نام پژوهشگر: عباس اسماعیلی ساری
مهدی الهی عباس اسماعیلی ساری
تحقیقات نشان می دهند که آبزیان علاوه بر تامین اسیدهای چرب بدن، یک منبع بالقوه مهم برای تماس انسانها با انواع آلاینده های زیست محیطی نیز به حساب می آیند. در تحقیق حاضر ارتباط بین طول کل، وزن کل و جنسیت با غلظت جیوه در بافت خوراکی (عضله) و غیرخوراکی (پوسته و امعاء و احشاء) و درصد امگا-3 (epa و dha) در بافت عضله 30 نمونه میگوی ببری سبز (penaeus semisulcatus) و 21 نمونه لابستر (thenus orientalis) صید شده از خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که در میگوی ببری سبز، با افزایش طول و وزن، غلظت جیوه بافت عضله و امعاء و احشاء افزایش می یابد. همچنین مشخص شد که غلظت جیوه عضله و پوسته در میگوهای ماده و غلظت جیوه امعاء و احشاء در میگوهای نر بیشتر است. در گونه لابستر با افزایش طول و وزن، غلظت جیوه عضله، کاهش ولی غلظت جیوه امعاء و احشاء افزایش یافت. همچنین غلظت جیوه در هر سه بافت جنس ماده بیشتر بود. هیچ ارتباطی بین طول و وزن کل با غلظت جیوه بافت پوسته در هر دو گونه مشاهده نشد. نتایج نشان داد که در هر دو گونه با افزایش طول و وزن کل، درصد epa و dha در بافت عضله کاهش می یابد. همچنین در هر دو گونه، درصد epa در نرها و درصد dha در ماده ها بیشتر بود. این مطالعه نشان داد که غلظت جیوه در دو گونه (penaeus semisulcatus و thenus orientalis) متعلق به آبهای ساحلی خلیج فارس (به ترتیب 05/0 و mg/kg wet weight 1/0), کمتر از حد مجاز who/fao (mg/kg wet weight 5/0) می باشد. در نهایت مشخص شد که بافت های لابستر در مقایسه با میگوی ببری سبز، غلظت بیشتری از جیوه و درصد کمتری از امگا-3 را دارند.
مرضیه فتاح الجنان نجف ابادی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
سید رضا اسود عباس اسماعیلی ساری
هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه غلظت عناصر کادمیوم، مس، روی و سلنیوم و روابط بین آنها در بافت های عضله و هپاتوپانکراس ماهی مرکب ببری (sepia pharaonis) و اسکوئید هندی (uroteuthis duvauceli) خلیج فارس بود. جهت انجام این تحقیق تعداد 30 عدد از هر گونه در دی ماه 1388 از آبهای شمالی خلیج فارس جمع آوری شد. هضم شیمیایی نمونه ها به روش اسیدی (4میلی لیتر اسید نیتریک 60% و 1 میلی لیتر اسید پرکلریک70%) صورت گرفت. برای اندازه گیری غلظت فلزات کادمیوم، مس و روی از دستگاه های جذب اتمی به روش شعله ( philips 9400 pu و gbc sens aa) و برای اندازه گیری سلنیوم از دستگاه جذب اتمی 3030perkin elmer مجهز به کوره گرافیتی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که غلظت فلزات در هپاتوپانکراس هر دو گونه به طور معنی داری بیشتر از عضله می باشد. بیشترین میانگین غلظت در عضله و هپاتوپانکراس ماهی مرکب ببری به ترتیب مربوط به فلز روی (g/g dwµ 96/0±45/58) و مس (g/g dwµ 15/192±47/1541) بود. در اسکوئید هندی عنصر روی بالاترین میانگین غلظت در عضله (g/g dwµ 56/0±52/36) و هپاتوپانکراس (g/g dwµ 65/2±94/60) را داشت. در بین عناصر اندازه گیری شده در دو گونه کمترین مقدار مربوط به عنصر سلنیوم بود. همچنین با مقایسه غلظت فلزات در دو گونه مشخص شد که غلظت فلزات در گونه ماهی مرکب ببری بیشتر از اسکوئید هندی است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین غلظت عناصر با شاخص های زیست سنجی (طول بدن و وزن کل) نشان داد که در ماهی مرکب ببری تنها غلظت عنصر مس در عضله و هپاتوپانکراس با طول و وزن بدن دارای همبستگی منفی معنی دار بوده و در اسکوئید هندی نیز عنصر مس در عضله با طول و وزن بدن دارای همبستگی منفی معنی دار و عنصر روی در هپاتوپانکراس دارای همبستگی مثبت معنی دار با طول و وزن بدن می باشد. با بررسی همبستگی عناصر در بافت ها نیز مشخص گردید که در گونه ماهی مرکب ببری همبستگی مثبت معنی دار بین عناصر مس و روی در بافت عضله و هپاتوپانکراس و عناصر کادمیوم و سلنیوم وجود دارد. در مورد همبستگی عناصر با یکدیگر در گونه اسکوئید هندی نیز همبستگی مثبت و معنی داری بین عناصر کادمیوم و مس در عضله و هپاتوپانکراس وجود داشت. همچنین رابطه مثبت معنی داری بین عنصر کادمیوم با روی در هپاتوپانکراس این گونه مشاهده گردید. مقایسه غلظت فلزات در واحد وزن تر با استانداردهای جهانی نشان داد که تنها غلظت فلز کادمیوم در ماهی مرکب به طور معنی داری بالاتر از حد استاندارد who و efsa بود و غلظت سایر فلزات پایین تر از حد استاندارد می باشد.
حلیمه توحیدی مقدم عباس اسماعیلی ساری
چکیده واقع شدن ایران در بخشی از کمربند کوهزایی آلپ- هیمالیا، موجب زمین لرزه های ویرانگر بوده است. بنابراین، توجه به الگوهای کاهش آسیب پذیری ناشی از سوانح از اهمیت خاصی برخوردار است. تحقیق حاضر، یک مطالعه مداخله ای جامعه محور، با هدف کلی کاهش آثار و پیشگیری از خسارت های ناشی از رویداد زلزله است. این بررسی با هدف عملیاتی ارزیابی تاثیر آموزش بر آگاهی و عملکرد جمعیت هدف شکل گرفته است. منطقه مورد مطالعه، شامل 10 روستا در جنوب استان تهران، محدوده شهرستان ری می باشد که به دلیل نزدیک بودن به کلان شهر تهران، از جنبه های مختلف تحت تاثیر قرار می گیرد. برخی از مهم ترین دلایل انتخاب این منطقه، خطر پذیری بالا، وجود اقشار کم درآمد، آسیب پذیری ساختمان ها و شریان های حیاتی، بافت متراکم و کوچه های باریک، نزدیک بودن به کارخانه ها و تجهیزات خطرناک مانند پالایشگاه تهران می باشد. روستاها ی مورد نظر به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شده و جلب مشارکت مردم طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون انجام شده است. برنامه ریزی کاربری اراضی نیز با تلفیق ارزیابی توان اکولوژیکی و پهنه-بندی گسل ها، جهت تعیین محدودیت های منطقه برای کاربری مسکونی، در محیط gis صورت گرفته است. نتایج این بخش از تحقیق نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل لازم برای توسعه کاربری مسکونی نمی باشد. از سوی دیگر، آموزش های گروهی و چهره به چهره شرکت کنندگان بر اساس مدل "ستاد حوادث روستا" ، در ارتقای سطح فرهنگ ایمنی گروه مداخله موثر بوده است، حال آن که درگروه شاهد بین ارزیابی های قبل و بعد تغییر چشمگیری مشاهده نمی شود. ارزیابی نهایی حاکی از توجه ناکافی استراتژی های جاری کاهش خطردر مورد برنامه های آموزشی و موید نیاز به الگویی ساختارمند در سطح روستایی و محلی است. تحقیق حاضر برای اولین بار در ایران برنامه ریزی و آزمون شده و قابلیت اجرای سیستم مدیریت بحران جامعه محور را به عنوان مدلی جامع در سراسر کشور، نوید بخش است.
سهیلا رضایی تبار عباس اسماعیلی ساری
با توجه به اخبار منتشر شده در سال 1388 مبنی بر آلودگی برنج های وارداتی (هندی) به برخی فلزات سنگین، این تحقیق در راستای سنجش میزان as، pb و hg در برنج های وارداتی و داخلی، مقایسه آن ها با یکدیگر و ارزیابی احتمال خطر صورت گرفت. همچنین میزان همبستگی فلزات سنگین در نمونه های خاک (مربوط به برنج های ایرانی) و برنج، و تأثیر تیمار پختن و شستن بر غلظت جیوه در برنج بررسی شده است. نمونه های خاک و برنج داخلی، شامل طارم محلی، طارم هاشمی، فجر، شیرودی و ندا (برنج های پر کشت استان مازندران) در آبان ماه سال 1388 از شهرستان های آمل، بابل، ساری و محمود آباد جمع آوری گردیدند (در هر شهرستان از هر نوع برنج 3 تکرار و در مجموع 60 نمونه برنج و 60 نمونه خاک). برنج های وارداتی پر مصرف هندی، شامل محسن، طوبی، مژده، سیمرغ و النصیر، طبق روش کار اداره استاندارد هرمزگان، از لنج ها نمونه برداری شدند ( از هر نوع برنج 3 تکرا، در مجموع 15 نمونه). جهت تعیین میزان جیوه در نمونه ها از دستگاه آنالیز کننده جیوه و برای آرسنیک و سرب از دستگاه icp-oes استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین غلظت جیوه در برنج های ایرانی (µg/g d.w 0/003 ± 0/044) به طور معنی داری (05/0 >p ) بیش از برنج های وارداتی (µg/gd.w 0/001 ± 0/039) می باشد ولی اختلاف معنی داری از نظر آلودگی به آرسنیک (برنج ایرانی:µg/g d.w 0/194± 0/39و وارداتی µg/g d.w 0/186 ± 0/28) و سرب (برنج ایرانی µg/g d.w 0/221± 0/608و وارداتی µg/g d.w 0/034± 0/506) بین آن ها مشاهده نشد. به منظور ارزیابی احتمال خطر، میزان جذب روازانه این عناصر از طریق مصرف برنج (edi)، با حد قابل تحمل تعیین شده توسط fao/who (tdi) مقایسه شد که مشخص گردید آلودگی نمونه های برنج به عناصر مورد مطالعه پائین تر از حد مجاز جهانی است و ارتباط معنی داری بین غلظت عناصر در خاک و برنج (ایرانی) وجود ندارد (آرسنیک: 002/0= r و 995/0= p، سرب: 083/0= r و 729/0= p، جیوه: 079/0= r و 567/0= p). همچنین مشخص شد که تیمار پختن(غلظت جیوه در برنج خام µg/g 0/002 ± 0/44 و پخته µg/g 0/001 ± 0/048) و شستن (غلظت جیوه در برنج شسته شده µg/g 0/001 ± 0/042 و نشسته µg/g 0/001 ± 0/041) اثر معنی داری بر غلظت جیوه در برنج ندارد (05/0 < p ). نتایج این مطالعه روشن کرد که نه تنها برنج های وارداتی هندی آلوده تر از برنج های داخلی نیستند، بلکه میزان جیوه برنج های داخلی (به طور معنی داری) بیش از وارداتی می باشد اما آلودگی آن ها به طور معنی داری کمتر از حد مجاز جهانی است.
جواد عمارلو عباس اسماعیلی ساری
به منظور تعیین حد مجاز مصرف مهمترین ماهیان خوراکی تالاب انزلی، میزان جیوه کل و جیوه آلی در بافت های خوراکی (عضله، مغز و تخم) اردک ماهی، ماهی سوف و ماهی کپور معمولی مورد بررسی قرار گرفت. اندازه گیری جیوه کل و آلی با استفاده از دستگاه ama 254 انجام شد. بیشترین میزان جیوه کل در عضله اردک ماهی با 334/0 میلی گرم بر کیلوگرم و کمترین مقدار در تخم ماهی سوف با 06/0 میلی گرم بر کیلوگرم مشاهده شد. مقادیر جیوه آلی نیز از 319/0 میلی گرم بر کیلوگرم در عضله اردک ماهی تا مقادیر غیر قابل اندازه گیری و ناچیز در تخم گونه ها متغیر بود. به طور کلی روند تجمع جیوه کل و جیوه آلی به صورت عضله> مغز> تخم به دست آمد. اختلاف معنی داری بین نسبت ترکیبات آلی و معدنی جیوه در بافت های عضله و مغز وجود داشت، به طوری که بین 85 تا 95 درصد جیوه کل در بافت های مغز و عضله را جیوه آلی تشکیل می داد. نتایج نشان دهنده این موضوع بود که میزان جیوه کل و جیوه آلی در عضله هر سه گونه به طور معنی داری بیشتر از تخم آنها بود ولی در مقایسه عضله و مغز این تفاوت معنی دار نبود. محاسبه حد مجاز مصرف بافت های خوراکی این سه گونه نشان داد که عضله اردک ماهی بیشترین محدودیت مصرف را با 3 وعده در ماه و تخم ماهی ها با 10 تا 12 وعده در ماه کمترین محدودیت مصرف را دارند.
شریف جورابیان شوشتری سید محسن حسینی
تغییرات کاربری اراضی و توسعه شهرها سبب تخریب زیستگاه های طبیعی و کاهش تنوع زیستی شده است. یکی از روش های مورد استفاده برنامه ریزان جهت کنترل روند تغییرات کاربری، مدل سازی می باشد. این مطالعه با هدف مدل سازی تغییرات کاربری اراضی حوزه نکا با استفاده از land change modeler انجام شد. جهت آنالیز تغییرات منطقه از تصاویر ماهواره landsat سنجنده های mss (1356)، tm (1366)، etm+ (1380) و ماهواره alos سنجنده avnir-2 (1389) استفاده شد. همچنین مدل سازی پتانسیل انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی انجام پذیرفت. در این روش 8 متغیر و 3 زیر مدل (کشاورزی، مسکونی، کامل) مورد استفاده قرار گرفت. جهت پیش بینی تغییرات کاربری اراضی سال های 1389 و 1390 از دوره های واسنجی 1380-1366، 1385-1366 و 1385-1380 با استفاده از زنجیره مارکف و مدل پیش بینی سخت استفاده شد. در نهایت از نقشه های کاربری اراضی 1385 و 1390 جهت پیش بینی تغییرات کاربری اراضی سال 1395 استفاده شد. صحت مدل سازی با استفاده از مقادیر موفقیت خنثی، موفقیت، هشدار خطا و خطا ارزیابی شد. نتایج نشان داد، طی سال های 1389-1356، نرخ سالانه کاهش جنگل و اراضی کشاورزی به ترتیب %12/0- و %69/0- بود. همچنین طی دوره مورد مطالعه مناطق مسکونی و باغ با نرخ سالانه %24/3 و %88/5 افزایش یافتند. بیشترین تغییرات در این دوره، تبدیل اراضی کشاورزی به باغ (7550 هکتار) و مناطق مسکونی (5909 هکتار) بود. نتایج مدل سازی پتانسیل انتقال با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در اکثر سناریوها صحت بالایی (94-62 درصد) را نشان داد. خطای کل در مدل سازی برای سال 1390 با دوره واسنجی 1385-1380 و زیر مدل کامل از سایر سناریوها کمتر (90/6%) بود. نتایج مدل سازی برای سال 1395 نشان داد، مساحت کاربری جنگل در این سال نسبت به 1390 کاهش (338 هکتار) و اراضی کشاورزی، مسکونی و باغ افزایش (به ترتیب 37، 211 و 41 هکتار) خواهند یافت.
عیسی سلگی عباس اسماعیلی ساری
این تحقیق با هدف تعیین غلظت، تعیین منشأ احتمالی، نقشه سازی توزیع مکانی، تعیین نقاط hotspot و ارزیابی خطر ptes (عناصر بالقوه سمی)، در خاک های سطحی منطقه اراک به وسعت 600 کیلومترمربع با استفاده از فناوری gis، ژئواستاتیستیک و تحلیل چندمتغیره انجام گرفت. در مجموع 190 نمونه خاک مرکب (عمق 0-20 سانتی متر) با استفاده از سیستم نمونه برداری سیستماتیک تصادفی جمع آوری شدند. بدین ترتیب تعداد 62 نمونه خاک سطحی شهری، 106 نمونه خاک سطحی کشاورزی و 22 نمونه خاک سطحی شهرک های صنعتی نمونه-برداری شد. غلظت ptes در نمونه های خاک پس از آماده سازی به روش هضم اسیدی توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی اندازه گیری شدند. نتایج اولیه نشان داد میانگین غلظت جیوه، سرب، کادمیوم و نیکل از میانگین غلظت جهانی بالاتر است، حال آنکه میانگین عناصر آرسنیک و کروم از میانگین غلظت جهانی کمتر بود. همچنین عناصر مورد مطالعه در مقایسه با مقادیر آنها در متوسط پوسته زمین غلظت بالاتری داشتند. میانگین غلظت آرسنیک، کادمیوم، کروم، جیوه، نیکل و سرب در خاک های سطحی اراک به ترتیب .56/5، 03/1، 96/45، 11/0، 2/76، 59/57 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. در محیطgs+، ساختار مکانی ptes و اعتبار تغییرنماها بررسی شده و در نهایت بهترین مدل برازش و تخمین توسط کریجینگ انجام شد. نهایتاً نقشه های توزیع مکانی هر یک از ptes در محیط arcgis به دست آمد. مدل کروی بهترین مدل برازش داده به عناصر جیوه، کروم و نیکل با دامنه به ترتیب 68/11، 05/3 و 41/7 کیلومتر و مدل نمایی بهترین مدل برای عناصر آرسنیک، سرب و کادمیوم با دامنه به ترتیب 38/4، 79/5 و 74/7 کیلومتر بود. الگوی توزیع مکانی مشابه برای کادمیوم و سرب و همچنین الگوی توزیع مکانی مشابه برای آرسنیک، کروم و نیکل مشاهده گردید اما جیوه الگوی توزیع مکانی متفاوتی از این دو الگو داشت. همچنین برای بررسی تجزیه و تحلیل نقشه های توزیع مکانی عناصر بالقوه سمی از نقشه های کاربری زمین، زمین شناسی و بافت خاک استفاده شد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که آرسنیک، کروم و نیکل منشأ صنعتی، کادمیوم و سرب عمدتاً منشأ شهری و جیوه منشأ طبیعی دارند. براساس نتایج مدلi local morans، نقاط معنی دار hotspot به طور عمده در ناحیه شهری، صنعتی و شهرک های صنعتی واقع شده بودند. همچنین نتایج ارزیابی خطر نشان داد که %69 منطقه مورد مطالعه وضعیت آلودگی متوسط تا شدید دارد.
وحید آقاداداشی عباس اسماعیلی ساری
30 نفر از دانشجویان مرد دانشکده ی منابع طبیعی تربیت مدرس در سه گروه مساوی با موهای کم پشت، متوسط و پرپشت انتخاب و نمونه های موی سینه ای، نواحی میانی و جانبی سر و ناخنهای دست و پا از آنها گرفته شد. اندازه گیری مقدار جیوه به وسیله ی دستگاه آنالیز کننده ی جیوه leco ama254 و بر طبق روش استاندارد d-6722، astm انجام پذیرفت. موهای جانبی، میانی، موهای سینه ای و ناخنهای دست و پا به ترتیب مقادیر 41±631، 42±657، 61±749، 65±511 و 36±364 نانوگرم بر گرم را نشان دادند. این مقادیر در موهای میانی افراد کم پشت، متوسط و پرپشت به ترتیب 77±746، 74±698، 57±528 و مقادیر متناظر آن برای موهای جانبی سر 10±738، 60±648 و 37±519 نانوگرم بر گرم بود. بیشترین مقدار دفع جیوه توسط موها و کمترین مقدار آن در ناخنهای پا ثبت شد. میزان جیوه در تمام پایشگرهای زیستی مورد مطالعه، باستثنای میزان آن در ناخنهای دست، با هم همبستگی معنی دار داشتند. اختلاف معنی دار میان میزان جیوه در ناخنهای پا با تمام پایشگرها در سطح 99 درصد مشاهده و غلظت جیوه در بافت مذکور باتمامی پایشگرهای دیگر همبستگی نشان داد. میزان جیوه بین موهای سر و سینه تفاوت معنادار نداشتند. نتایج پژوهش همبستگی معنی داری بین میزان جیوه و تراکم موهای سر نشان نداد.
ثمر مرتضوی علیرضا ریاحی بختیاری
با افزایش روز افزون کاربرد شوینده ها در منازل و بخش های گوناگون صنعتی و همچنین مواد پلاستیکی و بسته بندی های آن، ترکیبات شبه استروژنی 4- نونیل فنل و بیس فنل آ در محیط های آبی وارد شده اند این ترکیبات با اثرات آسیب رساننده خود بر سیستم غدد درون ریز (edcs) باعث افزایش مرگ و میر، کاهش باروری و اختلال در فعالیت های هورمونی در آبزیان می گردند، لذا پژوهش حاضر سعی در تعیین میزان این ترکیبات در رسوبات سطحی و کپور ماهی تالاب انزلی به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های آبی کشور و نیز بررسی اثر آن ها بر کپور ماهی (cyprinus carpio) دارد. در این راستا ابتدا میزان این ترکیبات در رسوبات سطحی، عضله و کبد کپور ماهی تالاب با دستگاه های gc-ms و hplc تعیین گردید. سپس، کپور ماهی نابالغ در محیط آزمایشگاه در معرض غلظت بدست آمده این آلاینده ها در رسوبات قرار گرفت و اثرات حاصل با نشانگر زیستی ویتلوژنین با روش الایزا بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد، میزان 4- نونیل فنل و بیس فنل آ در رسوبات به ترتیب در محدوده g dw/gµ 06/0- 29 و g dw/gµ 01/0-7 می باشد. همچنین به طور میانگین غلظت ترکیبات شبه استروژنی در عضله و کبد کپور ماهی تالاب انزلی به ترتیبg /gµ 65/1و20/3 برای 4-نونیل فنل و نیز g/gµ 58/1و 15/2 برای بیس فنل آ اندازه گیری گردید. مقایسه نتایج حاصل با سایر مطالعات انجام شده در دنیا نشان دهنده غلظت بالای این آلاینده ها در رسوبات و کپور ماهی تالاب انزلی می باشند. از طرفی بین غلظت این ترکیبات در رسوبات با میزان کربن کل آلی و همچنین در کپور ماهی نیز بین میزان چربی و غلظت 4- نونیل فنل و بیس فنل آ نیز همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت. بررسی میزان ویتلوژنین در خون کپور ماهی نابالغ در معرض غلظت های بدست آمده از این ترکیبات در رسوبات تالابی نشان داد با افزایش غلظت آلاینده ها میزان ویتلوژنین افزایش می یابد. همچنین بیشترین میزان ویتلوژنین در نتیجه تاثیر همزمان و افزایشی غلظت اندک ترکیبات شبه استروژنی 4- نونیل فنل و بیس فنل آ در رسوبات مشاهده گردید. بنابراین نتیجه گیری کلی از این پژوهش نشان می دهد که، بسیاری از ایستگاه های مورد مطالعه در این تحقیق به لحاظ غلظت توأم این ترکیبات حائز شرایط لازم در ترشح ویتلوژنین در گونه های آبزی مشابه با کپور ماهی می باشند و می توانند سبب کاهش جمعیت های طبیعی آبزیان شوند. از سوی دیگر با توجه به تجربیات علمی بدست آمده از احتمال بزرگنمایی زیستی 4- نونیل فنل و بیس فنل آ، امکان انتقال این ترکیبات به بدن انسان های حاشیه این تالاب که به لحاظ غذایی وابسته به ماهی و پرندگان آن می باشند، وجود دارد.
محسن محمدی گلنگشی علیرضا ریاحی بختیاری
چکیده این تحقیق توانایی پایشگری زیستی صدف صخره ای خوراکی s. cucullata را به منظور پایش آلودگی جیوه در سواحل خلیج فارس بررسی می نماید. در این مطالعه در 15 ایستگاه در سواحل بین جزر و مدی در مناطق قشم، هرمز، بندرلنگه و بندرعباس نمونه برداری از رسوبات و صدف ها انجام شد. غلظت جیوه در نمونه های رسوب، پوسته و بافت نرم صدف با کمک دستگاه آنالیزکننده جیوه تعیین شد. میانگین غلظت جیوه در پوسته، بافت نرم و رسوبات در مناطق مورد مطالعه به ترتیب 03/2، 19/84 و 4/11نانوگرم بر گرم بدست آمد. مقدار فاکتور bsaf بر اساس نسبت غلظت جیوه در بافت نرم به رسوبات مناطق محاسبه گردید که در تمامی مناطق مقادیر آنها بالاتر از 2 بدست آمد و این خود بیانگر مناسب بودن تجمع زیستی در بافت نرم این صدف می باشد. نتایج نشان داد که توان تجمع زیستی در بافت نرم بطور معنی داری بیشتر از پوسته صدف مورد مطالعه می باشد . بین مقدار جیوه در بافت نرم و مقدار جیوه در رسوبات زیستگاه صدف مورد مطالعه همبستگی مثبت و معنی داری بدست آمد ( 05/0>p و 83/0=r ) براساس همبستگی مثبت و مقدار bsaf بالای 2 در کنار سایر شرایط پایشگری زیستی، مشخص شد که بافت نرم این صدف اندام مناسبی برای پایشگری زیستی می باشد. نتایج نشان داد که مقدار جیوه در رسوبات همواره پایین تر ازاستانداردهای تعیین شده توسط سازمان های noaa آمریکا و ccme کانادا برای غلظت جیوه در رسوبات دریایی است. بر اساس نتایجedi و ewi مقادیر جیوه در بافت نرم صدف برای افراد در گروه های سنی و جنسی مختلف مشخص شد که مقادیر این آلاینده در دامنه قابل قبول استاندارد-های تعیین شده برای تغذیه انسان قرار دارند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین مقادیر جیوه در بافت نرم و رسوبات در سواحل اصلی و سواحل جزایر تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت نشان می دهد که آلودگی جیوه در مناطق مورد مطالعه بیشتر تحت تاثیر منابع آلاینده مستقر در خشکی قرار دارد. نتایج این تحقیق با اطمینان بالا توانایی بافت نرم صدف s. cucullata را بعنوان اندامی حساس و مناسب برای پایشگری زیستی جیوه در منطقه معرفی می نماید.
روح اله میرزایی محمدآبادی میرزایی محمدآبادی محمودرضا همامی
مناطق حفاظتی جنبه کلیدی حفاظت زیستی می باشند. در گذشته مناطق حفاظتی به صورت فرصت طلبانه انتخاب می شدند که گاهی اوقات منجر به سیستم ذخیره گاهی ناکارامد می شود. برنامه ریزی سیستماتیک حفاظت با رعایت اصول علمی مناطقی را برای مناطق حفاظتی برای دستیابی به اهداف حفاظتی مشخصی اختصاص می دهد. برای انتخاب مناطق مناسب برای حفاظت در استان گلستان در شمال شرقی ایران، ما از دو رویکرد استفاده کردیم الف) ارزیابی کارایی مناطق حفاظتی موجود با استفاده از داده های پراکنش 129 گونه پرنده و ب) شناسایی مناطق بالقوه برای گسترش شبکه مناطق حفاظتی موجود. روش ارزیابی چندمعیاره به منظور تولید لکه های حفاظتی با استفاده از رویکرد اول استفاده شد. معیارهای مختلفی شامل شش شاخص برای ارزش های بوم شناختی و دوازده شاخص برای تهدیدات تنوع زیستی در تحلیل لحاظ شدند و نتایج به شکل نقشه ارائه و تحلیل شدند. با استفاده از رویکرد اول، 15 لکه حفاظتی شناسایی شد که در قسمت جنوبی استان واقع شده اند. مدل سازی آشیان بوم شناختی و اولویت بندی سیستماتیک مناطق برای انجام رویکرد دوم با استفاده از داده های پراکنش برای 129 گونه از پرندگان شمال شرقی ایران ترکیب شد. مدل سازی بوم شناختی انتروپی بیشینه برای پیش بینی حضور جغرافیایی بالقوه گونه ها استفاده شد و داده های پراکنش دوتایی حاصله برای اولویت بندی مناطق با الگوریتمی استفاده شد که با حداقل مساحت، معرف بودن تمام گونه ها را حداکثر می کند. نرم افزار مارکسن برای اجرای الگوریتم بازپخت شبیه سازی شده برای انتخاب مناطق حفاظتی استفاده شد. دو سناریو در نظر گرفته شد: 1- انتخاب مناطق حفاظتی بدون لحاظ کردن شبکه مناطق حفاظتی موجود در استان گلستان جهت حفاظت 5، 10، 15 و 20 درصد از پراکنش جغرافیایی گونه ها در استان گلستان و 2- تکمیل مناطق حفاظتی موجود برای حفاظت درصدهای گوناگونی از پراکنش گونه ها. میزان همپوشانی میان مناطق حفاظتی موجود و پیشنهادی برای اهداف حفاظتی 5، 10، 15 و 20 درصد از پراکنش گونه ها به ترتیب 81/14، 08/21، 21/31 و 20/43 درصد است که نشانگر این است که شبکه موجود برای معرفی تنوع پرندگان کافی نیست. راه حل دیگر بر اساس گسترش شبکه مناطق حفاظتی موجود نشان داد جهت دستیابی به اهداف حفاظتی 5، 10، 15 و20 درصد، گسترش شبکه مناطق حفاظتی به ترتیب به میزان 5/5، 6/16، 1/40 و 7/72 درصد نیاز است.
مهدی غلامعلی فرد علی اکبر آبکار
بارورترین اکوسیستم های دریایی معمولاً در محیط های ساحلی یافت می شوند و محیط های ساحلی از تنوع زیستی بیشتری نسبت به مناطق باز اقیانوسی برخوردار می باشند. روشهای سنتی پایش کیفیت آب ساحلی شامل ارزیابی شاخصهای زیستی یا اندازه گیری های مستقیم کیفیت آب می باشند که بر مبنای جمع آوری داده ها در محل می باشند و از این رو اغلب از نظر مکانی یا زمانی محدود می باشند. تصاویر سنجش از دور به صورت فزاینده ای به عنوان منبع غنی از اطلاعات مکانی و ارایه پوشش دقیقتر نسبت به روش های دیگر در پایش کیفیت آب استفاده میشوند. پایش ماهواره ای کیفیت آب ساحلی متأثر از 3 نوع مولفه فعال نوری (کلروفیل a، جامدات معلق و مواد آلی محلول رنگی (cdom)) می باشد. از سویی، تغیرپذیری زیاد زمانی و مکانی خصوصیات آبهای ساحلی، به کارگیری یک الگوریتم تکی و جهانی با کارآیی یکسان در همه نواحی ساحلی را غیر ممکن می سازد. تحقیق حاضر، با هدف پایش ماهواره ای کیفیت آب ساحلی با اندازه گیری همزمان 3 نوع مولفه فعال نوری در سواحل استان مازندران انجام شد. نمونه برداری مولفه های فعال نوری به صورت همزمان با گذر ماهواره modis aqua به مدت 37 روز در سالهای 90 و 91 انجام شد. نتایج نمونه برداری میدانی نشان می دهد که در ایستگاه هایی که کلروفیل a مقادیر بالایی دارد، کدورت نیز افزایش یافته است. ضریب جذب مواد آلی محلول رنگی acdom(375) در نزدیکی ساحل بیشتر از دور از ساحل است. همچنین cdom در منطقه مورد مطالعه منشأ ترکیبی دارد و فقط توسط رودخانه ها به آبهای ساحلی حمل نمی شود یعنی بخشی از طریق رودخانه ها وارد می شود و بخشی به صورت محلی از محصول تجزیه فیتوپلانکتون تولید می شود یا از رسوبات بستر تراوش می شود. نتایج مدلسازی انتقال تشعشع نشان می دهد که توزیع عمودی فیتوپلانکتون بر طیف انعکاس سنجش از دور تأثیر دارد لیکن، تفاوت بین انعکاس محاسبه شده برای ستون آب یکنواخت و انعکاس محاسبه شده برای پروفیل عمودی، کم است و شاید سنجنده سنجش از دور نتواند این تفاوت را تشخیص دهد. در تحقیق حاضر، پس از تشکیل کتابخانه طیفی بر اساس غلظت های معین مولفه های فعال نوری و iops با استفاده از مدلسازی عددی hydrolight، الگوریتمی تحت عنوان sigmatch برای بازیابی همزمان پارامترهای کیفیت آب کلروفیل a، spm و cdom از تصاویر ماهواره ای modis در محیط های r و python توسعه داده شد. مبنای الگوریتم sigmatch، جایگزینی تکنیک نسبت باندی تکی با برازش کامل طیف و کمینه سازی (بهینه سازی) اختلاف بین طیف انعکاس مشاهده شده از modis و طیف انعکاس محاسبه شده از معادله انتقال تشعشع (hydrolight) می باشد. نتایج مقایسه الگوریتم تحلیلی با الگوریتم های تجربی نشان داد که الگوریتم تحلیلی sigmatch، الگوریتم بهینه پایش ماهواره ای کیفیت آب دریای خزر می باشد. الگوریتم تحلیلی sigmatch، قابلیت بازیابی مولفه های فعال نوری به صورت همزمان با صحت بالاتری را دارد، محدودیت الگوریتم های تجربی در زمان و مکان داده های ورودی را ندارد و مبنای تئوری آن بر اساس معادله انتقال تشعشع، الگوریتم sigmatch را به عنوان رویکرد قوی علمی در مقایسه با الگوریتم های تجربی برای پایش ماهواره ای آبهای case ii پیشنهاد می نماید.
محمود توکلی عباس اسماعیلی ساری
این تحقیق به منظور تخمین شرایط حاد آلودگی هوای شهر تهران ناشی از غلظت ازن و وذرات معلق کمتراز10میکرون (pm10) و ارتباط آن با پارامترهای هوا شناسی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و داده های مربوط به سال 1389 و 1390 انجام شد. موثر ترین متغیرهای هواشناسی با استفاده از رگرسیون گام به گام انتخاب شدند. سپس شرایط حاد آلودگی هوا با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، تابع انتقال سیگموئید و تانژانت هیپربولیک تخمین زده شدند. در نهایت سهم هر یک از آلاینده های ازن و pm10 در آلودگی هوای شهر تهران تعیین و براساس شاخص کیفیت هوا تقسیم بندی گردید. نتایج حاصل نشان داد که روند تغییرات مقادیر شبیه سازی شده و اندازه گیری شده مشابه است. همچنین تابع سیگموئید از لحاظ آماره 0/016=rmse بهتر از تابع تانژانت هیپربولیک (0/044=rmse) برای تخمین غلظت ازن و pm10 تشخیص داده شد. همچنین تخمین پارامتر ازن به وسیله شبکه عصبی مصنوعی از لحاظ آماره r2 دارای دقت بیشتری نسبت به تخمین pm10 می باشد. نتایج حاصل از بررسی وضعیت کیفیت هوا به صورت سالانه نشان داد که در سال 1389 و 1390، به ترتیب 277 و 245 روز کیفیت هوا از حد استاندارد تجاوز کرده است که به ترتیب 72/6%، 3/01% و 0/28% از روزهای سال 1389 و 68/75%، 0/89% و 0/3% از روزهای سال 1390 کیفیت هوا به ترتیب ناسالم، بسیار ناسالم و خطرناک بوده اند. در موارد تجاوز کیفیت بهداشتی هوا از حد استاندارد، نقش آلاینده های pm10 و ازن در سال های 1389 و 1390 به ترتیب 38/63% ، 12/27% و 40/43% ، 2/98% بوده است.
علی قرایی عباس اسماعیلی ساری
جیوه عنصری سمی و خطر ناک برای موجودات زنده محسوب می شود. فلزی است که بدن به آن نیاز نداشته، ورود و جذب آن در بدن باعث مشکلات فراوان می شود. با صنعتی شدن کشورها این عنصر وارد طبیعت می شود و با عبور از زنجیره ی غذایی در بدن موجودات تجمع یافته، باعث بروز بزرگنمایی زیستی می شود. لذا پایش زمانی و مکانی آن ضرورت دارد. یکی از بهترین روش های پایش جیوه پایش زیستی می باشد. در بین این گونه روش ها آن هایی که باعث از بین رفتن موجود نمی شود اولویت دارد. لذا استفاده از پر به دلیل غیر مخرب بودنش از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در مطالعه حاضر جهت شناسایی بهترین محل نمونه برداری پر پرنده، 8 رویشگاه اصلی بدن پرنده را که با تقسیم بندی پوستی از هم متمایز می شوند، در سه گونه باکلان بزرگ، عقاب طلایی و کبک معمولی ، که از نظر تغذیه و سطح مهاجرت با هم هیچ قرابتی ندارند مورد بررسی قرار گرفت. به دلیل اهمیت پرهای پرواز از رویشگاه بال از دو ناحیه یعنی شاهپرهای اولیه و ثانویه نمونه برداری شد. و جهت تعیین میزان غلظت جیوه در عرض یک پر پرهای پرواز به سه قسمت تقسیم شد. مشخص گردید که میزان غلظت جیوه در پر پرنده های مختلف از نظر آماری معنا دار نبوده و هیچ تفاوتی جهت نمونه برداری نمی کند. اما با مطالعه همبستگی ها و بررسی غلظت میانگین های و ارتباط آن ها با دامنه تغییرات موارد بسیار جالب مشخص گردید، به نظر می رسد الگوی توزیع جیوه در بدن پرنده در زمان رشد پرها با هم قرابت دارد یعنی پرهایی که زمان رشد یکسانی دارند در میزان غلظت جیوه همبستگی دارند. به عبارتی با سنجش میزان غلظت جیوه در پرها می توان از زمان رشد پرها مطلع گردید. در بررسی های همبستگی مشخص شد بهترین نقطه نمونه بردای پرهای روی سر یک پرنده می باشد. زیرا کم ترین دامنه تغییرات را از خود نشان می دهند. همچنین در مقایسه بین گونه ها مشخص گردید بیشترین غلظت تجمع زیستی مربوط به باکلان و کم ترین مقدار آن مربوط به کبک می باشد
مظاهر معین الدینی علیرضا ریاحی بختیاری
اطلاعات کمی از توزیع و منشاء ترکیبات pah و آلکان های نرمال همراه با ذرات تنفسی، علی رغم اهمیت شان در فهم و مدلسازی رفتار و سرنوشت ترکیبات شیمیایی در اتمسفر، در نیمرخ عمودی جو وجود دارد. بعلاوه این ترکیبات تاثیر معنی داری بر سلامتی دارند. نیمرخ عمودی غلظت، منشاء ترکیبات pah و آلکان های نرمال همراه با ذرات تنفسی و ارزیابی خطر بر سلامت ترکیبات pah در شهر تهران بررسی شد. 155 نمونه در فصول پاییز و زمستان سال 1390 در چهار طبقه ارتفاعی 10، 100، 200 و 300 متری از ذرات تنفسی نمونه برداری شد. فراوانترین ترکیبات pah دو و سه حلقه ای ها و برای آلکان های نرمال ترکیبات 16n-c و 18n-c بودند. نتایج شناسایی منشاء ترکیبات pah و آلکان های نرمال از روش های تحلیل عاملی و نسبت های تشخیصی تطابق داشته و از سوی دیگر تحلیل عاملی مکمل آنها در تعیین منشاء ترکیبات بود. نتایج آنها نشان داد که بیشترین مشارکت در انتشار ترکیبات pah و آلکان های نرمال مربوط به منابع پایروژنیک بخصوص ترافیک می باشد. با کاربرد تجزیه به عامل های ماتریس مثبت (pmf) پنج منبع برای ترکیبات pah شناسایی شد که عبارتند از گازوئیل (3/56 درصد از کل ترکیبات pah)، بنزین (5/15 درصد)، سوزاندن زی توده (13 درصد)، صنایع (2/9 درصد) ذرات با منشاء جاده ای (0/6 درصد). همچنین، چهار منبع برای ترکیبات آلکان های نرمال شناسایی شد که عبارتند از منابع پایروژنیک (65 درصد از مجموع آلکان های نرمال)، مخلوطی از سوزاندن زی توده و منابع پایروژنیک (15 درصد)، مخلوطی از منابع بیوژنیک و سوخت-های فسیلی (5/11 درصد) و منابع بیوژنیک (5/8 درصد). مشارکت جرمی منابع در هر جهت باد و وابستگی جهتی با استفاده از نتایج تحلیل pmf تخمین زده شدند. نیمرخ عمودی منابع نشان داد که عامل های بنزین و ذرات با منشاء جاده ای مربوط به ترکیبات pah و عامل مخلوطی از منابع بیوژنیک و سوخت های فسیلی مربوط به آلکان های نرمال بیشتر مربوط به منابع انتشار محلی می باشد. مقدار bappeq بالاتر از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست بوده و نمی توان اثرات منفی مجموع ترکیبات pah را نادیده گرفت.
شهره علی دوست عباس اسماعیلی ساری
در این تحقیق غلظت جیوه آلی و کل و همچنین سلنیوم در بافت عضله ماهی کاراس (carassius aurathus gibelio) و رسوب دو منطقه شرق و غرب تالاب انزلی به منظور مقایسه میزان آلودگی در دو منطقه و رابطه بین آلودگی جیوه و سلنیوم، بررسی شد. مقادیر جیوه و سلنیوم در نمونه¬ها به ترتیب با استفاده از دستگاه¬های آنالیز جیوه پیشرفته و پلاسمای جفت شده القایی-طیف سنج جرمی(icp-ms) اندازه¬گیری شدند. نتایج آزمون آماری نشان دادند که میانگین غلظت جیوه کل در بافت عضله ماهی کاراس در شرق تالاب (ng/g ww 92/56 ± 97/106) به طور معنی داری بیشتر از غرب تالاب (ng/g ww 84/16 ± 50/45) بوده است، از طرف دیگر میانگین غلظت جیوه آلی در بافت عضله ماهی کاراس در شرق (ng/g ww 41/45 ± 00/88) و غرب تالاب نیز (ng/g ww 32/14± 62/40) اختلاف معنی¬داری داشته است. غلظت جیوه کل در رسوب نیز بین منطقه شرق (ng/g dw 78/17 ± 53/109) و غرب تالاب (ng/g dw 49/12 ± 39/68) اختلاف معنی داری را نشان داد. این در صورتی بود که میانگین غلظت جیوه آلی در رسوبات این دو منطقه اختلاف معنی¬داری نشان ندادند. در این تحقیق همچنین میانگین غلظت سلنیوم در بافت عضله ماهی کاراس در شرق و غرب تالاب به ترتیب ng/g ww 15/39 ± 45/156 و ng/g ww39/21 ± 82/97 و در رسوب به ترتیب ng/g dw 91/89 ± 25/156 و 31/50 ± 42/168 بدست آمد. با توجه به نقش سلنیوم در کاهش اثر سمیت جیوه مشخص شد که نسبت مولی se-hg در تمامی نمونه¬های مورد بررسی بالاتر از یک بوده است که می تواند بیانگر اثر آنتاگونیستی قوی سلنیوم بر روی تجمع متیل جیوه در گونه مورد بررسی است. حد مجاز مصرف ماهانه برای ماهی¬های بخش شرقی تالاب 89/12 وعده برای بزرگسالان و 67/2 برای کودکان محاسبه شد. با لحاظ ارزش بهداشتی سلنیوم (sehbv) در سم زدایی جیوه مشخص شد که نمونه¬های ماهی مورد مطالعه در دو منطقه شاخص مثبتی وجود دارند. نتایج این تحقیق پیشنهاد می¬کندکه در ارزیابی دقیق¬تر در معرض قرار¬گیری جیوه باید مقادیر هر دو عنصر سلنیوم و جیوه لحاظ شود.
علی دانشی عباس اسماعیلی ساری
ارزیابی چرخه حیات (lca) یکی از ابزارها برای ارزیابی زیست محیطی محصولات و فرآیندهاست. فرایند ارزیابی با جداسازی سیستم تولید محصول به سه مرحله زراعت، دامداری و فرآوری شیر انجام شد. از گروه پیامدهای زیست محیطی، تمرکز اصلی بر مصرف انرژی، ردپای کربن (cf) و استفاده از آب و اثرات آن می باشد. داده ها از منابع مختلف در 2011 تا 2012 جمع آوری شدند مانند مقالات چاپ شده، پرسشنامه، پایگاه داده های ملی و بین المللی و پایگاه داده کارخانه فرآوری. در طول مطالعه، روش شناسی پیشنهادی iso و «دستورالعمل فدراسیون بین المللی شیر در ارزیابی چرخه حیات» مورد استفاده قرار گرفتند. واحدهای کارکردی یک کیلوگرم شیر با چربی و پروتئین اصلاح شده (fpcm) در دامداری و واحد نهایی کارکردی (fu)، یک لیتر شیر پاستوریزه (5/2% چربی) بسته بندی شده در کیسه های پلاستیکی در کارخانه فرآوری می باشند. به منظور بهبود ارزیابی اثرات مصرف آب برخی پارامترهای مدل pfister و همکاران (2009)، شامل شاخص تنش آبی، عامل توسعه انسانی و تولید اولیه خالص اصلاح شدند. نیاز به انرژی به طور متوسط برای 1 کیلوگرم fpcm در دامداری mj 8/10 بود، اگر چه برای شیر بسته بندی شده، حدود mj 5/12 برآورد شد. سهم هر مرحله در استفاده از انرژی کلی در زنجیره محصول بدین صورت بود: زراعت 68?، دامداری 19? و کارخانه فرآوری 13?. استفاده از انرژی به طور متوسط در تولید شیر خام 2 تا 5 برابر بیشتر از گزارش های قبلی از اروپا بود. به نظر می رسد تفاوت در شیوه ها و سیستم محصول به دلیل آب و هوای محلی همراه با ناکارآمدی فرآیندها با توجه به سال های طولانی انرژی ارزان از جمله دلایل نیاز به انرژی بالاتر می باشند. متوسط cf برای 1 کیلوگرم fpcm در دامداری 57/1 کیلوگرم co2-eq و برای شیر بسته بندی شده 73/1 کیلوگرم co2-eq بود. فرایندهای مهم در ردپای کربن تخمیر روده ای 30?، تولید برق 14?، سوخت گازوئیل 9/8?، فضولات گاو 8/8? و حمل و نقل 6/8 درصد می باشند. مقدار پیامد cf شیر در گاوداری های صنعتی بالاتر از مطالعات قبلی اروپا و استرالیا بود، اما به طور قابل توجهی پایین تر از تخمین قبلی 3 تا 5 کیلوگرم co2-eq توسط fao بود. برای تولید یک fu، حدود 370 لیتر آب لازم است که بیشتر برای تولید علوفه و آبیاری می باشد. مرحله زراعت به تنهایی حدود 97? از کل آب مصرفی را شامل می شود. در طول زنجیره شیرپاستوریزه، در حدود 40 و 28? از کل برداشت آب ناشی از آبیاری یونجه و جو می باشد. در تولید یک fu، برآورد مدل اصلاح شده برای تاثیر بر سلامت انسانdaly 6-10* 35/0 است که 8 درصد کمتر از مقدار برآورد شده از مدل اصلی است. اگرچه، مقدار برآورد برای تاثیر بر کیفیت اکوسیستم m2*y 324/0 است که 4 درصد بیشتر از مدل اصلی می باشد.
حلیمه اعتمادی زهرا صمدی
مانگروهای ایران در زمره¬ی نادرترین اراضی جنگلی مانگرو در دنیا محسوب میشوند که در صورت نابودی، برگشت پذیری آنها بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است. هدف این مطالعه ارزیابی و پیشبینی اثرات دما، بارندگی و افزایش سطح آب دریا به عنوان پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم بر عرصه فضایی مانگروهای منطقه حفاظت شده جاسک در ایران می¬باشد این مطالعه خواهد توانست تصویر شفاف¬تری از اقلیم گذشته و آینده منطقه جاسک ارائه کرده و باعث تحلیل بهتر اثرات تغییر اقلیم بر مانگروها مطالعاتی شود. در این مطالعه با استفاده از روش کوچک مقیاس lars-wg در دو مدل gcm (hadcm3 و mihr) با سناریو a1b شبیه سازی متغییرهای اقلیمی دمای حداقل، دمای حداکثر و بارندگی در دوره¬های گذشته و آتی انجام شد. در بررسی عدم قطعیت با استفاده از روش بوت استرپ، متغییر¬های دما و بارندگی مشاهداتی در فاصله اطمینان 95% میانگین و واریانس ماهیانه داده¬های مدل شده قرار گرفتند که این نتایج نشان از قابلیت بالای مدل lars-wg در شبیه¬سازی متغییرهای اقلیمی در مناطق خشک دارد. بر پایه نتایج کوچک مقیاس mihr دمای حداکثر و حداقل در ماه¬های سرد از نوامبر تا مارس افزایش به میزان تقریبی بترتیب °c7/4+ و °c21/4+ در حالی که در فصل گرم از ژوئن تا اکتبر میزان افزایش تقریبی °c65/3+ و °c55/3+ را نشان داد. طبق نتایج hadcm3 میزان افزایش دمای حداقل در فصل سرد °c03/3+ و °c3/3+ در فصل گرم تا انتهای سال 2100 خواهد بود. همچنین طبق پیشبینی میانگین ماهیانه دمای حداکثر از مرز °c 38 در طول فصل گرم در دوره آتی 2099-2080 خواهد گذشت. همچنین پیشبینی شد دمای بیشینه و کمینه در آینده به هم نزدیک خواهند شد که این شرایط بر پروسه¬های بیولوژیک و اکولوژیک مانگروها تأثیر خواهد داشت. رگرسیون خطی داده¬های دمای حداقل مشاهداتی یک افزایش °c 14/3+ در طول 42 سال گذشته را نشان داد. بر پایه نتایج مدل hadcm3 و mihr در دوره 2080 تا 2099 شاهد افزایش بارش در ماه های گرم و کاهش شدید بارش در ماه¬های سرد خواهیم بود. در مقایسه داده¬های بارش مشاهداتی و الگوی توسعه فضایی مانگروها، مشخص شد که پس از 1997 به عنوان نقطه تغییر الگوی بارندگی، عرصه پوششی مانگروها در هر سه منطقه مطالعاتی افزایش معنی¬داری را نشان دادند در حالی که همه متغیرهای بارش (نسبت روزهای بارانی و مجموع سالیانه بارش میانگین) بعد از 1997 کاهش یافته است. نتایج نشان داد که هیچ رابطه مستقیم معنی¬داری بین مساحت جنگل¬های مانگرو و میزان بارش وجود ندارد. افزایش تبخیر بدلیل شرایط دمایی گرمتر دلالت بر افزایش شدت خشکسالی در این ناحیه دارد با این وجود مانگروهای هر سه منطقه بعد از تغییر الگوی بارندگی افزایش وسعت نشان دادند که می¬تواند بدلیل افزایش سطح آب دریا باشد. میزان افزایش نسبی تراز دریا در چابهار 64/4 میلی متر بر سال و در جاسک 47/5 میلی¬متر بر سال می باشد. با مقایسه نرخ رسوب¬گذاری در طول 25 سال خور خلاصی دارای بیشترین نرخ رسوبگذاری (mm/year4)، خور یکبنی (mm/year9/2) و خور شهرنو دارای کمترین نرخ رسوب گذاری (mm/year36/1) بود. نرخ رسوبگذاری در روش نشانگرهای افقی خور یکبنی، شهر نو و خلاصی به طور متوسط بترتیب 6/5 ،3 و 8/4 میلی متر بر سال بود که با توجه به بالاتر بودن میزان افزایش تراز نسبی دریا نسبت به نرخ رسوب گذاری در هر سه خور مذکور انتظار می¬رود پاسخ پیشبینی شده جنگل های مانگرو این مناطق به دلیل مقادیر پایین¬تر نرخ رسوب¬گذاری نسبت افزایش سطح آب دریا، مهاجرت به سمت خشکی می¬باشد که این پاسخ با مطالعه و بررسی عکس¬های هوایی و تصاویر ماهواره¬ای در طول سال های 1965 تا 2012 به اثبات رسید.
حسن ملوندی منصور علی آبادیان
تغییرات در تنوع ژنتیکی می تواند پاسخی از جمعیت های طبیعی باشد هنگامی که با یک آلاینده جدید روبه رو می شوند. عناصر سمی از مهمترین آلاینده های محیط زیست بوده که می توانند به عنوان مواد جهش زا، ماده وراثتی (dna) موجودات را تحت تاثیر قرار دهند. در این مطالعه، ارتباط بین تجمع عناصر سمی و تنوع ژنتیکی درسیاه ماهی capoeta capoeta gracilis مطالعه شد. نمونه های رسوب و بافت از ایستگاه های رودخانه های چشمه کیله، سیاهرود، تجن و زرین گل واقع در حوضه جنوبی دریای خزر جمع آوری شده و غلظت چهار عنصر سمی جیوه، کادمیوم، سرب و مس در آن ها اندازه گیری شد. همچنین تنوع ژنتیکی سیاه ماهی از مکان های مشابه با استفاده از نشانگرهای میتوکندریایی (mtdna) و هسته ای (ndna)، یعنی ژن های cytb، nd2 و rag1 سنجش شد. محدوده میانگین غلظت عناصر (میکروگرم بر گرم) در رسوب برای جیوه: 0250/0-0422/0، کادمیوم: 7339/0-7160/1، سرب: 1876/28-7286/71 و مس: 8476/39-0492/98 و در بافت عضله برای جیوه: 1298/0-2492/0، کادمیوم: 2319/0-2586/0، سرب: 3857/2-0760/3 و مس: 3271/6-4506/11 بودند. تعیین درجه آلودگی رسوبات با استفاده از شاخص های زمین انباشتگی (igeo)، فاکتور آلودگی (cf) و شاخص بار آلودگی (pli) انجام شد. در کل نتایج نشان داد که بیشترین درجه آلودگی را رودخانه تجن و سپس رودخانه سیاهرود و کمترین درجه آلودگی را دو رودخانه زرین گل و چشمه کیله داشتند. تحلیل محورهای اصلی مختصات (pcoa) و درخت تبارزایی نزدیکترین همسایه الگوی مرتبط آلودگی-ساختار ژنتیکی بین ایستگاه های آلوده و رفرنس را ارائه دادند. در حالی که بر اساس تحلیل های آنالیز واریانس مولکولی (amova)، همبستگی و mantel، علی رغم وجود همبستگی، ارتباط معنی داری بین واگرایی مولکولی، شاخص زادآوری، تنوع هاپلوتیپی و تنوع نوکلئوتیدی در ایستگاه های آلوده و رفرنس مشاهده نشد. با توجه به نتایج به نظر می رسد تنوع ژنتیکی در جمعیت های سیاه ماهی مورد مطالعه به طور زیادی تحت تاثیر آلودگی چهار عناصر سمی مطالعه شده قرار نمی گیرند و بنابراین عوامل دیگری می تواند پاسخ گوی این تغییرات باشد که نیازمند استفاده از سایر نشانگرهای dna و همچنین بررسی سایر ترکیبات آلاینده و عوامل محیطی موثر است.
جابر اعظمی اصغر عبدلی
به توانایی یک اکوسیستم در حفظ یک جامعه پایدار که شامل ترکیب، تنوع و عملکرد سازمانی موجودات زنده است، یکپارچگی اکولوژیک گفته میشود. شاخصهای یکپارچگی اکولوژیک، تصویری از تغییرات محیط زیست را در بازه زمانی نسبتاً طولانی نشان میدهند که باید برای مدیریت دقیقتر اکوسیستم استفاده شوند. هدف از این مطالعه سنجش کارایی متداولترین شاخصهای اکولوژیک، برای ماهیان و بزرگ بیمهرگان آبی در ارزیابی رودخانهی تجن است. ماهیان و بزرگ بیمهرگان آبی به ترتیب با استفاده از تور ماهیگیری ایستایی و دستگاه نمونهبردار سوربر در 17 ایستگاه در فصل پاییز سالهای 1392 و 1393 نمونهبرداری شد. تجزیه و تحلیلهای آماری با نرمافزارهای excel, spss, past و r انجام گردید. در سال اول و دوم به ترتیب تعداد 2416 و 2209 قطعه ماهی صید شد. تعداد کل افراد بزرگ بیمهرگان آبی برای سال اول و دوم به ترتیب 7098 و 6016 شمارش گردید. نتایج آزمون تحلیل تطبیقیِ قوسگیری شده قزلآلای خال قرمز و سس ماهی کورا، به عنوان گونههای شاخص منطقه برای آبهای پاکیزه تایید میکند. آزمون تحلیل تطبیقی متعارف، به ماهیان و بزرگ بیمهرگان آبی در ارزیابی یکپارچگی اکولوژیکی رودخانه، امتیاز مشابهی داد. میزان اکسیژن محلول و دمای آب، بیشترین نقش را در توزیع ماهیان داشتند در حالی که در توزیع بزرگ بیمهرگان آبی، میزان ریزمغذیها (فسفات و نیترات)، سهم زیادی داشتند. نتایج نشان داد کاراییِ شاخص یکپارچگی اکولوژیکی "کار" مربوط به آمریکا، برای ماهیان و شاخص "نسبت اکولوژیک" مربوط به اروپا برای بزرگ بیمهرگان آبی در ارزیابی یکپارچگی اکولوژیک رودخانه، بهتر از سایرِ شاخصهای مورد مطالعه (13 شاخص بزرگ بیمهرگان آبی و 3 شاخص ماهی) بود. ضمناً، نتایج همه شاخصها نشاندهنده کاهش کیفیت آب از بالادست به پاییندستِ رودخانه بود. بیشترین تاثیر منفی بر ساختار موجودات زنده اکوسیستم را به ترتیب کارخانه صنایع چوب و کاغذ و کارگاههای شن و ماسه داشتند.
نسرین حسن زاده صابر خدابنده
این رساله به بررسی سمیت دو فتالات استر dbp و dehp در مواجهه سمیت حاد به روش مواجهه جنینی ماهی زبری فیش و مواجهه در دوره مزمن پرداخت. نتیجه این تحقیق سمیت جنینی دو آلاینده فتالات و سمیت تولید مثلی دو ترکیب را نشان داد. سمیت تولید مثلی با بررسی 4 شاخص از جمله شاخص گنادی، ویتلوژنین، هورمون های استروئید جنسی و هیستولوژی تخمدان و بیضه بررسی شد.
نرجس اکاتی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
عیسی سلگی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
عبدالعلی وحدانی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
زهره صالحی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
مرتضی داودی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
رسول زمانی احمد محمودی عباس اسماعیلی ساری
چکیده ندارد.
فاطمه رجائی عباس اسماعیلی ساری
آلاینده های آلی کلره اثرات حاد و مزمن بر انسان و حیات وحش دارند و به دلیل پایداری در محیط زیست، می توانند در طول زنجیره غذایی تجمع یابند. در این مطالعه 9 گونه از پرندگان آبزی (باکلان بزرگ، کشیم بزرگ، کشیم گردن سیاه، کاکایی سرسیاه، کاکایی معمولی، کاکایی کوچک، اردک سرسبز، فیلوش، خوتکا) از منطقه فریدون کنار در استان مازندران برای ارزیابی آفت کش های آلی کلره از جمله,ddts ,hchs hcb، هپتاکلر و هپتاکلراپوکساید، دیلدرین، آلدرین، اندوسولفان و 7 ترکیب شاخص pcbs مورد بررسی قرار گرفتند. آلاینده های آلی کلره در سه بافت کبد، عضله و پر بررسی شدند، طبق نتایج میانگین غلظت ocps در بافت عضله ng /g wet wt00/802 ±60/1339، بافت کبد ng /g wet wt00/51 ±105/32 و در پرng /g 00/180± 69/922 است، به طوری که بیشترین میزان آلودگی های ocpsو pcbs در بافت عضله یافت شد. در میان آفت کش های مورد بررسی dde غالب ترین آفت کش در هر سه بافت مورد بررسی بود. هم چنین میانگین غلظتpcbs در بافت عضله ng /g wet wt 00/200 ± 50/330، بافت کبد ng/g wet wt 00/42 ±50/62 و در پرng /g 00/69 ± 60/89 اندازه گیری شد. در مورد ترکیبات pcbs، ترکیبات 118pcb، 153pcb، 138pcb، 180pcb در بافت کبد، عضله و ترکیبات 52pcb و 101pcb در پر غالب بودند. به علاوه در میان سطوح تغذیه ای مختلف (ماهی خواری، همه چیزخواری، گیاهخواری) سطح غذایی همه چیز خواری (خانواده کاکایی) بیشترین آلودگی را دارا بود. بررسی ارتباط بین دو بافت کبد و عضله با پر در گونه های مختلف نشان داد بالاترین ارتباط مربوط به خانواده کاکایی است. بنابراین به نظر می رسد، پرهای این خانواده بتواند شاخص زیستی مناسبی برای پایش آلودگی های آلی باشد. به طور کلی غلظتocps و pcbs در این مطالعه در مقایسه با دیگر نقاط جهان کمتر و غلظت های گزارش شده پایین تر از حد آستانه تاثیرگذار در گونه های مورد بررسی است.
احمد قرایی فریدون مهبودی
مطالعه حاضر در پاییز سال 1385 در کارگاه تکثیر ماهیان خاویاری شهید مرجانی گرگان با هدف بررسی اثرات جیوه آلی بر فاکتورهای زیستی ، میزان تجمع آن در بافتهای مختلف بدن (آبشش، روده، کبد، کلیه و گوشت) و تاثیر آن بر بیان ژنهای gnrh در مغز فیل ماهیان جوان انجام شد. بدین منظور بچه فیل ماهیان جوان با میانگین وزنی 6±86 گرم با چهار نوع جیره غذایی حاوی متیل جیوه در چهار گروه تیماری شامل: گروه شاهد با 0/04؛ گروه غلظت پایین با 0/76؛ گروه غلظت متوسط با 7/8 و گروه غلظت بالا با 16/22 میلی گرم متیل جیوه درکیلوگرم غذا طی 70 روز تیمار شدند. نتایج مقایسه نرخ رشد نشان داد که در طی 35 روز اول بین بچه فیل ماهیان گروه تیمار با غلظت بالا و در طی 35 روز دوم بین بچه فیل ماهیان گروه تیمار با غلظت متوسط با گروه شاهد کاهش رشد معنی داری (p<0.05) وجود دارد. بررسی نرخ رشد ویژه نیز کاهش معنی داری (p<0.05) بین گروه تیمار با غلظت بالا در طی 35 روز اول و گروه تیمار با غلظت متوسط نسبت به گروه شاهد در طی 35 روز دوم را نشان داد. همچنین نتایج نشان دادند که میزان تجمع جیوه در تمامی بافتهای مورد بررسی با غلظت متیل جیوه و زمان در معرض قرارگیری ارتباط مستقیم دارد. در مرحله شناسایی، توالی یابی و کلونینگ ژنهای gnrh در فیل ماهی با استفاده از روش race-pcr (rapid amplification of cdna ends) وجود دو فرم مولکولی mammalian gnrh (mgnrh) وchicken gnrh-ii (cgnrh-ii) به اثبات رسید که به ترتیب دارای 273 و 258 جفت باز طول و متشکل از 91 و 86 اسید آمینه بودند که به ترتیب با شماره های دستیابی ef534707 و ef534706 در بانک جهانی ژن ثبت گردیدند. سپس بررسی تغییرات بیان این ژنها در مغز تحت تاثیر متیل جیوه با استفاده از روش real-time quantitative pcr طی 32 روز نشان داد که در روز 11 ام، میزان بیان این ژنها در گروه تیمار با غلظت بالا نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (p<0.05). در روزهای 18 و 32 ام نیز میزان سطوح mrna هر دو ژن در تمامی گروههای تیماری نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد (p<0.05). این نتایج نشان می دهد که متیل جیوه می تواند یکی از مختل کننده های نورواندوکرینی مهم باشد که ممکن است باعث ممانعت القای ژنهای gnrh از طریق اثر بر روی مسیر سیگنالی gnrh شده و محور هیپوتالاموسی_هیپوفیزی و رشد را تحت تاثیر قرار دهد.
مهری رضایی عباس اسماعیلی ساری
در این تحقیق غلظت جیوه و سلنیم بین دو عنصر در ماهیچه و کبد دو گونه از ماهیان تجاری خلیج فارس(pesttodes erumei ؛ otolithes ruber)بررسی گردید. جیوه با دستگاهleco ama (استاندارد astm d ) و سلنیم با دستگاه perkin elmer 3030 اندازه گیری شد. تحلیل آماری بوسیله نرم افزارspss وmini-tab وexcel انجام شد. ریسک بهداشتی جیوه در نمونه¬ها ابتدا بدون لحاظ اثر سم¬زدایی سلنیم بررسی گردید. حداکثر غلظت جیوه در بافت خوراکی گونه شوریده (g/g wwµ 41/1) مشاهده شد. میانگین جیوه در کبد و بافت خوراکی کفشک تیز دندان به ترتیب (g/gwwµ 24/0-005/0)(g/g wwµ 51/0-007/0 ) و در ماهی شوریده (g/gwwµ41/1-1/0) و (g/gwwµ94/0-003/0)بدست آمد. در مقایسه با استاندار¬د های epa (3/0) و (2/0) در ماهی شوریده به ترتیب 8/31% ,3/86% و در ماهی کفشک تیز دندان0%, 13% نمونه های بافت خوراکی بالاتر از حد استاندارد بودند. آزمون آماری نشان¬دهنده معنی¬دار بودن آلودگی در ماهی شوریده در سطح 2/0, 3/0می ¬باشد. غلظت سلنیم در بافت خوراکی و کبد گونه کفشک تیز دندان به ترتیب (µg/g ww 044/0) (µg/g ww13/0) و در شوریده(µg/g ww 06/0) و (µg/g ww 09/0) بود. با لحاظ ارزش بهداشتی سلنیم در سم زدایی جیوه sehbv ( (selenium health benefitمشخص شد که تنها در گونه کفشک تیز دندان شاخص بهداشتی مثبت اما بسیار ضعیف وجود دارد و گونه شوریده دارای شاخص بهداشتی منفی است(شوریده:2/6- ؛ کفشک :1) لذا ارزش غذایی هر دو فراورده پایین می¬باشد. نتایج این تحقیق نشان می¬دهد که در ارزیابی ریسک بهداشتی جیوه لحاظ غلظتهای سلنیم براورد دقیق تر و گاه متفاوتی را بدست داده و معیار قابل اعتمادی در تهیه لیست توصیه مصرف برای گروههای حساس فیریولوژیک محسوب می-گردد.
حسن ملوندی نادر بهرامی فر
شغال گونه ای همه چیز خوار، متوسط جثه و همچنین از گوشتخواران رده بالای زنجیره غذایی است و ممکن است در معرض غلظت بالای آلاینده ها که از طریق زنجیره غذایی منتقل می شوند، قرار داشته باشد. این گونه می تواند شاخص مناسبی برای آلاینده های انسان ساخت باشد. نمونه های شغال طلایی از شهرستان نور واقع در سواحل مرکزی استان مازندران جمع آوری شدند. در این مطالعه از نمونه های تلفات جاده ای (road-killed) استفاده شده است. نمونه ها برای ترکیبات آلی پایدار(pops) از قبیل بی فنیل های پلی کلره (pcbs)، دی کلرودی فنیل تری کلرواتان (ddts) و متابولیت هایش، هگزاکلرو سیکلوهگزان (hchs) و متابولیت هایش، هگزاکلرو بنزن (hcb)، آلدرین و دی آلدرین در بافت مو، کلیه و کبد شغال توسط gc-ecd شناسایی و اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند ترکیبات pcb به شماره 180 و 28 از فراوان ترین ترکیبات بودند، که 82% مجموع pcbs را شامل می شد. o,p-dde فراوان ترین متابولیت ddts در بافت ها بود، که بیش از 90% از کل ddts را تشکیل می داد. همچنین پایــــین بودن نسبت ?-hch/?hch در بافت ها به استفاده اخیر از hch و لیندان در منطقه اشاره داشت. بین غلظت ocs در دو جنس نر و ماده اختلاف معنی داری مشاهده نشد و همچنین هیچ همبستگی معنی داری بین غلظت ترکیبات ocs با طول بدن و وزن بدن مشاهده نشد. بطور کلی غلظت ترکیبات ocs پایین تر از حدی بود که باعث اثرات مخرب بر حیوانات شود. این مطالعه بدلیل اینکه شروع اولین مطالعه بررسی میزان ocs در پستانداران ایران است، از اهمیت خاصی برخوردار است.
عبدالعلی وحدانی تورج ولی نسب
زیستگاه و رژیم غذایی ماهیان آنها را به عنوان شاخص هایی ایده آل برای پایش اکوسیستم های آبی تبدیل کرده است. به دلیل ورود آلاینده های متعدد ناشی از فعالیت های انسانی به اکوسیستم های آبی ، انجام تحقیقات برای اطلاع از وضعیت ماهیان و آبزیان دریاها ضروری به نظر می رسد. به همین منظور در این تحقیق، دامنه تغییرات و نحوه همبستگی عنصر جیوه با عناصر ضروری مس و روی در بافت های کبد و عضله ماهیان حسون و یال اسبی سربزرگ خلیج فارس مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نمونه برداری از گونه های مورد مطالعه در جریان صید کشتی تحقیقاتی فردوس به انجام رسید. گونه ها در محل بیومتری شده و بافت های مورد نظر جدا گردید. پس از انتقال به آزمایشگاه نمونه ها آماده سازی شده، غلظت عناصر مس و روی با دستگاه جذب اتمی و غلظت جیوه با دستگاه اندازه گیری جیوه مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین غلظت عناصر در کبد گونه ها تجمع داشته و از بین این عناصر بیشترین میزان متعلق به روی بوده و مس و جیوه در رده های بعدی قرار می گیرند. براساس نتایج به دست آمده بین غلظت عنصر جیوه و عناصر مس و روی در عضله همبستگی معنی داری وجود ندارد اما بین عناصر مس و روی در عضله همبستگی معنادار (0/05>p) وجود دارد. همچنین در کبد یال اسبی سربزرگ جیوه با مس و در کبد حسون جیوه با روی دارای همبستگی معنی داری در سطح 0/01 است. نتایج نشان داد که بین غلظت جیوه موجود در عضله با طول بدن هر دو گونه مورد مطالعه همبستگی معنی داری (0/05>p) وجود دارد. اما این همبستگی برای مس و روی معنی دار نیست.
فرزانه شهاب مقدم عباس اسماعیلی ساری
در این مطالعه سه گونه سپرماهی چهارگوش، گربه¬ماهی بزرگ و گیش چشم¬درشت صید شده از خلیج فارس برای ارزیابی تاثیر رفتار اکولوژیک در تجمع فلزات سنگین (آهن، جیوه، روی و مس) بررسی شدند. این فلزات در بافت عضله این گونه¬ها مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده، در گونه سپرماهی چهارگوش میانگین غلظت فلزات آهن، جیوه، روی و مس به ترتیب 74/78، 0/77، 875/99 و 3/5 µg/g d.w بود. میانگین غلظت فلزات آهن، جیوه، روی و مس در گونه گربه ماهی بزرگ، 31/31، 0/41، 52/40 µg/g d.w و میانگین غلظت فلزات آهن، جیوه، روی و مس در گونه گیش چشم¬درشت نیز به ترتیب 1/66، 25/07، 0/20، 17/06 و 2/31 بر حسب µg/g d.w به دست آمد. بیشترین غلظت فلزات در گونه سپرماهی چهارگوش دیده شد که به نظر می¬رسد به علت عوامل بیولوژیکی و اکولوژیکی و نیز وابستگی این گونه به بستر باشد. از بین فلزات تجمع یافته در این گونه، غلظت فلز روی بسیار بالاتر از گونه¬های دیگر بود. نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین عوامل زیست¬سنجی و غلظت فلزات، نشان داد که تنها فلز جیوه در هر سه گونه با این عوامل به طور معنی¬داری رابطه داشته که این رابطه در گونه گیش منفی و در دو گونه دیگر مثبت می¬باشد. همچنین مقایسه غلظت فلزات در واحد وزن تر با استانداردهای جهانی نشان داد که تنها فلز روی در گونه سپرماهی از حد استاندارد nhmrc بالاتر بوده و بقیه فلزات از میزان استاندارد پایین¬تر می¬باشند. در کل می¬توان نتیجه گرفت که غلظت فلزات در گونه¬های با رفتار اکولوژیک مختلف با هم متفاوت می¬باشد. به عبارتی رفتار اکولوژیک در میزان تجمع فلزات سنگین در گونه¬ها نقش مهمی دارد.
مریم اذانگو عباس اسماعیلی ساری
در این تحقیق اثر آلودگی نفت خام روی جنبه های ریخت شناسی، تکوین اندام زایشی و جوانه زنی دانه گیاه کلزا brassica napus l.(brassicaceae) مورد بررسی قرار گرفت . گیاهانی که در شرایط یکسان در گلدانها کشت شده بودند، در اواخر دوره رویشی با دو غلظت از نفت خام (0/8 و 1/6 درصد) هر کدام به 3 روش (اسپری بر اندامهای هوایی، اضافه نمودن از طریق خاک و کاربرد توام دو روش فوق) مورد تیمار قرار گرفتند. گیاهان مورد مطالعه در مقایسه با موارد کنترل، کاهش رشد، کلروز و نکروز برگ و کاهش کل محصول را از خود نشان دادند. کاربرد غلظت 1/6 درصد به شکل توام بر گیاهان سبب کاهش دانه های گرده و تخمک ها شده و غلظت های مختلف سبب ایجاد تغییراتی بر دانه های گرده و تخمک ها شدند. و در ساختار ساقه نیز اثراتی بر جای گذاشتند. درصد جوانه زین دانه در تیمارها نسبت به شاهد کاهش یافت . طول هیپوکوتیل و درصد جوانه زنی دانه در غلظت 1/6 درصد نسبت به 0/8 درصد بیشتر بود. یکی دیگر از اثرات این تیمارها، خروج ریشه چه دانه، که درون میوه قرار داشت ، بود. در برخی موارد اثرات زیان بار نفت خام با غلظت آن رابطه مستقیم نداشت .
حسن حسن زاده حسین آبادی عباس اسماعیلی ساری
در این تحقیق به منظور شناخت منابع آلاینده و تعیین بار فلزات سنگین سرب ، کادمیوم، کروم و مس در رسوبات بستر از 22 ایستگاه نمونه برداری شده و کلیه نمونه ها با استفاده از روشهای استاندارد آماده سازی و آنالیز شیمیایی گردیده و نهایتا"توسط دستگاه جذب اتمی، غلظت فلزات سنگین مورد مطالعه تعیین گردیده است . نتایج حاصله نشان داده اند غلظت کروم در رسوبات تالاب میانکاله بالاتر از حد استاندارد است که به احتمال قریب به یقین منابع آن در بالا دست رودخانه قره سو می باشد.
علی حیدری ساری عباس اسماعیلی ساری
میزان تجمع عناصر سنگین (pb, ni, cr, cd, zn) در مراحل مختلف زندگی آرتمیای دریاچه ارومیه در سال 1379 مورد بررسی قرار گرفت. هضم نمونه های با استفاده از اسید نیتریک غلیظ و اسید کلریدریک صورت گرفت و با دستگاه جذب اتمی a.a.s مورد آنالیز قرار گرفتند. مقادیر اندازه گیری شده در آرتمیای بالغ: سرب 108-33/4، نیکل 39/32-3/13، کروم 28/23-5/6، کادمیم 2-1، روی 76/514-26/170، در ناپلئوس: سرب 625/4-1، نیکل 2-75/0، کروم 125/3-75/1، کادمیم 75/0-125/0، روی 5/242-25/46 و در سیست: سرب 66/4-0، نیکل 875/4-25/1، کروم 125/1-125/0، کادمیم 291/0-083/0، روی 34/138-5/67 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک بود. نتایج حاصل با نتایج محققانی که در سال 1376 بر روی ناپلئوس دریاچه ارومیه، دریاچه بزرگ نمک و خلیج سانفراسیسکو انجام گرفته است مطابقت داشت. اختلاف معنی دری بین میانگین غلظت عناصر سنگین مورد مطالعه در بالغ آرتیما با ناپلئوس و سیست آن وجود دارد که نشانگر جذب و تجمع سریع این عناصر در مرحله بلوغ این آبزی می باشد. جهت مقایسه، میزان عناصر مذکور در سیستم های دریاچه اینچه گرگان و دریاچه مهارلو شیراز نیز تعیین گردید. میانگین مقادیر این عناصر در سیست دریاچه ارومیه: سرب 57/1، نیکل 5/2، کروم 6562/0، کادمیم 2187/0، روی 46/91، گرگان: سرب 375/8، نیکل 25/7، کروم 375/2، کادمیم 5/0، روی 205 و شیراز: سرب 875/8، نیکل 5/10، کروم 625/2، کادمیم 875/0، روی 5/192 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک بود. اختلاف میانگین غلظت عناصر سنگین مورد مطالعه در سیست دریاچه های اینچه گرگان، مهارلو شیراز و ارومیه معنی دار بود. میزان عناصر سنگین در سیست دریاچه ارومیه کمتر از سیست های دریاچه اینچه و مهارلو بود.
الهام کاظم زاده خواجویی عباس اسماعیلی ساری
دراین تحقیق به منظور بررسی اثرات کارگاههای پرورش ماهی بر کیفیت آب رودخانه هراز، سه کارگاه تکثیر و پرورش ماهی قزل آلا انتخاب گردیده و طی ماههای اسفند، خرداد و تیر روزانه در دو نوبت صبح و بعد از ظهر از آب ورودی و خروجی کارگاهها نمونه برداری شد و پارامترهای ph، do، ec و bod5 توسط دستگاه do سنج مدل wtw-multiline f/set3 و مواد مغذی شامل آمونیم ، نیتریت ، نیترات و اورتوفسفات بوسیله دستگاه یون کروماتوگراف hplc مدل shimadzu-6av با دتکتور cdd-6a اندازه گیری شدند.
زهرا سمایی عباس اسماعیلی ساری
به منظور بررسی نقش ایستگاههای اخذ عوارض درافزایش گازهای آلاینده co و so2 ناشی از وسائط نقلیه، میزان این گازهای آلاینده در یک دوره زمانی در ایستگاههای مشخص شده در عوارضی بوسیله دستگاههای پرتابل co و so2 اندازه گیری شده است.
الهام اسلامی عباس اسماعیلی ساری
ترکیبات هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقه ای از جمله عوامل سرطان زا ، جهش زا و آلاینده محیط زیست می باشند که به طور عمده بر اثر احتراق ناقص سوختهای فسیلی به وجود می آیند. در این میان ترکیب بنزو(a)پایرین از خاصیت سرطانزایی بسیار بالایی برخوردار است.
زهرا ایزد خواستی عباس اسماعیلی ساری
به منظور مقایسه شاخصهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی تعیین سطح تروفی در ساحل بندر انزلی اقدام به نمونه برداری از ستون آب در اواسط فصل بهار و تابستان از اعماق 2، 5 و 10 متر شد. شاخص فیزیکی تعیین سطح تروفی با استفاده از صفحه سکشی ، شاخص شیمیایی با اندازه گیری غلظت مواد مغذی موجود در آب و شاخص بیولوژیکی با تعیین غلظت کلروفیل a و زیتوده biomass فیتوپلانکتونی محاسبه گردید.