نام پژوهشگر: سعید جلالی هنرمند
مانی معرفت زاده خامنه صحبت بهرامی نژاد
به منظور بررسی عملکرد و برخی صفات زراعی 134 هیبرید f1 ذرت حاصل از تلاقی لاین¬های s6 با لاین تستر mo17، به¬همراه 10 لاین اصلاح شده مرسوم، پژوهشی در سال زراعی 87-1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه به اجرا در آمد. این طرح در قالب لاتیس مربع ساده در دو تکرار انجام شد. در طول اجرای آزمایش اطلاعات حاصل از صفات زراعی، فیزیولوژیکی و فنولوژیکی جمع¬آوری شده و داده-های حاصل با استفاده از برنامه¬های آماری spss،mstat-c، sas و path analysis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس حاکی از وجود اختلاف معنی¬دار برای صفات وزن بلال، وزن چوب بلال، درصد چوب بلال به وزن بلال، تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در بلال، عملکرد دانه، قطر چوب بلال، عمق دانه، میزان کلروفیل بر اساس واحد اسپد، ارتفاع بوته و بلال، تعداد روز تا ظهور سیلک و تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی در ژنوتیپ¬های مورد مطالعه بود. در تجزیه به عامل¬ها تعداد شش عامل 85/77 درصد از تنوع بین داده¬ها را توجیه نمودند. عامل اول و سوم که در مجموع 33/16 درصد از تغییرات بین داده¬ها را توجیه نمودند، عامل عملکرد و اجزاء عملکرد نام¬گذاری شدند. عامل دوم تحت عنوان (14/12 درصد) صفات مرتبط با عمق دانه، عامل چهارم (11/06 درصد) صفات فنولوژیک، عامل پنجم (11/04 درصد) قامت گیاه و عامل ششم (8/48 درصد) گل تاجی نام¬گذاری شدند.در تجزیه علیّت صفات تعداد دانه در بلال و وزن صد دانه(با توجیه 86 درصد از تغییرات عملکرد) بیشترین اثر مستقیم را بر روی عملکرد دانه داشتند. دو صفت تعداد دانه در ردیف و تعداد ردیف دانه دارای اثر مستقیم معنی¬دار بر روی تعداد دانه در بلال بودند (با توجیه 99 درصد از تغییرات تعداد دانه در بلال). صفات تعداد دانه در ریف، تعداد ردیف دانه، قطر بلال و طول بلال اثر مستقیم معنی¬دار بر روی صفت وزن صد دانه (با توجیه 36 درصد از تغییرات وزن صد دانه) داشتند. در این مطالعه جوامع اولیه ایجاد کننده این لاین ها نیز بر اساس طرح بلوک¬های کامل تصادفی مورد تجزیه واریانس قرار گرفتند که نتایج تجزیه واریانس حاکی از وجود اختلاف معنی¬دار در جمعیت¬ها برای صفات طول محور اصلی گل تاجی، طول محور بالایی گل تاجی، وزن بلال، وزن چوب بلال، درصد وزن چوب بلال به وزن بلال، عملکرد دانه، تعداد دانه در ردیف، تعداد ردیف دانه، تعداد دانه در بلال، قطر بلال و چوب بلال، میزان کلروفیل بر اساس واحد اسپد، ارتفاع بوته و بلال در جمعیت¬های مورد مطالعه می¬باشد.تجزیه خوشه¬ای صفاتی که در تجزیه واریانس دارای اختلاف معنی¬داری بودند ژنوتیپ¬ها را در 9 گروه و جمعیت¬ها را در 5 گروه قرار داد. گروه-بندی مذکور توسط تجزیه تابع تشخیص به ترتیب با 95/3 و 100 درصد مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به نتایج مذکور و همچنین مد نظر قرار دادن نتایج حاصل از تجزیه خوشه¬ای و مقایسه میانگین¬ها ژنوتیپ¬های 69، 68، 53، 5، 78، 139، 70، 7، 80 و 65 و جمعیت¬های 860001 و 860035 به همراه لاین¬های شاهد به ترتیب به عنوان ژنوتیپ¬ها و جمعیت¬های برتر و دارای پتانسیل بالا جهت استفاده در برنامه¬های به¬نژادی ذرت انتخاب شدند.
آرش فارسیانی محمداقبال قبادی
ذرت شیرین (zea mays var saccharata) با جهش ژنتیکی در لوکوس su از کروموزوم شماره 4 ذرت حاصل شده است. این تغییر ژنتیکی باعث تجمع قندها و پلی ساکاریدهای محلول در آندوسپرم دانه می گردد. بطوریکه آندوسپرم این نوع ذرت غنی از هیدارتهای کربن قابل حل (آمیلودکسترین) و فقیر از نشاسته است. با توجه به پژوهش های اندک در مورد این گیاه زراعی در کشور و بویژه در استان کرمانشاه، اجرای آزمایشی در این ارتباط ضروری می نمود. به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و تنش خشکی بر میزان عملکرد و اجزای عملکرد ذرت شیرین sc403، این پژوهش در سال زراعی 87-1386 در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه های گروه زراعت و اصلاح نباتات، تغذیه دام دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه و همچنین صنایع غذایی اداره استاندارد و تحقیقات صنعتی قزوین به اجرا درآمد. این طرح به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. این آزمایش دارای دو فاکتور بود. فاکتور اول تاریخ کاشت در چهار سطح (15 اردیبهشت، 4 خرداد، 24 خرداد و 13 تیرماه) و فاکتور تنش در سه سطح (بدون تنش، تنش ملایم و تنش شدید) بود. روش اندازه گیری تنش با استفاده از طشتک تبخیر کلاس a بود که برای بدون تنش، تنش ملایم و تنش شدید به ترتیب 70، 120 و 170 میلی متر تبخیر در نظر گرفته شد. صفات عملکرد و اجزای عملکرد، محتوای قند دانه، کیفیت علوفه، میران پرولین، محتوای کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل، محتوای کلروفیل در واحد سطح برگ (اسپاد)، محتوای نسبی آب برگ و همچنین شاخص های رشدی تحت تیمارهای مورد بررسی ارزیابی شدند. با توجه به نتایج بدست آمده، در صورتی که کمیت ذرت شیرین (عملکرد) مد نظر باشد بهترین شرایط در تاریخ کاشت 13 تیر ماه و سطح بدون تنش (8547/2 کیلوگرم در هکتار) توصیه می گردد. اما با توجه به این که سطح تنش متوسط در همین تاریخ کاشت تفاوت معنی دار آماری از لحاظ میزان عملکرد با سطح شاهد نداشت و از طرفی صرفه جویی در مصرف آب از ارکان مهم زراعت در مناطق خشک و نیمه خشک مانند کرمانشاه می باشد، لذا با توجه به این موارد تاریخ کاشت 13 تیرماه با سطح تنش متوسط (7706/4 کیلوگرم در هکتار) نیز می تواند عملکرد مطلوبی داشته باشد. اما اگر کیفیت ذرت شیرین (محتوای قند دانه) مد نظر باشد تاریخ کاشت 15 اردیبهشت ماه همراه با کم آبیاری در حد تنش شدید (1/48 درصد ساکارز) مورد توصیه در این آزمایش می باشد.
حمزه فعله کری محمد اقبال قبادی
به منظور بررسی تاثیر آبیاری تکمیلی و سطوح مختلف کود نیتروژن بر صفات مورفوفیزیولوژیک دو رقم گندم دیم، آزمایشی در سال زراعی 1388-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گرفت. آزمایش از نوع طرح دو بار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار بود، آبیاری تکمیلی به عنوان فاکتور اصلی (شاهد (بدون آبیاری) و آبیاری در مراحل آبستنی، گرده افشانی و پرشدن دانه)، کود نیتروژن خالص به عنوان فاکتور فرعی (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) و دو رقم گندم دیم سرداری و کراس البرز در کرت فرعی فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه در آبیاری تکمیلی در زمان گرده افشانی و آبستنی بترتیب با 2 /362 و 0 /352 گرم در متر مربع بدست آمد. مصرف 50 کیلوگرم در هکتار ازت با افزایش تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه باعث تولید بیشترین عملکرد دانه (0 /335 گرم در متر مربع) گردید. رقم گندم کراس البرز (با 8 /337 گرم در متر مربع) نسبت به رقم سرداری (با 2 /298 گرم در متر مربع) برتری نشان داد. در تمامی تیمارهای آبیاری تکمیلی، سطوح کود نیتروژن و ارقام گندم میزان انتقال مجدد از سایر میانگره ها بیشتر از کاه سنبله، پدانکل و پنالتی میت بود. اما در تیمار شاهد انتقال مجدد از کاه سنبله بیشتر از سایر میانگره ها، پدانکل و پنالتی میت بود. میزان کلروفیل a در این آزمایش تحت تاثیر هیچ یک از تیمارها قرار نگرفت، اما کلروفیل b و کلروفیل کل تحت تاثیر زمان های مختلف آبیاری تکمیلی و کود نیتروژنه قرار گرفتند. تیمار آبیاری تکمیلی در مراحل آبستنی و گرده افشانی دارای بالاترین کارایی مصرف آب بود. بیشترین طول پدانکل، ارتفاع بوته و نسبت طول پدانکل به ارتفاع بوته در آبیاری تکمیلی در مرحله آبستنی بود. بیشترین میزان پرولین و غلظت پروتئین دانه در تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن خالص بدست آمد. بیشترین میزان محتوی نسبی آب برگ (rwc)در تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله گرده افشانی بود.
علی رسایی سعید جلالی هنرمند
ماندابی یکی از تنش های محیطی است که می تواند به گیاهان زراعی از جمله گندم خسارت وارد کند. هرگونه عملیات داشت مناسب در طول رشد و نمو این گیاه می تواند افت عملکرد ناشی از خسارت ماندابی را کاهش دهد. جهت بررسی اثرات مدت های مختلف ماندابی 10، 20 و 30 روز ماندابی به همراه شرایط بدون تنش ماندابی (شاهد) در زمان ظهور برجستگی دوگانه و اضافه کردن سطوح مختلف کود جبرانی نیتروژن به ترتیب صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار پس از رفع تنش ماندابی جهت کاهش خسارت ماندابی بر گندم پاییزه (رقم مرودشت)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی در سال زراعی 89-1388 اجرا گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که اثر ماندابی بر صفات درصد نیتروژن، درصد ماده آلی و درصد کربن آلی خاک معنی دار بود و 30 روز ماندابی موجب کاهش معنی دار این صفات شد. همچنین صفات تعداد سنبلچه، طول مریستم رأس ساقه، سرعت تمایز سنبلچه (برحسب روز و درجه روز رشد) و سرعت طویل شدن مریستم (برحسب روز و درجه روز رشد)، در طول مدت ظهور برجستگی دوگانه تا تشکیل سنبلچه ی انتهایی نیز تحت تأثیر ماندابی قرار گرفتند که بیشترین اثر منفی مربوط به 30 روز ماندابی بود. بجز صفات وزن هزار دانه و شاخص برداشت سایر صفات عملکرد دانه، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، عملکرد بیولوژیک و پروتئین دانه تحت تأثیر ماندابی قرار گرفتند به طوری که به ازای هر روز ماندابی 5/1 درصد کاهش در عملکرد دانه نسبت به شاهد وجود داشت. اثر کود جبرانی نیتروژن نیز بجز برای صفت وزن هزار دانه برای سایر صفات معنی دار بود. عملکرد دانه با مقادیر استفاده شده ی کود جبرانی همبستگی مثبت داشت اما روند جبران خسارت ماندابی با افزایش مقادیر کود جبرانی کاهش یافت به طوری که استفاده از 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره نسبت به عدم استفاده ی آن به یکباره 5/15 درصد عملکرد را افزایش داد ولی استفاده از 150 کیلوگرم در هکتار اوره نسبت به شاهد فقط 21 درصد عملکرد را افزایش داد. بنابراین مصرف مقدار 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره بعد از تنش ماندابی به عنوان یکی ازراه های کاهش خسارت عملکرد گندم پاییزه در این آزمایش قابل توصیه می باشد. اثرات ماندابی و کود جبرانی نیتروژن بر میزان کلروفیل a، b، کل و سطح برگ پرچم در زمان گرده افشانی معنی دار نبود ولی اثر ماندابی بر صفات وزن و اسپد برگ پرچم کاملاً معنی دار بود. کود جبرانی نیتروژن نیز فقط بر اسپد برگ پرچم اثرگذار بود.
فاطمه رحیمی سیروس منصوری فر
به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی بر برخی خصوصیات فیزیولوژیک پنج ژنوتیپ سویا، یک آزمایش به صورت گلدانی در فضای باز در اردیبهشت 1388 در دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه به اجرا درآمد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. تیمارها در این آزمایش عبارت بودند از پنج ژنوتیپ سویا (glycine max l. williams, clark, m7, m9 & l17) و تنش خشکی شامل سه سطح تنش خشکی بصورت شاهد (آبیاری کامل)، قطع آبیاری در مرحله چهاربرگی(تنش رویشی) و از ظهور اولین غلاف ها تا رسیدگی فیزیولوژیک (تنش زایشی) بودند. هدف این پروژه ارزیابی شاخص های مولکولی و فیزیولوژیکی و متابولیکی مقاومت به خشکی در پنج ژنوتیپ سویا است که این شاخص ها شامل : محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل کل، a و b ، کلروفیل فلورسانس، هدایت روزنه ای پرولین، قندهای محلول، پروتئین محلول در برگ و ذخیره ای در بذر ، الکتروفورز پروتئین ها و تشکیل باندها، سدیم و پتاسیم در شرایط تنش کم آبی در دو مرحله رشد رویشی و ظهور غلاف و مقایسه آن با شاهد است. نتایج نشان داد که تنش خشکی در مراحل رشدی مورد نظر موجب کاهش محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، کلروفیل فلورسانس، هدایت روزنه ای و سدیم برگ در ژنوتیپ های سویا گردید. همچنین تنش خشکی باعث افزایش پرولین، قندهای محلول و پتاسیم برگ در مراحل تنشی شد. با توجه به وجود همبستگی مثبت میان محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، کلروفیل فلورسانس و هدایت روزنه ای برگ ، پایین آمدن پتانسیل آب برگ بر اثر قطع آبیاری، موجب کاهش آنها و در نتیجه کاهش بازده فتوسنتزی می گردد،که نتیجه آن کاهش رشد گیاه تنش دیده نسبت به شاهد بود. اعمال تنش خشکی، ژنوتیپ های سویا را در مرحله ظهور غلاف نسبت به مرحله رویشی از لحاظ تغییرات کمی پروتئین ها بیشتر تحت تاثیر قرار داده و عکس العمل بین ژنوتیپ ها نسبت به تنش آبی در مراحل مختلف رشد می تواند متفاوت از هم باشد. همچنین تنش خشکی موجب کاهش پروتئین های محلول برگ نسبت به گیاهان شاهد شد. همچنین تنش خشکی بر کیفیت پروتئین های بذور و وضعیت آنها در جهت حذف و یا تحلیل بعضی از باندها در تیمارهای تنشی و همچنین باعث ظهور دیگری از باندها در تیمارهای تنش دیده شد. کلمات کلیدی : تنش خشکی ، صفات فیزیولوژیک، پروتئین های محلول، باندهای پروتئینی و سویا.
زهرا احمدپور سعید جلالی هنرمند
این پژوهش برای شناسایی توانمندی دو گیاه دارویی آبزی علف چشمه و پونه در پالایش آب های آلوده به فلزات سنگین سرب و کادمیوم و نیز نیترات و فسفات، در آزمایشگاه فیزیولوژی و متابولیت های ثانویه دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی به صورت هیدروپونیک در سال 1389 انجام گرفت. این پژوهش به صورت چهار آزمایش جداگانه که هر کدام از این آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی و با دو فاکتور گیاه در دو سطح (پونه و علف چشمه) و هر کدام از آلاینده های نیترات در سه سطح (50، 100 و 150 میلی گرم در لیتر)، فسفات در سه سطح (5، 10 و 15 میلی گرم در لیتر)، سرب در سه سطح (50، 100 و 150 میلی گرم در لیتر) و کادمیوم در سه سطح (3، 6 و 9 میلی گرم در لیتر) و با سه تکرار انجام شد. برای بررسی اثر تیمارها بر وزن خشک، تجزیه و تحلیل داده ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی و با دو فاکتور گیاه در دو سطح و آلاینده ها در 12 سطح به همراه یک شاهد (بدون آلاینده) و با سه تکرار انجام شد. با توجه به این که برای اندازه-گیری روند تغییرات نیترات و فسفات در آب در سه زمان 4، 8 و 12 روز بعد از اعمال این تیمارها نمونه برداری صورت گرفت، به همین دلیل برای تجزیه داده های این قسمت از آزمایش از طرح فاکتوریل-اسپلیت پلات در زمان استفاده شد. فاکتور انتقال سرب برای علف چشمه و پونه به ترتیب 06/0 و 002/0 بود و فاکتور انتقال کادمیوم توسط علف چشمه و پونه به ترتیب 4/0 و 004/0 بدست آمد. علف چشمه نسبت به پونه مقدار بیشتری از سرب و کادمیوم را از ریشه به اندام هوایی انتقال داد در حالی که پونه در انباشت این آلاینده ها در ریشه برتری داشت. همچنین در جریان این آزمایش مشخص شد که دو گیاه به عنوان پالاینده آلاینده های نیترات و فسفات عمل کرده اند (فاکتور انتقال نیترات در علف چشمه 3/1 و در پونه 07/1 و فاکتور انتقال فسفر در علف چشمه و پونه به ترتیب 07/1 و 94/0 بود). دو گیاه پتانسیل بالایی در حذف نیترات و فسفات آب داشتند به گونه ای که کارایی حذف نیترات در دو گیاه در بیشترین غلظت 99 % و کارایی حذف فسفات نیز در غلظت 15 پی پی ام برای پونه 96 % و برای علف چشمه 97 % بود. به طور کلی رفتار علف چشمه و پونه در رابطه با فلز سرب و کادمیوم به صورت تثبیت کننده و برای آلاینده های نیترات و فسفات از نوع استخراج کننده بود.
پژمان اله مرادی سعید جلالی هنرمند
کمبود آب مهمترین عاملی است که به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان به طرق مختلف باعث محدودیت کاشت و کاهش محصولات غذایی می شود. در میان گیاهان متداول در مناطق خشک و نیمه خشک، حبوبات از جمله عدس از گیاهانی هستند که در این مناطق کشت می شوند و به کمبود آب خاک حساس هستند. به منظور بررسی اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و برخی شاخص های فیزیولوژیک ارقام مختلف عدس، یک آزمایش گلدانی با چهار تکرار در غالب طرح کاملا تصادفی در بهار 1390 در دانشکده ی کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا گردید. سطوح تنش خشکی عبارت بود از تیمار شاهد (بدون اعمال تنش خشکی) (s1) تنش در مرحله رویشی (s2) و اعمال تنش در مرحله زایشی (s3) تا نزدیک نقطه پژمردگی. ارقام مورد مطالعه نیز شامل رقم های گچساران، محلی، کیمیا و قزوین بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده های طرح نشان داد که تنش خشکی اثری معنی دار بر روی ویژگی های فیزیولوژیک و فعالیت های آنتی اکسیدانی ارقام عدس داشت. اعمال تنش خشکی تاثیر معنی داری بر محتوای آب نسبی (rwc) داشت به نحوی که مقدار آن از 85% در تیمار شاهد به 42% در تیمارهای تنشی رسید. مقاومت روزنه ای نیز تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفت و رقم محلی در تیمارهای اعمال تنش خشکی در مراحل رویشی و زایشی، کمترین مقاومت روزنه ای به ترتیب با مقدار 80/131 و 30/145 ثانیه بر متر را داشت. با اعمال تنش در مرحله ی زایشی نیز میزان پرولین در رقم محلی به شدت افزایش نشان داد به طوری که اختلاف آن با سایر ارقام معنی دار بود. تاثیر تنش خشکی بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان در هر دو مرحله ی رویشی و زایشی مشاهده شد. در هر دو مرحله فعالیت آنزیم های سوپراکسید دسموتاز (sod)، کاتالاز (cat) و پراکسیداز (pox) در رقم محلی بیشتر از سایر ارقام بود و بالاترین مقاومت نسبت به شرایط تنش را از خود نشان داد. از نظر تاثیر تنش خشکی بر عملکرد و اجزای عملکرد نیز رقم محلی بالاترین عملکرد را در سطوح مختلف تنش خشکی داشت اما در شرایط شاهد، رقم گچساران با عملکرد 11/45 میلی گرم در بوته و اختلافی معنی دار نسبت به سایر ارقام، عملکرد بیشتری تولید کرد.
ماندانا آژند محسن سعیدی
به منظور مطالعه برخی از خصوصیات فیزیولوژیک مرتبط با قدرت منبع و هم چنین تجمع ماده خشک و قندهای محلول و انتقال مجدد آن ها به دانه های گندم تحت شرایط تنش رطوبتی ،آزمایش مزرعه ای در قالب طرح کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. تیمارهای رطوبتی شامل: آبیاری کامل(شاهد) و قطع آبیاری در شروع مرحله پر شدن دانه در کرت های اصلی و چهار ژنوتیپ گندم مرودشت (حساس به تنش رطوبتی آخر فصل)، پیشتاز، لاین های 336 و dn-11(مقاوم به تنش رطوبتی آخر فصل) در کرت های فرعی قرار گرفتند. تنش رطوبتی اعمال شده سبب کاهش معنی دار عملکرد دانه و زیست توده، وزن هزار دانه و شاخص برداشت در ژنوتیپ های مورد بررسی گردید. در حالی که این تیمار اثر معنی داری بر روی تعداد سنبله در متر مربع و تعداد دانه در سنبله نداشت. در شرایط شاهد وتنش رطوبتی، عملکرد دانه ی لاین ها به طور معنی داری بیشتر از ارقام مرودشت و پیشتاز بود. در این شرایط، لاینdn-11بیش ترین و رقم مرودشت کم ترین عملکرد دانه را داشتند. روند تغییرات سرعت فتوسنتز، هدایت روزنه ای، غلظت کلروفیل a،b و کاروتنوئیدها، پروتئین های محلول و مقدار آب نسبی برگ پرچم پس از گرده افشانی کاهشی بود. تنش رطوبتی موجب افزایش معنی دار شیب کاهش این صفات در ژنوتیپ های مورد بررسی نسبت به شرایط شاهد شد. در هر دو شرایط رطوبتی مقادیر این صفات در لاین های 336 و dn-11 از ارقام مرودشت و پیشتاز بالاتر بودند، در چنین شرایطی دوام سطح سبز برگ لاین ها نیز از ارقام مورد بررسی بیش تر بود. در بین خصوصیات اندازه گیری شده در سطح منبع هدایت روزنه ای نسبت به عوامل غیر روزنه ای مانند غلظت کلروفیل a، کلروفیل b، کاروتنوئیدها، پروتئین های محلولهمبستگی بیش تری با سرعت فتوسنتز داشت. هم چنین همبستگی بین سرعت فتوسنتز و عملکرد دانه در ژنوتیپ های مورد بررسی معنی دار بود. تنش رطوبتی موجب افزایش مقدار و کارایی انتقال مجدد ماده خشک و قندهای محلول میان گره پدانکل در همه ژنوتیپ ها و میان گره پنالتیمیت در لاین های 336 وdn-11 شد. ظرفیت لاین های 336 و dn-11 برای استفاده از ذخایر ساقه و انتقال مجدد آن ها در مقایسه با رقم حساس مرودشت به طور معنی داری بیش تر بود. در بین میان گره های مورد بررسی، میان گره های زیرین علاوه بر داشتن وزن مخصوص و پتانسیل بالاتر برای تجمع مواد فتوسنتزی، میزان انتقال مجدد بالاتری نیز داشتند و میان-گره های پنالتیمیت و پدانکل به ترتیب از این نظر در رتبههای بعدی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده، لاین dn-11 با افت کمتر عملکرد دانه تحت شرایط تنش رطوبتی در مرحله پر شدن دانه ها نسبت به سایر ژنوتیپ ها مقاومت بیش تری داشت. علاوه بر این با توجه به نتایج به دست آمده احتمالاً در این سطح تنش رطوبتی نقش عوامل روزنه ای در کاهش سرعت فتوسنتز اهمیت بیش تری نسبت به عوامل غیر روزنه ای داشته باشد.
مجید عبدلی سعید جلالی هنرمند
گندم از لحاظ سطح زیرکشت و محصول تولیدی در جهان، رتبه اول را در بین غلات به خود اختصاص داده است و یکی از گیاهان عمده مورد کشت در مناطق خشک و نیمه خشک میباشد. وقوع تنش خشکی در مرحله پرشدن دانه در این مناطق از ویژگی های بارز و غیر قابل اجتناب است. این تحقیق به منظور بررسی اثر تنش کم آبی و نقش منابع جاری و ذخیره?ا ی بر پرشدن دانه، عملکرد و اجزاء عملکرد، میزان انتقال مجدد، روند پرشدن دانه و سرعت تبادلات گازی انجام شد. آزمایش در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت اسپلیت پلات-فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. آبیاری در دو سطح شامل تیمار کنترل یا عدم تنش (آبیاری در تمام مراحل رشدی بر اساس نیاز آبی گیاه و شرایط آب و هوایی) و تنش کم آبی (قطع آبیاری پس از گرده افشانی) به عنوان کرت اصلی مد نظر قرار گرفت و ترکیب نه ژنوتیپ شامل هشت رقم گندم شامل بهار، پارسی، پیشتاز، پیشگام، چمران، زرین، سیوند، مرودشت و لاین dn-11 همراه با تیمارهای محدودیت منابع فتوسنتزی بوته در پنج سطح شامل شاهد (بدون هیچگونه محدودیت منابع فتوسنتزی) (c)، حذف برگ پرچم (t1)، حذف بقیه برگ ها به غیراز برگ پرچم (t2)، حذف ریشک (t3) و سایه اندازی بر سنبله (t4) درکرت?های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش کم آبی پس از گرده افشانی عملکرد دانه و وزن هزار دانه را به ترتیب 2/22 و 6/18 درصد نسبت به شرایط کنترل کاهش داد و حذف منابع فتوسنتزی سبب کاهش عملکرد از طریق افت وزن دانه شد. در این شرایط سهم فتوسنتز سنبله در پرکردن دانه با 4/35 درصد بیشتر از نقش برگ پرچم و برگ های زیری (به ترتیب 6/18 و 5/18 درصد) بود و ریشک ها کمترین سهم را با 3/3 درصد در عملکرد دانه داشتند. در اثر محدودیت منابع فتوسنتزی، میزان انتقال مجدد مواد ذخیره ای از قسمت های مختلف میانگره های ساقه افزایش یافت که بیانگر نقش جبرانی آن ها در جلوگیری از افت عملکرد است. تنش کم آبی سبب افزایش کارایی انتقال مجدد نشد ولی در بین ارقام و تیمارهای محدودیت منابع فتوسنتزی از نظر صفت فوق اختلاف وجود داشت. ارقام با طول میانگره های بیشتر توانستند مقادیر بیشتری از مواد فتوسنتزی را در بخش های مختلف ساقه خود ذخیره و طی فرآیند انتقال مجدد به دانه منتقل کنند. میزان مواد منتقل شده از قسمت های مختلف بوته (کاه سنبله و میانگره های ساقه) به دانه در هر دو شرایط محیطی یکسان بود ولی در شرایط کنترل به دلیل فتوسنتز جاری بیشتر عملکرد دانه افزایش یافت. طی تنش کم آبی، طول دوره پرشدن دانه کاهش یافت به طوری که از 35 روز در شرایط کنترل رطوبتی به 28 روز رسید ولی سبب افزایش سرعت پرشدن دانه گردید. همچنین نتایج بیانگر افزایش سرعت فتوسنتز و تبادلات گازی در شرایط محدودیت منابع فتوسنتزی بود، این افزایش بیانگر نقش جبرانی سرعت فتوسنتز برگ های باقی مانده در جلوگیری از افت عملکرد است.
مهدی شفیعی ابنوی مختار قبادی
به منظور بررسی اثر روش های مختلف پرایمینگ بر جوانه زنی و رشد اولیه دو رقم گندم نان با خصوصیات دیم (کراس البرز و سرداری) هشت آزمایش جداگانه در آزمایشگاه فیزیولوژی و مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی انجام گرفت. ابتدا شش ازمایش مجزا بر بذور ارقام یاد شده انجام گرفت در این آزمایش ها بذر ها با تیمارهای آب مقطر، نیترات پتاسیم (kno3)، جیبرلیک اسید (ga3)، سیتوکنین (ck)، سالیسیلیک اسید(sa) و پلی اتیلن گلایکول 6000 (peg) در غلظت های مختلف 50، 100، 150 و200 پی پی ام برای جیبرلیک اسید، سالیسیلیک اسید و سیتو کنین و غلظت های 1، 2، 3 و 4 درصد برای نیترات پتاسیم و غلظت 3/0- مگا پاسکال برای پلی اتیلن گلایکول به مدت 12، 18، 24 و30 ساعت تحت تیمار پرایمینگ قرار گرفتند. این آزمایش ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در چهار تکرار انجام گرفت. سپس آزمایش های جوانه زنی در تمام تیمار های بالا انجام شد و برخی از بهترین ترکیبات از لحاظ تیمار های غلظت و زمان برای آزمایش های گلدانی و مزرعه ای انتخاب شدند. تیمارهای نیترات پتاسیم در غلظت 1% و مدت زمان 24 ساعت پرایمینگ، جیبرلییک اسید در غلظت 50 پی پی ام ومدت زمان 24 ساعت پرایمینگ، سیتوکنین در غلظت 50 پی پی ام ومدت زمان 12 ساعت پرایمینگ و تیمار آب مقطردر 12 ساعت پرایمینگ انتخاب شدند. سپس طی دو آزمایش جداگانه اثر ترکیبات پرایمینگ انتخاب شده از آزمایش های شش گانه اولیه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، در اعماق مختلف کشت (5، 10 و 15 سانتی متر) در گلدان و مزرعه مورد بررسی قرارگرفت. بیشترین طول ساقه چه و ریشه چه، وزن خشک ساقه چه و ریشه چه و درصد جوانه زنی در هر دو رقم کراس البرز و سرداری در بذور پرایم شده با غلظت 50 پی پی ام جیبرلیک اسید به مدت 24 ساعت پرایمینگ، سیتوکنین به مدت 12 ساعت پرایمینگ، غلظت 1 درصد نیترات پتاسیم به مدت 24 ساعت و مدت زمان 12 ساعت پرایمینگ با آب مقطر مشاهده شد. همچنین نتایج نشان دادند که پرایمینگ بذر باعث بهبود پارامترهای جوانه زنی در اعماق مختلف کشت شد. به طورکلی تیمارهای پرایمینگ باعث بهبود برخی از پارامترهای جوانه زنی در آزمایشگاه، گلدان و مزرعه در هر دو رقم گندم مورد بررسی، گردید.
پری مریخی صحبت بهرامی نژاد
در سال های اخیر بحث امکان کنترل زیستی بیمارگرهای خاکزاد مورد توجه جدی محققین قرار گرفته است که از آن جمله می-توان به باکتری های آنتاگونیست به خصوص سودومونادهای فلورسنت و باسیلوس ها در کنترل بیمارگر های قارچی و باکتریایی ریشه گیاهان زراعی اشاره کرد. میکروارگانیسم-هایی که در ناحیه فرا ریشه گیاهان زندگی می کنند گزینه مناسبی برای استفاده در روش های کنترل زیستی هستند زیرا فرا ریشه خط مقدم دفاعی ریشه ها علیه بیمارگر های خاکزاد می باشد. در این تحقیق 121 جدایه باکتری از خاک فرا ریشه گندم در مزارع شهرستان کرمانشاه جدا سازی گردید. قابلیت آنتاگونیستی باکتریایی علیه var. tritici gaeumannomyces graminis به روش کشت متقابل مورد ارزیابی قرار گرفت. 20 جدایه باکتریایی که هاله بازدارندگی بیش از 10 میلی متر ایجاد کردند به عنوان جدایه برتر برای مطالعات بعدی انتخاب شد. هیچ کدام از جدایه های سودوموناد فلورسنت تاثیر قابل قبولی روی کنترل بیماری نداشتند. مکانیسم آنتاگونیستی جدایه های باسیلوس از نظر تأثیر هاله بازدارندگی، عصاره خارج سلولی، ترکیبات فرار، تولید بیوفیلم و حلالیت فسفات مورد بررسی قرار گرفت. فعال ترین آن ها از نظر هاله بازدارندگی، عصاره خارج سلولی و ترکیبات فرار به ترتیب جدایه های 1، 2، 4، 6، 9، 11، 12، 15، 16، 17، 18 بودند، در حالی که جدایه 19 از لحاظ عصاره خارج سلولی و ترکیبات فرار به ترتیب تنها توانست 50 و 10 درصد رشد پرگنه ggt را کاهش دهد. با استفاده از خاک سترون در شرایط گلخانه تأثیر آغشته سازی بذور به جدایه های باکتریایی روی پوسیدگی ریشه ناشی از ggt و شاخص های رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. جدایه 9 در افزایش وزن خشک در حضور بیمارگر بیشترین تأثیر را داشت، اگرچه هیچ یک از جدایه های باکتری نتوانستند به طور کامل از بیماری تحت شرایط گلخانه ممانعت نمایند ولی جدایه 15 بیماری را بیش از 80% کنترل نمود. نتایج نشان می دهد که توانایی کنترل زیستی جدایه 15 نه تنها منجر به کاهش بیماری می شود بلکه رشد گیاه را نیز تحریک می کند. در مجموع بر اساس نتایج آزمایشگاهی و گلخانه ای، جدایه شماره 15 می تواند از تمام لحاظ به عنوان جدایه ای موفق در سیستم های تولید کشاورزی پایدار به کار گرفته شوند.
زینب دریس محسن سعیدی
در این بررسی اثر روش های مختلف پرایم بذر و تنش شوری بر جوانه زنی و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان سوپر اکسید دیسموتاز و همچنین محتوای عناصر غذایی بافت های نخود زراعی (cicer ariteniuml.) رقم ilc482 در دو آزمایش مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. مرحله اول شامل ارزیابی اثرات پرایمینگ بذر بر جوانه زنی نخود تحت تنش شوری بود. در مرحله دوم، اثرات پرایم بذر بر رشد رویشی نخود تحت سطوح مختلف تنش شوری در شرایط هیدروپونیک انجام گرفت. کلیه آزمایش ها به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. عامل اول پرایم بذر با سیلیکون درسه سطح 20، 40 و 60 میلی گرم در لیتر، اسپرمیدین در سه سطح 50، 100 و 150 میلی گرم در لیتر، کلرید سدیم در سه سطح 20، 40 و 60 میلی مولار، هیدروپرایمینگ و شاهد و عامل دوم شامل سطوح مختلف پتانسیل اسمزی که با استفاده از nacl (0، 40، 80 و 120 میلی مولار) در مرحله جوانه-زنی و رشد رویشی اعمال شد، بود. در طی این مراحل برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی در مرحله جوانه زنی و رویشی، اندازه گیری عناصر ماکرو ( na، k، p، mg) و عناصر میکرو (si وfe) در ریشه و اندام های هوایی و همچنین سنجش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (sod) در این اندام ها بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان داد به استثناء وزن خشک ساقه چه و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در اندام های هوایی و درصد سدیم و پتاسیم اندام ها، اثرات متقابل مشاهده گردید. در کل، با افزایش سطح شوری کاهش معنی داری در هرصفت به جز درصد سدیم و همچنین فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز که با افزایش شوری فعالیت آن نیز افزایش یافت، مشاهده گردید. با توجه به نتایج مرحله رویشی، بیشترین تأثیر را در کاهش اثرات منفی تنش شوری بر طول ریشه و بیوماس اندام های هوایی و ریشه و بیوماس کل، سطح دوم اسپرمیدین (100 میلی گرم در لیتر) و بر طول ریشه، سطح دوم سیلیکون (40 میلی گرم بر لیتر) داشت. همچنین پرایم بذر با سطح اول سیلیکون (20میلی گرم در لیتر)، بیشترین تأثیر را در بهبودی اثرات نامطلوب تنش شوری بر محتوای عناصر فسفر، سدیم و پتاسیم و پرایم با سطح دوم سیلیکون بر کاهش اثرات منفی شوری بر محتوای سیلیس اندام های هوایی بیشترین تأثیر را بر جای گذاشت. محتوای منیزیم و سیلیس ریشه و آهن اندام های هوایی نیز با اعمال سطح اول اسپرمیدین (50 میلی گرم در لیتر) افزایش یافت. در بین تیمارهای پرایم، بالاترین تأثیر را در افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در ریشه و همچنین در اندام های هوایی با افزایش تنش شوری، سطح اول سیلیکون (20میلی گرم در لیتر) نشان داد.
رضا امیری شهریار ساسانی
به منظور مطالعه ی تنوع ژنتیکی ارقام گندم نان از نظر صفات کمی و کیفی با تأکید بر میزان آهن و روی موجود در دانه و ارزیابی اثر تنش خشکی بر آن ها، مطالعه ای با 80 ژنوتیپ گنـدم نان آبی در سال زراعی 91-1390 در مزرعه ی تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو شرایط نرمال و تنش خشکی آخر فصل انجام شد. نتایج تجزیه واریانس ساده (در هر دو شرایط بدون تنش و تنش) و مرکب صفات نشان داد که ژنوتیپ ها از نظر اغلب صفات مورد مطالعه اختلاف معنی-داری با یکدیگر داشتند اما به طور مشترک در هر دو تجزیه، از نظر صفات محتوای کلروفیل و میزان آهن و روی دانه در هکتار اختلاف معنی دار نداشتند. محیط (تنش خشکی) باعث کاهش مقدار در اغلب صفات مورد مطالعه شد به طوری که بیشترین اثر را بر میزان روی دانه در هکتار و عملکرد دانه گذاشت و به ترتیب موجب کاهش 65/26 و 48/23 درصدی آن ها شد. در مقابل، محتوای آهن دانه در اثر تنش خشکی بیش از 14 درصد افزایش یافت. برای کلیه ی صفات مورد بررسی بجز پروتئین دانه، اثر متقابل ژنوتیپ×محیط در تجزیه مرکب معنی دار نشد. با توجه به نتایج مقایسه میانگین متوسط دو محیط، رقم های مارون و پارسی از نظر محتوای آهن و روی دانه از برترین ها بودند. بنابراین، به عنوان ارقام با ظرفیت ژنتیکی بالا در جذب و ذخیره سازی این ریزمغذی ها شناخته می شوند. همچنین در مقایسه میانگین متوسط دو محیط، بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب متعلق در رقمهای قدس با 8185 و نورستار با 2310 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. بر اساس نتایج تجزیه همبستگی، میزان پروتیئن، آهن و روی دانه در هر دو شرایط با یکدیگر همبستگی مثبت و بسیار معنی دار و با عملکرد دانه همبستگی منفی و اغلب معنی داری نشان دادند. نتایج تجزیه مسیر نشان داد که تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه در سنبله در هر دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی از کارایی بیشتری در مقایسه با وزن هزار دانه برای افزایش عملکرد دانه برخوردار بودند. بر اساس نتایج تجزیه به عامل ها، در شرایط بدون تنش 9 عامل اول و در شرایط تنش خشکی هفت عامل اول که مقادیر ویژه ی بیشتر از یک داشتند، به ترتیب 24/83 و 94/78 درصد تنوع بین داده ها را توجیه نمودند. تجزیه خوشه ای با استفاده از روش وارد، ژنوتیپ ها را بر اساس صفاتی که در تجزیه واریانس معنی دار شده بودند، در شرایط بدون تنش و تنش خشکی به ترتیب در پنج و شش گروه قرار داد. بر اساس نتایج حاصل از محاسبه ی شاخص های مقاومت به خشکی، همبستگی های آن ها، مولفه های اصلی و بای پلات، رقم های قدس، dn-11، سپاهان و تجن به عنوان ارقام با عملکرد بالا و پایدار و رقم های نورستار و شاه پسند به عنوان ارقام با عملکرد پایین و حساس به خشکی شناسایی شدند.
مهتاب نامدارن رضا حق پرست
به منظور بررسی اثر تیمارهای بذری حاوی مواد هیومیکی (هیومکس و هیومیکا) بر صفات مرتبط با عملکرد و اجزا عملکرد پنج ژنوتیپ پیشرفته گندم نان، آزمایشی در سال 1390 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود انجام شد. فاکتور اول تیمارهای بذری حاوی مواد هیومیکی (هیومکس و هیومیکا) و فاکتور دوم ژنوتیپ که شامل ارقام، ریژاو، اوحدی، کریم، آذر-2 و ژنوتیپ بوما-2 بودند. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین های صفات در هر دو شرایط دیم و آبیاری نشان دهنده وجود تنوع بین تیمارهای بذری مورد بررسی برای اکثر صفات در هر دو شرایط دیم و آبیاری بود. در هر دو شرایط دیم و آبیاری نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین تیمارهای بذری در سطح احتمال 1? برای صفات، سرعت رشد اولیه، تعداد سنبله، طول سنبله، تعداد سنبلچه بارور، طول پدانکل، طول پدانکل اکستروژن، تعداد دانه، وزن هزار دانه، درصد پروتئین دانه و عملکرد کل دانه اختلاف معنی داری وجود داشت ولی همچنین بین تیمارهای بذری از نظر دمای سطح برگ پرچم و دمای کانوپی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. همچنین استفاده از تیمارهای بذری حاوی مواد هیومیکی سبب افزایش محتوای نسبی آب برگ (rwc)، کاهش آب نسبی از دست رفته برگ (lwl) و کاهش درصد خسارت به غشا سلولی شد و تیمار بذری هیومکس در اکثر صفات برای هر دو سایت دیم و آبیاری به عنوان تیمار بذری برتر شناخته شد. در بین ژنوتیپ ها نیز اختلاف معنی داری مشاهده نشد ولی با توجه به مقایسه میانگین انجام شده می توان بیان کرد که رقم کریم در هر دو سایت دیم و آبیاری از نظر عملکرد، ژنوتیپ بوما-2 از نظر صفت سرعت رشد اولیه، رقم آذر-2 از نظر کمترین تعداد گلچه نابارور و رقم ریژاو با بیشترین تعداد دانه به عنوان برترین ژنوتیپ ها شناخته شدند. اثرات متقابل برای اکثر صفات معنی دار نشد و معنی دار نشدن اثر متقابل نشان دهنده این است که ژنوتیپ ها در برابر تیمارهای بذری واکنش مشابهی را نشان دادند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از تجزیه جوانه زنی تیمارهای بذری هیومکس و هیومیکا از نظر سرعت جوانه زنی و دیگر صفات مورد بررسی در شرایط تنش و نرمال برتری داشتند و در بین ژنوتیپ ها نیز بین صفات بررسی شده در شرایط آزمایشگاهی اختلاف معنی داری در سطح 1? مشاهده شد، بدین ترتیب که رقم آذر-2 از لحاظ صفات طول ساقه چه و طول ریشه چه به عنوان رقم برتر شناخته شد و همچنین رقم ریژاو نیز به عنوان رقم برتر از نظر سرعت جوانه زنی مشخص شد.
شهلا اله یاری محمود خرمی وفا
استفاده از نهاده های زیستی و کاربرد مواد ارگانیگ برای بهبود کیفیت محصولات کشاورزی به همراه افزایش مقدار تولید بدون افزودن سطح زیر کشت از مسائل مهم در کشت هیدروپونیک (کشت بدون خاک) به شمار می رود. بدین منظور آزمایشی با هدف ارزیابی عصاره های ورمی کمپوست جهت جایگزینی این مواد با ترکیبات شیمیایی در کشت هیدروپونیک گوجه فرنگی در فیتوترون تجهیز شده در شروع آزمایش در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی در سال 92-1390 اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل و بر پایه قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در فیتوترون هیدروپونیک در بستر پرلیت و کوکوپیت به اجرا در آمد. فاکتور اول شامل دو رقم گوجه فرنگی (سیندا و نیوتن)و فاکتور دوم شامل چهار محلول غذایی (عصاره ورمی تی دام، عصاره ورمی تی مخلوط، عصاره ورمی واش دام و عصاره ورمی واش مخلوط)به همراه تیمار شاهد (کشت خاک) بود. بر اساس نتایج بدست آمده تأثیر رقم تنها بر صفات تعداد برگ، ارتفاع ساقه، وزن خشک برگ و وزن خشک کل معنی دار شد و تأثیر محلول های غذایی برای همه صفات بجز وزن خشک ریشه معنی دار گردید. اثر متقابل رقم و محلول برای همه صفات بجز وزن خشک ریشه بسیار معنی دار شد. نتایج حاصل از تجزیه صفات کیفی عصاره ها نشان داد که اثر تیمار محلول های غذایی برای عناصر فسفر و پتاسیم معنی دار نشد ولی برای سایر عناصر در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. عصاره ورمی تی مخلوط برای تمام صفات کیفی اندازه گیری شده دارای بیشترین مقدار بود. نتایج حاصل از اثر متقابل رقم در محلول های غذایی نیز برای صفات کیفی نشان داد که تیمار ورمی تی مخلوط و ورمی تی دام برای هر دو رقم سیندا و نیوتن بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد. از طرفی تجزیه نتایج حاصل از صفات کیفی موجود در تیمار های آزمایشی نشان داد که عامل زمان برای اکثر صفات با اطمینان 99 درصد معنی دار شد. همچنین نتایج جذب عناصر غذایی طی مرحله رشد رویشی گوجه فرنگی نشان داد که روند جذب برای عناصر پتاسیم، فسفر، گوگرد، مس و آهن در اکثر تیمار ها به صورت افزایشی مشاهده شد اما برای عناصر روی و منگنز با گذر زمان این روند به صورت کاهشی بود.
شیوا اردلانی محسن سعیدی
گندم اولین غله و مهم¬ترین گیاه زراعی دنیاست و با توجه به افزایش رشد جمعیت نیاز به افزایش تولید آن هرساله بیشتر می¬شود. بخش عمده اراضی زیر کشت گندم در مناطق خشک و نیمه خشک قرار گرفته است. بنابراین نیاز آبی گندم در تمامی مراحل رشد و نمو به طور کامل برآورده نمی¬شود. این تحقیق در همین راستا و به منظور بررسی اثر تنش رطوبتی در مراحل مختلف رشد گندم بر عملکرد و اجزای آن، خصوصیات بیوشیمیایی، تبادلات گازی و برخی دیگر از خصوصیات فیزیولوژیک انجام شد. این تحقیق به صورت دو آزمایش گلخانه¬ای در سال زراعی 91-90 در گلخانه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت آزمایش فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. در آزمایش اول تنش رطوبتی در مرحله رشد رویشی (از ابتدای مرحله ساقه¬روی تا گرده¬افشانی رطوبت خاک در محدوده 30 درصد وزنی رطوبت مزرعه) و در آزمایش دوم تنش رطوبتی در مرحله رشد زایشی (از مرحله گرده¬افشانی تا پایان دوره رشد رطوبت خاک در محدوده 30 درصد وزنی رطوبت مزرعه) مد نظر قرار گرفتند. در هر دو آزمایش ارقام مختلف گندم شامل پیشتاز، dn-11، سیوند و مرودشت به عنوان فاکتور دوم بررسی شدند. نتایج نشان داد که تنش رطوبتی در مرحله ساقه¬روی از طریق افت تعداد دانه در سنبله و تنش رطوبتی پس از گرده¬افشانی از طریق افت وزن هزار دانه عملکرد دانه را کاهش دادند. ارقام پیشتاز و مرودشت با افت کمتر عملکرد دانه تحت شرایط تنش رطوبتی در مرحله ساقه-روی نسبت به سایر ارقام مقاومت بیشتری به شرایط تنش رطوبتی داشتند. در شرایط تنش رطوبتی پس از گرده-افشانی نیز ارقام مرودشت و dn-11 کمترین میزان عملکرد دانه را داشتند. وقوع تنش رطوبتی در هر دو آزمایش سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق، غلظت دی¬اکسید کربن اتاقک روزنه، هدایت روزنه¬ای، راندمان مصرف آب فتوسنتزی، راندمان مصرف آب اقتصادی، وزن خشک ساقه، میزان انتقال مجدد، غلظت کلروفیل a، b، کل و رنگدانه¬ها، محتوی پروتئین محلول، شاخص زنده¬مانی، شاخص سطح برگ، پایداری غشاء و محتوای نسبی آب را به طرز چشمگیری کاهش داد. بر خلاف این پارامترها غلظت قندهای محلول در شرایط تنش رطوبتی به طور معنی¬داری افزایش پیدا کرد. فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز تحت شرایط تنش رطوبتی در مرحله ساقه¬روی و آنزیم¬های کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز در شرایط تنش رطوبتی پس از گرده¬افشانی افزایش یافتند. 10 روز پس از حذف تنش رطوبتی در ابتدای مرحله زایشی شیب کاهش پارامترهای سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق، هدایت روزنه¬ای، غلظت دی¬اکسید کربن اتاقک روزنه، محتوای نسبی آب، آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان کمتر شد و در برخی موارد به میزان قبل از وارد شدن تنش رسید. با توجه به کاهش غلظت دی¬اکسید کربن اتاقک روزنه و نتایج به دست آمده، احتمالاً در شرایط تنش رطوبتی اعمال شده نقش عوامل روزنه¬ای در کاهش سرعت فتوسنتز اهمیت بیشتری نسبت به عوامل غیر روزنه¬ای دارند.
حسن صباغ سعید جلالی هنرمند
به منظور بررسی اثرات کود دامی، گوگرد و باکتری تیوباسیلوس بر رشد و برخی ویژگی های گیاه سیر در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی آزمایشی به صورت فاکتوریل اسپلیت در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد فاکتور اصلی شامل ترکیب فاکتوریل کود دامی (در سه سطح صفر، 10 و 20 تن در هکتار) و گوگرد (صفر، 250 و 500 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور فرعی شامل باکتری تیوباسیلوس (با استفاده از باکتری و بدون باکتری) در مجموع شامل 18 تیمار بود. به طور کلی نتایج آزمایش نشان داد تیمار های کود دامی و گوگرد بر بیوماس کل، قطر متوسط سوخ، عملکرد اقتصادی (سوخ) و وزن متوسط سوخ تاثیر معنی داری در سطح یک درصد داشت. استفاده از کود دامی بر شاخص برداشت در سطح یک درصد و همچنین اثرگوگرد و اثر متقابل سه گانه در سطح پنج درصد معنی داری شد. با افزایش میزان کود دامی میزان بیوماس کل، قطر متوسط سوخ، عملکرد اقتصادی و وزن متوسط سوخ افزایش یافت. تیمار 500 کیلوگرم در هکتار گوگرد در مقایسه با سایر سطوح تیماری دارای بیشترین میزان بیوماس کل، عملکرداقتصادی، شاخص برداشت، قطر متوسط سوخ و وزن متوسط سوخ بود. در تجزیه عناصر غذایی خاک نیز استفاده از کود دامی در مقدار کربن آلی، نیتروژن قابل دسترس، فسفر، پتاسیم، منگنز و روی اختلاف بسیار معنی داری نشان داد. در کلیه صفات ذکر شده تیمار 20 تن کود دامی و تیمار گوگرد در عناصر فسفر، پتاسیم، منگنز، آهن و روی و phخاک اختلاف بسیار معنی داری را ایجاد کرد به طوری که در کلیه صفات یاد شده به غیر از منگنز تیمار 500 کیلوگرم گوگرد دارای بیشترین میزان بود. استفاده از باکتری تیوباسیلوس در غلظت قابل جذب آهن و ph خاک اختلاف معنی داری ایجاد کرد. در حضور باکتری تیوباسیلوس ph خاک کاهش و میزان آهن قابل جذب افزایش یافت. اثرات متقابل باکتری و گوگرد و اثرات متقابل سه گانه در عنصر روی و phخاک در سطح پنج درصد معنی دار شد. در اندازه گیری میزان عناصر موجود در سوخ نیز استفاده از گوگرد در صفات آهن، روی و مس در سطح یک درصد و بر میزان منگنز در سطح پنج درصد دارای اثر معنی دار بود. به طوری که میزان آهن، روی، مس و منگنز همگی در مصرف 500 کیلوگرم گوگرد نسبت به صفر و 250 کیلوگرم گوگرد افزایش نشان داد. در بررسی اثرات متقابل ترکیبات تیماری گوگرد در باکتری و کود در باکتری به ترتیب بر میزان آهن(در سطح یک درصد) و روی (در سطح پنج درصد) معنی دار نشان داد.
مهشید مرادین محسن سعیدی
این تحقیق به منظور بررسی روش های مختلف پرایمینگ بذر (هیدروپرایمینگ و پرایم با ترکیبات مختلف سیلیکون) بر بهبود مقاومت نخود زراعی (cicer arietinum l.) به شوری در سال 92-91 در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در دو مرحله انجام شد. پرایمینگ بذرهای نخود با سیلیکون(sio2) در غلظت های مختلف و آب مقطر (هیدروپرایمینگ) انجام گرفت. طرح آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در آزمایش گلدانی و به صورت هیدروپونیک بود. عامل ها شامل پرایمینگ و تنش شوری (با استفاده از کلرید سدیم) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر تنش و پرایم بر صفات طول ریشه و ساقه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و وزن خشک کل گیاه نخود بسیار معنی دار بود. همچنین اثر متقابل این دو فاکتور (شوری و پرایم) برای صفات طول ریشه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و همچنین وزن خشک کل اختلاف معنی داری داشت. با افزایش تنش شوری میزان طول ریشه، ارتفاع گیاه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و همچنین وزن خشک کل کاهش یافت. اثر پرایم، شوری و اثر متقابل آن بر کلروفیل b، کاروتنوئید ، قند محلول ریشه، قند محلول ساقه، آنزیم های sod و pod، میزان پتاسیم و سدیم و همچنین نسبت+k+/na معنی دار بود. ولی اثر تنش شوری بر میزان کلروفیل a معنی دار نبود. به طور کلی با افزایش تنش شوری میزان رنگیزه های فتوسنتزی کاهش یافت. تیمارهای 20r1، 60r2، نانو در همه غلظت ها، 40fem، 20fea و 60fea از نظر همه رنگیزه های فتوسنتزی با افزایش سطوح شوری با افزایش روبرو بودند. وجود همبستگی معنی دار بین میزان کلروفیل a و b با وزن خشک ساقه (*67/0)، نشان دهنده نقش رنگدانه های کلروفیل در انجام فتوسنتز و تولید ماده خشک و افزایش وزن خشک اندام هوایی می باشد. تنش شوری سبب افزایش فعالیت آنزیم ها آنتی اکسیدان و همچنین افزایش میزان سدیم در اندام های هوای گیاه نخود شد. با افزایش سطح شوری از صفر به 50 میلی مول، میزان پتاسیم با کاهش مواجه شد. این در حالی بود که با افزایش شوری به 100 میلی مول کاهش محسوسی در میزان پتاسیم مشاهده نشد. در این آزمایش میانگین نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی با افزایش شوری به طور معنی داری کاهش یافت. در سطح شوری 100 میلی مول، به جز پرایم های r2 در غلظت های 40 و 60، بالک 60 و نانو 60 که نسبت+ k+/na کمتری از شاهد داشتند. بقیه پرایم ها، با افزایش در نسبت پتاسیم به سدیم باعث افزایش توان مقابله گیاه با تنش شوری شده است و می توان از این پرایم ها به عنوان پیش تیمار موثر در شرایط تنش شوری استفاده نمود.
سمیرا عسگری علی جلیلیان
به منظور بررسی تاثیر برخی عناصر پرمصرف و کم مصرف بر کمیت و کیفیت بذر ذرت هیبرید سینگل کراس 704 آزمایشی در مزرعه و آزمایشگاه کیفیت بذر و نهال مرکز تحقیقات کرمانشاه در سال زراعی 91-1390 اجرا شد. تیمارها شامل، کود نیترات آمونیوم، کود سولوپتاس، کلات آهن، سولفات روی، سولفات منگنز، اسید بوریک، کود نیترات آمونیوم+ کود سولوپتاس+ کلات آهن+ سولفات روی+ سولفات منگنز+ اسید بوریک، کود نیترات آمونیوم+ کود سولوپتاس، کلات آهن+ سولفات روی+ سولفات منگنز+ اسید بوریک بودند. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بود. نتایج این مطالعه نشان داد که محلول پاشی عناصر پرمصرف و کم مصرف روی برخی صفات کیفی در بذر شامل مقدار عنصر منگنز و درصد نشاسته و چربی موجود معنی دار هستند، به طوری که محلول پاشی نیتروژن محتوای منگنز بذر و محلولپاشی منگنز محتوای نشاسته موجود در بذر را افزایش داد. اکثر خاکهای استان کرمانشاه از لحاظ برخی عناصر کم مصرف (نظیر روی، آهن، منگنز، بور و مس) دارای کمبود هستند که این مسئله به دلیل واقع شدن استان در منطقه نیمه خشک، استفاده بی رویه از منابع خاکی و عدم مدیریت زراعی مناسب می باشد. به دلایل مذکور تحقیق و پژوهش در زمینه عناصر کم مصرف ضروری به نظر می رسد به طور کلی محلول پاشی عناصر غذایی بر برخی صفات کیفی در بذر ذرت تاثیر گذار بود، اما بر عملکرد تاثیری نداشتند. محلول پاشی عناصر کم مصرف و پرمصرف روی میزان عنصر منگنز و درصد نشاسته و چربی موجود در بذر اثرگذار بودند، به طوری که محلول پاشی نیتروژن سبب افزایش محتوای منگنز بذر و محلول پاشی منگنز سبب افزایش محتوای نشاسته موجود در بذر گردید. درصد چربی موجود در بذر نیز با اعمال تیمارها نسبت به شاهد کاهش یافت که صفت مطلوبی در انبارداری به شمار می رود و بیشترین کاهش درصد چربی در تیمار بور دیده شد . نتایج آزمون های ظهور ریشه چه و میزان رشد گیاهچه نشان داد با محلول پاشی پتاسیم بنیه بذر افزایش یافت. محلول پاشی عناصر پرمصرف زمان رسیدن به 50 درصد جوانه زنی را کاهش داد. محلول پاشی نیتروژن درصد بذور با سایز متوسط را کاهش و درصد بذور با سایز گرد را افزایش داد. محلول پاشی کود منگنز بذور با سایز متوسط را افزایش و بذور با سایز گرد را کاهش داد. درصد تلقیح بذور، بر نسبت سایز بذور ایجاد شده روی بلال موثر بود و با افزایش درصد تلقیح بذور با سایز پهن نسبت به سایر سایزها بیشتر گردید. نتایج نشان دادند که در سایزهای مختلف تفاوتهایی بین بذور دیده شد، به طوری که محتوای پروتئین خام و نیتروژن در بذور با سایز متوسط بیشتر بود. بذور با سایز پهن وزن خشک گیاهچه و بنیه بذر بیشتری داشتند.
مریم حسن آبادی محمد اقبال قبادی
در این بررسی اثر انواع پرایمینگ بذر در مدت زمان پرایمینگ و پتانسیل های اسمزی متفاوت بر گیاه دارویی ماریتیغال (silybum marianum.l) در دو مرحله به صورت مجزا مورد مطالعه قرار گرفت. مرحله اول شامل ارزیابی اثرات پرایمینگ بر جوانه زنی بذر در شرایط آزمایشگاه بود. در مرحله دوم بررسی اثرات روش های پرایمینگ بر رشد رویشی، عملکرد و میزان ماده موثره در شرایط مزرعه صورت گرفت. آزمایش جوانه زنی در قالب طرح کاملا تصادفی با 88 نوع ترکیب تیماری و در 4 تکرار انجام شد. تیمارها شامل اسموپرایمینگ با محلول peg 6000 ، هالوپرایمینگ با نمک های ( cacl2, kno3, kcl, nacl, mgso4,kh2po4) در4 سطح پتانسیل اسمزی (25/0- ، 5/0-، 75/0- و 1- مگاپاسکال) و سه مدت زمان پرایمینگ 12، 24و 36 ساعت و هیدروپرایمینگ در زمان های مذکور بودند. پس از انجام آزمایش تیمارهای برتر برای آزمایش در شرایط مزرعه انتخاب شدند. این تیمارها شامل هالوپرایمینگ با4 نمک(nacl, cacl2, kno3, kcl) در دو زمان (12و 24 ساعت ) و 2 پتانسیل اسمزی (25/0- و 5/0- مگاپاسکال) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه به اجرا در آمدند. در هر دو مرحله گیاه از نظر صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی بررسی شد. تجزیه واریانس برای همه صفات انجام گرفت و اثر معنی دار پرایمینگ بر بیشتر صفات مشاهده گردید. هالوپرایمینگ با محلول 5/0- مگاپاسکال در زمان 24 ساعت موثرترین تیمار در هر دو مرحله شناخته شد.
لیدا یاری کامرانی محمداقبال قبادی
مطالعه تأثیر شدت های مختلف نور بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی نخود همانندسایرگیاهان زراعی، ازاهمیت فراوانی برخوردار است. از این رو، به منظور بررسی اثرسایه اندازی بر رشدرویشی وزایشی نخود و همچنین اثر شدت های مختلف نور برعملکرد واجزای عملکرد، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 درمزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل سایه اندازی درمراحل مختلف رشد (مرحله رویشی، مرحله زایشی وکل دوره) و شدت سایه اندازی (شاهد، 25، 50، 75 و 100 درصد سایه اندازی) بود. نتایج نشان داد که شدت سایه اندازی در مراحل رشد مختلف، تأثیر معنی داری بر عملکرد و اجزای آن، کلروفیل، تسهیم مواد، سطح برگ و انتقال مجدد مواد فتوسنتزی داشت و تیمارها از نظر این صفات دارای اختلاف معنی داری بودند. سایه اندازی بترتیب در کل دوره رشد، مرحله زایشی و مرحله رویشی دارای بیشترین تأثیر بر عملکرد دانه، وزن صد دانه، تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود. افت عملکرد ماده خشک کل در شدت های نور 75، 50، 25 و سایه کامل در کل دوره رشد بترتیب 87/0، 73/3، 53/1 و92/3 درصد نسبت به نور کامل بود. این مقادیر برای عملکرد دانه بترتیب95/2، 80/8، 59/9 و 100 درصد نسبت به نور کامل بودند.
یونس کرم زاده مختار قبادی
به منظور مطالعه اثر تاریخ کاشت پاییزه و بهاره و آبیاری تکمیلی بر صفات مورفوفیزیولوژیک ارقام نخود زراعی و نیز بررسی محدودیت منبع و مخزن در آنها، پژوهشی در سال زراعی 1392- 1391 به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعهی پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. عامل اصلی شرایط مختلف رطوبتی (آبیاری تکمیلی و دیم) و عامل فرعی آن رقم های نخود رایج در منطقه کرمانشاه (هاشم، آزاد، آرمان، ilc-482، بیونیج، سیاه و پیروز) بودند. نتایج تجزیه واریانس حاکی از آن بود که هم در شرایط کاشت بهاره و هم کاشت پاییزه، اثر تیمار رطوبتی و اثر رقم (بجز برای صفت میزان انتقال مجدد مواد ذخیرهای در پرکردن دانه در شرایط بهاره) بر تمام صفات مورد مطالعه معنیدار بود. مقایسه میانگین نشان داد که در تاریخ کاشت بهاره، رقمهایilc-482 و بیونیج به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد دانه را در شرایط آبیاری تکمیلی داشتند. در شرایط دیم بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب از رقمهای پیروز و آزاد بدست آمد. اثر متقابل تیمار رطوبتی× رقم در کاشت پاییزه برای عملکرد دانه معنیدار نبود. در این شرایط رقم آرمان بیشترین و رقم ilc-482 کمترین عملکرد دانه را دارا بودند. هم در شرایط آبیاری تکمیلی و هم در شرایط دیم، کشت بهاره نخود باعث کاهش قابل توجه در صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در بوته و شاخص برداشت نسبت به کاشت پاییزه گردید. در هر دو تاریخ کاشت، در شرایط دیم میانگین تمامی صفات مورد مطالعه کاهش یافت اما سهم انتقال مجدد مواد ذخیرهای در پر کردن دانه و میزان محدودیت منبع در عملکرد دانه در اثر تنش خشکی افزایش چشمگیری نشان دادند.
صادق محمدی حکمت ربانی
در این تحقیق از موتور پراید با سیستم سوخت رسانی زیمنس استفاده شد. از یک کپسول اکسیژن، کمپرسور هوا، محفظه اختلاط و کیسه نایلونی برای تهیه مخلوط های هوای ورودی با اکسیژن 8/20 ، 8/21، 8/22، 8/23 و 8/24 درصد استفاده شد. سوخت های با نسبت صفر، 5، 10، 15، 20 و 25 درصد بیواتانول استفاده شدند. تأثیر این مخلوط های سوختی و بنزین معمولی بر آلایندگی، ذرات معلق و مصرف سوخت مورد بررسی قرار گرفت. موتور در دورهای 1000، 2000 و 3000 دور بر دقیقه قرار گرفت. آزمایشات در سه تکرار انجام شدند. از دستگاه تست پنج گاز airrex برای اندازه گیری آلایندگی استفاده شد. ذرات معلق توسط دستگاه پارتیکل کانتر مدل 3016 iaq محصول شرکت lighthouse ساخت کشور آمریکا اندازه گیری شد. مصرف سوخت توسط یک سوخت رسانی مجزا که به صورت موازی با سیستم اصلی بسته شده بود، اندازه گیری شد. اثر تیمارهای نوع سوخت، درصد اکسیژن اضافی و دور موتور بر گازهای خروجی اگزوز، مصرف سوخت و ذرات معلق بررسی شد. از نرم افزار spss و آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقایسه میانگین ها با روش آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد. با رشد روزافزون جمعیت میزان آلاینده های جوی بیش از پیش افزایش یافته است. از بین فعالیتهای انسانی، وسایل نقلیه بیش ترین سهم را در آلودگی جو دارند. آلودگی هوا باعث بروز بیماری های قلبی و ریوی میشود. بارانهای اسیدی، وارونگی جوی و اثر گلخانهای از مهم ترین آسیبهای آلودگی هوا بر محیط زیست است. گازهای hc و co در اثر احتراق ناقص مخلوط سوخت و هوا به وجود میآیند درحالی که گازهای nox و co2 در اثر افزایش دما در موتور به وجود میآیند. ذرات معلق ریز و خیلی ریز از ذرات درشت، بسیار خطرناک ترند. هدف از این پژوهش، استفاده از نسبت های مختلف سوخت بیواتانول با بنزین و هوای ورودی به موتور با درصد اکسیژن بیش تر در دورهای مختلف موتور با هدف کاهش میزان آلاینده ها، ذرات معلق و مصرف سوخت در موتور بنزینی پراید است. نتایج نشان داد اثر نوع سوخت، درصد اکسیژن ورودی و دور موتور بر تمامی صفات مورد بررسی در سطح یک درصد معنی دار بوده است. با افزایش درصد بیواتانول در سوخت، غلظت آلاینده های uhc، co2، co و ذرات معلق ریز و درشت کاهش یافت اما مصرف سوخت و nox افزایش یافت. با افزایش درصد اکسیژن ورودی، غلظت آلاینده های uhc، co، ذرات معلق ریز و درشت و مصرف سوخت کاهش یافت درحالی که nox و co2 افزایش یافت. افزایش دور موتور باعث افزایش co2، nox، ذرات معلق ریز و درشت و مصرف سوخت و کاهش آلاینده های uhc و co شد.
هدی بربستگان سعید جلالی هنرمند
این آزمایش در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه با هدف بررسی اثر ریزگردها بر کارایی مهمترین علف کش های مورد مصرف در کشت ذرت و یافتن راه حل های ممکنه جهت رفع اثرات ریزگردها بر کارایی علف کش ها و نیز تأثیر ریزگردها بر عملکرد و اجزای آن، سرعت فتوسنتز، دمای برگ، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای، غلظت co2 اتاقک روزنه، فلورسانس کلروفیل و کارایی مصرف آب فیزیولوژیک ذرت انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل کاربرد علف کش های نیکوسولفورون، فورامسولفورون و مخلوط علف کشی تو فور دی+ام سی پی آ، مصرف مواد افزودنی شامل سولفات آمونیوم، سولفات آمونیوم + maisoil و شستشو و عدم شستشوی سطح شاخساره ذرت و علف های هرز بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. نتایج این مطالعه نشان دادند که سرعت فتوسنتز، هدایت روزنه ای، غلظت co2 اتاقک روزنه، کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ii و شاخص زنده مانی برگ ها در حضور ریزگردها کاهش یافتند و دمای برگ وکارایی مصرف آب فیزیولوژیک در حضور ریزگردها افزایش یافتند.همچنین حضور ریزگردها سبب کاهش عملکرد ذرت و تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در ردیف و قطر بلال و کارایی علف کشها شد.
کاظم عزتی محسن سعیدی
به منظور بررسی اثر روش های مختلف پیش تیمار بذر بر خصوصیات جوانه زنی، رشد، عملکرد و شاخص های عملکردی گیاه دارویی مرزه، دو آزمایش در سال زراعی 93-92 در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی و مزرعه پژوهشی- آموزشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه به ترتیب به صورت طرح کاملاً تصادفی و بلوک های کامل تصادفی هر کدام در چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل خراش دهی با ماسه، تیمار با الکل 70 درصد، تیمار با اسید سولفوریک رقیق، تیمار با امواج فراصوت با قدرت khz28 در سه سطح (5 ، 10، 15 دقیقه)، تیمار با امواج فراصوت با قدرت khz50 در سه سطح (5 ، 10، 15 دقیقه)، پرایم با سیلیس در سه سطح (5/0، 1و 5/1 میلی مولار)، پرایم با سالیسیلیک اسید (در سه سطح 5/0، 1و 5/1 میلی مولار)، هیدروپرایم و شاهد (عدم پیش تیمار) بودند.
طیبه شهبازی سعید جلالی هنرمند
به منظور بررسی تاثیر ذرات گرد و غبار موجود در هوا بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیک و همچنین تاثیر آن ها بر کارایی علف کش ها در کنترل علف های هرز ارقام مختلف گندم، آزمایشی مزرعه ای در سال زراعی 1392-1391 در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام گردید. تیمارهای مورد بررسی در این مطالعه شامل ارقام مختلف گندم (دو رقم گندم نان به نام پیشگام و زرین و یک رقم گندم دوروم با نام بهرنگ)، تیمار حذف ریزگردها از سطح برگ ها در دو سطح شامل شستشو و عدم شستشوی شاخ و برگ ارقام گندم و علف های هرز و کاربرد علفکش های آتلانتیس (مزوسولفورون متیل + یدوسولفورون + مفن پایردی اتیل)، شوالیه (مزوسولفورون متیل + یدوسولفورون متیل سدیم)، اتلو (مزوسولفورون متیل + یدوسولفورون متیل سدیم + دیفلوفنیکان) و شاهد بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. صفات مورد اندازه گیری شامل عملکرد دانه و اجزاء آن، محتوای نسبی آب برگ، سطح برگ، سبزینگی برگ، محتوای کلروفیل و کاروتنوئیدهای برگ، پروتئین های محلول برگ پرچم، هدایت روزنه ای و دمای برگ بودند. نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس نشان دادند که تحت تاثیر ریزگردها، عملکرد دانه و بیوماس به طور معنی دار (به ترتیب 380 و 560 کیلوگرم در هکتار) کاهش یافتند. ارقام پیشگام و زرین با 83/6 و 83/4 تن در هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد دانه را دارا بودند و این ارقام تحت تاثیر ریزگردها به ترتیب با 3 و 12 درصد کاهش، کمترین و بیشترین کاهش عملکرد دانه را نشان دادند. ریزگردها به طور معنی داری موجب کاهش تعداد دانه در سنبله و سطح برگ، پروتئین های محلول، سبزینگی، هدایت روزنه ای و افزایش دمای برگ پرچم ارقام گندم مورد بررسی، شدند. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که حضور ریزگردها بر شاخساره علف های هرز مورد تیمار سبب کاهش کارایی علف کش شوالیه گردید. به طوری که شستشوی برگ ها سبب افزایش کارایی این علف کش شد. در مجموع علف کش آتلانتیس سبب بیشترین درصد کنترل علف هرز و جلوگیری از کاهش عملکرد دانه گندم در کرت های شستشو و بدون شستشو شد و کارائی آن تحت تاثیر حضور گرد و خاک روی شاخساره علف های هرز قرار نگرفت. با توجه به احتمال بالای وقوع ریزگردها در منطقه کرمانشاه در سال های آتی و اثرات منفی آن روی عملکرد دانه و شاید کیفیت دانه، احتمالاً کاشت رقم پیشگام با ریسک کمتری همراه است.
الهه پیک شهریار ساسانی
با توجه به استقرار ایران در کمربند نواحی خشک و نیمه خشک دنیا و به دنبال تغییر جهانی اقلیم و خشکسالی های دو دهه اخیر ، بهره گیری از ارقامی که با آبیاری کمتر در بهار، عملکرد قابل قبولی داشته و از کارایی بالاتری در انتقال مجدد ذخایر ساقه به دانه برخوردار بوده و یا به عبارتی متحمل به خشکی آخر فصل باشند از جمله برنامه های استراتژیک اصلاح گندم به شمار می رود. در همین راستا آزمایشی با 13 ژنوتیپ جدید گندم نان به صورت تجزیه مرکب بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و چهار محیط (دیم، دیم و محدودیت منبع، آبیاری تکمیلی، آبیاری تکمیلی و محدودیت منبع) درسال زراعی 92-1391 و در مزرعه پژوهشی ایستگاه تحقیقات دیم سرارود انجام شد. اعمال تیمار آبیاری تکمیلی درمراحل ساقه رفتن و گرده افشانی و اعمال تیمار محدودیت منبع به روش شیمیایی ودر بازه زمانی چهارده روز بعد از گرده افشانی انجام شد. عملکرد و اجزای آن ، انتقال مجدد میانگره های ساقه به دانه، کیفیت دانه در هر چهار محیط و مقدار سبزینگی برگ، محتوای نسبی آب برگ و فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز، شاخص های حساسیت به تنش، نسبت افت و پایداری عملکرد بر اساس عملکرد در دو محیط دیم و آبیاری تکمیلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصله آبیاری تکمیلی به طور معنی داری بر روی عملکرد، اجزای آن و صفات مربوط به انتقال مجدد و صفات فیزیولوژیک نسبت به شرایط دیم تاثیر گذاشت. همچنین اعمال تنش باعث افزایش معنی دار بیان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پرواکسیداز در محیط دیم نسبت به آبیاری تکمیلی شد. آبیاری تکمیلی منجر به افزایش 39/50 درصدی عملکرد شد که بهترین پاسخ مربوط به رقم اروم با افزایش 164 درصدی نسبت به شرایط دیم بود. شاخص های yi، gmp، sti و harm با عملکرد در هر دو شرایط، همبستگی بالایی داشته و بر اساس نمودار سه بعدی این شاخص ها، ژنوتیپ های کراس البرز و کریم مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو شرایط تعیین شدند. با توجه به تجزیه بای پلات حاصل از دو مولفه اصلی اول و دوم نیز، این دو ژنوتیپ نسبت به سایر ژنوتیپ ها دارای تحمل بیشتری به تنش خشکی بودند، در مقابل عملکرد ژنوتیپ های ریژاو، پیشگام و dn-11 کاهش بیشتری را در شرایط تنش نشان داند. و با توجه به تجزیه علیت، موثرترین عامل در عملکرد محیط دیم، وزن هزار دانه و در محیط آبیاری تکمیلی تعداد دانه در سنبله بود. بیشترین قابلیت انتقال مجدد مربوط به رقم پیشگام و بیشترین سهم انتقال مجدد مربوط به میانگره پدانکل بود.
نگین رضایی شهریار ساسانی
تنش سرما از عوامل محیطی محدود کننده ی کشت گندم در مناطق سردسیر و کوهستانی است. تنش سرما موجب تغییر در فرآیندهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی گیاه می گردد. این تحقیق با هدف بررسی برخی صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی مرتبط با تحمل سرما و بررسی گذار از فاز رویشی به فاز زایشی و ارتباط آن با تحمل سرما در ارقام مختلف گندم نان انجام شد. این آزمایش در سال زراعی 92-1391 در مزرعه ی تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی و آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا گردید. در بخش مزرعه ای، آزمایش نخست به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارمورد بررسی شامل 12 رقم گندم نان (نورستار، زرین، کویر، باز، سیوند، الوند، پیشگام، پیشتاز، اروم، شهریار، بهار و پارسی) بود. آزمایش دوم در بخش مزرعه ای، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. در این بخش 12 رقم گندم نان به عنوان فاکتور اول و زمان نمونه برداری به عنوان دومین فاکتور در سه سطح شامل: اواخر دی ماه، اواخر بهمن ماه و اواخر اسفند ماه مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش آزمایشگاهی، این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اول شامل 12 رقم گندم نان و فاکتور دوم شامل تیمارهای دمایی (3+، 3-، 6-، 9-، و 12- درجه سانتی گراد) بودند و نمونه برداری در سه مرحله انجام گرفت (اواخر دی ماه، اواخر بهمن ماه و اواخر اسفند ماه). نتایج این پژوهش نشان داد که ارقام سیوند و پارسی به ترتیب با 517 و 510 گرم در متر مربع بیشترین و ارقام نورستار و بهار به ترتیب با 223 و 425 گرم در متر مربع کم ترین مقدار عملکرد دانه را به خود اختصاص داده بودند. ارقام زمستانه و بینا بین از نظر محتوای قندهای محلول، پایداری غشاء و میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان طوقه و سبزینگی برگ نسبت به ارقام بهاره در جایگاه برتری قرار داشتند. بررسی شاخص دمای کشنده 50 درصد (lt50) در ارقام مورد مطالعه نشان داد که بیشترین مقاومت به سرما در مرحله اول آزمون انجماد (اواخر دی ماه) مشاهده شد. متوسط lt50 در مرحله اول آزمون برابر با 5/6- درجه سانتی گراد و در سری دوم (اواخر بهمن ماه) lt50 به طور معنی دارکاهش پیدا کرد و متوسط آن برابر با 6/4- درجه سانتی گراد شد. در مرحله سوم (اواخر زمستان) ارقام مقاومتی نسبت به تیمارهای دمایی نداشتند. در مرحله اول نمونه برداری، lt50 ارقام زمستانه و بینا بین 5/8- و ارقام بهاره 7/4- درجه سانتی گراد بود. در مرحله دوم، lt50 ارقام زمستانه و بینا بین 8/6- و برای ارقام بهاره 8/1- درجه سانتی گراد تعیین شد. میزان سبزینگی برگ و پروتئین های محلول و محتوای قند های محلول و سرعت فعالیت آنزیم کاتالاز طوقه ها ازجمله صفاتی بودند که بیشترین همبستگی را با تحمل سرما داشتند. به طور کلی ارقام زمستانه و بینا بین (نورستار، زرین، اروم و الوند) نسبت به سایر ارقام از نظر صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی مرتبط با تحمل سرما در جایگاه برتری قرار داشتند. در این تحقیق، رقم نورستار با lt50برابر با 14- درجه سانتی گراد در مرحله اول و دوم نمونه گیری و رقم اروم با lt50 برابر با 5/11- درجه سانتی گراد در مرحله اول و lt50 برابر با 5/7- درجه سانتی گراد در مرحله دوم نمونه گیری به عنوان مقاوم ترین ارقام به تنش دماهای پایین شناخته شدند.
سعید جلالی هنرمند غلامعلی کلکته چی
چکیده ندارد.
سعید جلالی هنرمند اردشیر اذرفهیمی
چکیده ندارد.
محمود خرمی وفا حسین اگاهی
چکیده ندارد.