس ایفا می کنند می توانند تاثیر قابل توجهی رابرپیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشته باشند.این تاثیر گذاری این مهم راایجاب می کند که شرایط روانشناختی ومحیط کارآنان موردتوجه واقع شود،چراکه مدیرانی که ازلحاظ روانی درشرایط بهتری بسرمی برند وهمچنین محیط کار آنان از نظر امکانات وتسهیلات غنی تربوده باعث ایجادجومساعدتری برای یادگیری ویاددهی می شوند این تاثیر گذاری مستقیما متوجه دانش آموزان واثربخشی مدارس میگردد.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بهزیستی ذهنی مدیران با استرس شغلی آنها بود. بر این اساس چهار فرضیه تدوین شد که برای بررسی آنها از تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را تمام مدیران مدارس شهرستان کلات نادری در سال تحصیلی 89-1388تشکیل داد. در این تحقیق به جای نمونه گیری از سرشماری بهره گرفته شد. جهت گردآوری داده ها پرسش نامه های بهزیستی ذهنی و استرس شغلی بکار برده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دهنده تائید تمام فرضیه بود. یعنی1. بین نمرات بهزیستی ذهنی مدیران و استرس شغلی آنان رابطه معکوس معناداری وجود دارد، 2. بین نمرات احساس خوشایند مدیران و استرس شغلی آنان رابطه معکوس معناداری وجود دارد، 3. بین نمرات رضایت از زندگی مدیران و استرس شغلی آنان رابطه معکوس معناداری وجود دارد، 4. بین بعد احساسات ناخوشایند مدیران و استرس شغلی آنان رابطه مستقیم معناداری وجود دارد.
مریم جانثاروطن سیدامیر امین یزدی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه تئوری ذهن و رشد هیجانی کارکردی با پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بر است. روش در این پژوهش به این صورت بود که 146 (dir) اساس مدل تحولی- تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط 90 به روش خوشه ای - کودک پیش دبستانی در رده سنی 4 تا 6 سال( شامل 64 دختر و 82 پسر) در سال تحصیلی 91 چند مرحله ای از مهدکودک های منطقه 9 شهر مشهد انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پرخاشگری واحدی و همکاران، پرسشنامه رشد هیجانی کارکردی گرینسپن و دو آزمون تکلیف باور کاذب برای سنجش برای گروههای t تئوری ذهن کودک بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون مستقل و تحلیل رگرسیون انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد بین تئوری ذهن و پرخاشگری رابطه ای وجود ندارد. 0). تئوری ذهن با رشد هیجانی کارکردی / رشد هیجانی کارکردی گذشته مدار با پرخاشگری رابطه منفی دارد ( سطح 05 0). از میان این متغیرها رشد هیجانی کارکردی گذشته مدار پیش بینی / 0 و 5 / رابطه مثبت و معنادار دارد (سطح 01 کننده بهتری برای پرخاشگری بود. نتایج این پژوهش نشان داد که ضعف تئوری ذهن لزوماً منجر به پرخاشگری نمی شود، ولی کودکان پرخاشگر در مراحل رشد هیجانی کارکردی دارای تأخیر می باشند.
نرگس تقوی قوچان محمدسعید عبدخدایی
این پژوهش با بهره گیری از مبانی تئوری سبک های دلبستگی، تمایزیافتگی خود، فقدان پدر و صمیمیت زناشویی به منظور بررسی رابطه موجود بین این متغیرها و نیز پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس متغیرهای ذکر شده، طراحی شده بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت از زنان متأهل شاهد مراجعه کننده به مناطق سه گانه بنیاد شهید انقلاب اسلامی مشهد و مرکز مشاوره شاهد بود. نمونه شامل 148 خانم در بازه سنی20 تا 35 سال و با حداقل تحصیلات دیپلم در دو گروه دارای پدر خوانده و گروه بدون پدر خوانده بود. ابزارهای پژوهشی را سبک های دلبستگی (aaq: هازان و شیور،1987)، تمایزیافتگی خود (dsi: اسکورون و دندی، 2004)، و صمیمیت زناشویی (pair: شافر و السون،1981) تشکیل دادند. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، واریانس سه راهه (فرضیه پژوهش)، همبستگی پیرسون (سوال اول و دوم)، و تحلیل رگرسیون چندگانه (سوال سوم پژوهش) بودند. یافته های پژوهش نشان داد که هر کدام از متغیرهای سبک دلبستگی و تمایزیافتگی خود ونیز وجود یا عدم وجود پدرخوانده در تعامل با سبک دلبستگی، تأثیر معناداری بر صمیمیت زناشویی داشتند. همچنین به شکل جزئی تر سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی، و سطح درون روانی تمایزیافتگی یعنی، موقعیت من و پاسخ دهی هیجانی، تأثیر معناداری بر صمیمیت زناشویی داشتند (فرضیه پژوهش). نتایج همچنان نشان دادند که بین سبک دلبستگی اجتنابی و صمیمیت زناشویی همبستگی منفی و معنادار و بین سبک دلبستگی ایمن و صمیمیت زناشویی، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (سوال اول پژوهش). نتایج همچنین نشان دادند که بین موقعیت من و صمییمت زناشویی، همبستگی مثبت و معنادار و همچنین بین گریز عاطفی و نیز هم جوشی با دیگران با صمیمیت زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (سوال دوم پژوهش). در نهایت نتایج نشان دادند که مدل ارائه شده به طور معناداری قادر به پیش بینی صمیمیت زناشویی است و در این میان، موقعیت من، گریز عاطفی، و همجوشی با دیگران و همچنین سبک دلبستگی ایمن به خوبی قادر به پیش بینی صمیمیت زناشویی هستند.نتیجه گیری نهایی این است که ارتقاء سبک دلبستگی و نیز تمایزیافتگی خود، می تواند بهبود و افزایش میزان صمیمیت زوجین را پیش بینی کند و درمانگران و مشاوران در حیطه های فردی و بویژه زوج درمانی و خانواده درمانی می توانند با بکارگیری این راهبردها به نتایج خوبی دست یابند.
میثم گل محمدی سید علی کیمیایی
چکیده این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل بر افزایش انگیزش تحصیلی و جهت گیری هدفی دانش آموزان پسر دارای افت تحصیلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع آزمایشی است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه در منطقه تبادکان مشهد بود که از میان آنها 30 دانش آموز با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای و در گام دوم به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه انگیزش تحصیلی «فرم دبیرستانی» و جهت گیری هدفی(حیدری) پیش از شروع جلسات در مورد هر دو گروه جمع آوری شد. متغییر مستقل مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل بود که گروه آزمایش 8 ساعت (8 جلسه 1 ساعته) تحت مشاوره گروهی قرار گرفتند. در این مدت بر روی گروه کنترل مداخله ی خاصی انجام نشد. پس از پایان جلسات دوباره پرسشنامه انگیزش تحصیلی «فرم دبیرستانی» و جهت گیری هدفی(حیدری) در مورد هر دو گروه اجرا شد. سپس با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یافته های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل در افزایش انگیزش تحصیلی و جهت گیری هدفی در دانش آموزان دارای افت تحصیلی تاثیر دارد و در سطح 0.01 p< معنی دار می باشد. به بیان دیگر مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل به صورت معناداری موجب افزایش انگیزش تحصیلی و نوع جهت گیری هدفی در دانش آموزان دارای افت تحصیلی گردیده است. واژه های کلیدی: مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل، افت تحصیلی، انگیزش تحصیلی، جهت گیری هدفی، دانش آموزان
هدی علی زاده سیدامیر امین یزدی
هدف:این پژوهش به منظور بررسی مراحل تحول هیجانی ـ کارکردی و اختلالات پردازش حسی در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام انجام گرفت.روش:روش پژوهش توصیفی و از نوع مقطعی بود.جامعه آماری پژوهش کودکان مبتلا به اوتیسم(4-10سال)بودندکه از بین آنها با روش نمونه گیری در دسترس 19 کودک انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اوتیسم گیلیام،پرسشنامه پردازش حسی دیانه ای و تاراجی،پرسش نامه رشد هیجانی کارکردی گرینسپن که روایی وپایایی آنها درحدمطلوب گزارش شده است استفاده گردید. یافته ها:داده های جمع آوری شده از طریق آماره های توصیفی با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم در رشد هیجانی کارکردی دچار تأخیر می باشند. در حقیقت در مرحله اول رشدهیجانی کارکردی، 21 درصد، در مرحله دوم، 3/26 درصد، در مرحله سوم، 3/26 درصد، در مرحله چهارم، 5/31 درصد، در مرحله پنجم، 5/31 درصد و در مرحله ششم، 6/52 درصد از کودکان اوتیستیک دارای نقص جدی در رشد هیجانی کارکردی بودند نتایج نشان دهنده این است که 2/5 درصد از کودکان اوتیستیک در رابطه با توانایی های پردازش حسی و مهارتهای حرکتی دچار نقص جدی، 5/10 درصد دچار نقص متوسط، 15/21 درصد دچار نقص خفیف و 15/63 درصد از کودکان اوتیستیک در رابطه با توانایی های پردازش حسی و مهارتهای حرکتی در وضعیت عادی به سر می برند. همچنین این کودکان بیشترین چالش را در مولفه طرح ریزی ایده ها و کمترین چالش رادرمولفه آگاهی بدنی داشتند.بعلاوه بین شدت اوتیسم و توانایی در پردازش حسی رابطه منفی وجود داشت.بنابراین ضرورت دارد تا مشکلات کودکان اوتیستیک با نگاهی تحولی و فراگیر مورد شناسایی و مداخله قرار گیرند.