نام پژوهشگر: قدسیه رضوانیان
عفت سادات غفوری دکتز حسین حسن پور آلاشتی
موتیف یکی از اصطلاحات جدید نقد ادبی است که در تحلیل آثار ادبی می تواند یکی از عوامل مهم نقد و بررسی محسوب شود و مشخصه ی قابل توجهی برای سنجش و تشخیص نگرش و شیوه ی خلاقیّت صاحب اثر قرار گیرد. درتعریفی اجمالی موتیف به معنایِ موضوع، مضمون، الگوی صرفی، نحوی، موسیقایی ویا کلماتی است که در اثر شاعر تکرار می شود و ذهنیت و سمت و سامان خیال آفرینی او را نشان می دهد. یکی از عناصرخیال آفرینی واژه ها هستند که شاعر از رهگذر ظرفیت های نهفته در واژگان، با قرینه سازی و ایجاد تناسب و پیوندهای چندگانه ی معنایی-تصویری درشعر، به این امر دست می یابد. بخشی از جریان سبک هندی که خلاقیّت ادبی اش بر این بنیان واقع است، التذاذ ادبی متن را نیز در کشف و ادراک این فضای خیالین تازه و معمولاً غافلگیر کننده می جوید. صائب که یکی از بزرگترین شاعران معتدل و تناسب گرای این جریان شعری است، گرانیگاه خلاقیّت های شعری اش نیز کشف و خلق امکانات همین واژگانی است که سنّت های ادبی، ظرفیت های معنایی، گستره ی تلمیحی و ویژگی های طبیعی مدلول های زبانی در اختیار شاعر می گذارد؛ واژگانی با بسامد بالا که ذهن را به خوانشی تأمّل برانگیز حول خویش فرا می خواند. دراین مقال موتیف واژگانی در اشعارصائب تبریزی مورد نظر ما است. موتیف در شعر هر شاعری مختصات و ویژگی های خاص آن شاعر را تداعی می کند؛ امّا آن چه موتیف واژگانیِ شعر صائب را نسبت به شعرای دیگر متمایز ساخته، و او را به عنوان شاعری نکته سنج و پرکار در تصویر و مضمون معروف کرده، این است که او موتیف هایش را غالباً با الهام گرفتن از مظاهر طبیعت، موجودات و اشیای پیرامون خود از طریق تداعی و با شگردهای بلاغی ویژه ی خود چون اسلوب معادله، اغراق، تشبیه، کنایه های خاص و متناقض نما خلق کرده است و در پس هر تصویر، پیامی را برای خواننده در پی دارد. بدین ترتیب که او موضوع بیتی را اعم از نکته های اخلاقی، اجتماعی، انتقادی، عرفانی و ... در یک مصراع طرح می کند و در مصراع دیگر معادلی عینی از جهان ملموس به دست می دهد که مبتنی بر تجربه است و در اکثر موارد موتیف از جهان عینی، در دریافت و پیام متن موثر واقع می شود. در این رساله بیست و پنج موتیف از غزلیّات صائب استخراج و بر اساس تداعی و تصویر سازی و پیام های آن ها تبیین و تحلیل شده است.
سیِد مجتبی حسینی حسن کیاده احمد غنی پور ملکشاه
چکیده سبک، پدیده ای انسانی است و همانند آدمی، چند وجهی است.شناخت سبک، مستلزم رشته ی پیچیده ای از بررسی های همه جانبه است. تحلیل سبک شناسی آثار داستانی، در دو محور صورت می پذیرد: یکی سبک شناسی زبان داستان که دوسطح لغوی ونحوی را در برمی گیرد و دیگری سبک شناسی ادبی که شامل خلّاقیّت های ادبی متن است و از رهگذر تشبیه، استعاره، مجاز و...شکل می گیرد. دراین پژوهش، سعی شده است عناصر زبانی و ادبی سبک ساز داستان های کوتاه ابراهیمی شناخته شود تا سبک داستان های او از دیگر نویسندگان متمایز گردد. بر اساس بررسی های انجام شده، عناصر زبانی سبک ساز مجموعه داستان های کوتاه نادر ابراهیمی در سطح واژگانی، محاوره گرایی واژگانی، استفاده از قید حالت پس از نهاد جمله، تتابع صفات و اضافات، تنوّع وجوه فعلی اعم از اخباری، التزامی و... است و در سطح نحوی نیز، استفاده از جملات کوتاه، تعدّد جملات معطوف(همپایه)، تکرار در فعل و ارکان دیگر جمله، تتابع افعال، حذف فعل به قرینه ی لفظی و تقدّم و تأخّر ارکان و اجزای جمله، عناصر سبک ساز هستند. عناصر ادبی سبک ساز نیز در مجموعه داستان های کوتاه ابراهیمی، استفاده از آرایه های تشبیه و استعاره ی مکنیه(تشخیص) می باشد که به وفور در داستان ها دیده می شود. به علّت تنوّع سبکی ای که در داستان های کوتاه این نویسنده دیده می شود، می توان او را نویسنده ای صاحب سبک دانست که به سبکی متفاوت و هنجارشکن دست یافته است.
فرشته تنکابنی قدسیه رضوانیان
همچنین وی با رویکرد نوینی به مسئله صورخیال پرداخته است از جمله آن که تشخیص در سروده های وی بسیار برجسته شده و همه ی طبیعت در نظر او جان دارند و نقش ایفا می کنند. وی در حوزه ی روایت به قصد نزدیک ساختن نظم و نثر و توجه به وجه طبیعی گفتار، از امکانات داستان نویسی مدرن در شعر استفاده کرده است و در بعد اندیشه، درد توده ی مردم را روایت می کند و اندیشه های اجتماعی و سیاسی را به شعر خود پیوند می زند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و با بررسی مقوله های زبان، صورخیال، روایت، اندیشه، به این نتیجه می رسد که سبک شعر نیما نه صرفاً مقوله ای برآمده از زبان بلکه از پیوند مجموعه ی زبان نو، واژگان بکر، زبان تازه، فرم نو و زیباشناسی نوین و اندیشه ی ماندگار حاصل می شود. کلیدواژه ها: نیما، شعر، سبک شناسی ساختاری، زبان، صورخیال، روایت، اندیشه.