نام پژوهشگر: صاحبعلی بلند نظر
محمد عدلی پور جعفر حاجی لو
ذغال اخته به عنوان یکی از محصولات باغی ایران از نظر ارزش غذایی، دارویی و سود آوری و حتی صادرات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور شناسایی و ارزیابی برخی خصوصیات کیفی میوه و ویژگی های گل در برخی ژنوتیپ های ذغال اخته، پس از بازدید از باغات منطقه کلیبر و مطالعات اولیه، شش ژنوتیپ با شماره های 1c، 2c، 12c، 13c، 14c و 15c جهت مطالعه در سال 1387، سپس شش ژنوتیپ دیگر با شماره های 21c، 22c، 23c، 24c، 25c و 26c جهت مطالعه درسال 1388 انتخاب و اتیکت گذاری شدند. آزمایشات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام شد. صفات مورد ارزیابی در گل، شامل تعداد گل در گل آذین، درصد جوانه زنی دانه گرده و میزان رشد لوله گرده بود. برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی مانند وزن میوه، شکل میوه، نسبت گوشت به هسته، بریکس، ph، اسیدیته، درصد ماده خشک، درصد خاکستر، درصد قند احیاء، قند کل، محتوای ویتامین c و رنگ میوه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده بیانگر آن اسـت که ژنوتیـپ های مورد مطالعه از نظر ویژگی های مورد بررسـی اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1% نشان می دهند. تعداد گل در گل آذین در ژنوتیپ های انتخابی در محدوده 14/15-56/24 و میزان درصد جوانه زنی دانه گرده در دامنه 74/21-97/49 درصد ثبت گردید. مقایسه نسبت l/d در ژنوتیپ های مورد بررسی به عنوان شاخصی از شکل میوه، با ارقام مختلف ذغال اخته در سایر کشور ها بیانگر بالا بودن اندازه طول میوه در ژنوتیپ های انتخابی بوده است در حالی که از نظر وزن میوه، ژنوتیپ-های انتخابی با ژنوتیپ های موجود در کشور ترکیه برابری نموده در حالی که در ژنوتیپ های موجود در کشور اوکراین این میزان بالاتر می باشد. میزان مواد جامد محلول در محدوده 20-14 درصد، مقدار قند احیاء در محدوده 81/11-78/4 درصد و قند کل در محدوده 12/15-77/5 درصد تعیین گردید. میزان اسیدیته از 77/3 تا 84/5 درصد متغییر می باشد که نسبت به میزان اسیدیته موجود در ژنوتیپ های کشور ترکیه بالاتر هست. میزان ویتامین c در محدوده 7/491-18/85 میلی گرم بر100 گرم وزن تر میوه محاسبه گردید که این میزان در مقایسه با ذغال اخته-های موجود در کشور های ترکیه، یونان و اسلواکی خیلی بیشتر است. میزان *l، a* و b* به عنوان شاخص های مهم در تعیین رنگ میوه می باشند که به ترتیب در محدوده 95/29-89/10، 44/36-32/14 و 33/32-21/1- محاسبه گردید. به طوریکه میوه های ذغال اخته مورد مطالعه در مقایسه با ذغال اخته های ترکیه دارای رنگ قرمزتر و روشن تر می باشند.
عیسی حکیمی نیا صاحبعلی بلند نظر
چکیده به منظور مطالعه اثرآبیاری محدود در مراحل مختلف رشد بر عملکرد و صفات کیفی پیاز خوراکی رقم قرمز آذرشهر، آزمایشی در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در خلعت پوشان به اجرا درآمد. نشاهای 50 روزه به گلدانهای 8 کیلوگرمی منتقل و در هر واحد آزمایشی سه بوته کاشته شد. تیمارهای آبیاری (1، 8/0، 75/0 و 6/0 رطوبت ظرفیت مزرعه ای) در مراحل مختلف رشد در طرح بلوکهای کامل تصادفی با 8 تیمار و 4 تکرار اعمال شدند. نتایج نشان داد که صفات رویشی شامل تعداد برگ، ارتفاع بوته، نسبت پیازدهی و همچنین عملکرد و وزن خشک سوخ، به طور معنی داری تحت تاثیر آبیاری محدود قرار گرفتند. به طوری که با افزایش آب آبیاری، تعداد برگ، ارتفاع بوته، عملکرد و وزن خشک پیاز خوراکی افزایش یافت. نسبت پیازدهی در تیمار هایی که میزان آب متوسطی دریافت کرده بودند بیشتری بود. غلظت فسفر در آبیاری متوسط بیشتری بود و تیمار هایی که کمترین میزان آب را دریافت کردند دارای کمترین غلظت بودند. غلظت پتاسیم سوخ نیز با افزایش و کاهش آبیاری کاهش یافت و در آبیاری متوسط بیشتر بود. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان پیروات با افزایش آب آبیاری تا حد بهینه افزایش یافت ولی با افزایش بیشتر آب آبیاری کاهش یافت. درصد مواد جامد محلول نیز با کاهش آبیاری افزایش یافت. تعداد فلس خوراکی و درصد ماده خشک نیز با کاهش آب آبیاری افزایش یافتند، ولی درصد خاکستر با افزایش آب آبیاری تا حد بهینه افزایش یافت، و در تیمار هایی که آب کم و زیاد دریافت کرده بودند کاهش یافت همچنین طول و قطر پیاز خوراکی و قطر گردن پیاز با افزایش آب آبیاری افزایش یافت و قطر گردن پیاز خوراکی در تیمار هایی با آبیاری متوسط کمتر بود. با افزایش آب آبیاری شاخص کلروفیل، et، wu و rwc افزایش یافت. کارایی مصرف آب نیز با افزایش آب آبیاری افزایش یافت ولی اختلاف معنی داری بین آبیاری متوسط و کامل مشاهده نشد. ضریب واکنش عملکرد در تیمار هایی که در مرحله تشکیل محصول کمترین میزان آب را دریافت کرده بودند بیشترین مقدار بود. این نتایج نشان می دهد که پیاز خوراکی در مرحله تشکیل محصول حساسیت بالایی به کمبود آب خاک دارد اما حساسیت کمی در مراحل رشد رویشی و رسیدن دارد.
مطهره مهدوی تیکدری صاحبعلی بلند نظر
چکیده قارچ صدفی pleurotus spp. مواد غذایی مورد نیاز خود را از بستر میزبان و یا از مواد زائد کشاورزی که غنی از لیگنین، سلولز و همی سلولز است، تهیه می کند. نیتروژن یک ماده اصلی برای فعالیت ها ی رشد سلولی و فعالیت ها ی متابولیکی مختلف به ویژه پروتئین و سنتز آنزیمی است. محتوی تغذیه ا ی بستر ها ی کشت را می توان با مصرف مکمل ها ی نیتروژن دار بهبود بخشید، در این آزمایش سه منبع مختلف نیتروژن آلی: پودر یونجه، کنجاله سویا و ورمی کمپوست در سطوح مختلف (0، 5/2، 5، 5/7 درصد وزن تر بستر کشت) انتخاب و تاثیرشان در عملکرد و خصوصیات کیفی قارچ صدفی فلوریدا مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که مکمل ها ی غذایی برخصوصیات رشد ی، صفات کیفی و عناصر معدنی قارچ صدفی در سطح احتمال 5 درصد اثر معنی داری دارند. در بین تیمار ها، بستر کشت حاوی ورمی کمپوست کمترین تعداد روز تا پنجه دوانی67/18 – 33/19 روز، بیشترین طول پایه (86/5 سانتیمتر)، بیشترین میزان ماده خشک (55/14 درصد) و خاکستر (4/7 درصد) بوده است. کنجاله سویا (5/2 درصد) و پودر یونجه (5/7 درصد) به ترتیب 4/1231 گرم بر کیلو گرم و 8/1115 گرم بر کیلو گرم بالاترین عملکرد کل را نسبت به کیسه ها ی فاقد مکمل غذایی دادند. بیشترین میزان پروتئین در بستر کشت غنی شده با کنجاله سویا (5/7) و به میزان 14/23 درصد بوده است. غلظت فسفر (86/5 میلی گرم بر گرم) و پتاسیم (74/17 میلی گرم بر گرم) در بستر حاوی ورمی کمپوست (5%) نسبت به سایر مکمل ها ی غذایی و شاهد بیشتر بوده است. بستر کشت غنی شده با کنجاله سویا (5/2 درصد) بیشترین تعداد پین (67/19 عدد) و کلاهک تولیدی (74 عدد) و میزان کلسیم (12/0 میلی گرم بر گرم) بیشتری نسبت به شاهد شده است. قطر پایه، طول و قطر کلاهک تحت تأثیر نوع مکمل غذایی قرار نگرفت.
ادریس شعبانی سنگتراشانی سید جلال طباطبایی
گوجه فرنگی از محصولات مهم باغی است که در سطح وسیعی بصورت هیدروپونیک کشت می شود. در گوجه فرنگی نیز مانند سایر گیاهان، رشد بهینه و عملکرد مطلوب از نظر کمی و کیفی تحت تاثیر شرایط تغذیه ای قرار دارد و نقش پتاسیم و کلسیم از این نظر نقش ویژه ای است. بدین جهت برای بررسی تاثیر پتاسیم و کلسیم بر عملکرد و خصوصیات کیفی گوجه فرنگی آلبالویی در شرایط شوری کلرید سدیم آزمایشی در سال 1390-1389 در گلخانه تحقیقاتی هیدروپونیک گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز صورت گرفت. در این آزمایش چهار سطح کلسیم (2/0، 2، 4 و 8 میلی مولار) و چهار سطح پتاسیم (2/0، 2، 7 و 14 میلی مولار) در شرایط شوری 60 میلی مولار کلرید سدیم بر گوجه فرنگی آلبالویی رقم guindo rz (74-108 rz) اعمال گردید. این آزمایش شامل 3 تکرار (4 گیاه در هر تکرار) و هشت تیمار بود و از طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. سطوح استاندارد کلسیم و پتاسیم (4 و 7 میلی مولار) به عنوان شاهد در شرایط بدون شوری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که، خصوصیات رویشی گوجه فرنگی آلبالویی شامل سطح برگ و وزن تر برگ به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح کلسیم و پتاسیم قرار دارد (p?0.01). وزن خشک برگ، وزن تر ساقه و تعداد گره در سطوح مختلف کلسیم و پتاسیم اختلاف معنی داری را در سطح احتمال 5 درصد نشان داد. وزن تر ساقه، ارتفاع بوته و ارتفاع میانگره در تیمار شاهد در مقایسه با تیمار شوری اختلاف معنی داری را در سطح احتمال 5 درصد نشان دادند. تاثیر کلسیم و پتاسیم بر خصوصیات کمی معنی دار بود. بطوریکه با افزایش سطوح کلسیم و پتاسیم در شرایط شوری 60 میلی مولار به ترتیب اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 و 5 درصد در تعداد میوه گوجه فرنگی آلبالویی مشاهده گردید. همچنین در تیمار شاهد علیرغم اینکه این تعداد بیشتر از تیمار شوری 60 میلی مولار بود، ولی اختلاف معنی داری را نشان نداد. وزن تر میوه یا همان عملکرد کل با افزایش سطوح کلسیم تا سطح 4 میلی مولار و با افزایش پتاسیم تا سطح 7 میلی مولار افزایش یافت و در سطح احتمال 1 درصد معنی دار گردید. بیشترین عملکرد در سطح 4 و 7 میلی مولار کلسیم و پتاسیم مشاهده گردید. عملکرد در شرایط شور در مقایسه با شاهد به میزان 27% کاهش یافت. اثر افزودن کلسیم و پتاسیم در شرایط شور بر پارامتر های مهم تعیین کیفیت، مانند tss و ec میوه معنی دار بوده و سبب بهبود کیفیت میوه شد. مهمترین آنتی اکسیدانت های میوه گوجه فرنگی آلبالوبی یعنی ویتامین ث و لیکوپن تحت تأثیر تیمار های کلسیم و پتاسیم در شرایط شور قرار گرفتند، به طوری که با افزایش غلظت کلسیم بر میزان ویتامین ث و لیکوپن میوه افزوده شد (به جز سطح 8 میلی مولار). همچنین با افزایش سطوح پتاسیم غلظت لیکوپن افزایش معنی داری را در سطح احتمال 1 درصد نشان داد. درصد ماده خشک نیز در این تیمار ها با افزایش سطوح کلسیم و پتاسیم در شرایط شوری 60 میلی مولار افزایش معنی داری نشان داد (به جز سطح 8 و 14 میلی مولار). سفتی پوست و گوشت میوه با افزایش سطوح کلسیم افزایش و با افزایش سطوح پتاسیم و شوری کاهش یافت ولی اختلاف معنی داری را نشان نداده بود. تاثیر افزودن کلسیم بر کارآیی فتوسنتزی و نتیرات دمبرگ در سطح 5 درصد معنی دار بود. با افزایش سطوح کلسیم از میزان نشت الکترولیت به طور معنی داری کاسته شد. با افزایش سطوح پتاسیم درصد نشت الکترولیت افزایش معنی داری را در سطح احتمال 1 درصد نشان داد. تاثیر پتاسیم بر شاخص کلروفیل در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. کارآیی فتوسنتزی و نیترات دمبرگ در تیمار شاهد بیشتر از تیمار شوری 60 میلی مولار بوده است و اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد نشان دادند. ولی غلظت پرولین و درصد نشت الکترولیت در تیمار شاهد کمتر از تیمار شوری بوده و اختلاف معنی داری را در سطح احتمال 5 درصد نشان دادند. تیمار های کلسیم و پتاسیم بر کلیه عناصر اندازه گیری شده تاثیر معنی داری در سطح احتمال 1 درصد داشته اند (به جز پتاسیم در سطوح کلسیم و سدیم در سطوح پتاسیم). کلیه عناصر نیز در تیمار شاهد بیشتر از تیمار شوری بوده است (به جز یون سدیم). نسبت k/na با افزایش سطوح کلسیم، پتاسیم و شوری افزایش معنی داری را به ترتیب در سطح احتمال 1 و 5 درصد نشان داد.
محمد گویلی کیلانه سید جلال طباطبایی
تنش شوری یکی از مهمترین تنش های است که گیاهان در محیط رشد با آن مواجه هستند. یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر واکنش گیاهان به تنش شوری شدت نور محیط می باشد. بدین منظور جهت ارزیابی اثرات شدت نور و تنش شوری بر عمل کرد، خصوصیات رشدی و جذب عناصر در ترخون، آزمایشی در قالب طرح اسپلیت پلات با دو سطح نور %50 (سایه) و 100 %(بدون سایه) از نور کامل داخل گلخانه به عنوان تیمار اصلی و پنج سطح شوری (0، 20، 40، 60 و 80 میلی مولار) کلرید سدیم به عنوان تیمار فرعی در 4 تکرار با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در محیط کشت هایدروپونیک به اجرا در آمد. بعد از اعمال تیمار ها و رشد گیاهان، در مرحله گلدهی و قبل از باز شدن گل ها، خصوصیات فیزیولوژیکی از جمله کارایی فتوسنتز، کلروفیل، پرولین، درصد نشت الکترولیت ها و محتوای نسبی آب برگ اندازه گیری شد. همچنین بعد از برداشت گیاهان خصوصیاتی مثل سطح برگ، وزن تر و خشک اندام های گیاه و غلظت عناصر سدیم، کلر، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کلسیم در برگ ها اندازه گیری شد. شوری اثر معنی داری بر سطح برگ، سطح ویژه برگ، کلروفیل کل، a، b، پرولین، نشت الکترولیت و محتوای نسبی آب گیاهان داشته است. به طوری که با افزایش سطح شوری شاخص سطح برگ، کلروفیل کل، a وb نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. افزایش سطح شوری باعث افزایش سطح ویژه برگ، پرولین و درصد نشت الکترولیت ها شده، محتوای نسبی آب تحت تاثیر شوری در ابتدا در تیمار 20 میلی مول کلرید سدیم افزایش و سپس کاهش یافت. نتایج نشان می دهند که اثر سایه بر سطح برگ، سطح ویژه برگ، کلروفیل b، پرولین و محتوای نسبی آب برگ معنی دار بود. به طوری که سایه سبب افزایش سطح برگ، سطح ویژه برگ، کلروفیل کل، a، b و محتوای نسبی آب شده بود. غلظت پرولین نیز تحت تاثیر سایه کاهش یافته است. اثر متقابل سایه و شوری بر عملکرد گیاه، وزن تر و خشک برگ و ریشه و کارایی فتوسنتز معنی دار بود. به طوری که اثر متقابل سایه و شوری باعث کاهش وزن تر و خشک اندام های گیاه و کارایی فتوسنتز گردید. نتایج داده های مربوط به تجزیه عناصر نیز نشان داد که غلظت نیتروژن تحت تاثیر سایه نسبت به نور کامل کاهش معنی داری داشت. همچنین نتایج نشان می دهند که اثر متقابل سایه و شوری باعث افزایش غلظت یون های سدیم، کلرید، فسفر و کاهش یون کلسیم در برگ شده است. غلظت یون پتاسیم نیز تحت تاثیر اثر متقابل سایه و شوری قرار گرفت؛ به طوری که با افزایش شوری تا سطح 20 میلی مول کلرید سدیم، غلظت یون پتاسیم در برگ افزایش یافت، اما با افزایش سطح شوری به بیش از این مقدار، غلظت یون پتاسیم در گیاه کاهش یافت.
مسلم رنجبر صاحبعلی بلند نظر
قارچ های میکوریز به عنوان قارچ همزیست اجباری، نقش مهمی در چرخه عناصر غذایی به ویژه فسفر و برخی عناصر کم مصرف در اکوسیستم ها و حفاظت گیاهان در مقابل تنش های محیطی دارند. کودهای زیستی از موثرترین یاری کنندگان گیاه برای تامین نیاز عناصر غذایی در سطح مطلوب به شمار می روند که بر مبنای گزینش انواعی از ریز موجودات مفید خاک تهیه می شوند. به منظور بررسی اثر کارایی قارچ میکوریز آربوسکولار (amf) و کودهای بیولوژیک بارور-2 بر صفات کمی و کیفی پیاز خوراکی رقم قرمز آذر شهر آزمایشی بصورت مزرعه ای و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار و سه تکرار در مزرعه به اجرا در آمد. در این آزمایش بذر پیاز خوراکی رقم قرمز آذرشهر را به دو صورت کشت مستقیم و نشا در مزرعه کاشته شد. گیاهان شاهد به همراه گیاهان تلقیح شده با قارچ میکوریزا آربوسکولار و کود زیستی فسفات بارور-2 کاشته شد. برای تهیه نشا میکوریزی در خزانه از ماسه ضد عفونی شده به همراه قارچ glomus versiforme استفاده شد. همچنین برای تلقیح بذرها با کود زیستی فسفات بارور-2 ، 24 ساعت قبل از کاشت بذرها را با محلول کود زیستی فسفات بارور-2 خیس کرده و پس از خشک شدن کشت شد. در مزرعه مایه تلقیح قارچ میکوریز با بذر پیاز مخلوط شده و کشت گردید. در مراحل مختلف رشد پیاز خوراکی، وزن تر گیاه، وزن خشک گیاه، طول بوته، قطر سوخ و گردن سوخ و نسبت پیازدهی اندازه گیری گردید. هم چنین بعد از برداشت فاکتورهای کیفی شامل، درصد مواد جامد محلول، درصد ماده خشک، نیترات و چند مرکزه بودن سوخ ارزیابی گردید. میزان فسفر، نیتروژن کل، پتاسیم و عملکرد، طول و قطر سوخ، قطر گلو و تعداد فلس خوراکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان وزن تر، وزن خشک و ارتفاع بوته در گیاهان میکوریزی در هر دو روش کشت وکمترین میزان آن ها در گیاهان شاهد مشاهده شد. پیازدهی در گیاهان تلقیح شده با قارچ میکوریز زودتر شروع گردید. بیشترین میزان عملکرد، در گیاهان میکوریزی مشاهده شد و از این نظر گیاهان تلقیح شده با فسفات بارور-2 نیز برتر از گیاهان شاهد عمل نمودند. گیاهان میکوریز کارآیی بسیار بالایی در جذب عناصر از خود نشان دادند و بیشترین میزان فسفر، پتاسیم و نیتروژن در گیاهان میکوریزی و کمترین آن در گیاهان شاهد مشاهده شد. از لحاظ صفات کیفی، گیاهان میکوریزی در هر دو روش کشت درصد مواد جامد محلول و مادهعناص خشک بیشتری در مقایسه با گیاهان شاهد داشتند. همچنین میزان نیترات سوخ در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان شاهد و گیاهان تلقیح با کود فسفات بارور-2 بود.
زهره مسعودی صاحبعلی بلند نظر
کادمیوم یک فلز سنگین سمی است که باعث تنش اکسیداتیو در گیاهان شده و سمیت بالایی را برای گیاه، حیوان و انسان ایجاد می کند. روش تثبیت شیمیایی حلالیت فلزات سنگین را از طریق افزودن مواد غیر سمی به خاک کاهش می دهد. تحقیقات نشان داده است که زئولیت می تواند برای اصلاح خاک های آلوده شده به فلزات سنگین مناسب باشد. این تحقیق به منظور ارزیابی اثر کادمیوم و زئولیت بر رشد، عملکرد و تجمع کادمیوم در سیر خوراکی انجام شد. این آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 5 سطح کادمیوم (0، 5، 10، 20 و40 میلی گرم در کیلوگرم خاک) از منبع سولفات کادمیوم به عنوان فاکتور اول و دو سطح زئولیت کلینوپتیلولیت (0 و 1%) به عنوان فاکتور دوم با سه تکرار در گیاه سیر خوراکی انجام شد. نتایج نشان داد که ویژگی های رویشی سیر شامل تعداد برگ، تعداد سیرچه، طول شبه ساقه، وزن تر و خشک سوخ، طول و قطر سوخ، وزن خشک اندام هوایی به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح کادمیوم قرار گرفت و با افزایش سطح کادمیوم تعداد برگ، تعداد سیرچه، طول شبه ساقه، وزن تر و خشک سوخ، طول و قطر سوخ و وزن خشک اندام هوایی کاهش یافت. با افزایش غلظت کادمیوم، غلظت کادمیوم در سوخ و اندام هوایی افزایش یافت. علاوه بر این، کادمیوم غلظت عناصر را تحت تاثیر قرار داد. بطوریکه کادمیوم منجر به افزایش غلظت روی در سوخ در تیمار بدون زئولیت گردید. بیشترین غلظت روی در سوخ در تیمار mg/kg 20 کادمیوم در تیمار بدون زئولیت و کمترین در گیاهان شاهد مشاهده گردید. همچنین غلظت روی در سوخ در تیمارهای بدون زئولیت بیشتر از تیمارهای با زئولیت بود. تیمار زئولیت در سوخ منجر به افزایش معنی دار (p<0.05 ) در غلظت فسفر شد. غلظت پتاسیم در ریشه و اندام هوایی با افزایش سطح کادمیوم کاهش یافت و در سوخ بیشترین غلظت پتاسیم در تیمار شاهد بدون زئولیت مشاهده گردید. تیمارهای کادمیوم منجر به کاهش جذب فسفر، پتاسیم و روی در سوخ و اندام هوایی گردید. از سوی دیگر کاربرد زئولیت جذب روی، فسفر و پتاسیم در سوخ و اندام هوایی را افزایش داد. بر اساس نتایج، کاربرد زئولیت در اصلاح خاک های آلوده با کادمیوم مفید می باشد.
الهام ملایی مقبلی مهدی ارزنلو
گوجه فرنگی با نام علمی lycopersicum esculentum l. یکی از سبزیهای مهم گلخانه ای است. یکی از مهمترین بیماریهای این گیاه پژمردگی ناشی از قارچ fusarium oxysporum f. sp. lycopersici می باشد که یک پاتوژن خاکزی می باشد. برای کنترل این بیماری علاوه بر ضدعفونی خاک با متیل بروماید می توان از ارقام مقاوم و پیوند روی پایه مقاوم و کنترل بیولوژیک استفاده کرد. در این راستا آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار جهت بررسی اثرپیوند و قارچ میکوریز glomus intraradcies برای کنترل بیماری پژمردگی فوزاریوم اجرا شد. دو رقم گوجه فرنگی به نام های میلاس (milas) و دانفیلد (daehnfild) بر روی یک پایه تجاری به نام افیالتو(efialto) پیوند زده شدند. علاوه بر این جهت مشاهده اثرات کنترل بیولوژیک هر دو رقم هم با ترکیب پیوندی و هم غیر پیوندی با قارچ میکوریز تلقیح شدند. صفات فیزیولوژیکی نظیر وزن تر و خشک قسمت هوایی و ریشه ، ارتفاع بوته، قطرساقه، مقدار و شاخص کلروفیل برگ، پارامترهای کیفی میوه مثل ویتامین ث، مقدار مواد جامد محلول،ec و ph میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون، درصد ماده خشک میوه وهمچنین عملکرد نوبرانه و عملکرد کل، غلظت عناصر ca، p و k و مقدار پلی فنول میوه و ریشه گوجه فرنگی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد پیوند بر روی پایه مقاوم، استفاده از قارچ میکوریز و یا ترکیب هر دو باعث کنترل بیماری پژمردگی فوزاریومی در شرایط گلخانه در هر دو رقم میلاس و دانفیلد شده است بطوریکه علایمی همچون کوتولگی، زردی و قهوه ای شدن برگ ها و پژمردگی کنترل شد و صفاتی همچون ارتفاع بوته، وزن تر و خشک اندام هوایی، مقدار کلروفیل حتی در شرایط آلودگی فوزاریومی نسبت به شاهد افزایش یافت. همچنین تلقیح با قارچ میکوریز و پیوند بر روی پایه مقاوم باعث افزایش خصوصیات کیفی و کمی محصول، مقدار پلی فنول کل میوه و ریشه شد. بطور کلی تلقیح با قارچ میکوریز به تنهایی یا پیوند بر روی پایه مقاوم به تنهایی یا ترکیب هر دو حتی در شرایط آلوده به فوزاریوم نه تنها باعث کنترل علایم پژمردگی فوزاریومی شده بلکه باعث افزایش عملکرد و خصوصیات کیفی شد و بهترین راه حل بجای استفاده از سموم تدخینی بخصوص متیل بروماید می باشد.
زهرا اسلامی نژاد جابر پناهنده
: قارچ صدفی خوراکی با نام علمی pleurotus florida دومین قارچ خوراکی مهم در دنیا است که مواد غذایی مورد نیاز خود را از بستر میزبان و یا ضایعات کشاورزی غنی از سلولز، همی سلولز و لیگنین تامین می کند. یکی از راهکارهای بهبود عملکرد قارچ استفاده از مکمل های غذایی مختلف است. به منظور بررسی اثر افزودن مکمل های غذایی به بستر کاشت و هم چنین استفاده از خاک پوششی بر میزان عملکرد قارچ صدفی فلوریدا آزمایشی در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی در 4 تکرار انجام گرفت. در این مطالعه به بستر کاشت کنجاله ی سویا در دو سطح (5 ،5/2 درصد وزن تر بستر کشت ) و محلول هوگلند به صورت (هوگلند، 2/1هوگلند) بدون خاک پوششی و همراه با استفاده کردن از خاک پوششی به بستر اضافه و با بستر شاهد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اضافه کردن مکمل های غذایی و استفاده کردن از خاک پوششی بر روی عملکرد اولیه و کل، صفات کیفی و عناصر معدنی قارچ صدفی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بوده است. در بین تیمارها بستر کشت حاوی محلول هوگلند بدون کاربرد خاک پوششی کم ترین مدت زمان 20 روز تا تشکیل پین را داشت. در بستر کشت حاوی خاک پوششی به همراه هوگلند بالاترین عملکرد اولیه ( 96/ 492 گرم بر گرم وزن تر بستر کشت ) و کلسیم (74/4 میلی گرم بر گرم وزن خشک ماده ی گیاهی) را دارا بود. در بستر غنی شده با خاک پوششی همراه با 2/1 هوگلند بالاترین عملکرد کل (71/1121 گرم بر گرم وزن تر بستر کشت) ، کارایی بیولوژیک (2/160درصد) و نسبت پتاسیم به سدیم (7/7) به دست آمد. در خاک پوششی و کنجاله ی سویا 5 درصد بیش ترین میزان ماده ی خشک (65/ 14 درصد) پروتئین (22/20 درصد) ، پتاسیم (02/32 میلی گرم بر گرم وزن خشک ماده ی گیاهی)، میزان فسفر (05/8 میلی گرم بر گرم وزن خشک ماده ی گیاهی)، سدیم (6/4 میلی گرم بر گرم وزن خشک ماده ی گیاهی)، و نیتروژن (7/4 درصد) مشاهده شد.
بهنام شرابیانی چیانه سید جلال طباطبایی
مس یکی از عناصر ضروری برای رشد و نمو در گیاهان می باشد که درخاک های با تهویه مناسب به صورت یون دوظرفیتیcu+2 وجود دارد اما، درخاک های مرطوب با تهویه نامناسب و اکسیژن کم به فرم تک ظرفیتی وجود دارد که این فرم نا پایدار است. با توجه به نتایجی که در آزمایشات قبلی بیانگر تاثیر مس بر افزایش کاروتنوئید می باشد . در این آزمایش نقش مس بر روی گوجه فرنگی که درکشت گلخانه ای در مواردی با مشکل رنگ گیری میوه مواجه است بررسی شد. هدف از این آزمایش مطالعه تاثیر مس بر کمیت وکیفیت میوه گوجه فرنگی با تاکید بر رنگیزه ها می-باشد. آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی که شامل 6 تیمار و 4 تکرار (هر واحد آزمایشی 2 گیاه) انجام شد. غلظت مس در این آزمایش به ترتیب شامل (0 ،5/0 ،1 ،2 ،4 ،8) میلی گرم در لیتر بود. گیاهان در گلخانه به صورت کشت بدون خاک (بستر پرلایت + ورمیکولایت به ترتیب به نسبت 75% و 25% ظرفیت حجمی) دربالشتک ها کشت شده و تیمارها بر گیاهان اعمال شد. گیاهان پس از رشد کامل، برداشت شده و فاکتور های وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، ویتامین ث، شاخص کلروفیل، کارایی فتوسنتز 2، رنگیزه لیکوپن و غلظت مس در برگ گیاه اندازه گیری شد. تیمار های به کار رفته بر خصوصیات فیزیولوژیکی نظیر ویتامین ث، لیکوپن، مس برگ، tss دمبرگ، شاخص کلروفیل و پتاسیم برگ تاثیر معنی داری داشته است. میزان مس تا 2 میلی گرم بر لیتر بتدریج باعث افزایش میزان ویتامین ث می شود به طوریکه بیشترین مقدار ویتامین ث در تیمار 2 میلی گرم در لیتر مس مشاهده شد. افزایش غلظت مس بتدریج باعث افزایش لیکوپن، مس برگ و پتاسیم برگ شده و در تیمار مس 8 میلی گرم بر لیتر این صفات به بیش ترین مقدار می رسند. همچنین کم ترین میزان لیکوپن، مس برگ و پتاسیم برگ در تیمار شاهد مشاهده شد. اثر غلظت های مس بر شاخص های نظیر تعداد برگ ها و تعداد خوشه معنی دار بوده ولی تاثیر مس بر روی ارتفاع بوته، سطح برگ، وزن تر و خشک برگ ، وزن تر و خشک ساقه و عملکرد معنی دار نبود. به طوریکه می توان نتیجه گرفت که افزایش مس تا حدود 2 میلی گرم بر لیتر باعث افزایش تعداد برگ و خوشه می شود. غلظت بیش تر از 4 میلی گرم بر لیتر باعث کاهش تعداد برگ می شود