نام پژوهشگر: حمید معرفتی

تاثیر سرعت موسیقی بر عملکرد غیرهوازی،ضربان قلب و میزان درک فشار دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  یحیی آصفی   طهمورث نورائی

هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سرعت موسیقی بر عملکرد غیر هوازی، ضربان قلب و میزان درک فشار دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی بود. بدین خاطر 45 دانشجوی مرد رشته تربیت بدنی(با میانگین سنی21/93±1/81 سال ، وزن68/05±11/73 ، شاخص توده بدنی22/27±3/08 (bmi) و قد172/27±16/22) انتخاب و بصورت تصادفی به سه گروه کنترل ، تجربی با سرعت بالا(140 bpm =) و تجربی با سرعت پایین (100 bpm=) تقسیم شدند وطی 2 جلسه آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. شرکت کننده ها پس از 10 دقیقه گرم کردن با و بدون موسیقی به اجرای تست وینگیت پرداختند. طی گرم کردن و اجرای تست وینگیت شاخصهای ضربان قلب و میزان درک فشار اندازه گیری شد. همچنین طی اجرای تست وینگیت شاخصهای عملکرد غیر هوازی (اوج، میانگین، افت و درصد افت توان)از طریق نرم افزار ویژه ای اندازه گیری شد. در پی تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از جلسه دوم آزمون ، در مورد عملکرد غیر هوازی تفاوت معناداری دیده نشد ، در مورد شاخص های ضربان قلب و میزان درک فشار تفاوت معنادار بود. از این رو بر اساس یافته های این تحقیق موسیقی طی گرم کردن بر ضربان قلب و میزان درک فشار اندازه گیری شده طی گرم کردن و اجرای تست وینگیت تاثیر گذار است اما بر شاخص های عملکرد بی هوازی تاثیر معناداری ندارد.

بررسی میزان کاهش خحم های تنفسی پس از فعالیت در دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  حلیمه نیک بین   حمید معرفتی

هدف از این تحقیق بررسی کاهش حجم های تنفسی پس از فعالیت در دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی می باشد. از این رو ابتدا 1690 نفر از دانش آموزان با توزیع پرسشنامه جهت شناسایی افراد دارا و فاقد علامت شناسایی شدند . پس از جمع آوری اطلاعات 144 نفر(95 نفر فاقد علامت با میانگین سن96/0± 15/13 و میانگین قد 61/7 ± 17/154 و 48 نفر دارای علامت با میانگین سن92/0 ± 18/13 و میانگین قد79/22± 07/ 152) صورت تصادفی هدفمند جهت اجرای آزمون عملکرد ریوی انتخاب شدند. از این تعداد تست عملکرد ریوی قبل، بلافاصله، 5 و 15 دقیقه بعد از 6 دقیقه دویدن جهت بررسی میزان کاهش حجم های تنفسی گرفته شد. حجم های ریوی مورد بررسی pef50,pef,fev1,fvc بودند، در صورتی که این حجم ها قبل از فعالیت در مقایسه با بعد از فعالیت بیشتر از 10% کاهش نشان می دادند، به معنای وجود آسم ورزشی در فرد تلقی می شد.. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آماری spss 17 و روش t همبسته انجام شد p?0/05). یافته های تحقیق 1-نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه اول نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی fvc بعد از فعالیت در آزمودنی های مبتلا به آسم در مرحله قبل با بلافاصله،5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود دارد. 2- نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه دوم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی fvc بعد از فعالیت در آزمودنی های غیرآسمی در مرحله قبل با بلافاصله،5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود ندارد. 3- نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه سوم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی fev1 بعد از فعالیت در آزمودنی های مبتلا به آسم در مرحله قبل با بلافاصله،5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود دارد. 4- نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه چهارم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی fev1 بعد از فعالیت در آزمودنی های غیرآسمی در مرحله قبل با بلافاصله، 5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود ندارد. 5-نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه بنجم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی pefبعد از فعالیت در آزمودنی های مبتلا به آسم در مرحله قبل با بلافاصله،5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود دارد. 6-نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه ششم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی pefبعد از فعالیت در آزمودنی های غیرآسمی در مرحله قبل با بلافاصله، 5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود ندارد. 7- نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه هفتم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی fev50 بعد از فعالیت در آزمودنی های آسمی در مرحله قبل با بلافاصله،5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود دارد. 8- نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه هشتم نشان داد که بین تغییرات حجم تنفسی fev50 بعد از فعالیت در آزمودنی های آسمی در مرحله قبل با بلافاصله،5 و 15 دقیقه اختلاف معناداری وجود ندارد.

اثر یک جلسه فعالیت هوازی بر عملکرد حافظه کاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1389
  صدیقه شکاری   علیرضا صابری کاخکی

هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط بر عملکرد حافظه کاری دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. شرکت کنندگان شامل 36 دانشجو ی داوطلب راست دست سالم با دامنه سنی 19 تا 23 سال بودند که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند.گروه تمرینی، آزمون اصلاح شده رایانه ای حافظه کاری استرنبرگ را در 3 مرحله قبل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از فعالیت هوازی اجرا کردند. فعالیت هوازی شامل 30 دقیقه دویدن به صورت جاگینگ با 60 تا 70 % ضربان قلب ذخیره هر فرد بود. گروه کنترل در زمان های مشابه با گروه تمرین تنها آزمون های حافظه را اجرا کردند. آزمون حافظه کاری ، دو شاخص زمان عکس العمل و دقت پاسخ را مورد سنجش قرار می داد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمونt مستقل انجام شد (p<0/05). نتایج نشان داد که زمان عکس العمل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از فعالیت جسمانی نسبت به شرایط پایه، کاهش معناداری در گروه تمرین داشته است. نتایج مشابه برای شاخص دقت پاسخ مشاهده نشد.

مقایسه پاسخ برخی از فاکتورهای انعقاد خون دختران فعال و غیرفعال پس از یک جلسه فعالیت هوازی متوسط
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  سمانه قایدیان   حمید معرفتی

هدف این پژوهش مقایسه پاسخ برخی از فاکتورهای انعقادی دختران فعال و غیرفعال پس از یک جلسه فعالیت هوازی متوسط بود. مطالعه حاضر بشکل مداخله ای بر روی 11 آزمودنی فعال(میانگین سن 6/1±22 سال، وزن 3/5±8/57 کیلوگرم، قد 8/3±1/165 سانتی متر، درصد چربی 7/2±9/23، شاخص توده بدنی 6/1±2/21 و حداکثر اکسیژن مصرفی 7/1±3/38 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و 11 آزمودنی غیرفعال)میانگین سن 8/0±7/21سال، وزن 3/6±1/56 کیلوگرم، قد 6/6±2/165 سانتی متر، درصد چربی 3±9/26، شاخص توده بدنی 1/3±7/20 و حداکثر اکسیژن مصرفی 4/2±5/33 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) صورت گرفت. پروتکل اجرا بمدت 5 دقیقه گرم کردن و 30 دقیقه دویدن با شدت 75-70% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. از هر آزمودنی در دو نوبت صبح و عصر حداقل پس از 6 ساعت ناشتا؛ و در هر نوبت سه بار(قبل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از اجرا) خون گیری بعمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس بصورت اندازه گیری های مکرر دو عاملی در سطح 05/0=? تحلیل شد. نمونه های خونی برای تعیین برخی از فاکتورهای انعقادی(زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین، فیبرینوژن و فاکتور viii) و شمارش پلاکت مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سطح آمادگی افراد بر پاسخ بعضی از فاکتورهای انعقاد خون موثر بوده بطوریکه سرعت و میزان پاسخ به فعالیت و برگشت بحالت اولیه بعد ا

تاثیر تمرینات هوازی بازتوانی قلبی بر سطح سرمی هورمون های آدیپونکتین، تستوسترون و لیپوپروتئین های پلاسما در مردان مبتلا به بیماری تنگی عروق کرونر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1390
  مرتضی عبدی   حمید معرفتی

توانبخشی قلبی مجموعه فعالیت هایی است که به بیمار امکان می دهد به بهترین شرایط جسمی، ذهنی و اجتماعی برسد و با استفاده از توانائی های خود به جایگاه طبیعی در جامعه و زندگی فعال دست یابد. در این پژوهش تاثیر بازتوانی قلبی از طریق یک دوره تمرینات ورزشی هوازی بر سطح سرمی هورمون های آدیپونکتین، تستوسترون و لیپوپروتئین های پلاسما در مردان مبتلا به بیماری تنگی عروق کرونر بررسی شد. آزمودنی های این مطالعه 20 مرد مبتلا به تنگی عروق کرونر با دامنه سنی 40 تا 65 سال بودند که به طور تصادفی انتخاب و به وسیله تست ورزش و آزمایشات اولیه همسان سازی شدند. پروتکل این تحقیق 8 هفته (3 جلسه در هفته) که شامل تمرین با شدت 30 تا 50 درصد ضربان قلب ذخیره بود که روی دستگاه های تردمیل، دوچرخه کارسنج و کارسنج دست به طور اینتروال اجرا شد. قبل از شروع و بعد از اتمام دوره از آزمودنی ها نمونه خونی و تست ورزش گرفته شد. بررسی نتایج نشان داد که بازتوانی قلبی در بیماران کرونری مسن بدون داشتن عوارض نتایج مطلوبی در بردارد. در این بیماران پس از طی دوره بازتوانی، مقدار آدیپونکتین،hdl و vo2peak به طور معناداری افزایش یافت در حالیکه تستوسترون، ldl،کلسترول و تری گلیسرید به طور معناداری کاهش پیدا کرد.

بررسی میزان شیوع آسم ورزشی و تغییرات حجم های ریوی و فاکتورهای التهابی در دوچرخه سواران استقامتی نخبه استان کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1390
  زهرا ذونعمت کرمانی   حمید معرفتی

گرچه فعالیت بدنی و ورزش موجب بهبود عملکرد سیستم تنفسی می شود اما گاهی اوقات نیز می تواند موجب بروز برخی مشکلات مانند التهاب، برونکواسپاسم و آسم در فرد گردد. آسم ناشی از ورزش در ورزشکاران رقابتی شایع است. این بیماری می تواند بر روی عملکرد ورزشی تاثیر گذاشته و موجب کاهش در عملکرد ورزشی می شود. لذا تشخیص آن اهمیت زیادی دارد. در این مطالعه جمعیت مورد نظر دوچرخه سواران استقامتی نخبه استان کرمان بودند که تعداد 19 نفر بصورت داوطلبانه انتخاب شدند. همه آزمودنی ها پرسشنامه آسم ورزشی را به منظور بررسی علائم آسم کامل کرده و پس از آن مورد ارزیابی تست اسپیرومتری در زمان های قبل، بلافاصله و 10 دقیقه پس از فعالیت قرار گرفتند. همچنین تست اسپیرومتری برای چهارمین مرحله پس از استنشاق اسپری سالبوتامول گرفته شد. نمونه های خلط نیز پس از فعالیت به منظور تعیین فاکتورهای التهابی در آزمودنی ها جمع آوری شد. آسم ناشی از ورزش براساس کاهش 10% در حجم های ریوی پس از فعالیت نسبت به قبل از فعالیت تعریف شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزارspss17 و روش های آماری تی وابسته و تی مستقل صورت گرفت. نتایج نشان داد که 36% از آزمودنی ها پس از تست اسپیرومتری دارای آسم ناشی از ورزش هستند که این آزمودنی ها تفاوت معناداری را در حجم های ریوی پس از ورزش در مقایسه با افراد غیرآسمی از خود نشان دادند. همچنین میزان حجم ریوی fev1 پس از استنشاق سالبوتامول در آزمودنی های آسمی نسبت به غیرآسمی ها بطور معناداری افزایش یافت. تعداد فاکتورهای التهابی موجود در خلط آزمودنی های آسمی در مقایسه با افراد غیرآسمی بیشتر بود هرچند که این میزان معنادار نشد. نتیجه این که، میزان شیوع آسم ورزشی در دوچرخه سواران استقامتی نخبه استان کرمان در سطح بالایی قرار دارد که علت این امر را می توان به نوع فعالیت ورزشی و شرایط آب و هوایی منطقه نسبت داد.

مقایسه پاسخ برخی از فاکتورهای خونی و تغییرات حجم پلاسما دختران فعال و غیرفعال به یک جلسه فعالیت هوازی متوسط
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  مهوش پرویزی فر   محمدرضا امیرسیف الدینی

هدف این پژوهش مقایسه پاسخ تغییرات حجم پلاسما و برخی از فاکتورهای خونی دختران فعال و غیرفعال پس از یک جلسه فعالیت هوازی متوسط بود. پروتکل اجرا بمدت 5 دقیقه گرم کردن و 30 دقیقه دویدن با شدت 75-70% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. از هر آزمودنی بطور ناشتا؛ و در سه نوبت(قبل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از اجرا) خون گیری به عمل آمد. نتایج نشان داد که سطح آمادگی افراد بر پاسخ بعضی از فاکتورهای خونی موثر بوده، بطوریکه سرعت و میزان پاسخ به فعالیت و برگشت به حالت اولیه در افراد فعال و غیرفعال در فاکتورهای پروتئین آلبومین و غلظت گلبول قرمز می تواند متفاوت باشد.

تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر سندرم پیش قاعدگی، دیسمنوره اولیه وکیفیت زندگی دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه شهید باهنرکرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی 1390
  فریده صالحی   حمید معرفتی

سندرم پیش قاعدگی و دیسمنوره شایع ترین شکایت دختران جوان از اختلالات قاعدگی بوده، و از مهم ترین دلایل غیبت کوتاه مدت از مدرسه، دانشگاه یا محل کار می باشند. از روش های درمانی جدید که اغلب به عنوان یک روش بازتوانی کاربرد دارد، استفاده از تمرینات پیلاتس پیشنهاد شده است؛ که نوع جدیدی از تمرینات ورزشی است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر سندرم پیش قاعدگی، دیسمنوره اولیه و کیفیت زندگی دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 40 دانشجوی دختر 18 تا 25 ساله غیرورزشکار دارای سندرم پیش قاعدگی و دیسمنوره اولیه از میان دانشجویان ساکن خوابگاه به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه تجربی (20 نفر)، شاهد (20 نفر) تقسیم شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش علائم سندرم پیش قاعدگی، دیسمنوره اولیه و کیفیت زندگی (sf36) استفاده گردید. نمونه ها تمرینات پیلاتس را به مدت هشت هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه زیر نظر متخصص پیلاتس انجام دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری کولموگروف اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t وابسته با تعیین سطح معناداری 05/0p ? استفاده شد. نتایج بهبود معنی داری را در علائم فیزیکی(001/0 p<)، رفتاری(001/0>p)، روانی(001/0>p)، شدت درد(001/0>p)، مدت درد(001/0>p) و کیفیت زندگی(001/0>p) در گروه پیلاتس پس از درمان نشان داد. اما از نظر میزان خون ریزی(18/0=p) اختلاف معنی داری مشاهده نشد. از طرف دیگر، مقایسه داده های دو گروه اختلاف معنی داری رادر علائم رفتاری(029/0=p )، شدت درد(001/0>p)، مدت درد(001/0>p) وکیفیت زندگی(015/0=p ) پس از مداخله نشان داد. اما از نظر علائم فیزیکی(20/0=p)، روانی(129/0=p) و میزان خون ریزی(00/1=p) بین دو گروه اختلاف معنی داری دیده نشد. نتیجه این که تمرینات پیلاتس، احتمالاً بتواند به عنوان یک روش تمرینی تا حدی ایمن و موثر در بهبود علائم سندرم پیش قاعدگی، شدت درد دیسمنوره و کیفیت زندگی زنان مورد توجه قرار گیرد.

تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطح سرمی هورمون ویسفاتین و عملکرد سلول های بتای پانکراس در مردان دیابتی نوع دو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1391
  محمد عظیمی   حمید معرفتی

چکیده شواهد جدید نشان می دهند که سطوح ویسفاتین (آدیپوکین مترشحه از بافت چربی) در افراد دیابتی نوع 2 افزایش می یابد و این افزایش همراه با اختلال در عملکرد سلول های بتای پانکراس است. اما نتایج پاسخ ویسفاتین به تمرین ورزشی در افراد دیابتی متناقض بوده است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر سطح سرمی ویسفاتین و عملکرد سلول های بتای پانکراس در مردان دیابتی نوع 2 مصرف کننده متفورمین بود. آزمودنی های این مطالعه 40 مرد کم تحرک مبتلا به دیابت نوع 2 با دامنه سنی 40 تا 50 سال، نمایه توده بدنی 32/2±1/30 کیلوگرم بر متر مربع و مصرف کننده متفورمین بودند که به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه، کنترل 20 نفر و گروه تمرین هوازی 20 نفر تقسیم شدند. پروتکل این تحقیق 8 هفته (3 جلسه در هفته) که شامل تمرین با شدت 40 تا 55 درصد ضربان قلب ذخیره بود که روی دستگاه دوچرخه کارسنج به طور تناوبی اجرا شد. قبل از شروع و بعد از اتمام دوره از آزمودنی ها نمونه خونی و تست تعیین vo2peak گرفته شد. برای محاسبه شاخص عملکرد سلول های بتای پانکراس از فرمول homa-? cell استفاده شد. همچنین برای بررسی اختلاف معناداری درون گروهی و بین گروهی از آزمون اندازه های تکراری (repeated measures) استفاده شد. نتایج نشان داد پس از پایان دوره تمرینی، سطوح سرمی ویسفاتین، انسولین، گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله در گروه تمرین هوازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). در حالی که شاخص عملکرد سلول های بتای پانکراس و vo2peak در گروه تمرین هوازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. کلمات کلیدی: تمرین هوازی، ویسفاتین، عملکرد سلول های بتای پانکراس، متفورمین، دیابت نوع 2

تأثیر یک دوره تمرینات تناوبی هوازی بر سطوح هموسیستئین و اینترلوکین 18 در مردان مبتلا به دیابت نوع دو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1391
  مجید مهاجری   حمید معرفتی

هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تمرین تناوبی هوازی بر سطوح هموسیستئین و اینترلوکین 18 در مردان دیابتی نوع 2 بود. آزمودنی های این تحقیق 40 مرد 40 تا 50 ساله مبتلا به دیابت نوع دو بودند که به مرکز دیابت بعثت شهرستان کرمان مراجعه ( که به منظور یکسان سازی آزمودنی ها، بیمارانی که داروی مصرفی آنها فقط متفورمین بود) و به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. افراد مورد مطالعه به طور تصادفی به دو گروه 20 نفری تجربی و شاهد تقسیم شدند. در ابتدا یک روز قبل از اجرای طرح تحقیق از آزمودنی ها در یک حالت ناشتای 12 تا 14 ساعته، نمونه خونی جهت اندازه گیری سطوح پایه ی هموسیستئین و اینترلوکین 18 و دیگر فاکتورها، گرفته شد و همچنین پیش آزمونی جهت سنجش ظرفیت هوازی بیماران (تست دوچرخه کارسنج آستراند) در نظر گرفته شد. پروتکل بکار گرفته شده در این تحقیق شامل 24 جلسه ( 8 هفته ) تمرینات تناوبی هوازی با شدت 40 تا 55 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که هر هفته 3 جلسه از ساعت 17 تا 19 با مراجعه به مرکز به اجرای تمرینات هوازی می پرداختند.آزمودنی ها در طول تحقیق تغییری در درمان دارویی خود ایجاد نکردند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی، نمونه های خونی جهت اندازه گیری سطوح نهایی هموسیستئین و اینترلوکین 18 و دیگر فاکتورها جمع آوری گردید و به منظور سنجش vo2peak تست دوچرخه کارسنج آستراند توسط آزمودنی ها انجام گرفت. برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد قد، وزن و شاخص توده بدن آزمودنی ها و نیز گزارش نتایج اندازه گیری های هر گروه از آمار توصیفی و برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی نتایج دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون (repeated measures) در سطح معناداری ? = 0.05استفاده شد. طی تحقیق حاضر، در مورد متغیرهای موجود بین دو گروه تجربی و کنترل در پیش آزمون اختلاف معناداری یافت نشد. اما در پس آزمون، انجام تمرین تناوبی هوازی سبب اختلافات درون گروهی و بین گروهی معناداری در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل شد؛ به طوری که کاهش سطح سرمی هموسیستئین(p<0.05)، اینترلوکین 18(p<0.05) و بهبود شاخص های دیگر ازجمله فولات(p<0.05) و (p<0.05) vo2peak و عدم تغییر 12b در مردان دیابتی نوع دو شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که بیماران دیابتی نوع دو می توانند با انجام تمرینات تناوبی هوازی از مزایای فراوان ورزش و فعالیت بدنی در جهت بهبود و حتی توقف روند پیشرفت عوارض قلبی عروقی و همچنین بازگشت به زندگی عادی روزمره خود بهره مند شوند.

اثر مراحل دوره قاعدگی بر عملکرد ریوی استراحت و فعالیت ورزشی دختران فعال 20 تا 24 سال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  شهرزاد عرب پور داهویی   حمید معرفتی

با رشد روزافزون شرکت دختران در فعالیت های ورزشی و بهبود کارائی شان، استراتژی مربیان در ارائه برنامه تمرینات مستلزم شناخت بیشتر فیزیولوژی دوره قاعدگی می باشد. تغییرات هورمونی مراحل مختلف قاعدگی، باعث تغییرات فیزیولوژیک ارگان های مختلف بدن از جمله عملکرد ریوی می شود. هدف این مطالعه بررسی اثرات مراحل فولیکولار و لوتئال دوره قاعدگی بر عملکرد ریوی استراحت و فعالیت ورزشی دختران فعال بود که 61 دانشجوی 20 تا 24 سال سالم با قاعدگی منظم و بدون سابقه مصرف داروهای هورمونی را مورد بررسی قرار داد. شاخص های عملکرد ریوی fvc)، fev1، pefr، % fvc/fev1 و fef25-75%) در میانه مراحل فولیکولار و لوتئال دوره قاعدگی در زمان های قبل، بلافاصله، 7 و 20 دقیقه بعد از فعالیت ورزشی فزاینده توسط اسپیرومتر سنجش شد. داده ها به کمک آزمون های کلموگروف-اسمیرنف و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید(0.05>p). نتایج fev1 و pefrدر مرحله لوتئال در مقایسه با فولیکولار به ترتیب کاهش و افزایش معنادار نشان داد(0.01=p=0.00,p)وfvc, fev1/fvc%و fef25-75% در مقایسه دو مرحله تفاوت معناداری نداشت (p=0.28,p=0.48,p=0.18). یافته های پژوهش نشان می دهد عملکرد ریوی تا حدی تحت تاثیر مراحل قاعدگی واقع می شود، بنابراین بهتر است پیش بینی های لازم صورت گیرد.

مقایسه شاخص های متابولیسم استخوان در ورزشکاران مرد ایروبیک و بدنسازی با افراد غیر ورزشکار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  محسن پژوهش   حمید معرفتی

تاکنون مطالعات بسیاری در زمینه مقایسه اثر ورزش های مختلف بر تراکم توده استخوان انجام گرفته است. جوامع مورد مطالعه در این تحقیقات هم مردان و هم زنان بوده اند. اما در مورد اینکه چه نوع ورزشی می تواند حداکثر تاثیرات را بر افزایش تراکم استخوانی داشته باشد، توافقی وجود ندارد. هدف از این تحقیق مقایسه شاخص های متابولیسم استخوانی در مردان ایروبیک کار و بدنساز با گروه غیر ورزشکار است. در این مطالعه 36 مرد میانسال با میانگین سنی 641/9 ± 36/51 سال و میانگین وزن 01/13 ± 67/81 کیلو گرم و میانگین قد 36/7 ± 27/174 سانتی متر شرکت کردند. پاراتورمون ، آلکالین فسفاتاز، 25 هیدروکسی ویتامین دی و کلسیم تام، فسفر و کلسیم یونیزه بعنوان متغیرهای مورد نظر در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون کلوموگروف- اسمیرنف استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه میانگین ها و از آزمون تعقیبی توکی برای یافتن محل اختلافات استفاده شد. سطح معنی داری در همه موارد (05/0=?) در نظر گرفته شد. میزان پاراتورمون به عنوان یک فاکتور جذب استخوان در گروه ایروبیک نسبت به گروه غیر ورزشکار به شکل معنی داری پایین تر بود (005/0=p). این اختلاف بین گروه بدنسازی و گروه غیر ورزشکار نیز مشاهده شد (001/0=p). این اختلاف بین دو گروه ورزشکار معنی دار نبود. مقادیر آلکالین فسفاتاز به عنوان یک فاکتور ساخت و تشکیل استخوان درگروه ایروبیک نسبت به گروه غیر ورزشکار به شکل معنی داری بالاتر بود (001/0=p). این اختلاف بین گروه بدنسازی و گروه غیر ورزشکار نیز به همین شکل معنی دار بود(001/0=p)، اما بین دو گروه ورزشکار اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان متابولیسم استخوان در مردانی که ورزش ایروبیک و تمرینات بدنسازی را بطور منظم دنبال می کنند، نسبت به افراد غیر فعال بالاتر است.

تعیین نقش لاکتات بر اکسیداسیون لیپید ناشی از عملcgrp در حین تمرین استقامتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1381
  محمود خانی   روح الله نیکویی

هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین تاثیر تخلیه گلیکوژنی و اثر احتمالی لاکتات بر آزاد سازی cgrp در حین تمرین استقامتی حاد بود. 10 نفر دانشجوی مرد فعال تربیت بدنی بودند با میانگین سنی 67/1±4/22، وزن 17/4 ± 95/77 و شاخص توده بدنی 69/1 ± 65/21 به صورت هدفمند انتخاب و در تحقیق حاضر شرکت کردند. هر آزمودنی در 4 وهله مجزا با حداقل فاصله زمانی یک هفته جهت سنجش pmax، انجام تخلیه گلیکوژنی، انجام فعالیت استقامتی حاد پس از آن(کوشش تخلیه)، فعالیت استقامتی حاد(کوشش کنترل) و کلمپ لاکتات در آزمایشگاه فیزیولوژی ورزش حاضر شدند. آزمون pmax با شدت 50 وات بر روی دوچرخه کارسنج شروع و تا سرحد واماندگی هر یک دقیقه 25 وات به بار بیشترین مقدار مقاومت تحمل شده در آخرین مرحله به عنوان pmax لحاظ شد. یک هفته پس از اندازه گیری pmax، آزمودنی ها پروتکل تخلیه گلیکوژنی شامل رکاب زدن بر روی دوچرخه کارسنج با مقاومتی معادلpmax 100% به مدت 1 دقیقه باrpm 60 و 2 دقیقه رکاب زدن باpmax 50% به عنوان استراحت فعال بین کوشش های تمرین بود. آزمودنی این کار را تا زمانی که دیگر قادر به حفظ rpm مورد نظرنبودند اجرا می کردند. سپس مقاومت از pmax100% به pmax90% تنزل می یافت و مرحله بالا تکرار می شد. این عمل برای شدت های 60،70،80 درصد pmax تکرار و با اتمام رکاب زدن با شدت pmax60% پروتکل تخلیه گلیکوژنی خاتمه می یافت. آزمودنی ها 12 ساعت پس از تخلیه گلیکوژنی، فعالیت استقامتی حاد شامل رکاب زدن بر روی دوچرخه کارسنج با شدت hrmax80% را تا سرحد واماندگی(کوشش تخلیه) اجرا و زمان کسب شده در این کوشش به عنوان معیاری برای (کوشش کنترل) در نظر گرفته شد. یک هفته پس از کوشش تخلیه، آزمودنی ها کوشش کنترل را همانند کوشش تخلیه اجرا کردند. در آخرین مرحله، دو هفته پس از کوشش تخلیه، محلول ال لاکتات30% و با 5/4=ph به ورید بازویی جهت افزایش مجازی لاکتات پلاسما به میزان 9/3 میلی مول در لیتر به مدت یک ساعت تزریق گردید(کلمپ لاکتات). قبل و بلافاصله پس از پایان کوشش های کنترل و تخلیه و بلافاصله بعد از انجام کلمپ لاکتات، نمونه خونی به میزان 5 میلی لیتر جهت اندازه گیری مقادیر لاکتات، cgrp و تری گلیسرید جمع آوری گردید. مقادیر لاکتات با استفاده از دستگاه لاکتومتر، غلظت های cgrp با روش elisa اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته جهت مقایسه میانگین ها بین قبل و بعد از کوشش های کنترل، تخلیه و کلمپ لاکتات و از آزمون همبستگی پیرسون جهت تعیین میزان ارتباط بین متغیرها استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از افزایش معنی دار غلظت cgrp بعد از انجام کوشش تخلیه (001/0>p)، بعد از انجام کوشش کنترل(001/0>p) و بعد از انجام کلمپ لاکتات نسبت به مقادیر اولیه cgrp در هر تست بود. همچنین تفاوت معنی داری بین پس آزمون cgrp بین کوشش های کنترل و تخلیه گلیکوژن بدست آمد. به علاوه ارتباط معنی داری بین سطوح لاکتات پلاسما و غلظت های cgrp سرم یافت گردید(61/0=r). با توجه به یافته های تحقیق نتیجه گیری می شودکه تمرین استقامتی حاد موجب افزایش معنی دار در غلظت cgrp سرم می شود و احتمالا دلیل این افزایش را می توان به نقش فیزیولوژیک cgrp در راه اندازی مسیر اکسیداسیون چربی نسبت داد. همچنین با توجه به نتایج کلمپ نیز می توان از لاکتات به عنوان عامل احتمالی افزایش cgrp در حین تمرین استقامتی نام برد.

مقایسه اثر شدت های مختلف تمرینی بر میزان مقاومت قلب به ایسکمی القایی در موش های صحرایی نر بالغ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  سهیل امینی زاده   حمید معرفتی

سکته قلبی یکی از دلایل عمده مرگ ومیر در دنیا می باشد. پیشگیری و متدهای افزایش توانایی تحمل استرس از مهم ترین اهداف تمرینات ورزشی است، که نوع تمرینات تجویزی و بهبود شرایط قلب از طریق تمرین هنوز نیازمند مطالعات بیشتری است. هدف از اجرای این تحقیق مقایسه اثر دو شدت تمرینی مختلف (کم و زیاد) بر میزان مقاومت به ایسکمی القایی قلبی با توجه به فاکتورهای عملکردی و شیمیایی قلب در موش های نر بالغ است. در این مطالعه بیست و چهار عدد از رت های نژاد ویستار به طور تصادفی به سه گروه 8 تایی تقسیم شدند: کنترل(control-c) ،شدت کم (low intensity training-lit) ، و شدت زیاد(high intensity training- hit). در پایان 16 هفته تمرین ایزوپروترنول به صورت 2 روز متوالی و با دز mg/kg85 به همه رت ها تزریق شد و بعد از 2 روز فاکتورهای عملکردی ( ±dp/dt maxسرخرگ کاروتید و فشار سیستولیک ، فشار دیاستولی و نرخ تولید فشار(rpp)) و شاخص های شیمیایی آسیب قلبی (ctni سرمی،tnf-? بافتی ) اندازه گیری شدند. فاکتور های عملکردی شامل ±dp/dt max کاروتیدی در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت به نحوی که هم سرعت انقباض پذیری و هم سرعت ریلکسیشن در گروه های تمرینی بیشتر از گروه کنترل بود(05/0p?) و دیگر فاکتور های عملکردی شامل فشار سیستولیک ، فشار دیاستولی و نرخ تولید فشار(rpp) در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت(05/0p?). میزان ctni سرمی در گروه تمرینی با شدت زیاد به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود(05/0p?) در حالیکه گروه تمرینی با شدت کم نیز میزان ctni سرمی کمتر از گروه کنترل بود اما اختلاف معنادار نشد (05/0p?). در گروه تمرینی با شدت زیاد میزان tnf-?بافتی نسبت به گروه کنترل بشکل معناداری کمتر بود (05/0p?). نتایج این مطالعه نشان می دهد که دو پروتکل تمرینی با شدت زیاد و شدت کم می تواند اثرات محافظتی در برابر آسیب قلب ناشی از تزریق ایزوپروترنول داشته باشد و شاید تمرین با شدت زیاد اثرات محافظتی بیشتری داشته باشد.

تاثیر شش هفته تمرین هوازی با و بدون استنشاق اسانس نعناع بر فاکتورهای عملکردی و التهابی ریوی و توان هوازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی 1391
  مهدیه حاج حسینی   حمید معرفتی

چکیده فعالیت فیزیکی مستمر می تواند عملکرد دستگاههای مختلف بدن مانند سیستم تنفسی را بهبود بخشد. از طرفی بعنوان یک عامل ایجاد کننده برونکواسپاسم مطرح می باشد. روشهای درمانی و پیشگیرانه متعددی برای کاهش مشکلات تهویه ریوی پیشنهاد می شود که در این میان استنشاق اسانس نعناع ممکن است باعث کاهش ناراحتی های ریوی شود. در این راستا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی با و بدون استنشاق اسانس نعناع بر عملکرد و فاکتورهای التهاب ریوی و توان هوازی زنان کم تحرک بود. نخست، بر اساس فراخوان داوطلبین علاقمند به شرکت در مطالعه فرم مخصوص ارزیابی سلامت و رضایتنامه کتبی و پرسش نامه مربوط به آسم ورزشی را تکمیل کردند. بدین منظور 36 آزمودنی بصورت نیمه تجربی و در دو گروه تمرین هوازی با و بدون استنشاق اسانس نعناع به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و همگن شدند. در این پژوهش شاخص های عملکردی و التهابی(لنفوسیت، ائوزینوفیل) ریوی و توان هوازی آزمودنی ها در ابتدا و انتهای دوره تمرین در دو گروه اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس در طی دوره تمرینی این دو گروه با شدت80-60 درصد ضربان قلب بیشینه با رعایت اصل فزایندگی تمرین به مدت شش هفته به تمرین هوازی پرداختند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام و سطح معنی داریp?0.05 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد بین گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد. اما نتایج درون گروهی شاخص عملکرد ریوی pef و fef25-75%در حالت استراحت و توان هوازی بطور معنی داری افزایش نشان داد. همچنین نتایج نشان داد که تمرینات ورزشی می تواند باعث تاثیر و بهبود عملکرد ریوی شود.

مقایسه نقطه شکست ضربان قلب در تعیین آستانه بی هوازی در ورزشکاران استقامتی و افراد فعال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  مریم نجف زاده   حمید معرفتی

پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بودکه با هدف مقایسه نقطه شکست ضربان قلب در تعیین آستانه بی هوازی در ورزشکاران استقامتی و افراد فعال انجام گرفت. به همین منظور تعداد 24 آزمودنی در دو گروه ورزشکار استقامتی( 12n= ) و افراد فعال ( 12n=) با میانگین سن،وزن وقد به ترتیب (83 .±19.77 ،2.27 ± 66.7 ، 4 .3 ± 174),( 1.1±20.66 ، 4 ± 55 . 73 ، 5.4± 179) یک تست فزاینده تاسرحد واماندگی بر روی دوچرخه کارسنج انجام دادند.پروتکل آزمون با 100 وات شروع و هر 3 دقیقه 25 وات به آن افزوده می گردید. در حالی که ضربان قلب آزمودنی ها با استفاده از ضربان سنج پلار هر 5 ثانیه به طور دستی ثبت شد و نمونه ی خون وریدی جهت تعیین لاکتات خون با استفاده از آنژیوکت در 30 ثانیه پایانی مراحل 3 دقیقه ای از آزمودنی هاگرفته شد.آستانه لاکتات به عنوان نقطه ای که نمودار غلظت لاکتات– بار کار دچار افزایش ناگهانی شد، تعریف وتعیین شد. نقطه شکست ضربان قلب با روش dmax بدست آمد. در بخش آمار توصیفی از شاخص های انحراف معیار، میانگین، نمودار استفاده شد و در بخش آمار استنباطی جهت تعیین نرمال بودن توزیع داده ها ازآزمون شاپروویک وجهت معنی دار بودن همبستگی بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. مقایسه ضرایب همبستگی بین دو گروه با آزمون z- فیشر سنجیده شد. همبستگی معنی دار بین ضربان قلب معادل با آستانه لاکتات ونقطه شکست ضربان قلب در ورزشکاران استقامتی (p<0.05 ،r=0.73) و افراد فعال (p<0.05 ،r=0.68) بدست آمد. درحالی که مقایسه این ارتباط در دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد.(17z=./) در پایان نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در هر دو گروه از آزمودنی ها نقطه شکست ضربان قلب اتفاق افتاد و این نقطه برآورد مناسبی از آستانه لاکتات می باشد. در حالی که سطح آمادگی جسمانی در تعیین آستانه لاکتات با روش غیرتهاجمیhrdp تأثیر بسزایی ندارد.

تاثیر هورمون تستوسترون بر قدرت عضلانی، ظرفیت ورزشی و پاسخهای همودینامیک در بیماران مرد مسن تحت بازتوانی قلبی به دنبال cabg (عمل بای پس عروق کرونر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  حسنا حمیدی   حمید معرفتی

سطوح تستوسترون خون با بالا رفتن سن کاهش می یابد که این کاهش در طی استرس های فیزیولوژیک یا ناشی از بیماری از قبیل جراحی قلب باز سریع تر می شود. از طرفی طبق مطالعات انجام شده، هورمون تستوسترون نقش موثری بر بهبود عملکرد عضلات و افزایش اتساع پذیری عروق دارد. بر اساس این اطلاعات و با توجه به کاهش قابل توجه در سطوح هورمون تستوسترون در افراد مسن، به دنبال عمل بای پس عروق کرونر(cabg)، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر هورمون تستوسترون بر قدرت عضلانی، ظرفیت ورزشی و برخی پاسخ های همودینامیک قلب در بیماران مرد مسن تحت بازتوانی قلبی به دنبال عمل بای پس عروق کرونر(cabg) انجام شد. در این مطالعه تعداد 36 مرد بیمار تحت cabg با دامنه -سنی 50 تا70 سال که 1 ماه از عمل جراحی آنها گذشته بود از کلینیک بازتوانی بیمارستان شفا کرمان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو-گروه تقسیم شدند: گروه یک، برنامه توانبخشی ورزشی به همراه درمان با هورمون تستوسترون (100 mg/ml از نوع sustanon100) به صورت تزریق عضلانی به باسن هر دو هفته یکبار به مدت 8 هفته (18 نفر)؛ گروه دو، 8 هفته برنامه توانبخشی ورزشی به تنهایی (18 نفر). متغیرهای ظرفیت ورزشی (با استفاده از تست 6 دقیقه پیاده روی)، قدرت عضلات اندام فوقانی (با استفاده از داینامومتر) و تحتانی (با اندازه گیری نسبت دور ران به ساق پا) و برخی از پاسخ های همودینامیک قلب از جمله کسر جهشی بطن چپ (lvef)، قطر سیستولیک بطن چپ (lvsd)، قطر دیاستولیک بطن چپ (lvdd) (با استفاده از اکوکاردیوگرافی)، فشار خون سیستول و دیاستول در حالت استراحت (با استفاده از فشارسنج اتوماتیک) و ضربان قلب استراحت (با استفاده از الکتروکاردیوگرام)، قبل و بعد از پروتکل مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss20 توسط آزمون آماری t مستقل جهت مقایسه تاثیر هورمون تستوسترون بین دو گروه، در سطح معنی داری 05/0=? مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش پس از 8 هفته پروتکل مطالعه نشان داد که بهبود معنی داری در ظرفیت ورزشی (001/0?p)، قدرت عضلات اندام فوقانی (05/0?p) و برخی از پاسخ های همودینامیک قلب از جمله فشار خون سیستول (005/0?p) و دیاستول (005/0?p) در حالت استراحت و ضربان قلب استراحت (01/0?p) ایجاد شد. اما تفاوت معنی داری در قدرت عضلات اندام تحتانی، کسر جهشی بطن چپ، قطر سیستولیک و دیاستولیک بطن چپ بین دو گروه مشاهده نشد. با توجه به شیوع بیماری عروق کرونر در بین افراد جامعه که در بیشتر موارد وقوع عمل جراحی قلب باز و در نتیجه بی تحرکی و افزایش خطر مرگ و میر را به دنبال دارد و با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیق استفاده از هورمون درمانی در کنار برنامه های توانبخشی ورزشی می تواند عملکرد جسمانی بیماران را در دوره پس از عمل بهبود داده و دوره توانبخشی را کاراتر سازد.

تعیین ظرفیت بی هوازی با استفاده از کینتیک لاکتات خون در خلال فعالیت فرابیشینه یکنواخت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  مجید نظری ندوشن   روح الله نیکویی

هدف از تحقیق حاضر تعیین ظرفیت بی هوازی با استفاده از کینتیک لاکتات خون در خلال فعالیت فرابیشینه یکنواخت بود. 15 آزمودنی مرد فعال از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان با میانگین سنی 64/3 ±22 سال، جرم بدن 74/5± 74 کیلوگرم، قد 76/3± 176 سانتیمتر به طور داوطلب در تحقیق حاضر، شرکت کردند و در سه جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته، یک آزمون فزاینده استاندارد تا رسیدن به واماندگی جهت تعیین pmax، یک آزمون فرابیشینه یکنواخت تا سرحد واماندگی جهت تعیین ظرفیت بی هوازی با استفاده از کینتیک لاکتات و آزمون وینگیت را انجام دادند. آزمون فزاینده، با شدت 75 وات شروع، و هر دقیقه یکبار 25 وات بر شدت کار افزوده شد. در آزمون دوم، آزمودنی ها یک تست فوق بیشینه را با توان معادل با p max110% تا سرحد واماندگی انجام دادند. قبل از شروع آزمون و در خلال انجام آزمون هر دقیقه یک بار، بلافاصله بعد از توقف تمرین و در دقایق 3، 6 و 9 مرحله ی ریکاوری، نمونه ی خونی از نوک انگشت جمع آوری و غلظت لاکتات خون با استفاده از دستگاه لاکتومتر اندازه گیری شد. تغییرات لاکتات (δla)، دامنه ی زمانی تغییرات لاکتات (δtla) و حداکثر لاکتات تحمل شده(lamax)، یکبار در حین تمرین و بار دیگر در مجموع دوره ی تمرین و ریکاوری، از نمودار غلظت لاکتات – بار کار برای هر یک از آزمودنی ها استخراج گردید. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و جهت تعیین توانایی پیش بینی از آنالیز رگرسیون چند متغیره استفاده شد. بین حداکثر لاکتات تحمل شده در انتهای فعالیت فرابیشینه(05/0p < )، میزان تغییرات لاکتات در انتهای فعالیت فرابیشینه(01/0p < )، و حداکثر لاکتات اندازه گیری شده در دوره ی ریکاوری پس از فعالیت فرابیشینه (01/0p < )، زمان ادامه ی آزمون فرابیشینه(01/0p < ) و میزان تغییرات لاکتات دوره ی فعالیت و ریکاوری (01/0p <) با ظرفیت بی هوازی آزمودنی ها ارتباط معنادار گزارش شد اما بین ظرفیت بی هوازی و زمان دلتا لاکتات در مجموع دوره ی ریکاوری و فعالیت در آزمون فرابیشینه ارتباط معنادار وجود نداشت

پیش بینی حداکثر لاکتات حالت پایدار از طریق شروع تجمع لاکتات خون بوسیله آزمون فزاینده روی ورزشکاران استقامتی جوان تمرین کرده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  حمید قبادی   حمید معرفتی

هدف مطالعه حاضر پیش بینی برونده توانی معادل با حداکثر لاکتات حالت پایدار از طریق شروع تجمع لاکتات خون طی آزمون فزاینده روی دوچرخه سواران استقامتی جوان تمرین کرده بود. 9 دوچرخه سوار استقامتی بصورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. برای هر آزمودنی بارکار معادل با شروع تجمع لاکتات خون از طریق آزمون فزاینده حداکثری تعیین شد. سپس آزمودنی ها چندین جلسه آزمون 30 دقیقه ای با بار کار ثابت برای تعیین بارکار معادل با حداکثر لاکتات حالت پایدار را اجرا کردند. اولین بارکار ثابت 30 دقیقه ای، بارکار مطابق با آستانه لاکتات خون انتخاب و در نظر گرفته شد. یافته ها ارتباط معنی داری بین بارکار معادل با شروع تجمع لاکتات خون و حداکثر لاکتات حالت پایدار را نشان دادند(79/18± 22/250 در مقابل 97/16± 67/250 وات؛ 97/0=r و000/0=p). ارتباط معنی داری بین غلظت لاکتات خون و میانگین دقایق 10، 20 و 30 حداکثر لاکتات حالت پایدار و عدم ارتباط معنی داری بین ضربان قلب شروع تجمع لاکتات خون و حداکثر لاکتات حالت پایدار بدست آمد (01/0± 03/4در مقابل 09/0± 25/4 میلی مول در لیتر و 52/5± 182 در مقابل 62/3± 89/183 ضربه در دقیقه به ترتیب) 736/0=r (037/0=p) و 650/0=r (058/0= p). معادله ی رگرسیونی خطی برای پیش بینی حداکثر لاکتات حالت پایدارعبارتست از14/32+ watt.obla × 87/0 = watt.mlss. سایر نتایج ارتباط معنی دار بالایی را بین برونده توانی مطابق شروع تجمع لاکتات خون و حداکثر لاکتات حالت پایدار را نشان دادند. ازاینرو؛ معادله ی فوق نشان داد که میتوان طی آزمون فزاینده حداکثر لاکتات حالت پایدار را پیش بینی کرد.

مقایسه تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر فاکتورهای آنژیوژنز در مردان دیابتی نوع 2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  محمد فهیم   حمید معرفتی

هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر فاکتورهای آنژیوژنزی بیماران مرد دیابتی نوع 2 بود.26 آزمودنی مرد از مرکز دیابت استان کرمان با میانگین سنی57.2، وزن69.97، قد161.5 بصورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه قرار داده شدند: یک گروه تمرین هوازی(n=14) و یک گروه تمرین مقاومتی(n=12)، گروه تمرینی هوازی تمرینات ایروبیک عمومی و گروه تمرینی مقاومتی تمرینات کار با وزنه را به مدت 60 دقیقه در روز، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته اجرا کردند.ما فاکتورهای آنژیوژنزی vegf، seng و همچنین fbs، bs و hba1c را قبل و بعد از دوره تمرینات در هر دو گروه سنجش کردیم. برای پی بردن به تفاوت در هرگروه از آزمون تی وابسته و برای مقایسه هر متغییر در بین دو گروه از آزمون tow way repeated measures anova استفاده گردید. در گروه تمرینی هوازی سطوح سرمی vegf بطور معنی داری افزایش یافت(p=0.001) سطوح سرمی قند خون ناشتا، hba1c و bs کاهش یافت، اما معنی دار نبود، همچنین سطوح سرمی seng بطور معنی داری کاهش یافت. در گروه تمرینی مقاومتی سطوح سرمی vegf بطور معنی داری افزایش یافت (p=0.004)، اما قند خون ناشتا(p=0.02)، hba1c (p=0.01)، bs(p=0.001) و seng بطور معنی داری کاهش یافت. مقایسه این متغییرها در دوگروه هوازی و مقاومتی نشان داد که بین هیچ یک از آنها ارتباط معنا داری وجود ندارد.بطور خلاصه نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که هر دونوع تمرین هوازی و مقاومتی سطوح سرمی vegf را افزایش، و سطوح سرمی seng، fbs، bs و hba1c را کاهش می-دهد؛ بنابراین تمرینات هوازی و مقاومتی روی فاکتورهای آنژیوژنزی تاثیر مشابهی ایجاد می کنند.

تاثیر کم خوابی بر قابلیت های منتخب حرکتی و متغیرهای فیزیولوژیکی والیبالیست های دختر شهر کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  فاطمه سبزواری   کوروش قهرمان تبریزی

چکیده ندارد.