نام پژوهشگر: عیسی نخعی
احسان معاذاللهی عیسی نخعی
موضوع تحقیق، مبحث مکانیابی در زنجیره تامین است. این تسهیلات در شبکه¬ طراحی شده برای تسهیلات مکانیابی می¬شوند. این مساله کاربردهای زیادی در مورد تسهیلات در زنجیره تامین دارد، که شامل تسهیلات رقابتی و خدماتی می¬شود. در تمامی چرخه¬های زنجیره تامین مانند تامین، تولید، انبار و مراکز توزیع، عمده-فروشی و خرده¬فروشی مساله مکانیابی وجود دارد. مکانیابی تسهیلات و تخصیص آنها موضوع مهمی در لجستیک است. مکان خدمات در برنامه¬¬ریزی حمل¬ونقل، سهولت دسترسی و استفاده موثر بر امکانات تاثیر دارد. در فصل اول مقدمات و تعاریف آورده می¬شود. در فصل دوم به مرور ادبیات، نظریه تسهیلات و مساله مکانیابی - تخصیص می¬پردازیم. در فصل سوم مفاهیمی را که توسط آنها مدل را توسعه می¬دهیم، می¬آوریم. همینطور توضیحاتی راجع به الگوریتم¬های ابتکاری که برای حل مدل استفاده می¬شوند. در فصل چهارم مدل را ارائه می¬کنیم و نتایج آن در فصل پنجم ارایه می¬شود.
نغمه سادات مویدیان سید جمال الدین گلستانی
در شبکه های بی سیم، تخصیص مناسب امکانات مستلزم طراحی الگوریتم های مسیریابی، کنترل نرخ ورودی، زمان بندی، تخصیص کانال و کنترل توان می باشد. اگر این الگوریتم ها هر یک به صورت جداگانه طراحی شوند و سپس در شبکه مورد استفاده قرار گیرند، تخصیص امکانات به صورت غیر بهینه خواهد بود و علاوه بر آن، چندباره کاریهای غیر ضروری در پیاده سازی این الگوریتم ها رخ می دهد. حال اگر الگوریتم های فوق بطور مشترک با هم طراحی شوند، می توان هم گذردهی بالاتری بدست آورد و هم اختصاص امکانات را بهتر انجام داد. نکته دیگری که توجه به آن در حل مسئله تخصیص امکانات در شبکه های بی سیم ضروری است، امکان پیاده سازی توزیع شده الگوریتم های تخصیص امکانات است. اجرای متمرکز یک الگوریتم نیاز به مبادله پیام های کنترلی و ارتباطی زیادی دارد که در شبکه های بی سیم با توجه به کمبود امکانات، چندان مناسب نخواهد بود. طی 30 سال گذشته تلاشهای تحقیقاتی متعددی در یافتن الگوریتم های توزیع شده برای مسیریابی، کنترل نرخ ورودی، زمان بندی و تخصیص کانال و نیز در جهت ترکیب این الگوریتم ها صورت گرفته است. این تحقیقات به روشن شدن بسیاری از پیچیدگی ها و ظرایف بحث کمک نموده اند. در عین حال هنوز دشواری های متعددی در یکپارچه سازی کامل این الگوریتم ها و اجرای غیر متمرکز و با قید پیچیدگی قابل قبول برای آنها وجود دارد. در این رساله ما سعی کرده ایم با بهره گیری از تحقیقات قبلی و توجه به نقاط ضعف و قوت هر یک از آنها، نگاه جدیدی به مسئله تخصیص امکانات در شبکه های بی سیم داشته باشیم. ما مسائل زمان بندی، مسیریابی، کنترل نرخ ورودی و تخصیص کانال را در شبکه های بی سیم بطور توأمان به صورت یک فرمول بندی واحد بهینه سازی محدب مورد بررسی قرار می دهیم. این روش به دلیل ترکیب شدن تخصیص کانال، زمان بندی بهینه و کنترل نرخ ورودی با یک شکل اصلاح شده از الگوریتم مسیریابی با کمترین تأخیر که پیشتر در شبکه های سیمی مطرح بوده است، بدیع است. ما با دو روش مختلف بهینه سازی به حل این مسئله پرداخته ایم و در ادامه یک الگوریتم ابتکاری برای پیاده سازی آن ارائه کرده ایم. بدین ترتیب تمایز آشکاری بین عملکرد الگوریتم ارائه شده با الگوریتم های مختلف قبلی بدست آمده است. ما با تحلیل ریاضی و همچنین شبیه سازی نشان داده ایم که الگوریتم توزیع شده بدست آمده می تواند با تنظیم برخی پارامترهای از پیش تعیین شده، عدالت و اولویت دهی را بین کاربران مختلف شبکه ایجاد کند. در مقایسه با الگوریتم های مطرح دیگری که زمان بندی و مسیریابی را بر اساس تفاضل طول صف هر محاوره در گره های همسایه انجام می دهند، الگوریتم ما با بهره گیری از الگوی ترافیکی در کل طول مسیرهای مختلف بین مبدأ و مقصد، اقدام به انتخاب بهترین مسیر برای هر بسته می کند. درنتیجه آن طور که شبیه سازی ها نشان می دهند، الگوریتم ما در موارد زیادی به مراتب بهتر از الگوریتم های رقیب عمل می کند، از جمله در زمینه تأخیر بسته ها، تعداد بسته های گم شده، تعداد گام های طی شده تا مقصد، جابجایی ترتیب بسته ها، میزان مصرف انرژی در شبکه و بالاخره سرعت همگرایی الگوریتم. بعلاوه از نظر ناحیه ظرفیت، نتایج شبیه سازی کاهشی را در الگوریتم ارائه شده گزارش نمی کنند. در ادامه ما نشان داده ایم که با توسیع فرمول بندی بدست آمده می توان کنترل توان را نیز در مسئله ادغام نمود به نحوی که الگوریتم یکپارچه حاصل شامل کنترل توان نیز بشود.
اعظم قهاری رضا برادران کاظم زاده
در عرصه کنونی کسب و کار ،شناخت روابط اعضای زنجیره تامین در جهت حفظ منافع و کارایی کل زنجیره از اهمیت بسیاری برخوردار است . هماهنگی در اتخاذ تصمیمات ، برنامه ها وبین اعضای یک زنجیره تامین به عنوان یک ابزار قدرتمند جهت حفظ منافع و افزایش کارایی کل زنجیره تامین به اثبات رسیده است . یکی از عوامل مهم و موثر در کسب تقاضای بازار و تغییر نگرش مشتریان به یک محصول را می توان تبلیغات مناسب دانست . ناهماهنگی در محیط های رقابتی و با وجود تبلیغات گسترده امروزی آثار مخرب زیادی را در زنجیره تامین خواهد داشت . با مطرح شدن تبلیغات در یک زنجیره تامین و با توجه به هزینه ای که این عامل انگیزشی به زنجیره تامین تحمیل می نماید ، تلفیق تبلیغات یک زنجیره تامین با مبحث هماهنگی امری ضروری است . در این تحقیق ، زنجیره تامین سه سطحی شامل تولید کننده،توزیع کننده و خرده فروش با ترکیب مفاهیم هماهنگی و تبلیغات مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است . تبلیغات زنجیره تامین در دو فاز مورد بررسی قرار گرفته است : در فاز اول تبلیغات در یک زنجیره تامین سه سطحی در وضعیت غیر هماهنگی با توجه به امر لیدر –دنباله رو مطرح می گردد که متغیرهای تصمیم گیری آن بوسیله معادله استکلبرگ تعیین گردیده و در فاز دوم به بررسی تبلیغات در یک زنجیره تامین سه سطحی در وضعیت هماهنگی پرداخته شده است. در این تحقیق نشان داده شده که سیاست هماهنگی تبلیغات در زنجیره تامین سه سطحی میتواند باعث افزایش سودتامین کننده و در نتیجه افزایش سود کل زنجیره گردد. در نهایت، نتایج با استفاده از مثال عددی و آنالیز حساسیت تجزیه و تحلیل شده است.
بهنام میرابی عیسی نخعی
وب سرویس ها روند اصلی تکنولوژی در صنعت فناوری اطلاعات را از دهه گذشته تا کنون برعهده داشته اند. آنها باعث کاهش هزینه ، افزایش استفاده مجدد، یکپارچه سازی و همچنین با استفاده از ابزارهایی باعث خلق زیرساختهای خیلی چالاک و امن می شوند. به همین دلیل استفاده از وب سرویس و soa بجای سایر متدها و تکنولوژیها مورد نظر است، که نقش اساسی در طراحی، توسعه، استقرار ، یکپارچه سازی و مدیریت امنیت سرویس ها را دارا می باشند. زیرا بدون یک پایه محکم امنیتی، انباره وب سرویس هایمان در آینده بدون استفاده خواهند شد. در این پایان نامه موضوع امنیت در مفهوم وب سرویس مورد توجه می باشد، بنابراین ارائه یک معماری سرویس گرا در نیروی انتظامی مورد نظر ماست. ایده اصلی پشت این معماری توابع امنیت از قبیل تصدیق هویت ، مجوزسنجی ، بازرسی و غیره می باشند که بصورت خارجی برای فراهم کننده سرویس پیاده سازی می شوند و جاسازی شده در برنامه کاربردی یا پیاده سازی شده در لایه میان افزار نیستند. به علاوه توابع امنیتی متفاوتی در قالب سرویس های غیر وابسته تفکیک پذیر تحقق یافته اند. این سرویس ها می توانند برای حفاظت از چندین فراهم کننده سرویس در یک شبکه استفاده شوند. تکنیک یکپارچگی سیستم های سازمانی( eai) برای یکپارچه کردن سرویس های امنیت با هم و اتصال آنها به فراهم کنندگان سرویس از طریق توصیف هم خوانی استفاده می شود. به خاطر این دید سرویس گرا به امنیت، نام این معماری پیشنهادی service oriented security architecture یا sosa است که در قالب یک چارچوب sos!e محقق و پیاده سازی می شود.
هیرش محمدی پور عیسی نخعی
مدیریت عدم قطعیت یکی از چالش های اصلی مدیریت زنجیره تامین است. در مسائل دنیای واقعی اکثر پارامترها از قبیل تقاضا، عرضه، هزینه نگهداری، قیمت محصول و غیره به صورت غیردقیق و غیرقطعی می باشد. امروزه در بازارهای جهانی صنایع نمی توانند به صورت انفرادی و مستقل با رقبا رقابت کنند در حالیکه، خود آنها بخشی از یک زنجیره تامین هستند. موفقیت هر عضو از زنجیره تامین وابسته به هماهنگی و یکپارچگی اعضای زنجیره تامین می باشد. در این تحقیق، ابتدا مساله زنجیره تامینی شامل یک تولیدکننده، یک فروشنده و چندین محصول که تقاضای بازار محصولات به صورت عدم قطعی و مبهم است، بررسی و مدل تحلیلی برای آن ارائه می شود. در مساله از اعداد فازی مثلثی برای نشان دادن عدم قطعیت و ابهام در تقاضا استفاده می شود. مساله در دو حالت هماهنگ و غیرهماهنگ خرده فروش و تولید کننده بررسی و و مقایسه می شود. پس از انجام محاسبات ریاضی فازی حالت هماهنگ بین خرده فروش و تولیدکننده به عنوان سیاست بهینه زنجیره تامین برگزیده شد. در مرحله بعد مساله زنجیره تامینی با چندین محصول، چندین فروشنده، چندین تولیدکننده و چندین دوره با پارامترهای فازی بررسی می شود. برای نشان دادن عدم قطعیت و ابهام پارامترها در این حالت نیز از اعداد فازی مثلثی استفاده می شود. مدل پیشنهادی برای این حالت، یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط عدد صحیح فازی است که برای حل باید به مدل های غیرفازی تبدیل شود. از روش وردگی و کاندس برای نافازی سازی مدل استفاده می شود. نتیجه این کار یک مدل برنامه ریزی خطی مختلط عددصحیح پارامتریک است. محقق برای نشان دادن تاثیر مدل فازی، یک مساله را با بهره گیری از نظر خبرگان و کارشناسان طراحی نمود. مساله در حالت های مختلف آلفا و در حالت قطعی حل شد و مقایسه نتایج، نشان از برتری نسبی روش فازی می دهد.
مریم شکرالهی عیسی نخعی
رقابتی شدن محیط کسب و کار،ضرورت ایجاد یکپارچگی درون سازمان و بین سازمانی در محیط زنجیره تامین و تحول گسترده در حوزه فناوری سیستم های اطلاعاتی، عوامل اصلی شکل گیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی (erp) بوده اند. سیستم برنامه ریزی منابع سازمان، سیستم جامعی است که سعی در یکپارچه سازی همه وظایف و بخشهای موجود در یک سازمان با استفاده از یک سیستم کامپیوتری واحد را دارد، به طوری که نیازهای خاص این بخش ها را فراهم سازد. این سیستم ها باعث بهبود عملکرد و استراتژی در شرکتها می شوند. به خاطر قابلیت فرآوان این سیستم ها بسیاری از سازمانها برای پیاده سازی این سیستم ها هزینه های زیادی متحمل می شوند. اما بسیاری از سازمان ها به خوبی قادر نیستند تا از همه ظرفیت های که این سیستم ها برای آنها فراهم می آورد استفاده کنند. از طرف دیگر به دلیل ماهیت خاص سیستم های erp و نیز گستردگی ابعاد اثرات پیاده سازی آن بر سازمان ها و نیز هزینه و ریسک بسیار زیاد این سیستم ها، بحث یافتن و بررسی مدل های مناسبی برای ارزیابی عملکرد این سیستم ها توجه فرآوانی را به خود جلب کرده است. هدف تحقیق در پی انتخاب مدل مناسبی برای ارزیابی عملکرد سیستم erp در یکی از سازمان های ایرانی است. مدل پیشنهادی این تحقیق تلفیق روش های فرآیند تحلیل شبکه ای (anp) و روش dematel در شرایط تصمیم گیری گروهی فازی و رویکرد کارت امتیازی متوازن (bsc) جهت مدل ارزیابی عملکرد است. نتایج پیاده سازی روش پیشنهادی در ذوب آهن اصفهان حاکی از این است که در میان معیارهای روش bsc فرآیندهای داخلی و در بین زیر معیارهای این معیار کاهش هزینه ها و ضایعات بالاترین اهمیت را داشته است. به همین ترتیب سه معیار دیگر روش bsc یعنی رشد و یادگیری، دیدگاه مشتریان و دیدگاه مالی در رده های بعدی به لحاظ اهمیت قرار گرفته اند. برای این معیارها نیز به ترتیب کسب منافع استرتژیک برای سازمان، کاهش زمان انتظار و نرخ بازگشت سرمایه بیشترین اهمیت را داشته است
احسان دادور عیسی نخعی
یکی از مشکلاتی که مردم بسیاری از شهرهای کشور همه روزه با آن مواجه هستند، مشکل ترافیک می باشد. برای حل این مشکل روش های زیادی از جمله گسترش زیرساخت ها، گسترش سیستم حمل و نقل عمومی، مدیریت ترافیک و ... وجود دارد، که در این میان مدیریت ترافیک به عنوان یکی از موثرترین روش ها مورد توجه قرار می گیرد. جهت مدیریت ترافیک روش ها و نرم-افزارهای زیادی تولید شده، که علاوه بر هزینه ی بالا معایب زیادی نیز از جمله ناسازگاری با رفتارهای ترافیکی مردم ایران دارا می باشد. این عوامل باعث شد در این تحقیق استفاده از شبکه-های پتری به عنوان یک ابزار قدرتمند، یک مدل مناسب برای سیستم یکپارچه ی شبکه و جریان ترافیکی ارائه شود. مدل معرفی شده در این تحقیق داراری دو لایه می باشد. لایه اول بیانگر شبکه ترافیکی شامل خیابان، تقاطع، خودرو و مسیرهای عبوری هر خودروست. لایه دوم نیز بیانگر چراغ راهنمایی و زمان بندی مربوط به چراغ راهنمایی می باشد. در لایه اول، هر مکان بیانگر یک سلول از خیابان، هر انتقال بیانگر حرکت خودرو بین دو سلول، هر نشانه بیانگر یک خودرو و در نهایت رنگ هر خودرو بیانگر مسیر عبوری آن خودرو می باشد. لایه دوم نیز مربوط به کنترل تقاطع با توجه به چراغ راهنمایی آن تقاطع می باشد. این لایه دارای تعدادی زیر شبکه می باشد که هر یک از این زیرشبکه ها بیانگر یک فاز از چراغ راهنمایی می باشند. این لایه طوری طراحی شده است، که در هر لحظه، نشانه ها فقط درون یکی از این زیر شبکه قرار می گیرند ودر لحظه ی ذکر شده چراغ مربوط به فاز متناظر با زیرشبکه سبز می شود. در انتهای تحقیق نیز با استفاده از مدل ارائه شده، یکی از تقاطع های شهر تهران مدل گردیده و مدل ارائه شده توسط شبیه سازی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نتایج شبیه سازی جهت اعتبارسنجی مدل ارائه شده، بررسی می گردد.
احسان منصوری محمدرضا امین ناصری
حمل و نقل عمومی یکی از عوامل اساسی در توسعه اقتصادی ـ اجتماعی می باشد و برنامه ریزی حمل و نقل به ویژه در بخش تاکسی با پیچیدگی های زیادی همراه است. تعداد زیاد ناوگان تاکسی در مقایسه با سایر وسایل حمل و نقل، تنوع زیاد مسیرها و نیز پویایی درخواست مسافرین نمونه هایی از این پیچیدگی می باشد. در حوزه تاکسی نیز مطالعه، برنامه ریزی و جمع آوری اطلاعات در خصوص تاکسی های تلفنی در مقایسه با سایر تاکسی ها (گردشی، مسیری و ...) امکانپذیرتر است به گونه ای که در ادبیات موضوع به آن پرداخته شده است. در حالت پویای مسأله تاکسی تلفنی، درخواستهای جدید در هر لحظه از زمان ارائه می شوند و مرکز کنترل باید در خصوص پذیرش یا رد این درخواست ها و نیز برنامه ریزی و زمانبندی حرکت وسایل نقلیه تصمیم گیری نماید. در این پژوهش حالتی از مسأله تاکسی تلفنی در حالت پویا ارائه شده و حل آن با استفاده از رویکرد عاملهای هوشمند انجام پذیرفته است لذا از متدولوژی passi به دلیل قابلیت کاربرد بالا، به منظور تحلیل، طراحی و ساخت سیستم عاملی استفاده گردید. همچنین یک الگوریتم دو مرحله ای برای عامل مدیریت ناوگان جهت تخصیص وسایل نقلیه به درخواست ها ارائه گردیده است که می تواند در کوتاهترین زمان، به میزان زیادی به مقادیر بهینه نزدیک شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که به کارگیری عاملهای هوشمند تأثیر به سزایی در حل چنین مسائلی دارد به طوری که مقایسه نتایج بدست آمده با تصمیماتی که در دنیای واقعی اخذ می گردد، توفیق استفاده از این رویکرد را به تصویر کشیده است.
فرید پیمان دوست عیسی نخعی
به دلیل افزایش هزینه ها، روند جهانی شدن، محدود شدن منابع، کوتاهی دوره عمر کالاها و اهمیت یافتن پاسخ سریعتر به مشتریان، توجه به سمت یکپارچگی زنجیره تامین جلب شده است و یک شبکه زنجیره تامین کارا نیازمند همکاری بین تامین کنندگان و خریداران است. یکی از ابزارهای مهم در ایجاد هماهنگی در زنجیره تامین، قیمت گذاری است که از طریق تطبیق بهتر عرضه و تقاضا، یک اهرم مهم به منظور افزایش منافع زنجیره تامین به شمار می رود. در واقع قیمت گذاری یکی از عاملهای مهم موثر بر سطح و نوع تقاضایی است که یک زنجیره تامین با آن روبرو است. حال زمانی که کالا فسادپذیر باشد، مساله قیمت گذاری اهمیت دوچندانی می یابد. چرا که با ارائه راهکارهای مناسب قیمت گذاری می توان تقاضای این اقلام را تا حد زیادی مدیریت نموده و مانع از اتلاف سرمایه به دلیل فاسد شدن کالا شد. از طرفی به دلیل آنکه تقاضای یک محصول برای اغلب کالاها به جز کالاهای لوکس تابعی از قیمت بوده و سفارشات صورت گرفته توسط اعضای مختلف زنجیره به عضو بالادستی خود برحسب تقاضاهای آنها صورت می گیرد، مشخص است که مساله قیمت گذاری و سیاستهای سفارش دهی و کنترل موجودی تصمیمات وابسته ای هستند. بنابراین لازم است تا به منظور مدیریت بهتر تقاضا و ایجاد سیاستهای بهینه موجودی، قیمت گذاری در کنار مسائل موجودی به صورت توأم مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین در این تحقیق سه مدل مجزای قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت همزمان برای کالاهای فسادپذیر در یک زنجیره تامین دو سطحی شامل یک تولیدکننده و یک خرده فروش با سیاستهای مختلف ارسال محموله ارائه شده و مدل ها در دو حالت یکپارچگی و عدم یکپارچگی زنجیره تامین مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف از این مدل ها یافتن مقادیر بهینه قیمت خرده فروشی، مقدار سفارش دهی و زمان بندی بازپرسازی اعضا به منظور حداکثر کردن سود اعضا و کل زنجیره است. برای هر مدل مثالهای عددی ارائه شده و برخی از مدل ها مورد تحلیل حساسیت قرار گرفته اند. بررسی مثالهای عددی نشان می دهد که در هر سه مدل سود کل زنجیره در اثر هماهنگی اعضا افزایش می یابد، اما در این حالت تولیدکننده منفعت بیشتری کسب می نماید، بنابراین لازم است تا به منظور ترغیب خریدار برای همکاری از یک سیاست تشویقی نظیر تخفیف مقداری استفاده شود.
خالد برزگر علیرضا عیدی
مسائل مکان یابی هاب، نقش مهمی در شبکه های ارتباطی و سیستم های حمل ونقل دارند. در تحقیق حاضر به مطالعه یک شبکه هاب سه سطحی با ساختار سلسله مراتبی پرداخته ایم که سطح مرکزی شبکه یاد شده به شکل درخت می باشد هدف از این امر، حداقل کردن هزینه لازم برای ایجاد یالها و مسیرهای ارتباطی است.گره های باقیمانده در این شبکه ساختار ستاره ای دارند . بنابراین هدف این مسأله؛ جایابی برای تعداد مشخصی از هاب های مرکزی، اتصال آنها به کمک یک درخت و نیز اختصاص هاب های سطح دوم و گره های تقاضا به شبکه هاب مرکزی است به گونه ای که کل هزینه های مسیریابی در شبکه کمینه شود و طول مسیرهای بوجود آمده از مقدار مشخصی بیشتر نشود(محدودیت سطح سرویس). در تحقیق حاضر، یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح چهار اندیسه مبتنی بر مسیر برای شبکه هاب-گره مورد نظر پیشنهاد شده است. مدل ارائه شده دارای آزاد سازی خطی فشرده ای است. در ادامه برای حل مسائل بزرگ تر از رویکرد شاخه زنی محلی استفاده گردید. این الگوریتم از حل کننده های برنامه ریزی عدد صحیح مختلط برای حل همسایگی هایی که توسط نامساوی های خطی(برش محلی) تعریف می شود در چارچوب مدل استفاده می کند. بنابراین می توان آنرا الگوریتمی ترکیبی دانست که مفاهیم برنامه ریزی ریاضی را با مکانیزم های موجود درمتاهیورستیک ها همچون جستجوی محلی و تعریف همسایگی ترکیب می کند. به علاوه، برای ایجاد جواب های مرجع متفاوت جهت اجرای جستجوی محلی، الگوریتم در ساختار رویکرد تجزیه بندرز تعبیه گردید. در نهایت مدل و الگوریتم ارائه شده در محیط نرم افزار gams کد گردیده و با حل کننده cplex به اجرای آنها پرداختیم. نتایج محاسباتی برروی مجموعه داده هواپیمایی ایران و شبکه حمل ونقل ترکیه کارایی الگوریتم توسعه داده شده را تأیید می کند.
بابک میربهاء محمود صفارزاده
تراکم، ایجاد تاخیر و پیدایش صفهای طولانی در شبکه معابر شهری موجب شده تا متصدیان امور حمل و نقل در جهت بهره برداری بهینه از سیستم نسبت به کارگیری روشهای مدیریتی در شبکه معابر شهری اقدام نمایند. در این راستا، سیستمهای هدایت مسیر رانندگان را در انتخاب مسیر یاری و به عنوان یک ابزار مناسب برای متولیان شبکه در جهت رسیدن به اهداف در سطح شبکه مطرح می گردند. به طور کلی، دو رویکرد بهینگی سیستم و تعادل کاربر می توانند به عنوان دو الگوی اصلی و در عین حال متفاوت برای هدایت مسیر در شبکه معابر استفاده شوند. با این حال، هر یک از رویکردهای ذکر شده به تنهایی نمی تواند نظر هر دو گروه کاربر و گرداننده سیستم را جلب نماید. ایده اصلی این پژوهش، ارائه سیستم هدایت مسیری است که طی آن گرداننده سیستم را قادر به کنترل شبکه در حالتی نزدیک به بهینگی سیستم می نماید. البته محدودیتهای کاربران در ارتباط با نحوه انتخاب مسیر نیز به نوعی در این فرآیند دیده می شود. برای تحقق این هدف دو رویکرد درنظر گرفته شد. در رویکرد اولی، برای هر کمان پارامتر همپوشانی تعریف شد که زمان سفر آن کمان را در خلال فرآیند هدایت مسیر با زمان سفر همان کمان در شرایط بهینگی سیستم مقایسه می کرد. برای مدلسازی فرآیند از دو مدل برنامه ریزی غیرخطی استفاده می گردد که مدل ابتدایی ورودی های مدل دوم را محاسبه می نماید. سپس مدل دوم با توجه به پارامترهای همپوشانی و میزان تحمل گرداننده سیستم هدایت مسیر را انجام می دهد. در فرآیند تخصیص معرفی شده، زمانی که مقدار پارامتر همپوشانی یک کمان به میزان حد آستانه تحمل گرداننده سیستم می رسد، کمان مذکور (و بالتبع آن کلیه مسیرهایی که از آن کمان استفاده می نمایند) سریعاً از مجموع کمانهای قابل هدایت مسیر گرداننده سیستم حذف و سایر مسیرها به کاربر معرفی می شوند. رویکرد دوم را قیمت گذاری با هدف تحقق اهداف هدایت مسیر در شبکه تشکیل می دهد. هدف از این اقدام، تعیین قیمت برای حدود تحمل مختلف گرداننده سیستم است تا وی بتواند برای حصول شرایط دلخواه خود به صورت توام با راهبرد هدایت مسیر نسبت به قیمت-گذاری در شبکه اقدام نماید. در ارتباط با بکارگیری این سیاست، سوال اصلی میزان تاثیر قیمت گذاری بر نحوه انتخاب وسیله افراد و مقدار تغییر از وسیله نقلیه شخصی به سایر شیوه های جابجایی می باشد. در جهت پاسخگویی به این سوال، با توجه به عدم امکان مشاهده مستقیم اثرات قیمت گذاری، از روش رجحان بیان شده برای ایجاد بانک اطلاعاتی استفاده می شود. بنابراین، سناریوهای مختلف قیمت گذاری مبتنی بر روشهای طراحی تجربی تهیه و بیش از 2400 سناریوی قیمت گذاری به همراه مشخصات اقتصادی – اجتماعی و ویژگیهای سفر افراد از کاربران مورد پرسش قرار می گیرد. در نهایت برای مقایسه تاثیر الگوی هدایت مسیر و قیمت گذاری، الگوریتمی پیشنهاد شد که طی آن امکان تعیین هزینه برای حدود مختلف تحمل اپراتور امکان پذیر بود. الگوهای پیشنهادی در ارتباط با هدایت مسیر و قیمت گذاری بر روی شبکه آزمایش سوفالز مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در ارتباط با شبکه آزمایش مورد مطالعه در حدود 47 تا 70 درصد نزدیکی به شرایط بهینگی سیستم در محدوده تحمل مرکز کنترل از 1 تا 2/1 روی می دهد. هدایت در مسیرهایی که در محدوده ظرفیت خود قرار دارند، فاقد تاثیر است و تقاضای شبکه نسبت به قیمت گذاری را می توان غیرالاستیک فرض کرد. همچنین با استفاده از قیمت گذاری می توان شرایط مطلوب گرداننده سیستم را برای هر آستانه تحمل بدست آورد. به طور مثال در ارتباط با شبکه آزمایش این مطالعه (شبکه سوفالز) با وضع عوارضی در حدود 600 تومان نشان داده شد که می توان وضعیت شبکه را از شرایط تعادل کاربر به شرایط بهینگی سیستم نزدیک کرد.
الهه صدیقی عیسی نخعی
صنعت ساخت و ساز از جمله صنایعی محسوب می شود که سهم قابل توجهی از نیروی انسانی و سازمان ها را در خود جای داده است و بنابراین مدیریت زنجیره تامین در آن نقش و جایگاه ویژه ای دارد. در این پژوهش تلاش شده است مسیریابی- موجودی، از جمله مدل های ارائه شده در زنجیره تامین که بخش بزرگی از صنعت ساخت و ساز را به خود اختصاص داده است مورد مطالعه قرار گیرد. این پژوهش دو مدل را برای مسیریابی- موجودی مدنظر قرار داده است. مدل اول بر میزان مصالح ارسال شده و نحوه بارگیری آن متمرکز است و در واقع بر مدل سازی مسیریابی- موجودی حال حاضر در صنعت ساخت و ساز متمرکز است. در مدل دوم به بهبود مدل اول با درنظر گرفتن روابط پیش نیازی پرداخته می شود و زمانبندی شروع فعالیت ها در جهت بهبود هزینه های کل ساخت و ساز مدنظر قرار می گیرد. در جهت حل الگوریتم مدل دوم از روش فراابتکاری بهینه سازی گروه ذرات استفاده شده است. با بکارگیری آزمایشات عددی بر اساس مطالعه موردی یک شرکت ساخت¬و¬ساز، کارایی و قابلیت اطمینان الگوریتم های پیشنهادی با توجه به داده های حاصل از آن شرکت مورد ارزیابی قرار می گیرد. در نهایت نتایج با دو الگوی حل متفاوت با یکدیگر مقایسه می شوند. آنچه از تحلیل های عددی بدست آمد حاکی از آن است که بهینه سازی فعالیت های پروژه با درنظر گرفتن روابط پیش نیازی هزینه های ارسال، موجودی و تاخیر در پروژه را می تواند به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش دهد و به سودآوری هرچه بیشتر پروژه با کیفیت بالاتر کمک نماید.
محسن کیوان لو شهرستانکی عیسی نخعی
چکیده ندارد.
سامان جعفری عیسی نخعی
بعد از تعیین تابع فساد محصولات دارویی برای استفاده در مدل پیشنهادی به نقش بسته بندی و تاثیر بسیار زیاد ان در کاهش تخریب محصولات فسادپذیر میپردازیم. که در نهایت با ظهور نسل جدید بسته بندیها میتوان به کاهش این تخریب و همچنین پایش مواد داخل بسته بندی کمک کرد.جهت بررسی نقش بسته بندی فعال وهوشمند در میزان فساد وسطح سرویس دهی محصولات دارویی ضریبی را به عنوان فاکتور بسته بندی فعال وهوشمند به مدل اضافه میکنیم. بعد از تشکیل مدل با تقاضای پس افت و تابع توزیع فساد محصولات دارویی وفاکتور بسته بندی فعال وهوشمند در سه سطح تولید کننده توزیع کننده وخریدار مدل را توسط ابزارهای بهینه سازی و مثال عددی برای یک محصول دارویی حل کرده و به تاثیر فاکتور بسته بندی فعال وهوشمند در کاهش زمان رسیدن به حداکثر موجودی تولید کننده وافزایش سطح سرویس دهی ودر نهایت کاهش هزینه های زنجیره تامین پی میبریم.