نام پژوهشگر: محمدتقی رونق

بررسی تغییرات فصلی تنوع، تراکم و پراکنش کرمهای پرتار منطقه بین جزر و مدی در سواحل صخره ای استان بوشهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی 1391
  نجمه باقرنژاد   محمدتقی رونق

هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی تنوع، تراکم و پراکنش کرم های پرتار در نواحی بین جزر و مدی سواحل صخره ای استان بوشهر در سه ایستگاه بوشهر، بندر دیر و دماغه نایبند بود. نمونه برداری در چهار فصل تابستان، پاییز و زمستان سال 1390 و بهار 1391 توسط کوادرات 5/0 در 5/0 متر مربع در زمان حداقل جزر انجام گرفت. در هر ایستگاه 1 ترانسکت عمود بر ساحل در نظر گرفته شد و در هر ترانسکت در سه منطقه بالای جزر و مدی، میان جزر و مدی و پایین جزر و مدی نمونه برداری انجام گرفت. فاکتورهای محیطی از قبیل دما، شوری و ph مورد سنجش قرار گرفتند که بیشترین و کمترین میزان دما به ترتیب در فصل های تابستان (30/0 ± 9/33) و زمستان (41/0 ± 26/19)، بیشترین و کمترین میزان شوری به ترتیب در فصل های تابستان (30/0 ± 15/43) و پاییز (23/0 ± 62/40) به دست آمد اما میزان اسیدیته در کل فصول تغییر قابل ملاحظه ای را نشان نداد و بین 8 تا 9 بود. در این مطالعه 35 گونه پرتار که متعلق به 29 جنس و 16 خانواده بودند شناسایی گردید که گونه spirobranchus kraussii در طول سال بیشترین فراوانی را داشت. بیشترین و کمترین تراکم پرتاران در طول سال به ترتیب در فصل پاییز مربوط به ایستگاه بوشهر به میزان 72/492 و فصل زمستان در ایستگاه دیر به میزان 59 فرد در یک متر مربع بود. بیشترین و کمترین میزان تنوع در ظول سال و در کلیه ایستگاه ها به ترتیب در فصل های تابستان و پاییز مشاهده شد.

جداسازی و شناسایی باکتری های هوازی تولید کننده آنزیم کیتیناز از منابع محیطی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1391
  آمنه بختیاری   حسین معتمدی

کیتین پلیمر خطی از واحدهای ان استیل گلوکز آمین است و توسط گروه وسیعی از موجودات مانند باکتری ها، قارچ ها، گیاهان و حیوانات سنتز می شود. کیتینازها گروهی از آنزیم های کمپلکس هستند که قادرند کیتین را به صورت کامل تجزیه کنند و جهت حذف پسماندهای کیتینی و کنترل بیولوژیک حشرات و آفت های قارچی کاربرد دارند. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی باکتری های هوازی مولد کیتیناز از منابع محیطی می باشد. برای این منظور نمونه هایی از آب دریا، رسوبات، سخت پوستان دریایی، خاک مزارع کشاورزی و خاک منطقه نگهداری و پرورش زنبور عسل جمع آوری شد. سپس باکتری های مولد کیتیناز با کشت در محیط مایع و بعد در محیط جامد حاوی 3 درصد کیتین کلوئیدی، جداسازی شدند. کیتین از پسماند پوسته های میگو تهیه شد. در مرحله بعد جدایه های مولد کیتیناز بر اساس قطر هاله شفاف در محیط جامد انتخاب شدند و شرایط رشد بهینه ی دما، ph و غلظت نمک nacl، 4 جدایه برتر بررسی شد.از این 4 جدایه، یک جدایه که بهترین تولید کیتیناز را نشان داد، انتخاب و فاکتورهایی همچون بهترین درصد کیتین، بهترین منبع نیتروژن، دما و ph بهینه تولید آنزیم در مورد آن مشخص شد. پایداری آنزیم تولید شده در دماهای مختلف و ph های متفاوت و واحد آنزیمی آن نیز محاسبه شد. این جدایه ها با استفاده از تست های بیوشیمیایی و تعیین سکانس ژن 16srrna تعیین هویت شدند. در نتیجه این تحقیق 38 جدایه مولد کیتیناز جداسازی شد. 4 جدایه که بیشترین میزان تولید را داشتند متعلق به جنس هایachromobacter، lysinibacillus، paenibacillus و vibrio تشخیص داده شدند. از این بین جدایه ی wz1 (vibriogroup 512) بهترین تولید کننده آنزیم تشخیص داده شد. شرایط بهینه برای تولید کیتیناز توسط این جدایه عبارتبودند از: دمای c?30، 7ph، 5درصد nacl، منبع نیتروژن عصاره مالت، 48 ساعت انکوباسیون و 5/2 درصد کیتین. فعالیت آنزیمی در دمای 45 تا 50 درجه سانتی گراد و 5/6 phبه حداکثر مقدار خود می رسد. واحد آنزیمیکیتیناز و محتوای پروتئینی باکتری مورد مطالعه، به ترتیب 51/0 میکرومول و mg/ml 89/0 بودند. این پروتئین به طور نسبی خالص سازی شده و وزن مولکولی آن حدود 45 کیلودالتون گزارش شد.

تغییرات محور هیپوفیزی- تیروئیدی ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) تحت تاثیر بنزوآلفاپایرن (bap) و باکتری vibrio alginoliticus
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1392
  مهین صادقی   محمدتقی رونق

چکیده هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات بنزوآلفاپایرن (bap) و عفونت باکتری vibrio alginoliticus بر هیستوفیزیولوژی تیروئید ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) می باشد. بدین منظور، 140 قطعه ماهی هامور معمولی (میانگین وزنی 9/7 ±180 گرم) به طور تصادفی انتخاب و پس از طی دوره سازگاری 10 روزه، به مدت 2 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. طراحی آزمایش بدین صورت بود که در تانک اول هیچ گونه تزریقی صورت نگرفت، به ماهیان تانک دوم فقط روغن نارگیل، تانک سوم باکتری v. alginoliticus با دوز cfu/ml 107، تانک چهارم و پنجم به ترتیب 20 و 200 میلی گرم بر کیلوگرمbap ، تانک ششم و هفتم نیز به ترتیب غلظت 20 میلی گرم بر کیلوگرمbap +cfu/ml v. alginoliticus 107 و غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرمbap + alginoliticus .cfu/ml v 107 به صورت درون صفاقی تزرق شد. در روزهای 1، 4، 7 و 14 خون گیری از سیاهرگ ساقه دمی ماهیان انجام شد و سنجش سطوح هورمون های تیروئیدی (t3، t4) و هورمون محرک تیروئید (tsh) به ترتیب با روش های elisa و irma صورت گرفت. نمونه های بافتی از ناحیه حلقی ماهیان در روزهای 1، 4، 7 و14 اخذ و در محلول بافر فرمالین تثبیت گردید. پس از طی مراحل بافت شناسی آزمایشگاهی، مقاطع بافتی با استفاده از روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (h & e)، رنگ آمیزی و در زیر میکروسکوپ نوری بررسی شدند. نتایج، نشان دهنده کاهش قابل توجه غلظت هورمون های (t3،t4 و tsh) در روز چهارم آزمایش در تیمارهای دارای bap و تیمارهای ترکیبی نسبت به گروه های شاهد (05/0(p< و سپس افزایش این هورمون ها تا روز چهاردهم آزمایش بود. در ماهیان تیمار شده با alginoliticus . vکاهش قابل توجه این هورمون ها در روز هفتم و سپس افزایش آنها نسبت به گروه های شاهد، مشاهده گردید (05/0(p<. همچنین، نتایج بافت شناسی، نشان دهنده تغییرات قابل توجه در ساختار بافت تیروئید همه تیمارها بود. در گروه های تیمار شده با bap و تیمارهای ترکیبی، افزایش اندازه فولیکول های تیروئیدی، کاهش ارتفاع تیروسیت ها و کاهش بافت همبند بینابینی مشاهده گردید. در تیمار باکتری، ضایعات مذکور در روز هفتم مشاهده شد. در تیمارهای دارای bap و تیمارهای ترکیبی، افزایش غلظت هورمون ها و کاهش ضایعات بافتی، از روز چهارم به بعد به دلیل بیوترانسفورماسیونbap در کبد ماهیان و کاهش اثرات آن می باشد. همچنین در انتهای دوره آزمایش، بازگشت هورمون ها به سطوح کنترل و کاهش آسیب-های بافتی در تیمار باکتری، به دلیل کاهش بیماری زایی باکتری پس از 6 تا 7 روز، مشاهده گردید.

مطالعه ی فراوانی تغییرات پاتولوژیک آبشش و کلیه ماهی های بیاح وشانک زردباله تحت تأثیر آلودگی خوریات ماهشهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی (شعبه خرمشهر) 1390
  زهرا سلیمانی   علیرضا صفاهیه

خلیج فارس روزانه مقادیر زیادی از آلاینده های متفاوت را دریافت می کند و آلودگی آن یکی از مهمترین نگرانی های کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد. در این تحقیق از تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه و آبشش ماهی شانک زردباله و ماهی بیاح جمع آوری شده از خور موسی واقع در جنوب ایران و شمال خلیج فارس، جهت بررسی میزان تاثیر آلودگی منطقه بر آبزیان استفاده شد. مطالعات پیشین تجمع آلاینده ها در بافت های ماهیان این منطقه را نشان داده اند، اگرچه مشخص نبودکه این میزان آلاینده های تجمع یافته در بافت ها، بر روی سلامتی ماهیان موثر است. در این مطالعه 60 قطعه ماهی شانک زردباله و ماهی بیاح از پنج ایستگاه در خور موسی شامل :1)پتروشیمی 2)جعفری 3)اسکله نفتی مجیدیه 4)غزاله 5) زنگی نمونه برداری شدند (july 2010). انتخاب ایستگاههای نمونه برداری بر اساس نتایج مطالعات پیشین در ارتباط با میزان آلودگی های وارد شده به آنها انجام شد. نمونه های آبشش وکلیه ماهی شانک زردباله و ماهی بیاح جدا و به مدت 12 ساعت در محلول بوئن تثبیت شدند. سپس نمونه های تثبیت شده مراحل معمول تهیه مقاطع بافتی را طی کرده و درنهایت مقاطع تهیه شده، با هماتوکسیلین/ائوزین و pas رنگ آمیزی و توسط میکروسکوپ نوری بررسی شدند. تغییرات پاتولوژیکی مشاهده شده در بافت آبشش هر دو گونه عبارت بودند از: هیپرتروفی وهیپرپلازی سلول های اپیتلیالی، تلانژیکتازی و تجمع خون در مویرگ های تیغه ای، ادم تیغه ای، اتصال تیغه ها، بی نظمی تیغه ها و برآمدگی اپیتلیوم تیغه ای. تغییرات هیستوپاتولوژیکی موجود در نمونه های کلیه هر دو گونه شامل اتساع مویرگ های گلومرولی،کاهش فضای ادراری، افزایش تجمعات ملانوماکروفاژی، انسداد لومن لوله های ادراری و تورم سلول های اپیتلیالی لوله ها، دژنرسانس لوله ها و نکروز بود. شاخص تغییرات هیستوژاتولوژی (hai) بر اساس فراوانی ضایعات بافتی مشاهده شده در آبشش و کلیه هر دو گونه ماهی در هر ایستگاه تعیین شد. میزان hai هر دو بافت و هر دو گونه در ایستگاه پتروشیمی به طور معنی داری از سایر ایستگاه ها بیشتر بود (p<0.05)، که احتمالاً به دلیل آلودگی زیاد این خور به پسماندهای صنایع پتروشیمی و کارخانه کلرآلکالی مجاور آن می باشد. کمترین مقدار hai در خور زنگی مشاهده شد. در خور جعفری میزان hai ماهی شانک زردباله به طور معنی داری بیش از ماهی بیاح بود (p<0.05) که به نظر می رسد به دلیل آلودگی بیشتر آب خور جعفری باشد. از طرفی در خور مجیدیه میزان hai ماهی بیاح بیش از ماهی شانک زردباله بود. بر اساس تحقیقات پیشین میزان آلودگی رسوبات مجیدیه پس از خور پتروشیمی بیش از سایر خورها بوده و ار آنجاییکه ماهی بیاح، بستر زی می باشد بیشتر بودن hai آن منطقی به نظر می رسد .

شاخص های استرس در آبسنگهای مرجانی خلیج نای بند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر - دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی 1384
  مهدی بلوکی کورنده   سید محمدباقر نبوی

آبسنگهای مرجانی که از مهمترین اکوسیستم های دریایی می باشند جهت رشد و بقای خود دارای رابطه همزیستی با جلبک دینوفلاژله زوگزانتلا می باشند. امروزه همزیستی زوگزانتلا و مرجان در معرض خطر ناشی از فعالیتهای بشری و تغییر آب و هوای جهانی می باشد در مطالعه حاضر به منظور تخمین استرس در اکوسیستم های مرجانی که از طرفی به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های دریایی به شمار می روند و از طرف دیگر دائما در معرض انواع آسیب های محیطی و انسانی قرار دارند، از تراکم زوگزانتلا و غلظت کلرفیل a و شاخص میتوزی به عنوان شاخص های استرس استفاده شد. نمونه برداری در طی یکسال در سه فصل سرد، معتدل و گرم در دو منطقه نای بند و عسلویه، از جنس غالب منطقه (porites sp.) صورت گرفت. سنجش تراکم زوگزنتلا با شمارش تعداد این س.....