نام پژوهشگر: سیده مریم روضاتیان

بررسی رویا در متون نثر عرفانی فارسی(پیش از قرن هفتم)و مقایسه ی آن با روانشناسی تحلیلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مهنوش مانی   سیده مریم روضاتیان

چکیده: رویا در عرفان اسلامی اهمیت خاصی دارد.غالباً نویسندگان متون عرفانی در بخشی از تألیفات خود به بیان این موضوع پرداخته اند.قشیری در باب پنجاه و چهارم در بیان«آن چه در خواب بدین قوم نمایند»و عطار در شرح احوال عرفا به موضوع رویا پرداخته اند.احمد غزالی، محمد غزالی، کلابادی، میبدی، خواجه عبدالله انصاری، روزبهان بقلی، عین القضات همدانی، خرقانی و ابوسعیدابوالخیر،از دیگر عارفانی هستند که در این رساله به آثار آن ها درباره ی رویا پرداخته شده است. اهمیت خواب و رویا به عرفان محدود نمی شود بلکه برخی روانشناسان به ویژه فروید و یونگ نیز به اهمیت رویا واقف بوده اند و در آثار خود به تحلیل آن و جایگاهی که می تواند در زندگی فرد داشته باشد توجه کرده اند.در میان آن چه نویسندگان متون عرفانی درباره ی رویا،اقسام و تأثیر آن مطرح کرده اند با دیدگاه های فروید و به ویژه یونگ مشابهت ها و تفاوت هایی دیده می شود.این رساله بر آن است تا ضمن تحلیل اهمیت رویا در عرفان و روانشناسی، شباهت ها و تفاوت هایی را که میان دیدگاه های عارفان و روانشناسان درباره رویا،اقسام و تأویل آن وجود دارد،تبیین کند. کلید واژه ها: رویا، عرفان، روانشناسی.

مقایسه تحلیلی خرف ورجا در عرفان اسلامی و ترس وامید در روانشناسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  اکرم السادات میرمحمدی   سیده مریم روضاتیان

مقایسه تحلیلی خوف و رجا در عرفان اسلامی و ترس و امید در روان شناسی تاریخ دفاع: 15/8/89 ارزش و منزلت هر انسان در عالم معنا به مرتبه علمی و میزان معرفت او بستگی دارد و این معرفت در جای جای متون اسلامی به طور خاص با نام عرفان به کار رفته است. عرفان یک جهان بینی روحانی و ساختار علمی و فرهنگیِ معنوی است که از راه تزکیه قلب و سیر و سلوک، به شناخت و معرفت حق تعالی می پردازد. از سویی دیگر روان شناسی علمی است که با قدرت اراده و تفکر صحیح، تفکرات منفی ذهن را از میان بر می دارد و ارزش انسان در این علم با عنوان ویژگی ها و خصایص روحی و رفتاری تعبیر می گردد. در میان تمام مسیرهایی که به تکامل بشر می انجامد، عرفان و روان شناسی راههای زیاد، نو و متفاوت برای ملاحظه و شناخت خود و حقیقت به انسان عرضه می کند، امّا باید اعتراف کرد که موازی بودن این دو مسیر آن چنان که شایسته است، شناخته است. در میان اندیشه های خاص عارفانه «خوف» و «رجا» به عنوان حالاتی از احوال عرفا جایگاه خاصی دارد و در متون عرفانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. «خوف» در اصطلاح عرفانی ترس از به دست نیاوردن حالتی مطلوب یا از دست دادن آن حالت است و «رجا» امید به دست آوردن همان حالتِ مطلوب یا از دست ندادن آن. این مسئله در مکاتب روان شناسی به ویژه روان شناسی مثبت با وجود تفاوت هایی نسبت به همین مسئله در عرفان، به کار رفته است. «خوف» در روان شناسی با نام «ترس» یا «فوبیا» دیده می شود که به عنوان یک حالت منفی تلقی می گردد و «رجا» با نام «امید» و «امیدواری» به کار رفته است و به این معناست که انسان امیدوار باشد به خواسته ها و هدف هایش برسد. در این تحقیق کوشش می شود ضمن بررسی «خوف» و «رجا» در عرفان اسلامی و تعریف و بیان مراتب و درجات آن، مقایسه ای تحلیلی با مسئله «ترس» و «امید» در مکاتب روان شناسی، به ویژه روان شناسی مثبت انجام گیرد. واژگان کلیدی: عرفان، روان شناسی، خوف، رجا، ترس، امید.

بررسی و مقایسه مبارزه و اقسام آن در تذکره الاولیاء و شاهنامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  سمانه استوار   سیده مریم روضاتیان

موضوع مبارزه، در عرفان و حماسه، به عنوان دو دنیای به ظاهر متفاوت اما تا حدودی شبیه به هم، مطرح است. در واقع مبارزه، یکی از زمینه های مشترک در این دو نوع ادبی و حلقه پیوند آن ها به شمار می رود. جایگاه مبارزه در شاهنامه به عنوان یک اثر برگزیده حماسی و تذکر? الاولیاء به عنوان یکی از بهترین نمونه های شرح احوال عارفان، به روشنی مشهود است تا آن جا که مبارزه میان خیر و شر، خوبی و بدی، نیک سیرتی و بد طینتی، موضوع و محور اصلی وقایع شاهنامه و تذکر? الاولیاء به شمار می رود. با آن که در نگاه نخست به نظر می رسد، مبارزه با نفس، اصلی ترین قسم مبارزه در تذکر?-الاولیاء است، امّا نمونه هایی از دیگر اقسام مبارزه یعنی مبارزه با شیطان و مبارزه با دشمنان نیز در شرح حال عارفان تذکر?-الاولیاء دیده می شود. همچنین در شاهنامه به عنوان یک اثر حماسی، ابتدا ذهن خواننده به سوی مبارزه با دشمنان ظاهری کشیده می شود؛ حال آن که پهلوان حماسی تا از نبرد درون سربلند بیرون نیاید، توان رویارویی با دشمن بیرونی را ندارد. یکی از مسائل بارز در مبارزه های عارفان، وجود کرامت است. با توجه به این که «کرامت » در عرفان، انجام کاری است شگفت انگیز که با ترازوی خرد و دانش آدمی سنجیده نمی شود، می توان اعمال خارق العاده پهلوانان شاهنامه را از این نظر نیز بررسی کرد. این اعمال چه در عالم واقع به ظهور رسیده باشد و چه آن را برخاسته از ذهن شاعرانه فردوسی بدانیم به هیچ روی نمی توان تأثیر عنصر بلاغی بزرگ نمایی را در انتساب این اعمال به پهلوانان انکار کرد. همچنین فضای مبارزه-های عارفان با نفس، شیطان و دشمنان در آثار عرفانی به ویژه تذکر? الاولیاء نیز با اعمال خارق العاده آمیخته شده که انجام آن نوعی کرامت به شمار می آید. انتساب این کرامت ها در تذکر? الاولیاء نیز به یاری بزرگ نمایی صورت پذیرفته است. در این پژوهش، کوشش شده است ضمن بررسی اقسام، مقدمات و ابزار مبارزه در شاهنامه و تذکر? الاولیاء و مقایسه آن ها با یکدیگر، جایگاه عنصر بزرگ نمایی، در انتساب اعمال خارق العاده به پهلوانان و انجام کرامت های عارفان، در جریان اقسام مبارزه در این دو اثر تبیین گردد.

نقش عشق و محبت در مناجات های عرفانی در آثار منثور تا سده هفتم هجری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  راضیه سرخی   سیده مریم روضاتیان

با بررسی کلّی متون ادبی ـ فارسی این نکته روشن می شود که شعرا و نویسندگان در آثار خود از اصطلاحات و تعبیرات عرفانی استفاده کرده و آنها را در آثار خود منعکس کرده اند. به ویژه که برخی از آنها، خود عارف و صوفی بوده اند. در جریان سیر و سلوک، عارف و سالک باید مقاماتی را طی کند و احوالی را دریافت نماید تا به سر منزل مقصود که «فناء فی الله و بقا بالله» (توحید) است، برسد. رسیدن به این منتها، مراحل و شرایط و آداب خاصّی دارد که در بیشتر کتب نظم و نثر منعکس شده است. یکی از احوالی که تقریباً بیشتر عرفا تا قرن پنجم در آثار خود مطرح کرده اند محبت است که از موهبت های خداوندی است و پس از قرن پنجم جای خود را به «عشق الهی» می دهد. محبّت و عشق به حق، در برخی کتب فصلی جداگانه را به خود اختصاص داده است. با این حال محبّت در سرتاسر وادیهای سلوک جریان دارد و بدون آن کسب مقامات و احوال دشوار، غیرممکن و بی هدف است. عارف و سالک برای اظهار عشق و محبّت به خدا باید به مناجات و راز و نیاز با او بپردازد. عرفا و نویسندگان در کتاب های خود کمتر درباره ی مناجات و ویژگی های آن سخن گفته اند و مناجاتها و نیایش های آنها در خلال سخنانشان دیده می شود. عده ای هم در آثار خود از دعا که نوعی مناجات است سخن به میان آورده اند. عرفا احوالی مانند شوق و خوف، مقاماتی مانند انس و رضا و اصطلاحات و مفاهیمی مانند تسلیم، ذکر، غیرت و محنت را به عنوان محورهای اصلی مرتبط با محبّت و مناجات مطرح کرده اند.

بررسی وتحلیل صور خیال در مجموعه اشعار شمس لنگرودی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  فاطره علی پور   حسین آقاحسینی

صور خیال جوهر اساسی شعر است. شاعر به مدد نیروی تخیل، تجربه های ذهنی و عینی خود را بیان می کند. به طوری که شعر به واسطه نیروی تخیل به کلامی هنری و دلنشین تبدیل می شود. شمس لنگرودی از جمله شاعران معاصری است که برای خیال انگیزی اشعارش به تزیین کلامش نمی پردازد بلکه هدف وی این است که برای مخاطب آنچه را که خود تصویر می کند عینی و ملموس سازد تا کلماتش واضح تر و شفاف تر به نظر برسد. بنابراین شمس لنگرودی با صور خیال قوی و محکم خود، چیزی ملموس و عینی در اختیار قوه تخیل خواننده قرار می دهد تا بتواند همان چیزی را که حس کرده، تصویر کند. پژوهش حاضر کوششی است برای بررسی و تحلیل یکی از متون معاصر ادبیات فارسی از دیدگاه صور خیال. این پژوهش شامل پنج فصل است. در فصل نخست، جمع بندی فشرده ای از شعر و عناصر سازنده آن (تصویر، زبان، عاطفه، اندیشه و تخیل)، تعاریف چهار عنصر اصلی بیانی( تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه) ارائه شده است. در دیگر فصل ها به تحلیل و بررسی ساختار، کاربرد و کارکرد این عناصر خیال پرداخته شده است و سعی شده با ذکر شرح و نقد بهترین نمونه های شعری، تصویری درست از تخیل شعری شمس لنگرودی ارائه شود. در پایان هر فصل نیز نمودارهایی از بسامد و میزان کاربرد انواع صور خیال ارائه و نتیجه گیری نهایی بیان شده است. متن مورد استفاده در این پژوهش، "مجموعه اشعار شمس لنگرودی" انتشارات نگاه سال 1387 است. با توجه به این که در زمینه شعر شمس لنگرودی، منبع درجه اول یافت نشد، به مقاله ها و پژوهش هایی که در زمینه شعر او صورت گرفته مراجعه شد. اما در مورد بحث اصلی صور خیال به منابع درجه اول اساتید برجسته اشاره شده است. این مجموعه بر اساس معیارهای نقد کهن و جدید مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. کلید واژه ها: صور خیال، تصویر، تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه

مفهوم وطن در شعر دفاع مقدس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  محسن آقاجانی   محمد رضا سنگری

ادب مقاومت ووطن همواره دو مضمونی هستند ، که نویسندگان وشاعران بزرگ در هنگام جنگ و دفاع به آن پرداخته اند. ادبیات دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنی نبود و یکی از دغدغه های شاعران این مرز وبوم در طول هشت سال دفاع مقدس استفاده از مضامین حماسی بر گرفته شده از ادب حماسی فارسی بوده است ،و وطن ار مفاهیم قابل توجه این شاعران بود که به وسیله آن احساسات خود و سایر رزمندگان مبنی بر عشق به دین ووطن را در قالب شعر به تصویر کشیدند وتا حدودی وظیفهء خود را نسبت به دین و کشور ادا نمودند . وپس از آن پژوهشگران باید وظیفه خود را ادا می کردند ، که این رساله در این راستا به مو ضوع «مفهوم وطن در شعر دفاع مقدس » پرداخته است. پژوهش شامل نه فصل است ؛که فصل اول مربوط به کلیات رساله ،و فصل دوم به مفاهیم و تعاریف مختلف وطن پرداخته است ؛ فصل سوم به جایگاه وطن در شعر فارسی از ابتدا تا دور? انقلاب اسلامی اشاره دارد؛ در فصل چهارم مفهوم شعر پایداری و گستره آن بیان گردیده است، وفصل پنجم توضیحی کوتاه بر شعر پایداری دوره عصر مشروطه دارد ؛درفصل ششم ویژگی های ادبی شعر پس از مشروطه تا انقلاب اسلامی بیان شده است ، درجهت پیش زمینهء فکری مخاطب، در فصل هفتم ویژگی های شعری شعر انقلاب اسلامی مطرح گردیده است ؛ فصل هشتم به شعر دفاع مقدس و ویژگی های آن پرداخته شده است ،و فصل نهم که اصلی ترین بخش رساله است به موضوع مفهوم وطن در شعر دفاع مقدس می پردازد که در آن ضمن آوردن نمونه های شعری به تحلیل وتوصیف ابیات مرتبط با موضوع پرداخته است و نتیجه گیری از موضوع پایان رساله است

بررسی و مقایسه داستان پیامبران و اولیاء در شرح تعرف و کشف المحجوب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  داود حقیقی پوده   سیده مریم روضاتیان

در این پژوهش کوشش شده است به بررسی و مقایسه داستان پیامبران و اولیاء، در دو کتاب مهم عرفانی فارسی یعنی شر ح تعرف و کشف المحجوب پرداخته شود. داستان انبیاء و اولیاء،در بیشتر متون عرفانی وارد شده و نویسندگان این آثار از داستان های مذکور برای تبیین مسائل عرفانی،سود برده اند.در بین این متون،شرح تعرف وکشف المحجوب به عنوان نخستین آثار منثور عرفانی به زبان فارسی،از جایگاه ویژه ای برخوردارند به گونه ای که نویسندگان این دو اثر،در بیان مباحث مختلف از این داستان ها سود برده اند.در این پژوهش پس از بیان کلیات تحقیق در فصل اول، در فصل دوم داستان پیامبران و اولیاء در شرح تعرف مورد بررسی قرار گرفته و استفاده ای که از این داستانها شده تبیین گردیده است. فصل سوم، به بیان داستان های مربوط به زندگی پیامبران و اولیاء در کشف المحجوب و استفاده ای که از این داستان ها شده، پرداخته است. فصل چهارم به بیان شباهت ها و تفاوت های حکایات مذکور در دو کتاب می پردازد.در پایان هم ضمن نتیجه گیری از مطالب این پژوهش،امتیازات کشف المحجوب نسبت به شرح تعرف،مورد تبیین قرار گرفته است.

بررسی، تحلیل و طبقه بندی شریطه ها در قصاید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  اعظم مصطفایی   حسین آقاحسسنی

قصیده یکی از قالب های سنتی شعر فارسی است که در یک وزن و یک قافیه با بیت مطلع مصرّع، دربار? نعت خداوند، منقبت معصومین (ع)، مدح پادشاهان و بزرگان، توصیف طبیعت، وعظ و اندرز و حکمت و... می آید. هر قصیده ممکن است از قسمت های مختلف زیر تشکیل شده باشد: تشبیب که مقدمه ی قصیده است، تخلّص که بیت یا ابیات پایانی تشبیب است و سبب پیوند آن با متن قصیده می شود، متن اصلی که همان موضوع قصیده است، شریطه و دعای تأبید که بخش پایانی قصیده و دعای شاعر در حق ممدوح است. شریطه و دعای تأبید، بیت یا ابیات پایانی قصیده است که در آن عناصر و مفاهیمی که از دیدگاه شاعر متضمن معنی دوام و همیشگی است، به گونه ی شرط و تعلیق مبنای جاودانگی شریطه و دعا در حق ممدوح قرار می گیرد و به همین دلیل است که شریطه نامیده می شود. البته دعای تأبید، فقط دعا برای ممدوح و جاودانگی او نیست بلکه دعا برای هواخواهان و نفرین در حق دشمنان را نیز شامل می شود. در این تحقیق کوشش شده عناصر و مفاهیمی که از دیدگاه شاعر جاودانه است و همچنین کاربرد این عناصر در شریطه های چهار سبک مشهور ادب فارسی (خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت) بررسی شود. به همین منظور قصاید تعدادی از شاعران برجسته ی هرسبک مورد بررسی قرار می گیرد که نشان می دهد آنچه مبنا و معیار جاودانگی شریطه ها قرار می گیرد، عناصر و مفاهیمی متفاوت است که عبارت است از: امور بدیهی، امور طبیعی، صورخیال، مسائل نجومی، باورهای پزشکی، مسائل فلسفی، اموری که جاودانه فرض شده، مسائل اعتقادی و ... . میزان کاربرد این عناصر در هر سبک نسبت به سبک های دیگر و همچنین در شعر شاعران هر سبک، متفاوت است که این امر نتیجه و محصول اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه در هر دوره و نیز شرایط فردی و روحی و خصوصیات فکری شاعر است. نحوه ی کاربرد این عناصر نیز متفاوت است بدین معنی که گاه یکی از این عناصر،به تنهایی مبنای جاودانگی شریطه قرار گرفته و گاه چند عنصر مختلف در یک شریطه آمده است که این امر تأکید در دعای تأبید را بیشتر می کند.

بررسی اهمیت و جایگاه ولی و ولایت در آثار سنائی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  مرضیه سرشناس   سیده مریم روضاتیان

چکیده ولی و ولایت که در قرآن و اخبار و احادیث مکرر بدان اشاره شده است، از همان قرون اولیه اسلامی مورد توجه عرفا و متصوفه قرار گرفت و به دو شیوه با آن برخورد نمودند. کسانی که آن را اساس مکتب عرفانی خود قرار داده و ولایت را محور اساسی عرفان و تصوف می دانند وگروهی که فقط با صبغه مذهبی با آن برخورد نمودند و با تأثیر از قرآن مجید و احادیث به تبیین آن پرداختند. مسأله ولایت که به پیر و ولی این امکان را می دهد تا با تصرف در احوال مر ی د او را به سرمنزل مقصود برساند، از نکات مورد تأکید صوفیان در تمام دوره های عرفان و تصوف اسلامی است. از میان اولین شاعرانی که به بهره گیری از عرفان در جهت تبیین اندیشه های خود به صورت جد ی در شعر همت گماردند، بی شک حکیم غزنوی جایگاه نخست را دارد. سنائی با وجود اینکه درین راه تقریباًپیش قدم بود؛ توانست به خوبی بنای شعر زهد و عرفان و در عین حال شعر تعلیمی را به نحوی پایه ریزی کند که تا همیشه پابرجا بماند و در هر اهمیت و جایگاه ولی و ولایت در » دوره بر غنا و شکوه آن افزوده گردد. از جمله مباحثی که وی در شعرش بدان پرداخت است. وی با تلفیق سه محور شریعت، طریقت و فلسفه توانست ظریف ترین اندیشه ها را در رابطه با هرم « سیر و سلوک سه گانه خدا، انسان، و جهان بوجود آورد و تأکید حکیم غزنوی برای دستیابی به حقیقت همانا انسان و وجود اوست . وی انسان را محور اصلی اندیشه هایش قرار می دهد و همین اندیشه انسان مدارانه او منجر به شکل گیری انسان آرمانی وی می گردد. « رند » یعنی در « ول ی و ولای ت » بررسی اهمیت جایگاه ولی و ولایت در سیر و سلوک در آثار سنائی، نه تنها روشنگر سیر اهمیت سیر و سلوک از منظر شریعت و طریقت است، بلکه بیانگر سیر اندیشه سنائی در این باب و هم چنین اعتلا ی اندیشه او در لفافه سخن اوست. وی توانست حکیمانه ترین اندیشه هایش را در این زمینه نه تنها برای فارسی زبانان بلکه برا ی کل ادبیات جهان به جا بگذارد تا جایی که سیرالعباد وی به تنهایی خود منشأ آثار ی است که در باب س یر و سلوک روحانی نوشته شده است.

بررسی و تحلیل کهن الگو در غزلیات حافظ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  افسانه غفوری   سیده مریم روضاتیان

چکیده برخی صاحب نظران، نقد روانشناسانه را یکی از مهم ترین اقسام نقد به شمار آورده اند. در این نوع نقد، آثار ادبی براساس دیدگاه های مطرح شده در مکاتب روانشناسی، نقد و بررسی می شود. در سال های اخیر نیز، پژوهش های بسیاری در زمینه نقد و تحلیل آثار ادبی با توجه به دیدگاه های روانشناختی، به ویژه نظریه یونگ، صورت گرفته است. یکی از مفاهیمی که در روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ مطرح شده، مفهوم کهن الگو است. یونگ، برای ضمیر انسان دو منطقه قائل است؛ خودآگاه و ناخودآگاه. او منطقه ناخودآگاه را به ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم کرده است. ناخودآگاه فردی، شامل تمایلات و احساسات سرکوب شده شخصی و ناخودآگاه جمعی، متضمن محتویات کهن و موروثی مشترک میان همه افراد بشر است که آن ها را از اجداد و نیاکان قدیمی خود به ارث برده است. در نظریه او، محتویات ضمیر ناخودآگاه جمعی، آرکی تایپ یا کهن الگو نامیده شده است. برخی از مهم ترین کهن الگوهایی که به وسیله یونگ مطرح گردیده، عبارتند از: آنیما، آنیموس، پیرخرد، سایه، نقاب و... حافظ شیرازی، به عنوان یکی از بزرگ ترین شعرای زبان فارسی، در دیوان اشعار خود، هنرمندانه به خلق شخصیت هایی پرداخته است که قابلیت دارند با کهن الگوهای مطرح شده در روانشناسی یونگ، مقایسه شوند. از مهم ترین شخصیت های معرفی شده در دیوان حافظ، می توان به رند، پیرمغان، معشوق، صوفی، واعظ، محتسب و... اشاره کرد. ویژگی های مربوط به این شخصیت ها، نشان می دهد که تعدادی از آن ها مانند رند، پیرمغان و معشوق با چهره مثبت و تعداد دیگری چون صوفی، واعظ، شیخ و محتسب با چهره منفی معرفی شده اند. در این پژوهش، شخصیت های مطرح شده در دیوان حافظ با شخصیت های کهن الگویی یونگ، مورد مقایسه قرار گرفته و شباهت ها و تفاوت های میان آن ها تبیین شده است. سپس گوشه هایی از برتری اندیشه حافظ در این زمینه به عنوان شاعری بزرگ و صاحب سبک که می تواند در جایگاه نظریه پردازی چیره دست نیز قرار گیرد، در مقایسه با دیدگاه های روانشناسی معاصر، به ویژه نظریه کهن الگویی یونگ، مطرح شده است. کلید واژه ها: یونگ، کهن الگو، حافظ، شخصیت های مثبت دیوان حافظ، شخصیت های منفی دیوان حافظ

بازتاب عرفانی سیمای زلیخا در ادبیات فارسی تا پایان قرن نهم هجری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1390
  عظیمه رحمانی   طاهره خوشحال دستجردی

یکی از دلایل پیدایش و شکل گیری زبان عرفانی،رویکرد تأویلی است که در قرآن وجود دارد؛ زیرا در قرآن، بخش زیادی از مفاهیم در قالب داستان بیان شده است. تفاسیر عرفانی نیز که غالباً صورت تأویلی دارند، از داستان های قرآنی در تبیین مفاهیم عرفانی بهره برده اند.در این میان،داستان حضرت یوسف(ع)، از جمله داستانهایی است که وجوه عرفانی فراوانی دارد و از شخصیتها و حوادث داستان در راستای بیان مفاهیم عرفانی بهره گرفته شده است. در این داستان، بعد از حضرت یوسف(ع)، شخصیتی که جنبه عرفانی دارد و توسط عرفا جهت تبیین مقامات و تجارب و دریافتهای عرفانی مورد استفاده قرار گرفته،شخصیت زلیخاست. عرفایی چون ابوالفضل میبدی، نجم رازی، هجویری، عین القضات، عزالدین محمود کاشانی، قشیری، غزالی، پیر جمالی اردستانی و...،مقامات و مراتب والایی برای وی قائل شده اند. این مقامات از عالیترین درجات عرفانی هستند که راه یافتن بدان بدون عنایت پروردگار و تحمل ریاضت و رنج فراوان امری ناممکن است. عرفا زلیخا را نماد یک طالب حقیقی و عاشق پاکباز می دانند که در راه معشوق همه مال و جمال و مقام خود را از دست داد و چون استعداد و آمادگی رسیدن به وصال محبوب حقیقی را داشت، یوسف و جمال او به منزله پلی شد تا وی را به جمال حقیقی و عشق الهی که منشأ همه زیباییها و کمالات است رهنمون شود.

مقایسه وتحلیل بخش مرفوعات نحو عربی و مباحث مشابه در دستور زبان فارسی و علم معانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  زهره اسماعیلی   سیده مریم روضاتیان

چکیده نحوعربی، دستورزبان فارسی وعلم معانی مباحثی است که به صورت واحدهای مستقل درسی دررشته زبان و ادبیات فارسی تدریس می شود، درحالی که مطالب مطرح دراین سه حوزه دارای پیوندی عمیق است و نادیده گرفتن این پیوند همواره مشکلاتی را برای درک صحیح این مباحث - بویژه برای دانشجویان- به همراه داشته است. دراین پژوهش کوشش شده است هریک از مباحث مربوط به بخش مرفوعات نحوعربی یعنی فاعل، نایب فاعل، مبتدا و خبر ابتدا درمنابع معتبر نحوعربی-که غالباً دردوره های کارشناسی وکارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی تدریس می شود- بررسی و سپس با مباحث مشابه در متون معتبر دستورزبان فارسی مقایسه شود و سرانجام جایگاه هرمبحث درعلم معانی تبیین گردد. یکی از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش تبیین این نکته است که مطالعه و تدریس تطبیقی مباحث این سه حوزه، به درک و دریافت بهترو بنیادی تر مطالب می انجامد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، تحلیل اختلاف نظرهای مطرح درآثار دستورزبان فارسی با توجه به مباحث مشابه در نحوعربی است. همچنین تا حدامکان کوشش شده است جایگاه هرمبحث درعلم معانی تحلیل شود تا معلوم گردد که دانش نحوعربی و دستورزبان فارسی تا چه اندازه در دریافت صحیح از مباحث علم معانی موثر است. کلید واژه ها: مرفوعات ، نحوعربی ، دستورزبان فارسی ، علم معانی