نام پژوهشگر: احمد رضایی جمکرانی
محمد مشهدی علیرضا نبی لو
چکیده اصلی ترین موضوع شعر غنایی عشق و مهم ترین رکن مضامین عاشقانه معشوق است. معشوقی که در ادوار مختلف شعر فارسی تحول یافته است. این تغییر و تحول زاییده شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه عصر شاعر است. بر این اساس، معشوق گاهی در اختیار عاشق بوده است یعنی جزوی از دارایی های عاشق به شمار می آمده است. گاهی نیز لباس رزم به تن کرده و در میدان جنگ حضور می یابد و گاهی نیز در کوی و محله ظاهر گشته و عاشقان را به دنبال خود می کشاند. گذشته از آن باید توجه داشت که در هیچ دوره ای یک نوع معشوق خاص در توصیفات شاعران مدّ نظر نبوده است، بلکه گاهی چند معشوق حضور داشته اند ولی بسامد توصیفات آنان با یکدیگر متفاوت می باشد. شاعران سبک خراسانی معشوقی را توصیف می کردند که قابل درک و در محدوده نگاه آنان بود. در سبک عراقی با ظهور معشوق عرفانی و گسترش آن توصیفات شاعران رنگ انتزاعی به خود گرفت. در این دوره معشوق اساطیری و آرمانی سایه خود را بر غزل شاعران گستراند. به علت گسترش مکتب وقوع در دوره تیموری معشوق در یک نگاه متأثر از وقوع گویی به توصیف درآمد و ویژگی های شعر این دوره در توصیفات معشوق به کار گرفته شد. اما اصطلاحات ادبی شاعران چندان در این توصیفات نقش ندارد. از جمله این ویژگی ها گسترش تشبیه و استعاره و نو کردن وجوه تشبیهات آن هاست که در توصیف اعضا و جوارح و خصوصیات اخلاقی معشوق به کار گرفته می شود. کلید واژه: معشوق، جلوه معشوق، سبک هندی، شعر صائب، شعر بیدل