نام پژوهشگر: الهام شیرزاد
زهراسادات موسوی عباس فتاح
با توجه به اینکه تحلیل های بیومکانیکی امروزه نقش مهمی در تحقیقات توانبخشی، ورزش و.... دارد و همچنین در کشور ما نرم افزاری برای تحلیل سینماتیکی و سینتیکی وجود ندارد و نرم افزار های خارجی موجود نیز بسیار گران (حداقل شصت میلیون تومان) و تهیه آن برای دانشگاهها و موسسات پژوهشی بخصوص آکادمی ملی المپیک وپارالمپیک که بزرگترین موسسه تحقیقاتی در زمینه ورزش میباشد تاکنون غیر ممکن بوده است، در این پروژه حل دینامیک معکوس بمنظور ایجاد زیر ساختار نرم افزار تحلیل دینامیکی مورد بررسی قرار میگیرد. به این منظور یک مدل کامل از بدن انسان (12 عضوی) به کمک روش نیوتن اویلر بررسی خواهد شد، همچنین نیرویی را که پنجه پا به زمین وارد میکند را با نیرویی که سکوی نیرو ثبت میکند، مورد مقایسه قرار خواهیم داد تا صحت نتایج بدست آمده توسط مدل دینامیکی تایید شود و در آخر ممان های مفاصل اندام تحتانی (زانو، ران و مچ پا) برای دونده های مختلف محاسبه خواهد شد. سپس سعی خواهد شد تا معیاری سینماتیکی و دینامیکی برای میزان مهارت دونده دوی سرعت برآورد شود. لذا از چهار دونده مبتدی و چهار دونده ماهر و از هر کدام دوتست گرفته شد (بنا بر رویه معمول تحقیقات مربوط به انسان، متوسط نتایج تستهایی که برای هر نفر گرفته میشود، معیار قرار خواهد گرفت). سپس برخی از پارامترهای سینماتیکی آنان مانند زمان تماس با زمین، زمان پرواز، شاخص فعالیت، طول گام ، زوایای مفاصل اندام تحتانی و نیروها و گشتاورهای مفاصل اندام تحتانی محاسبه شد. بطور کلی نتیجه گرفته شد که دوندگان ماهر دارای زمان تماس و پرواز کوتاهتر، شاخص فعالیت کمتر و طول گام بلندتری هستند.همچنین دوندگان ماهر از نیروی خود بطرز بهینه ای استفاده میکنند. البته با سیستمهای پردازش تصویر با تکنولوژی بهتر، پارامترهای بیشتری را میتوان مورد بررسی قرار داد، از جمله اینکه موقع فرود ابتدا کدام نقطه از پا را روی زمین میگذاردند (با استفاده از بازبینی فیلمها اینطور بنظر میرسد که دوندگان ماهر بیشتر قسمت نزدیک به پنجه پا را بصورت مورب روی زمین میگذارند).
حسن کردی علیرضا بهرامی
چکیده زمینه و هدف: فردی که از جنبه حرکتی خوب تربیت شده باشد، قادر است تجربیات خود را در تمام رفتارهای زندگی بکارگیرد (20)، به نوعی که انسان یادگیری یک مهارت جدید را با استفاده از ویژگی های آموخته شده قبلی آغاز می-کند (18،ص258). اما آیا وزنه برداری می تواند شرایط مناسب جهت تربیت حرکتی خوب و کسب تجربیات موثر را برای وزنه برداران فراهم کند؟ هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان یادگیری یک مهارت ورزشی جدید در وزنه برداران می باشد. روش تحقیق: یک گروه تجربی (16 نفر) و یک گروه کنترل (18 نفر) به عنوان نمونه در پژوهش نیمه تجربی حاضر شرکت داشتند. جامعه آماری وزنه برداران و افراد معمولی غیرورزشکار جوان (1/809±21/38 سال) شهرهای اراک، گرگان و تهران بودند که به شکل داوطلبانه انتخاب شدند. استنباط یادگیری از طریق مشاهده دقت (آزمون ایفرد) و کیفیت اجرا (دستگاه تحلیل حرکت) انجام گرفت. جهت کسب اطلاعات ورزشی و پزشکی از پرسشنامه محقق ساخته، آسیب های عضلانی- اسکلتی و دست برتری نیز استفاده شد. تمرینات در سه جلسه اکتساب و 120 کوشش {4 قسمت، 10 تلاشی} طراحی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (همبستگی، میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (تی مستقل، تی وابسته، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری) با (0/05=?) انجام گرفت. یافته ها: گروه تجربی در اکتساب، یادداری و انتقال مهارت سرویس به شکل معنی داری متفاوت از گروه کنترل عمل کرد (0/022=sig6/77=f). همچنین تحلیل داده های مربوط به هفت ویژگی مهم کینماتیکی مهارت سرویس چکشی در پس آزمون (جابجایی و سرعت زاویه ای مفصل شانه، جابجایی و سرعت زوایه ای مفصل آرنج، جابجایی و سرعت زوایه ای مفصل مچ دست و جابجایی خطی مفصل لگن) نشان داد؛ بین گروه تجربی با افراد گروه کنترل تفاوت معنی داریوجود داشت(0/955=partial ?2 و 0/001=sig و 18/030=f). نتیجه گیری: بعد از آزمودن دو فرضیه مطرح شده این پژوهش می توان گفت: وزنه برداران در یادگیری یک مهارت ورزشی جدید ضعیف تر از افراد معمولی غیرورزشکار عمل کردند. اما چرایی آن نیاز به پژوهش های بعدی دارد.
سپیده حامدی عباس بهرام
هدف نهایی این تحقیق، بررسی تاثیر الگودهی دامنه ای بر یادگیری مشاهده ای می باشد و در پی آن بوده است تا میزان و زمان ارائه الگو به نوآموزان در طول تمرین بدنی را مشخص کند. آزمودنی ها 10 نفر از دانش آموزان دبیرستانی منطقه 4 شهر تهران بودند که به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه 5 نفری دامنه ای وجفت شده تقسیم شدند، در ضمن هیچ کدام تجربه آموزش قبلی در ضربه چیپ را نداشتند. تحقیق حاضر شامل سه مرحله اکتساب، یادداری و انتقال بود که روش ارائه الگو به شکل دامنه ای بر روی گروه آزمایش در طول مرحله اکتساب اعمال شد و در مقابل آنها گروه جفت شده به منظور مقایسه قرار داشتند. مرحله اکتساب شامل 6 بلوک 10 کوششی بود و 24 ساعت بعد مرحله یادداری و 10 دقیقه بعد از آن مرحله انتقال از آزمودنی ها به عمل آمد. یافته های مراحل اکتساب، یادداری وانتقال برتری گروه دامنه ای را در یادگیری زمان بندی نسبی حرکت نسبت به گروه جفت شده نشان داد (p <0.05)، در حالی که در یادگیری زمان بندی مطلق تفاوت معناداری دیده نشد. با استناد به نتایج بدست آمده می توان گفت که این تحقیق با تاکید بر تعمیم پذیری مزایای کاهش بازخورد به روش دامنه ای از حوزه یادگیری غیر مشاهده ای به یادگیری مشاهده ای به شیوه الگودهی دامنه ای، این روش را راهکاری مناسب و بهینه جهت یادگیری زمان بندی نسبی حرکت می داند و زمان مناسب ارئه الگو را نیز معرفی می کند.
سید احسان نقیبی مهرداد عنبریان
بیش از یک صد سال است که دانشمندان در تلاش هستند تا ویژگی های پیکری و ترکیب بدنی ورزشکاران نخبه را با هدف یافتن ارتباط این ویژگی ها با اجرای ورزشی توصیف کنند. آگاهی از ارتباط بین اجرای ورزشی با شکل، اندازه، نسبت ترکیب بدنی کمک موثری در دستیابی به ویژگی های پیکری بهینه در هر ورزش می کند. لازمه موفقیت در رشته های مختلف ورزشی، شناخت عوامل موثر بر قهرمانی است. عوامل چندی برای موفقیت در ورزش های مدرن امروزی وجود دارد. یکی از مفاهیم بسیار مهم در ورزش ها، فرایند شناسایی استعداد است.علیرغم اهمیت استعدادیابی و شناسایی افراد مستعد برای رشته های ورزشی، مستندات و مطالعات مرتبط با استعدادیابی در کاراته بسیار اندک است. این روش مدل سازی استعدادیابی قابل بروز رسانی می باشد و با تغییر ویژگی ها و شاخص های جامعه تغییر می کند. لذا با توجه به چنین برتری نسبت به روش های دیگر، محقق را بر آن داشته که یک چنین مدلی را بر اساس الگوریتم های هوش مصنوعی طراحی نماید و درصد طبقه بندی صحیح(روایی) و درصد حساسیت(پایایی) آن را به دست آوریم.هدف از انجام این تحقیق طراحی، روایی و پایایی سنجی مدل استعدادیابی ورزشکاران کاراته کا مبتنی بر الگوریتم های هوش مصنوعی است. آزمودنی ها به صورت نمونه گیری در دسترس به دو گروه کاراته کاهای نوجوان نخبه (19 نفر) و نوجوان غیر کاراته کا (20 نفر) تقسیم شدند. فاکتورهای اندازه گیری شامل متغیرهای آنتروپومتریکی و بیومکانیکی مبتنی بر پیشینه تحقیق بود. از روش های آمار توصیفی برای توصیف داده ها و رسم نمودارهای مختلف استفاده شد. از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن توزیع داده ها استفاده شد. برای کاهش حجم داده ها و تعیین مهم ترین متغیرهای آنتروپومتریکی و بیومکانیکی از روش آماری آنالیز مولفه های اصلی اطلاعات (pca) و سپس در بخش مدل سازی از الگوریتم شبکه های عصبی که دارای سه لایه ورودی (10 نرون)، میانی(7 نرون) و خروجی(2 نرون) بود، استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که مهم ترین متغیرهای آنتروپومتریکی کاراته کاهای نوجوان نخبه چربی زیرپوستی سینه ای، قد، محیط سینه، whr، محیط مچ پا، چربی زیرپوستی سه سر بازویی، طول ظاهری پا، چربی زیرپوستی شکم و طول گستره دست ها و مهم ترین متغیرهای بیومکانیکی آن ها سرعت دویدن، توان عضلات پا، قدرت نسبی پنجه دست، تعادل ایستا، درازنشست، چابکی و قدرت مطلق پنجه دست می باشد. همچنین درصد طبقه بندی صحیح و حساسیت داده ها بالا و به ترتیب 87? و 85? بود. با توجه به یافته های این تحقیق می توان از این روش و مشخصه های آنتروپومتریکی و بیومکانیکی خروجی از مدل هوشمند در کنار سایر روش ها برای استعدادیابی کاراته کاها استفاده کرد.
محسن پناهی ینگ آباد رامین بلوچی
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر تعادل و پارامترهای کینماتیکی راه رفتن دانش-آموزان ناشنوا بود. روش این تحقیق از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون- پس آزمون، با یک گروه مداخله تمرینی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام دانش-آموزان ناشنوای پسر شهر تهران بود که از این تعداد 32 نفر بطور طبقه ای-تصادفی انتخاب شدند. گروه تجربی، تمرینات پیلاتس را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. قبل از شروع دوره و نیز بعد از پایان دوره تمرین از هر دو گروه، تست های تعادلی که شامل تست تعادل بس(balance error scoring system) برای سنجش تعادل ایستاو از تست تعادلی زمان برخاستن و رفتن ( timed get up & go ) برای سنجش تعادل پویا، برای سنجش سرعت راه رفتن از آزمون 10 متر و طول گام با نرم افزار dartfish اندازه گیری شد، و نتایج، با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 و تحلیل کوواریانس(ancova)، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت(p<0/05). نتایج آزمون تحلیل کوواریانس، اختلاف بسیار معناداری را در پس آزمون تست های tug ، bess، سرعت راه-رفتن و طول گام بین دو گروه نشان داد(p=0/001). با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص شد که پروتکل تمرینی اجرا شده ،توانسته است میزان تعادل ایستا ، پویا، سرعت راه-رفتن و طول گام دانش آموزان ناشنوا را افزایش دهد.