نام پژوهشگر: حسین چراغی وش
سلیمه سلیمانی علی نظری
چکیده جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه، دو ادیب برجسته ی مهجری، دارای ایده ها و افکار مشترکی هستند. این اشتراک دیدگاه ها حاکی از آن است که میخائیل نعیمه در تالیف آثار فکری اش، چه مستقیم و چه غیر مستقیم از اندیشه جبران اثر پذیرفته است. اشتراکاتی که این دو نویسنده در حیطه های فکری هم چون مرگ و زندگی، عشق و محبت، خیال، معرفت نفس، عرفان، تناسخ، اومانیسم، انترناسیونالیسم و ناتورالیسم داشته اند، میزان تاثیری گذاری جبران خلیل جبران را بر میخائیل نعیمه بیشتر آشکار می کند. بیشترین حوزه اشتراکاتی این دو ادیب در باب تناسخ، اومانیسم و مرگ و زندگی می باشد. این تاثیر را می توان تا اندازه ای به شرایط زمانی و مکانی و همچنین مکتب ادبی که این دو ادیب به آن تعلق دارند، نسبت داد. نگارنده در پایان نامه حاضر به مقایسه و تطبیق پاره ای از آثار این دو نویسنده پرداخته و از نمونه های نثری مختلفی استفاده کرده است. واژگان کلیدی: جبران خلیل جبران، میخائیل نعیمه، حوزه های معنایی، اومانیسم، انترناسیونالیسم، مرگ و زندگی.
فروغ دناک زاده سیدمحمود میرزایی الحسینی
چکیده: حوزه های معنایی موضوعی است که قدمتی دیرینه داشته ولی در دوره ی معاصر عنوانی تازه یافته و بطور تخصصی به آن پرداخته شده است. اهمیت بررسی عمیق این حوزه ها در معناشناسی، ریشه در اندک بودن پژوهشهای آن دارد. این رویکرد در قرن بیستم با نمودی چشمگیر توجه علمای علوم مختلف را به خود جلب نموده است. دکتر «احمد عزوز» در کتاب «أصول تراثیه فی نظریه الحقول الدلالیه» به تبیین این مقوله به عنوان راهکاری در جهت تسهیل فرایند ارتباط و ایجاد تفاهم بشری پرداخته است. وی بعد از روشن نمودن مفهوم حوزه های معنایی و بیان کاربرد آن در تمامی شاخه های علمی، ابتدا در سنت عربی و بعد در غرب آن را جستجو نموده و با اشاره به دیگر رشته های معناشناسی که ارتباطی تنگاتنگ با حوزه های معنایی دارند و بیان تأثیرات مثبت آن بر فرهنگ نگاری، پژوهشی کامل در این زمینه ارائه داده است. بدون شک هدف مشترک محققان این حوزه سوق دادن زبان عربی به سمت یک نهضت زبانی می باشد تا با بهره گیری از میراث پربار کهن عربی در کنار علوم و تکنولوژی نوین، چالشها و کاستیهای موجود در آن را مرتفع نموده و با تسهیل امر تعلیم و تعلم، هر ابهامی را از آن دور نمایند
معصومه نادری کبری خ
هنر فراخوانی شخصیت های گذشته از جمله مسائل مهمی است که مورد توجه شاعران معاصر عربی بوده و بازتاب بسیاری در آثارشان داشته است. این هنر، در غنای زبان شعری و شکوفایی و باروری آن و نیز بیان غرضهای مورد نظر به بهترین نحو جلوه گر شده شاعر از طریق آن از حالت گزارشی و خطابه گری شعر کاسته و با به کارگیری شخصیتهای بنام گذشته جلوه های تازه ای به آن می افزاید. نزار قبانی از جمله شاعرانی است که در جای جای آثارش از این هنر بهره برده و سعی داشته اهداف خود را از این رهگذر بیان داشته و تجربه های نوین شعری اش را به تصویر بکشد. به نظر می رسد آنچه وی را به این امر وا می دارد، جدای از توجه به آثار گذشتگان، علل متفاوت دیگری چون مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ملی می تواند داشته باشد. وی از میان شخصیت های تاریخی خود آنانی را بر می گزیند که با ماهیت افکار، قضایا و دردهای او هماهنگ و سازگار باشد؛ لذا ماهیت حیات تاریخی عرب ها در دهه های اخیر، شکست ها، ناکامی ها، استعمار و سلطه ی قدرتمندان ستم پیشه، همگی در چگونگی استمداد شاعران معاصر عرب از شخصیت های دینی، مردمی، ادبی و سیاسی نمود می یابد. در این میان شخصیت هایی چون حضرت محمد (ص)، امام حسین (ع)، حضرت مسیح (ع)، شهریار، شهرزاد، لیلی و مجنون، صلاح الدین ایوبی، فرعون، هولاکو، متنبی، ابوالعلاء معری و ... که هر کدام به نوبه ی خود بیانگر نوعی از جلوه های متفاوت دوره ی گذشته اسلام و عرب هستند، سهم بیشتری را در مقایسه با دیگران به خود اختصاص می دهند. آنچه در بالا آمد و بسیاری از دلایل ناگفته ی دیگر که در متن پایان نامه به آنها اشاره خواهد شد، ما را بر آن داشت تا به این موضوع –فراخوانی شخصیت های تاریخی در شعر نزار قبانی- پرداخته و ابعاد مختلف آنرا مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
کاظم حسینی باصری حسین چراغی وش
وجود برخی از عناصر زبانی مثل اشتراک، معانی حروف و ... در منابع فقهی [قرآن و احادیث] موجب پیدایش اختلاف نظر فقیهان در احکام شرعی شده است برای مثال هنگامی که در ادلّه شرعی واژه ای مشترک بیاید و به وسیله ی قرینه ای یکی از آن معانی تعیین نگردد، نوعی ابهام و غموض در دلیل پدید می آید که می بایست آن را از میان برداشت تا بتوان به دلیل شرعی، عمل کرده و مکلّف هم تکلیف خود را به روشنی بداند. فقهاء با استفاده از یک سری قواعد مثل علامات حقیقت و مجاز، سیاق و... برای حل این مشکل اقدام می نمایند اما از آنجایی که کشف قرائن و شواهد در تعیین معنای متون دینی بسیار مهم است ممکن است مفسر متن در تعیین معنا دچار اشتباه شود. در این نوشتار با ارائه برخی از شواهد موجود در ادله ی شرعی، تاثیر تعدادی از عناصر زبانی در پیدایش آراء گوناگون فقهی بررسی و کیفیت تعامل فقهاء با این عناصر بیان خواهد شد.
افتخار لطفی حسین چراغی وش
نتایج به دست آمده از بررسی مناجات ها: *در سطح آوایی موسیقی از دو منظر موسیقی بیرونی ناشی از آوای فواصل و موسیقی درونی حاصل از جناس و تکرار در دو سطح واژگان و حروف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. *در مناجات خمس عشر بین فواصل موجود در جملات با همدیگر ارتباط تام حاکم می باشد. این ارتباط یا به صورت اشتراک در وزن و یا در رویّ و یا هم وزن و هم روّی خود را نشان داده است. *بررسی ساختارهای آوایی در سطح فواصل، جناس و تکرار بیانگر سیطره ی وصل بوده که با محور مرکزی دعا کاملا منطبق میباشد. *تحلیل بسامد وصل به فصل در فواصل 15 مناجات، 333 به 217 مورد است که این امر از هماهنگی و انسجام شگرف ساختار آوایی این مناجاتها با نظام ساختار کلی متن«اتصال و ارتباط با خدا» حکایت می کند و به نوعی مفهوم کلی ساختار دعا را به مخاطب القاء می نماید. *مبدع با استعمال الفاظ همانند و همجنس سعی نموده است که از رهگذر بازی با الفاظ، ازطریق آوردن کلمات مشابه و یا متقارب از عواطف درونی خود تعبیر کند و از طریق ایجاد تناسب وتقارب بین الفاظ در محور ترکیب بین سطح آوایی با دیگر سطوح سبک شناسی متن و به تبع آن محور مرکزی دعا هماهنگی به وجود آورد. *تکرار در دو سطح حروف و واژگان از این جهت که ارتباط لفظی بین واژگان محسوب می شود؛ در کشف زیبایی موسیقی متن و انسجام کلی ساختارهای مناجات های 15 گانه و محور مرکزی دعا کار گشا می باشد. *بررسی ساختار نحوی (محور ترکیب) و به طور أخصّ عناصر نحوی حذف و انشاء (فعل امر و ندا) و ضمایر با نگرشی نو در پرتو دو عنصر قطع و وصل(حضور و غیاب) حاکم بر متن امام علیه السلام که برگرفته از دیدگاه تقابلی ساختار گرایان بر متن می باشد از سیطره ی وصل بر جملات اغلب ساختارهای نحوی جزء حکایت می کند که ضمن هماهنگی با ساختار آوایی هماهنگ در راستای محور مرکزی دعا و وحدت کلی متن در حرکت است. *در سطح دلالی نیز تحلیل مباحث علم بیان و بدیع معنوی با توجه به محور جانشینی و هم نشینی، وحدت بین این ساختار با ساختارهای آوایی و نحوی و ساختار کلی متن دعا از طریق ارتباط وهماهنگی واژگان در محور همنشینی و جانشینی را آشکار می سازد. *مناجات خمس عشر از لحاظ تصویر بسیار غنی است این امر نشان می دهد که امام فنون بلاغی را به خوبی شناخته و با خلق تصاویر بکر و بدیع و ترکیب سازی های زیبا به کلام خویش رنگ هنری بخشیده است. *مبدع برای ایجاد فضاهای تازه جهت تعبیر از هیجانات درونی خویش از تصاویری نو بهره می گیرد. *ایشان مولفه های تصاویر خود را از طبیعت گرفته و با تصرف خیال خویش در امور طبیعی تعابیر تازه ایی را خلق می کند که در عالم واقعیت یافت نمی شود. ایشان به کمک این ابزار در بخش تصاویر از اذهان مخاطبان آشنایی زدایی می کند تا به دنبال آن زمینه ی جذب مخاطبان فراهم گردد. *امام علیه السلام برای آفرینش تناسب هنری خود در مناجات ها، از 4 عنصر بیانی تشبیه بلیغ، استعاره، مجاز و کنایه به گونه ای هنرمندانه بهره گرفته است. ایشان در محور جانشینی، واژگان را متناسب با عمل محور هم نشینی به کار گرفته، به شکلی این دو محور را در هم تنیده است که کشف ویژگی یکی به کشف برجستگی دیگر منجر می شود. *بین تصاویر ناشی از استعاره، تشبیه و ... با دیگر عناصر بافت و ساختار سخن هماهنگی تامی وجود دارد. کلیه ی ساختارهای 3گانه ی متن با پذیرش سیطره ی وصل بر خود در پیوندی عجیب در کنار هم شکل یافته و با تشکیل ساختاری واحد و هماهنگ در راستای محور مرکزی دعا(ارتباط با خدا) در حرکتند.
مریم هوشیار حسین چراغی وش
چکیده «تناص»، یک مفهوم هنری بر مبنای زیبا شناختی است که همواره در پی ارزش بخشیدن به متن از جنبه های محتوایی و هنری می باشد که اخیراً در پژوهش های غربی و عربی حضوری پررنگ داشته است. این اصطلاح نقدی، درواقع عصاره ای از چند متون می باشد که با اسلوبی جدید و در قالبی نوین پا به عرصه وجود نهاده است. لذا بررسی این پدیده در اشعار و متون شاعران و نویسندگان در دوره-های مختلف ادبی قابل تأمل است. ناصیف یازجی، شاعر عصر نهضت، به دلیل اثرپذیری از کتب مقدس اسلام و مسیحیت و اشعار شاعران پیشین، نه تنها انواع و اشکال تناص در اشعارش به کار گرفته شده، بلکه منابع و مصادر تناص نیز دراشعارش متنوع است. از جمله مهم ترین این منابع، اشعار متنبی، شاعر بزرگ عباسی است که هم در معانی و الفاظ و هم در اسلوب شعری بسیار از او متاثر گشته است. در پایان نامه حاضر درصدد آنیم تا به بررسی و مقایسه اشعار متنبی و ناصیف یازجی در قالب این نظریه نقدی بپردازیم و انواع مصادیق تناص- اقتباسی، امتصاصی و اسلوبی- به کارگرفته شده در اشعار یازجی با اشعار متنبی را یافته و با ذکر نمونه های شعری مورد تحلیل قرار دهیم. بدین ترتیب می توان به میزان اثرپذیری این شاعر معاصرعرب از اشعار متنبی پی برد.
علی ملک پور سید محمود میرزایی الحسینی
چکیده امثال یکی از مظاهر زیبایی زبان عربی است که به دلیل کوتاهی، رسایی، آهنگین بودن و نقش آن در گفتگوها و مطالعات جامعه شناسی، مردم شناسی، ادبی و مواردی مانند آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از آنجایی که عرب بادیه نشین تمام زندگی خود را در کنار حیوانات می گذرانیده و به صفات حیوانی به خوبی آگاه بودند بنابراین حیوان یکی از مضامینی است که در امثال و اشعار و نثرهایشان به وفور دیده می شود که همین مطالب باعث شد به «بررسی نمادهای حیوانی در امثال عربی» بپردازیم که در فصل اول جایگاه حیوان را در امثال عربی ذکر کرده ایم که دربردارنده توجه بیش از حد اعراب به حیوانات، و اسطوره ها و اعتقاداتی است که به برخی از حیوانات داشته اند و در فصل دوم به نمادهای مثبت حیوانی مانند شجاعت و دوراندیشی و ... ضمن دسته بندی های جداگانه هر نماد به همراه تحلیل و بررسی، پرداخته ایم که در این امثال، هر حیوانی دارای یک یا چند نماد مثبت است مانند شیر و کلاغ که به ترتیب نمادهای فوق بر آنها اطلاق می شود و به همین صورت، در فصل سوم، نمادهای منفی حیوانی مانند ترسویی، نادانی، ظلم و ... را آورده ایم که به عنوان مثال به ترتیب نماد حیواناتی مانند کفتار و گرگ هستند. کلیدواژه ها: نمادهای مثبت و منفی، حیوان، ضرب المثل
سعیده محمودی حسین چراغی وش
گفتمان که در مقابل واژه ی (discourse) نهاده شده است مفهومی است میان رشته ای که در بسیاری از رشته ها ی علوم اجتماعی کاربرد دارد. گفتمان به طور کلی به ساخت یا بافت زبان در مراحل بالاتر از جمله اطلاق می شود. تحلیل گفتمان، یکی از ابزارها ی تحلیل متون ادبی است که ارتباط بین ساختارها ی گفتمان مدار و دیدگاه ها ی اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان را بررسی، توصیف وتوجیه می کند، تحلیل گفتمان ادبی به عنوان یکی از فروع تحلیل گفتمان به بررسی و نقد متون ادبی از جنبه ساختارها ی زبانی و بافت متنی و هماهنگی آن ها با بافت موقعیتی می پردازد. نهج البلاغه به عنوان مجموعه سخنانی فروتر از قرآن کریم و فراتر از کلام بشری همواره مورد بررسی و تحلیل پژوهشگران قرار گرفته است، اما یکی از ویژگی های شایان توجه درباره نهج البلاغه ویژگی گفتمان ادبی است که به نظر می رسد کمتر مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است، در حالی که بخشی از زیبایی ها ی کلام امام (ع)، به ارتباط و هماهنگی بین ابزار های ادبی درون متنی و بافت موقعیتی آن ها مربوط است، این پژوهش در پی آن است با روش توصیفی-تحلیلی و از منظر تحلیل گفتمان ادبی به بررسی4 خطبه ی مشهور (توحید، شقشقیه، جهاد و متقین) پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان ادبی حضرت(ع) در خطبه های مذکور، براساس تناسب بین بافت متن و بافت موقعیتی آن ها دارای چه ویژگی هایی است. نتایج بررسی نشان می دهد که: در خطبه ی توحید، با توجه به موقعیت شبهه و سرگردانی در مسائل اعتقادی، ساختارهای بیرونی و درونی و همچنین روابط بینامتنی خطبه، در پی آموزش مخاطب و تبیین حقایق دینی هستند، این ساختارها در خطبه ی شقشقیه، متناسب با بافت موقعیتی انکار جایگاه امام (ع) از سوی مخاطب، دارای ویژگی اثباتی بوده و در خطبه ی جهاد متناسب با بافت موقعیتی کوتاهی مخاطب در امر جهاد، در پی برانگیختن احساسات مخاطب می باشند و در نهایت، ضرورت تربیت مخاطب در خطبه ی متقین، باعث شده که ساختار کلی گفتمان ایشان در راستای آموزش ویژگی های پرهیزگاران، گزینش شوند.
کبری حیدری سورشجانی حسین چراغی وش
چکیده در متن نهج البلاغه واژگانی وجود دارد که تنها یک¬بار به کار رفته است، از این¬رو می¬توان آن¬ها را متفرد نامید، برخی از این واژگان در حوزه¬ی معنایی خود مترادف دارند، ولی هیچ یک از این واژگان مترادف نمی-تواند در محور همنشینی کلام جایگزین واژه¬ی متفرد شود، چرا که واژگان متفرد در عین اشتراکات معنایی گاه در بافت کلام بار معنایی و مفهومی گسترده¬تر دارند، که سایر واژگان همان حوزه معنایی این ویژگی را ندارند، و گاه استفاده از آرایه¬های ادبی که از میان آن¬ها سجع، استعاره و کنایه بیشترین کاربرد را دارد، باعث تمایز واژه¬ی متفرد و به ¬کار رفتن آن در بافت کلام حضرت شده است، در این پژوهش درصدد هستیم با استخراج واژگان متفرد که برجستگی بیشتری دربافت جمله، چه از نظر معنا و مفهوم و چه از نظر جنبه¬ی ادبی دارند، به بررسی معانی آن¬ها با توجه به کتب لغت و شروح موجود، و مقایسه¬¬ی هر یک از این واژگان با واژگان مترادف هم حوزه اش بپردازیم، و با توجه به معانی بدست آمده، تفاوت و فروق معنایی واژگان متفرد با سایر مترادفات در حوزه معنایی خاصش را ذکر کنیم و از این رهگذر به علت استفاده¬ی این واژگان متفرد در بافت کلامی مخصوص خود، وگستره¬ی مفهومی خاص و منحصر به فرد هر واژه و ابعاد زیبایی شناختی کلام حضرت دست ¬یابیم. همچنین در این پژوهشآشکار شد واژگان متفرد، نسبت به واژگان مترادف هم حوزه¬، دارای بار معنایی و مفهومی خاص و متمایزی بودند، که آنها را با سیاق و بافت کلامی خودشان در بالاترین حد هماهنگی قرار می داد. در دستیابی به این اهداف از روش توصیفی تحلیلی بهره برده¬ایم. واژگان کلیدی : نهج البلاغه، معناشناسی، روابط معنایی، بافت کلام ، واژگان متفرد، ترادف.
ازیتا امیری علی اکبر مرادیان
ذکر فضایل و مناقب خاندان نبوت از دیر باز زینت بخش اشعار شاعران بوده و ارتباط تنگاتنگی با ادبیات داشته است.عونی شاعر شیعی قرن چهارم هجری نیز از جمله شاعرانی است که قصاید و قطعات فراوانی در ثنا و ماتم اهل بیت علیهم السّلام دارد و در این سروده هایش آن چه را که شایسته مقام والای آن بزرگوارن بوده بیان کرده و عقاید و اعتقادات خود را نسبت به امامت و ولایت امام علی علیه السّلام و یازده فرزندش ثابت کرده، و خلافت را به امر الهی حقّ آنان دانسته و از غیر آنان نفی کرده است.
زهرا کوچک زاده حسین چراغی وش
داستان طلائع الفجر یکی از داستانهای واقع گرای نجیب کیلانی است.از انجایی که هر داستانی دارای اجزا و عناصری است لذا هدف این پژوهش این است که با روش تحلیلی-توصیفی، به بررسی عناصر داستان طلائع الفجر بپردازد.نتایج پژوهش نشان می دهد، شش عنصر شخصیت، گفت و گو، طرح، زمان و مکان، زاویه دید و درونمایه در پردازش این داستان به کار رفته اند. نویسنده کوشیده است میان محتوای داستان و این عناصر هماهنگی و ارتباط برقرار کند.
مجید حسینی حسین چراغی وش
موید فی الدین (390 -470 هـ)، از جمله شعرای متعهد شیعی در قرن پنجم است که در دوره فاطمیان می زیسته و چندین سال در وزارت آنان به عنوان داعی در مناصب مختلف اداری، سیاسی، مذهبی و ...خدمت کرده است. دیوان او سرشار از مضامینی، در مدح و رثای اهل بیت (ع) و هجو دشمنان ایشان است و نشان از این دارد که، پرداختن به سیمای اهل بیت، وجهه همت او بوده است. خصوصیت بارز اشعارش، صدق عاطفه و اخلاص واقعی به خاندان پیامبر (ص) است، این امر را به راحتی از خلال اشعارش می توان دریافت، چنانکه در هنگام مدح و رثا اهل بیت(ع)، محبت و ارادت خالص خود را نمایان می کند.در این پژوهش برآنیم تا با روش توصیفی- تحلیلی پس از بیان اوضاع سیاسی- فرهنگی عصر شاعر و شرح زندگی نامه ی وی، به بررسی مضامین شعری ایشان درباره اهل بیت(ع) بپردازیم. همچنین در این پژوهش سعی براین است شعرهایی را که شاعر در وصف اهل بیت (ع) سروده است را معرفی کنیم و سپس به تحلیل شعرها، ویژگی ها، اغراض و ... بپردازیم